اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۵۵۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

kkkbbjj

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

خیلی  عجیبه من داشتم دعا میخوندم باز میگفتم مثلا ای خدا محروم میکنی بعد از فلان بعد از اینطور میشه عذاب میکنی؟ بعد چی داشتم در نظر یعنی داشتم میگفتن اول خوبه که این حال؟ این صحبت؟ این شرایط که من عذاب بشم از طرف خدا این برام خوبه یا نه بعد میگم این ائمه اطهار اینا چطوری حالشون حال یه گنهکار بوده یعنی چه طوری توانستند از زبان ما صحبت کنند و این حال گنهکاری داشته باشیم و غمش خوبه یا نه و دور باشیم از خدا چون ما که میدونی تحمل نداریم نزدیک باشیم پس هم دوریم...بعد میگم این حالو که پیدا کردند میدونی مثل چیه مثل اینکه شما یه بندی رو فرض کن میخوای گره بزنی دو سه بار میگردونیش خوب این چی میشه  دو سه بار حالش گرفته میشه کار بدی هم نمیکنی ها میگرده دور حول محوری و عوض میشه حالش...نمیشه قضاوت کرد در حال درسته آدم توبه کنه خوشحال میشه ولی ممکنه یه عارف هم به واسطه ی توبه کردن حالش دگرگون بشه پس چرا همیشه دعای مثلا توسل که نه دعای کمیل رو پنجشنبه ها دعای مظلوم به قول ایشون میخونیم؟ یعنی هر روز بریم گناه کنیم دوباره بیام سیرمون توش هست سیر هممون.امام میگه آیا میخوای تو آتیشم باندازی خوب من صبر میکنم بر این (یعنی آتیش خوبه شاید اگه ما بریم با اون حال) ولی چگونه صبر کنم بر دوریت یعنی اینم به منزله ی همون آتیشه است...گفتیم ما که نمیتونیم به خدا برسیم و خدا خودش رو در قبامته که نشون میده و جلوه میکنه یعنی جا الرب و ملائک صفا صفا خدا الان ممکنه با بعضی اسما بیاد روبروت ولی اونجا چه میشه خدا میدونه پس الان که قیامت نشده جا داره حالمون اینطور باشه که دوریم از خدا و خدا نیست و نزدیک نیومده پس چی ؟ پس ما هیچوقت نمیتونیم خودمون در حالیکه در محظرشیم نزدیک بشیم بلکه در عذابیم.

squlary

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

 امروز شب قدره یه کم پست های قبلی رو کامل نماییم

اینکه اول اینکه من که گفتم کوچیک بودم دستم زخمی شده بود میخواستم نماز بخونم و زخم رو برداشتمش زشته ولی بگم که فقط وضوشو گرفتم یا میخواستم ریا کنم ولی نمازو یادم نمیاد خوندم یا نه 

دوم شب قدر گفتیم چیزه یعنی میخواستم سوره ی هل اتی رو بخونیم نشد دیگه همون شب اول ده بار خوندم گفتم برم استراحت نشد دیگه برگردیم زیاد بود!!! و حالا نفهمیدیم

سوم در مورد نان الک نشده ی جوین و معشوق سعدی که حتما امام علی (س) شاید بوده اینکه آقا اخلاص برای ما مهمه یکی اومد توی ذهنم و شک نمی کنم کار اون باشه که آقا میگفت اگه هر کی تو عمرش یه بارم که شده نان جوین به یاد امام علی (ع) یه بارم که شده بخوره تا بفهمه چی هست و شاید اصلا اقبالش وشانسش این باشه که فقط ببینه حتی این نان رو و بررسی کنه نان خشک شده ای که باد دست به کمک زانو به سختی میشه شکست بزنه ی تو آب از روی اخلاص بخوره البته ما الان روزه ایم ها ولی بعدش نمی دونم دیگه چی میشه و بعدش اینکه آقا زشته که ما دنیوی باشیم اینو خودم دیگه فکرم ظاهرا جایی نبود زشته آقا وقتی امامون نونی رو میخوردند که اصلا شاید طعم خوشمزگیش رو نچشیده باشند این زشته که ما انقدر دنیوی باشیم که بگیم به به تو جمع بگیم چه خوشمزه بود و فکر خوشمزگیش باشیم این برای سیر و سلوک ما نیست وزن میگن برای شوهرش باید خوشمزه درست کنه هر چی هست اما تو عرف توی تلوزیون میدونی مثل چی میمونه بگن تو عرف و تلوزیون مثل اینکه البته به یاد امام علی (ع) باید اینطوری باشیم و اعلام نکنیم ولی وقتی دنیا پرستی و خوشمزگیش رو توی تلوزون میگی یعتی روابط جنسی هم انگار گفتی که به به چی دیشب چه کاری کریم درصورتیکه زشته اینا...

چهارم اینکه  البته اینا مهم نیست که من دارم میکنم و چیزی شده گفتیم شب قدره یه کولبار رو محکمتر. خلاصه آقا گذشته از نان جوین اینکه آقا بزرگان دین گفتیم که اینا چیز بوده باید راحتر زندگی می کردند از عشقی به خدا دارند محمود احمدی نژاد باید به خاطر خدماتش راحتر زندگی کنه ولی میبینییم اینا غالبا یا سکته میکنند یا چه میدونم مرضی دچار میشن دنیای بد رو نگاه کن و خلاصه هر کی یه طوری میشه از بزرگان که آدم میگه من که تابشون ندارم مثلا همین آقای انصاری کتابشو دارم به نام سوخته درموردش که ایشون میگفتن من هفتاد بار میخواستم بمیرم و اگه طبابت بلد نبودم...(هفتاد یعنی کثرته ها یعنی بیشتر از این حرفا بوده است) حالا ما نمیدونیم برای چی و چه حالی داشتن از خودشون بی خود میشدند و خودشون خودشون رو خوب می کردند و بیهوش بودند اصلا بری این کتاب روبخونی یه طوریت میشه که چه احوالی داشتند و اینا کجان و ما شاید توی سایت صالحبن هم باشند احوالشون  ولی جنگی که ما طرفیم و چیزای دیگر حال ما رو اصلاا امام زمان یه آدم دیگری میخواد اون موقع تبلیغ چه بوده سیرشون چی بوده خودشون رو مخفی می کردند مثل ما نبودند و میگه خدا خواست چون آقای قاضی (ره) معرفی ش میکنه کسی نمیشناخته حتی شیطون آقای انصاری همدانی رو که امام میگن گفته است نوحید را مستقیما از خدا گرفت حالا ما رو نگاه کنید.. ببین چه آدم هایی زندگی می کرده اند و بوده اند و داشته تاریخ...

adwaaa

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۵ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

ببین  من نمی گم ها این جمله نه کل مطلب رو داشته باش  اینو حالا :که دورخی یعنی میخواستم بگم عالم ملکوتی که فرشته ها دارند عالمی ملکوتی که دشمن خدا یعنی ابلیس رو میسازه دیگه انتظاری هم نیست شیطان که یه مرتبه ابلیس نشدو...

بگذریم پیامبر گفتیم بهشت مومتان بهشت هدف است ومحشوری پس این چه عالمی بود در معراج فرشته ها برای خودشان دستگاه و دستکی ساخته بودند حتی خجالت میکشم بگم جبریل بالانرینشون اما پیامبر (ص) خوار و کوچک شد اگه داستان رو بخونید چرا چون فرشته ها دستگاه و دستکی داشتند و عالمشون بهم نخورد حتی میومدند صحبت می کردند با پیامبر ومی رفتند یا بعضی هاشون محو در خدا شدند و شاید اصلا پیامبر رو هم ندیدند و توجه نکردند(من اینارو برای خودم نمیگم و نقشه ندارم فکرمه)بعضی ها کار خواسی می کرند بعضی ها خزان بودند هیچی نشد در معراج انگار نه انگار که پیامبری که ما داریم اصلا وارد که شده یه مرتبه داستان رو بخون چه پیامبر های دیگر هم چیزی نشده این فرشته هام که تعریف می کندد میان جایی که فضل امام علی (ع) گفته شده وخودشون رو به در و دیوار میزنن میخوان که خوشبو بشن و اینکارو میکنن که خوشبو بشن برن کلاس بزارن و از بوی خوشش هست نه چیز دیگری شاید! حتی یادمه یه موقعی داستان معراج پیامبر درمورد که صحبت شد(ص) اینکه پیامبر فرشته ای رو دید که مامور جهنم در ضمن اینا با زور سلام می کردند و حتی معرفی هم میکرد جبرئیل پیامبر رو یعنی اقدر مظلوم... خلاصه میگن که فرشته ی نگهبان بهشت که نه جهنم اصلا نخندیده بوده تا حالا  و من سوال برام پیش اومد که پیامبر برای این فرشته چه خواست؟ ودعا کرد که بخنده و در راه ماست.

fggdds

شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

حالاکه در مورد توبه سخن به میان آمد لازم میدونم که یه نکته ای رو متعرض حظور عاضی عرش نمایم که آقا من در دوران کودکیم یعنی نوجوانی حالا گناهی که روم نمیشه و زشته رو این آقا احساس گناه داشتیم دیگه چه کنیم بعد رفتم کتابخانه خونمون که کتابی پیدا کنم شانسکی با صحیفه ی سجادیه آشنا که شدم و اینا آقا جا داشت فقط برای توبه یعنی میشستی توبه می کردی و اشک در نوجوانی حالا شما بگو جوانی بعد بدنتم میلرزید بعد میرسیدی به اینکه ای خدا بدنم داره میلرزه از شدت گناه یعنی انگار دعای مخصوص برات نوشتن خوب احساس گناه می کردیم شقی نبودیم که خلاصه آقا دعا رو میخوندی شاد میشدی و شنگول میرفتی دعاهای بعدی رو هم میخوندی ولی از فیلتر که رد شدیم گناهمون روی دوش دیگران بود یعنی دیگه باید صفحه ی نتی چک میشد که کجا رفتیم دیگه توبه وبلاگی به میان می آمد و اینطور نبود که در خفا بتونم کولبارم رو سبک کنم چون اینا گمراه که بودند از روی ما حتی فکر میکردند که باید اینکارارو مثل من بکنند تا بتونن اینطوری بنویسند حالا من کار ندارم خدا که نباشه در زندگی همینه و بعضی ها هم سو استفاده کردند و دیوانه هایی که پاشون هیچوقت به این  گناه ها باز نشده بود رو از طرق ما و صفحات و اعمال من خلاصه گناه اونام به ظاهر روی دوش من آقا جلو میرفتیم دیگه و این مشکل  ما شیاطین نمیخوان تو جلو حالا بگذریم حالا نوسینده ی خوبی شدم با این حال؟؟ یعنی بگذریم نکته رو بگیم آقا اون موقع که مستجاب الدعوه بودیم حساب اینجاشو کرده بودند یعنی اون موقعی که حال اشک و زاری داشتیم وصحیفه میخونیدم و گناهمون پنهانی و حس گناه بیشتر بود تا اینکه از فیلتر رد بشیم و گناه آشکاراایی به نحوا و خلاصه وبلاگ بزنیم و ای خدا ای خدا کنیم و بریم مسجد بگن چرا تو نمیری پیش خدا و خبر نداشته باشند که گناه های ما بخشیدنی نیست دیگه از داخل و مجبور بشیم توی همون مسجد هم دنبال امام زمان بگردیم و هم از دیگر جاهای شهر بیان و آخوند مسجد ما هم خوب میخوند  و توبه ی جمعی  کنیم که آقا بعد از فیلتر بهونه گریه ی مسجد و روضه ی اباالفضل و میگفت که هر کی احساس گناه داره برای امام حسین (ع) گریه کنه میگفت امام زمان از مصسبت عمه ش زینب(س) کبری است که.... میگفتن آقای بهجت (ره) فرموده به اون طلبه ی تازه کار بگین که بگوید به حق حضرت زینب خدای ظهور را نزدیک بگردان خلاصه میگفتن تو مسجد و مام میشنیدیم و بیماران هم حتی میگفتن شفا یافته اند حتی از روضه ای که ایشون میخونند حالا اینا داستان بعد فیلتر رد شدن این حساب بعدش رو کرده بودیم و نکته اینه که میخواستم بگم  که آقا دعا خونده بودیم و گریه کرده بودیم حالا آخر دعای 31 که ذکر توبه و در خواست از آن هست می فرمایند ومام میفرمودیم که((فجعل توبتی هذه توبه لا احتاج بعدها الی توبه)) نه توی مسجدا که گریه میکردم ومفم رو میکشیدم به شلوارم نه دوره ی جوانی شما بگو نوجوانی که هنوز درست از فیلتر رد نمیشدم و گناهام پنهانی تر بود و گیر نبودم و نمیخواستمن گیرمون باندازند و گناهان به دوش بگیریم و آقا وضع خراب بود از جاسوسی تا همه چیز و مامم نه مشهور اینکه آقا ما نمیخوام کلاس بزارم دعا کردیم که دیگه لازم  نباشه که بعد توبه کنیم همچنین توبه ای را تا سیممون وصل بود کرده بودیم و دیگ برای همین توبه ی اینترنتی می کردیم! خدا توبه هامو یادشه....

gsgn

شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

شما وقتی میگن دعا کارخانه ی آدم سازی است در نظر بگیر حالا من برای اینبار یه جمله ای که شاید شما بگی پرته چون مناجات التائبین هست رو میخوام یه جمله ش رو بحث کنم البته اشتباهه که چند تاش رو بزارم همینطوری وسطش به دلم بیافته که این جمله رو بگم بعد دور از ذهنم هست یعنی جمله هه شما میگی شاید چه ربطی داشت به توبه و توبه کردن می فرمایند حضرت سجاد (ع):

الهی انت الذی فتحت لعبادک بابا الی عفوک سمیته التوبه فقلت توبوا الی الله توبه نصوحا فما عذر من اغفل دخول الباب بعد فتحه 

خدایا تویی که دری از عفو و بخششت به روی بندگان باز کردی و نامش توبه نهادی و فرمودی ای بندگان به درگاه من توبه باز آیید پس عذر آنکه از این در که باز کردی غافل است چه خواهد بود

اول نمیگم احساسی ترین جمله هست ولی مثل اینا نیست که میشنن در مورد سیاست کثیف جهان لب باز میکنند حالا  بخوایم در مورد این جمله ی احساسی هم همونطوری برخورد کنیم نه اینطور نیست

بعد اینکه نگاه کنی داره اخبار حساب می کنیم این جمله رو اصلا چون حس توبه در ما نیست چون دیوانه نشدیم از گناه وگرنه تگاه اولش میگه خدایا دری رو باز کردی اسمش توبه گذاشتی خوب اخبارم همینو میگه بشینی گنوش کنی و چیزی انگار رد و بدل نمیشه نه این یه حسیه اول داره مثلا رو روان تو کار میشه که با خدا از روی حست صحبت کنی از روی در به دری از روی خواهش میگه مگه ای خدا دری هم نبود که اسمش توبه بود وگرنه نمیخواد که بگه بله دری وجودداره ای بندگان خدا اسمش توبه هست خوب اینو همه می دونیم و داره یه فضایی باز میشه که با خدا صحبت کرد درد دل کرد و به خاطر توبه و گناهی که کردیم یاد بعضی چیزا می افتیم و شما اگه بری برای یه روان پزشک گریه کنی و احساساتی بشی خدایی بیشتر راحت میشی از مشکلات و روان زندگی یا برای خدا خداییش؟؟ خوب معلومه روانپزشکه کار از دستش بر نیاد با صحبتش یه آمپولی میزنه بهت که صبح تا شب بخوابی این نهایت کارشونه که میتونن در مقابل کسانی که نمیتونن خودشون رو جدا کنند و به پای خدا باندازند و یا توبه  کنند روانشون خرابه اعصابشون زیاد خرابه و داغون و ضعیف تر از این حرفا حالا نگاه حرف بزنی به خدا و از روی در به دری ای خدا یه دری هم بود که توبه اسمش بود این احساسی است جمله من نمی تونم منتقل کنم باید از روی صدق رفت جالو درصورتیکه برای یه آدم که توبه ش قبول شده و از این مرحله  و احساس یا رد شده یا حسشو نداره که با خدا صحبت کنه اصلا یه جمله ای است که خبریه چند بار گفتم؟ دو بار؟سه چهار

http://ali.bloglor.com/p111.html

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۸ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

 البته نباید آزادانه فکر کرد .....

آقا دنیا محل آزمایش و اینا درست ولی چرا فرصت حسادت بچه دیدی اگه حسادت  کنه یاد خدا می افته میگه من رو خدا از این قشنگه خوشکلترم کن مثلا پس براش خوبه اگه دروغ بگه بعدش توبه می کنه گناهای دیگه ش هم بخشیده میشه اگر پرهیزگار عمل فاحشه کنه یاد خدا می افتد! البته من نمی دونم ارتیاط و ادعونی استجب لکم در بهشت هم هست یعنی اونی که حسرت میخوره در آخرت جای داره که مقامش بالاتر بره و از خدا بخواد خوب همه چیز هست تو بهشت ولی یوم الحسرت به معنای اینه که ما به مقامشون نمیرسیم یعنی خدایی نیست یا نه اصلا اونایی که مقام دارن به زمین خشک راضی هستند؟؟ و ظاهرا جلوترند اونا از اینا چه میدونم چی دارم میگم ولی خدا در قیامت بازپرسی میکنه از افراد یعنی خود دست زبان داره نه فرشته هه...تا چی تعریف کنیم از بهشت و راحتی تا چه بخواهیم تا کجا بریم تا دروغ چه کار بکنه تا خدا چی بخواد تا کجا بخوایم بریم و تا چه هست و بوده از قبل


delbara

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۶ ق.ظ | پلیسعلی | ۱ نظر

 شما می بینید که بزرگان با هم سر و سری دارند توی دل اصلا عارف ها رو بررسی کنید می نشستن کنار هم و با سکوت با دل با هم احوال پرسی و حرف میزدند حالا من نمی دونم سیاسته حرف توش باشه هست و نباشه هست چی هست جعل تاریخی است الان شما نگاه کن داستان علی(ع) با پیامبر(ص) و حضرت خدیجه و فاطمه سلام الله علیهما یعنی این بزرگوارترین ها سر و سری نداشته اند با هم نه بین مردم مثلا داستان ازدواجشون رو من نمیدونم ولی بعضی ها میگن مثللا یا فاطمه میخوای زن علی(ع) بشی نه پدر هر چه شما بخواهید و ... در صورتیکه اینا توی عالم قبل مرگ با هم نزدیک تر بودند و میشناختند و رابطه اصلا شاید محرم که بوده اند یا نه؟ و ما یه زنی دختری رو میبییم در یک نگاه عاشقش میشیم و انگار توی جایی دیده بودیمش نه سحرو جادو ها نه حالا دیگه من نمی دونم سیاسته یا رازی است یا چیز دیگری که این داستان های اینطوری تعریف میشه و حرف توش نباشه و رازیه اما ما نباید اقدر ساده باشیم وگرنه پیوند محکمه و حضرت علی (ع) هم حرف توش نباشه زن های دیگری جز فاطمه (س) را انتخاب و برگزید(؟)


sdwasaq

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۹ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

یه کتابی رو دیدیم داستان بحار الاتوار درش یه داستانی بود که یه گناهی و مقاربتی که در ماه رمضان یه بنده ی خدایی میکنه و میاد پیش خدا یعنی حضرت دوست پیامبر اکرم(ع) بعد می فرماید حضرت که چه کنه و مثلا 60 روزی روزه بگیره بعد میگه نمیتونم و بعد خلاصه قرار میشه زندانی آزاد کنه البته اولش همین اسیر آزاد کردند بود که موضوعش پیش میاد و نمینونه و میگه نمیتونم بعد قرار میشه غذا بده نمیتونه روزه بگیره همین و میگه من از همه تو این شهر فقیرترم بعد پیامبر خدا میخندند می فرماید یعنی یه دست خرما بهش میده میگه خوب نمیخواد پخش کنی بین کسی ببر خونه پخش کن بین خانواده اول ببین چه کرده دوم چقدر حکم از آسونی هم گذشنه اگرم از آقای فاطمی نیا و امثال هم که فقه میدونن شما برو سوال کن میگن که اگه ما فقیر بودیم چناچه این فرد بود یعنی فقیر در نزد خدا ها بعد دیگه نمیدونم چی میگن...

خلاصه آقا من شک می کنم در بعضی آیات و دعا هایی که از ائمه نازل شده و به دست ما رسیده که اینا کلی احکام رو عوض کنند از زبان معصوم هست یه بارگفتم جایی آقای فاطمی نیا می فرمودند که اگه ما مثلا بگن لباس امام حسین در فلان جا موزه ای هست ما میریم و رنج سفر تحمل میکنیم و ارزششم داره که بریم فقط ببینیم ولی دعایی که از زبان ایشان نازل میشه رو حالا ببین در جای دیگه میفرمودند برای خودم میگم که بخونم دعا اینکه دعا های ائمه کارخانه ی آدم سازی است پس کلی از احام ظاهری شرع رو میشه با دعا اصلاحل کرد پس چرا مراجع وارد نمیشن چرا؟ چون سنی داریم.در ضمن یکی مریض نیست آقا ها ولی مرض های این زمان خیلی پیچیده است حقه و کلک در حد اعلا بعد این فقیر نیست فقیر خدا چش میشکه کرد معامله با خدا صورت نمیگیره یا دعا رو با شرایطش نیموخنه و مرضی داره و میخواد مثلا حقه و کلک بزنه پس مراجع خودشون رو درگیر نمیکنند هم علاوه بر سنی و شیعه و اجتهاده دیگه و نه تقلید هر چیزی نه گفتنی است دیگه و اگه دوتا شعر بلد بودم از این شعرهای عاشقی (واقعی) براتون میخوندم و مینوشتم در این موقع گرچه نمی دونم آقای فاطمینیا میگفتند شعر خوانی در ماه رمضان نه نظم ها مکروهه حالا چه جای گفتن؟؟


anbeaahom

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۴ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

آیه ی بعدی آیه بعدیشه دیگه یعنی آیه ی بعد پست قبلی.

نیمخوام متهم کنم بر خلاف اینکه قبلا گفتیم اینا ادب کردند فرشته ها و شرک مثل ما نورزیدند و باهوش بودند و خدا پرستند نه این بار نمیخوام متهمشون کنم ولی می فرماید(( قَالَ یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ) خدا چون من ظاهر بینم بشتر بازش نمیکنم میگم بابا منظورش به فرشته هاست خدا هم مثل حضرت آدم (ع) یعنی آدم (ع) از طرف خدا پیامبر و مثل خدا غیب آسمان ها و زمین و رو میداند و آنچه آشکار و نهان است خوب شما در نظر بگیر بین فرشته های فضول ما چیزی پنهان میتونیم بکنیم نه در محظر کاملشون هستیم ولی آدم میگه آنچه شما پنهان می کنید یعنی فرشته ها یه چیزهایی رو پنهان می کنند از دید خودشون یا ما یا خدا اصلا که آژمایش کنند ولی بعضی چیزهاشون تبدون هست و آشکار ولی ما همه چیزمون رو فرشته ها میدونند و می بینند!!! حالا نتیجه اینکه هیچی دیگه یه کارایی میکنند فرشته ها چرا پنهانی؟ و چرا ما نمیتونیم از ضبطی که خدا خودش گواهه و فرشته ها رو چرا خدا درگیر میکنه؟ حالا که فکرش میکنم شاید قصه یه چیز دیگری اصلا بوده و مثلا فرشته ها ادعاشون میشده که آدم اومده نبینا و چیزایی توی عقل وذهنشون بوده که امتحانش کنند یاا میگفتند ما یه چیزی میدونیم که آدم نمیدونه یا حتی آدم رو داشتند بازی میدادند و قایم کرده بودند اسما حسنی را خوب فرشته ی مقرب هم داریم و بالاتر و نگفته بودند این اسما رو و نگفتند هم ما بلد نیستیم که دروغ بشه گفتند سبحان الله خدا خودش یادمون  داده است حالا تا ببیندد آدم میگه این اسما رو ولی آدم فهمید که اینا دارند فیلم بازی میکنند و اسما رو بلدند (حالا من احتمال میدیم و جای مناقشه نیست در مثال) ولی خلاصه آدم که فهمید بازی داره داده میشه و اینا ظاهر نمیکنند و حالا نامحرم میدونند یا میترسند اصلا میدونی ترس فرشته ها در سیاحت غرب و اونجا هم هست که آقا میترسند فرشته ها بعضی کارهارو بکنند پس اختبار دارند و شما هم اختیار داریم (مخلصیم...) خلاصه آقا میفهمه دارن چه میکنند و درونشون رو میخونه و میگوید و آنچه پنهان کردید حالا شاید آنچه پنهان کرده باشند همون اسما باشد اینم دور از ذهن نیست که بدین جا رسیدیم و میگه ما تبدون آنچه آشکار است چی آَشکاره برای فرشته ها مخفی کاری بوده اما برای آدم و خدا آشکار بوده پس میشه این تبدون و تکتمون روو به آشکار و پنهان کردن اسما دانست که فرشته ها کردند.!!!

fereshte

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۱ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

سعی می کنم مطالب رو جدا کنم اول اینکه در مورد آیه ی 32 بقره که داشتم میخوندم و قر و پاتی هم میخوندم دیگه از اول شروع کردم سوره بقره خوندن چه عیب داره حتی فکر می کردم که این جه طور بوده خدا برای یه بهانه ی گاوی این سوره رو حالا نمی دونم دلیلش ولی بقره نامیده!!! و چند وقت پیشم تصمیم گرفتم که دیگه منم موضوعاتم رو یه کلمه ای بنویسم موضوع مقالات رو ولی نشد دیگه.خلاصه آقا سوره ی 32 رو که میخوندم آمده قَالُواْ سُبْحَانَکَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ وقتی این آِیه رو قبلا میخوندم حالا برای شرک بوده و کم ذهنی و کم فهمی میدونی که خدا ازشون(گروهی از ملائک) میخوان که اسم هایی که حضرت آدم هم بلد بودند(ع) رو بگویند و حالا نشد بعد اینا میگن سبحانک ما چیزی جز اونی که بهمون یاد دادی بلد نیستیم من حرفی ندارم دارم فکر یه کم غلط خودم رو تصحیح می کنم که بله ما هم همینطوریم درسته میریم مدرسه ولی هرچی یاد میگیریم در حقیقت از خداست و علم مال خداست و از طرف اونه یعنی نه اینکه که حضرت آدم (ع) فرق داشته با فرشته ها در یاد گیری درسته در نحوه مثلا الهام فرق داشته و مثل قرآن که بر قلب حضرت پیغمبر نازل بوده و برای اینکه فرشته های نامقرب گمراه نشن اصلا خوب جبرئیل نبی می فرماید هر جی من میگویم و تکرار میکنم.ولی در کل مسئله فرقی نداره که خدا یادشون نداده بوده نه دارند ادب میکنند فرشته ها که میگن ما جز چیزی که تو ای خدا یادمون دادی بلد نیستیم وگرنه آدم (ع) هم همینه داستانش نه که فرق داشته درسته شیوه اش دیگه زیادی نگم اینکه مام همینطورییم اصلا شرکه علم های حالا نه گناه ولی علم مخصوص خداست نه اینک بریم جاهل بشیما!و الا شرکه که از غیره اونم از یکی دیگه یاد گرفته و......تا خدا و......

 

sabab

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۷ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

 خلاصه آقا دیوانگی هم یعنی تحت نظر داشتن دیوانگان یعنی دیوانه پروری و کله مقولات دیوانگی مکافاتی داره...

مثلا شما در نظر بگیرید که دیوانه ها با هم حمله کنند حالا نه فکر بد نکن همش گناه اون مشکلات دیگری است که یه مرتبه با هم تصمیم بگیرند ولی یکی میگفت تو بهشتیم و ما همه با هم میخواهیم حال کنیم و از این حرفا دیونه بود. ولی در نظر بگیر چه مکافاتی ما بکشیم که دیوانه ها مثلا دیوانه پروری کنند بزرگان بعد من که گفتم الو همه دیوانه هام از این به بعد بگن الو غالبا اینطوریه و منم بازیگر یه دیوانه ی دیگرم گرچه سعی کردم به خاطر مخاطراتش از عقل و زندگی خودم حرف بزنم ولی پیش میاد که بد بین بشن مثلا چی مثال بزنم که باور کنی مثلا حرف خربزه خوبه برای دیوانه ها آقا اینا کار ما نیست مردکـــــــــــــــــــــه ی خربزه ولی دشمن بمب میزاره در کار یا حالا هرکی دیوانه پروری که قصد خاصی داره لذت بره رفت بالاتر به من چه! منم گفتم یه بار ولی بازش نکردم الان مربی بدنساز کلا جسمانی برو از خارج بیار بهتره خوبتر تو جسمند و پرورشش ولی روحانی از آخوندای خودمون میتونیم کمال استفاده رو فکر میکنم میتونیم ببریم اگه دانا. خلاصه همین دیگه دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید امیدوارم دیگر به سبب شغلی که دارم وبی که دارم هیچ دیوانه ای با من درگیر نشه تا پام به اونجای کوفتی باز نشه و یا مجبور نشن بیان توی خونم بریزند و دستگیرم کنند چون در طباطق و توافق و طتابق و تنافق اشتاباه کردند آقا ولی باور کن از ما که خیری نرسید ولی اگه گناه کنیم روی عالم بالخره تاثیر داره ولی اگه شما حالا حمع کنید تمام حواستون رو به من و من خودنمایی کنم و خودم رو بزرگ جلوه بدم مثل شیطان رجیم شیاطین دیگه ساخته میشن یعنی دیگران کار میکنند روی من و گولتون میزنن حتی اگر من قصدم گول زدن باشه یا خیر و اصلا کاری به من و شما نداره داره روی شما کار میکنه من بهانه اش.

gfrte

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۴ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

 خلاصه آقا گفتیم چپاول و چه میدونم از این حرفا واقعا آقا چرا انقدر بانک؟ یادمه چند هفته پیش پرسیدم از پدرم که بابا این بانک ها ضرر نمی کنند یا شاید پرسیدم که ورشکست نمی کنن و نمیشن بعد بابام گفت همشون پولاشون روی همه و با هم یعنی پول هارو میریزن رو هم کار میکنن یعنی چه یعنی دست در دست هم دارند ولی چرا همه مثلا در قالب یه بانک کاملی مثل نام بانک ملی در نمیان؟ خوب سواله دیگه.چون میخوان با تبلیغات و هرکوفت دیگری چیز کنند یعنی مثلا بانک پاساگارد آقا هخمانش و کورش کبیر و ایران و از این حرفا اون یکی مثلا عسکرین چه میدونم امام زمان کجایی کی میایی؟ هر کی یه طرقی گرفته تو دستش داره چپاول میکنه این همه بانک هم لازم نیست لازمه؟ بله اگه یکی مثلا 20% سود بده یکی 18 خیلی هم دزدی شده یا یکی جایزه هایی که معلوم نمیشد چی شد وو کجا بود و گیر گی اومد.

یه سوال دیگری هم توی ذهن من و بچه بود که آقا این پولا گفتم بابا این کسی که مثلا حالا هزاری که نه مثلا چک پول 50 تومنی میزنه خوب پولدار میشه که داره میزنه دیگه ها؟ تا یکی که پول کاغذش اندازه ی مثلا چند تا ورق روزنامه هم نمیشه ها؟؟.

rish

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۲ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

دیروز بود دیگه داشت نماز جمعه ی تهران رو پخش می کرد تلوزیون و اونجایی که در مورد بسیج شدن مردم در جبهه ها و مانند خورشید روشنه اگر برگردیم بسیج بشیم و مقاومت اقتصادی خلاصه داشتیم نگاه می کردیم شبکه ی 1 که مردی نشون میداد در خلال صحبت بود یا دعا اینکه داشت یه پیرمردی گریه می کرد بعد من شک کردم توش بعد خلاصه یکی از آخوندا هم بود توی کلیبی دوربین رفت روش گریه کرد و مسخره ی عام و خاص شد میخوام از این عمل ریایی و تباکی یه نتیجه ای بگیریم و یه کم عقلمون رو مصرف کنیم آقا خلاصه کنم اینکه بعضی ها اقدر پاکند که نمی تونن فیلم بازی کنند و اگه فیلمبردار رفت رویشون شانسکی میخوان از جهت تبلیغا نه دروغ میخوان بهترین احساساتشون رو نشون بدن ما نباید خل باشیم این داره تبلیغ میکنه که خودش رو به گریه زده و نمیدونه چه کنه از صادقی و سادگیشه نه پیچیدگی و مرموزیش حالا ما نمیگیم هر کی اینکارو کرد اینطوره نه ولی حالا امروزم صبح رفتم مسجد بعد داشتن در خلال صحبت های زیبایی که مثل نماز جمعه ی دیروزی تهران که دیدیم و از این حرفا می گفتند که آقا بقراط بود دیگه؟ گفته که قریب به این مضامین که نباید اصلا بازیگری کرد و نقش بازی کرد چون ما بهترین نقش رو خودمون داریم در زندگی خلاصه من خودمم نمی تونم در یه نقش دیگه بازی کنم و از بازیگرانی که یه سیری و سبک خاص دارند هم تشکر میکنیم تا اینکه 1000 تا نقش درپیت بازی میکنند می بینی یعنی فیلمای ما که ساخته میشه اکثرا حالا اگه از گذشته و زندگی خودشون نباشه و مصداق بارزشون رونشون ندن خلاصه یه طوری هست که بازیگر میدونه باید چه کنه و چگونه بازی کنه و خوب اکثرا کار شده میدونه خلاصه و مثل تئاتر سخت نیست حالا من تئاتر هم از نزدیک نرفتم تا حالا تماشا ولی حدس میزنم اینو یعنی تو ایران خوبه نقشه وهمه جا شاید خوب باشه کی بده ولی من اگه بخوام هم نقش کسی رو بازی کنم در جایی باید حالت رفتار حالت سخن حالت چه میدونم چیز همه چیزاشون رو بگن و توضیح بدن تا شاید بازی کنم بعدشم بلد نیستم خراب میکنم کار دشواریه در مورد من ولی بعضی ها در خیالاتشون همیشه مشکل دارند و خودشون رو جای دیگران میزارند و غالبا حسود در میان حالا خدا کنه جای خوبان بزارند و یه چیز دیگری هم که خوب مطرح شد توی مسجد که رفتم و جالب بود این بود که حدیثه از امام علی(ع) که مومن کمترین مصرف رو داره و بیشترین بازده یه همچین حدیثی و خود حضرت علی (ع) که الگوی عام و خاصند هم  کمترین غذا رو میخوردند و بیشترین کارها و باغات و اینا رو گذشته از رسالتشون حتی میساختند در صورتیکه داشتند میگفتند و ما میشنیدیم که ما مملکتمون بیشترین مصارف رو داره و کمترین بازده ها رو و نه مثل چین و هند می باشد داشتم میگفتم به خودم که لابد این کشورها آدماشون مومن ترند اصلا.هی بخور حالا هی تجاوز هی تچاول و چپاول کنید هی از دولت شیر بنوشید و بکشید کار که نمیخواد دانشگاه هست...

siggggar

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۷ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

 یه حالگیری بنماییم در مورد مورغ راستش میخواستم در مورد یه موضوعی صحبت کنم چند دقیقه پیش بعد دیدم به صلاحم نیست و گفتم اگر ذکر بگم بهتره چی میخواستم بگم؟؟!! یادم رفت نوک زبونمه خلاصه دیدیم با ذکر گویی حل میشه و مهم نیست گفتم یا الله هنوز شاید بیش از یه مرتبه نگفته بودم که تصویر گوشت مرغ با سس اومد توی ذهنم و دیدم آدم چقدر باید چیز بشه و خر بشه که اینو بخوره و حالا یا فضاش نبود یا سر سفره نبودم یا گشنه که طرد میشد گوشت مرغ رو بگیری با دندان و اوف اوف تصورش بکن حالا؟؟؟!!! مرغه هم یه زمانی زنده بوده طی مراتبی کشته شده اومده توی دهان مبارک شما و ما.چی کار کنیم قیمتش رفته بالاا.

صلوات فرستادم تا اون موضوعی که یادم رفته بود یادم اومد که منصرف شدم و با ذکر گفتن حل میشد و ذهنم رو باز گذاشتم که ببینم جه جمله ای میاد من از این کارا بگم نمی کنم جز در مواقع حساس و ترجیح می دم و به صلاحم هم هست که خودم فکر کنم تا آزاد بزارم ذهنم هر جی اومد توش نه میبینی که من در مورد زندگانیم صحبت می کنم و اونایی که مشهوده برای خودم و حل شده برای خودم نه چیزی رو آزاد بزارم نمیخوام که شعری بگم که خودم نمی دونم یا مسئله ای که حل نیست و این بار هم مجبور شدم و اگه مجبورم کنند اینکارو میکنم و خالی میکنم ذهنم رو از فکر و بعد می نویسم حالا شد دیگه و این جمله بعد صلوات   و خالی کردن ذهن به یادم اومد که میخواستی که در مورد اینکه دیگه نمتونی بخندی و.... که دیگه دیدی؟ یادم اومد البته همین که یادم نمیومد هم صلاحی بود وگرنه فراموشکاری نشانه ی خیلی خوبی نیست.خلاصه داشتم فکر میکردم گفتم حل میشه با یاد خدا و ذکر و مسئله ی مهمی نیست که کسی وارد عمل بشه خلاصه بابا توی زندگیم بعضی موقع هاس که آهنگ گوش میدم ولی فردا اصلا حالشو ندارم انگار مثلا این آهنگه برای یه شیطونی و ارضای حالش گذاشتم بعد به جز وبلاگ نویسی کارای دیگه میکنم کتاب مثلا میخونم کار خوبی هم دارم میکنم بعد اینا راه منو میبندند  و قدرت دارند انگار من تنها نیستم توی اتاقم و زندگی میکنم اینا هم هستند و شیطان هم میخواد دوستت بشه شاید شیطان نباشند و جن باشند شاید یکی دیگری باشند که دارن امتحان می کنن خلاصه من خودم تنها نیستم و به عینه هم میبنم که قدرتشون بیشتر از منه یعنی بر روی افکار من حالا نمگم شیطان ها ولی هر کیاز یاد خدا غافل شد شیطانی دارد بالاخره و من تعجبم میبره که این قدرت الهی رو از کجا آورده اند یعنی من خودم اصلا شرک که میدونم به کنار اینو ولی اصلا نمیتونم و قدرتشو ندارم که بر سر یه بچه سوار شم و زندگیشو از دید چشمان قشنگش تماشا کنم شاید و باهاش صحبت کنم و زن گقتیم اینا زنا باید مردان رو بپرستند وبرای همینه که زیادی روانپزشک ها زن که هستند هیچ زیادی از مرد ها جلوتر می افتند حالا نگیم روانشناسی و محدودش کنیم زیبا شتاس تر و چی بگیم دیگه آدم و بچه و اینا رو بیشتر از مردا میشناسند و وارد هم میشن ولی مرد ها بلعکس...خلاصه داشنم میگفتم چطوریه این من برای خدا کار نمیکنم دیگه و گفتم با یاد و ذکر خدا هم حل میشه این و مشکل خاصی نیست و حالا از نوجوانی رسیدیم به جوانی مدت زیادی نگذشته عادت نداریم به فضای قبل و یا زیادی تکریم میشدیم و قدرت معنوی داشتیم اینطوری نبود که آقا اخلاص داشتیم خودمون اگه چیزمون گم میشد پیدا میشد میگفتند که کار خداست و یاد خداوند می انداختنمون و ما هم شکر میکردیم ولی الان اصلا خدا نیست عروسکیم و طبیعیه که دیگه روی سرمون به دون خدا سوار شن و ما رو کنترل کنند حالا شیطان هم نباشند هیچ مهم نیست یعنی بهتره برامون که شیاطین نباشند ولی خوب و شاید اصلا شکست عشقی هم بخوریم و ندونیم خودمون در فضایی که اینا نباشند آخه میدونی تهدید شیطان قبلانا که وبلاگ می نوشتم زیاد بود مخصوصا این زنهاشون میگفتن آقا ما میریم ها اینطوری میشه خلاصه رابطه دو طرفه و به نفع هممونه و قرینمون که اینطوریه و ما راضی هم هستیم و تقصیر خودمه که یاد خدا نیستم و تلاش نمیکنم بابا جون خلاصه ما هم میگفتیم خوب بروند این جن های شیطان از زندگیمون مگه چی میشه و تجربه نداشتیم چون عشق واقعی رو یه کمی چشیده بودیم ولی اعلام نمیکردیم که آقا تو وبلاگ که برین از اینجا درسته میگفتم یه زمانی شیطان وجن رو برامون نفرستید و حرفم هم معنا داشت و به کرسی مینشست ولی پارسال توی همین ماه مبارک بود که ریختن روی سرمون و دیگه تیمارستان و از این حرفا حالا کار اینا هم شاید نبود ولی خوب دیگه مراقبت نشد و ول شدیم تا ظرفیت بره بالا شاید اصلا خلاصه رفتند از زندگی و دیدند که ما عوض نشدیم ما نه دنیال اون موقع ها نه الانا الان مشرک آقا اون موقع نه دنبال حوری وجن و پری بودیم نه چیزی و عشقمون امام حسین بود که برسیم یعنی ولی عشق هام عوض میشه خلاصه رفتند و تهدیدم کردند که میرن و ما هم محض اینکه مهمان داشتیم و با هم کار میکردیم صحبت هاشون رو غرض دار بعضی هاشون که حالا نمیدونم فضا بود دیگه دست من نبود ببینمشون هم علم غیب ندارم نمیشناسم خلاصه از روی غرض الهی نه نفسانی خودم می آوردیم روی بلاگ بعد اینا جدا شدند از ما ما هم ادامه دادیم به کارمون و شکست که داشتیم از گناه میخوردیم اینم روش.خلاصه دیدند طوری نشد تصمیم به دیوانه کردن ما گرفتن که در خدمتیم.

khabb

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۰ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

 من اول مخافم و ناراحتم که قیمت مرغ زیادتر شده اما از یه لحاظ نه که خوشحالی کنم اما...

این همه کارخانه هات و ماشین هات و غیره دلوپ دلوپ تلق تلق همینطور دارن چیز تولید می کنند و فله فله و تولید انبوه بدون هیچ احساساتی وارد بازار می کنند اما مرغ که یه موجود زنده هست  درسته میکشنش و لختش میکنند میدن دم مغازه ها و دکان هات اما انگار یه موجود زنده قیمتش رفته بالاا.


siggar

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۹ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

 یه دلیل که برای خودم حل کردم که فرشته ها چه طور یاری نکردند امام حسین (ع) رو و با اون وضع فجیع بد امام ما شهید شد این جمله است: این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست. دیگه فکر نکنم بالاتر از این دلیل بتونیم بتراشیم...

آقا اینا اصلا نفهمیدند داره چی میشه و عقله دیگه کار نکرد!!! دیوانه ی امام حسین بودند و شاید شنیده بودند که الساعه مهمان خواهند داشت پسر رسول خدا (ص) دیگه نمی دونستند چه کنند و نکنند و خلاصه آماده نبودند شاید و فضا فضای بزرگی هم بود که هر کس نمیتونست دیوانگی خودش رو نمایان و از حد بگذره مثل در آتش انداختن حضرت ابراهیم که نبود همه ی پیامبران جمع و نظاره گر عاشورا میگن بودند و شنیده ایم از نزدیک! و کسی جرات نداشت حرف اونجا حرف خدا بود.

همسر امام حسن مجتبی (ع) هم دیوانه بود و عاشق فهمید وضع چه طوره بعضی ها اعتقاد دارند و همینه که آقا شرایط رو خوند میدونست با بدترین شرایط شهیدشون خواهند کرد امام معصوم رو پس با زهری امام رو شهید کردند و حتی از عشقش امید به شفاعت هم دارند این زنه و اینو هم بگم که تنها معصومیت امام نیست بحث ما یالاتر از این حرفاست مقام ایشان خلاصه شما مردهای بزرگ رو ببین این زن امام معصوم این میگن شاید حربه اش بوده که گول یزید رو خورده باشه و ما اینطوری فهمیدیم عشق زیاد به حضرت امام حسن (ع) باعث شده بوده که نفهمه داره چه میکنه و میخواسته از این اضراب و درماندگی اصلا درشون بیاره و نه که برای پول و مقام بوده حالا ما نمیدونیم باید پرسید؟؟!!


ojb

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۷ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

 اون روز چند روز پیش داشت تلوزیون آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله رو نشان می دادند که صحبت می نمودند در تلوزیون و مام بر حسب شانس همون روز فقط گوش دادیم چی دارند میگن و در مورد عجب و ریا بود صحبتشون که مثلا حدیثه از پیامبر(ص) باید باشه که از ریای صغیر می ترسم بر امتم بعد توضیح می دادند که ریای بزرگ رو خوب ما می فهمیم و ممکنه در اصلاحش باشیم ولی اونو نه بعد در مورد عجب هم صحبت شد که اصلا من دیدم اصلا توی فیلم ها حالا مثال نزنیم جاهایی که زیاد کلاس میزارند و بزرگ میشمارند کارشون رو و خودشون رو این صفت اصلا رایجه عجب مخصوصا اصلا توی اصلا نظرم عوض شد و فهمیدم مالی نیستم اصلا اونم خداست که هست و اصلا این کلاس گذاری ها و خودشون رو بالا نشون بدن و چیزهای پایین تر رو نشون ندن چه در تبلیغات و پیام های بازرگانی چه در فیلم هایی مثل قهوه ی تلخ اصلا توی مرام خدا اینا نیست ماییم که خودمون رو بزرگ می بینیم و بعضی چیزامون رو و اصلا کلاس گداشتن و بالا دونستن خود که خیلی خیلی رایج هست فکر کنم عجب حساب بشه و مثالی که میزند من اصلا تعجبم کردم که چرا عجب بده یعنی اقدر در خطر و فرطه ی هلاکت عجب قرار داشتم شایدتم داشته باشم و شیطان هم میگفتند که با عجب و ریا هست که اعمال انسان ها رو تباه میکنه یعنی این دو صفت رو که آورد بدبختت میشه طرف و امید شیطان به اینه که از این طرق اعمال انسان رو کم ارزش و بی ارزش کنه در نزه خدا خود به خود و میبینی طرف هرکاری میکنه نمیشه و باید سرش به سنگ بخوره قبل از اینکه مثال ایشان رو بزنم که ببینید چه واضحه و چقدرم اصلا خودم تو وبلاگ نویسیم حتی داشته ام عجب رو حالا شاید ریا رو نفهمم ولی عجب رو چه کنم اینو بگم قبلش که این کلاس گذاشتن ها اینه که اصلا قبلا دوستام داشتن مسخره میکردند چیزی میگفتند که قبلاتا تیتراژ فیلم ها هست که اسم نویسنده و بازیگر و کلا همه رو مینویسند داشتند دوستام میگفتن دوران مدرسگیم که اینا اوایل یه فیلمی بوده که آقا این کامپیوتر که نداشتند یا بودجه اینا اوایلا اینا روی کارتن نشون میداند اسم بازیگرا رو و تیتراِژ رو خلاصه چرا الان اینکارو نمیکنند نه محض کلاسش که پایین بیاد یعنی نه محض اینکه امکانات هست نه میخوان کلاس بزارند و هی تکنولوژی جدید تر و از این حرفا در صورتیکه برای خدا نیست و اینا گول زدن مردم حساب میشه حالا ما نمیگیم بر گردیم میگیم باید حقیقت سادگی رو نشون داد نه بالانرین تکنولوژی و کلاس روز رو حتی این وسایل کره ای و تبلیغاتشون کلا دارم میگما حتی این وسایل دیدی پچه تبلیغی می کنند برای تلوزیون سه بعدی مثلا و هیچی هم نیست بری جلو و برای خدا نبوده کلاس میزاره زنه و دختره ومرده توی تلوزیون که فلان ماشین داریم و دیگه بالاتریم و اینا در صورتیکه توی معنویت قبول نیست در عالم بالا و مام مدام داریم گول میزنیم جامعه رو و خودمون رو پیرمردا رو نگاه اصلا توی این عالما نیستند و گول  نمیخورند و بالا هم نمی بینند.

خلاصه مثاله رو بگم و خودم رو بیشتر درگیر نکنم و خودمم که گول خوردم اصلا نه شما با این تبلیغات و کلاس گذاشتن ها و هرج مرج و خودمم که از خدا دورشدم وگرنه جلوی پیشرفت دنیوی دنیا رو که نیمشه گرفت زن رو باید گول زد ولی جاهایی باید یه طور دیگه گول زد و البته حرفمو پس میگرم که درمورد معنویت باید زن گول بخوره ها نه اینطورم نیس که قبلا میگفتم خلاصه آقا ولش کن آقای مکارم مثال میزدند در مورد عجب که بعضی ها میگن به خاطر فلان کار خوبی که کردم من دیگه میرم بهشت و دیگه نمیخواد مثلا کاری کنم و دیگه واجب شد بهشت بر من و شاید اینطوری مثال میزدند!! که این عجبه که طرف داره و منم یه عمره نظرم همینه در مورد خودم لااقل خیلی خوش بین و عجب دارم وهمیشه میگفتم عجب معنیش به راستی چیه که اقدر خطرناکه و خود بزرگ بینی هست؟ و میدونستم یه فرقایی داره خلاصه آقا حتی مو خودم یادمه اوایل وبلاگم هم خدا ازم بگذره نوشته بودم که میخوام نماز نخونمو خلاصه به خاطر پارتی(عجبه) که دارم پیش خدا دلم میخواد نخونم ولی از پارتی شما با خبر نیستم... و خلاصه حالم رو بد توضیح دادم با عجب.

sibbb

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۲ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

اونروز که موسافرت بودم رفتم جهرم پیش بابا بزرگ ام دوباره نشست صحبت کردند در مورد مراجع آخه جمعه بود و نماز جمعه پخش می کرد تلوزیون و شبکه ی یکشون هم چیز بود خلاصه موضوعش پیش اومد و میگفتند که آقای خامنه ای خودشون رو اعلم نمی دانند و روحانی و مرجع اعلم اصلا چیز نمیشه رهبر. بعد گوششون هم که نمی شنید که من حالیشون کنم و منم تایید دیگه خلاصه تعریف می کردند که مراجع که رساله داده باشند چند تا هستند و منم نمی تونستم بگم چون یادمم نبود و میگفتن اعلم تر از ایشون مثلا آقای مکارم اند بعد میگفتند اعلم تر از آقای مکارم هم هست؟؟ منم که میدونستم دفعه ی قبل که آقای آِیت الله صافی گلپایگانی رو مرجع تقلیدشون هست حدس می زدم بعد حدسم هم درست درومد خلاصه آقا در مورد آقای مرحوم آیت الله شاه آبادی صبت می کردند که فلانه و می گفتنم ایشون از کجا می شناسندشون!!! در مورد آقای آیت الله جوادی صحبت کردند که ایشون رساله هم نمیده و گردن نگرفته مثل بعضی های دیگر و میگفتن رساله که دادند یعنی اینکه گردن گرفته اند و جواب باید بدهند. خلاصه دوباره نشستند در مورد همون حکم بود که من فکر میکردم از میرزای شیرازی هست صحبت کردند و گفتند که آقای صافی دارند که این معتاد ها میتونن به اندازه ای که نعشه نشند که زنده بمونند تریاک بکشند مثلا و حتی کسی که تشنه اش هست زیاد و داره میمیره میتونه یه استکان آب بخوره مثلا بعد مادربزرگم هم اونجا بودند گفتند حالا چه ایشون (آقای صافی ) بگویند چه تو بگی (پدربزرگم)!! و منم مونده بودم خلاصه اونجا. و خلاصه اون روز در مورد مجتهد شدن صحبت می کردند و اینا که به یه جایی می رسند اینا که میگن حرف من درسته و اینا رو میگفت که منم بفهمم و اندازه ی فهمم باشه و گیرایی داشته باشم و جالبم بود برام خلاصه اینا میگن که ما درست میگیم دیگه و دیگه نباید تقلید کنند از کسی نماز جمعه رو که پخش می کرد تلوزیون بعد نشون میداد میگفت مثلا شاید فلان آدم هم مجتهد شده باشه و ما ندونیم آقای زبرجد رو نشون می داد خلاصه نماز جمعه رو که پخش داشت می کرد تلوزیون می گفت مثلا بعضی از مجتهدا تماز جمعه میخونند و میان خونه نماز ظهر و عصر رو اقامه می کنند دیگه خودشون می دونن.

چند روز پیش یه کتابی گیر آوردم که در مورد سوال و پرسش آقای طباطبایی بودش بعد رفتم توی اینترنت سرچ کردم ((پرسش و پاسخ آیت الله)) شاید همچین چیزی سرچ کرده باشم یه موضوعی بود که یه دختر 21 ساله ای یه نامه ای نوشته بود به آقای صافی و ایشون هم جواب داده بود نوشته بود نمیدونم یه تکیه چادر فلانه هو چه ارزشی داره ازنظر مادی و معنوی و خلاصه ارزش آدم میاد پایین و مخالف حضور زن در عرضه های مختلفه و اینطوره و اونطوره و منم چیز شد یعنی حالا اگه بخوام میتونم برم سوال و جواب ایشون رو هم پیدا کنم و طولانی بود که جوابشون رو داده بودند.

آقا اگه این دنیا فساده خوب این فساده دیگه که یکی لخت باشه زن و چیز بشه و زشت میشه با چند تا مرد بگرده و هم خوابشون بشه مثلا میدونی؟ از خدا دور میشه ولی اگه خدا خودش در اختیار گذاشت نه لازم نیست در اون دنیا میگویم ها و این یوسف گمگشده یه پاکی ای داشته که این زلخیا حق می  دهیم که عاشق شده الکی که نبوده پس زیبایی خدایی گول وراندازم میشه حتی.لذا زن با چادرش با حجابش جلوی خودش رو بگیره معلوم نیست با چه حجاب و وضعی محشور خواهد شد!!!مردان هوس باز که لایق نیستند وگرنه برو توی حوزه ی علمیه قم خواهرم مثلا کشف حجاب کن اگر مجتهد باشند اصلا به دردشون نمیخوری و خودت رو ضایه کردی ولی اگه مثل ما باشند نه ها!خلاصه هر کی یه رتبه ای داره و این دنبا محل پستیه بعضی موقع ها بعضی حرفا میزنند این زنا به خودشون میگیرند مثلا میگن از بهترین چیزهاتون انفاق کنید یعنی مثل زنتو انفاق کن؟؟ نه بد می فهمند یا مثلاا حظور تن در جامعه رو نشون دهنده ی مثلا تداوم و نمی دونم پیروزی حتی آقای صافی هم در جواب ایشون مطلب مهمی رو اشاره کردند که اینا توی غرب نمی دونم 48 % شون توی شناسنامه بی پدرند فرزندان و اینکه ما بعضی از زنان رو میبینیم که مثلا به جایی رسیدند و وزیر شدند ولی اون عده ی بیشترشون رو نمی بینم که در چه حالت اسف بار و بدی قرار دارند در غرب. نگم؟؟ چی نگم می گم.تمام...

بگذریم چند روز پیش رفتم برای پرنده هام غذا بخرم توی مغازه ی پرنده فروشی آخه اینا که غذا بهشون میدی آب میدی حتی برات دعا هم میکنند اینا و آقای فاطمی نیا هم میگفتند چه عیب داره جوانی مثلا قناری داشته باشه توی خونه اش و نگهداری کنه خلاصه آقا یه دختری چیزی بود بعدشم میخواستم برم حرم خلاصه از کنارم توی مغازه رد شد و شایدم داشت نگاه میکرد تو اون فضای باریک ولی من نگاهش نکردم و خود بزرگ بین شده بودم و کلاس میزاشتم که آقا چه کار بزرگی کردم که  نگاش نکردم بعد ناراحت شدم گفتم مثلا حالا چه کار بزرگی؟ این که حالا خوبه تو باید توی آزمایشات بالاتر نه بگی و خلاصه تو حرم سید علاءالدین حسین هم تو فکر بودم که چقدر پایینه سطحم و از این حرفا و فهمیدم اینا طبیعیه برای ما مخصوصا جوان ها که اینطوری فکر کنیم و یه نگاه نکنیم و خیلی کلاسم داشته باشه برامون!!!

dzsr

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

 موضوع بعدی که مطرح میشه باز میگرده به اینکه داشتم مرور میکردم مطالبمو یک اینکه قرآن گفتیم حالا گناه که کرده بالاخره در سه جای مختلف دوبارش گفتیم بخونه یه بارش گفتیم نخونه گنهکاری آقا این مرتبه داره عناد وگرنه ما همه گنهکاریم و لا یمسه الا الچی؟ مطهرون که حالا یکی بخونه گمراه ترم بشه یا نه و اینا میشه و بدتر میشه یه جا گفتیم بخونه که مثلا ثواب جمع کنه و گناهاش بخشیده بشه مراتب داره خلاصه عناد تا چی بخوای دوم اینکه تا چی چی بخوایم اینکه آقا اختیار داشتم فکر می کردم که آقا طبق کتب دینی چیزی که ما را متمایز میکنه از دیگر موجودات این اختیاره هست طبق چیزی که در کتب دینی ما نوشته شده اند در صورتیکه یا عقل نداریم حالا من کاری ندارم به اختیار گربه و فکر خودم رو میکنم ها و اینکه ما درس پس می دهیم مخصوصا بین شما شیاطین ولی خوب دیگه یعنی گربه که از روی در و دیوار رد میشه موقع رد شدنش اختیاری از خودش ندارد!!! اصلا اختیار داره یا نداره یعنی اینکه گربه درش مثلا خدا نفوذ داره و خدا داره میگردونتش اینطور که شما میگید؟؟ پس چه گربه ی روحانی ای و خوبی خدا نکشتش که حیقه ها...البته من کار به گربه ندارم و غرض دارم و برنگشتم مطلب اختیار سگ داشتن و گربه رو بخونم داشتم دو صفحه ی قبل این بلاگ در مورد فرشته ها میخوندم و میخوام بگم نه تنها انسان و جن و حیوان و نبات که نباتم اگه بترسونیشون درختان میوه نده میده. خلاصه نتنها اینا بلکه با سادگی از روی انباشته های کم خودمم که شده میشه فهمید که فرشته هام اختیار دارند اثباتش هم سخت نیست مثلا یکی اش فطرس ملک که پرش به دلایلی سوخت و امام حسین(ع) دوبال از برکتش نصیبش شد دوم اینکه هر فرشته ای مقامی داره (سوم)یه صورتی داره هرکدام (چهارم)یه کاری میکنه در صورتیکه اگه مقامش با مقام مقرب یکی نبود پس چه فرقی دارند پنجمین دلیل اینکه فرشته ها هر کدام تلاش می کنند تا به جایی برسند و اجر و پاداش دارند خلاصه آقا امام حسین(ع) اگه اینا اختیار دارند چرا یاری نکردند با اختیار خودشون امام رو کوچک شماریدند؟؟ مثل ما؟؟ یا مسئله ی دیگر است اصلا لازمه امام حسین(ع) با اون مقامش دعا کنه اصلا ذکر بگه این لازمه یا یه چیز دیگری است؟؟ اشتباه شده یعنی؟؟ چی شده که با اون وضع شهید شدند.حتی جبریل نبی هم که از همه مقرب تره بینشون ایشون هم اختیار دارن و به ابراهیم (ع) گفتند میخوای از آتش نجاتت بدم یا شاید فلان ذکر بگو و ابراهیم (ع) هم گفتتند خدا خودش اگه خواست نجاتم میده و داد هم!!! و معجزه رو نشون داد خدا اینم دلیل ششم بود و دلیل بعدی هم اینکه یادم رفت دلیله رو درمورد همین داستان ها بودا ولی راه اثباتش زیاده که فرشته ها مانند ما انسان ها اختیار دارند و درسته که ما نفس داریم ولی معلوم نیست در حالت عادی ما جایگاه بالاتری داریم یا گربه یا فرشته یا جن و انس های دیگر البته ما فرقی که داریم اینه که پیچیده تریم ولی نه به این معنا که خدایی تر البته فرشته ها خدا رو در زندگی ما جستجو میکنند و ما در زندگی ملکوت و فرشته ها که غلطه این درسته که ما گناه می کنیم ولی چه طوری بر می گردیم و ادامه داره زندگی و منشمون و این مورد تعجب فرشته واقع خواهد شد و میگه احسنت خدا هست و کار اونه و ما دنبال اینیم که یه فرشته رو پیدا کنیم و بعد اون کارا... خلاصه درسته اختیار ما که توسط عقل و نفس و چیزایی دیگری اگه باشه کنترل میشه ولی فرشته هام اختیاری دارند که الهی است خوب ولی ما فرشته ی نا مرغوب و نامشروع هم داریم که از آهی از اضافه ی اشکی که حتی ما خودمون ناخالصانه و خالصانه و قاطی هم ریختیم به دنیا میاد و ساخته میشود پس تقصیر کار ما هم هست که این بلا ها سرشون میاد واله ای نو...ما چه میدونیم اگرم ساخته نشند از اشک و آه ما رویشون تاثیری میزاره شاید.

fghh

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۲ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

یکی دیگر از رخنه های دیگری که الانه احساسش میکنم البته من الان که میام اینترنت بعضی سایت های خاص مثل تابناک و همین سرور بلاگ لور رو اصلا باز نمیکنه نه که فیلتر باشه ها با فیلتر اشکن بازش مینمایم با این حال یه دو سه روزه خلاصه آقا چند سال پیش یادمه که مدرسه که میرفتم اصلا یه جور رقابتی چیزی بود در کار ما و وبلاگ نویسی مون و خلاصه کلی میزدن تو سرمون و کلی حسادت میشد و همین حسادت ها بین بچه ها و کسانیکه یعنی مثلا سرپرست که نه یه طور یه نوع مثلا هست اوی نظامی ها فرمانده حالا ما هم نمیشناختیمشون کین و کجان ولی خلاصه همینطور الکی و آزاد نبودیم که هرچی دلمون خواست بنویسیم روی بندگان خدا تاثیر داشت نه تاثیر بدا یعنی داشتن مثلا کنترلمون میکردند و آبرو و حسادت بین بچه ی یارو و کسیکه دوست داشت ولی الان که نه دانشگاه میرم نه جایی اینطوری نیست اصلا و آزاد و مستمع آزادیم و کسی هم حرفی برای گفتن نداره نه که نداره ها حالا فردا چیز بشه یعنی دیگه رقابتی نیست و رقیب میطلبیم و اگه بین ما بجه ها رقابت بیافته چیز میشه دیگه البته رقابت اصلی در این مراکز در نظارت بر روی درس خواندن و درس خوان ها هست بیشتر تا مثلا مایی که وبلاگ داریم و چیزی هم اگه حساب بشیم و منم دوباره قصد دارم برم دانشگاه و پشت کنکوریم ولی نه رشته ای دیگه که بر سرم بخوان سوار بشن نه اون رشته ها یه رشته ی آسونی حتی اون چیزی که یه مدت عاشقش بودم هم قبول شدم و از اول مهرم میتونم برم ولی خوب چیزه دیگه و حالا اگه بتونم یه رشته ی آسونی مثل کامپیوتر مثلا که به دردم هم بخوره اگه قبول بشم و توی شهرمون هم باشه نه خارج شهر و خلاصه آسونو یه چیزی  هم یاد بگیریم و رقابت نباشه برای کشتن و اذیت و جاسوسی یعنی بشه ادامه داد این کارو هم میکنم...