وَمَا لِی لاَ أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
من چرا کسى را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگى به سوى او بازگشت داده مىشوید؟! (22)
دوباره به همون مورد برخورد داشتم فکر بد نکن خوب خوندن آیه رو میگویما...
آقا این دفعه مانند دفعه ی قبل نمیخوام معنا کنم یه تیکه رو میخوام حاله رو بگم یه دنیا پیش زمینه میشه ساخت در مورد این آیه که چه شده بوده است...
سوره ی یس هستش آیه ی 22 این دیگه بحث هاشو کرده بوده و دیگه آخر کارش بوده شاید گفته قبول این شرک و کفرهایی که میگید رو بر فرض منم قبول کنم یعنی دیگه عاجز شده بوده میگه و ما لی یعنی برای من چیه دیگه؟ چی میمونه؟ درست ولی...هیچی دیگه...شاید اصلا گفته من تسلیم آقا یعنی درستم شما بگید بر فرض غلط خودتون رو حالا آخر آیه قشنگ میشه که چه دلیلی میاره برای اینا که خدا رو قبول نکردند که با همه ی این حال بازگشت داده می شوید یا بازگشت ها به سوی اوست یعنی آخرش که می فهمیم میخوایم بریم پیشش یا نه؟ این دلیل آخرشم مهمه ولی من اون جاشو که خوب خوندم و خارج شدم همین اول آیه بود که می فرماید (و ما لی لا اعبد الذی فطرنی) و سوالی هم هست جمله ش یعنی من فارغ از همه اینا آخه دلش سوخته بوده براشون خودش رو شاید جای اون ها گذاشته نفسش رو جای عناد اینا گذاشته است بعد با جانش صحبت کرده گفته آخرش که خدا هست و بازگشت اونجاست و آخرش که می فهمیم که یعنی میگه اگه من مثل شما دست خالی بشم، گناه کنم، دلیل بتراشم، عناد بورزم هر کاری کنم بازم دلم راضی نمیشه که بازگشت که آخرش هست ممکنه الان خدا رو مثل شما نبینم ولی بعدا که هم من و هم شما می بینید و ایم...
پس دو دلیل میاره وقتی تنها گشت و چیزی براش نموند و دست خالی شد دو دلیل برای پرستش رب یک فطرنی دو الیه ترجعون یکی آفرینش من و یکی بازشت شما
و آسون هم میشه فهمید که چرا نگفت (شما را آفریده)و گفت(کسی که منو آفرید) چون اینا منکر این بودند و برایشان دلیل آورده بوده و گفتم آخر کارش بوده شاید و نهایت حرف و آخرین استدلال هاش بوده ولی بعدش میگه (بازگشت داده می شوید) چون اینا یقین نداشتند که آخرش چی میشن و فطرته دیگه بر خلاف فطرت آدمی که میگه من زنده میمونم و یا خواسته ی همیشگی ایش این بوده که باشه صحبت نکرده یعنی یه امیدی هم داده از اونطرف...
- ۹۳/۰۴/۱۹