خوب سیاحتی داشتیم به حرم اهل بیت باز که سه تا چیز فکرمو مغشول کرد یعنی مشغول دوتاش در مسیر حرم یکی هم در حرم موقع قرآن خوندم الانم تازه برگشتم خونه شوخی شوخی آیه ی قرآن ساختم این آیه( ومن المومنین الذین جاهدوا فی سبیل الله امواتا) البته شوخی که گفتم بخندیم خلاصه ی مطلب آقا ما تو راه رفتن به سمت حرم تو اتوبوس یه بیمارستانی دیدم که انگار تعطیل بود و درش بسته ظاهرا خلاصه مام کمبود بیمارستان داریم و کم ساخته میشه البته همینطوری پیش خودم برآورد میکنم که اول انقلاب که جمعیت بیشتر شد بیمارستان ساختن بیشتر شد و الان بحرانی است که با اینکه جامعه به تعادل رسیده گرچه امراض بیشتر شدن ولی آقا چرا نمیشه راحت بیمارستان ساخت؟ شغل خا اضافی دولتی و امنیتی ای که برای ساخت میخوان چپاول کنن عرصه روتنگ کرده تا جایی که خیرین که دوست دارنذآجر بنای مسجد رو خودشون یه چندتایی بچینن اگر حتی پولشم داشته باشن و تحویل دولت محترمه بدن امید نیست که با این بحران امنیتی کار ساخت مسجد و بیمارستان ساخته بشه ببین سیاستمون تا کجا رشد داشته پس به نظر بنده باید یه موسسه باشه که بسازه و تمام کنه کارو نه که برای ساخت وساز به هزارتا جا باج بدی آخرم تو کارت گیر بکنی که بخوای برای چپاول و شغل های دزدی پول زیاد و الکی بپردازی و اون چیزی هم که میخوای در نهایت ممکن هم نباشه و بگن برو بسوز و بساز وشکر خدا کن و کلاتو هوا بانداز این یک
دوم در راه برگشت از حرم به خانه نمیدونم چی شد که یاد بچگی ها و ایام مدرسه کردم که آقا نباید شما حالا اگه دیدی بچه هه در مسایل خارج از تربیتی اش که در آینده تاثیر داره ولی نباید دیگه گیر بدی که آقا عجب و ریا و تکبر وحسد نداشته باش بچه تا یه سنی در وجودشه چیزی که همیشه گیر بهم میدادن تا اینکه فیلم گرفتم و رقصیدم ودیدن نه بابا این یعنی من خودمونیه حتی نباید انتظار معصومیت داشت گرچه حرف گنده بزنه بچه آخوند عارف پیر که نیست همونام تو پیری ممکنه هنوز کبر داشته باصن خعلی سخته ولی در کودکی جز برنامه زندگی یارو است اگر نداشته باشه مشکله نه که حالا چی ولی در مسایل تربیتی اگر بچه دزد به بتربیاد برای آینده ش بده اگر دروغ بگه بده ولی اگه اذیت کنه و شوخی خوب همه ی بچهذهای شاد ومتعادل تا حدی باید داشته باشن ولی گناه نه.
سوم این آیه است که در حرم دلم کشید سوره نوح بخونم و دقایق زیادی رو در همون اوایل سوره تفکر کردم ونتیجه ی مطلوب نگرفتم در آیه چهار نوح ولی فهمیدم که اگه گناهمون بخشیده بشه این زیاد شدن عمر هم ممکنه اجل به تاخیر بیافته بعد دیگه زیاد شدن عمر خوبه نه که بد باشه در حال طبیعی برای گنهکاران مخصوصا گرچه آیت الله بهجت غیر از اینوکه عرض میکنم فرموده اند و من اشتباه تحلیل کردم ایشون میگن بعد از مرگ گنهکاران و مومنان میگن ای کاش زودتر اومده بودیم این دنیا و مرده بودیم البته عبارتش رو دقیق یادم نیست ایشون چی گفتن لذا اینوهم فهمیدم که وقتی خدا به فرشته ها دستور گرفتن اجل مارو داد دیگه حرف خدا یکیه و در حکومت فرشتگان که حکم صدر بشه برای اجل در حین زمانی خاص رکود وبازگشت نیست ولی الان چرا البته از کجا دانی شاید اجل ما هم رسیده باشه خود دانی و در آخر آیه میفرماید اگر بدانید نه خدا جون مادنمیدونستیم توکه گفتی یاد گرفتیم ومتذکر وبافهم شدیم وعبرت گرفتیم که توبهدکنیم در آیه ی قبل هم فرموده برای گناه چه کنیم.
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ ﴿۳﴾ | ||
[تا] برخى از گناهانتان را بر شما ببخشاید و [اجل] شما را تا وقتى معین به تاخیر اندازد اگر بدانید چون وقت مقرر خدا برسد تاخیر بر نخواهد داشت (۴) |
یَغْفِرْ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاء لَا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴﴾ |
|
- ۹۳/۰۹/۰۵