عصای مسخره
امروز صبحی محفل نورانی ای بودمذکه اتفاقی افتاد دیدنی شنیدنی که اگه بخوام کشش ندم زود تموم میشه قضیه یعنی متن سخن کامل یعنی میخام بگم کار کوتاه درمیاد و مقاله ی کمی میشه لذا یه کم گیر بدیم به موضوعی تا درازتر شه متنمون و اون این که آقا ما رفتیم مسجد حتی به جای مسجد اولش نوشتم محفل همونجور که ملاحظه میفرماید چرااینکه بیرون بودم و چندین دفه تو مسجد و راه خونه به مساله که نگاه کردم دیدم آقا دارن خط فکریمون رو عوض و کنترل میکنن مثلا نگم پیرمرد و بگم بزرگوار اینطوری باهم شوخی میکنیم!!!و بحث جدی ای نیست که بخان زورکی آدم رو نوازش کنند که آقا شما وحی منزل برت نازل شده حتما حتما حتما به قدر مجتهدین باید دقت کنی چرا یه زمانی بود که از بی سرپرستی و فشار و در معرض دید بودن و آزادی نداشتن و گیر دادن بهم در خونه ی قبلی مخصوصا فضا طوری شده بود که اگه به امام زمان توجه نمیکردم ممکنه بود برای الانم وضع فرق کنه که به دادم رسیدن و از میز ریاست اومدیم به خولی و چلی و فیلم و اینا که آقا مام مثل شما عادی هستیم خلاصه نمیدونم این فکر مارو میدونن این جرمه یا من که به ذهنم از بالا رسیده جرمه یا مثلا قبل از متن من که همه رو بگم سرکار گذاشتیم آقا جایی مطلب پست آینده من غرض وار تولید شده و من مسلکه ی مسخرگیم ولی تو مسجد یه آدم نفهم عوضی بودم که قدرت مدرت تفکر حتی نداشتم و همینو هم میخان.خلاصه بگذریم آقا ما تو محفل و مسجد یه پیرمرد یا بزرگواری دیدم که عصا داشت و گرچه کمرش کمی خمیده بود ولی میتونست بدون عصا هم راه بروند و ار جلوی منم رد شدن توی محفل !!! حالا که چه؟خوب تا اینجاش امیدوارم که حدس نزده باشین چی میخوام بگم بچه ها!آقا ما اولش گفتیم به خودمون سریع که اینکه یعنی ایشان که میتونه راه بره بعد در ثانیه بعد فورا یاد روایتی افتادیم که میفرماید در سن چهل سالگی عصا بدست بگیرید اینم که گفتم منظور پیامبر ص اینه که بله ما اولا میدونیم چهل سالگی مسخره است شاید که عصای چوبی دست بگیریم در جامعه ی فعلی ما البته لفظ مسخره بده و نمیخاستم بی ادبی کنم به روایت لذا موضوع سیاسی هست که آقا شما تا چهل رو برو صادقانه از چهل به بعد رند باید بشی فیلم بازی کن برای مردم و شیطان تو میتونی راه بری ولی عصا دست بگیر تا مردم چیز شن و خود واقعیت رو مخفی کن دیگه بیشتر از این نمیگم چون کوتا چهل سال عمر که برسم و فکر بخوام بکنم و درمورد بقیه تصمیم همین ظاهرشو ما فهمیدیدم...
- ۹۳/۰۸/۰۲