اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

sibbb

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اونروز که موسافرت بودم رفتم جهرم پیش بابا بزرگ ام دوباره نشست صحبت کردند در مورد مراجع آخه جمعه بود و نماز جمعه پخش می کرد تلوزیون و شبکه ی یکشون هم چیز بود خلاصه موضوعش پیش اومد و میگفتند که آقای خامنه ای خودشون رو اعلم نمی دانند و روحانی و مرجع اعلم اصلا چیز نمیشه رهبر. بعد گوششون هم که نمی شنید که من حالیشون کنم و منم تایید دیگه خلاصه تعریف می کردند که مراجع که رساله داده باشند چند تا هستند و منم نمی تونستم بگم چون یادمم نبود و میگفتن اعلم تر از ایشون مثلا آقای مکارم اند بعد میگفتند اعلم تر از آقای مکارم هم هست؟؟ منم که میدونستم دفعه ی قبل که آقای آِیت الله صافی گلپایگانی رو مرجع تقلیدشون هست حدس می زدم بعد حدسم هم درست درومد خلاصه آقا در مورد آقای مرحوم آیت الله شاه آبادی صبت می کردند که فلانه و می گفتنم ایشون از کجا می شناسندشون!!! در مورد آقای آیت الله جوادی صحبت کردند که ایشون رساله هم نمیده و گردن نگرفته مثل بعضی های دیگر و میگفتن رساله که دادند یعنی اینکه گردن گرفته اند و جواب باید بدهند. خلاصه دوباره نشستند در مورد همون حکم بود که من فکر میکردم از میرزای شیرازی هست صحبت کردند و گفتند که آقای صافی دارند که این معتاد ها میتونن به اندازه ای که نعشه نشند که زنده بمونند تریاک بکشند مثلا و حتی کسی که تشنه اش هست زیاد و داره میمیره میتونه یه استکان آب بخوره مثلا بعد مادربزرگم هم اونجا بودند گفتند حالا چه ایشون (آقای صافی ) بگویند چه تو بگی (پدربزرگم)!! و منم مونده بودم خلاصه اونجا. و خلاصه اون روز در مورد مجتهد شدن صحبت می کردند و اینا که به یه جایی می رسند اینا که میگن حرف من درسته و اینا رو میگفت که منم بفهمم و اندازه ی فهمم باشه و گیرایی داشته باشم و جالبم بود برام خلاصه اینا میگن که ما درست میگیم دیگه و دیگه نباید تقلید کنند از کسی نماز جمعه رو که پخش می کرد تلوزیون بعد نشون میداد میگفت مثلا شاید فلان آدم هم مجتهد شده باشه و ما ندونیم آقای زبرجد رو نشون می داد خلاصه نماز جمعه رو که پخش داشت می کرد تلوزیون می گفت مثلا بعضی از مجتهدا تماز جمعه میخونند و میان خونه نماز ظهر و عصر رو اقامه می کنند دیگه خودشون می دونن.

چند روز پیش یه کتابی گیر آوردم که در مورد سوال و پرسش آقای طباطبایی بودش بعد رفتم توی اینترنت سرچ کردم ((پرسش و پاسخ آیت الله)) شاید همچین چیزی سرچ کرده باشم یه موضوعی بود که یه دختر 21 ساله ای یه نامه ای نوشته بود به آقای صافی و ایشون هم جواب داده بود نوشته بود نمیدونم یه تکیه چادر فلانه هو چه ارزشی داره ازنظر مادی و معنوی و خلاصه ارزش آدم میاد پایین و مخالف حضور زن در عرضه های مختلفه و اینطوره و اونطوره و منم چیز شد یعنی حالا اگه بخوام میتونم برم سوال و جواب ایشون رو هم پیدا کنم و طولانی بود که جوابشون رو داده بودند.

آقا اگه این دنیا فساده خوب این فساده دیگه که یکی لخت باشه زن و چیز بشه و زشت میشه با چند تا مرد بگرده و هم خوابشون بشه مثلا میدونی؟ از خدا دور میشه ولی اگه خدا خودش در اختیار گذاشت نه لازم نیست در اون دنیا میگویم ها و این یوسف گمگشده یه پاکی ای داشته که این زلخیا حق می  دهیم که عاشق شده الکی که نبوده پس زیبایی خدایی گول وراندازم میشه حتی.لذا زن با چادرش با حجابش جلوی خودش رو بگیره معلوم نیست با چه حجاب و وضعی محشور خواهد شد!!!مردان هوس باز که لایق نیستند وگرنه برو توی حوزه ی علمیه قم خواهرم مثلا کشف حجاب کن اگر مجتهد باشند اصلا به دردشون نمیخوری و خودت رو ضایه کردی ولی اگه مثل ما باشند نه ها!خلاصه هر کی یه رتبه ای داره و این دنبا محل پستیه بعضی موقع ها بعضی حرفا میزنند این زنا به خودشون میگیرند مثلا میگن از بهترین چیزهاتون انفاق کنید یعنی مثل زنتو انفاق کن؟؟ نه بد می فهمند یا مثلاا حظور تن در جامعه رو نشون دهنده ی مثلا تداوم و نمی دونم پیروزی حتی آقای صافی هم در جواب ایشون مطلب مهمی رو اشاره کردند که اینا توی غرب نمی دونم 48 % شون توی شناسنامه بی پدرند فرزندان و اینکه ما بعضی از زنان رو میبینیم که مثلا به جایی رسیدند و وزیر شدند ولی اون عده ی بیشترشون رو نمی بینم که در چه حالت اسف بار و بدی قرار دارند در غرب. نگم؟؟ چی نگم می گم.تمام...

بگذریم چند روز پیش رفتم برای پرنده هام غذا بخرم توی مغازه ی پرنده فروشی آخه اینا که غذا بهشون میدی آب میدی حتی برات دعا هم میکنند اینا و آقای فاطمی نیا هم میگفتند چه عیب داره جوانی مثلا قناری داشته باشه توی خونه اش و نگهداری کنه خلاصه آقا یه دختری چیزی بود بعدشم میخواستم برم حرم خلاصه از کنارم توی مغازه رد شد و شایدم داشت نگاه میکرد تو اون فضای باریک ولی من نگاهش نکردم و خود بزرگ بین شده بودم و کلاس میزاشتم که آقا چه کار بزرگی کردم که  نگاش نکردم بعد ناراحت شدم گفتم مثلا حالا چه کار بزرگی؟ این که حالا خوبه تو باید توی آزمایشات بالاتر نه بگی و خلاصه تو حرم سید علاءالدین حسین هم تو فکر بودم که چقدر پایینه سطحم و از این حرفا و فهمیدم اینا طبیعیه برای ما مخصوصا جوان ها که اینطوری فکر کنیم و یه نگاه نکنیم و خیلی کلاسم داشته باشه برامون!!!

  • محمد علی رضائیان جهرمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی