سه تا نکته موند از مطالب پست نوشتاری قبل که نمیشد یا یادم نبودش که بگم و موضوعش عوض میشد اولا من حرم رفته بودم دوما فضای تبلت و لب تاپ سوما قفل شکن قرآن اما مطلب قبل رو که نوشتم چه الان در ذهنم مرحوم پاشایی اومده تصویرش که انگار میبینه و نگام میکنه گفتم شاید مثل من اسیر شده بوده و یا الکی گفتن مرده که دست از سرش بردارن جاسوسا و اومده تو گروه ما ولی آنتنم اون قدر قوی نیست که به شکیات و وهمیاتم یقین کنم خدا رو چه دانی شاید چند سال پیش که رو آنتن بودیم مرگ منو هم ساخته باشن که افراد دور شن و تجمع نکنن خوب فضا خراب بود ما هم بدجور کنترل نشده روی آنتن بودیم و خداوکیلی نگیم خداوکیلی بهتره به جاش میگم احمدی نژآدی هرکی قیام میکرد میریختن تو خونه ش جاسوسا که قوه قضیه قوی شد و فتنه کم شد تو شهر ما ولی بریم سراغ مطلب خدا بیامرزتش حتما روحشه دیگه که اومده تو خیالم و قوی هم هست اگه بشه کلیپ هم باید از اشعارش بسازم.
و اما نکته اینکه به ترتیب که نوشتم که یادم بمونه اولین نکته این بود که ما حرم رفته بودیم که پست قبلی دلمون گرفت که اومدیم خونه و دیدیم فضای حرم شاهچراغ و برادران بزرگوار حضرت امام رضا(ع) دلنواز و دلمون باز شده بود حتی تو خیابونا ولی تو خونه حوصله نداشتم و اون پست رو نوشتم و فهمیدم یه جای کار لتگه و وقتی هم برم حرم دیگه شیاطین نمیتونن خوابم کنن و سرخال میشم ولی باز فضای خصوصی تنگ بود و باید یه کاری میکردم.خلاصه یه چند روزی رفتیم حرم که اینم نکته ای داره که آقا ما که تقوا نداریم ولی وبلاگ داریم و مداحی هم کرده ایم حالا یه گناهی هم بیشتر از یکی کردیم دیگه باید تحویلمون بگیرن تو حرم ولی اینطوری نیست بعضی های غافلتر که میگن اصلا آقا جوابمون نداد ولی ما میگیم گناه کردیم روسیاهیم داشتم به این فکر میکردم که چرا اونروز تو حرم بلد نبودم با حضرت صحبت کنم و توجه نشد بهم در فضای نورانی و بازش ولی در اتوبوس که میومدم خونه خوشحال بودم چرا اینطوری شده بود که داشتم شعر کلیپ جدیدمو با خودم میخوندم و خوش حال بودم تو اتوبوس ولی تو حرم انگار توجه خاصی نشد دیدیم که بله حالا ما متقی نبودیم درست مداحی هم کردیم ولی اگر قرار باشه به اسم شیعه یا محب اهل بیت هرکاری بکنیم و تحویلمون بگیرن برای گذشته این در دنیا اینطوری نیست در دنیا یه روز گرمه یه روز سرده یه روز سختی یه روز آسانی یه روز حتی گناه یه موقع ثواب و خیر ما که معصوم نیستیم ولی اگر قرار باشه به خاطر گذشته تا ابد تحویلمون بگیرن حوب پیشرفت نمیکنیم علاوه براون نظام به هم میریزه نه نظام جمهوری ها بلکه الهی بله 4تا کارخوب کردیم حالا تا ابد عاشق چشم و ابرومون بشن دیگه پس برو هرکاری دلت خواست بکن و تو هر لجن زاری برو آدم هم خواستی بکش که این نمیشه توجه می فرمایید؟ لذا تو حرم که میریم ما بی تفوا ها ممکنه رزق الهی و حال خاصی نداشته باشیم و سختی هم بکشیم که 4تا نماز و 4تا اشکم بریزیم حالا درمورد اشکم میخوام صحبت کنم که اشک جز سختی نیست به نظر من بلکه رحمت الهی است یعنی اگه دیدی برای غیردنیا اشک داری حالا یا از گناه یا توبه و امام حسین من این اشک رو دوست دارم و صورتم هم قشنگ میشه علاوه بر صفای باطن و سبک میشم و دورم جمع میشن و توجه بهم میشه که خدا روزی اشک رو بده بلکه تا این اشک بیاد این عذابه که حال اشک بیاد و در نوجوانان زمان رسیدن به اشک واقعی نه تمساح این زمانش کمه و فورا گریه شون میگیره و زن که جای خود دارد ولی مرد هم باید گریه کنه وگرنه دق میکنه و شکست میخوره خلاصه یه کم سختی ببینیم و چند رکعت نماز بخونیم و دعا بخونیم در حرم حتی اگر حال و اعصابمون خرابه از گناهمون باز فشار بیاریم این بهمون بعدا توجه میشه وگرنه لوس میشویم و مثل داعش افراط میکنیم اگر گناه کنیم و توجه بشه لذا اصلا برای گناه اول نباید دیگه توجه امام زمان بهمون میشده از قبل ولی ما بندگان بد خداییم و بدی از خودمونه و دعای شما و امام زمان پشتمونه این نکته ی یک که یه خورده سختی بکشیم و حوصله به خرج بدیم و بریم سراغ دعاها و گدای سمجی باشیم که شاید بخشیده بشیم و انتظار نداشته باشیم که مثل کودکان فورا نظز خدا عوض شه بلکه میریزن توی کیسه و کاسه مون بعدا حتی شاید بعد مرگ تازه بفهمیم و دلزده نشیم و ناامید نباشیم که این شد تکته ی یک
نکته ی دوم اینکه ما گفتیم تبلتم خراب شده و دیگه بازش نکردم که تا بخوایم بیایم با لب تاب بالا فضاش بده و گرفتاری داره برای جاسوس و خودمون و این چیزا تا اینکه یه تبلت بخری و آزاد باشی همین الان که تایپ میکنم نظارت ممکنه قوی باشه و مطلب به جز از درون خودم و اطراف از داخل لب تاپ هم ممکنه شاکی داشته باشیم ولی در تبلت فضا بازتر بود و ما هم اسبمون رو تاختیم در میدان که سخت بود وبلاگنویسی با شرایط گوناگون بین لبت تاب و تبلت که همزمان که مینویسم کنترل میشه و القا میکنن و اثر دارن در نوشتن و تاختن من
نکته ی سوم این بود که آقا ما قرآن خواندیم بلند و مذکر هستیم این صدای بلند قرآن خواندن در خانه سحر و جادو و شیاطین رو دور میکنه و علاوه بر این نورانیت و حالی هم بهمون میده من مثلا صدام میخواستم قشنگ باشه و کیف کنم ولی از قرآن دور بودم لذا با ترتیل و قرائت قاطی پاطی شروع کردم خواندن قرآن ولی تازه بعد از 100 تا آیه خدودا صدام و ترتیلم قشنگ شد و اون چیزی که میخواستم ارتباطش برقرار شد یعنی انتظار نداشته باش آقا پسر که مثلا همون اوایل و بدون تمرین و تکرار ارتباط دلیت برقرار شه و دلت نرم بشه و صدات قشنگ بشه بلکه دل جای خدا هست و ما شیطان رو راه دادیم اگر بیش از صد آیه بخونیم مثل من دلت تازه نرم میشه یعنی من توجه داشتم که آقا اصلا سخت بود اوایلش آیات رو بخونم و دلم پس میزد و بلند داشنم میخوندم میخواستم قشنگ بخونم ولی دست خودم نبود بعدا که آیات رو به انتهای سوره رسیدم تازه موج رجمانی به سمتم اومد و منم سوره ی جدیدی رو آغاز کرده بودم سوره ی طه که درمقایسه با سوره های دیگر غصه مانند هست و میشه ترجمه ش رو خوند و تا حدودی داخل شد و بله باید دل نرم باشه وگرنه اگر سنگ باشه هرچی زور بزنی فایده نداره و باید هرروز قرآن خوند وگرنه قاری های مشهور از اول دلشون نرمه و از بس قرآن و دعا میخونن از اول طوری که میخوان مبشه و به نظر من نباید در قرآن خواندن زیرکی و رندی به کار برد و همبشه باید سعی کرد حتی جلوی دشمن و جاسوس قشنگ قرآن خوند نه که صداتو عمدا عوض کنی که مثلا من قرآن خواندن بلد نیستم تا نشناسنت و ولت کنن و دلیلشم اینه که می فرماید که قرآن رو با سوز بخوانید خوب سوز خوندن یه حکمش اینه که فیلم بازی نکنی حالا اگر سعی میکنی با سوز بخونی و نمیشه که حرف جداست ولی به گمانم بعضی ها یه طور دیگه بخونن مخصوصا در انظار عمومی در مساجد در ماه رمضان که شناسایی نشن که خدایی اند و اینا که اینا میتونن یواش بخونن و به مفهوم توجه کنن و همین که صدات در آد از صدای خودت ممکنه تازه بعد از بالا اومدن صدا نکته ی قرآنی رو بفهمی!!خدافظ
- ۹۳/۰۸/۳۰