اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

zannnnnnnn

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

لذا می بینی که میگن تو برای عالم خلق شی یا عالم؟؟ یعنی برای شما.

آقا مو یه حسی دارم گذشته از حس یعنی حس که نه یعنی الان بخوام بر توی شهر میدونی مثل کی برخورد میشه مثل یه زن جوان خوب جوان خوبه که نره بیرون و یه سری آدم برای امنیت اصلا میدونی من یه اعتقادی دارم که زن جوان باید دچار بدبینی مثل من باشه نمیشه گفت بدبینی نباید راحت بتونه بیاد بیرون باید همیشه احساس کنه در معرض دید جاسوسان و دوربین هاست و مراقبند حتی بگذریم بین خودمون باشه حتی توی خونه اش که شوهرش رو هم اذیت نکند زیاد و مطیع باشه البته نه که جاسوس بازی درست کنیم یعنی میگم راحت نباشه که هر جا خواست بره هر پوششی هر فتنه ای تا بعدا عقده کنه و گلیشفته بشه ! ! ! لذا ما که جوانیم اینطوری هستیم یعنی سیستم بندی اطلاعاتیمون اینطوری الان بخوام برم بیرون مثل فضای سایبری در خیالاتم امن نیستم روم نمیشه احساس می کنم یه سری آدم هستند که وظیفه شون امنیته و به بهانه ی امنیت کشور و منطقه و کشور که هیچ محله ی نزدیک و دور شهری هم که شده میخوان روی سرمون سوار بشوند و دستشون در کاسه ی مغازه دار و چه میدونم تاکسی و هر کاری که بخوام بکنم آقا ناچارا و بدون عذرا باید اگه پام رو بیخودی گذاشتم بیرون و تنها بودم مخصوصا با این طرفم لذا یه حس زنانگی دارم اینا هم دارند کار میکنند حتی لباس نظامی می ترسند بپوشند یا اصلا وارد شغل مغازه دار تاکسی دار هر کس که داره زندگی میکنه شده اند لذا به جای خوشبینی بد بینم جون من یه سری محدودیت هایی دارم که کسان دیگر ندارند حالا بچه بودیم درس میخوندیم راحت ولی الان با یه سری آدم هایی طرفیم که نه که مراقبمون باشند هوامون رو دارند و همین که مثل مردم عادی نیستیم به هر بهونه ای به بهونه ی دشمن بد به بهونه ی وبلاگ خوب هر بهونه ای که هوامونو دارند لذا را حت نمیتونم برم بیرون معلوم نیست کینه به دندان بگیرند اصلا منو تا چه حد بشناسند کاملا بدبینم لذا کارهای اداریم رو اصلا یه پرونده بگیرم و نمی دونم ثبت نان کنم و دکتر برم  و اینا رو تنهایی اصلا نمی تونم!!! لذا دیگه در نظر بگیر یه همیچین آدم بدبینی بخواد با یه شغال های جامعه زندگی کنه اصلا بخواد زن بگیره بخواد رانندگی کنه!!! لذا راه هارو احساس میکنم بسته اند دو قدم از خونه دور بشم تنهایی میگم کاش برمی گشتم خونه! حس بدی دارم دارم میرم تنهایی حرم توی اتوبوس نشسته بودم منصرفم می کرد فکرم اصلا ناامیدم میکرد شیطان که برگرد گرچه توجه نمی کردم ولی اگر با مامانم باشم دیگه بدبین نیستند که دنبال دخترم دنبال خرابکاری دنبال بمب گذاری مخوصا حالا که هنوز درسم رو نمیخونم لذاا آدم برای دنیا خلق شده یا دنیا باید بر سرش سوار بشه؟؟ خوب معلومه ما باید بهره ببریم و استفاده کنیم از دنیا و امکانات لذا راه بسته اند حالا نه من ولی عده هستند که احساس راحتی نمی کنند مثل من و این حس زنانگی که در من وجود داره و با اعتماد به نقس من میتوانم حلش کنم و توجه نکنم گرچه رانندگی و ثبت نام اداری و اینا از دستم بر نمی آد خلاصه غلبه بر ترس میککنم ولی یه سری زن ها و دخترهایی هستند که گرفتارند و همچین حس بدی دارند نسبت به جمهوری لذا گوشه گیرند و این حس زنانگی هم در من حس گرچه روزی غلبه می کنم ولی اینا چی کار کنند . گفنم صحبت کنم فضاش باز شه!!!


  • محمد علی رضائیان جهرمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی