یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۱۷۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

مبارزه با نفس وسوسه

جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۳۴ ب.ظ | علی | ۰ نظر

خوب با سلام و روزی خوش بریم سبک و روش جدید رو خدمتون عرض کنم که امروز بهش فکر کردم مگر عمل کنیم میدونم ذهنتون مشغول کردیم ولی بالاخره سبک جدید باز رسید مقدمه اینکه من وبلاگ دارم ولی دل امام عصر رو بدست نمی آورم یا سود معنوی نمیکنم ودلم از نوشتار شاد نمیشه چرا آقا؟چون رند نیستم ودر زمین دشمن بازی میکنم و با یه سری افراد که خدایی و رند نیستن طرفم که سرایت کرده و یا استاد قوی حظوری ندارم و هم قرص روانی که میخورم رخنه در تفکراتم داشته است و هم منو بیمار روانی میدونن و مورد آزمایش درگاه و فرد درجه سومی که باید از خوبان دور باشه از رحمت بزرگان و‌همش فحش بخوره لذا ولی بابام رو که میبینم درس و الگوی منه و اونسرکار با دوستان رند طرفه و روش کار میشه و منم میفهمم و حافظ از لباس روحانی بدیاد میکنه چون با احترام کاذبی که به دست میاره باید همیشه در سطح پایین ریایی بمونه و رند نباشه و همش ظاهر ماجرارو ااخوند میگه نه موشکافانه بحث همینه مقدمه بعد اینکه آقا ما این روش ها و سبک ها که میگیم آقا فرد آگاه و مدبر که نیستیم نصفه کاره بحثمونو میکنیم وگرنه برای آخوند مبتدی که همه باید احترامش بزارن این روش که خواهیم گفت نتجه عکس داره یا برای دانش آموزی که درس میخونه که دردل معلم بره و زیر سلطه است و باید بیست بگیره اصلا ماجرا فرق داره لذا من پیشنهاد نمیکنم که روش رو گفتم شما مانند یک مطیع محض تغییر روش و الگو بدی ولی میبینی یکی گرفتاره فقط میخوام به گوشش خورده باشه این روش مقدمه بعد اینکه آقا طرف فکرش و صحبتاش رو آنتنه و مثل ما موش آزمایشاهی شده در این حال مبدا فکر شما توسط شیاطین کنترل میشه ینی شما رو حساسیت و تسلط و چیرگی بر شما طوری است که از وسوسه تمام گفتار فردای شما و برنامه ی زندگیتون در دفتر شیاطین ثبت هست خوب نظام و امام زمان گفتیم که سپاهیانی از شیاطین هم دارند نابه چار و جنن دیگه و روانپزشک علاوه بر سپاهیان قدس و الهی که اون ها توسط نیروی غیب از آینده خبر دارن خلاصه ما بازی میخوریم با بزرگترین گروه و شیاطین چون هم خودمون آدم نشدیم و هم شیاطین تا ظهور باید صبرکرد و بازی بخوریم همه بر سر دنیا و دیگه بزرگان باید به خاطر کم خردی و بی ایمانی و تقوای کم مارو تحمل کنند حالا بریم سراغ روش اون اینه که باید رند بود رند ینی شما که تلوزیون میبینی صاحب نظر باشی که در فیلم باید اینو میگفت نه اون چیز بای اینطوری بازی میکرد نه اونطور رند ینی کسی نتونه بشناست و سوار بر افکارت بشه و افسارتو بدست بگیره از شیاطین و مردم و دکتر روان لذا رندان روش های مختلف دارن ولی آخوند باید همیشه ظاهر و قضیه ای رو ثابت کنه که همه قبول دارن مثل احکام و دیگه متخصص نیست آخوند مبتدی و جوان و غیر مجتهد که تخصیصی صحبت کنه یا عرفان بگه خوب روش اینه که گاهی از سر سادگی و بی آلایشی روان مارو خوندن و تکراری شدیم بر حسب مصلحت شما باید خلاف مثبت اندیشی یا اگر منفی نگرید خلاف فکر منفی که شیاطین وسوسه میکنند صحبت کنی اگر شیاطین وسوسه نمیکردن همه ساکت میشدن و توطئه کم میشد و هیچکس عصبانی و گناه نمیکرد لذا شما دروغ نگو ولی چون تسلط بر کلامت هست قبل از که حرف بزنی جنبه ی مثبترو منفی کن یا منفی رو مثبت چون حرفات شنیده میشه و مثل ما قضاوت میکنن و شناخته میشی مثلا اگه میخوای بگی هوا چه گرمه سوختم به جاش بگو چه گرمای لذت بخشی دروغ هم نگفتی این زبان آبرو مارو برده و خوارمون کرده و شناسایی شدیم اگر سکوت به جا کنی که چه بهتر ولی تو خونه با خانواده صحبت کن ولی این روش هم به گوشت بخوره شاید اسیر شدی یه وقت آقا دلیل نمیشه که هرکی از راه رسید تمام فکرمارو بخونه و بدونه و وسوسه کنه و کنترلمون کنه ما هم نمیفمیم وسوسه شدیم که حالا نمیگم تغییر رویه بده ما در پست قبل گفتیم که درگوش خدا حرف بزنه گنهکار بعد یارو شک کرده روشی که گفتیم انجام بده یا نه!!!!

C


بچه برو درست بخوون

جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۳۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر


moalem

جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۰ ق.ظ | علی | ۰ نظر


هنر هشتم

پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر

   خوب ما رحمتی نازل شد که به سببش توانستیم شکرخدا به روشی برسیم که جدیده و امتحان نشده توسط من مگر ناخواسته و میخام که شماهم کمک بدین تا هم عمل کنیم با هم هم دعا کنیم همدیگرو هم پیشرفت و اون چیزی که مدنظر هست مقدمه ش اینه که خوب جاسوسان و شیاطین و ماموران  مخفی برای دشمنشون که ما باشیم برنامه دارن و یکی از برنامه ها منفور کردن صدای من نزد شما و حتی مومنین اینه که بخشی از صداهای عصبانیت یا جاهلیت من به صورت تکرار و مکرر به صورت کاملا نامنظم که مخاطب شما هم نیستی به صورت آهنگ مانند حتی صادر و به خورد شما میده لذا معلومه و همه میدونن که صدای منفور من چه اثری گذاشته و اعصاب همه رو خورد کرده که این روششون روشنه برهمه و ما خالی از لطف نبوده ایم ولی اینطوری بگم که باید در کدر بودن و حجاب ظلمانی ای که صدای من گرفته و شما حالا یا از من بدت میاد و یا صدای منفور شده ی من به خورد شما داده شده این دل مومن حرمه و من که دعوت شما نکرده ام که شما به اجبار صدای منو جاسوسی میکنی لذا نماز خواندن بنده صدای بنده منفوره چرااینکه حتی صدای من که خبر ندارم ولی شاید صدای من درنماز هم مورد مسخره ی دستگاه سیاسی قرار گرفته خلاصه دشمن قوی است و شما برای بالا بردن نمازت باید دردل جاسوسان مومن جاواز کنی متاسفانه اوایل دشمنی که هنوز اثبات نشدی حقاقنیتت و دشمن شناختنت از حسودی شون این زنان و زن هم گفتیم تکبر داره و از دست آقا پسره راضی نمیشه به این زودی اگرچه دلش باهاش باشه چون زنه و بهترین صفت زنان تکبره و این زن جاسوس و یا موکل و یا مراقب مومن هست و از دست ما تا کشته نشویم شاد و راضی نمیشه از دستمون و انتظار معصومیت از ما داره لذا مردان بدبینش کردن که عاشق نشه و هر چی که هست من که دیگه نمازم رو برای این زنه نمیخونم که ولی صدام منفوره و حس میکنه که من هرچی میگم ایشون رو در نظر دارم و بچه هم عموما بیخبر از همه جا نمازش بالا نمیره و اینجا نیاز به تکنیک هست و تکنیک برتر میگه اصلا چیزی برزبان نیار و تودل بخون حالا میگی جاسوسا خبر ندارن از توی دل و تغییر موضع آیا نمیدن و حسادتشون بیشتر نمیشه آیا با این روش که فقط در دل بخوانی؟چرا تا شما نورانی بشی نورت رو دزدیده و شیطان جن از اونور صدای دل رو داره یا مثلا اصلا با صدای نازکتر و قشنگتر از همیشه بخوونش نمازتو باز گیر میکنی ولی من اینبار امشب از شیوه ی جدیدی استفاده کردم که مقدمه تموم و اون اینکه آقا جان درجاهایی که میشه یواش خوند نماز رو شما به صورت اینکه در گوش کسی حرف میزنی ینی نه بلند نه یپاش همونطوری که شیطان وسوسه میکنه این صدای درگوشی صدای عامیانه و متداول و همیشگی من نیست در ثانی حضرت امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه دارند که قریب به این مضامین که تا فرشته ها و آنچه ما بین زمین و آسمان است بشنود خوب حالا فهمیدیم که این مرض که گرفتار میشن مختص ما گنهکارا است که نیاز به شیوه ی جدید داریم و دوم هم اینکه جاسوس زن و مردم باید صدای گنهکار رو بشنوه تا دعات کنه نه که هیچکه نباید جاسوسی کنه نه باید باشن و هستن هم اینا.

دعای خیر

پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۳۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

یه حالاتی هست که برای من کم تجربه جالبه و تازیه است و من مینویسمش تو وبلاگ پس دلیل نمیشه آدم خوبی باشم من یا مثلا عمل می کنم اگه یادمم بمونه خوبه وخیلیه خودش

خلاصه آقا رفته بودیم بیرون و تو ماشین عقب نشسته بودم و ترس تصادف داشتم پس یه ترسی بوده که من رازونیاز کردم و این نتایج حاصل شد و یادمه یه بار گفتم که به یارو میگن خوب تو چرا اگه میترسی و از آینده هم خبر نداری که ممکنه تصادف کنی با ماشین دیگران خوب چرا شما توکل نمیکنی و دعا نمیکنی واز خدا نمیخوای که آسوده خاطر و امن وامان برسی به خونه یا محل کار بعد یاروهه میگه چون میخوام رانندگیم خوب بشه محض همین دعاو توسل نمیکنم !!!لذا ما یه باید مثلا پاک نیت باشیم و توکل داشته باشیم من خودم مشاهده میکنم که وقتی ماشینمون تصادف کرده یا تو جوب افتاد جوی آب بعضی ها اونقدر محبت دارن که وسط جاده وایمیسن به داد میرسن اصلا وقت طلاشون رو با محبت جامعه ای خودشون نشون میدن این خیلی اهمیت داره و من به خودم که فکر میکنم میگم چه آدم بدی هستم که به هر دلیلی ا اصلا چون خوی زنانگی دارم بدبین هستم وسوءظن دارم نسبت به خود اتفاق تصادف دیگه چه برسه کمک لذا پس زنان و خوش نیتی ما چه؟ یعنی میخوام اصلااینو بگم که شما اگه مثل من که امروزصبح بیرون بودم و تو خیابان ماشینی دیدم که جرثقیل اومده بود از توی جوب بیرونش بیاره خلاصه اگر از دستمون کاری هم برنمیاد براش 2 دقیقه دعاکنیم (برای راننده ماشین توی جوبی) چطور شما وقتی ماشینمون خراب بشه انتظار داریم زمین وزمون به داد برسند وکارشون رو اجبارا تعطیل کنند به داد ما برسن یعنی حتی انتظارم نداشته باشی مثل من خعلی اهمیت داره که سریع کارت راه بیافته و مشکلی عظیم ترفعلا نداریم و گرفتاریم خوب هم میهن های ما هم همینطورن شما و من باید خیرخواه باشیم براش دعا کنیم لااقل اگر زنیم ویا کار داریم لااقل ازخدا بخواه که ای خدا طرف علاف نشه طرف ماشینش خرج تعمیرش کم شه وهزار شرایط بدی که ایجاد شده برای اونکسیکه گرفتارشده براشون دعا کنیم این اهمیت داره بعدا خدا هم به داد ما میرسه مابه جای اینکه برای موکلمون حرف بزنیم در دل باید مدام به جای شیاطین با خدا صحبت کنیم و همش مثل پیرزنها که دعا میکنند بلند بلند و ازخدا چیز میز میخوان ما هم در دل باید خیرخواه مردم باشیم وبرای عالم بعدمرگ وشرایط زیاده برای همه دعا کنیم مدام و از خدا بخواهیم یاری بده بعضی ها اصلانام خدا رو جلوشون بیاری ناراحت میشن ولی بعضی های دیگه برعکس خیلی حساب میبرند اصلا در دل خیرخواه بودن بهتره وریا روهم ازبین میبره یعنی الان شما بشینی دعا کنی ممکنه عجب وریا باعث بشه دعات اثر نکنه به اون حد وآرامشی که میخوای ولی اگر مدام خیرخواه مردم باشی ازدست شیاطین هم به خدا میتونی پناه ببری و نجات پیداکنی!!!

حال بد ما

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۳۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر
خوب یه موضوع دیگری که باید باز کنیم موضوع نفاق و فتنه است باید به ایام قبل از فتنه ی 88 که من هم وبلاگ داشتم و در فضاش بودم صحبت کنم خوب اون موقع بگیم که جنگ سایبری اصلا صحبت که نمیشد فقط یه فیلترینگی داشتیم که اصلا در نفاق و فتنه بحث سراینه که حق وحقدار پنهان شده ونمیشه گروهی رو مقصر کرد چون منافقان پنهانند لذا منی که چندوجهی داشتم صحبت میکردم وحتی معارف هم همش میگفتم ازبرکت بی ولایی بودن اینترنت که وضع خراب بود همیشه مورد اتهام قضات و پلیس بودم و همیشه میخواستن چون حق میگم منو دستگیر کنند چون واقعا حق در بین اینترنتیون وجود نداشت اون موقع وهرکس اینترنتی کاری میکرد مورد اتهام بود چون نیروی سایبری قوی ای وجود نداشت قبل ازسال 88 و ایران کارشون وتمرکزشون روگذاشته بودن روی فیلتر کردن و روی این هزینه باز شده بود و نیرو کم بود لذا اصلا زندانی میکردن اون موقه و حق معلوم نبود لذا منافقان و روانپزشکان مخصوصا درشهرما گیر داده بودن وروحانیون اینترنتی نداشتیم کما اینکه روحانیون الان هم قدرت ندارند خودشون رو ابراز کنند در اینترنت لذا میخوام فضا رو درک کنی که در فضای مه و دود آلود فتنه که حق معلوم نیست نمیشه اصلا درمورد حق صحبت کرد کاری که من داشتم انجام میدادم اصلا نمیشه نصیحت کرد در فضای سایبری که فلان گروه شما درست عمل کن اصلا در گروه نظامی سیاسی فتنه منافق وجود داره و قدرت داره لذا اصلا نمیشه نصیحت کرد وصحبت کرد وتوبیخ کرد آخه زنان هم چشمشون به اینه که کی میگه الله اکبر بریم دنبالش لذا نمیشه عزل کرد نمیشه پند داد نمیشه نصیحت کرد نمیشه نقشه داد نمیشه اسرارگفت چون یه عده خیانت کارند وبرای بهتر فهمیدن فضای نجس قبل از 88 که مومنان جمع نبودن و زندانی هایی داشتیم که مظلوم بودن شما نگاه کنیدتا چند سال پیش در باکس ها وسایت ها یه مکانی بود که به صورت تبلیغاتی در جدول هایی صحبت هایی میشد واخباری میداد وکنار هرستونش عرض شود تعداد کلیک ها و بازدید ها وجود داشت در ایمیل وسایت ها ومشاهده میشد سایت فیلترنشده ولی قضات هیچی نیمگن که آقا این لینک داده اینطوری:
عکس از اتاق پرو زنان    13333بازدید
عکس استخر زنان در شمال    12312 بازدید
حالا من کار ندارم که در لینکهای بالا فیلتر بود یا نه یااصلا نمایش میداد واقعا یا نه صحبت سراینه که جاهایی درخود ایران سایت هاوقدرت هایی وجود داشت که حتی صحبتشم جرمه یعنی اطلاعات خصوصی و دوربین های جاسوسی و زندگی افراد مثل آمریکا در دست همه بود و قاضی ها هیچ صحبتی در فضای سایبر وسختگیری نداشتند واصلا تمرکزشون نبود همین الانم سرشون شلوغه وسرشون نمیخواره یعنی دنباله پیدا کردن ودرست شدن نیستن وازخداشون نیست امربه معروف کنند و ما گروه مردمی دردست گرفتیم اصلا وقتشم ندارند خلاصه الان گروهها ساخته شد پلیس فتا راه افتاد و حق رو تا اون حد بتونن جدا کردن ازباطل ما هم شناسایی شدیم یعنی من بیرون که میرفتم همش ترس نه اوهامی ها بلکه حق بگی دشمن جمع میشه و کیوسک هم میخوند که مشکلات مااینه تبرج وچکمه ...طرح امنیت اجتماعی یعنی جوان ما برای پیشبرد هدف نه امنیت داشت وجاهایی ازکشورهنوزشاید نباشه و نه تبرج مردان اصلاح وترمیم و کمک میشه بلکه میزنن توسرش هرکی بلند شه و فتنه ی 88 شد و وضع عوض شد وگرنه قبلش ما شروع کرده بودیم مثل انقلاب که قبلش پیش زمینه هابود وکارایی شده و پتانسیل بود فقط رهبر کم داشت و ماهم از قبل میدونستیم کار خرابه و باید در فضاهای دیگر هم اصلاح بشه در فضاهای جدیدی که بازمیشه باید نیرو و هزینه داد وازجوان ها غافل نبود ونیروی مخلص داشت نه اینکه سربرید...

شرک خفی

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۳۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

خوب دیگه وبلاگ جدید داریم یعنی وبلاگ 12eza.blog.ir و موضوع بندی وبلاگ تمام شد و خودمون رو رسوندیم به این وبلاگ و امیدوارم خوش بگذره و ان شاالله که خوب تر از گذشته به پیش برویم 

خوب داشتم یه مقدار قرآن می خوندیم چند تا نکته رسیدیم یه نکته ی قابل اهمیت در کلام الله اینه که خدا حالا نمی دونم تنهاست یا چیز دیگه مخاطبینش که درموردشون توضیح میدهد در قرآن کریم بیشتر درمورد مشرکان و کافران و گنهکاران هست در مقایسه با مومنین ومتقین یعنی یه جورایی سرزنش و ایناست یعنی اصلا شاید کلمه ی مشرک و کافر هم نیاورده خداوند ولی مشاهده میشه که در معنایی که شده مخاطب مشرک و کافر و انگار بیشتر حرف خدا درمورد ایناست خوب چند تا دلیل ما میاریم که چرا اینطوره یک اینکه مومنین و صالحان هدایتشون رو خود خدا بر عهده گرفته و اجرشون و الهامشون خداست و صحبت خدا دردلشون جای داره و دعای های ائمه کمک کرده یعنی شما دعاهای مفاتیح رو بخونی یا مخاطب آیه های مومنین بشی تکبر نمیگیرتت و میفهمی که نه بابا ما هم عقبیم حالا اگه گنهکار هم نباشیم و کلام و هدایت و حرف دل مومنان خداست و اجرشون خود خداست و دیگه مثل ما نیستند که حرف جدیدی باقی بمونه دومین دلیل ازنظرمن اینه که خاسرترین و زیانکارترین مردم مشرکین و کافرانند که سرشون کلاه رفته است یعنی چون الان حق نمایان نیست و خدا خودش رو با زور نشون نداده قدرتش رو و مثلا مهلت داده به ما خلاصه این مشرکان الان نمیفهمند که وضع چه طوره و موقع بعد مرگ و قیامت می بینند که راه حق نرفته اند و می فهمند که باگناه کور و کرشده و بودند و خدا دنیا رو بهشون داده بوده ولی از آخرت و سرای باقی هیچ ندارند لذا می فهمند که غافل بودند اینکه ما الان تا زنده هستیم بفهمیم که غافلیم خیلی مهمه بلکه ما میگویم چه مومنیم و ادعامون هم میشود!!!  که مستحق بهشتیم حالا دورکعت نمازم خوندیم. خلاصه وقتی میبینند که دوستشون در اون دنیا انقدرنزدیک بهش بوده و الان چه جایگاه رفیعی پیش خدا دارد اون موقع خسارت معلوم میشه لذا الان مخاطب بیشتر کافرا و مشرکینند و دعوای عدالت وجنگ الان برسر مشرکینه که ایمان ندارند و دوروز قدرت دستشون هست لذا الان که قرآن خوندیم و مورد عتباب قرار گرفتیم این اتمام حجت شده که آقا خدا میگه ضرر میکنی و این دیگه حرف خداست خدا بارها مورد عتاب خودش مارو قرار داده که بیدار بشیم و شاید پدر و مادر و نزدیکان هم انقدر دلشون نسوخته که اتمام حجت کنند و ما حیوانات را بیدار نمایند از خواب غفلت خوابی که ما توجه نداریم و شاید راهی رو خدا باز گذاشته که ما برگردیم و امید هست هنوز که انقدر خدا درمورد ما مشرکین صحبت می کند و این روش هم روشی است که آیت الله خامنه ای (ره) هم درمورد دشمنان دارند و آمریکا و دشمنان را ازسر دلسوزی هم که شده حتی یعنی ممکنه آمریکا به این بدی رفتار نکنه وزشتی عملش رونفهمه لذا مهم بیدار شدنه که در دلیل سوم خواهیم گفت دلیل سوم هم اینکه آقا راه آدم شدن تمامی نداره هرچه قدر ماخوب هم که باشیم درصدی شرک و پلیدی در ما هست و می توانیم بهتر بشیم ما اگه بپرسن خدا کو اثبات کن چیزی نداریم پیش خودمون مگرخود خدا که در دل و دیده ی ما باشه و به جایی نرسیدیم که خدای خودم رو با نوشته هام در دل و اشک شما جای بدم و شوق و ذوق خداوندگاری را با تواضع و ایمانم به شما تزریق کنم و شمارو با خدا آشنا لذا چیزی نیستیم ما بعد معصوم هم نیستیم و صحبت بیشتر سر اشتباهات ماست و بد کرداری و شرک های خفی و نفاق و ریاهایی که وجود داره اگر دشمن خدا نباشیم ما اکثر مردم خیلیه حالا آمریکا هم بماند و بهونه ما اگه مشرک نباشیم زیر بار زور نمیریم و همه تا بمب هسته ای هم سر دین هستیم و در جنگ غزه خوش به حال شهدا ولی چه مصیبتی میکشند بچه هایی که فلج میشن این درده که بی مادربشوند بی سرپرست بشن و معلول بشن و اسیر بشوند و اینا تحملش سخته وباید یاری بدهیم اگر دین داریم و اگه مومنیم باید مریض بشویم اصلا نه میبینی که بیشترخدا درمورد ما مشرکین صحبت کرده که اتمامحجت بشه و تاکید خدا روی ماست مگربیدار بشیم و دیگه حرفی نمیمونه در قیامت که کسی نگفت درسته خدا مستضعفین دینی رو پوشش میده ولی دیگه حق رو دیدن و عوض شدن و کفران کردن بعد از ایمان حالا یکی از اول مستضعفه علمی دینی هست که خدا بهش میده

 ولی بالاخره ما باید سردین یه زحمتی بکشیم یا نه؟باید استقامت داشته باشیم یا نه و نه کی بله گناه خودش اومد و ما راهی نداشتیم این چه استدلال غلطیه بلاخره باید خوب و خوبتر ها جدا بشن یا نه؟؟ پس یه کم زحمت بدهیم به خودمون بعضی ها دست وپاشون رو دادن الان ایمانشون ذره ای کم نشده این جانبازان بعضی ها هم که میگن خوب دیگه میخوان طبق میل نفس اجرا کنن که راهی جز گناه بر ما نزاشت بلکه باید طبق دستورخدا و خواست خدا مسیرمون رو تغییر و معین و به پیش برویم و انتخاب کنیم درصورتیکه بعضی ها انگار مجبورند که درزندگی گناه کنند وانگار هیچ راهی نیست جزگناه این گمراهی است وباید بیدار شد وحیوان نبود واستدلال غلطیه مثل یه بره که هر جا بره علفاشو میخوره ودلیل خواصی نداره که زمین ماله کیه ویا علف سمی باشه یا نه وهیچی گشنشه آخه حیوونکی!!!

kazm

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۱۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

یه خوابی دیدم در ضمن امروز عید فطر هست عیدتون مبارک باشه اینکه می فرماید عالم محظر خداست در محظر خدا گناه نکنید حرف بسیار بالایی است که از دو جنبه که امشب یکی از جنبه هاش رو یافتم پیدا شد و اون اینه که جنبه ی اول اینکه  من خودم رو در حاظر نمی بینم آقا چه کنم دست خودم نیست ایمانم ضعیفه که باید قرآن خوند یه جنبه ی جدید از این جمله که ((عالم محظر خداست در محظر خدا گناه نکنید)) که من بهش کمتر فکر میکردم دوقطبی بودن ماست یعنی الان روانشناسان مارو می شناسند که آقا ما ممکنه هرکاری ازمون سربزند اگر در شرایط گناه بیافتیم اصلا یقینا سر میزنه و آدمی هستیم که با آدم در حال حاظر فرق میکنیم و اصلا در بعضی شرایط حیوان میشویم حالا روانشناسان بهتر تشخیص میدن دوقطبی بودن هارو که طرف یه آدم دیگست موقع گناه وشهوات نه دین داره نه مذهب نه خدا ولی منی که ضعف ایمان داشتم وادعام میشد درخواب دیدم که موقعیتی ونرم افزاری بود که میشد هرچی دلت خواست سرچ کنی و شاید به اینترنت وصل بود ومن میخواستم متاسفانه خلوتی ایجاد بشه که عکسای چیز سرچ کنم یعنی کل ماه رمضان ماه مبارک به کنار من هنوز آدم نشدم بعد که بیدار شدم دیدم یه آدم دیگری هستم یه آدمی که خجالت کشیدم که اینکارو میخواستم بکنم وضایع شدم و خدا رو حس کردم وفهمیدم آدم نشدم حیوان هم هستم اگه شرایط برقرار باشد و دین وخدا رو به موقش می فروشم و برام جالب بود چه طوری در خواب یه حال و رفتار دیگه ای داشتم و دربیداری یه آدم دیگری یعنی من عوض شده بودم؟؟ یعنی من اقدر ضعیفم ونتیجه ها و رفتارم وکردارم و اندیشه و فکر ونتیجه گیریم آخه من فکر میکردم گناه یه لغزش کوچیکه مخصوصا در شهوات اگر فکرمون جابه جاشه نمی دونم اگریه کم تلاش کنیم میشه عوض شد ولی دیدم یه ریشه یابی و یک کاربسیار دشواره مخصوصا اگر در وادی گناه گیرکرده باشیم حالا ما که برای شهوتمون قرص میخوریم ودوریم ازماجرا و اززن بدم میاد ولی ادعام هم میشد که فهمیدم ریشه ی خرابکاری های گذشته است وگرنه خدارو در خواب میدیدم ناظر برکارم.

میدونی مثل چی میمونه؟؟ مثل اینه که شما خشمگین بشوی بعد بخوای خشمت رو کنترل کنی بابا خیلی سخنه حضرت امام موسی کاظم (ع) کظم غیظ کظم غیظ یعنی فرو بردن خشم و شهوت این امام بزرگوار در زندان ها با زنانی روبرو میشدند و حتی زنان عوض میشدند یعنی کظم غیظ یقینا فرو بردن شهوت هست ولی چرا علما اعتراف نمی کنند و فقط می گویند فرو بردن خشم؟ خوب اولا نزدیک تره و بچه نمیفهمه دوما من خودم در موقع خشم ممکنه هرکاری بکنم و خیلی سخته و مثال مشابه شهوت هست خشم که باید کور بشه نقطه ی خشم ما وگرنه خدایی نکرده منجر به قتل میشه سوما فرو بردن شهوت خودش انگیزه ای میشه برای شهوت رانی یعنی مرتیکه میره به دنبال و فکر و عکس و فیلم شهوت رانی به این بهونه که میخواد کظم غیض کنه و جلوی شهوت رو بگیره که این بهونه رو باید گرفت و کار غلط اندر غلط رو باید جلوش گرفت شهوت خودش انقدر قوی هست که با پای خودش به سراغ ما بیاد ونباید بهونه دستش داد و کظم غیظ باید کرد.

minab

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۱۴ ق.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. طسم

  2. تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ

  3. لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ

  4. إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِم مِّن السَّمَاء آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ

  5. وَمَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مِّنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ

  6. فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنبَاء مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون

  7. أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ

  8. إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ

  9. وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ

  10. وَإِذْ نَادَى رَبُّکَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ

  11. قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا یَتَّقُونَ

  12. قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَن یُکَذِّبُونِ

  13. وَیَضِیقُ صَدْرِی وَلَا یَنطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ

  14. وَلَهُمْ عَلَیَّ ذَنبٌ فَأَخَافُ أَن یَقْتُلُونِ

  15. قَالَ کَلَّا فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُم مُّسْتَمِعُونَ

  16. فَأْتِیَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ

  17. أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ

  18. قَالَ أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَلَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ

  19. وَفَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ الْکَافِرِینَ

 

خوب این آیات شریف یک صفحه از سوره ی مبارکه شعراء هست که تصمیم گرفتم قرآن بخونم و دلم میخواست یواش بخونم و همین که چشمم به آیات بخوره و تفکری کرده باشم و بلندم نخونم و اینا این شد که از آیه اول که خوندم مثلا چند بار آیه رو تکرار میکردم و خوندم و میخوام تفکراتم رو بدون اینکه به تفسیر مراجعه کنم و مشورتی میخوام گذرا این یک صفحه رو که مرورشد در ذهنم روبرای شما بگویم:

قبل از اینکه قرآن بخونم داشتم مطالعه می کردم یه کتابی رو بعد متوجه شدم ذهنم ماته و چیزی نمیفهمه و برای اینکه مطلب کتاب رو بخونم باید دو سه دفعه روی همون متنی که الان داشتم میخوندم بخونم تا توجه م جلب بشود تازه و خوب شاید اثر قرص های روان هم باشه ولی دیدم که وضعم خرابه پناه بردم به قرآن ومنی که کتاب میخوندم و چیزی حالیم نمیشد و مغزم گیرایی نداشت حالا میگم چی فهمیدم با خواندن یک صفحه و تفکر در آن صفحه

اولش که کتاب قرآن رو بازکردم و شانسکی سوره ی شعراء اومدش آیه ی اول و دوم رو خوندم که فهمیدم باید به صورت مغرورانه ومتکبرانه قرآن نخوند و نه که فکرکنیم علامه ایم باید بفهمی که هیچی حالیت نیست و این از فکر غلط خودم بود وچیزای دیگرم فهمیدم که آدم خوبی نیستم وچقدر بهم آبرو دادن ونظرم درمورد انسان خوب بودن عوض شد وهمین که آیات روتکرار میکردم تاثیر داشت روی فکرم که درمورد زندگیم هم بودا ولی روی فکرم کار میشد خلاصه آیه ی اول که رمز مانند بود آیه ی دوم هم گفتم یعنی چه؟؟((تلک آیات الکتاب المبین)) همش میخواستم بفهمم که یعنی چی ؟ گفتم الکی که نیست من باید از این آیه چیزی دشت کنم وچند بار تکرار کردم و به خیر گذشت آیه 6و7و8 رو توجه کردم که گروهی مسخره میکنند آیات خدارو که درآیه 6 میفرماید به زودی نشونشون میدیم وخبرش مسخره کردنشون میرسه در آِیه ی 7 میفرماید ایناکه مسخره میکردند و کلا همه آیا نمی بینند که رویاندیم درزمین از کلا زوج هایی رو و درآیه ی 8 میگه که دراین آیه ای هست که اکثرشون ایمان نمی آورند یعنی خدا درمورد یه نشانه ای ازگیاهان صحبت می نماید در زمین که زوج هستند و ما این نشانه هارو مسخره گرفته ایم وخبر استهزاءمون رو هم خواهیم شنید پس اولا حکم خدا میده که خبرش رو بعدا میفهمی یارو که با تفکر در اینکه که درختان همه شون زوج اند باید ایمان می آوردی و الان نمیفهمیم وشاید بشر هیچوفت نتونه کشف کنه این زوج بودن گیاهان رو (کل) نه فقط خرما !!! البته کشف میشه ها دوما چرا خدا گیر داده به نشانه ی زوج بودن که ما بنگریم و ایمان بیاریم این همه نشانه ی دیگر دارند کافرا خوب به اینشم ما تفکر کردیم و اینم به خیر گذشت و رفتیم سراغ آِیات بعد و دیگه این آیه ی 15جلب نظر کرد و رفتم تو فکر از دو باب اول اینکه می فرماید با آیات ما برو که ما میشنویم!!! قبلش داشته شکایت میکرده حضرت موسی(ع) که خدایا میترسم تکذیبمون کنند و هارون رو هم با من بفرست و اینا اولا تکذیب کردنشون عمله ها نه که فقط سخنرانی باشه بگه شما دروغ میگی بعدشم اینکه آقا باب اول که میخواستیم بگیم این بود که خدا می فرماید بیخیال!! یعنی نترس ما میشنویم چی میشه ای موسی با آیات ما برو جلو و بیخیال دیگه =انا معکم مستعمون. میخواستم به معنی ((بیخیال)) خودمون برسیم که بزرگش نکن نمیخواد بترسی ازشون باب دوم ازاین آیه ی 15 اینه که ما هم بیخیال بشیم باب سوم آیه ی 15 هم که باز شد اینه که چرا خدا میگه ما میشنویم چرا نمیگه پدرشون رودر میاریم؟ خدا نشسته کنار فرشته ها میشنوه که موسی (ع) بیچاره میخوان تکذیبش کنن؟؟همین ای خدا فقط میشنوی؟؟ الان احمدی نژاد بره سازمان ملل میشنوی فقط؟ خوب میرسیم به باب دوم که گفتم که ما هم بیخیال بشیم مثل خدا مگه خدا نگفت موسی بیخیال؟؟ خوب ما هم بیخیال میشیم میبینیم که اصلا خدا انگار شوخی شوخی موسی رو فرستاد به سمت فرعون یعنی مسخره نیستکه در آیه ی 16 میفرماید برو موسی پیش فرعون بگو من فرستاده ی خدام ؟؟ این مسخره است الان یه فقیری بیاد بگه خدا گفته 100000 تومن بده چی میگی یعنی حالاکاری هم به فقیر نداریم میگیم که حرف بزرگی داره میزنه موسی وانگار خدا با یه آدم ضعیف و فقیری میخواد قدرتش رو همون قدرتی که فرعون از قبل خبر داشته رو میخواد بگیره (پس بیخیال) انگاروضع طوری بوده  که موسی (ع) نباید بزرگش کنه بلکه فرعون از قبل خداشناس بوده منتهی تکفیر میکرده خدارو ومیدونسته خدایی هست و شکست خواهد واز جادوگران هم شنیده بوده که دولتش نابود میشه حالا خدامیگه به موسی بیخیال برو پیشش البته خدا در آیه ی 15 میفرماید توسط آیات ما برو پیشش که ما میشنویم بله آیات هم هست نه که خدا ول کرده باشه موسی رو بگه بیخیال برو که ما میشنویم حرفاتو و اینطور نبوده که موسی فکر میکرده تکذیب میشه توسط فرعون فرعون جادوگر داشته بالاخره و خدا رو بیشتر ازمردم جاهلی که کنارش بودن میشناخته است!!! منتهی موسی (ع) از تکذیب میترسیده که خدا میگه بیخیال ما روی فرعون ازقبل کارکرده بودیم منتهی فرعون کفران میکنه وبه جنگ خدا میره حتی توسط پرندگان هم میگن به آسمان پروازمیکنه که خدا رو بکشه و صدایی هم و خونی رو هم میبینه یعنی جنگ با خدا نه تکذیب وکفران خدا که این تکذیب خداوند روخدامیگه بیخیال موسی(ع) و اصلا بیخیال موسی نترس ما بودیم که به قرعون قدرت دادیم و شوکت و حکومت نترس خواستیم پس میگیریمش و این نشون میده که هنوز موسی(ع) ایمانش قوی نشده بوده و اولین امتحان بزرگ رو نگذرونده بوده!!!


mohvidt

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۱۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خوب دومین شب قدر بود امشب و احتمال شب قدر بودن سومین شب میگن بیشتره خوب یه حالاتی هست که ما میخوابیم و بیدار میشیم تکبر داریم و انگار در خواب غفلت بوده ایم حالا شاید گناه خواصی هم نکردیم ولی شیاطین دل مارو برده اند و ما مسخ شده ایم مثلا من امشب خواب بودم و بیدار شدم و نه که حال نداشته باشم جوشن کبیر بخونم آخه بعضی موقه ها کارهای مستحبی اگر بکنیم دل قبول نمیکنه و بدتر میگن قبض میشیم نه امشب شب دعا بود و باید حال باشه ولی حس طلبکاری داشتم با خدا تا اینکه یاد مرگ کردم  و اون لحظه ای که میخوان مارو بزارند در قبر و تنها خواهیم ماند و تا ابد فراموش بد اون حالتی که شیطان جلوی چشم کشیده بود و اون قدرت و جاه و مقام  آمالی که در خیالم بود از بین رفت و تواضعم بیشتر شد در خواندن جوشن کبیر چون من خودم با صدای خودم میخونم و از صدام معلومه که چه طوری خدا رو میخونم اولش دیدم دارم بد میخونم و همش میخواستم با نفسم و توجه به معنای درستش کنم بعد دیدم اینطوری نمیشه و 50 تا فراز اول جوشن کبیر رو خوندم و تمام شد در فراز 50 به بعد یاد مرگ کردم و توجه به معنای و نفسی که میخواست با زور درستش کنه دیگه اینبار درست شد و میگن وصل شدن سیم از طرف عالم بالا هست نه از طرف ما ما باید فقط توجه داشته باشیم و بیدار باشیم و این شیاطین نباید پرده باندازن جلو چشم ما که گناه رو زیبا بدونیم که حال گنهکاری و تواضع نداشته باشیم الان  اگه به ما بگن که تا ده دقیقه دیگه خواهند کشت مارو یا همه ی مال ما رو میدزند خوب حالمون عوض میشه گوشمون چیزای دیگه میشنوه و فکرمون عوض میشه و حساس میشیم در صورنیکه مرگ حتمی است و ما هم از زمان مرگمون خبر نداریم ولی هیچ بیخیال و غافلیم و آیت الله جواد انصاری گفته اند که ((وقتی اذن دخول میخوانید اگر برای تان حالت خضوع و خشوع و بکاء پیدا شد بدانید که ائمه(ع) شما را قبول کرده اند ولی اگر این حا را نداشتید صبر و تحمل کنید تا این حال برایتان پیدا شود.)) خوب اولا ما غافلیم و مقام و بزرگی و خیرخواهی ائمه رو نمیبینیم دوما باید صبر کرد دعا رو خوند و انقدر التماس کرد که حال بدست بیاد نه که حال حال نداریم تا امید بشیم بلکه باید صبر کنیم!!! بعد اینرو هم بگم که پرده انداختن شیطان و غفلت نفس ما رو ببینید مثلا من خودم از یه تفر در ماه محرم شنیدم که میگفت امام حسین دیگه بسش هست این همه براش سینه زدیم یعنی این فرد داره فکر میکنه کاربزرگی کرده و برای امام حسین کاری کرده و خیلی میشه رو این حرف جاهلانه ش حرف زد و حرف شیطانی یا مثلا ما داریم تلوزیون شبکه ی قرآن رو میبنیم و طلبکار هم هستیم که آقا افتخاری هست که ما وقت گذاشتیم و شبکه ی شمارو تماشا کردیم حالا توجه کنید به ما که ما گوشه ی چشمی به برنامه ی شما داشتیم و تجلیل کنید از ما چون همه کس که برنامه ی شبکه ی قرآن رونمیبینه درصورتیکه ما مدیون اونایی هستیم که این همه زحمت کشیده اند و برنامه رو ساختن نه که طلبکار باشیم کاملا برعکسه و شیطان پرده می افکنه در دید شما که وارونه تصور میکنی و غفلت داری و شیطان هم میگن ضعیفه کیدش یعنی مانند یه عقرب هست که اگه نیش بزنه باید سرم وصل کنند وگرنه ما میمیریم ولی همین عقرب اگه با یه انگشت له ش کنیم میمیره و خطرش رفع میشه پس نباید بهش فرصت داد که نیش بزنه و بکشه مارو وگرنه وضعمون خراب میشه خلاصه این روزا خیلی روی امتحان و دید و پرده ی چشم من کار میشه که غفلت داشته باشم و بخوابم همش و خواندن 100 فراز از جوشن کبیر حال مارو عوض کرد و دوباره امشب هم عاجزانه خدا رو خوندم چون به یاد بدبختی و فقرم در بعد مرگ افتادم و پرده ی شیطان و پرده ی غرور وتکبر کنار رفت و رحم کرد خدا باز و تواضعم بیشتر شد گرچه اشکی نریختم و دلم میخواست گریه هم داشته باشم که نشد!

moshabehat

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

 یه چیزی هست  که باید تحقیق کرد ولی میشه حدس زد چون اولا خدا گفته ادعونی استجب لکم یعنی دعا خوندن اصلا هدر نمیره این یک دوم یادم رفت ولی موضوع اینه که آقا ما یه موقعی میگیم خوش گذشت حال خوشی داشتیم و لذت بردیم از دعای شب قدر آیا این ملاکه یا اصلا ملاک اینکه خدا قبول کرده چیه؟ یعنی اولا میبینی بعضی ها دعا نمی کنند زیراکه میگن حال نمیکنیم میگن خدا جواب نمیده نعوذ بالله و وضع ما بده بعضی دیگه هستند که ملاک اینکه حال میکنیم در دعا فقط جنسی است حالا خوب که ما زن نداریم یعنی احیای جنس و جسم که خود آقای فاطمی نیا تو تلوزیون عرض کردند که شب های قدر رو آِیت الله بهاءالدینی که استاد ایشون هستند میگفته اند که از خدا بخواهیم که قلبمون زنده بشه نه جسممون!!! لذا توجه بشه به این و ملاک حال کردن بعضی ها میگن جنسی است یعنی هرچه سوزناکتر بخونه مداح اینا وضعشون خیلی خرابه و فکرشون و خواسته شون بعضی دیگه حال روحانی رو یه وقتی چشیدن حالا گناه کردن چیزی بعد دیگه اون حال خوش معنوی نیست و ناامیدند خوب من اولین شب قدر رو گذراندم در خانه و الان بیدارم یعنی یه عجایبی رخ داده که شیاطین که همش منو خواب میکردن که کار نکنم و بخوابم امروز سحر و جادوشون نگرفته چون من دیشب یه کارایی کردم تو خونه و الان سرخوشم ولی داشتیم میگفتیم ملاک دست ما نیست اصلا ترازوی حال رو بزار کنار که بخوای بگی خدا با توجه به حالی که من دارم توجه کرده بهم نه خیلی چیزا هست که نقد بهت نمیدن مخصوصا لذات عبادت و لذات معنوی که نمیگم نمیدن بلکه میگم ملاک نیست معلوم نیست که بگی این دعا رو خوندنم من و خدا توجه کرد بهم یا نه این حال ملاک نیست ملاک این نیست که چون من خوشحال شده م و امروز بیدارم این پس نشانه ی اینه که من قبول شده و خدا بیشتر منو دوست داشته تا شما نه اینطوری نیست میزان حال نیست بعضی ها خدا رو و ائمه رو و همه اعمالشون رو و همه کس رو با حال خودشون میسنجن که حالا خوشحالند یا نه و لذت بردن یا نه و مستند یا نه که این غلطه میزان درستی نیست!!! و اما من چه کردم که امروز نتونستند شیاطین تو رختخواب خوابم کنند من دیشب دعای جوشن کبیر رو در خلوت خوندم و در دوقسمت 50 تایی فرازش و خدا نجاتم داد از دست غم البته دعای توبه ی حضرت امام سجاد در صحیفه و همچنین سوره ی یس رو هم خوندم دعای توبه توجه م به امام زمان جلب شد و به دلم خورد قرآن بخونم دیگه کتاب قرآن نیاوردم و شروع کردم از تو مفاتیح سوره ی یس رو خوندم و دلم و قلبم آروم گرفت یعنی همش میگفتم چرا من دلم نمیسوزه و سنگ دل شدم خوب قرآن که خوندم سوره ی یس رو بعد از مدت ها این آرومم کرد و در دعای جوشن کبیر هم صدامو عاجزانه خوندم خدارو که تکبرم خوابید و رحم کردن فرشته ها وخدا چون عاجزانه و فقیرانه دعا رو خوندم نه متکبرانه و شاید چند تا اشکم ریخته باشم و امروز دیگه خوابم نبرد و سرحالم خدا رو شکر ولی باز حال افراد و ما ملاک قبول شدن و سبقت وبرد و پیشروی نیست!!! وخلاصه همین که دیشب از خدا التماس کردم و عاجزانه خوندم خدا رو و فرشته ها دیدند که من خدایی دارم و خودپرست نیستم دیگه و همش نیمخوام دیگه خودم رو بزرگ بدونم و حکمرانی نفسانی بکنم بر سر شما و دیگران این عجز من که درومد از صدام دیگه حساب دست فرشته ها اومد و منو نجات دادن از دست شیاطین و دیشب تو فراز جوشن کبیر هم تو فکر بودم که این همه چیز درمورد خدا صحبت شده است حالا چرا ما باز خدارو نمیشناسیم و با این همه توضیح خدا معلوم نیست در دل ما و ما نمیبینیمش و دلم میخواست توجه کنم که خدا کیه یعنی میبینی علمی صحبت شده عرفانی صحبت شده تجربی صحبت شده همه ی علم تو دعای جوشن کبیر صحبت شده ولی ما باز خدا رو نداریم در چشم و قلب یعنی اولا خدا باید بیاد دومن خدا باید بیاد جلو و همین یعنی فرصت هست که خدارو انکار کرد خدا رو انکار کردن این نیست که خدا وجود نداره بلکه مشرکین و کافرین هم میگن یه خدایی هست بلکه ما نمیبینیمش و قهریم و از یاد بردیم خدا رو که چی بود؟ کی بود؟ کی نجاتمون داد انگار رها شدیم این همه در دعا توضیح داده هیچی نشناختیم خدا رو دست ما نیست ما فقط جرممون گناههه و خدا باید توجه کنه که برگردیم---

ghool

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خوب داشتم از رو قرآن روخوانی می کردم به آیاتی رسیدم و توجهم جلب شد--------------------

84)قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِیهَا إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ

85)سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ

86)قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ

87)سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ

خوب این سوره ی مومنون هست در آیه ی 84 به ما می فرماید که چه کسی زمین و و آنچه در آن است رو خلق کرده به ما مشرکین میگه و ما میگیم همه از آن خداست خوب نکته این بود که در آیه ی 86 می فرماید که چه کسی هفت آسمان و پروردگار رب عرش عظیم هست یعنی ما الان می فهمیم در ِآیه ی 84 و مخاطب ماییم که زمین و آنچه درونش هست رو مشاهده می کنیم ولی تا حالا هفت تا آسمان و عرش خدا رو که ندیدیم که در آیه ی 86 اومده و شاید یقین هم نداشته باشیم که عرش خدا چیه اصلا ما که سفر نکردیم که ببینیم که هفت تا آسمون هست تا اینکه مخاطب آیه ی 87 باشیم خوب پس مخاطب آیه ی 86 کیه نعوذ بالله فرشتگان که نیستند که بخوان تقوا بورزند و روح هم که فرصت تقوا ورزیدن تمام شده برای ارواح مشرک و میمونه ما در آینده که سفر کنیم به هفت آسمان و پیشرفت کنیم که شما شاید بگی خوب ما در آِینده به کرات دیگر سفر خواهیم کرد و هفت آسمان رو خواهیم دید در زمان حضرت ولی عصر(عج) ولی باز اینم مشکل داره از کجا معلوم راهمون بدن یعنی چه؟ یعنی شاید منظور این باشه که (سیقولون) یعنی شما که بعد مرگ و به زودی خواهید فهمید و علمتون میرسه که همه چیز از آن خداست پس همین الان که نمرده اید تقوا بورزید!!!


dorood

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۵۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

 یه حسی هست درونی هست و باید شهدا و خدا رحم کنه مثلا من یه سخنرانی گوش دادم تغییر کردم و رحمت الهی نازل شد و فهمیدم که باید کننده ی کار خدا بدونیم و باید بفهمیم که هیچکس نمیتونه مارو کمک کنه جز خداوند یعنی درگاه دیگری نریم مثلا ممکنه خوشت بیاد دیگران بیان درخونه ات یا بگن زنم بشو یا بگن شوهرم بشو یا بر اساس چیزی که خودت داری بگن راهنماییم کن عرفان یادم بده اینا همش شرکه آقا یعنی باید به چایی برسیم که بفهمیم کسی جز خدا کمک نمیکنه اون مقع تازه خدا میاد توی زندگیمون!!! تازه راهمون درست شده تازه چشممون خیانت کار نیست محبت زیاد شده درگیری کم شده جامعه پیشرفت کرده و خدایی شده اون موقع نه کنه شما آدم خارق العاده ای باشی بلکه خدا توسط شما دیگران رو کمک میکنه ولی باز شما و همه باید بدونیم که کارخدا بوده من الان مشرک شدم تعارف نداریم و خعلی هام مشرکند و واقعا تمام رحمت ها از دستم در رفته و شیطان هم میدزده ایمانت رو لذا کسی که خدا رو حس نمیکنه و امیدش و چشمش به بندگان خداست تا خود خدا و خدا رو گم کرده این فرد دیگه چی بگم این فرد زندگیش تباهه همه ی قشنگی ها خداست شما یه قشنگی ای که دیدی از یه انسان باید یاد خدا کنی بگی فتبارک الله احسن الخالقین حالا من مثل عارفا نیستم که حسی که کم هم هست و کمی خدایی شدم رو تزریق کنم به شما که با این متنی که نوشتیم شما خدایی بشوی ولی اتفاقا برعکسش موج شیطانی که دیگران دارند روی ما هم تاثیر غیر خدایی گذاشته تا شاید هممون داریم به پای هم میسوزیم مثلا رئیس جمهور قبلی رفته بود دنبال جنگیر این مصداق بارزش که باید درست بشه وگرنه من که نمیتونم کاری کنم بلکه ایشون روی من تاثیر بد میزاره نه من روی شما با نوشته ام یعنی میگم حال جمعی غیرخدایی باشه چون ما مسولیت نوشتن قبول کردیم و انتظار دارن ازما لذا شما رو نمیتونم روح خدایی تزریق کنم بلکه میبنی بیماری و مرض شما دامن منم گرفته لذا مثلا در برنامه ی ماه عسل چون میبینند که مهمان هایی که دعوت میکنند از بس دید ها خرابه اثر خوب که نداره اثر بد داره در جامعه لذا مهمانی رو دعوت می کنند که مثلا زن رفته سر کار خوب این بده این حالت که بره خیابان ترشی بفروشه!!! این رو دعوت میکنند برنامه که دیگه کسی اینکارارو نکنه و هم خودش و هم دیگران برسند به داد که اصلا اگه کسی اینکارو کرد بگن تو هم مثلا میخوای بری برنامه ی ماه عسل که اینکارو میکنی و دردسر میخوای ایچاد کنی حالا صحبتم این نبود میگم که باید خدایی بشیم من خدارو و تاثیرش رو در زندگی کم میدونم این مشکل عظیمی است که باید قرآن خوند!!!

mohemni

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۵۰ ق.ظ | علی | ۰ نظر

 بچه نه بچه تا کودکه یعنی بچه تا بچه است یعنی بچه دردوران بچگی هرچیزی رو که می شنوه تکرار میکنه و معنیش هم نمیفهمه این در حدود 4 5 سالگیش که دیگه میتونه حرف بزند حرف های دیگران رو تکرار میکنه مخصوصا نزدیکاشو ولی تا یه کم بزرگتر شد بازم نه اونجاهم نمیتونه حق رو از باطل به درستی تشخیص بده لذا اینجا هم تقلید نمیکنه تا اینکه بزرگ میشه اونجام هم مرض زنانگی میگیره یعنی تکبرش زیاد میشه و باز فکر میکنه کسیه و حرف های دیگران رو تقلید نمیکنه و انسان هم تا 24 سالگی میگن اگر مجتهد شد که شد دیگه نمیشه خلاصه کار کار ندارم نکته ش مجتهد بودن نبود بلکه شما و ما من خودم تکبر دارم و حرف های فیلم هارو به دلایلی که گره می اندازن تو زندگی یا تکبر دارم که خودم رو بیشتر نشون بدم خلاصه آقا اینو میگم که باید شما دفترچه ای داشته باشی برای محاسبه که خوبه ولی تکه کلام های فیلم هارو یادداشت کنی این اثر بسیار زیادی داره درموقعی تقلید کردن یا مثلا شما میبینید که روحانی عزیزی داره سخنرانی می کند و از یه مصداق هایی استفاده می کنه که آقا این یارو بهش میگیم فلان کن میگه مثلا ایشالا بعدا خوب ایشالا بعدا رو یادداشت کن این برای رند شدن خوبه همیشه که نباید مخلصانه با دیگران صحبت کرد مثلا آیت الله قرائتی در مصداق هایی که میزنه آدم میخواد رند بشه اگه یادداشت کنیم این یک نکته دومین نکته اینه که در فضاش قرار بگیریم الان شما صدای سنی ای که فارسی صحبت میکند لعنه الله و ضد شیعه حرف میزنه این صداش باید به گوشمون خورده باشه در مناظره های بین سنی و شیعیان خوب این صدای این سنی به منزله ی صدای شیطان هست یا یعنی خدا خواست کمکت کنه صدای این سنی میاد تو گوشمون یا اصلا هرکسی که شما آدم بد میدونید و نظرتون اینه که این آدم شیطانه حرف زدنش این بعدا خدا با خیال خودتمم که شده کمکت میکنه اگر رحمانی باشه نه فضای شیطانی ولی در فیلم رخ نمیده معمولا بازیگران دارن بازی میکنند دیگه لذا موقعیت جدی ای نیست و ما خوشبین هستیم و گفتیم خوشبینی مفرط هم خوب نیست که حق رو نتونیم از باطل تشخیص بدیم خدا هم کمک نمیکنه و گیر می افتی مثلا گناه کنیم گیر می افتیم و این برنامه ی ماه عسل مهمان های عزیزی که داره همین فیلم ها و صداشون و موقعیت هاشون در ذهن ما میمونه و اگر خدا خواست دستمون رو بگیره به یاد اون موقعیت اینا می افتیم و راه و از چاه تشخیص میدیم اگر عقلمون نکشه و جاهایی که استخاره لازمه اینجا ممکنه خدا کمک کنه-----------------------------

bayom

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۴۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

  یه بحث اجتماعی و شخصی بکنیم البته حالا که فکرشو میکنم میبینم تقصیر خودمم هست قبل از اینکه چیزی بگویم اینو اعتراف کنم که در مقام مقایسه هستیم ولی عاشق نیستم به اون صورت مثلا قبلنا همش گیر میدادم که چرا آهنگ های مثلا عاشقانه ی تلیویزون کم شده و اینو کمبود رحمت خداوندی در اجتماع میدونستم که برکت ها از جامعه رخت برگردونده اند و ظلم ها بیشتر شده ولی الان که نگاه میکنم میبینم همین سریال مدینه که ماه مبارک از تلوزیون هرشب پخش میکنه آهنگی است عاشقانه و عاشق بوده که سروده و رزق و روزیمون خوب بوده که ما میشنویم یا مثلا همین آهنگ برنامه ی ماه عسل اینطور عاشقانه و زیبا همیشه ما نمیتونیم بسراییم و بخونیم یعنی خواننده بشیم شعرشم قشنگ آهنگشم قشنگ یعنی ما میدونیم که خبرایی هست و بستگی داره روزی دهنده از عالم بالا بخواد که کارا تا چه حد درست شه و چقدر خداراضی باشه از ما و معمولا صدا وسیما خودشون رو ضایه نمیکنن با یه آهنگ و فیلم که بخواهند به زور و نه اینکه با عشق بلکه با زور بخوان آهنگ خودشون رو قالب کنند نه روزی درکاره و خواننده ی امسال با پارسال فرق داره نه که با زور بخواد همونو قالب کنه البته ریسکشم زیاده ولی دیگه دست ما نیست حالا بریم سر اصل مطلب نباید زیادی حرف میزدم اینکه آقا در اجتماع می بینیم که دشمنی هاا زیاد شده و مردم به همدیگه میپرند و دعوا دارند بیشتر تا بخوان به هم محبت کنند همش میخوان مچ بگیرند و اذیت کنند به هم در جامعه هیچکس حوصله ی هم رو نداره زندگی ماشینی تر شده اعصاب ها خوردتره اقوام با کنایه با هم حرف میزنند و زندگی اجتماعی به جنگل تبدیل شده که اینا تو ماه رمضون انتظار میره کمتر شه که ما حسش کنیم و میگیم دیگه خلاصه اگر کسی داد بزنه کمک مردم کمتر به داد میرسند حوصله ی هم رو ندارند پدر بلد نیست هنوز با خانواده چه طوری برخورد وصحبت کنه و دشمنی ها زیاد شده و به فریاد هم نمیرسند مردم و کار به کار هم ندارند و حتی میخواهند درگیر بشن یه تصادف کوچک و حق کوچکی که از کسی ضایع بشود انگار پدر یارو کشته شده روانشناس ها و جامعه شناس ها به جای اینکه درستش کنند در فکر جاسوسی افتاده اند و جاسوسی از مردم کارهارو خراب کرده حالا جاسوسی کار نداریم همسایه به فکر همسایه نیست مردم به فکر فقرا نیستند سفره های افطار برای یتیم ها نیست انگار و کسی حال نداره بره بیمارستان احوال بیمارهارو بپرسه چه برسه اصلا دعاگوی اون ها باشه مردم خیر خواه همدیگه نیستند و مثل جنگ نیست که جمع بشوند بسیج شوند و مشکلات جنگ نظامی و در حال نظامی مشکلات اقتصادی رو رفع کنند بلکه چپاول می کنند همدیگرو و مردم دیگه کمتر با چشم های خیس و نمناک و به یاد خدا و مریض ها در رختواب گریه می کنند و فیلم ها هم که مثل ((بچه های آسمان)) ساخته که نمیشه به تمسخر هم گرفته میشه در یک کلام شیطان کار خودشو کرده و مردم در مقایسه با قبل محبت و احسانشون کم شده یعنی ما داریم مقایسه میکنیم با قبل که حالا دستگاه ها یا مسولین سد راه کرده اند بلکه خودمونم بد شده ایم که اینا توجه بشه که جامعه ی ایمانی و خدایی مسخره است اصلا شما روی جامعه ی ما دیگه نمیتونی بگی جامعه ی خدایی و اصلا اگر جایی هم گفتی مسخره ت میکنند خوب رزق و روزی معنوی هم کم شده. خوب حالا درمورد شخصی هم که خودم باشم اینکه یه مدت بود ما وبلاگ داشتیم زیاد اومدیم جلو و این شد که مسولین محترمه دیدن منافعشون درخطره اگه یکی ترمز بریده بخواد این حرفارو بزنه منافعشون در خطره لذا هرطوری شده به فکر ایرادگیری و مچ گیری و از راه به درکردن و منصرف کردن ما بودن که موفق هم شدن و فرستادنمون تیمارستان به نحوی پیروز شدن بعد با وجود قرص ودوا و اینا دیدند که ما ادامه دادیم وبلاگ نویسی درسته که دیگه در خط مقدم نرفتیم و راه رو گم کردیم ولی باز زبانمون بازه لذا ما هم دیدیم گرفتاریم از اون موقعی که رقصیدیم دیگه منافعشون در خطر نبود و دیگه ما فردی نبودیم که بخوایم کسی رو عزل کنیم مثلا و یا اگه به پست و مقامی رسیدیم بیچاره ش کنیم نه و شما به من حق بدید که مردی داره جاسوسی میکنه در خانواده ی ما من غیرت نشون بدم بد رفتار کنم صدامو عوض کنم چه میدونم شیوه م رو عوض کنم و این از خانواده بود تا اونجا که به جامعه میکشه و وقتی طرف با باباش بد باشه دیگه حساب کارو یا بابا بلد نباشه ککه چهطور رفتار کنه با خانواده و هنوز صحبت بلد نیست بکنه و خانواده ازش میترسند و اینا خعلی بده این چیزا و گرفتار میکنه آدم رو پس حربه اینه که جنگ نرم در خانواده ها شروع شده اول نه در جامعه من با پدرم بدم ولی با یه ملت پشت صحنه و غیرات و بنیان خانواده سسته بااین همه طلاق و جاسوسی های افراطی که طرف به سایه ش هم شک داره وما یه بار هم گفتیم که زن باید بترسه باید بترسه که بخواد پاشو بیرون از خانواده و خانه بزاره این رو از حدیث امام علی (ع) گفتیم که بعضی از بدترین صفات زنان بهترین صفات مردان هست و یکی اش ترس بود لذا باید در بیرون از خانه احساس کنه که دوربین و جاسوس ها همه دارند نگاش میکنند (به زن) و فیلم ازش میگرند ولی در خانه نه درخانه محل آرامش هست باید آروم زندگی کنه و روانپزشک و جاسوس ببخشید ببخشید محرم راز ما که نیستند ولی متاسفانه ما که درجات پایین جامعه از نظر دوری از تهران و نمیدونم شهرستانی هستیم و شغلی وثروت و پارتی و قضایی و نظامی در رده های پایین تریم دیگه هر سیستمی روی ما پیاده میشه و دیگه سیستم انسانی هم به کنار شیطانی ولمون نمیکنه همون شیطانی که قسم خورده تا قیامت که مارو به زمین بزنه و دشمن ماست فی الواقع یعنی نمیشه کاریش کرد و به قوول آقای فاطمی نیا ره باید نقطه ی خشم رو کور کرد اصلا.

moon

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۹ ق.ظ | علی | ۰ نظر

 من خودم الان تاثیر بد اثر غیبت رو با همین چیشام میبینم که طرف نشسته غیبت مارو کرده پشت سر ما پیش مادر بزرگ و پدر بزرگ و مامان و بابام و خواهرم حالا نمیدونم دکتره؟ جاسوسه؟؟؟ کیه دیگه اینام کلا نظرشون نسبت به من 179 درجه تغییر کرده ینی آسیبی نظام بر من وارد کرده در خانواده این نظام و سیستم غلط که بنده هیچ نمیتونم جبرانش کنم یعنی الان که من چت می کنم و عکسامم رو میبینن و دخترا عاشق من شدن و عکسام امیدوارم روز به روز عکسم خوشکل تر شه دیدشون و نظرشون و خیالشون پاکتره نسبت به من نسبت به خانواده م حالا بعضی موقه های دیگر هست که طرف رو میترسونن و یا فکرش رو با تهمت و دروغ ها جابه جا و عوض می کنند به این صورت که طرف دیگه نابود میشه با غیبت یعنی دل اون کسی که غیبت در گوشش میکنند پشت سر من خدایی هست و رحمانی است یه نفرینم پشت سرما میکنه و نفرینش هم میگیره حالا داستان دروغ بوده ولی چون دلش پاکه نفرینش شامل ما میشه در فضای آلوده که اینم یه فضای بد دیگری بود که غیبت داره راحت بکشنمون گوشتمون هم بخورن راحتریم که نظر خدا رو با زور و رحمتش رو بازور دروغ در دل افراد ساده عوض کنند حالا ببین دیگه مسولین چه می کشند در این فضای و سیستم و نظام نجس راه هایی که دیگه هیچوقت درست نمیشه و نظراتی که دیگه هیچ وقت برنمیگرده و آسیب هایی که دیگه درست نمیشه و...

موضوع بدی اینکه ما یه روز رفتیم پیش بزرگی در جایی بعد گفتم نصیحتم کنه یا ذکری یادم بده گفت که تسبیحات حضرت زهراء(ُس) برای ذکر و گفت  شاید اینطوری ککه دین دینه کیفیته یا کمیت آقا؟؟ گفتم خوب کیفیت بعد گفت چند تا ذکره تسبیحات حضرت زهراء(س) ؟؟گفتم صد تا گفت (نه) سه تا !!! بعد بعضی موقه ها ما یه ذکر رو درست بگیم نمیخواد 100 بار تکرار کنی و کیفیت مهمه که سیم وصل باشه و یاد خدا و جیزهای دیگر و منم اولش نفهمیدم اشتباه کردم از حرم که بیرون اومدم فهمیدم باید میگفتم سه تا نه صدتا بلکه کیفیت مهمه.

نویسنده : علی | تعداد بازدید : 20

mode

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

چیزی که هست اینکه ما برای رفتن به یک سفر خودمون رو زود آماده کرده ایم از شب قبل وسایل جمع و یک ساعت زودتر تو فرودگاهی جایی پول و وسائل آماده و باید خودمون رو برای مرگ همچنین آماده کنیم :

((ازخیثمه (ر) روایت است که: روزی ملک الموت به مجلس حضرت سلیمان ـ

 

امد وبا تعجب به شخصی خیره شد" سپس ناپدید گردید.ان شخص از

سلیمان ـ علیه سلام ـ پرسید: او چه کسی بود؟                     

 

حضرت سلیمان گفت : او ملک الموت بود .ان شخص گفت : طوری به من

نگاه میکرد که گویا می خواست جانم رابگیرد.

حضرت سلیمان ـ علیه سلام ـ اظهار داشت : حالا چه می خواهی؟

گفت: مرا به هندوستان برسان.

حضرت سلیمان به باد دستور داد که اورا به هندوستان ببرد. انگاه باد اورا به

هندوستان رسانید .سپس ملک الموت به محضر  حضرت سلیمان امد.

سلیمان از او پرسید : چرا به ان شخص خیره شده بودید ؟

گفت: از این تعجب نمودم که خداوند به من دستور داده بود تا روحش را در

هندوستان قبض کنم" در صورتی که او در این سر زمین کنار شما نشسته بود))

بله ما غفلت داریم و انگار طوری زندگی می کنیم که تا ابد در دنیایم و مرگ رو فراموش کردیم اگه حتی طوری زندگی می کنیم که تا ابد هستیم باید همزمان طبق روایت طوری زندگی کرد که چند لحظه دیگه رفتنی ایم بله ملک الموت خیلی وقته مارو نشانه گرفته و چشمک زده برای یه سفر دنیوی ما آماده ایم ولی چگونه می توان برای سفر اخروی آماده بود باور کنید الان میگه سخت نگیر ولی ما که میدونیم که کم گذاشتیم و مهمترین سفر هست مرگ و حق ترین و باید آماده باش ترین سفرمون هم باشه در حالیکه غفلت داریم و گویا طوری نشده است اصلا بعضی ها درمورد مرگ که باهاشون صحبت کنیم بدمون میاد خوب همین هم غفلته انگار گویا طوری غرقیم که مخ ترین افرادیم نه بابا الان حقیقت عالم تا زنده ایم معلوم نیست مگه چقدر سن داریم فوقش شونصد تا کتاب هم بخونیم چیزی علم نداریم درحالیکه فکر میکنیم از گذشتگان هم بیشتر حالیمون میشه و باسوادتریم و دنیا همینه که ما تصور داریم حالا خیلی علم اخرویش نکنم وظیفه چیه در دنیا وظیفه تقوا است چنانکه از زوایات برمیاد و پیام مردگان همینه که ما تقوای درست و حسابی نداشتیم و عقب موندیم پس باید یاد مرگ باشیم که حضرت ملک الموت در کمینه و نمیشه زیرشم در رفت و خودمون رو به خواب و قرص و بیخیالی و غفلت زد بلکه باید بیشتر هم به یاد مرگ بود چنانچه روایات میگه هرکس بیشتر به مرگ فکر کنه زیرک تره!!!! و اینم بخشنامه مانند نیست که آقا مانند علم آقا شوخی بازی کنیم و سیمنار بزاریم که حل بشه نه خودت و خدا میخوای بری پیشش بفرما حاظر باش

mrbi

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

لذا باید دقت کرد و بیدار بود اصلا همین علم روانشناسی خیلی ها عقیده دارند علم جن ها و شیاطین برای سلطه بر بنی بشر است شیطان ها که جمع می شوند و فتنه درست می کنند از خانواده ها و خانوارها اینا بله دیگه فتنه است و طلاق و بدبختی و دل هیچ روانشناس و شیطانی از محبت برای ما نسوخته اینو من بهتون بگم لذا باید شیاطین رو جمع کرد (البته خودشون به پای خودشون اومد) ولی باید جمع کرد به طوری که ناشناخته باقی بمونیم وگرنه با حیوانات فرقی نمی کنیم ما انس ها و بنی بشر الان حیوانات رو هم تربیت می کنند به شیوه ها و سنن مختلف لذا باید دقت کرد آقا و هوشیار بود که تمام حرکات ما داره کنترل میشه مخصوصا در جمع خانواده ها و جنگ نرمه و دیگه بین شیاطین جن نمیشه اسمش رو گذاشت جاسوس بلکه بله جاسوسی هم میشه و اطلاعات شما به دست اونی که میخواد میرسه که بدبختت کنه بله منتهی ما که آدم ها و مسولین خاصی نیستیم مشکلی نداریم و هدف و آماج تیر نیستیم و در رده های پایین تریم همینکه قوم و خویشی باشه که هر از وقتی اذیت کنه این بسه در خانواده های کهن ولی مشاهده می کنیم که نفس های مارو شیاطین میشنوند و شما در حالت های مختلف نوع نفس کشیدن شما از روی صدا فرق میکنه حالا شما شاید بگی در آمریکا میکروفن میزارند در داخل دندان خراب شده ولی باور کنید شیاطین جن از میکروفن قوی تر و حتی روانشناسان بالغ و قابل اعتماد و قوی ای هستند که نمیشه گولشون زد صدای نفس چیز طبیعی است که الان شما داری فکر میکنی یا نه یا با فلان صحبت چه عکس العملی داری ولی وقتی صدای دل و فکرت رو میخونن دیگه هیچی دیگه خلاصه شما توجه داشته باش که باید شیاطین رو بازی بدهیم که بر سر ما سوار  نشوند وگرنه اگر از طرف شیاطین درک بشویم دست از سرمون درسته بر میدارند اگر تمام فکر های مارو بدونن نه من وبلاگ نویسم و روزانه چند صد نفر ممکنه خط بدم لذا آدمی هستم که شیاطین مدام کنترل میکنند حالا اگر درک بشم یا ممکنه دست بر دارند یا ممکنه خودم شکست بخورم لذا تا میتونیم باید بازی شون بدهیم مثلا شما تو قندان به قند مورد نظر نگاه نکن و یکی دیگر را با چشم هم نبین همین یه بازی دادی طرف رو یا مثلا سر سفره ذکر بگو و کاری به جمع نداشته باش چون جمع شیاطین بر اساس ادمین کار میکنند و شما فکرت رو میزدند و توجه ت رو می برند و چاق میشی التبه چاقی مهم نیست بلکه سیطره و شناسایی شدن و باختن شما هست لذا نباید شناسایی بشی اگر شناسایی شدیم اگر هروقت شیطان خواست عصبانیت کرد هروقت خاص با زبان تو صحبت کرد اینا دیگه باختی و شیاطن زده شدی ولی اگر شناسایی نشی بهت خدمت میکنند شیاطین و ازت حساب میبرند چون الان با علم روانشناسی همه داریم کننرل میشیم کسانی که شاخ باشند هم دکتر براشون قرص مینویسه که فکرشون رو مختل کنه لذا تمرکز فکر که فکرت زبانت رفتارت خشمت شهوتت دست خودت باشه و نگو شیطان نمیفهمه ما چه کاریم ما که رند نیستیم که گولشون بزنیم بالاخره امتحانت میکنند جوان که شهوتت رو شیطون میتونه به دست بگیره یا خیر در این امتحان می فهمند و هوش دارند شیاطین که شما جوابت چیه و روی جواب کار می کنند من قرص میخورم فکر و حافظه م مختل شده برای تسلط بیشتر شیاطین وگرنه خبر دارند دوستان که دررووز شاید ده تا پست براتون می نوشتم قبلا و آنلاین بودم همه چیز دست به دست هم میده لذا گول نخور و گولشون بزن که روسرت سوار نشن و اگه نشدن ازت حساب میبرند وگرنه در چنگالشونی و دیگه خودتون خوب میدونید که کسی که در جنگال شیطان شد خدا چی میگه در قرآن درموردش.


mofid

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۲۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

حالا دیگه خودتون یه اسمی روش بزار یکی میگه ایمان ندارند یکی میگه تقوا نداره یکی میگه غفلت دنبال ریشه نیستم  میگم باید همت داشت همت داشت یعنی چه؟ یعنی آقا بگو بسم الله کاری به گذشته هم نداشته باش شروع کن با اختیار خودت حتی اگر حال نداریم من خودم رو مثال میزنم من خودم نماز شب نمیخونم غفلتم زیاده ایمانم کمه و بی تقوام آقا شما این همه شرایط طلاق رو در ایران مشاهده کن اگر حتی بهترین جامعه هم داشتیم و بهترین دادگاه ها باید بدانیم که مسئله ی طلاق درست نمیشه و یک مسئله ی شخصی است و زندگی خصوصی با وجود این همه دستگاه های شیطانی و جاسوسی درست ولی بازم مسئله به درون و شخصیت طرف و روحیه و امید طرف بستگی داره و شما بگو ایمان و تقوا نداریم یعنی آقا باید حواسمون رو جمع کنیم در خارج قبل ازاینکه مساله ی طلاق رخ بده از هم جدا میشن و ارتباط مقدس دائمی خاصی وجود نداره ولی در ایران مثکه میخوان یه عمری زندگی کنن با ازدواج دائم  اینجا مشکل برمیگرده به نماز خواندن آقا کسی که نماز میخونه خدایی داره و بالاخره هر روز خودش رو نشون میده به خدا اتفاقا شیطون به کسی که نماز میخونه بیشتر گیر میده و شخصیت رو خورد و اعصابش خورد و میخواد زمینش بزنه و زن ها هم عموما دلشون با شیطونه از بس صاف و ساده اند لذا اینجا بحث سر نماز نیست که ارتیاط دائمی تا پیری برقرار بشه و ادامه پیدا کنه و طلاق رخ نده بحث بر سر حال هم نیست که حالش رو ندارم بلکه باید همت داشت و شروع کرد از همین الان و بسم الله گفت آقا ما نماز میخونیم که مطیع خدا باشیم پس چرا نماز شب نمیخونیم؟ چرا نماز مستحب نمیخونیم یعنی من گفتم در رختخواب بدون وضو و قبله و حرکت خاصی همت کن نمازتو بخون ما اگه حالت بی حوصلگی داشته باشیم و خدا رو هر روز بیشتر وقت نزاریم که بپرستیم و عبادت کنیم خوب با زن و زندگی هم اگر حتی طلاق نگیریم باز اوقاتمون خوش نیست اگر این نماز هارو نخونیم نه بلکه باید وقت گذاشت و خود را ابراز کرد و نشون داد به خدا و باهاش صحبت کرد که دین و ایمانمون قوی بشه دیگه اگر قوی شد دیگه زندگی خوب در کنار زن یکی از مسائل ساده و پیشه پا افتاده میشه و اخلاقمونم خوب میشه بلکه ما خدا رو در نظر نداریم و مشکل نه روانشناسی است که پیشش بریم مشاوره بگیریم نه این میتونه حل کنه نه قاضی ای که حکم به طلاق بده اصلا بحث بر سر طلاق هم نباشه اینه که ما باید هر روز خدا رو در هر موقعیتی چه فوتبال باشه چه فیلم باید اول به سراغ خدا و نماز بریم لذا نماز اول وقت توصیه شده علاوه بر وقت ادبمون هم بالامیره مشکل در نمازه و نماز معراج مومنه و نماز تنها پنجگانه هم کافی نیست و باید هر لحظه میل ما به خواندن نماز مستحب و نماز شب بیشتر بشه اصلا شما دیدی کسی نماز شب بخونه طلاق هم بده زنشون امکان نداره گفتم بحث سر طلاق نیست و نمیگم قانون بزارن برای کسانی که ازدواج میکنن که نماز خون باشن ولی باور کن زوج هایی که نماز نمیخونن دراین دینای بد زمونه ی دود و آهن و آبی که آدم بخوره سرش دید میگیره و این همه گرگ آدم میمونه توش!!

man

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۲۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خوب یه جنبه از فکر و حالات کسانی که زیاد بر امام حسین (ع) گریه می کنند و اهل دعا و مناجات هستند و یا مثل اون بزرگوار برنامه ی ماه عسل که 4 سال حبس کشیده بود در سودان تحت بدترین شرایط که با امام زمان (عج) در دل ارتباط داشته اینکه باید درکشون کرد این افراد را حالا شاید منم در شرایطی از این حالات قرار گرفتم که مورد توجه شهدا باشم و اشک  و روضه و اینا مدام به صورتی که دست خودم نباشه علاقه داشته ام ولی باید همچین افرادی رو درک کرد اینا ارتباط قوی ای دارند و درک هم خلاصه نمیشن اینا نباید اذیت و دلمرده بشن یعنی چه؟ یعنی اینا در خلوت حال خوشی دارند با اربابشون لذا شما هایی که باهاشون زندگی میکنیم نباید فکرشون رو مختل و بیایم روی افکارشون من مثلا خبر دارم که اینا حتی حاجات میدن و مخصوصا شیاطین دورشون جمع میشن و توجه و دقتشون رو میگیرند و باعث میشود که این فکرش آزاد نباشه لذا نتونه گریه کنه و حال خوشی رو که داره رو به سیاهی و ظلمت می کشانند و فکرش رو جابه جا می کنند لذا باید مخصوصا محیط و خانواده حواسشون باشه که زیاد تو خلوتشون نروند و مزاحمشون نباشند ولی دیگه پیش میاد و میان روی ذهنشون چه باید کرد؟ لذا اینا توجه می کنند که دیگران چه می کنند و از دید اینها خیلی کارهایی که ما می کنیم بیهوده و سر بچه بازی دنیوی ماست سر الکی باهم  دعوا و بحث می کنیم اصلا صحبت های بیهوده لذا اینا توجه به بزرگان می کنند که اون افراد بزرگ و مجتهد چه می کنند و وقتی روش های بزرگان رو می بینند و میسنجدند رند می شوند و رندیت ازاینجا شکل گرفت تاریخچه اش که بله نگاه کردیم دیدیم رندان و بزرگان هم نا به چار ارتباطشون رو با بالا قطع نکردند ولی به طوری که مردم حرف میزنند با هم و رفتار می کنند زندگی عادی دارند اصلا رندان اذیت هم میشوند ولی برنامه و تعادلشون درسته و نه فاصله می گیرند از ابی عبدلله که بی خیال عالم بالا شوند نه از خانواده و جاسوسان و شیاطین دل می برند دیگه این بسنگی داره اینجا که چه کرد ولی نکته این بود که این افرادی که اشک دارند و حال و اسارت کشیدن و امام زمانی اند رو باید درک کرد یه مرتبه اینا براشوون از اینکه بمب ببندند و دشمن خدا رو شهید کنند این آسونتره تا با برخی از ما هم صحبت شن که قصدشون عوض کردن فکر و آسیب و آزارشون باشه که حالشون رو از خداوند دور کنه پس سعی بشه تا اون حدی که خودمون درک می کنیم مزاحمشون نباشیم که ارتباط و اون حس خوششون رو با خدا قطع کنیم سر بیهوده هات و اینا رند میشن و مجبورند وگرنه نمیشه زندگی کرد و رند هم در بدترین شرایط با روش های مخصوص زندگی میکنه و یکی مثل من هم که یه مدت این اسارت رو کشیده و تجربه داره نباید طوری بشه که ارتباط و حالشرو بر سر این موضوع که رندشده گول بخوره که آقا ما رندیما و ارتباط نزنه یا بره سراغ بیهوده جات و دنیا سر این مسئله که ما رند عالم سوز شدیم و شیطان کارشو بلده و هرچیزی سرجای خودش نه نباید خدا رو هم فروخت به هر بهانه ای