اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۴۱۳ مطلب با موضوع «تفکرات اجتماعی» ثبت شده است

افراط و تفریط مجرمانه

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه نکتیه به ذهنم خورده البته من به سیاست کار ندارم میدونی؟ یه نوع هواپرستیه یا معنویت و میدونم که بالاخره همه ی کارها نیروش از خداست که به ما هم داده که حتی گناهم میکنیم ولی نمیدونم از کجا بگم یا طولش بدم وگسترشش و مخ شما رو هم درگیر کنم ولی میدونی؟ به ذهنم خورده که بیشتر کارها و افراد و چیزایی که از انس ها میبینیم از روی هوای نفسه نه از روی ملکوت یعنی من خیلی خوش بین هستم و چون مثلا در مسجد پیرمردایی میبینم که ذکر میگن و ذکر گویی هم جزء معنویت هست بالاخره لذا اونارو خعلی خوب میبینم و انسان های ملکوتی و خیلی خوشبینم و حتی جاهای دیگه مثل فیلم ها که بازیگرانشون رو آدم های درستی میدونم که ملکوتی اند و نه اینکه آدم هایی ببینم که میل نفسانی دارند بلکه خعلی خوش بینم که این هم نظریه ی غلطیه در این دنیا و یه نوع اشتباه هست حالا چون از گناه و درون افراد باخبر نیستیم نبایدم ساده باشیم نمونه اش خود بنده من هم همش میل نفسانیمه چنانچه از شکمم معلومه بعدش کسی که اینطوری فکر میکنه دیگه میگه به خودش اگر یارو گناه هم کرد و عصبانی شد و میل نفسانی اش هم یه نوعی از ملکوته و رذ گم کنی هست یا جز خوبی هاشه و من بد میبینم نه توی این دنیا مردم بیشتر از هوای نفس پیروی میکنند تا ملکوت اعلی منش باشند حالا من درصدش رو نمیدونم لذا میگم روی خوبی های مردم قضاوت نکنیم و گول نخوریم یه خورده ایش هم اینطوره که ما طرف رو سر سفره ی غذا ندیدیم که طرف به میل نفسانی هم میرسه و بالخره باید شکم رو پر کرد در دنیا یا خیر؟ و باید به سراغ نفسمون بریم یا نه!!! لذا آدم ها اشتباه میکنن معصوم نیستن و توجیه گناه نباید کرد و خوش بین به مذهبی ها نباید بود ولی این خارجی ها همه کثافتکاری هایی بعضی شون میکنن ولی ادعا ندارند و خودشون رو پیش خدا بزرگ نگرفتن و ممکنه در زمینه هایی جلولتر از مام باشن مثلا در تکنولوژی و بعضی از صفات زنانه مثل خسد که ما یه فوتبالیست خوب در جامعه نمیزارند که رشد کنه آقایون چون حسادت داریم مثلا یا صفات بد دیگه که چشم نداریم ببینیم ولی توی این مسئله نگاه کن تو خارج جوان هاشون پیشرفت بالاتری دارندنسبت به ما لذا میگم باید یه خورده فکر کرد و مقاله خوبی میشه در آورد روی موضوع افراط و تفریط. و یه نکته ای دیگه ای هم که نمیتونم گسترشش بدم اینه که دید آدم ها در موقعیت و حالا مختلف فرق داره یعنی الان شما یه چیزی میبینی یه گناه کنی یه چیزای دیگه ای نظرت و برداشتت عوض میشه پس افراط و تفریط رو باید با حق منشی و فرقان درست کرد نه با علوم نفسانی دیگر و تحمیل فکر و القای آن چرا اینکه ممکنه شما در دو حالت مختلف نظریه ات نسبت به شخص یا موضوعی کاملا برعکس شه.حتی قضاوت خوب که خوبه خوشبین باشیم ولی قضاوت بد بدتره درمورد افراد کنیم لذا اینو منظورمه که میل نفسانی ما در دنیا خعلی بیشتر از اینه که یه فرشته باشیم و معصوم و این منظورمه که میتونیم هر لحظه بهتر از اینی که میگیم رفتار صحبت و عمل کنیم ولی ممکنه چشممون کور باشه که بهترم میشه شد و ملکوتی.

گاهی اوقات

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

گاهی اوقات خوبه آدم فیلم و سریال ببینه .....

گاهی اوقات خوبه آدم تکرار فیلم رو ببینه....

گاهی اوقات خوبه آدم فیلم رو ذخیره کنه در کامپیوتری لبتاپی تبلتی جایی...

گاهی وقتا خوبه آدم یادداشت کنه مکالمه های فیلمه رو چون ممکنه یه وقت بدردش بخوره...

گاهی اوقات خوبه آدم فیلم رو استاپ کنه و وایسونتش و بگرده ببینه در جزئیات صجنه ی فیلم دیگه چی میبینه...

گاهی اوقات خوبه آدمی تفکر کنه و بشینه خلاصه ی فیلم رو بنویسه و با خلاصه ی برداشت دیگران مقایسه کنه و ببینه چی چی فهمیده بوده  و کجاش نکات ریز رو ندیده بوده ولی دیگران دیده اند  فهمیدند و شاید خدا را چه دانی؟ شاید خلاصه ی فیلم شما یا برداشتتون با چیزی که من فهمیدم اصلا قابل قیاس نباشه...

و گاهی اوقات خوبه نسخه ی اصلش رو بخریم.


فضاشناسی

جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

البته این قبول دارم که در سیاست نیست که بخوایم سوء استفاده کنیم و به نفع خودمون رای صادر و مخ ها روان زده بشوند بلکه وقتی قرآن میخوتیم یا نهج البلاغه باید بدونیم و بشناسیم که حضرت امام علی (ع) دارند اینک درمورد چه فضایی صحبت می نمایند و کارشناسی کنیم و مصداق بیاریم یا فضا رو بدونیم که در چه حالتی و جامعه مثلا به کجا کشیده شده که خطبه های نهج البلاغه در اون شرایط مثلا کوبنده بوده خوب توی اخبار که این چیزا رو نمیگن و فضا رو شما باید خودت تشخیص بدی ولی یه نوع علم و خبره شدن همینه که درست فضا رو تشخیص و بشناسیم و مصداق بیاریم بدون غرض نفسانی و سیاسی حالا من دیروز بود گمونم که داشتم مقدار کمی نهج البلاعه رو میخوندم و میخواستم تشخیص بدم که چه اتفاقی رخ داده و فضا چگونه بوده مثلا فضای فتنه چگونه بوده که اماممون اون خطبه رو فرموده اند لذا نتونستم مصداق بیارم و شرایط اون رمان یا زمان الان رو منطبق بدم و یه خواننده ی معمولی بودم ولی الانم داشتم قرآن میخوندم باز خداوند یه فضاهایی میسازه که توجه کنید به آیه:


و نابینا و بینا یکسان نیستند (۱۹)

 

وَمَا یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ ﴿۱۹﴾

و نه تیرگیها و روشنایى (۲۰)

 

وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ ﴿۲۰﴾

خوب حالا باید فضا رو بشناسیم این دو آیه از سوره ی فاطر هست خداوند خودش مثالی میزنه ما باید مصداق رو فکر کنیم که بله در تاریکی ما خعلی کارها رو نمیتونیم بکنیم ولی در روشنایی چرا میشه یا مثلا در تاریکی ما میترسیم ولی در روشنایی ممکنه نترسیم در تاریکی در خطر ممکنه باشیم چون نمی بینیم ولی در روشنایی میبینیم و خلاصه از این دست مصداق ها روش فکر کنیم خوبه البته ما تاریکی دنیوی و ظاهری که مثلا لامپ خاموش باشه رو گفتیم و تاریکی های نفس و درون که کارشناس باید صحبت کنه و نور الهی فرف داره با نور لامپی که ما میبینیم مثلا شما سوار ماشین شدی میبنی که دو نفر مختلف ممکنه اگه جا باشه در دوجای مختلف ماشین رو کنار خیابون پارک کنند خوب خودشون نورانیت رو تشخیص میدن که اینجا بهتره و نظرشون با ما یا با همدیگه فرق داره این یه نوع نورانیت ظاهری بود که نباید بخشنامه کرد که آقا شما باید حتما حتما اینطوری باشی خوب هرکه یه طور راحته وهدایت میشه و تشخیصش دست من و شما نیست بستگی به حالات خودش داره

درست نگاه کنید!!!

سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب باز نکته ایه درمورد فیلم و عکس بدبد که گفتیم ممکنه تا آسیب وارد نشده نگاه بهش گناه نباشه ولی پس چرا بعضی چشم ها یا خعلی از چشم ها روز محشر کورند؟ لذا گناهه الان اومدم مسئله رو صاف تر کنم و ما درمورد نگاه به نامحرم که تیری است صحبت کردیم چند پست قبل و گفتیم که ریزه کاری داره و نکته های و تذکره هایی داره که ما بی توجهیم مثلا زن و مردی که ازدواج کردن چرا باید دنبال کنند؟ و بری زن خطرناکتره دیدن فیلم های زشت چنانکه تحمل و دیدن این صحون برای دختر که ازدواج نکرده آسیب پذیرتره چنانکه اصلا منع میشه طرف کهذهیچوقت نکن وگرنه گناهه بزرگیه لذا یه نکته ای که میخوایم تذکره بدیم اینه که حدیث داریم یه نظر حلاله یعنی پسری که زن نداره و شهوت داره اینطوریه وگرنه مردکه که زن داره از بعضی فیلم های زشت ممکنه خوشش نیاد ولی مردی که زن نداره از زن که حجاب کامل هم و لباسشم تنگ باشه یا غیر متعارف تحریک میشه چنانکه گیج میشه و پلک نمیزنه این پلک نزدن فرو رفتن و جزء یک نظر کردنه  که از زن مردم خوشش بیاد ولی گفتیم این تا حدی حلاله که هی دوباره تحریک نشه بلکه یه نوع آرزو باشه ولی اگر دوباره رفت به سراغ فیلم های دیگر و از موی زن و لباس نامتعارف بالاتر رفت و زنان برهنه رو نزدیکتر شد اینا همش میتونن گناه باشه که شرایط فرق داره ممکنه یکی ضلال تر باشه و بدتر فرو رفته باشه و یک پسر دیگه مبتدی باشه لذا دیگه به سمت نقطه ی حساس نباید کشیده بشه و ما در اون چند پست پیش گفتیم نباید زخم بخوره و تشنه باید بمونه پسره وگرنه همین دیدن پستان هم تحریک که میکنه کار ندارم میگم یه نوع بت پرستی و زن پرستی رو مخصوصا در افراد گنهکاراز بین میبره به شرطی که در همین حد نگاه اول باشه نه گناه دوم وگرنه تیر شیطان باید کارشناسان و خبره گان کار کنند و مجتهدین هم که زن دارند و تیراندازی رو واجبه بلد باشیم نمیگم اینا نقاط تیره بلکه نگاه باعث میشه تیر وارد شه و سوراخ کنه قلب رو و گناه باعث کدورت میشه نه که  خود برهنگی ها تیر باشند

شناسنامه مقاله ای

سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

چند روز پیش داشت تلوزیون گمونم وزیر ارتباطات بود که میگفت برای اینترنت گمونم باید شناسمه داشته باشن کاربران که حالا کار ندارم میگم اولا اخبار به سمت دروغ و سیاست بازی و مخ زنی رفته تا جایی که خوب مردم اعتماد نمیکنن ولی باز افراد نخبه داریم که فضا روزنامه و دم و دستگاه ندارن که بیان رو از طرفی گفتیم رهبر عظیممون فضاش مخصوصا رسانه ای خرابه که نمیشه دستوری صادر کنن لذا ما افراد بزرگی داریم که میتونن مقاله بدن بدون آسیب و اطمینان از دست رفته ی مردم رو بدست بیارن حتی اگر شده روزنامه ی خصوصی یا فرصت تلوزیونی باید  بهشون بدن اگر صلاحه طغیان کنند و مردمم از روی لقب یا نامشون ایشان را بشناسند چون میدونید که فضای فری و آزاد مطبوعات هم بهتر شده و اون قدر حیله و دسیسه و بی اعتمادی هست که خوبامونم گم شدن و بعضا انتقاد تند و سازنده میدن که کسی نمیشناستشون و پنهان میمونه پس باید با اسم و رسم و شناسنامه افراد معتبر و نخبه خبر و تحلیل بدن و حمایتم بشن که بیان بالا چه امنیتی حمایت بشن چه چیزای دیگه تا آزاد باشیم که باید ریسک کنن برای اینکار چون اگه من مقاله نویس مورد علاقه ی خودم رو بشناسم و دنبالش کنم دیگه بیخودی الکی نمیگردم و ممکنه دوست هم بشیم و اطمینان میکنم ولی اگر اینکارو هم نکردن و ریسک نکردن شناسنامه بدن و دروغیات و‌سیاست های خودشون که البته روزنامه نگارهای ما خبره اند و شاید گروهی و زحمت زیاد میکشن شاید ولی خوب سانسور عقیده ای و‌خودمونی شدن نه فضاش هست توی روزنامه دولتی نه فی الواقع تجازه اش منم خودم روزنامه ها رو دنبال نمیکنم زیاد ولی خبر دارم خلاصه اکر اینکارو هم ریسک نکردن انجام بدن لااقل یه روزنامه بسازن که جلو بیاد با محتهدان و تحلیل های ایشان رو صرفا از مسائل بده البته ما به فقر حقیقت دچار نیستیم که حق پنهان مونده باشه ولی چیزی که مهمه پرورش عقل و نوع اندیشیدنه که باید قالب بشه نه در سیاست بازی و روانشناسی بلکه درست.

در به دری

يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ببین بچه من دیگه چطور حالیت کنم آقا صدای نماز خوندن و مکالامات و حرفای شمارو با صدای دستگاه تطبیق میدن و باید یکی باشه شایتم دستگاهی نباشه و یه آدم فتنه جوی شیطانی باشه که نجوایی که توی دلت و ذهنت میکنی همون لهجه و لحن سوزناکدیا معمولیت و بلندی و کمی اش معلومه پس چرا دیگه سخت شده احساساتی و سوزناک نماز و قرآن خوند چون صدای دل شما کپی و لحن شما همه جا روانه مثلا شما تو رختخوابی بعد آیا این خوبه که قرآن توی دلت بخونی و صدات توی در و کوچه و همسایهذو مغازهذها بپیچه؟ نه فی الواقع اصلا قرآن هم نمیخونی و زده میشی داستان ما همینه که کپیت میکند مطابق اصل یعنی شما هر چقدر مدرک داشته باشی و دانشجو و دانش آموز قوی ای باشی و درسخوانتر این شاید دیگه وضعت خرابتر باشه ها و راحتر کنترل میشی چون مطیع تری نسبت به دانش آموز معمولی در فروبردن وسوسه ها و علومی خط به خط که به دردتم نمیخوره حالا علم خوبه ولی بعداز چند روز یادت میره حاظر نیستی امتحان مجدد بدی و الان شیطان ها کلا یاد گرفتن برای نفوذ دردل در قرون ما با ادب باشن اصلا ببین علم روان رو چه باحال شدن !!چرا اینکه تمام فکرتو کنترل و مثلا والدین و پدر و مادرت یا کسانی که کنترل میکنن خودشون وسوسه ات میکنن و خودشون فکر من و شما رو میدونن یعنی اگر شما مطابق با اینا فکرت و حرفات نباشه الان یه بیمار روانی هستی و باید قرص بخوری تا ذهنت فعال نباشه و فقط وسوسه شی حالا بعضیذها الهی اند و استاد راهند که من اینارو نوشتم ولی شیطانی چه؟؟لذا اینجا باید شما باید ذکر بگی بیشتر از ایام امامان چون الان دستگاهشون قوی تره حتی باید بلد باشی فحش بدهی تو دلت هدفدار لذا اگه قرآن بخونی نماز و دعا بخونی شاید بتونی چند لحظه ای از دستشون بپری بیرون و که نفهمند از کجا هدایت میشی بله خدا واگذارشون میکنم به خدا تا چند دقیقه دیگهذهم تلاوت جدیدم میاد رو که اینطری شد ولی حالا من میگم والدین نظرت بدنباشه  خدا در قرآن میگه بعضی از زن ها و فرزندان اگر اشتباه نکنم دشمنتونن یعنی قدر پدر و مادرتو بدون که ما داریم اذیتشون میکنیم وای کل سیاست رو میگم که دشمن و روانشناس توسط نزدیکان محصور شدیم و اونی که ظاهرا کارش درسته در کشور و قدرت داره و سیاست داره اینطوریه جنگ نرم در خانه ها که به بهانه ی تربیت و والدین وارد میشن زورشونم میرسه خوب این همه روانپزشک که بیکار نیستن قرص میدن ولی ما خبر نداریم فکر میکنیم فکر خودمونه و خودمون درس خوندیم و آرامش و حافظه داریم نه جنگ خانوادگی زیاد شده که باید یه طوری کنترل میکردن لذا فکر من و شما رو گرفتن تو چنگ حالا خدا خیرشون بده حالا به بهانه ی درس آدمت میکنن و با نمره مطیع در مدارس نه اولاد وسیله ی آزمایش و فتنه اند کلا و اذیت میکنن همش اون یکی شمارو تو چنگ نگیره یکی دیگه میگره ممکنه بدترم باشه.

نبرد نهایی

پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم فکر میکردم به آدمای چند سال پیش که چقدر بهتر بودیم اصلا فضای جامعه خدایی تر بود من کار به زنان چادری ندارما اینجا میگم مردم خوشال بودن و این به این معنا هم نیست که هرچه بریم به عقب مردم با نشاطتر و خوشال تر و خدایی ترند اینم نیست دوران فرعون رو شما احتمالا به یاد ندارید که زن ها رو زنده و مردان رو میکشت بدتر از داعش چون حکومتش برپا بود لذا اینو میگم که ما الان بعد از انقلاب پسرفت دینی معنوی داشته جامعه حالام نمیخام بگم برین نماز بخونین و تمام یه گوشه ی کار گناه اجتماعی سایبری ماهواره ای بوده به نظر من آسیب بدتر که خوردیم از قیام نکردن آخوندان و فضا رو چیدن برای نفوذ در دل مردم نه همش با منبر چون میدونید شیطانم منبر داشته آقا وقتی بال یارو رو بچنین که نشون نده خودشو گیر میکنیم اگرم آخوند افراط کنه دیگه بدتر و مقدس نما باشه الان آخوند مجتهد ما هیچ جا جایی نداره نه در دانشگاه در دل مردم و جوانان اصلا بعضیا بدشون میاد و الان خعلی راهشون بدن تو مسجد و اصلا آخوند جایی پیداش شه من خودم نظرم بد و مشکوک میزنه که خعلی بده بماند دیگه امنیتش که کار ندارم به آخوندا انشالا با ابی عبدالله محشور شن میگم بابا جان افت مخلصانه داشتیم و یهو اگه جوانان بیدار بشن مومن واقعی بشن فضای ظهور ایجاد میشه یارو میگه بزار آقا خودش بیاد و یاران رجعت کنن این دروغه محضه که منتظر بمونی یاران رجعت کنن یاری امام زمان بدن خوب چرا الان نمیان؟؟ بهتر بگم بعد از رجعت یاران که رخ خواهد داد در ایام ظهور که همینم رحمته مثل بارون که رحمته برای مسلمانان و شانسکی نیست یه مرتبه دعا میکنن بارون میاد همه جا و جامعه به جایی رسیده در ملت مسلمان همین رجعت هم باید خوبی های ما به جایی برسه که رخ بده حالا یکی میگه رجعت یعنی آیت الله بهجت دیگه ای بشه ساخت یکی میگه خودش میاد یکی هم میگه خعلی ها خواستشون نیست بیان در دنیا به هر حال اینو میگم داداش من که ما باید قوی بشیم باید از دوران انقلاب مومن تر بشیم نه همش حجاب زنان زن که یه دنده است اینو میگم که اگه قرار بود با رجعت یاران امام زمان عج همه ی کارا درست شه و منتظر باشیم که آینده بیاد و قوی نشویم و کار نکنیم پس چرا با وجود این همهدیار امام زمان عج شهید خواهند شد ؟!!!با توجه به اینکه رجعت هم رخ خواهد داد پس فهمیدی که ما باید خودمون مخصوصا جوان ها رشد کنند و قلمه بزنن که دارن جلوی اینو میگرن که پسرفت داشتیم وگرنه همش گناهکاری ما نیست که ظهور عقب افتاده من یه زمانی خودم ثابت کردم و از خدا مخلصانه خواستم که قاتل امام زمان نباشم شخصا چون گیر سه پیچ داده بودن بزرگان امام زمان دیده و چقدر زجر که نکشیدیم سر این قضیه کمرمون خم شد؟؟!!و‌ سر همین موضوع گرفتار شدیم البته ماجرا مال هفت هشت سال پیشا است ولی الان میبینم اون بزرگان اصلا قدرت و جایی ندارن امام زمانی ها و بالشون رو شکستن و دکانشون تخته بعضی هاشونم ناامید شدن بعضی ها مردن و الان امید به جوان هاست که کاری کنن بله وقتی امام زمان در بین ماست و زندگی میکنند و نا توانن ما چه کنیم کجا بریم چی بخوایم چه میکنیم اصلا اگه میخواستن با معجزه همه ی ما بدان را از بین ببرن تا ظهور رخ بده که تا حالا کرده بودن بلکه چشمشون به ماست و دوست دارن ما گنهکارارو ولی ما نمیفهمیم و انتظارات بالا داریم و یهودی کشی و اینا نه ما باید خودمون به راه بیایم و توبه کنیم اشکال از ماست که امام زمان در بین ما نیست در بین خودمون وگرنه اکه مثلا پایتخت آینده امام زمان کربلا باشه که مردم آمریکا مسلمان هم بشن که ول نمیکنن و نمیشه و نمیتونن کشور خودشون رو به هر بهونه ای ول کنن پس اگه در بین ما هست ولی حکومتش رو نمیبینیم و یا کوریم یا نزاشتیم و واقعا حکومت ندارند یا نفوذ قوی ای نداره امام زمان در بین ما تقصیر از خود ماست ولی من میدونم شما دلتون نمیخواد آقا تشریف بیارن!!؟!؟! باید مخلص بود تا کار تموم بشه!تمام

ذکر چند نکته

دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
سلام یکی از شبکه ها که نمیدونم اسمش چیه از سیما هر شب  فعلا ساعت ده شب سریال کره ای ایسان رو نشون میده تو خونه روشن بود داشتم میدیدم چند نکته به ذهنم خورد ولی آخراش بود و خعلی فکر نکردم که مثلا خعلی دوبله ش سخت و خوب بوده و اصلا نگاه کنی فیلم رو یه ربطایی میبینی در زندگیمون و آگاهی بالا میره که وضع چه طوره و مشکل چیه ولی خوب من کارشناس روان نیستم که ریشه یابی کنمذو سطح دیدم هم پایینه ولی سه نکته رو امشب گفتم یک اینکه تو کره این ها ابایی ندارن که تو همچین سریال هایی از نخبه هاشون در تهیه و بازیگری و بازیگردانی استفاده کنن و آدم هاش خعلی متواضع و با ادب اند وای توب ایران استفاده از نقش برای بازیه نه صرفا حتما همون شخصیت واقعی زندگی خودش باشهذو مثلا از حسودی برای نقش حسود استفاده کنیم نه ما اداشون رو در میاریم ولی بعضی بازیگران بزرگ علاوه بر شناسایی واقعی الگو و نشان دادن الگو واقعی که آقا شما ادای این یارو رو دربیار علاوه بر این کار به زندگی واقعی و روحیه ی خود بازیگر هم نقشی که می پذیره ربط داره گرچه ما دیگه شناسایی شدیم یعنی بازیگر نقش رو قبول و یا رد نمیکنه بلکه مطیعه یه عده ی بالاتره که اینارو همه میدونیم نکته ی دوم اینکه چینی ها و کره ای ها لااقل تو همچین فیلم هایی تواضع و ادبشون زیاد بود و آدم خوباش مثل فرشته های خدا که سربه زیر بودن و دست ها جمع شده داشتن به رئیسشون احترام میگذشتن شبیه به فرشتگان در مقابل خدا که اثر خوب فرهنگشون هست که معلوم بود توی فیلم و نکته ی سوم هم اینکه ما جوان ها خوشمون ممکنه نیاد از دنبال کردن همچین فیلمایی و خسته کننده ممکنه باشه با توجه به اینکه کارشون درسته که همدبگرو بوس نمیکنن یا حذفه شاید تو فیلم ولی اگر بوس میکردن زن و شوهر جوان ها جذب میشدن و فیلم رو دنبال میکردن و هیچ توجه شون رو هم جلب میکرد و نکته هایی که الان در حال حاطر نمیبینن و نمیفهمن و پرده جلو چشمشونه کنار میرفت چون جوان های بی زن مشکل اصلیشون ازدواجه که اگه حل بشه تازه پرده های غفلت که شیاطین کشیدن کنار میره و به آرامشی میرسه که دید یارو بالاتر میشه و دقدقه ش حل که گفتم کارشون درسته که نشان نمیدن ولی بلخره جوان پسنده دیگه ولی نباید کاری کرد که خدایی نکرده بچه به گناه بیافته فیلمه مشکل نداره مشکل ازدواجه که مواجه نیستن و باید حل بشه

رنجش خاطرما

دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

تو دیوونه رفتی یه شب بی نشونه، تو خواستی که قلبم پریشون بمونه، واست گریه ی من دیگه بی امونه،دل از درد عشقت یه دریای خونه ،میخوام باتو باشم هنوز عاشقونه، ولی نازنینم چگونه چگونه من از سبزه سبزم ولی خسته خسته من از شهر عشقم ولی دلشکسته ،میگفتم یه ابری یه همرنگ بارون ،یه بارون رحمت واسه سبزه زارون،میخام باتو باشم میخام با تو باشم هنوز عاشقونه ،ولی نازنینم چگونه چگونه چگونه چگونه

ببین من تایید نمیکنم و فضای میریتاریسمی بدمو میگم فضایی که درون بااینکه من کار بدی کرده بودم و از فیلتر رد شده بودم چون وبلاگ داشتم و توبه و اینا دوستایی پیدا کرده بودم که میدونستن و اینا عاشق بودن یعنی چونکه نظارت برکسانیکه فیلتر رد شدن مخصوصا در بزرگتران که زن دارن و چیزای بد نیگاه کردن خدایی نکرده فضا طوری بود که اولا اینا دلشون میسوخت که ما زن نداریم وگاهی انحراف داشتن وکاریش نمیشد کرد که موفقیت ماذبه خاطر فیلتر رد شدنه ولی اینو نمیگم میگم که اولا فضا طوری بود که عشقولانه بود و اینا اعصاب مارو آروم میکردن شایدم جن زن باشنا نمیدونم و غم ماروذمیگرفتن دوما چون این ها برای افرادی که از فیلتر رد شدن برنامه داشتن لذا دید نظام به این ها بد بود و شغلشون هم بد بود ومنذکه وبلاگ داشتم و گریه میکردم رو دوست داشتن اینا و عاشقم میکردن در صورتیکه به این بزرگان توجه نمیشد چون شغلشون پایینه و ما امیدشون بودیم که سیستم غلط بود و اینا عشق میدادن چون ما بیمارشون بودیم دلشون میسوخت و چون توبه میکردیم هربار به عنوان یه بچه مدرسه ای براشون جالب بود و منم کیف میکردم که در زندگی خصوصی میریتاریسمی این زن ها دوستم دارن و درکم میکنن ولی اگه کسی توبه نکنه و از فیلتر رد شه خدایی نکرده و اینا جمع بشن و دلشون خدایی نکردهدبرای بچه بسوزه و از مانیتورش بپاینش و اینا این دیگه این جمع فتنه درست میشه وکارهای فردی در میریتاریسم زیاد بود اون موقع کارهای شخصی و قدرت های فردی که اینا توجه بشه که کسی که دوستت داره نیرو و محبتش حتی از دورم که شده میرسد!!!یعنی میخام بگم بعضی از این فردهایی که عشق میدادن به ما و اعصابمون رو آروم میکردن در فضای فتنه رحمتشون به ما قطع شد و شغل خودشون هم بدبینانه بود و به جای این ماموران دلسوز روانشناس میریتاریسمی افراد روان خراب کن الان اومدن که ضد اونا خراب کنن کارمارو که ادعاشون هم میشه هیچی هم نمیفهمند و بعضی دیگر روانشناسا هم فتنه میکردن که موفقیت اینه که باید همه گناه کنن 

توهم زدایی

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یکی از مسائل دیگر میریتاریسم که ما مواجه بودیم و آقای روحانی هم مواجه اند که بیشتر به خیال میخوره ولی در محظر شیاطین و جن هستیم و اینا هم مثل ما عقل و شعور دارن منتهی زندگی خصوصی مارو میدونن هست و عادت به سیستم نظامی خصوصی با اینا یه مقدار سخته چون شهدا هم هستن و تا آبرو داریم و نور و دعا پشت سرمونه زندگی خصوصی هم جنگه و آدم نمیدونه چیکار کنه این فضا میریتاریسم طوری بود که هیچکه نمیاد بگه ولی انگار بزرگان رو خریده بودند با پول و زور حتی کسانی که نزدیک به امام زمان اند و عارف هستن رو خریده بودند و به زور برای و به بهانه ی امنیت وارد زندگی ما که مردم عادی بودیم شدند یعنی رقابت نظامی طوری بود که میگفت هرچی شما در نظرت بیاد باید در عرض ده دقیقه مثلا درهر نقطه ای حاظر کنی همون مارک و رقابتا اینطوری بود فضاش و تو باید بدونی که یارو که تحت شدید امنیتیه و خصوصی نداره فردا ساعت چند کجاست و همه ی ریزه کاریا پیشبینی شده و دربرنامه هست و ماشین و بنده ی اونا یعنی ما حس میکردیم و حتی حالا که ساختیم و هنوزم که انس نظامی مراقب ما نیست ولی امنیت ما حفظه و همه دارن نگاهمون میکنن اینم با مواد افیونی و مخدر که میرن فضا کانکت میشن و بیماری نیست و واقعیته و نمیدونم تا چه حد روانپزشکا از زندگی جن ها با خبرن ولی ارواح هم هست حتی خبیثشون که اگه اینا باشن برکت نیست بخت بسته است و نتیجه نمیده و غم هست فضا که باید صبر کرد و بیرون رفت گشت و مسافرت و حرم ها مخصوصا و مساجد تا رقص و اینا که من میدیدم درمحظرم و جانم رو حس میکردم داره در خانه مراقبت میشه ازم و جمع جمع اند در خانه ی قبلیمون چندین سال پیش بیش از شش سال پیش که آقا مام با دوچرخه زدیم از خونه بیرون و رفتیم یه گوشه توی خیابون بین دوماشین توی تاریکی چند دقه وایسادیم دیدیم هیچ آدمی نیومد نگامون کنه و تعجب کردم که پس کو جاسوسا؟؟؟شوخی نمیکینم !!!پس کجان این آدما که همیشه منو میبینن و مراقبند و جاسوسی ام میکنن در زندگی خصوصی و با خودم میگفتم آیا این بیرون آمدمم هم مهمه برای آینده این داستان که ضایه شدم چرا هیچکه رد نمیشه ببینه من بین این دو ماشین دارم چه میکنم؟؟یعنی چه میکشیدمو واینا پس کجان این همه مراقب؟؟لااقل اگر فضولی هم میخواستین بکنین پیداشون شده بود و اون موقه وضع وبلاگمم خراب بودا مثل الان و خلاصه دیدیم کسی نیومد برای یه خریدی هم گمونم دور شده بودم از خونه خلاصه ضایع شدیم سوار دوچرخه شدیم برگشتیم خانه.داستان اولین بارم که تیمارستان میخاستن برمم به همین نزدیکه میگفتن میخان چک آپت کنیم و سرتو درد نیارم خلاصه میگم وگرنه خعلی زشت میشه خلاصه منم گفتم خوبم آمبولانس اومده بود درخونه و میخواست آمپول بزنه مشکوک شدم خلاصه دیدم نمیشه گفتم خوب بریم دکتر چک آپ کنه ولی با ماشین خودمون رفتیم اونجا و گفتم آقای دکتر من طوریمه مگه که اینا میخوان فلان کنن؟چون  مامانمم تو ماشین گفت که یابیمارستان جنگ باید بری یا فلان جا خلاصه دکتر گفت برو بیرون شما چند لحظه و صحبت شد که آمپول بزنن منم دیگه سوار ماشین نشدم و آمبولانسم تا اون مطب دکتره کشاندم و اون موقه هنوز پزشک خانواده نبود و گفتم کلید ماشین بدین میخام برم خونه ندادن منم نمیدونستم چه کار کنم پیاده اومدم خونه تو راه هم فکر میکردم همه میشناسن منو ولی بی توجه بودن همه و انگار دیده بودنم شکم به ماهواره و دوربین های جاسوسی بود خلاصه اومدیم خونه دیدم کسی نیست کلید داشتم رفتم خونه ی قبیلمون که بعد از چند دقیقه دیدم اینبار پلیس اومده و میگفت یا آمپول بزن یا با زور و یادم نبود و نمیدونستم که پلیسا با صدای نرم همیشه میگن علی آقا ما باتوایم و برای مراقبت از تو اومدیم!!! خلاصه پلیس دوم اینو گفت و ما هم دیدیم وضع خرابه آمپول زدیم و ناخودآگاه شنیدم راه رفتن ولی کسی هم ناراحت نشد از خانواده وقتی تعریف میکردن که علی تو باپای خودت سوار ماشین شدی بعد آمپول و چشمات باز بود آ دستاتو گرفته بودن ولی من هیچی یادم نمیاد بعد آمپول و مامانم بعدا میگفت همسایه ها چیزی نگفتن که پلیس اومده بوده یعنی آبرومم رفته بود و خوار و ذلیل و ناهشیار جلو همه همسایه ها بردنم تا اینکه وقتی بیدار شدم دیدم پشت ماشینم و مامان و بابام جلو تو حیاط تیمارستان و فورا بردنم تو اتاق ایزوله و دست و پامو بستن و من نمیدونستم چرا و چکار کنم و تا کی و داد میزدم مامان دوربین هم بالای سرم و تعجب کردن پرستارا که عقلم رسیده بود بند دستم رو که طوری بسته بودن که اگه یه بندی رو میکشدی باز میشد ولی دفعه ی بعد که بستن دیگه نشد باز کرد برای بار دوم تیمارستان رفتنم و آخرشم میگفتن الکی که میخاستی لباستو از اول بپوشی تا مثلا اینکه نبندیمت به تخت تو ایزوله برای بار دوم یه بازیگری هم حس میکردم تو ذهن که داره نگام میکنه از دوربین اتاق و خانواده هم راضی بودن و منو مقصر فشارهایی که اومده بود برشون میدونستن راستم میگفتن تا اینکه وضع بهتر شد و خانه مون عوض شد داستان زیاده که حتی نمیخوام بهش فکر کنم اینم همینطوری گفتم چندبارم گفتم فایده نداره و همینم که گفتم باید نورانیش کنن خاطراتمو که اتفاق و حوصله بیاد وگرنه نمیخاستم اذیت کنم به قول فیلمه میخوای اذیت کنی؟؟!ولی الان قرص روان میخورم و تو فضام و ساختم و عادیه و آبرو هم ندارم و نه شهوت قوی ای که اذیت کنه از زندگی باندازه و نه توهمی که نزاره زندگی عادی کنم بحمدالله گرچه فیلم میگیرم و کار خطرناکیه ولی امنیت بالاست گرچه فضای روحانی تنگهذولی توجه میشه و شناخته شدیم و بابامم دوستاش زیادتر شده و منو کمتر مسبب بدبختی هاش میدونهذو سعی در ترقیم هم گمونم داره ولی چه کنم که تو فضام و نکته هارو نمیگرم و یایادم میره زود عجب قرصاییه و  اخلاق خودشم تغییر کرده بابا مرتضی ام رو میگویم رحمة الله علیه خلاصه اگه بعضی از این فیلمارو ساخته بودن دیده بودیم پامون واز نمیشد تیمارستان و فیلم بلد نبودیم بازی کنیم مثلا بیهوشی و اینا که باشه قرصامو بیارین میخورم و یارو پلیس و پرستارو ببینم بگم عجب نهنگی یا میرفتم جلوی همه تو بغلم بابام ما که جنگ نداشتیم باهم یه اختلاف جزئی بود که تا بخوام بیست روز بستری بشم با این قرص های نامرد و مشکل در انتخاب همسر و آبروم و بدبختی و خواری و درس و دانشگاه و شغل و آینده و عقیمی و هزارتا بدبختی در اول جوانی و هجده سالگیم البته توطئن هم بود  دیشب رفته بودم سایت فیتیله گفتم از آخر فیلماشو ببینم یه کلیپی که تو آپارتم هست البته همش قشنگه و زیاده برین تو سایت موضوعش همین بود برای بچه ها کار میکردن البته همین گرفتاریارو ما تو جهرمم داشتیم و اقوام الکی جمع میشدن و پشت سرمون میریتاریسمی فضای بد روانی جنایی داشتم محض وبلاگ یعنی مثلا اقوام جمع میشدن تو خونه ی بابابزرگم که برو دکتر و از همین دکتره فتنه درست شد و آدرس داد که تو شیراز بره پیش فلان دکتر دیگه تا بستری بشه آقا دشمن داشتیم همه جا حتی یه بار نرفتم دکتر گفتم دکتر بیارین نمیدونم اقوام از کجا جمع شدن و فهمیدن همه تو خونه ی بابابزرگم تو جهرم و دکترم آوردن که آمپول بزن منم نزدم و اونجام اوضاع بدی داشتیم یا یه باررفتم جهرم جمع شدن ببرنم پیش رمال حتی به خودمم نگفتن کجا میخان ببرن آقا دکتر که گفت بخور بخور دیگه حتی ممکنه توطئه هم بکنن بزنن بکشنت بگن چون قرصاشو نخورده شاهد قرص نخوردنشم خانوادشه حالا مال ما روانیه ولی بحث درستیه دکتر خیر همه رو میخاد ایشالا من خود بابا بزرگم پاش درد میکنه و نمیتونه به راحتی وایسه و قرص میخورده از جوانی و میخوره و دیگه عملم نمیشه و قوس داره پاش و باید بسازه و بسوزه و قرص هاشم اثر بدی دارن ولی میخوره و چای هم با قند نمیخوره چون اطرافیان همش میزنن تو ذهنش و قند هم داره و با پای دردش با موتور خرابش میره باغش یه بار که اوضاع ما بی ریخت بود تصادف کرده بود  و گوششم نمیشنوه خلاصه میگن بیهوش رو زمین میافته تا آمبولانس بیاد وقتی میزارنش تو آمبولانس یه مرتبه بلند میشه از تو ماشین میره سراغ موتورش ببینه سالمه یا نه و نگاش میکرده پس حواستون باشه تو اوضاع مختلف فتنه یا مثلا عمویی دارم ایشونم بزرگوارن و میگه علی هر شب دعات میکنم خلاصه ر فته بوده کربلا بعد میگه آقا اینجا میشه خاک کربلا برد ایران و در زمان صدام بوده بعد یارو نظامیه عراقی اجازه نمیده بعد خودش رو میاندازه زمین میگه و میخوابه رو زمین که حالش بد شده و ناله و زاری میکنه و همزمان جیب هاشو از خاک کربلا پر میکنه و پسرشم شهید شده جهرمند یا یه بابا بزرگ دیگه ای داشتم فکر کنم خودش بوده خلاصه این پیاده یا با حیوان میره حج تو حج که سنی ها یه مرتبه داد میزنه سندتنا عمر سندتنا عمر و اینا دیگه فکر میکردن که سندتنا یعنی یه چیزی بالاتر از سیدنا چهذمیتونستن یعنی مدفوع تو‌ زبان ما و جمع میشن همه با هم تکرار و داد میزدن سندتنا سندتنا عمر یعنی میخام بگم همین عمریا باید سنی ها با احساساتشون بازی کرد من خودم وبلاگ جدید زدم تو پایگاه افغانستان و بازیشون دادم باید کار کرد و منافق گونه و شیعه پسند روشون کار کرد و خرج کرد و میخوام بگم باید بلد باشیم و فیلم دیده باشیم حرفی شنیده باشیم که موقع توطئه راه باشه و عمل کنیم اگر حتی زنیم یا رند نیستیم خعل خوب مثلا یه سری بزن سریال دایی جان ناپلئون نقش خودتو پیدا کن من در حدود پنج شش سوژه شو در زندگی خصوصیم که به فناست از بیش از پنج نقش و فرد مختلف مستقیم الهام گفتاری گرفتم که چه طور صحبت کنم!!! 

گزارش اخبار خوب امشب

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

نمی دونم اخبار امشب ساعت نه رو دیدید یا نه که اخبار خارجی پخش میکردن و جالب شده بود و سیاست ها کلی فرق کرده بود و خشک نبود نمیدونم اثر عوض شدن مجری یعنی رئیس صداو سیما بوده که هم داخلی و خارجی گزارشات خعلی جالب بود یا مذاکرات هسته ایه که تحریم ها رو کم کرده که گزارش از سوریه و مصر و انگلیس پخش میکرد با خبرنگارای ایرانی که شبای دیگه کمتر دیده بودم نشون بدن خبرنگار خارجی رو و پول خرج کرده بودن و مفید بود اخبار و خسته کننده نبود الان من نمیدونم محور مذاکرات هسته ای چیه و بحث امنیتیه یا اقتصادی و سیاسیه یا صرفا موضوع سر انرژی صلح آمیز ماست ولی میدونم آقای ظریف تنهاست و فکر میکردم این زنه اشتون که طرفدار ماست هم تنهایی اومده و یه گروه اروپایی آمریکایی کوچکند که صادقانه باید اعتمادشون جلب شه که یه خورده بدبین بوده اند متعصفانه یه وقتی ولی نگو که در سخنرانی آیت الله خامنه ای رهبر بزرگوارمون شنیدم که میگفتن پشت سر این ها گروه های بزرگی هستن از سیاستمدار و اینا حالا عبارتشون رو یادم نیست که میگفتن از همه موذی ترم انگلیسه و پشتیبانی میشن از اونور و دم و دستگاه بزرگی پشت صحنه دارن حالا بگذریم اخبار امشب میگفت مجلس تصویب کرده که اونایی که تصادف میکنن رو رایگان مداوا کنید و این قانون محکمی نیست و حاظر نیستن پول خرج کنن ولی وعده غیرعملیاتی میدن که خوش باشیم بابا برین امنیت و وضع جاده ها رو درست و خرج کنید و چپاول نکنید دیگه آدمی که تصادف کرد مرد و معلول شد چه رایگان چه پولی البته کار خوبی و طرح عالیه دارم سیاست غلطمون رو میگم که هماهنگ نیستیم بابا دیگه پیام بازرگانی ها رو هم میخوام کاری کنم که دو شرکت و محصول مختلف که به هم ربطی ندارن از نظر محصول و دوجنس مختلف مثل تلوزیون و دمپایی که ربط به هم ندارن باهمکاری هم و هماهنگی هم یه پیام بازرگانی جالب بسازند و هماهنگشون میخام بکنم ولی سیاستمون هرکی یه کاری میکنه خودش و همه رو و کل رو در نظر نداریم در تهران یه جور رفتار میشه اینجا یه طور دیگه ست سیاست و فرهنگ و جداجدا شدیم البته فرهنگ خوبه سیاست شاید بد بدباشه که جداست و روش برخورد با مردم که نیازه درست بشه حالا ما که بهمون خوش میگذره بد نیست مورد توجه ایم مردمای بدبخت زیاد داریم بعد دیگه اخبار میگفت هر از بیست و هشت ساعت یه نفر آمریکایی سیاه پوست رو پلیس میکشه گفتم چه زیاد ولی روز قبل شنیدم جایی که پلیس سالیانه چهارصد تا سیاهپوست میکشه ولی اون موقع پیش خودم نگفتم زیاده و حواسم نبود به معادله از بس بیست هزارتا بیست هزارتا کشته سوانح رانندگی میدیم برام کم بود !!! حسنی مبارک قاتل هم میگفتن تبرئه ش کردن و مردم اعصبانی بودن و مگه کاری میکردن تو خیابونا فکر کنم هنوز ازش میترسن بعد دیگه یه نفر آدم بکشه امیدداره قانون و دادگاه مصر محاکمه ش کنه؟؟!!مصاحبه هم که میکردن میگفت زنی که با اینکار مرگذتدریجی مردم رو دربرداره که تبرئه ش کردن حسنی مبارک رو و دیگه افغانستان رو هم نشون داد یادم رفت بگم خبرنگار تو افغانستان هم داشتیم چه خبرنگاری که شب موقع جنگ میگفت نزاشتن چراق هارو روشن کنیم و صدای شلیک میومد ولی داشتن فیلم میگرفتند تو اخبار امشب میگفتا و هلکوپتر آمریکایی رو نشون میداد تو افغانستان که رو زمین تایر داشت حرکت میکرد و من مونده بودم چه جوری حرکت میکنه هلکوفترای ما که در ایران قدیمی و خطرناک و ثابت اند که!! یه چیز دیگری هم که میگفتن این بود که دانشگاه های ما نسل اولش آموزش بوده و نسل دوم پژوهشی و حالا نسل سوم کارآفرینی و ثروت جمع کردنی!!!یه چیز دیگریم که نشان داد اخبار شبانگاهی ساعت نه سیاهپوستای آمریکایی بود که شورش کرده بودن بعد مادرم گفت که یه نفرشون کشته شده چکار میکنن!!منم فورا گفتم اینا ملت کفرندا ولی محض اینه که قانون دارند!!

اطمینان!!!

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب یه مسئله ای که وجود داره اینه که بعضی ها شطرنج بازند و ده بیست حرکت فکری مارو در آینده خبر دارن که فکر کنم بیشتر از شیطان کمک میگیرن چون من که اقدر تبحر دارم فوقش بتونم چند حرکت بعدی یه بچه ی پنج شش ساله رو بدونم لذا فکر کنم با وسوسه ی شیطان بیشتر میفهمند و کار شیطانی ای باشه گرچه عارفان اگر توجه کنن و نیاز باشه می فهمند ولی درمورد من مثلا وقت تلف کردنه چون کار خاصی که لزوم داشته باشه نیست و مسولیت دیگه ندارم مثل قبل که بزرگم کرده بودن الکی و هم اینکار جزء شغل روانشناسام هست که فکر و کار آینده ات رو بدونن و کار بدیه بستگی داره چقدر متمرکز شن و بیارزه اصلا و نتیجه به کجاها برسد و هدف چه باشد و چه باشد کارهای ساده رو میگم میدونن از طریق جن و روانشناسی کاراهای تکراری چون شیطان حرف داخل دلمون رو میشنوه و شغل زنونهرو کثیفیه و عامل فتنه است و محض همین کار نظامی فتنه ها و برنامه هایی چیده میشه و عوض میشه و مارو فلج میکنه جنبه ی خوبش اینه که اگه من مرده م خدایی نکرده جانشین من باشه و شناسایی شده برای مردن پس از من ولی تمرکز بر افراد که بیست و چهارساعته وقتت رو بزاری رو بچه خعلی سخت و بده و زندگی رو فلج میکنه و من حاظر نیستم مثلا وقت بزارم از دور تمرکز کنم بر بچه ای و تماما در چنگالش بگیرم مثل جادوگرا حتی اگر جنبه ی الهی داشته باشه ماجرا شخصا نه بلدم نه حاظرم چنین معذب بشم مگه زنی بخواد شوهرش مالخ خودش باشه حالا سحر و جادو هم یاد بگیره برای محبت ولی اینجا از جان یه عقیم شده چه میخوان جز فتنه !!!

از موقعی که این کامپیوتر دیجیتال دجال اومد حرکتای بعد و روش فکری و اینا بدتر جاسوسی شد که حالا میخاد چه کار کنه و چرا اینکارو کرد و حرکت بعدی و مانور ماوس چیه و کلا برنامه ش چیه بدتر تیز شدن اینا و شغل کثیفشون مثلا هنگام کلیک کردن روی چه نقطه ای از نوشته یا آیکون کلیک میکنه و اعصابش چه جوره فکرش چیه قصدش چیه درمورد چی حالا میخاد صحبت کنه و وبلاگ بده اینا همه روانشناسی میشه اگه جمع باشن تو کامپیوترت تا اینکه کاملا شناسایی بشیم و منکه درست دقت نمیکنم روی کجاش کلیک کنم با چشم و یا خلاف عمل میکنم ولی باز مانور موس معلومه و سرعتش و جهتگیریش و اینا که بله قسمتیش برای امضای الکتریکی و شناسایی برای جلب اطمینان بوده که مثلا صاحب وبلاگ خودم باشه و نه کس دیگری و قبلا خعلی اعتماد کم بود و بازی میدادن همدیگرو قدرتا و قدرت ها جداگانه حکومتشون بود و غیراعتماد به هم و جاسوسی زیاد که در فضاش استحظار داشتیم ما که اطمینان نبود و مام نمیدونستیم در این فضای فتنه و جاسوس بازی چه کنیم و در زمین کی هستیم اصلا در سایبر تا اینکه خودمون تصمیم گرفتیم از خودمون نام و عکس و فیلم و شهر و اینا بگیم تا آشکار شیم و این شد

عقبانه

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

همین الانه داشت فوتبال استقلال و ذوب آهن رو نشان میداد تیلیویزیون که حدود دقیقه ی نود رسیدم به بازی و دودو شد مساوی شد یکی از ایراد های ما درسیاست و برنامه و جهاد ریسک نکردن و زنانه رفتار کردن و برنامه ی ثابت و قوی نداشتنه نه همش تو فوتبال بی برنامه ایم و شانسکی که راهی رو خدا برای حمله خداکنه واز بشه داریم بلکه در سیاستم همینه حتی یادمه چند سال پیش ضد نوشته هام موضع منفی میگرفتن قبل از اینکه فیلم سخنرانی از خودم بگیرم و متناسب با من و نوشته هام رفتار غلط حتی میکردن و ضد مطالب من آنتی میساختن که ضرر نزنه اگر ضرری هم داشته بوده ولی شما مثلا تیم ملی ژرمن رو ببین که آلمانیها همش در حال جنگند تا اینکه همش نگاه کنند که ساختار حریف و شکل بندیش چه طوره و همش دفاع کنن بله آنالیز و توانمندی حریف رو چیدن و شناختن خوبه ولی نه همش برای ضربه و غیرفوتبالی بازی کنیم و ضدفوتبال ببندیم حریف رو اگرشده به هر قیمتی هم شده باپول و سحر و جادو تا جاسوسی و روان و اینا این که نشد فوتبال بله جنگ هست ولی خداوکیلی این تیم ملی فوتباله ما داریم پس باید قوی بود نه مثل زنان ریسک نکرد و ترسو بود و متناسب با دیگران رفتار داشت و همش لازم باشه خودشون رو وفق بدن به شوهر نه اینا بد است برای مردان وگرنه اگه قوی نشد و متناسب با طرف کار کرد و آنتی ساخت همش باعث میشود آدم خیالاتی بشه و روانی و ناموفق

اجل مسمی

چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب سیاحتی داشتیم به حرم اهل بیت باز که سه تا چیز فکرمو مغشول کرد یعنی مشغول دوتاش در مسیر حرم یکی هم در حرم موقع قرآن خوندم الانم تازه برگشتم خونه شوخی شوخی آیه ی قرآن ساختم این آیه( ومن المومنین الذین جاهدوا فی سبیل الله امواتا) البته شوخی که گفتم بخندیم خلاصه ی مطلب آقا ما تو راه رفتن به سمت حرم تو اتوبوس یه بیمارستانی دیدم که انگار تعطیل بود و درش بسته ظاهرا خلاصه مام کمبود بیمارستان داریم و کم ساخته میشه البته همینطوری پیش خودم برآورد میکنم که اول انقلاب که جمعیت بیشتر شد بیمارستان ساختن بیشتر شد و الان بحرانی است که با اینکه جامعه به تعادل رسیده گرچه امراض بیشتر شدن ولی آقا چرا نمیشه راحت بیمارستان ساخت؟ شغل خا اضافی دولتی و امنیتی ای که برای ساخت میخوان چپاول کنن عرصه رو‌تنگ کرده تا جایی که خیرین که دوست دارنذآجر بنای مسجد رو خودشون یه چندتایی بچینن اگر حتی پولشم داشته باشن و تحویل دولت محترمه بدن امید نیست که با این بحران امنیتی کار ساخت مسجد و بیمارستان ساخته بشه ببین سیاستمون تا کجا رشد داشته پس به نظر بنده باید یه موسسه باشه که بسازه و تمام کنه کارو نه که برای ساخت و‌ساز به هزارتا جا باج بدی آخرم تو کارت گیر بکنی که بخوای برای چپاول و شغل های دزدی پول زیاد و الکی بپردازی و اون چیزی هم که میخوای در نهایت ممکن هم نباشه و بگن برو بسوز و بساز و‌شکر خدا کن و کلاتو هوا بانداز این یک

دوم در راه برگشت از حرم به خانه نمیدونم چی شد که یاد بچگی ها و ایام مدرسه کردم که آقا نباید شما حالا اگه دیدی بچه هه در مسایل خارج از تربیتی اش که در آینده تاثیر داره ولی نباید دیگه گیر بدی که آقا عجب و ریا و تکبر و‌حسد نداشته باش بچه تا یه سنی در وجودشه چیزی که همیشه گیر بهم میدادن تا اینکه فیلم گرفتم و رقصیدم و‌دیدن نه بابا این یعنی من خودمونیه حتی نباید انتظار معصومیت داشت گرچه حرف گنده بزنه بچه آخوند عارف پیر که نیست همونام تو پیری ممکنه هنوز کبر داشته باصن خعلی سخته ولی در کودکی جز برنامه زندگی یارو است اگر نداشته باشه مشکله نه که حالا چی ولی در مسایل تربیتی اگر بچه دزد به بتربیاد برای آینده ش بده اگر دروغ بگه بده ولی اگه اذیت کنه و شوخی خوب همه ی بچهذهای شاد و‌متعادل تا حدی باید داشته باشن ولی گناه نه.

سوم این آیه است که در حرم دلم کشید سوره نوح بخونم و دقایق زیادی رو در همون اوایل سوره تفکر کردم و‌نتیجه ی مطلوب نگرفتم در آیه چهار نوح ولی فهمیدم که اگه گناهمون بخشیده بشه این زیاد شدن عمر هم ممکنه اجل به تاخیر بیافته بعد دیگه زیاد شدن عمر خوبه نه که بد باشه در حال طبیعی برای گنهکاران مخصوصا گرچه آیت الله بهجت غیر از اینو‌که عرض میکنم فرموده اند و من اشتباه تحلیل کردم ایشون میگن بعد از مرگ گنهکاران و مومنان میگن ای کاش زودتر اومده بودیم این دنیا و مرده بودیم البته عبارتش رو دقیق یادم نیست ایشون چی گفتن لذا اینو‌هم فهمیدم که وقتی خدا به فرشته ها دستور گرفتن اجل مارو داد دیگه حرف خدا یکیه و در حکومت فرشتگان که حکم صدر بشه برای اجل در حین زمانی خاص رکود و‌بازگشت نیست ولی الان چرا البته از کجا دانی شاید اجل ما هم رسیده باشه خود دانی و در آخر آیه میفرماید اگر بدانید نه خدا جون مادنمیدونستیم تو‌که گفتی یاد گرفتیم و‌متذکر و‌بافهم شدیم و‌عبرت گرفتیم که توبهدکنیم در آیه ی قبل هم فرموده برای گناه چه کنیم. 

أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ ﴿۳﴾

[تا] برخى از گناهانتان را بر شما ببخشاید و [اجل] شما را تا وقتى معین به تاخیر اندازد اگر بدانید چون وقت مقرر خدا برسد تاخیر بر نخواهد داشت (۴)

 

یَغْفِرْ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاء لَا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴﴾


اخلاص کاری

سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دستور نمیدم ولی خوبه یه کم درمورد بی ادعایی و اخلاص صحبت کرد الان یه طرحی که بچه های مخ و نابغه و نخبه هنوز روش کار نکردن تبلیغ میشه و تبلیغ میشه و شلوقش میکنن و رسانه ای چه فرهنگی چه صنعتی و همش مدعی پیدا میشه که بله کار ماست و چند کشور تو دنیا فقط دارن اینا خوبه و نشان ندادن زحمتشون خعلی بده ولی میگم اگه کارمون درست باشه و آخوند پرهیزگار تو حوزه ی خودش اخلاص داشته باشه از دعاش به ما خیر میرسه و کارا درست میشه الان نظام و سیستم در برهم شده و فضا سازی و شلوق بازی زیاده شده و راه مخلصان بسته یعنی مثلا اگه فیلم های ده سال پیش قوی تر بودن نسبت به حالا و تماشگرا جمع میشدن در سینما و استادیوم یه دلیلش اینه که معنویت و دعای همگانی و اخلاص و تجمع عرفانی مذهبی زیاد بود و مردم همش دعا میکردن و هرکس خودش رو مطرح نمیکرد شهیدان که بی ادعا شهید میشدن نه حالا یه فرماندارمون بره عکس بگیره در سرزمین داعش شهیدم نشه البته شوخی کردم ولی میگم بابا جان اون موقه مردم دعاشون میگرفت کسی که سابقه و درس فیلم سازی نداشت و تا حالا شهرت نداشت خدا یاری میداد و با فیلم رنگ خدا با فیلم روزی روزگاری مثلا و با فیلم بچه های آسمان بله این فیلم های سینما اکثرا سفره ی الهی دارن از بالا و امام زمان نقش داره در روزی کار منتهی اینارو میبندن و دکانشون رو‌ تخته میکنن درصورتیکه امکاناتشون اون موقه کمتر بودا ولی متناسب به زمان خودش در سطح جهانی حتی جلو میرفت و به دل می نشست و مردم صحبت میکردن در مورد فیلم و‌سریال ولی الان رسانه ها صحبت زیادی میکنن و هم فضای جامعه بد شده مجبورا فساد رو مثلا علنی تر از گذشته و اول انقلاب و بعد جنگ روانه ش کنن و سطح بین الملل هم مارو بایکود کرده باید تعامل داشت باید کذاشت فیلم غربی و مسیحیت تو سینمای ما بیاد اگه خوبه حالا نه سینما تو جشنواره و مسابقات البته شاید غلطه ولی میگم باید کاری کرد که از غرب تماشجی جمع کرد موتعصفانه گروه های مخلصی که پنهانی رو اعصاب و روان چون دین که ندارن غربی ها ولی خلاصه اونایی که مسیحی اند و دین دارن رو‌ نباید بایکود کرد باید فضایی دستشون باشه که در جامعه ما رد و بدل کنن و هم گروهایی از ما بیشتر که زبان خارجی داره تعامل داشته باشن باهاشون برای یک انقلاب جهانی که نمیتونم یعنی نمیدونم در فشار اقتصادی کار و فشار به غرب و تعامل نه صرفا پلیسی و جاسوسی و امنیتی بلکه فرهنگی ما با غرب کمتر شد یعنی تعامل با مردمشون نه که  حکومتشون ما اگه در دل آمریکا طرفدار نداشته باشیم مثل رفتار احمدی نژاد که حرکت شخصی  فردی بود ولی اونا هم تو غرب عقلایی دارن و منتظر آزادی واقعی و منجی ان ولی حکومتشون تحریمشون کرده ولی اگر بیدار بشن جلو حکومتشونم می ایستن غربی ها مثل کشته شدن همین سیاهپوسته توسط پلیس فدرال آمریکا که غوغا کردن می ایستن بالاخره پس باید تعامل زد و مسیح ع زنده است و یار و یاور داره اونور آب نباید افراط کرد که اونا دشمن مان بلکه حکومتشون شیطانیه گرچه در راسشون ممکنه ظاهرا مردمدار باشن و عاقل ولی نباید گول خورد به فکر منافعشونند.تعامل بیشتر بشه و‌ نفوذ به دل مردم و این با اخبار رخ میده با تلوزیون و فیلم و مقالات که مردمشون اسلام ناب رو بفهمند نه اینکه در ایران ما تمام بودجه و‌ برنامه مون رو اختصاص بدیم مثلا به شبکه پرس تیوی نه جای کارش زیاده آقا در زمینه های گوناگون دیگر و فیلم های ما در دل مردم و تلوزیون دارهای غربی شرقی جای داشت ولی الان رویگردانند و‌بایکوتمون کردن و مردمشون رو در جهل گذاشتن و راه نفوذ ماروبستن که بده و باید توجه کرد که شبکه های سیما و فیلمها و سریال های ما به گروه های بزرگی حتی حکومتی خارجی خط میداد و اونارو میخکوب کرده بود و از ما تقلید میکردن در فرهنگ و به بن بست رسیده بودن ولی الان وضع خط دهی ما بد شده و‌ بی برنامه شدیم ما روزی الهی داشتیم مثلا در چین در قبال فیلمهامون و دردیگر کشورها‌آقتی سریال میذاشت مردم میخکوب میشدن و همگانی تماشا میکردن و روی کل جهان تاثیر سیاسی داشت و رحمت الهی هم نازل میشد ولی از بی برنامگی و مخ زنی و کارای دیگر نفوذ توی دل مردم کمتر شد گرچه همین سریال های امروزی هم خوبه ولی تعدادشون بیشتر بشه فرافکنی و چرت و پرتاشم باید کمتر باشه ودرنهایت اینو هم درنظر داشته باش که مطالب وبلاگ من مثلا برحسب سیاست ومد روز و نیاز الانه و دوسال بعد به درد دیگه نمیخوره و فضاش عوض شده یعنی شبکه ی آیفیلم خعلی خوبه ولی الان جوابگوی نیاز الان اعراب نیست یعنی در سفره ی الهی ما در قالب فیلم روز نیاز های روز و مشکل عقیدتی سیاسی و فرهنگی روز یه مرتبه درست میشوند که باید جمعشون کرد اینارو و خط داد بهشون براساس روز که باید براساس اخلاص داشت نه پول و دنیا و اینا گرچه فیلمهای قوی کهنه نمیشوند چون اشعار حافظ

سنگینی

جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۴۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سه تا نکته موند از مطالب پست نوشتاری قبل که نمیشد یا یادم نبودش که بگم و موضوعش عوض میشد اولا من حرم رفته بودم دوما فضای تبلت و لب تاپ سوما قفل شکن قرآن اما مطلب قبل رو که نوشتم چه الان در ذهنم مرحوم پاشایی اومده تصویرش که انگار میبینه و نگام میکنه گفتم شاید مثل من اسیر شده بوده و یا الکی گفتن مرده که دست از سرش بردارن جاسوسا و اومده تو گروه ما ولی آنتنم اون قدر قوی نیست که به شکیات و وهمیاتم یقین کنم خدا رو چه دانی شاید چند سال پیش که رو آنتن بودیم مرگ منو هم ساخته باشن که افراد دور شن و تجمع نکنن خوب فضا خراب بود ما هم بدجور کنترل نشده روی آنتن بودیم و خداوکیلی نگیم خداوکیلی بهتره به جاش میگم احمدی نژآدی هرکی قیام میکرد میریختن تو خونه ش جاسوسا که قوه قضیه قوی شد و فتنه کم شد تو شهر ما ولی بریم سراغ مطلب خدا بیامرزتش حتما روحشه دیگه که اومده تو خیالم و قوی هم هست اگه بشه کلیپ هم باید از اشعارش بسازم.

و اما نکته اینکه به ترتیب که نوشتم که یادم بمونه اولین نکته این بود که ما حرم رفته بودیم که پست قبلی دلمون گرفت که اومدیم خونه و دیدیم فضای حرم شاهچراغ و برادران بزرگوار حضرت امام رضا(ع) دلنواز و دلمون باز شده بود حتی تو خیابونا ولی تو خونه حوصله نداشتم و اون پست رو نوشتم و فهمیدم یه جای کار لتگه و وقتی هم برم حرم دیگه شیاطین نمیتونن خوابم کنن و سرخال میشم ولی باز فضای خصوصی تنگ بود و باید یه کاری میکردم.خلاصه یه چند روزی رفتیم حرم که اینم نکته ای داره که آقا ما که تقوا نداریم ولی وبلاگ داریم و مداحی هم کرده ایم حالا یه گناهی هم بیشتر از یکی کردیم دیگه باید تحویلمون بگیرن تو حرم ولی اینطوری نیست بعضی های غافلتر که میگن اصلا آقا جوابمون نداد ولی ما میگیم گناه کردیم روسیاهیم داشتم به این فکر میکردم که چرا اونروز تو حرم بلد نبودم با حضرت صحبت کنم و توجه نشد بهم در فضای نورانی و بازش ولی در اتوبوس که میومدم خونه خوشحال بودم چرا اینطوری شده بود که داشتم شعر کلیپ جدیدمو با خودم میخوندم و خوش حال بودم تو اتوبوس ولی تو حرم انگار توجه خاصی نشد دیدیم که بله حالا ما متقی نبودیم درست مداحی هم کردیم ولی اگر قرار باشه به اسم شیعه یا محب اهل بیت هرکاری بکنیم و تحویلمون بگیرن برای گذشته این در دنیا اینطوری نیست در دنیا یه روز گرمه یه روز سرده یه روز سختی یه روز آسانی یه روز حتی گناه یه موقع ثواب و خیر ما که معصوم نیستیم ولی اگر قرار باشه به خاطر گذشته تا ابد تحویلمون بگیرن حوب پیشرفت نمیکنیم علاوه براون نظام به هم میریزه نه نظام جمهوری ها بلکه الهی بله 4تا کارخوب کردیم حالا تا ابد عاشق چشم و ابرومون بشن دیگه پس برو هرکاری دلت خواست بکن و تو هر لجن زاری برو آدم هم خواستی بکش که این نمیشه توجه می فرمایید؟ لذا تو حرم که میریم ما بی تفوا ها ممکنه رزق الهی و حال خاصی نداشته باشیم و سختی هم بکشیم که 4تا نماز و 4تا اشکم بریزیم حالا درمورد اشکم میخوام صحبت کنم که اشک جز سختی نیست به نظر من بلکه رحمت الهی است یعنی اگه دیدی برای غیردنیا اشک داری حالا یا از گناه یا  توبه و امام حسین من این اشک رو دوست دارم و صورتم هم قشنگ میشه علاوه بر صفای باطن و سبک میشم و دورم جمع میشن و توجه بهم میشه که خدا روزی اشک رو بده بلکه تا این اشک بیاد این عذابه که حال اشک بیاد و در نوجوانان زمان رسیدن به اشک واقعی نه تمساح این زمانش کمه و فورا گریه شون میگیره و زن که جای خود دارد ولی مرد هم باید گریه کنه وگرنه دق میکنه و شکست میخوره خلاصه یه کم سختی ببینیم و چند رکعت نماز بخونیم و دعا بخونیم در حرم حتی اگر حال و اعصابمون خرابه از گناهمون باز فشار بیاریم این بهمون بعدا توجه میشه وگرنه لوس میشویم و مثل داعش افراط میکنیم اگر گناه کنیم و توجه بشه لذا اصلا برای گناه اول نباید دیگه توجه امام زمان بهمون میشده از قبل ولی ما بندگان بد خداییم و بدی از خودمونه و دعای شما و امام زمان پشتمونه این نکته ی یک که یه خورده سختی بکشیم و حوصله به خرج بدیم و بریم سراغ دعاها و گدای سمجی باشیم که شاید بخشیده بشیم و انتظار نداشته باشیم که مثل کودکان فورا نظز خدا عوض شه بلکه میریزن توی کیسه و کاسه مون بعدا حتی شاید بعد مرگ تازه بفهمیم و دلزده نشیم و ناامید نباشیم که این شد تکته ی یک

نکته ی دوم اینکه ما گفتیم تبلتم خراب شده و دیگه بازش نکردم که تا بخوایم بیایم با لب تاب بالا فضاش بده و گرفتاری داره برای جاسوس و خودمون و این چیزا تا اینکه یه تبلت بخری و آزاد باشی همین الان که تایپ میکنم نظارت ممکنه قوی باشه و مطلب به جز از درون خودم و اطراف از داخل لب تاپ هم ممکنه شاکی داشته باشیم ولی در تبلت فضا بازتر بود و ما هم اسبمون رو تاختیم در میدان که سخت بود وبلاگنویسی با شرایط گوناگون بین لبت تاب و تبلت که همزمان که مینویسم کنترل میشه و القا میکنن و اثر دارن در نوشتن و تاختن من

نکته ی سوم این بود که آقا ما قرآن خواندیم بلند و مذکر هستیم این صدای بلند قرآن خواندن در خانه سحر و جادو و شیاطین رو دور میکنه و علاوه بر این نورانیت و حالی هم بهمون میده من مثلا صدام میخواستم قشنگ باشه و کیف کنم ولی از قرآن  دور بودم لذا با ترتیل و قرائت قاطی پاطی شروع کردم خواندن قرآن ولی تازه بعد از 100 تا آیه خدودا صدام و ترتیلم قشنگ شد و اون چیزی که میخواستم ارتباطش برقرار شد یعنی انتظار نداشته باش آقا پسر که مثلا همون اوایل و بدون تمرین و تکرار ارتباط دلیت برقرار شه و دلت نرم بشه و صدات قشنگ بشه بلکه دل جای خدا هست و ما شیطان رو راه دادیم اگر بیش از صد آیه بخونیم مثل من دلت تازه نرم میشه یعنی من توجه داشتم که آقا اصلا سخت بود اوایلش آیات رو بخونم و دلم پس میزد و بلند داشنم میخوندم میخواستم قشنگ بخونم ولی دست خودم نبود بعدا که آیات رو به انتهای سوره رسیدم تازه موج رجمانی به سمتم اومد و منم سوره ی جدیدی رو آغاز کرده بودم سوره ی طه که درمقایسه با سوره های دیگر غصه مانند هست و میشه ترجمه ش رو خوند و تا حدودی داخل شد و بله باید دل نرم باشه وگرنه اگر سنگ باشه هرچی زور بزنی فایده نداره و باید هرروز قرآن خوند وگرنه قاری های مشهور از اول دلشون نرمه و از بس قرآن و دعا میخونن از اول طوری که میخوان مبشه و به نظر من نباید در قرآن خواندن زیرکی و رندی به کار برد و همبشه باید سعی کرد حتی جلوی دشمن و جاسوس قشنگ قرآن خوند نه که صداتو عمدا عوض کنی که مثلا من قرآن خواندن بلد نیستم تا نشناسنت و ولت کنن و دلیلشم اینه که می فرماید که قرآن رو با سوز بخوانید خوب سوز خوندن یه حکمش اینه که فیلم بازی نکنی حالا اگر سعی میکنی با سوز بخونی و نمیشه که حرف جداست ولی به گمانم بعضی ها یه طور دیگه بخونن مخصوصا در انظار عمومی در مساجد در ماه رمضان که شناسایی نشن که خدایی اند و اینا که اینا میتونن یواش بخونن و به مفهوم توجه کنن  و همین که صدات در آد از صدای خودت ممکنه تازه بعد از بالا اومدن صدا نکته ی قرآنی رو بفهمی!!خدافظ

کفی به

چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۳۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَکَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا ﴿۵۸﴾

و توکل بر خداوندی کن که هرگز نمی‏میرد، و تسبیح و حمد او به جای آور، و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است. (۵۸)

---------------------------------------------------------------------------

خوب هوس کردم امشبی یه کم قرآن گوش بدهم اما قبل از اینکه نکته مو بگم چیزی توی دلم بودش که مثلا سیاست هر دوره ای فرق میکنه و دل ها ممکنه زنگ بزنه و یا اسیر بشویم و راه هارو می بندن بر ما یا هم یه عده چشمشون به ما هست که مشهور نشویم و دوستمون دارن یا یه عده چشمشون به ماست که کارهای ما اون ارزشش رو نداره یا داره به هر حال سیاست عوض میشه و ما که بیکاریم و یا روحانیون که انتظار بالاست و سر کار خاصی اگر نروند خلاصه به طریقی که بزرگات میخوان انتظار بالا میره یه مرتبه ما دلمون میگیره میرفصیم برای شما و نورانی میشویم با این کار یا مثلا تو دلمون خدا روزی میده دلمون میگیره اگه این مطالب رو ننویسیم و خلاصه یه موقع باید شعر گفت تا سبک شی یه موقه ای هم دیدیم مثل امروز باید تقاشی بکشم براتون چون دلم گرفته بود البته تصویر خاص قبلیه ای نبود ولی راه ها بسته بود و تکراری شده بودیم به دنبال نوریم خلاصه وقتی بیکار نباشی و یا انتظارات بالا بره از شما و یا از خدا حوائج داشته باشی میبینی که نمازت نورانی تره تا ایتکه اصلا توکل نکنی و از خدا چیزی نخای من امروز شانسکی هدایت شدم یه نقاشی کشیدم بعد اذان گفتن تو نماز چون هدف داشتم و بیکار نبودم و راهی بود که باز گذاشته باشن و بشه کار کرد تو نمازم نورانی تر شده بود!!! و حالم عوض شد و حال داشتم که ذکر بگم چون دغدغه ی نقاشی کشیدن و گذاشتن برای شما داشتم و هدف خاص که از خدا چیزی بخام لذا اینو میگم که باید استاد هدایتمون کنه که الان شما چه باید بکنی که در راه الهی سبیل و راه درست رو نشون بده تا انجام بدیم  و نورانی بشیم و از غم وبار مسولیت در بیایم لذا استعدادت رو باید بشناسی و ما بیشتر کارهایی که میکنیم ماشینی نیست بلکه هنری است و شغل هنری که ثابت نباشه تعدادش کمه و خسته کننده میشه یه موقع خوانندگی میکنیم یه موقع میرقصیم یه موقع شعر میگیم یه موقع ورزش و فوتبال حتی یه موقع درس میدیم برای خودمون یه موقع عکس میگیریم از خودمون اینا آدم رو سبک میکنه و راه هارو گفتم میبندن شیاطین یا انتظارها بالا میره از ما و تکراری میشیم یا طرف عاشقه باید یه کاری کرد تا دلنگرون نباشه که به فکرش نیستیم حالا کی باشه هم خدا میدونه فضای انترنته نکته ی دومی هم که اتفاقی خارج از مسایل بهش فکر میکردم به جز این اسارت ما درخانه که باید راه جدید بریم و مطلب جدید بگیم این بود که سیاست هم فرق داره یعنی یه موقع مملکت دست یه عده ی جبهه ای بود بعد فیلم لیلی با من است رو میساختن که داشت خشکی مقدسی میشد و مملکت میرفت و رزق و روزی زمان خودش بود الان دیگه در زمان ما این فیلم رو نمیتونن فیلمنامه ش کنند و بسازند که طرف از جبهه بترسه و فرار کنه بلکه الان باید برعکس شجاعت و دلاوری رو در فیلم نشون داد که بیان در صحنه ی نبرد بچه ها یعنی سیاست راه هم فرق میکنه الان سیاست ما شده رقاصی مثلا و ده سال پیش این نبوده حتی چتد سال پیش!!

خلاصه بریم سراغ مطلبمون امیدوارم دلتون نگیره و به مطالب من عادت نکنید که مجبور بشم از راه های دیگه مشتری و شما رو جلب کنم چون بالاخره اگه دل شما بگیره رو منم تاثیر داره و اسیر میشم و بگذریم آقا ما امروز باز دیدیم راه بسته است و دلمون نمیکشه کارهای همیشگی بکنیم و باید قفل بشکنیم اولش یه کم قرآن خوندم شیاطین سکته شون زد و انتظار نداشتن همراهان که صوت عجیب و بلند من برنامه شون رو بهم بزنه یعنی هدفم همینه که طرف که تو رو شناخته و اسیرت کرده رو بریزی بهم لذا الان اصلا برنامه برامون نیمسازند از پیش و حرفی نداره دکترروان پزشگ چون میدونه به حول قوه ی الهی خارج از پیشبینی و برنامه ش که اسیر کردن و شناخت من باشه رفتار میکنم و حال هم میکنم که برخلاف گفته اش یه آدم دیگه ای باشم لذا گفتم دیدم اگه بشینم کلیپ هامو مثلا بخونم نه حال جمعی اجازه میده و تبلتم هم خراب شده و باید با لبتاپ بیام بالا رفته تعمیرگاه به دعای شما نیاز داره خلاصه دیدیم بهتره کلیپ نگاه نکنیم تو اوقات درخانه ونمیچسبه و منم بیشتر سرم تو کارای خودمه و وبلاگ خوندن هم چنگی به دل نمیزد خوابم هم نمیومد با اینکه قرصام رو خوردم و منم همیشه به عنوان یه تهدید میشناختنم و هنوزم که کارام خطرناکه و به روان دیگران آُسیب میرنه درصورتیکه یه عده این وسط دارن گولشون میزنن و کار من نیست و فکرارو خراب میکنن ما که فیلم از خودمون گرفتیم مهربانانه تر شد دیدشون وگرنه قلم وبلاگ نویسی من که جر و دعوا نیست که یه طور دیگه خونده میشد و طبل جنگ و هشدار و اینا میدن و هرچی جنایت میشه رو به ما ربط تا جایی که فکر کردن ما داریم دیوونه میکنیم فرستادنمون تیمارستان یعنی میگم زنگ هشدار دادن جاسوسان که جاسوسی میکردن نه اینکه حالا هرکی از فیلتر رد شد باید بره تیمارستان و عقیم بشه چون حالا یه وبلاگی هم داره و از فیلترم رد شده که این ظلمی بوده که ضعیف بودن حالا هم که مارو برخلاف گذشته که جدی میگرفتن حالا که فیلم گذاشتیم و کلیپ ها بیشتر مسئله سیاسی و طنز شده و در سیاست هم خوب فریب افکار در نوع بدش وجود داره 

باز بگذریم اینکه آقا کاش اول نکته رو میگفتیم نکته ی قرآن این آِیه ی 58 فرقان هست که گوش دادم چندی پیش این جمله رو نگاه کنید(و همین بس که او از گناهان بنده اش با خبر است) خوب نمیدونم روانشناسانه بحث بشه با چه علمی صحبت باید کرد یعنی ما همه گنهکاریم و بدون اینو و کافیه بدونی که خدا گناهاتو میدونه این اولا کافی برای ما رو در نظر گرفتم که من بدونم یه موقعی برای عظمت خداست که خدا عظیم است پس کافیه بدونیم و با خبره و اگر بدانیم ممگنه یه فرجی بشه درست؟چه جیز کافیه  داشتم فکر میکردم به عبارت (کفی به) که این به( کفی به) اینکه ما بدونیم که خدا آگاهه بسه؟ یا نه این (کفی به) برمیگرده به ما گنهکاران و بندگان که آقا شما اگر میخوای کافی باشه و گناهات بخشیده بشه باید از راهش وارد بشوی و راه رو این (به) نشون میده و (به) برمیگرده به نظر من به اول آیه که باید توکل کنیم به خدایی که هرگز نمیمرد و تسبیح و حمد کنیم خدا رو برای گناهان و دکر بگیم یعنی هم راه رو نشون داد خدا به کفی به هم چیزای دیگری مثلا در روانشناسی بحث میشه که (به)بر گرده اینبار به خدا که بله خدا هم باخبره پس هم راه رو نشون داد هم برداشت دیگری میشه کرد که حالا که با خبره همینم کافیه برای بندگان البته من تفسیر باز نکردم فقط برام جالب بود راه رو نشون داد و اگر ختی مقصود اول آیه نبود هم و روانشناسانه بحث کرد اونم درسته برای شناسایی خدا که همینقدرم که خدا از گناه ما با خبر باشه بسته دیگه هیچی پس که دقیقا حالا من نتونستم برداشت روانی رو بگم از آِیه و باید مراجعه هم کرد به تفسیر گه بهویی شد داشتم قرآن گوش میدادم و تمیدوتستم چه کنم یهویی شد.

چراهرکی سازخودش میزنه؟

چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۵۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

حالا ما یه کم از فتنه های گذاشته گفتیم این به معنای بد و فتنه گری نیست بلکه اصلاح اموره مثلا رهبر بزرگوار و عظیم الشان ما بیشتر مشورتی دستوراتشونه نه به صریحا بگن که فلان دستگاه عزل بشه یا اینکارایی که من دستور میدم باید توجه بشه بلکه ما قدرتمون کم شده و اگر به حرف ایشون عمل نشه هم مشکلی نیست اگر عمل شد بهتر در صورتیکه ایشون ولی خداست و جانشین ولی میبینیم یا دستشون بسته است برای فزمان دادن یا فتنه درست میکنن یه عده یا جیزای دیگر که ایشون امر مستقیم و صریح لااقل علنی صادر نمیکنن و ابهت و هیبیت ایشون رو آورده ایم پایین که به عنوان شخص اول مملکت از ایشون حرف شنوی کنیم بله درمراجع هم داره همین میشه متعصفانه و خوبان ما که حرفشنو ان عموما فتنه میکنن چه برسه بدان لذا باید حلقه زد و مخلصان گروه و مجلس خاصی تشکیل بدن و داشته باشن که خواست رهبری محقق بشه نه اینکه دور ریخته بشه و هدر بره الان شما در نظر بگیر در زمان پیامبر ایشون قدرت داشت و بین مردم دستور الهی میداد و مردمم گوش میدادن ولی این شرایط رو نداریم ما و ضعیفیم ولی باید یک دستور فصل الخطاب داشته باشیم که رهبری عزیزمون مشاوره ندهن بلکه بدون فتنه فضا رو یه گروه مخلص باید آماده کنن که ایشان امر دهند و ایشان را حرف شنو باشن متعصفانه روزنامه نگار میگه حرف حرف منه و تحلیل تحلیل منه نه حرف حرفه مقام معظم و خودشون برای خودشون استدلال و حکم فرما هستن و فتنه درست میکنن و از حرفای ایشان سو استفاده نه به عنوان حرف شخص اول بلکه ما باید فضا بچینیم که ایشان قدرت نمایی کنه و حرف حق پذیر باشیم متعصفانه ضدش داره عمل میشه و فتنه میکنیم و شلوقش میکنیم و هرکی فکر میکنه خودش مخه و قدرت داره و قدرت دست یه عده خاص افتاده نه هرکس جای خود البته قدرت درحاهای مختلف کشور فرق داره و رسانه هم ابزاره و یکی از این فضاهاسات که باید اصلاح بشه وقتی ما فضا نمیدیدم به ایشون و اذیت هم میکنیم خوب دچار مشکل میشیم و ایشون مجبور میشن کوتاه بیان و عقب میمونیم ولی اگر فضارو بچینینم که آقا حرف حرف رهبری اون موقه ایشون از منبع الهی یاری میرسونن بیش از پیش لذا فضا خرابه.

اعجوبه درختی

سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۳۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

صحبت درمورد اعجوبه کردیم یاد چیزی کردیم که همونطور که گفتیم سایت آپارات کار جالبی کرد و مسابقه گذاشت تا افراد استعداد خودشون رو نشون بدن اولا میتونست کاری کنه که فضا برای قرآن خوان ها هم فرا بشه و انتخاب بشن ولی نکته ای که به ذهنم خورد اینه که با توجه به اینکه خعلی از استعداد ها حقشون ضایع شد و کارهای خوبی کرده بودن که بلخره همینکه اولا خودشون رو نشون بدن خودش خعلی اعتماد به نفس میخاد و خودشون رو جلو دوربین در مسابقه بزارن گرفتاری داره چه برسه به یه امیدی بخوان بیان وسط یعنی این نکته رو میخام بگم که مثلا کارشناس خوانندگی باید علاوه بر نفرات برتر کارشناسانه بیست نفر اول رو توضیح میداد و اشکالشون رو میگفت و حتی همینکه توجه کنه کارشناس همین اهمیت داره و یه امیدی میده که منم شرکت کنم تا اینکه بخوام دنبال جایزه و به امید جایزه بیام بالا خوب من میدونم که اول تا سوم نمیشم و باید دستشون رو گرفت و صحبت کرد درمورد کارشون (درقالب فیلم )حتی غیر تخصصی صحبت هم کنه همین توجه کارشناس معروف و مشهور خعلی خوبه.

روانشناسی پیشرفته

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۴۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بله آقا روانشناسی خودش علمه ولی سواستفاده و قانون گذاری و قضاوت روی افراد زیاده و ما مثلا اولا قرص های زیادی که تخصص داشته باشه برای روان نداریم و یه عده زیادی با جنبه ی مختلف روحی با قرص خاص درمان میشن که چونکه قرص هم اثر جسمانی داره مگر مستی و خواب و بی دردی و شهوت که اینا حالا من نمیدونم اینجور چیزا لااقل من که خودم تجربه دارم والا کسی که وسواس داره مثلا یا دروغ میگه باید شاید کتکش زد نه شوخی کردم خلاصه آقا اینجا بگم که من خودمم درگیری داشتم با این زنانی که بالخره شقلشونه و زورشونم میرسه دکترها و متخصصین ولی دکتر روح بزرگان عرفا و امامانن که راه رو نشون میدن که حالا میخای شاکر بشو یا نه میخای کفر بورز یا نه دیگه اختیارش دست خودمونه یعنی دکتر روان به درد کسی که اختیار نداره میخوره مثلا معتاده یا عقب مانده ذهنیه وگرنه نمیشه که طرف رو مومن کرد این وظیفه ی دکتر روانپزشک نیست که الان دخالت کنن تو وبلاگ ما و میکردن و منم روحتا عکس تفکر و برنامه و نقشه ای که ضد من ساخته بودن عمل میکردم بعد اینا دیدن نمیشه گفتن این یارو دوقطبیه و هروزش چیزه حالا کار نداریم به قبل میگیم  آقا که تا چمد ده سال پیش که دکتر روان زور نداشت و تلوزیون و مخ زنی و همگان و یکسان سازی زور و قوانین روحی و جبر قدرت روان که باید همه اینطوری که ما میگیم باشن نبود اصلا مرض ها زیادتر بود یعنی آدم های پیچیده با مشکلات خاص بود قبل از تلوزیون یعنی اگر شما برین تو شهرهای کوچک که به فرهنگ شهرهای بزرگذو مشکلاتشون نیست آدم های عجیبی میبینی که روحشون خعلی یپیچیده است و شایدم کترهای عجیبی میکنن که افراد روز به روز با توجه به سیستم مدارس و یکسان سازی روان و جبرش از بین میره و جلوشون رودمیگیرن یه مرتبه اگه اعجوبه پیدا بشه میگن روانیه و قدرت نداره پیدا بشه یعنی قبل از تلوزیون آدم های پیچیده و ناشناخته زیاد بود و چیز دیگری که میگم اینه که عصر و اصل روانشناسی کم که نشده بیشترم جای داره در آینده بشه با این همه کتاب یعنی شما دردانشگاه مثل غرب میروی تا مثلا درس چهره شناسی یاد بگیری و از روی چهره افراد قضاوت میکنن که این علم هنور علنی باز نشده در کشور ما و علم خطرناکی هم هست که از روی چهره بگی فلانی شخصیتش فلانه ولی عرفا از روی چهره روح طرف رو میشناسن و مشکلشو میدآنن نه که فقط شناسایی و مثلا بزرگان اصلا به چهره افراد کم نگاه میکنن و غیره که صحبت بشه در این موارد خوب است