قدرت ماسود
یکی از موضوعاتی که قبل فتنه بود و ما داشتیم میسوختیم و میساختیم همین بود که فساد در حکومت بود چراینکه اول مار بودیم و مافیاها ناشناس بودن و جلویشون رو نمیشه یعنی نمیشد گرفت که ما در فتنه ی هشتاد و هشت مشاهده کردیم در شهر ما قوی کار شد یعنی مافیا که دستش به پلیس هم وصل بود و روانپزشک و قدرت یه مرتبه یارو میومد میگفت میخام بخت فلان رو ببندم و پول میداد یا زور داشت و به هدفشم میرسید و پول و زور به قول گروه کیوسک صحنه رو عوض میکنه پس صبر کن اگه میتونی زنده بمونی چرااینکه مافیا و خاله زنک بازی در جایی حتی تا در ده سال پیش دستور میدادن و آدم میکشتن و فضاشون باز بود حالا اینو میگم که دوروبر خودم پلیس داشت پلیس رو گول میزد یعنی اگه بزرگواری مثل من میخاست بره مسافرت جهرم پلیس مقتدر باید یه فضایی رو بر دیگر پلیس که قدرتم داشت میچید یعنی زندگی خصوصی ما هزار رنگ داشت و فضای بی اعتمادی بود به من لذا نظم وجود نداشت و حتی صحبت از خیانت و قتل بود و زن ها در حکومت دست داشتن و غرض ورزی شخصی داشتن که دیگه الان بهتر شد گرچه بعضی از خوبان هم و خالصان بین این ها اینا هم سلب قدرت شد ازشون و سوختن ولی خووب قدرت رو قوه ی قضاییه از دست مافیا گرفت بعد از فتنه که جنبه ی بد هم داشت که مردم قدرتشون کمتر شد ولی هر کس سرجاش نشست نه که احساسی کشور جلو بره و هر زنی حکومت کنه بر سرما و چندگانگی روان و اعصاب و قدرت و برخورد و منش به وجود بیاد حالا من فضای خودم رو میگم ولی شما باید کارشناسانه به مسئله ش نگاه کنیم و دیگه نباید به عقب بازگرده کشور و هم خودم داستان تیمارستان رفتنم ربط داره به این موضوع وقتی من میرقصم ربط داره به خاطر یه سری مقدس نما و حضرت امام سجاد می فرمایند در شعری قریب به این مضمون که اگر چیزی که در دله من هست رو و اون سر رو اون راز و حرف دلمو بگم میترسم همین مسلمانان منو بکشتند منظور مسیحی و یهودی نیست بلکه همین مقدس نماهاست که مسلمونن و خشکند و این موضوع همیشه بوده و خواهد بود ولی بیا جلو و امید داشته باش که ما صاحب داریم که هوامونو داره خودش
- ۹۳/۰۸/۱۶