یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

یاد ذکر خدا(شخصی اجتماعی دینی روایی

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

هم داشتوم بری خودوما مرور می کردم یک چیزی را و هم میگفتوم باخودوم که بله یه چیزی مثل شهوت فتنه است اصلا فتنه و با خودوم میگفتوم که اگه شهوت داشته باشی بعضی مواقع بده اگه نداشته باشی هم بده باز اگه شهوتت برانگیخته بشه گناه میکنی از زیادی شهوت و اگه نداشته باشی میگی نگا کن شهوت نداره و مریضه اصلا و از این حرفا و همین که اگه با یه فیلم مورد دار با عکس زشت شهوتش گل کنه همین گناهی مرتکب میشه و میگن چقدر ضعیفه که با یه عکس اینطوری شد اگر هم نکنه میگه مثل سابق نیستم و از طبیعتش افتادم  خلاصه داشتم به این چیزا فکر می کردم و اینکه شهوت فتنه است و  پیش خودم همینطوری داشتم توی 10 20 ثانیه فکر می کردم تموم شد  بعدش اومدم یه کتابی باز کردم تا بخونمش چیز عجیبی دیدم همون اول کار و اولین مطلب درسش  و مشتاق شدم بیشتر این کتاب رو ورق بزنم حالا  و اونم اینکه نوشته بود توش که:

 

 

"هر عمل خیرى ، حدى از آن مطلوب است که اگر از آن حد گذشت ، ضدش حاصل مى شود، یعنى اگر انسان پایین تر از حد مطلوب انجام داد قاصر و یا مقصر است ، و اگر بالاتر از حد مطلوب بود، به صعوبت مبتلا مى شود، تا این که به حدى مى رسد که غیر ممکن و غیر مقدور بشر مى گردد. مانند نماز که بدن انسان طاقت زیاد نماز خواندن را ندارد، و یا مزاحم خیراتى است که به سبب نماز از انسان فوت مى شوند، به گونه اى که دیگر انسان نمى تواند آن ها را مثل گذشته انجام دهد . سایر خیرات و طاعات نیز این گونه است ، به جز ذکر الله چنان که در روایت دارد که حدى براى آن نیست"

 

خوب برام جالب بود شانسکی چه چیز خوبی رو یافتم و فکرم هم پلید نبوده ان شاالله چون به خوب چیزی رسیدم و ممکنه یه منشاتی داشته باشه اگه شانس فقط تو کار نبود اما جالب تر این شد که این جمله رو شنیدم که ذکر خدا حدی برایش وجود ندارد انگار هرچی خدایی میشه ماندگاره در ادامه در همین کتاب:

 

" در آن روایت از امام صادق علیه السلام - آمده است :

من اءشد ما فرض الله على خلقه ، ذکر الله کثیرا . ثم قال : لا اءعنى سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر و ان کان منه ، و لکن ذکر الله عند ما اءحل و حرم .(3)
از سخت ترین چیزهایى که خداوند بر خلق واجب نموده ، ذکر بسیار خداوند است . سپس فرمود: مقصودم سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست ، هر چند این ها نیز از یاد خداست ؛ بلکه منظورم یاد خدا هنگام حلال و حرام او است .
یعنى ذکر قلبى محض . آیا واقعا سبحان الله است و اءشد تذکیرا؛ (بیشتر انسان را به ى اد خدا مى آورد) است ، و یا این گفتار حضرت یوسف - علیه السلام - که :
معاذ الله انه ، ربى اءحسن مثواى انه ، لا یفلح الظلمون (4)
پناه بر خدا!او پروردگار من است ، و جایگاهم را نیکو قرار داده است ، و ستمکاران هرگز رستگار نمى شوند.
بسم الله بفرمایید، کار گذشته بود که قرآن مى فرماید:
و هم بها لولآ اءن رءا برهن ربه (5)
حضرت یوسف - علیه السلام - نیز آهنگ او را مى کرد، اگر برهان و نشانه ى روشن پروردگارش را نمى دید.
آیا همه اش به اختیار او بود، یا خدا حفظ کرد؟ چه کار کرد؟ آیا کارى کرد جز این که برهان رب را دید. البته قطعا هزارها کار پیش از آن انجام داده بود تا اسباب برهان رب را در اوقات خلوت تحصیل کرده بود، که در آن موقعیت حساس برهان رب را دید."

 

 

البته باز برام درست جا نیافتاد که چه طوری ذکر خدا حدی براش نیست و حالی میده که خسته کننده نباشه چون درست و حسابی خودم تجربه اشو نداشته ام اما جالبه اینو یافتم توی متن کتاب که یاد خدا در هنگام حلال و حرام او یاد خدا در هنگام حلال و حرام او یعنی یاد خدا وقتی میخوای حلال خدا رو انجام بدی بکنی وقتی هم میخوای توی دام گناه بیافتی باز یاد خدا رو داشته باشی تا گناهی نکنی یعنی اصلا در همه حال یاد خدا باشی نه همش در ذکر و راز و نیاز نه همش مثل من که رفتی مسجد تو نماز جماعت تازه بگی کو خدا خدایا چرا بهم محبت نمیکنی چرا یه حال خوشی نداری در حالیکه الان که یاد خدا نیستیم فراموشش کردیم میخوایم مثل بچه کوچیکا هر وقت خواستیم متصل باشیم هر وقتم نخواستیم گناه و توبه و فراموشی و از این حرفا نمیشه کار کرد اینطوری خودش شرکه این نیست؟ (اینم یه نکته ی دیگه)

یه نکته دیگه میگه هزاران کار دیگرو کرده بود حضرت یوسف (ع) که گناه نکرد تو اون لحظه یعنی یاد خدا همراهش بود خدا هم یادش کرده بوده اینم از این خلاصه این کتابه نمیدونم اسمش چیه معرفی کنم اگه همین متن زو سرچ کنی میتونی پیداش کنی اسمشو شاید بعدا خودم سرچ کردم اگه بیکاری زد به سرم اما در مورد دوباره آیت الله بهجت هستش و بعد و قبل و حین درس دادن این چیزا رو گفته ایشان حالا اسمشو نمیدونم چیه بگردی پیدا میشه!

فرصت گرامی(شخصی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

داشتم بدین فکر می کردم با خودم به خودم چه فرقی میکنه حالا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

که اینکه ما بعضی هامون یعنی خودم نیروی خدا رو  و دست خدا رو تو زندگی کم می بینیم اونطوری ،مال گناستا مال بی دینی بی بند و باری بی دعایی قطع رابطه است خوب و میگیم فرشته ها مگه توی این دنیا چه می کنند برای ما ها؟؟؟؟ جز بدبختی های ما رو می نویسند و نمی نویسند و پاک می کنند ما که خیری ندیدیم توش خلاصه افکار غلط میشه وقتی رابطه قطع شد و اینکه مگه عزرائیل تو خونه نشستی نمیاد جونتو بگیره(قربون فکرت!) بعد میگی فرشته ها چه کارند توی این دنیا؟ اگه قرار بود یه شهیدی پاشو بزاره توی این دنیا بشه رئیس جمهور میشد ولی چون مثل ما دنیاش تموم شده و طاقت بدی های دنیا ازش بریده شده و دیگه نباید فحش بخوره این رخ نمیده اینم هست و یکی از ما خلاصه اینکه داشتم چند روز پیش نهج البلاغه رو خطبه ی یک رو میخوندم درمورد آفرینش جهان بود درمورد آفرینش ملائک و دیگه آفرینش انسان رو نخوندم عربی اش که اولاش چند تا کلمه اشو خوندم و می فهمیدم به مرور دشوار و تخصصی میشد ولی خلاصه باید انسان بخونه و بره تو فکر که خدایی هم هست و داره خدایی میکنه درسته به ما بدا زیاد فرصت داده تو دنیا تا کار رو تموم کنیم اما هست بالاخره و آزمایش و فتنه است دیگه و باید دعا هم بخونیم مثل صحیفه سجادیه و این ارتباط ما با خدا و سیم اتصال که وصل شد همه چی درست میشه ان شاالله

زیبایی درون(دینی روایی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۲ ق.ظ | علی | ۰ نظر

زمان کودکیم خیلی به زیبایی چهره فکر می کردم دقیقا مثل زنا و اون موقع که زیبایی صورتم برعکس حالا از زیبایی درونم زیباتر نبود (حالا هم زیباتر نیست صورتما  شدم الحمدالله اما درونم خیلی زشت شده برعکس) خلاصه سوال برام پیش میومد نمی دونم کار شیاطین بود کی بود که پیامبر(ص) حضرت یوسف (ع) و دیگر رسل و ائمه کدومش نمایان تر بود صورت یا درون کدومش زیباتر بود میرفتم و میومدم اول میگفتم درون بعد میگفتم مثل همه دوتاش و خلاصه درست نمی دونستم و توی فکر زیبایی ها بودم خلاصه تا اینکه امروز همون کتاب جدیده بود که اسمشو پیدا نمودم به نام در محضر آیت الله بهجت(ره) فکر کنم میشه از توی اینترنت پیداش کرد مثلا سایت شیعه ها.کام  خلاصه داشتم مطلبی رو میخوندم یاد قدیمام کردم باز و جالب بود برام این ها:

 

جماله فى نفسه اءعلى من جماله فى بدنه ، و جماله النفسانى اءعظم من جماله الجسمانى ، و کل نبى اءو وصى نبى جماله الروحانى اءعظم من جمال یوسفالجسمانى .
جمال درونى و باطنى او از زیبایى بدنى و جسمانى اش برتر و بزرگتر بود . روشن است که این اختصاص به حضرت یوسف - علیه السلام - ندارد، بلکه جمال روحانى تمام پیامبران و اوصیا و جانشینان آن ها از زیبایى جسمانى حضرت یوسف - علیه السلام - برتر و بیشتر است .

اءعطى یوسف شطر الحسن ، و النصف الآخر لباقى الناس ... 
به حضرت یوسف - علیه السلام - بخشى [ نیمى ] از زیبایى عطا شده بود، و نصف دیگر به دیگران ...

 

همچنین یه چیز دیگه ای هم آورده که به این نحوه اش فکر نکرده بودم در موردش که حضرت علی (ع) می فرمایند:

لو کشف الغطاء، ما ازددت یقینا (66)
اگر پرده کنار رود، بر یقین من افزوده نمى شود.

 

چه فرموده ی زیبایی جای دیگه هم شندیده بودم که فرمودند که اگه خدا رو با چشم می دیدم یقینم افزوده نمی شد. خلاصه اینکه برعکس بعضی آدما که ایمانشون ضعیفه از جمله خودم هم که میگن حالا قیامت برپا بشه بساط بهشت و جهنم به پا شه تا ببینیم خدا کی هست اصلا در صورتیکه الان باید یقین داشته باشیم و به اون صورت هم اگه توی این دنیا خدا رو نبینیم معلوم نیست موفق بشیم با همون دل خدا رو اونجا هم ببینیم و با یه بهشت پایین تر مشغول نباشیم خلاصه!

پس از خدا بخوایم آنچه شدنی است

مصیبتی نو(اجتماع دین شخص)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

نمی دونم از کجا شروع کنم این حرفمو همین بسه که بگم مصیبت خوانی و نحوه ی برپایی خیلی از مصیبت هایی که برپا میشه خودش یه مصیبت اولی است و دیگری است و من نمیدونم حالا یه نفر مثل رهبر عظیم چه طوری به مصائب حضرت فاطمه زهراء(س) گوش میده یا یه حالی دیگه داره و یه چی دیگه گوش میده و حرف این ها رو گوش نمیده یا یه خاک بر سری هست اصن مو خودم وقتی فکر میکنم حالا مصیبتی هم نیست ها ولی یکی در مورد مادر من تو یه جمع مصیبت بخونه یه طوری میشم اینا چه طوری جرات میکنن حرف بزنن این مصیبت نیست مصیبتی دیگر؟؟ فرضشم نمیتونم بکنم نه در حین مظلومیت ها در مورد اینکه مثلا درمورد مادرم حرفی زده بشه مثلا پای مادرم خدایی نکرده شکسته شده باشه یکی بخواد تو جمع مصیبتشو بخونه اول میگم تو کی هستی خوب بر فضل اهلیت داشته باشه و از دلسوزی اون جمع پس چی که گوش میدن اصن شنیدن خیلی از این چیزهایی که میخونن اگه احتیاط نشه سخته حرف زدن چه طوری حرف زده میشه به چه قیمتی حالا درمورد چه زنی بهترین زن عالم و کنارشم غیرت الله این جرفایی که میزنن باید جواب پس بدن والله دل امام زمان رو بدرد میاد اگه این روضه ها رو گوش بده ماییم که نمیفهمیم.

آخه اگه به قیمت گریه کردنه و اشک و زاری تا خود ائمه نخوان اشک ریخته نمیشه و گناهی نه بخشیده هر چیزی رو که نباید گفت حالا من کسی نیستم که در مورد این چیزها حرف بزنم ولی خوشم که عقلم بیشتر تر میرسه و بدم میاد یکی در مورد مادرم اینطوری که این ها میخونن اصن حرف بزنن و من نمیدونم این عزاداری ها چی میشه و هم چه نوع عزاداری خوبه شاید اصن این نوع عزاداری های افراطی که همش به خاطر دوری و گناه ماست که برپا میشه منتسب به حضرت زهرا (س) نشه و به یه ارواح مظلوم دیگه برسه اصن چه میدونیم والا این که نشد عزاداری هر کی به هرکی هر چی به هرچی یک حرفایی زده میشه حالا اون امام حسین (ع) بود روضه حضرت فاطمه فرق داره اقلا ننه ی خودتون رو در نظر بگیرین ببینین خوشتون میاد حرف میزنید آخه به چه قیمتی؟؟؟اعصاب آدم خورد میشه به چه قیمتی میخونی؟

مال همیناست که آدم دو ساعت پا میشه میره روصه چیزی گیرش نمیاد یکی مثل من گنهکار به امید شفای دل میره به امید بخشیده شدن گناهاش عوضم نمیشه برمیگرده بدتر نشه حالا خوبشو نخواستیم اصن رنگ و لئاب نداره آدم یه نواری صوتی چیزی از یه روضه خون خوب تو خونه گوش کنه بهتره بعضی وقت ها نمیدونم والا چی بگم رنگشو نداره وگرنه اگه نظر کنن خیلی چیزا به همه داده میشه همش که نباید هر حرفی رو زد

شرک العظماء(شخصی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر


درد(دینی شخصی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

باید یه کم معرفتم رو ببرم بالاتر یعنی یک روش خوب بلدوم برای اینکار خوب باید دست به کارشویم و دست روی دست نندازم بیشتر از این خوب چه روشی؟ این که صحیفه ی سجادیه رو باز کنیم دعایی رو انتخاب یک جمله ش رو حفظ و تکرار نماییم چه حال چه در حال نماز و حالا که میخواهم این کار رو کنم من یه جمله رو از قبل در نظر داشتم و جمله ای آسان هم در نظر گرفتم:

<<<یا من عفوه اکثر من نقمته>>>> 

و اینکه همینطوری که 20،10 هنوز تکرار نکردم و چند باری تکرار کردم گفتم خوب درسته جمله ی آسونیه(اینو البته نگفتما حالا میگم) ولی یه کم به معنی اش توجهی کنم یعنی کردم و گفتم بله عفو خدا بیشتر از انتقامشه خوب نمیخوام تفسیر کنم یا جلو برم و یا عرفانی به مطلب بنگرم چون نمی دونم اما حالا دیگه. عفو ما هم بیشتر از انتقاممونه یا نه معلوم نیست کسایی که مستحق حتی به سوختن هستند هم بسوزند البته به این تفکر یعنی فکر نکردم گفتم اگه یکی عزیزمون رو بکشه حالا نه خودمون روها خودمون یه کسی هستیم خلاصه اگه عزیزمون کشته بشود عفو میکنیم یا نمیگذریم چه فکر بدی کردما چی کار داری بابا خلاصه ش اینکه عفو خدا بیشتره دیگه همین و خوبه ما هم بگذریم و خدایی باشیم اصلا و امام معصوم که به قولا اگه لباسی ازش باقی مونده باشه ما رنج سفر تحمل میکنیم تا بریم از نزدیک همون لباس رو هم اگه شده از نزدیک ببینیم حالا یه جمله ی الکی که نبوده این جای تفکر داره همش و ببینیم چه طوری خدا رو میخونه.

یه چند روزی به همین منوال میخونم این دعا رو و تکرار میکنم بعد عوضش میکنم و بعد یه جمله ی آسون دیگه برا بعد تا ببینم معرفتمون بالاتر میاد بله میشه.

السلام علیک (روای اجتماعی دینی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

شاید سوالی که برای ما پیش بیاید این است که قیافه ی امام زمان (عج) شبیه کیست؟؟ لااقل شبیه ترین افراد مشهوری که ما می شناسیم البته نمیشه حدس زد و امام زمان (عج) هم شبیه زینب (س) است شبیه کیه؟ چه میدونیم شبیه پدر بزرگوارش!!!

 

اما چه کسانی شبیه ایشان هستند موهای ایشان تا چه حدی بلند است اصلا اگر ما چهره ی ایشان را ببینیم یه وقتی حالا می شناسیم؟؟ بیماری هم در ایشان نفوذ کرده؟؟ چهره ی ایشان بر اثر گناهان ما نورانیتش کمرنگ گشته؟؟آیا اگر مردم ناز پرور ما و این هایی که مدعی اند از صداو سیما تا رادیو و روزنامه ها تا آخوند ها هم اکنون فقط ظاهری ایشان را بشناسند قبول دارند (فقط ظاهر و قیافه)؟؟آیا ظاهر کسی که حبس کشیده و زندانی است در این دنیا را قبول دارند یا باید این زمانه ما بگذرد و ظاهرا تغییراتی صورت بگیرد؟؟آیا کسانی که امام زمان (عج) رو دیده اند با لباس روحانی بوده؟؟ آیا به هرکس متناسب با خودش لباس بر تن دارند؟؟ آیا آن کسانی که امام زمان (عج) رو یکبار در عمرشون دیده اند و داستانشان به گوش ما رسیده از آمدن آقا برای شفاعتشون از صحبت کردن هاشون با ایشان بیشتر دیدند یا ماها؟؟ آیا بازیگران تلوزیونی که انتخاب می شوند شبیه ایشان نیستند یا از نزدیک ندیده اند ایشان را یا می شناسند ایشان را اصلا یا نه مثل مایند؟؟آیا چند درصد مردم ایران ایشان را دیده اند؟؟ چند درصد حرف زده اند یا حداقل سلامی یا سرشون رو به زیر انداختن و رد شدند؟؟ چند درصد در ارتباط با دل اند؟؟آیا در کوچه ها وقت دیدار است یا فقط مساجد و حرم ها؟؟چند درصد دیده اند و می بینند و نمی شناسند؟؟ آیا نشناختن امام زمان(عج) عین مردن به صورت جهالت نیست؟؟

اینا که میگم برداشت خودمه چیزی که معلوم است این است که همیشه تاریخ در حال تکرار است فقط بسته بندی ها تغییر پیدا خواهد کرد پس اگر می گویند مثلا سفیانی می آید یا دجال هستند این ممکن است در تمام تاریخ بوده باشد یا سیدی خراسانی یمانی حسنی هم حتی نه فقط بد ها و تاریخ از زمان بدو تا به حال در حال تکرار است و امید به ظهور چنان است که این نشانه ها را داده اند وگرنه خیلی ها رد شده اند در حالیکه نفس زکیه مظلوم بوده اند و تو چه می دانی چند نفر پیام حضرت را دادند و کشتندشان!!!!!!!!!

 آیا می دانستید تا به حال که آیت الله بهجت فرموده اند:"اما کسانی که نه ظالمند و نه رفیق ظالمند و نه با ظالمین معاشرند و نه در خانه و محله ظالمین هستند آن حضرت از دیده ی آن ها محجوب نیستند"

خیلی مهمه این حرف شاید ما خبر نداشته باشیم که کیا امام زمان رو می بینند و چند درصد ولی ظلم خیلی مهمه وگرنه توی مناطقی خوب که ظالمین نباشند ممکنه ایشون اصلا خانه داشته باشه!!!

حالا آیا امام عصر که بیایند کشت و کشتار رخ میده؟؟ نه آیت الله بهجت می فرمایند:"بعضی خیال می کنند وقتی که حضرت ظهور می کند کشتار واقع می شود ولی چنین نیست بلکه کشتار قبل از ظهور آن حضرت است.

مرحوم حاجی نوری نقل می کند:سفیانی را نزد حضرت ولی عصر (عج) می آورند در حالیکه عمامه اش را دور گردنش پیچیده اند به حضرت می گوید:یابن رسول الله مرا نکش!بنابراین نقل اطرافیان می گویند کسی که این همه اولاد رسول الله (ص) را کشته او را آزاد می کنید؟در هر حال آنقدر به حضرت فشار می آورند تا اینکه می فرماید:"شانکم" یعنی هر کاری صلاح می دانید انجام دهید و بدین ترتیب گویا حضرت اجازه می دهند که او را بکشند و سرانجام او را می کشند.

از این معلوم میشه درسته یه سفیانی به هر حال در راهه و اونی که مردم میگن و میخوان میشه ولی سفیانی های دیگه هم هستند و بودند مثل دجال دجال کیه حالا و افرادی هستند و بودند که بدتر از سفیانی اند و تعجب نداره که حالا سفیانی رو بدترین آدم دنیا تلقی کنیم در خودت بنگر!!! خیلی ها هستند که بدند ولی امام زمان اون هارو به حال خودشون واگذار کرده نمونه اش خود بنده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آیت الله بهجت در ادامه"مرحوم مقدس مشهدی در عتبات از خدا خواسته بود که بفهمد آیا سفیانی هست یا خیر؟ در کاظمین در وسیله نقلیه ،عربی که کنار او نشسته بود وقت پیاده شدن به او فرمود، آری سفیانی هست! این داستان بیش از پنج، شش سال قبل واقع شده است."

 

اجماعی

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۷ ق.ظ | علی | ۱ نظر

شیخ انصاری (ره) رضوان الله علیه در جایی اونطوری که یادم هست چون می دونین که در جوانی زد دل رو به دریا و از مردم فاصله گرفت و رفت یه گوشه ای بعدش فرموده قریب به این مضامین که راه از اونی که تصور می کردم آسونتر بود یا شاید یه چیزبهتری گفته باشن بعد مو هم اونطوری که  یادمه اون موقع ها که میخوندم احوالتشون رو گفتم چه راهی دیگه ؟به خودوم گفتم خوب کاری کرده اصلا خوب  وگرنه انقدر پیشرفت که نمی کرد (حالا شاید برم دوباره احوالاتش رو بخونم که چی گفته دقیقا) خلاصه اینکه حالا که داشتم فکر می کردم همینطوری ذهنم رفت روی گفته اش گفتم شاید ایشان امام زمان رو میدیده در کودکی و نمیشناخته است و شاید همسایه ی همدیگه بودن و ایشون خودش رو زده جدا کرده رفته یه گوشه برا خودش و اشتباه کرده باشه!خیلی ممنون

تهاجم فرهنگستان(شخصی اجتماع رواع دین

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

یه چی می گویم یا خیلی جدی بگیر یا اصلا ولش کن!!! اونم اینه که مقام معظم رهبری حفظه الله وقتی می فرمایند ما در تهاجم فرهنگی قرار داریم چرا جدی نمی گیریم؟؟ باید بفهمیم بیدار بشیم ما که تو جنگ که پسرفت دیگه نمی کنیم شایدتم برگشتیم به قرون وسطا با شمشیر حرفی نیست اما اما لااقل اگه شما اینقدر می ترسید از کشت و کشتار سفیانی پس گوش کنید دیگه از این بدتر که نیست و هم می تونیم بگیم حال ما و هم حال اون ها هم دیگه بدتر از این نیست که مثلا توی زاهدان طرف برای اینکه وعده گرفته که بره به بهشت یک بمبی به خودش میبنده و خودش و 30 40 نفره دیگه رو میبره اون دنیا!!! دیگه بدتر این سراغ دارید برا بهشتم کار کرده ها..بله بدتر؟ کشتارهای دیگه ای که ملت ها الان بیدار شدن مثلا، اینم از اون خوب چرا اقدر از سفیانی می ترسید که بیان چرا انقدر عقب مونده؟؟ شما این رو در نظر داشته باش وتوجه داشته باش به این گفته که آقای بهجت می فرمودند در جواب سوالی(منبع:کتاب پرسش های شما پاسخ های آیت الله بهجت،قیمتشم 2500 تومان!! یارانه هم تعلق نگرفته!!!) خلاصه آقای بهجت در جواب سوالی در مورد فتنه آخرالزمان فرموده اند:"گرفته شدن ایمان از  اهل ایمان از کشته شدن آن ها بدتر است" خوب این یعنی چه؟ یعنی همین جنگ فرهنگی دیگه.

حالا مثلا این یکی رو داشته باش به نقل از هم ایشان که "...همچنین در آن کتاب آمده است:وقتی سفیانی می آید هر کس نام او محمد علی حسن حسین زینب ام کلثوم است و نیز تعداد زیادی از زن های حامله را می کشد. در روایتی آمده است:سفیانی صدوهفتاد هزار نفر را در فلان محله یا منطقه عراق می کشد و ..."

حالا ایمان بدتره بره یا کشته بشن اصن؟ شاید اصن منظور همون تهاجم فرهنگی هم باشه آخه چقدر از جونت میترسی؟والا ایمانت مهمتره حالا ما گفتیم!!!!خبری نیست.خلاصه شما یقین کن اگه کشت و کشتاری هست یا اصن اگه سفیانی که میگن زنده باشه که هست اول اینکه پر از زندان های مخوفی که از زن های بیچاره و برهنه است در اسرائیل ساخته است و الان تمام فیلم های مستهجن ساخته شده رو مدیریت و توضیع و پخش میکنه فیلم هایی که جوان ها و نوجوان ها را نابود خواهد کرد اصن یه زمانی دبستان که بودم شایعه بود که آمریکا میخواد شبکه های خودش رو و فیلم هاشو و برنامه هاش کاری بکنه که توی ایران هم با تلوزیون پخش بشه برای عموم.بله درسته که ماهواره هست!!! و بالاخره سفیانی بیدار میشه و خودش رو نشون ملت میده و جوان هایی که زن ندارند روز به روز گذشته از ایمان بعضی ها فاسد هم میشن بله حالا بعضی از خدا بیخبر ها این رو درک که نمی کنند منتظرند هنوز که سفیانی پیداش بشه و دنبال سپاهش میگردند و نمی دونم سوریه فتح (فتحه فتجه) ایرانم نصفش دست شما نیست و روحانیت اصن بعضی از روحانیون هم همینطورند که میگما بینشون این ها هستند ومستند می سازن چیایی میگن ولی بخ گوش خودشون رو ندارند و نمی دونن جوان ها تلف دارن میشن پرپر میشن آب میشن میمرند ایمانشون رو میدن اینارو پس کی میبینه؟ کی فرهنگ سازی میکنه هیچکی!! وجوان ها که فاسد شدند مملکت فلج میشود اصن نابود میشه اصن طوری نشده مایبیصدا.کام اینم فیلم میزاره فیلتر نمیشه!!! بله همه  ی اینا هست دست به دست هم میدن و جونی که میاد قهوه ی تلخ دانلود کنه معلوم نیست بعدش چی سرش خواهد آمد به زور اصلا کسی صدای ما رومیشنوه؟؟

شایدم از جهالت بعضی ها انقدر منتظر بمونن تا روزی بالخره به مرادشون برسند و همین ها و کشتارها رخ بده داره میده ها ملت بحرین مثلا لیبی مثلا داره میشه ها هوشش وگرنه ملت همسایه دارند یکی یکی کشته میشن هیچکی هم صداش در نمیاد البته من اقدر دلسوز نیستم و دلم سنگه سنگه اصن نمی دونم عادت کردم چی شده که اینطوریم ملت افغانستان کشته میده خود ایران بمب میزارن دیگه عادی شده برام مهم نیست هست؟؟؟

دیدار یار(دینی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

داریم در همون کتابه که:
آیا ملاقات امام عصر(عج) در عصر غیبت ممکن است؟
آقای بهجت (قدس سره) می فرمایند:
"هر کس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت (عج) و فرج شخصی خویش پیدا کند، خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد یا نزدیک 
عده ای بودند که گویا حضرت غائب (عج) در پیش آن ها حاضر و ظاهر بوده است مثل این که با بی سیم با آن حضرت ارتباط داشتند و جواب از ناحیه او می شنیدند!"
مو حالا یک کتابی گیروم اومده جوگیر گشته ام داروم همینطوری چرت و پلا می نویسوم و کتابه رو هم حتی نصفشو هم نخوندم یعنی 1/3 رو خوندم درمورد امام زمان بود حیفم اومد! والا خبری نیستا حالا به این یکی توجه نمائیدیه:
ایشان فرموده اند:"لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر(عج) تشرف حاصل کند بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز پس از توسل به ائمه علیهم السلام بهتر از تشرف باشد زیرا هرکجا که باشیم حضرت می بینند و می شنوند و عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است! و زیارت هر کدام از ائمه اطهار علیهم السلام زیارت خود حضرت حجت(عج) است."
و از این قبیل چیزها معلوم میشه اصن دیدن ایشون دست ما نیست و من خودم رو سرزنش نمی کنم که مثلا دیدم یا ندیده ام بعضی ها میخوان با ذکر و ورد حتی بر دیدن ایشون هم تسلط پیدا کنند که اینطوری نباید باشه صلاحت باشه خواهی دید و مدعی هم زیاد!

اجتماعیه

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر


اول بگوم تو همون کتابی که مد نظرتون هست دوباره روایتی پیدا کردوم و اینو بگوم مو بچه یما که این حرف می زنم گرچه بری خودوم پیروم اما 21 سالمه جون می زنم یا پیر؟ خلاصه اینکه از قول آیت الله بهجت فومنی (ره) فرمودند که"شاید در روایات وارد شده باشد که :"ینکره اکثر من قال بامامته" یعنی بیشتر کسانی که اعتقاد به امامت آن حضرت دارند او را انکار می کنند!"

خلاصه اینکه بله صلاحمون نیست که ببینیم شاید وگرنه ما طبق خیالات و وعده ها شاید اصن یه چیز خرافاتی توی ذهنمون باشه ازایشان نه خرافاتی ها میخوام اینطوری بگم که مثلا آقای بهجت در همین کتاب نقلی از ایشان است در مورد دعاکردن ایشان در حق خودشان تا اینجا که":...اما در مورد خود حق ندارند(دعا کردن رو میگه ها) هر چند برای دیگران مخصوصا در امور فردیه عنایت خاصی دارد اما در امور اجتماعیه که مربوط به خود آن حضرت است خیر و..."

خوب از این می فهمیم که ایشان بر خلاف تصور خیلی از ما متواضع تر ازاین حرفا هستند و سر به زیر وگرنه ما اگه ایشون رو ببینیم انتظار معجزه و خارق العادات برای ظهور یا هم که می بینیم متاسفانه شاید از شندیده هامان انتظار معجزه ای چیزی داریم درسته در مورد ما ممکنه این رخ بده و شفاعتمون کنند اما خلاصه اینکه اگه ببینیمشون با حال گناه و کم ایمانی مون قبولش نخواهیم کرد به عنوان امام حالا اگه رودررو هم وای نایستم همشم به خاطر همین ایمانه که نداریم خودمون رو دارم عرض میکنما نه شما رو خلاصه شما در نظر بگیر همین فیلم مختار رو که از صد قدمی همه میشناسنش همه احترامش میزارن با گرمی سلام می کنن آی تویی فلانی حالا اسمش یادم ابواسحاق بود؟؟ همین خلاصه اینطوری نیست گرچه از طرف امام زمان اونطوریه و ممکنه باشه و گرم بگیره ولی آیا ما هم اگه بشناسیم اصن جرات میکنیم؟؟ نه یه چیزای دیگه رو دارن نشون میدن و مردم هم عاشق همین چیزان که یکی رو الکی بزرگ کنن وگرنه متواضع ترین فرد نه نیاز داره و احتیاج نه کوچکه بلکه ما خودمان در مقابل حق خواهیم ایستاد و انکارش می کنیم چون مگه پیامبرا نیومند بهشون گقتند شما هم که یکی مثل ما هستید و بشری همانند ما و میخورین می آشامین ما مردممون رو در ضحنه ای پروراندن غیر از واقعت و ما هم همین چیزا رو میگویم و اصلا انتظار دیدن ایشان را نداریم شاید هم کار درستی میکنیم که سید خراسانی این همه یار داره!!! ولی به هر حال پذیرفتن حق کار هر کسی نیست مخصوصا ایمان نداشته باشه من خودمو تو جاش میزارم که در این موقعیت قرار بگیرم شک می کنم قبول کنم اگر واقع اندیش باشم وخیلی ها همین براشون خوبه که درد دل می کنند یه عمری و ایشان رو دیده اند و نمی شناسند و همین شناخت دل هم کافیه وگرنه شناخت دید چشمی دیگه بالاتر از این حرفا باید باشه و خیلی سختر پیش می یاد بییییییب بییییییب آقا برو کنار دارم بوق می زنم شلوغ شد من در رفتم بای

دینیات

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

و..

خوب داشتم میگفتوم من از دوچرخه سوار و ری خیلی خوشوم میاد چون می دونوم لااقل دوچرخه سوار خواب نیست و ما هم نمازوم باید اینطری باشد یه تمرکزی چیزی توجهی خودمون از خودمان داشته بریم اینطری وگرنه شاید شما بگی باید حالشو داشته باشیم و از این حرفا ولی.

آیت الله بهجت تو همان کتابی که استحضار دارید فرموده اند در سوالی که بزار برم پیداش کنم.......

آره مثلا این که سوال شده بود برای تمرکز فکر در تماز دستورالعملی بفرمایید و ایشان در جواب:"در آنی که متوجه شوید اختیارا منصرف نشوید."

یا این که پرسیده اند که در هنگام نماز چگونه می توانیم حضور قلب را در خودمان به وجود بیاوریم؟

و فرمودند:"یکی از عوامل حضور قلب این است که در تمام بیست و چهار ساعت باید حواص باصره،سامعه و ... خود را کنترل کنیم زیرا برای تحصیل حضور قلب باید مقدماتی را فراهم کرد باید در طول روز گوش چشم و همچنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم.و این یکی از عوامل تحصیل حضور قلب می باشد."

مثلا اینا و ... .

دعای توبه ناک (دینی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

همینطور همون کتابی رو که گفتم داشتوم میخوندم همینطری یه سری دستورالعمل های عجیبه که با دعا دادند خوب نشونش چیست که حالا دعامون درست و حسابی و برآورده میشه یا مثلا خیلی سفارش برای خواندن دعای فرج کردند یعئی اینکه سوال پرسیده بودند و جوابش خواندن دعای فرج بود اینطوری بگویم بهتره خوب مو اولش از خودوم پرسیدم چه جوری داستان حالا مثال می زنم

سوال:درعصر ما که گرفتاری ها و فشارها از هر سو متوجه شیعیان در اققصی نقاط جهان و خصوصا کشور ماست باید چه کرد؟

جواب آیت الله بهجت فومنی(ره):"مخصوصا دعای شریف (عظم البلاء و برح الخفاء) را بخوانیم و از خدا بخواهیم برساند صاحب کار را (و ...)"

خوب یه دعا چی کار میتونه بکنه خوب؟؟البته اونطوری که یادم هست خودشون درجای دیگه در پاسخ همین سوال رو دادند برو بخر بخون!!!نمی دونم کجاست حوصله ی گشتنم نداروم به من چه من کارم ایجاد شبهه است..

در ادامه همین مطلب تا اینجا که  می فرمایند نه بزار کلشو دیگه بنویسم:"...صاحب کار را با او باشیم حالا اگر رساند که رساند و اگر نرساند دور نرویم از کنار اواز رضای او دور نرویم او می بیند او می داند حرف هایی که ما به همدیگر می زنیم در هر حال برای تعجیل در امر فرج و رفع نگرانی ها و گرفتاریها و نجات اصلاح حال مومنین بگوییم:"اللهم اکشف هذه الغمه عن هذه الامه بظهوره"خداوندا با ظهور حضرت حجت (عج) این ناراحتی را از این امت بر طرف نما. (و...)"

یا این یکی هم زیباست:سوال:استاد معظم دعای فرج بحمدالله در بین شیعیان زیاد خوانده می شود اگر امکان دارد در مورد قرائت دعای فرج بیشتر توضیح دهید؟

جواب ایشان:"خدا می داند تعداد این دعا ها باید چقدر باشد تا مصلحت ظهور فراهم آید قطعا اگر کسانی در دعا جدی و راستگو باشند...مبصراتی خواهند داشت و قطعا مثل ما چشم بسته نیستند .باید دعا را با شرایط آن دعا کردو توبه از گناهان از شرایط دعا است چنان که فرموده اند" دعاءالتائب مستجاب" یعنی دعای شخصی که توبه کند مستجاب می گردد.نه اینکه برای تعجیل فرج دعا کنیم و کارهایمان برای تبعید(دورکردن)و تاجیل(تاخیر انداختن)فرج آن حضرت باشد"

مویوم همین میخواستوم بگوم که دعای فرج صرفا یه دعای زبانی نیست باید یک عملی باشه و چه عملی زیباتر از توبه و همچنین دعا شریط خاصی برای برآورده شدنش حتی هم داره مثلا اشک و گریه و حال که باید اینو هم خدا بدهد!!!

 

ارزش توبه (اجتماعی) دینی شخصی

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ق.ظ | علی | ۰ نظر

اولا خوبه یعنی خیلی خوبه آدم دنبال حقیقت بگرده گرچه نمک نشناس باشه و اینکه مثلا جوان ها یا بزرگترها آخه آدم وقتی بزرگتر شد از مد میافته یعنی می خوام بگم خوبه که جوان ها بیشتر تو این حس و حالند اگه هنوز هم باشن و گذاشته باشند!!! خلاصه میومدند از ایشان هم دستورالعملی بگیرند و ایشان هم معمولا می گفت گناه نکنید و یا از این حرفا اولا کاری به این نداریم که چرا دستورالعمل خاص کمتر به افراد می دادند ایشون و یا استادشون نمی گشتند ظاهری خوب اگه حالا ایرادی منو بیان تو گوشم بگن فلان کارو بکن فرداش دوباره در مقابل حق شیر میشم گناه می کنم اشتباه فردا هم باید یه چیز دیگه بگن و برای من بچه بازی میشود به راحتی تمام و من مسخره کننده اونم از حال و احوال و وقتش تلف میشه گرچه خوبه که آدم دنبال ایراد خودش باشه و بگه پیش خودش که اگه ایراد منو بگن خوبه اولا معصیت نکنید یه جمله ی بزرگیه ائمه هم اینطوری واضح گفته اندا و نمی خوایم مسئله رو بپیچونیم که بالاخره رفتار ها رو میشه تغییر داد یا نه و معصیت نکردن دست ماست بله دست ماست ولی خدا باید گمراهان رو یاری کنه و هدایت خلاصه اینکه این سری از آدم های به ظاهر حق جو همه شون که دنبال یه سری دستورالعمل می گردن و پیش خودشون میگن نه مشکل من یه طوریه (حل ناشدنی) که باید یه عارف و خداشناس و استاد ماهر باشه که بیاد بگه یا فلان ذکرو بگو یا فلان کار رو بکن و از این حرفا و مشکل من با همه فرق داره اگه شما هم که مخاطب بنده بشین یه روزی شاید و بخونید این مطلبو جزو حق شناسان به ظاهر باشید و بعد هم اینطوری تفکرتون باشه که بله دستورالعمل خاصی لازمه تو گوشم گفته بشه خلاصه من هم مشکلم همینه یعنی توبه نکردن که اقدر چرت و پرت میگم و اینطوریه که بیشتر ما اگه توبه بکنیم خود  مسئله حل میشه خدا توبه ی کسی رو قبول کنه بعد راهنمایش نکنه نه نمیشه حتما دستورالعمل غیبی یا حتی خودش نفهمه رو اینو بهش میده و شاد بودن هم نشونه ی هم توبه است هم اینکه داره طرف میشه همون چیزی که خیلی ها چشم دیدنش رو ندارند که کسی شاد و قبراق باشه بله اگه ما گناه نکنیم و توبه کنیم دیگه مرض اختصاصی نداریم و نباید هم دنبال دستورالعمل اختصاصی باشیم چون قرآن باز کنیم در این صورت راهنمایی میشیم از غیب دعا بخونیم میشیم اصلا همه چیز میشه راهنمای ما و راهنمایی میکنه پس چرا بعضی از ما دنبال ذکر می گردیم راه میگردیم چله ارتباط با جن روح و از این حرفا یا یه چیزی که جدید باشه یه دلیل عمده اش توبه نکردن ماست که اگه خدا توبمون رو قبول کنه خودمون اصلا هادی میشیم. حالا که اینو نوشتم بد نیست توبه ای هم بکنم در این دل شب و یه چی نگم خودمم توش بمونم نمی دونم چه طوری رسید اما صحیفه سجادیه رو باز کنم یه توبه ای چیزی بیکار نشینم حالا که حرفم این شد چون خودمم کاری کردم حالا به شما ربطی نداره ولی آدم تا میتونه زودتر توبه کنه مثل این که نه، اینطوریه که که آدم داره پیرتر میشه هر روز و توبه کردن  سخت تر و برگشتن دورتر گرچه پیر شدن یعنی توبه ی اجباری و رحمتیه اگر خدا بخواد

تجسمیات مدفن (شخصِی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

 

میخوام اینو بگم این همه مثلا حافظ در باره ی یارش صحبت میکنه و معشوقش و چهره اش روبرومه حالا من بلد نیستم چی میگه ولی ما نباید یکی مثل آیت الله بهجت رو در نظر بگیریم تف تو ریا داشتم صحیفه برای همین توبه میخوندم اصن حال گریه نداشتم حالا اینو میگم که با شما در میان بزارم که اگه اشتباه می گویم نه صحیحشو بگین ما که نمی خوایم مثلا از جناب آقای بهجت(ره) تو گریه و زاری جلو بزنیم ولی چه یادی داشته بریم و و از روی دعا بخونیم شما در حال گریه و اون حالی که داری خیلی چی ها رو میتونی کنترل کنی که من مثلا حالا حالم از فلان کس بهتره در این حال انابه مثلا این به ذهنت میخوره اگه شیطانی نباشه ولی وقتی شما نماز آقای بهجت رو در نظر بگری با اون زاری اون یه چیزی بهت میده از عالم غیب دیگه حالت بهتر از ایشان نیست و نمیرسی و نمیخوای برسی اصن میخوام اینو بگم که نمازی که ایشون میخوند و اون صدای انابه ایشان هنوز زنده است و تاثیر گذاره و تو هم اینکه یادش بکنی و گریه ات بیافته هم خوبه حالا چه دعا چه نماز چه در حالی باشی که حال انابه  و زاری هم نداری و تباکی کنی اصلا و به یاد ایشون و چهره اش گریه آخه ما نماز امام زمان رو ندیدیم که ههه هه ودشو هم نمی دونیم در چه حالیه ولی عکس آقای بهجت که هست بشین درد دل زاری کن به یاد بیار یه چی خودش بهت میده حالا نری من رو و نوشته هام و به یاد بیاری گریه کنی چون اول من دیگه روضه نمیخونم دوما این کار رو کنی چیزی در میان نیست و فقط برای من دعا کردی ولی در مورد بزرگان برعکسشه یاد ایشان!هه هه حالا خدا وکیلی این کار درستیه؟ نه؟

شخصیمولاسیون

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر

نمی دونم چرا تو نمازی که داشتم میخوندم یاد معمر افتادم و همین طور داشتم برای خودم خیال بافی می کردم که یعنی چه کار شیطونه؟؟ جن فرستادن؟مهرم سمیه؟و از این حرفا یاد خدا که نه تو نماز بعد فهمیدم چیزای مهمتری هست که نماز ما مشغولیم بهش چه می دونم نمازم تمام شد من اصلا یاد کسی نمیکنم که مثلا الان در چه حاله چون یقین ندارم اولا این تبدیل به خیال بافی هم ممکنه بشود اومدیم و شد دوما خاطره ی خوشی از این کار ندارم و اگه حرفی زدم و به کسی برخورد یا خبر از بالا اون موقع ها می رسید و منم نمی دونستم منظور چه نامیه خبری بود کار هر کسی میتونه باشه یه جن هم میتونه بده خودت هم نفهمی من که نمی دونم چه طور بود خودم و گفتم الان دیگه نیست بر حسب مصلحت خلاصه حتی یاد بیچاره ها هم نمی کنم و یه عادت نسبت خوب به خودم دادم که گفتم یاد کسی نکنم و خاطره ی خوش ندارم و از این حرفا ولی بر حسب اتفاقی که یادم نیست یاد یه بیچاره بگم نه یا شاعر بگم نه یکی که شعر میخونه افتادم نگران نباش تو نمیشناسیش برا پول میخونه یعنی؟؟ نمی دونم پولم میگیره ولی عجب شعرهایی میخونه من هیچی نمیفهمم تو مسجدمون گه گاه افتادم و یه چیزایی به خودم گفتم مثلا این چه حالی داره الان دارم میگما و از این حرفا و بهش نمیخوره عجیبه بهش نمیخوره که اینطوری باشه نه به قیافش نه خودش بابا همونی که میاد تو مسجدمون شعر میخونه رو میگم دیگه نه هیچ کس دیگه بعد میگم خدا به بعضیا چه چیزا داده همه شعر های عجیب رو از حفظه من بودم جاش از خدا شاکی میشدم که این همه بهم داده؟؟ خلاصه اینم از یاد ما و از این به بعد میخوام یاد بیچاره ها کنم من که کمکی نمیکنم حالا یادشون کنم والا برا خودم خوبه وادعاهام قبلا کوچیک بودم یاد میکردم زیاد به مرور و وبلاگ نمدونم چه بلایی سرم اومد اینم از خودم ، این چقد خوله ما که دیروز در مورد اشک و گریه و اون دعاها حرف زدیم غرض اینکه اول ما خودوم خیلی بدوم و بعضی ها میخونن و برعکس من عمل میکنن تا این حد بدم و دورنگم حالا که گفتیم اشک و زاری داشته باشیم و یاد اون بزرگوار کنیم من خودم که دعا خوندم اشک که ریختم برای حالا یعنی به بهانه ی گناه ها همون موقع یاد یه غذای خوشمزه ای چیزی افتادم حالا نمی دونم خالصانه نبود وگرنه کوچیک که بودم راحت بخشیده میشدم بدون دنگ و فنگ ربطی هم شاید نداشته باشه و یا نمی دونم کار از کجا خراب بود یعنی بیا و برو غذا رو بخور الکی گریه نکن ما میشناسیمت فرج حاصل نمیشه بهت نمی دیم فضل و کرمشو شایدتم این بود خلاصه ما منظور رو نفهمیدیم دوست بابام!!! یه یادی کرده باشیم حالا.

 


شخصی موتادون

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۰ ق.ظ | علی | ۰ نظر

متاسفانه خیلی امیدها کمرنگ شده درسته که ظلم همه جا رو فرا گرفته!!!نباید اقدر ناامید باشیم الان داشتم الان که چند ربع پیش داشتم چیه برنامه هه حقیقت آفرینشه همون رو نگاهی می کردم متاسفانه از بس بزرگترا کوچیک های مظلوم رو خوردند و کشته باشند و یاد دیدن عجایب زنبوری روی گل برام عجیب بود که همچین چیزایی هم هست اصلا دیگه یا داشتم به دریا نگاه می کردم امسال از نزدیک بعد خیلی از موج هایی که میومد امیدوارم شدم که دریا زنده است هنوز من فکر میکردم اینطوری نیست اصن و بزرگترها اقدر ظلم کردن که دیگه یاد بچه ها نمی کنند هم و بچه ها پیر شده اند ولی هنوز نوری هست در فراسوی هنوز میشه در این دنیا زندگی کرد از دریا آموختم هنوز میشه ماند روی این خاک و هیچ چیز تموم نشده و دوست داشتم همینطور به موج دریا بنگرم و تماشایش کنم همینطور تو برای که به ساحل می آمدی و زنده بودی مگر خبر از دنیای ما نداری؟؟

و من الماء کل شی حی

دینی پینی

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر


خدایا ریا رو برای چی خلق نموده ای یعنی تعریفش کردی؟ چقدر تو بزرگی که مثلا یکی دارند ازش فیلم می گرند داره نماز میخونه ها ولی ریا میکنه این چرا تعریف شده در پهنای تو؟؟حقش نیست که امثال ما رو بدجور ادب کنی حالا گیریم یکی ظلم کرده بعدا به حسابش که میرسی ولی ریا کار که ناخواسته داره گناه میکنه نمیکنه یعنی؟حیوانات هم در مواجه و خواندن تو ریا می کنند؟کشته میشن!!!نه نمی کنن حالا گوییم فلان صفت حیواناتی است اما این چه؟؟ریا در عبادتت رو میگم که حیواناتی هم نیست وگرنه سوال شده وسوسه های شیطانی همچون شهرت طلبی خوشنام شدن و ... که از ذهن گاهی خطور می کند و در ذهنش می آید آیا این خطورات هم ریا محسوب می شود و عمل را بی ارزش می کند؟

آیت الله بهجت(ره) می فرمایند(اگه خوندیش یا میدونی که هیچ اما تو رو خدا توجه کن چه زیبا پاسخ دادند):

"ریا در عبادات مبطل هم هست در غیر عبادات ریا اشکال ندارد!!!!!!!!!!!!!!!

ولی خود ریا می تواند چاره و علاج ریا باشد به این صورت که با تاملات صحیح ریا را بالا ببرد مثلا انسان می خواهد پیش رئیس شهربانی(!!)و...،...بنابراین اگر درعبادات نیز نسبت به اقوی و بالاترین موجود یعنی خدا ریا کنیم اشکال ندارد و علاج ریا می شود.در زمینه ریا در روایت آمده است که :"کسانی که در هنگام نماز به این سو و آن سو نگاه می کنند تا مردم آن ها را تماشا کنند به صورت حمار محشور می شوند واقعا هم همین طور است آیا این حماریت نیست که آدم جلو وزیر و رئیس شهربانی به پاسبان نگاه کند؟حماریت است آقا.و..."

الان فهمیدم!پس معلوم میشه از اون جمله هه که میشه در نماز خودوم رو برای خدا لوس کنیم مثلا زمانی که احوال گریه ندارم کاری کنم که اشکه بیاد بالاخره همون جمله دیگه که اگه نسبت به اقوی و بالانرین موجود یعنی خدا ریا کنیم اشکال ندارد اون هایی هم که میگن تباکی تو نماز نکرد وضع خودشون خرابه و خودشون کارشون مسخرگیه والا چه عیب داره آدم حال نداره ها برای که میدونه خدا کیه و چقدر بزرگه صداشو زیبا کنه و زیبا برای خدا مثلا ذکر بگه من یکی بود میشناختم تو مسجد که قبلا میرفتم خیلی زیبا ذکرشو میگفتم و من میگفتم یعنی خیلی نزدیکه نه که مسخره کنیا مثلا صداتو نازک کنی براش!!!اما بعدش خدا خودش میفهمونه ان شاالله مثل همون میل من به یک غذای خوشمزه هنگام راز و نیاز ریایی ایم که برو بابا دروغ میگی ما که میدونیم ولی اومدیم خودمون رو لوس کردیم برای خدا درم باز شد بخشیده هم شدیم خدا دنبال یه بهونه است شاید و اگه ما آمادگی رحمت خدا رو داشتیم حتما شاید بخشیده بشیم بعدش معلوم نیست چی کار کنیم نه همشم منظورم گناه نیست ممکنه آب بشیم خجالت بکشیم قهر کنیم و از این حرفا خودمون نمیتونیم برای همینه که توبه سخته و خوشحال نمیشیم مثل کودکی هامون وگرنه شاید اصلا بخشیده شدیم  و خودمون هم خبر نداریم و شاد هم اونطوری که میخوایم نیستیم اینا رو که میگم میدونن همه ها همینطوری میگم در سطح پایینه وگرنه 4 تا کتاب درست و حسابی بخونیم بیشترم میفهمیمش!!

شخصی مخصی

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

میدونی یه طورایی راحت نیستم یه مدتی بود از قبل با اجنه روی در روی بودم و اینا هم مجمعی داشتن البته خیلی با هم پیشرفت کردیم و اینو زود گفته باشم تا اینکه مسائلی پیش اومد و مویوم با دل ارتباط داشتما نه با چشم ببینمشون البته اون موقع گناههام بیشتر بود و شیاطین هم جمع میشدن دورو بروم و منم وبلاگ میزدم و مینوشتم تا حال و حیل بودم و کاری هم به کسی نداشتم کسی هم الحمدالله به من کاری نداشت ظاهری و راضی بودیم به رضای خدا ما که میدونستیم سیستم غلطه پیش می رفتیم همینطوری تا اینکه همه چیز بر چیده شد و پرونده ای که برخلاف من بود نمی دونم گم شد خلاصه پیچیده شد یا یه چیز شبیه همین!!! غرض اینکه حالا با چشم آدما دارند وبلاگم رو می بینند و فرق داره نمی دونن من از چه سد هایی گذشته ام و گذشته م چی بوده من گذشته ی خوبی نداشتم و پروندم باطل گشت جرم های اینترنتی و از این حرفا کیه میگه نامردی؟ میبینی راحت نیستم دلم میخواد هر چی میاد تو ذهنمو صاف بیام بنویسم اما نمیشه البته خیلی ها جنبه شو ندارند و منم نمی دونم نهایتا با کی طرفوم حالا هم حس میکنم چشم دوختن به مطالبم مگه من چی میخوام بگم حرفی ندارم من عمدتا حرف تکراری نمی زنم و یادم میره چی گفتم البته یادم هست که تکراری نباشه ولی از تکرار بدم میاد مطالب وبلاگ های قبلیم رو خیلی دوست دارم مرور کنم ولی خودم پاکشون کردم خیلی زحمت کردم به پاش خیلی براشون گناه کردم  و اینطوری بود که سیری هم برای خودم داشتم شاید یه روز .........شاید اون دنیا باز دیدمشون نه حتما میبینمشون که چی نوشته بودم البته خیلی بزرگ میشمردم بالاخره دنیا ندیده ام و جوان اینبار برای خودم من همیشه به دنبال راهی نو بوده ام و از دری جدید وارد میشدم و الانم مخاطبمام همشون از من خبر ندارند اگرچه یه کارایی میکنن و میخوان فکر منو بخونن آخه اگه من از نوشتار کتابی جلو برم میتونی؟؟ادامه نده! چون من به دنبال روزی آرام میگردم و دوست دارم حرکت موسم رو آرام انجام بدم و فکر کنم حالا فکر نمی کنم سوء استفاده نکن خلاصه من با جن ها طرف بودم و دوستم هم داشتن بیشتر از شما چون برام دعا میکردن خدا رو چه دانی شاید به جای جن شهدا بودن من که نمی دونم شاید فرشته بودن ولی خدا نبود!!! چون خدا همیشه مرو دوست داشته اصن خدا بود خوبه؟ حالا چرا اینطوری میگم شاید ریا باشه خیر نه شرایطی است برای کودک و نوجوان که الان مجالش نیست و تو فکرشم بودم صحبت کنم که مثلا یکی مثل من نمازش رو طوری میخوند یا میخونه که بر کسانی (جن و شیاطین) تاثیر مثبت بذاره و این ریا نیست اگه خدا بخواد وخلاصه داشتم به طاعت و بندگی فکر می کردم و اگه بخوایم خدا رو طاعت کنیم بالاخره باید یه کارایی رو بکنیم و نکنیم انتخابی و نمیشه مثل غربیان فکر کرد که من مختارم همه کاری بکنم و ما باید بود و نبود ها کرد و نکردهایی داشته باشیم و طاعت یه سجده میتونه و باید شاید از طاعت سجده بعدت بیشتر باشه و اینطوریه.

 

خلاصه من مثل همیشه نمی دونم با چه گروهی در طرف و عالم سیر غیبی با بزرگان رو گذروندم و مهم نیست برام که چی شما میخوای و در کفران نعمات الهی موفق بودم شما که سهله و جایگاه و قدرت نفوذ ندارم مگه اینکه خدا بخواد برای اصلا من با کی طرفم تا حالا سه تا نظر بیشتر ندارند حالا 40 نفرم اومده باشن اینطوری به مطالب من نیگاه نندازین عصبی میشما چه اون موقع که منو با شیاطین تنها می ذاشتین که دیونم کنند یا شایدتم من تجربه ای به دست بیارم چه حالا که گنهکارم داری رو اعصاب من راه میریا آخه یه تغییری بکن تا روزی نوشته ی منم زیاد بشه من دارم یه آدم بزرگی رو می بینم که یه جایی رو نگاه میکنه می بینم که در مورد منه اگه همه چیزی که خودم میخوام رو بنویسم اذیت میشه من نمیتونم آزاد نیستم و طاعت خدا رو هم هیچ گاه به درستی انجام ندادم من همه ی فکرمو نمی نویسم قربونت برم چرا میخندی؟ من که نمیخوام بنویسم نمیخوام اذیتت کنم من برای تو و امید به تو این وبلاگ رو زدم چرا میخندی؟ منو توی این شرایط نزار الان همه ی زنا فکر میکنن من دارم با اونا حرف میزنم و خودشون رو تغییر میدن نه!!! نخند اعتراف می کنم اینبار نفهمیدم آخه چرا منو توی این شرایط گذاشتی و هیچکی هم نیست که مثل قبل راهنمایی کنه این شیطون هم 24 ساعته داره میگه خره خره خره باشه من خر خوب که میدونم تو شیطانی نه؟؟ نیست؟؟ پس کیه این سوالی بود در ذهن مو................

 

شخصی dd

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

بزارید من داستان خودمو طبق خوابم براتون تعریف کنند فرض کنید عده ای جوان هم سن سوار یه اتوبوسی ان و دارن میرن به مسافرت وتا قله ی سعادت و از این حرفا منم نمی دونم کجا خیره ان شاالله خلاصه سفر قیامت که در راهه برای همه عجیبه خلاصه مطلب هوا تاریک شد یکی که من باشم برخاست چون دردل ترسی داشت از منحرف شدن اتوبوس و به هیچکسی هم نگفت و نمی دونن دوستاش خودشم نمی دونه برخاست و به سمت راننده ی اتوبوس رفت تا بهش هشدار بده. حالا شیطان بردش؟؟ خودش واقعا می ترسید؟؟ می خواست چی بگه؟؟هدفش چه بود خداییش اینا معلوم تو خواب فقط این معلوم بود بین همه که رفته نزد راننده اتوبوس و دارن حرف می زنن اونجا غیر از این دو نفر هستند کسانی دیگر هم خلاصه راننده عمدا سهل انگاری می کنه و فرمان رو در دست داره ولی رویش رو میکنه اونور و مشغول حرف زدن با کمک راننده میشه و توجهی نمیکنه و کمک راننده هم کاری از دستش بر نمیاد و چند نفر دیگه هم همونجا هستند جلو که اون ها هم بی خیال و مشغول صحبت و اتوبوس رو در یک دور و پیچ خطرناک میرونه ها ولی بد میرانه و بدون توجه  این اتفاق میافته و کمک راننده هم همینطور کاری از دستش برنمیاد واون فرد که جلو اومده بپود ومن باشم فقط تذکر میده که مراقب باش حرف نزن حواست جمع باشه چون کار دیگری نمیتونه بکنه همینطوری میگذره تا ماشین اتوبوس خراب می شود و اینا گیر می کنندلب جاده و همینطوری داشتن با خودشون بحث می کردند خلاصه دیگه این جاشو توی خواب یادم نمیاد تا اینکه مامان بابای اون فرد که من باشم از راه میرسند تا منواز اتوبوس خارج کنند و به همراه خودشون ببرند و بعد  یک زنی از راه میرسه نمی دونم از کجا حالا بحث و جدال توی اتوبوس و این زن قدرت داره خلاصه کلید رو میگره و وسایل منو خارج می کنند بعد زن میره تو اتوبوس و میگه از این آقا که من باشم شکایتی نداره میخواد بره و چند نفر دستشونو میکنن بالا حدود 7 8 نفر میکنند دستشون رو بالا که یعنی کار من بوده این از جمله اون دو نفری که جلو بودند و صحبت و میکردند و بحث ویکی شون خوله و یکیش خیلی زرنگ و باهوش.

تموم شد ببخشید که توی این داستان خودمو بیشتر دیدم!!! داستان خودم بود آخه