اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۴۱۳ مطلب با موضوع «تفکرات اجتماعی» ثبت شده است

فرهنگ برهنگی

يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۴۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

نمی دونم چی شد که مطلبی به دلم خطور کرد الان به جز دشمنی با داعش فضای جنگ موشکی و نوشتاری و فرهنگی است و به قول بابا بزرگم اگر اینا یعنی ترروریستای سوریه که اونموقه ها تیلیویزیون نشون میداد پاشون به ایران وا شه با مسلسل تکه تکهشون میکنن حالا حرفم این نبود یه موضوعیه که باید توجه بشه و به دلم خورده و اون اینه که با توجه به اینکه داداش خط فکری مارو ول کن شیکار داری خلاصه آقا با توجه به اینکه فیلم های ایام جنگ میسازیم تا مگر جنگی شویم و با فرهنگ میخایم درستش کنیم و کارتی فرهنگی ولی نکته اینجاست که آقا جهادی که مثل ایام جنگ تحمیلی همه همه دل بودن که برن جبهه و تشویق میکردن چرا نظام ما طوری شده که چه در سیاست چه در روان چه مذهب فرهنگ شهادت طلبی که نه یعنی آقا کسی اگر به صورت جنگ تحمیلی بخواد جهاد کنه از مردان رو میگوییم اینا وقا اولا فضاشون فرق داره و لزوما اسلحه گرم تو دستشون نیست دوما چرا نظام اینارو معاند و تکفیری و ضد منافع و یا روانی میدونه یعنی من اگر وبلاگ دارم و شلوق کنم و اگه راهم حتی حق باشه در دید نظام یه آدم معاندم یا روانی که آقا یاددیدگاه ها خرابه یا یه عده دارن چپاول میکنن یا عده شغلشون جنگه و جهاد بر همه نیست یا ما که جنگی هستیم آقا اصلا روانمون رو روانپزشک در سیستمش نیست جهاد و شهادت حالا من حاظر نیستم و بلدم نیستم با آمریکا و داعش بجنگم و میترسم و سوسکم بچه هارو میگم چرا در ایام جنگ تت حالا تحقیق بشه که آیا دیدگاه هست که عوض شده آیا دین رفته آیا غرب اومده در کشور آیا ایده عوض شده آیا صحنه عوض شده آیا ما خلیم آیا چه شده...و همش با فیلم نمیشه درست کرد فیلم جنگی اوضاع رو آروم و مسکن هست در درجه اول وگرنه معراجی ها چی میگه آقا در جنگ طرف سرش می پرید شهید میشد جای بازی نبود اونیکی دست میداد و این فرهنگه که جانباز بشیم و شهید نه که فیلم ها بخاد گول بزنه که بفرما جنگ خوشه نه بابا جنگ‌تلخ و ترس و سخته و فضای زشت و نکبت باری داره که در واقعیت نمیگنجه و ما باید سعی کنیم که نجنگیم

صبر و حلم

يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۱۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یکی از ایرادایی که بنده خبر دارم بحمدالله از خودم و خعلی های دیگر دارند و خبر ندارم و خودشونم ندارند در همه زمینه ای جهاد خوردن اصلا نمیشه جهتگیری کرد خود کلمه ی صبر و صبرداشتن خودش عامل و زمینه است که نمیخاد بگی مثلا توی عامل خوردن صبر داشته باش بلکه باید گفت صبر داشته که تو خوردن هم صبر خوبه مثلا آروم بخور و عجله نکن صبر رو من چند سال پیش شاید معناشو باز کرده باشم که معنای متفاوتی داره هرجا اینجا تو خوردن یعنی هنگام خوردن شاید یعنی تند نخور و شمرده شمرده و لقمه به لقمه بعد قبل از نهار صبر میتونه معنای متفاوتی بده ولی عموما یه نوع درنگ و توجه تمرکز و یا حتی حواس پرتی و تفکر و اندیشه و مکث هست یعنی الان شما به ذهنت یهو میخوره خواهران غریب رو دانلود کنی این کار رو در هنگام جنگ تفکر و شلوقی شتابانه انجام نده چون یه گروه باید برسن یه گروه دیگه دارن مبدا فکرتو میخونن وشغلشون اینه که افراد رو شناسایی کردن میگن اون وسوسه ش کرد که اینکارو کنه و بعد فتنه و کوبیدن و در جنگ هم باید صبر کرد هم عجله یعنی در کار خیر اگه یادت میره بنویسذیا عجله کن که اینو میخاستم بگم ولی برعکسشم هست و خطورات شیطان هم هست ینی شیطان میگه امروز آش بخر آقا شما اصلا گول میخای بخوری و دلت کشیده و گناه هم نیست ولی خودتو لو نده و زود اقدام نکن چهارتا دلیل بتراش برو بگو به خاطر خودم نه بخ خاطر فلانی  مامان من میخام برم آش بخرم نه که زود لباستو بپوشی اصلا در الهام شیطانی مسله ی وسوسه هست شیطان اگه دید نوکرشی ولت نمیکنه ولی اگه صبر داشته باشی و حتی اقدام بکنی هم ولی صبر کنی اول فضات به نفعت عوض میشه و به آشتم میرسی نهایتا که دلت کشیده بود ولی اگه صبر نکردی پشت سرت حرفردر میارن و شیطانم قوی تر میشه ولی من اگهذصبر کنم خعلی از مسایل یادم میرهذچون قرص میخورم و هوامو هم دارن از شیطان دورتررم و قرصه کارش اینه که خط فکری منو بخونه که از کی دستور میگرم وگرنه الان اگه قرص نمیخوردم رند بودم و همش حالت کسالت و بدبختی گرفتم صبر خعلی خوبه و حدیث زیاد اومده و بحث درموردش زیاد شده اصلا آیه ی صریحه که اصلا اگه من عالم بودم صبر رو در احکام و جز فروع دین میکردم مساله سیاسیه که خوبه در این مورد صحبت بشه در مورد صبر به جا من خودم اگر تحقیق میکردم و فکر میکردم و مینوشتم و پاکنویس میکردم صحبتم رو یه مقالهذی خوب میدادم بیرون میگن فکر کن و صحبت کن یعنی صبر کن و صحبت کن

پرستش بدبختانه

يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۲۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه مساله ای هست حالا من تخصص ندارم فقط فضاشو میگم وراه رفته شده است که عرض میکنم که یعنی صحبت و تحقیق بشه و اون تحقیق درمورد فردی است که الگو شده و یا داره پرستش میشه این دیگر خودش نیست درسته فضاهایی داره ولی اعمال و کردار و صحبت هاش داره یه عده رو نه راهنمایی ساده بلکه یه عده دارن میپرستنش و این حدش متفاوته یعنی بعضی ها پرستششون اینطوریه که خوشبین و اعتماد دارن یعنی یارو قیافش رو ببینن همین عکسش رو فیلمش رو صداش رو براساس ظاهری حتی یه چیزایی و هدایت هایی و اسراری حالا بسته و بستگی داره می یابند این افراد یعنی مثلا یارو داره حرف عادی میزنه تو جمع ولی انگار داره طرف رو هدایت خاص میکنه و جوابم میابه طرف خوب این خطرناکه ولی یکی دیگه پرستشش طوریه درجای دیگه که طرف اگر اشتباه کنه فتنه میشه یعنی یه جاهلی فکر میکنه اگر یارو فحش داد منم باید بدم خوب این دیگه خطرناکتره وضع و یه عده ی فتنه گر سواستفاده میکنن اصلا مسئله ی پرستش در عارفا هست یعنی من بابا بزرگم تو خونه داره با مادربزرگم حرف میزنه صحبتش الهام بخشه به من و این عجیبه و آخوندا همینطور پرستش میشن و هادی اند و طوری الهام گرفته میشه از بزرگان که خاص هست و اصلا زن روا است که شوهرش رو بپرسته ولی عادت میکنن به هم و دشمنی بینشون میاندازن مگر شوهر اولیای خدا باشه و رندانه عوض کنه و بتونه خودش و زنش رو رندانه به بهشت ببره و طوری که زنش نفهمه که این داره بازیش میده بازی رستگاریت ولی شرایطش رو در نظر داشته باش من حالا نمیدونم این الهامی که از عارف در کلام عادی صورت پذیرفته و ایشون داره سخنرانی و حرف عادی میزنه ولی من الهامن تو دلم حرف دیکری رو خدا میاندازه به موجب بزرگی طرف حالا این عارفه خودشم متوجه هست که ما همزمان یه چیز جدیدی و خاصی فهمیدیم که بستکی داره چقدر قوی باشه و حال داشته باشه و بخاد پیگیری کنه و به ما فکر کنه یا نه  و طرف دیگه خودش نیست و تقدیرش و آزادیش سلب شده ولی خدا اجرش میده و جوان ها هم نباید پرستش بشن عموما و خطرناکه ناپخته ان خوب یه کم در این مورد حرف بزنیم خوبه و البته باید گفت هرجا که نوری از اهل بیت و قرآن و دعا باشه اینطوریه یعنی داری قرآن میخونیا ولی ممکنه یه مسئله ی دیگه بفهمی و ساده بگم خدا به دلت می اندازه اون خدایی که گمش کردیم!!!

هیاهوی عکس

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۴۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امشبی چند ده دقه پیش داشتم این عکسرو در یکی از همین برنامه های اجتماعی که اسمش چتیمیتی هست نگاه میکردم گفتم عکسش رو بزارم که اگه گفتیم مثلا منظره فکرا بد نباشه ما قبلانم در ضمن فضایی داشتیم که همش فکرها با نوشته هام اکسی بود و اون موقع وبلاگا کمتر بود و سلطه چیز دیگر بود و فاجعه بود نمیشد حرف زد و آدمای قدرت دارم وضعشون بد بود در اینترنت چون هم فیلتر میکردن هم نظرات و عمده کارشون بود و همش فکرا خراب مام گویشمون یه کم مشکل داره و حتی صواستفاده میکردن در جاهای فساد از نحوه نوشتنم که بدبختی ای ما کشیدیم و نظرا بهم بد بود و بدبین بودن نسبت بهم که گذشت حالا کار ندارم میگفتم آقا ما داشتیم میگشتیم بین عکسا این عکسو که دیدیم به دلم خورد از عالم بالا که خودت زیبا ببین عکس رو یعنی کاری کن که در فضا قرار بگیری و جالب باشه برات درصورتیکه عکس زنان هیجانش لااقل برای من توجه بیشتر جلب میکنن اینا که کم اهمیت میشه و خوشمون نمیاد از این عکس منظره که گذاشنم در دید اول با نگاه اول ولی باید کاری کرد که خوضموم بیاد و برداشت و وقت و کار کرد و گذاشت روی عکس منظره که اگه مطابق میل هم نیست یه کم فکر کنیم و همینطوری ساده از عکسه نگذریم یعنی الان شما میدونید که شبکه ی اینستاگرام میلیون ها و میلیلردا عکس داره که جوانان ساده از کنارشون رد میشن و اگه نگاه کنید به عکس که در واقعیت بریم زیر درخت چای بنوشیم خعلی حال میده تا ساده ازش بگذریم البته من خبره نیستم که عکس و صفحه ی مجاز تا چه حاد باید به واقعیت ربطش بدیم چون خعلی موقه ها فریبه فوتوشاپه یا حتی فوتوشاپ هم نباشه عکس که البته حقه اش بدبین کرده مارو نسبت به عکس واقعی گذشته از این محدودیت ها و فیلترهایی من دارم که به واسطه اش خودم رو مثلا اگه زن خوشکلی ببینم عکسش رو جلب توجه آنچنانی نمیکنه و در خیال صاحب نمیدونم زنه رو که بگم به خودم آیا من باهاش ازدواج میکنم مثلا یا خیال ببافم که خدایا یه حوری مثل این بده اینکارارو من تو عکس دیدن نمیکنم و وقت نمیزارم و صاحب خود و واقعی نمیکنم که اگه در شرایط واقعی این زن بیاد چه خواهم اصلا خیال نمیبافم و از عکسا میگذرم و اهمیت نداره ولی اگر با یه دختر عجوزه ی زشتری روبرو بشم ممکنه قلبم بزنه در واقعیت میگما و خعلی به جوانب کار حظورا که کنارهمیم مثلا فکر میکنم و فکرم رو مشغول میکنه اگه حظوری در خدمت دختری برسم یعنی اگر مشغولم هم نکنه منتهی بیشتر از عکس اهمیت میدم به موضوع که نمیدونم باید در عکس های مجاز هم وقت بزارم برای اهمیت دادن به موضوع آخه عکس دختر و زن مردم که من صاحبش نیستم ولی باز باید به جوانب کار فکر کرد حالا نه عکس دختر مردم بلکه بهذجوانب محیط که خوشم نیومد ولی کاری کنم کهدمنظره رو در واقعیت ببینم ببین چه حالی میده در این منظره بشینی و طبع شاعرانه تم گل میکنه در این تصویر اگر واقعا بری این بهشت رو پیدا و خیالم دست یافتنیه یعنی میگن بزرگان که مجاز پلی است به واقعیت ولی ممکنه تحریک عکس مجاز اگه زشت باشه خوب بله ضرر میزنه باید خوبی هارو دید بالخره البته من خودم اینطوریم و ممکنه کار کنمذعوض شم و ممکنه شما فکرت خوب باشه و مثل من نباشی و پاک باشی دو سه سال پیش قبل از که از خودم فیلم سخنرانی بگیرم فضام بدبود روحی و اذیت شده بودم بعد با شخصی به نام نورعلی الهی در اینترنت آشنا شدم که این شخص میگفتن روانی بوده و حرف ضدش زیاده یه کتابش رو اونموقع که خوندم نوشته بود که تا حدود شاید حالا یادم نیست کمتر از صدسال دیگه دستگاهی ساخته میشه که فیلم های ایام گذشته که فیلمبرداری نشده رو نشون خواهد داد و همه چیز رو عالم خودش همه چیز رو ضبط میکند که در تلوزیون ممکنه نمایش بدن حالا شاید حرف ماله بیش از شصت سال هفتادسال پیش باشه حالا کار نداریم اگر ما فیلم عاشورا رو هم بهمون نشون بدن ممکنه گریه نکنیم اقدر وضع خراب باشه تا واقعیت ولی بعضی عرفای خاص دیدن ماجرارو

تمدن

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۰۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

من بی تو چیزی نیستم یکی از چیزایی که باید در نظر گرفت اینه که یه عده شمارو باید درک کنن و خط فکریت رو میدونن و این نیاز ماست چه امام زمان چه یاران باوفایش خبر دارن که درد ما چیه ما الان کجاییم و آیا درک میشیم و شناخته میشیم یا نه و نباید این هارو راند که شما مثلا جاسوسید بلکه اگه درک نشی سیستم اشتباست و روانی میشیم واین بزرگواران هستند که کمک و یاوری و درکت میکنن که خعلی لازم بجا وخوبه و البته این یاران خاص هستند همیشه مگر اینکه با گناه برانیشون و خعلی زشته وگرنه اکر نباشن غمناک میشی ولی جوانان به اصطلاح به زن نیاز دارن که منبع احساساته ولی یکی که مثل من که وبلاگ داره اگر مظلومم بشه به خاطر استادش تا بالاتر نه که خودش واقعا اعجوبه ای باشه نه ما به هم وصلیم ما به هم مریض میشیم و شما دیگه بهتر میدونید در ماجرای کربلا حضرت زینب سلام الله علیها به جتی اینکه غمخوار داشته باشه که برادرش شهید شده و مصیبت سخت وارده به جاش داشت شکنجه ی سخت هم میشد چه روحی چه چیزای دیگه واگر مثلا امامش حضور نداشت حضرت سجاد بعد خعلی دشوار میشد ما الان آدم هایی داریم که بیمار حضرت زینبند و همیشه آشفته و داغون و دیگه همین دیگه روانشناسان یه بخشی از  کارشون اینه که دیگران رو درک کنند و حالش رو بدونن و موقعیت روحی فکریشو ولی مثلا آیت الله خامنه ای ره رهبر عظیم و عزیزمون درک نمیشوند و درد و نگرانی خودشون رو در دل نگه داشتن و نمیتونن بگن و این داغ تو سینه شون هست پس نباید خعلی مقایسه کرد مثلا کسانی که میرن خارج اینا غریب میشن و یه مرتبه خواننده میشن که داخل ایران هم نمونه ش پیدا نمیشهذو غم‌تو سینه دارن چون اونجا دورند از محبت بزرگان و خوبی های ایرانی و درک نمیشن اونجا و دلشون میگیره البته عوامل دیگه هم هست ولی خعلی بده آدم درک نشه و دوروبرش یه عده باشن که هیچ حالتو ندونن و مسخره کنند و نشناسنت و اینا بده که اگه کنیم از بزرگان ممکنه دور بشیم گناه کبیره و عاق والدین و اینا که رحمت خدا قطع بشه وگرنه هرچه قدر بالا بیای کسی هست که حرف دلتو بدونه و غمخوار و همدرت باشه نه که ناشناخته بمونی و بگی بله ما فلانیم و هیچکه راز دلمومن رو و دردمون رو نمیدونه نه غلطه بالخره صاحب داریم 

واکنش عجیب فکری

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۰۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه کم از خودم بگم اینکه این روزا یه خورده فیلم نگاه کردم و مخصوصا فیلم های کلاسیک و یه واقعیتی از ضعف و جاهلیم فهمیدم با توجه به اینکه فیلم رو ایام کودکی دیده بودم و یه برداشت داشتم ولی الان بعضا برداشت های برعکس و در آینده هم دوباره برداشت ها و فهم ودرکهام برای منی که ادعام میشه وجود خواهد داشت که اولا من اگه بگن و بیارن متن نوشته ی شش سال پیش که حالا نمیدونم چی بوده و دیدگاهم رو بیارن میگم حرف همونی که زدم و درست بوده البته ماجرا سیاسیه و سیاست هرزمانی فرق داره ولی با این وجود بازم دیدگاه عقلیم مخصوصا فرق داره و غلط بوده برداشتم از بعضی مسائل که الهام نشده و دید خودم بوده البته من کمتر گزارش دادم از دیدکاه خودم ولی باید تجدید نظر جهانبینی کنم ولی نوشته ی اون موقع تو دستم نیست اینو میگم چون بزرگترا حساب میبردن از کلامم و منو هم نمیشناختن و این ترسشون رو بیشتر میکرد  دوما چی میخواستم بگم؟ حالا اگه یادم اومد میگم چون برای که یادم بمونه دونکته رو همزمان با کلمه ی اولا شروع میکنم که یادم رفت رشته کلام بله خلاصه آقا ما امروز داشتیم فیلم خواهران غریب رو دانلود کردیم و دارم میبینم وسطش یه کتابی گفت خسروی خدابیامرز به نام خشم فرشتگان این شد که کتاب رمان رو دانلود کردم و یه سری هم به وبلاگ زدم چند نکته بگم آقا ما تو کودکی مثلا این فیلم رو اگه چندین سال پیش میدیدم و دیدم اصلا دیدگاهم اینطور نبود آهان دوما اینکه شما اگه اخبار رو نگاه کنی هدایت نمیشی به صپرت خاص ولی اثر یه فیلم بیشتره فیلم سینمایی برای هدایت خاص تا سریال و حتی تا اخبار و برنامه تلوزیون یعمی الان من دیدم آینده رو در نقش خسرو شکیبایی در خواهران غریب البته نه که بگم مثل اونه ولی شرایط و فضا رو درک کردم و اما سوما اینکه من نسبت به خسرو یه فرد عادی میدیدم و بیشتر به نورانیتی و اون زیبایی هایی که ایام کودکی شبیه به خارجی ها بودن بچه ها  مدنظرم بود ولی الان با توجه به اینکه ممکنه گنهکارتر باشم در مقایسه با کودکی ولی مشاهده میکردم که افراد بازیگر در فیلم مثلا خواهران غریب همه از زیباترین افراد در نظرم بودن و نخبه چرا اینکه رنج هایی کشیدم خودم چه خود خسرو خشکل بود چه افسانه بایگان چه خواهرا و مادربزرگه اینو من از نظر ظاهری گفتم فقط صدای خسرو معرکه بود حالا که میخونم خودم میفهمم این بازیگر نخبه بوده و الکی بزرگش نکردن و این همه بزرگداشت الکی نیست وواقعا کمبودش حس میشه وقتی میبینم که با این همه کلیپ شاگرده شاگرد خسرو هم حساب نمیشم وقتی خودم اومدم تو میدون به عنوان هنرمند بله حالا میفهمم علاوه بر /خود فیلنامه من سریال پهلوانان نمیمرند رو هم دنبال کردم اون موقه ها میگفتم این میخاد حجاب رو نشون بده و نظرم بد بود و خعلی سطحی مینگریستم ولی حقایقی رو میگن این فیلم ها که سیاست امروز و گمشده ی ماست البته اون موقه ها کوچیک بودم که میذاشت ولی حالا تازه میفهمم که باید جوانان این سریال های کلاسیک رو حتما یه مروری بکنن در خلوت و وقت بزارن که هدایت خاصی هست که دیگه الان فضای بازگشت اون فیلم ها نیست و فیلم و‌فرهنگش اسلحه ی خوب و قوی است و این سریال فضای گذشته رو خوب زنده میکنه و بازیگران مرده حتی ممکنه حجت بشن برای ما زنده ها و فضا ی سیاسی نظامی فرهنگی مدنی رو در تجسم و روان و الهام و صحبت مردگان باما و حتی ممکنه هدایت لحظه ای و غیر ناخوداگاه بلکه عینی واضح توسط این سریال ها اگه مرور کنیم مخصوصا جوان ها که ناپخته ایم و مغرور و هنوز شیوه ی زندگی کردن بلد نیستیم و دنبال استادیم و میتونیم بهتر حرف بزنیم و عمل کنیم ولی جاهلیم این ها کمک میشه بامرور فیلم وواقعا جای ما خالی بوده و فقر داریم که کودک بودیم ودنفهمیدیم و چهارم هم همینکه برداشت الان اگه جات گرم و نرم باشه یعنی فضای روحی خوبی داشته باشی با زمانی که روانتا اعصاب خورد باشه برداشت از فیلم فرق داره یعنی در آینده باز نکاتی رو میفهمیم از فیلم که الان نمیفهمیم حالا همه ی فیلم ها همینطوره اگه قوی باشه یعنی بازیگر عمدتا حرفش از بازیش در مقام خعلی بالاتری ممکنه باشه که توجهمون جلب نیست و این ها هم روزیه یعنی هر دیالوگ فیلم قوی برای یه جمع خاصی ممکنه باشه حالا کار نداریم اینو میگم که آقا شما موقعی فیلم رو‌فهمیدی که چمد تا دیالوگ و بازی در ذهنت به یاد بمونه که سخت ولی لااقل موقعی این فیلمهایی که میسازن رو فهمیدی که اگه باز جلوت بزارن بگی تکراریه و نکته ی خاص جدیدی دیگه نفهمی آخه وقتی تکرارشو هم بزارن تازه نکات باز میشه و توجهاتی که مخصوصا در جوان ها که دنبال هیجان هستن کمتر میشه در تکرار و توجه جلب میشه و اگه دوسال دیگه هم ببینی خاطره هست حتی اگر عقلت بالاتر نره ولی هر چه سن بالاتر بره حوصله ی آموزش و عقل و یادگیرث کمتر میشه و تعداد فیلم ها بیشتر مثل روزی روزگاری یا پهلوانان نمیمیرند و خوش رکاب و سریال قطار ابدی و... و آخرن اینکه نکته باز نشد اینکه آقا راهی که خسرو در زندگی واقعی و در فیلم مثلا خواهران غریب رفته چون این دو زندگی و فیلم دوتاش موثر بوده و پیش همدبوده راه تضمینیه یعنی من که هنرمندم خعلی جلو برم الگوم میشه خسرو در این فیلم که مشهور بشم مثلت پس هدایت خاص صورت پذیرفته و هرکس از ما بخاد بره جلو به این فضای فیلم حتی اگه قوت قلب هم باشه و واقعی نباشه هم حتی نیاز خواهد یعنی بعضی فیلم ها داره راه گرفتاری امروز یا روزگار خود حضرت خضر رو‌نشون میده یعنی ما که نمیتونیم از امام زمان بالاتر بریم ولی راهیه که نخبگان گیر میکنن توش ولی ممکنه واقعی نباشه برای بچه ها مثلا برای بچه ها صداوسیما  کودکان رو عرض میکنم یه نفر جوان رو که ریش سفید داره میارن یعنی جوانی رو پیر میکن و ریش و پشم و عصا براش مثزارن و این هی میپره بالا و بچه ها جیغ و‌دست و هورا میکشن یا مثلا شخصیت جا افتاده ی عروسکی از فیلم نوروزی کلاه قرمزی میسازن که این بچه ها بزرگدمیشن نا امید نشن و پیر شدن امری عادی باشه و ناتوانی و این رو باز ظاهری گفتیم ولی فیلمدها ایده آل هایی دارن که قهرمانان و نخبگان نمیتونن در واقعیت برسند و قهرمان مملکت جمهوری بشن!!!

بله میگن صداوسیما دانشگاه است خودش و خدا کنه دنبال علم باشیم ما دختر و دانشگاه خانه و اینا و درسته که چیزی جای کتاب رو نمیگیره ولی استاد و نخبه امروزی که حال کتاب رو نداره لااقل زیاد فیلم میبینه که امیدوارم حوصله داشته باشیم

قدرت ماسود

جمعه, ۱۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۰۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

یکی از موضوعاتی که قبل فتنه بود و ما داشتیم میسوختیم و میساختیم همین بود که فساد در حکومت بود چراینکه اول مار بودیم و مافیاها ناشناس بودن و جلویشون رو نمیشه یعنی نمیشد گرفت که ما در فتنه ی هشتاد و هشت مشاهده کردیم در شهر ما قوی کار شد یعنی مافیا که دستش به پلیس هم وصل بود و روانپزشک و قدرت یه مرتبه یارو میومد میگفت میخام بخت فلان رو ببندم و پول میداد یا زور داشت و به هدفشم میرسید و پول و زور به قول گروه کیوسک صحنه رو عوض میکنه پس صبر کن اگه میتونی زنده بمونی چرااینکه مافیا و خاله زنک بازی در جایی حتی تا در ده سال پیش دستور میدادن و آدم میکشتن و فضاشون باز بود حالا اینو میگم که دوروبر خودم پلیس داشت پلیس رو گول میزد یعنی اگه بزرگواری مثل من میخاست بره مسافرت جهرم پلیس مقتدر باید یه فضایی رو بر دیگر پلیس که قدرتم داشت میچید یعنی زندگی خصوصی ما هزار رنگ داشت و فضای بی اعتمادی بود به من لذا نظم وجود نداشت و حتی صحبت از خیانت و قتل بود و زن ها در حکومت دست داشتن و غرض ورزی شخصی داشتن که دیگه الان بهتر شد گرچه بعضی از خوبان هم و خالصان بین این ها اینا هم سلب قدرت شد ازشون و سوختن ولی خووب قدرت رو قوه ی قضاییه از دست مافیا گرفت بعد از فتنه که جنبه ی بد هم داشت که مردم قدرتشون کمتر شد ولی هر کس سرجاش نشست نه که احساسی کشور جلو بره و هر زنی حکومت کنه بر سرما و چندگانگی روان و اعصاب و قدرت و برخورد و منش به وجود بیاد حالا من فضای خودم رو میگم ولی شما باید کارشناسانه به مسئله ش نگاه کنیم و دیگه نباید به عقب بازگرده کشور و هم خودم داستان تیمارستان رفتنم ربط داره به این موضوع وقتی من میرقصم ربط داره به خاطر یه سری مقدس نما و حضرت امام سجاد می فرمایند در شعری قریب به این مضمون که اگر چیزی که در دله من هست رو و اون سر رو اون راز و حرف دلمو بگم میترسم همین مسلمانان منو بکشتند منظور مسیحی و یهودی نیست بلکه همین مقدس نماهاست که مسلمونن و خشکند و این موضوع همیشه بوده و خواهد بود ولی بیا جلو و امید داشته باش که ما صاحب داریم که هوامونو داره خودش

مانور و حرکت چشم

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۲۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

ببین اینا برداشت خودمه و شکم دارم ولی شمام نامردی نکن مام تو جنگیم دیگه و اگه جهادت برای خدا باشه همیشه پیروزی هست و نه تکراری میشیم نه سلطه ی غرب را پذیرا یعنی اگر تا صدسال پیش به قبل جنگ تفنگذو شمشیر بوده الان جنگ تفکر هست یعنی واقعا درحال جنگیم و شیاطین و حتی مذهبی ها رو هم مجبور کردن بجنگن و مومنان حتی جاسوسی کنن وگرنه یه پسر یوز ایرانی هم نمیموند و همه نامرد و سلطه پذیر و نوکر غرب میماندند حالا من نمیدونم چقدر صلاحه این حرفا گفته بشه ولی ما خل که نیستیم و خودمم شک دارم حالا ما از یه منظر به قضیه مینگریم و از منظر چشم آقا این چشم خعلی حساسه و این مانوری که میده زبان هارو بسته و اندیشه هارو فروبرده و تسلط ها ایجاد شده یعنی من الان اگه مدرسه برم در حال جنگم اکر وبلاگ داشته باشم در حال جنگ حالا اول شکم به فرشته های خدا که این ها چیزی که من میبینم رو و مشاهدات من رو جایی ثبت و ضبط کنن که این کار توسط فرشته ها صورت میگیره ولی در قبال نصرت پروردگاری و یاری و ادب شدن من هست و ممکنه قطع بشه این تجسسشون و فضولیشون یا شغلشون وکارشون شغل فرشتگان رو عرض میکنم که اینذجای شبهه نداره و فقط شبهه ی من در جاسوسی توسط انس هست که آنچه میبینم همونطور که عرض شد آیا روی تلوزیون میاد یا نه یعنی من به گل قالی که نگاه کردم آیا به نقطه ای که تمرکز دارم رو انس با تکنولوژی پیشرفته میفهمه آیا خوب اینو شک دارم و اما سوم جن که این جن هم درون ما از چشم ما یقینا میتونه نقطه ی تمرکز تورو بفهمه و اینا زیادم هستن و از کودکی شیاطین حالا نگیم اجنه بلکه شیاطین تماما از داخل و بیرون نظاره گر و جنگی داریم ما یعنی شما چشمت بگرده و به سمت بالا بره یع معنی داره اگه بره سمت راست و بیاد چپ فورا یع معنی داره و روانشناسی ای هست که در افراد مختلف ممکنه تفاوت داشته باشه که شما در فیلم ها هم از روی چشم اگر خبره باشی میتونی بفهمی که طرف فکرش چی بود البته بر من حرامه اینکاره که اینو من سربسته گفتم که حرامه تو خود بدان اینارو هم که گفتم محض این بود که در محفلی بودیم و ما که مسجد میریم و آدما هستن این مسجد صاحب داره ولی در خونه شناسایی شده ایم و حرکت چشم خعلی جلب توجه نمیکنه ولی در مدارس و دانشگاهها که در حال جنگن و این نظامی ها و شغل هایی که دشمن میترسه و جلب توجه میکنه خودمون مجبورا داریم خودمون رو داغون میکنیم خوب میشه ذکر گفت شما فکرت رو آزاد نزار تا توسط مانور چشم تسلط یابند اگه فکرت رو توسط مانور چشم بفهمند فردا میشن مامانت و همون حرف مامانت و بابات که میزد رو و‌تو چشم میگفتی یعنی میگفتی بله قربان به والدین رو با همون لحن میزنن منتهی این دامه حالا شما نماز نمیخونی میگی چه دامی چه کشکی خلاصه چندتا روش رندی رو چند ماه پیش گفتیم اما این روش رو هم بدون در محافل جنگ کاربرد داره که آقا دید چشمی که سوال امتحان دانش آموز سرکلاس روانشناس دشمن داره از شیاطین در مدارس بازجویی میکنه و بچه رو در مدرسه و خانه بدست گرفته این روش اینه که شما اولا باید همیشه حوصله ی بازی دادنشون داشته باشی اگر میری بعضی مواقع به مسجد و اونجا در محافل جنگه خلاصه شما همیشه باید حوصله داضته باشی و اولا بدانی که دارن کنترلت میکنن و‌مخت رو روانشناسی پس باید حوصله ی گمراه کردن داشته باشی یا حالا ذکر بگی موقعی که تو مسجد آخونده حرف میزنه تار نفهمند که توجه ت و تمرکزت و حتی. چیزای دیگه چیه حالا من روانشناسی بلد نیستم دوما روش که میگیم اینه که شما ادای خودت رو سعی کن دربیاری یعنی اگر خوشت میاد باید بدوتی از حرفایی که خعلی خوشت میاد مانور چشمت چیه بعد توث مسجد که روحانی حرف میرنه ادای خودت و همون مانور رو در بیار که اولا برن سرکار دوما شناسایی نشی سوما بترسن دیگه و ولت کنن ولی ذکر گفتن بهتره و پیش خودمون توجه به درون و مانور چشم و کارای خودمون چون هرچه خودشناستر باشیم خداشناستریم و آخونده داره مطالب دین میگه ولی هنگامه جنگ سمی است اگر حواست به خودمون نباشه خلاصه شما همینکه به یه نقطه متمرکز شی و ذکر بگی خوبه شما اگر پنج تا صلوات برای هر که میبینی در مسجد متمرکز شه چشمت بهش و بفرسته خوبه و کارای زیادی میشه کرد که چشمت ومانور و حرکتش دست خودمون باشه نه که روانپزشک بفهمه و توسط کلامات فردا بیاد بدزتت و خوبی ها و لذات و همه چیزمون رو شناسایی کنن و اما بچه که داره درس میخونه نمیتونه هم رند بشه هم بجنگه با شیطان طوری که شناسایی نشه اگه بخاد ذکر بگه که درس رو‌نمیفهمه بله گفتیم این در حال جنگ دائمی است و کسی کن جهاد کنه و مومن باشه هرچند گنهکار خدا یاریش میده حتی بعد از گناه هم یعنی الان طرف گناه میکنه راهش خدایی میشه متعصفانه یکیش به خاطر جنگه نامتوازنه!!! ولی نباید کج بود.

و اما از موقعی که میشینی شما جلوی تلوزیون دیجیتاله دجال و نقطه به نقطه چشمت کنترله.

پس حرف دل که از روی چه میخونی کنترل چشمی دلی میشه پس بدان که تا یه کم چشمت ضعیف شد فورا عینک نزن و دنبالشم نرو که تسلط هرکاری هم بکنی رخ میده

منتهی دونکته ی دیگه یکی میزان و تعداد پلک زدن هم چیزایی رو لو میده و یکی دیگه باید تخصص داشته باشی که الان چه کنم ذکر گفتن خوبه ولی روش نهایی نیست یعنی ممکنه تمرکز دشمن الان که ذکر گفتی در مسجد برروی تو کم بشه که هم خوبه اگر ضعیفی هم بده که شما باید اگر قوی هستی بر اون دشمن تسلط پیدا کنی یعنی رند بشی نه که کاری بکنی که سراغت نیان این همیشه هدف نیست باید متخصص بود ینی استفاده از روش مختلف رو در جای خودش به کار برد تا دشمن خوار و ذلیل شه و زانو بزنه نه که فکرت رو کنترل و مسلط شه و بعدش دیگران رو هم بتونه مسلط کنه با روش هاش و توضیحاتش به شخص روانپزشک دیگر یعنی تسلط بر شما به صورت بخشنامه نباید بیرون بیاد وگرنه ذلیل درگاه میشی پس روش مختلف خوبه که حواست به خودت باشه اصلا یه روز تو مسجد دعا میخوندن من چشمم به نوشته دعا بود گفتم نکنه این قاری از چشم من که دعا رو دنبال میکنم از روی دعا میخونه و چنین مدیوم قوی ای هست که نبود و شک اشتباه بود ولی جن چرا و خعلی هم نمیخاد وسواس به خرج بدی بستگی به موقعیت جنگیت داره

دو نکته دیگه اینکه مهم نیست که بنی بشر همش به فکر تسلط و روانپزشک یا جن یعنی جن هم مثل ما مردم هستند و عقل و شعور دارن درست؟یعنی شما هرکاری کنی بالاخره در جاهایی در جنگ هستی و نشستی تو مجلسشون نمیشه گفت ولت کردن و شیطان دشمن قسمذخورده مومنه که گمراهش کنه و همیشه هستن روایته الدنیا سجن المومن یعنی دنیا زندانه مومنه منتهی بحث سر تسلطه آدم که بتونه کاری کنه توسط نصرت فرشتکان که ازش حساب ببرن اونجا کیف میده که سیمت بتونی به بالا و خدا وصل کنی که هیچ آسیبی نمیبینی و اینا نوکرت میشن این هدفه که ازت حساب ببرن اینجاش حال میده  نکته دوم اینکه درسته مردها بیشتر مورد تمرکز اینا هستن ولی زن ها چند برابر بیشتر امکان تسلط بر فکر و روح تا برسه جسم رفتارشون هست یعنی بعضی موقه ها با یه صحبت نرم میشه زن در روایات هم هست مرد که بگه به زنش دوست دارم این از ذهنش بیرون نمیره بله حالا ما جنبه ی خوب ماجرا رو گفتیم وگرنه با وسوسه ها و شیطان انس حتی ممکنه تسلط پیدا کنه آدم عصبانی شه خشمگین شه گناه کنه غیبت کنه دروغ بگه اینا عوارض تسلطه دیگه و باید نماز خوند حتما وگرنه شما بهتر میدونی کسی که شیطان مسلط بشه رو سرش چی میشه و خدا و دین چه میگه درموردش و همه مورد حمله هستیم منتهی بعضی جاها تمرکز شیطان بیشتره که فرشته هام حظور دارند باز

نهایتا لازم میدونم که برای تجسسات روانیم یک درد شکمی هم نیز بکنیم در آخر و اون اینکه ما با دستگاه که کار میکنیم مثل لب تاپ و تبلت و اینا که نظارت وجود داره متعصفانه این نظارت اینا بستن و بیمار دانستن روانپزشکه هست یعنی مارو بیمار میدونه درحالیکه من فکرم رو میبنده و راهم رو کج یا بیراهه میکنه من یادمه قبل تیمارستان حدود چنذسال پیش وقتی یه موضوعی رو سرچ میکردم در نت یا یک بازی کامپیوتری میکردم ویا سایت جدیدی میرفتم اصلا توجه جلب میشد و جوانان اون زمان که قدرتشون بیشتر بود و دوستمون داشتن و منو نابغه و پیشرو قلمداد میکردن کلی روحیه میگرفتم الان کارهای لبتاپ انجام میدم از روش هایی کارام رو سد و افکارم رو بهم میریزن خوب جوان ها هم دیگه تجربه کردن و پاستوریزه کردن که در راس امور کارهای مهم نباشن و شک دارن عاشق بشن و مثلا من که اخبار اوکراین رو نشون میداد و سرکرده اش رو نمیدونستم جالب بود برام که ریسشون یه فرد جوان بود و ناپخته و دیگه تجربه شده که کارهای مهم رو نه در زمینه ی دانشگاهی و اداری و علمی بلکه مسولیت های کاربردی رو از قیام بچه ها گرفتن و راه جوانان رو سد کردن وگرنه مثلا چندین سال پیش جوانان خودشون زیرزمینی قیام میکردن در موسیقی در کارگردانی مثلا وقتی مردم خوششون میومد از فلان فیلم وبازیگر بعد میدان میدادن بهشون و زمینه ی اینکه کارگردان بشه فراهم میشد و کار در دست مردم بود و رای مردم نه یه عده خیرخواه پاستوریزه و ریسک پذیر ولی الان جنایی شده و هرچه تماشگر داد بزنه فلان اثری نداره و مسولین خردمند تجربه شده که خودشون تجربتا انتخاب میکنن و مسولیت های سخت رو به جوانان نمیدن که در راس امور باشن و ماجرای داستان پیامبر رو و اون جوان نوزده ساله که با توجه به اینکه فرمانداران پیر میشد انتخاب بشن اون انتخاب شد ولی حالا قدرت نظامی جامعه و جنایی میگه که بله شما در پنج جا مثلا از جوان سواستفاده کردید یعنی کرده جوان بعد دیگه تصمیم میگرن که همه ی جوان هارو سلب اختیار کنن و حتی راه نفوذشون رو به بالا و پیشرفت مادی معنوی که باید باز باشه میبندند و جامعه اینطوری هم پیر میشه خلاصه هوای مارو داشته باشید که اگه خواستم تو فراغتم یه فیلمی ببینم سرم درد نگیره به خاطر دشمنی اینا و همراهی روانپزشک مذکوره واینا شغلشونه روانپزشک که جلوی منو بگیره در امور و اعصابمو خورد کنه مثلا خعلی از پیام بازرگانی ها تحریک میکنه آدم رو بعد منم تلوزیون رو روشن میزارم میرما یا با تبلت فیلم میزارم از سرجام بلند میشم میرم دیونت میکنما عوضی نفهم کثافن فرستادتمون تیمارستان ولمونم نمیکنه هنوز!!!

عصای مسخره

جمعه, ۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۲۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز صبحی محفل نورانی ای بودمذکه اتفاقی افتاد دیدنی شنیدنی که اگه بخوام کشش ندم زود تموم میشه قضیه یعنی متن سخن کامل یعنی میخام بگم کار کوتاه درمیاد و مقاله ی کمی میشه لذا یه کم گیر بدیم به موضوعی تا درازتر شه متنمون و اون این که آقا ما رفتیم مسجد حتی به جای مسجد اولش نوشتم محفل همونجور که ملاحظه میفرماید چرااینکه بیرون بودم و چندین دفه تو مسجد و راه خونه به مساله که نگاه کردم دیدم آقا دارن خط فکریمون رو عوض و کنترل میکنن مثلا نگم پیرمرد و بگم بزرگوار اینطوری باهم شوخی میکنیم!!!و بحث جدی ای نیست که بخان زورکی آدم رو نوازش کنند که آقا شما وحی منزل برت نازل شده حتما حتما حتما به قدر مجتهدین باید دقت کنی چرا یه زمانی بود که از بی سرپرستی و فشار و در معرض دید بودن و آزادی نداشتن و گیر دادن بهم در خونه ی قبلی مخصوصا فضا طوری شده بود که اگه به امام زمان توجه نمیکردم ممکنه بود برای الانم وضع فرق کنه که به دادم رسیدن و از میز ریاست اومدیم به خولی و چلی و فیلم و اینا که آقا مام مثل شما عادی هستیم خلاصه نمیدونم این فکر مارو میدونن این جرمه یا من که به ذهنم از بالا رسیده جرمه یا مثلا قبل از متن من که همه رو بگم سرکار گذاشتیم آقا جایی مطلب پست آینده من غرض وار تولید شده و من مسلکه ی مسخرگیم ولی تو مسجد یه آدم نفهم عوضی بودم که قدرت مدرت تفکر حتی نداشتم و همینو هم میخان.خلاصه بگذریم آقا ما تو محفل و مسجد یه پیرمرد یا بزرگواری دیدم که عصا داشت و گرچه کمرش کمی خمیده بود ولی میتونست بدون عصا هم راه بروند و ار جلوی منم رد شدن توی محفل !!! حالا که چه؟خوب تا اینجاش امیدوارم که حدس نزده باشین چی میخوام بگم بچه ها!آقا ما اولش گفتیم به خودمون سریع که اینکه یعنی ایشان که میتونه راه بره بعد در ثانیه بعد فورا یاد روایتی افتادیم که میفرماید در سن چهل سالگی عصا بدست بگیرید اینم که گفتم منظور پیامبر ص اینه که بله ما اولا میدونیم چهل سالگی مسخره است شاید که عصای چوبی دست بگیریم در جامعه ی فعلی ما البته لفظ مسخره بده و نمیخاستم بی ادبی کنم به روایت لذا موضوع سیاسی هست که آقا شما تا چهل رو برو صادقانه از چهل به بعد رند باید بشی فیلم بازی کن برای مردم و شیطان تو میتونی راه بری ولی عصا دست بگیر تا مردم چیز شن و خود واقعیت رو مخفی کن دیگه بیشتر از این نمیگم چون کوتا چهل سال عمر که برسم و فکر بخوام بکنم و درمورد بقیه تصمیم همین ظاهرشو ما فهمیدیدم...

جنگ و جدل بیخودی

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دوتا حرکت تو تلوزیون دیدم که دلو نیومد حرف نزنم یک سخنرانی آیت الله خاتمی بود در نماز جمعه هفته قبل که درمورد تفرقه و قهر خانوادگی و اداری بود که بده و راهکار دادند دوم دیشب بود نمیدونم پریشب بود که اخبار بیست و سی یه چند دقیقه ای نشون داد که یکی از وزرا داشت درمورد یه موضعی که نفهمیدم یا یادم نیست صحبت کردنش که چی بود موضوع و چی گفت ولی عجب فضای خوبی گرفته بود اخبار آقا یه عده همش میخان دعوا درست کنن به قول آیت الله روحانی و تفرقه و شکاف و جدال خلاصه من سیاست اخبار رو که سیساتشون چیه که همش تیکه میاندازن به مسولان مثلا برای اینکه تفریط نکنن و سواستفاده و چپاول نکنن بهشون گیر سه پیچ میدن در اخبار که خبرنگارا همش ایراد میگرن برخلاف چندین سال پیش که نمیشد اصلا مصاحبه کرد با مسولین حالا مشاهده میشه که خوبی هاشونم به طور مساوی به غیر از مسولین و قوای اصلی میبینیم سیاست اخبار گیر دادنه و خوبی ها و عمل ها در چشم نیست و مردمم اینطوری خوششون میاد و اعتماد میکنن درصورتیکه اخبار هم دیگه خبرهای جنجالی نمیده و اصلا خبر دنیا درست مخابره نمیشه و جنجال و پاستوریزاسیون رخ داده و با جهت و غرض روی روان کار میکنن اینا درست که با بهانه گیری از مسولان میخان اداره کنن بله درسته و جلب نظر و اعتماد کنن ولی خوبه هرچی بهانه و ایراد نشون میدیم خوبی ها شون رو هم نشون بدیم و سخن خوبشون رو هم یعنی نه اینکه چاپلوسی کنیم و توضیح بده خبرنگار با قصد و غرض بلکه خود مسول سخنرانی کنه و مردم گوش بدن مثلا حداقل نیم دقیقه هر روز یه نفر از مسولین صحبت هاشون رو از وزرا و نمایندگان شورا و مجلس و مربی های ورزش و بازیگر باشه هرکس خوبی هاشون رو هم ببینیم و دست ورداریم از تکه پرانی و تفسیر و توضیح و بریدن و جدا کردن قسمت های پرحاشیه و ناامنی و سیاستکاری درست کردن مردم خودشون باید خو بگیرند با مسولین نظام و من الان نماینده ی شهرمون رو نمیشناسم و همش اخبار میخاد یه خبر مهم رو نشون بده که بده بزار دو دقیقه تو اخبار حرفشو بزنه مسول تا دلگرم شیم و همش جنگ و دعوا نداشته باشیم مثلا آقای قلعه نویی همش بحث جنجالی شو پخش میکنن درصورتیکه میتونه به ما ها درس و شرایط بدش رو نشون بده و صحبت کنه که برای اخبار خوبه اینکار و سلطه ی خبرنگاران و فوضولیشون کمتر بشه تا نفس بکشیم

گرفتاری جمعی

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب یه کم از خودمون بگیم تا نگن بچوو ینی بچهه ینی آن بچه که من باشم چیزه و اون اینکه این روزا از یوتیوب سریال قدیمی( دایی جان ناپلئون) میبینم و جدیدا امروزم شروع کردم از این سایت فیلم (پهلوانان نمیمیرند )رو دیدن و دیروز نمیدونم پریروز بود که آلبوم جدید محسن چاوشی رو به نام (قایق بی پارو )رو دانلود کردم و امروز هم قسمت سوم نمایش خانگی (شوخی با شما) رو از سایت دوستیها.آی آر دانلود کردم میتونین سرچ کنید تو سایت یا حتی بخرین این از این روزام و اما موضوع اینه که نمیدونم فتنه هست یابازی بود یه فضای نا هماهنگی هست مثلا شغل جاسوسی با شغل روانشناسی هماهنگ نیست از اونور پلیس حرف داره برای گفتن و زندگی ما به فنا هر کی داره کار خودشو میکنه و مسولیت روانی مذهبی دینی عملی وبلاگی ما رو کسی نمیتونست تحمل و خودمونم ادمین بودیم ولی بالاخره بی تجربه همین الانم رو هواست اونجا دارن روانپزشک رو روان ما کارمیکنه و کارش با کار بچه ها دقیقا برعکسه ینی چیزی میخاد که روانپزشک برعکسه مثلا من موس لب تاپ همینطوری میگن تو فکر نکن برو جلو که خط فکریت رو میخونن و همینطور پشت سرهم بنویس تا دلت فقط به دل من وصل بشه بعد از اونور روانشناس میبینه میگه این یارو پیش فعاله دیگه در نظر نداره اینجا جنگ شیطانی و رزم و هزاران نفر رو مخ منن و کارشناسی روانپزشک ایده و بیمار مارو میدونه و در شرایط جنگ موضوع فرق داره مثلا نماز خوندن شرایط خاص خودشو داره از اونور اینترنت وقتی بود و باید با دایل آپ بودیم و باید دو سه صفحه اینترنت اکسپلورر باز میکردی و سریع کارتو میکردی لذا دعوا هم نمیشه ما رو میکوبونن و ما هم مظلوم میشیم و دل ها رو دردست میگیریم و البته سخته شرایط و تقصیر کسی هم نیست هرکی داره کار خودشو میکنه و تجسس بیشتر میشه چون من در خونه کار میکنم و ارتباط فردی اجتماعی ندارم و خط مشی هم همینه که تنها باشیم فعلا

حرکت جهادی

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حالا که موضوع نخبه پروری زیاد شده فضاش اینروزا و به خود آمدیم یه نکته ای هست که باید بگیم و به ذهنم خطور کرده ولی نمیدونم بچه های دیگه جمعی چقدر به این نکته توجه دارن و اون اینه که نخبگان باید جهاد کنند ما آیا معنای جهاد رو میفهیم البته اولش به ذهن خطور میکنه که جهاد در جنگه این اولا که جنگ داریم و شیاطین نمیزارند ما کشورمون به جلو بره که اینجا شمارو انتخاب نمیکنن بلکه شما باید خودت بیای بالا و بجنگی مردانه این یک نکته که نخبگان ما منتظرند که ببردندشون بالا درصورتیکه غلطه این تفکر دوم اینکه جهاده دیگه باید آماده ی هر وجه و اتفاقی باشی و باید قیام کنی و خطر پذیر باشی به قولا اینجا بهت خوش نمیگذره سوما اینکه زن جهادی نداره جز شوهرداری یعنی الان ما همینطوری نقش و صحنه سازی میکنیم که اینکارا نمایشی هست و در نمایش و رزمایش ها و همایش ها همینطور که در رزمایش های جنگی میبینیم انفجارها دودش زیاده و رنگ داره و ظاهری هست که دشمن بترسه از موشک ما و صحنه سازیه و ما جنگ و دعوا نداریم و فقط داریم بازی میکنیم نه جهاد و غیرت و ترس و شجاعت و آمادگی اینا نداریم در رزمایش جنگی لذا در سیستم جهاد نخبگان الان زنانه است که جهاد نمیکنیم ما که اشتباهمون همینه که ظاهری شده و پولی شده لذا باید بلند شد و قیام علمی کرد نه صحنه سازی و زنانه بیایم جلو که بده تو آمریکا جمع میشن میرن تو کارخانخه ها جوانانشون مستند میسازن و فضا دارن ولی ما تهدید میشیم که چه کاره ایم و فضا ایجاد بشه که علم تولید کنن جوانها و‌ خعلی بحث جهاد اقتصادی علمی رو امنیتی و نظامیش نباید کرد و هم نباید پول زیادی پشتش خوابیده بشه برای چپاول یه عده ی دیگه مثلا صدا و سیما بخواد مستند علمی بسازه و تحقیق کنن این وسط پول زیاد میخواد و مسئله سیاسی و امنیتی هست ولی جوانان ما اگه جمع بشن خودشون اول شک اینه که فساد نکنند اینا حالا...

تنگی نفس

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب تو پست قبل آخراش داغ کردیم که فضولی می کنن تو زندگی ما به نحوی که میخان اینبار مسلط بشن رو سرمون که موفقم بودن فوقش کاری میکنن که قرصا بیشتر بشه تا تسلط برقرار شه ینی زورشونم میرسه اوایل باهم متحد نبودن و فضول و جاسوس تو خونه با جاسوس وبلاگم جدا بود که مشکلاتی داشتیم ولی الان هر ننه قمری میخاد تسلط بیابه و مام خانوادگی خانوادمون جاسوسن کلهم به قول بابام و وضع بدی داریم و اینام به پای مان...بابامم تازگیا شغلش عوض شده و زورش میرسه بحمدلله و هنوز که هنوزه هروقت پرسیدم ازش که شغلت چیه چیزی نمیگه تازگیا چون ممکنه تو خانواده ضایه شه منم میگم به همه تو مخابراته ولی نمیدونم شیکار میکنه ولی دقدقه ش کم شده و اخلاقش عوض و خیالش راحته ولی ما که از سیستم خبر نداریم سیستم جاسوسی مملکت همش احساس ناامنی و حمله و دشمنی میکنیم و خیالمون راحت نیستش وقتی هم میاد خونه موبایلش رو دست میگیره و من مثلا بگم پدرسگ الکی بگم میگه کی تو باکی هستی و اینا میگه بابامو عرض میکنم اینطوری خلاصه ما خانوادتا خعلی گرفتاریم و التماس دعا داریم بابام هم اسمش مرتضی هست مرتضی رضائیان ولی مرد پاکبازیه و بعضی موقه ها میگم نکنه مجتهد باشه خودشون رو نشون نمیده و به کوچه عاگلی چپ میزنه من رفتارن و اخلاقا و کردارا و عملا و یقینا و باورن و همه روانم رو مدیونشم مدیون بابا مرتضامم و قدرشو هم نمیدونم فوقش یه زن دیگه هم داشته باشه که من خبر نداشته باشم ولی کینه م ازش درمورد فرستادن تیمارستان بود که آقا اولش یه روانپزشک آورد خونه و روانپزشکه دنبال بهانه بود تو صحبتاش که منو ببره بستری کنه و میگفت که افرادی هستن که زندگی گیاهی دارن گمونم اونموقع عقیم شده بودم و میگفت خطری ندارن و اینا و زندگی گیاهی دارن خلاصه آقا ما اعصابمون خرد بود که چرا وضعمون اینطوری شده یه دعوایی کردیم از یه ور فشار از زمین و آسمان رو بابام و‌ترس ازیه ور مامانمم بیچاره نگران دختراش خلاصه ما هم یه کبریت روشن کردیم وانداختیم رو بابا اونم تلفن رو برداشت گمونم شماره هم نگرفت زنگ زد و خانمه تو تیمارستان میگفت تو میخاستی باباتو آتیش بزنی گفتم من اگر میخاستم اینکارو خدایی نکرده بکنم با نفت میکردم نه با یه کبریت اون موقه هم وضع مملکت خراب بود البته خونه رو هم به هم زده بودم و پیش رمال هم رفته بودم که میگفتش که بله ده تا زن داری و نمیدونم هراز چند ساعت پستشون عوض میشه خودمم نمیدونستم کجا میخان ببرنم و میگفتن که  ن عموت جادوم کرده و دخترشم حالا شوعر کرد ولی وای وای وای وای خانوادتا خرابه وضع خلاصه داشتم میگفتم وضع ما اینجا خرابه و سیستم جاسوسی هم بیشتر خانوادگیه و اهل فامیل طوری که مشهوده خلاصه پست قبلی رو نوشتیم یکی تو دلم گفت نفرین کن مام نفرین کردیم که ایشالا اگه باز بیاد تو ذهن و دلمون و اذیتمون کنه تصادف کنه و پاش بشکنه خدایی نکرده و من اهل نفرین نبودم دیگه این داره از سر و کول ما بالا میره و زندگی منو میپاشه و قصد خیر نداره آقا اگه کسیس میاد به ذهنت و کمکت نمیکنه این شیطانه ولی اگر کمک فکری کرد تامل کن شاید قصدش خیر باشه و‌قوی تراز توه که فکرت رو میدونه پس مشکوکه فعلا زورما هم بهش نمیرسه باید کنار بیای یه مدت وری اگر داره فقط کنترل میکنه وقتتو تلف نکن که شیطانه ولی اگر تو وبلاگدهی و افکارت رو مسلطه اگه زنه که مشکوک اگر مرده قدرشو بدون چون مردا وقتشون رو با مرد تلف کنن خعلی مردن خلاصه ما نفرینم کردیم و اما بازم کافی نبود به دلم خورد برم سایت گوگل و سرچ کنم تو قسمت عکساش کلمهی ترناک رو یا کلمه ی وحشتناک رو چندین عکس رو ذخیره کردم که اینا که از چشم منو از مانیتور من از بیرون همرامند منی که آرزو داشتم زن ها همراهیم کنن یه زمان و امکانات نبود و منو دور ساخته بودن الان نفرین کردم و هم عکس وحشتناکی که با هم دیدیم این اگر کافر باشه یا شیطان این دیگه به لطف خدا ازش میخام که چنان بترسونتش عکس اینا که جنب نتونه بخوره و مدام بترسه حالا کن همراه منه و دخالت میکنه و علاوه بر عکس تصادف ها و تکه تکه شدن بدنشون که ترسناک و وحشتناک بود بعضی افراد بودن که صورتشون جوش زده بود و من تاسف خوردم اولا کن خدا خوبشون کنه دوما که شکر که ما سالمیم و قدردان خدا نیستیم و حتی طرف نمیدونم تیشه و سر آهنیه چکش مانندی تو سرش گیر کرده بود خوب این آدم میگه چه گناهی کرده که این‌وضعه و چهره شو میبینه و آدم اگر اشتباه بدی بخواد بکنه ممکنه خدا سرانجام رو یادت باندازه البته ممکنه و خداکنه کار ما به اونجا نکشه یا طرف خرس داره میخورتش تو عکسا یا چنان تصادف کرده که بدنش قطعه قطعه شده امیدوارم توبه کنید که دیگه اگر عکس مفتضح هم ببینم و از فیلتر خدایی نکرده رد بشم قلبمون نمیزنه نه شما نه من و حیا کم شده و فضولیتون کم که نمیشه بیشتر میشه امیدوارم با این عکسا به خودتون بیاید و بترسید و اگه نمیترسید و همراهیم میکننین برای تسلط نه که هادی باشید و اگه زن هستید مخصوصا امیدوارم خدا این عکسایی که دارم رو تو دلتون طوری با ترس باندازه که از من بدتون بیاد و چندش آور باشه که راحت بشیم نفسی بکشیم.

تراکش

چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب چندتا فضای دیگه بگیم ولی منتهی اون موقه عکس نمیگرفتم از خودم برای نمایش شما و شما ممکنه بگی غلو میکنم یا باور نکنی یا فکر کنی دنبال چیزیم و دروغ میگم چون الان صفحه برگشته و شرایطمون یکسان نیست و خانمون جابه جا شده و همین فضا یکیش همینه که من کی هستم که تند مینویسم یعنی فقط با یه تجسس میشه ظاهری پیدا کرد و مام که میدونید در ظاهرات کار میکنیم بزرگان در باطن و سراغ بطن کار نمیریم لذا همش دنبال ما بودن که اولا کی هستیم دو چرا تو خونه و وبلاگ احوالمون فرق میکنه خوب بزرگان و عرفا نظر داشتن روی من و جلب توجه میشد برای بچه ها منم شرایط خاصم با عامم فرق میکنه که این دو شرایط با زور تبدیل به عام شد تا یه سری کم عقل از روی جهالت فتنه و اذیت نکنن و حسودی میشد دیگه لذا تجسسا مارو شناختن که بله من بوده ام که پشت مانیتور و حالا هم تبلت دارم اینکارا و نوشته ها دارم و اطمینان جلب شد و اون موقه ما بحث عرفانی مذهبی عقیدتی حسینی داشتیم بیشتر و جنگ تشریف داشتیم که دکان اینکارا رو بستن اینطوری شد و با رقص و عکس فضا تغییر دادیم و جنبه ی آخوندیت نظرش عوض شد به ما ودیگه نیومدن پا به پا یکی دیگه از فضا همینه که آقا میخواستن من رو کپی کنن رو بچه ها ینی حالا که عرفانی حرف زدم بچه های دیگر هم باید در شرایط من عقلشون و دلشون کپی بشه ولی من بعد از مدتی گریه و آشنایی از وسوسه ی شیطانی رها شده بودم و کپی بردار و رنگ بزنن جوجه به عنوان قناری که فکرشون بشه من همه ی بچه ها این شرایط هم داشتیم که یه عده ای که دشمنم نبودن میخاستن پیاده کنن که نشد یکی دیگه فضای بچه بازی بود که همه چیز رو بچگانه میکرد یعنی مهدکودک باز کرده بودن با فیلم جاسوسی مانیتور و لبتاپ هنگام نوشتن مطلب که زنان تصمیم به بچه دار شدن و بچه های زنان هم دنبال فیلم ما که بجه بازی شد و هشدارشم دادم سال ۸۸ که بهتر شد و دیگه فیلممون تو همایش و مهدکودک برای فهمیدن عکس العمل بچه ها به تصویر و اینا بود که نورمون خاموش شد یه فضای دیگه همینه که ما نور داشتیم و ادمین بودیم و گریه و شهوت داشتیم و مریض نبودیم لذا جن و روح برای گرفتن قدرت ونور و پناه در خانه و فضای خصوصی بود ولی الان اگه نورانی بشم نورم رو میدزدن بعدم ادعاشون اینه که ما نور بهش دادیم که این غلطه و اگه این شیاطین نباشن ما نورانی میشویم وری الان نه چون به اسمشون تمام میشه لذا نور نداریم یه موقه هم شما به اسم خودت میخای نورانیتت رو حفظ و کسب کنی اون موقه هم همینه وضع ولی الان شما یه جور دیگه درک میکنی و مد روز هم نیست اون احوال مظلومیت ولی فضا رو باید گفت و منم مظلوم دیگه نیستم بعد شما فکر میکنی میبینی مظلوم نیستم بعد فکر بد میکنی درموردمون که دنبال مقام دنیوی ام که دارم از گذشته میگم اینطوری فکر میکنی لذا فضای شیطان گولشو نخور بارو فکر میکنه جادوگر ماهری است و نمیدونه داره توسط عرفا بازی داده میشه شما حق نداری فکر دیگران رو تجسس کنی برای بدی توسط شیطان وگرنه اگر فکر منو خوندی و فضای نورانی من شد فضای شیطانی شما با منم برخورد میشه و نورم کم میشه و عرفا فکرمنو به جادوگر میدن تا دلش خوش باشه فکر کنه خودش به من القا کرده در صورتیکه داره بازی میخوره و لعنت خدا بر جادوگر

فضای رخنه

دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

و اما حالا که همراهی شدیم و خاطرات قبل فتنه رو و فتح و پیروزی ها رو مرور میکنیم باید فضای گذشته رو مرور کنیم که چگونه بود و الانم و اون اینکه من خودم بحمدلله وبلاگ داشتم و چند تا از فضایی که یادم مونده و پیروز نشده بودیم هنوز رو و الان کجاییم مرور میکنم باشد در همه شهرها قیام رخ بده یکی از فضاها که از دوران کودکی بود غلبه و سلطه ی فرمانداران چه زن چه مرد بود که دل پری داشتن به نظام یعنی خعلی ساده است قضیه شما نگاه کن ده تا پلیس رو بزار که یه پارک رو اداره کنند خوب این ها ده تا عقیده ی مختلف دارن و زور و قدرت هم دارن و خطری رو هم حس کنند دیگه شما میدونین ببخشید پیامبر که نیستن لذا من با زن ها بالا اومدم و احساساتشون و حتی دلم نمیخاد گریه های دروغکیمو که پشت مانیتور برای ایجاد نفوذ جاسوسی میشد و خوبم اونموقه ها زورشون میرسید رو نشونم بدن خعلی وضع خراب بود و مثل گوز میپیچید همه جا و حتی از شبکه های ماهواره ای هم خبر ندارم که دشمنان چه کار کردن ولی بیشتر که اتحاد مسلمان عرب درست بشه در بین الملل متعصفانه در سطح پلیسی و جاسوسی کشور به سمت غرب بود یعنی امکانات حالا جاسوسی امکانات اینا پلیس در دستش نبود و ما بالا میومدیم و این پلیسا هم به بهانه ی من و حرفام جمع میشدن و امتیاز و رتبه برای قدرت نمایی میگرفتن و من هرچه حواس هارو پرت میکردم که آقا نکنید اینا قدرت نمایی شون بیشتر میشد و با پلیس که نمیشه مملکت گرداند از اونطرف قدرت بالا همینطور به من قدرت کاذب و جلوه نما میداد لذا یه فضا داشتیم که آقا همش به عنوان معاند و دشمن منو میشناختن و حتی به مادرم بدگمان بودن و گروه خاصی نبود که جمع باشیم مثل الان و حرفی داشته باشیم پس یه فضا این بود که ما دشمن بودیم برای قدرت ها و هنوزم ادامه داره دشمنی به ما و اولیاء خدا که نمیتونن ببینند و فتنه میکنن و جلوشون گرفته شد ولی در شهرهای دیگه نمیدونم قدرت دست کیه یه فضای دیگه فضایی بود که جن و شیطان برسر ما مسلط بود و آزادی و خصوص نداشتیم اینجا هم مجبور بودم باز ارگز فیلتر رد شم و یه فضای دیگه جاسوسی مانیتور بود که تا حالا شاید چندین بار حمله کردم به مانیتور و خرابش کردم و شکوندمش یه فضای دیگه این بود که من بدترین آدم ها و خبیثات رو که قدرت دارن جمع میکردم و دردلشون نفوذ میکردم نه که بخوام با حسرت  و اینا کاری کنم که ناامید بشن بلکه کاری میکردم که دلشون به رحم بیاد و اونا رو درسته بازی دادم ولی یه فضای دیگه همینه که خودمم بازی خوردم حالا که میبینم چیزی تو دستم نیست و جایی نرسیدم چه مادی معنوی و ادمین نیستم مشاهده میکنم که بله مورد بازیچه ی بزرگان بودم ولی الان متخصصان دین الان نشسته اند منو میشناسند آسیب شناساند و کج‌ فهمیم رو‌ درک میکنن و توجه دارن به ما مام ارادت داریم و مملکت صاحب داره دیگه

روانکاوی

پنجشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

قبل از اینکه درمورد خط فکریم صحبت کنم تا آگاهی بدم اینکه اینترنت و وبلاگ و اینا محل عمومی هست و خصوصی نیست و نمیشه و نباید هرکاری کرد و گفت که من توجه ندارم و یه مرتبه توطئه میکنن خواننده هام کم میشه و رحمت من و دکونم بسته میشه و مشتری میپره که حق هم بهشون میدیدم که جای صحبت این نبوده که مثلا گفتم و اما خط فکری من که شناسایی شده و دیگه آدمی نیستم که نیاز باشه باشم و دوریم مثلا باعث هجران و غم و دلتنگی و اینا بشه که حالا درمورد تقوا و. انش هم باید بگم مثکه و خط فکری چیز شد شناسایی شد و گفتم اینجا عمومی هست و باید کار بشه و کارشناسی بشه و دشمن شناسی و آسیب شناسی و روانشناسی و خیالات من چیه و طرز فکر و اینا همش متخصصان جداگانه میریزن روی سرمون و حق هم میدیدم حالا شما که خواننده ی عادی هستی منم از سوم راهنمایی تو قلب دشمن وبلاگ داشتم و کار میکردم مخصوصا تو شهر خاص خلاصه یه گروهی سوال دارن همیشه و میپرسن و ما باید جواب بدیم حتما وگرنه چیز میشه یه گروه دیگه القا میکنند به ما که آقا این چیزارو بگو وگروه قوی هستند که با توجه به مد و نیاز روز و سوالات و مشکلات طوری که خودم فکر کنم من دارم خودم درس پس میدم خلاصه کار میکنن رو مخ ما که حالا فرشته و ارواح و جن و شیطان و جادوگر و عارف و روانشناس و همه میخان تسلط داشته باشن و این از افراد یه سری دیگه هم الان ۲۴ ساعته همرامند یعنی دیگه الان جملات من از اون چیزی که توقع میره بالاتر میشه یه مرتبه ولی گفتم کمبود من دیگه حس نمیشه و من ادمین نیستم و شناسایی شدیم همه و مخصوصا عالمان با دانش و تقوا خودشون خوب میدونن و اما یه گروه دیگه رو نوشته ها و لهجه یه گروه روی جمله بندی یه گروه مرز کلمات و‌گویشها یه گروه روی اینا کار میکنن و یه گروه دیگر روی موضوع رو میبینن میگن فلانی این میخواد بگه یه گروه دیگه یه جمله اول از حرفامو بهش میدن میگن شما بگین این چی چی میخاد بگه یه گروه دیگه میشینند تمام نوشته های این مطلب رو حفظ میکنن انگار وحی منزله و نکاتشو اینجوری میفهمند یه گروه دیگه رنگ متن من رو پیدا میکنن کن کجا مهمتره و الهام شده و یه گروه دیگه میخونند متن من رو و بالاترشو میسازن و میدن تحویل و ارزش متن من کم میشه خلاصه گروه های مختلفی هست که کار میشه و زندگی ما به فنا ولی توجه بشه که تفکر که این همه روش کار شد و بیشتر از این چیزا که گفتم هم کار میشه نشانه ی خوب و برتری نیست در ایران و اسلام بلکه نشانه ی برتری شما به من علم و دانش شما و همچنین تقوای شماست یعنی اگر دانش و تقوا داشتم کمبودم حس میشد و گرنه تفکر نشانه ی برتری نیس بلکه دست به دست میشه خدا میرسونه ممکنه شیطان برسونه ممکنه تفکر شخصی من از هزار راه برسه بلکه شما بشین صدتا حدیث بخون و دانشت رو زیاد کن خدا خودش میاندازه به ذهنت جایی که لازمه بگی و اینطوری عزیز میشی درصورتیکه ارج و ارزش حدیث رو نداتسته بودی قبلا و جایگاه رو و بعدا فهمیدی اگر من حدیث بلد بودم و قرآن همین متنی که نوشته ام رو منور و زیباش میکردم !!!همچنین اگه تقوا داشتم نورانی میشد مطالبم و در دلها مینشست شوخی که نیست با زور که نمیشه وقتی قلوب تو دستات نباشه


سیری بر حکومت عدل

جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بله یه سری پیشرفت ها و رحم شدن ها و رحمت های شخصی در زمان غیبت هست که در زمان ظهور و پیشرفت اجتماعی رخ نمیده و باید قدر عالم ها رو بیشتر بدونیم چون قوی ترند تا ایام ظهور امام عصر روحی فداه اون موقع ظهور بله ممکنه علم و استادی بیشتر باشه و زمینه ی پرورش ولی حواس پرتی و مرحله ی رشد تنزل پیدا میکنه در ایام ظهور الان یه موقعی بود که سی دی فیلم کم بود و مردم و ما آرزوی خرید و داشتن یه سی دی داشتیم ولی الان ریخته سی دی و دی وی دی فیلم و حال و حوصله شو نداریم و قدرشو نمیدونیم که نگاه کنیم و وقتشو نداریم و نمیزاریم همینطور کانال های تلوزیون همینطوره الان امام عصر حکمرانی میکنن و دستشونم بسته است ولی گفتم در زمینه ی اجتماعی پیشرفت خاصی تا ظهور رخ نمیده ولی پیشرفت شخصی و ارفاق ها و رحم میشه به ما و ممکنه آدم های قوی ای ساخته شه که در ایام ظهور هم رخ نیان همچین شخصیت هایی و از راه دل و دور امام زمان نظارت داره و اگه امام زمان بیاد و ظهور کنه عدلش سخته لذا حتی امام زمان دیده ها همیشه دلشون نمیخاد با امام زمان محشور باشن و اصلا شاید چنان سخت باشه که روزی بگن کاش دردل با امام زمان دوست بودیم و این همه گرفتار نمیشدیم چه ظاهری چه مسولیتش چه باطنی الان شما و ما خدارو با چشم صورت نمیبینیم و گفته اند که با دل خدارو ببین در دل پس تمام دیگه یعنی شما امام زمان رو ببینی اگه دلت از قبل قوی نباشه فایده ای نداره و الان عموم ما مردم امامون رو هنوز با چشم ندیدیم و با دل راه داریم دلی که جای خداست پس یه عده تا مصلحت چه باشه آدم خعلی خوبین ولی مرگ امام زمان رو میشناسند و دیده بودن حتی یه عده بهتر از مان ولی درپیری میبینن آقا مصلحته امام حسین رو دیدند و شهیدش کردن حالا قرار نیست اگه دیدیم چیز شه ولی دیدن ظاهری دیگه حق رو هم داره یعنی یکی ممکنه استاد نداشته باشه و گمگشده و گمشده داره و راه حق معلوم نیست اگه ببره از عالم و آدم امام زمان ممکنه خودش رو در دل خودت  بهت معرفی کنه که پس زمینه ی قبلی میخواد و پارتی خودش که بطلبه نه اینکهدما بریم امام زمان رو کشف کنیم نه از قبل کودکی تمام ذات ما و روزی دیدارها معلومه و ما و بزرگ تر ازما یه آدم هایی تکراری هستیم و خوبان جای خالی رو پر کردن و دارن نقش خدایی و اون چیزی و نقشی و تقوایی که امام زمان میخواد دارن میکنن اینا ما باید برسیم نیازی نیست که راهنمایی خاص و هم صحبت و هم کلام و اینا بشیم با امام زمان بلکه در دل همه چیز و راهی هست وخدا و یه مرتبه آدم کافر میشه به خدا که خدا کیه اینو هم بگم که نقش امام زمان ممکنه الان پررنگتر باشه این نقش باطنی امام زمان در ایران مثلا جامعه با فیلم ها و فرهنگ های الهی امام زمانی به جایی برسه نشاط که حتی در آینده هم نرسه مثلا پس از جنگ تحمیلی رحمت ها و نشاط مردم بیشتر شد و معنویت الهی و رحمت ها بیشتر بود و شاد بودن ولی الان با مرض ها و پسرفت ها نشاط کمتر شد و ما یه فیلم هایی ساختیم که الان دیگه نمیشه ساخت و حتی پس از ظهور و پس از ظهور فیلم ها و زندگی و تاریخ بررسی میشه نه بدون الگو و پایه همه چیز اصلاح و تاریخ تکرار شدنی است  ولی الان منتهی دستشون بسته است لذا اینو میگیم که بعد از مرگ ما عالم چه جوری عرض کنم یعنی میگم دردنیا هرچه قدر آباد بشه و جامعه پیشرفت کنه و به هر جا برسه به بهشت وعده داده شده نمیرسه دنیا و هدف این دنیا نیست این دنیا فتنه و آزمایشه و مارو بالا میبره حکومت الهی و درست و فرشتگان و خدا در بعد مرگه حقیقت رو اون موقه ما درک میکنیم اینجا رهگذریم و حق هم اینجا به حقدار نمیرسه و چه تلاش هایی که الکی کردیم و اجر و باطن اخروی نداشت و برای خدا نبود الان حرف خدا زدیم و خدا بازیچه است در دنیای ما ولی اون دنیا این خبرا نیست!!!حالا تا ببینیم امام زمان (عج) چه زمانی از پادشاهی عالم  دنیا و آخرتمان خسته میشوند و ظهور کنند.

فضای بد روحانی

پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یکی از مشکلاتی که حتی من که وبلاگ دارم و حس میکنم و شما هم بهتر میدونید بالاخره شما یه گروهی گذاشتید که بیش از پیش هوامون رو داره و داره نظارت میکنه که من چی میگم و اگه حفره ایه شناسایی اگر کمبودیه رفع میکنه اگه ایرادیه رفع میکنن و داره به ما توجه میشه یادمه یه موقعی همش موضع منفی میگرفتن یه عده درمورد وبلاگم و نوشته هام ولی چیزی که حس میشه اینه که گروه های مردمی یا حتی مومن متخصص محدود شدن و شناسایی و افراد برجسته و بزرگ رو بالشون رو بسته اند یعنی غیر متخصص در علم وارد شده و متخصصان کارشون خوابیده یا کساد شده و نیرو و قدرتشون کم شده حتی مجتهدان و افراد دینی و به بهانه های واهی زورگویان داخلی حالا چه امنیتی و سیاسی و جاسوسی فضا رو براشون فراهم نکردیم یا محدودشون کردیم که اینا جمع نشوند و قدرت های نورانی بر علم هسته ای و اینا دیگه دخالت ندارند حتی استادان پیر دانشگاه رو کنار گذاشتیم و استاد و معلم جوان و کم تجربه که حالا علمشم ظاهرا سوادش بیشتره ولی در خیری از مسایل انسانی عقب نگه داشتیم مملکت رو در همه زماین و گفتم فضا بهشون ندادیم کم خردان را قدرت دادیم محدودشون کردیم امنیت رو کم کردیم و نخبگانی که داشتیم رو هم خریدیم و دیگه محدود کردیم و دستشون رو بستیم که آقا شما پولت رو بگیر موشک بساز ولی این دفعه موشکمون در ایران ظاهرش قشنگ شد نه که قاره پیما بشه و کشور داره به سمتی میره که علم هسته ای از روسیه و چین گرفته بشه و دیگه متخصصان و دانشمندان معنوی و نخبه دیگه نشینن فکر کنن و بسازند بلکه هدف و جلوی تفکر و نخبه پروری به سمت اختراعات جوانان و فردی رخ داد و اگر ماشین سمند رو اختراع کردیم الان کپی کنیم و فکر نکنیم که این سیاست غلطه و نخبگان نمیزارند و آرامش ندارند که یه جا جمع بشن و ما در شیراز گروه سری نخبگان که تسلط داشته باشن و معنوی و آرامش و ناشناس کارشون رو علمی و مذهبی و متفکرانه عمل و ساخت و زیرساخت رو درست کنن دارن متعصفانه نظامی ها و سیاسی ها و جاسوسان دخالت و جلوشون رو میگیرن و تغذیه نمیشن این گروه دیگه یعنی الان اگر ما میخواستیم ا. حالا نه از قبل شروع کنیم به پیشرفت هسته ای الان دیگه فضای نخبگان اجازه نمیداد یه سانترفیوژ بسازیم حتی فضای سیاسی هم نمیزاشت یعنی مردم و دانشمندان شیراز ما نباید کارهای سیاسی و پست صحنه اجازه داشته باشند مخلصین برنامه ی فرهنگی بچینن برای مردم ؟؟؟و آیا باید محدود بشن مثلا شما نگاه کنید انیمیشن ساختند به نام شیرشاه دیگه اجازه اجازه نمیدن خضرنبی و عیسی مسیح به راحتی دست داشته باشه در آینده مردم حتی در آمریکا و از یه جهت خوبه که جوانان اومدن و ایده دارن ولی از نظر اینکه عرفا دست تو سریالمون داشته باشن داره محدود میشه اگرچه در صداوسیما و سینما هنوز هست دست عرفا وای نباید که عرفا شناسایی و محدود بشن در آینده و رزق و روزی خداست و در علم هم باید همینگونه پیشرفت داشته باشیم و فضا بدهیم به متخصصین مومن وگرنه تگر کشور خدایی نکرده به سمتی بره که بله الکی اعلام بشه داروی فلان بیماری رو ساختیم و فقط کچ خالص یاشه و بگیم گوربابای مریض یا مثلا کاری کنیم که نتایج آزمایش ها و بیماری ها اعلام نشه درست اینا همش فساده و باید گروه متخصص پیشرفت و فضا داشته باشه و حقیقی هم جلو بیاییم.

حرفای بابابزرگ جانم

دوشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حالا که اینجا رسیدیم یادمه قبل از انتخابات پیش بابا بزرگم جهرم بودم و ایشون حالش خوب بود گوشاشونم سنگینه خلاصه داشت باهام صحبت میکرد یه چیزی که گفت این بود که آمریکا هم به چند تا کشور کوچیک تبدیل خواهد شد!!! یا یه موقه دیگه میگفت که اسرائیل الان آمریکا حامیشه و طرفدارشه ولی یه روز میاد که کشورها همه جمع میشن و نابودش میکنن!!! (ایشالا) یا یه بار دیگه میگفت تو جهرم بعضی از مجتهدان مثل فلانی خلاصه معتقد بودن که سنی دشمن شیعه است و یه بارم خودش مستقیم بی مقدمه بهم گفتتن همینو که سنی دشمن سرسخت شیعه است!!! دفعه قبل هم داصتم عکس عرفا رو نشونش میدادم گفت که به آیت الله فلانی گفتند که در مورد نماز خوندن سنی ها چه کارشون کنیم و اون مجتهده فکر کنم ریس خبرگان که چند سال پیش فوت کردن میگه که هر شهر باید یک امام جماعت سنی فقط داشته باشه و از این حرفا هم بابا بزرگم بهم میزد ولی من خعلی حالش رو نمیدونم و هم صحبت خاصش نیستم و به صورت بچه گانه که بفهمم بام صحبت میکنه بهم میگفت تو هم بگو مرگ بر آمریکا وقتی داشت اخبار اباما رو‌نشون میداد و این چیزا ولی بچه ها اگه آمریکا سقوط کنه ها و تکه تکه بشه میشه مثل ونزوئلا رابطه زد و قدرت و سلطه ش نابود میشه !!!شایدم مثل ونزوئلا چند کشور جدید بشن رفیق جون جونیمون بستگی به سیاستشونه.

امان ار پرورش جاسوس گمنام!!!

دوشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یکی از مشکلاتی که سیستم جاسوسی سربازان گمنام ما دارند ناشناخته بودن سیستم هست مثلا کسانی که حفاظت اطلاعاتی باشن در سیستم جاسوسی دعوت نشدن یا خودشونم خبر ندارن چه نقشی دارن یا عضو معلومی نیستند البته شاید و حقوق خاصی  حتی بله ماموریت الهی است ماموریت اداری نیاز به پرونده و روانشناسی و خط شناسی و اینا یا نیست در جاسوسی نظام یا نباید باشه اصلا و بله ما میگیم خدا گفته لاتجسسوا پس جاسوسی به هر نحوی از مسلمان اشتباه گناه و حرامه بعد شما با من درگیر میشی و میگی کمه امنیتت که سالمی و دشمن جرات نکرده هنوز بکشتت و خانوادتو و نون و آبی که میخوری و زنی هم بر فرض بخوای بگیری و اینا رو هم به صورت پاستورازیسون میگن یعنی الان نه هدفی داره سیستم جاسوسی ما که به رتبه ای برسه نه واقعا رسیده و این وسط فقط مرتکب به حرام و چپاول و پاچه خواری شده اند اکر در صورت غلط و صورتی که گفته لا تجسسوا اگر ایرانی های مسلمان کوچکترین جاسوسی و پرونده بین خودشون داشته باشن این اینطوری شده که گفتم و پاستورازیسون رخ داده و اشتباه کردیم کجا در دوران پیامبر جاسوسی رخ میداد بین خودشون مگر درمقابل دشمنان و آمریکایی ها مثلا کاری کنیم و برنامه ای داشته باشیم و این ضعف امنیتی مارونشان داد و منافق گونه اگه راه پیدا کنیم به خانه و حریم مردم و ما درست سیستم را نشناختیم و محض یه عده کم ظرفیت باید تو خونه ی همه چوبلباسی یا وسایل برقی و حتی خود برق باشه که همه ی خونه ها بوده برای امنیت بیشتر چرا جون اکه کسی فلان کرد ما چه کنیم؟خوب اکه ما ضعیفیم باید قوی شیم نه حزب گروه جاسوس با خودمون درگیر بشه و سردارها و دانشمندان جلوی خونه شون از طرف یهود ترور شن بلکه جاسوسی از خود ضعف را بیانگره حالا چه تلفن چه چیزی که به نحوی به خونه ی مردم راه پیدا کنیم و این فکر غلط زنانه اولین مرحله ی یک نفر نادان برای واکنش در مقابل دشمن فرضی یا حالا شما بگپ مردمه و پاستورازیسون موقتی است که آقا چه کنیم راهی نیست جاسوسی بهتره و مداخله در دعوا و کار زن و‌شوهر تا طلاق همراه اول شماییم لذا افراد نادان نظام راه جاسوسی کرفتن چه احمدی نژاد چه سرباز معمولی ما با همه کار داریم در نظام که راه تجسس و ظبط صدا انگار ریشه داره در مجلس و تهدید و خونه ی مردم تاذجاهای دیگه صدای گوز البته  ریشه ی این امر برمیگرده به جناب عمر ملعون به قول بابابزرگم که دید که با جاسوسی بهتر به هدفش میرسه و به سودشه !!!!پس مراقب باشید که ما داریم به دست خودمون خودمون رو نابود میکنیم سحوا و عمدا و منظور از پاستورازیسیون ینی برخورد زنانه و در نظر گرفتن سود و راه غلط جاسوسی در حریم مردم به عنوان اولین و آخرین راه و ریسک کردن و برخورد جاسوسی به دلیل اینکه همیشه اطلاعات خوبه در نگاه اول و پاستوریزه شدن خوبه ولی مواد اصلی شیر رو گرفتن و نتیجه ی ظاهری رو دیدن بدون اینکه چه آسیبی این سلطه جاسوسی از خود  گذاشته در آینده نزدیک به این بهونه بده وگرنه طرف مومنه نمازشم میخونه ایرادی نداره دخالت کنی و شنیده شد در تجسم به این فتوا شکستند و کوبیدن که به خیر بگذره ینی چی آقا اگه برخورد نشه ما میگیم بسیج بیاد برخورد کنه!!!ببخشید آقا من یه سوال برام ایجاد شد که آقا تخسیر کیه این وسط؟؟!!