اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۴۱۱ مطلب با موضوع «تفکرات اجتماعی» ثبت شده است

arosi

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

چند روز پیش یادمه برای گردش رفته بودیم خارج شهر و توی راه برگشت بودیم که ضبط ماشین روشن بود و داشت برای خودش میخوند و رسیده بود به آهنگ عروس از امین حبیبی که میشه دانلود کنیم؟ بله میتونید  این آهنگ رو دانلود کنید

از این ور اون ور شنیدم
داری عروس می شی گلم
مبارکت باشه ولی
آتیش گرفته این دلم
خیال می کردم با منی
عشق منی،مال منی
 
فکر نمیکردم یه روزی
راحت ازم دل بکنی
باور نمیکردم بخوای
راس راسی تنهام بذاری
آخه یه عمر،همش بهم
گفته بودی دوسم داری
گفته بودی عاشقمی
به پای عشقم می شینی
می گفتی هر جا که باشی
خودتو با من می بینی
 
رفتی سراغ دشمنم
یه پست نامرد حسود
یکی که حتی به خدا
لنگه ی کفشمم نبود
به ذهنشم نمی رسید
حتی نگاش کنی یه روز
آخ که چه دردی میکشم
هی دل بی چاره بسوز
با این همه ولی هنوز
عشقت برام مقدسه 
همین که تو شاد باشی و
بخندی واسه من بسه
...
...
...
تاج عروسیتو برات
خودم هدیه میخرم
غصه نخور حرفاتو من
پیش کسی نمی برم
هرکی بپرسه بش میگم
خودم ازش خواستم بره
میگم برای هر دومون
این جوری خیلی بهتره
...
...
...
با این که می دونم برات
همدم و غم خوار نمیشه
آرزو می کنم دلت
یه لحظه غصه دار نشه
با این که میدونم یه روز
تو رو پشیمون میبینم
همیشه از خدا می خوام
چشماتو گریون نبینم
با این که از دوری تو
دلم داره میترکه
،ولی به خاطر تو هم 
،شده میگم
 
مبارکه
 
 ------------------------------------------

خلاصه بگو خوب تا بگم... خوب اینکه بابام شروع کرد به صحبت که آقا یه سری عقلایی هستند که پشت این آهنگ ها هستند و روانشناسان خبره ای که این آهنگ ها رو میسازند بعد منم عقب ماشین سوار بودم و نشسته بودم یعنی بعد به خواهرم گفتم که اینا عاشقند یواش گفتم  خلاصه بابام داشت ادامه میداد که افراد زیادی هستند که دچار چنین مشکلی اند که نامزدشون رفته بایکی دیگه ازدواج کرده و حالا مثلاا شاید اینطوری تعریف می کردند بابام که حالا که اینا همچین آهنگ هایی رو ساخته اند تا این افراد شکست خورده مثلا قتل مرتکب نشوند و اینطوری آرام بشن با این آهنگ و کار به جای حساس باریک نکشه و از این حرفا بعد من شروع کردم گفتن اینکه بابا جان عزیز (مثلا) اینا عاقل نیستند که همچین آهنگ هایی رو میسازند بلکه عاشقند (و خودمم باورم نیمشه ولی) و میگن که این آهنگ ها رو خود امین حبیبی میسازه شعرش رو خودش گفته و تنظیمشم خودش کرده است و اینا و همه کاره خودشه بعد مامانم گفت که یه آهنگیش هست که دوره ی انقلاب هم میخوندند و هم گفت که شما نمی فهمید باباتون چی میگه

ولی حالا که فکر می نمایم میگم که  هم من راست میگم که  عاشقند که این آهنگ رو از عشق ساخته هم بابام که پشتشم عقل بوده و شاعر میگوید که ((هرگز نمیرد دلی که زنده شد به عـــــــــــــــشق)) و خدا هم میگوید در قرآن ((و من الماء کل شیء حی)) که همه چیز توسط آب آفریده شده شاید اگه میگفت و من العشق کل شیء حی بعد شما میومدی میگفتی این عشق چیه دیگه این سوسول بازی ها چیه اینا حرفای تازه واردین و جوان های خامه که ازدواج نکردند اصلا عشق دیدنی نیست و وجود نداره و محبت مادری هم به قول ایتا غریزه ای است مانند جنسی که ما از آب اومدیم اصلا و امروز هم داشتم فکر می کردم اتفاقا در مدت کوتاهی که قرآن خوندم برای چند دقیقه ای اینکه خدا فرموده بود که ببینید که از چی به دنیا اومدید از نطفه و دعوت کرده بود که فکر کنیم درش و باید باز بشه که نطفه چیه یه چیز نجس(دیگه خواری بدتری از نجس بودنش؟؟) به درد نخور باید باشه یعنی یه چیز کثیف کم ارزش و اگه سرچ کنیم و تحقیق کنیم چیز ساده ی اولیه است و پیچیده گی خاصی در مقابل مثلا خون که نجس هم هست خون هم ندارد این چیز ساده کم ارزش گندیده.

8 فروردین 1392& http://ali.bloglor.com/p65.html

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

من تعجب می کنم بعضی موقع ها خیلی حرومزاده ایم!!! یعنی وقتی نگاه می کنم این ذکرا که میگم وصل نیستم و نمی دونم نمازم حال و احوال نداره و اینا می بینی دست ما نیست اصلا باید بزرگان نظر باندازند در حال و احوال ما حالا چرا من انقدر بدم که نتیجه نمی گیرم چون خودم رو می بینم و حالا نمی گم کار بزرگی رو انجام نمی دم ولی لااقل یه دعایی هم نمی کنم براشون برای اونایی که در زندگی منند و هوامو دارند در وبلاگ نویسی و همه جا ما به حول اونا زنده ایم بعد همش موضوع خودم خودم چه کنم پیشرفت کنم و اینا آخه فرهنگش غلطه ینی همین شما چند وقت پیش آخرین بار برای کی دعا کردید؟ میدونی چند نفر حق دارند والا همش خودمون نمیشه خودمون تنها به خدا وصل شد اصلا یاد اون فیلمه که چند وقت پیشم دیدم از تلوزیون که پرویز پرستویی یه هوامپیمایی رو دید و نجات داد سرنشیناش رو و دوستش اومد و گفت کار من بوده و بعد روزنامه و تلوزیون و اینا درسته پرویز خان اینکارو علی الظاهر انجام داد و حتی جملاتی رو هم گفت که خصوصی بود و نشان میداد ظاهرا این بوده ولی معلوم نیست استادش ینی معلوم بود تو فیلمه ولی در زندگی ما پشت و رو داره ما که خودمون نمیتونیم خوب باشیم باید یه موج خوبی ما رو ببره مثل موج دریا که میزنه همه چیز ر داغون میکنه این موج دریا که از لب ساحل نیومده و تقصیر اون موج های اول که نمیشه انداخت که یه کاری کنیم موج های لب ساحل رو جلوشونو بگیریم نمیشه ولی دعا خوندن و دعا کردن توفیق میخواد و هم باید یاد ما بدهند رووشش را که چه کنیم بالاخره حالا من بدم ولی با دعای گربه سیاه اومدیم بارون اومد تو که دعا برای دیگران میکنی اول خدا تو رو میبنه و دعا کنی برای دیگران خداوند فرشته هایی داره ککه برات دعا می کنند و عجیب هم هست که دعاشون میگن مستجابه یکی از بهترین جاهاش هم میگن نماز شبه که لیستی داشته باشیم در مغز حالا هرچی بلدی گیر نده اسم ببریم و بگوییم که خدایا ببخششون حالا کو نمازشب همین مرده ها خوبه نماز قضا بخونیم اصلا من که وبلاگ مینویسم خیلی دوستان دارم که خودمم نمی فهمم که دارند کنترل می کنند منو و شما ها رو منهی میخوام خودم مطرح باشم و عیب کار اینجاست که خودمو می بینم و بد هم رفتم جلو و اشتباه کردم ولی چه کنم گناه است ینی گناه بکنی اصلا حس دعا کردن نداری نه برای خودت دیگه چه برسه دیگران وقتی میخوان بکشنت وقتی دستت گیره خودت گیری که میخوان بفرستنت جهنم حاظری دیگران رو هم فدا کنی چه برسه دعا کنی براش ولی اگه زرنگ باشی در دنیا دعا می کنی برای دیگران ولی باز میبینی که گنهکار نمیتونه آقا نمیشه دیگه گیر نده نمیتونه برای دیگران دعا کنه حس میکنه داره کار بیهوده میکنه حس میکنه بباا نمیره و تا چه گناهی باشه  و ان شالله در این ورطوطه ها و وادی های گناه هیچکس نیافته و یه خورده هم باید عاقل بود ینی من نمیگم کار بزرگی میشه ها که برای دیگران دعا کنی میگم خدا نگات میکنه همین وگرنه هیچی نه که بی تاثیر هم باشه یه کار جمعی رخ میده اصلا یعنی هم اون جلو میره هم تو حالا هرچی میخوای خودت برو به سنگ میخوری کارات و دعا و لیاقت بخشیده شدن نداری همین اصلا که میگن خدمت به خلق یکی اش بعید نیست دعا کردن براشون باشه که این همه مهمه و عبادت به جز خدمت خلق نیست و نمیدونم بزرگان انقدر تاکید دارند بر خدمت به دیگران همین دیگه باید یه خورده هم برم سرچ کنم که چه طوری دعا کنم و گناهام رو هم به امید خدا کمتر کنم که توفیقش سلب نشود و همینکه تو تماز چه طوری به یاد دوستام دعا کنم و چی بگم البته اگر حرفه ای باشی یاد میگیری چی بگی و دعا کنی و این همه دعا هم هست ولی خوب روش داره برم سرچ کنم روش دعا کردن دیگران بای و همینم که مییبنی برام دعا کردن که دیدم

.....و اما روششو سرچ کردم چیز قابل توجهی پیدا نبود و همینکه چند نفری رو توی ذهنت بمونه و داشته باشی در مغز که براشون دعا کنی و به یادشون باشی خوبه و خیره و خوبه ولی یادمه یه بار مادر بزرگ عزیزم گفت بهم برات دعا می کنم و یه تسبیح می گیرم تو دستم و برات صلوات می فرستم و اصلا دعای فرج کردن امام زمان هم خوندنش که میدونید چه فوایدی داره حالا ما با تسبیح دعا می کنیم برای شما منتت نمیزارم راضی هستید.

حالا ببینیم از قرداش تیتر روزنامه و نیمدونم پیام بازرگانیش ساخته میشه که پیرزنه تسبیح به دست دستاش بالا داره دعا میکنه لذا اصلا بی ادبیه که دعا نکنی و منم ادبش رو ندارم با محشوریت بزرگان. ادبه مهمه...

ewfg

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا دوباره برگشتم به عجب و دیگه الان متاسفانه شوخی ندارم و بحث خنده دار نیست که...........

آقا تو فیلم هام هم گفتم خودم رو میبینم و اینا حالا بزار اینطوری بگویم امشبم رفتم مسجد ولی چون خدا خوشش اومده بودد به برکت حضرت اباالفضل عجب من که حالا توضیح میدهم رو ببینم که دارم و نشونم داد این خوره رو که حالا توضیح میدهم اینکه آقا خدا میخواست به برکت حضرت نشونم بده و شایدم تا حدی ولی از آینده خبر ندارم که بالاخره شایدتم برطرفش کنه ولی بعید میبینم چون ابزار خاص شیاطین هست عجب و میزنه زمین آدم رو هااااااا. خلاصه میخواست نشونم بده خدا با شبکه ی پرس تی وی نشون داد آو بهانه اش این بود که ما نشسته بودیم و نگاه میکردیم یه خارجی بود شبکه ی پرس که خدا لعنتشون کنه که جلوش رو گرفته اند اینا بگذریم آقا مجری ای داشت که با نام جرج نامی که خیلی آقا حرفه ای بود خارجی بودا ولی در مورد اسرائیل صحبت می کردم ومن حدود حداکثر 15% انگلیسی شو شاید فهمیده باشم که چی میگفت ولی این چنین فردی با این کملات که مجری گری میککرد و یه راست حرف میزد منو به فککر خودم انداخت که 10 دقیقه نمیتونم درمورد اسرائیل صحبت کنم جلوی روی مردم و بااین همه دشمتن خونخوار بعد این درحدی صحبت می ککرد که تازه جلوی دوربین باشه یعنی اندیشمندانه البته سنی ازش گذشته بود و خدا اینطوری پف کردن عجب من رو خوابانید و بدش هم رفتم مسجد البته برای خوابیدن عجب راه هایی پیشنهاد میشه یکی احوال بزرگان و کرامانشون بخونی یکی از دست بابات کتک بخوری مثلا یکی چینین برنامه هایی نگاه کنی و بفهمی هیچی حالیت نیست ولی مهم تر از همه اینه که خدا باید برطرفش کنه وگرنه بیککار بشینی دشمن شیطان آمادست و خدا باید بخواد به یه بهونه وگرنه من کوچیکم که بودم سر مسائل غیراخلاقیم که صحبت ککردم اینککه آقا گناه میکردما ولی در پست بعدیم عجبم کمتر میشد و شکسته میشدم یعنی گناهم باعث میشد که خوار بشم ولی پیشرفت میکردم و بدیش فقط این بود که یه عده منو باز بزرگ میدیدند الان شما نشستی بیککار اینجا خوب؟ و نوازنده نیستی خوب میتونی یاد بگگیری و مثل خودش رو بزنی بعد به خود علاوه بر اینکه بیکار نشستی میگی من یه آهنگ هم نمیتونم بسازم و خودت رو پایین میگیری و نوازنده رو می پرستی الان حرفم این نیست یعنی میگم یه خورده ای از عجب هم به واسطه شماست که می پرستید در من به وجود میاد وگرنه اگه من جلوی خودم رومیگرفتم و یه هفته یه ماه هیچی نمی نوشتم خوب میشد شاید و خدا عجبم رو مفصل میزد.

آقا عجب میگه که وبلاگ من خوبه و جایگاهی داره عجب میگه تو بنده ی خوب خداوندی چه طور میگی من بنده ی خوب خدا هستم در حالیکه گناه کرده ای در حالیکه ائمه ی معصوم جرات نکردند در دعاهاشون بگن هیچ درست این ولی خودشون رو پایین میگرفتند و جز گناهکارا تا این حد ببرید دعا بخونید یعنی همین که من وبلاگ رو بالا بگیرم همین به همین راحتی.

آقا شما عجب نداشته باش و خودبزرگ بین نباش و تنها خودت را ننگر و خودت را وبلاگ خودت را کار خودت را ننگر این باعث میشه که اگه از خدا هم دوری عاقبت به خیر بشوی من الان تو مسچئ حدودد 10 جمله ککه بیام بگم اینجا فکر کرده ام به جای اینکه به فکر خدا باشم اصلا خدا چه معنی داره؟ عجب انقدر خطرناکه ها شما اگه معنای عجب رو بفهمی اگه معنای حسود رو بفهمی معنای چیزی که میخونی در نماز رو بفهمی اینه که به جایی رسیده ای وگرنه به بابای خارجی بگو غیبت نکن نمیفهمه که چرا غیبت بده و معنای غیبت رو اصلا نمی فهمه بگو حسود نباش میگه چه عیب داره اصلا معنای حسود رو نمیفهمه  نمیدونه چرا بده و بد نمیشامرتش یعنی چه تقوا؟ حسش نکردده توضیح هم بدهی بهش که یعنی رشک بردن مثلا چون خودش فاقد اون صفته و زشت نمیشمارتش پس نفهیده البته در نماز خوندن بعضی آیات سنگیه و معناشو شاید ما درک نکنیم نگاه کلی میگم در نماز که حواس پرت نباشه و در کل نماز ذکر اکبر است ودرکل بیدار باشیم حالا تا حدی که دستمونه بیدار باشیم و حواسمون پرت نباشه بعدها اگر گنهاکاریم و درک نمیکنیم بیدارباشیم حالا و اگه گنهکارنیستیم هم بیدار باشیم تا اون اندازه که دستمون  وما یکی از اهدافمون از نماز خوندن معنای درونشه که بفهمیم.خلاصه انقدر بیماری عجب خطرناک بود در من که آقا داشتم نماز میخوندم به فککرش بودم و همه ی بدبختیام رو دیدم از خود بزرگ بینی هست یعتی نگاه می کردم به نیتم میدیدم خرابه نیت برای خدا نیست برای شنیدن شما داشته ام تماز میخوندم آقا همه ی بیماری ها از اینه بزرگ بینی خود و بر طرف نمیشه تا خدا نخواد و میزنه زمین البته باید تمرین کرد آقا میدیدم که این همه نگران بودم از خدا میخواستم نگام کنه فکر میکردم برای گناههام خدا نگام نمیکنه دیگه نامید شده بودم و همش از گناهام میدونستم در حالیکه عجب داشته ام و حالا نمدونم که در آینده آیا عجبم بخوابه یا نه اینو من نمیدونم انشالله اگه شما کنار بیان با ما و دست پلید دشمن خونخوار نخواد وارد حیطه کنه ان شالله رفع بشه و کار نداشته باش به ما که بیاییم بالا اگه بیام میزنه زمین و عجب نمییزاره و بزررگ نشمارید منو و من خوارم وگرنه مصلحت عوض نمیشه که خودم رو بزرگ نبینم و عجب هم با تکبر فرق داره که باید زن داشته باشد عجب اینه که خودت را در خلوت بزرگ میبینی و پیش خودت ولی نکبر یه آدمی هست که تو ازون خودت رو بالاتر میدونید.

gyutty

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

تو رو خدا ما رو اینطور نگاه نکنید دست کم مگیرید که یه عکس حضرت اباالفضلی گذاشتیم کنار صحفه و هیچی نمیگویم نمیدونم چی شد داشتم صدای خودم رو گوش میدادم که قرآن میخوندم دیدم تندم و سرکش شده ام نسبت به سال های قبل ببین من اینطوری نبودم شما نمی فهمید نمی فهمید که اگه انسان جلو بزنه که اگه ببرنش و ولش کنن تو خط مقدم و بیارنش تو صحنه و بزرگش کنند مثل شیطون سرانجامی بهتر از ابلیس نخواهد داشت حالا چه شما و تلوزیون اینکارو کنه چه دیگه بالاتر از فرشته؟؟!! لذا ما که در محظر تام ائمه قرار گرفتیم و اونموقع ایمان به من زیاد بود گرچه از نظر فضای صحبت مثلا اگه الان برم وبلاگ ((پرروی)) رو بخونم میبینم که یه سری آدم هایی پی گیری کردند و من یعنی ذات بد و گنهکار من برا ایشان روشن نبوده و یه جاهایی هم افراط کردم و اصلا گول که نمیخواستم بزنم اینا دیدشون خیلی مثبت بوده به من وگرنه حرف خاصی هم نزدم شما برو در وبلاک ((جیگرار)) بخون و اگه حرف مثبتی هم بوده متناسب با زمان بوده و الان زمانش کذشته و پیشرفتمون حاصل شده و دیگه برنامه ها ساخته شده و قوی شدیم نسبت به ویروسی که صحبت شده قوی شدیم نسبت به حرف هایی که زدیم و در خطر بودیم توش و دیگه شاید جالب نباشه کما اینکه مطالب الان من ممکنه تا چند دهه رو خط باشه و زود کهنه بشه چون خوشبختانه دستگاه دشمن شناسه و زود ارضا میکنند به نفع یا به ضد زود پیگری صورت میگیره و صد البته که الان نو اندیشان بیشتر شده اند و حرف ها زیاد شده و بر ضد هجمه ی دشمن و ما قوی شده ایم و دیگه تمرکز روی بنده هم نیست که بشینم باز کنم و حرفی داشته باشم ما رو فعلا گذاشتن روی سطل آشغال وگرنه 4 تا بمب اطلاعاتی میساختیم بیرون میدادیم توجهات رو جلب می کردیم تا بفهمید دنیا دست کیه لذا خودم نخواستم که در محظر ائمه باشم وگرنه آقا ما  خیلی نزدیک شده بودیم با ائمه هر حرفی هم گفتنی نیست ما که نزدیک شدیم ذاتمون دنبال گناه بود ما رو برده بودن بزرگان دم خانه ی اهل بیت ولمون کرده بودن البته اگه اینکارو هم نمی کردند که رفتم تیمارستان و به تیمارستان گرجه ختم شد و خودمو هم شناختم که هیچ گهی نیستم اگه اینکارو نمی کردن تا این حد جلو نمیرفتم که دیگه روم بشه فیلم بزارم و از گناهام حرف بزنم و از فیلتر گذشتن ضد خودم صحبت کنم چرا اندیشه و دید مثبت شما رو عوض کنم آقا شما شاید نرسیده باشید که حتما همینطوره که مستقیما تحت نظر ائمه قرار بگیرید دیگه ناب نداری تو جمع باشی باید خلوت کنی وگرنه دیونه میشی من خلوت کردم و حالا نه که بزنم به کوه بلکه خونه ی خالی داشتیم و زدم اونجا و دیگه پرده ها کنار بود و مستقیما حرف میومد سر زبونم و یه راست مینشستم صحبت کردن که صحبت هامو در وبلاک ((جیگرار)) و همین وبلاگ هم احیانا نوشته ام که توی اون خونه ی خالی دوممون چی شده آقا من نمی دونستم یا حالا میدونستم ولی تجربه نداشتم حتی نماز خوندن و روضه گرفتنم به خاطر جنونی که یه مرتبه به خاطر بزرگ کردن بزرگان رخ داده بود تا جایی که بابا بزرگم تو شهر خودشون هم مثل من با خودش صحبت می کرد و مادر بزرگم رو فرستاد که بیاد پیش من تو خونه خالی ازم مراقبت و غیره اینکه آقا در محظر بودیم دیگه وقتی سر زبانم می افناد جضرت اباالفضل دیگه خودش بود که میومد جلو لذا من این فضا رو شکستم یعنی با گناه با لخت شدن با زیر دوش حمام رفتن و اینا حالا گذشته از گناه خیلی هم بد نبود ولی فضای سنگین رو باید اهلش بدونن و تحمل کنند توی تجسم ما با حضرت اباالفضل نشر و حشری داشتیم تو حمام اصلا دست من نبود اون حرفایی که سر زبانم میومد و داشتند منو آماده می کردند برای روزهای آتی لذا با گناه خودم تمام شد یعنی حالا که دارند به من نگاه می کنند من به جای بهره بری رفتم زیر دوش آب و حال و بهشتی که روی زمین می باید بود لذا آبروی خودم رو بردم و حتی یه زن مومنی رو هک تجسمی ذهنی کردم محض همیناست که پاکیت اول کارمو از دست دادم و خودم رو هم در عوض شناختم که گهی نیستم گرچه تکبر و اینا ریشه اش رو خشکاندن کار هر کسی نیست که بگم تونستم ولی آقا من از پیش حضرت اباالفضل فرار کردم یعنی نمیخوام در محظرشون باشم دیگه چون نابلدم چون نمیدونم باید چه کنم محض همینه که به عکسی گذاشتم چیزی نمیگم درموردشون چون خودم بدم و آرزوی نزدیکی به ایشون رو ندارم گرجه خیلی گنهکارم و درد و رنج دارم که باید عرضه دارم لذا حضرت خودش دورادور هوامو داره وگرنه من چی کار دارم به سر حضرت اباالفضل و اونموقع همش بحث جنسی بود همش حتی تو برزخ و فهمیدم باید یه سری کارهای برزخی هم تو دنیا درست بشه وگرنه امام خمینی با حوری هم خلوت کنه برزخیان کار ندارند!!! لذا صدا های گوناگون داشتم و رزقم خیلی بالا بود در مورد هر کی صحبت می کردم میومد تجسمی با روحشون تو حمام خونه و یه راست صحبت و من که استاد آرام کردن فضا بودم نمیتونستم اینکارو بکنم حالا این هم یه دفعه ای نبود که مثلا ماه رمضان دو سال قبل صورت گرفته باشه وتمام نه حتی سال های قبلشم بود مثلا یه بار خواب دیدم چندین سال قبل که وارد به مجلسی شدیم در خدمت حضرت اباالفضل حالا من که چهرتا نمیشناختم و خوابم هم که با کیفیت نبود من اون موقع ها یه مرتبه خیره مبشدم به عکس حضرت و گریه می کردم و روضه گوش میدادم و همین عکس برام آشنا بود حتی تو خواب و مظلوم بودم و قرب و مقامی داشتم خلاصه مخض اینکه بگم یه کسی بودم و الان دیگه به خاطر بدیم و گناهم و رفوضه شدن در خدمت نیستم این خواب رو تعریف می کنم وگرنه میدونید که خیلی هم هوای روضه گوش دادن الان کردم نصف شبی ولی همیشه میترسم که با حضرت اباالفضل صحبت کنم و محض همینه که خودش شاید به سراغم اومده بود و در محظر و آعوشش بودم و توقعی ندارم جز اینکه احساس دوری کنم و محض گناهام باشه خلاصه ابالفضلی نیستم و به خیر هم گذشت یعنی اگه بودم دیونه میشدم و اینجاها پیدام نمیشد اصلا و دیونه خونه جام بود دیوونه خونه خلاصه آقا خواب دیدیم جندین سال پیش که در محظر حضرت هستیم بعد یه زن بود وارد شد میوه تعارفم کنه بعد من نگاه کردم به سینه اش دیدم لخته واقعیتش بعد ظرفیت نداشتم بیدار شدم  از خواب و رفتم حمام به جاش!!! این خواب حضرت اباالفضل.

لذا ما با خانواده ایم و زن هم بگیریم با زن با شماییم اصلا خوبه و همین چیزاست که مایه ی آزمایشه و فتنه است وگرنه دیونه بودیم همیشه و فرار کردیم از پیش حضرت اومدیم اینجا خودمونم فراری هستیم نه که حضرت اباالفضل فراری داده باشتمون پس قدرمون رو بـــــــــــــدانیـــــــــــــــــد و اذیت نکنید وگرنه همون گنهکاره ایما و خود به خود چیزی نیستیم نگامون که بکنند رشد میکنیم.

اینو هم بدونید که اگه خدا میگه اگر گنهکار یک ساعت مانده به مرگش هم توبه کنه میپذیرم این فرق می کنه فرق فوکوله چرا چون اون یه ساعت قبل اولا خود خدا خواسته اتش یعنی خواسته اش دوم اگه تو در حال گناه بمیری با همن حال بات رفتار میکنند و حال آخر خیلی مهمه یعنی میگم توبه کار دست خودش نیست که بگه من توبه کردم حالا نه خدا خودش باید بخواد وگرنه تو اگه به زبان بیاری که توبه کردم خدا ولی در دلت هیچ باشه یعنی آقا اگه گناه کنی و در پایان کارت و عمرت بخوای بگی توبه کردم این خرفت دروغه و با دلت فرق میکنه چون خواسته ی دلت نیست مگر اینکه گریه کنی و خا اشکت رو درآره و ببینه وگرنه به همین راحتی نیست که لذا توبه ی زبانیت که آخر عمریت قبول نمیشه یه دروغ بزرگ هم به خدا گفتی و ماجرای استغفرالله گفتن که شرایطش رو باید داشت که اون یارو نداشت و امام علی تذکر دادند و اینا هم که مادرت به عزات بشینه و اینا

مام همینطوریما گناه که کردی نمی دونی چی کار کنی هوش نداری قلب سوراخه آبروت رفته منم پیش و در محظر حضرت زینب و اباالفضل دو سال قبل در ماه رمضان گناه کردم و حتی تجسم بد یک زن رو کردم و این دیگه با چه رویی آخه برگردم؟؟ در محظر بودم لذا به این زودی ها بخشیده نمیشم و در محظر هم حاظر نمیشم محظر ائمه مگر اینکه از دلشون بیرون بیاد حتی من صحبتش هم با ائمه نکردم که آیا از دلتون بیرون اومده بعد اومدم اینجا دارم مینویسم لذا دست خودمم نیست و از نظر مغزی و عقب ماندگی کم دارم که میام به شما بگم ولی دلم لک زده به اون موقع ها ولی نه از آرامش و جاسوس بازی و چه میدونم فضای بدش خیلی بدم میاد حالا که خوشیم و زندگی می کنیم چرا عاقل کند کاری....

zerangi

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

لذا راست می گم اینی که توی دو پست قبل زدم خودمم مرد نیستم یعنی بچه ننه ام و نگاه کنی نه لزوما این چیزایی که می نویسم بلکه در کل رفتارم و کردارمو میگم که بچه ننه بازی رفته تا مردانه بجنگم خومم اینطوریم و زنونه است حتی گفتارم ولی نه ککه از مامانم باشه ها بگذریم.

لذا اینی که می گفتم در یک پست قبل خلاصه ش اینکه آقای بچه ی در و کوچه نیستم و خیابون و گل کوچیک حالا ما بچه که بودیم بازی می کردیم تو محله و فوتبال و بچه ی کوچه بودیم  و آشنای در و همسایه ولی خوب دیگه همه میشناختنمون و روی یه شهری اثر داشتیم ولی الان شما در نظر بگیر جوان امروز رو دم و دستگاه ها سوسول بار میارند یعنی جوان های پسر رو میگیم ها!!! اینا پسرا اگه جمع بشن یه جا بخوان برند سینما جمع بشند بخوان سیگار بکشن بخوان شنا برند ورزش کنن مورد توجه مخصوصا دستگاه های زن هستند و نمیتونند کارشون رو راحت بکنند و سیستم به خاطر هر دلیلی که شده اینا هارو مخصوصا توی شهر های بزرگ از نجمعشون جلوگیری میکنه توی شهر های بزرگتر مثل تهران که جمعشون می کنند به عنوان اراذل و اوباش زن همسایه! خلاصه حرف زیاده استغفرالله استغفرالله استغفرالله

داشتم خواب می دیدم که با چند تا بچه توی کوچه بودیم بچه کوچیک بودند و داشتند بازی می کردند و خوش بودن یعنی یه کم شیاطین گذاشتند ما خاکی پاکی بشیم توی خواب و راه رو باز گذاشته بودند الان باید شهر منو بشناسه من اگه بخوام از توی نت عالمی رو بهم بزنم باید توی شهر هرچند خلافکارانه و از روی سیگار (حالا که ما اهلش و خلاف نیستیم) باید اول توی کوچه و خیابون خودم رو ثابت کنم نه مثل موش باشم و احوال زنانگی این که نشد کار کاری که از هیچ دم و دستگاهی بر نخواهد آمد رو من جوان می کنم در کوچه حالا بیان روی سر ما سوار بشن بعد خوشون میبینند که جوان ها هیچکاره شدن چرا غیرت ندارند چرا همش بحث ناموسی نیست جوان فکرش بازه یه نیروهایی داره که مرد زن گرفته نمیتونه داشته بشه همش ناموسی نیست یه کارهایی هم یه شوق هایی یه آرامش هایی هست که از پلیس 110 و اینا هم برنمیاد همش که نباید اسیر کرد باید جوان ها جمع باشند گروه به گروه حمله کنند یه خیابون رو نه که به هم بریزند بلکه اداره کنند دیگه پلیس میخواد؟ دیگه دزد جرات داره بیاید؟ اگه خودشون دزد نشند لذا از تجمع ما پسران جوان می ترسند و بدبین هستند  که میخوایم چی کار کنیم خلاف؟ ما که زن نداریم و جرات و شهوت بالاست لذا فضولی زیاد میشه و شهر توی دست ما نیست.نمیگم چیزی باید تغییر کنه ما پیشرفت کردیم که به این نقطه رسیدیم ولی نباید جوان پسر ما زنم بشه دیگه همه ی گروه های پسرانه که جمع میشن که بد نیستند باید پسران خوب و همه رو اصلا جمع بکنند نه دخترها رو ها نه باید پسران رو کار فرهنگی بکنند جمع بکنن در پارک های شهر که فوتبال بازی کنند و آشنا بشند با هم در همین حد که والیبال بازی کنند اول آشنایی خوبه دوم ورزشش خوبه سوم مردانگی و محشور شدن با پیرمرد و مرد ها چنین کارایی خوبه چهارم خوبه دیگه.

zannnnnnnn

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

لذا می بینی که میگن تو برای عالم خلق شی یا عالم؟؟ یعنی برای شما.

آقا مو یه حسی دارم گذشته از حس یعنی حس که نه یعنی الان بخوام بر توی شهر میدونی مثل کی برخورد میشه مثل یه زن جوان خوب جوان خوبه که نره بیرون و یه سری آدم برای امنیت اصلا میدونی من یه اعتقادی دارم که زن جوان باید دچار بدبینی مثل من باشه نمیشه گفت بدبینی نباید راحت بتونه بیاد بیرون باید همیشه احساس کنه در معرض دید جاسوسان و دوربین هاست و مراقبند حتی بگذریم بین خودمون باشه حتی توی خونه اش که شوهرش رو هم اذیت نکند زیاد و مطیع باشه البته نه که جاسوس بازی درست کنیم یعنی میگم راحت نباشه که هر جا خواست بره هر پوششی هر فتنه ای تا بعدا عقده کنه و گلیشفته بشه ! ! ! لذا ما که جوانیم اینطوری هستیم یعنی سیستم بندی اطلاعاتیمون اینطوری الان بخوام برم بیرون مثل فضای سایبری در خیالاتم امن نیستم روم نمیشه احساس می کنم یه سری آدم هستند که وظیفه شون امنیته و به بهانه ی امنیت کشور و منطقه و کشور که هیچ محله ی نزدیک و دور شهری هم که شده میخوان روی سرمون سوار بشوند و دستشون در کاسه ی مغازه دار و چه میدونم تاکسی و هر کاری که بخوام بکنم آقا ناچارا و بدون عذرا باید اگه پام رو بیخودی گذاشتم بیرون و تنها بودم مخصوصا با این طرفم لذا یه حس زنانگی دارم اینا هم دارند کار میکنند حتی لباس نظامی می ترسند بپوشند یا اصلا وارد شغل مغازه دار تاکسی دار هر کس که داره زندگی میکنه شده اند لذا به جای خوشبینی بد بینم جون من یه سری محدودیت هایی دارم که کسان دیگر ندارند حالا بچه بودیم درس میخوندیم راحت ولی الان با یه سری آدم هایی طرفیم که نه که مراقبمون باشند هوامون رو دارند و همین که مثل مردم عادی نیستیم به هر بهونه ای به بهونه ی دشمن بد به بهونه ی وبلاگ خوب هر بهونه ای که هوامونو دارند لذا را حت نمیتونم برم بیرون معلوم نیست کینه به دندان بگیرند اصلا منو تا چه حد بشناسند کاملا بدبینم لذا کارهای اداریم رو اصلا یه پرونده بگیرم و نمی دونم ثبت نان کنم و دکتر برم  و اینا رو تنهایی اصلا نمی تونم!!! لذا دیگه در نظر بگیر یه همیچین آدم بدبینی بخواد با یه شغال های جامعه زندگی کنه اصلا بخواد زن بگیره بخواد رانندگی کنه!!! لذا راه هارو احساس میکنم بسته اند دو قدم از خونه دور بشم تنهایی میگم کاش برمی گشتم خونه! حس بدی دارم دارم میرم تنهایی حرم توی اتوبوس نشسته بودم منصرفم می کرد فکرم اصلا ناامیدم میکرد شیطان که برگرد گرچه توجه نمی کردم ولی اگر با مامانم باشم دیگه بدبین نیستند که دنبال دخترم دنبال خرابکاری دنبال بمب گذاری مخوصا حالا که هنوز درسم رو نمیخونم لذاا آدم برای دنیا خلق شده یا دنیا باید بر سرش سوار بشه؟؟ خوب معلومه ما باید بهره ببریم و استفاده کنیم از دنیا و امکانات لذا راه بسته اند حالا نه من ولی عده هستند که احساس راحتی نمی کنند مثل من و این حس زنانگی که در من وجود داره و با اعتماد به نقس من میتوانم حلش کنم و توجه نکنم گرچه رانندگی و ثبت نام اداری و اینا از دستم بر نمی آد خلاصه غلبه بر ترس میککنم ولی یه سری زن ها و دخترهایی هستند که گرفتارند و همچین حس بدی دارند نسبت به جمهوری لذا گوشه گیرند و این حس زنانگی هم در من حس گرچه روزی غلبه می کنم ولی اینا چی کار کنند . گفنم صحبت کنم فضاش باز شه!!!


wwereq

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی زن ها هستند که اصلا می بینی که از خیلی زن های دیگر یعنی مردهای دیگر اصلا می بینی مردترن این موضوع رو در ولوگ دیگر توضیح دادم میدونم باز می بینم و تازه است موضوع اینکه مرد اگه مرد باشه البته نه همه ی مردانی مثلا یکی زن نمیگیره الگوش عوضه یا عوض میشه یا مشکل داره اصلا یا شرایطش با برادراش و رقابته ولی در کل طبیعتا اینه که مرد الگویش و کسی که در نظرش میاد همون زنه ولی اگه ببینی میبنی که ائمه هم نظرشون و نگاهشون زنانه است چون الگویشون مادرشون حضرت زهرا است و بزرگتر از همه گرچه از هر مردی مرد ترند و باید مرد باشی تا بفهمی که دید کسی که الان مثلا من عامو پورنگ میبینم بفهمم که این دنبال و خط زنی هست دیدش یا الگوش یه مرده!!! خیلی هم مرد نمیخواد جه اشکال داره آدم نیاز به زن داشته باشه نه رابطه ی بد بلکه حتی اگر شده عاطفه ی مادری هم که گفتیم اصلا مرد برای کامل شدن زنه و زن الگوی مرد و این مسئله ی نیازه که بینشون هست حالا نمیخوام چیزی رو اثبات کنم ولی خیلی زن ها مرد تر از خیلی مردهان چرا اینکه الگوشونه مثلا چهره ی مردانه ی فلانی توی ذهن زن بیشتر میمونه تا آقا طرفه. حالا چی میخوای بگی میخوای بگی مرد تو عالم پیدا نمیشه نه میگم زنا جاشون رو پر کردند....ومردی هم که مرد باشه مورد هجوم قرار میگیره ولی زنا پنهانی ولی تا دلت بخواد زن هست همین الان به ظاهر دختران و زن هایی هستند که حاظرند به نام اسلام هم که شده با لیاس مردان حاظرن بشن در ایران خودمون و دلایل قانع کننده ای هم دارند نه فیلم ها حتی کار کنند...

ولی من دنبال و خوشم میاد از مردهایی که الگویشون مرد باشه نه اینکه به زن نیار ندارند اینا الگوشون و دیدشون و در نظرشون هر عملی که میکنن اگه بخوان برای کسی کلاس بزارند این مردها مخصوصا اونایی که 40 50 سالشونه و زن نگرفته اند هنوز اینا اگر چه اشتباهه کارشون شاید و رفتارشون از ائمه هم رد شده که محبت مادری دارند و کم میارند اما اینا اگه بخوان مردم رو که آبروشون مثلا رفت توی ذهنشون پیش یه مردی رفته نه یه زنی اگه بخوان کلاس بزارند میبینی در نظرشون مرده اینها و داشتم عمو پورنگ رو تماشا می کردم میگفتم عمو چه طوره!!! کسی پیدا میشه الگوش مرد باشه اصلا شاید بگی به ریشه یا حتی بیشتر به سیبیل طرف کار دارند که مرده مثلا شما یه نوجوان که تازه ریش و سبیل در آورده پسری آقا پسری کم مشاهده می کنی که سبیل مردانه بزاره حتی جوان ها دیگه کم پیدا میشه و در فلوم هست که زیاد میزاند و نقش بازی میکنن در فیلم ها و حتی سبیل هم که میزارند مثل ناصرالدین شاهی و رو به بالا نمیره یه سبیل کم چارلی چاپلینی و زنونه ی رو به پایینه و نشاان از مرد نیست غالبا گرچه اگه به نشانه ی مردیه خوبه همین هم. اصلا میگن سبیل برای مرد چیزه در اسلام و ریش مهمه ولی خوب دیگه البته ریش و سبیل به این چیزاش نیست اصلا که مرده و خیلی چیزه در صورتیکه خیلی هم میتونه ریا کارانه باشه اگر آگاهی داشته باشه.خارج از اینا مرد کیه؟ و آیا دید شما که پسری یا مردی در نظرت مرده غیر طبیعی است یعنی یا زن اگه زن باشه چه زنی است نیاز جنسی است یا محبت و عاطفی زن بده یا زن خوب؟ بهتر بزار بگم.. البته نمیشه باز قضاوت کرد در مورد مردها ولی زن ها مردهای مرد رو خیلی دوست دارند طبیعتا ولی مرد ها به اندام زن بیشتر و جنس مخالف رو گذشته از عاطفه نیازمندند و می بینند که میتونه خطر آفرین هم باشه و نتیجه باز نگرفتیم ببخشید شما.


huyio0

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حالا ببخشید شما و 4 تا نقر که ودوروز قدرت دستشونه نه بابا فرصت رو خا به همه میده من موضوعم فضولی نیست که منو ظاهرا جاسوسان منزوی نگه دارن ولی باطنن از رون بخورن مگه ما بچه اییم شاید شما رو نشناسم ولی فضایی که داره چی میگذره دورم و برم رو هیچگاه فراموش نمی کنم لذا ما که با شیطان طرف نیستیم که بخوایم هرچی میگم و هر موضوع و پستی که میزنیم منشا ش رو برا آقا طرفه بگیم که این که بعدا شیطان و دستگاهش که دکوندارا استفاده کردند آقا اینا که همش وحی شیطانی از مطالب مو گیرشون نمیاد شما اگه دشمنی بدون که ما کنترلمون فکریه و مغزمون به منبا طرفه یعنی باید از ما ترسید و هر چی من اینجا میگم قبلا کشف شده قبلا جناب حافظ گفته قرآن گفته اند لذا منشاءش پوچ اصلا خوبه؟؟

بگذریم آقا منشا بازم میخواید پدر سوخته؟؟..

منشا فکریم توسل به امام زمان و دیدن ایشون در نماز یعنی تجسم ایشونه بازم بگم که بعدا که 100 نفر دیگه مثل ما موضوعشون تا پس فردا شد ایراد نگیرید و گفتم حرف تازه ای هم نیستا ولی شما در نظر بگیر تجسم خودتون رو آقا درب رحمت الهی برای چی بر گنهکار باز بشه یعنی آقا خلوت کن این همه آدم من امروز تو حرم بودم نشسته بودم گفتم چه دلیل داره به من نگاه کنه آقا مثلا من که میخوام برم دانشگاه یه تصرفی بکند. منی که این همه گناهکارم و ضریح رو نگاه می نمودم دیدم پیرمرد اومده داره بوس میکنه گفتم این یه پیره ها!! تفکر داره برای خودش زن داره بچه داره گرفتاری هاش 100 برابر من جوانه بعد اومده اینجا.پوچ به آدم ها ننگر پشتشون 1000 تا چیزه میگفتم آقا به این ها نگاه کن بعد گفتم پس من ناامید باشم درب رحمت باز نمیشه قلب من سوراخ شده سوراخ سوراخ از گناه یاد این جمله هم افتادم که یامقیل العثرات ولی چه کنم نکنم این که آقا تجسم کردم سر امام حسین همینکه سری از تن جدا شده و سوار بر نیزه ها شده است همین تجسم کم گرچه نمی بینم همین گریه آور نیست که امام مون هم باشه و اینطوری آدم اشک میریزه در نماز ظهر تو مسجد هم خوابی دیده بودم و دوست داشتم امام زمان رو یاد کنم همین

دیگه منشا هیچ

آقا ما اگه 500 تا رشته ی دانشگاهی داریم تو غرب یعنی آمریکا میگن 2500 تا رشته داره اینکه در صورتیکه ما مسلمونیم و راه بر ما بیشتر بازه تخصص گرفتن ها همه چیز آقا یعنی میگم یه عده جا خشک کردن الان من اگه دوست دارم فلان رشته روبخونم نمیشه چون نه اینکه پولش رو ندارم رام نمیدن استعدادم از آقای ایکس بیشتره ولی اون جا خشک کرده در مقامش و اصلا اینطوری نیست امام زمان همش که با روحانیون کار نداره اصلا بمب گزاشتند انقدر بد جا افتاده دین که جوان ما حق میدیم که روی گردان باشه کو اصل دین؟؟ همه متخصص شدن و دیگه لازم نداره مملکت ما به امام زمان خوب بیاد در چه زمینه ای کار کنه امام زمان در همه چیز متخصص ترینه ولی فضاش باز نیست در هیچ کاری هیچ همش که روحانی نیست امام زمان فکر کردی لباس روحانیون تن مبارکشونه؟ خیلی ساده ای!

خلاصه ما که راه نمیدیم انتظار داریم امام زمان بیاد برامون معجزه کنه در صورتیکه در قرآن معجزه ی حضرت نوح موسی عیسی خوندیم و حق هم میدیم حالا اگه ندیدیمش یا انیمشن ها وفیلم ها قبول داریم ما ولی باز میبینی امام زمان رو راهش رو بستند همه و فقط خارق عادت انتظار دارند پس این همه حضرت محمد(ص) سنگ نخورد؟ اگه میخواست نفرین کنه که هیچی دیگه خودتون میدونید چی میشد لذا راه برای امام زمان باز نیست بیاد در چه لباسی چه رشته ای چه فنی چه شغلی ها؟؟ همه جا متخصص جا خشک کرده از روحانی تا شغل دیگه تازه شغل های دیگه کمتر از اینا جا خشک کرده اند که به نام مذهب باشه لذا فراری از مذهبیم یه سری اعتقادات خام به اسم اعتقادات کاش اعتقادات بود پس سوال اصلی اینه که اگه امام زمان بیاد الان در بین ما چه شغلی دارد؟ پادشاهی؟ روحانیت؟ مبارز؟ اصلا اینا همش پر شده از متخصص و راهی برای من نیست برای امام زمان باشه؟؟ استعداد من داره نابود میشه امام زمان بزارند کار کنه؟؟لذا امام زمان یه خشوع و خضوعی داره که خودش رو در مقابل خلق خدا و خدا پایین میگیره یه خواری هم داره که هر کی ببینتش باورش نمیشه که آقامون امام زمان باشه خوب معجزه تمام شد دوره اش و امام زمان برای معجزه کردن که نیومده در بین ما لذا باید زمان به جایی برسه که مردم سرشون به سنگ بخوره که بدون یاوری امام زمان نمیشه دیگه جلوتر از این رفت و جاهایی هم خورده لذا به دردمون نمیخوره امام زمان ما سرجامون و مقاممون خودمون رو داریم عرضه میدارم و جا خشک کردیم و امام زمان رو اصلا نیرو و قدرتش رو برای اصلاح امور قبول نداریم ! ! !

kebria

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دو موضوع که ربطی هم به هم نداشت توی فکرم اخطار کرد یعنی خطور کرد و اون یکی اینکه آقا نمیشه که آدم خودش رو بکشه ه اول باشه و بشه این اولیت دست روزی است و از عالم بالا میرسه مثلا فلان چهره ی زیبا در قدیم بوده الان نیست یه فاکتورهایی هست در دنیا اما یا مثلا پارسال فلان بیماری اول بود امثال چرا نیست؟ خوب نیست دیگه خدا رو شکر کن! نمیشه دیگه دست ما نیست این چهره ی خاص مجذوب که از بالا رسیده بود و بازی بود چون می دونید اول شدن بازیه وگرنه چهره زیبای شما در سن جوانی یکی است در ده سال بعد نظرت عوض میشه پس اون بازیه روزیش فرق میکنه یعنی مثلا محمود کریمی حاج محمود روزی امسالش با سال 84 فرق میکنه آقا حتی روحیه خودش هم فرق داره آقا و دست ما نیست حتی جو حاکم بر روضه هم فرق میکنه و فرشته ها و شهدایی که در مجلس حاظر میشند حالا ما 100 تا دلیل هم بیاریم که چرا حاج محمود نمیتونه مثل سال 84 و 83 روضه های شبانه اش رو بخونه خوب فرق میکرد اونموقع برای یه عده ی خاصی بود و یه عده مثلا گرفتاری هاشون فرق می کرد گرفتاری های یه عده باز میشد الان میدونید که حالا نه روضه صرفا حتی نوحه های ایشون جو حاکم رو عوض میکنه یعنی شما رو میاره در حد کربلا جلو جو زندگیت میشه کربلایی مثلا این بیت (زین سفر ترک نظر کن واویلا) خوب این بیت اگر شما داری یه راهی میری اشتباهه اگه سیمت وصل باشه میافته سر زبونت و این یک طریقه از راهنمایی است که جو حاکم باهات کار کرده و نجاتت میده اصلا البته یه موقع برای من هم بود الان بحمدلله همه استادند.

خلاصه داشتیم میگفتیم نمیشه گیر داد که چرا فلان میشه جو چرا نمیتونیم خوب سفره پهن نیست.

دوم اینکه آقا ما گفتیم فکر نکنیم یا تجسم نکنیم اگر میترسیم گمراه بشیم یا گنهکاریم یا رند نیستیم یا نمی دونیم شرایط رو و هرچی هست یا بچه ایم و بالادست زیاد هست خلاصه هر چی هست اینکه آقا تجسم خوب رو گفتیم میشه ها مثلا دست یه پیری رو توی خیال بگیر و رد کن از خیابون و تو مسجد هم پریروز صبح که بودم میگفتند که تجسم هم واقعی است و یه چیزی در واقعیت داره رخ میده دیگه!!! خلاصه داشتم دیشب دعای درمورد فرشته ها میخوندم که آقا بعضی شون در صحیفه سجادیه هست بعضی شون اصلا میدونستین روحانی هستند!! بعضی شون کارگزارند خلاصه با تجسم برو سلام کن بر فرشته ای که داره بهشت تو رو میسازه و یکی یکی مثلا آجر طلا خدایی نکرده رفتیم بهشت خلاصه سلام کن بهش صحبت کن تو خیال همینطور که در نظر میگریم این فرشته ها رو در این دعا...........................

arab

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۵۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

البته در مورد تجسم صحبت کردیم در فلوم و حالا که در مورد فکر کردن یه کم میخوام توضیح بدم اینطور نیست که ما هرچه قدر هم تلاش کنیم بالاخره فکر می کنیم لذا بستگی داره شیطان چه روشی حمله کنه و چه قدر کار کرده باشه اصلا از کودکی تا به امروز و حالا که نظریه میگه مبتدی فردی که تازه شروع کرده و شیطان شناس و فضا شناس هست نظریه می فرماید و ببنی حق را اصلا فکر نمیکنه یعنی اگه بخواد امام زمان فکر کنه اصلا ما به سمت فکر امام زمان رواج پیدا می کنیم و تمرکز ایجاد میشه لذا بعضی موقع ها نشان داده میشه و توصیه میشه که اصلا فکر نکنیم مثلا تو خیابون که راه میری و تو کوچه و اینا کار نداشته باش این آموزش داده میشه از کودکی البته شیطان پرست ها هم همینو میگن میگن فکر نکن تا از خدا دور بشیم تا عرق بخوریم مثلا اصلا فکر نکنیم و فرشته ها روی ما تاثیر نداشته باشند ولی ما که میگیم فکر نکن به خاطر اینه که شیاطین حمله و در نتیجه تاثیر می گذارند بر فکر انسان و مداخله می کنند مثلا شما نشستی داری با خود حرف میزنی در دل که برم فلان کار کنم خوب وسوسه میاد میگه فلان کار رو هم بکن یعنی صدای دل و افکارت رو درش دخالت میکنه و عوض میکنه روش و منصب و رفتارت رو بدون اینکه بفهمی لذا نباید در دل تا موقعی که تقوا نداشت و رند نبود و شیطان شناس نبود اگه دنبال مباحث کنترل ذهن و اراده و احاطه داشتن باشیم و برامون گول خوردن شیاطان و خدا شناسی مهمه و پایبند هستیم و ول نیستیم نباید تا حدی که به رندی برسیم ان شالله فکر نکنیم با خودمون من اگه فکر کنم (که البته می کنم و شیاطان هم امتحان میکنه که اثر داره یا نه و بعد دوباره از یه روش دیگری میاد و اینطور نیست که تموم ما بالاخره هممون فکر میکنیم دست به لیوان بزنی فکر کردی اول لذا بیشتر در دل کردن با خود مد نظره!) خلاصه من که با خودم در دل کنم و تو دلم مثل کتاب خوندن بی صدا و از روی خواندن کتاب اگر حرف بزنم شیطان دخالت میکنه  من چه کنم؟ اگر حرف بزنم در دل با خودم و افکارم رو بگم و بعد بکنم و آموزش غلطی که در مدارس میدهند و یا مربی یان و پدر و مادر که در دل صحبت کنیم یا در فلوم و فیلم ها اگر در دل صحبت کنم و بعد انجام دهم یه عده دارند کنترل می کنند من چه کنم؟ ارتباط باهشون بزنم؟ تجسم کنم کسی رو؟ خوب لذا ما نمی دونیم اگر حتی شیطان نباشه و مربی باشه مثل بازی استراتژیکی از بالا تو خونه نشسنیم و دارند ما رو کنترل میکنند شیاطین و یا افرادی خاص خوب در این اسارت ما چه کنیم؟ حداقلش اگه فحش نمی دیم توی دل و پاک هستیم اینه که فکر نمی کنیم!!!

ما بچه ایم و جوان و نوجوان رند چیز که نیستیم نمی دونیم باید چه کنیم درسته اینا می فهمند از روش های دیگری که باز ما دو دقیقه ی دیگر میخوایم چه کنیم از روانشناسی گرفته تا فکر خوانی و نیت خوانی و در دل صحبت کردن خوب ما چه کنیم؟؟ آیا طرف که ما باش طرفیم زنه مرده؟ میشه اطمینان کرد ؟جنه؟ شیطانه؟ معلوم نیست باید کارشناسانه جلو رفت لذا باز فکر نمی کنیم ولی وبلاگ داریم!!! پس داریم فکرم میکنیم ولی نهار خواستیم بخوریم توی دل نمیگیم آی گشنمه در صورتیکه پیرمرد رند شاید یه چند باری بگه بعد زنش هم صدای توی فکرشو بشنوه و تله پاتی اصلا داشته باشند.

حالا بحث زیاده و فضا چی باشه اصلا اینم مهمه که چند تا شیطون طرفی یا چندد تا مومن اصلا و باید فضا شناس هم باشی و خبره نه که شیطون گولمون بزنه یا با بچه جنی یا تازه کاری طرف باشیم خوب هیچکس جای خدا رو نمیگیره در دل متقی مگر ما زن هستیم که تمام افکارمون رو و حواسمون رو صرف یه پسر خلی مثل من کنیم؟؟

پس کنترل کنیم افکارمون رو بشینیم ببینیم میتونیم با تمرین به هیچی فکر نکنیم و دراز بکشیم بخوابیم البته نه که خوابمون ببره خود خواب بردن هم مزه ای دارد ولی من که کوچیک بودم یه کتاب هیپنونتزیم شخصی بود که میخوندم بعد نوشته بود توش که به هیچی مثلا فکر نکنیم خوب به خدا هم میرسیم اگه مشغولیت ها به کنار بره و حتی همین که من وبلاگ دارم گذشته از تمرین هر کاری که میکنم از خودم نیست یعنی من داشتم ذکر میگفتم پریشب تو رختخواب یا تجسم می کردم و فشار آورده بود روی خودم دیدم خط رو خط افتاد ذهنم و فکرم جابه جا شد یعنی دست من نیست فکرم و من یه شخص بنابراین نیستم و نماینده ی ملتم!!!

یه دو سه شبی بود داشتم تجسم مثلا سینه زنی میکردم و روی فکر و ذکرم کار میکردم این شد که اینو نوشتم چون حتی به صورت نادر به دایی ام دیشب فکر کردم و نزدیک شدم در فکر بعد دیدم وسوسه میتونه به درش کنه یا نه اینو نوشتم طبق تجربه ی شخصیم این پست در اومد اینم مبدا و منشاءش!

مطلب پست قبل هم منشاش آهنگی بود که گذاشتم دیدم حسش نیست و فضاش نیست حالا فضای خودم خراب بود ولی فضای شما رو هم خراب کردم!!!

اینو هم که گفتیم بچه امامشو ببینه از کودکی چیزی القا میشه که فکر نکنه مثلا این آقا بچه هرکسی رو که میبینه بالاخره فکرش رو هم نخونه و ایمان آنقدری مثل شما نداشته باشه حال و هوا و فاز طرف رو میفهمه در صورتیکه نمیتونه و اجازه نداره که بیانش کنه طرف در چه حالی هست فقط میفهمه مثلا شاید یه دلیلش اینه که به خاطر پاکیش یه چیزایی رو که خودش بعدا در خطر نیافتد رو میفهمه در مواجه شدن به اشخاص که در چه حالند و پاکه بچه ولی باز شما اگه از روی ظاهر میخوای بفهمی فلانی تو چه فازیه میشه ولی ظاهر فریبنده است و از دل و رندی قوی تره چه بسا انسان شیطان نما که هست پس به هر ابلیسی نباید داد دست.

iopl

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

راستش داشتم میگشتم دنبال فیلم ایرانی که دیدم دانلود نکنم بخرم هم می ارزه هم هم بهتره و فیلمی هم که میخواستم رو پیدا کردم یعنی کلاه قرمزی و بچه ننه الغرض دیدم که عکس علی صادقی با پسونکی در دهان!!!

آقا ما داریم دیگه استعداد میکشیم اصلا خودمون رو میخوایم معرفی کنیم و نشون بدیم مخصوصا زن ها که کنار نمیان و فتنه درست میکنند و دیگه اصلا کار نمیشه روی استعداد ها این علی صادقی این آقا علی هم که دیگه جلوی پیشرفتشو اگه نگیریم اینکه آقا ایشون که از اول که اومده بود تو فیلم ها اینطوری با این استعداد بازی نمیکرد کار شد رویشون و استعدادشون رو پرورش دادند و زن ها دندون رو جیگر گذاشتند و خلاصه این از آب در اومد که الان خیلی جالب بازی ممی کنند در مورد فضا سازی باز بخوایم حرف بزنیم همینه دیگه آقا نیکبخت واحدی چه شد؟؟ حالا کار ندارم آقای واحدی نیکبخت چه بلایی سرش اومده و کجاست پی گیر که بودم دیدم در جایی گفته بود اگه خودش گفته باشد اینکه تو وبلاگی از ایشون شنیدم که گفته بود من تازه فوتبال رو کشف کردم و فهمیدم فوتبال  چیه و تازه یاد گرفتم حالا کار نداریم که جمله شون همین بوده یا نه و من درست گفتم یا نه یه همچین چیزایی  گفته بودند حالا یعنی چه؟ یعنی دعوت به تیم ملی اول کاره یارو بازیش خوب بوده درست ولی استعداد یابی و کار کردن و ظرفیته که میگه آقا تو میتونی در رده  ی ملی ادامه بدی بازی خوب خودت رو؟ یارو دعوت شده توی تیم ملی مهاچمه نمیتونه گل بزنه هنوز روش کار نشده روی استعدادش یا اصلا استعدادش رو نداره باید کسی که همینطوری پیشرفت میکنه رو یا اصلا کسی رو یافت که میتونه ادامه بده چه روانی چه تکنیکی چه تاکتیکی  و وظیفه ی ماست که فضا سازی کنیم براشون!!! این رونالدینو تو جام 98 پاس میداد بعدا دیدم گل میزنه تکنیک داره زیدان که یه شبه زیدان نشد توی تیم ملی 98 سر خوب میزد پاس خوب میداد این رونالدو روی استعدادش کارشد شاید همه استعداد داشته باشند ولی مهم کار کردن  فضاسازیه هست. ما متاسفانه به خاطر حسادت به خاطر خود بینی به خاطر هرچیز امکانات نداشتن مثل یه مربی دلسوز نیستیم دلمون برای کسی نمیسوزه کمبود یاور داریم که روی استعداد من کار بشه کمبود انسان بیکار داریم انسانی که روی استعداد ماها کار کنه آدم رو نداریم بعد میزنیم به جاش آدم ها رو خراب میکنیم یا جلوی هرچه بالانر اومدنشون رو میگیریم اصلا حوصله نداریم برنامه نداریم درصورتیکه روی نخبه ها در ژاپن آمریکا اینا اینا روشون کار میکنند و دنیالشونند میخواهندشون و اعتقاد دارند حالا ما بیکار نشستیم که اسلام پیروز است چه ربطی داره. ببین چه قدر ما مخ داریم در همین وبلاگ نویسی خوب حالا من هیچ اینا چه قدر کار میشه روشون یعنی میشه پرورش داد ولی کمبود نیرو داریم ما بعد کمبود نیرو که هست فضاشو میبندیم ما باید خوشحال باشیم که منتقد داریم باید خوشحال باشیم که یه جوانی پا بشه حرف حق بزنه ولو اشتباه کنه ولو هرچیز دیگری اصلا حوصله و هزینه خرج نمیشه برای انسان باهوش در کشور قبلانا بود یعنی میشد بیشتر ولی الان ضعیف کار میشه و گفتم نیرو نیست پول نیست و ... وگرنه استعدادهست روی من میدونید چه قدر کارشد همین من کار شد ولی معلوم نیست دو سال دیگه به بچه ی نوجوان اعتماد کنند روی استعدادش و علی صادقی دومی بدست بیاد این معلوم نیست باید فضا بچینند باید تو فیلم راهشون بدند و انتظار بالا نداشت انتظار استعداد یابی و خرابشون هم نکنیم و حسادت نورزیم و.... همه وگرنه مخند ما میدونیم.

گفتم یه فضا سازی هست برای استعداد یابی یه فضا سازی هست برای تاکتیک یکی برای تکنیک فوتبالیست یکی برای وضع روحانی یکی برای وضع روحی یعنی آقا علی دایی تموم شد دیگه رفت دیگه اگه حالا برای وضع سیاسی کشورمون بود هرچی بود جوی و فضای مردمی بود که یه علی دایی با این همه گل زدن ساخته شد گرچه دیدم بازی کردنش هم روش کار که نمیشه گفت نشد ولی مثل بازیکنی مثل رونالدو که نبود ولی با این وضع اینو میگم که آقا  ما از نظر روانی دیگه مملکتمون نمیتونه علی دایی دیگری بپذیرد مردم شاید بخواهند همچین گلزنی ولی ما برنامه نریخنیم که اگه مثلا یه بازیکن گمنامی هتریک کنه تو جام جهانی باید چش کرد هیچ مسؤولی نمیدونه باید چه کارش کنند هیچکس بلد نیست فضا سازی انجام نشده ولی برای رونالدو گرچه فرزند نامشروعش به دنیا بیاید(چه ربطی به اسلام پیروز است داشت؟؟!!) معلومه این و ادامه میده هتریک کردنش رو و فضاش هست در بین مردمشون ولی ما هیچ کاری نمیکنیم شاید هم خوب باشه و شرایطش نیست و یه فوتباله بازی هست ولی میگم کار نمیشه کار نکردن رو فضای بچه مهمه!و...

fgtrer54r5tgg

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حدیثه که زیرکترین مردم و باهوشترین مردم کسانی اند که به فکر مرگ اند حالا یه نکاتی میخواستم بگم گفتم استفاده ای کرده باشیم از این روایات هم وگرنه اینطور نیست که بشینیم غصه ی مرگ بخوریم که باید بسنجیم مثلا که چه خبره آقا بر فرض بر ما حقیقت معلوم نباشه و سنی باشیم که آقا عمر بن خطاب عثمان ابوبکر چه ها کردند و شده است ولی آیا بر خودشون معلوم نیست درسته پیامبر رئوف ترین هستند ولی ما و این ها دنیا را دیده ایم وگرنه مگه قرار نیست تا ابد بریم اون دنیا زندگی کنیم و چشم در چشم رسول الله و دیگه اون دنیا هم اگه فکر کنیم منزلت پیامبر (ص) شناخته شده هست یعنی خداوند نشون میده پیامبر چه رتبه ای دارند حالا تو برزخ هم کاستی باشه باز در قیامت و زندگی ابد حقیقت روشنتر میشه و همین که قیامت رخ بده هم اساس میخواد اینطور نیست که خداوند هوس کرده باشه که قیامت به پا بشه نه انسان در دنیا و برزخ به جایی میرسند و حکومت به جایی میرسه با توجه به حکومت حضرت مهدی (عج) که قیامت رخ بده حالا کار نداریم شاید اینطوری باشه درست ولی داشتیم میگفتیم زن بدحجاب که زن ظاهرش تمام چیزشه مثلا زنی که صورتش سوخته در ازدواجش شاید میگم شاید و البته تاثیر که داره ولی باز چیزه.

خلاصه آقا زن بدحجاب چه طور میخواد با حضرت زهرا (س) حرف بزنه اون دنیا حالا هم حرفی نداره لذا اصلا تو باغ نیست که کجاست کجا میخواد بره چه میکنه در دنیا و یه حرفی که در یکی از مجالس از یه بزرگواری شنیدم میگفتند که مثلا شبکه ی ماهواره ای که فیلم فارسی زبان پخش میکنه و فیلم های مورد دار اینا معاد رو نادیده گرفته اند همین هم هست ها یعنی نگاه میکنی در فیلمشون خانواده هست بوس و موس هم هست یعنی زندگی سالم رو حتی یه طوری چیز میکنند فارسی وان یه طوری که ظاهرا نمی فهمه ولی معاد مرده در فیلم و نمیگیم با فرهنگمون نمیجنگه خلاصه کار ندارم این تو باغ نیست زن بی حجاب و بدحجاب که کجاست و چه میکنه و حرفی داره با سیده النساء حالا شاید مردها مرموز تر باشند و پیچیده تر باشه نفاثشون این دیگه چادرشو گرفته و معلوم هست کارش و ما هم کارمون دست کم از عمر نداره بعضی موقع ها یعنی عمر چشمش که افتاد بر پیامبر (ص) ما هم چشمموم می افته و مستثنی که نیستیم حتی اگر در زندگی دنیوی به فکر مرگ نباشیم چه کار کرده ایم! آیا نمیخوایم حاظر بشیم؟ آیا پیامبر رو ببینیم محشور میشیم معلومه همین الان که چیه وضعمون با رخداد آینده بعد مرگ تو باغ هستیم اصلا؟ یادمه تو یکی از کتاب ها در مورد نکاتی که آیت الله بهجت فرموند صحبت شده بود که در یه زمانی یه عده سنی بودند در عراق که میگفتند که این شیخ های چی میگن؟ همین 3 خلیفه جعلی از پیامبر عذر خواهی کرده اند و پیامبر بخشیده اون هارو در برزخ بعد اینو که میگفتند یه شیعه و بزرگی بوده در مجالسشون شرکت میکنه برای سخنرانی و شیعه وسنی بوده اند میره لعتت میکنه این سه خلیفه رو یکی یکی لعنت میکنه نمی دونم چی کار میکنه بعد میگه استغرالله توبه کردم میاد از منبر پائین و خارج میشه  از مجلسشون حالا داستانش دقیق یادم نیست الغرض ما هم برای خودمون در حد خودمون یه تعهد هایی داریم و نباید کاری کنیم که نتونیم بخشیده بشیم از طرف خدا.

khat

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان حالم مساعد نیست برای نوشتن یعنی فضا نیست ولی میبینی که باز دارم می نویسم و این چون متن نوشته ای که می نویسم تجربی هست تا اینکه مثلا به موضوع خاصی فکر کرده باشم نیست اینطوری و اینطوری هست که تجربی دارم صحبت می کنم الان تو این پست وگرنه از جایی نازل نشده یا فکر البته درسته که باید فکر کرد یه خورده ای هم فکر کردم لذا جلوی فضای جدید رو بگیرند که نتونم حرف بزنم جلوی تجربیات و فکر منو که نمیشه گرفت.

خلاصه حالا کار نداریم یه کم در مورد فضا میخوام تجربی که گفتم تجربی و یه کم فکر قاطیش که محصولش این نوشته شده میخوام صحبت کنم البته گفتم حال و فضای نوشتن رو نداشتم بالاخره آقا فضا و حال نوشتن مطلب یه خورده ایش دست شماست که فکر میکنید یه خورده ایش دست دعایی که می کنید برای من مثلا یا گره گشایی خودمون مثلا گره گشایی یه مسئله هست تو فکرمه دیگه مثل قدیم نیست که دو ساعت بشینیم فکر کنیم یا دوساعت بخوایم نماز بخونیم تا یه گره فکری باز بشه در عرض اکی ثانیه گرفتاری فکر باز میشه چون فکر مارو دارند کنترل میکنند اگه سوالی داشتیم هم حل میشه در محدوده ی کودکانه ی خود بعضی وقتا آره بعضی وقتا داریم سوال میکنیم از خودمون که فضای جدید برای نوشتن بازه و می نویسیم و جوابشو منطقا از جایی درونمون میگیریم.

خلاصه گفتیم بعضیاش دعا کردین ما نوشتیم مطلبی رو پستی رو تو وبلاگ بعضی هاش فکر من و شما بوده که فضای جدید برای نوشتن باز شده بعضی هاش مثلا فضا رو یه عده شغلشونه با فحش دادن با مبارزه با دشمن دانستن من حتی با هرچیزی که شده میخوان جلوی منو بگیرند بزرگان تا ببینند من چه میکنم آخه دشمن هم همینطوری جلویشون رو گرفته وگرنه اگه جلوشون رو نمی گرفت و جلوی ما رو با زور همه مون شکست میخوردیم درسته این میشد ولی همه هم هدایت میشدند شاید، خلاصه یه جوی هم هست که با فحش و اینا بد میشه یه جوی هست سیاسیه آقا من درمورد فلان مبحث صحبت کنم مثل یک بمب هست و مضره برای نظام یعنی نیست مضرر بچه ها دارند روش کار میکنند حساس شده اند به کارام یا مثلا حساسیت داشته این موضوع لذا بعضی از مطالب و فضا هم اینجوری بسته میشه برای ما بعضی مواقع بعضی مواقع هم هست که نه اصلا بحث بحث چیز دیگری است دعوا سر چیز دیگری است بعد نمیشه صحبت کرد و میگن برو بابا نمیبینی فلسطین رو اسرائیل داره میجنگه با کودکان لذا حرف چیز دیگری است بعضی موقع های دیگر آقا ما از شانسمون با یه گروه خاصی طرفیم مثلا روانپزشکان و دارند مریضی ما رو کنترل میکنند و فضا فضای اوناست مثلا شنبه ها مثال میزنیما یا مثلا زن هایی که طلاق گرفتن الان دارند از فلان موقع مطالب منو میخونند پس اصلا بحث یه چیز دیگری است و بسته میشه خلاصه همه ی فضا ها دست من نیست و هم نمیگویم که مثلا وبلاگ من از خدا خواسته بزرگه و خلاصه همین تک وبلاگ من و همین یه وبلاگی که من دارم اصل فضا سازیه نه من که کاره ای نیستم و نمی گویم فضا های ایجاد شده بسته شده تقصیر شما و آدم های اطرافه و یا فضای ایجاد شده همه از دعا و نمی دونم فکر دیگرانه و گفتم وبلاگ های متفاوت مد نظره نه وبلاگ من و و نمی گم دست یه عده هست بلکه بعضی موقع ها یعنی بیشتر مواقع روزی هست روزی خدادادی است که من فلان مسئله رو مثلا باز می کنم دیویست جای دیگر هم چنین موضوع نو و تازه ای همه مون با هم از همدیگر حتی بی خبر موضوعمون یکی در میاد از آب پس روزی خدا هم هست روزی خدا مهمتره شما ممکنه یه کاری رو بکنید که فضای جدید باز بشه حتی 100 نفر ممکنه باهات دشمن بشن اشتباهی یا تفکرت رو دوست نداشته باشند یا بدشون بیاد ازت ولی باز بتونی بنویسی چون روزیت بوده و یا یه کار خوبی کرده ای و یکی از بهترین روزی هایی که نو و تازه هست آخه گفتم که بحث داغ میخواد بعضی موقع ها مثل اخباره حتی فرهنگ اخباری که به روز باشه فرهنگ الان جامعه رو بگه لذا هرکسی روزی نو نداره الان مثلا من بشینیم در مورد فتنه ی 88 برای شما بنویسم شاید بهم فحش بدین که مگه ما بیکار بودیم که گرفتارمون کردی با نوشته هات (اگر گرفتار میشین با نوشتن منا و شغلتونه) آخرشم هیچی و فایده ای نداره مگه اینکه دو خط صحبت کنم ببندم مسئله رو و نتیجه ای نو در خور الان بگیرم و مسئله ای عبرت آمیز که درخطر خواهیم بود در آینده مثلا این همه آمریکا توطئه کرده رهبر عظیم الشان میان الان درمورد انتخابات آزاد صحبت میکنند مثال میزنیم ها این بحث جدیدی است و فردا که انتخابات شد باهاش طرفیم از رادیو و شبکه های خارجی همین که منم توی متنم انتخابات آزاد رو نوشتم ممکنه با یه عده ای جدید طرف باشم. این چیزارو میدونم میدونید ولی الغرض اینو میخواستم بگم که آقا بعضی از فضا های جدیدی که امام حسین(ع) یاری میده و شهدا که بعضی ها مطرح میکنند و دستشونه که چی بگن و حالا دیگه نه من فضای وبلاگم زیاد جالب نیست قبلانا روزی خاصی داشتیم ولی حالا شما اگه از من بدت بیاد هرچی هم قشنگ بنویسم باز به خاطر فضای غیبت تهمت هرچی که هست کینه مثلا یا هر چیزی که بد جاافتاده برای شما یا واقعا من بد صحبت کرده باشم و تبعات داشته باشه به خاطر هرچی که هست من روزیم کم میشه با دید بد شما نسبت به من یا وبلاگ خلاصه الغرض اینکه گوش دادن به روضه های امام حسین(ع) نه همیشه یه خورده هم باید خودت تلاش داشته باشی یعنی باید روزیت باشه خلاصه اگه اینکاره ای اینطوره که فضای جدید رو نشون میده اشک ریختن یعنی شما اگه میخوای چهره ی جدیدی که تاثیر گذار خواهد بود چه در فیلم جه در سیاست چه در مجری چه بازیگری چه هرچیزی که مفیده اینا از همین روضه ها بزخیزیدند و بلند میشند البته راه های دیگر هم هست مثل خشنودی پدر و مادر از بچه ی خود که خدا نگاه میکنه به این و لذا گوش بدید که ما نگفتیم که چهره ی جدید آینده ی بازیگری مثلا کی هست یا مثلا انتخاب میشه یا نه ما با اینا کار نداریم ما به تاثیر گذاری چهره کار داریم در جامعه وگرنه آدم قلابی و تکراری زیاد هست ما به تاثیرگذاریش کار داریم که چهره ی جدید بشه وگرنه فیلم های بد اروپایی و آمریکایی  و صحنه های زشت که دیگه بازیگر نمیخواد فاحشه میخواد.

یه فضایی هم هست ما رو نوشتن و قرار دادن و طبقه بندی کردن جزء معتادا و مخاطب خاص خودش خوب چی بگیم حالا  ما به چه دری میخوره و تخته تو ذهن بچه چی هست که بره.

لذا اگر درستم بیاندیشیم کار نداریم به وبلاگ چسکی که چیزه حالا ما هرچی شد فضا و روزی بود هیچ اما فاضی مراجع تقلید و رهبرمون رو باید بچینیم چون ایشان در مورد همه چیز صاحب نظرند و حرف دارند نباید محدود کنیم مراجع رو به همین که چند تا روحانی نه وگرنه اگه اینطور بود کلی حدیث و روایات بود و مثلا 1000 برابر بیشتر روابات داشتیم عده ای محدود میکردند امامان را به مثلا قشر خاصی از جامعه که اینطور نیست و اینکه میگیم و گفتیم که فضا رو برای آیت الله مکارم[ره] باز کنیم که بیان صحبت کنند در تلوزیون مثل ماه مبارک این فضا چیدن کار تخصصی و حرکت جهادی میخواد یا مثلا رهبر عظیم شان که حرف های خوبی دارند برای تمام قشرهای جامعه اگر فضاسازی بشه و بچینند جوان ها مخصوصا و جهاد کنند این درست ولی متاسفانه می بینیم که آقا فضا سازی در مورد کارگران برای ایشان اگه صورت بگیره در بین ما چه جوریه؟؟ فقط اغلب اینقدر کار میشه که کارگر ها رو جمع کنند در یک سالنی و آقا براشون صحبت کنند خوب ما داریم ضعیف کار میکنیم در این صورت و دشمن و افکار دشمن که فضا سازی میکنه بیشتر داره کار میکنه که آقا صحبت میکنه در مورد همین انتخابات آزاد مثلا.حالا من بلد نیستم که باید تخصصی چه کارایی کرد که فضا بچینیم فضای خوب تبلیغاتی فرهنگی سیاسی و... که آقا راهنمایی کنه اینو من نمی دونم باید چه کار کرد که رهبرمون بیان صحبت کنند و بیشتر یک جهاد هست و فضای جهادی مردمی بزرگ میخواد برای فضا سازی های جدید و راهنمایی ها یا حتی بزرگ هم که نباشه باید برای شاد کردن حتی جک گفتن حتی شعر خوانی طنز که غم های رهبرمون به فراموشی بسپارند و فضای شعر خوانی هم بهتر بشه و چه بسا صد فضای جدیدتر همچین فضای های دلنشین ساده ای که حتی خرج نداره و بزرگ نیست و فضا ایجاد میشه که بهره ببریم بیشتر از رهبرمون برای اینا هم تلاش کردن خوب جای کار داره!!!که انجام نمیشه یه بار شد دیگه تمام ریخت به هم.


jygkv32

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

در حالیکه ما بعضا دچار چنین مباحث اخلاقی ای هستیم داشتم امشب که الان ساعت 3 صبجه تقریبا که قلم می زنم خوابی می دیدم که بیدار شدم و می دیدم که الان غرب و در راسشون انگلیس نه که دست از دشمنی با ما برداشته باشند خدا می داند ولی دارند فرهنگ ایرانی رو پیاده می کنند در کشور ها و روستا هاشون حتی بچه های هم سن و سال من به جای فحش ها و درگیر شدند در فرهنگ غلطشون مثل فیلم های ایرانی صحبت می کردند و احترام فرهنگ ما رو داشتند(خواب می دیدما.) خلاصه می دیدم در یک روستا یه نفر از سرداران فرهنگ منش که داشت اینکارو میکرد و فرهنگ ایرانی رو پیاده می کرد تصمیم گرفته بود که بره از اینکار و جدا شه از گروه تا اینکه تمام قوای نیروی های خود رو غرب بسیج کرد تا این برگرده و این فرار می کرد ولی بالاخره مجبورش کردند که برگرده و به ایران نیاد و خلاصه ما که چنین فرهنگی داریم که نقش بازی نمی کنیم ما با اسلامه با خداست که چنین فرهنگ غلطی داریم مثل من یا فرهنگ واقعا اسلامی داریم بدون ریا که همون هم در خطر بوده همیشه و نمیشه کپی کرد که مگر دین برگرده اینم استدلال منه ولی به هر حال حتی تو خواب می دیدم باز فیلم های بد ماهواره ای میسازند برای امثال ما ایرانی ها که درگیر باشیم یعنی از اونور جوان های خودشون دارند فرهنگ ایرانی رو قبول می کنند از اینور جوان های ایرانی چیز میشند.

و من متاسف میشم در حالیکه می بینم در بعضی برنامه هایی مثل گپ که پخش میشد اینا بعضی از بازیگران جوان ما الگویشان الگوی غربی است و بازیگران و آدم های آنان هنوز در حالیکه جوان ها و مخصوصا نوجوانان غرب دارند با توجه به اینکه فیلم های ایرانی جاشو باز کرده در بینشون دارند گرایش پیدا می کنند به فرهنگ ما این غربی ها و سوق پیدا می کنند به آداب و سنن ما.


fssava

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

وقتی شرایط انسان سازی نیست وارد حتی میبینی که زنه شوهر داره ولی مورد تجاوز شوهرش قرار گرفته در صورتیکه حلال اند برهم و همش که احکام اینکارو بکن اینکارو بکنم نیست منم خبر ندارم باید چه شرایطی داشت حال یه نفر رو با چشم دل که دیدم اینطوری بود!!!از گناه ماست شاید به خاطر اینکه  مرده خیال  خامی داره که اینطوری شده در مورد کسی


iots 5

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

http://www.badrossamaart.com اینم وب سایت آقای بدر السماء که نمیشناختمشونما که اینطوری شد داشتم دنبال تصاویر طبیعت بودم بعد دیدم یه چندتایی حوصله م سر رفته بود بعد این شد که رفتم تو سایت بینگ دنبال تصاویر تمثالی بگردم چون تمثال بهشت رو که سرچ نمودم چیزی عایدم نشد خلاصه این وبسایت رو پیدا کردم که تصاویر حتی بعضی ش غالبا توضیح هم داده و سبک کار و نمیدونم شعری چیزی زیرش نوشته شده با کار بسیار زیبای این ها که آدمو جدا میسازه و ذهنیتی از بهشت مثلا یا عالم بالا توی ذهنش ساخته میشه که زیباست و ماگیری دیگه.

 

چندتایشون رو دیدیم و میخوام برم ادامه بدم دیدن تصاویر رو مثلا در تصویر زیر این پرنده ها خیلی قشنگن و من دلم میخواد ببنیم این پرنده است اسم خاصی داره و سبک خاصی هم هست.

کار خیلی زیباست و چنانچه بقیه اشون هم هینطوره.


tregsfg

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

و وقتی که امام می فرماید آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند یعنی چه یعنی دستشون توی یه کاسه هست ارواح حالا نگیم بد و شیطانی هر چی که هست بالاخره یه جایی می روند یا نه اگه خبیث و گنهکار باشند ارواح ما مسلمونا پس ا م ریکا نمی تواند غلط کاری کند اشتب مشتب تو کارش نیست شاید استدلال درست باشه خیر؟؟  ولی ما میتونیم که... و راه حلش اینه که گناه کنیم مثلا..همین دیگه....ما نه ما مسلمونیم یعنی حالا خیلی  از ما ایرانی ها بمون بگم مسلمان چیزه ابهتش میاد پایین این خیلی بده آره ولی ما می تونیم گناه کنیم و گناه برامون معنا داره اونا از ترس آبرو بعضی موقا کارایی نمی کنند ولی هر عملی می کنند و توجیه ای دارند آمریکایی به نام ازادی مثلا بعد بگو گناه نکن خدا هم برای گناهشون نیست که این بلا ها سرشون خواهد آمد بلکه برای بی خدایی و کفران و کفرورزیشونه که خدا رو قبول ندارند چقدر تو قرآن تاکید شده که چون یوم الحساب رو قبول نداشتن صحبتش با اینا سر اعتقاده مثلا و نه گناه گناه برای همه پیش میاد و این همه میگن گناه نکن برای غیر متقی و مومن که نیست که فاسقه فاسق دیگه گذشته اگر برنگردد برای اینه که مدارج بالا رو طی کنه و باید طی کنیم همه توبه را بالاخره تا تازه شروع کنیم... بله بابا جون...

و لازمه ی اعتقاد و اعتماد به مثلا روز جزا اعتقاد به اوله و اولش اعتقاد به خداست .

wwety

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان دوباره مثل دیشب نماز شب که گفتیم که اگه تجسمی نشد حتما چیز بخونیم ینی بر ما اه عاشق و دوستدار خداییم و دنبالشیم دیگه چه برسه ادعای خدایی گری واجبه و دعای فرج رو خوندم و میخوام در مورد آقامون و دعا کردن چند خطی بزنم بر تحریر قلم. اینکه آقا اینجوری شروع کنیم که این ما میگیم آقا بیا مثلا اگه بگیم و خود آقا بیشتر منتظر خیلی منتظر امثال ماست دیگه که خودشون بیان زیر پر و بال بگیرند و بیان جلو بکشند و دست رو دست نزارند تا مقدمات فراهم بشه ما اسممون منتظره وگرنه چه طوری کسی که امامشو نشناخته میتونه منتظر باشد؟؟؟ خیلی سخته تازه اگه ببینیم که خارق عادتم نیست مخصوصا تو کار و سرنوشت دست خودمونه این دیگه سختر میشه کار و آقای فاطمی نیا هم تو محرم امسال از شبکه ی 1 صبح یه روز گوش میدادم گفتند که ما علما رو که میبینیم باید به پاشون رو ببوسیم حالا در نظر بگیر امام حسین کشتن در قلوب خود چه گناهی است و اینکارو که من شخصا نمیکنم در مورد علما که پاشون رو ببوسیم امام رو دیگه در نظر بگیر راحته که دروغگویم مخصوصا الان که فضای ظهور و انتظار خیلی کمرنگ و فضاسازی بیش از حد بدون کارشناسی خوب شده و بدم شده جوانان دیگه مجلس اهل بیت نمیرند مسئولان این مجالس با شکوه رو برگزار نمیکنند هزینه های فرهنگی با بحران اقتصای کم شده برای این مجالس و خوبی اش اینکه بالخره مدعیان کمتر شدند مدعیان ظاهری ها وگرنه ما همه مدعی دروغین امام زمانیم و چیزی که آیت الله بهجت من برام عجیب بود تا حدی حل شد که دعای فرج رو تاکید داشتند ((البته دعایی ککه ر همه ی اعمال ما تاثیر بزاره  برای به هلاکت نیافتادن)) این چه دعایی است که چنین شرایطی داره؟؟ ینی ما امامون رو بخوایم و تبلغات دروغ میگه چرا؟ چون امام خمینی خدا رو شاهد گرفتند که خدایا تو شاهد باش(یا شاهد باش  یا چیز دیگری بود یادم نیست)) که مردم این زمان ما از کوفیان با وفاترند. خوب چیز عجیبه ؟؟ با این تبلیغات ما اصلا همه سلمان و ابوذریم در صورتیکه اینطور نیست دید صدا و سیمایی نیست امام خمینی(ره) چه شرایطی داشته اگه از من می پرسیدی می گفتم بله خیلی یعنی دید مثبتی داشتم نسبت به مردم که باوفاتر از مردم کوفه ایم ما نه بابا چرا اقدر کلاس بیاد پایین نه مردم ما این راهپیمایی ها و نماز جمعه ها(من عقیده ام این بوده با مثبت اندیشی صداسیما عقیده ام این بوداا) که ما اصلا از یاران امام حسین (ع) هم با وفا دارتریم بابا یا اما خمینی(ره) دستمون انداختی؟؟!!! بله حالا میبینیم در این شرایط شایدتم هنوز بعضی ها نفهمیدند من با این سخن امام بیدار شدم و حالا نه بی بی سی راست میگه رادیو فردا جلوی مردم رو نمیشه گرفت و نظام روی آبه.معلوم نیست امام زمان بیاد پس چرا نور آبی و زرد و قرمز از صورت آقا امام زمان نیست بیرون اصلا بعضی ها میگن آقا نورانی نیست بعضی ها زیبایی شناسیشون غربیه از علما میگم ها وقتی امام ظهور کرد اول بدبختیه اینطور نیست که در این شرایط بهتر از آینده هست و بیا آقا دیگه آقای نجابت هم به ما که این همه میگیم آقا بیا آقا بیا میگفتند که بیاد که چی بشه که مثل بقیه اماما کشته بشوند؟ خلاصه ما یه آقایی داریم که بیشتر از ما خودمون رو میشناسه خیلی بیشتر و هوامو دارند و با خبر ترند و بیشتر از ما انتظار هست که به راهش باشیم و قربونش بریم در صورتیکه اصلا اینطوری نیست جان ما فدای امام حسین نیست ما وقتی میگی یابن الحسن دروغ میگیم دلمون نمیسوزه آتش نمیگیریم درصورتیکه مدعیان واقعی اینطوری نیستند دارند از داخل میسوزند.

بعد یاد این می افتم از بیانات آیت الله بهجت در کتابی اما قبلش بگم که مثلا امام زمان رو اگر ما ببینیم شاید نشانه ی خوبی باشه ولی شق القمر که نشده که تضمین داده بشه ما بهترینیم یا تا آخر عمر دیگه تمومه کار و بلکه شاید نشانه ی بدی باشه که تازه شروع شد اصلا و نه بدبختی باز یعنی چه بسا فرج ما درش باشه بلکه مسئوله طرف حالا دیگه شاید مخصوصا که شناختن امام زمان سختر از دیداره یعنی بر حسب مصلحت فکر نکنم امام زمان کارش این باشه که هر کی دیدار میکنند رو معرفی کند خودشان را و این معرفیه خودش یه عمری ممکنه طولش باشه بعنی چه یعنی باید لیافتسو داشته باشی والا اگر همسایه شون هم بشی تا خدا نخواد نمیشناسیم(ظاهری ها وگرنه قلبی هم هست!!!) حتی سلام میکنی ها نمی فهمی کین مثلا باید غریب بشی و همه تنهات بزارند و توی شرایط سخت قرار بگیری و از همه ببری تا خدا به دادت برسه  (میخواستم بگم امام زمان به دادت برسه ولی دیدیم که قوانین الهی است مثلا یه دلیش این بود که گفتمه خدا که قوانین برای خدا تعیین نکنی اینو میدونیکه  که اینکارو کردم چرا ندیدم و دوم با خدا طرفیم و...) و شرایط دیگری که مصلحت رخ بدهد بالاخره بشناسی شون علاوه بر دیدن ایشان و امام زمان خیلی متواضعند اصلا اینطور نیست که ما بتونیم با نوشتار و از روی خیال فکر نکنم بشه کاری کرد با این فضا سازی ها و فضای آلوده ی بد مهربانی جایی نداره در دل ما و مردم که توضیح بدیم آقا مهربونه متواشع و متخاشع و سر به زیر و ...

اما بیانیه ایشان(آیت الله بهجت فومنی(ره)) که: "لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر(ع) تشرف حاصل کند بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه(ع) برای او بهتر از تشرف باشد؛ زیرا آن حضرت می بیند و می شنود و عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است و زیارت هرکدام از ائمه اطهار(ع) مانند زیارت حضرت حجت است."

و الان (بعد از این مطالب که با خوندن مطالب) یادم اومد اینکه آقا ما که گفتیم که در آینده فضا آماده تره برای ظهور و اینطور نیست که الان خوب باشه و اینا آیا برای آقای هاشمی رفسنجانی الا موقعیتش خوبه؟ نه می بینی که مردم آینده به درک و فهمی می رسند که در عین همه ی فتنه ها یا از دست جونش حتی یا علمشون و فضا بسته تر از الان و اسارت بیشتره تصمیم میگرند آحاد بیشتری در مقابل فضای امروز تعداد اکثریت می بینند به سودش آقا بیاد بعد فضا فراهم و آماده میشه اینطور نیست که دلشون بسوزه و برای خدا همش باشه برای خدا هست ولی مثل جوانان عاشق ما که پر پر شدند نیستند برای اصلاح البته در این دوره زمون تک و توک هستند که دلشون برای امام زمان تنگ بشه و بسوزه ولی واقعیت اینه که زود آقا دلشون رو تو دست میگیره و فشار دوری رو حس نمی کنند نه مثل ما باشند که با گناه همراهند و جوان سر به راهی اند

 و علاوه بر این شما درنظر بگیر ماموران گمنام حضرت امام رو اینا واقعا با امام زمان در ارتباطند حتی اگر قلبی نشناسند که شناخت چقدره در قلب من حدودا نمیدونم و حدودش رو نمی دونم ولی اینا ظاهری هم بشناسند اگر یتی میخوام بگم تردد افراد حالا من حیطه ی شناساییی جنی و شیطانی رو خبر ندارم که چقدره ولی امام زمان رو میخوام بگم میشناسند که تردد و دیدار رخ میده وگرنه باور بفرمایید نمیشد اگر امام زمان رو نمیشناختند میکشتنشون ماموران گمنام امام زمان و شرایط تو کشور ما الحمدلله برقراره حالا من نمی دونم آقا چه طوری در مراسم حج شرکت میکنند و پیاده و طی الارض اما گفتم که اگه خدا نخواد که میخواد نمیشناسی م.

و باور بفرمایید من نمی دونم که مراجع عظام تقلید مثلا آیت الله مکارم حفظه الله و آیت الله خامنه ای (ره) امام زمان رو چه طوری ظاهری یا حتی تجسمی مشاهده می کنند من نمیدونم شما هم شاید مثل من بی خبر باشید ولی چیزی که هست مثلا من تمی دونم که آیت الله خمینی کبیر آیا برای گفته هاش مشورت می کردند با امام زمان در انجام امور هنوز معلوم نیست برای ما و حدش ولی اینو بگم که اینطوری تعریف می کنند بزرگان که بدونیم که مثلا میگن که آیت الله کمره ای (ره) زیاد دیده شده که در خلوت با کسی صحبت می کرده اند بعد غذا که براشون می آورند می دیدند کسی حظور ندارد!!! و یا بابا بزرگم جدا از این حرفا و خارج از شوخی  به جز اینکه نمی دونستند که با امام امام خمینی بحث و مشورت کردند طبق  آخرین بارهایی که پیششون بودم جهرم اینم میگفتند  که آیت الله فخر(ره) آب نمیخورده که مثلا موقع سخنرانی آب میارندا(جدای از بحث محض چیز.)

kahghfw

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز گفتم خونه نبودم و رفته بودم خونه ی قبلی برای سیاحتی چیزی آقا فکرم که میکردم میدیدم کنترل میشه آقا بابا ارتباط مستقیم ول کن بابا مارو چه میکنی میدیدم ر معرض حمله ی سایبری فکری ام و الان این نوشته هایی که مینویسم قبلا چیز شده از نظر همونا کار شده روش دیگه وبلاگ شیطان یا من شیطان اون وبلاگی که نمیدونم هستم لذا فکریاتم رو چند جمله مختصر نوشتم روی کاغذ که بگم اینی که از نظر روانی باز کنیم صلوات رو خودت میخوای عزیز اون دفعه از نظر روانی سوره ی تین رو باز کردم جنبه ی جملاتم رو در احکم الحاکمین نداشتم چی شد خودم مغزم ترکید.حالا دوباره روانی اینکه آقا صلوات بفرستین در خلوت وگرنه رابطه ی هر نوعی با بشری داشته باشی از نظر روانی عرض میکنم مشکل به هم میزنی و از نظر دین میگن بهشون شیطووون آقا... یعنی هر فکری میکتی شیطون فرستاد حالا مراجع هم شیطون دارند تنها نیستیم و بدبخت از اونا هم چیزی میرسه منتها اینا با ما خوبند تا موقعی که در چنگالشون باشیم بریم جلو خوب جوان براش خطرداره وارد صحنه ی مشهوریت و اینا بشه ولی تحت نظر این شیطاین خیلی هم نیست یعنی ما تحت ولایت طاغوت و کمک شیاطیین حالا بگذریم که کمک میشیم اینکه آقا ببین داشتیم میگفتیم صلوات بهترین رابطه است و ازنظر روانی اینکه آقا (روانی نشیم دوباره و سردرد؟؟) اینکه آقا شما سکوت کن و حرف مزن این چی میشه... این فکرت هم بخونند درست در نمیاد کارشون و تو آزادی و ممکنه صد تا فکر کنی ولی وقتی حرف زدی این ثبت میشه و گناه محسوب میشه از طرف سیستم بچه ها و فرشته و حالا برات مهم هم نباشه تو اسیر یه عده میشوی این مهمه که دارند روی افکارت صحبت و کار میکنن تو لام تا کام باز کنی خط فکریت دصت یه شیطان انس صفت اطلاعاتی همه چک میشیم و شیطن انس زیاده خلاصه نقش میبنه و خطتت گرفته میشه ولی حرف نزن هیچکه کاری نمیتونه بکنه خطت هم کنترل بشه از نظر روانی به خاطر گذشته و حرفایی بوده که زدی و آدم زیر تن اسارت رو میشی و اگرم نشی زیر اسارت جانت در خطره این مهمه پس حرف بزن ولی رابطه ی صلواتی داشته باش که منبع فکر 90 % افراد در حیطه ی کاری شیطانه یعنی خونده و کار میشه.

اما موضوع بعدی میگویم که آقا ما سیاستمون اینه که یه نفر مثل نصرتی دفاع چب فوتبالمون باشه وگرنه ما از نظر روانی نخبه های بهترین نخبه های طاغوتی شیطانی رو داریم که میتونه با چیدن افراد گوناگون در زمین فوتبال هر تیمی رو حتی برزیل جلوش باسته منتها سیاست اقتصادی و روانی و چه میدونم یعنی ما نمیتونیم لبنان رو شناسایی کنیم و شکست بدیم نه سیاستمون نیست خواهش میکنم این همه بازیکنن البته بازم بازیکن میاد ولی خوب میشه تومخ بازیکن کرد و فوتبال همین مخ شناسی و حرکت شناسی حریف قبل از اعدام و اعلام جنگ هست پس بهترین بازیکن کسی نیست که ارتباطش با من و شما و حالا نه شیاطان برقرار باشه که حرکت آینده ی طرف رو بدونه بلکه باید بازی کنه چه کار داره به اینکارا بلکه بازکنی هست که ارتباطش با منبع اصلا الهی وصل باشه که بدونه داره چه میکنه در زمین من تو زمین فوتبال مخصوصا با بزگتر از خودم گم میشم اصلا نمیدونم چه کنم کچا وایسم گمم ولی با بچه ها مخشون رو میخونم البته اونا نه مخشون قوی هست که خونده میشه نه بازیشون که دو عامل مهمه.و فوتبال انگلیسی ماشینی به درد نمیخوره دیگه به درد نمیخوره مربی کنار آا مربی باید یاد بده قبلش دیگه تو زمین تماشاچی باشه نه تازه کارش آغاز بشه نه همه کارو باید کرده باشه.


hall

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه موقه هست که آقا عشقه ش اینه که علی دایی(ع) رو ببینه بعد میره به خواب میبینه حالا علی دایی رو مثال میزنیم اما تو خواب میبینی پیش خداست و نشسته و درجه ای خدا بهش داده که از علی دایی مثلا بالاتر حالا این یه عضقی داشته منبع میلش فرق فوکلد خدا بهش داده اصلا براش مهم نیست ببینه یا نه یه حال دیگری داره این...

و اما از اونور پیغمیر به این عظیم الشانی (ص) داشتم فکر می کردم خقیقتش اینه که به حضرت عیسی(ع) که نوشته م در وبلاگ فاطمی نیا اینکه اگر ایشون که این مقام بزرگ و خیلی بزرگند حالا بلا استثنای امتش مسیحیت شیطانی اینکه آقا اگر ابی عبدالله رو ببیند(ع) ایشون تواضع میکند آقای عیسی(ع) بله بعد گفتم که این پیامبران با این عظمتشون حضرت محمد (سلام الله علیه) و رسول اکرم(ص) پس چرا دعا نمی کنند که امام مهدی بیاد و به رخ بکشه قدرت محمدی(ص) رو به تمام دینا و جهانیان خوب تو فکرم بود که دعاشون که برآورده میشه.

می بینی که ما خودمون ضعیف هستیم ومشکل داریم نه مسحیت شیطانی هر چقدرم نمیخواد ظلم کنه اگه امام نیست در بین ما و رسول اکرم دعا کند یا نه که نمی دونیم ما ظرفیت نداریم ما جنبه نداریم فرهنگشو نداریم عرض کنم تاب عطر  گل یاس نداریم بدمون میاد از عطر محمدی اصلا به حظور شما عرض شود بدیم ضعیفیم گول شیطان میخوریم نمی ارزیم آقا نرسیده ایم به اون حد کمال ایراد از ماست اگر نمی بینیم ایشون رو نه ایراد از بابای یهودی ما چه کار به بهود داریم مگه معامله ای هست اینا بهونه است که بگیم نگاه کن و به مسلمون بد نگاه نکنیم مثال مزنیم که بد میخوای دین یهود و اسرائیل مثل اونا که حتی ادعای خدایی هم میکنند دارند چه کارهایی میکنند حالا خودمون مشکل داریم ها ولی اتحادمون رو حفظ می نماییم و این خوبه تا مثل کشورهای مسلمانمون مسلمون به جان مسلمون بافته این خیلی بده می بینی ظرفیت نیست میگی چه کار کنیم؟...