اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۲۶ مطلب با موضوع «تفکر قرآنی» ثبت شده است

HAGHH

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه روز یادمه داشتم تو ماه مبارک یکی از روزاش روزه بودم قرآن میخوندم دیگه آخراش بود و میخواستم قرآن رو ببندم ورق زدم همینطوری و دل داده بودم و همینطور میخواستم بخونم سوره ی قلم بود یادمه بعد به سبکی خوندم یه طورایی به سبک روضه خوندن دیروز رفتیم مسافرت مامانم میگفت انگار داری علی مثل اینا که سرقبور قرآن میخونند میخونی حالا من این سبک خیلی آَشنا نبودم اون روز وقتی سوره ی قلم رو خوندم ولی دیروز تو مسافرت که میخوندم داشتیم توجه میکردیم که خدا چی گفته در سوره ی قلم خدا انگار داره غم پیغمبرش رو میخوره میگه من باور نمیکنم که دیوانه باشی ای پیغمبر خدا میگه ها باید دیوانه باشی یا دیوانه وار بخونی یا غم زده که بفهمی و من این سبک رو در غیر این سوره هم خوندم جواب داد خدا دلش میسوزه که میگن به پیامبر دیوانه و غمش رو میخوره و گریه وار که بخونی خدا داره گریه هم میکنه پس!!! این یک نکته

  1. ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

  2. مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ

  3. وَإِنَّ لَکَ لَأَجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ

  4. وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ

  5. فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ

  6. بِأَییِّکُمُ الْمَفْتُونُ

  7. إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ

  8. فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ

  9. وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ

  10. وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَّهِینٍ

  11. هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِیمٍ

  12. مَنَّاعٍ لِّلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ

    و....

دیروز میخواستم بخونم و سبک خوندنم رو بزارم روی نت حتما شاید یه روزی بکنم اول از خودم میترسم بد بخونم دوم بحث های دیگر که امنتاع می ورزم

نکته ی دوم اینکه آقا خدا دیوانه وار میگه فلا تطع المکذبین مگه پغمبر از مکذبان پیروی میکرده خدا دیوانه وار میگه و اگه دیوانه وار و زاری کنی شاید بفهمی نه مسخره ها و میفهمی نکته بالاتره حالا من نکته شو نه ولی میگم  از اون آیه ها نیست که داستانش رو ندونیم همینطور وسط قرآن پیدا کرده باشیم و بخوایم قضاوت کنیم و 100 تا دلیلی بیاریم نه یک آیه ی معمولی است که خدا به عشق پیامبرش گفته و احساس مطرحه نه نکته و دعوا و قانون و چه میدون تبصره از این آیه ها هم داریم و بیانگر عشق زیادی است که احتمال اینطور باشه که خدا دلش سوخته وه چون خدا خودش از از مکذبان پیروی میکرده است و میکند حتی الان و پیامبر که خلیفه ی خداست دلش برای پیامبر میسوزه که نکنه مثل من بشی و باشی تو این کار را مکن حالا نگاه کنید که باید به چه عشقی قرائت کرد (دیوانه وار)

البته من به این تکیه ی اولش توجه کردم با زاری و روضه و دیونگی باید خوند جاهای دیگر قرآن زیاده که عشق مطرحه عشق خدا به بنده حتی زبان حال ها و دیگر...

ما که خودمون دیوانه که هستیم که نه که فردا راننده ی دیونه پیدا بشه برای ما نه ما  که دیوانه شدیم دیگه این چیزارو بهمون می فهمونن وگرنه نمی دونیم شاید هزارتا نکته ی دیگر هم شما پیدا کنی چرا و غیر خوندن احساسی من باشه یا شاید فردا نظرم عوض شد حالا

anbeaahom

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آیه ی بعدی آیه بعدیشه دیگه یعنی آیه ی بعد پست قبلی.

نیمخوام متهم کنم بر خلاف اینکه قبلا گفتیم اینا ادب کردند فرشته ها و شرک مثل ما نورزیدند و باهوش بودند و خدا پرستند نه این بار نمیخوام متهمشون کنم ولی می فرماید(( قَالَ یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ) خدا چون من ظاهر بینم بشتر بازش نمیکنم میگم بابا منظورش به فرشته هاست خدا هم مثل حضرت آدم (ع) یعنی آدم (ع) از طرف خدا پیامبر و مثل خدا غیب آسمان ها و زمین و رو میداند و آنچه آشکار و نهان است خوب شما در نظر بگیر بین فرشته های فضول ما چیزی پنهان میتونیم بکنیم نه در محظر کاملشون هستیم ولی آدم میگه آنچه شما پنهان می کنید یعنی فرشته ها یه چیزهایی رو پنهان می کنند از دید خودشون یا ما یا خدا اصلا که آژمایش کنند ولی بعضی چیزهاشون تبدون هست و آشکار ولی ما همه چیزمون رو فرشته ها میدونند و می بینند!!! حالا نتیجه اینکه هیچی دیگه یه کارایی میکنند فرشته ها چرا پنهانی؟ و چرا ما نمیتونیم از ضبطی که خدا خودش گواهه و فرشته ها رو چرا خدا درگیر میکنه؟ حالا که فکرش میکنم شاید قصه یه چیز دیگری اصلا بوده و مثلا فرشته ها ادعاشون میشده که آدم اومده نبینا و چیزایی توی عقل وذهنشون بوده که امتحانش کنند یاا میگفتند ما یه چیزی میدونیم که آدم نمیدونه یا حتی آدم رو داشتند بازی میدادند و قایم کرده بودند اسما حسنی را خوب فرشته ی مقرب هم داریم و بالاتر و نگفته بودند این اسما رو و نگفتند هم ما بلد نیستیم که دروغ بشه گفتند سبحان الله خدا خودش یادمون  داده است حالا تا ببیندد آدم میگه این اسما رو ولی آدم فهمید که اینا دارند فیلم بازی میکنند و اسما رو بلدند (حالا من احتمال میدیم و جای مناقشه نیست در مثال) ولی خلاصه آدم که فهمید بازی داره داده میشه و اینا ظاهر نمیکنند و حالا نامحرم میدونند یا میترسند اصلا میدونی ترس فرشته ها در سیاحت غرب و اونجا هم هست که آقا میترسند فرشته ها بعضی کارهارو بکنند پس اختبار دارند و شما هم اختیار داریم (مخلصیم...) خلاصه آقا میفهمه دارن چه میکنند و درونشون رو میخونه و میگوید و آنچه پنهان کردید حالا شاید آنچه پنهان کرده باشند همون اسما باشد اینم دور از ذهن نیست که بدین جا رسیدیم و میگه ما تبدون آنچه آشکار است چی آَشکاره برای فرشته ها مخفی کاری بوده اما برای آدم و خدا آشکار بوده پس میشه این تبدون و تکتمون روو به آشکار و پنهان کردن اسما دانست که فرشته ها کردند.!!!

fereshte

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سعی می کنم مطالب رو جدا کنم اول اینکه در مورد آیه ی 32 بقره که داشتم میخوندم و قر و پاتی هم میخوندم دیگه از اول شروع کردم سوره بقره خوندن چه عیب داره حتی فکر می کردم که این جه طور بوده خدا برای یه بهانه ی گاوی این سوره رو حالا نمی دونم دلیلش ولی بقره نامیده!!! و چند وقت پیشم تصمیم گرفتم که دیگه منم موضوعاتم رو یه کلمه ای بنویسم موضوع مقالات رو ولی نشد دیگه.خلاصه آقا سوره ی 32 رو که میخوندم آمده قَالُواْ سُبْحَانَکَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ وقتی این آِیه رو قبلا میخوندم حالا برای شرک بوده و کم ذهنی و کم فهمی میدونی که خدا ازشون(گروهی از ملائک) میخوان که اسم هایی که حضرت آدم هم بلد بودند(ع) رو بگویند و حالا نشد بعد اینا میگن سبحانک ما چیزی جز اونی که بهمون یاد دادی بلد نیستیم من حرفی ندارم دارم فکر یه کم غلط خودم رو تصحیح می کنم که بله ما هم همینطوریم درسته میریم مدرسه ولی هرچی یاد میگیریم در حقیقت از خداست و علم مال خداست و از طرف اونه یعنی نه اینکه که حضرت آدم (ع) فرق داشته با فرشته ها در یاد گیری درسته در نحوه مثلا الهام فرق داشته و مثل قرآن که بر قلب حضرت پیغمبر نازل بوده و برای اینکه فرشته های نامقرب گمراه نشن اصلا خوب جبرئیل نبی می فرماید هر جی من میگویم و تکرار میکنم.ولی در کل مسئله فرقی نداره که خدا یادشون نداده بوده نه دارند ادب میکنند فرشته ها که میگن ما جز چیزی که تو ای خدا یادمون دادی بلد نیستیم وگرنه آدم (ع) هم همینه داستانش نه که فرق داشته درسته شیوه اش دیگه زیادی نگم اینکه مام همینطورییم اصلا شرکه علم های حالا نه گناه ولی علم مخصوص خداست نه اینک بریم جاهل بشیما!و الا شرکه که از غیره اونم از یکی دیگه یاد گرفته و......تا خدا و......

 

Fatarani

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

  وَمَا لِی لاَ أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ

من چرا کسى را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگى به سوى او بازگشت داده مى‏شوید؟! (22)

دوباره به همون مورد برخورد داشتم فکر بد نکن خوب خوندن آیه رو میگویما...

آقا این دفعه مانند  دفعه ی قبل نمیخوام معنا کنم یه تیکه رو میخوام حاله رو بگم یه دنیا پیش زمینه میشه ساخت در مورد این آیه که چه شده بوده است...

سوره ی یس هستش آیه ی 22 این دیگه بحث هاشو کرده بوده و دیگه آخر کارش بوده شاید گفته قبول این شرک و کفرهایی که میگید رو بر فرض منم قبول کنم یعنی دیگه عاجز شده بوده میگه و ما لی یعنی برای من چیه دیگه؟ چی میمونه؟ درست ولی...هیچی دیگه...شاید اصلا گفته من تسلیم آقا یعنی درستم شما بگید بر فرض غلط  خودتون رو حالا آخر آیه قشنگ میشه که چه دلیلی میاره برای اینا که خدا رو قبول نکردند که با همه ی این حال بازگشت داده می شوید یا بازگشت ها به سوی اوست یعنی آخرش که می فهمیم میخوایم بریم پیشش یا نه؟ این دلیل آخرشم مهمه ولی من اون جاشو که خوب خوندم و خارج شدم همین اول آیه بود که می فرماید (و ما لی لا اعبد الذی فطرنی) و سوالی هم هست جمله ش یعنی من فارغ از همه اینا آخه دلش سوخته بوده براشون خودش رو شاید جای اون ها گذاشته نفسش رو جای عناد اینا گذاشته است بعد با جانش صحبت کرده گفته آخرش که خدا هست و بازگشت اونجاست و آخرش که می فهمیم که  یعنی میگه اگه من مثل شما دست خالی بشم، گناه کنم، دلیل بتراشم، عناد بورزم هر کاری کنم بازم دلم راضی نمیشه که بازگشت که آخرش هست ممکنه الان خدا رو مثل شما نبینم ولی بعدا که هم من و هم شما می بینید و ایم...

پس دو دلیل میاره وقتی تنها گشت و چیزی براش نموند و دست خالی شد دو دلیل برای پرستش رب یک فطرنی دو الیه ترجعون یکی آفرینش  من و یکی بازشت شما

و آسون هم میشه فهمید که چرا نگفت (شما را آفریده)و گفت(کسی که منو آفرید) چون اینا منکر این بودند و برایشان دلیل آورده بوده و گفتم آخر کارش بوده شاید و نهایت حرف و آخرین استدلال هاش بوده  ولی بعدش میگه (بازگشت داده می شوید) چون اینا یقین نداشتند که آخرش چی میشن و فطرته دیگه بر خلاف فطرت آدمی که میگه من زنده میمونم و یا خواسته ی همیشگی ایش این بوده که باشه صحبت نکرده یعنی یه امیدی هم داده از اونطرف...

hhhuio

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز شب هوس کردم قرآن بخونم باز کردم سوره حشر رو و شروع که کردم میدونی؟ اگه زیبا بخونی قرآن رو نکته های خاصی پیدا میکنی که خودتم تعجبت میره من اکثرا فکر خاصی نکردم روی آیه ای که درگیر بشم چون عقلم نمیرسه و همین که دارم با ترتیل هم که شده روی قرآن میخونم از روش همین که صدات اصلا ممکنه دل بدی عوض بشه بعد یه نکته ای توجه می کنی و یعنی می فهمین و آقای حائری شیرازی هم تاکیدی داشتند در خوب خواندن شعر حافظ که تاثیر داره که کسانی که میبینی خوب بخونه اگه یکی قرآن رو و شعر حافظ رو حالا یادم نیست چی میشه ولی تاثیر و تاکیدی داشتند ایشون اتفااقا این آیه ای که امروز توچه خاصی شد بهش در خواندن و نکته ش رو فهمیدم آیه ای است که فکر کنم آقای آیت الله فاطمی نیا هم داشتند میگفتند در این آیه دو تا (اتقوالله) آمده که ایشون هم داشتند تفسیر میکردند چرا که من یادم نمیاد و باید رجوع کنم ولی من این دفعه اتفاقا نمیخوام در مورد این نکته از آِیه ی 18 صحبت کنم و دیگه بزرگشم نکنم بریم سراغ اصل مطلب:

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

اى کسانى که ایمان آورده‏اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید؛ و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده؛ و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مى‏دهید آگاه است! (18)

البته من که میخوندم قرآن رو و رسیدم به این آیه معناشو نگاه نمیکردم چون آسونه یه خورده هم و داشتم صوت خودم رو توجه که داشتم از روی گفتم خواندن آیه به معنای جدید رسیدم و هم کار بزرگی نکردم و هم معنای این آیه و خود معناشو از سایت آوینی گرفتم و تقصیر من نیست که اینجوری معنا شده ها ولی اینطور هم میتونیم معنی کنیم هم  به تفسیر مراجعه نکردم...

که ای کساتیکه  ایمان آورده اید شما تقوای خدا رو پیشه بکنید و حالا که پیشه کردید حالا (توجه می کنید؟ حالا که پیشه کردید) ببیتتیذ ببینید چه در این دنیا چه آخرت چه چیزی فرستاده اید و... پس فهمیدیم که احالا (اگه) که تقوا پیشه کردیم بنگیریم اینو که چه فرستاده ایم و با خبر شویم (تاکید دوباره ی خدا در اتقوالله دوم) و حالا که فهمیدیم شاید به واسطه ی تقوامون که چه چیزی و مقامی داریم (اینجوری معنا میکنیم حالا ما) بعد می فرماید در آر همانا خدا هم آگاه هست مثل شما(شاید منظور این باشه و اینجوری بگه که آگاه هست که شما چه فرستاده اید و مثل هم و کنار همین با خدا و میفهمید اگه تقوا داشتید توسط خدا و دقت بکن آخر آیه که خدا می فرماید منم آگاهم مثل شما از آنچه می کنید حالا). خدا کنه خوب معنا کرده باشم و.

hby

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

همین حالا از حموم یا حمام بر می گشتم و مو هام هنوز تره که دارم می نویسم خلاصه داشتم اونجا قرآن می خوندم و سوره ی فلق و حمد و اخلاص و کافرون دیگه بیش تر از این سه چهار تا نخوندم بعد یه نکته ای توی اونجا موج می زد.سوره ی کافرون...

 
{بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ }



قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ (1) لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ (2) وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (3) وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ (4) وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (5) لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ (6)
و اون نکته که رسیدم اونجا و به ذهنم خطور کرد این است که چرا به جای ما خداوند من نفرموده است...یعنی منظور از من خداوند باشد که من اعبد؟من تعبدون.من عبدتم
شاید:
-کسی که مشرک شود هنوز کافر نشده
-حیطه ی اسلام بزرگ است
-مشرک را خدا در اسلام قبول کرده
-یاره داره شوهرش را به جای خدای دوم در نظر دارد
و...

 

angoor

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان ساعت3:17دقیقه ی صبحه که دارم مینویسم ربع ساعت نیم ساعت پیش که از خواب پریدم(به دلیل پرخوابی و زیاد خوابی) آیه ی متعا لکم و الانعامکم سر زبونم بود که بیدار شدم و خلاصه حالا نمی دونم شیطونه بوده کی بود بعد رفتم سرچ کردم فهمیدم که هرچیزی که انسان از آن بهره مند بشه متاع هست خلاصه بعد نگاه کردم فهمیدم سوره ی عبس هست و باز کردم چند تا آیه ی قبلشم بنویسم چون یه نکته ای درش ضایع است:

فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ ﴿24﴾

 

که ما آب را به صورت بارشى فرو ریختیم (25)

 

أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ﴿25﴾

 

آنگاه زمین را با شکافتنى [لازم] شکافتیم(26)

 

ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا ﴿26﴾

 

پس در آن دانه رویانیدیم (27)

 

فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا ﴿27﴾

 

و انگور و سبزى (28)

 

وَعِنَبًا وَقَضْبًا ﴿28﴾

 

و زیتون و درخت‏خرما (29)

 

وَزَیْتُونًا وَنَخْلًا ﴿29﴾

 

و باغهاى انبوه (30)

 

وَحَدَائِقَ غُلْبًا ﴿30﴾

 

و میوه و چراگاه (31)

 

وَفَاکِهَةً وَأَبًّا ﴿31﴾

 

[تا وسیله] استفاده شما و دامهایتان باشد(32)

 

مَّتَاعًا لَّکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ ﴿32﴾

میگه انسان نگاه کنه به غذاش و طعامش از انگور و باغ ها  میوه ها و...که ما میخوریم آقا خلاصه کنم اینا برای حیوان هم هست و اقدر غذای دنیوی ما خواره ها در صورتی که تو بهشت فکر نکنم اینطوری باشه!!!

نویسنده : علی | تعداد بازدید : 168

shaikkna

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا ما قبل خواب شب داشتیم فکر میکردیم به یه عارفی کسی که آیا ایشون قبل از جوانی حتی جوانی لغزش پیدا می کردند که از خدا پشیمون بشن و درگاهشون عوض بشه و برن سراغ یه چیز دیگر مثلا حالا میگم کسب و کاری خلاصه چطور بود شیخ جعفر ناامید نمیشد از خدا یعنی گناهی نمی کرد اصلا...

خلاصه تو همین فکرا بودم که آیه ای به ذهنم انداخت خدا که آقا إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

ببین خوب توجه بفرموی میگه گفتند خدا و استقامت کردند یعنی اینطور نیست که ول باشیم و ولگرد تو که گفتی خدایا خدایا باید استتقامت کنی و میان سراغت از شیاطین و غیره هات و این نکته ی مهمیه اگه توجه کرده باشی که باید استقامت کرد و همینطور نیست الکی بگی خدا خدا هم بگه باشه تو دیگر هیچ بی خیال باش برو ول بگرد نه!همین

baba

يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اول به عنوان مقدمه یه مسئله ای که شایتم ربط خاصی نداشته باشه رو میگم که بعدا نگین چرا برای ما اتفاق نیافت؟ چی شد؟ کجا بود؟ و تعجب مغزی نکنید و اون مطلب اینکه یکی مانند محمد اصفهانی که اینطور زیبا آهنگ هایی رو به یادگار گذاشته که هنوز زیباست خیلی هاش و کهنه نشده و جای تشویق همون آهنگ هاشو داره الان بیشتر نسبت به زمانی که تنها تر بوده است و تشویق میشده و منظور از تنهاتر یعنی رقیب که نه ولی بالاخره الان خواننده ها زیاد شدن و کسی هست ایشون که نمی دونم بتونن مثلشو بخونند(جمله تمام نقطه.). اینکه آقا این باید به یه مستی ای برسه حالا شما حاج محمود کریمی حتی که سرزده و بدون وسایل موسیقی رو نگاه کنید جمع یاریش میدن و اولش حسین حسین میگه که مست بشه این کلیپ هایی رو که میزارند برای ما که خیلی قشنگه خلاصه اگه منم بشینم طبق دستور استادی اگر پیدا شد ذکر خدا رو مثلا از صبح تا شب بگم صرفا برای موسیقی صبح که شد از خواب که بیدار شدم مثل خود اصفهانی که نه با همون حس و احوال و زیبا میخونم و این باید مستش کرده باشند آقای اصفهانی رو که اینطوری میخونه و نه مستی که زنی در کار باشه ها ولی بالاخره.

خلاصه خارج از مقدمه آقا ما امروز رفتیم اون خونه و شروع کردیم به قرآن خوندن و خوندیم و خوندیم و خوندیم حالا نمیدونم یه کم مست شده بودیم و خلاصه توفیقی پیدا نمودیم که مثل صحیفه ی سجادیه بود که گفتم خدا میبخشه و از این حرفا خلاصه رسیدیم به این کلمه((والله غفور رحیم)) بعد یه طوریم شد بلندم داشتم میخوندمش ها ولی میگه خدا غفور و رحیم است شوق پیدا کردم که انگار با لحنی که بلند میخوندم همون موقع خدا نگاهی کرده باشه و داره میبخشه خوب آخه همه میدونن خدا میبخشه پس چرا خودش این همه تو قرآن آورده از خودش تمجید کرده که ما دلمون رو به رحم بیاره و با همین یاد کردنش ما رو ببخشه و بهمون بفهمونه که بنده دارم میبخشمت حتی اگر نخواد بفهمونه هم همینطوره داستان و حسیه این که گفته بهمون و همون موقع خدا داره با بنده حرف میزنه و بنده هم جوگیر میشه البته درسته که مال من قوی نبود این بشارت (همین دنبال کلمه ی بشارت میگشتم کلمه ی توفیق یادم افتاد) بله بشارت داده. حالا با این اوضاع ما باید چه طوری وقتی میرسیم به همچین آیه هایی باید چه طوری بخونیمش در صورتیکه دست ما نیست این بخشش گناهان و جوگیر بشیم باید خود خدا بشارتت بده و بگه بهت از طرف خودش نه اینکه ما خودمون از پیش خودمون بگیم بله بخشیده شدیم نه بشارت میده و خلاصه تا به این بشارت رسیدم  گفتم مگه چیه برای خدا که منو ببخشد... و زود رفتم نکات بخشیده شدنم و این توفیق وبشارتی که دریافت نموده ام رو نکاتشو نوشتم که بیام توی وبلاگ یادم بمونه بعد رفتم ادامه ی آیه رو بخونم که تعجبم برد حالا آیه چی بود:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَیَجْعَل لَّکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

خلاصه به این غفور رحیم که رسیدم بشارت داده شد بعد رفتن آیه ی بعدیش رو خوندم و متعجب شدم

لِئَلَّا یَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَلَّا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِّن فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ

آیه ی 28 و 29 سوره ی حدید حالا جوگیر شدنم زیاد نبود با این بشارت ولی تعجبم بیشتر شد به آیه ی 29 که رسیدم خودش گفته دیگه من نمیگویم چی شده..............................

هیچی بابا میگه که تا اهل کتا ببدونن که خدا از فضلش میده و فضل زیادی داره چرا میگه تا بدونند اینا؟ شاید به خاطر آیه ی قبلی هست که مومن ها که میخوننش و  آِیه ی عجیبی است احساس منو دارن اگه جوگیر بشن از طرف خدا و این احساس از طرف خدا برای وبه خاطر فضل زیادالرب است.

dfewgwe

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم یه فکرای کافرانه ای برای خودم میکردم آخه این آهنگ شهید اومده از فریدون هستا اونو گوش کردم بعد گفتم اینا شهید شدند و رفتند چیش به ما میرسه حالا که رفتن پیش حوریاشون مگر اینکه شفاعتمون کنند و همینطوری تو این افکار میگشتم و داشتم قاطی میکردم که راه کدومه که به ذهنم رسید این آیه

و من یتق الله یجعل له مخرجاً * و یرزقه من حیث لایحتسب

بله کسانی که تقوای خدا پیشه کنند خدا یه راه فراری براشون میزاره و از یه جایی که حسابشو هم نمیکردند بهشون  روزی میده روزی ای هم که میده تکراری نیستا مثلا من که یه آدم تکراری در بسته بندی جدید شدم و برای امامم همیشه اینطوری بودم (چون تقوا نداشتم) یا زنی که برای شوهرش تکراری شده یا مردی که ادا اصولش برای زنش تکراری شده اگه تقوا داشته باشه خدا یه راه فراری میزاره این یک و دو اینکه یکی رفته جلو حمله کرده چه سایبری چه جنگی چه هر گهی برای خدا حمله ور شده و جنگیده حالا گیر گیر افتاده تو تله و داره تکراری میشه یا اصلا گرفتاری پیش اومده و میگه چه گهی خوردیم در مورد خدا صحبت کردیم و جلو اومدیم یا شیطان داره دیوانه ش میکنه و موج شیاطین گرفتتش یا داره مثل من کفر فکر میکنه و میگه خلاصه این اگه میخواد راه فراری براش باز شه و از اسارت جان و تن بیرون بیاد همشم معنوی نیست این اسارت ها ها بعضی موقع ها زمین و زمون جمع میشن حالا شیطان که وظیفه شه ولی مومنین و با تقواها روی بچه های ضعیف کار میکنند و راه رو برشون میبنندن که ببینن این ها جه کاره اند و آزمایش میکنند بزرگان و خدا این اگه تقوا ورزید یا توبه کرد درست میشه و خدا راهی رو نشونش میده که اصلا خود طرف نمیدونسته. امیدوارم خوب رسانده باشم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

البته من پنج شیش سال پیش گه گوش میدادم این آهنگ شهید اومده از فریدون رو گریه ام میگرفت ولی حالا چم شده که داشتم کفر میگفتم خدا میدونه!!!

cdsae

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم الان قرآن سوره ی یس رو میخوندم بعد رسیدم آخراش به این آیه:

أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ

خوب شاید شما فقط اینو یه تهدیدی بدونی که خدا اگرخواست میتونه موجودی جدید رو خلق کنه مثل ما انسان ها (بلی و خداوند خلاق و علیم است) پس اون موقع تکلیف ائمه و پیامبرمون چی میشه ؟ اگر یه موجود جدید خلق کرد کی عزیزتره و از این حرفا بگذریم اگر به نظرم یه معنی دیگه هم به ذهنمون رسید که بله وقتی ما همه مردیم و از دنیا رفتیم در مورد اون زمان هم داره صحبت میشه که خداوند بعد مرگ ما  میگه اون خدایی که آسمان و زمین رو خلق کرد یکی مثل شما رو نمیتونه تو روز قیامت بیافرینه.حالا خودمون هستیم ها ولی چرا میگه یکی مثل شما یا ما چون هر کس به شکلی درمیاد و حقیقت نفس باز میشه و دست ها و راز ها باز میشه و رو میشه و خداوند خلاق هر کسی رو به شکلی در میاره شاید اینم منظور باشه چنین تفسیری و منم مراجعه نکردم تو تفاسیر و نگشتم ببینم واقعا یعنی چی همینطوری گفتما..

و اینو هم الان یادم اومد داشتم سورشو میخوندم که "مثلهم" شاید "هم"ش یعنی اعمال ما که حتی بعد مرگ میگن زنده قرین انسان خواهد بود یعنی خدا اعمال ما رو زنده می کند یا خواهد کرد. یعنی قرین ومثل اعمال ما رو موجودی خلق خواهد کرد!!!!!!!!!!!!

quannn

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


سوره  قصص رو میخوندم نوشته یه که:

قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

داستان موسی است که به خدا میگه ببخش منو ظاهرا مال اونجاست که حضرت یکی رو میکشه حالا حضرت موسی (ع) میگه که من به خودم ظلم کردم پس مرا ببخش حالا اینجاش قابل تامل هست که خدا فورا و بدون معطلی میگه فغفر له یعنی بخشیدیمش حالا انقدر دنگ و فنگ و حالا توبه ی فلان کن و سی روز روزه بگیره و از این حرفا نیست راحت پشت سرش سریع خدا توبه ش رو قبول میکنه تازه ایشون پیامبر بوده و گناهی هم حالا یا بوده یا نبوده اینکه سخت تره وضعش نسبت به ماها ولی اینطور خدا قاطع راحت میبخشتش حالا ما چند بار اینکارو کردیم و گفتیم ببخش خدا و درخواست کردیم بعدشم خدا میگه انه هو الغفور الرحیم یعنی بله ما می آمرزیم و راه بازه هنوز................ دیگه بالاتر از قتل...البته با شزایطشا نه الکی ملکی یا از روی قصد بزنیم آدم بکشیم حتی قضاوت هم لازم نیست حالا من دارم به بعضی اعدامی ها فکر میکنم که بخشیده شدند و باید اعدام بشن خوب قصاصه دیگه همین که چند نفر بچه ی کوچیک ببینند که اگه اینکارارو بکنن اعدام در پیش روشونه گرچه بخشیده شده باشه طرف همین باعث اوج گیریش میشه که کسانی دیدند و ترسیدند و روزی این گناه رو نکردند پس این جونش را داد تا ما بفهمیم پس مقام داره نزد خدا شاید.

quranniat

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


و اما در ادامه پست قبل و حالا که داشتم سوره ی مومنون رو از حفظ؟ نه بابا داشتم از رو میخوندم...

حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِیهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ یَجْأَرُونَ

لَا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ إِنَّکُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ

بله اینا صداشون و فریادشون بالا میاد موقعی که عذاب رو میبینند و خدا می فرماید امروز دیگه این کارارو نکنید که از سوی ما یاوری نمیشید پس بر میاد اینکه اگه حالا همین الان داد و فریاد تو دلمون حالا همشم ریا کاری نباشه و یار جمع کنی نه توی دلمون غوغا پیش بیاد یاوری میشیم از سوی خدا اگه بشینیم گریه هم نکنیم و اشکمونم حتی درنیاد الزاما بشینیم بگیم یا علی مثل دیونه ها صدا کنیم یا علی کمکم کن یا علی یاعلی یا فاطمه یا حسین همین اسم امام ها رو هم بلد باشیم و روزی یه بار صداشون کنیم همین بسه دیگه نیست؟ و توسل داشته باشیم چون اون ها میتونند ما رو یاری بدند من دیونه و عقب مونده حالا دوتاش یادمه که همینطوری بلند که ما یاد بگیریم داشتند تو حرم و مسجد جلوی چشمام زار میزدند گفتم منم میتونم اینکارو بکنم حالا توی دلم هم که شده حالا مگه اونا چه کار کردند؟ هیچی والا به خدا ما که وضعمون خرابتره و خیلی هم خرابترها...

qurani i

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


همین حالو داشتم سوره ی مومنون رو میخوندم رسیدم به این آیه میشه آیه 24

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِکَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ

خوب ببینی از دو جای آیه بر میاد که اینا اولا حق رو شنیده بودند و رسالت خوب انجام شده بود نه اینکه فتنه درست بشه و حرف حق به گوششون نخورده باشه نه اینا خودشون فهمیده بودند که چه خبره حالا یا روی خودشون نیاوردند یا چیز دیگری ما نمی دونیم ولی پیغمبر خدا کارش رو انجام داده بود از آیه ی قبلشم بر میاد که پیغمبره حضرت نوح (ع) بوده و مثل پیامبر ما نبوده است حالش و اذیتش یا مثل امام حسین(ع) نبوده که عده ای اصلا نفهمیدن چه شده و شلوغ بازی در آوردند اونا هم حتی میدونستند و حالا خودشون رو زده بودند به نفهمی بماند اینش...

خلاصه حالا از کجاش میشه فهمید که حق رو میدونستند از اینکه یک که می فرماید کفرو خوب تا حق نباشه که کفران نمی کنن مردم نادان حالا از این گذشته میگ که ما این چیزارو از پدران گذشته مون نشنیدیم در صورتیکه اینا حتی آزمایش و تحقیق هم کرده بودند که همینا میگن که چرا پس فرشته هارو خدا نازل نمیکنه یعنی حضرت نوح (ع) نه این بوده که همیشه مورد مسخره بوده این درست ولی اینا تحقیق کرده بودند و کنجکاو هم شده بودند و این حالت براشون پیش اومده بود و از خیلی از ماها که منافق باشیم هم بالاترشو میدونستند چون بالخره گنجینه رحمت الهی بینشون بوده و دسترسی داشتند ولی بعد میگن چرا فرشته ها رو خدا به جای تو نیاورده...نگاه هم بکنی میبینی کلمه ی منافق احتمالا حالا من نمیدونم ولی رنسانسش در اسلام پدیدار شد وگرنه اونا عده شون بیشتر بوده همیشه و راه هم باز نفاق نمیکردند راحت کفر می ورزیدند و پیچیده نبوده و دین اسلام که اومد پیچیده شد بس که اسلام دین رحمته.

 

dini & qurani

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


الان داشتم قرآن میخوندم سوره های کوچیک قرآن از آخر رسیدیم به:

  1. وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ

  2. فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ

  3. وَمَا أَدْرَاکَ مَا هِیَهْ

  4. نَارٌ حَامِیَةٌ

حالا شما نگاه کنید توی سوره ی قارعه خدا کسانی رو که میخواد عذاب کنه چی میگه حالا گفتنش نه که تاثیری نداره ولی خوب باید خودش آدم هارو هدایت کنه که اینو هم بگیم بعد خودش که خداست رو  که نمیتونه جای بشر بزاره که بگه چه خبره میگه (و ما ادراک ما هیه ) و میشه فهمید ایتو که از یک دید نیست که ما ادراک به کار برده شده و از یک چشم نیست و چشم های مختلف چیزهای متفاوتی رو خواهند دید.

حالا آمزیکا میگه نحریم میکنما خوب میکنه میگه تجاوز میکنم به حریمتون ها خوب میکنه زورشم نمیرسه بجنگه فقط حرف میزنه حالا نگاه کن خدا چه مهربونه که راحت همه چیزشون رو  از قبل میگه بهشون که چه حالتی پیش میادا البته آیت الله فاطمی نیا درباره ی وعده و وعید هم صحبت کردند که اگه شنیده باشید میگفتند که یکی به پسرش مثلا (حالا مثالش رو الکی خودم زدم ولی نتیجه ش مهمه) قول میده براش اسباب بازی بخره بعد اگه قرداش نخرید همه مذمتش میکنن که چرا پس تخریدی؟؟ تو که قول دادی ها؟ ولی یه موقع هست میگه به پسرش حالا بزار بریم خونه برات دارم یعنی میخوام بزنمت بعد اگه نزد هیچ کس نمیاد بگه چرا نزدیش یه همچین مثالی میزدن که  خدا چقدر مهربونه! که همینطوری این مثال رو یادم انداخت شیطون که گفتم که اینم هست به قول شیطون رجیم!...و نمیدونم جاش بود که بگم این مثال رو یا نه!!!

البته درسته که ما چقدر آیه داریم که وعده ی عذاب حقه ولی نگاه کنیم قرآن جهانی و یه چیزی میگه خداها که عقل ما نمیکشه وگرنه در نظر بگیر اهل بیت از عذاب چقدر صحبت کردند با یارانشون در روایات نه همین که گوش دادی به روایات و با مایین همین که دشمن اهل بیت نیستید هواتونو داریم و نمیخواد به عذابش فکر کنی ولی باز تو دعاها و مناجاتشون میبینیم باز دوری و کمی توشه حتی از گناه صحبت می کنن که هیچ وقت نکردند و خودشون رو جای ماها میزارند


qq quran

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


ببین افکار شیطانی رو که ما حساب نمی بریم از کارهایی که داریم انجام می دیم یعنی حسابشو نمی کنیم بی خیال خدا هم اون دنیا حساب نمیکنه راستم میگه ها تو برزخ خیلی چیزا حساب نمیشه وگرنه همه یک شکل و زیبا بودند فکرشو هم بکنی! اما حالا خدا چی میگه خدا میگه برای اینکه فراموش کردین نه حالا حسابرسی به اعمالتون نکردین فقط همینکه روز حساب رو فراموش کردید در سوره ص.ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسو یوم الحساب

حالا چرا اینطوری شد من دارم برای خودم می نویسم اینو و خودمرو نصیحت میکنم  ای بابا شاید حالا به این تندی که من گفتم نباشه ولی بالاخره از ظاهر آیه بر میاد که اینگونه است شما برو تفسیر بخون آیه 26 اینو برای خودم گفتم که فکرم داشت شیطانی میزد که جساب کتاب خودمم نکنم که دارم چی کار میکنم بعد خدا هم حساب کتاب نمیکنه مثل افراد کور...

البته مخاطب آیه کسانیه که از راه خدا گمراه شدند و قبلش هم تو همین آیه می فرماید که منظورش به داوود که که از هوای نفس پیروی نکن که از راه خدا گمراهت میکنه.

یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ

حالا من چه میدونم داشتم قرآن میخوندم دیدم اشتباه میگم گفتم صاف باشم!

quraniii

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


امشب که نه دیشب قبل از مجلس رفتنم خواب روم فشار می آورد و مند مجبور که نه ولی قرآن خوندم که جالب بود یه قسمتاییش حالا بماند مثلا سوره ی صاد رو داشتم میخوندم به یک آیه رسییدم یعنی چند آیه که تفسیر نمی کنم به رای مخصوصا ولی شما نگاه کنید

  1. قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ

  2. إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ

  3. قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ

  4. لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَمِمَّن تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ


قال فالحق و والحق اقول یعنی خدا قبول کرده حرف حق ابلیس رو که به جز عبادت کننده های مخلص همه رو گول میزنه یعنی بله اینم حق میگفته!!!!!!!!!!

بعدخداا میگه منم حق میگم که از جهنم تو و پیروانت رو پر خواهم کرد

خوب من خییلی کارهای بدنر از شیطان کردم مثلا عجب و ریا که نرم جهنم کلا همه از راه جنهم وارد میشنوند دوما از اونور خیالم راحتت شد که جهنم رو خواهد دید ابلیس خلاصه نمیخوام تفسیر به رای کنم اما در المیزان هم اومده که میتونید خودتوم مراجعه کنید برای اطلاع بیشتر اصلا خود من گدشته از سجده ی خدا نه آدم ها که نکردم و نمازم قضا شد و دوباره اگه تونستم نمازم رو قضاشو خوندم به هر بهونه ای!!!!!!!!!!!!!!!!و امید وارم خدا قبولش کنه و از تقصیراتم بگدره چه برسه گناه کردم نافرمانی هم نکردم هابلکه سهو یا عمدا نمازمو به دیر وقت موکول کردم و نخوندم تا وقتش گذشته ولی هنوز امید دارم به خدا..

ًقرآنی

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


میگه خدا همه چیز رو گذاشته و ما رو ول کرده دست خدا یعنی خودش و رفته و دیگه قدرتی نداره!!!

الان شما نگاه کن این هواپیمایه رو که دزدیدیمش اگر شب میومد و روز کلی باهم فرق داشت اوضاعش و قدرتش و مانورش و گرفتنش حتی.

در صورتیکه ابر قدرتند ها ولی رو شب و روز حساب باز میکنند الان داشتم قرآن میخوندم پشت سرهم ها بعد رسیدم به این آیه که یه تفسیرش همین بود که عرض شد:

سوره زمر آیه ی 5

...و یکور الیل علی النهار و یکور النهار علی الیل...

این قدرت خداست که میخواد بگه تا ابر قدرتاشم روش حساب باز میکنن اینا رو گفتم که نه؟؟حالا دید نداریم بزار صبح بشه یا دید شب بهتره دشمن نمیبینتمون!!!


ghoraniat

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


sigsag

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


داشتم قرآن سوره ی نور رو میخواندم که رسیدم به این آیه:

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

که میگن والا ما شنیدیم از کجا خوندم یادم نمیاد که 12امام رو توی این آیه نام برده که فقط یادمه نور علی نور یعنی حضرت مهدی(عج) صلوات.

بعدش خدا میگه یهدی الله لنوره می یشاء یعنی اینکه از نور خودش که حضرت باشه به هر کسی میده مثلا همین جناب احمدی نژاد گلمون که اینطوری هاله ای شده بود!!!همین

البته ما داریم ظاهریشو میگیم ها باطنیشو که کار ما نیست و کار نداریم همونم همینطور یعنی کار نداریم یعنی تفسیر نداریم ها نه اینکه دستمون نعوذ بالله تو کار باشه ها...