بسم الله الرحمن الرحیم

فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا ۖ فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ

پس وای بر کسانی که با دست‌های خود نوشته‌ای را می‌نویسند، سپس می‌گویند: این [نوشته‌] از سوی خداست. تا با این [کار زشت و خائنانه‌] بهایی ناچیز به دست آورند؛ پس وای بر آنان از آنچه دست‌هایشان نوشت، و وای بر آنان از آنچه به دست می‌آورند. (۷۹)

وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّآ أَیَّامًا مَعْدُودَةً ۚ قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُٓ ۖ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ

 

و گفتند: آتش [دوزخ‌] جز چند روزی به ما نمی‌رسد. بگو: آیا [بر این عقیده خود] از نزد خدا پیمانی گرفته‌اید؟ که هرگز خدا از آن پیمان تخلّف نخواهد کرد، یا جاهلانه چیزی را به خدا نسبت می‌دهید؟ (۸۰)

بَلَىٰ مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیٓئَتُهُ فَأُولَٰٓئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

 

[نه چنین است که می‌گویید] بلکه کسانی که مرتکب گناه شدند وآثار گناه سراسر وجودشان را فرا گرفت، اهل آتش‌اند و در آن جاودانه‌اند. (۸۱)

وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰٓئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

 

و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند اهل بهشت‌اند و در آن جاودانه‌اند. (۸۲)

 

 

بقره - 82

قرآن مبین

سلام امروز صبح چند دقیقه پیش قبل از که کلیپ قرآن خوندن بسازم داشتم بعد از قلیون تو اتاق برای بار آخر نگاه به آیات میکردم تا بعد فیلمشو خدمتتون بسازم یاد خاطرات نوجوانیم افتادم که من تو نوجوانی وبلاگ مینوشتم و درسته مامورهای زن زیادی رو مخم بودن و عاشقم بودن و مومن بودند ولی اولا من تو ذهن نمیدیدمشون چون دوما خودم رو ارضا میکردم هر روز سوما نوشتن عشقمون رو بیشتر میکرد چهارما من نمیدونستم وبلاگ نویسی کردم و عاشقمند و فکر میکردم همه نوجوانها شهوتشون زیاده ولی من از جن و مامورهای عاشق که کنترلم میکردن و درسته حس میکردم همش نگام میکنن مخصوصا از مانیتور کامپیوتر و تلوزیون و وقتی میخام بخوابم ولی فکر میکردم همه نوجوانها شهوتشون زیاده و من به خاطر اینکه شهوتم زیاد شه اصلا نمینوشتم بلکه زیاد شده بود و فکر میکردم طبیعیه همه همینطورند ولی ارضا میکردم خودمو و هر روز از فیلتر عبور میکردم و بعد غسل و گریه میکردم و وبلاگ مینوشتم و مامورها هم از مانیتور منو میدیدن که اشک میریزم و دلشون بیشتر برام میسوخت و پنجما نوشتن باعث میشه احساسات جلب بشه و من چون گریه میکردم بعد از گناه خعلی دعام میکردن و فضای اون موقع معنوی بود یعنی همه پلیس ها و مامورها مومن بودند و کامپیوتر ها کم بود و تمرکز روی من بود از خارج و داخل که منو کنترل میکردن و دلشون برام میسوخت لذا فکر میکردن من از طرف شهدا وبلاگ مینویسم و من هرچی از گناه و توبه میگفتم و اشک میریختم میدیدم زنها بیشتر عاشق من میشند!!!! و شهوتم روز به روز قوی میشد تا اینکه رفتم یک سال پشت کنکور و شهوتم کم شد و دکتر اومد خونمون و گفت که من زندگی گیاهی دارم و باید بستری شم توی تیمارستان جنگ و روان یا تیمارستان عادی تا دکترها منو ببینند و قرص بدن الغرض نوشتن اگر برای مخ زنی و زیاد شدن شهوت باشه به طوریکه تورو بپرستن که تو از طرف خدا و فرشته ها میگی و بعد گناه کنی باعث میشه شهوتت زیاد شه و طبق آیه جهنمی میشی و داری با احساسات مردم بازی میکنی ولی الان هرچی مینویسم منو نمپرستن و دیگه کم پیش میاد گناه کنم ارضا کنم خودمو یا گریه کنم و مامورها منو شناختن و وابستگی به من و نوشته ها ندارند زیاد و نمیپرستند منو ولی در آیه آخر که گذاشتم خدمتتون میگه اونایی که ایمان بیارن و کار خوب کنند درون بهشت جاودانه اند یعنی درون بهشت هستکه پاداش و حوری دارن نه اینکه الان مثلا با نوشتن مخ زنهارو بزنن بلکه پاداششون رو در بهشت میگیرن نه اینکه نوشتن باعث بشه شهوت زیاد شه که اگه شد و مطلب نوشتی و احساسات زنها زیاد شد و پرستیدنت بدونکه گمراهی و داری مخ میزنی و ممکنه جهنمی باشی بله نوشتن خعلی بیشتر از گفتار میتونه مخ بزنه ولی من نوجوان بودم برای شهوت نمینوشتم و همش دلم میخواست راهی پیدا کنم که شهوتم رو کنترل کنم و راهش رو بلد نبودم تا اینکه روانی شدم البته جانم هم همیشه در خطر بود و بحث های جنجالی میکردم لذا خدا میخواست زنها عاشقم باشن و مراقبم و دلشون برام بسوزه تا زنده بمونم وگرنه اون موقه الکی برای وبلاگ میبردن زندان و آدم میکشتن و منم بردن تیمارستان مثلا بعد فتنه ۸۸ منو بردن!!