اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۵۵۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

ghatloamm

شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۴۸ ب.ظ | پلیسعلی | ۱ نظر

ایام ایام فاطمیه است واون روز توی مجلسمون داشتند روضه میخونند گفتن که در همچین روزایی آقا امیرالمومنین حتی توی اتاق حضرت فاطمه زهرا(س) وارد نمیشدند و جلو در وای می ایستادند تا حضرت جلوی امامش بلند نشه.

حالا من نمی دونم گوشه ای از وخامت اوضاع رو شما درک کردید که چه شده یا نه زنی که دستان شوهرش رو بسته اند و بردند زنی که  امیرالمومنینش حظور نداشته و سری داشته با در و دیوار و یه چشمان یه سری مردان نامرد و گرگ صفت دیگر حالا این زن که بهش تجاوز شده با چه رویی و چجوری با این اوضاع و احوال بدش زنی که عصمه الله الکبری است به چشمان علی(ع) نگاه کنه؟؟؟چی بگه بهشحرفی میمونه؟؟ تا حالا دیدی که آبروی زنی پیش شوهرش بره کاش فقط همین بود این شد قاتل حضرت جلوی چشمان شوهرش و آدم میمونه چی بگه و بنویسه...

korsi

شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۴۶ ب.ظ | پلیسعلی | ۱ نظر

ایام ایام فاطمیه است و فکرشو که میکنم قاطی میکنم و یا بهتر بگم به یاد ایامی می افتم که قاط زده بودم و اینکه باور بفرمایید خیلی سخنه که فرعون شدن یعنی الان شما در نظر بگیر سه چهار نفر پشت سرهم بیان بگن بهت که چرا رنگت پریده بعد خودتم باورت میشه حالا در نظر بگیر که شوکت و قدرت ومال  و حکومتی هم داشته باشی خیلی سخته که فاسد نشی اصلا اگه معصوم در کار نباشه و به جز ولایت فقیه مون همه خرابند با شوکت و قدرت و یاد اون روزایی می افتم که با کسانی که الان نزد خودم از کسانی که میشناسم و میدونم مثلا امام زمانی اند این ها بدبین شده بودم بهشون و واقعا هنوزم شک دارم که اگه قدرت داشته باشن یا با این قدرتی که دارند شیطانی اند و فرعونی اند یا خیر؟ اصلا خودم هم اگه قدرت داشته باشم 100% طغیان میکنم و باید بدونیم که فرعون آدم کمی نبوده که داسنانش در قرآن اومده و مردم و اطرفیانش و کناری هاش دوسش داشتند و می پرستیدنش و شکوه و قدرتی داشته حالا با چنین فردی با این موقیت حرف هم نمیشه زد خودش به واسطه ی خودشم نباشه به واسطه ی اطرافیان و زن و زیور ها و حکومتش حالا  خودش به کنار بزاره هم خودش رو باز می بینی باورش شده یه سری چیزا و ما هم باید از داستان فرعون که در قرآن اومده پند بگیریم وگرنه قدرت و حکومت حرب اللهی مزباللهی سرش نمیشه آدم ببینه مستغنی هست طغیان میکنه.ان الانسان لیطغی ان رائاه استغتی.

حکومت خلیفه ی دوم هر طور باشه تجاوز کردند به حضرت فاطمه(س) شوخی که نداریم ما هم بودیم ممکن بود همینطور میشد لذا خداوند فرعون رو متناسب به احوالی که داشته مجازات کرد چه اینجا چه اون دنیا و ماهم هر به هر کداممان فرصت هایی در زندگی داده و فرعون هم شدیم و شاید طغیان هم کرده باشیم خدا کنه جزء قاتلین حضرتش نباشیم حالا.

کوچیک و بزرگ نداره ممکنه عارف بپنداریش ولی این رئیس بشه بدبخت میشه دیگه لذا شما عارفی که  رئیس بشود سراغ دارید؟اینا از پست و مقام فراری اند به این گوشه و کنارا و مثل ما ریاست طلب نیستند.حضرت مهدی (عج) اگه ریاست طلب بود راحت با قدرت میومد میگفت آی مردم دنیا و جهان حرف حرفه منه برید کنار و گوش دهید!!! (نه در اسلام آزادی مطلق وجود داره به هر صورتش)در صورتیکه سپرده قدرت رو و گذاشته کنار برای ما و اهلش که بفرمایید شما که دیدتون بیش از دنیا نیس دو روزم روی کرسی قدرت بمونید خودتون میفهمید چیه...خلاصه خیلی سخته آدم ظالم نباشه و شیاطین خیلی قدرت دارند الان ممکنه شیاطین روح مد نظر باشه و ارواح سرگردان که فکرتو عوض کنند نه شیاطین جن نه همین شیطاطین روح بیان بگن چی فکر کردی شما در زمان ما پادشاه ها به ما ظلم میکردند  و ما حق حرف زدتم نداشتیم حالا فکر کردید حکومت به ظاهر اسلامی برقرار کردین و هر حرفی میزنید به اسم اسلام کسی حالا هستید و پاداش خاص خدا رو میگیرد. اگه ببینی هم راست میگن آدم یا ظالم یا باید مظلوم باشه.

tavakol

شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۴۰ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

خوب حالا شاید شما بگی ما خدایی هستیم و پیش نمیاد برامون ولی خوب آیت الله فاطمی نیا (ره) داشتند میگفتند که اگه تو خواب که بعضی موقع ها پیش میاد شیطون میخواد غمت بدهد و غمناکت کنه اگه پیش اومد بروید به پهلوی چب (نمی دونم سه بار بود یا نه) و بگویید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. حالا من کاری ندارم که شما چقدر خدایی هستید و شیاطین چقدر قوی هستند که زجر و اذیتمون کنند (اگر مومن هستی) من خودم خواب که میرم نه میگن که مومن باید یه چشمش باز باشه یه چشمش بسته وقتی میخوابه یعنی باید هشیار وزنده باشه و ابنکه یه چشمش باز باشه خیلی شاید پرمعنا باشه یکی اش اینکه بدونه که الان که دراز کشیده خوابه حتی تو خوابش ها و نباید غرق شد. نه بره تو خواب و گرفتار بشه و اگه زنده باشیم نصف شبی میتونیم به پهلوی چب بریم واین ذکرو بگوییم اصلا خلاصه اقدر بدم میاد که خوابی ببینم ناراحت کننده و تو شرایطش قرار بگیرم ولی توکل به خدا نداشته باشم. دیگه اینکه خوابه و مثل بیداری نیست که بهونه بگیری که آقا ما توکل کردیم نشد نه یه اتفاقی هست که میافته توی خواب و آدم به جای مخصوص و یه عالمی میره که شاید اصلا در بیداری حقیقت نداشته باشه ولی چرا باید ناراخت بشه و وقتی خواب پریشانی میبینه چرا باید غم بخوره و بخوره و بخوره تا بیدار بشه خوب اگه سیمت وصل بود به خدا و خدا رو دوست داشتی که نه یعنی رفیق بودیم با خدا بیشتر از این لااقل توی اون عالم که حقیقت نداره خواب و صرفا اذیتی از شیطانه یا امتحانی است همون موقع توکل میکردی به خدا تا خدا دستت رو بگیره چرا غم میخوری و میخوری تا بیدار بشی. این نشون میده بعضی از ما یعنی خودم رو میگم ایمانشون آبکیه وگرنه نباید غم بخوره تا خدا هست و باید بیدار و هوشیار باشه آخه من چند روز پیش داشتم خواب میدیدم و غم خوردم از خوابم تا بیدار شدم ولی توکل نداشتم به خدا تو همون خواب که نجاتم بده یا حرفی بهش بزنم(به خدا ها)..

kaho

شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۷ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

اولا بگم ما مخالف پشتکار نیستیم و از این حرفا لیس للانسان الا ما سعی مخالف روش های فشار هایی که روی بچه میاد و خودش دوست داره آقا به این روش ابتکارانه خودش درس بخونه و روش فشار میاد و... که عرض شد دوما من اگه سری هم باز کرده باشم ها توی عالم صحبت نمیگمش یعنی توی زندگی روزانه در موردش هیچ جا صحبت نمی کنم معمولا و این میمونه توی وبلاگ تا حذف بشه چون حل که نمیشه و یه سری آدم یا میدزدنش یا یه طور بدی حلش میکنند و خلاصه این عالم وبلاگ نویسیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

dandon

شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۶ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

اصلا کلا خیلی نظام آموزشی کشور و مدارس جای گله داره و یه روز داشتم بهش فکر میکردم که بچه رو چی دارن به بار می آرن این نظام بگذریم.

امروز صبح نمازامو خوب خوندم بدون پشت کار خودش ذکر میومد لب دندونام و لب و لوچم و نمیخواست خودم سعی کنم و فکر  کنم و ذکری رو حتی متناسب به خودم و احوالاتم بگویم خودش داشت میومد حالا دعای شماست بماند!!!

خلاصه توی مدرسه میان میگن بچه درس بخون هی بخون بخون بخون انگار سیر و سلوک بچه توی اینه که تنبیه بشه و هی درس بخونه و خودش هیچوقت نباید از سر شوق بره یا باید عادت کنه خرخون باشه از اول تا دیگه بیمه بشه. خلاصه به دلش نمیاد که بره از شوق بخونه بعد که دنبال علاقه میره و درس رو طوری میخونه که علاقه داشته باشه و جذاب و شادی بخش باشه حالا به هر روشی که خودش میدونه خوشش میاد بعد که اینطوری میخونه یا نمره ش کم میشه یا روش غلطیه از نظر کلا همه یا هر گو دیگری پیش میاد و دوباره بچه درس بخون!!!

بعد بچه میبینه ازاین راه نمیشه سعی میکنه سر کلاس فعال باشه سوال های خوب بپرسه کلا دارند روی پشتکار بچه که درس بخونه و یا یه کار شیرینی بلد باشه و یه کاری  بتونه بکنه از پیش خودش کار میکنند سیستم ما این نشد بچه میگه یه جای دیگه پشتکار داشته باشم تو ورزش تو سوال خوب پرسیدن حتی توی خنداندن معلم و دانش آموزا تبحر داشته باشم چرا چون پشتکار میگه و سیستم آموزشی وگرنه من یه موجود به درد نخور خواهم بود در این صورت باید به طوری خودم رو نشون بدم دیگه.

در صورتیکه امروز من نمازم رو خودم تنها نمیخوندم به دلم میومد و ان شالله ادامه داشته باشه ذکر خدا بر لبم و خودش بیاد نه من برم سرچ کنم و دنبال استاد باشم و ... البته خوبه اینکارا ها ولی خوب شرط داره.همین

خلاصه شما نگاه بکن به عقب مونده ها این ها پشتکار دارند آیا؟ حرفی که میزنه ازکجاست. بله اگر خدایی نکرده کار زشنی کرد گناهی مرتکب شد این کار خودشه شاید اگه کار شیطان نباشه ولی صحبت هایی که میکنن زاری گریه هرچی اینا از سمت خداست من عمدا گفتم عقب مونده ی ذهنی که دلشون پاکه و حرف هایی میزنن که مورد قبول شماس نه مثل من و شما قبولش دارین و مدل بارز غیر پشتکاره..

http://ali.bloglor.com/p134.html

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۰ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

بچه ی حرف گوش کن که نبود!!! بچه ی ساکتم که نه! بچه ی همه ی چیز گو میخوای من. من که مشهور نیستم در بین شما وشما چه میدونی خانه ی مو کجاس یا هم مراقبت ویژه و دست و پنهان و ازاین حرفا میشه خلاصه سری دیگه باقی نگذاشته که منو بکشید یعنی داشت آقای فاطمی نیا (ره) تعریف میکرد امروز که نه دیروز که گوش میدادم سخنرانی شون رو که اگه سر رو بیان بگویند مسلمان میره مسلمون رو میکشد.

عجیبه ها که طاقت نداریم یا حتی حدیثه که اگه ابوذر( که این قدر مقام داره ها)(حالا اگه ابوذر باشه و غلط نگم) میدانست که چه چیز در قلب سلمان میگدرد او را میکشت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یعنی چه؟ شما چه فکر میکنید در باره ی این جمله آُیا قبیحانه فکر می کنید ککه مثلا به این دلیل سلمان را میکشد که سلمان (مثال میزنیم ها و در مثال چای هیچ مناقشه ای نیست) که سلمان محرم زن شماست که میرفته ابوذر میکشتتش یا چیز دیگری؟ آخه این شیخ نشین های عرب بحرینی بود فکرکنم میرفت با زنا دست میداد میگفت من فرق داره موضوعم حالا کار نداریم به این کار دارم که چه سری در قلب سلمان بوده و از چه منظر ابودر میخواسته در اون صورت سلمان را شهید کند؟ از نظر مثلا غیرت؟؟ چون ما کار (چی بگم) از یه مسلمان ناب بشنویم فورا میگیم خوب غیرتی شده. خوب داشتم میپرسیدم بله چه در سیته ی سلمان نهفته بود آیا نباید گوشه عزلت در پیش میگرفت و میرفت پیش خدای خود و مثل ما هم برای شما کلاس نزاره و منم جونم رو دوست داشته باشم یعنی میخوام بگم به خاطر گناه کبیره ای که انجام میدادم و خدا منو ببخشه یه سری راز توسط بنده باز میشد و... حالا دیگه چه طوری زنده موندم بماند خودتون حساب کنید

حالا هم هنوز تو اون هواها برم داشته  و به خیال سختی های اون موقع سیر میکنم در حایکه بوی سیب سرخ رو هیچ روزی نتونستم استشمام کنم و برسم به روزی که یه بارم شده رسیده بوده امیه آخه این راهش نیست ولی چه کنم خدا هم اگه از راهی که گفته بنا بر داستانی که شنیدم کهفکر کنم موسی یا پیغمبر دیگری میبینه که فردی سه روز داره زاری میکنه که خدایا منو ببخش بعد از خدا سوال میکنه خدا میگه اگه این اشکش با آب بینی اش هم مخلوط بشه (تا اینجا) نمیبخشمش مگر از راهی که بهش گفتم وارد شه. خوب چرا بعضی ازما بعضی مسولیت های سخت رو قبول میکنیم و بارش رو بر دوش میگیریم فکر کردی توبه کردن مسولیت سنگین نداره بر دوش اولش اینکه دوباره اینکارو نمیکنم دیگه حساب کن مسول کار دیگران بشی این دیگه چه توبه ای میخواد. ان شالله هممون آخرش مریض؟ نه شهید بشیم...همین

dfsaf

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۶ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

بله خلاصه این تا بالا بیاد وبلاگ و آماده ی نوشتن بشه یه خورده وقت میگیره (کلاس نمیزارما) تو این وقتا دیدم اوضاع شلوغه بعد پرسیدم حسابرسی آخرت آسونتره یا حسابرسی دنیا؟؟ بعد جواب اینکه آخرت آسونتره(نسبتا به کسی که محاسبه میکنه) ولی سخترم هست(برای ما)!!!

خلاصه ی مطلب داشتم امروز از معازه ی ساندویچ فروشی چیزی یاد میکردم بعد گفتم به خودم فلانی(علی) (البته حالا دارم میگم چون دارم مینویسم میخوام قشنگ بشه) خلاصه اگر بخوای کار کنی حاظری توی رستورانی مغازه ای چیزی کارکنی یا یه جایی که مثل عروسی ها شام درست می کنن میدن به خورد مردم؟ کدومش رو انتخاب میکنی خوب مشهوریت توی مغازه ی بیرونه نه تو عروسی و عزا پختن یا جایی که دیده نمیشه و تبلیغ نمیشه هنرت خلاصه این شد که امشب هم خوابم نگرفت و در حال حاظر دارم تایپ می کنم بله مشهوریت ممکنه پول بیاره ولی ممکنه آسیب هایی هم داشته باشه اومدیم و بد مشهور شدی و در غیب کارکردن هم حقوق معینی داره و میزان معمولا ثابت تره البته اگر به عنوان کارگر ثابت حقوق بگیریم و در اون صورت مشهور شدن هم ثابت ندند یا مغازه مال خودمون باشه  خلاصه نمی دونم سر در آوردید از این جمله ی آخری یا نه ولی اصلا مهم نیست چون چیز مهمی نبود داشتم میگفتم اگه مغازه دار خودت باشی یا مغازه دار به عنوان ثابت هیشگی پول بهتون نده یعنی بستگی به مشتری ای که میاد کم و زیاد بده در اون صورت داشتم میگفنم خلاصه من که تو فکر مغازه باز کردن نیستم روال زندگی خودم رو میگم مغاز ه ی وبلاگ خودم رو میگم شاید فردا یکی خوشش اومد گفت بیا همکار ما شو اگه بیکاری برم مشهور بشم یا الان مشهورم اصلا. اصلا ولش کن یه شهیدی نوشته بود تو وصیت نامه شون که هرگاه خواستی مشهور بشی مشهور نشو وهرگاه دلت نمیخواد مشهور بشی برو مشهور شو. شاید اینجوری نوشته بود با کمی و کاستی ولی من موندم با این احوالاتم که اولا وبلاگ نویسی که میکنم مشهورم یا نه دوما مشهور بشم؟ سوم اصلا دلم چی بخواد باور کن گیر کردم توش.


vcz

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۱ ق.ظ | پلیسعلی | ۶ نظر

امروز به یه چیز دیگری هم فکر کردم و اون اینکه آقا دنیا محل گول خوردن و دلم میخواد اگه زنا میشنون توجه کنند چون در مورد اونا بیشتره الان شاید شما از عالم برزخ خودتون و چه برسه قیامتتون اطلاع دقیق ندارید که در چه نقطه ای قرار میگیریم و چشممون هم باز نیست و این راه بازه که بفهمیم ولی ما عموم مردم نه علم غیب داریم نه چشم برزخی فقط میدونیم که دنیای فریب است حالا چه عیب داره یه زن گول بخوره( بترسه) یا شوق داشته باشه یا هر دلیل دیگری باشه که حجابش رو درست رعایت کنه در جوانی؟؟؟آخه معلوم نیست چه حساب و کتابی داشته باشند یعنی با گول خوردنشم نه از روی یقین مثلا عذاب کسی که بد حجابه رو ببینه بعد که برای ما رخ نمیده ولی بالاخره بپوشونه خودش رو و تفریطانه از بدحجابی بدش بیاد و یه کم سخت تر از واقعیت وسواس داشته باشه نه اینکه نظر تنگ باشه و هر کی مانتو پوشیده بود مثلا رو چیز بدونه نه مانتو هم بخشی از حجابه ولی قرص مقنعه ش رو بچسبه چون ما که خبر نداریم چمون خواهد شد و داستانی بود از رجبعلی خیاط که در دوستش تصرف کرد و زنی بدحجاب که داشت از خیابان رد میشده یعنی با موهای بیرون ریخته رو تصرف کرد در دوستش و بهش گفت ببین و دید که شعله های آتش احاطه ش کردند و حالا درست یادم نیست  و بعد اینکه دو سه بار عرض کردم اینکه یه زنی بوده حجابش رو توی خانه هم رعایت میکرده جلو بچه ها بعدا میفهند بعد مرگش که اینکارو کرده بوده که بعد از سالیانی هنوز جسمش نپوسیده بوده زنا آسونه کارشون و ظاهرشون رو مرتب کنن کلی پیشرفت کردند  و چیز خواصی نخواسته اند ولی مردها خیلی پیچیده تر  و درونی ترند و البته موذی تر و البته با ایمان تر چون درونشون معلوم نیست چیه حالا صورت فرشته ها چطوریه تا حالا بچه ی راهنمایی به قبل یعنی طرف دبیرستان پسرا رو دیدین؟ بعضی هاشون  معلومه مخ اند و هوش و دکاوت دارند انگار فرشته اند و معصوم هم هستند متنها فرشته ها که ریش و سبیل ندارند ولی مخصوصا مقرب هاشون تیز هوش تر و عاقل تر از اون آقا پسره توی اون سن هست و ما معمولا وقتی بزرگ میشیم چهره ی کودکانه خودمون رو حفظ نمی کنیم و ما مردا بعضی موقع ها حالانه از روی گناه بلکه دیگه مثل فرشته ها نیستیم که و نه زن ها که از ظاهرمون معلوم باشه ریش هم در میاریم هر کس به سبکی خلاصه مطلب درونمون پیچیده است و ممکنه طرف (مرده)شکلش مثل خل ها باشه یا جاهلان ولی درون خیلی زیبا و فرشته صفتی داشته باشه و پیچیده است دیگه.

cxzxc

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۷ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

ببین سیستم پیچیده است و درسته این و حالا میگم چرا پیچیده است ولی حالا ما نمیگیم کسی که شد مثل امثال ما بازگرداندنش دست حضرت فیله نه میشه دوباره کسی که دچار خودبینی و شرک خفی و گناه در خفا شده روزی برگرده و ما ننشستیم واقعیتش از ته دل با ندامت برخورد کنیم آخه کسی که نادمه و پشیمونه رو دیدی؟ نمیخوام زیاد توضیخ بدم شرمنده است داره خجالت میکشه حالا حتی خجالت کشیدنم توعی مرض حساب میشه شاید توی روانشناسی ولی نه یه حس دیگری داره و همین هم هست که سرش پایینه میگه ای خدا یعنی تو منو میبخشی تا یکی مثل من که میگه ببخش (دستور هم میده) و خداش رو یه طور دیگه در نظر داره خوب این یه دلیلش که میگم سیستم پیچیده است همین شد که خداش رو یه طور دیگه در نظر میگیره و خداش با خدای من و تو فرق داره (یا رب الحسین) خلاصه ی مطلب یه دلیل دیگرش هم اینه که طرف نشسته در خلوت گناه کرده پیش خداش و از خدا رد شده از بلوغشم رد شده نشسته عکس اونجوری نگاه کرده خوب این عادت کرده و شرک خفی ریشه زده حالا شما چی میگی؟؟ حرفی داری؟؟ این با خداش کنار اومده یعنی دعواش شده یا ممکنه بگه خدا منو میبخشه یا هر چیز دیگری بگوید ولی خلاصه این کارشو کرده دیگه حالا شما پاشی بیایی تو خلوتش خوب شما ممکنه خیلی خوب باشی مستجاب الدعوه باشی فشار بیاد روت که ببینی بنده ی خدا اول جونی داره چه زچر هایی میکشه آخه میدونی دوری از خدا و شرک خفی خیلی بده و خیلی بده که آدم توی گناهاتش با خدا کنار بیاد و خدای تو یه خدای دیگست همین دیگه چه باید کرد حالا؟؟ دعوا رخ میده این براش دعا هم بکنیم تا خودش نخواد عوض بشه میخوای شما چه کنی؟؟ میگم سیستم پیچیده است.

vnn

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۵۶ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

دفعه ی قبلی که رفتم مسافرت پیش بابا بزرگم صحبت هایی شد میگفت داستان معراج پیامبر (ص) که چندین بار کم شد از مقدار خواندن نماز های یومیه تا اینکه دیگه پیامبر (ص) روش نشد که کمتر ازاین بکنتش خلاصه میگفت نماز شفع و وتر خوندن که خدا در قرآن با رمز آوردتش و فرموده والشفع و والوتر و یه گام کمتر از نماز صبح خواندتشون اقدر ثواب داره و خودش اون روز صبح دیدم با این پای دردش پاشده بود از خواب و با این گوشی که از 20 سالگی دچار مشکل شده بوده و ناشنوان الان چند دقیقه قبل از نماز صبح این سه رکعت رو خوندند و تعریف که می کرد میگفت من نمیشمارم و همینطور العفو میگم تا بتونم تو قنوت نماز وتر خلاصه این شد که ما امشب به خاطر اینکه زیادی روز قبلش که دیروز بشه خواب بودیم بیدار موندیم و گشتیم توی فیلترنت خلاصه این شدد که نمازه رو هم خوندیم:

بابا من دیگه خسته شدم از بس به گناه گذشته م فکر کردم و کاری هم از دستم بر نمیاد انگار راه بخشیده شدن از خودم نیست باید یه خورده خارج شد از خود برای گناه دیگران استغفار و توبه که نمیشه ولی دعا کرد که بخشیده بشن توی همچین نمازهایی بله به یاد یه آدمی که گناه کرده یا شکلش مثل گنهکاراست رو گیر آورد ترجیها از نزدیک و العفو یا استغفار رو به یاد اونا گفت. چه میدونم دیگه......................

شمام به یاد من استغفار کنید..


bcngn

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۵۴ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

بعضی موقع ها به کرامات افراد بزرگ و اولیای خدا که فکر میکنم مغزم صوت میکشه و آروم نمیشم میگم چه طوری فهمید فلان رو چه طوری پیشبینی کرد آینده رو چه طوری و چه طوری بعد خودمو هم که هیچ اما داشتم فکر میکردم و محاسبه میکردم تا خوابم ببره یه چیزی به خودم گفتم. گفتم که ائمه که خبر دارند که ما مثلا چند سال عمر می کنیم خوب این ها هم با ائمه اطهار علیهم السلام دوستند دیگه بعضی چیزا رو میگیرند اینا که با خدا دوستند از بعضی چیزا باخبرند و به خاطر قربتشون به رسول الله به امام مهدی (عج) است بعد یه خورده از خسودیم کم شد و کوتاه اومدم!!! ولی بماند دیگه اینکه به خاطر گناهاتی که داشتم حالا بازم کوتاه اومدما ولی باز خیلی بدم میومد که کسی از اسرار دلم با خبر باشه خوب شیطون هم میگن سر میزاره روی سینه ی آدم میشنوه دیگه که چی میگه و اگه ذکر خدا بود که بود نبود مشغولش میکنه!!!!

و خلاصه یادمه قاطی کرده بودم خوبان و بدان رو میگفتم چه معنی داره که صدای قلب منو بشنون و در دل منو بدونن و دیگه عادت کردم فکر نکنم و در دل با خودم صحبت نکنم و کلی هم عقب افتادم به خاطر این موضوع بالاخره متاسفانه و قاطی کردم چون فضا شلوغ بود و جنگ بود و راز نباید و باید تا حدی پنهان می ماند و سرش دعوا بود خلاصه مطلب ما هم که میخواستیم خودمون رو مطرح کنیم و نشون بدیم این شد که شد دیگه می چیه؟

خلاصه مطلب حالا اگه نمی خواستم گناه کنم و در دل دو رو نبودم چه عیب داشت سالکی در هر مرحله ی عرفانی حالا شاید دو تا دگر گفته باشه حتی جوان باشه بشنوه  حرف دل ما رو قبل از تایپ و انتشار حتی تصرف کنه در دل من و داره کمکم هم میکنه که آبروم پیش شما نره پس دستش هم درد نکنه حتما دوستیش با امام زمان خیلی بالانره اصلا اومدیمو امام زمان فرستاده بودش برای من گدا حالا باید انکارش کنم وو بزارمش کنار؟ واقعا من بد کردم اگه من توی آستینم چه میدونم غرضی نداشتم و دو رو دو رنگ نبودم کنار میومدم و فکر میکردم و میگفتم به درک بشنوند اگه من به سمت فحش دادند روانه نبودم و نمیخواستم فاسد بشم خوب چه عیب داشت اولیای خداست و حالا هم میشنوند ها شاید تصرف هم بکنند و تنهام نگذاشتند ولی یه داستان های دیگه هم هست که یه بار گفتم که بدبین شدم به عالم و آدم  بعد از اینکه دیدم و فهمیدم همه ی گناهام رو دیده اند و شیطون گولم زد گفت باید خودت برسی به خدا نه اینکه گریه ات باندازند و ازاین حرفا خلاصه کوتاه اومدیم ولی چه فایده دیگه شرایطش نیست و دیگه گناه روم فشار نمیاره که آزمایش بشم و خوبه ها شکر خدا ولی پیر شدیم!

khoo0f

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۸ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

داشتم دعای 31 رو شروع کرده بودم که بخونم و دو سه خطی رو هنوز تموم نکرده بودم که بعد یه مساله ی باز شد که هزار سال دیگه هم تو روانشناسی و شناختی بخونیم پیدا نمیشه و حل نمیشه اصلا و نظریه خودمم تا حدی داشت غلط میشد و غلط بود تا به این جمله از دعا رسیدم:{{و یا من هو منتهی خوف العابدین}}

بدون مقدمه اینکه آقا یکی پیدا میشه میگه من از هیچی نمیترسم جز خدا خوب این داره معمولا چرت میگن و ما این جملات رو شنیدیم ویکی پیدا میشه میگه من از خدا میترسم که همچین گناهی بکنم.

یعنی میخوام بگم بعضیا خدا رو اسمشو میارند که کلاس بزارند که ما از مارلوک نمیترسیم بعد اسم خدا رو میارن که ولی از خدا میترسیم در صورتیکه در این جمله از دعای صحیفه اومده آخر ترس عابدان خدا است. یعنی چه؟ یعنی عابد باید از خدا بترسه حالا اگه نمیترسه یا گناه میکنه همینطوری راحت این یه مریضی داره و مشکلی داره مثلا غرق در دنیا است و باید ما همه بترسیم فقط از خدا این طور نیست که اگه نترسیم از خدا و غیرش شجاعیم یا مشکل داریم یا مثلا راحت نیستیم اگه از خدا بترسیم مرض بگیره راحت بودنش میخوام هم که نباشه آدم باید یه خوفی بنابراین از خدا داشته باشه که مثلا گناه نکنه یا اون نعمتی و محبنی حالا اگه داده باشه خدا بهش بترسه از خدا که ازش گرفته نشه یا اصلا از آتش خدا بترسه و خلاصه یه خوفی داشته باشه و خلاصه آخر خوف عابدان هست  خدا در صورتیکه ما ترس از خدا رو بازی میگیریم و به شوخی و مسخره گی میگیم از  سوسک نمیترسم و از هیچی نمیترسم جز خدا و معلومه دروغم میگه چون باید بگه از خدا میترسم اصلا حرف چیز دیگری در میان نیست و باید بترسم و این مرض نیست در روانشناسی یعنی نباید باشه که یه آدم از خداش بترسه نباید که بهش قرص و دارو داد آدمی که میترسه از خد و خیلی کارهایی که ماها راحت میکنیم انجام نمیده و من خودمم دچار تناقض شده بودم قبل از خوندن این جمله و قبلنا که نباید از خدا ترسید خدای به این مهربونی درسته ولی خوفه رو هم باید دید که این چه دیده که از خدا میترسه میترسه یه چیزی رو خدا ازش بگیره یا دور بیافته مثلا. پس این چیه که میگه مهر کردند و دهانش دو ختند هر کسی را که سری آموختند و ...

میدونی آخه بعضی ها خیلی زرنگند میگه ما از خدا نترسیم و باهاش دوست بشیم بعد هر کاری و گناهی و فسق و فجوری خواستیم انجام بدیم در صورتیکه عالم محظر خداست نباید در محظر خدا گناه کرد!میگه خدا که میبنتمون بهمون عادت داره دیگه در صورتیکه این ول شده از درگاه و افتاده پایین خدا نجاتش بده و خودمون و پرده ی حیا و عفت پاره گشته وگرنه اولین گناهی اولین نامحرمی که دید ترسید از نگاه کردن و قلبش تلوپ تولوپ زد یادش نمیاد شاید از بس گناه کرده!!! خوب حالا چه کنیم؟ هیچی من که میگم برم ادامه ی دعایم رو بخونم و اتفاقا در مورد ذکر توبه و خواستن توبه بوده این دعای 31 صحیفه برم بخونم ببینم چی میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

aSca

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۳ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

امروز داخل نماز توجه نمودم دیدم با توجه به اینکه آیت الله العظمی فاطمی نیا توی یه سخنرانیشون عرضه داشته بودندیه(البته با توجه به اینکه من قاطی نکرده باشم و مطالب رو پیوند نداده باشم) که قریب به این مضامین که با پیشرفت جدید هر روزه که دستگاه هایی میاد اینا هر کدومشون بدونید یه مضراتی هم دارند برای مامثلا مبایل که از وقتی پیداش شده پرندگان مهاجر مسیر خودشون رو گم می کنند!!!یعد یادمه توی سخنرانی که گوش میدادم حضار هم خندیدند.خلاصه ما که نمازمونو خوندیم. ولی سوالی برام پیش اومده بود که ثله من الاولین و قلیل من الاخرین جوابش بود که گروهی از مردم مقرب از اولین هستند و گروهی قلیل از آخرین بعد به خودم گفتم ما که آخرین هستیم یه دلیلش شاید همین پیشرفت ها و راحتی هایی که اومده جای انسان رو پر کنه در کوارخانه ها و سیفیجات؟؟(چی دارم میگم سیفیجات چیه دیگه!!!) خلاصه ما این نمازی که  میخوانیم با پیشرفته شدن دستگاه های تلوزیون و رادیو و ضبط صدا و صوت دیگه نه حالی میمونه و خلاصه شکست میخوریم از دست دستگاههای شیاطین واون موقع ها که این چیزا نبوده مردم مستقیم وصل میشدن و نمازشون رو میخوندند و سیمشون وصل میشد تلوزیون نبود که (خوب حالا نگاه نکن شاید میگی به من!!) حواس پرت کنه مثلا و بشینیم اول فیلمه رو ببینیم خلاصه حواسشون جمع بوده  سیم وصل نه مثل ما هر دقیقه یه گرفتاری و کمبودی احساس شد..و گفتم شاید یه تفسیر جزئی همین باشه از این آیه چون سوالم تو نماز این بود که حواسم چرا مثل قدیم جمع نیست و دارم به ماورا فکر میکنم!!! نمی دونم والا.

خلاصه بالاخره کنجکاو شدم که تفسیر آیت الله طباطبایی رو بخونم از سوره ی واقعه و فهمیدم که منظور اینه که بیشتر مقربان مال دوران قبل از اسلام بوده اند و قلیلی از مقربان بعد از اسلام.بعد یه سوالی برام ایجاد شد و پیش اومد طی مباحثی که با مادرم کردم که بله آیا منظور کیفیته یا کمیت؟ البته وقنی که پرسیدم در مورد این آِیه که چرا قلیل شون در آخرند و بسیارشون در اون زمان که عرض شد خوب میگفت مامانم افرادی که  قبل از اسلام بودند تعدادشون بیشتر بوده تا زمانی که ما هستیم خلاصه مطلب منم گفتم این منظورش از نظر کمیته یا کیفیت؟؟؟نمی دونم والا ما که به دینمون خیلی اعتقاد داریم و دنبال گمشده هایی هستیم که با آمدن امام عصر رفع بشه و دیگه امیدمون بالاست نسبت به دینو حتی آیت الله حائری هم در سایتشون نوشته بودند که امید زیادی دارند به آینده ی حوزه و از این حرفا خلاصه اینم از این.

و در قسمت {{بحث روایتی}} هم در تفسیر المیزان بعدش این مطلب اومده که:

بحث روایتى
در الدر المنثور است که ابن مردویه و ابن عساکر از طریق عروه بن رویم از جابر بن عبدالله روایت کرده که گفت : وقتى سوره واقعه نازل شد و در آن آمده : ((ثله من الاولین و قلیل من الاخرین )) عمر عرضه داشت :
یا رسول الله جمعى کثیر از اولین ، و اندکى از آخرین ؟ رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) فرمود : بیا و بشنو که این آیه هم نازل شده : ((ثله من الاولین و ثلة من الاخرین )).
آگاه باش که از آدم تا من جزء ثله اولین است ، و امت من ثله آخرین است ، و ما هنوز ثله خود را تکمیل نکرده ایم ، وقتى تکمیل مى شود که بتوانیم شتران خود را در بیابان هاى سودان بچرانیم . (و یا سودانیان ما را در چراندن شتران کمک کنند) در حالى که از گویندگان لا اله الا اللّه باشند، و شهادت دهند که براى خدا شریکى نیست . سیوطى بعد از نقل این حدیث مى گوید: ابن ابى حاتم این حدیث را به وجهى دیگر و بدون سند از عروه بن رویم نقل کرده است .

udrgfww

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۹ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

الان وضع اقتصادی که هیچ منظورم سیاست اقتصادی الان با چندین سال گذشته رو در نظر بگیرید که چه وضعی داشتیم والان داریم آیا پیشرفت کردیم؟؟؟... خوب ببین سخته از نظر من و دید کلی کوچک من حرفهای گنده زدن اما میشه جند نکته رو به راحتی فهمید ضمن اینکه مجبورا به این وضع رسیده ایم و پیشرفت های بزرگی انجام شده و میگم که مجبور بوده اند دولت ولی شما در نظر بگیر

چند سال پیش افراد میگفتند که به به بریم مثلا یه کارخونه ای بزنیم یا یه شرکتی (حالا صرفا برای پولدار شدن) ولی الان اینطور نیست طرف که بیکاره مثل من اصلا امیدی نداره که خودش یه کاری پیدا کنه حالا نون و آبدارش بماند دیگه و خیلی امید کم شده در صورتیکه باید دولت با پیشرفته تر شدن فضا رو باز کنه برای شرکت خصوصی که نه برای مردم که هر کی از هر جا با هر رتبه ای بتونه پولدار بشه و همه ی سرمایه های کلان و بزرگ رو جمع نکنه یه گوشه البته ما میگیم مجبور شد دولت ما اینکارارو بکنه تا از مافیای شکر مثلا جلوگیری بشه و یه عده که پولدار شدن قدرت طلب نباشند والکی بازار رو بدست نگیرند ولی این راهش نبود که راه بسته بشه و یکی مثل من امید نداشته باشه که یه شغل خوبی بدون تحصیلات و نه شرکت عمومی و نه خصوصی و شغل آزاد شغل مناسبش رو به غیر از مافیای دولت آزادانه به صورتیکه وابسته به هیچ حزب و گروهی نباشه در مملکتی که آزادی موج میزنه پیدا بشه کاری براش و ما ناامیدیم یا باید ارتش باشه یا سپاه ما که اصلا سر در نمی آوریم از این چیزا و خبر نداریم.

بماند............

یادمه خانم معلمی داشتیم و اون وقت لباس مخصوصی می پوشیدیم مثلا آبی و شلوار خاکستری که از جاهای مخصوصی که گفته بودند میخریدیم و اونیفرم مخصوص خویش داشتیم. بماندیکی از بچه ها بود که شیطون هم بود همیشه دعوا میکردیم و از این حرفا پیراهنش از توی شلوارش بیرون میومد همیشه بعد اینو میخواستم دو ساعت بگم که خانم معلممون بش میگفت :که انگار هندونه فروشا است شلوارت رو درست کن.و اینطوری خطابش میکرد ولی خبر نداشت که برای یکی مثل من الان تو این زمون که شغل های کثیف و به درد نخور زیاد  شده و نه حالا شغل کثیف مردم دیگه به فکر جمع کردن سکه افتادن و شغل های کاذب و بانک ها هم که سودشون از وام دادنشونه و کاذبه کار وخلاصه اوضاع الی هست چقدر محترمه توی این اوضاع کساد کاری یه نفر وانت گرفته و هندونه داره میفروشه و چقدر با این کلک ها و دزدی ها و شغل های کاذب چقدرشریفه کارش و پر اهمیته کار یه هندونه فروش توی وضع فعلی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و یه دلیل دیگه هم که یادم اومد الان جنس چینی بود که بله مردم رو فروشنده به بار آوردن فروش جنس ارزان چینی خوب خوبه ولی کی کار میکنه پس و اونی هم که کار میکنه میگه چرا کار کنم با سرمایه ام میرم سکه میخرم حالا داری بابا تو هم؟؟ و مردم به کجا دارند میرند. جنس ارزون خوبه و من حسابش که میکنم میگم اگه بتونم جنس خوب تولید کنم اصلا خودم گران میفروشمش چرا ؟؟ چون زحمت کشیدم وقت گذاشتم چون شما کار نکردید به جای من عرق منو ندید که و نمیتونید قیمت بزارید اگر من کار کنم روی کارم و همینه که ارزش داره کسانی که کار میکنن توی این مملکت و عرق میریزند تا کسانی که پول میشمارند اگه همینطوری بزارنش زن چینی ارزون مهریه و قیمت مسلمون هم به بازار میاد.


ghsghf

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۴ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

نه اینکه حوصلم سر رفتیده داشتم قرآن میخوندم بعد گفتم یه مطلبی و یه سری چیزایی باید در مورد یاد بگویم و حالا دقیقا نمی دونم چی میخوام بگم بزار یه کم فکر کنم..

البته یاد با اون یادی که میگویم فرق داره و یاد کردن رو باید یه وارسی و بررسی ای بکنیم دقیق!

از کجا بگم؟بله ما یاد خدا داریم می کنیم که نماز میخونیم و جز یادی چیز دیگری نیست یعنی هستا ولی خوب.

بعد اینکه ما قرآن که میخونیم در لحظه ای که میدونیم داریم پرواز میکنیم یا اصلا حالت عادی یا داریم اشک میریزیم یادی از امواتمون  می کنیم اینم یه نوع یاد کردنه که به واسطه اینکه یادشون کردیم و اسمشون رو بردیم در دل و نیتی هم داشتیم تقی به توق میخوره و میرسه بهشون.

پس ببین حالا که برخورد داشتیم خوبه اینطوری بگیم که نباید هر چیزی رو یاد کرد ما که برای خدا کاری نمیتونیم بکنیم خدا نشسته یعنی امام زمان (ره) نشسته روی صندلی و ما داریم یادی ازش میکنیم همین دیگه نه زورمون میرسه که دست خدا رو بگیریم نه بوسش کنیم نه ناز و نوازش فقط تنها کاری که توی نماز که بالاترین ذکر هست و معراج مومن هست داریم عمل می کنیم یه یادی هست و این شعله و یاد ان شالله از دل هیچکس خاموش نشه.

ولی بعضی مواقع هست که عمل صالح انجام  میدیم که اونم موجب رضای ایشان هست مثلا یتیم نوازی مهر و محبت گل دادن به کسی اینا دیگه عمله دیگه و یاد نیست.

گفتیم ذکر بهتره در مورد خدا اصلا یاد به کار نبریم همین ذکر خدا رو به کار ببندیم چرا؟ چون ممکنه شما تو خونه نشستی دلت با خداست و ذکر نمیگویی هم در ولی یاد خدایی خوب همین ذکره دیگه همش که نباید سبحان الله الحمدلله الله اکبر گفت البته دائم الذکر هم که باشیم دست خودمون نیست یعنی متقی باشیم میتونیم هر یادی بکنیم از خدا ولی اگه مثل من گنهکار باشی سیمت وصل نیست که بخواد متقی باشی.

اینم از این دیگه همین دیگه یه یادی هم هست که ما خودمون میکنیم که میشه = یاد ایامی که در گلشن صفایی داشتیم که اینم با ذکر فرق داره دیگه. حالا چه طوری تقسیم کنیم یادمون رو اگه وصلیم و دائم الذکریم و دائم الفضل و دائم الاجابه خوب کاری نداره در این صورت یه نگاهی به بنده ی رو سیاه بد اخلاق کثیف باندازید و یاد کنید از من دیگه این که دیگه کاری نداره تو فکر چی هستی آمریکا؟ اسرائیل؟ چرا یاد خدا رو ول کردی چسبیدی به 4 تا خبر نمی دونم چیز البته من از این دید نمیگویم که نخونید و وقتتون رو تقسیم نکنید ها نه از این جهت میگم که چرا برای من دعا نمیکنید!!!اینم آخرش به خودمون وصل شد انگار

البته اینو هم بگیم بعد از آخرش که چه بسا ذکرهایی رو که سبب خیر و منفعت و عمل و پشتکار و توبه و انابه و ثواب و همه چیز میشه با این نماز دیگه داشتیم ظاهرش رو میگفتیم که ذکره ولی اومدیمو عوض شدیم!حالا

ghjuuh

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۹ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

دیشب مجلسی بودم به نام اهل بیت و اینایی که میگم رو خودم رو دیدم که عرض میکنم یعنی حال خودمه نه حال شما شاید حال شما هم باشه  نمی دونم ولی یعنی منظورم اینه که با کسی کاری ندارم.شمام نداشته باش!

مسئله ی ایام فاطمیه مسئله ی ناموسیه اصلا ظلم شده به ناموس علی(ع) و خیلی خیلی راحت ما میتونیم جز همون ظالم هایی باشیم که این کارو کردند منتهی فرصت داده شده و پیامبر (ص) در بین ما نیست پس په خوبه تا میتونیم زود عوض بشیم چون اگه حضرت مهدی (عج) هم ظهور کند در بین ما یکیمون باید پا بر جا بمونه( در اون صورت بدش ها) یعنی خلاصه امام معصوم هست ولی ما کچاییم؟ و در چه عالمی به دور از او و خود سرچ می کنیم؟؟؟ خلاصه ایام فاطمیه است و ما می تونیم جز ظالمین باشیم که به حضرت زهرا (س) تجاوز نمودند خدا لعنتشون کنه ولی خیلی راحت تر از مردمی که کوفی شدند اینو بدونیم ها که خیلی راحت تر از مردمی که امام حسین (ع) رو دشمن دانتستند میتونیم دشمن باشیم و اونور صحنه و خیلی آسوننر چون مسئله ناموسیه. ظلم اصلا مسئله ش خیلی پیچیده هست و ظالم  نمیفهمه اصلا که داره ظلم میکنه چون میگه لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین. یعنی خیلی پیچیده است ظلم.

ولی ما که جوانیم فرصت بهمون داده شده که توبه کنیم اگه نگاه به نامحرم کردیم توبه کنیم گریه کنیم اگه خدایی نکرده از سیستم فیلتترینگ خدا و مخابرات روزی حالا پیش اومده رد شدیم (همینام ظلمه دیگه در حق خودمون و حتی کسی اگه باشه!!) خلاصه باید حواسمون جمع باشه که چه کاره ایم در این عالم بزرگ و تا یه زمانی با ما خدا کنار میاد بسته بهگناه و م عمدا مثال دیدن نامحرم رو زدم وتصاویر و فیلم های مستهجن تا حواسمون باشه که ظلمه چه راحت میشه ظالم بود و از جرگه ی الهی بیرون اومد و اصلا گوییا دشمن و قاتل ائمه شد به همین راحتی که گفتم والله.تا اینکه دیگه دست بلند کنیم بر روی زن و از این ظلم ها دیگه بگدریم.

 

hvgg

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۶ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

امروز صبح البته هنوز صبح هست که دارم مینویسم اما خوب داشتم طبق روالی که یه مدتی هست همینطوری در پیش گرفتم ذکر قرآن مجید حالا بد نیست بگمش که نوشته است توی کتابی که : هرکس در صبح سه بار بگوید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و سه آیه ی سوره ی حشر را بخواند خداوند 70000 فرشته بر او موکل می گرداند تا او را از جمیع آفات نگاه دارندو تا شب بر او درود فرستند و اگر در آن روز بمیرد شهید مرده است در شب هم بخواند همین منزلت و ثواب به او داده شود.

و البته از روی حدیثه و کتابه هم معتبره و اون سه آیه آخر سوره حشره.

خلاصه ما گفتیم اعوذبالله من الشیطان الرجیم سه بار و یاد این ملعون فی الله و به قول الله افتادیم بازم!!!

کی چی؟؟

حالا میگم نوشتمش روی کاغذ و این بار لازم نیست که فکر کنم و تایپ کنم هر جا راحت بودم عوضش اگه خدا خواست میکنم ولی آماده دارمش:

آدم خوبه یه خورده قرآن بخونه الان شما نگاهی بکن به داستان انحراف شیطان که چه شدهمه چیز نفهته است میبینی یکی میگه مغرور شد یکی میگه حسادت ورزید یکی میگه متکبر شد یکی میگه خودبرزک بینی و صفات دیگه که یادم نیست مثلا دروغ خوبه؟ خلاصه همه هم راست میگن این چش شد شیطان لعین بالاخره در عرض ایکی ثانیه و هچنین بعد از ایکی ثانیه چش شد در دنبالش که به جای توبه کردنش و به جای اینکه سر به زیر بشه (پس تواضع هم نداشت!!!) و استفغار کنه(مستفغر هم نبود!!!) بود تو رو خدا یا نبود که من دارم میگم؟؟؟

خلاصه به جای اینکارا توهین کرد به خدا اصلا که بازش می کنم که چی گفت.

حالا گیرم بر حضرت آدم (ع) که یه بار گفتیم به منزله ی کعبه بوده ایشون برای شیطان که ما هم سجده میکنیم به طرف کعبه حالا گیرم سجده نکردی میر فتی به جای آدم همونجایی که 5 6 هزار سال سجده کرده بودی همونجا سجده می کردی و به همون رسم گذشته (پس ببین کینه هم داشت نسبت به آدم!!) خلاصه میبینی اومده گفته که من همشون رو گول میزنم حالا به جای اینکه بره توبه کنه ها(توهین هم کرده انگار!!!) بعد حالا که توهین کرد بود که خدا بهش گفت تو رانده شدی برو گمشو از درگاه ما بیافت(حالا چه افتادنی هم میوه هم اگه زمانش بیافته .... حالا بگدریم کار نداریم) خلاصه و خدا به ما بنده هایی که داریم ناامید میشیم می فرماید که ناامید نشید ای کسانیکه اسراف نموده اید در گناهان و بازگردید دیگه!!!  و به شیطان میگه تو رانده شدی برو گمشو (در قرآن میگه ها) خلاصه و حتی میبینی خودش رو عالم می دید شیطان عالمی متکبر که از عالم های دیگه بالاتره چون فرشته ها زیر دستش بودند یه زمانی عالمی که آدم (ع) رو که دید و فهمید چه خبره و گفت به خدا که همشون رو گول میزنم(بالا هم دید خودش رو!!!) حالا هنوز آدم زندگی نکرده که آزمایشش کنه ها ولی می دونست شیطان که چه خبره حالا یا از دیگر فرشته ها شنیده بود یا یه سری آدم های دیگه قبلش آفریده شده بودند اینم هست ولی چه طوری از بزرگترین سیستمی که خدا آفریده به نام بشر و انسان با خبر بود که میشه گولش زد جز مخلصین و خدا هم خودش قبول کرد که میتونه اینکارو بکنه ولی راندش از درگاهش بالاخره خوب عجیبه معلومه شیطان هم کسیه و ما چی بگیم بگیم جاهله؟ نه میگیم خدا از دستش ما رو نجات بده و از فریب و نیرنگش

توی همون کتاب (تحفه ی دانشجو) نوشته بود که  ده مرتبه این ذکر رو پیش از طلوع آفتاب بگویید و گمونم حدیثه و اعتبار داره چون تو اون کتابه هست:

((اعوذ بالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین و اعوذ بالله ان یحضرون انّ الله هو السمیع العلیم))

erewte

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۰ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

دلتون بسوزه از این به بعد میخوام توی دلم یه خورده با آقا امام زمان (عج) صحبت نماییم دیگه دوروبرم یه کم خلوت شده!!!!

ولی میدونی ما آدم های عجیب و دو رو و دورنگی هستیم انتظار داریم هر طوری میخوایم زندگی کنیم و هر لفطی رو به هر دلیلی به کار بریم (البته توی دل ها) با امام زمان و اماممون هم میشنوه 100 البته و گوش به فرمان؟ چی دارم میگم خلاصه سمیع هستند این انتظار هست تو ما که چون از همه چیزمون خبردارن هر طوری خودمون خواستیم عمل کنیم و حرف بزنیم ولی اگه روبرومون ظاهر بشن و از نزدیک خدایی نا کرده صحبت کنیم دلمون میخواد بهترین واژه ها (تازه اگه خوب باشیم) به کار ببندیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من محض همین چیزای درپیت و دو رنگیمه که صحبت نمیکنم ولی تصرفشون هست توی زندگیم بالاخره ولی میخوام صحبت کنم توی دلم ها نه برای شما یا و ها

hjfi7

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۸ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

داشتم الان پست های قبلیمو میخوندم به یه پستی که موضوعش لیطغی بود بر خوردم دو تکته عارض اهمیته نمیخوام برگردم ولی خوب اول این که گفتم آقای فاطمی نیا یه جوراییی کنار نیومد منظورم این بود که یه توضیحاتی دادند بعد گفتند مثلا وضو گرفتن با آب سرد یه کمی یه طوری هست حالا من دقیقا یادم نیست یعنی بهتر درسته سختره این یک دوم اینکه بعضی ها از خوشی ندارند نمیگم بهشون خوش نمیگذره ها مثلا امام حسن شهید شد فکر کنم امام حسین گفتند که بعد تو من موهایم را شانه نمیزنم و عطر نمیزنم خوب این عظمت امامه ویا همسر گرامی امام حسین در سایه ننشستند یا اصلا بعضی ها رو میبینید که از عزای حسین همیشه داغونند درسته همیشه سیمشون وصل نیست و خوشند ولی خوشی نمیکنند توی دنیا یعنی میخوام بگم اینا هم هست حالا مخالف خوش گذرانی نباشیم بابا دنیا دو روزه برای دیدن چیزهای عجیب بعد از مرگمون باید خودمون رو آماده کنیم و مانند امیرمومنان بترسیم یه کمی لا اقل ما از کمی توشه و تقواست توشه و خلاصه چیزهای عجیب زیاده در دنیا ولی نشانه است نشانه ی وجود خدا که اثبات کنه ولی چیزهای عجیب دیگری که خیلی بیشتره  و ما اصلا مجبورا توش گیر خواهیم کرد زیاده اونور که بخوایم فکر کنیم بهشون و ناچاریم اون دنیا اگر به بهشت میریم خوش باشیم یا اگه به جهنم میریم ناخوش حالا چه عیب داره حالایی که مجبور نیستیم که ناخوش یا خوش باشیم به یک خوشی لحظه ای دین و دنیامون رو نفروشیم و بزاریم کنار همین دیگه السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک ایها الشهید مظلوم

ihhhhhhhhh8

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۵ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

صد البته ممکنه این سوال برای شما پیش نیاد چون به مقام مسخره کنندگان رب نرسیده اید و همچنین آدم خودش از کودکی صاف و رو راست باشه با خدا و توبه هم بکند خودش درست میشه و این قبیل شبهات برایش پیش نمیاد خود به خود اینم هست حالا که برای ما پیش اومده از دوریمونه و حالا سوال چیه؟؟ اینو داشتم یه زمانی می پرسیدم از خودم که ما چه کنیم وقتی ذکر میگوییم؟ یعنی چه چیزی را تصور کنیم نزد خودمان اصلا تصور نیاز هست یا نه؟؟؟ و جوابش رو از ذکر لاحول و لا قوه الا بالله کشف کردم و به ذهنم خورد + یه مطلب دیگری. حالا نمیگم آینه ور داریما و خودمونو درش نگاه کنیم یا یه عکسی از خودمون تو نماز به دست بگیریم و نگاهش کنیم و دکر بگیم نه بلکه میگم که مطلبه دیگر این بود که خودشناسی خدا شناسی میاره و همچینین لا حول و لا قوه الا بالله هم در تفسیرش خوندم که آقای دولابی می گفتند که ((حول)) جنبه ی ظاهر رو داره و ((قوه)) انرژی و درون مد نظر هست که ما که میگویمم لاحول و لا قوه یعنی همش دست خداست درون و بیرون ما پس ما چه کاره ایم.

خلاصه اینکه درون پیچیده تر از بیرون هست منکر آینه نیستیم ولی درون خیلی پیچیده است و باید یه محاسبه ای چیپزی بشه و باهاش کنار بیاییم در ذکر گفتن ها و ذکر اکبر خدا یعنی نماز و چیزی رو نمیخواد تصور کنیم مثلا یه گلی رو یا یه سیبی رو و نماز بخونیم و در تصور به هم بزنیم و خیال به وجود بیاد و از این چیزا فکر نکنم لازم باشه تا با خدا کنار نیومده دلمون و جلوترم بری باز خودشناسی خداشناسیه دیگه