یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

shkss

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

الان امروز صبح داشتم یعنی هوس کردم یه نمازی بخونم نماز امام عصر (عج) که میدونید که ایاک نعبد و ایا ک نستعین رو باید 100 بار بخونیم خوب منم اولش گفتم با ناله هم باید خوند حالا باید اولش یعنی بهتر بود در مورد تغییر صحبت می کردم اه این شد دیگه ولش کن خلاصه آقا سر تون رو در نیارم آدم آهنی هم اگه میساختند که اگه دیگه با آهن ساخته بشه این  ربات ها بازم یه تاثیری خودشا نه اینکه خدا بخواد روش تاثیربزاره که گریه ش بگیره یا تغییر کنه نه بابا خودش بعد این دیوست بار گفتن و این دو رکعت یه تغییری این آدم آهنی که خودش گفته از درون خودش پیدا میکنه بالاخره خلاصه ما آدم ها که یا فکرمون مشغوله یا توجه کردم دیدم که اینطوری سریع که دارم من بنده میخونم این ذکر رو صد مرتبه یه آهنگی درست میشه و یه ریتمی بمیرم من که دارم تونمازم آهنگ پخش میکنم و تغییر نمیکنه ذاتم با این خرفا یاد اون متن قرآن افتادم که 70بار هم استغفار کنه پیامبر برای این بعضی ها که یادم نمیاد کیا بودن تاثیری نداره و آمرزیده نمیشند حالا این وهابیه کیه گفته بود تو کتابش اگه 71 مرتبه برین سر قبورشون استغفار کنید بی تاثیر نیست و بخشیده میشه حالا بماند شاید قبور خودمون اینطوری باشه و کمتر از 70 مرتبه هم حالا اینا رو به کنار اون آقای فاطمی نیا میگفت کثرته 70 مرتبه و کثرت رو نشون میده خلاصه با یه امیدی رفتم نماز رو خوندم و ان شالله جز این 71 یکی ها نباشم و شما...

خلاصه اگه دلم سنگ بود یعنی بدتر وآدم آهنی هم بودم چون میدونی که آهنو از دل سنگ در میارند و آهن سنگ رو میشکند و سختر از سنگه خلاصه اگه اونطوری هم بودا که آدم آهنی باشم یه تغییری می کردم و اینطوری یه واکنشی میدادم...

shakhsicola

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

اصلا حالا که فکرشو هم میکنما چه افتضاحی هستیم یا هستم یه جایی میرسما اصلا یه زمانی بود همش حالا ظاهری هم بودیما به دلایلی از جمله سن کم و البته کم عقلی ارتباط دلی قوی داشتیم با امام زمانمون با عالم بالا که گناه کردیم بعد عقل اینطری شد یعنی میخوام بگم که حالام که ظاهر پرست شده اما خیلی اوضاع ال و دوری میدونم همونم که قبلن داشتم اگرچه حال اشک و زاری برای ایشون نبود و مثلا زانو بقل بگیرم و یرای دیدن و دوری چند لحظه ای هم که شده فکر کنم و ناراحت و زاری و از این حرفا باشه نه اصلا جنگ اینترنتی بود اون موقع چند سال پیش حالا خیلی خوب شده از لحاط چندین سال پیش لااقل برای من ولی منم دور افتادم ها و دورشدم میدونی که من همـــــیشه اغلب خودم رو میبینم و درونم رو و خودشناسی تا خداش ولی خوب داشتم میگفتم خیلی پرتم ها ولی فهمیدم مثلا کسی که از کودکی یا محله ش خوب باشه یا هر دلیلی به بینه و بشناستشون اون از اون زمان بوده نه حالو...

خلاصه خیلی احساسس کمبود دوری میکنم منی که عشثق به خدام جایی رسیده بود که میگفتم ای خدا دوستی بین خودمون رو افشا نکن تا دوستای مدرسه مون از روی چهره ام نفهمند ما بادل با هم دوست باشییم حالا دو تا دونه اشک هم بیشتر اول دبیرستانم نریخته بودم ها ولی اومدم مدرسه البته همونم برا گناهام بود خلاصه اوممدم مدرسه یارودوستم بهم گفت تو چه مهربون شدی اولین نفری که در مدرسه دیدم خلاصه اینطوری بود و تازه واردقبول میکنن مشتی ها خلاصه این بود امورم ککه بازیچه ی اینترنت شدمم و حالا ایده اولوژیم و یکم تغییر کرده و وارونه شدم میگم خدایا خوشکلم کن و دارم فحش میدم البته همونی هم که رسیده بودم از باب گریه و توبه خواستن از امام حسین بودچون همه میگفتن حسین و گریه برایش و محبتش حالا چه کنیم که درها  همه بسته شده و فکریات و ایدوئژیم تغییر بافته و بچه بازی شده و شمارو هم تا بچه بازی حساب نکردم برووهااااا...

shakhsi cola

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

جامه ی سیا بر کردی که چی یعنی عزداری اگر تو عزداری ما عروسیمونه چی دارم میگم بابا...........................................

ولم کنیدها

گنجشک مرد یه سنگ از آسمون کم میشه میافته روی زمین یواشکی هیشکی نفهمه ها اینطوری تا ببینمیم چه باید گفت: خیلی وقته گنجشک مرده ندیدم زنده شم پیداش نیست اما مو پیداش می کنم یه وقتی و ازش میپرسم آهاای تو مگه چت بود اینطوری شده بودی و یادی از ما نمیکنی و نمیگویی که چته درد بچته... و ما پیگیر احوالات زنانگی خویش می گردیم تا راهی پیدا بشود نفسی چاق کنیم و چه خودخواهانه به خود می نگریم اگر اینطوریم که حالی به حولی...و مانده ایم و شاید هم نشسته ایم روی صخره و به تماشای افق نشسته ایم ها بله دور دست هست و می گوییم چه آمدنی و رفتنی تو چه میخواهی اصلا از جان ما بگذارمان و برو پیش خدا مه بازگشت به سوی اوست همه بازگشت ها حال که حرفش آمد باید فلسفه باز کنم که چرا بعد مردن بازگشت به سوی اوست و نه حالا بگذریم گیر نده!!!ما حال و احوالش را نداریم دوباره ببافیم و بدوزیم از نو و بخواهیم چیزی را که نمیخواهیم از نو و من امروز دعا خواندم و با این دوریم انتظار هیچ عوض شدن و بهتر و بالاتر رفتن که ندارم هیچ نوشته هایم هم همان مانده که به دریایی از فاضلاب ها ریخته می شود و یا سوزانده آری جه خوش است............................


shkhsiat

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر


ببین ائمه اطهار امام زمان (ع) حاضرند جیک و ریز زندگیتو تصرف کنن مثل من و بگن توی وبلاگی تا حدی که خودت راضی هستی ولی مگه پیامبر و حضرت علی (ع) به فردی که آبروشو خدا نگه داشته بود و میگفت من زنا کردم و از این حرفا تعجب نکردند؟ ولی در این صورت این چیزا تعجب نداره چون یا معامله است یا توی تله گیر کردیم یا وضع جلو نمیرفت و عقل منو وشما نمیکشید نمیشه که دو دستی دست زن مردم رو گرفت که بله شما عامل فتنه ای شاید توبه کرد البته حقشه اما ما هم باید بریم...

dinni

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر


خوب رفته بودم مسجد ظهری و داشتم فکر می کردم که بالاخره مثلا بگیم اللهم اغفرلنا ذنوبنا یا بگیم اللهم غفرلی یا بگیم اللهم غفرللمومنین و المومنات کدومش بالاخره درسته که اگر برای دیگران دعا کنیم خدا فرشتگانی داره که از طرفش برای ما دعا می کنن و دعای فرشته ها مستجابه ولیکن بعضی وقتا هست آدم پرروی میشه و میگوید که اصلا من گناهی نکردم پس خوبه که اعتراف کنیم که گناه کردیم و برای خودمون هم دعا کنیم تا مغرور نشیم که کاری نکردیم و دعاهای امام سجاد هم در اعتراف به گناه برای خودمونه دیگه...

quannn

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر


سوره  قصص رو میخوندم نوشته یه که:

قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

داستان موسی است که به خدا میگه ببخش منو ظاهرا مال اونجاست که حضرت یکی رو میکشه حالا حضرت موسی (ع) میگه که من به خودم ظلم کردم پس مرا ببخش حالا اینجاش قابل تامل هست که خدا فورا و بدون معطلی میگه فغفر له یعنی بخشیدیمش حالا انقدر دنگ و فنگ و حالا توبه ی فلان کن و سی روز روزه بگیره و از این حرفا نیست راحت پشت سرش سریع خدا توبه ش رو قبول میکنه تازه ایشون پیامبر بوده و گناهی هم حالا یا بوده یا نبوده اینکه سخت تره وضعش نسبت به ماها ولی اینطور خدا قاطع راحت میبخشتش حالا ما چند بار اینکارو کردیم و گفتیم ببخش خدا و درخواست کردیم بعدشم خدا میگه انه هو الغفور الرحیم یعنی بله ما می آمرزیم و راه بازه هنوز................ دیگه بالاتر از قتل...البته با شزایطشا نه الکی ملکی یا از روی قصد بزنیم آدم بکشیم حتی قضاوت هم لازم نیست حالا من دارم به بعضی اعدامی ها فکر میکنم که بخشیده شدند و باید اعدام بشن خوب قصاصه دیگه همین که چند نفر بچه ی کوچیک ببینند که اگه اینکارارو بکنن اعدام در پیش روشونه گرچه بخشیده شده باشه طرف همین باعث اوج گیریش میشه که کسانی دیدند و ترسیدند و روزی این گناه رو نکردند پس این جونش را داد تا ما بفهمیم پس مقام داره نزد خدا شاید.

diinini

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر


اگه ازدواج سنت پیامبره چرا پس حضرت عیسی(ع) ازدواج نکرد؟؟؟ بله در اینکه سنته حرفی نیست اما اینا سنت شکنی میکنن نه که هر وقتی و زمانی و شرایطی رو بست بدیم به حالامون و اینکه چی میخواستم بگم بله حالا ما کاری به عرفانش نداریم میبنیم که اگه ازدواج کنیم بیش از یک ماه دوام نمیاره این پیوند مقدس بعدش میخوایم چه کنیم؟ پس چی شد؟ سرکوبش میکنیم به هر نحوی که دلت بخواد الان مو اصلا میل به ازدواج ندارم و این بده ولی ممکنه در این بی میلی شرایط جامعه و سطح فکری مذهبی و کلا شرایط که زورکی نمیشه تبلیغ کرد مثل پوشاک بچه که بریم حالا به سراغش ولی ممکنه شرایط کلی یه زمانی برسه اگه به فکر منی که بگم غلط کردم که بی میلم باید ازدواج کنم اولشم سطح فکری خودما وگرنه من همیشه از قبل فکر اینجاش بودم که باید توی تله ی زن و زندگی و ازدواج بالاخره گیر کنم آیا شد...
مگه حدیث نیست که هرکسی بی نیازی بورزه و نیازش رو پیش بندگان خدا نبره و از خدا بخواد و تلاش کنه خدا خودش نیازشو رفع میکنه...البته حالا نمیخواد فکرای عجیب و غریب کنید..

quranniat

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر


و اما در ادامه پست قبل و حالا که داشتم سوره ی مومنون رو از حفظ؟ نه بابا داشتم از رو میخوندم...

حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِیهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ یَجْأَرُونَ

لَا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ إِنَّکُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ

بله اینا صداشون و فریادشون بالا میاد موقعی که عذاب رو میبینند و خدا می فرماید امروز دیگه این کارارو نکنید که از سوی ما یاوری نمیشید پس بر میاد اینکه اگه حالا همین الان داد و فریاد تو دلمون حالا همشم ریا کاری نباشه و یار جمع کنی نه توی دلمون غوغا پیش بیاد یاوری میشیم از سوی خدا اگه بشینیم گریه هم نکنیم و اشکمونم حتی درنیاد الزاما بشینیم بگیم یا علی مثل دیونه ها صدا کنیم یا علی کمکم کن یا علی یاعلی یا فاطمه یا حسین همین اسم امام ها رو هم بلد باشیم و روزی یه بار صداشون کنیم همین بسه دیگه نیست؟ و توسل داشته باشیم چون اون ها میتونند ما رو یاری بدند من دیونه و عقب مونده حالا دوتاش یادمه که همینطوری بلند که ما یاد بگیریم داشتند تو حرم و مسجد جلوی چشمام زار میزدند گفتم منم میتونم اینکارو بکنم حالا توی دلم هم که شده حالا مگه اونا چه کار کردند؟ هیچی والا به خدا ما که وضعمون خرابتره و خیلی هم خرابترها...

qurani i

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۳ ب.ظ | علی | ۰ نظر


همین حالو داشتم سوره ی مومنون رو میخوندم رسیدم به این آیه میشه آیه 24

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِکَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ

خوب ببینی از دو جای آیه بر میاد که اینا اولا حق رو شنیده بودند و رسالت خوب انجام شده بود نه اینکه فتنه درست بشه و حرف حق به گوششون نخورده باشه نه اینا خودشون فهمیده بودند که چه خبره حالا یا روی خودشون نیاوردند یا چیز دیگری ما نمی دونیم ولی پیغمبر خدا کارش رو انجام داده بود از آیه ی قبلشم بر میاد که پیغمبره حضرت نوح (ع) بوده و مثل پیامبر ما نبوده است حالش و اذیتش یا مثل امام حسین(ع) نبوده که عده ای اصلا نفهمیدن چه شده و شلوغ بازی در آوردند اونا هم حتی میدونستند و حالا خودشون رو زده بودند به نفهمی بماند اینش...

خلاصه حالا از کجاش میشه فهمید که حق رو میدونستند از اینکه یک که می فرماید کفرو خوب تا حق نباشه که کفران نمی کنن مردم نادان حالا از این گذشته میگ که ما این چیزارو از پدران گذشته مون نشنیدیم در صورتیکه اینا حتی آزمایش و تحقیق هم کرده بودند که همینا میگن که چرا پس فرشته هارو خدا نازل نمیکنه یعنی حضرت نوح (ع) نه این بوده که همیشه مورد مسخره بوده این درست ولی اینا تحقیق کرده بودند و کنجکاو هم شده بودند و این حالت براشون پیش اومده بود و از خیلی از ماها که منافق باشیم هم بالاترشو میدونستند چون بالخره گنجینه رحمت الهی بینشون بوده و دسترسی داشتند ولی بعد میگن چرا فرشته ها رو خدا به جای تو نیاورده...نگاه هم بکنی میبینی کلمه ی منافق احتمالا حالا من نمیدونم ولی رنسانسش در اسلام پدیدار شد وگرنه اونا عده شون بیشتر بوده همیشه و راه هم باز نفاق نمیکردند راحت کفر می ورزیدند و پیچیده نبوده و دین اسلام که اومد پیچیده شد بس که اسلام دین رحمته.

 

revaeat

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر


بعضی موقع ها هست که آدم به دلایلی حالا همشم گناه هست اشتباه هست  ولی خلاصه میاد میگه ای کاش اصلا نرفته بودم طرف خدا که این افتضاحی رو که به بار آوردم درست نمیشد کاشکی ریسک نمی کردم حالا داستان از اونجا شروع میشه که داشتم فرازی از صحیفه ی سجادیه رو میخوندم که این شد:

لم تمنعک اسائتی عن اتمام احسانک:یعنی:اما بدکرداری من تو را از کامل کردن احسانت باز نداشت

بعد می فرمایند:

و لا حجرنی ذلک عن ارتکاب مساخطک

تا اینجا که:

لا تسئل عما تفعل:حالا تو معنا نوشته: تو در انجام برنامه ی خود مسئول نیستی

بعدش:

ولقد سئلت فاعطیت:  یعنی: همانا از تو درخواست شد عطا کردی

و لم تسئل فابتدات :یعنی:و در خواست نشد و آغاز به بخشش نمودی

همین دیگه یعنی ما به گو خوردن افتادیم خدا بعد از اینکه ازت چیزی خواستیم بعد اینکه و بعد درخواست اول که خواسته بودیم چیزی رو گناهی پیش اومد یا بار مسئولیت رو زیاد دیدیم به هر نحوی دیگه نخواستیم و سوال نکردیم ولی باز خودت خدایا شروع کردی (فابتدات) از اول و انگار طوری نشده جبران نمودی و بالاتر هم بردی کارمارو و این فابتدات به معنی بخشش نه که نیست ولی معنای بالاتری هم داره که تو کتابه معنا کرده ریطی به این نذاره ولی بعضی از کلماتش بود که خود آقای فاطمی نیا ترجمه میکرد هم توضیح چند خطی داشت قبلا شنیده بودم در همین صحیفه سجادیه هم.


shkhsilat

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر


امروز داشتم تا حد گریه هم جلو رفتم که میخواستم بکنم ها ولی فکرم عوض میشد و فهمیدم شیطان نمیزاره و به هر نحوی سیستم شناسی شده این فکر من و با فکر و عملیات خودم خودم رو افکارم رو عوض میکنه مهم نیست بالاخره اشک رو اگه ریختم حساب دستش میاد میره پی کارش...

خلاصه داشتم فکر میکردم به این بچه هه بود تو فیلم رنگ خدا این اصلا نمیدونست رنگ چی هست و چنه تا اینکه بگیم هم ما هم اون که چشم دل داشت رنگ خدا بگیم

مثلا بهش بگیم رنگ صورتی خوب چه میدونه چی هست این رنگه...

ولی ما به خیال خودمون خیلی چی ها میدونیم و میبینیم اصلا کم که میاریم میگویم که مگه کوری آقاهه و خلاصه کلی می بالیم در صورتیکه اون هم یه عالم برتری داره نسبت به ما ولی بالاخره توی فیلم هم معلوم بود کور مادرزاد بود و ندیده بود رنگ صورتی رو ولی خلاصه گفتیم یه عالمی داشته برای خودش هم حالا اینو میخواستم بگم ما که چشم برزخیمون باز نیست هم همینطوریم چه میدونیم عالم چه خبره و چه میکنند البت البته خوبه ها به دردمون نمیخوره و شاید اصن کفر بگیم یا دیونه بشیم الان شما از روح میترسی؟؟ همینقدر تو خوابم یه موقعی دیدم که ارواحی داشتند از توی حیاط خونمون میگذشتند و بی خیال ما بودندو انگار توجهی به من نداشتند که من اونجام یا دارم از  پنجره بیرون رو نگاه میکنم درصورتیکه فکر میکردم روحی اگه منو ببینه دورم رو میگیره و جمع میشه و صحبت میکنه و حالا درسته ما نمیفهمیم یا داستان های دیگه که من خبر ندارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

البته چشم برزخی هم دلی داریم چشم دلی و چشم صورت حالا کدومش بهتره آیا وقتی ما خدا رو هیچ وقت با چشم صورت نمیتونیم ببینیم این بهتر نیست که قانع باشیم به همین چشم دلمون تا بتونیم با چشم صورت اون دنیا رو مشاهده کنیم بابا میگن اون راه ضاله است اصلا حالا   بشین دکر بگو روزیت نیست اصلا... البته خودمو میگم ها ذکر ومکر نمیگم اینو گفتم که اول ادعام نشه دوم خدا رو بس بدونم برای دوستی سوم زودتر دعایی چیزی بخونم توبه کنم اشک بریزم راحت بشم سوم هم که گفتم همین دیگه.

reva e

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر


داشتم به این حدیث پرمعنای پیامبر اکرم(ص) که تو مسجد محلمون امروز صبح گفته شد توجه می کردم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  بود که حضرت فرموده بودند بچه در هفت سال اول امیر توست ؛ هفت سال دوم عبد توست و هفت سال سوم وزیر توست.!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من یادمه حالا تا سال پیش که یادم افتاد چگونگی کودکیم رو که میگفتم من در کودکی نماز میخوندم و همیشه یاد خدا بیشتر از حالا بودم ولی بابام تکه کلام هایی که در دوران اول دبستان میگفتم رو که تکرار میکرد و  میخندید یادم میومد چه مارمولکی بودم ها...خوب دست خودم نبود امیر بودم دیگه حالا گذشته از سن های دیگه.!


roozi shakhsi

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر


میخوام یه کم بیشتر در یک جنبه ای که داشتم بهش فکر می کردم رزق و روزی رو پهن کنم یعتی باز از اون جهت که بعضی موقع ها کارشناس ها میشینن محاسبه می کنن میگن مثلا بعیده که امسال ورزشکارهای ما که عرض شود کل دنیا رکورد بزنند تو پرش و مثلا ورزشکارای ما بعیده که بیشتر از 4 متر بتونن بپرند امسال با این وضعی که روبروی ماست خوب همین دارند در مورد رزق شون بحث می کنند نه پول ها رزقشون بیشتر از این نیست و رزقم یه بحث جداگانه مفصل داره که به ذهن من نمیخوره که بازش کنم اصلا حضرت میکائیل مثلا میگن روزی ها رو تقسیم میکنه و رئیسشونه و ائمه اطهار مثلا نمیخوان که یکی مثل من بیشتر از این بدونه یعنی بفهمه عقلا (البته اون چیزی که در رقابته ها نه اونی که خودم میتونم با سعی بدست بیارم حتی همون هم اگه توفیق ندن هم نمیتونی و اگه عقلت نکشید میخوای چه کنی!خلاصه منظور بیشتر از ظرفیت است..کما اینکه ظرفیت رو هم خودشون روزی میدن.پس هیچی) تو میخوای حالا چه کار کنی؟؟؟

dini at

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر


این هم سخنرانی ذیگری از آیت الله فاطمی نیا در مورد اول مظلوم بودن امام علی (ع).

http://www.4shared.com/mp3/YDCEt7fL/ss50.html

ostad fateminia din

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر


http://www.4shared.com/mp3/ZjUqRew7/312.html
سخنرانی آیت الله فاطمی نیا است.

 این سخنرانی که آپلود شد خیلی شبهاتی رو که داشتم رو برطرف نمود و سخنرانی ای هست که خیلی مهم و کاربردی است...!!!

-امتحان خدا ملائکه را که متواضعین از مستکبرین جدا بشن و خدا نیازی به امتحان ندارد و به ضمیر اشخاص آگاه هست پس چرا امتحان کرد؟و موضوع آفرینش انسان از گل و خاک و اینکه همه سجده کنید و کلهم سجده کردند الا ابلیس (شیطان) که سجده نکرد که گفت من از آتش آفریدی و اون رو از گل
 و امام متعصبین که ابلیس است و سخته که به یه مخلوق بگویند که دشمن خدا است ولی پایه ی عصبیت را شیطان گذاشته.لباسی که باید خوار شود رو از خودش دور کرده شیطان!

-ما چون نمی دونیم امتحان می کنیم ولی ما  رو خدا که خوب میشناسه حتی از وقتی که جنین بودیم در شکم مادر خدا میدونست ما چی کاره ایم و همیشه میگیم خدا امتحان میکنه و امتحان خدا برای این نیست که بنده رو بشناسه بلکه امتحان خدا برای اینه که بنده خودش خودش رو بشناسد!!!و مسئله ی امام زمان که اگه بیاد من فلان می کنم و اینو الان علی الظاهر میگیم...

-ماجرای عابدی در کوه لبنان که از غیب غذایش می رسید که خیال می کرد مخلص ترین فرد روی کره ی زمین هست یه شب غذاش نرسید و شروع کرد غر زدن که عمری داریم عبادت می کنیم پس چی شد...یه وقت عبادت روی مزدشه یه وقت روی عشقه که ما نمیفهمیم دیر شد یا زود شد و...که خلاصه میره دم خونه ی یهودی و سه قرص نان از یهودی میگیره وسگ یهودی دنبالش میکنه و میده به سگ و سگ باش سخن میگه و خدا  به نطقش میاره و میگه به سگ توچه بی حیایی و سگ میگه تو بی حیایی که یه روز غذات نرسید اومدی پیش دشمن خدا و...

-ماجرای شیخ حسنعلی اصفهانی که زیر سرمای 20 درجه زیر صفر شبی 6 ساعت عبادت می کرده و بنا تبوده بمیره و دست میکنن زیر عباش میبینن انگار تنور نانوایی است و میگه فکر میکنی اسم خدا اندازه ی 5 کیلو زغال اعتبار نداره؟و... 

-کسی که خدا رو بشناسه از خدا سیر نمیشه و طرف میگه نمازرو بخونیم که میخواد فیلم بزاره!!!!! خوب نمیشه!!!!

-ماجرای طلبه ی کاشانی 15 ساله که به مشهد میرود و خرجی تمام میشه و بیش از 8 9 ساعت بی غذا میمونه و به حرم مطهر امام رضا(ع) و...

-خدایا امتحان میکنه و دعا برآورده نمیشه که امتحان نشیم ولی بگیم خدایا امتحان ما رو سخت نکن

-مسئله ی ملائکه که درجات مختلف دارند و اسراری داره که خدا فرشتگانی دارد و فرشتکان ماموریت مختلفی دارند و ملائکه به این ها میگن ما دوستان شماییم در دنیا و آخرت و بعضی ملائکه ملائکه تضذید هستند به اذن الله که شرکم پیش نمیاد که ملک الموت از طرف خدا است و خدا یه جا میگه خودش جان شما رو میگیره یه جا میگه ملک الموت میگیره و خلاصه بعضی هاشون ملائکه تضدید هستند که یه وقتی میخوایم پامون بلغزه یاری میده و ملائک دو طرف ما که پاش بلعزه نمیزاره حتی اینا گناه نکنه و فکر نکنیم که چرا سلام نکردند با ما و... حدیث هست که خدا برای فرشتگان که ذلتنگی داشتند خدا ملائکه ای شبیه حضرت علی خلق کرد و ایشان هم صبح به صبح امام علی سلام میداد به این ملائک.اثر وضعی دو فرشته در خوشحالیشون در زندگی ما.

-در نماز صبح اول وقت خوانده شده ملائکه ی شب ملائکه ی روز می بینند و یاد داشت می کنند چون ملائکه شب هنوز نرفته منتظرند که ملائکه روز بیایند و اینا عوض می شوند.

-و اما البلیس که اسمی داشته که اسمش عزازیل بوده که ناامید شد از رحمت خدا شد(ابلس) و برای همین بهش میگن ابلیس

-ملائکه همه سجده کردند غیر از ابلیس که مثتثنی منقطع است و فرق داره با مستثنی متصل مثلا بگیم همه آمدند جز علی و یا بگیم همه آمدند جز گوسفند که میشه منقطع.ابن ابی الحدید میگه فرشته شده بوده و ما علی الحساب باید انگار مستثنی منقطع بدانیم.کفره کار شیطان و علما گفتند که سجده بر آدم تبوده بر خدا بوده و حضرت آدم به منزله ی کغبه بود امروز برای ما و ما برای کعبه نماز نمیخونیم وگرنه مشرک میشیم و برای خدا رو به کعبه نماز میخونیم که خدا همه جا هست و صلاح دونسته خدا که رو به کعبه باشه.

-گفتن کفر ابلیس ظهور بوده(چیزی نبوده یه مرتبه کافر شده) یا اظهار بوده؟؟؟کفر ابلیس اظهار بوده نه ظهور....نماز بخون روضه بگیر درهایی باز میشه 

-بلعم بائورا که ملکوت رو میدید که چیزی پیش اومد که خدا تشبیه ش میکنه به سگ که ولش کنی صدا میکنه کار اشم داشته باشی صدا میکنه

-خدا میدونه این کیه اما با ظاهرش رفتار میکنه عیب نداره بزار حجت برش تمام بشه اما بالاخره خودشو به خودش میشتاسونه

-شیطان فهمید که مستکبره اما باز نافرمانی کرد و خدا گفت تا قیامت لعنت من بر تو باشد!!! شیطان رو چرا آفرید پس؟؟ ایمان بی معنا میشد و خیلی بی مزه میشد

-داستان شیطان پرستان که اومد تو مجلسشون و گفت شما قرآن رو قبول دارید گفتن بله بعد گفت چطوره که خدا گفته لعنتش تا ابد بر شیطان گفتند که اگر پدری به پسری تشر زد فضولیش به کسی نیومده!!!و مجلس ختم شد. انقدر احمق میشه و شیطان ممکنه تا جایی به پیش بره که بپرستندش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

-و جمع بندی اینکه چون شیطان خودتمایی کرد و سجده نکرد خدا لعنت رو برش دائمی کرد و به خاطر حمیتش ذلیل کرد.

-در کتاب سنی دیدن ایشون که مقاله ی نوشته بود که امام خسین رو با قرآن شباهت داده بود.سه تاش اینکه 1. همانگونه که نشستن در مجالس قرآن عبادته نشستن در مجلس اباعبدالله هم عبادته(سنیه میگه ها) و دوم اینکه همانگونه که نگاه کردن به خطوط قرآن عبادت است نگاه کردن به ضریخ امام هم عبادت است3.همانگونه که قرآن شفا و رحمت است برای مومنین تربت امام حسین هم شفااست برای تمامی بیماری ها.


dinkilil

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر


داشتم فکر می کردم که مدرسه فیضیه یه سری اسراری رموزی از قبل داشته که ترورشون کردند این روحانیون عزیز رو آخه داشتم توی کتابی میخوندم حالا شاید عیب نداشته باشه بگیم نمیدونم والا بالاخره اونام کار خودشون رو کردند و کلی از این ها رو ترور کردند البته داستان های زیادی بود و عجیب و غریب تو کتابه برای گفتنش اما اینم ه:

البته من برای جنگ و دعوا اینو نمیگم ها تو کتابه نوشته است:

"ترور اف کندی

آقای کشمیری فرمود:"من از اهل علمی که موثق بودشنیدم که جعفر آقای مجتهدی در مدرسه فیضیه به کسی که قصد ترور رئیس جمهور آمریکا داشت سه بار گفت:"بزن"!!

پس جان. اف. کندی رئیس جمهور آمریکا ترور شد.

در واقع موکل جعفر آقا او را ترور کرد و کسی هم از قاتل او با خبر نشد...."

خلاصه کلمه ی "ترور حان" رو سرچ کردم خودش چند تا موضوع اولش تو گوگل باز شد و فیلمش در سایت آپارات و مقاله ی قتلش رو هم خوندم.من نمیدونم اینا تو فیضیه یه کارایی می کنن...

diniat4

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر


داشتم بدین فکر می کردم که انسان گاهی میگه خدایا من اینکارو کردم اونکارو کردم ها حالا میبخشیم...

خوب همین که آدم مثل دعاها پریشون میشه و یا خاشع در نماز و یا گریان کلا همین نشانه ی بخشش رب است همین که دیگه غرور بیجا نداره همین که حس بزرگی نمیکنه و خودش رو یه عبد میدونه اینا خودش نشانه است حتی من داشتم یه تحلیلی می  کردم که خدا توی دعاهای توبه مثلا امام سجاد (ع) در صحیفه خواسته چیزهای بالاتری خیلی بالاتری جز بخشش رو نصیب آدمی کنه که قدرشو ما نمی دونیم توبه بهونه شه اگر چه کلیدشه و گریه راهشه ولی دیگه زیر دست و بالاتو میگیره و میبرتت بالا حالا با اون وضع خاشعیتی که داره خود دعا که مگر اینکه ما درکش کنیم فراق رو و به خدا نزدیک بشیم و دوست بشیم شاید شما بگی با خدا دوست شدن چیز مسخره ایه ولی کفر میگی چون قهری و گناه کردی مثل من و منم که دچار این بیماری شدم و توبه م قبول نشده که این حرف اصلا به ذهنم اومد و دارم خودم رو نصیحت می کنم ولی خوب میخوای چه کارکنی وقتی گفتی در نماز خدایا به من بنده ی عاجز و حقیر کمک کن و دستمو بگیر و خم شدی و خاضع شدی و قلبت خاشع و سبکبال شد اصلا آقای فاطمی نیا میگفتن که افرادی که مثلا در جوانی چشم برزخی شون یه مدنی وا شد یا کرامنی ازشون دیده شد اینا گویی یک صفت یاچند صفت عالیه داشته اند و صحبت ایشون در مورد صفت عالیه هست که گاهی یه صفت خوب داشته باشه انسان خدا میخرتش همونو هم حالا من دقیق یادم نمیاد چی میگفتند ایشون ولی نکات مهمی داشت..

shakhsikolat

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر


عجب گهی خوردیما ببین عزیز جان برادر من گفتم یه دونه یک کپه از پسته رو بشکون اونم بعدش گفتم اگه خیالاتی نشده باشم الان هر دقه یه دون خرابم داره درد میکنه هی ول میشه هی خوب میشه منظورم نبود که با دندون خرابت که بشکنی با چند تا دندون جلو (دندون ثنایا حالا کدومش هست؟) خلاصه یه غلطی کردیم گفتیم یک ساعت هم طول کشید بابا یه فکری هم به حال میکروفون توی دندون خرابت هم بکن!!! یه فکری هم به حال دندونای ما ازاون موقع دیگه از این غلطا نکرده بودما خلاصه برای حرف نزدن اومدیم یه چی بگیم که بشکن بازی کن و بازی کن و سرگرم باش اگه مزه ی خوردنی میداد بخور اگه اوقات تلخی میداد تف کن بیرون همه ش که نباید خورد من اعصابم خورد بود و تنها بودم و حوصله م سر رفته بودن نشستم این یک ساعت رو تحمل کردم و همه شو هم خوردم و تا حالا سیرم حالا اگه دوس داری میتونی پوس موز و هندونه و گردو هم امتحان کنی!!!شوخی کردما نگین این دیونه استا چی کار کنم دندونم بی خودی درد میکنه باید برم عصب کشی کنم

dini & qurani

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر


الان داشتم قرآن میخوندم سوره های کوچیک قرآن از آخر رسیدیم به:

  1. وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ

  2. فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ

  3. وَمَا أَدْرَاکَ مَا هِیَهْ

  4. نَارٌ حَامِیَةٌ

حالا شما نگاه کنید توی سوره ی قارعه خدا کسانی رو که میخواد عذاب کنه چی میگه حالا گفتنش نه که تاثیری نداره ولی خوب باید خودش آدم هارو هدایت کنه که اینو هم بگیم بعد خودش که خداست رو  که نمیتونه جای بشر بزاره که بگه چه خبره میگه (و ما ادراک ما هیه ) و میشه فهمید ایتو که از یک دید نیست که ما ادراک به کار برده شده و از یک چشم نیست و چشم های مختلف چیزهای متفاوتی رو خواهند دید.

حالا آمزیکا میگه نحریم میکنما خوب میکنه میگه تجاوز میکنم به حریمتون ها خوب میکنه زورشم نمیرسه بجنگه فقط حرف میزنه حالا نگاه کن خدا چه مهربونه که راحت همه چیزشون رو  از قبل میگه بهشون که چه حالتی پیش میادا البته آیت الله فاطمی نیا درباره ی وعده و وعید هم صحبت کردند که اگه شنیده باشید میگفتند که یکی به پسرش مثلا (حالا مثالش رو الکی خودم زدم ولی نتیجه ش مهمه) قول میده براش اسباب بازی بخره بعد اگه قرداش نخرید همه مذمتش میکنن که چرا پس تخریدی؟؟ تو که قول دادی ها؟ ولی یه موقع هست میگه به پسرش حالا بزار بریم خونه برات دارم یعنی میخوام بزنمت بعد اگه نزد هیچ کس نمیاد بگه چرا نزدیش یه همچین مثالی میزدن که  خدا چقدر مهربونه! که همینطوری این مثال رو یادم انداخت شیطون که گفتم که اینم هست به قول شیطون رجیم!...و نمیدونم جاش بود که بگم این مثال رو یا نه!!!

البته درسته که ما چقدر آیه داریم که وعده ی عذاب حقه ولی نگاه کنیم قرآن جهانی و یه چیزی میگه خداها که عقل ما نمیکشه وگرنه در نظر بگیر اهل بیت از عذاب چقدر صحبت کردند با یارانشون در روایات نه همین که گوش دادی به روایات و با مایین همین که دشمن اهل بیت نیستید هواتونو داریم و نمیخواد به عذابش فکر کنی ولی باز تو دعاها و مناجاتشون میبینیم باز دوری و کمی توشه حتی از گناه صحبت می کنن که هیچ وقت نکردند و خودشون رو جای ماها میزارند


dinialosis

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر


هیچ تا حالا فکر کردید که آیندگان حالا چی میخوان قضاوت کنند در این مورد؟؟ چه موردی...همین دیگه انرژی هسته ایمون دشمن الان فعاله فهمید که ما درسته که نداریم ولی خواصی داریم که این خلع را تا به حال پر کرده و الان میخوان خواص دشمن ساز بسازند و ما آیا آمادگی خودمون رو در این محوله ساختیم حالا درسته یه چرتی مثل من تو خونه هم نتونست خودش رو نگه داره ولی امید ما به امام زمان  دیده هاس و به شماهاس که یعنی دیگه زن دارید و پایبندید به خانواده و زن و بچه تا حوری آسمانی بشر خود شیطان بشری و سمعی و بصری بر سرمون نازل کنه.

آیندگان میخوان بگن چی؟ که ما ایرانیان بودیم که از اول به هر قیمتی وایسادیم سر حقمون و ملت های دیگر را اینگونه از خواب نازنینشان بیدار ساختیم که می شود در مقابل کل استکبار ایستاد آیندگان چه می گویند وقتی ما آرزو داریم همینگونه انرژیمان نفتی بماند و هیچگاه به هسته ای اصلا برخورد نداشته باشیم تا خود حضرتش بیاید و تکلیف نگاه دارد و بکشونیم جامعه رو فعلا تا اون موقع بعد شروع کنیم اصلا آیا همین را میخواهیم؟؟پس مگر نمیگویید ظهور نزدیک است... یا انرژی هسته ای تابوتی بود و بهانه ای برای شروع دوباره و انرژی گرفتن خودمان و ما خودمان خواستیم و درخواست داریم این موضوع باقی بماند و آتش فتنه سران خاموش نشود و پرونده همیشه روی میز باشد تا استکبار خودش به دست خودش خجالت بکشد و بیاید به هر هزینه ی خودش برای ما نوکری کند و بسازد برای ما پایگاههای مهم هسته ای را و برود و بگوید چه غلطی کردیما ولی اگر شما میخواهید پرونده را ببندید به هر بهانه ای بدانید که ما شهید هسته ای داده ایم و ما سرمان میخوارد برای صحبت و مذاکرات و کشاندن موضوع تا فرو پاشی کلی و چقدر رنج و عذاب کشیدیم تا سر این موضوع هسته ای ماندیم و خودباور شدیم و اونایی که از داخل چنگ میزدند باورشان شد که داریم میجنگیم هنوز و پایش ایستاده ایم و جنگ و جنگ تا فتح مکه نبی!!!!!!!!!!!!!!!همشم از برکت این رهبر و رهبری عظیم شان بود که گفتیم و شنیدیم؟؟؟