اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۴۱۳ مطلب با موضوع «تفکرات اجتماعی» ثبت شده است

زن لوس ننر

پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۰۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

دختر نه میتونه به نظر من تواضع داشته باشه یا با پسر و مرد همکلام بشه ولی برعکس انتظار ما زن خطرناکتره از دختر مگر اینکه دختر فاسدی باشه ولی زن محجبه که شوهر داره نیاز به مراقبتش بیشتره و خطری تره تا یک دختر که ازدواج نکرده دیگه خودتون بهتر میدونین بعضی شغلا مثل روانشناس زن که چقدر خطرناکه در صورتیکه میخوان از دخترا و زنانم دفاع کننا شاید ولی اصل تفکر و شغل روانشناسی زن که با مردان طرف بشن خودش ایراد داره و حالا چیزای دیگرم بگیم که حضرت چندین مرتبه گفتم امام علی ع فرموده اند که تکبر مثلا بهترین صفت برای زنه یعنی زن با پیشرفت با هم صحبتی با مرد غریبه و نامحرم اصلا تناسخذو نسبیت و حرفی نباید داشته باشه اگر بهترین زنه اینطوریه اگر فاسد نیست تکبر داره و نمیخنده با مردان و نزدیک نمیشه و هم صحبت اصلاذمیگه این مرد به من نگاه کنه برام افت داره و کلاسم پایین میاد و در حد من نیست و یه نوع بدبینی داره نسبت به مردا و مردان نامحرم رو پلیس و حتی ممکنه جاسوس ببینه که این از ترسشم هست و پا بزاره بیرون از خونه مخصوصا دارم درمورد زنان جوان روانشناسی میکنما که بره بیرون راحت نیست دیگه چه برسه شغلی داشته باشه که بخواد با مردان طرف شه خعلی براش سخته این زنان خوب کلاس دارن و باکلاس ترین زنان اند و فکر میکنن عقل کلن چون تکبر دارن و فکرشون درسته و مدافع حقوق زنان اند حتی اگر فمینیستم نباشند حالا بعضی زنان پست رو نگاه کنید فکر میکنه اگه مردی خودش رو نشون داد و ابراز وجود کرد یعنی من نیاز به جنس مخالف و نیاز جنسی دارم که خودمو نشون داده ام و همه ی مشکلات مردان را جنسی پنداشت دارند  درصورتیکه برعکسش درسته و این درمورد زنان صدق میکنن که زنی که خودشو میخواد به نامحرم نشون بده همش موشکل داره ولی درمورد همهذی مردان صدق نمیکنه و نباید قضاوت کرد درموردشون ولی مردی که فاسده و‌نماز نمیخونه و همش فحش میده و خدایی نیست اکه خوشال شد فکری داره درمورد زنش و اصلا هیجانات و رفتارش و‌نیازش دست خودش نیست و شیطان میبرتش اینور و اونور ولی زن نه زن هرجا پیداش شد درکنار مردان نامحرم تا اونجارو به گند نکشه و یا خرابترش نکنه باید دعا کرد

سودای قدرت!!!

دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۴۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه مساله ی مهم این بحثیه که میکنم بالاخره امام زمان عج بیکار ننشستن و به خاطر زنان و ترس و ریسک مثلا و عوامل دیگه ظهور عقب میافته البته در زمینه ی شخصی به خاطر آمادگی نداشتن و گناه ما هم هست ولی من یادمه مثلا هفت هشت سال پیش که وبلاگ داشتم و با مومنان قوی دل گروه از راه دور داشتیم و کتر میکردیم و ممکن بود همدیگرو هم نشناسیم و فضای مجاز بود خعلی جنگی داشتیم که خعلی زمینه ی حظور امام زمان عج رو بین ما یا دخالت در گروه ما زیاد میکرد و اونموقع مخصوصا انتظارات بیشتر بود خعلی بیشتر مردم منتظر و چشم به راه حضرت بودن و مثلا مستند ظهور نزدیک‌ است و این مستند های چی میگن همین نماد گرایی ها و نمی دونم قیام سفیانی و‌یمانی اینا بحث و شور خاصی داشت و مردم خعلی میشد با ذهنشون بازی کرد تا اینکه دکانش بسته شد این محافل و مباحث تا رسیدیم به الان ولی دونکته ی مهم اینه که امام زمان عج با همه ی این بحث ها مشتاقه که بین ما ظهور کنه و هر وقت دلش خواست و از پادشاهی خسته شد میان و نکته ی مهم دومی که خواستم بگم همین نکته است که آقا با بحث دیپلماتیک خارجی و مخصوصا داخلی میشه یا میشد زمینه رو محیا کرد من خودم به پیش رفتم و اصلا خودمو بزرگ کردم ولی به خاطر گناهان که چک میشد و تقوا نداشتم قدرت رو ازم گرفتن وگرنه خوب گروه ما جلو میرفت و با وبلاگ نویسی میشد بر سر احساسات زنان سوار شد و بازیشون داد یا مسلط شد بر اوضاع منتهی گروه ها و روانشناسان و روزنامه نکاران و میریتاریسم و اینا همه تخریبی شد و قدرت از دست ما خارج شد و اصلا متهم شدیم و ما برای اینکارم ساخته نشده بودیم و اشتباه داشتیم وای نکته همینه که با حل شدن مسائل دیپلماتیک نه حتما جنگ با کشورهای دیگه و سوار شدن بر مخ خارج نشینان و به راه آوردن ایشان و همراهی با هم و اتحاد مسلمین میشه زمینه ی ظهپچور آقامون رو فراهم کرد که مثلا یه رژیم منفور صهیونیستی قدرت و ابتکتر عمل رو از ما گرفته که اروپا رو کنترل کنیم وگرنه عرفا قدرت دارند و به ما بدبینن در صورتیکه آمدن امام زمان برای همه مفیده و کافرا هم حال میکنن و به آرزوشون میرسن منتهی عدل به پا میشه و حکومت فرق داره و درسته نه اینکه کشتار رخ بده اصلا میگن همهی جنگ ها قبل از ظهور ایشونه و ما حرفی هم نداریم و باید متخصصین گروه تشکیل بدن و کنترل کنند اوضاع رو با پیشرفته ترین امکانات روز نه جاسوسی کردن در زندگی طرف وگرنه اینطور نمیشه اداره کرد و باید در راس مجتهدان باشن و امر ایشان نه یه فرد جاهل بندن که کارارو خرابترم بکنه و هرچی خرابتر کنه یارو میگه این حتما نکته ی الهی داره تا جایی که مجبورمون کنن عقیم شیم و‌بفرستنون تیمارستان و قرص بدن تا روانی باشیم و مام برقصیم تا بتونیم دوکلوم آگاهی بدیم و نرمش کنیم مقتدرانه... آره دلمون پره

رندی موافقانه

چهارشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۰۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه روشی بهش فکر کردم نخند! که اگه قرص نمیخوردم تا حالا رند شده بودم بله گفتیم اینجا جنگه و فکر ما کنترل میشه و اینا و اما کسانیکه درگیرند شاید بدونن شما که نمیدونی بدون چون این جرمه که فکر من کنترل میشه پس لذا باید رندانه و تاکید میکنم رندانه بر مصلحت چون میدونم نماز میخوانیم اکثرا و شیاطین زورشون میاد پس میگم بله گفتم رندانه و نه همیشه این روش بلکه باید فکر شما خونده نشه یعنی باطن و ظاهر گاهی متفاوت گاهی یکراستا باشه فکر و عملت چون این جادوگر زنا کن فکرمون رو میخونن اگر طبق محاسباتشون عمل نشه چون شیاطین و زنان غرور داذن پس یا بنده ی ما میشن یا ولمون میکنن نفس بگیریم پس لذا گفتم باید فکرتون فضا سازی کنید با عمل تون یکی نباشه از اونجایی کن میدونم جوان ها موندن مصداق میزنم آقا جان باید شما درونت اقدر قوی باشه که بتونی توی افکارت محاسبات و پیشبینی های شیطان رو بهم بزنی نقشه اش مصداق میخوای میگم ولی نامردی نکن مثلا ترس شیطان روح شمارو میترسونه شما از همین روش عمل کن مثلا تو خونه نشستی امروز نهار خورش بادمجان داری بعد توی ذهنت که داره کنترل میشه و نماز خونی و نویسنده ای یا به هر نحوی درگیری بشین فحش بده البته باید طبیعی باشه بشین تو فکرت بگو من نمیخورم تو ذهنت داد بکش بگو اگه غذا آوردن میریزم روی زمین و حتی یه کمم جلو برو باید اقدر طبیعی باشه فکرت که هیچ شیطانی شک نکنه یه کمم به فکرت عمل کن بعد موقعی که مامانت غذا رو آورد و قلبش میزنه چون شیاطین فضای خونه درگیرن بعد بگو آروم مامان ممنون یا یه ایراد بگیر یا برعکس مهربانانه حرف بزن من مثلا خورشت قیمه دوست دارم ببین توباید فیلم بسازی که هیشکه نفهمه تا دیگه دکترم شک کنه که فکرت با خودت جداست و تو یه آدم دیگری هستی باید انقدر طبیعی بازی کنی تا همه ی افکار منحرف بشن خودت نفهمی بعدش چه شاهکاری کردی اون موقع میشی سلطان حتی توی ذهن طرف رو کتک بزن و نفاق داشته باش تا زنگ هشدار بزنن ولی در عمل متناسب با فیلمت چیزی دیگر عمل کن روش فکری زیاده که و اول تو خونه امتحان کن که محل فتنه است ما قبلا هم گفتیم دروغ میشه گفت خوبه اولش با دروغ های گنده گنده شروع کنیم تا بعد مثل بهروز خالی بند.

حرفه ی کار

يكشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۴۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه مسئله ی شیطانی که زیاد صحبت کردیم و هنوز مشاهده می کنیم و هست حالا حالاها همین فکر خوانی و کنترله نامحسوس فکر ماست که میخوایم چی بگیم حالا طرز فکر و منشا و چگونگی و اینا توسط شیطان چک میشه و خونده میشه و جادوگر مثلا الان میدونه من چی میخوام بگم و پزشکم از صدای نفس و ضربان و حرکات خلاصه مام موش لذا تو شهرهای کوچکترم بیشتر دیده ام که پیرمردها وسط نماز یهو به ساعتشون نگاه میکنن خوب چه معنی ای داره ؟ هنوز نمیدونم ولی فکرا کنترل میشه و شما باید رند باشی و حواستم به نماز خودتا ولی تا شما فکرت کار نکنه این شیاطین معطلتن و یا القا میکنن یا باید چیزی بالاخره نویسنده توی ذهنش باشه و فکرش مشغول و توی خیابون رد شی یه عده فکرارو میدونن و باید فکر کنی یا شناخته شده باشی و همینم که توی ذهنت باشه که از کسی سوال کنی که ساعت چنده ولی نپرسی و لام تا کام باز نکنی یا طولش بدهی یه درگیری برای شیطانت ایجاد میشه خود به خود که حالا این یه چیزی میخواد بگه و دستگاها جلب میشن چون اینا از لحن صدا همه چیزو میفهمن و یه مساله ی دیگه همینهذکه داشت یادم میرفت و خدا انداخت به دلم بگم همینه  که شما اگر شیاطین جمع بشوند و فضا اگر لضای ترس باشه فضای خوش باشه بد باشه فضای گریه و غم فضای هرچیزی توی خونه باشه شما باید فضا شناس باشی و نقش گفتار شما باید بدونی که چیه نه که حتما سکوت کنی یعنی باید لحن گفتاریت رو عوض کنی به صورت گریه حرف بزنی چون شیطاطین هستن باید فیلمتو بازی کنی ولی اینو توجه کن که لحن گفتار طوری نیست که حبس بشی بلکه باید از تو فیلما بلد باشی چون یه موقه این شیاطین زن مریضن و فتنه گرم هستن شما بالاخره با یه لحن گفتار باید حلش کنی تا رحمت نازل شه و فحش نخوری و نگویند بیماره و فتنه در زندگیت ایجاد نکنند بالاخره همشم لحن نیست بلکه نوع و کلامت که صحبت میکنی بالاخره حداقل یه نوع از فکرت آروم میکنه جو شر و فتنه رو و بیشتر کلامیه ولی به جز گفتار کردار هم هست که چی عمل کنیم چکار کنیم چی بگیم چی بخوایم چه آهنگی در چه شرایطی با لب تاپ چه کنیم اینا همش چک‌میشه و شیطان نمیزاره شما هرکاری با تبلتت کنی بلکه مخمون رو در دست داره چه نوع بازی ای بکنیم حالا چت کنیم یا بشیینیم کلیپ نگاه کنیم لذا در شرایط فتنه و اونایی که زندگیشون چک‌ میشه بهتر میفهمند که باید استاد بود و آروم کرد جو رو به نفع خود اگر تونستی هم باید گولشون بزنیم و مسلط شیم روی اوضاع نه که به بن بست بخوریم.

افتخار ما!

يكشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۴۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه کمم خوبه راجع به افتخار صحبت کنیم که اصلا آیا افتخار کردن به چیزی گناهه و ریشه ی بدی داره یا نه خوب باید بیشتر فکر کنم ولی مثلا ما افتخار می کنیم که ایرانی هستیم وگرنه اگه یهودی بودی چی؟ ولی خارجی ها چون اصل و نسب خاصی ندارن و ریشه و ممکنه اصلا مهاجر باشند خیلی کمتر از ما به ارزش هاشون بها میدن و افتخار دارند و متعصب هستند در آمریکا و اروپا مثلا ولی خوب حضرت مسیح(ع) مسلطه بر قلوب و افکار ما یعتی مثلا یه اختراعی بخواد رخ بده اکتشافی پیشرفتی مثل جامعه ی ما نیست که امام زمان (ع) بخواد با اصل دین ما مخالفت کنه بلکه حضرت مسیح گرچه شیعه هستند ولی راضی ترند به جامعه ی غرب تا انتظاری که از اسلام ما میره لذا ممکنه اصلا عربی ها دلسوز تر باشند در مواردی نسبت به ما که کفران میکنیم و چشممون بسته است به حق لذا بیشتر اختراعات و پیشرفت ها در خارجه چون حضرت مسیح در اونحا هم نفوذ دارند و همه جا در جامعه ی ما بیشتر من احساس میکنم در فیلم ها مون( فیلمهای ساخت خودمون نه فیلم زشت خارجی موجود دربازار) نفوذ دارند تا کارهای تحقیقاتی و پیشرفتی اصلا بعضی از متفکرین اسلامی مخالف پیشرفت و تکنولوژی اند و این پیشرفت و اختراع را اثرنفس اماره میدونن ولی خدا کنه از بالا بخواد مسیح(ع) چیزی به دل کسی باندازه خوب دوستش داره و می اندازه و حقیقتی کشف میشه ولی نمیشه قضاوت کرد که چرا اینو به دل این مخترع انداخت یا مثلا این مخترع خدایی است و مثلا چرا به دل ما ننداخت و بله جمع و محیط هم موثره و امکانات و زمینه ها و ریشه ها که پیشرفتی صورت بگیره ولی اینو میگم که قدرت از بالا مثل سیاست نیست که همش حقه توشه بلکه هرچه دلش بخواد میتونه القا کنه حضرت مسح(ع) به دل هرکس حالا کافرم حتی باشه اینطور نیست که چون کافره مثلا دیگه نباید اختراع کنه و دوستش داشت و نباید حضرت مسیح(ع) القا کنه نه اینطوری نیست تکلیف معین نکن اتفاقا در کافران تسلط بهتر صورت میگیره تا مایی که شقی هستیم و به همه چیز مشکوک و ادعامونم میشه و حق رو انکار میکنیم با گناهمون لذا پیشرفت ها هم از حالت فردی بیرون اومده و گروه باید خوب کار کنه ما که در ایران کپی می کنیم.

حلقه ی دور

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۲۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

وقتی میگویم سیستم مشکل داره قبول کن از جاسوسی تا روانشناسی بله خوبه جلوی گناه علنی رو گرفت به طوریکه خدایی نکرده کسی زنا کنه باید محاکمه و جرم قضایی داره ولی غیبت که گناهی بدتره باید پرهیز کرد لذا خوبه گناه علنی رو جلوش بگیرند ولی اگه پلیس بخواد دل مارو خون کنه و بیاد تو زندگیمون و شیاطینم پشت سرش و مام گنهکار دیگه خوب اینجا هرکه گناه کنه ممکنه صدنفر دیگه هم همزمان عملیاتشون شروع بشه چون شیطانیه و سیستم خراب لذا دله ما خون و محکوم شده ایم انگار حالا قرص بخور و شهوتت داغونه داغون از اونور بعضیا حال میکنن قرار داشته باشن همه با هم حال کنن لذا پلیس که همیشه دنبال جرم نیست دنبال اینم هست که من اینجا به کی وصلم که وبلاگ دارم لذا سیستمش قبلا شیطانی بود و توجه نداشت که با بریدن سر استاد من بنده خفه نمیشم بلکه آسیب وارده حالا استاد منم پنهانه ربطی به پلیس نداره و اصلا جنایی نیست قضیه فقط پلیس مشکوک‌شده یا از کنجکاوی میخواد فضولی یا از حسادت و نفاق زندانی موم کنه لذا عرفا حلقه دارند شاعر میگه( هرکه دراین حلقه نیست خارج از این ماجراست) حالا روانشناس هرچقدر دلش نمیخواد بگرده از یه جا نمیاد بلکه عرفا دور امام زمام و خدا حلقه زده اند و کاره یه نفر نیست که مثلا من عقیم بشم دیگه خفه شم نه اینجا جنگه و ما با خودمون در ایران جنگ کنیم و حامی کافر خارجی داشته باشیم یعنی توطئه یعنی شکست و نفاق ملی یعنی کارای من هیچ ولی اگه من به حلقه وصل بشم ولی گناه کنم علنی این آسیب میزنه اول به شخص امام زمان لذا الان حلقه ی من با گنهکاراست و آدم بدا و مثل قبل نیست اگرچه نظارت میشه و هوامون رو دارن وای من گناه کنم سیستم به هم نمیریزه و اینو هم بگم که حلقه ارتباط نزدیکی صرفا نیست بلکه بیشتر این حلقه های عرفانی که مجلس دارن و پیش هم هستن به جز مجالسی که در مسجد و روضه و اینا ممکنه خطرناک باشه باید استاد الهی نظارت کنه و استادان هم بیکار نیستن و حوصله ی دردسرشم نداریم!! و اصلا بین غریبه روزی عرفانی تقسیم نمیشه که شرایط بد باشه برای عارف و رهبر و بخوان اذیت کنن این روزی کم میشه

فوتی

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۵۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ظاهرا ایران روز یکشنبه مسابقه داره داشتم چند دقیقه پیش چک میکردم تو سایت 90tv و ما بازیکنان خوبی میبینی داریم ولی نتیجه نمیگیریم و بی برنامه بازی می کنیم یه علت اساسی ترس و استرس هست یه علت دیگه اعتماد به نفس و فشار هم میتونه باشه و قبلانا که بیشتر احساسی بازی میکردیم و موقع علی دایی اینا که همش تو ذهنم بود که چرا روانشناس تیم نداره ولی الان دیگه اعتماد به نفس بچه ها و فشاری که روشونه بیشتر شده که دیگه فکرشون کار نمیکنه و نمیتونن حریف رو گول بزنن و نقشه پیاده کنن و میترسن کار گروهی و فردی بکنن باید اشتباه بچه رو که فوتبال میکنه خودش بفهمه نه مربی بزنه تو سرش دو بار که محروم شد از بازی و خقوق خودش بهترین کسی میشه که اشتباهشو میدونه و چشم ها دنباله و فحش ها روان و تخریب تماشاچیان و همه باعث اعتماد به نفس کمه بازیکنانه و بازیکنان لژیوتر بهتر جواب میدن پس چون اعصابشون آرومتره 

اثر نفاق

جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۱۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه بحث قروقاطی ای بکنیم فقط نگین دیوونه شده  این فضایی که علیرضا افتخاری نمیخونه مانند قبل چندتا دلیل داره یک رقابت دو رزق سه خودمون اصلاذکه بستیم و دلایل دیگه و خواننده ی جدیدم نمیاد خودشو نشون بده و در راه سبک سنتی مثلا بخونه چرا چون اول باید بازده بده و مردم خوششون بیاد و پولش برگرده ولی در نظر نداریم که افتخاری از جوانی شروع کرد و پیشرفت کرد و پخته شد و صداش با جوانی فرق داره ممکنه خعلی هم فرق داره درست؟ خلاصه افتخاری نمیخونه دیگه چون فضاش نیست حالا فضا میتونه حال جمعی ما و حال خودش و جامعه و رزق روزی و جا دادن باشه و محیط فراهم نه که داغدار باشیم بخوایم بدون رزق الهی همینطور فقط زور الکی بزنیم و قالب کنیم نه فضا حال روحانی مون هم عوض و بر صدا تاثیر داره که جوان باید اینارو دذ نظر بگیره وگرنه اگر حرفه ای باشه یا باید قوی باشه برای کنسرت یا هر زمانی نمیتونه کنسرت بده چون حالش خوب نیست گرچه شادی مردم که اومدن کنسرت بر حال خواننده موثره و دعاشون و اینا و سیاست هم نباید دخالت کنه همیشه و اگر به صلاحه در دکون افتخاری رو تخته نکنه که ما توی کلیپ گفتیم که آقا باید بازیگرا و خواننده و فوتبالیست و هنرمند مردمی بشن و سیاست این بوده که یه عده محافظ گذاشتیم و دورشون کردیم از مردم ولی الان میبینم با صفحات جدید اینستاگرام و برنامه های خوب تلوزیون باز هنرمندان مردمی تر شدن ولی حالا میبینم دیگه تفریطی صورت داد که گروهایی محافظه کار نگم بلکه استاد و نخبه های بزرگ دست پیدا و پنهانشون کوتاهذشد یعنی برای اینکه افتخاری دوباره بخونه فقط باید استادان فضاشو بچینن و روح الهی در صداش بدن نه اینکه جن و روح و استاد بسته اش کنند و صدای خوش افتخاری جزء فضای جنگ سیاسی و جنگ امنیتی و سپاهی و مردمی و جزء روزی های ناب زمان خودشه که بدست اومده یعنی فشار روش بوده و همه باهم جنگیدیم که توانست به این زیبایی بخوانه و همچنین خواننده گان و بازیگران دیکه و شاید اون فضا تکرار نشه در آینده بازدوباره و مردم و همه باید بخوان و دعاش کنند همهدی مارو اصلا و نقش شهدا رو باید ببینیم در زندگی نه که تهدید کنیم و فضای جنگ باشه بله اگه فضای رقابتی سالم باشه خوبه که افتخاری بخونه یعنی اگر هیچ خواننده ی سنتی پخش نشه در عرف صداوسیما خوب افتخاری هم با کسی رقابت نداره و فضاش کمرنگ میشه و مردم ما همین مشکل رو دارن که انگیزه ندارن پ ترسواند که خودشون رو نشون بدن چون فضا فضای جنگه و زنان حساس اند لذا تا مسابقه نباشه مردم خودشون رو نشون نمیدن تا دستور از بالا صادر نشه در میدان جنگ نمیان و تا انگیزه ی پولذو تشریفات نباشه و‌نظارت کار نمیکنن و دلسوز نیستن انگار نه انگار آرمانی داریم و تعهدات الهی

نقش آخر

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۲۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
خوب معلومه که امام علی علیه السلام و امامان دیگه قدرشون رو ندانستیم و آن ها رو خانه نشین کردیم یعنی الان هم بحث همینه امام زمان یار داره که نقشه دارند در بازیگری مثلا در سیاست و همه جا و ما خودمون رو همش میخواهیم نشون بدیم و ابراز وجود کنیم و خودنمایی و جلوه دادن باطل به جای حق و جوجه رنگ کردن به عنوان قناری این کارماست یعنی باید مردم زمانی برسه که خسته بشن دیگه مدگرایی معنا نداشته باشه وگرنه امام زمان خودش رو یعنی ظاهری نشون نمیدهد به نظر من و باطن مهمتره در مقابل ظاهر و گفتیم یار دارند ولی ما همینطور احتراع میکنیم و فیلم میسازیم و بچه میزاییم و خسته نمیشیم ولی بالاتر که بره زمان و حق و حقوق شکسته تر شود اونوقت که مردم خسته شدند و جمعیت رو به کاهش بیشتر رفت و دیگه متخصصان هم جواب ندادن و خسته شدن از همه ی پیشرفت ها اونموقه هست که جای خالی اماممون حس میشه و اجتماع کفایت میکنه برای یک تن آدمی بزرگ که بخواد نجاتشون بده ولی الان نه الان ما فیلم میسازیم تکنولوژی کار میکنه سوال مختلف داریم بی پاسخ و اون موقه هست که مردم حوصله ی من و شما و همدیگر رو ندارنو جامعه فسرده شده و کلیشگی و هیچ چیز اعصاب و جسم و روان رو آرام نخواهد کرد و مردم به هیچکس امید نخواهند داشت و تنهایی به اوج برسه اون موقه ممکنه ظاهری امام زمانمون معروف بشن پس الان تا قبل از شکوفایی عدل ما الان امام زمان به فکر تک تکمون هست و دوستمون داره ولی جای خالی ایشان حس نمیشه چون ما خودمون میخوایم نشون بدیم و خسته نشدیم اون موقه هست که خنده کم میشه و دلا گرفته و شاید جنگ ها رخ داده و به پایان رسیده و مردم از هم جدا شدن و خسته اند و تکنولوژی به بن بست خورده دیگه مردم عقلشون کار نمیکنه بیشتر اختراع کنن و نظام خانواده میترکه ولی الان دلیلی نداره امام زمان بیاد بین ما اگه راهنما میخوای رهبری آگاه داریم و مجتهدین اگر مردم دنبال اختراع و نوآوری باشن خوب آدماش هست دنبال هر زمینه ای باشیم متخصص هست و کمک میده و خوبم هست که هستن ولی همه ی اینا به بن بسن خواهد کشید وگرنه شغل امام زمان چی باشه اگه مردم میگن با داعش بجنگه ایشون خوب بارم آدمای مخلص هستند ولی چون ما ادعامون میشه و میخوایم روی سر امام زمانم سوار شیم و محدودش کنیم و اسیرش لذا اگه نمیبینیم ایشون رو بهتره وگرنه مانند خورشید پشت ابر هستن و نور هست ولی نقش نور نیست و اصل نور ولی اگه نورشم بیاد یکی میگه کو بارون یکی عینک میزنه و‌تحمل عدل نیست هرکس ساز خودش رو میزنه و عدل الهی غیر از خواست نفسانی و حتی آرمانی ماست که در ذهن داریم بلکه ما در اشتباهیم

اقتصاد حمایتی

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۳۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ببین بچه من نه قصد آشوب بازی و اینا رو دارم و نه فی الواقعه الوقوغ دلم میخواد تند روی کنم منتهی یه سری مسائله که باید بگیم تا روشن شه اول دوم بحث شه و یه مقاله ی خوبی درآد حالا مام بهونه وگرنه دو روز دیگه ارزش متن می افته الان مهمه که بحث شه....................

اینکه آقا داشتیم میگفتیم داداش جان من جوانان حواسشون نیست با توجه به سال اقتصادی دیگه بعید میدونم یه دهه ی هفتادی عقلش برسه که اقتصاد مملکت جیره ای شده چون دیگه دید دوران قبل و مافیا ها و عذاب هایی که چشیدیم رو پیشرفت کردیم و کمک کردیم حل شد یعنی الان اقتصاد ما میگه که آقا ما یه سفره ای بزرگ می اندازیم که فقرا که خوبه همه ی مردم رو پوشش بدیم که جیره خوار میریتاریسم و سیاسیون و قدرت هایی که بعید میدونم اصل و ریشه اشون فساد باشه گرچه تخلف بانکی مشهوده لذا سیستم اقتصادی ما متعصفانه یا خوشبختانه سیستم حضرت یوسف (ع) شده که ایشون با مردم و دشمنان طرف بود که دین نداشتند ولی ما حکومت اسلامی داریم حضرت یوسف اغلب مردم و ثروتمند و کارگران رو خرید با قدرت اقتصادی و غلام خودش کرد اون هارو این سیستم ما است که دیگه مافیا رخ نمیده ولی من نظرم اینه که باید اصلاح شه سیستم نه عوض شه بلخره مافیای شکر و قند و شیر نیست الان من مشاهده کردم که مردی گاودار میگفت که قیمت علوفه ها و غدای گاو هام به اندازه ی بازده ی شیری که میده نیست حالا ربطی نداره من ناراحت شدم ولی فکرشو که کردم دیدم بالاخره گاو گوشت هم داره!!! لذا مافیا درست میشده ولی حالا میگوییم که آقا این طرح اقتصادی که باید جبران شه یعنی اصلاح شه یا عوض هرچیزی چون سال سال اقتصاد بوده و هست اینکه معایبی هم داره طرف مالیات نمیده در این سیستم همخوری و ناراحت میشه طرف صدفه نمیده چون حساب شده داره پول میگیره میگه به فکر اونجاشم بودن شما که نمیزاری هرکسی قدرت داشته باشه یعنی قدرت برای پولدار شدن و کارخانه زدن و تولید اینا معایبی هم داره اینکار همه انتظار دارن کارا از دولت و میریتاریسم و سیاست درست بشه و هیچکس کاری نمیکنه به سود هم و گروهک های مردمی نه اجازه دارن پا بگیرند نه اتفاق می افته که بیان چون میگن خودشون تصمیم گرفتن برای ما خودشون میدونن در صورتیکه خوبه مالیات بدیم خوبه دلمون بسوزه الان بخوایم یه ملیون به کسی به ارگانی کمک کنیم از حساب بانکی جنبه ی سیاسی میگره و امنیتی میشه موضوع و هزارتا چشم که چرا که چگونه به چه هدف حالا ربطی هم نداره ولی من بخوام کمک کنم میگم که خودشون که خودشون حساب کار رو دارن و برنامه ریختن برای همه  و درگیر نمیشم اصلا مشکوک میشن به من اگر کمکی کنم بی هدف همه ی چیز و پول ها حساب شده جابه جا میشه در سیستم فعلی یعنی معایبی هم داریم ما که قیام ها و کمک های مردمی و قدرت ها شکل تمیگیره ممکنه  چون اقتصاد مهمترین عامل شکل گیری این گروهک هاست البته ارگان های امنیتی جاسوسی هم مراقبتد ولی این همه ترورییست توی سوریه هنوز ناامید نشدن از جنگ با دولتش با این همه شکست و کشته و هلاکت و جهنمی شدن و سرزنش چرا؟ چون پول پشتشه و اقتصاد بعضی کشورهای خائن چون انگیزه دارن میجنگند و فساد میکنند.لذا باید اول نظارت بشه بر بچه پولدار ها که مافیا درست نکنند باید اصلاج بشه که دیندار باشند و کمک کنند به مردم و عاشورا غذا بدن و سنت نیک باید جا بیافته در نظام اسلامی اقتصاد و باید روش ها درست شه گرچه هرکی پولدار شه زورشم و فسادشم زیاد میشه ولی باید مقابله بشه یا نظارت بشه و شکل بگیره که پولدار ها پولدارتر بشوند ولی اخلاقشون و فسادشون حفظ و دینشون و نظارت بشه که دیگه مافیا نسازند تا حکومت مردم سالاری هم آسانتر رخ بدهد در اینجا در اسلام نه اینکه خفه کنیم هرکی بخواد زیادی پول بگیره و ثروت جمع کنه یا اصلا به جتگ و دزدی و اینا بکشه کار که این فساده! و الا الان اقتصاد نمیچرخه و راکده و سیاسیون به فکر اصلاح و پیشرفت اقتصادی نیستن و به چپاول و اختلاص اگرم خوب باشند باز پیشرفت مردمی نداریم و ما الان مشکل کیفیت کالا نداریم حواسشون هست کنترل میکنن بر کیفیت  مشکلات رقابت و اینا داریم مشکل تولید و به میدان آمدن و رقابت باشه جنس خوب میاد و ارزانتر میشه آن جنس تحمیلی

زمینه ی پیشرفت تمدن

يكشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۲۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

به نظر میرسه باید یه استاد و منبعی پیدا کرد برای اینکه نورشون رو بدزدیم و اینطوری میانبر زد وگرنه اکثر ما جوان ها غافلیم و راه به جایی هم نمیبریم واقعتا یعنی امام زمان هم که منبع و قدرت و قطب جمال و جلال الهی است شامل نگاه و چشم زخم و خواسته های نامشروع زنان در ذهن و اینا میشن و نورشون دزدیده و اصلا مریض می شوند و اینجا پیرمردها زورشون بیشتر میرسه از ما جوانات و لی ما زودتر وصل و توبه داریم درعوض و زمینه پیشرفت و عوض شدن نهایتا و همین دیگه بهترین دعا میگن صلواته و شما اگه قوی باشه ارتباطتت با خدا و با عالم بالا میدونی که طرف رو که دعا میکنی باید الان چطور باشه حالش که نیست و زمینه ی پیشرفتش رو درحالیکه به یادشی و داری صلوات میفرستی حتی ظاهری هم که شده میشناسی و تغییر میدی لذا برعکسشم هست طرف چشم نداره ببینه و تنگ نظر شده و چشم میزنه و فکر بد درمورد ما مثلا میکنه و احوالات و بلاها میاد سراغ ما مثلا لذا اینایی که بازیگردان هستند میدونن بازیگر باید الان چه حسی و وضعی مخصوصا روحانی داشته باشه و براش دعا میکنن موفق شه و از دور و نزدیک با جسم و روحش بحث میکنن و ممکنه به کلی آدم تغییر بدن!!

چرا اینطوری؟؟

شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

موضوعش تقریبا در مورد تحریماست مطلب و اون اینکه اولا ما که تحریم میشیم دولت که غمی نداره یه خودکاری که هزارتومنه و خارجیه رو میده پنج هزارتومن و من و تواییم که باید پولشو بدیم و فشار روی مردمه نه دولت و وارد کننده و دشمنی با ملتیه که سر دینن و حالا بابام اربعین رفته بود کربلا یه مقدار چیرز میزم گرفته بود و یه تبلت برای خودش قیمتش صدوهشتادتومن!!و یه خودکار خودنویسی بود که با دیدنش این به ذهنم خورد که فشار روی ماست و باید توسط عراق مثلا که تحریم نیست ولی نفوذ داریم در چنین کشورهایی دور بزنیم اگر واقعا دزدی نمیشه و وا د کننده ها قناعت دارن و عمدا گرونش نکردن یه عده ای که زور و پول دارن به بهانه ی تحریم مثل دلار ولی هرچه گرانتر بشه به نظر میرسه مسولین عین خیالشون نیست ویه عده ی خاص نفوذ دارن وارد میکنن و دل بخواهیه قیمتا و غمی هم ندارن مام مجبوریم بخریم و نظارتم نیست و زوره درکار به هر بهانه ای مثل تحریم و هرکسی هم نمیتونه صادر و وارد کنه و مثل تجارت قدیم نیست حتی معمالات داخلی که کسی جنس داره به راحتی نمیتونه حتی در داخل کشور معامله و تجارت کنه در شهرهای مختلف و فضا نیست و باید قدرت داشت براش حالا ربطی نداره ولی دوم اینکه من از کسانی خوشم میاد همرام باشن که سعی میکنن و دین دارن نه شغلشون اذیت باشه و ما موش آزمایشگاهیشون یعنی به خدا ایمان داره جوان و عناد نداره حالا نمیخواسته ولی گناه کردهذولی یه سری معاندان و زورگیرها و شیاطین روانی و پزشکند که دلشون سنگه و روی ما کار میکنن و تو باغ نیستن که مرگی هست خدایی هست و توجه ندارن و زورشونم میرسه اینا که عناد دارن و جهنمی هم هستن گشتن باهاشون و محشور بودن با آن ها جز خسران دنیا و آخرت و گمراهیه ما چیزی برامون نداره!!چرا اینطوری مارو اذیت و تحریم میکنن اینا من که نمیتونم با اینا بسازم و برنامه هاشون آدم باید خداترس باشه و اینطوری حال میکنیم لااقل تو‌خط باشه و بترسه از خدا و هرکاری نکنه یه وقتی و کنترل داشته باشه باید.

پایداری دینی

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۴۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه حالتیه که بیشتر در زنان باشه رو دوست دارم چون زن نامرده مثلا اگه یه زنی یه پولی پیدا کنه و قایمش کنه تا دست کسی نرسه یا حجابش مثلا رعایت کنه درحالتیکه عرف نیست و بذای پول دنباله صاحبش بگرده در حالیکه اصلا عین خیالش نیست کار بزرگی میکنه و داره سختی میکشه ولی بر سر دینه یا مثلا کارگر رفته گر شهرداری پولی نقد پیدا میکنه توی آشغال و اصلا مشکوک نیست کسی دیده و‌ از همه بیشتر پوله رو میخادا و نه ریاکارانه بلکه برای خدا برمیگردونه بعدم انتظار نداره انگار کار معمولی ای کرده و شایدم حواسش نیست چه کار مهمی داره میکنه این آدم باید دستش رو بوسید که بر سر دینه در حالتیکه عارف نیست شایدم نمازم نمیخونه و گناهم میکنه ولی درستکتره و خوش ذات و درس تربیت شده و کجی توی ذهنشم ایجاد نمیشه و فکر بد نمیکنه و جلو نمیره در خیالات گناه این آدما رو دوست دارم و این نوع مسولین رو که خدارو فقط شاهد دارن ولی در زنان سختره ودر این راه ممکنه همه چیزشونو بدن مثل شهدا ولی به هدفشون برسن و ممکنه فشار روی زن زیاد باشه داره جون میکنه داغون داغون ولی بی ادعا سر عقیده و مسولیتش بدون اینکه مهم باشه براش یا حواسش پرت مخلصه در چارچوب مقررات واقعا کم پیدا میشه این افراد!!!

تربیت خنده دار

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۳۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

سلام امروز داشتم چت میکردم صحبت راحت شدن بعد مرگ شد که هممون راحت میشیم بعدش منم گفتم من الان دوران خوشیمه و اقدر فشار روحی داشتم و گرفتاری مثلاکه الان راحتم بعد ادامه دادم اصلا بابام یادمه دیگه موقع کودکی مارو تو خونه مسخره میکرد اگه احساس درد داشتیم و گریه میکردم مثلا میگفت آی ننه اش برو ببین بچه ت چشه یا میگفت آی ننه ش به بچت توجه کن حالا مام گریه اونم با لحن مسخره میگفت اگرم گریه رو ادامه میدادم قاه قاه میخندید حالا مام خنده ش رو کم دیده بودیم اینطوری بخنده توجه مون جلب میشد که داره میخنده و حواسمون پرت میشد لذا هیچوقت معنی سردرد رو نفهمیدم از بچگی و انگار هیچی نشده چون محکوم به کمبود محبت میشدم و بابادمیگفت کمبود محبت داری مگه یا یه مرتبه میگفت ننه ش بهش توجه کن و من آب میشدم حالا نمیدونم اشتباه باشه این روش یا نه خخخخ

بی اطلاعی جوان ها

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۵۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه مسئله ای هست دو سه بار به ذهنم خطور کرده میگمش ولی باید بیشتر فکر و تحقیق میکردم درسته و نمیتونم زیاد و تخصصی بحث کنم خوبه این برای جوان ها که فکر که کردم و تجربه و خودشناسی و کمک عقلی هم میدونم میشم و کمکم میکنن میگم این از خودم ولی بچه چطور؟ ببین بحث اینه که آقا سیستم ما که الکی نیست شما یه بچه و آدم بی تجربه رو فقط آیا میشه متخصص بشه توسط آگاهی و علم؟ نه نمیشه یعنی الان جوان ما میگه من اگه بهم یاد بدن میتونم ریس جمهور بشم اگر سیستم جاسوسی آموزشم بده یعنی حالا دو تا سواد کلاس رفته فکر میکنه که همه چیز کلاس رفتنی و آموزشی است و اگه یه بچه ی دبستانی هم علم و عقل و دانش داشت میشه نه یه سری مسائل عقلی است یه سری تجربی یه سری روحی یه سری معرفتی و الهی یه سری دیگه چی بگم؟ یه سری ادب داشتن و فرهنگی و اجتماعی یه سری چیزایی هست که هر زنی نمیتونه داشته باشه و وزیر بشه الان وزیران رو همینطور از کف راه پیدا نکردن آدم های قوی ای باید باشند وگرنه خودکشی میکنه طرف اگر قوی نباشه تو اوضاع بد یعنی نمیشه آقا بگی من میتوتم هر بچه ای رو رییس کنم با اطلاعاتم و با کتاب تنها و پدر و مادر نمیتونن چه برسه معلم اصلا ارتباط با خدا مهمتر از اینا است که راه رو عوض میکنه میبینی شاعر میگه تو بیش از اینی تو بیش از اینی محمد اصفهانی حالا هست که میگه بینی جهان را خود را نبینی و وقتی میگه بیش از اینی یعنی من بیشتر از اینم که معلم بشم حقوق بگیرم من بیشتر از اینم که رقاص باشم من بیشتر از اینم که بازیگر باشم ومحدودم کنن و نمتونم پرواز کنم بله اصلا راه خدایی اینه که دنبال پست مقام نیست اینارو جوان ها در نظر داشته باشن که با نیکی به پدر و مادرها و ارتباط  معنوی بسپارن کار رو دست خدا و راهشون کج نشه و هدفشون ظاهری نباشه و مشهور شدن اینا البته فکر نکرده بودم درست شد فقط اول نوشته این تو ذهنم بود که بگم با تربیت علمی مثلا یه بچه رو نمیشه جاسوس و خبره و متخصص بار آورد یه زمینه های دیگری هم و روحیاتی هست که باید باشه وگرنه شاید نشه قالب بشه بله همینطوره استاد راه باید تو مساجد باشن و بگن آقا جون شما استعدادت اینه برو بسمت مغازه داری مثلا!! وقتی به آرزوت و مشهور و هرچیزی رسیدی و مثلا بازیگر شدی و به خواست غیر الهی و دنیویت رسیدی تازه میبینی و چشمات بازه میشه که چه مشکلاتی عظیم داری و جای خاص و خوبی نرسیده ای اصلا

شکنجه های جدید

شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۵۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

10.  گاو برنجی
قربانی را درون گاوی برنجی قرار داده و می‌بستند؛ سپس آتشی زیر آن روشن می‌کردند. آنقدر این ظرف فلزی را گرم می‌کردند تا به رنگ زرد گرم در آید. این امر باعث می‌شد تا قربانی پخته و جان خود را از دست دهد.

 قرون وسطی, ترسناک‌ ترین شکنجه‌های قرون وسطی

 9.  پرچه اسپانیایی
وسیله ای بسیار ساده است که برای جدا کردن پوست قربانی از بدنش مورد استفاده قرار می‌گرفت. با توجه به شکل آن، هیچ ماهیچه یا استخوانی  از پاره شدن در امان نمی‌ماند. قربانی را برهنه می‌کردند، و او را می‌بستند تا کاملا بی دفاع شود. سپس شکنجه گر ها، عمل ناقص کردن قربانی را آغاز می‌کردند (گاهی در معرض دید عموم). کار خود را معمولا از پاها شروع کرده و به آهستگی به سمت پشت، سینه، گردن و در نهایت صورت می‌رسیدند.

 قرون وسطی, ترسناک‌ ترین شکنجه‌های قرون وسطی

8.  صندلی اسپانیایی
برای شکنجه، صندلی های مختلفی وجود دارد. تمامی‌ آنها در یک زمینه مشترک هستند: وجود میخ هایی که پشت، زیر دست، زیر پا، و نشیمن گاه، را می‌پوشاند. تعداد میخ ها در یکی از صندلی ها، بین 500 تا 1500 عدد در متغییر بود. برای آنکه قربانی نتواند حرکت کند، مچ های او را به صندلی می‌بستند؛ در یکی از مدل ها، دو وزنه را به بازوها وصل می‌کردند تا با پایین کشیدن دست ها، میخ ها در بدن قربانی فرو رود و درد او را بیشتر نماید. در برخی از مدل ها، دو سوراخ در زیر صندلی ایجاد می‌کردند تا شکنجه گر اگر احساس می‌کرد که قربانی هوشیار است، با استفاده از زغال، بدن او را شدیدا بسوزاند.
 قرون وسطی, ترسناک‌ ترین شکنجه‌های قرون وسطی

  7.  له کننده سر
این وسیله، به طور گسترده در دوران قرون وسطی مورد استفاده قرار گرفته است، بخصوص در دوران تفتیش عقاید. چانه را بر روی نوار پایینی و سر را در زیر درپوش فوقانی قرار می‌دادند.شکنجه گر به آهستگی پیچ را می‌چرخاند تا نوار پایینی و درپوش به یکدیگر نزدیک شوند. این امر به آسانی موجب له شدن سر می‌شد. ابتدا دندان ها درون فک خرد می‌شد؛ سپس قربانی به آرامی‌ و دردی وحشتناک، جان خود را از دست می‌داد. البتّه پیش از آن، چشمهایش در حدقه فشرده و له می‌شد.
 قرون وسطی, ترسناک‌ ترین شکنجه‌های قرون وسطی

  6.  گلابی غمگین
وسیله ای گلابی شکل که درون مهبل یا مقعد قربانی قرار داده می‌شود؛ مهبل برای زنان، مقعد برای همجنسگرایان، و دهان برای دورغگویان و کفرگویان. این وسیله شامل چهار برگ است که به آرامی‌ از یکدیگر جدا می‌شوند؛ همان طور که شکنجه گر پیچ بالای وسیله را می‌چرخاند. این به تصمیم شکنجه گر بستگی دارد تا تنها پوست را پاره نماید یا گلابی را به حداکثر اندازه خویش برساند و قربانی را ناقص نماید.
 قرون وسطی, ترسناک‌ ترین شکنجه‌های قرون وسطی

 5.  راک (نوعی وسیله شکنجه که از چند سیخ یا میله نوک تیز تشکیل شده است)
راک وسیله ای است که برای جابه جا کردن هر یک از مفاصل بدن قربانی طراحی شده است. طناب هایی را به مچ دست و قوزک های پای قربانی وصل می‌کنند و سپس بدن قربانی را در جهت های مخالف می‌کشند؛ این کار با چرخش غلطک هایی انجام می‌گیرد که در چهار سوی وسیله قرار دارند.اگر از من سوال کنید، می‌گویم روش مناسبی برای تسکین کمردرد است. البتّه، درد ناشی از این جابه جایی های متعدد خود داستانی دیگر است.

 قرون وسطی, ترسناک‌ ترین شکنجه‌های قرون وسطی

 4.  لوله تمساح
قربانی در داخل لوله ای قرار داده می‌شد که به اندازه کافی برای ورود فرد کافی بود. لوله، که میخ هایی نوک تیز به شکل دندان های تمساح داشت. و به آرامی‌ فشرده می‌شد تا قربانی را بی حرکت نماید. شکنجه گر تنها می‌توانست صورت و پاهای قربانی را ببیند. با کمک کربن و آتش موجود زیر لوله، شکنجه گر به تدریج لوله را گرم می‌کرد تا قربانی یا اعتراف نماید و یا جان خود را از دست دهد.

 قرون وسطی, ترسناک‌ ترین شکنجه‌های قرون وسطی

3.  گهواره یهودا
گهواره یهودا، یکی از وحشتناک ترین شکنجه های دوران قرون وسطی محسوب می‌شد؛ قربانی را بر روی صندلی به شکل هِرم قرار می‌دادند پاهای قربانی را به یکدیگر می‌بستند، طوری که با حرکت یک پا، پای دیگر نیز مجبور به حرکت می‌شد- و این رنج وارده را افزایش می‌داد. انتهای مثلثی شکل گهواره یهودا را در مقعد یا مهبل قربانی قرار می‌دادند. این شکنجه می‌توانست ادامه یابد، از چند ساعت تا چند روز.
 قرون وسطی, ترسناک‌ ترین شکنجه‌های قرون وسطی

  2. الاغ اسپانیایی
وسیله ای که از یک صفحه برش اصلی با تیغه ای است که در بالای آن می‌باشد و به دو میله متصل شده است؛ قربانی را برهنه کرده و با پاهایی باز از هم بر روی صفحه قرار می‌دهند، گویی فرد سوار بر الاغ است. و تعداد زیادی وزنه به پاهای او وصل می‌کردند. رنج قربانی را می‌توانستند با وزنه های سبک یا سنگین تر تنظیم نمایند.
 قرون وسطی, ترسناک‌ ترین شکنجه‌های قرون وسطی

  1.  سلاخی
در یک مدل از شکنجه از نوع سلاخی، بازوهای قربانی را به یک قطب در بالای سرش می‌بستند و در همین حال پاهای او از زیر می‌بستند. سپس بدن او را کاملا برهنه می‌کردند و شکنجه گر، با کمک یک چاقوی کوچک، پوست قربانی را به آرامی‌ از بدنش کنده و جدا می‌کرد. در اغلب موارد، شکنجه گر پوست صورت را در ابتدا می‌کَند، و به آرامی‌کار خود را ادامه می‌داد تا به پاهای قربانی می‌رسید. بیشتر قربانیان پیش از آنکه شکنجه گر حتّی به کمر آنها برسد، جان خود را از دست می‌دادند.
 قرون وسطی, ترسناک‌ ترین شکنجه‌های قرون وسطی

  منبع:سیمرغ

زن و حال

شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۱۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم میگشتم یه عکس زن رو دیدم نمی دونم چرا حس میکنم درکنار زن میانسال آرامش زیادتر دارم و درگیریم کمتر و وفاداریشون بیشتر و همه چیزشون رو از دست دادن چون زیبایی زن در جوانی همه چیزشه به نوعی ولی شاید ندونه ورامش و زیبایی روحش که در صورتشم ممکنه باشه در سن بالا بیشتره و البته نباید زن میانسال میگفتم میدونم چون اگه زنی بشنوه و پنجاه سالشم باشه در فکر اینه که صدسالگی میاسناله من خودمم قبلا که کمتر ابراز وجود میکردم مخصوصا دوست داشتم سنم رو مقدار کمشو بگم ولی الان که سال نود و سه هست رو منهای سال شصت و هشت میکنم میشه بیست و پنج سال ولی لذت بیشتره پیش یه دختر جوان و آرامش عاشقی و هوس ولی روح آدم چی البته زن گرفتن مقدار زیادیش برای آرامشه و خلاصه کسی هم زن پیر نمیگیره ولی حس میکنم راحترم با زن پیر مثل مادربزرگم ولی خل نیستم که با زن پیر ازدواج کنم حالا چندتا عکس زن میانسال میگردم میازرم ببین چه باحالن و همه چیزشونو از دست دادن و تازه فهمیدن و منم قبلا ثابت کردم که احکام میگه زن بعد از  مشکل زنانگی حکم یک مرد و عقل یک مرد داره و ارث و حکم های دیگر برابر میتونه بشه اینو هم ثابت کردم از روایتی از نهج البلاغه و حکمی از رساله شاید بشه پشت سرشم نماز خوند ولی دیگه زن پیر دنبال این چیزا نیست و یه عالم دیگری داره و ضعیف تر و متواضع شده حالا برم بگردم عکسشونم ببینیم آرامش میگرم من و از صورت زن جوان باحالتره برام البته بعضیاشون باحالترن ینی پخته ترن و از چهره زن دیگه معلومه همه چیز یعنی معلومه که از من باکمالتره در همه ی زمینه ها از این کمالشون آرامش میگیرم ولی زن مثل مرد نیست یعنی وقتی پیر شه یه آدم دیگه میشه و دیدگاه و برخوردش و بینشش ممکنه به کلی تغییر کنه البته من که زنی نداشته ام تا حالا از زن های حدود چهل و پنجاه سال حال میکنم حالا که دقت کردم ولی پیرزن های پیر رو درک نمیکنم و حالشون رو نمیدونم هنوز و باهاشون نمیتونم تا کنم و خودشونم حال و حوصله ی هم صحبتی با منو مثلا ندارن و خوششون نمیاد پیرزنا و حالا چند تا عکس هم پیدا کردم دیدم همشون باحال نیستن یعنی ممکنه غافلترم بشن که اینارو نمیگویما و داشتم میگشتم تو جایی بعد شانسکی یه زن خارجی حدود پنجاه سال دیدم که با موبایل از خودش عکس گرفته بود جلوی آینه بعد از هیکل و صورتش خوشم اومد یعنی شاید پختگی ایشون از دید چشم من که طاهر نیست باشه و مسئله ی بغل کردنش در خیال و پختگی مسائل دیگه باشه برای من که جوانم ولی خوشم میاد زن پنجاه ساله که بخواد و دنبال شوهر باشه درحالیکه دیگه مسئله جنسی درکار نیست بلکه پخته شده و مسایل دیگه همچین زنی که شوهر نداشته باشه و دنبال شوهر باشه و آرایش کنه و از خودش عکس بگیره برام جالبه!!!!! البته اینو هم بگم که کسی که وازکتومی شده دیگه بیشتر از این انتظاری نیست و شنیدم هم که نمی دونم 60 درصد نوشته بود یا 80 درصد که طلاق ها به خاطر مسائل جنسی است و من ریسک نمیکنم فعلا زن بگیرم و میدونم همش اختلافه بینمون و من از هجده سالگی دیگه عقیم وازکتومی شدم و چیزی هم نگفتن ولی میبینم که نطفه ندارم و همین نطفه های امشاج و دیگه تو خوابم احتلام رخ نمیده و معلومه دیگه خل که نیستیم حتما مامان بابام اجازشو پنهانی صادر کردن و دیشب داشتم میگشتم یه تبلیغای دیدم در مورد این مسایل دیگه سرچ کردم و مفهوم وازکتومی رو درک البته قبلانم هم حدس میزدم هم سرچ کرده بودم فایده نداشت و دنبال مشاوره هم گشتم ببینم موقته یا دایم ولی احتمال برگشتش سخته مخصوصا اگه از ده سال بگذره ولی نکته ای که داشت نوشته بود مقدار 0/5 چون اسپرم وجود نداره کم میشه از موادش و تاثیری در کاهش میل جنسی نداره اینکار و امری متداول در چین هست و بیشترین عمل ها در آمریکا همین عمل وازکتومی هست که بعد از سی دقیقه میشه رفت و رانندگی کرد که من اینا رو بیهوش بودم و نگفتن بهم و روش  های مختلفی هم داره عمل ولی بگم که آقا در کاهش میل جنسی بدونید که تاثیر داره و جای دیگه نوشته بود که نداره تاثیر و اثر روحیه ولی من که اینکاره ام میدونم تاثیر بسزایی داره و قبلانم گفتم نطفه جمع میکنه  و انرژیو قدرت ماورایی داره بعدا نری خر بشی مجبور بشی طلاق بگیری بعد عمل مام که سیاسی و ناخواسته اینطوری شدیم در سن هجده سالگی بای ذنب یعنی آقا اون موقع ریخته بودیم بهما و دیگه قابل کنترل نبودیم و وبلاگ مینوشتیم بی پرده با حمایت و گرامت و قدرت و محکم و نه مثل الان الاف و بیحال و مرده !!!عاجز شده بودن و جاسوسی و قدرت شخصی زیاد که اینطوری شد و تقصیر خودمم بود و آبروی بر باد رفته اون روز چت میکردم نوشتم دلم میخواد فیلمی بسازم به نام ((از حمام برگشته))  و دیگه گذشت اونجای مردای زندانی رو بکشند یه عملی که نوشته بود موفقیتش بالاست رو انجام میدن بی صدا دیگه یه آدم دیگه میشی زبونت بسته حالت گرفته پشمرده و فسرده و پیر و ذلیل و پدرت درمیاد خلاصه مبخواستی بری زودتر زن بگیری تو هیچده سالگی ولی صحبت زن گرفتن نیست اینا صحبت نابودی و تغییر ایدولوژیکه صخبت زور و اسارته صحبته بستن زبانی است که با سحر و جادو نشده!!آقا داستان رو اینجور بگم که جن روی نیرو جنسی تحریک میشه و توی کتابی داشتم خوندم که قدرت میگیرن و مام جن زده و خونریزی و فیلتر رد کردن و آشوب و سرزنش و عذاب وجدان وبلاگی که دست خودم نبود و مامانمم که همش بیخودی گریه میکرد برام و همش فضای غم و گریه و محرم بود هرجا میرفتم و منم پرجذبه و مورد توجه خاص منم خودمم توبه و همش روزی چندین ساعت نوحه ی حاج محمود و فایده نداشت دوباره تحریک میشدم و باز وبلاگ با طرحی نو یعنی هی راههارو میبستن من از راه جدید اذیت میکردم تو وبلاگدهی و جن ها هم جمع و مادرمم گریه تا اینکه عقیم شدیم دیگه به فکر خودکشی بودم چون لذت بزرگی رو از بین برده بودن و از طرفی راحت شده بودم از عذاب وجدان و گناه ناخواسته ولی بالاخره مریض شدم و تنها شده بودم وبه هدفشون رسیده بودن تا اینکه دیدم حس کردم فضا بد شده لذا دیدم فضا جنگی است منم میل ندارم اعصابم خورد شد خونه رو به هم زدم و دعوایی کردم اینا هم منتظر چنین فرصتی که دیگه فرستادنم تیمارستان یعنی قبل از که دعوا کنم یه روانپزشکی تازگیا همسایه شده بودیم و میومد حرف میزد که من بیمار و مثل گیاهه زندگیم و خطری ندارم و تحریکم میکردو میگفت بیا تا ببریمت بستری پس لذا قبل ا. تیمارستان عقیمم کرده بودن و محضذاطمینانی چیزی میبرن وگرنه من که قرصام رو اونجا نمیخوردم پرستاره میگفت خوب دیگه نگه ت نمیداریم کسی که قرص نمیخوره یعنی محض یه چیز دیگری رفته بودیم و میخواستن برق به کله م وصل کنن و همه میگفتن چرا اومدی اینجا یعنی دیگهذمعلوممهذکه جدای از فضای آروم و غذای خوب عقیمم میکنن و بار دومم که عمه م اومد خونموم که ببرنم تیمارستان منم تو حمامذبودم بعد مامانم اومد پشت در حمام بهم میگفت آقا پسر بیا بیرون یعنی اصلا منو عوض کرده بودن پیش خانواده در ذهن و واقعیت منمذهزار تا چهره داشتم و همش به فکر عوض کردن و بدل و پنهان سازیم بودن یعنی وقتی بردنم اونجا یکیذشبیه به خودم مرخص شده بود و میگفتنذکپی خودت بوده و بچه ها ی کوچکتر در تیمارستان قاطی کرده بود خودشمدمشکل داشتا خلاصه به هر عاملی این عمل رخ داد اولاش فکر میکردم جادو شدم و همینطور دعای گشایش بخت و بسته شدن در مفاتیح میخوندم و درست میکردم حتی وقتی مواد از رگم بعضی مواقع اتفاقی رد میشد حس میکردم که یه کمی رد شده بعدا بار سوم که رفتم اونتو دیگه کیپش کردن و دیگه منم به کلی ناامید و یه موقع همینطوری کلمه ی عقیم رو دیدم تا شک کردم و معناشو فهمیدم و شکمدیقین شدnو فهمیدم عملی وجود داره که به جز اونروش خشن و کشیدن میشه رگ رو درمردان هم بست فوری و سرپایی با هزینه ی کم و گرفتم چی شده و قبل از تیمارستانم بابام یه روز اعصابش خورد شد گفت که من چهل نفر رو دیوونه کردم!!

عقاب عقب

پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۵۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

حس میکنم ما توی ایران یه خورده خوددرگیری داریم با خودمون و همش فتنه و جنگ یا چیزه دیگست قضیه؟؟ شما راهنماییمون کنید !!! حالا چه قضیه ای؟ اینکه داشتم بازی کلش میکردم دیدم چقدر نشستن ساعت ها فکر کردن تا این بازی ساخته بشه و تمام جزییات رو درنظر داشتن چقدر ساختش زحمت داشته و سختی کشیدن و خوب برنمیگرده اون سود اقتصادی و بازی هست که بیشتر رایگانه و پول داشته باشی و بتونی میتونی الماس هم بخری حالا اگه زمینه های دیگر بود میگفتیم جهان سومیم ولی ما چرا نمیتونیم همچین بازی ها و ماشین ها و انگار خعلی عقبیم دیگه بسته این همه ادعا انگار اجازه رقابت نداریم و محکومیم که در جنگ با خود و تحریم ها زندگی کنیم مگر تحریم مارو‌به خود بیاره که صنعتمون رشد کنه انکار راه ورود سخته و به همه مشکوکند و زیر نظرند ولی در زمینه ی خوردن رو دست نداریم ولی در زمینه ی فکری و تولید و کارخانه و صنعت عقبیم خوب و جوان های ما فکرشون در دین خشک و خشکسالی به انحراف و دانشگاه ها بی هدف و غیر مثمر ثمر علمی عملی پژوهشی تولیدی جلو میرن و اونی هم که ازدواج کرد تازه مشکلاتش آغاز شده که باید درگیر شه و یه طور دیگه عقبش نگه میدارن و برنامه براش دارن ولی با این همه عقب ماندگی وعده داده شده از سوی پیامبر صل الله علیه و آله که ایرانی ها تا ثریا هم علم باشه نفوذ میرن کشف میکنن و معلوم نیست اونا شکست روحی اقتصادی اخلاقی انکیزه ای امیدی بخورن نخورن غرب ولی با این وجود آخر دنیاست ها حالا شاید شما بگی دنیا است دیگه و اهلش و برای جوان ها بده ولی خوب دیگه هیچکن از پیشرفت و راحتی و استفاده درست از آبادی و تکنولوژی ها و علم و سازندگی بدش نمیاد و‌خواستارشه ولی خلاصه بسته اقدر مفت خوری و پشت میز نشستن و ادعا و یه کم به کار باندازیم و تلاش که اینا از جوان ها انتظاره و باید فضا باشه و پیشبینی شده باشه که بیاد تو میدان جنگ و باید کاری کنیم که مثل نانوایی ها و مثل خوراک رقابت صنعتی رخ بده و فضاشو بچینیم

ترور شخصیتی

پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۵۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه حالت بیشتر روحی روانی که داشتیم قبلا از روی فشارهایی بود که صادر میشد و جن زده شده بودیم و غریب و نا آشنا بودیم که حالا از روی دشمنی با ما بود ولی هرچه بود سخت بود و مظلوم شده بودیم و مورد مسخره ی شیطنت آمیز نه مسخره ی پیشرفتی که میتونه برای مردان لازم و خوب باشه تا پیشرفت کنن بودیم و میخواستن که صحبت نکنیم و ذلیل هم باشیم و بالا هم نیایم چون وضعشون خراب بود و سیستم خراب و دشمنی ها و فتنه ها و منافقان و جاسوسات اجنبی نفوذ و زیاد و غالب و حکومت شیطان برقرار بود و این وسط یقه ی مارو گرفته بودن و بالاخره چیز بود دور بودیم از وسط کشور و نگاهاشون خلاصه فشارهای روحی طوری بود که روزی های معنوی به من میخورد چه آهنگ ها ربط داشت چه فیلم ها و مجلات یعنی خدا  قدرتشو میانداخت جلوی چشمم و مخصوصا چیزی خوشال و آرومم نمیکرد جز روزی های فیلهای سینمایی که به اوضاعم میخورد و بالاتر از روحم بود روحشون و نوری بود که روشن بود و اولین مشکل ها و روزی ها و انوار که مهمترین باشن به من میرسید و ما مورد کانون توجه بودیم و اون موقه بزرگان تو زندگیم خعلی کمتر بودن و فتنه بیشتر بود و منم همش نوحه گوش میدام از حاج محمود کریمی غریب خلاصه این مقدمه رو گفتم نمیخواستم اوضاع بدمو قالب کنم اینو گفتم تا چیزی بگم و ما غریب و مظلوم بودیم و ناشناس ولی خدا بلخره از این مشکلات روحی که شیاطین ایجاد کرده بودن با کمک بچه ها و درست شدن سیستم و دعای خیر امام زمان و‌شما نجات یافتیم خلاصه نکته اینه که اولا این فشارهای روحی یه نوع توجه اهل بیت رو زیاد میکنه و ما بهمون خوش میگذره و مهم نیست دوما من میدیدم که آقا این فضایی که من از وبلاگ قیام کرده بودم و مورد توجه خدا بودم ولی برهکس الان من ناشناس تر بودم اینکه بازیگرانی و فیلم هایی ساخته میشد که با اون فشار روحی از من قوی تر بودن مثل آقای شفیعی جم یا سیامک انصاری یعنی اینا طپری مورد توجه خضرنبی و عیسی مسیح علیهم السلام بودن که فشار روحیشون بیشترو روحیشون خرابتر و حالشون بدتر و وضعشون نابودتر و‌نقش آفرینیشون خعلی قوی تر از من و نقششون در امور مملکت نقشی که گذاشتن از من که ادعام میشد بیشتر میشد و منو میزاشتن توی جیب حالا چه فیلمنامه چه فیلم حتی آقای برزو ارجمندم روزیش بیشتر از روزی نقشی که من داشتم میشد و‌من که مورد کانون توجه بودم و ناشناسم و قدرت نداشتم باز میدیدم اینا دارن اصلا به من خط میدن و فضا رو عوض کردن.!!! الانم که دیگه قصد تخریب و ترور شخصیتشون دارن و وضع رضا شفعی جم مثلا خعلی بد شده و دیگه من اول نبودم در حیطه ی کاریم و وبلاگدهی و اثر گذاری و مدیوم بازی هام دیگه الان که دیگه فضا عوض شد و دیگه راه رو بستن که یه دیونه ی دیگه اجازه نداره مثل من دیگه بالا بیاد و منداز پایه زدم ریختم بهم و دیگهداوضاع روان از بالا درست شده الان و به کلی اوضاع فرق کرده دیگه و من هیچکاره م از بالا درست میشه و ادمین نیستم و مورد آزمایشم و قوی نیستم باز میبینی شایدم رسیده باشم به سر منزل مقصود و نفهمیده ام کجام!

گاهی اوقات خود را فراموش میکنیم!!!

چهارشنبه, ۳ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۴۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
انگار میبینیم بعضیامون انسانیت رو اصلا گم کردیم و اشتباه به پیش میریم درحالیکه در رحمت الهی بسته است داشتم میگشتم عکس یه دختر کوچولوی فقیر دیدم البته جز عکسا نیست ولی خوب به دلم خورد بله رسیدن به احتیاجات اینا اصلا واجب باید اینا درک شن مالی و محبتی و فقارت ولی به دلم خورد ما خودمونم نیاز داریم به اینا توجه کنیم علاوه بر نیاز اونا ما هم شاید بیشتر نیاز داشته باشیم که کمکشون کنیم گرچه الان سیاسی شده کمکا و حق نداریم بیشتر جز به راهش کمک کنیم چه محبت کنیم به این بچه ها وای دیدن تصاویرشون هم خالی از لطف نیست و نیاز داریم شاید برای  شکر خدا کردن یا یه تلنگر برای ما که دنیا چشممون رو گرفته آخه یه بچه چه کاری از دستش برمیاد دیگه این تصاویر که سیاسی و دروغ نیست و وجود داره چنین بچه هایی گوشاگوش جهان حالا من کاری به ثواب و اجرش ندارم کهذمیگم نیاز داریم کمکشون کنیم بلکه روحمون رو میگم و آرامشش و گام نهادن در راه راست و حق نه ما کور شدیم کور دردنیا و راهمون کج و اشتباهست و همش خودمون رو میبینیم گویی بزرگترین  مشکل ها از آن ماست و مظلومیم انگار و خبر نداریم اطرافمون چه میشه و میگذره و میکشن