اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

ewfg

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا دوباره برگشتم به عجب و دیگه الان متاسفانه شوخی ندارم و بحث خنده دار نیست که...........

آقا تو فیلم هام هم گفتم خودم رو میبینم و اینا حالا بزار اینطوری بگویم امشبم رفتم مسجد ولی چون خدا خوشش اومده بودد به برکت حضرت اباالفضل عجب من که حالا توضیح میدهم رو ببینم که دارم و نشونم داد این خوره رو که حالا توضیح میدهم اینکه آقا خدا میخواست به برکت حضرت نشونم بده و شایدم تا حدی ولی از آینده خبر ندارم که بالاخره شایدتم برطرفش کنه ولی بعید میبینم چون ابزار خاص شیاطین هست عجب و میزنه زمین آدم رو هااااااا. خلاصه میخواست نشونم بده خدا با شبکه ی پرس تی وی نشون داد آو بهانه اش این بود که ما نشسته بودیم و نگاه میکردیم یه خارجی بود شبکه ی پرس که خدا لعنتشون کنه که جلوش رو گرفته اند اینا بگذریم آقا مجری ای داشت که با نام جرج نامی که خیلی آقا حرفه ای بود خارجی بودا ولی در مورد اسرائیل صحبت می کردم ومن حدود حداکثر 15% انگلیسی شو شاید فهمیده باشم که چی میگفت ولی این چنین فردی با این کملات که مجری گری میککرد و یه راست حرف میزد منو به فککر خودم انداخت که 10 دقیقه نمیتونم درمورد اسرائیل صحبت کنم جلوی روی مردم و بااین همه دشمتن خونخوار بعد این درحدی صحبت می ککرد که تازه جلوی دوربین باشه یعنی اندیشمندانه البته سنی ازش گذشته بود و خدا اینطوری پف کردن عجب من رو خوابانید و بدش هم رفتم مسجد البته برای خوابیدن عجب راه هایی پیشنهاد میشه یکی احوال بزرگان و کرامانشون بخونی یکی از دست بابات کتک بخوری مثلا یکی چینین برنامه هایی نگاه کنی و بفهمی هیچی حالیت نیست ولی مهم تر از همه اینه که خدا باید برطرفش کنه وگرنه بیککار بشینی دشمن شیطان آمادست و خدا باید بخواد به یه بهونه وگرنه من کوچیکم که بودم سر مسائل غیراخلاقیم که صحبت ککردم اینککه آقا گناه میکردما ولی در پست بعدیم عجبم کمتر میشد و شکسته میشدم یعنی گناهم باعث میشد که خوار بشم ولی پیشرفت میکردم و بدیش فقط این بود که یه عده منو باز بزرگ میدیدند الان شما نشستی بیککار اینجا خوب؟ و نوازنده نیستی خوب میتونی یاد بگگیری و مثل خودش رو بزنی بعد به خود علاوه بر اینکه بیکار نشستی میگی من یه آهنگ هم نمیتونم بسازم و خودت رو پایین میگیری و نوازنده رو می پرستی الان حرفم این نیست یعنی میگم یه خورده ای از عجب هم به واسطه شماست که می پرستید در من به وجود میاد وگرنه اگه من جلوی خودم رومیگرفتم و یه هفته یه ماه هیچی نمی نوشتم خوب میشد شاید و خدا عجبم رو مفصل میزد.

آقا عجب میگه که وبلاگ من خوبه و جایگاهی داره عجب میگه تو بنده ی خوب خداوندی چه طور میگی من بنده ی خوب خدا هستم در حالیکه گناه کرده ای در حالیکه ائمه ی معصوم جرات نکردند در دعاهاشون بگن هیچ درست این ولی خودشون رو پایین میگرفتند و جز گناهکارا تا این حد ببرید دعا بخونید یعنی همین که من وبلاگ رو بالا بگیرم همین به همین راحتی.

آقا شما عجب نداشته باش و خودبزرگ بین نباش و تنها خودت را ننگر و خودت را وبلاگ خودت را کار خودت را ننگر این باعث میشه که اگه از خدا هم دوری عاقبت به خیر بشوی من الان تو مسچئ حدودد 10 جمله ککه بیام بگم اینجا فکر کرده ام به جای اینکه به فکر خدا باشم اصلا خدا چه معنی داره؟ عجب انقدر خطرناکه ها شما اگه معنای عجب رو بفهمی اگه معنای حسود رو بفهمی معنای چیزی که میخونی در نماز رو بفهمی اینه که به جایی رسیده ای وگرنه به بابای خارجی بگو غیبت نکن نمیفهمه که چرا غیبت بده و معنای غیبت رو اصلا نمی فهمه بگو حسود نباش میگه چه عیب داره اصلا معنای حسود رو نمیفهمه  نمیدونه چرا بده و بد نمیشامرتش یعنی چه تقوا؟ حسش نکردده توضیح هم بدهی بهش که یعنی رشک بردن مثلا چون خودش فاقد اون صفته و زشت نمیشمارتش پس نفهیده البته در نماز خوندن بعضی آیات سنگیه و معناشو شاید ما درک نکنیم نگاه کلی میگم در نماز که حواس پرت نباشه و در کل نماز ذکر اکبر است ودرکل بیدار باشیم حالا تا حدی که دستمونه بیدار باشیم و حواسمون پرت نباشه بعدها اگر گنهاکاریم و درک نمیکنیم بیدارباشیم حالا و اگه گنهکارنیستیم هم بیدار باشیم تا اون اندازه که دستمون  وما یکی از اهدافمون از نماز خوندن معنای درونشه که بفهمیم.خلاصه انقدر بیماری عجب خطرناک بود در من که آقا داشتم نماز میخوندم به فککرش بودم و همه ی بدبختیام رو دیدم از خود بزرگ بینی هست یعتی نگاه می کردم به نیتم میدیدم خرابه نیت برای خدا نیست برای شنیدن شما داشته ام تماز میخوندم آقا همه ی بیماری ها از اینه بزرگ بینی خود و بر طرف نمیشه تا خدا نخواد و میزنه زمین البته باید تمرین کرد آقا میدیدم که این همه نگران بودم از خدا میخواستم نگام کنه فکر میکردم برای گناههام خدا نگام نمیکنه دیگه نامید شده بودم و همش از گناهام میدونستم در حالیکه عجب داشته ام و حالا نمدونم که در آینده آیا عجبم بخوابه یا نه اینو من نمیدونم انشالله اگه شما کنار بیان با ما و دست پلید دشمن خونخوار نخواد وارد حیطه کنه ان شالله رفع بشه و کار نداشته باش به ما که بیاییم بالا اگه بیام میزنه زمین و عجب نمییزاره و بزررگ نشمارید منو و من خوارم وگرنه مصلحت عوض نمیشه که خودم رو بزرگ نبینم و عجب هم با تکبر فرق داره که باید زن داشته باشد عجب اینه که خودت را در خلوت بزرگ میبینی و پیش خودت ولی نکبر یه آدمی هست که تو ازون خودت رو بالاتر میدونید.

  • محمد علی رضائیان جهرمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی