اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۲۶ مطلب با موضوع «تفکر قرآنی» ثبت شده است

bam

جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۲۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿۷۸﴾

و خدا شما را از شکم مادرانتان در حالى که چیزى نمى‏دانستید بیرون آورد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد باشد که سپاسگزارى کنید (۷۸)

-----------------
خوب داشتم قرآن سوره ی نحل رو گوش میکردم و میخوندم از رویش و اینا که رسیدیم به این آیه بعد گفتم چرا خدا اول نگفته برای شما چشم و گوش قرار داد بعد از شکم مادرتان خلق کرد؟؟!!! بلکه اول گفته از شکم مادرتان بیرون آورد و چشم  و گوش قرار داد براتون بعد چنین تعبیر شد که آقا اگر کر باشی و کور یا مشکل قلبی داشته باشی تا موقعی که در شکم مادری معلوم نیست و شاید هم اینطوری که بعد که به دنیا میایم مشکل پیدا میشه و سیری طی میشه که اگه خدا بخواد روی چشم و گوش اثر داره شایدم چشم و گوش و دل درونی منظور باشه و ادراکی که آقا از موقعی که به دنیا اومدی دیگه فهم ما آاز میشه وخدا بهمون بصیرت میدهد!!
آیه ی بعدشم قشنگه باز کلا سوره ی نحل میشه زیاد روش تفکر کرد و خیلی علمی است!!!
------------------------------------------
أَلَمْ یَرَوْاْ إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِی جَوِّ السَّمَاء مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلاَّ اللّهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿۷۹﴾
آیا به سوى پرندگانى که در فضاى آسمان رام شده‏اند ننگریسته‏اند جز خدا کسى آنها را نگاه نمى‏دارد راستى در این [قدرت‏نمایى] براى مردمى که ایمان مى‏آورند نشانه‏هایى است (۷۹)
-----------------
اگر توجه کنیم میگه که جز خدا کسی آن ها را نگه نمیداره پرندگان رو  حالا شما به پرنده هایی که انسان میسازه توجه کن مهندسی رو که چقدر برای کنترلشون برنامه ریخته و مهندسان جمع شدن برای نگه داری و کنترلش در صورتیکه برای پرندگان اصلا حرکاتشون قابل پیشبینی نیست اصلا نمیشه به این راحتی ها گرفتشون و غذا میخورن بعضی پرندگان در آب میرن اصلا عجبیه کلا

yaoom

جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۲۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ(41)

پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز که حساب برپا مى‏شود، بیامرز! (41)

خوب اینم آیه ی 41 ابراهیم که موقع گوش دادن و خواندن نکته ای به ذهنم خورد باز در ظاهر قرآن و در معنایش که یه جوری تفسیر به رای کردم و خدا باز ازم بگذره و در تفسیر هم اینبار اول رفتم ولی نکته ای که در ذهنم بود نبود گفته بود که این آخرین دعاهای حضرت ابراهیم هست و اینا

اینکه آقا نکته ی ما می گفت که در معنایش توجه کنید که میگه ای خدا من و پدر و مادرم رو ببخشای و همچنین مومنانی که در روز حساب برپا می شوند یعنی روز حساب که برپا شد اینا مومنند !!!یعنی  الان مومن نیستند و دربرزخ هم جای خوبی ندارند ولی دیگه به خاطر این غلطاشون روز خوش نداشتند و میرسونه که بعضی ها توی روز حساب خدا میگذره و جز مومنان قرارشون میده حالا یا میگه که اونارو از گناهشون در روز حساب ببخش یا همین الان ببخش که اون موقع نداشته باشند گناهی در حسابشون یا هم اصلا انقدر حساب سخته که مومنان هم گیر میکنند و ما و پدرو مادرمون این چیزا به گوش میرسه........

bad

جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۱۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 الان ساعت 9 صبحه دیگه من معمولا این هنگام کم می نویسم و اگر چرت و پرت گفتم چیز نکنید الغرض صبح بود قرار شد بیشتر مطالعه کنیم مثلا قرآن بخونبم و مثل فاسقان دنیا پرست نباشیم که هر گناهی می کنن و دور از علمند الغرض کتاب قرآن رو همینطوری باز کردم و سوره ی مومنون اومد چند تا آیه ی اول رو خوندم و نکته ای به ذهنم خطور کرد چه؟

 

  1. قدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ

  2. الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ

  3. وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ

  4. وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ

  5. وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ

این آیه رو ما هر جا شنیدیم میگن خصوصیات مومنا اینا ولی اگر دقت کنیم خصوصیت مومن شدنه نه مومنان اینطوری اند شایدم باشه ها الله و اعلم

ببین چند بار ((الذین )) اومده؟ و نگاه کن به ((و))

ما اینطوری تعبیر می کنیم که الذین عن صلاتهم خاشعون بله این خصوصیت اصلی مومن هست ولی بقیه ی ((الذین))ها ((و)) دارند یعنی ((والذین)) این نشون میده والذین درمورد مفلح و رستگار شدنه نه درمورد خصوصیت مومن بله ما با این چیزایی که گفته مومن می شویم ولی مومن اصلی کسی است که خاشع باشه در نماز و بس!!!!پس وقتی می گوید ((والذین)) یعنی به فلاحت رسیدو این ((واو)) به معنای ادامه دادن خصوصیات مومن نیست!! بلکه ادامه ی فلاحیت شاید باشد البته باید به کتاب تفسیر مراجعه کرد این فلاحیت هم زودم رسیدااا نه دیر و با گذشت زمان و به این معنا نیست که یارو مومن شده یا مومن هست ما گفتیم قبلا که ایمان نوری است از طرف خدا که در قلب میاد و به این آسونیا به دست نمیاد ((قالت الاعراب ءامنا...)) ای پیامبر به اعراب بگو که ایمان شما ندارید بلکه مسلمانید فقط پس اگر ما میخواهیم مومن بشویم باید اینکارارو بکنیم و از این روشی که گفته خدا بریم مثلا فروحمون رو حفظ کنیم راه باز میشه که خدا ایمان بده نه اینکه هر کس فروجش رو حفظ کرد مومن واقعی است!!!

البته ما تنگ نظر نیستیم که مومن چگونه باید باشه و هست میگیم که احادیث در مورد مومن بودن فرق داره با این و هم اینکه خدا گفتیم که چند بار مکه الذین رو تکرار کرده ینی چه؟ یعنی میتونست یه بار بیاره در یه آِیه یا اصلا الذین رو یه بار بیاره در چند آیه نه داره صفحه ی جدیدی باز میکنه میگه اینکارام بکنید حالا شما!!!ناامید نباشین

http://ali.bloglor.com/p19.html

پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۴۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز صبح داشتم قرآن یس میخوندم یه آیه ای رسیدیم که فکر کنیم روش خوبه ها...............

وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ(69)

لِیُنذِرَ مَن کَانَ حَیًّا وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکَافِرِینَ(70)

آیه ی 70 از ظاهر ماجرا میشه تعریف کرد ولی همش متعصافنه ظاهر نیست!!!

میگه که این قرآن مبین برای ترساندن کسانی است که زنده اند خوب زنده ها زنده آقا اگه مرده باشی بدردت نمیخوره یعنی اولا مرده ها سواد نمیخوان و دنیا و وضع متقابل دیگری دارند دوم باید زنده باشیم و گرنه خدا از اونور هم کافران را مرده میدونه که اینا دیگه قول حقی است قرآن براشون و مرد دیگه کاری از دستش بر نمیاد یعنی نمیتونه زنده بشه که یعنی قرآن بدردش نمیخوره واقعیتش یعنی شاید مرده ها بهشون خدا حقیقت رو نشون بدهد بهشون این کافران ولی نمیشه گفت خوبن اینا درسته خبر دارند و حقایق براشون معلوم میشه و از ما بهتر ممکنه معلوم بشه ولی به خاطر کافریتشون حالا دیگه و شهدا هم زنده اند حالا این ترس چیه برای زنده ها ترس از عذاب نیست از خداست یعنی هرکه از خدا نترسه مثل من زنده نیست و هرکاری میکنه درصورنتیکه ما باید برای خدا به خاطر خدا تقوی داشته باشیم ولی کافریم و انگار نه انگار و دیگه ممکنه علممون برسه ولی دیگه زنده نیستیم و نمیتونیم هم بشیم مگه توبه الکیه خلاصه باید یه چیزی باشه که هرکاری خواستیم نکنیم و این مخالف آژادی نیست برعکسشه و دیگه هم وقتی بمیریم معلوم میشه اسرار و حق و کلام الله برامون و قرآن برای ما و کافران ولی اون دنیا گفتیم حقایق به صورت نوشته ای مانند کتاب نیست که سن و سال بشناسه سواد بشناسه و معلم بخواد و اینا شاید اینطوری باشه حقایق یا القا میشه یا زنده است چلوی چشممونه قرآن مجسم و ائمه

dann

سه شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

با دست پر نیومدم و حالمم خوب نیست و چیزی نمیخوام فرو کنم تو اون مغزتون برمااا ولی شما این آیه رو ببینید این آِیه رو چند روز پیش تو مسجد میخوندنش

اعلموا انما الحیاه الدنیا لعب ولهو وزینه وتفاخر بینکم وتکاثر فی الاموال والاولاد کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفرا ثم یکون حطاما وفی الآخره عذاب شدید ومغفره من الله ورضوان وما الحیاه الدنیا الا متاع الغرور

خوب یکی که ناشی باشه مثل من میگه آقا دیگه خدا هم خودش گفته تو این دنیا (حالا اینجا شاید منظور از دنیا قبل از مرگ باشه)(چیست دنیا از خدا غافل شدن/نی طلا و نقره و فرزند و زن)(دنیا متضاده آخرته و شاید مکان و زمان مطرح باشه و یا نباشد بس که آخرت معلوم نیست برای ما غافلان که مکان و زمانش فقط فرق فوکوله یا نه) خلاصه آقا ما ناشی گری می کنیم میگیم خدا هم خودش گفته تا زنده ای برو دنبال زن و حال و بازی و لهو و لعب در دنیا خودشم توضیح داده که دنیا محل زیاد کردن بچه و تفاخر ورزیدن و آرایش کردن و بجه زیاد کردن و ایناست پس بریم حال کنیم تو آخرتم خدا بزرگه ممکنه همه چیز عوض بشه........خوب شما این شبهه رو جواب بدین که نه من حال دارم نه علم حدیث و داستان و اینا دارم و ما خلقنا للعب

دوم میگیم عده ای فکر می کنند میریم بهشت حال می کنیم و لذت و میگن آخوندا راست میگن هر لذتی ببریم تو این دنیا مکافات داره خلاصه مام میگیم لذت یکی از نعمت های بهشتی است و وجوهشه معرفت یکی دیگه شه و هزاران بعد ناشناخته داره که نعمت های بهشتی اند اونجا که فقط دیدنی نیست و هرچه دیدنی است خدا!!!... خلاصه قاطی نکنید همینطوری یه چیزی پروندم ... خلاصه خدا خودش میگه لعب و لهو ماله دنیاست حالا تو انتظار حیوانیت و بازی در بهشت داری که بهت خوش بگذره!!! فکرا عجبا اگرچه در بهشت هر هر لدت و رحمت و نعمتی توش هست و اینا....

neva

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب امروز رفتیدیم مسجد صبحی و سوره ی نجم رو که خوندم اگه بخوام گزارش بدم که چه طور مثلا به ذهنم رسید در همین حده که به ذهن رسید نکته همین بسه مثلا من فکر میکردم بزرگان که بخوان از کتاب(قرآن) نکته بگیرند مثلا یه نور زرد رنگی میاد روی صفحه می افته و اینا دیروز اینطوری نکته رو فهمیدم که خوندم بعد یه لحظه یکی اثر کرد درمن دوباره که خوندم متوجه شدم اشتباه فهمیدم و هم یه چیز تازه ای کشف کردم به همین سادگی یکی تصرف کرد خودمم نفهمیدم چه طور شد امروز ولی فرق داشت امروز اومدم بخونم یه طور دیگه ای خوندم و بر زبانم جاری شد یه طوری خوندم که دل با زبان فرق می کرد و توجه که کردم یاد یکی افتادم که با نگاه محبت انگار قبل از ککه از روی آِیه بخونم گوشزد کرد و تاکید کرد بر (ربک) و تصرف کرد در من وجودی ام پس دست من نیست مثلا فردا یقه ی منو بگیری بگی نکته ی قرآنی بگو والا دست من نیست و هم شاید شما براتون ارزش نداشته باشه چون من خودم خیلی بالا نمیگرم و جای شکر داره که می فهمم ولی چون فهم از خودم نیست و میدن هنوز آدم نشدم که جانانه تشکر کنم آقا بعضی بزرگان میخوان صدفه بدن هواتو دارند حالا ممکنه یه بچه ی کوچیک هم بفهمه یا یه کافر صدقه میدن دیگه ولی به این معنی نیست که طرف بزرگه که فهمیده فقط یه کم باید راه باز باشه.

و اما آیه هه:

وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنتَهَى

و من خودم حتی قبلش که تصرف بگیره حالا نمیگیم اشتباه ترجمه شده یا من بد فهمیدم این معنی داره شاید یه طور دیگه هم بشه ببینیم

معنی شده که: (و آیا از کتب پیشین انبیا به او نرسیده است) که همه امور به پروردگارت منتهى مى‏گردد؟!

حالا شایدم من اشتباه معنی کردم یعنی خوندم که آقا من به انتهای کار کار داشتم که یعنی اگر هرچیزی آخرش بری به خدا میرسی اینطوری فکر می کردم ولی یه لحظه هم شدا وقتی خوندم گفتم نه خداونده (ربک) با تاکید که بخونی می فهمی که آقا میخوای به آخر لذت جنسی برسی مثلا؟ باید بری پیش خدا میخوای به آخر و عنده پول برسی باید بری پیش خدا نه اینکه بی نهایت راه و راهه آخر خدا است درسته که تمام جاده ها آخرش به خدا ختم میشه درسته آخر خط مستقیم میرسه به خدا ولی اگر میخوای به بینهایت وصل شی و آخر کار رو ببینی یا مثلا قدرت اول و آخر همون دیگه که گفتیم چی میگیم باز ما؟!با توجه به خدابه آخر هر لذت و چیزی و هر قدرت و ثروت و.... میرسی  نه منتهی به خدا وصل میشه

----------------

پس دو نکته میمومنه یکی در معنی که آقا این که من می نویسم آخر قدرتی که دارم از خداست این معنی بکنی شاید ولی دور از ذهنه این چون اولشم دست خداست و اول و آخر گم میشه یکی دیگه میتونی معنی کنی که در جهان انرژی ها تمام نمیشن و به خدا مربوطن اینا هم میشه معنی کرد و نکته ی دوم هم درمورد کسانی که با قرآن استخاره می کنند و حرفه ای هااا اینا آقا از یه آیه ممکنه چندین جور مساله شرعی در آرند و قدرتشون زیاده منتهی چون دعوا نشه بازگو نمی کنند شاید ما هم جووون دنبال نکته که تا چیز شد میایم میگیم و چارتا کتاب نمی خونیم ما...

net

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب یه چند باری چند روزی توی سوره ی نجم غوطه وریم ظاهری و دلیلشم اینه که این سوره رو تقدیم میکنیم و همون نوشته ای که خوندم که فرموده بودند که هدیه بدهید به حضرت امام سجاد (ع) برای بیماری های نا علاج و سخت این خوبه هدیه دادنش در ضمن قرار بود که سبک زندگی بگوییم اینکه مثلا سایت افسران.آِی آر خوبه برای گردش و اینا و حالا بگذریم اینکه اگه گذشتید ما ظاهری کار میکنیم در این سوره رو میخونیم و تفسیرشم به قرآن تا حالا باز نکردم بخونم و دوست دارم سوره های دیگری رو بخونم اصلا توفیق ندارم و اینو هم نکته شو امروز صبح تومسجد که میخوندم گرفتم که امروز میخوام بگم فقط هم اینکه جلب توجه میکردا یعنی من اینو که گفتم باید روش کارشه و انتظار دارم شکوفا شه یه تیری توی هوا مثلا ما زدیم شما جابه جاش کنید تیر به مقصد و هدف بخورد حالا عکسشم دزدیده بودما ولی چیز شد و (سبک دو) برنامه ای هست به نام اینساگرام که میتونید اگه اندرویدی باشید رو گوشی نصب کنید و عکس بزارید و تماشا اینکه حالا که گفتیم هدف عکسی بود که یارو اومده بود نشانه به سمت سیبل گرفته بود و بین دایره ها آخر سیبل تیرش فرو رفته بود در سیبل بعد عکس دوم نشون میداد که داوران دارند فکر می کنند یکی میگه دو دومین داور میکه یک و سومین هم میگه توی ذهنش مثلا یک امتیاز داشتند فکر می کردند بدهند بعد یارو کمانش رو برگردوند به سمت داورا بعد نشون میداد که داوران در عکس سوم تصویر اینکه همشون نمره ی ده رو روی تابلو بالا آوردند حالا نمی دونم فهمیدین یا نه با گوشیم فکر کنم عکس گرفتم ولی نیستش وگرنه آپلود می کردم.

آقا بیا و بگذریم  اینکه در این سوره ی نجم آیه ای هست که برای توضیح ظاهری و کار کردن روش باید آیه ی قبلش رو هم بگم منظور آِیه ی 30 هست که در ادامه ی آیه 29 آمده خوب میدونیم آمده در ادامه ولی یعنی چیزه یعنی موقوف المعانی هستتند.

فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا

ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى

خوب این آیه هه میخوام درمورد علمش صحبت کنم که امروز جلب توجه کرد امروز سه تاچیز جلب توجه کرد یکی اینکه خداوند به شدت داره با زبان گذشتگان و آنچه بر سر پیامبران قبل آورند در سوره ی نجم یه شدت داره از پیامبر دلجویی و دفاع میکنه و لحنش گریه است اگه درست بخونی ولی زیرکانه دفاع میکنه و موضوعات قبل رو میکشه وسط ولی معلومه که پیامبر (ص) ما مظلوم واقع شده که اینطوری بحث شده و لحن دفاع و حزن باید خوند این یک دوم همین آیه هست و سوم اکه جلب توجه کرد امروز حالا ما برای این چیزا که ییام بنویسیم نشستیم تفکر و نقشه بکشیما همینطوری با نیت صاف خوندیم اگه ریا نشه و شیطان حمله نکنه به نیت ما  اونم یه جای دیگه در دو آِیه ی دیگری هم جلب توجه کرد امروز در پوشانده شدن:

إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى 

فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى

که جلب توجه ما اینجا بود که یکی اش در اوایل سوره ی نجم درمورد بهشت هست یکی اش درمورد عذاب و جهنمی شدنه قومشه این (غشی) و منظور هیچکدومشم الحمدلله نفهمیدم که چی بوده باید تفسیر باز کنم و حوصله م نمیشه.

یه چیز دیگری هم جلب توجه ممی کرد چند روز پیش  که باز نیاز به تفسیره که از سه بت بزرگ نام می بره و بعدش می فرماید که تقسیم ناعادلانه است که پسران را برای شما یعنی ما انسانها و دختران رو برای بت ها یا خدا حالا نمی دونم که منظور از ((له)) خداست یا بت و نیتم مهمه و در حرم که میخوندم نوشته بود برای او اینجا نوشته برای خدا خلاصه باید تفسیر باز کنم چون اینجا نوشته این سه بت آِیا دختران خدا اند ولی من که خوندم فکر کردم منظوورش اینه که دختران رو برای خدا میکشید و قربانی میکنید و پسران رو زنده نگه می دارید حالا باید تفسیر باز

اما بریم سر نکته ی امروزی این آیه بود دیگه

فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا(29)

ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى(30-)

خوب ببین خدا میگه روی گردان ازشون کساتیکه پشت میکنند به یادما و چیزی نمیخوان چز حیات دنیوی رو بعد می فرماید این سرحد علمشون همینه و همانا خدا آگاهترین و از همه بشتر میدونه درمورد گمراهان و آگاهترینه درمورد کسانی که هدایت یافته اند خوب معنیشو ما همینطوری کردیم خدا کنه درست باشه ولی میخوام در مورد علم صحبت کنم در این آیه که از ظاهر قضیه پیداست و جلب توجه کرد ببین خدا که میگه روی گردات این که میفرماید که سرحدشون درمورد علم همین زندگی دنیوی و حیوانی هست این رو الکی نیاورده میتونست بگه در آِیه 29 آقا روی گردان و بعد در آِیه ی 30 هم بگه خدا آگاهه به کسانی که ...(و دیگه درمورد سرحد علمشون صحبت نکنه)یعنی حذفش کنه این جمله رو میتونست خدا حذف کنه \(ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ) رو نه ولی خدا درمورد علم داره حرف میزنه و (ان) هم ادامه میده که میخواد بگه علم منظوره آیه هم هست به جز چیزای دیگه حالا میخوایم بگی آِیه ی 30 علمی است و میشه درمورد این آیه از علم تحقیق کنیم بعدا ازاینکه خدا می فرماید در ایین آیه که علمشون همین قدره و بس و نهایت علمشون انقدر بعد میخواد به رخ بکشه و درمورد علم خودش صحبت کنه حالا نمیگه ماهواره و ماشین پرنده و اینا علم خدا رو در اعلمیت خودش در شناخت راه گمراهان و هدایت یافتگان توضیح میده که خدا هم راه رو بلده و هم از همه آگاه تره این ظاهر ماجربا بود و عالمترین افراد هم همین کسان هستند که راه رو میشناسند و از گمراهان و هدایت یافته گان رو میشناسند و از اونا آگاهی بیشتری به تسبت دیگران دارند که کیا هستند و هم رخ کشیدن علم خدا ضایه است و قابل توجه اگر بخوایم علمی به مساله نگاه کنیم...

derat

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ببین من هنوز به یقین نرسیدمم که شکل جن و پری و نمی دونم حوری و فرشته چگونه است و چه فرقی داره ولی اشباحی هستند دورو برم که نیت و فکر منو میخونند والا ما ن توی انسشم گیر هستیم انسانش و مثلا فیلمی که ببینم هنوز اونقدر با تجربه نشدم و اون اندیشه و پختگی افراد پیر رو ندارم که در فیلمی یا حتی آدمم ها رو که میبنم بتونم رفتارشون رو از روی ظاهرشون بخونم که این گروه افراد اینطورند و مثلا تکراری اند همون پیرانی ککه دیگه حوصله ی نصیحت ندارند و آدم ها رو خوب میشناسند و تجربه دیده اند منتهی شده بچه های زیر دبیرستانی رو بعضی موقع ها بشناسم که رفتارشون و اون چیزی که توی فکر و اندیشه و ظاهرسازی مثلا بکنند هرچیزی شون رو چون خودم تجربه شو دارم میدونم ولی درمورد بزرگسالان خبره نیستم و اصلا نمی دونم و اونا منو میشناسند که چه جونوری ام خلاصه از بحث جدا نشویم  گفتیم اشباهی رو میبنم من که فلانه ولی داشتم سوره ای از قرآن رو میخوندم گفته بود مثلا: کسانى که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را دختر (خدا) نامگذارى مى‏کنند! این سوره ی نجم هست آیه ی 27 هستش یا در جای دیگر قرآن اتفاقی داشتم میخوندمم نوشته بود که افرادی رو بچه و فرزند خدا می دانند حالا یادم نمیاد چه گروهی شاید ککافران بود آقا سه جنبه رو اول بگم یکی اینه که شما ممکنه بگی که دیگه فیلوسفان اومدند چیز شد ما پیشرفت کردیم دیگه قرآن میگه خدا یکی هست دیگه گذشت زمانی که فرشته ها رو دختر خدا می نامیدند دوم ممکنه شما بگی اصلا مگه ما فرشته دیده ایم که دختر خدا بنامیم کو فرشته ما اصلا نو وجود خدا و فرشته ها شک داریم ایمان نداریم (متاسفانه کافریهم) شما داری چی میگی کو فرشته تو دیدی اصلا؟ سوم میگیم که آقا اینو خدا فرمموده کسانی که ایمان ندارند به آخرت اینطوری اند نه همه و ما مقدسیم و ایمان داریم به آخرت 

حالا کلی سه جنبه رو بگیم اینکه آقا آدم بعضی موقع ها کافر میشه و ایمانش بالاست ها حالا دوران چیز گذشت که خدایان چند تا بودند این درست ولی همین الان در زمان ما فشار شیاطین میارند مثلا من قبل از اینکه ببرند منو دیونه خونه با خودم حرف میزدم و حرفای درستی هم به نظر خودم میزدم ولی یه جایی شک کردم که فلانی مثلا گفتم توی دل خودم که فرزند خداست و مثلا چیزه بابا نداره و مادر نمیدونستم همچین آیه ای هستا منتهی در جایی که فکر میکردم حالا درسته فشار روم بود ولی در جایی که فککر میکردم نزدیک شدم به خدا و مستم و فلان دیگه این ها هم توش بود به خاطر گناهان قبل میتونه باشه یعنی اینطوره حالا اونایی که چشمشون بازه و بهتر بگیم نیمه باز بالاخره شما عالم ماورا رو با چشم سر ممکنه نبینی که طرف که میاد به طرفت روحه یا جنه یا پری و اینا هست یا فرشته ولی اگه با همین دید ناقصت که خیلی ها ندارند این دید رو یا مثلا خیلی ها نمیتونن بازگو کنند با همین دید ناقص میشه حالتی داشته باشی که فرشته رو ببینی بگی این دختره حالا نمیگیم دختر خداست در آیه هم تو پرانتز اومده (خدا) رو ولی میگی فرشته ی خدا دختره خوب شباهت دارند به هم اینا درسته این که اینطوری باشه آقا ینی پاکیت دختر مثل پاکیت فرشته است و ممکنه ادا وناز همم برات دربیارند و تو فکرت باشند ولی متاسفانه طبق آیه  چون به آخرت ایمان نداری میگی که دختره مثل من که برام پیش اومد و حالا هنوز یقین ندارم ولی دختری یا فرشته ای در ذهن من اومد و فکرمو رو میخوند و حتی کمک میکرد به ادامه ی فکرم و من میگگفتم این دختره و مثلا جنه دختره و پری است ولی االانم نمی دونم و گفتم چشمم باز نیست ولی میگم که آقا شباهت دارند فرشته ها با دختران و هم اینکه دختر اگر خودش فاسد نباشه و شوهر نکنه هیچ وقت زنا نمیکنه و شما مثلا مهماندار هواپیما رو ببین دخترند مثلا اگه زن نباشند ولی نمیشه هم مرد گذاشت خیلی وقتا...

و هم اینکه ایمان و یقین حالا درسته به آخرت داشته باشی دیگه نباید به فکر شهوت رانی و نمی دونم دختر بچه ی مردم و زنا باشی و یقین سخته درست وی حالا ایمان نداری و ممکنه روزی داشته باشی و نشه الان ولی لااقل دیگه مثل ما تو فکر ازدواج با فرشته هه نرووو براش حیف نیست فرشته ای رو خدا مامور کنه تو به دید دختر قصد سوء داشته باشی؟ ولی البته قضیه از اونور خرابه یعنی دست ما نیست که فکرمون خرابه و من که میگم تو فکرش نرو برای ازدواج اینا و حیفه وافعا مظلومانه است برای او و ستمگرانه برای ما اینکه قضیه از اون طرف خرابه نه اینکه ما بتونیم فکر خودمون رو صحیح کنیم نه ما ایمان به آخرت نداشتیم و نداریم دست خودمون نیست که دختر بنامیم و در نظر داشته باشیمش...

horrr

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

لان داشتم دعا میخوندم که مادر بزرگه اومد قرص بده بعد نشست کنارم گفت الا بلند بخون و اینا مام آل یس رو بلند تموم و بعد رفتیم برای خوندن خود یس و به نکته ای برخورد کردم که هزار بار خوندم این یکی از نکاتش رو نگرفته بودم الان به ذهنم خطور اکرده است و اون این آیه است از مادر بزرگم هم پرسیدم گفت چه طور نمیدونن گفتم یعنی اینا رو نمی دونن گفت چطور نمی دونن!!!

((سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ))

((منزه است کسى که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین مى‏رویاند، و از خودشان، و از آنچه نمى‏دانند!))

نکته رو نگرفتید هنوز؟؟ باشه بازش میکنم آقا وقتی خدا میگه از آنچه نمیدانند خلقشون کرده هنوزم نمی دونن و قدیمی نشده یعنی اگر من به شما بگم مثلا تخم پشه در خلقت شما بوده شما می فهمید مثال میزنم ولی یه چیزی است در خلقت که رازه یا ما تا 100000 سال آینده هم نمی فهمیم یا قرار نیست بفهمیم یا نمیشناسیم چیه یا چیزای دیگر...

radepa

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب داشتم نصف شبی سوره ی حدید رو تکرار می کردم چون می دونی مام طوطی وار تکرار می کنیم نه که بفهمیم ولی این همه آیه اگه بگی چی فهمیدی می گویـــــم:

اما مقدمه مقدمه ی آیه روایتی است که می فرماید: «شرک از رد پای مورچه روی سنگ سیاه در دل شب مخفی تر است»

این از مقدمه چون آیه در مورد منافقان و مومنان هستش ولی از طرفی در دل رجوع دادند ما رو به جای پای مورچه در شب و الان دیدم که شرک مانند رد پای مورچه در شب هست در امت اسلام اینکه آقا ما که به شما نمی گویم مشرک یعنی اینطور بزار بگم که اولا می فهمیم از این روایت که شرک بسیار مخفی هست دوم اینکه شرک زیاده در امت ما خیلی هم زیاده یعنی خیلی ها مشرک اند ولی ادعایی ندارند یه عده دیگری که فکر می کنند مشرک نیستند بلکه منافقند اصلا یعنی اینا چیزای خوبی هم ممکنه تبلیغ کنند و ریش اصلا داشته باشند ما نمیگوییم مشرک هستند یا نه در صورتیکه به یقین خیلی ها از ما مشرکیم (جای پای مورچه در شب چیه دیگه؟ پس خیلیه) حالا ادعایی در دین نداریم ما و منافق بودن بحثه سر این افراد یعنی شما این آیات از سوره ی حدید رو ببینید:

 

  1. یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُم بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِم بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

  2. یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ

  3. یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ

خوب این آیات رو زیاد شنیده ایم ما می خوام بگم ایمان رتبه داره و منافقی هم همینطور درسته کسی که ایمان داره منافق نیست ولی چون هم ایمان رتبه داره و هم منافقیت اینطور بگم که ما هم اون زمان که خواهد آمد جلوی کسانی که نورشون بیشتر از ماست رو خواهیم گرفت خود به خود یعنی برای اکثر ما پیش میاد احتمالا!!! خیلی خوب باشیم جلوی ائمه رو میگیریم و یعنی اصلا مزاحم میشویم و چهره مون که اشکار گشت و فاش شد اصلا زشت هستیم و خواهیم بود در مقابل ائمه و  حائل بین ما ایجاد میشه و بالا دستیمون یعنی میگم حالا منافق هم نیستی فکر نکن که جلوی تو رو میگیرند بلکه فکر بکن که تو میخوای جلوی بالادستی رو بگیری و بالاتز از خودت رو اون موقع و خودت رو بالا نگیری یه وقتی هااا ...که مشرک زیاد هست نافق که هیچی دیگه.

khalagh

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان از حرم مطهر برمی گردیم و نائب الزیارت و اینا اینکه آقا داشتیم سوره ی یس رو می خوندیم و تلاوت می کردیم برای که تقدیم کنیم اینکه به یک آیه ای رسیدیم که این آیه رو هم اتفاقا در همین وبلاگ درموردش صحبت شده و چون ابزار مناسبی نیست که بشه سرچ کرد در اینترنت درون وبلاگم و هم شک داشتم در وبلاگ دیگرم باشه یه خورده وقتم تلف شد ولی بالاخره پیدا شد و اون آدرسی که در مورد این آیه:

أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ

که صحبت منو هم در این وبلاگ در این پست هستش:

http://ali.bloglor.com/post19.html

که گفته بودیم که مثلا هٌم در مثلهم  مثلا شاید اعمال باشه که به شکلی خاص تقدیم بهمون خواهد شد بعد از مرگ و اینا و موجودی جدید به وجود می آد از ما در قیامت و اعمال و رفتارمون چیز میشه.

حالا بگذریم اینکه داشتیم امروز قرآن میخوندیم کاری هم نداشتیم به این آیه و تلاوت که می کردیم از بالا پیغام رسید در دلم که این(( بلی )) شاید نکته ای داره حالا نگفتن نکته ها یعنی یه طوری به زبانی رسوندن که چیزی توش هست حالا گفتاری شاید نشه گفت و من دو سه باراول که فکر کردم فورا نفهمیدم و حالا نمیگم که حالا فهمیده ام و اینا بالاخره فکره فکریاتم رو میگم نه یقینیات

آقا مثال میزنیم مثلا من این جمله رو میگم:

((امکانش هست که امروز من بیام خونه ی شما بله من همه جا میروم.))

خوب جمله ی زیبایی که من ساختم رو شما توجه کنی اینجا تاکید من به این نیست که امکانش هست شاید منظور خدا هم این نبوده که امکان داره اگر ما کاری بکنیم و بنده ی یه جوری ای باشیم خداوند بعدش یه موجودات جدیدی رو خلق خواهد کرد بلکه خداوند این ((بلی)) رو درمورد جمله ی بعدش گفته است که بله خداوند خلاق هست پس من و شما که گنهکاریم که مقصر نیستیم که خدا آیا بعدما موجودی خلق کنه یا نه  یا همین الان شاید خلق کرده باشه که ما ندونیم یا بعدا بفهمیم یا بعدا بیان خداوند اصلا در کل خلاق هست و اگه موجود جدید خلق نکنه در اون صورت خلاق نیست  که امکان نداره البته  این نظریه ی ماست شاید شما بگی موجودی یا انسانی بالاتر از رسول خدا (ص) نخواهد آمد.


help me

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
  1. قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ

  2. وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

خوب این آیات آیات 30 و 31 سوره ی نور هستش که یه طور به دستم رسید داشتن درس میخوندند شنیدمش خوب ببین می فرماید ((ازکی لهم)) یعنی خیر تر است یعنی بهتر است برای این مردااا خوب بهتر است نسبت به چه چیز بهتر است؟؟!!!! نسبت به اینکه مثلا دیده ها و فروجشون رو حفظ نکنند بهتره یا نسبت به سرزده گناه کنند بهتره، خوب اگه پاک بمونند و خودشون رو حفظ کنند ما مردان خدایا نگفتی که از حفظ نکردن بهتره یا چیز دیگری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

البته شبهه رو دارم میگویم نه میخوام چیزی رو بگم بعضی موقع ها شکست خوردن از دیدن و فروج باعث جه بسا پیشرفتی که از غرور و کبر در مردان ایجاد شده بشود ولی واقعا راهی شاید دیگه نبوده!!!

البته گناه دلیل نمیخواد و زشتی همیشه بده و من دیگه نمیدونم چی بگم که باید حفظ کرد خودمون رو ولی چیزم بده کبر و اینا شاید اصلا شما بگی این درمورد مردان هست که زن دارند من نمیدونم!!!

هنوز منظورمو نگرفتی؟؟؟ آقا من میگم فلان گل از گل یاس بهتره خوب؟ این به این معنی نیست که گل یاس بده و بدی گل یاس رو نمیرسونه خدا میگه اگر خودتو حفظ کنی مردکه چشمتو حفظ کنی این بهتره ولی معلوم نکرده از چی بهتره یا من نمی دونم شاید از نگاه کردن بهتر باشه خوب اگه بهتر باشه میتونه نگاه به نامحرم گوشمالی خوبی را در پی داشته بره یعنی داشته باشه ولی نه اختیارا گناه کنیم به این دلیل که چیزه وگرنه ما گناه اختیاریه اصلا...یعنی چه؟ یعنی حق نداری برای اینکه عجبت بخووابه گناه کبیره کنی که این قلب مومن رو سوراخ میکنه و دلیل نمیشه ولی پیش میاد در کل 

آیه ی بعدی هم که درمورد زنان است میخواستیم یاد آور بشویم که می فرماید توبه کنید دیگه نیمگه ((ازکی لکن ))

و معلومه زن حساس تره که بیشتر طول کشیده آیه نه برابر مرده...سنگین تر از مرده تو چشم خدا بیشتر اومده و میتونه زنی با ارزش تر از مردی باشه در صرتیکه بسترش فراهمه در آیات و قرآن.

نکته بعدی اینکه مخاطب مومن و مومناتند دیگه نمیخواد روی خودتون فشار بیارید

البته درسته که حدیثه که زنان بشتر از مردان در جهنم میرند و به خاطر زنه که چیزه ولی زن ها که ظاهری کارشون و معلومه که مومناتشون چه کار باید بکنند در آیه اینکه مردان دیدن تصاویر مستهجن و حفظ فروج پنهانی تره نسبت به مثلا چادر زن پس زن ها ضایع ترند نسبت به مردا در ایمان ولی زن خوب مومن بیشتر می ارزه نسبت به مرد مومن یعنی نسبت بگیریم ایمانشونم قوی تره درسته زنای بد تو جهنم بیشترند ولی اونی که حفظ کرده خودش  و زنان ایرانی که صبر دارند که خودشونو حفظ می کنند بالاتر از خیلی از ما مردان ریشی و نمی دونم ما که تو خلوتیم کارامون اینا بالاترند هم از نظر ظاهر هم درون یعنی ایمانشون قوی تره حالا دلایلش که زنه قوی تره ایمانشو من نتونستم اینجا اثبات کنم ولی اتفاقا من که زیاد فکر نمیکنم توی خونه داشتم بدون اینکه بدونم این موضوع نوشتن رو فکر میکردم به بالانر بودن ایمان بعضی زن (مومنه) نسبت به ما مردان اتفاقی فکر میکردم که درومد.

نکته ی بعدی که ما آقا قبلا فکر میکردیم این آیه مختص زنان است پس حجاب برای دختران لازم نیست!!! حالا که الان خوندم دیدیم نوشته للمومنات خوب در احکام حجاب دختر در 9 سالگی است آیا پس قبلش مومن نبوده؟؟؟ همین پس امکانش هست و گفتیم نمیخواد زن و مرد غیر مومن به خودش فشار بیاره و عوام فریبی کنه که کارش جداست ولی به امید مومن شدن میشه کاری کرد به امید توبه!!!

zakhm

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

(وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَبِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ))

آقا صحبتی که اگه یادتون مونده باشه که باید میکردیم درمورد اینجا مجنون هست البته خدا نگفته که سفیه یا چیزی شبیه این که توی قرآنی که من دارم مجنون رو دیوانه معنی کرده آقا حالا باز کنیم

مجنون مانند لیلی و مجنون بود داستانش ها مثل اونه و نه معنای به حظور شما عرض شود کم عقلی و ناقص العقلی نه نیست حالا این کفار که میخواستن چشم بزنن حالا نمیتونستند یا اینکه زورشون اومده بوده از قرآن و پیامبر و پیشرفت وقتی قرآن رو شندیند خوب نمیدونستند که کار کیه و خدا رو نشناخته بودند فکر میکردند پیامبر دلباخته ی زنی شده شعر داره میگه و اصلا امید داشتند که مجنونیت پیامبر خوب بشه و برسه به معشوقش و دیگه اسلام خاموش همین فکرشون هم باعث شده بود که کوتاه بیان و حتی شاید دلشون هم بسوزه خیلی خنده داره ها ولی نیست و باعث شد این عقیده ی غلطشون که پیامبر رو نکشند و اصلا اگه ما هم مجنون خدا باشیم نکته میگه در امنیم از چشم زخم و آزار دیگران...

link

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یعنی میخوام با مخ بیام توی کامپیوتر دیروزم داشتم مینوشتم در مورد بیرون رفتن همینطور شد این باطری لب تاپم خرابه فیش سیم برق هم باید در حالتی خاص باشه تا برق برسه و این دیگه در میره از چشم ما داشتم مینوشتم که خراب شد حالتش و کامپیوتر خاموش شد همونجای حساس که رسیده بودیما.

چند تا چیز باعث شد که این پست رو بنویسم اول نماز دوم شبکه ی قرآن سوم قرآن  که دیگه قرآن خوندنم تثبیتش کرد که بیام

و داستان برمیگرده به دیشب که کاری کردم که ضایع شدم پیش خدا و ادعام دیگه نمیشد و این حسی که آدم داشته باشه حس گناه پیش خدا حس حیا پیش خدا حس تواضع و کوچک گرفتن خویش در برابر حق و بندگی کردن رو دوست دارم آدم باید کمرو باشه درمقابل بعضی کارا مثل بچه ها...ولی آدم زن که میگره زبونش باز میشه حیااش کمتر میشه بعد به حظور شما پررو میشه همه چیز...

اول نماز که آقا در نماز ظهر امروز دیدیم که مطیع خداوند نیستم و بندگی اش را نمی کنم درسته خم میشم جلوش و میبینتم ولی اینطور نیست که در کارهام هم همینطورباشم و اینا و نمازم تنهی عن المنکر نیست و به درد نمیخورد حالا بچه بودیم هرکاری میکردیم بعد توی نماز به فکر خدا سر خم میکردیم و ضایه میشیدیم خدا هم میگرفتمون توی نماز خوش میگذشت حس خوشیه هم نیست دیگه یعتی خدا رو نمیشه گول زد مثل بچه ها که گول میزنن دیگه در سنش نیستم خلاصه دیدم مطیع خدا نیستم این حس اول امروز که بنده ی خوبی نیستم درسته نماز میخونم ولی هیچی.

حس دوم داشتم تلوزیون نگاه میکردم و چرخ میزدم توی شبکه ها از شبکه ی قرآن هم روش کلیک نکردم و نموندم حس میکردم اینا خودشون رو آدم های خوبی میدونن که در شبکه ی قرآن اومدند و یه نوحس برتر بینی دارند که آقا قرآن درسته مظلومه ولی ما که نیستیم و حالا که مجری شبکه ی قرآن چادر داره این حس کنه آدم خوبتری است نسبت به شبکه ی تهران حالا که درمورد قرآن بحث میکنند آدم های خوبی اند و بدم میاد از این حس عجب و دلم نمیخواد با این حس که حالا که شبکه ی قرآن هست آدماش هم آدمای خوبتری اند اصلا ما آدم خوبتر نداریم ما که از دل بندگان خدا با خبر نیستیم که.

حس سومم هم در چند دقیقه پیش که قرآن میخوندم ایجاد شد سوره ی ملک رو خوندم و داشتم میومدم که بنویسم جالبه یه آیه اش سر زبونم افتاده بود این قسمت از آِیه که ((ان الکافرون الا فی غرور)) نمی دونستم هم که در سوره ی ملک هست این آیه سرچ کردم این اومد((أَمَّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ جُندٌ لَّکُمْ یَنصُرُکُم مِّن دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْکَافِرُونَ إِلَّا فِی غُرُو))  

و قرآن که خوندم دلم گرم شد که بیام اینا رو بگم که چه حسی داشته ام که حیا داشتن کم رو بودن در مقابل زشتی ها که خاشع و خاضع بودن خوبه ولی بیشتر در کودکان حس میشه و نمی دونم بزرگ که میشیم چه بلایی به سرمون میاد...بیام بگم که شبکه ی قرآن بیانگر این نیست که حالا که چادر داره زنه آدم خوبیه و اگه مردند باید اونایی که مذهبی نیستن رو بیارن و مذهبی کنند و با دین آشنا اونایی که عناد دارند رو مجری و کار کنند البته نه به صورت آگاهانه که شما عناد داری آقا نه ما بزرگان چهره ی فرد رو ببینیم عنادش رو می فهمیم نیاز نیست اعلام کنیم یا آبروش رو ببریم شغله دیگه مجری گری و کارشناس شدن و عوض کردن همچین عنادهایی طی برنامه ها کار حضرت فیله ولی خوب حالا که درمورد قرآن هست شبکه ی قرآن دلیل نداره آدماش هم خوب باشند و خیلی خوب و خودشون رو از خیلی ها بالاتر بدونن یا حس بگیرند و خودشون رو بالاتر  و جدا بدونند باید کاری کرد در این اوضاع و منش که زده شدم از این شبکه.و همچنین قرآن خوندنم این حس رو بهم داد که بگم که آدم باید حیا کنه از بعضی کارا آدم باید حس گناه داشته باشه و تواضع واین صفات خوب داشتن مهمه و خوبه نه که خودش رو خوب بداند و دیگران نه و خودشو حالا کاریم به دیگران نداریم خودش و خدا نباید خودش رو بالا بگیره در مقابل خدا و حس کنه ریز هست و آدم جوانی که گناه کنه خودش رو پایین تلقی میکنه و سرش به سنگ میخوره ولی بعد مدتی دوباره عجب میاد به سراغش و تو سری خور نیست و نمی دونم این حس گناه رو داشتن همیشه خوبه یا نه ولی میدونم حس تواضع و بندگی خدا و کوچک بینی خود در مقابل حق خوب که هست هیچی مایه همه ی پیشرفت های بنی بشره.


babak

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اگه می پرسی در چه حالی هستیم؟؟

اینکه اولش اینکه تا حالا سه شمارشو هم گرفته ام سه بار بله مجله رو میگم مجله ی جدول(( کلبه ی سرگرمی)) و تو خونه توسط اینترنت و اطلاعات خودم و اینا تکمیلش می کنم شماره ی قبلشو هم فرستادم تا مگر جایزه بگیرم اصلا ولی خوب در اینترنت سرچ کردن برای پر کردن جدول یه مقدار چیزه و علاوه بر 1. سایت گوگل چیزهای دیگری هم برای حل جدول و احیانا برنده شدن هستش مانند 2. سایت واژه یاب 3. سایت ویکی شنری فارسی و 4.سایت پرسش کده و در صورت لزوم مقداری از بیت شعر 5. سایت گنجور یا حتی خود گوگلم هست.

که اگه خواستید توی خونه وقت زیادی آوردیم پر کنیم وقت و جدول را... و نرمش مغز و اینا هم هست و خوش میگذرد...

و بهتر از حالیه که شیطان میخواد شما رو حبس کند که اگر بخوابی راحتری اصلا حالا خواب خوشم نه الزاما توی خونه نمی بینیم و جایی هم که نمیریم لذا سرگرم به کاری هم بشیم فضول زیاده و خلاصه اینترنت رو میریزیم به هم با جمع آوری اطلاعات...

دومین کاری که امروز که نه دیروز کردم بازی ای رو نصب کردم که در سایت 6.رزمینگ گیم محبوس هست و فوتبالی که 34 مگا بایتی هست این بازی و و دسته ی لیگ برتر داره و توی بدترین لیگش تیم تهران وجود داره حالا و سیه چرده هم نمایششون دادن !!!؟؟ ولی بازی خوبیه برای سرگرمی که گذاشتمش تو بلاگم

سومین هم دیدم گزارشگری بازی این فوتبالی بهم چسبیده هوس کردم قرآن بخونم از آخر قرآن تا رسیدیم به نکته ش و غرض گفتن این نکته بیده است اینکه سوره ی ماعون:

  1. فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ

  2. الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ

  3. الَّذِینَ هُمْ یُرَاؤُونَ

  4. وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ

    که در این سوره ی مبارکه هم چند تا دونه از آخر داشتیم میخوندیم اینکه وای بر نمازگزاران کسانی که سبک می شمارند و کسانیکه ریا می کنند و کسانیکه منع می کنند بخشیدن به فقیران را خوب این آیه نکته ای داشت که چند وقت پیش میخواستم بر زبان بیارم ولی نه که آیه رو در نظر داشته باشم ها دیگه بزرگش نکنم اینکه آقا یکی نماز میخونه داره کار بزرگی میکنه یعنی حتی انتظار داره خدا نمازهایی که خونده رو قبول کنه و بالا بره و  اینا ولی توجه نداره که نماز تو باید باعث بشه فقیر رو رد نکنی از درگاهت مثلا من می دیدم در حرم که میرفتم مرد چاقاله ای مثل خودم داشت دو ساعت قرآن و دعا میخوند و وقت گذاشته بود ولی به کسی که باید پول بده نمیداد خوب این چه کاریه یعنی انتظار داری چه دری از درگاه خدا باز بشه و توجه بهت بکنه راهش نیست حالا تا همین قدرش رو فکر کرده بودم ولی قرآن داره میگه وای بر اینا یعنی نمازت باید باعث بشه که فقیر رو رد نکنی شما باید باعث بشه که علاوه بر داخل نماز ریا نداشته باشی که منظور ریا داخل نماز بیرون هم  کمش کنی توسط عقلت چون آقای بهجت می فرموندن ریا برای عبادت مشکل داره وگرنه عاقل باید درست ریا کنه برای بالاترها ریا کنه در مقام و پسته ها یه همچین چیزایی فرمودند و همین دیگه ریاکار باشیم اگه لازمه ولی برای مقامات بالاتر نه نگهبان زیر دست که عقل میگه اینو و نه در عبادت و نماز...

1.http://www.google.com     /

2.http://www.vajehyab.com/

3.http://fa.wiktionary.org

4.http://www.porseshkadeh.com

5.http://ganjoor.net/

6.http://resuminggame.blogfa.com/

lionhyhg

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

من اگه سر در بیارم از این سیستم که با کی طرفم این خوبه اگه بفهمم چه خبره و اینا چه طوری فضا سازی می کنند و منو به یادها می اندازند که باز بنویسم یادمه یه روز شاید 7 8 تا پست تو همین بلاگ نوشتم حالا یاد نیست الغرض فضا بچینن کار میکنیم ما و برای خودمم جالبه این افکاری که خودم میگم تو وبلاگ علاوه بر اینکه خوب مفیده در کل و شاید شما منو بزرگ بدونی اصلا با اینکارا بزرگ بشماری و خلاصه حمایت کنند ما به روالی که دستمون نیست ممکنه کار کنیم  و گفتیم فضا باید باز باشه غصه و رمان زوری که نمیگیم که اگه دلت خاص و هوست کشید بخونیش یه طوری روزی پخش میشه که اگه زیادی افراط کنم لال میشم خودش تو نگران نباش!!!!! !

داشتم همینطوری آیه الکرسی رو میخوندم بعد این یه چیزی فهمیدم که در حالت طبیعی که فضا بسته س عمرا بفهمم!!!

اصلا حالی که پیدا کردم که آیه الکرسی رو همین که بخونمش اصلا تا چه برسه بفهمم نکته ای رو خودش چیزه اصلا یه حال دومی میخواهند.

((الله ولی الذین ءامنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفرو اولیاؤهم الطاغوت یخروجنهم من النور الی الظلمات))

ببین نمیخوام چیز کنم ها حالا نمی دونم توجهی شده دوباره کسی به فکر منه کسی وبلاگمو خونده اصلا نمی دونم دست من نیست و نمیخوام چیز کنم میخوام نقل به معنای خودمو بکنم.

آقا یخرجهم من الظلمات الی النور پس آقا ضمیر مطلق در دنیا اینه که به طور روال عادی تا ءامنوا در ما رخ نداده یعنی از بچگی یا آقا مرد کافر آمریکایی که ایمان نداره از اولش که بچه بوده ولو گناه نکرده باشه در ظلمته چون خدا می فرماید از ظلمت به سوی نور می بریمش یعنی ما به طور عادی از بچگی و دوران مدرسگی و اینا در ظلمتیم تا جایی که ایمان بیاوریم و ایمان آوردن هم حدی نداره و مرزی پس ظلمت و نور هم حدی نداره یعنی به این زودی ها شما از ظلمت خارج نشدی تا سن بره بالا  و ایمان بدست بیاد پس کودکی که معصوم هست در حالت عادی هم در ظلمت قرار داره چیزی که واضح هست یعنی در جامعه ی گرگ صفت ما و دیگران نمیشه از بچه انتظار داشت که توی ظلمت نباشه فحش نده کار زشت نکنه به این مبنا که بچه معصومه نه چی کار معصومیت داری شما ظلمت رو ببین پس هی نباید از دوران کودکی ایراد گرفت که آقا ما خوش بودیم گناهی نداشتیم و از این حرفا چون همون موقع در ظلمت بوده ای.پس راه جدید و نقطه ی عطفی که پیدا میشه که آدم تغییر میکنه زمانی هست که ایمان بیاورد و ءامنوا رخ بدهد بعد خدا از نور به ظلمت میبره و این از نور به ظلمت که شما رفتی ممکنه خودتم نفهمی چون خدا داره توضیح میده تا بفهمی که نور و ظلمتی هست مثلا در مجلسی که میرم شنبه ها اغلب جوان هستند ولی بالای 40 سال هم کسانی میان از مردها که می بینیم بعد اینا چنان توجهی میشه بهشون که سینه میزنند که خودشون هم نمی فهمند و شیطان میخواد به هر بهانه ای خارجشون کنه از بین ما جوانترها پس ممکنه خودمونم نفهمیم که در نور هستیم یا ظلمت!!! چرا؟ چون ایمان درجه دارد که هردرجه میتونه نسبت به درجه بالاترش ظلمتی ما را بگیرد.و اما یخرجونهم من نور الی الظلمات که اصحاب آتش هستند اینا معلوم میشه اتمام حجت تمام شده چون از نور به سمت ظلمت رفته اند و شاید این اتمام حجت برای کافرها هم رخ داده باشه ولی ما آدم های منصفی نیستیم یه موقع بود که میگفتند کو چرا امام رضا شفام نمیده و مرض قلبی رو برطرف نمیکنه حالا که اماممون نگامون کرد تازه طلبکار هم میشیم و معجزه ی درمان اصلا برامون فرق نمیکنه شاید اصلا نفهمیم یا بهتر بگم خودمون رو به نفهمی میزنیم و همین باعث تکفیر نعمت و رحمت الهی میشه بچه که تکفیر نکرده زود گریه میکنه بر میگرده ولی ما رحمت ازمون گرفته میشه و گریه مون اصلا نمیگیره که بخوایم برگردیم.

پس اصحاب آتش از نور ایمان به سوی ظلمت رفته اند نه اینکه خدا ولشون کرده باشه از اول و گفتیم ما از اول ول هستیم (یخرجهم من الظلمات الی النور)تا اینکه ایمان بیاوریم پس ایمان آوردن دست ما ها نیست دست خداست و ما از کودکی در ظلمت قرار داریم و هیچکس معصوم نیست جز ائمه و امامان و تا از سوی نور به سوی ظلمات نریم عذاب نمیشیم یعنی تا این سلسله مراتب عملیاتی کامل نشه هیچی دیگه.

ssaww

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

چشم شیطون کر و کور اینکه آقا ما دوباره قرآن خوندیم و یه چیزایی گرفتیم اینکه اول بگیم اینکه الحمدلله در کشور ما جنگی که در کشور سوریه و مسلموناست نیست و این خیلی جای کار کردن داشته و شده و داره یه قرآن میتونن آروم بخونند اینا آرامش دارند؟ یه آب گوارایی از گلوشون پایین میره؟؟یه فیلمی بیبینن بسازند اصلا همه چیزشون گرفته شد پس خیلی جای شکر داره این و اما قرآن اینکه آقا ((انه لحب الخیر لشدید)) یعنی نوشته مال دنیا رو دوست داره یعنی چیز خوبی هم هست ولی ایراد داره اگه ادامه بدیم می فهمیم که ایراد داره آبه رو حالا توی ذهنم نیست و اما بعد

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ

  2. وَطُورِ سِینِینَ

  3. وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ

  4. لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ

  5. ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ

  6. إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ

  7. فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ

  8. أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ

     

این سوره رو از نظر کارکرد روی مغز میشه یه بررسی کرد که قسم میده خدا و بعد می فرماید که ما انسان رو در اخسن تقویم آفریدم و اینا و آدم یاد احسن الخالقین بودن ما انس ها میافته و از اینا و شاید کل افتخار و اینا رفته توی ذهنش که ما برتریم و به مجد و چه میدونم چی می گن به جو؟ به چی؟ وجد؟ آهان میاد بعد یه مرتبه خدا میگه در آیه ی بعدش که می فرستیمش اسفل سالفلین!!!! خوب چی کارش داشتی خدا یعنی این(( ثم )) که آمده یعنی به این خاطر که خلقش کردیم انسان رو احسن تقویم یعین به خاطر همین می فرستیمش حهنم!!!!! اسفل سافلین!!! خوب ان چه روانیه و روان گردانی؟ بعد در آیه ی بعدش دوباره می فرماید که جز کسانی که ایمان بیارند و عمل صالح که آدم رجوع میکنه به خودش که چه طوره و اینا و توی این فکراست که آیه ی بعدیش می فرماید جه شد که تکذیب کردی حالا دوباره میاد رو اعصاب و عوض میکنه یعنی نمیزاره آدم یه جور پیش بره مثل داستان و اینا نیست که پشت سرهم باشه فورا داره میکوبه از نظر روانی میگیم ها ما خودمون قرص مصرف میکنیم بعدشم در آیه بعد که آِیا خدا احکم الحاکمین نیست که اینطوری هستید؟ یعنی حقشه که اینطور رفتار کنیم و اینا یعنی فراموش کردی یعنی قدرت نداره و خیلی یعنی های دیگر...


kaka

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ینم چند تا آیه از سوره ی نبا که داشتم مطالعه می کردماینکه در آیه ی 28 می فرماید حال ایشان را که امیدی ندارند به روز حساب داشتم به خودم میگفتم این ریشه هست یا اصله یعنی اینی که امید نداره به روز حساب باعث شده گنهکاری و جهنم در پی داره این اولش بوده کارشون یا نه اینطور بوده که اصلا اصل موضوع همینه که اینا امید ندارند یعنی منظورمو رسوندم که میتونه خدا بگه گناه کردند ولی میگه امید ندارند به روزش حالا این امید نداشته باشند بدتره یا گناه بکنیم خوب معلومه گناه پس میتونه این نامیدی از خدا هم نیست همینکه باور نداریم و ناامیدیم و بزار اینطور بگم که در نظر نداریم روز پاسخ و حساب رو این خودش گناه هست و ریشه ی گناه اصلا که بریم جهنم یعنی اونی که بهشیته یه نشونش اینه که مثل من نیست که روز جزا رو فراموش کنه هر چیزی مثلا بگه هرکاری بکنه ترمز داره و اینا هست دیگه هم تو قرآن هم نمونه ش که میترسند اینا از اون روز و هرکاری دست نمیزنن  و نمیکنن و اینا خیال که نیست...و اینکه می اینی یارو عرق خورده مسته حالا هر عرقی به هوش نیست قرص بش میدن اصلا حالا که احساس ترس داره حالا بماند که خدا نگفته ایمان به من ندارند روز حساب رو جدا گذاشته از خودش و خودش رو نشون نداده در ایمان این بماند این چون روز حساب روز سختیه حالا عرق خورده با گچ و قرص این حس ترسش رو میگیرند که راحت باشه و ادامه حالا بده یا نه که دکتر امروزی کار نداره این نباید افسرده بشه حالا خیلی دلشون بسوزنه نباید یعنی باید عقیده اش نسبت به دنیای اینا و روان پزشکان عوض بشه حق نداری احساس ترس کنی اگه گناه کردی در این سیستم مغزتو میشورند شایدتم اگه مثل ما اذیت کنی کسی رو و گناه کردی زورت نمیرسه وبلاگ میزنی همه رو دیونه و چه میدونخم در به در خوته که کاری نداریم اینو میگیم که یارو گناه کرده ها ولی مهم نیست برای خدا این برای همه سر میزنه ولی یاد قیامته روزه هست میترسه حساب و کتاب رو داره این مشکلی نداره از نظر روانی بلکه بهشتی هست گرچه گنه کرده ولی جهنم میکنن روزگار جد و آبادشو آسفالت آقا...

hospital

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
  1. إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ

  2. وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ

  3. وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ

  4. وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ

  5. وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ

  6. وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ

  7. وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ

  8. وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ

  9. بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ

  10. وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ

  11. وَإِذَا السَّمَاء کُشِطَتْ

  12. وَإِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ

  13. وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ

  14. عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا أَحْضَرَتْ

  15. فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ

  16. الْجَوَارِ الْکُنَّسِ

  17. وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ

  18. وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ

  19. إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ

  20. ذِی قُوَّةٍ عِندَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ

  21. مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ

  22. وَمَا صَاحِبُکُم بِمَجْنُونٍ

  23. وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ

  24. وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ

  25. وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ

  26. فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ

  27. إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

  28. لِمَن شَاء مِنکُمْ أَن یَسْتَقِیمَ

  29. وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ

    ------------------------------------------------------------------------
  30. به به یعنی چه چه البته شاید باید از این سوره ها بترسیم و نه به به و چه چه ولی وقتی زمونه مونگولانه است چی میخوای بگی.یعنی تو فیس بوک دنبال اخبار که چه شده فضولیش هم گل.اعصاب مصاب هم نداریم یعنی خدا نیومده بگه عراق توش چی شد سوریه توش چی شد اومده میگه اذا و ادا و اذا این ادا هاجنبه ی اخباریش هم بررسی کنیم یا نکنیم آقا آرامش میده از دربه دری و گمراهی که فراخی بافتیم هیچ اعصابمون هم خورد که چه داره میشه و ما نمی دونیم یا چه جنگهایی خوب چه طوری خودمون رو گول بزنیم و فضول نباشیم تو اخبار خوب خدا داره از خبرهایی که مهمتره و چیز تره توضیح میده آرامشم که گفتیم داره که دیگه نمیخواد به واسطه ی آرامشی خوندنش دربه در اخباری باشیم ...اخبار میشنویم تو اینترنت و فیس بوک و چه میدونم تی وی و اذهان آلوده ولی کاری از دستمونم بر نمیاد و اینجاست مشکل ولی اخباری روو میشنویم در این سوره ها که مهم تره واقعه اش شاید که اومده در قرآن و یه اذا (ی) خواستی است  و یه زمان خاصی است و میخونی و آرومت میکنه از دوروبرت از چنگال طاغوت...درحالیکه نم دونم چند درصد اخبار برای ما نه که نیست به دردمون نمیخورد که تلوزیون میگه و خیلی هم خولند اینا جون اینا فکر میکنن یه تجمعی رو که تو ایران شده بی بی سی پخش میکنه مام باید تو اروپا هر تجمعی و اعتراضشون رو به متراقب و مترادف کارشون پخش کنیم اصلا همینکه گروهی رو پخش میکنند از مردم اروپا نه تنها در ذهن بچه نمیاد که اونجا حق نمیگن و حکومت فساده میگه چه کاره خوبی هم میکنن که ما نمی تونیم در ایران کنیم مثلا قیمت شیر رفته بالا چه قدر آزادند حالا شبکه ی ایران میخواد این خبر بی ربط به ما رو پخش کنه که بگه اینا هم مشکلات خاص خودشون رو دارند مثل ما ایرانی ها  ولی یه چیز دیگری نشان داده میشه اقلم خوبی هاشون رو نشون بدید تا بفهمیم ایران اسلامی تر خدایی تر و چیزتره دیگه مریض.خلاصه 90% اخبار هم به درد ما نمیخورد و نجات بخش نیست ولی این آیه ها نه.

rarin

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب داشتیم قرآن میخوندیم طبق برنامه به یه نکته ای رسیدم که تا حالا که هنوزم فکرش میکنم باز نمیشه برام این آیه از سوره ی قصص رو شما توجهی بنماید البته نمیخوام علمی اش کنم میخوام همینطوری باز کنم که توجه کنیم بش وگرنه تفسیر هست حسش نیست که برم.

فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

موسى براى (گوسفندان) آن دو آب کشید؛ سپس رو به سایه آورد و عرض کرد: «پروردگارا! هر خیر و نیکى بر من فرستى، به آن نیازمندم!»

خوب داشتم میخوندم آیه رو و کاری هم نداشتم تا رسیدم به کلمه  ی فقیر!!! این آخرش چه طور شده موسی(ع) میگه فقیر اگر احتیاچ بود میگفت محتاچ این دلم میخواد بفمم که این زبان کیه و چه حسی داشته ایشون که زیر درخت رفته و گفته من فقیرم به آن چه از خیر نازل کنی اول چه خیری در کاربوده شما برید بخونید رفته گوسفندان دو دوختر و یه پیرمردی رو آب داده خوب آیا منظورش به این کار خیر بوده که کرده؟ حالا که کرده چرا میگه من محتاج و فقیرم به اینکارا!!! چه حسی داشته آیا احساس مثلا نزدیکی به خدا کرده این کلمه ی فقیر رو چرا به کار برده استغفرالله این معنای شهوت آلود که نداشته که اگه دخترها بیان با من ازدواج کنند من خوشحال میشم و محتاج میشم بهشون و فقیری میشم در اون حالت نه این کار خوبی که کرده انگار شاید برای اون کارش و تفکراتی مخدوش که پس از قتل و دربه دری ایشون بوده یه کاری کرده که جلب توجه خدا شده و میگه من خدا نیاز داشتم که از اینکارا بکنم که حالم خوب بشه و کار مردم رو راه بندازم.شاید اینطوری بوده ولی باز چه حسی داشته که گفته فقیر به جاش 100 تا کلمه میتونسبه بگه آخه شما فقیر رو در نظر بگیر پیامبری هست که فقیر بوده باشه!!! بعد تو دعاهام ما میگیم ای خدا فقیرتیم اینم فقیریش برای خداونده حالا چه طور شده بوده و چه حالی داشته که میگه برای هر خیر و نیکی که بر من بفرستی من محتاجم من فقیرم که رفعش کنم یعنی خودمم لازمم میشه یعنی راهی هست که اینطوری باز میشه دلم یعنی اینطوری آرومم میکنه نه مثل سیگارا!