یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۴۲ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

جنگ و جدل بیخودی

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

دوتا حرکت تو تلوزیون دیدم که دلو نیومد حرف نزنم یک سخنرانی آیت الله خاتمی بود در نماز جمعه هفته قبل که درمورد تفرقه و قهر خانوادگی و اداری بود که بده و راهکار دادند دوم دیشب بود نمیدونم پریشب بود که اخبار بیست و سی یه چند دقیقه ای نشون داد که یکی از وزرا داشت درمورد یه موضعی که نفهمیدم یا یادم نیست صحبت کردنش که چی بود موضوع و چی گفت ولی عجب فضای خوبی گرفته بود اخبار آقا یه عده همش میخان دعوا درست کنن به قول آیت الله روحانی و تفرقه و شکاف و جدال خلاصه من سیاست اخبار رو که سیساتشون چیه که همش تیکه میاندازن به مسولان مثلا برای اینکه تفریط نکنن و سواستفاده و چپاول نکنن بهشون گیر سه پیچ میدن در اخبار که خبرنگارا همش ایراد میگرن برخلاف چندین سال پیش که نمیشد اصلا مصاحبه کرد با مسولین حالا مشاهده میشه که خوبی هاشونم به طور مساوی به غیر از مسولین و قوای اصلی میبینیم سیاست اخبار گیر دادنه و خوبی ها و عمل ها در چشم نیست و مردمم اینطوری خوششون میاد و اعتماد میکنن درصورتیکه اخبار هم دیگه خبرهای جنجالی نمیده و اصلا خبر دنیا درست مخابره نمیشه و جنجال و پاستوریزاسیون رخ داده و با جهت و غرض روی روان کار میکنن اینا درست که با بهانه گیری از مسولان میخان اداره کنن بله درسته و جلب نظر و اعتماد کنن ولی خوبه هرچی بهانه و ایراد نشون میدیم خوبی ها شون رو هم نشون بدیم و سخن خوبشون رو هم یعنی نه اینکه چاپلوسی کنیم و توضیح بده خبرنگار با قصد و غرض بلکه خود مسول سخنرانی کنه و مردم گوش بدن مثلا حداقل نیم دقیقه هر روز یه نفر از مسولین صحبت هاشون رو از وزرا و نمایندگان شورا و مجلس و مربی های ورزش و بازیگر باشه هرکس خوبی هاشون رو هم ببینیم و دست ورداریم از تکه پرانی و تفسیر و توضیح و بریدن و جدا کردن قسمت های پرحاشیه و ناامنی و سیاستکاری درست کردن مردم خودشون باید خو بگیرند با مسولین نظام و من الان نماینده ی شهرمون رو نمیشناسم و همش اخبار میخاد یه خبر مهم رو نشون بده که بده بزار دو دقیقه تو اخبار حرفشو بزنه مسول تا دلگرم شیم و همش جنگ و دعوا نداشته باشیم مثلا آقای قلعه نویی همش بحث جنجالی شو پخش میکنن درصورتیکه میتونه به ما ها درس و شرایط بدش رو نشون بده و صحبت کنه که برای اخبار خوبه اینکار و سلطه ی خبرنگاران و فوضولیشون کمتر بشه تا نفس بکشیم

گرفتاری جمعی

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر

خوب یه کم از خودمون بگیم تا نگن بچوو ینی بچهه ینی آن بچه که من باشم چیزه و اون اینکه این روزا از یوتیوب سریال قدیمی( دایی جان ناپلئون) میبینم و جدیدا امروزم شروع کردم از این سایت فیلم (پهلوانان نمیمیرند )رو دیدن و دیروز نمیدونم پریروز بود که آلبوم جدید محسن چاوشی رو به نام (قایق بی پارو )رو دانلود کردم و امروز هم قسمت سوم نمایش خانگی (شوخی با شما) رو از سایت دوستیها.آی آر دانلود کردم میتونین سرچ کنید تو سایت یا حتی بخرین این از این روزام و اما موضوع اینه که نمیدونم فتنه هست یابازی بود یه فضای نا هماهنگی هست مثلا شغل جاسوسی با شغل روانشناسی هماهنگ نیست از اونور پلیس حرف داره برای گفتن و زندگی ما به فنا هر کی داره کار خودشو میکنه و مسولیت روانی مذهبی دینی عملی وبلاگی ما رو کسی نمیتونست تحمل و خودمونم ادمین بودیم ولی بالاخره بی تجربه همین الانم رو هواست اونجا دارن روانپزشک رو روان ما کارمیکنه و کارش با کار بچه ها دقیقا برعکسه ینی چیزی میخاد که روانپزشک برعکسه مثلا من موس لب تاپ همینطوری میگن تو فکر نکن برو جلو که خط فکریت رو میخونن و همینطور پشت سرهم بنویس تا دلت فقط به دل من وصل بشه بعد از اونور روانشناس میبینه میگه این یارو پیش فعاله دیگه در نظر نداره اینجا جنگ شیطانی و رزم و هزاران نفر رو مخ منن و کارشناسی روانپزشک ایده و بیمار مارو میدونه و در شرایط جنگ موضوع فرق داره مثلا نماز خوندن شرایط خاص خودشو داره از اونور اینترنت وقتی بود و باید با دایل آپ بودیم و باید دو سه صفحه اینترنت اکسپلورر باز میکردی و سریع کارتو میکردی لذا دعوا هم نمیشه ما رو میکوبونن و ما هم مظلوم میشیم و دل ها رو دردست میگیریم و البته سخته شرایط و تقصیر کسی هم نیست هرکی داره کار خودشو میکنه و تجسس بیشتر میشه چون من در خونه کار میکنم و ارتباط فردی اجتماعی ندارم و خط مشی هم همینه که تنها باشیم فعلا

سخنی با خود

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

حرکت جهادی

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۴ ب.ظ | علی | ۰ نظر

حالا که موضوع نخبه پروری زیاد شده فضاش اینروزا و به خود آمدیم یه نکته ای هست که باید بگیم و به ذهنم خطور کرده ولی نمیدونم بچه های دیگه جمعی چقدر به این نکته توجه دارن و اون اینه که نخبگان باید جهاد کنند ما آیا معنای جهاد رو میفهیم البته اولش به ذهن خطور میکنه که جهاد در جنگه این اولا که جنگ داریم و شیاطین نمیزارند ما کشورمون به جلو بره که اینجا شمارو انتخاب نمیکنن بلکه شما باید خودت بیای بالا و بجنگی مردانه این یک نکته که نخبگان ما منتظرند که ببردندشون بالا درصورتیکه غلطه این تفکر دوم اینکه جهاده دیگه باید آماده ی هر وجه و اتفاقی باشی و باید قیام کنی و خطر پذیر باشی به قولا اینجا بهت خوش نمیگذره سوما اینکه زن جهادی نداره جز شوهرداری یعنی الان ما همینطوری نقش و صحنه سازی میکنیم که اینکارا نمایشی هست و در نمایش و رزمایش ها و همایش ها همینطور که در رزمایش های جنگی میبینیم انفجارها دودش زیاده و رنگ داره و ظاهری هست که دشمن بترسه از موشک ما و صحنه سازیه و ما جنگ و دعوا نداریم و فقط داریم بازی میکنیم نه جهاد و غیرت و ترس و شجاعت و آمادگی اینا نداریم در رزمایش جنگی لذا در سیستم جهاد نخبگان الان زنانه است که جهاد نمیکنیم ما که اشتباهمون همینه که ظاهری شده و پولی شده لذا باید بلند شد و قیام علمی کرد نه صحنه سازی و زنانه بیایم جلو که بده تو آمریکا جمع میشن میرن تو کارخانخه ها جوانانشون مستند میسازن و فضا دارن ولی ما تهدید میشیم که چه کاره ایم و فضا ایجاد بشه که علم تولید کنن جوانها و‌ خعلی بحث جهاد اقتصادی علمی رو امنیتی و نظامیش نباید کرد و هم نباید پول زیادی پشتش خوابیده بشه برای چپاول یه عده ی دیگه مثلا صدا و سیما بخواد مستند علمی بسازه و تحقیق کنن این وسط پول زیاد میخواد و مسئله سیاسی و امنیتی هست ولی جوانان ما اگه جمع بشن خودشون اول شک اینه که فساد نکنند اینا حالا...

به افتخار زندانی بی هوس

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۱ ب.ظ | علی | ۰ نظر

نماهنگ ۱۱۷

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۰۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر

آهنگ ۱۱۶

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۲ ب.ظ | علی | ۱ نظر

بی ولایی

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خوب ما یه خورده از شیطان گله کردیم و اینا تموم بشو نیستن ینی من از اینا و شغل کثیفشون رو بگم فردا فتنه میکنن بدتر میشه وضعمون مشکلمون دوچندان میشه پس اولا یه سری کارا گفتیم برای جادوگر خان که شما می باس فحش بدی در دل بهشون بعد گفتیم نفرین کن در دل بعد گفتیم عکس وحشتناک بین و حالام میگیم ذکر بگو اگه ذکر نگی فورا شیطان بردتت خط و راهت رو میگیره و تسلط داره مگه شرایط ویژه باشه من ذکرم که در دل میگم میبینم دارن یه عده کنترل میکنن و ذکرم مایه فتنه  ی اینا میشه و فضای بد میچینن و صحنه رو ضد من عوض میکنن که میتونی یه ذکر بگی و یه فحش همینطوری بیای جلو اینام فضاشونو عوض میکنن و با مسخرگی یا تکرار ذکر دل تو که بر زبان میاره باهث میشه نتونی ذکر بگی و مقصر و عامل فتنه بشناسند ولی یه راه دیگه اینه که بلند شعر بخونی کتاب بخونی اینجا کن غرب نیست خجالت نکش از شیاطین وذکر بگو اذان بگو اینا ریا نیست در چنین موقعیت فتنه ای ریا نیست بلکه شیطان و جادوگر اگه اسم مقدس علی رو صدا کنی میترکه و نمیتونه تحمل کنه و ازت دور میشه و روش بعدی همینه که بلند تو خونه قرآن بخوان دعا بخون که اینا دور میشن و دیوانگی هم نیست من متعصفانه میبینم رئیس کل جمهور مملکت زیاد چرت و پرت های عام منو میخونن و دیگران رو که این خطره برای خودش چون ما داریم خر میدوانیم واینجا ارتباط الهی ضعیفه که ممکنه فتنه درست شه حرف ما و باید استاد بالای سر هممون باشه تا گمراه نشویم نه هرجا نوری روشنه خبریه و بریم به سمتش که ممکنه حقه باشه.و سپس ما میگیم فحش بده آقا شما اگه دلت قوی باشه و هر روز نیم کلو روزی اشک و گریه و صفا داشته باشی چنین آدمی فرشته ها خدمتش میکنن و مستش میکنن دیگه چه برسه جن و روح این شما تو دلت آرومی در چنین شرایطی و حق رو میبینی لذا جدی بگیر فحش رو شما اگه نظرت عوض بشه مثل زنا چشم میزنی دشمن رو و یا لعن تو و اخم تو اخم خدا میشه کن چنین آدمی شیاطین دورش حلقه میزنن و زندگی عادی نداره من خودم ادمین بودم و شرایط رو داشتم و درک کردم شما اگه بگی توی دلت بی صدا که حمله کنید به آمریکا و منافعش یا به اسرائیل کار خاصی نکردیا ولی بس که دلت امام حسینی و زینبی هست یه حرکتی هرچند کوچک رخ میده الان ملت کفر از دل بزرگان دستور میگیرن بعد شما میگی چقدر پیشرفته تر از مان اینا چون حیوانند راحت تر از ما که شقی هستیم فرمان پذیرند اینجا بزرگان آهی میکشن اونجا اثرش هستولی دلشون از ماخونه بزرگان و‌قوی دلان چون اولا نگاه کنید کشور مادین پسنده و چه کارا میکنیم که یهود هنوز نکرده و رو دستشون داریم میزنیم من یه بار گفتم ملت ما زمانی پیشرفت ظاهری میکنه که فرهنگش بیاد اگه تابلوهای ال ای دی ده سال پیش اومده بو د توی ایران برای تبلیغات دوروزه میشکستنش!!

تنگی نفس

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خوب تو پست قبل آخراش داغ کردیم که فضولی می کنن تو زندگی ما به نحوی که میخان اینبار مسلط بشن رو سرمون که موفقم بودن فوقش کاری میکنن که قرصا بیشتر بشه تا تسلط برقرار شه ینی زورشونم میرسه اوایل باهم متحد نبودن و فضول و جاسوس تو خونه با جاسوس وبلاگم جدا بود که مشکلاتی داشتیم ولی الان هر ننه قمری میخاد تسلط بیابه و مام خانوادگی خانوادمون جاسوسن کلهم به قول بابام و وضع بدی داریم و اینام به پای مان...بابامم تازگیا شغلش عوض شده و زورش میرسه بحمدلله و هنوز که هنوزه هروقت پرسیدم ازش که شغلت چیه چیزی نمیگه تازگیا چون ممکنه تو خانواده ضایه شه منم میگم به همه تو مخابراته ولی نمیدونم شیکار میکنه ولی دقدقه ش کم شده و اخلاقش عوض و خیالش راحته ولی ما که از سیستم خبر نداریم سیستم جاسوسی مملکت همش احساس ناامنی و حمله و دشمنی میکنیم و خیالمون راحت نیستش وقتی هم میاد خونه موبایلش رو دست میگیره و من مثلا بگم پدرسگ الکی بگم میگه کی تو باکی هستی و اینا میگه بابامو عرض میکنم اینطوری خلاصه ما خانوادتا خعلی گرفتاریم و التماس دعا داریم بابام هم اسمش مرتضی هست مرتضی رضائیان ولی مرد پاکبازیه و بعضی موقه ها میگم نکنه مجتهد باشه خودشون رو نشون نمیده و به کوچه عاگلی چپ میزنه من رفتارن و اخلاقا و کردارا و عملا و یقینا و باورن و همه روانم رو مدیونشم مدیون بابا مرتضامم و قدرشو هم نمیدونم فوقش یه زن دیگه هم داشته باشه که من خبر نداشته باشم ولی کینه م ازش درمورد فرستادن تیمارستان بود که آقا اولش یه روانپزشک آورد خونه و روانپزشکه دنبال بهانه بود تو صحبتاش که منو ببره بستری کنه و میگفت که افرادی هستن که زندگی گیاهی دارن گمونم اونموقع عقیم شده بودم و میگفت خطری ندارن و اینا و زندگی گیاهی دارن خلاصه آقا ما اعصابمون خرد بود که چرا وضعمون اینطوری شده یه دعوایی کردیم از یه ور فشار از زمین و آسمان رو بابام و‌ترس ازیه ور مامانمم بیچاره نگران دختراش خلاصه ما هم یه کبریت روشن کردیم وانداختیم رو بابا اونم تلفن رو برداشت گمونم شماره هم نگرفت زنگ زد و خانمه تو تیمارستان میگفت تو میخاستی باباتو آتیش بزنی گفتم من اگر میخاستم اینکارو خدایی نکرده بکنم با نفت میکردم نه با یه کبریت اون موقه هم وضع مملکت خراب بود البته خونه رو هم به هم زده بودم و پیش رمال هم رفته بودم که میگفتش که بله ده تا زن داری و نمیدونم هراز چند ساعت پستشون عوض میشه خودمم نمیدونستم کجا میخان ببرنم و میگفتن که  ن عموت جادوم کرده و دخترشم حالا شوعر کرد ولی وای وای وای وای خانوادتا خرابه وضع خلاصه داشتم میگفتم وضع ما اینجا خرابه و سیستم جاسوسی هم بیشتر خانوادگیه و اهل فامیل طوری که مشهوده خلاصه پست قبلی رو نوشتیم یکی تو دلم گفت نفرین کن مام نفرین کردیم که ایشالا اگه باز بیاد تو ذهن و دلمون و اذیتمون کنه تصادف کنه و پاش بشکنه خدایی نکرده و من اهل نفرین نبودم دیگه این داره از سر و کول ما بالا میره و زندگی منو میپاشه و قصد خیر نداره آقا اگه کسیس میاد به ذهنت و کمکت نمیکنه این شیطانه ولی اگر کمک فکری کرد تامل کن شاید قصدش خیر باشه و‌قوی تراز توه که فکرت رو میدونه پس مشکوکه فعلا زورما هم بهش نمیرسه باید کنار بیای یه مدت وری اگر داره فقط کنترل میکنه وقتتو تلف نکن که شیطانه ولی اگر تو وبلاگدهی و افکارت رو مسلطه اگه زنه که مشکوک اگر مرده قدرشو بدون چون مردا وقتشون رو با مرد تلف کنن خعلی مردن خلاصه ما نفرینم کردیم و اما بازم کافی نبود به دلم خورد برم سایت گوگل و سرچ کنم تو قسمت عکساش کلمهی ترناک رو یا کلمه ی وحشتناک رو چندین عکس رو ذخیره کردم که اینا که از چشم منو از مانیتور من از بیرون همرامند منی که آرزو داشتم زن ها همراهیم کنن یه زمان و امکانات نبود و منو دور ساخته بودن الان نفرین کردم و هم عکس وحشتناکی که با هم دیدیم این اگر کافر باشه یا شیطان این دیگه به لطف خدا ازش میخام که چنان بترسونتش عکس اینا که جنب نتونه بخوره و مدام بترسه حالا کن همراه منه و دخالت میکنه و علاوه بر عکس تصادف ها و تکه تکه شدن بدنشون که ترسناک و وحشتناک بود بعضی افراد بودن که صورتشون جوش زده بود و من تاسف خوردم اولا کن خدا خوبشون کنه دوما که شکر که ما سالمیم و قدردان خدا نیستیم و حتی طرف نمیدونم تیشه و سر آهنیه چکش مانندی تو سرش گیر کرده بود خوب این آدم میگه چه گناهی کرده که این‌وضعه و چهره شو میبینه و آدم اگر اشتباه بدی بخواد بکنه ممکنه خدا سرانجام رو یادت باندازه البته ممکنه و خداکنه کار ما به اونجا نکشه یا طرف خرس داره میخورتش تو عکسا یا چنان تصادف کرده که بدنش قطعه قطعه شده امیدوارم توبه کنید که دیگه اگر عکس مفتضح هم ببینم و از فیلتر خدایی نکرده رد بشم قلبمون نمیزنه نه شما نه من و حیا کم شده و فضولیتون کم که نمیشه بیشتر میشه امیدوارم با این عکسا به خودتون بیاید و بترسید و اگه نمیترسید و همراهیم میکننین برای تسلط نه که هادی باشید و اگه زن هستید مخصوصا امیدوارم خدا این عکسایی که دارم رو تو دلتون طوری با ترس باندازه که از من بدتون بیاد و چندش آور باشه که راحت بشیم نفسی بکشیم.

اندرنجس

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۷ ق.ظ | علی | ۰ نظر

باید یکی از ایرادها و اشتباهاتمو بگم و تجدید نظر کنم و اون اینه که حالا که دعای توبه صحیفه سجادیه اگر بخونم میبینم جملات از لرزش و اشک هست ولی حال من این نیست حالا پس توبه نکنم چون گناه نکردن من همون توبه کردن است این اشکاله منه این جمله ی من و اعتقاد من که میگه گناه نکردن من همون توبه هست این اشتباه من بود اولا فقط خداکنه اتفاقی پیش بیاد که خداوند بخواد گناهتو ببخشه مثلا تبسمی به مادر نمیدونم بوسیدن دستش خوشحال کردنش حتی فاتحه خوندن براشون اگه زنده نیستند هم یا حتی حرم رفتن پس بگم که سخت نیست بخشیده شدن و حتی صدقه دادن که اگه بارسنگین داریم بردوش لااقل بی عرضه نباشیم اگربار از گناهانه دوما خدا با گناه تو ممکنه نجاتت بده حالا نه که اصرار کنی ها نه عجب داری مثلا بزرگ کردی خودتو یه گناهی پیش میاد بله گناه کردن خواست خدا نیست ولی خدا زورش زیاده تغییر میده امر رو سوما گناه نکردن و معصومیت غلطه یعنی ما یکی از ذکرامون این باید باشه که بندگان عاصی خداییم ینی خودمون رو بالا نگیریم البته نه پیامبران و حضرت خضر که معصومه بلکه خودمون رو میگم و الا خدا یه گناه ریز درما ببیند میتونه از معاویه هم اگه حتی با عدل خدا هم میخونه اینکار خلاصه یه طوری ممکنه نگاه کنه که شما برای یه گناه از رحمت ابدی منصرف شی البته خدا مهربونه و مام نباید تنگ نظر باشیم خلاصه اینو میگویم که آقا توبه کردن به معنای گناه نکردن نیست بله طبق روایات توبه کردن سخت تراز گناه نکردن هست ولی درسته که یکی از مراحل توبه کردن همینه که آقا تصمیم بگیریم گناه نکنیم بله این یه تصمیمه فقط وگرنه نگفتن تو معصوم شو و حتی سعی کن بشوی راه راه ما نیست گناه نکردن دست ماست ولی قبولی توبه دست ما نیست و چیز سختی هم هست توبه لذا اگر به هر بهانه ای توبه نکردیم سخت در اشتباهیم شما میگی من اصلا حس پشیمانی ندارم ولی آیا توبه ای که تنت بلرزه در صحیفه طبق متن دعا اون مرحله رو رد کرده ایم که ادعامون میشه یا شوخی میکنیم که توبه کردیم و توبه ی جوان های ما اغلب شهوانی شده است و شرم و حیا که زنها ده برابر مردان میگن احادیث که شرم و حیا دارن ما میببنیم که کم شده و از اونور شیطان ها وسوه میکنن که تو بزرگسال و بالای هیجده سالته و کسی هم که شرم نکنه عادل نیست وتنزل پیدا میکنه دلش سنگ میشه بعد دچار چندگانگی میشه که آقا ما که کارمون درسته خدا نمیخاد در صورتیکه اولا شرم داریم یا نه هر تصویری میبینیم یا نه الان فضا بد شده و بازه و در خطره جوان هیچی هم بله جای زن رو پر نمیکنه که بگی حالا زن نداریم اینطور شد لذا باید در اینجا پناه برد به خدا وگرنه همین زن قوی ترین سلاح شیطانه متعصفانه برای ما جوانان پس توبه هرو بکن و پناه ببر به خدا بله شیطان عصبانی میشه و اگه پناه ببری به خدا و طبق میلش حرف نزنی و نخوای حتی جمع میشن که از ریشه کاری کنن که دیگه نتونی بلند بشی و برگردی و اساسی بات میجنگن من خودم زندگیم سرتاسر شیطون جن و انسه دیدن شهوت من باعث ضربه به دشمن و خودشون شده همین شهوت شکست خورده لذا نطفه مون رو خفه کردن اینا و به هدفشونم رسیدن الان اگه بخوام بر خلاف میلش که نظارت میکنه این شیطان رفتار کنم سرم درد میگیره اگه فیلمم رو دوبار یه کلیپ رو نگاه کنم اون حسش از بین میره انگار من برای شیطان دارم کلیپ ساختم و دارم نشونش میدم و بنده اشم و قرص هامم سیمم رو به دل شیطان وصل کرده الان من نهایتا سه تا از مطالبم رو بتونم از روش بخونم دیگه سرم درد میگره اگر بازم بخوام بخونم یا کلیپامو مکرر ببینم اصلا این شیطان فضایی پشت سر م میسازه که انگار دارم گناه میکنم اصلا من اون آزادی رو ندارم و پشت سرم فضا میسازن و دکترا هم نفهمن ولی اینو بگم که جدیدا چند تا فحش دادم ببین نترس با من جلو بیا من یه عمره فحش خوردم و به حالت خودکشی آرزوی مرگ داشتم البته آرزوی شهادت و انتظارم اینه که نه که امیدوار باشم و خوشی بهپ بدی میگم که وضع از این بدتر نمیشده باشه چه فضای جاسوسی خانوادگی چه این چیزا پس دخالت کن بیا بالا نجاتمون بده اینا دارن از من سواستفاده میکنن من جوجه فکلی نیستم من خوشم میاد افسرده باشم تا نوحه گوش بدم ولی این نامردا دارن تسلط پیدا میکنن و به نام خودشون موفقیت منو به پایان میبرن درسته جلوی شیاطین دیگرو گرفتن ولی نامردترازخودشون نیست دیگه

تراکش

چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر

خوب چندتا فضای دیگه بگیم ولی منتهی اون موقه عکس نمیگرفتم از خودم برای نمایش شما و شما ممکنه بگی غلو میکنم یا باور نکنی یا فکر کنی دنبال چیزیم و دروغ میگم چون الان صفحه برگشته و شرایطمون یکسان نیست و خانمون جابه جا شده و همین فضا یکیش همینه که من کی هستم که تند مینویسم یعنی فقط با یه تجسس میشه ظاهری پیدا کرد و مام که میدونید در ظاهرات کار میکنیم بزرگان در باطن و سراغ بطن کار نمیریم لذا همش دنبال ما بودن که اولا کی هستیم دو چرا تو خونه و وبلاگ احوالمون فرق میکنه خوب بزرگان و عرفا نظر داشتن روی من و جلب توجه میشد برای بچه ها منم شرایط خاصم با عامم فرق میکنه که این دو شرایط با زور تبدیل به عام شد تا یه سری کم عقل از روی جهالت فتنه و اذیت نکنن و حسودی میشد دیگه لذا تجسسا مارو شناختن که بله من بوده ام که پشت مانیتور و حالا هم تبلت دارم اینکارا و نوشته ها دارم و اطمینان جلب شد و اون موقه ما بحث عرفانی مذهبی عقیدتی حسینی داشتیم بیشتر و جنگ تشریف داشتیم که دکان اینکارا رو بستن اینطوری شد و با رقص و عکس فضا تغییر دادیم و جنبه ی آخوندیت نظرش عوض شد به ما ودیگه نیومدن پا به پا یکی دیگه از فضا همینه که آقا میخواستن من رو کپی کنن رو بچه ها ینی حالا که عرفانی حرف زدم بچه های دیگر هم باید در شرایط من عقلشون و دلشون کپی بشه ولی من بعد از مدتی گریه و آشنایی از وسوسه ی شیطانی رها شده بودم و کپی بردار و رنگ بزنن جوجه به عنوان قناری که فکرشون بشه من همه ی بچه ها این شرایط هم داشتیم که یه عده ای که دشمنم نبودن میخاستن پیاده کنن که نشد یکی دیگه فضای بچه بازی بود که همه چیز رو بچگانه میکرد یعنی مهدکودک باز کرده بودن با فیلم جاسوسی مانیتور و لبتاپ هنگام نوشتن مطلب که زنان تصمیم به بچه دار شدن و بچه های زنان هم دنبال فیلم ما که بجه بازی شد و هشدارشم دادم سال ۸۸ که بهتر شد و دیگه فیلممون تو همایش و مهدکودک برای فهمیدن عکس العمل بچه ها به تصویر و اینا بود که نورمون خاموش شد یه فضای دیگه همینه که ما نور داشتیم و ادمین بودیم و گریه و شهوت داشتیم و مریض نبودیم لذا جن و روح برای گرفتن قدرت ونور و پناه در خانه و فضای خصوصی بود ولی الان اگه نورانی بشم نورم رو میدزدن بعدم ادعاشون اینه که ما نور بهش دادیم که این غلطه و اگه این شیاطین نباشن ما نورانی میشویم وری الان نه چون به اسمشون تمام میشه لذا نور نداریم یه موقه هم شما به اسم خودت میخای نورانیتت رو حفظ و کسب کنی اون موقه هم همینه وضع ولی الان شما یه جور دیگه درک میکنی و مد روز هم نیست اون احوال مظلومیت ولی فضا رو باید گفت و منم مظلوم دیگه نیستم بعد شما فکر میکنی میبینی مظلوم نیستم بعد فکر بد میکنی درموردمون که دنبال مقام دنیوی ام که دارم از گذشته میگم اینطوری فکر میکنی لذا فضای شیطان گولشو نخور بارو فکر میکنه جادوگر ماهری است و نمیدونه داره توسط عرفا بازی داده میشه شما حق نداری فکر دیگران رو تجسس کنی برای بدی توسط شیطان وگرنه اگر فکر منو خوندی و فضای نورانی من شد فضای شیطانی شما با منم برخورد میشه و نورم کم میشه و عرفا فکرمنو به جادوگر میدن تا دلش خوش باشه فکر کنه خودش به من القا کرده در صورتیکه داره بازی میخوره و لعنت خدا بر جادوگر

فضای رخنه

دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر

و اما حالا که همراهی شدیم و خاطرات قبل فتنه رو و فتح و پیروزی ها رو مرور میکنیم باید فضای گذشته رو مرور کنیم که چگونه بود و الانم و اون اینکه من خودم بحمدلله وبلاگ داشتم و چند تا از فضایی که یادم مونده و پیروز نشده بودیم هنوز رو و الان کجاییم مرور میکنم باشد در همه شهرها قیام رخ بده یکی از فضاها که از دوران کودکی بود غلبه و سلطه ی فرمانداران چه زن چه مرد بود که دل پری داشتن به نظام یعنی خعلی ساده است قضیه شما نگاه کن ده تا پلیس رو بزار که یه پارک رو اداره کنند خوب این ها ده تا عقیده ی مختلف دارن و زور و قدرت هم دارن و خطری رو هم حس کنند دیگه شما میدونین ببخشید پیامبر که نیستن لذا من با زن ها بالا اومدم و احساساتشون و حتی دلم نمیخاد گریه های دروغکیمو که پشت مانیتور برای ایجاد نفوذ جاسوسی میشد و خوبم اونموقه ها زورشون میرسید رو نشونم بدن خعلی وضع خراب بود و مثل گوز میپیچید همه جا و حتی از شبکه های ماهواره ای هم خبر ندارم که دشمنان چه کار کردن ولی بیشتر که اتحاد مسلمان عرب درست بشه در بین الملل متعصفانه در سطح پلیسی و جاسوسی کشور به سمت غرب بود یعنی امکانات حالا جاسوسی امکانات اینا پلیس در دستش نبود و ما بالا میومدیم و این پلیسا هم به بهانه ی من و حرفام جمع میشدن و امتیاز و رتبه برای قدرت نمایی میگرفتن و من هرچه حواس هارو پرت میکردم که آقا نکنید اینا قدرت نمایی شون بیشتر میشد و با پلیس که نمیشه مملکت گرداند از اونطرف قدرت بالا همینطور به من قدرت کاذب و جلوه نما میداد لذا یه فضا داشتیم که آقا همش به عنوان معاند و دشمن منو میشناختن و حتی به مادرم بدگمان بودن و گروه خاصی نبود که جمع باشیم مثل الان و حرفی داشته باشیم پس یه فضا این بود که ما دشمن بودیم برای قدرت ها و هنوزم ادامه داره دشمنی به ما و اولیاء خدا که نمیتونن ببینند و فتنه میکنن و جلوشون گرفته شد ولی در شهرهای دیگه نمیدونم قدرت دست کیه یه فضای دیگه فضایی بود که جن و شیطان برسر ما مسلط بود و آزادی و خصوص نداشتیم اینجا هم مجبور بودم باز ارگز فیلتر رد شم و یه فضای دیگه جاسوسی مانیتور بود که تا حالا شاید چندین بار حمله کردم به مانیتور و خرابش کردم و شکوندمش یه فضای دیگه این بود که من بدترین آدم ها و خبیثات رو که قدرت دارن جمع میکردم و دردلشون نفوذ میکردم نه که بخوام با حسرت  و اینا کاری کنم که ناامید بشن بلکه کاری میکردم که دلشون به رحم بیاد و اونا رو درسته بازی دادم ولی یه فضای دیگه همینه که خودمم بازی خوردم حالا که میبینم چیزی تو دستم نیست و جایی نرسیدم چه مادی معنوی و ادمین نیستم مشاهده میکنم که بله مورد بازیچه ی بزرگان بودم ولی الان متخصصان دین الان نشسته اند منو میشناسند آسیب شناساند و کج‌ فهمیم رو‌ درک میکنن و توجه دارن به ما مام ارادت داریم و مملکت صاحب داره دیگه

معراج اکبر خدا

يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

آقا ما کلی نوشتیم بعد اومدیم یه آیه رو سرچ کنیم وقتی برگشتیم دیدم همه ش پاک شده است ببخشید خراصه و نکردیم که ثبتش کنیم بعد سرچ کنیم چقدر زحمت کشیده بودیما!!!

شاید اینطوری نوشته بودیم که نماز معراج مومن است و این کلام بزرگیه خوبه که افراد متخصص نقاشی که نقاش های چهره ما اوایل هم استعداد الهی و حب و عشق داشتن و انیمشین های ایرانی معلوم بود که به قلب مردم و ذائقه شون میخورد و تکنیک صادر شده ی غربی نداشت و عشقی بود که بعدا فضاشون شد اگرچه تولید انبون شد و معلومه که در صادرات اوایل توجه و دقدقه ی تولید بیشتره و کمکم از چشم میافته البته نه کیفیت بلکه چیزای دیگه دقدقه میشه و چیزای دیگه کانون اجتهاد و شهادت و بازیگری و خوانندگی و تمرکز الهی رو برمومنان میگیره و صحنه عوض میشه ولی در عرب همینطوری مده که قاری میسازن و میخونن و میکروفن میدن که یارو قرآن بخونه بچه ش و از کودکی صادر میکنن ولی در ایران فضا دلبخواهی شده و هرکی علاقه داره و تولید نمیکنیم که همه بازیگر بشن همهی بچه ها بخونن البته سایت آپارات فضا داده به بچه ها که خودشون رو‌نشون بدن و مسابقه گذاشته و خعلی جذاب شده ولی گروهی نیست و وقتشم کمه که بچه هذ استعدادشون رو نشون میدن که خیلی خوبه یکی از مسابقات دیگه که من دوست دارم انجام بشه اینه که نقاش های چهره و‌صورت جمع بشن و عکس آیت الله خامنه ای مثلا جلوی صورتشون نباشه و در ذهن ایشون رو به صورت زنده تجسم و نقاشی بکشند خوب سخته این کار نیاز به تجسم و فضای معنوی داره علاوه بر مهارت و استعداد و در چهره ی بزرگان رازها و خم هایی است که در یک پرنده نیست و تجسم بزرگان نیاز به معنویت داره کهذبه روی کاغذ بیاد که از سختی مسابقه حکایت میکنه در عین سادگی امکانات البته کصانی که چهره نقاشی میکنن و مثل من نیستن که حتی عکس پرنده هم روبروم باشه نمیتونم بکشم درست و نه استعداد دارم نه ذهن خاص خلاصه نقاشانی که چهره نقاشی میکنن فکر کنم آدم های قوی ای باشند کلا مثل شعرا حتی اگه از ربرو هم بکشن خیلی سخته و در مسابقه ی وآپارات دیدم که چهره های افراد به جز کارهای شعبده دیدم که افراد گنهکار نیست مثل ما و افراد با اراده و محکمی اند و دور از گناهات و‌شهواتن که هنری دارن و سرشون و مسولان گرمشون نکردن که بخور و‌بخواب و هیچکاری نکن اینم نکته ای داشت که مفت خور نیستن مثل ما دیگه چیز دیگری که نوشتم و پاک شد اینه که در تجسم امام خمینی در نمازم دیدم افرادی که پایین ترن و در ذهنم بزرگن میان به جای امام خمینی در ذهنم و در معراجم درنماز اونارو نشون دادن حالا نمیگم نمازم عرفانیه ها ازین نماز سبک هاست و انتظاری هم ندارم که با این همه گناه حالا عرفانی نماز بخونم بلکه توجه بن حق فضاشم باشه خوبه خلاصه اولش تهلیل گفتم بعدش الاه اکبر درنماز و‌سجده که امام خمینی عکسش بیاد در ذهنم و‌بعد ذکر سجده رو گفتم بعد یادم افتاد که نماز معراج مومنه آقا یعنی در نماز ما که سبک بود و جماعت هم نبود در معراج ممکنه طبقات و افراد و درجات مختلفی رو چنان که نبی اکرم دید ببینیم همش که پیامبران نبودن بلکه حتی در معراج پیامبر جهنمیان رو هم دید خلاصه ما دیگه رد نکردیم اون هایی که نشونمون دادن به جای امام خمینی در ذهنم با ذکر ردشون نکردم بلکه دعاشون‌کردم و‌براشون صلوات فرستادم کهدتوجه بشه شما مردگان رو یادت نره آقا که ضعیف و بدبخت بودن شاید در رحمت خدا با دعا و خیرات برای پدر و مادرت و گنهاکاران و بدبختان حتی زودتر باز بشه و مخصوصا برای آمرزش گناهان بهتر باشه و آیاتی رو خوندن امام جمعه ی محترم تهران هفته قبل جمعه که زیبا بود و بابابزرگم هم سوال کرد ازم و خودش گفت که آیت الله صدیقی مجتهد اعلم هستن و از دیگر امامان جمعه تهران بالاتر حالا آیاتی رو‌خوندن که اون آیه که سرچ کردم و پیدا نشد و متنم پاک شد این بود که 

خداوند منزه هست از آنچه وصف میکنند جز بندگان مخلص خدا

که اینو هم نشون میده وصف مخلصین وصف و تجسم خودخداست که ممکنه اتصال رخ بده تا خدا چه خواهد


سبحان اللّه عما یصفون (159). الا عباد اللّه المـخـلصـیـن

خوددرگیری داریما!!!

شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

یه نکتاتی رو مخصوصا در نبودم باید گفت و باز کرد فقط نخندینا که چه خلم اینارو میگم و در آستانه ی محرم قرار داریم با اینکه عیدتان مبارک باد دوست ندارم بحثش باز شه در محرم و همین الان بگم با توجه به اینکه پسرفتم داشتم و سرم واسش به سنگ خورده حالا بازگو میکنم یه مبحث دومی هم قبلش تو ذهنم بود درمورد کبر که ممکنه طولانی بشه ولی از کجا بگم اینکه در مراقبت رفتن به سمت زن با وجود اینکه بدن لازم داره موجب پسرفت در مقام عبادیت میشه یعنی حتی اگه خیالت آلوده نبود و مرض تجسمی فکری نداشتی حالا این بحثه اولا اگه در رختخواب بدون فکر به زن و درحالت بیداری شهوت گل کرد آیا اولا خوبه یا بد دوما شیطانه یا حوری که اینا بحثش داغه و من از روی یقین خدمتتوم عرض نمیکنم بلکه محرم نزدیکه میگن امام حسین علیه السلام تشنه شد و شهید شدند و یارانشون هم بعد میگن شهوت رو مقایسه به تشنگی میکنن آیا این قیاس رو سوما چه کنیم خوب این سوالاته که آقا شما انصاف بده بله هوای نفس مبارزه اش و مبارزه با خود جهاد اکبر هست تا جنگ شمشیر بله ما همه ی محردان مخصوصا فرصت داریم تشنه لب باشیم با شهوت بجنگیم و یار امام حسین شویم البته نه به آسانی که شما میگی به آسونی میشه ولی شما که شهوت رودبا لب تشنگی مقایسه میکنی غالبا میخای گناهتو پنهان کنی و شاید مثل خیلی از ما ها دو سه بارم جلوی شهوت رانی نکرفتی نمیگم زنا نکردی حالا قهرمانی نه زنا که بحثش جداست نباید به اونجاها برسه اصلا وضعت که بگی تشنه م هرکاری میکنم اون که وضع بحرانی میشه و گناه رو توجیه نکن در سپاه امام حسین بمون حتی اگه یهذبار دوبار نتونستی از امام حسینت جدا نشو و مرد مبارزه باش هرچند همیشه شکست بخوری نه زود توبه کن بگو ای خدا منو ببخش البته بعد توبه اگه شهوترانی کردی شکست میخوری و روانت خراب میشه و دچار چندگانگی میشی و بعد دین و ایمان و تقوا ی خودت و مردم و خدا خراب میشه و مریض میشی ولی ناامید نشو بگو اگه امام حسین یار بخواد من همیشه باید بتونم و آماده باشم من یه زمانی باید حتما چند ساعت نوحه و روضه محمود کریمی و اشک و گریه تو برنامه م می بود و همه رو هم تو وبلاگم جمع کردم الانم نمیگم پیروز شدم نه امام حسین نخواست دیگه گریه کنش باشم یکی از چندین دلایل رقصمم همینه آخه گریه که کاری رو درست نمیکنه همیشه و دیگه هم ازاونور حمله کردن به شهوتم و قرص دادن و اگه از قرصامم نباشه بهت بگم از هیجده سالگی که پام باز شد اون کوفتی تیمارستان حالا یا تو خوابی جایی پنهانی علائم نشون میده عقیم شدم و بسته شده رگ شهوت اولشم میخواستن بفرستنم بیمارستان روان جنگ تحمیلی دیگه نشد و نخواست خانواده وگرنه مشکل خاصی نبود فقط گند زده بودم به روان و دیوانه میکردم افرادو بعضیا هم چشم دیدن نداشتن و راستش خودمم زجر میکشیدم و ادمین بودم و نمیشد کنترل کرد اوضاعمو و همه از هوا و زمین و دریا ریخته بودن تو زندگی ما نظام و اون موقه هم حرفا به خارج میرسید و ترجمه میشد که دیگه ادامه نیافت ترجمه و قدرت بالا هم توجه ش به ما نبود و مام خودمون پرونده مون رو خطخطی و اوضاع فتنه بود واقعیتش و بحرانی بود که یکی باید میومد بالا ولی الان که قرص میخورم به آرزوهای فکری محبتی و یاوری و روانی و جیزای دیگه رسیدم که قبلا آرزوشو داشتم ولی قبلا قوی تر بودم و اگه نظرم به یه گروه و مشکلی بد میشد دیگه آقا تیمسار و سروان و سرهنگ میرختن و همه نظرشون عوض میشد و خیلی خطرناک بود وضعم و‌باید احتیاط میکردم یعنی ولی خدا هم با قدرتشون من رو بالا نگه داشته بودن یعنی اگه سیب میخوردم الهام میشد مخصوصا به بچه ها که آقا سیب بخور و‌میخوردن و مارو‌بزرگ کرده بودن در نظرها که توجه جلب بشه و نظامی های شهر ما خبر داشتن و جلب شده بود ولی شناسایی مردمی نشده بودیم و اونایی که باید رو‌مخشون سوار بشیم دذ مسئله فتنه اونا بی سرپرست بودن و وضع خراب بود مخصوصا آمریکایی ها هم و سحر و جادو رمالی هم جلوش نگرفته بودن و ما در بین جن مشهور بودیم ودرس پس میدادیم که این قدرت هایی که باعث جلب توجه میشد و منم خوشم میومد که شاخ باشم و مورد توجه اینا کمکم گرفته شد حالا من اینارو نمیخواستم بگم اینکه امام حسین حتی دعا نکرد بارون بیاد توجه کنید یه دلیلش تشنگی شهوت ماست وگرنه ادعونی استجب لکم حالا شهید بشو ولی لب تشنه چرا بله به فکر ما بودن و راه نشون دادن یعنی سوال اول همین بود که جن یا حوری بدون فکر ریختن تو‌رختواب رو‌سرت خوب شما اولا اگه شیطان باشه که قبل یا بعدش باید ذکر خدا میگی حالا اگه با تقوایی تشنه ی شهوتت میمونی و اوج میگیری و در سپاه حضرت باقی میمونی اگرم شهوتت چیز شد بعدش یاد خدایی بستکی دارت این قبل یا بعد شهوت یاد خدا کردن این بسته به تقوات داره که ارضا بشه و یاد کنی یا شهوتت تشنه بمونه پس خوبه اگر حمله بشه و تشنه بمونی خوبه این ولی اگر حمله کردن و تو هم خارج شدی از محدودیت انسانیت اثن مشکل داره حالا ما میگیم حمله شد ولی اکثر موفقیت چندانی نداشتم و حمله هم عموما برای راحتی نیست که راحت بشی بلکه شیطانی باید باشه که دخالت نباید کرد و ذکر گفت یا از رختخواب بلند شد اینم آیه ش اینهإِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ  که من بعضی موقه ها که زن پسند بنویسم ممکنه حمله بهم بشه و گفتیم حالا نمیگم خیالم درسته و آدم متقی هستم که بهم حمله شده و باپای خودم گناه نمیکنم نه شهوتم مثل سابق قوی نیست و قرص میخورم و خعلی دنبال شر نیستم خودم ولی پیش میاد پس ما شهوتا میتونیم با مبارزره و شکست در سپاه حق باشیم و همیشه هم باید ادعات بشه اگه شکست خوردی و برگردی نه که بن خیالت به نقطه ای برسی که هر گناهی بکنی اعصابت خورد نشه و ضدگلوله شی این رو‌شیطون وسوسه میکنه و دیگه سقوط و کفران و عناده نه همیشه برگرد اگه حتی شکست خوردی و هزینه ی لذت نامشروع رو با گریه و نماز و دعای توبه و اینا بپرداز 

مسئله ی بعدی کبره ماست طرف نشسته میگه کجا شهیدان زنده اند یا میگه کجا خدا داره کار میکنه در عالم میگه که خدا مارو‌ ول کرده و‌نشسته کنار حالا همین و آدم اگر بیست بگیره تو امتحان میگه من بودم درصورتیکه خدا بود و‌کار خداست اگه خوشکل باشه میگه منم درصورتیکه کار خداست خودش رو همه کاره میدونه و خدترو هیچکاره این عموما همه همینطورندا ما چیزی از خود نداریم به قول آیت الله نجابت مقام معظم رهبری شهید زنده اند یعنی شهدا حظور دارن کجایی؟؟حالا ما هرکاری کردیم شکر خدت نمیکنیم بعدشم خودمون رو گنده میکنیم خودمون رو خوب میدونیم آقا رحمت هم قطع میشه بزرگان خودشون و خوبی هاشون رو‌فراموش کردن نه مثل من از خودش تعریف کنه و‌بخواد بزرگ کنه که اینطوری‌بودم قبلا نه ما بچه ایم و جوانم دنبال امتیازه و نیاز به توجه داریم خلاصه اگه با کبر جلو بیایی اگه زمینه ی هدایت باشه خدا یه گوشمالی میکنه ان شاالله بفهمی هیچکاره ای و از خودمون جداشیم که مشکل این خود ماست و خود ما و نفس ما کوتاه نمیاد تا بدبختت نکنه کوتاه نمیاد وگرنه کودکان عارف میشدن در کودکی با توجه به پاکیتشون تازه میخاد امتیازم بهش بدن که آقا نگاه کن من مدال طلا گرفتم اینم از محبتی و کار خداست که نادیده گرفته شده بود و تشکر که نکرد خوشو هم بالا گرفت که من بودما این من بودما و‌توجه به من کنید و مرا بپرستید و تشویقم کنید و اینا همش ایستادن در مقابل حق و خداست بعد رحمتت کم میشه بدبخت یا دیگه دیدم در خودم علاوه بر کبر اینکه من چون فلان کار رو کردم حالا خدا هم فلان چیزو داد بدبخت کار تو نبود اولا و‌خوبی ها همه کار خداست دوما فکر کردی به خاطر عمل ناچیزت بوده که لطف شده حالا دورکعت نماز خونذی نمیدونم وبلاگ داری اینم شیطان در نظرت میاندازه که چه خوبم و به خاطر خوبیامه که سرسفره ی امام حسینم به خدا نیست تو اگر از اور خودت رو غلام این درگاه میدونستی اکر شرم داشتی اگر خودت رو غلام غلام حسین میدونستی و گناهاتو فراموش نمیکردی اونوقت رحمت خدا هم بیشتر میشد ما رو لخت میکنن زمان قیامت تو محشر حالا ما یه مجلسی رفتیم خدا روزی رسوند طولانی شد ببخشید ولی باید شرمنده درگاه باشیم نکه همش غم و‌ غصه گناه بخوریم بلکه توبه سرجاش لااقل بدون که کسی نیستیم و خودمون رو بالا نگیریم

خدایا توبه!!!

شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ذکر بی صدا دردل

شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر

روانکاوی

پنجشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

قبل از اینکه درمورد خط فکریم صحبت کنم تا آگاهی بدم اینکه اینترنت و وبلاگ و اینا محل عمومی هست و خصوصی نیست و نمیشه و نباید هرکاری کرد و گفت که من توجه ندارم و یه مرتبه توطئه میکنن خواننده هام کم میشه و رحمت من و دکونم بسته میشه و مشتری میپره که حق هم بهشون میدیدم که جای صحبت این نبوده که مثلا گفتم و اما خط فکری من که شناسایی شده و دیگه آدمی نیستم که نیاز باشه باشم و دوریم مثلا باعث هجران و غم و دلتنگی و اینا بشه که حالا درمورد تقوا و. انش هم باید بگم مثکه و خط فکری چیز شد شناسایی شد و گفتم اینجا عمومی هست و باید کار بشه و کارشناسی بشه و دشمن شناسی و آسیب شناسی و روانشناسی و خیالات من چیه و طرز فکر و اینا همش متخصصان جداگانه میریزن روی سرمون و حق هم میدیدم حالا شما که خواننده ی عادی هستی منم از سوم راهنمایی تو قلب دشمن وبلاگ داشتم و کار میکردم مخصوصا تو شهر خاص خلاصه یه گروهی سوال دارن همیشه و میپرسن و ما باید جواب بدیم حتما وگرنه چیز میشه یه گروه دیگه القا میکنند به ما که آقا این چیزارو بگو وگروه قوی هستند که با توجه به مد و نیاز روز و سوالات و مشکلات طوری که خودم فکر کنم من دارم خودم درس پس میدم خلاصه کار میکنن رو مخ ما که حالا فرشته و ارواح و جن و شیطان و جادوگر و عارف و روانشناس و همه میخان تسلط داشته باشن و این از افراد یه سری دیگه هم الان ۲۴ ساعته همرامند یعنی دیگه الان جملات من از اون چیزی که توقع میره بالاتر میشه یه مرتبه ولی گفتم کمبود من دیگه حس نمیشه و من ادمین نیستم و شناسایی شدیم همه و مخصوصا عالمان با دانش و تقوا خودشون خوب میدونن و اما یه گروه دیگه رو نوشته ها و لهجه یه گروه روی جمله بندی یه گروه مرز کلمات و‌گویشها یه گروه روی اینا کار میکنن و یه گروه دیگر روی موضوع رو میبینن میگن فلانی این میخواد بگه یه گروه دیگه یه جمله اول از حرفامو بهش میدن میگن شما بگین این چی چی میخاد بگه یه گروه دیگه میشینند تمام نوشته های این مطلب رو حفظ میکنن انگار وحی منزله و نکاتشو اینجوری میفهمند یه گروه دیگه رنگ متن من رو پیدا میکنن کن کجا مهمتره و الهام شده و یه گروه دیگه میخونند متن من رو و بالاترشو میسازن و میدن تحویل و ارزش متن من کم میشه خلاصه گروه های مختلفی هست که کار میشه و زندگی ما به فنا ولی توجه بشه که تفکر که این همه روش کار شد و بیشتر از این چیزا که گفتم هم کار میشه نشانه ی خوب و برتری نیست در ایران و اسلام بلکه نشانه ی برتری شما به من علم و دانش شما و همچنین تقوای شماست یعنی اگر دانش و تقوا داشتم کمبودم حس میشد و گرنه تفکر نشانه ی برتری نیس بلکه دست به دست میشه خدا میرسونه ممکنه شیطان برسونه ممکنه تفکر شخصی من از هزار راه برسه بلکه شما بشین صدتا حدیث بخون و دانشت رو زیاد کن خدا خودش میاندازه به ذهنت جایی که لازمه بگی و اینطوری عزیز میشی درصورتیکه ارج و ارزش حدیث رو نداتسته بودی قبلا و جایگاه رو و بعدا فهمیدی اگر من حدیث بلد بودم و قرآن همین متنی که نوشته ام رو منور و زیباش میکردم !!!همچنین اگه تقوا داشتم نورانی میشد مطالبم و در دلها مینشست شوخی که نیست با زور که نمیشه وقتی قلوب تو دستات نباشه


خودپرستی

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

یه روایتی رو داشتم مرور میکردم چون به نمازم و سلوکم و خودپسندی ام ربط داشت و داستان و روایت رو دنبالش بودم در نت و کلی گشتیم تا چیز شد پیدا شد حالا روایت اینه:

امام صادق (ع) می فرماید : آخر بنده ای که به پای حساب می آید و بدی های او بیشتر از خوبی های اوست، او را به طرف جهنم می کشانند، او سرش را بالا می کند و دنبال چیزی می گردد . فرشته ها او را پیش خدا می برند و خدا می پرسد که دنبال چه چیزی می گردی . او می گوید : خدایا گمان من به تو این نبود . خدا می فرماید : درباره ی من چه فکرمی کردی؟ او می گوید : گمان من این بود که تو گناهان من را می بخشی و من را به جهنم نمی بری . خدا می فرماید : ای ملائکه به عزت ، جلال ، نعمت ، آلاء و بلندی عظمتم قسم که این بنده تا الان به من خوش بین نبوده است . اگر او به من خوش بین بود، او را به آتش جهنم نمی ترساندم . خوش بینی دروغی او را امضاء بکنید و او را به بهشت ببرید .خدا پنج بار قسم می خورد که اگر او از اول خوش بین بود من او را به طرف جهنم نمی بردم که بترسد

خوب این روایت خیلی میشه در موردش حرف زد و مسائل رو باز کرد که آیا کسی که قبول نداره خدارو حتما میره جهنم کسی که نشناخته خدارو که مثلا یه بار خوش بین بشیم در زندگی به خدا و تمام یه شعری از مهربانی و لطف و کرم و بخشش و عفو و بزرگی خلاصه این همه صفت خوب داره خدا حتی یه بار جوشن کبیر بخونیم آیا به همین راحتی میریم جهنم؟ همینطور که میگشتم این روایت رو پیدا کنم دیدم روایتی که منظور از خوشبینی به خدا این است که امید داشته باشیم بهش و از گناه خود بترسیم خوب اینم معلومه که آیا ما کاری که میکنیم به امید خداست و خدارو درنظر داریم و یادش هستیم و آیا از گناهمون میترسیم یه بار شنیدم عارفی میگه که اگه به اندازه ی نیش عقرب که از عقرب میترسیم اگه از خدام میترسیدیم برای گناهمون همه ی کارهامگی دنیا اصلاح البته درست یادم نمیاد و نیومد این جمله ی رجبعلی خیاط رو و اما چیز دیگری که میشه فهمید اینه که غیبت باعث سوء ظن میشه و اکه غیبت بزرگان رو کنیم بله آقا طرف رو اصلا جهنمی کردی همونی که داری تو گوشش میخونی غیبتت رو و نظرش رو عوض میکنی داری جهنمی اش رو هم میکنی انقدر خطرناکه غیبت کردن اولیاء خدا چون بدبینی به جانشین خدا در زمین همون بدبینی به خداست اینو هم میشه فهمید و گفتم خعلی میشه حرف زد حالا ما میگیم بدبین نیستیم ولی ما خوشبین هم نیستیم یعنی الان نگاه کنیم که خوشبینی ما نسبت به امام رئوف نسبت به امام زمان نسبت به امام خمینی چقدره آقا طرف فکر میکنه امام خمینی یه آدم معمولی بوده اصلا خبر نداریم بله شاید باید بپرستیمشون انقدر مقام دارن و جانشین خدان اگر بشناسیم امام خمینی رو مثلا که کی بوده این همه صفت خدا شما که راه خدا شناسی میری و طلبه شدی اینا جمع شده در امام خمینی هی خیالاتی خدارو نماز نخون و نپرست بلکه محبت و ارادت وخوشبینیت رو به جانشینان خدا زیاد کنیم یعنی هرچقدر امام خمینی رو دوست داری وارادت باید همونقدرم بیشتر حالا بگو امام زمان ولی ما ارادتی نداریم و تازه خودمون رو بالاتر هم گرفتیم ببین اینا معلومه یه روایت دیگه هم دیدم که خوشبینی باعث میشه به بهشت اعلی برسیم شاید این بود روایتش که به بهترین جاهای بهشت میرسیم اگر به خدا خوشبین باشیم پس درسته کسانیکه ارادت دارن نسبت به امام خمینی و راه کج نرفتن و بدبین نشدن و خودشون رو هم بالار از علما نگرفتن بلکه خوشبینانه محبت و ارادت داشتن اینا درسته بعضی ها ارادتشون ظاهری بود به امام بعضیا دنبال مقام بودن حتی و هرچه هم بالاتر بره مقامشونم باز سیر نمیشن و طمع بیشتر شد ولی بدونیم که این وفادارانی که هنوز به امام خمینی ارادت دارن نه تنها انسان های کوچکی نیستند بلکه تهدیدی برای دشمنند و انسان های خداشناس و بزرگی اند اگرچه بزرگی امام زمان  امام خمینی و رهبرمون اصلا درک نمیشه و اصلا میبینیم که با تواضعی که دارن با ماهمکلام و نگاه میکنن و محبت میکنن و دارن به ما بدان حتی که نباید گول بخوریم و باعث تکبرمون بشه و باید هر نماز که میخونیم دوستیمون با امام زمان بیشتر بشه و محبت امام خمینی بیشتر در دلمون بشه ولی من که نماز میخونم خودم میبینم که دارم خودمو بزرگتر میکنم نه که در دیده ام امام خمینی بالاتر بره خوب تجسم کردم در نماز و دیدم و این روح و مغز کلام ما در نماز که با خدا حرف میزنیم در وجود افرادی مانند امام خمینی مشخص شده که استاد و بزرگ و عارف خدایی و جانشین اویند.پس عکس امام خمینی رو درنماز تجسم کنیم یا روبرو بزاریم ببینیم چقدر دوستش داریم و همکلام بشیم ببینیم تو دلمون چقدر ولایته و صحبتمون چیه و چقدر ارادت داریم تا خودمون رو بهتر بشناسیم

راز دعای عرفه

شنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۳ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بچه ها یه سری رو کشف کردم که اگه بگم ما که نفهمیم خعلی تعجبم برد و تعجب می کنیم و هنوز زوده که خعلی مخلوط بشم و بخوام راز امام زمان رو باز کنم ولی امروز روز عرفه بود و من دعای صحیفه رو باز کردم و دعای مخصوص روز عرفه رو که میشه دعای شماره چهل و هفت رو خوندم و رازی رو کشف کردم شاید پنج بار یادم و ذهنم به جاهایی رفت و دقیقا زندگی خصوصیم و فکرم با دعا همراه شد انگار از قبل برنامه ریختن یه موقه هست حرف دله ماست ولی این دفعه هم حرف دلم بود این جملات درجاهایی هم به قسمتی از راز دلم که هیچکسم ربطی نداشت و اطلاع خاصی یه جا مثلا گیر کرده بودم اینطوری بود و یکی از همین رازها و تجسماتی که پیش اومد باعث شد چیزی بفهمم و تجسم کردم بزرگی رو تو حرم گفتم آیا امام زمان هم به حرم ما میرود بعد گفتم تو ذهن حین دعا و سریع از خاطرم گذشت که امام زمان (عج) متلازمان و ندیمان و همراهانی دارند که دوستن با هم و همراهشونند یعنی اجازه دارن همراهشون بگردن البته اختصاصی و تنها هم مردم ممکنه ببینند ولی مثلا اگر برن حرم خعلی ها ایشون رو میشناسند و از ما نزدیکترن این به ذهنم خورد بعد داشتم دعای عرفه امام سجاد (ع) رو که میخوندم ربط داشت و مخاطب انگار امام زمان بود و این راز رو ما کشف کردیم و کلی روانشناسی میشه کرد که یاران خاص امام زمان چطوری اند و چی از امامشون میخوان و مشکلشون چیه و درخواستشون و حرفشون با پادشاه عالمیان چیه و از شاه چی میخان و داریم از خدا و جانشینش خواسته هایی داریم در این دعا و عجیبه که من مخصوصا آخرای دعا متوجه شدم دیدم که انگار با یه شخص که دیده میشه و انسانه و کیف بشره داریم حرف میزنیم و خودمونیه و کمتر اسم پروردگار به نسبت دعاهای دیگه برده میشه که اگه برده هم شد امام زمان جانشین خداست و روز عرفه هست و توجه کنیم امام زمان در عرفاته و محض وجود و دعای خاص ایشونه که این روز مهمه و این دعای اختصاصی در صحیفه اومده یعنی این دعای صحیفه که برای امروز تنها نیست بلکه کلی درد دل داریم با امام زمان که من تعجب میکردم که چطور برای این یه روز همچین دعای طولانی هست درصحیفه  که فهمیدم برای روز خاصی نیست برای امام خاصی است و شناختنش و من تعجب میکردم که چرا دردعاها کمتر امام زمان مشهود شده و ما چه کنیم در این زمانه حالا شما برید این دعا رو بخونید و توجه کنید که منم همین امروز فهمیدم و جملاتی بود که ضایع بود که امام زمانه در دعا که حال شرح و توضیح ندارم و در آخر دعا اسم رب عالمین میاد و میخاد که جهت خشنودی وجه تو در حج و عمره باقی عمرمون باشه که آقا امام زمان وجه الله است و حتی خود رب هم به معنای مربی و پرورش دهنده است و جز خدا هم معنی میده!!

کلیپ حذف شده ۱۱۵

جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر