یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۵۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

نماهنگ 161

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۰۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر

نماهنگ 160

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۱۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بهلول عاقل

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۳۹ ق.ظ | علی | ۱ نظر

توازن قوا

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۵۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

اومدم دو نکته بگم فکرمو مغشول کرده یعنی مشغول دیشب داشتم یه فیلم سینمایی رو میدیدم به نام خوب شد به خونه برگشتی یه همچین اسمی داشت از داریوش مهرجویی بعد داشتم به فیلم های سینمایی نگاه میکردم که دانلود کنم اکثرا میدیدم که بارو از خارج میاد ایران حالا نمیدونم سیاستمونه چیزی ولی کار ندارم برسیم به نکاتمون اول اینکه مردم رو طوری پرورش میدن و وادار میکنن و تربیت کردند که همه چیز آروم باشه شما فقط آروم باش و قیام نکن اگه خواستی فحشا هم بکن درصورتیکه که اگه ما مثل اول انقلاب آروم نبودیم تا حالا داعش رو نابود کرده بودیم حداقل و کار به سیاست ندارم که سیاست ما نیست الان که وارد عراق بشیم و عراقی ها نیرو دارن کار به دیانت دارم و آرام نگاه داشتن مردم وگرنه توی نهج البلاغه هست که اگه خلخال از پای یک زن یهودی حتی دربیارند  به ظلم جا داره بمیریم برای این حرکت و ما تجاوزها و مسلمان کشی ها میبینیم و آرومیم که هم جامعه دخالت داره که آرومه و قدرت ها و معنویت اجتماعی و سیاست های دیکته شده و هم فرد خودش وضعش خرابه ولی اگر اجتماع درست بود مثلا با یک فریاد روضه و مجلس اجتماعی فرد فورا منقلب میشد و هم آروم میشد دلش هم بیقرار شهادت و دیانت و غیرت دومین نکته که میگم اینه که همین فیلما ما عادت کردیم فیلمامون رو هم مصرف کنیم انگار یارو داره فیلم مفتضح میبینه مخصوصا جوان ها که باید تا میتونن فیلمایی که میسازند رو ببینند فیلمای سینمایی و سریال ولی طوری مصرف میشه که انگار دیگه حوصله ی بازبینی و تحلیل فیلمو و عبرت گیری و نکتن نویسی مخصوصا فیلم های خوب رو نداریم و حتی سخنرانی های خوب و حتی یه بار که فیلمرو دید بدتر زده میشه و مصرفش میکنه و تازه میریزتش تو آشغالی در ذهنش و توجه نداره که چه چیزی فیلم خواسته بود و هدف چیست لذا باید مسابقه بزاریم خوب که جوان ها تحلیل کنند و خلاصه نویسی کنند که هرکس یه تحلیل و برداشت و حتی اینکه فیلم چی شد و موضوعش چی بود هرکس یه چی میگه و نکته ای رو کشف میکنه و در گروه هذی سنی مختلف مخصوصا برای فیلم های سینمایی پرمحتوا باید مجالس بحث حقیقی و یا در مکان های مجازی تشکیل بدن و اینکه می گوییم رده سنی مختلف یه دلیلش فهمه یه دلیل دیگرش حوصله داشته باشه بچه فیلمو تحلیل کنه و مقایسه نشه تحلیلش با یه پیرمرد که خعلی میفهمه و وقت بزاره بچه دیالوگ هارو چک کنه و چند بار نگاه کنه مثلا سریال قهوه ی تلخ یا سریال روزی روزگاری این ها هرکی یه نحلیل خاصی داره که نباید هدر بدره زحماتشون و هم ما خودمون هدر ندیدم خودمون رو و علم و معرفت و آگاهی بالا بره حتی اگر شده با زور و مسابقه بین جوان ها مخصوصا یه کاری بکنن دیگه

به خاطر من نیست

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۱۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

امروز خدا توفیق داد دوایرادمو فهمیدم و هدایتم شدم و یک نکته هم فهمیدم البته خوب نیست آدم ایرادشو فاش کنه چون نقطه ضعفه ولی حالا و اون یک اینکه فکر کنم از بالا انتظار دارن من ورزش کنم و اقدر نخورم چون من تا یکم گشنه شدم میخورم چیزی و قرصامم تاثیر داره و اینطوری شیطان افسارمو میگیره با خوراکی ها و وسوسه م میکنه وجلوی افکارمو میگیره ولی امروز تصمیم گرفتم ورزش کنم و روزه ام الان دومین ایراد رو تو مسجد امروز صبح تو نماز کشف کردم  اما اول اون نکته دیگر رو میگم واینکه تو دعا اگه تخیل و تجسم کار کنه خوبه مثلا شما تجسم کنی که برای همه ی ما نمازگزارا خداوند رحمت نازل کنه خوب حالا ایراد بعد اینه که آقا (به خاطر من نیست) یعنی شما به این ایمان بیاور که ما باشیم و نباشیم اثری نداریم در امورات الهی البته عالمان بزرگ مرگشون رخنه است در اسلام بنابر روایت و چقدر سخته ساخته شدنشون ولی ما برعکس حالا ما خوبه حتی اگر امام خمینی ره در دنیا نبود یعنی ما انقلاب نمیکردیم؟بلکه امام رو ساختند برای همچین روزایی و عالم بالا و خدا و امام زمان خواست خلاصه منکه پیشرفت نمیکنم به خاطر اینه که فکر میکنم که همه کاره ام و به خاطر من هست که این کبر در معنویت اثر داره یعنی عالم بالا و خدا نمیپذیره و جلوی معنویتت گرفته میشه چون اگه حتی پروازم کنی با مخ مثل شیطان میخوریم زمین اگر حس کنیم که به خاطر منه که بارون میاد به خاطر منه که دوستم به جایی رسید من تو نماز دیدم که کبرم میگفت به خاطر اینکه تو اومدی مسجد فلان شده و مردم حالشون خوب شده و این شیطان دیگه پیش خداوند تو‌نماز فهمیدم که از کجا داره نفوذ پیدا میکنه ولی چرا هرچی بدیه در آموزش و تربیت توسط ما موثره ولی نور از خداست یعنی هدایت کار خداست و شما خودت نور روشن کنی و بسازی پای گیاه بزاری گیاه رشد نمیکنه چون آفتاب میخاد یعنی تو ظاهرا اگر کسی رو نصیحت کنی فایده نداره باید به خدا وصل باشی وگرنه این قرآن دارن میگن الله اکبر سر مسلمان میبرند داعشی ها و نور که نیست هیچ ظلمت هایی هم هست لذا باید به فکر امام زمان بود در نماز تا خودمون رو گنده نکنیم وگرنه میشیم آیت الله هممون اینا رو مخصوصا در معنویت و پیشرفتش عرض میکنم ما خودمون رو گنده میکنیم و چوبشم میخوریم و خواهیم خورد اینارو که میگیم تو زن برعکسه ها طبق حدیث معروف امام علی که چندین بار گفتیم که زن تکبر براش بهترین صفته یعنی بهترین زنان یکی از صفاتی که دارن بیشترین تکبرهارو دارن مخصوصا جلوی مردان و تخاشع و تواضع معنا نداره مثلا رفتن تو چت روم باید فکر کنه عجب زن بزرگیه و محل ما رو هم حتی نزاره و توهمی هم باشه ترجیحا بد نیست ولی مرد بدتر برعکسه وضعش

نقطه ی فساد

چهارشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۵۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خوب به نظر شما یک معتاد یا گنهکار مجرمه یا بیمار خوب من میگم نه تنها میتونه مجرم و و بیمار نباشه بلکه میتونه یک مجاهد و شهید والا مقامم برسه بر اثر اعتیادش فقط یک کار باید بکنه و اون اینه که نقطه ی فساد رو کور کنه بله جوانه زن نداره باید نقطه ی فسادش رو بشناسه و گور کنه و طرف عارف هم باشه در نقطه ی فساد استخاره میکنه و دلیل میتراشه تا شهوت خودش رو ارضا کنه و نمیشه با نقطه ی فساد بازی کرد و شوخی بلکه حضرت یوسف در نقطه ی فساد قرار داشت و همه چیز مهیا بود تا اینکه خدا خدا نخواست و نخواست از راه به در شه چنانچه در قرآن اومده که خود خدا راه براش باز گذاشت وگرنه گناه میکرد پس نمیشه شوخی کرد و دست کم گرفت بلکه دفعه ی بعد نقطه ی فسادت رو پیشرفت بده و حضرت یوسف از بس قشنگ هم بود بعضی مواقع سوتی میداد و ناز میکرد خوب الان من داستانمو تعریف میکنم که آقا طرف اگر شهوت داشته باشه جوان ما همون مشکل خاص جامعه ی ما که ازدواجا دیر شده و دکترا با قرص و عمل دارن کار میکنن این بالاخره در جامعه ی ما هست که دختر وجود داره حالا زنان میگن مورده شورشون ببره و هرچه مجرده چون خودشون ضعیفه ها ازدواج کردن و پاکی یا مجردی در جامعه ی ماست فقط بلکه داره به فساد میکشه و‌این یه فرصت خوبی است وگرنه اگر ازدواج کنن خعلی ها طلاق میگرن و وضعم خرابه یعنی عقب موندگی جوانان ما جنسی است ولی همین مسئله نقطه ی عطف و پیشرفته اگر معتادین مجاهد باشن و نقطه ی فساد رو کور کنند تا حتی شاید به حوریان بهشتی هم برسه دردنیا با کور کردن نقطه ی فساد البته نه درجوانی ها انتظار نداشته باشید  خلاصه داشتیم داستان میگفتیم که جوان ما شهوت داشته باشه بالاخره درفشاره ولی تا این فشاره جنسی داره یک زن هایی هم هستند که اینا هم زندگیشون میریزه بهم یعنی جوان ما عقیم هم باشه ها و معتاد جنسی هم نباشه باز خدا زن های مومن رو و یا اجنه رو میفرسته تا امتحانش کنه و این زن ها آرامششون بهم میریزه یعنی چهارپنج تا زن اومده به سراغ این جوان در رختخوابش در خیالش در جسم و روحش و با این حال که به راست خوابیده که اثر فشار کمتر شه باز یارو میاد تو جسمش و میره و جوان خیال خودش پاکه و دنبال این مسایل نیست و خوابش نمیبره و نمیاد خوب چک میکنه یه لحظه میبینن که زنه مومن با چادرش محکم گرفته و شهوت داره ازش میباره و نمیتونه فکرش رو از جوان ما بیرون کنه و بیقراره و این نقطه ی فساد این جوان عقیم شده بوده که استخاره و اینا همش خوب میاد فرای فساد چون نقطه ی فساده دیگه استخاره نمیخواد باید آشنا باشه و دفعه ی بعد از راه به در نشه یعنی طرف معتاده ها ولی دزد نیست حاظره تو جوب بمیره ولی آدم نمیکشه و دزدی نمیکنه و خلاف این ارزش داره ولی برعکس یارو معتاد که شد هرکاری میکنه ولی این هروقت کشید میگه برای بار آخرم بود و توبه میکنه و پیشرفتم داره ولی نمیشه بازی کرد بامواد حتی اگر ظاهری نتونست باید از خدا بخواد و یاد خدا باشه وگرنه اگر یاد خدا نباشه امکان نداره موفق بشه حتی اگر یاد خدا بعد از کشیدن مواد و‌برای توبه باشه اینم خعلی خوبه محض همینه که بعضی معتادا خعلی وجدان دارن و خدا خدا میکنند بلکه ما فکر میکنیم دارن فیلم بازی میکنن و مواد میخوان آره اونو که میخوان ولی اگر ما هم معتاد میشدیم تو تظمین میدی بتونی ترک کنیم ما و سالم بیرون بیایم؟؟ نه یعنی میبینی طرف معتاده تو نکشیدن مواد پیشرفت نکردا ولی توی یاد خدا و توبه به درجاتی رسید که ما نرسیم

رهپویان وصال

سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۱۴ ق.ظ | علی | ۰ نظر
یه مسئله ی شخصی یا اجتماعی هست توی شهرمون شیراز که نمیتونم سکوت کنم و اگه سکوت کنم شاید به منزله ی پوشاندن حق باشه و قبلانا مسولین و روحانیون و حتی خارجیا خعلی توجه داشتن به کانون شهر ما که سید بزرگواری میچرخونتش و وقتی دل ها جمع باشه خدا روزی میده یعنی الان شما شرکت کنی در مراسم کانون هفتگی رهپویان وصال از راه دور یا نزدیک این سید ما از طرف بالا و خدا مسولیت داره در مقابل شما که مسولی یعنی خدا یه رزق و روزی ای در کلام ایشان برای شما میزاره که قانع بشی و شهدا مخصوصا خعلی کمک میدن ایشون رو یعنی آقای سید انجوی رو و من نمیتونم پنهان کنم به خاطر یقینی که حاصل کردم چون ایشون در دل من و ذهن و یاد من هستند و فکر منو و خود منو مثل دیگر بچه های کانون خوب میشناسند کلا آدمای مثل منو و حتی طلبه ها رو و ما بچه ایم در مقابل این استاد و استاد خود ایشون هم حاج وقا فاطمی نیا و آیت الله حائری شیرازی و بزرگانند و ایشون خودشونم شخص بزرگی اند و اینارو نمیگم به خاطر اینکه نفوذ پیدا کنم تشکیلاتشون رو بریزم بهم بلکه مطلبی نوشتم بعد دیدم ایشون امام زمان رو در دل و یا خط ایشون رو میشناسه حالا نمیدونم از نزدیک زیارت کرده باشند امام زمان رو یا نه ولی این سید بزرگوار که اهل دعا و اشک و جوانم هستند و قدرشون رو نمیدونیم ما اصلا این کانونشون رهپویان وصاله اسمش یعنی وصال برای رسیدن به امام حق و شهید داده این کانون کن بمب گزاشتن و شهداشون با امام حسین مشهور شدن و انتظار اینه که ما زنده ها هم به وصال امام عصر عج برسیم توسط ایشون و همین سید بود که من از کودکی وارد اینکارا شدم و سوم راهنمایی وبلاگ زدم با حظور در مجالس ایشون و حتی با نام وبلاگ ایشون در سرور بلاگفا وبلاگ ساختم و خعلی اذیتشون کردم در شهر چون شهرما مرکز جاسوس بازی شد و مرکز قدرت بود و این مجالس که ایشوپ سخنرانی دارن قطب و موتور و امید اسلام شد تا جایی که بمب گزاشتن و شهید داد و منم وبلاگ داشتم و مدرسه میرفتم و تقوا هم نداشتم جلوی همه ی اینا یهو میرفتم از فیلتر رد میشدم خودمو میانداختم تو چاه و فشار روی این سید مخصوصا سید بزرگوار زیاد بود و هست که الان متعصفانه از شهرهای دیگر مسولیت کمتر شده و قدرتا تقسیم شده و کانون توجه مسولین نیستیم ما و دنبال نمیکنن ایشون رو که شایدتم خوب باشه که مسولیت کم شده ولی گفتم ایشون در دل با امام زمان عج رابطه دارن ویا خطشون رو میشناسن و کلا امام زمان رو و من خودم میان در ذهن من بعضی وقتاکه حرفی میخوام بزنم یا فکری کردم انقدر قوی اند که در ذهن من گریه میکنن و یا فکرمو میگیرند و البته شیاطین هم هسن که یه زنی مسخره م میکنه که اینو بدم میاد ولی ایشان استادند من حال خودمو میگم که قدرشونو نمیدونیم وگرنه بچه ها هرکدوم از هر قشری در مجالس هفتگی شرکت میکنن و سایتشونم اینه میشه دانلود کرد سخنرانی و اصلا گروه مخلصی هست www.rahpouyan.com خدا حفظشون کنه میگم ما در حدشون نیستیم و بچه ایم و حتی پیش دانشگاهی که بودم خواستم که اوایل سال که غیر حظوری درسم رو بخونم و مدیرمون خواست بام صحبت کنن و یهدنفر دیگری هم که نمیشناختم آوردن و فکر میکردن من میخوام آخوند بشم مثلا و تقصیرارو می انداختن بر دوش این سید که میخوای با ایشون صحبت کنی؟ منم قبول نکردم که تدارک ببینند و گرفتاری ایجاد کرده بودم و به یارو گفتم شما؟؟تا اینکه راهمون عوض شد و رفتیم یه آموزشگاه کنکور که پیش دانشگاهی هم داشت و استاداش عالی بودن و از اونجا راهمون تغییر کرد و بگم شما خضر نبی رو ببینی و استادت باشه ایشون کاری میکنه که امام زمان رو بشناسی یعنی تو کتاب آقای خانجانی توضیح دادند ایشون در خضرنامه شون و من اینو که گفتند دیگه یقین کردم که کتابشون الکی نیست ولی امام زمان تو مدارس و مساجد شاید کم بیان ولی بیشتر شاید کنار و همسایه ی مستضعفین باشن ولی خضر و عیسی مسیح در مدارس و فیلما و بازیگرا و بازیکنان و روانشناسا و جنگ ها همش در زمام غیبت اماممون اینا بپا میکنن حق رو حالا من نمیدونم ولی یه فیلمای مثل قهوه ی تلخ خوب این ریسک منفی هو داره که اثر مخالف بزاره بر ما ولی ریسک میکنن و میسازند و درگیر میشن و جهاد میکنن ممکنه به اون هدف اصلی نرسند ولی دیگه شاخند دیگه و‌بیشترین اذیت ها میشه رهبرمون ، خضر نبی ، رهبرما اصلا خضری است و امام خمینی مهدوی بود از روی ظاهر میگم اینطوریند ها وگرنه باطن که یکی اند ببین کجا کشیده شدیم خلاصه خضرنبی در جنگها شاخ میشه میاد وسط در موسیقی در علوم  رواننشناسی و... و راه و خود امام زمان رو ثابت و نشون میده خضرنبی ویار جمع میکنه خضر و باب رسیدنه به امام مهدی هست (یا حمید بحق محمد)ولی امام زمان اگر خودنمایی کنه وضع به هم میریزه و همه دیوانه میشن

بیا بریم کوه

سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۲۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر

رفتیو نوشتی

دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۵۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

روبتاب و

جمعه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

روبتاب ازجسم وجان راشادکن                 ،موطن اصلی خودرایادکن

،تابچندای شاهبازپرفتوح،                          بازمانی دورازاقلیم روح

،تابه کی ای هدهدشهرسبا،                         درغریبی مانده باشی بسته پا

،عیب باشد ازتوای صاحب هنر                   ،کاندراین ویرانه ریزی بال و پر،

جهدکن این بندازپابازکن                              ،برفرازلامکان پروازکن

،تابه کی درچاه طبعی سرنگون                    یوسفی ،یوسف بیاازچاه برون

،یوسفاآمدرسن درزن تو دست،                     ازرسن غافل نشوبیگه شدست

،دررسن زن دست وبیرون شوزچاه.               تاکه بینی بارگاه پادشاه

حلقه ی دوست

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۳۵ ب.ظ | علی | ۱ نظر

زیادم نمیشه صحبت کرد دراین موارد ولی اگه زن بگیریم خودبه خود متوجه میشیم و به این گروه ها متصل خواهیم گشت ولی چون من وبلاگنویسم و میبینم که رشد نمیکنم و شرایط دیگری هم میبینم دیگه فهمیدم گرچه زوده و زن ندارم و متصل ظاهری به این حلقه ها نیستم ولی خوبه افراد جوان و مجرد تا همین حد که آگاهی میدیم بدونن و دلیل دیگرشم اینه که کشور و مخصوصا شهر ما میریتاریسمی است بله حالا چی؟ اینکه حلقه هایی در کشور وجود داره توسط قدرتمندان که خوب جن ها هم هستند و مردان که عیب نداره در دل با مردان دیگر تله پاتی و صحبت داشته باشن به طوری کهذماها از حلقه هاشون با خبر نیستیم این حلقه ها در جاسوسان وذنظامی ها و سیاسیون و روحانیون قوی تره و ممکنه الهی حتی باشه ولی در حلقه های مغازه ها و مسایلی که اقتصادی است بیشتر و نه صرفا امنیتی وضع فرق داره و ممکنه شیطانی هم باشه بالخره نمیگیم ایندحلقه ها درونش افراد رمالند و همش با جن رابطه دارند و گفتیم اگر در حلقه ها همش مرد باشه عیب نداره مثلا شما ماشینت خراب میشه بعد جای مخصوصی میری و‌حلقه ی خاص و مطمئن و آشنا که اولا گولت نزنه این مغاره دار با هم در دل به طوری که ما خبر نداریم و در محله ی خاص یا شرایط دیگه رابطه داریم و مثلا وقتی من ماشینم رو بردم گاراژ یارو خودش میدونه از قبل چشه و چشم انتظارمه و از قبل جن ها توجیه ش کردن وشاید منم چیزی نگفتما و همه چیز در حلقه ها پیشبینی شده از قبل  وحتی میدونه این جنسش فردا فروخته میشه ولی در جاهایی از شهز همهذی مردم میرن همه ی جوان ها پاتوقشونه و شلوقه یا مثلا یه رفته گر ممکنه خعلی چیزا بیشتر از ما بدونه و کار خاصی داشته باشه در بعضی مناطق امنیتی که ما ندونیم و کارش بالاتر از یک جارو کشیدن بر روی زمینه لذا ما که میریمدمسجد در این حلقه های قدرت و شیطانی نیستیم و‌بهمون میگن دیوانه است یا مثلا الان که وبلاگددارم ولی اگه زن بگیرم مسولیت دارم و بالخره یه گوشت که میخوام برم بخرم  بعدش گیر می افتم و نیازه حلقه مند بشوم ولی زن ها اگه حلقه تشکیل بدنذیقینا اینجا حلقه شیطانی است بهذنظر من مگر استاد الهی باشهو‌اگر مردی باشه که زنی در خیالش بیاد این شیطانی است حلقه مگر اینکه استاد گذاشته باشه و زن مجتهد باشهوگرنه هیچ زنی نباید جای امام زمان و مراجع و بزرگان و اساتید رو در ذهن ما پر کنند  و خلاصه حلقه دارن اینا و هرکسی رو راه نمیذن و باید قوی داشته باشه و مشتری خاص دارن بعضی مغازه ها در شهرهای کوچیک که مغازه داره ممکنه پیرمرده جدت رو هم بشناسه وقتی اولین بار دیدت در همین حد کن اینارو فهمیدم و‌گفتم کافیه برای جوان ها

رندی متقابل

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۲۴ ب.ظ | علی | ۰ نظر

در آخرین روش های رندی که شیاطین حبس کردن مارو دو روش امتحان کردم که بگمم که اگه این روش ها بخشنامه بشه باعث میشه سیاست و روش کار شیاطین عوض بشه و باید تغییر روش داد مثلا قبلا گفتم به هر ترتیب باید به سمت قرآن رفت یه موقع حال داری میشینی سه جزء میخونی یه موقع حال نداری یه صفحه یه موقه دیگه فقط حال داری نگاه به آیات باندازی یه موقه دیگه همه ی حالا بسته است اصلا گوش میدی به تلاوت قرآن تا اینکه روش رو تغییر میدیم تا یکیش بشود بله حال مهمه ولی شیطانم هست که فضا رو میبنده بله یه موقعی گناه کرده یارو حسش نیست حالا و حال نداره ولی یه موقعی شیطان راه رو میبنده و مثلا شما توی دلت بدون صدا میتونی سوره ی توحید بخونی؟ بله اگه سر خری باشی این مرغ دلت که صحبت میکنه و الان من دارم تایپ میکنم توسط جادوگرا و شیاطین کنترل میشه خط فکریت و مرغ دلت و یه مرتبه نمیتونی تو رختخواب نماز مستحبی بخونی و تجسمی و دلت درست کلامات رو ادا نمیکنه خوب اینجا اگر برزبان بیاری راحتری و صدات درآد ولی شاید نخوای برزبان بیاری و هرکس در نهان خدارو بخونه روایته خدا نامش رو در آشکارا میخونه مثلا زنا بیشتر قویترند از مردان در ذکر نهان و مخفی و توجه کن که‌سوال نکیر و منکر شب اول قبر زبانی نیست و آنچه ته دلته هست پس باید تمرین کرد و دل قوی باشه و شوک وارد بشه با اینکارا حالا کار نداریم ولی یه آیه ای هم دیدم که میگفت بر زبان بیار که این برزبان آوردن خواسته و دعا در مردان با صدا خوبه و در زنان با نامه و وبلاگ و توضیح نه اینکه مستقیم بگن خلاصه مرغ دل ما که وبلاگ داریم و مورد توجه شیطانیم کنترل میشه و مثل اینه که مپ تو دلم حرف بزنم و در رادیویی که جای شلوق قراداره همه بشنوند و یا من با خودم حرف بزنم و یه نفر مدیوم بر زبان بیاره حرفای من و مرغ دله دیگه اگر طرف مثلا لکنت داشته باشه به پای من مینویسن و حالش بد باشه مشکل از منه و چون همه میشنوند صدای مرغ دلم رو تاثیر داره بر نحوه ی خواندن دعا و ذکر در دل و کند میشه تا اینکه شیاطین کاری میکنن کن من خفه شم و مرغ دلم رو دست میگیرن و از طریق من با شما صحبت میکنن و طاقت اینکه من نماز مستحبی بخونم رو ندارن چون مرغ شیطانی دل من اذیت میشه و الان من با مرغ رحمانی وبلاگ مینویسم ولی کافیه صحبت کنم و حرفی از دهانم بیاد بیرون آنگاه شیاطین حمله میکنن و خط فکری منو میدونن و شناسایی شدیم و خط منو میکیرند و حمله تا منو کنترل کنن و آدمی که هستم با آدمی که وبلاگنویسه متفاوته خعلی هم و من تو‌خونه زیاد چرت میگم و دلیلم دارم برا خودم خلاصه آقا روش اینه که کتاب باز کن و کتاب خوبی و در حبس و زندان شیاطین و کنترلاشون با صدای بلند بخوان کتاب خوب زیاده بله قرآن کن محشره دومین روش موقع حمله شیطان و برای رندی اینه که وقتی مرغ دلت حال نداره تو رختخواب مثلا نماز مستحبی بخونی و صدای دلت یاری نمیکنه و تو هم گناه نکردی که حال نداشته باشی اینکه اذکار نماز رو نوشتنی در ذهن بیار و بعد ذکر بگو مثلا بسم الله الرحمن الرحیم رو که نوشتم رو به صورت نوشتنی و به صورتی که قرآن نازل شده با قلم و کتاب اونطوری در ذهن بیار بعد از روی ذهنت که ذکر رو نوشته در ذهن بخون اینطوری راحتری یا حتی میتونی روی کاغذ اذکار نمازو بنویسیم  و با چشم از روش بخونیم و البته تند و سریع خوانی یه موقعی خوبه البته مانور دادن روس صدای دل و مرغ دل مهمه که در نماز مرغ دلت بلند میخونه اذکار رو یا یواش و با چه لحنی میخونه من که دلم سنگه ولی کوچیک بودم صدای دلم خوب بود تا به گناه آغشته شد ولی قبلا تو نوشته هام خدا زیاد بود و از گناه و عذاب وجدان هم بود و اونموقه ها شیاطین از مانور دل من و کلا وبلاگنویسیم حساب میبردن و ملائک متعجب و ترس داشتن چون خدایی بود تا اینکه بردنم تیمارستان!اونموقه ها جاسوسا و شیاطین زیاد حرف دلمون رو کنترل میکردندو قضاوت و بزار یه عده جادوگر پست از این راه که تفکرات رحمانی من و عقلانی و نوشته های من چونکه تو خونه اذیتم میکنن شیاطین فکر کنن نوشته هام از جادوگراست اینطوری یه عده نون میخورن و منم راحترم تا اینکه مردم فکر کنن متفکرات من عرفانیه بزار اذیتمون کنن راحت شن خدا ذلیلشون خواهد کرد در حکومت خراب وگرنه من تو خونه که زیاد فکر نمیکنم و مانند دیوونه ها حرفای القا شده میزنم منتهی از قبل دلم قویه و تبحر دارم تو وبلاگنویسی و خدا یارمه بزار نوشته های منم به نام کارهای جاسوسی و شیطنتهای جادوگرا تموم شه اینطوری کمتر در خطرم شاید ولی بیچاره با دنبال کردن فکر من به جایی نمیرسی چون یه عده دیگه تورو خر کردن جادوگر من شی و همونطور که بزرگان مرغ دله منو حرکت میدن تویه جادوگر هم گول میزنن به نحوی که خودتم نفهمی و شیطان فکر خوانی جاسوسی میکنه وگرنه وقتت رو تلف کنی با من به جایی نمیرسی فقط موجب آزار منی اینو هم گفتم چون جادوگر رو میشناسم تو فامیلمونه و دشمنی و حسادت دیرینه داره با من و والدین اینطوری اصلا جادوگرای دیگرم جمع میکنم و با اذیت شدنم ریشه ی همه تون یکجا خشک میکنن اگه ادامه بدین کاری که احمدی نژاد ناخواسته با رمال های شیاد کرد و ما نفس تازه کشیدیم و جمعشون کردن یه عده رو 

نماهنگ 159

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۲۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خوشا آنانکه...

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۴۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر

یقین مفرط

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۳۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

وَکَذَلِکَ بَعَثْنَاهُمْ لِیَتَسَاءلُوا بَیْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُم بِوَرِقِکُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْیَنظُرْ أَیُّهَا أَزْکَى طَعَامًا فَلْیَأْتِکُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَدًا ﴿۱۹﴾

همینگونه ما آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤ ال کنند، یکی از آنها گفت چه مدت خوابیدید؟ آنها گفتند یکروز یا بخشی از یکروز (و چون درست نتوانستند مدت خوابشان را بدانند) گفتند پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است، اکنون یک نفر را با این سکه‏ای که دارید به شهر بفرستید تا بنگرد کدامین نفر از آنها غذای پاکتری دارند، از آن مقداری برای روزی شما بیاورد، اما باید نهایت دقت را به خرج دهد و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد. (۱۹
خوب دو روزه شروع کردم به خواندن سوره کهف و میخام یه کم درمورد این آیه در کلمات (بینهم) و (منهم) تفکر کنیم می فرماید ما آن ها را برانگیختیم تا از یکدیگر سوال کنند خوب داستان و فیلم اصحاب کهف رو دیده ایم ایشالا خوب این بینهم که از یکدیگر سوال کنند آیا مردم کافر عبرت بگیرند که مرده ها زنده میشن یا خود این افراد به برانگیخته شدن روز قیامت ایمان بیارن یا حتی اگر افسارم رو رها کنید میگم یا حضرت عیسی ع که زنده بوده مطمئن بشه با دیدن این افراد که بعد از سیصد و نه سال در غار بیدار شدن؟!!! گفتم حضرت عیسی مسیح زنده بوده و بااینکه گزارش کاراش و اخبارش هم به ما رسیده ولی تا حالا حکومتی تشکیل نداده حضرت مسیح و شاید مخاطب آیه ی قبل از این هم خود مسیح باشه چون پیامبر ما که حظور نداشتند اونوقت در زمان اصحاب کهف و مخاطب آیه ی قبلش چه پیامبر ما باشه چه مسیح فرقی نمیکنه  آیه اینه
وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا﴿۱۸﴾
اگر به آنها نگاه می‏کردی) می‏پنداشتی بیدارند، در حالی که در خواب فرو رفته بودند، و ما آنها را به سمت راست و چپ می‏گرداندیم (تا بدنشان سالم بماند) و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می‏کرد) اگر به آنها نگاه می‏کردی فرار می‏نمودی، و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر می‏شد. (۱۸)
خوب حالا کار نداریم داشتیم میگفتیم آیا این چند نفر اصحاب کهف از خودشون بپرسند و یاد قیامت بیافتن یا مردمانی که واقعه ی معجزه آسای این افراد رو دیدن یقین بیارن یا حتی ما که قرآن میخونیم؟ خوب نکته اینه که خداوند میفرماید (منهم) یعنی از بین اون (بینهم) یعنی از بین اونایی که ایمان ندارند و منهم برمیگرده به بینهم یعنی از اون افرادی که ما این واقعه رو براشون سوال کردیم یعنی حتی بین اصحاب کهف هم افرادی بودند که یقین به برانگیخته شدن نداشتن چه برسه به مردم و ما لذا بین اصحاب کهف که مسیحی میخواستن بشن و حکومتشون خراب بود که مسیح ع نبود بینشون و اون موقع مسیحیان و خداپرستان رو میکشتند همونطور که توی فیلم مردان آنجلوس نشون میداد لذا بعضیاشون از حکومت خارج شده بودند و ایمان درست و حسابی نداشتن فقط علم داشتن و یقین نداشتن هنوز!!مثل ما که میدونیم آخرتی هست ولی هنوز ایمان نداریم وگرنه به حساب خودمون میرسیدیم و میترسیدیم اگه بخوایم کاری کنیم که گناه و‌بد باشه بلکه ما علم داریم چون همه و بزرگان میگن ولی هرکاری هم میکنیم پس بین اصحاب کهف آدم های عادی و عوام بودند بینشون که میدونستند خدایی هست حالا ولی راهنمای قوی ای نداشتند 

یاران ره عشق

دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۵۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر

عکس روی تو

يكشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۳۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

عکس روی تو چو در آینه ی جام افتاد

 عارف از خنده ی می در طمع خام افتاد

حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد

 این همه نقش در آینه ی اوهام افتاد

 من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم

اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت 

کانکه شد کشته او نیک سرانجام افتاد

رندی احمقانه

يكشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۵۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

یه مساله ای هست که دوباره باید بیشترم بازش کنیم چون افراد جدید داریم و اون اینه که شما که میخوای عارف بشی دیگه روشاش با اول انقلاب فرق داره کلی روانشناس و مدعی هستش و البته شیاطین که باید رند باشی این حکومت با شیاطین هم ربط داره و هستن و حزب و قدرت دارن در مملکت اسلامی وگرنه اگه بخوای صاف اعتقاداتتو و عرفانتو رو کنی حداقل اینه که مثل من میبرن شمارو تیمارستان و عقیم میکنن و قرص میخوری اونا نمیان دکترا با شیاطین بجنگن و اونو از خونهذو خانواده ی ما دور کنن چون زورشون به جاسوسان نمیرسه بلکه من رو بیمار حساب میکنند و قرص میدن و جلوی قیام منو میگیرند و شما شهوت نداشته باشی نصف کار شیطان بر فنااست و ما خودمونم تقوا نداشتیم و قرآن نخوندیم که اینطور شد و حالا دیگه باید قرص بخوریم و از زن و زندگی و خدا و شغل و موقعیت ها جدا شدیم و الان بیماریم اصلا و مورد نظارت و تحت نظر اینجا شما باید رند باشی دیگه تا مثل من گرفتار نشی و ما چند تا روش گفتیم اینجا شاعرم میگه ...به خودم دروغ نگفتم فکر نکردم لازم باشه ....بعله آقا باید شیوه رو تغییر داد دل ها که با ما نیست اینجا و علاوه بر رقابت منفی و حسادت این شیطان هست که هرکس برای خدا قیام کنه روایته هفتاد گروه از شیطان ها جمع میشن که به زمینش بزنن باید دورشون زد و الان نگاه نکنید نوشته هام نور نداره قبلا اینطوری نبود و خدا نور میداد و جذب میکرد نوشته هام افرادی رو و دیوانه ها متصل میشدن به وبلاگ من و زنگ هشدار میزدن و قبل از که اوپراتورهای اینترنت همه جا یکی بشه مارو پنهان کرده بودن و نمیزاشتن معروف باشیم و نوشته هام هم تند بود و نور داشت و میترسیدن از کارام چون صدتا دیوونه پشت سرم حرکت میکردن بدون اینکه دستوری بدم و قدرت شخصی داشته باشم بلکه الهی پارتی داشتیم الان گند زدیم به مشهوریتمون و اعتبارمون کم شد و فضا تغییر کرد از اون موقه ها نمیشه زیاد گفت ولی حواستون باشه که رند باشید که مثل ما گرفتار نشید 

درس دین

شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۴۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر

من خودم به آقای رفسنجانی یا روحانی که میبینم یاده سیاست می افتم و اونا رو روحانی پدر روحانی دین نمیبینم اینم تقصیر ماست که فضای اینکه چهارتا حدیث بگن رو و درس اخلاق و دین داشتن باشن که حدیث نفس برای خود و ما خوبه رو ایجاد نکردیم فضاشونو ولی مثلا آیت الله خامنه ای و خاتمی و صدیقی هم سیاسی در نماز جمعه ها بحث دارن هم اخلاقی دینی ولی یه موقه طرف به ریختش نمیخوره کن بگه من شمارو و خودم رو به تقوا توصیه میکنم این باید خعلی ملا باشه دیگه خلاصه قبلا گفتیم آقای روحانی باید  وایسه جلو امام جماعت شه حالا میگیم در ایجاد فضای دینی و آرامشی باید درس بده و روزنامه ها هم سیاسی نکن و بخوان مسخره کنن یا سوتی بگیرن یا بعدا احیانا مچشون رو بگیرن بلکه خوبه مثل آقای قرائتی درس بدن و حدیث نفس بگن در هفته یک ساعت و پخش بشه چون آقای روحانی خودشون هم مجتهد هستن به عبارتی و نیازه فی الواقع این کار و خعلی موثره البته مسولیت سیاسی مهمه ولی ما باید کاری کنیم کن سیاستمون از دین گرفته شه و بر سر زبان آقای روحانی احکام و آیات و روایات باشه تا چیزای دیگه که واجب نیست و ربطی نداره و دیوونه میکنه خود و دیگران رو بله یه راه اخلاص همینه که همه بالا رو نگاه کنن و سرمشق بگیرن و گناه کم شه و مسولان وظیفه ی الهی داشته باشن و حساب تو دست شون باشه اونوقته که  دیگه مراجع و روحانیت هم پشت سر یا جلو و همراه میشن با ریاست جمهوری و فضا و مردم خوب میشه و اگر فضای شیطنت نبود میگفتم روضه هم بخونن لااقل با اینکارا فشار و انتظارات مردمی کم میشه و انتظار معجزه ندارن مردمو اصلا با زور هم شده باید وایسن جلو مردم بدون مجری با مردم صحبت یعنی درددل کنه چه برسه روحانی هم باشه رئیس جمهورمون و انتظار بالاست برای یک روحانی و اینکار اثر و بازده از همایش ها بیشتر و هزینه کمتر و نیاز به اخبار هدفدارم نیست

ریا نفاق اصلاح اخلاص

جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۵۱ ب.ظ | علی | ۰ نظر
ریا نفاق اخلاص این سه تا رو داشته باش که من در زمینه ی شخصی و کشورمونو و بین الملل و همه جا فعلا این هست و اما اولا آیا ریا و ریاکار نفاق و منافقه خوب نه بستگی داره ریا و نفاق برای کی باشه و حدش ولی منافق ریاکار هم هست به نحوی و اینجا مسئله ی اخلاص پیش میاد که میخای که ریا نکنی و برای خدا باشه عبادتات باید اخلاص داشته باشیم و اخلاص هم بعضی مواقع با اشتباهاتمون که حل شه درست میشه بله با توبه که همچی درست میشه و بعضی مواقع دست اعمال و کارمانیست باید خدا نور بتابونه و از نفس بزرگی اخلاصمون زیاد شه و تکنیک جواب نمیده حالا من مخلص نبودم که بخوام شرایطشو درک کنم که با اخلاص چیکار باید کنه و چه حالی داره و چه کارست ولی میبینم که عده ای از ما داریم ظاهر حکومت داخلی رو حتی خارجیا که معلومه که ظاهرشون رو مرتب اصلاح میکنن و فساد تو ذات و ریشه ی اقتصاد و امنیت و همه جاشونه ولی ما هم خعلی مشکل داریم چه اجتماعی چه شخصی که همه میخوان ادا و بازی درآرن و اون گرگ درون مخفی و یا به ظاهر معلوم نیست حالا خدا پوشانده ولی اخلاص برای خداست یعنی شما که میخای آدم شی نمیتونی مثل بچه ها با ظاهرت هم خدارو گول بزنی اینو به خودم میگم هم عکسام و فیلمام و هم نمازمو که داشتم با صدای خوب میخوندم ولی صدام با درونم یکی نبود و عبادتم ریاکارانه شد امشب که دقت کردم و باید طلب پوزش کنم ولی یه زمانی صدای خوب و عارفانه نماز بخونیم فایده داره مثلا فضا چیدن یا حال خودمون خرابه و یا شیطانیه فضا و یا نماز مستحبی میخونیم ولی اگه میبینی ریا میکنیم این ریا درسته در غیر عبادت عیبی نداره ولی ریا برای بچه های دبستانی خوبه ومفیده در تربیتشون تازه همونا هم گول نمیخورن و استادن ولی برای خدا خعلی بده و ممکنه این ریامون به نفاق هم بکشه وضع حالا ریایی که حکومت ما به ظاهر اسلامی باشه هم بده ولی مثلا یه آخوند مخلص نمیتونه در آمریکا اخلاصشو نگه داره و معلومه فضا خرابه و منافق میشه و بهش حمله میشه از طرف شیاطینش چون حکومت خرابه اونجا و ولایت و ما هم اگه بخوایم همش آرایش کنیم و بازیگر بشیم و تو فیلما کارای خوب خوب کنیم که مردم خوششون بیاد معلوم نیست چقدر ارزش داشته باشه در دید خدا و اون دنیامون در حالیکه درونمون گرگ باشه پس باید استغفار کرد از گناهان تا نظر خدا برگرده و خدا و اخلاص برای خدامون زیاد شه و از شر شیطان نجات یابیم