اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

bambbo

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز شب یا امشب رفتیم مسجد و خطوراتی داشتم وقتی به خودم نگاه می کردم و اطراف که قبل از اینکه اینو بگم آقا شما نگاه کن به رندان عالم سوز یه قسمتی از شعر رو شنیده تا آخرشو برات میخونه نه شعر کهنه ها شعر جدید الان شما می تونی یه فیلمنامه بسازی؟ الان تو رو خدا فیلمنامه های ما بعضی هاشون قوی اند و مشکل گشا و راه واز کن جامعه دیگه گذشته که جمشید  خان بر اساس نیاز روزش فیلم قاچاقچی ای بازی کنه الان شما یه فیلنامه رو که نگاه میکنی میتونی اول فیلم رو ببینی و تک تک جزییاتش رو پیشبینی کنی با خنده ها و گریه ها و غم ها و کاستی ها اکشن و چه میدونم هر کوفت زهر ماری تا آخرشو خوب ما که نه یعنی من که نمیتونم چرا؟؟ چون اینا با امام زمان در رابطه ان فیلم مزخرف رو نمیگم که توش هزل باشه و ... که بشینی هزل ببافی و رندم که نیستی بدتر بشی جاهل محله نه بالاخره کسی که رنده یه چیزایی رو هم میتونه پیشبینی کنه حتی یه صاحب نظره خدا رحمت کنه آیت الله فاطمی نیا و آقای مطهری رو که ایشون از قول آقای طیاطیایی توی سخنرانی ای میگفتند که آقای طباطبایی فرموده اند که مطهری صاحب نظره بله اینا که رندند میان میگن اگه فلان چیز رو کرده بود در فیلم یا فلان حرفو به جای فلان چیز گفته بود این بهتر بود یا به جای فلان بیت فلان چیزو اگه شما بگی بهتره بله صاحب نظرند و میدونن رندند بعد اینا میان میگن  نایب خاص نبوده امام خمینی و نایب عام بوده!! بابا دیگه تکنولوژیکی هم حساب کنی بالاتره ایشون بعد میگن تازه نایب خاص بوده امام نه نایب عام خوب برای حال خودمونه که عامیم ما همه چرا؟ چراشو برو از چراغ علی بپرس تو به فکر این بهتره باشی که آیا میتونی یه دونه از این فیلنامه ها بسازی و مثل ما بازی نگیری دنیای مدرن امروزی رو میتونی خودت تنها؟ آیا سخنرانی های امام خامنه ای(ره) برات کهنه است یا نوه؟ همین نه ما دنیا رو مسخره گرفتیم و زود میگدریم من بابا بزرگم رنده ولی میگفت طی بحثی که سر چیز جزئی هم بودا که حرف منو گوش نمیده کسی!!! حالا که پیره و خوبه تعریف کنم که یه روز رفته بودم پیشش دید موهایم بلند شده گفت بیا بریم آرایشگاه بعد درست نمینونه راه هم بره چه برسه راه دور از خانه بعد خلاصه سوار موتور شد و تا خیابان انوری رفت و منم که نمیدونستم چی کار کنم و نکنم مجبورا دنبالش راهی شدم و از روی محبت حتی توی آرایشگاه موند و گفت به آرایشگره که موهاشو خوب بزن و از این حرفا تا تمام شد و برگشتیم من حین اینکه داشتن روی موام کار میکردند توی ذهنم حالا خیلی هم فکر نمیکنم حتی توی آرایشگاه میترسم اینا فکر آدم رو بخونن دیگه کمتر فکر میکنم چون در معرض دید یاروام (آرایشگر)نه دشمن!!! خلاصه به خودم گفتم که بگم به این آرایشگره یا نه که جلوی موهامو کوتاه کنه طوری که نخوام شانه اش بزنم و توی همین فکرا بودم خلاصه دو سه بار میخواستمم یا بیشتر که بگم نشد بعد تموم شد و نگفتم و روم نشد که بگم شاید چون تنها نبودم و بابا بزرگمم پام نشسته بود البته خودشم گفت به آرایشگره که من مزاحم نیستم آیا که کسی بخواد بیاد وموهاشو کوتاه کنه (که یعنی تو صف بایسته و منصرف بشه و از این حرفا) خلاصه من چیزی نگفتم تا اینکه اومدم خونه و آرایشگره هم چون ما جوونیم کوتاه نکرد و نپرسید هم خلاصه بعد از حمام رفتن اومدم پیش بابا بزرگم تو خونه شون و سوال کرد در مورد اینکه جلوی موهاتو هم میخواستی کوتاه کنه گفتم بله گفت خوب بهش میگفتی خوب بهش میگفتی با صدای قشنگش که هنوز تو گوشمه و آروم هم میگفت و با آرامش خاصش خدا عمرش رو دراز کنه فیلمشون رو هم خودم گرفتم و گذاشتمش تو وبلاگ دیدید چه زبر و زرنگند؟؟ یه چیزی هم که از این داستان یادم رفت اینکه آقا بابابزرگم قبلش که بریم آرایشگاه میگفت زیاد پول نده و منم هر چی میگفتم خلاصه بعد گفت ببینم چقدر پول داری ومنم که عیدی هامو از خودشون گرفته بودم و پولدار بودم یه خورده هم شاید از مامانم گرفته بودم خلاصه نشون دادم و همشو ورداشت تا رفتیم دم مغازه اش و گفتش که هرچقدر میخوای بهت پول میدم(آقای آرایشگر) فقط خوب براش موهاشو کوتاه کن آخرشم بیشتر از اونی که خواسته بود بهش پول داد و خلاصه پولهای ما رو هم فراموش نشه که پس داد!

و اما خطورات امشب مسجد رفتنم اولا اینکه به حظور شما عرض شود داشتم نگاه میکردم و تعجبم برده بود که گاهی خدا انسان رو برتری میده و بالا میبره خوب این چه گناهی کرده که دچار تکبر نشه و خیلی سخته که خودش رو بالاتر از بغلدستیش که وایساده نماز ندونه تا اینکه یه نفر رو دیدم خدایی و متکبر تر از من بود شاید و راضی شدم و خیالم راخت شد!!! نمی دونم چه کار کنم این تکبر که این وبلاگارو مینویسم میاد سراغم و خودم رو بزرگ می بینم قبلانا گناه میکردم و شکسته میشدم دفعه ی بعد با امید بیشتر میومدم حالا شدم خنثی!!!نه مرد نه زن.

دوم اینکه دل کسی رو اگه بشکانید! کار خیلی بدی کردی و ممکنه حتی اگر بگی خدایا من رو ببخش نمازمو قبول بکن میرم دلشو بدسنت میارم بعدا این دیگه فایده نداره و مثل توبه ای که برای اولین بارت باشه که گناه کردی نیست که گناهت بخشیده بشه و فرصت نماز خواندن در مسجد رو از دست دادی شما مثلا دست باباتو نبوسیدی که برام پیش اومد و نمازم رنگ و بو نداشت تا اینکه اومدم زود خونه از مسجد و دستشو بوسیدم!!!آخه قبلش تو خونه روی شون رو بوسیده بودم بعد دیدم یه عکس العملی نشون داد تا اینکه گفتم شما هم روم رو ببوس دیدم نه بابا انتطار میرفته که به جای اینکه بگم شما هم روی من رو ببوس باید میگفتم که بزار دستتو ببوسم اصلا فهمیدی چی شد این موضوع بوس بوسیمون؟؟ دو سه بار بخون میفهمی!!!

  • محمد علی رضائیان جهرمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی