معرکه ی مدرسه ای

اگه بخوام زیاد بازش کنم موضوع رو خیلی خنده دار میشه آخه برای بچه ای که درس میخونه سیستم خاصی نه دست های پشت پرده دارن نه واقعا امام زمان (عج) از بچه ی مدرسه ای انتطار خاصی داره جز مسولیت خودش یعنی میگم باید یه خورده پاک بود و سیستم ما یه روز امیدش به بچه های مدرسه ای بوده که بیان بالا و منم چون جزشون بودم میفمم که بچه باید معرکه بگیره و تبرج داره نه به عنوان یه نیرویی که استخدام بشه باهاش رفتار میشه نه داره درس میخونه در مدارس و وظیفه ش اینه ولی منتهی اگر من پاک مونده بودم و تقوا داشتم کاسه کوزه هام رو نمیشکوندن و تیمارستان نمیرفتم و خلاصه الان روم حساب باز بود و چشم امید بهم بود نه امام زمان ماموراش زیاده و در مدارس من که خبر ندارم ولث لزومی نداره به اجبار یا به شکلی خاص در سازمان جاسوسی ایران ثبت بشه نه بچه ی مدرسه ای باید خودش معرکه بگیره و با مداحین معرکه گیر هم جلو بیاد مثل حاج محمود کریمی باید خودش داوطلب باشه و دیگه نصرت الهی و امام زمانی در موقعی که بچه ی مدرسه ای وبلاگ داره و داره میجنگه و مینویسه و مورد عتاب و توجه ماموران پیدا و پنهان هست و معرکه خودش گرفته این دیگه برای خدا کاری نداره نصرتش و فتحش و پیروزی هاش و فرماندهی ش یعنی میبینی مدرسه ای هست جوان ما و ما برای این بچه ی جنگجوی معرکه گیر تعریفی نظام نداره که داره چه کار میکنه و چرا همش میجنگه و راهش هم مثل بزرگسالان نیست که ریسک میکنند و میترسنداز جوانب کار و حتی ممکنه افراطی باشه در قالب یه همچین جوان معرکه گیر و وبلاگ دار افراطی فیلم ساختن خوبه خلاصه  و گفتیم این بچه نصرتش الهی هست یعنی به هیچ روانپزشکی مربوط نیست و خودشه و خدا این روی آنتنه جوان و در حال جنگه بیشتر با نفس و شهوت خودش ولی گره گشایی هم داره میکنه اینه وضع مومن مجاهدی که مدرسه میره این اگر تو معرکه گیری یعنی مثلا وبلاگ دهی و معرکه گیری ممکنه همه جا باشه تو خونه ی خودض معرکه بگیره و جاسوسا بشنوند و جمع بشن یا اصلا بازیگر باشه تو‌خونه یا مدرسه یا حتی فیلم ها خلاصه این معرکه گیری جوان میتونه آهنگ ها و خوانندگی باشه ببین سیستم ما مجبور نکرده و پول صر نکرده جوان مدرسه ای خودش میاد وسط و بهم میریزه و استخدامم نیست خلاصه ممکنه در معرکه ای که میگیره خنده ی این یارو بشه خنده ی دیگران و اگر گریه کنه ما هم گریه مون بگیره و ترسم که اشک پرده در بشه و اینجا متعصفانه جمع میشن شیاطین که قیام کننده رو به زمین بزنند و منم یه همچین وضعی داشتم با مدرسه رفتن و معرکه گرفتن در وبلاگ که متقی نبودم و گیر کردم و خودشون با پای خودشون میومدن نزدیک به محل خوابم میشدن و مورد توجه قرار میگرفتم و نیرو هم جمع نکردم منتهی باهام خوب بودن و محبت هم وجود داشت یعنی این عشق و محبت باید خدا بده تا ما جمع بشیم و خنده ی من خنده ی تو بشه و باید روزی رو خدا بده وگرنه با بخشنامه کردن که روزی خدا تقسیم نمیشه باید بزرگان نگامون کنند و نظارت داشته باشن وگرنه هرچقدر بچه محور هم باشه و معرکهذگیر ماهر و آگاه و بدون خطا باز گیر میکنه و انحرافات داره گرجه من همین هایی که مینویسم هم وآنقدر دست بالا قدرت داشته باشه که خطای نفسانیت من پایین باشه و القا و تلقین شده باشه و چیزی دست من نباشه.

مثل تموم عالم

رندی قهرمانانه

خوب بهترین روش رند شدن بازیگری و نقش بازی کردن یا پیروی از بازیگران فیلم هاست ما اینجا خودمون رو میندازیم در خطر و رک و ساده حرف میزنیم ولی در فیلم ها ممکنه پرده روی چشم شما باشه یا بازیگر بخواد خودش رو مطرح کنه و شما نکته رو نگیری ولی نه اینجا ما مطرح میکنیم این رندی رو برای مسولی که سر خری هست یا آخوندی که کنترل میشه الان اگر ما بگیم توسط شیاطین کنترل میشی و یا سرویس جاسوسی برون مرزی شما میگی من روان پریشم در صورتیکه آمریکا هست خلاصه بعضی ها بدجور روی آنتنند و کنترل میشن اینجا من حرفای قلمبه میزنم خوب زن ها تحریک میشن که زندگیم چه طوره و قدرت ها جمع میشن یا آخوند رفته بالای منبر داره وعظ میکنه و سیستم جابه جا میکنه خوب مورد توجه سرویس بین المللی قرار میگیره لذا شما دکتری و آروم ولی ما موش شما و روی آنتن و گفتیم حکومت هم جاهای مختلف فرق میکنه از این محله تا اون محله از این مسجد تا اون مسجد چون افراد فرق دارند لذا رند بودن یا درسیاست میگن به اصطلاح نرمش قهرمانانه این لزوم داره و ما چندین روش رو گفتیم که داره محل کار شما که حالا ممکنه هرجا باشه یا یک آخوند این صحبتهاش کنترل و قضاوت میشه اگرم زورشون بگیره و حسادت باشه و عاجز شده باشند که مچ طرف رو هم میخوان بگیرند لذا باید شما برقصی مثلا مثل ما یا صحبت های شما داره چیز میشه شما باید فیلسوف بشی تو خونه حتی حرف بزنی و حرفهایی بزنی فیلسوفانه تا دست از سر کچل ما بردارند و گرفتار و معطل حرفایی که حالا شاید از زور و منطق هم نباشه ولی راحت میشی و طرف رو درگیر میکنی مثل اون سربازه در فیلم شاهگوش که چرت پرت فلسفی میگه و ما دنبال دکان محوری که نیستیم که همه دورمون جمع بشن باید نیروهارو فرستاد به گور سیاه یا مثلا رندی دیگه ای که ضایه ست در فیلم ها اینه که بازیگر تلفن به دست داره خیالی با کسی حرف میزنه خوب یارو که کنترل میکنه شما بعضی حرفارو نمیزنی به رفیقت یا تلفن داره کنترل میشه ولی اگر خیالی با کسی صحبت کنی و تلفن رو برداری فحش بدی اول یه آدم دیگه میشی و یه نقش جدید طرفم باید بره پی نخود سیاه که داری با کی حرف میزنی و چرا اینجوری لذا باید در نقش خود بازی نکرد و این فیلم شاهگوش رندی رو نمایش میده و مثلا داره فیلم بازی میکنه و سکسکه ش میگیره طرف یهو موقعی که اعصابش خورده یا مثلا سلسله بول میگیره سربازه هر ازگاهی که حرفی میشنوه وخیلی هم طبیعی بازی میکنه که کسی خطش رو شناسایی نمیکنه ما که معطل دیگران و زیر سلطه بعضی ها نباید زندگی کنیم و تمام افکار و زندگی زناسویمون رو همه بدونند و شیاطین و روانشناسا نه پس هیچ عیبی نداره آخوندان هم بازی کنند نقش و خود واقعی خودشون رو مسولینی که درگیرند نشان ندهند و مخصوصا جوان های گرفتار!!

منتهی باید فضا شناس بود بعضی موقه ها همه جمعند که دشمنی کنن با شما و لازمه شما صداقت نشون بدی ولی بعضی موقه ها بزرگان ولت کردن و یارو داره از سروکلت بالا میره ما در بحث فضاشناسی گفتیم یه چیزایی که متناسب با شرایط باید عمل کرد و فضا شناس باید بود وگرنه اگه گناه کنی غلبه ی شیطان هست و از رندی میافتیم اگر فرو بریم در گناه و توبه نکنیم سوار میشن اینا

نظام خجسته

یه موضوعی پیش اومد البته من نه زورم میرسه و نه قدرت دارم نه وضع درست میشه این صحبتی که میکنم اجتماعی هست نه فردی و من شکایت از هیچکس ندارم سرمم نمیخواره و قربون مسولین مملکت چاکر شما هم هستیم و اون موضوع اینه که حالا من نمیدونم از ضعف ماست که شهر تا شهر بلکه حتی محله تا محله حکومت و برخورد پلیس و مسولین فرق داره ینی من باید خودم رو تو دل این محله باز کنم اون محله ی شهر حکومتش فرق داره دیگه و روش برخوردش و مثال بخوام بزنم اینه که من چند ماه پیش کتابی رو سفارش دادم وقتی به دستم رسید دیدم که بله پاکت پستی پاره شده و محتواش چک شده و چندتا چسب هم در قسمت بالای جرخوردگی زدن دادن تحویل ما یعنی محتوا جاسوسی و چک شده حالا به چه بهونه ای آیا مثلا تهران کنترل کردنش که مثلا بسته ی جاسوسی یا غیر اخلاقی نبشه اون بسته ی سفارشی من از اینترنت حالا مثلا تهران ضعیفتر از شیراز کار میکنن؟ نه میبینی که حکومت فرق داره از تهران تا شیراز و بهانه شونه که چک میکنن و فوضولی در بسته ی خرید مردم حالا این خرید بود عیب نداره ولی دوباره ما سفارش دادیم پست پیشتاز و چک شد گفت سایت که  فرستادیمدولی هنوز به دستمون نرسیده و هیچکسم پاسخگو نیست و البته به حق بگیم زورشونم میرسه حالا کار به مسائل شخصی نداریم اینطور که نمیشه هرگوشه یکی یه قدرتی داشته باشه برای حکومت داری و ارتش یه ور از اونور سپاه قدس از اونور چیز باید متحد باشن و این توی جنگ های فرهنگی و اجتماعی و نظامی حتی شکست میخوریم و پلیس با پلیس دعواس میشه و طرف میشن و چند قدرتی بده چنانکه خدا میفرماید اگر به غیر از من خدایی بود یا فرزندی میخواست خدا برگزیند فساد در آسمان و زمین رخ میداد قریب به این مضامین هست در قرآن نمیشه که من اینور شهر یه روش برخورد مسولین باشه اونور یه چیز دیگه درسته فرهنگ اینور شهر تا اونور شهر فرق داره ولی من که عوض نشدم چه طور توی بانک که مردم پولاشون تحویل میدن خوب برخورد میشه و خوب تحویل میگیرند؟ حالا من بانکی هم نیستم فعلا ولی میدونم.

ذلت

درمورد تکراری شدن مرد و زن در زندگی مشترکشون صحبت شده ولی چیزی که امروز چندبار به مخم رجوعم دادن این بود که تکراری و پسرفت و عقب ماندگی ما در مسولین هست که آقا مسولین ما از دولت قبل مثلا ریاست جمهوری رند بودن و تکراری بودنش چطوره وضعش و به نکته ای رجوع پیدا کرد خط فکریم که آقا رئیس و مسولی که در حال جنگ باشه با دشمنان این تکراری و شناخته شده و عقب گرا و پسرفت نمیکنه یعنی رند خواهد ماند چون درحال جنگه ولی اگر با دشمنان تفاهم کنه چه خارجی چه داخلی خداهم نصرت بهش نمیده و از چشم مردم میافتد بعد از مدتی و مورد مسخره ی مردم قرار میگیره و گفتیم هم که تقوای مسولین این دولت کمتره و ممکنه هرگناهی بکنن و روشون کار نشده که به  دین و آئین ما هم سرایت کرده که نباید سیاسی بازی درآورد چون در سیاست و درایت غرب چارچوب دینی مشخص نیست و نمیشه مردم رو هم گول زد که ببین ما یقه مون رو کیپ تا بالا بستیم نیا جلو نه اینطورم قبول نیست و باید روح دین در سیاست بخوابه و از اون طرف درحال جنگیم وگرنه مورد تمسخر ملت میشیم و خوار و ذلیل میشیم و وعده داده شده این ذلت ولی درمورد محیط خانواده این موضوع فرق میکنه و باید آرامش باشه نه جنگ و البته زن تکراری میشه هرکاریشم کرد مگرمعامله با خدا باشه و شیوه های جدید که عشق مجاز رو حقیقی کنه و محبت باشه و خودتون بهتر میدونید مسئله خانواده رو

چرخ سیاست

خوب کمی درمورد رندی صحبت کردیم درحالیکه رند نبودیم از اونطرف دکترروانی که درنظر نداره ما فیلم و نقش بازی کرده ایم و هر دفعه به خاطر مسائل سیاسی امنیتی جاسوسی یه احوال نو دادیم تحویل درنظر ندارن مینویسن دو قطبیه برو گمشو تیمارستان تا تیمارت کنیم اینم قرص جناب عالی ازاونطرف امیدیمون رو قطع میکنیم به دکترروان میپردازیم به روحانیت که به پیش رویم روحانیتم که گفتیم حرفش برای جمعه نه میزارن و نه میتونه درمورد رندی خصوصی صحبت کنه لذا امید به قدرت دوم هم قطع میشه همین کارگرایی هم که تو نت صفحات رو چک میکنن دزدی نشه همینم بسمونه که مطلبمون رو بخونن و خوب بدجور سرشون آوردن که نه صداشون درمیاد نه قیامی!!! خلاصه زورگویان عالم وشیاطین گفتیم سبک میدن به دکترین که دیگه مودبانه و محترمانه مردم زیر سلطه باشن برای مردم و همه هم قانون طرح و شرع و نظم هم میکنن برید حال کنید یعنی در غرب که مردم بیشتر حیوانانند تا انس و حقوق حیوانیت بیشتر مطرحه این سلطه ی شیطانی آدمگیری و اسارت انسان بیشتره دیگه هرچی هم میخای راست بگو چون حیوانی آزادی تو معنا نداره یعنی سبک سلطه ی شیطان ذر غرب نمایان هست چون مردمش حیوانند و سر دین خود نیاستادن و مثلا نماز نمیخونند و عبادتی ندارند مورد حمله ی روانشناسان هستند و غلبه ی شیطان بیشتر نمایش داده میشه میخوام بگم روش غربی و روانشناسی درسته در غرب دیکته میشه به مردم و جواب بهتر میده و میشه از روش هاشون برای سلطه بر مردم ایران هم استفاده کرد و سوار شدن بر سرشون جدای از قدرت نظامی ولی در ایران مومن داریم به اصطلاح که زیر بار زور نمیرن و نمیشه به راحتی افسار گرفت در دست بلکه در ایران مورد هجمه و توجه شیطان هستند مردم و هم این رو بدونیم که در جامعه میشه غربگرایی رو رخ داد و اجرا میشه هم بلکه جامعه رو نمیشه اصلاح کرد بلکه گروه و حزب باید تشکیل داد وگرنه مردم اصلا نیاز دارن یکی افسارشون رو در دست بگیره و همدردی است گرچه توسط شبکه ی یهودی باشه مخصوصا زن ها وگرنه اسلام اینو قول نداره و میگه باید خدارو پرستید تنها و این همه پیغمبر  برای توحید و دوری از بت پرستی والا آدم چوب رو بپرسته سنگ و چوب ولی دچار بت پرستی نوین نشود!!! با این توضیحات دیگه از بزدلان سیاسی خبر دارید که دیگه در موضوع تفاهم غرب از ما هراس نداره هراسی که بین خودشون حتی به خاطر مسائل خیالی از ما داشتن با افتخار میگیم که سیاست خارجی ما با تفاهم بزدلانه با غرب و مذاکراتی که اسمش درمورد این هسته بود و به کجا و به درازا کشید خلاصه هراس از بین رفت و دین فروخته شد و الان با پیشرفتی که مردم ما در فساد داشتن و گفتیم جامعه رو نمیشه اصلاح کرد خودت خودت رو اصلاح و درست کن اینه که دیگه با تفاهم ها و جواب دادن و هراس ایران و نه هراس دشمن از ما این شد که قیمت نفت دیگه بالا نمیره آره ما همه چیزمون رو دادیم دیگه در مذاکرات وگرنه ما حرفی با غرب نداریم که! اونا باید توضیح بدن که چه خیانتایی کردن و بمب هسته ای اسرایل کجان تا با موشک مستقیم بزنیم توش اونا بمب دارن منتهی حرف حق سرشون نمیشه ما باید بزدل ترسو باشیم و حرف گوش کنیم و یه چیز دیگه که حس میکنم و بو میکشم بحث اینه که ما بحث رندی رو گفتیم سیاسیون دودل شدن که آقا کی حق میگه منم در بازی سیاست دودل و بزدل شدم مثل اینا سیاست دین نمیشناسه و شعار سیاست دیانته خوب شعار ایده آله برای وقتی که کفه ی دین مردم سنگینتر باشه وگرنه سیاست ما الان دین محوری نیست و شایدم نمیشه کاریش کرد لذا تردید در دل سیاسیون که حرفای قشنگ مثله ما میزنن و یا گوش میدن و دلشون صدتا جا هست و دیگه مقید نیستن و ممکنه هرگناهی بکنن چون صاحب نداریم و نفر اول که قدرت دادیم دستش از مسولین دودل شده هراس داره و وظیفه ش سیاسی شده و البته بدون مراقب و کسی که هادی و راهنماییش کنه مثلا احمدی نژاذ دیگه حرف گوش نکرد بعد مدتی کسی نتونست بهش خط بده از بزرگان دین و هرکسم میخواست خط بده یا جاسوس و خبرنگار یا خودش میسوزندش و شد من منه من همش و سوخت مراقب باشید منزویتون نکنن قدرت شیطان که همش منیت باشه بلکه گروه قوی تشکیل بدید نه گروه سیاسی ها بلکه به دانشجو ها منظورم نبود گفتم مسولین و نمایندگان مجلس که پیش روحانیون برن و خط بگیرند از بالا و دین پرور شوند که با سیاست که تا حالا نشده کاری کرد گرچه رندی بیشتر در ایران در سیاست هست تا دیانت

نماهنگ ۱۱۰

سازگاری

خوب یه خورده ما غیرتخصصی درمورد رندان بحث کردیم و سرها شلوغ شد و خودمم گرفتار شدم روزی معنویم هم کم شد اصلا جلب توجه دشمن شد حالا اگر حتی صدای دل و تصاویر چشمان من توسط تیلیویزیون هم نمایش نده بالاخره ارواح و فرشته ها بلکه بگو خداکه ناظره اصلا عرفا که تحت نظریم که همه چیزمون که صلاحه و بایدهارو که خبر دارند بالاخره یا نه؟ خلاصه داشتیم میگفتیم آقا حدیثه که خودشناسی خداشناسی است یا خدا به ما نزدیکتر از گردنه حالا این دو روایت رو توجه کن تا بگم یعنی یه نکته ش اینه که آقا تو وقتی خلوت داری یا بیرونی یا تلوزیون میبینی این باید حواست به خودت باشه نه که دلت رو ببرند و فکرت رو و دید چشمت رو و الگوی تفکرت رو و حواست رو بدزدند نه باید پیش خودت و خدایی که نزدیکتر از رگ گردنته به خودت باید پس پیش خودت باشی و نزدیک به احوال خودت حالا تلوزیون حال میده و دل رو میبره ولی باید تو خودت بدونی که چه زمانی عصبانی میشی چه زمانی نمیتونی جلو شهوتت رو بگیری حالا همین که انقدر خودت رو بشناسی که چه زمانی حتی گشنه ت میشه همین هم خوبه گرچه نیازی نیست و غریزی است اما باید از حال خودت بیشتر از شیاطین یا روانشناسانی که شغلشون و حرفه شونه باید حواست باشه به خودت نه که زندگی و دنیا برده باشتت و کورت کرده باشه و بدونی داری چیکار میکنی در عالم بدونی ماموریتت چیه بدونی پیش خدا چه کاره ای آخه خیلی ها فکر میکنن خوبن دارن جامعه رو اصلاح میکنن و برعکسه وقتی هم تذکر بدی همینه وضع پس رندان خشم دارند ولی کنترل شده و یا فیلم بازی میکنه جلوی ما یا اصلا خشمش با ما و حیوانات زمین تا آسمون فرق میکنه و میدونه داره چیکار میکنه و شهوت دارند ولی با ما فرق داره پس باید یه خورده خودمون رو بشناسیم و از روانشناسان بیرون خودمون ماهرترباشیم وقت و حال و احوال و موقعیت هایی و گرفتاری هایی و روش برخوردمون رو از قبل بدونیم و تنظیم کنیم و شناخته نشیم که اگه مثل من شناخته شدی ذلیل میشی و روی سرت سوار میشن این زنان بچه که نیستیم که مثل مدرسه باشه سیستم بلکه شاقی ها و دکتران و روانشناسان و قدرتمندان و شیاطین میخوان طبق الگوی خاص جامعه رو مثل رام کردن حیوانات کنترل و حتی حکمرانی و سوار شوند 

رباعی ۹خیام

اجرام که ساکنان این ایوان اند/اسباب تردد خردمندان اند/هان تا سر رشته ی خرد گم نکنی/کانان که مدبرند سرگردانان اند

رباعی خیام ۸

این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت/کس نیست که این گوهر تحقیق بسفت/هرکس سخنی از سر سودا گفته است/زان روی که هست کس نمی داند گفت

رباعی ۷ خیام

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من/وین حرف معما نه تو خوانی و نه من/هست از پس پرده گفت و گوی من و تو/چون پرده برافکند نه تو مانی و نه من

رباعی خیام ۶

تا چند زنم به روی دریاها خشت/بیزار شدم ز بت پرستان و کنشت/خیام که گفت دوزخی خواهد بود؟/که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت؟

رباعی خیام ۵

دل سر حیات اگر کماهی دانست/در مرگ هم اسرار الهی دانست/امروز که با خودی ندانستی هیچ/ فردا که ز خود روی چه خواهی دانست

مبارزه با نفس خواندن

خوب با عرض سلام مجدد ما که آب از سرمون گذشت این روش آخرو هم بگیم در تکامل مطالب قبلی و سیستم رند بودن و خوار و ذلیل بودن ما که مارو کشانید اینجا اگه بگردین چندین روش رندی تو وبلاگ هست ولی از چند و چون این شیاطین خبر ندارم و میبینم قرص روان میخورم که ذهنم باز نباشه و تنبله و به جای رند بودن خوار و ذلیلمون کردن پس حرفمو میزنم منم و گفتم از روششون خبر ندارم که حرف دل مارو وسوسه میکنند و میخونن و القا میکنن یعنی نمیدونم فقط جن هستن یا بشر هم توسط رادیو از صدای دل من باخبره و توسط تلوزیون از چیزایی که توسط چشم میبینم خبر داره یا نه یعنی هنوز فعلا خبر ندارم و نمیدونم فقط جنن یا انس ها هم هستن لذا روش رو میگیم و اون اینه که شما که اخبار روزنامه و تلوزیون یا کتب رو میخونی بالاخره توسط شیطان که زورشونم میرسه و پلیس هم که میدونی وضعش خلاصه وقتی از روی کتب میخونی بالاخره همینکه چشمت به صفحه خورد چیزی در دلت ثبت میشه یا وسوسه میشه و توسط جادوگر آنچه را که دیده ای خوانده میشه و در دلت میاد خوب ما سرخری هستیم و جادوگرداریم چون من وبلاگ دارم لذا حرکت چشم شما که ثبت میشه از روی نوشته فکرشمارو و استدلال مثبت و منفی و هرچیزی رو سرعت گردش چشم نوع مانور چشم که داره کتاب میخونه بیانگره لذا نخونی بهتره ولی نمیشه نخوند هم بلکه باید بازی کرد یعنی شما چشمت ببینه ولی چیزی نفهمی فقط روی نوشته حرکت کنه و میبینی وسوسه توسط جادوگر که داره توسط چشم شما جن درون شما کتاب و نوشته رو میخونه قاطی کرده الان شما کتاب و مطلب اخبار رو چشم چرونی کن و دردل بگو کثافت و فحش بده بهش که حقشه!!!!

رباعی خیام ۴

 

ای دل تو به ادراک معما نرسی/در نکته ی زیرکان دانا نرسی/اینجا ز می و جام بهشتی می ساز/کانجا که بهشت است رسی یا نرسی

رباعی خیام ۳

از آمدنم نبود گردون را سود/وزرفتن من جاه و جلالش نفزود/وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود/کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

رباعی یک

هرچندکه رنگ و روی زیباست مرا/چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا/معلوم نشد که در طربخانه خاک/نقاش ازل بهر چه آراست مرا

رباعی دو

 

رباعی خیام ۲

آورد به اضطرارم اول به وجود/جز حیرتم از حیات چیزی نفزود/رفتیم به اکراه و ندانیم چه بود/زین آمدن و بودن و رفتن مقصود

 

مرگ بر آمریکآ

دیگه توی وان حموم