اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

geqrr

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خلاصه آقا آدم یه خورده هم باید خودش زرنگ باشه یا قرآن بخونه یعنی چه؟ یعنی خودش رو به زرنگی بزنه شما وقتی یه حالی اشکی چیزی پیدا میکنید وخدا میده نه روضه خون میده نه کسی حالا درسته شاید اون وسیله باشه و صداش ولی صداش از خداست نیست و آقای فاطمی نیا میگفتن که ملحد اسباب رو میبنه و موحد مسبب الاسباب خلاصه گفتم یه چیزی گفته باشم حال که پیدا کردی و اشکی چیزی هرچی خدا میخواد نگاه کنه به جز وحی همین وحی هم تو فکر کردی و داری کار میکنی درست ولی خدا میخواد ببینه که تو به چی داری فکر میکنی حالا و آدما اشکشون جاری میشه یا حالی کسب میکنن بعد نمیدونن به خدا رسیدن و همه ش میگن ما دوریم و تو غمه اینن در صورتیکه شاید به پیغمبرت هم رسیدی و خودت نمی دونی و فکر نکردی  و عقلت نرسیده گفتم میشه قرآن خوند دعا خوند آقای فاطمی نیا در ادامه ی مسبب الاسباب و این چیزا که میگفتند میگفتند در شب قدر و شب 23 ماه رمضان که این دعاهای ما کارخانه ی آدم سازی است و میگه که کتاب دعاهه رو بده [کوچیکش میکنه] و اینطور نیست که خدا ولمون کنه ولی نگاه میکنه تو که حالا حال پیدا کردی اینطور نیست که باید یه حال دیگه پیدا کنی که همون کتاب دعاهه رو باز کنی نه خودت به اختیار خودت چه حال داری اصلا اومدیم و باز کردی و حال کردی خلاصه نباید که همش دستمون رو بگیرند بیارند سر سفره چه طور خودت میری سر سفره اینا رو برای خودمم میگما.خدا که نگفته گنهکارا قرآن نخونند دعا نخونند ها؟ تو مناجات شعبانیه که اکثر ائمه و همشون میخونند و این دعا اثتثنا است در این ایام باز کن کلی گویی اش که نه ولی خودشون رو گنهکار میشمارند و درخواست دارند که ببخشندشون اینطور نیست که برای گنهکارا باشه یا ثوابکارا نه همه رو راه دادند و اجازه دادند و درخواست شده که بخونن یعنی میخوام بگم حالا که گنهکاریم ما همه اینطور نیست که نخونیم نه برای ما هم هست و سفره بازه الان میخواستم اشتباه بنویسم و بگم برای گنهکارا هست این چه حرفیه برای همه است!

خلاصه اینکه آقای فاطمی نیا می فرمودند که آقا این دعاهایی که ما می کنیم وو فکر میکنیم برآورده نشده یعنی خدا خلف وعده کرده که (ادعونی استجب لکم) نه اینا یه سریش میمونه و بعدا اجابت میشه و توش تاخیره یه سریش هست که به خاطر گناه ما شرایطش نیست و یه سری برای رفع خطر و بلا جبران میشه وغیره هات.

خلاصه آقا شما بشین تو خونه روضه به پا کن اینو که دیگه ائمه نباید توی گوش ما بخونن باید خودمون عقلمون برسه  و چنین کار بزرگی رو ببکنیم و چون احساس هست توی روضه خوندن و یه طوری هست که خودمون میفهمیم که ریا نمیشه اینکار... خدا هم مارو بهمون نعمت میده اشک که ریخته شد دیگه یارو میگه خدایا مزاحمت نباشیم!!مارفتیم به حال خود نه این خلاف چیزیه که آقای بهجت(ره) فرمودند در مورد نگه داشتن حالات خاص روحانی و حفظشون آقای فاطمی نیا هم گفتند که نورمون رو حفظ کنیم خلاصه یه دعایی قرآنی چیزی بلند شو بخونیم ول نکنیم راه خدا رو و دربشون روفی امان الله.

gheeyt

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اومدم که اینو فقط متذکر بشم خلاصه ش اینکه بزرگان که چشمشون باز بوده چیزی به نام گناه رو گنهکارا رو و عمل قبیح شون رو مثلا به صورت جک و جونور های عقرب حالا اگه آتش هم ندیدند اونا که چشمشون بازه ماری عقربی دیدند که میخواد حمله کنه یعنی اینا هست درسته رحمت و مغفرت خدا خیلی بیشتره درست این که عذابمون بخواد بکنه ولی اینا هم هست و عذاب خدا هست خدا شاید تو قرآنش ننوشته که مار به جونتون می اندازه و عقرب (همینم سخته) اما عذابش دردناکه و به آتش تعبیر کرده درست ولی باور کن اگه مقام انبیا رو ما ببینیم (ما جهنمی ها) از آتش که در دلت روشن کنن فراقش و اون فضایی که ما هستیم دردناک تره یعنی آدم دلش میخواد خودش رو پرت کنه تو آتیش و خوبه اینکه خدا بالاخره یه عده فرشته رو ساخته که عذاب می کنند و درست شاید باشه که فرشته هام روز قیامت بیکار نیستند و اونام دنبال پاداششون هستند لذا این عذاب موقتی است براشون و پیامبر هم نشسته بودند و گفتند که سنگی از هفتاد سال پیش رها شد در جهنم و الان به قعرش رسید شاید یه همچین تعبیری کردند بعد شنیده شد که یه کافر 70ساله شهید شد یعنی به درک پیوست خلاصه فرشته هام بیکارنیستند درسته مامور خدان و وظیفه انجام میدهند ولی بالاخره قیامته و تو دوست نداری قیامت پیش انبیا باشی لذا یا ولشون می کنن این جهنمی هارو پیش خودا فی امان الله میرن یا هم همینکه یه جایی هست دورتر از انبیا و مقامشون حالا شما نگاه کن ما ستاره ها رو که میبیینم مانند بهشت است که بعضی ها از تو بهشت ستاره ها رو میبینن و مقام بالاتر خودشون حالا ما عاشقیم تو این دنیا که بفهیمم این ستاره ها چه طورین میدونیم که کره ایست و خورشیدی است بزرگتر مثلا عاشقیم بیشتر بدونیم و در حسرتند دانشمندا چه برسه اون ستاره ها مقام بهشتیان باشند جه حسرتی داره این دیگه...آره

خلاصه تو بهشتش خدا وارد میکنه افراد رو بی خبر که این وارد جهنم شده و ما یه رتبه ی بهشتی خاص بیشتر نداریم و اون همین مقام و محشور شدن با سید انبیا است و بس باقیش مفت نمی ارزه...آره

حالا من این همه اینا رو نمیخواستم بگم به زبونم اومد اما ماری عقربی تو برزخ هست گناه ما نیست یعنی؟ یعنی ما هر کاری دلمون خواست پیش خودمون بکنیم هیچ بدون هیچی حالا عذاب هم نباشه هیچ ول خدا نیست نمیخواد بهت بده؟ همین دیگه در صورتیکه اگه زشتی (همینطور میاد رو زبونما) در صورتیکه اگه عذاب مون رو بدونیم یعنی زشتی گناهمون رو نمیشه به چیزی تعبیر کرد نه به سوسک و عقرب و آتش و مار که آفریده های خداست و این آفریده ی زشتی ماست همین چرک های خونی که خدا گفته که میده به بنده هاش بهترین چیزه نه برای خوردنا برای تعبیر همین عرق هایی که از گناهه بد نیست ولی می بینیم باز کامل نیست و اینا تو همین دنیا هم هست و خدا بد نیافریده لذا خدا خیلی ارفاق کرده و چیزای دیگر همین دیگه...الغرض همین که گفتم گناه و چندش وجود داره حتی اگر بسیاری از ما بدمون نمیاد و حسش نمیکنیم در زندگی حتی اگر پارتی داریم و حس گناه آدم داشته باشه خیالش راحته آدمی که غم گناهش رو بخوره این خیلی خوبه مقامی رسیده تا مثل ما بیخیال باشه یا قرص بخوره که فراموش کنه یا چیزی اینا نعمته خدا داده غم رو تا بخوری تا ببخشتت دیگه اگه داری داده تا ببرتت بهشت نه مثل خارجی ها نه ما احوالمون مثل اونا نیست و غم خوردن گنهکار عین وعده ی الهی است که تو روانپزشکی طرد میشه از سوی ما حالا نکشین منو که این حرفو زدم ها نه غم نعمتی است خوب که وعده است باید بدن یعنی ما گناه نکرده ایم؟؟ دو روز غم میخوریم وگرنه تو اون دنیا که دیگه غم نیست عذابه یا پاداش غم شاید باشه نمی دونم حسرته برای بهشتی ها همین دیگه...

hby

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

همین حالا از حموم یا حمام بر می گشتم و مو هام هنوز تره که دارم می نویسم خلاصه داشتم اونجا قرآن می خوندم و سوره ی فلق و حمد و اخلاص و کافرون دیگه بیش تر از این سه چهار تا نخوندم بعد یه نکته ای توی اونجا موج می زد.سوره ی کافرون...

 
{بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ }



قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ (1) لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ (2) وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (3) وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ (4) وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (5) لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ (6)
و اون نکته که رسیدم اونجا و به ذهنم خطور کرد این است که چرا به جای ما خداوند من نفرموده است...یعنی منظور از من خداوند باشد که من اعبد؟من تعبدون.من عبدتم
شاید:
-کسی که مشرک شود هنوز کافر نشده
-حیطه ی اسلام بزرگ است
-مشرک را خدا در اسلام قبول کرده
-یاره داره شوهرش را به جای خدای دوم در نظر دارد
و...

 

njkhj

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروزم مثل دیروز رفتم حرم شاهچراغ و برادرشون میر محمد (ع) هم و دیگه برای نماز ظهر موندم اونجا و صبحم رفتم و دیروز برای برگشتن فلافلی هم خریدیم خوردیم اما انگار اینجا ظهرها این فلافلیه باز نبود خلاصه ی مطلب مثل دیروز گذشته از اینکه تو قکر فلافل خریدین بودیم داشتم میگفتن این همه آدم میان اینجا و شما نگاه میکنید بهشون یکی شم ما یه نگاه به ما بکن و یادمه آقای فاطمی نیا هم تعریف می کردند که یه عالمی بعدش که گفت این همه گدا یا امام رضا (ع) تو حرمشون بود گفت داری آقا که یعنی نگاه دیگه به ما نمیکینی بعدا مشاهده و مکاشفه پیش اومد که به تک تک زائرین محترم و محترمه آقا نگاه خاص میکنه چه بسا محترمم نباشم محترمش رو خوندم گفتم توش موندم خلاصه آقا امروز میخوام در مورد همین افراد عقب مونده ی ذهنی صحبت نماییم و من هر بار معمولا میرم حرم یکی شون رو مشاهده می کنم امروز و دیروز بیرون حرم دیدم ولی یه بار تو حرم یکی شون رو دیدم بهم گفت فردا هم بیا اینجا خلاصه داشتم بهشون فکر می کردم که آقا این ها بهشتشون چه طور ما نامردیم و بی انصاف که بگیم این ها که نمی فهمند پس درجات عالیه بهشتی نصیب ما میشه نه اینا حجت اند بر ما و ما همچنین گنهکاریم که اینطوری قضاوت کنیم شاید چون اینا که گناهی نکرده اند وحداقل از من روسیاه که پاکترند نیستند؟ اگر از خیلی از شما نباشند تازه اگه بر فرض که گناهی هم بکنن از قبل آمرزیده شده اند و حرف زیاد میشه زد که فلسفه خلق چی بود چرا خلقشون کرد مثل خودمون و اینا چی میشن و درجاتشون چی میشه اونی که تو غرب بوده با اینی که تو شرق رندگی کرده و امام زمان رو میخونه برفرض نماز میخونه چقدر فرق داره اصلا بعضی هاشون پیشرفته ترند و درصد عقلشون درسته قیافتن شبیه همند اما بعضی هاشون خدایی نر که نه ولی عقلشون بیشتره مثل من که عقلم بشتره و یه پا عقب مونده حساب میشم و شایدتم شبیه بهشون باشم و غیره همین دیگه غیره بای

الغرض نمیخوام بگم زیاد درموردشون میدونم و این حرفا میخوام بگم که امروز به فکرشون بودم و هم تو فکرم بودن!

bomb

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۰۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اول قبل از که هر چیزی بگویم اینکه ما نباید یعنی زندگی فیلم نیست واقعیه و نباید و نمیخوایم یعنی نباید بخوایم که فیلم بازی کنیم مگر درعالم رندی که حالا کاری به ما نداره رندیش و ما مقامش رو نمیدونیم و زن هم نداریم مثلا چون زن ها انتظاراتی از مرد ایده آلشون دارند که هیچگاه برآورده نمیشه خوب پس مرد مجبوره رند بشه یعنی باشه و از این حرفا یا شاید یه زنی اقدر علاقه به فیلم داره که زندگیش فیلم بازیه کلا ولی ما نمیخوایم یعنی نباید بخوایم که نقش بازی کنیما این رو متذکر شدم که بعد چیز نگید

آخه من امروز که حرم بودم نخواستم احوالمو مو به مو بگم ولی مجبور شدم و رند هم گفتیم فعلانا نیستیم و نیازی نیست به رندیش کو زن؟ ه خلاصه مطلب حالا بگیم ببینیم چی میشه اولش که داشتم میرفتم گیج و میج مونده بودم و ذکر میگفتم همین ذکرهای آسون یا الله یا الله اکبر و... خلاصه دیدم حالم عوض نمیشه گفتم یا صاحب الزمان و توسل کردم و یاد امام زمان افتادم و خیلی وقته از این جنبه یاد خاصی و توسلی نکرده بودم و گریه ام گرفتم تو همون اتوبوسه تا اینکه رفتیم وارد حرم شدیم و... توی حرم نماز رو خوندم حتی دو بار نماز قضا هم روش و نشسته بودم که زیارت عاشورا بخونم بعد شروع کردم به خوندن بهصورت عادی که یه نفر بچه ی هم سن و سالیمون 4 5 متر اونورتر نشسته بود و با موبایل یه فرازی رو با صوت قشنگ یکی داشت روضه میخوند یا زیارت عاشورا و توسل که صوتش خیلی قشنگ بود آقا سفره ی دل مام باز شد از اونوقت و شروع کردیم یهو یه آن اینکه یاد کوچیکیام و یادم اومد اون موقع ها وقتی نوحه و روضه میخوندند با سوز میخواستم مرد بشم و رو دستشونبزنم و حالی بهتر از اینا پیدا کنم.گفتم ما که نمیخوایم فیلم بازی کنیم ان شالله تو خونه هم میشه روضه به پا کرد و همونجام جمع میشن ارواح مومنین و فرشته ها اگه لازم باشه و توجه خاص خدا میدونی بعضی ها یعنی خیلی ها مرده اند و مرده ی متحرک اند ولی بعضی ها فقط زنده اند ولی بعضی ها نه تنها زنده اند بلکه میچرخونند زنده و مرده رو مثلا شهدا اما تو میگی ما که شهدا رو نمیبینیم پس اینا کین که تنها زنده اند بلکه عالم رو به کمک حق دارند میچرخونن و سیطره دارند و حکومتی و یه چیزی بالاتر از زنده بودند و یه چیزی نزدیک به مست ها و رند های عالم سوز که باخبرند اینا کسانی اند که روضه ی امام حسینشون سر جاش به پاست و همیشه یا زینبی اند یا امام حسینی و یا به یادشونن و زیاد روضه گوش میدن حتی بعضی از جوان ها به خاطر شهواتشون و گناهشون روضه گوش میدن که آمرزیده بشن همینم خوبه یعنی خیلی خوب ولی اگه وبلاگ من به روضه ی امام حسین متصل شد همه چیز عوض میشه و من مالک مثلا روح شما میشم نمیشما یعنی نقش خاصی بازی خواهم کرد. زنده بودن توی این دوره زمون مخصوصا کار آسونی نیست و کار شاخ و بزرگی هست ولی نقش داشتند چهره یخاص خدا شدن یه چیز دیگست امام  (رهیه چهره ی خاص شد و بود و همه چیز رو میگگردوند گدشته از مجتهد بودنشون در عالم نقش خاص خودشون رو بازی میکرد یا رهبر عزیزمان بعد ایشون میفرمایند ما هرچه داریم از محرم و صفر است این رازشه که از محرم و صفر و این روضه ها گرفته الان روضه خونا نوارشون و سی دی میدیشون در دسته و میشه هزار بار گریه کرد حتی اگه خودت نقاش نیستی مرده ی متحرکی گوش میدی زنده میشی و جان میگیری چه برسه خودت در دلت غمی ریشه بزنه و خودت بشینی و خوننده بشی گفتم نقش نمیخوایم بازی کنیم دنیا هم مدرن شده تو خونه ات اگه غمشو بدن از بالا میخونی و اگه زنده بشی و چرخاننده ی عالم با روضه ها در این صورت چیزعجیبی نیست و هر پیشرفتی که انجام میشه اون وقت توسط ماست و ماییم که همه چیز باخبریم و دنیا اون موقع دست ماست وخوبی ها قشنگی ها و همه چیز دست ماست اگه زنده بشیم توسط روضه یا زنده ی چرخاننده و نوحه خون بشیم و اینو شما تصور نکن ما غمی نداریم که روضه گوش میدیدم غم ما حسینه و مصیبنتش درست ولی خدا که کم نیاورده که خشکسالی شده یا اشک ما تموم یا نمیتونیم توبه کنیم یا نمیتونیم خشکل بشیم یا مشکلی در زندگی ماست نه در بهشت شیر ها دوشان  و افشان و شتابان مثل سیل روان هست در بهشتی که وعده داده حتی تو برزخ که کمبودی نیست حالا ما هنوز تو عالم برزخ ممکنه نباشیم یعنی توی دنیاییم خیلی از ما خوب خدا که فضلش رو دریغ نکرده و ما گناه کردیم که دچار بدبختی شدیم ولی راه بازگشت هست وما اگه جبهه کسی رفته هر کاری کرده مدیون خواست نه طلبکار خداوند و امام نگفت رزمنده ها خرمشهر رو آزاد کردند گفت خدا آزاد کرد که بعدا حرفی توش نباشه نه اگه زنده بشیم با روضه ها مثلا خدا دوباره رحمت میده خداکه قصد نکرده که ما رو توی هر سنی که هستیم گناهمون رو نبخشه نه سریع ترین راه و آسانترین راه توسط امام حسین (ع) هست گریه کن میدن توسل کن میدن حتی چرخاننده و محورت اومدیم و کردند و بدون هرکسی نمیتونه روضه خون برای امام رضا بشه صداش بیرون نمیاد (میخواستم بگم امام حسین دستم رفت روش) خلاصه منم از کوچیکی روضه که گوش میدادم بعد گناهی چیزی وعده کرده بودم به خودم و ادعام میشد که روضه خون برای امام رضا (دوباره شد) بشم و در کنار هر کار مهمی اعم از مهم و غیر مهم هر کاری که در آینده بکنم باید روضه خوندنم توش باشه حتی اگر دارم فیلم بازی میکنم یا شخصی سیاسی شدم بالاتر از این که نمیشه بعد باید روضه خوندم جدا باشه یا گوش دادن به  روضه و این عهد رو فراموش کرده بودم امروز تا اینکه این صدای روضه رو شنیدم توی حرم شاهچراخ و گریه ام گرفت و لحنم هم خود به خود یه کم ظریف تر شد و زیارت عاضورا رو خوندم بعد یس خوندم و گریه کردم و حتی توبه!!! و فکر میکردم آدم باید به جایی برسه که بگه ای خدا من دیگه هیچوفت فلان گناه رو نمیکنم اینحا که رسید توبه اش قبول میشه نه اینطور نیست شاید باشه ولی من به اینجا نرسیده بودم و داشتم گریه میکردم و یه لحظه توبه اینم بعدش تا اینکه اومدم خونه و رفتم حموم و حالا از حمام بر میگردم خلاصه داشتم توی حمام هم روضه برگزار کرده بودم برای خودم و میخوندم چه عیب داره آدم بخونه مهم توجه داشتنه به قول آقای فاطمی نیا برای ذکر حالا چه ایون خونه باشه چه حمام جایی میشه خوند و دیدم اگه توسل نکرده بودم و گریه اینطور نمیتونستم ادای روضه خون ها رو و مناجاتشون رودر بیارم از دلم البته قوی نمیخوندم و ضعیف بود ولی بالاخره یه گله هم دارم اینکه چند وقت پیشم من قبل از که برم تیمارستان برای سیمین بار و سومین بار خلاصه روضه میخوندم برای خودم و این جنا شاید شنیده باشند این ها که چه میکردم و فضا هم شلوغ بود طبق وعده عمل میکردم ولی اینا کمر بستند که دیگه من غم آلود صدامو نکنم و روضه نخونم و قوی هم بودند تا اونجا که غمی که چندین سال در دلم پنهان کرده بودم و با صدا رسواش نکرده بودم یهو ناپدید شد در دلم و منم گناهی چیزی نکرده بودما تعجبم برد که اینا چرا این رو خواستند و چرا کارشون درست شد و آیا روضه خون ها هم براشون پیش میاد مثلا حاج محمود کریمی که روضه نتونه خدایی نکرده بخونه به واسطه ی فضای جاسوسی که براش پیش اومده و نخوان که دیگه غم آلود بخونه آخه روضه که فقط گریه نیست توش فرشته ها تیر میاندازند به طرف شیاطین مزاحم و جنگه جنگ به تمام اعیار خلاصه همین دیگه قیامه.حالا تو حساب کن حاج محمود طبق روال خاص بتونه طبق روزی که معلوم نیست از زینب (س) هست و طبق روال و گره های جامعه که معلوم نیست کجا گیره خلاصه مام با خبر باشیم از گیر و جز روضه ها باشیم و توش باشیم و زینبی باشه زندگیمون و جاسوسا کمر به زمین زندن داشته باشن یا نه خلاصه طبق روال زندگی و گره ای که بر سر شاخ ها خورده ونوسندگان و بازیگران و همه رو زنده و مرده رو تحت الشعی قرار داده (تو در نظر بگیر یه زلزله بم بیاد همه چیز عوض میشه تو مملکت حالا بالاتره این گره های درونی و روحانی افراد) خلاصه با این اوضاع که معلوم نیست کیا شاخ اند و شیاطین کمر به زمین بستن کدام گروه به جز رهبر عزیزمان که همیشه مورد هجوم هستند خلاصه با این اوضاع ال یه گروه دیگری هستند که اگه حاج محمود کریمی غم آلود دوباره بخونه یه گروه دیگه از طرف امام حسین (ع) هستند که استاد حاج محمودند و ایشون رو میگردونند!!!! یعنی چه آقا؟ حاج محمود که همیشه غم میخونه نه منظورم فضای غم بده و شهدا یاریش کنند و مستمعین آره فضا بعضی موقع ها ضعیف میشه و عوض میشه و کار به صدای روضه خون تنها نداره باید حالشو داشته باشه و این روزی رو امام رضا (ع) میده اگه حال بهت ندند صدات در نمیاد بالا برای امام حسین(ع)...اگه تو شهر ما همه گناه کنند روضه خون بیچاره تقصیری نداره اگه روزی روضه نداره و غیره بله اینا هم هست پس بیاد بیچاره بی هدف بخونه نه هدف از خوندن بالانر ازاین حرفاس که میان در ملا عام میخونند و اینا در خطرند اصلا...همینطوری بود که بمب گذاشتند تو شیراز خودشونیا...

habshe

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز رفته بودم شاهچراغ و 4 نکته وقتی به خودم نگاه کردم تو راه که داشته میومدم یکیش هم الان به ذهنم رسید!!! در مورد خودمه و زندگیم..

اول اینکه آقا من توی اتوبوس همش مردم رو میدیدم و خبری هیچ از خدا نبود بعد داشت فکرم یعنی عقلی چیزی اگه باشه میومد تو ذهنم که آقا شما در نظر بگیر با مردم طرف نیستی و مردم همه مامور خدایند چه طور وقتی روحی میبینی که مرده میگی ماموره یا فرشته ها؟؟؟ خلاصه کار نداشته باش خودت رو در نظر بگیر که خدا این عالم به این بزرگ رو خلق کرده بقیه رو ربات اصلا در نظر بگیر خوبه؟؟؟!!!! رباط هایی که برای خدا کار میکنن حتی گناه تا تو آزمایش بشی خلاصه کارهاتو برای خدا کن و واگذار به خدا کن ما که مقامی نداریم که از کار بندگان خدا و آخر و عاقبت به شر و خیریشون باخبر باشیم ما وظیقه ی خودمون رو داریم حالا که بین مردمیم چی کار کردیم حالا که وقت داریم عوض بشیم و دست بندگان خدا رو بگیریم نه که بیان دست ما رو بگیرند ما داریم آزمایش خدا میشیم و دیگران همه وسیله اند مبنااند نه اینکه ما همش مردم رو ببینیم مثل امروز من که تو راه برگشتن مردم رو در نظر داشتم. اما میمونه اینکه بعضی ها که مقامشون بالاتر  نسبت به مقام مردم عادی جوابگوی فرشته ها روز رستاخیز نیستند اینا جوابگوی شهدان و خونشون مثلا یا مردم  جلوشونو میگیرند که چرا؟ که بده؟ ممکن هست الان که تو شعبان هستیم ما همین الان هم پیشاپیش جوابگوی ائمه و البته رسول خدا باشیم و چیزایی ازمون حتی سلب بشه پیشاپیش که همینطورهم هست ما 24 ساعته در دید ائمه ایم. اما بعضی ها که مقامشون از این افراد که جوابگوی مردم در روز رستاخیز هستند و جوابگوی فرشته ها نیستند بالاتر هست یعنی چه؟ یعنی اینا با خدا طرف بودند و حتی اگر لغرشی داشته باشند یا ادایی که نتونستند پرداخت کنن و دینی  داشته باشند خلاصه خدا خودش پرداخت میکنه لذا ما همه نیاز به شفاعت داریم ما که کاری نکردیم مثلا من این همه وبلاگ بنویسم یا نوشتم من که با شما طرف نیستم یا کاری نکرده ام من با ائمه طرفم و شفاعتشون همین

aSAx

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۴۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ASAS

khoda3

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

رفته بودم مسجد و دعا و پنجشنبه بود و یه عملی ازم سر زد تو نماز جماعت و صف اول بودم حالا و متصلتر که دارم روش تحقیق می کنم و از اون کاراست که اگه بگم جر و دعوا نمیشه روش بحثه بین خودمم و میگم شاید قضاوتی چیزی بشه اصلا و میترسم درست و حسابی بگم چون نه علمشو دارم نه با کسی مشورت کردم نه کسی اینجا نظر میده میمونه برای ده بیست سال آینده ام شاید خوب بعدش که نماز تمام شد دعای کمیل مفصل و بعدشم چیزی خریدم با آدامس بعد منی که عاشق یه همچین چیزایی هستم آخه سه تا آدامس خریدم بعد دیدم دندونام خرابه دو تاشو دادم در راه خدا حالا نگاه کن اگه دندونام درست بود یا شایدتم حسم عوض شده و حالشو نداشتم هرچی خلاصه اگه اونطوری بود یه ثوابی و اجر عظیمی داشتم چون من آدامس رو دوست دارم و اله هم هم هست ولی الان دیگه اون اجر رو نداره دیگه و همچنین شما در نظر بگیر یه پیرمردی جلوی شهوتشو بگیره یا نگیره چه فرق میکنه در برابر یه مردی و پسری که ازدواج نکرده و داره میگیره اون لذتترو خدا چقدر اجر بهش میده و میگن اون مالی چیزی که دوستش دارید رو وقف کنید مثلا فلانه

خلاصه تو نماز داشتم فکر می کردم یه چند روزیه حدودا دو روز که آقا ما این نمازی که میخونیم حالا یه طور دیگه بچرخونم بحثمون رو اینطور که آقای فاطمی نیا هم میگفتند که بعضی آیه ها (حالا گذشته از خواص و عوام و پیامبرا درست یادم نیست چی میگفتن اینجاش) خلاصه بعضی آیات برای عوامه و مردم عادی میفهمند ولی بعضی آیات مشکله مثلا این آِیه که می فرماید"و جاء ربک و الملک صفا صفا" خوب حالا این آِیه رو در نظر بگیر این یکی اش دوم اینکه شما در نظر بگیر تو صف وایسادی و تو روز محشر هم جلوی خدا وای میسیم دسته جمعی مثل نماز جماعت حالا بعضی هام میگن لخت و پتی هم هستیم خلاصه اینم دوم سوم اینکه ما که همه بیکار نیستیم که نماز میخونیم چهارم اینکه خدا چه طوری به ما نگاه میکنه یعنی به جماعت غیر از اینه که مثلا یه دوربین بزارن بالای سرمون و فیلممون رو ضبط کنن حالا من نمیدونم نماز جماعت به این شکوهی رو که جن و ملک نمی تونن یادداشت کنن ثوابش رو چه طوری ضبطش میکنن ایناها.

خوب حالا از همه این ها بگذریم ما نماز جماعتمون رو گقتم دادیم دست یه روحانی عزیزی و دیگه وقت نزاشتیم و از دست دادیم نماز فردی خویش را و اومدیم تو جمعی که خیلی ثواب داره حالا در نظر بگیر اینو  خلاصه من داشتم میگفتم این امام جماعتی که ما میخونیم (تو نماز داشتم در نظر داشتم) این یک دو سه چهاری که گفتم چه طوریه غیر از اینه که ممکنه حواس یارو جمع هم باشه ولی بالا نگیره خداوند متعال رو و روز محشر یادش نباشد پس من خدای امام جماعت رو در نظر گرفتم و ذکرمیگفتم نه خدای خودم را همین!!!!

فرق است درآب خضرکه ظلمات جای اوست/تاآب ماکه منبعش الله اکبراست

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اول بگویم که این عنوانه ربط خیلی خاصی نداره اما خلاصه یادمه بچه که بودیم وبلاگ میزدیم هم خودم محبت داشتم هم احاطه ی محبت بود یعنی دیگه وقتی بچه باشی کار فرهنگی بکنی و گناهتم کم باشه دیگه انتظاری نیست که احاطه ی امام حسین(ع) برت باشد وقتی نامشو فقط زنده بداری در وبلاگ نویسیخلاصه این بیت رو میگفتم که از محبت خارها یادمه تو پرانتز خوار هم میزاشتم کنار خار حاالا خوارتوخارش نکنیم خلاصه خارها (خوارها) گل می شوند و از این حرفا میزدیم بعد بازدیدکننده ی ظاهری که نه از این جن من ها جمع می شدند و برای مجبتی که گفتم خودم داشتم یه کمی و زیادش داده بودند خلاصه کار می کرد حروف ما و از این حرفها و محبت واقعی بود که داشتیم دیگه یعنی بیشتر از الان خیلی هم بیشتر دیگه مجبور شدیم رفتیم توی هزل گویی و  وحی رو ول کردیم و خودمون رو نشون دادیم بیشتر که این بلا سرم اومد و رازهارو فاش نمودیم و از این حرفا رازهایی که اسراره ها نه که راز شمارو بعدا بیای یقه بگیری.

آقا از محبت خوار ها گل می شود الیته اون موقع خفقان بود و ما هم بره بودیم میگفتم بره بودیما (که حالا این حرفو زدیم) و در مورد جایی مکانی مدرسه ای چیزی که توش جمع بشن و خودشون به دست خودشون بخونن و تدریس کنن و موبایل بسازند و به روز هم باشن صحبت می شد.

خلاصه آقا گذشت و گذشت تا اینجا رسیدیم و دیگه ظاهری و  دنیوی شدیم:

از محبت چی آقا؟ خار ها گل می شود حالا حرف بزرگتر از ما زده شاعر و میگه که بخار چون میدونی که خار که گل بخواد بشه فرق داره با گیاه ولی مو میخوام امروزا در مورد گیاه و از این حرفا صحبت کنم که آقا باید گل و گیاه محبت ببینن تا در بیان یعنی من که الان بختم بسته است و محبتی از خودم ندارم و روحی جنی بابایی مادری ندارم که نگاه کنه به کارم(گلکاری مثلا) و محبت داشته باشه خودم از پیش خودم که مهر الهی در قلوبم نیست نمی تونم گیاهی به کارم چه  برسه طرف فردی گیاه پزشک بیاره که گیاهاش پر محصولتر باشد و محصولش رو بیشتر کنه..خدا هم میگه خودش تو قرآن که شما زراعت میکنید یا ما ولی میومنه یه چیز دیگر که آقا حالا که ما هرچی اگر هندونه بکاریم هندونه ها یا در نمیاد شرش هم پای گیاه و کود اب و تخم گیاه و از این حرفا میزاریم پس چطور این همه هندونه در میاد تو مملکت به این خوشمزگی قبل از اینکه جواب بدهیم اینکه همین آب دادن یا کود دادن همین که خارج شدی از زندگی و داری به گیاه میرسی همین یه نوع محبت حساب میشه که داری وگرنه بشین و آب بهش نده شاعر میگه: باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش/بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش. حالا ربطی هم شعر حافظ مثل عنوانش که گذاشتم شعره رو خیلی هم نداشت ها ولی خوب شاعره و اما جواب سوال که گفتم قبلش یه چیز دیگری بگویم یا چیز دیگری گفتم الغرض جوابشو خودمم نمی دونم آقا باغبان محبت الهیه داشته دیگه مثل ما شهری ها نبوده زکاتشو هم داده رفته سر قبور دعا کرده خوبه؟؟ اما خارحی ها چرا که مشرکن اینا محبتشون کجابوده همینام تو بگو بارونشون کجابوده!! یعنی از ما بیشتر نه حدیثه کافرا هر کار خوبی که میکنن تو همین دنیا جوابشو میبینن ولی دیگه اون دنیا چیزی ندارند اینم حدیثش اگه ربط داشته باشه و سوالی که گفتم رو یادتون مونده باشه ولازم نباشه دوباره بخونین متن رو و زیاد نپیچونمتون دیگه. خلاصه من هندونه ی خارچی هم نخوردم ببینم کدومش خوشمزه تره...

doaA

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز گفتم یه حدیثی چیزی پیدا کنم و روش فکر کنم و همینطور نهج البلاغه حکمت هاشون رو باز کردم:

ما باید کی دعا کنیم و فلسفه ی دعا کردن رو کی میدونه که چیه و کی هست؟ خوب شاید بگی همیشه بله ما معمولا چیزی که می بینیم اینه که یارو مریض داره یا مریض شده داره دعا می کنه البته خوب کاری میکنه اما...اما این فلسفه ی غلطی است در بین ما اصلا شاید کسانی رو هم که دعا میکنن ماخبر نداشته باشیم که ازشون که تو خونه نشسته و سیمش وصله میدونی ما معمولا اگه دعا هم بکنیم دوست داریم خوشمون بیاد و محض حال و صفاش میخونیم مثلا میره دعای کمیل پنج شنبه شب میگه عجب حالی داد و صفایی کردیم و... آقای فاطمی نیا هم میگفتند من به دعای کمیل میگم دعای مظلوم یه همچین تعبیری داشتند  از این حدیث و حکمتی که میخوام بگم بر میاد همه موقع نیاز به دعا داریم و شیطان هم نباید پرهیزمون بده و نهی مون کنه که آقا حالا که چت نیست یا اصلا در اون حالت میگه حالا که درد داری داری شما دعا می کنی؟؟قبول نیست قبول نیست. نه باید همه موقع در خدمت باشیم...

البته میدونم باید حکمت رو اول می گفتم دیگه شد میخواستم یعنی آماده کنم برای گفتن...:

حکمت 302 از نهج البلاغه امیرالمومنین (ع):آن کس که به شدت گرفتار دردی است نیازش به دعا بیشتر از تندرستی که از بلا در امان است نمی باشد.

angoor

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان ساعت3:17دقیقه ی صبحه که دارم مینویسم ربع ساعت نیم ساعت پیش که از خواب پریدم(به دلیل پرخوابی و زیاد خوابی) آیه ی متعا لکم و الانعامکم سر زبونم بود که بیدار شدم و خلاصه حالا نمی دونم شیطونه بوده کی بود بعد رفتم سرچ کردم فهمیدم که هرچیزی که انسان از آن بهره مند بشه متاع هست خلاصه بعد نگاه کردم فهمیدم سوره ی عبس هست و باز کردم چند تا آیه ی قبلشم بنویسم چون یه نکته ای درش ضایع است:

فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ ﴿24﴾

 

که ما آب را به صورت بارشى فرو ریختیم (25)

 

أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ﴿25﴾

 

آنگاه زمین را با شکافتنى [لازم] شکافتیم(26)

 

ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا ﴿26﴾

 

پس در آن دانه رویانیدیم (27)

 

فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا ﴿27﴾

 

و انگور و سبزى (28)

 

وَعِنَبًا وَقَضْبًا ﴿28﴾

 

و زیتون و درخت‏خرما (29)

 

وَزَیْتُونًا وَنَخْلًا ﴿29﴾

 

و باغهاى انبوه (30)

 

وَحَدَائِقَ غُلْبًا ﴿30﴾

 

و میوه و چراگاه (31)

 

وَفَاکِهَةً وَأَبًّا ﴿31﴾

 

[تا وسیله] استفاده شما و دامهایتان باشد(32)

 

مَّتَاعًا لَّکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ ﴿32﴾

میگه انسان نگاه کنه به غذاش و طعامش از انگور و باغ ها  میوه ها و...که ما میخوریم آقا خلاصه کنم اینا برای حیوان هم هست و اقدر غذای دنیوی ما خواره ها در صورتی که تو بهشت فکر نکنم اینطوری باشه!!!

نویسنده : علی | تعداد بازدید : 168

ab

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

این اتوبوس هایی که بانجربه ترند حالا نگیم باتجربه پیر تر و کهنه تر شده اند رو دیدی اتوبوس های شهری رو میگم که دنده ی اتوماتیک دارند بعد این کهنه تراشون وقتی میخوان دنده ی 3 یا دو رو عوض کنن درگیرمیشه ماشین و یه خورده همه جاش میلرزه:

ما در راهی که میریم و دیگه بزرگ شدیم و با تجربه نباید انتظار داشته باشیم که راحت به پیش بریم مصائب هست گذشته از شیطان درگیر میشیم و برای پیشرفتمون و سرعت بیشتر مثل اتوبوسه میشیم پس باید استقامت کنیم و کوتاه نیایم و دکر خدا بگیم و بدون یاد خدا نمیتونیم رد بشیم اینطور نیست که مثل یه بچه باشیم معصوم نه عقلمون بیشتر شده آزمایشات بیشتر هست پس چی میشه میشه مثل همون که گفتم که کسانیکه میخوان پیشرفت کنند میگن ای خدا و نام می برند خدا رو و سپس استقامت می ورزند بعد پشیمون نمیشن یعنی چه آقا؟ الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا......... بله در راه پیشرفته..

rooze

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز تصمیم گرفتم به یمن قضای روزه های گذشتم روزه بگیرم بعد اتفاقا بیرون که رفتم مسجد ظهری میدیدم که بچه ها چیز میخوردند و همینطور آب میخوردند و به فکر رفته بودم که چرا ماه رمضان روزه خواری حتی شلاق داره ولی تو ماه های دیگر نه یعنی مثلا خدا استغفرالله زورش نرسیده؟؟؟

بعد همینطور مرور میکردم که اولا ما که گشنه و تشنه نیستیم مثل بچه ها (اونایی که روزه برشون واجب نیست) دوم اینکه تازه اگه روزه خواری کنند که نمیمیریم اجرشم اگه فراط نکنند و نظرمون در مورد شکم عوض نشه و غالبا همینطوره ودستور خدا روانجام میدهیم خلاصه چرا اینکه اینطوریه قانون خدا

بعد دیدم چه کوته فکرم خدا محض خودشون که خجالت بکشند جمعی (البته منکر این نیستیم که با یه نیر چند تا نشون زده) که روزه نمیگیرند و بگیرند ومنزوی بشوند در ماه رمضان و یا رجا و امید نداشته باشند که عرف بهم خورده ها ولی بهم نخوره و نخورند خلاصه و روزشونو بگیرند دیگر!!

البته مسافر و بحثش که پیش میاد یه کم چیز میشه همونام بر اساس عرف عمل می کنند و شما اگر دوربین مخفی هم تو هتلشون جایی بزاری میبینی دارن روزه خواری میکنن مسافرها!!! نزاری ها زشته برای تثبیت حکم دارم میگیم.

خلاصه همین امروز که ما روزه گرفتیم اینطوری شد و جلویمون آب میخوردند مرتب که میدیدم از شانسمون.

http://ali.bloglor.com/p122.html

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز صبح که رفتم مسجد در ادامه تفسیر قرآن بود که به دلیل اینکه سوره ی مائده بودیم و هر روز چند آیه ای تفسیر میشد و در مورد مسیحی ها و یهودیاست هم که توضیح می دادیم رسیدیم به آیه ی 87 از این سوره(مائده) که همینطور که تفسیر می کردند و از روش می خوندند که پیامبر(ص) آمدند و گفتند که چرا حلال خدا را حلال کرده اید بر خود و...و خلاصه حالا من درست یادم نمیاد چی چی فرمودند و رفتم تقسیر المیزان رو توی خونه و اینجا باز کردم و روشن شدم. ولی یه نکته ای داشت و اون نکته اینه که پیامبر می فرمایند چرا؟؟؟؟؟ نمی فرماید نکنید یعنی ممکنه دلیلی داشته باشه که حرام کرده مثلا فلانه یا بسانه مثلا روزه باشه

 

و اما در تفسیر المیزان اومده:

{{....این آیه((یا ایها الذین آمنوا لاتحرموا طیبات ما احل الله لکم...)) در باره ی امیر المومنین(علیه السلام) و بلال و عثمان بن مظعون نازل شده چون امیرالمونین سوگند یاد کرده بود که هیچگاه تا زنده است در شب نخوابد و همه شب را به عبادت به سر برد و اما بلال قسم یاد کرده بود که هیچ روزی افطار نکند و تمامی عمر خود را روزه بگیرد و اما عثمان بن مظعون او نیز سوگند یاد کرده بود که هیچگاه با زنان جمع تشود .....(تا اینجا که) حضرت از خانه بیرون شد و دستور داد تا مردم برای نماز جمع شوند وقتی جمع شدند پیامبر بالای منبر رفت و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: چه شده است که اقوامی طیبات و رزق حلال را بر خود حرام کرده اند؟!هان مردم آگاه باشید من که پیشوای شمایم در شب می خوابم و با زنان نکاح می کنم تمامی روز ها را روزه نمی گیرم و با این رفتار اگر کسی از سنت من اعتراض نماید از من نیست این سه نفر برخاستند و عرض کردند تکلیف ما که سوگند یاد کرده ایم جیست؟! در جوابشان این آیه نازل شد:"لا یواخذکم الله"}}

الغرض شما خودتون داستان و تفسیر مفصلش رو می تونید برید باز کنید و من تایپ نکردم توی نت هم نبود الغرض پیامبر سوال فرمود و راه رو بسته نکرد شاید طرف دلیلی داره که اینکارارو میکنه و آخرشم فرمود معاخده ی خدا نمیشوید یعنی خود خدا فرموده البته بعد از این چیزی که نوشتم اینجا (در تفسیر المیزان ) اومده که :{{داستان و سوگند این سه نفر خیلی روشن نیست...پس جا دارد در این حدیث دقت و تامل بیشتری شود }}.

که حالا فتنه درست نشه!!ً! خلاصه پیامبر راه رو باز گذاشت و نبست ولی امت و امت و جمع این چیزا حالیشون نمیشه واز این حرفا.

asani

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

عمر بن سعد دید به آسونی به شهر ری اش میرسه طبق معاهده ببین مرض ندارم که می نویسم به آسونیا کاری هم به این ندارم که شما بگین ما اهل دنیا نیستیم و قبول نمی کنیم به کلمه ی آسون میخواهم گیر بدم میدونی؟

آسونی که کورش کرد حق را ندید

آسونی حاظر شد برای دنیاش تلاش کنه 

آسونی که حتی با حق بجنگه بن سعد ملعون

آسونی که تا صاحب شهر و ملت شود ین سعد ملعون!

وآسونی که ....و....و....و آسونی های دیگر

آخه نمیخواست که تلاش کنه آسونی بود که نه کشته میشد نه جهاد حساب میشد و همه ی حساباشو کرده بود که امام حسین و امام حق را میکشد و به تخت می نشیند به همین راحتی و آسونی

و آسونی و آسونی آسونی رسیدن به هدف حتی همون هدف که شما و ما میخوایم و آرزوشو داریم بپا یه وقت این هدف قلبمه کار دستت نده


timiar

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز صبح رفتم مسجد و یقین کردم چند وقت پیش که توی این روزها پارسال که نه ایام  به حضور شما عرض شود ماه رمضان که بودیم یقین کردم اشتباه کردم و و موج شیاطین از این مسیحی ها و یهودی هاش از جن + طرفداران اسلام از دین مقدس خودموون خلاصه دعوایی بود بین ما و اینا توی اون خونه ی خالی که بعدشم مجبورا بردندم تیمارستاتی بیمارستانی جایی (برای بار سوم) آقا دعوا بود بین حق و باطل در وجود من و اصطلاح موج شیطاین که آیت الله فاطمی نیا تعریف می کردند  و آیه ای روبحث می کرند خلاصه منو گرفته بود البته و صد البته نذاشتند آسیب خاصی بزنند این جن ها و من رفته بودم توی اون خونه خالیمون و حتی از منظر حق هم به دنبالم بود چون باطل هم بود همشم شاید به خاطر اینکه مو یه وبلاگ نویس ماهری ام و از خودم تعریف نکنم اینکه همین دیگه دستم تو کاره (نوشتنه) خلاصه و یه سری آدم خنگ تر از خودم هستند که مطالب منو دنبال کنند و من رو بیگناه بدونند چون من گولشون زده بودم و همچنین آدم های باحال که رندند  و من در مورد رندی صحبت شد خلاصه آقا فهمیدم امروز که موج شیطاین منو گرفته بود داشتیم تو مسجد تفسیر می شد که آقا این یهودیان بر فرض خودشون رو فرزندهای خدا می دونن و منم تو اون خونه خالیمون که رفته بودم  همین فکرا رو در مورد بعضی ها می کردم شاید حتی خودم. بعد این یهودیا می گفت که اینا می گن ما آمرزیده هستیم و هر گناهی می کنن مثل من که تو اون حمام بودم و شد و خلاصه در مورد ثلیث و سه تاخدا دانستن مسیحی ها هم صحبت شد که سوالی برام پیش اومد که با اینکه جوابشو گفتن قبل از اینکه آخرش تو مسجد ازشون امروز بپرسم ولی خوب پرسیدم آخر که آقا این مسیحی ها که اعتقاد به تلثیث دارند آخرش که میمرند  می فهمند چرا خدا اقدر تاکید داره به این شرکشون چون مشرک شدند و اشتباه کردند؟(البته من هر سه سوال رو پشت سر هم تومسجد از آقاهه نپرسیدما) گفتند بله اگه شرکشون رو ندونن این حرفش جداش و نرند تحقیق کنند وغیره و منم جوابشو شنیده بودم حین سخنرانی ایشون که اینا مشرک می شدند به واسطه ی کارشون یعنی تلثیث و حضرت عیسی (ع) رو خدا دانستند و غیره خلاصه آقا حقم بود که برم تیمارستان یا جایی که آروم بشم حتی یادمه توی تیمارستان یه نفری بود بالای 55 سال شاید البته جوون میزد بعد این میگفت من مجردم و ازدواج نکردم و بحثش میشد بایکی در مورد دین منم میرفتم کنارشون و کسی هم نبود مینشستم خلاصه یه سوالی پرسیدم که آقا احضرت امام صادق(ع) بوده یا امام دیگر این اومدن پیشش و گفتند که چرا قیام نمی کنید فرمود برو توی تنورو خلاصه داستانش رو میدونید که نرفت بعد امام معصوم(ع) به یه نفر دیگه فرمود پرید رفت توی تنور و نسوخت و من پرسیدم که کدومشون این دو نفر اشتباه کردند؟تاملی کرد گفت دو تاشون چون من قبلشم گفته بودم که دور ائمه و آیت الله خامنه ای جمع میشن مردم و این جمع شدن خلاصه بده و از این حرفا و نمیزارند در زندگی خصوصی کار خودشون رو بکنند خلاصه این یاروه به ماگفت دو تاشون اشتباه کردند!!! بعدشم اینو حالا میخواستم بگم که بعدشم گفت بهم که 60تا شیطون توی دلته و منم جدی نگرفتم توی بیمارستان تیمارستان جایی و گفتم من که حالم تازه خوب شده و اینجا موج شیطان نیست دیگه یعنی احوالم مثل خونه خالی که رفته بودم و هی با خودم حرف میزدم نیست و راحت شدم یعنی مینشستم یه رییز چند ساعت تو اون خونه با خودم حرف میزدم مخصوصا توی حمام البته اشرافیت ائمه هم بود که اگه نبود و جای امن شده بود و من یه نوع گوشه نشینی حالا نمیشه گفت ریاضت ولی غذا نمیخوردم البته نمازم هم همش قضا میشد یا نمیتونستنم اصلا بخونم به خاطزر نقش های و فیلم هایی که برای شیطاین بازی کرده بود و اصلا انگار شده بودم بازیچه ی اینا که باید براشون حرف رد و دست خودم نبود و باید حرف میزدم مدام موج ورم داشته بود حالا اینن حرف زدن و کاری کردن شاید مثل وبلاگ نویسی مسولیتی هم داشتا ها یعنی ول نبودیم بعد میگفتم به خودم که دوست دارم یه خاور ماشین گچ یا سیمان و ملات خالی کنه من  بدوم بدوم با سرعت برم توش و باکله!!! ایتا رو میگفتم که جو آروم بشه ولی جو و موج خیلی پیچیده و حساس بود و یه خورد چیزم که گفتمش بهم القا شد شیطان رحمانی شاید هم روح هایی بودند به جز جن که اینا شیاطین ما قبل تاریخ بودند و خلاصه مادربزرگم هم خدا رحمتش کنه و شما رو اومده بود خانه مون توی خونه خالی که بهم غذا بده و پیشم باشه این هم بعدا بهم میگفت علی اونجا دیگه نرو خونه ی اون یکی تون نحسه نرو دیگه همین دیگه ما اعتراف کردیم که حقمون بود والی اگه پیش یه روحانی بزرگواری هم میرفتم که قوی باشه بازم خوب بود به جای تیمارستان اصلا توی تیمارستان نه موج رحمانی بود نه شیطانی هیچی آنتن نمی داد ومنم اونا نتونستم نمازمو درست و حسابی بخونم و کلی نماز قضا دارم که باید ادا کنم همین دیگه.البته اینو هم بگم تو اون خانه ی خالی اون یکیمون من اونروزهایی که کسی نبود لخت میگشتم و ازحمام میومدم بیرون و کم کثافت کاری نکردم و چیزای بد هم القا میشد و تصاویری که به ذهنم میومد و من شرک میدونم تصویر بیاد حالا دیگه تصویر زشتم اومده بود و به خاطر همین هک کردن زن های خوب و در نظر گرفتنشون  و تجسمشون بود که تصویر ذهنم و آنتم بد میافتاد و بد میشد منم کثافت ولی بعدش میرفتم حمام برای غسل و به حظور شما عرض شود کفن که یه مرتبه برای یه غسل حالا یا وسواسی شده بود و صدا البته موج ورم داشته بود نیم ساعت؟ بابا از صبح تا شب میرفتم تو حمام با خودم صحبت می کردم وموج میگرفتم  گیر افتاده بودم اصلا و این چیزارو گفتن دیگه مهم نیست مخصوصا تو این ماه رجب خدا از گناهامون بگذره کهه دیگه زن مومنی رو هک ذهنی نکنم و بد در موردش تجسم نکنم چه برسه کارهای بدتری که کردم حالا زن ندارم درست و خنثی شدم صد البته ولی با اینکارا شیاطین رو در خودم راه ندم دیگه ان شالله

البته جو شیاطنی بود ولی مسلط هر کاری کردند خوب نتوسنتند بشن و من یه مرتبه داد میزدم و شعر میخوندم و سوت میزدم و کارهایی می کردم در حمام که شما حتی تصورش نمیتونید بکنید و حمامه هم مقدس شده بود ولی همش به  خاطر اینکه ذهنیت زنان جنسی است کلانا همشون زن که شدند ذهنیتشون خراب میشه خلاصه ما گیر این مطلب شده بودیم و زن هم که نداشتیم ونداریم که خلاصه گتاه کرده بودیم باید جو رو آماده می کردیم یه مرتبه پام رو میزدم زمین تو حمام و شعر میخوندم یا صحبت می کردم که اصلا فرشته ها که ضبطش کردند از رو رفتند و آب شدند و من میخواستم با الهیات خودم کار و جو روآروم کنم و در دست بگیرم ولی عزت خودم رو از دست داده بودم با کارهام و لخت که  نمیشد هر کاری کرد و فضول تا توی حمام هم بود ولی سیطره داشت یعنی قرق بود شاید به خاطر اینکه توی وبلاگم نوشته بودم که امام حسین (ع) را شهدا نمیگذازند که توی برزخش سری تکان بدهد و یکی داره جارو میکشه یکی منتظره وخلاصه 24 ساعته در دید دشمن؟ نه شهدا است و نمیزارند سری تکان بدهند و بگویتد ای خدا من امام حسین دیوانه ی تو ام بله شایدتم من با شیاطین طرف تبودم اصلا و راهشون نداده بودند ومن خود درگیری داشتم تا بیام وبلاگ بتویسم و آزمایشی بود که فهمیدم مالی نیستم وگرنه تو وبلاگ جیگرارم توضیح زیاد دادم و سیمم هم به رسول اکرم و هر کسی که میخواستم وصل میشد محض همین حتی نمیتونستم تلوزیون نگاه کنم و برام سخت بود از طرفی خانواده میومدن سر میزدند و انتظاراتی داشتند و من نتونستم درست خلوت کنم میگفتم یا اباالفضل همین که یادش میکردم  سیمم وصل میشد اصلا و شروع میکردم یه راست شعر ساختن و حرف زدن البته بگم دیگه اون روحیه رو ندارم و وبلاگ پروری رو هم حذفش کردم شاید به خاطر همین بود که توی این موقعیت خاص بودم و ما چه میدانیم از اسرار الهیه.

البته من گناهی نداشتم که رفتم توی اون خونه خالی همش فکر میکردم در دید جامعه ام یه چیزی شبیه به اینکه روی آنتم ولی دوربینی هم نبود در کار که ببینم و خلاصه رفتم تو اون خونه که تنها بشم همون موقع هم بابام میگفت قرصت رو بخور یا آمپول بزن و من امتنا می کردم کارم از قرص خوردن گذشته بود خدا کنه ماه رمضونی امسال تکرار نشه مسائل.و و طوری شده که  اشکم جاری نیمشد قبلا هر گناهی می کردم میخوابیدم و روضه گوش میدادم و گریه می کردم و فضا وجو مونده بود که چرا من آمرزیده نمیشم و احساس گناه هم نمیکنم همین و خلاصه من نمیدونستم چی کار کنم صدامو بلند می کردم و زورکی با صدا مثلل بچه ها که چیزی میخوان گریه می کردم با بعضی وقتا اثر نداشت این فیلم بازی کردنمون و سیستم خیلی پیچیده بود و اون روزا چند تا وبلاگ داشتم مثل 1000rominmonji یا porroy سال قبل که شاید وبلاگش خراب شده باشه ولی تو آرشیو jigrar هست همین دیگه خدا بیامرزتمون اگه دو کلوم می نشستم قرآن میخوندم و دعا میکردم شاید وضعم اینطور نمیشد و اون موقع قران نبود تو دسترسم ولی میتونستم همین چند تا سوره که حفظم رو بخونم و خودم سبک شمردم دین حق رو. ولی جو حاکم قوی بود و من فهمیدم هیچی نیستم و چیزی ندارم برای گفتن و عمل هم نکردم و آخرشم دست و پا بسته و با خواری و ذلیلی رفتیم بیرون از خانه به سمت بیمارستان اعصاب و روان نه خدا خیرشون بده خدا هست.

bambbo

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز شب یا امشب رفتیم مسجد و خطوراتی داشتم وقتی به خودم نگاه می کردم و اطراف که قبل از اینکه اینو بگم آقا شما نگاه کن به رندان عالم سوز یه قسمتی از شعر رو شنیده تا آخرشو برات میخونه نه شعر کهنه ها شعر جدید الان شما می تونی یه فیلمنامه بسازی؟ الان تو رو خدا فیلمنامه های ما بعضی هاشون قوی اند و مشکل گشا و راه واز کن جامعه دیگه گذشته که جمشید  خان بر اساس نیاز روزش فیلم قاچاقچی ای بازی کنه الان شما یه فیلنامه رو که نگاه میکنی میتونی اول فیلم رو ببینی و تک تک جزییاتش رو پیشبینی کنی با خنده ها و گریه ها و غم ها و کاستی ها اکشن و چه میدونم هر کوفت زهر ماری تا آخرشو خوب ما که نه یعنی من که نمیتونم چرا؟؟ چون اینا با امام زمان در رابطه ان فیلم مزخرف رو نمیگم که توش هزل باشه و ... که بشینی هزل ببافی و رندم که نیستی بدتر بشی جاهل محله نه بالاخره کسی که رنده یه چیزایی رو هم میتونه پیشبینی کنه حتی یه صاحب نظره خدا رحمت کنه آیت الله فاطمی نیا و آقای مطهری رو که ایشون از قول آقای طیاطیایی توی سخنرانی ای میگفتند که آقای طباطبایی فرموده اند که مطهری صاحب نظره بله اینا که رندند میان میگن اگه فلان چیز رو کرده بود در فیلم یا فلان حرفو به جای فلان چیز گفته بود این بهتر بود یا به جای فلان بیت فلان چیزو اگه شما بگی بهتره بله صاحب نظرند و میدونن رندند بعد اینا میان میگن  نایب خاص نبوده امام خمینی و نایب عام بوده!! بابا دیگه تکنولوژیکی هم حساب کنی بالاتره ایشون بعد میگن تازه نایب خاص بوده امام نه نایب عام خوب برای حال خودمونه که عامیم ما همه چرا؟ چراشو برو از چراغ علی بپرس تو به فکر این بهتره باشی که آیا میتونی یه دونه از این فیلنامه ها بسازی و مثل ما بازی نگیری دنیای مدرن امروزی رو میتونی خودت تنها؟ آیا سخنرانی های امام خامنه ای(ره) برات کهنه است یا نوه؟ همین نه ما دنیا رو مسخره گرفتیم و زود میگدریم من بابا بزرگم رنده ولی میگفت طی بحثی که سر چیز جزئی هم بودا که حرف منو گوش نمیده کسی!!! حالا که پیره و خوبه تعریف کنم که یه روز رفته بودم پیشش دید موهایم بلند شده گفت بیا بریم آرایشگاه بعد درست نمینونه راه هم بره چه برسه راه دور از خانه بعد خلاصه سوار موتور شد و تا خیابان انوری رفت و منم که نمیدونستم چی کار کنم و نکنم مجبورا دنبالش راهی شدم و از روی محبت حتی توی آرایشگاه موند و گفت به آرایشگره که موهاشو خوب بزن و از این حرفا تا تمام شد و برگشتیم من حین اینکه داشتن روی موام کار میکردند توی ذهنم حالا خیلی هم فکر نمیکنم حتی توی آرایشگاه میترسم اینا فکر آدم رو بخونن دیگه کمتر فکر میکنم چون در معرض دید یاروام (آرایشگر)نه دشمن!!! خلاصه به خودم گفتم که بگم به این آرایشگره یا نه که جلوی موهامو کوتاه کنه طوری که نخوام شانه اش بزنم و توی همین فکرا بودم خلاصه دو سه بار میخواستمم یا بیشتر که بگم نشد بعد تموم شد و نگفتم و روم نشد که بگم شاید چون تنها نبودم و بابا بزرگمم پام نشسته بود البته خودشم گفت به آرایشگره که من مزاحم نیستم آیا که کسی بخواد بیاد وموهاشو کوتاه کنه (که یعنی تو صف بایسته و منصرف بشه و از این حرفا) خلاصه من چیزی نگفتم تا اینکه اومدم خونه و آرایشگره هم چون ما جوونیم کوتاه نکرد و نپرسید هم خلاصه بعد از حمام رفتن اومدم پیش بابا بزرگم تو خونه شون و سوال کرد در مورد اینکه جلوی موهاتو هم میخواستی کوتاه کنه گفتم بله گفت خوب بهش میگفتی خوب بهش میگفتی با صدای قشنگش که هنوز تو گوشمه و آروم هم میگفت و با آرامش خاصش خدا عمرش رو دراز کنه فیلمشون رو هم خودم گرفتم و گذاشتمش تو وبلاگ دیدید چه زبر و زرنگند؟؟ یه چیزی هم که از این داستان یادم رفت اینکه آقا بابابزرگم قبلش که بریم آرایشگاه میگفت زیاد پول نده و منم هر چی میگفتم خلاصه بعد گفت ببینم چقدر پول داری ومنم که عیدی هامو از خودشون گرفته بودم و پولدار بودم یه خورده هم شاید از مامانم گرفته بودم خلاصه نشون دادم و همشو ورداشت تا رفتیم دم مغازه اش و گفتش که هرچقدر میخوای بهت پول میدم(آقای آرایشگر) فقط خوب براش موهاشو کوتاه کن آخرشم بیشتر از اونی که خواسته بود بهش پول داد و خلاصه پولهای ما رو هم فراموش نشه که پس داد!

و اما خطورات امشب مسجد رفتنم اولا اینکه به حظور شما عرض شود داشتم نگاه میکردم و تعجبم برده بود که گاهی خدا انسان رو برتری میده و بالا میبره خوب این چه گناهی کرده که دچار تکبر نشه و خیلی سخته که خودش رو بالاتر از بغلدستیش که وایساده نماز ندونه تا اینکه یه نفر رو دیدم خدایی و متکبر تر از من بود شاید و راضی شدم و خیالم راخت شد!!! نمی دونم چه کار کنم این تکبر که این وبلاگارو مینویسم میاد سراغم و خودم رو بزرگ می بینم قبلانا گناه میکردم و شکسته میشدم دفعه ی بعد با امید بیشتر میومدم حالا شدم خنثی!!!نه مرد نه زن.

دوم اینکه دل کسی رو اگه بشکانید! کار خیلی بدی کردی و ممکنه حتی اگر بگی خدایا من رو ببخش نمازمو قبول بکن میرم دلشو بدسنت میارم بعدا این دیگه فایده نداره و مثل توبه ای که برای اولین بارت باشه که گناه کردی نیست که گناهت بخشیده بشه و فرصت نماز خواندن در مسجد رو از دست دادی شما مثلا دست باباتو نبوسیدی که برام پیش اومد و نمازم رنگ و بو نداشت تا اینکه اومدم زود خونه از مسجد و دستشو بوسیدم!!!آخه قبلش تو خونه روی شون رو بوسیده بودم بعد دیدم یه عکس العملی نشون داد تا اینکه گفتم شما هم روم رو ببوس دیدم نه بابا انتطار میرفته که به جای اینکه بگم شما هم روی من رو ببوس باید میگفتم که بزار دستتو ببوسم اصلا فهمیدی چی شد این موضوع بوس بوسیمون؟؟ دو سه بار بخون میفهمی!!!

asr

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حالا که صحبت بازیگران شد این همه روانشناسا ایراد میگیرند ما هم یه خورده توضیح بدیم همین

آقا خلاصه شما یه فرد معصوم به نام امام زمان رو در نظر داشته باش که ایده آل و کوه تعادل هستند ایشون بعد شما مثلا میگی این همه فیلم میسازند یعنی اینا با امام زمان در ارتباط نیستند و چرت میسازند البته کلی گویی نمیکنم اما نقش انتخاب بازیگر فیلنامه کارگردان در همه نباشه در بیشتر فیلنامه ها تحت اشراف آقا امام زمانه وگرنه با این همه شیاطین و دشمن و تهدید و ارعاب و غیره باور کن بیشتر از یه فیلم خیلی از این بازیگرا نمیتونستند کار کنند حالا یا مثلا خارج فساد یا نه خیال یا نه چیز دیگری که خردشون کنه از جمله کار شیاطین تا این ها بقیه ی زندگانی نحسشون رو در زندانی یا تیمارستانی بگدرونند نه اشرافیت امام زمان بوده لذا میبینی زن ها تحت آسیب بیشترند حالا از دلیلش بگذریم گلشیفته کم بیرون ندادیم حالا من اصلا اینا ها رو نمیخواستم بگم داشتم میگفتم آقا فرد ایده آل ما رو در نظر بگیر در این دنیا امام زمان باشه حالا ما اندکی از ایشون با خبریم ولی میبینی که همین اندک چه ها داره میکنه چه برسه ایشون ظهور کنند خلاصه یه بازیگر هست آقا احساساتش نه که بیشتر باشه از حد تعادل یه انسان کامل بیشتره آقا دستشو میگرن بازیگر میشه یکی هست غیرتش از تعادل خاص نه که بیشتر باشه از تعادل خارجه دستشو میگرند و بازیگردانش میکنند یا چیزای دیگر مثل زیبایی حالا من نمیدونم شاید تعادل میگه مرد ها باید کچل باشن ا ا  چی دارم میگم حالا من کار ندارم ولی تعادل شاید مریض شد همه ی بازیگرا میریزند به هم. برای اثبات وجود یه همچین منابعی که بازیگر شده اند که مثل زیباتر از تعادل بودند نه زیباتر از خود امام زمان ها نه من اینو نگفتم تعادل جامعه رو دارم میگم در عصر ما!!! خلاصه صداشون قشتگ تر از تعادل بود محبتشون بیشتر بود خوب اینا باید دستشون رو گرفت و هدر میرن

الغرض یه مثال میزنم که خوب جا بیافته آقا شما در نظر بگیر امام زمان چقدر میخنده و خوشحاله ایشون؟؟؟؟ مثل روزی چند دقیقه حالا اگه من بیشتر از ایشون بخندم در ایام خاص نه محرم ها خلاصه از تعادل زدم جلو از امام زمانم بیشتر تر خندیدم پس مثال من درسته نیست؟ خوب من میشم یه گلوله نمک برای خندوند و مسخره ی عام و خاص میشم طبق سیستم بازیگر شناسی و میشم بازیگر مثلا چون میتونم بیشتر از تعادل بخندم دیگه جا افتاد؟

الغرض حال ما متناسب به خودمون نیست و خیلی امام زمان به ما رحم کردند همین

البته اینو هم بگم که ما باید بنگریم ببینیم دلمون دست شیطان نیست؟ یا دست ائمه است و طرف میبینی حال نداره اصلا من چی کار کنم؟؟ ایام محرمش مثل ایام دیگست مثل من

البته حالا که محرم شد حرفمون اینکه یه مداح محترمی که نمیخوام نام ببرم اسمشونو ولش کن اینکه میگفت توی عاشورا آقا امام زمان اشرفیت داره (حالا اشرفیتش رو خودم میگم یه چیز دیگری گفتن) و اشراف داره که هر کاری کنی بغضت میگیره ولی انگار قبضی و نمیزاره و ولت نمیکنه به هر حالی که اشک مثلاا بیاد یا چیز دیگر. حالا بیا و درسش کن اینارو که گفتم

پس طبق این چیزایی که گفتم جمله ی"من مجنون حسینم(ع)" از امام زمان (عج)  از صاحبش اولین بار نازل و صادر شده چرا؟؟ سند میخوای؟ میفرمایند صبح و شام برات یا حسین گریه می کنم و اگر اشک هام تمام شود خون می گریستم یعنی می گریم از تعادل خارج شده آقا دیگه.

ببین من کی گفتم بازیگرا آدم های نامتعادلی اند این دروغ محظه اگه بگی ها یارو آسمونش خورشیدی بود منطقه ی گرم بوده یه کم سیاهتر از تعادله من چه کارش کنم یکی خمش بیشتره ولی ساخته به این و نباید سر این موضوعات چه الان چه وقتی اماممون ظهور کنه دعوا بشه باور کن این علما سر ظاهر امام زمان  بیشتر دعوا می کنند اگه بیاد چون اصلا باطنا نشناخته اند ایشان را!!!!!


film

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم به این فکر می کردم که بعضی بازیگرا هستند که اگر نقش خوب بدند یا بعضی هستند در تمام نقوش خوب بازی می کنند انگار در هر فیلم برای همون فیلمه ساخته شده اند در کل چون اولا پیدا نکردم یا یادم نبود همینطور بین عکس ها در اینترنت و فیلتر نت گشتیم تا اینا بدستم رسید این بازیگران به نظر من سبک خاص خودشون رو دارند و هیچکس حتی در بعضی نقوش نمیتواند جایگزین این ها شود (اگه خوب بازی کنند و به درد همون نقش بخورند) حتی به صورتی خوب به نظر من بازی می کنند که حتی امکان میره که انقراض بشن و کسی دیگه مثل اینا پیدا نشه.البنه من هیچ گاه تا حالا فکر نکردم که اگه بر فرض مثال فلانی داره این نقش خاص رو بازی میکنه یکی دیگه بهتره اگه جاش بود و هم  اینکه عمدا بازیگران زن رو نزاشتم چون بازیگر زن جوان در سینمای ما و چه برسه غرب یکی اند (هر کدوم خوشکلتر بود!!!مثلا) و غیره.البته من همه ی بازیگرا رو عکسشونو نداشتما و میدونم بدجور کلیکسیون من کامل نیست از عکسایی که گذاشتم به عنوان نمونه گذاشتم و من.البته منکر این نیستیم که هر بازیگری رو فیلنامه نویس یا کارگردان یا کسی که انتخاب میکنه نشسته فکر کرده و انتخاب کرده و به درد نقش میخوره ولی بعضی از بازیگرا هستند میشه همیشه یا بیشتر اوقات جایگزین بهترشو پیدا کرد یعنی سبک درست و حسابی ندارند  از صدا از قیاقه حتی مثلا غیرت و چیزایی که بازیگر رو محصور و محبوب میکنه ندارند و جایگزین بهترش گفتم زیاده که نام نبردم اینجا.

بدون ترتیبی خاص همینطور میزارم گفتم دو دسته هستند از نظر من چه اونایی که اگر نقش خوب بدن چه اونایی که همیشه نقششون خوبه واینایی که دارن در معرض انقراضند و شاید دیگه مثلشون هم نیاد البته از نظر منه ...  و هر کدام سبک خاص خود را دارند:

 

monjh

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ

ای کسیکه من بهش امید دارم که حتی اگه شده منو ببره بهشت ببر پیش خودش به رحمتش و همه چیزای خوب که رد کنه بده بهم امید دارم بهش.........

وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ

و ای کسیکه اگه نشستم پیش هر شری و گناهی کردم که رفتم پیش شرها ایمنی میجویم حالا از خشمیش خوب بعد از این همه کارها.........

یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ

(مرض دارم میخوام کیفیت معنا کنم) ای کسی که اگه نماز میخونم و ذکر میگم و کثیره فایده ای نداره...ولی اگه کم میگم و قلیل میگم و برای تو میگم فقط و قابل قبول هست تو هم با دادن نعمات کثیر جواب میدی و قلیل را با کثیر میدی.

نویسنده : علی | تعداد بازدید : 149