اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۵۵۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

ssaww

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۸ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

چشم شیطون کر و کور اینکه آقا ما دوباره قرآن خوندیم و یه چیزایی گرفتیم اینکه اول بگیم اینکه الحمدلله در کشور ما جنگی که در کشور سوریه و مسلموناست نیست و این خیلی جای کار کردن داشته و شده و داره یه قرآن میتونن آروم بخونند اینا آرامش دارند؟ یه آب گوارایی از گلوشون پایین میره؟؟یه فیلمی بیبینن بسازند اصلا همه چیزشون گرفته شد پس خیلی جای شکر داره این و اما قرآن اینکه آقا ((انه لحب الخیر لشدید)) یعنی نوشته مال دنیا رو دوست داره یعنی چیز خوبی هم هست ولی ایراد داره اگه ادامه بدیم می فهمیم که ایراد داره آبه رو حالا توی ذهنم نیست و اما بعد

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ

  2. وَطُورِ سِینِینَ

  3. وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ

  4. لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ

  5. ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ

  6. إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ

  7. فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ

  8. أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ

     

این سوره رو از نظر کارکرد روی مغز میشه یه بررسی کرد که قسم میده خدا و بعد می فرماید که ما انسان رو در اخسن تقویم آفریدم و اینا و آدم یاد احسن الخالقین بودن ما انس ها میافته و از اینا و شاید کل افتخار و اینا رفته توی ذهنش که ما برتریم و به مجد و چه میدونم چی می گن به جو؟ به چی؟ وجد؟ آهان میاد بعد یه مرتبه خدا میگه در آیه ی بعدش که می فرستیمش اسفل سالفلین!!!! خوب چی کارش داشتی خدا یعنی این(( ثم )) که آمده یعنی به این خاطر که خلقش کردیم انسان رو احسن تقویم یعین به خاطر همین می فرستیمش حهنم!!!!! اسفل سافلین!!! خوب ان چه روانیه و روان گردانی؟ بعد در آیه ی بعدش دوباره می فرماید که جز کسانی که ایمان بیارند و عمل صالح که آدم رجوع میکنه به خودش که چه طوره و اینا و توی این فکراست که آیه ی بعدیش می فرماید جه شد که تکذیب کردی حالا دوباره میاد رو اعصاب و عوض میکنه یعنی نمیزاره آدم یه جور پیش بره مثل داستان و اینا نیست که پشت سرهم باشه فورا داره میکوبه از نظر روانی میگیم ها ما خودمون قرص مصرف میکنیم بعدشم در آیه بعد که آِیا خدا احکم الحاکمین نیست که اینطوری هستید؟ یعنی حقشه که اینطور رفتار کنیم و اینا یعنی فراموش کردی یعنی قدرت نداره و خیلی یعنی های دیگر...


iopuyhjgd

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۵ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

شاید شما که خط فکریم رو دونبال کردید من فهمیدم که چند لحظه قبلش یعنی قبل از اینکه (هنوز که نگفتم) بدونید که در مورد خونه ی مادر بزرگه میخوام چند خطی بزنم بر نوشته ها اینو شما میدونی حالا من نمی دونم چه طوری کنترل میشم و این دانستن قبلش چند دقیقه چقدر سرش رقابته و این می ارزه اصلا مثلا خوبه بده مام تنها تو خونه نشستیم اولا بگم که خوشی آقا افراط کردیم توش وگرنه شاید بتونه بچه ی دهه ی 80 دی خوشتر از ما دهه ی 60 تی که جو آرومتری به لحاظ عموما جنگ نرم و افراط گناهی و ماهواره ای و اهورایی اینکه آقا گناه نکن خوشی میگن آقا هرکی گناه نکنه همون روز عیدشه پس حالا اینطور نیست که راه ها بسته شده و ما چون علقمون بیشتره بچه فراموش شده و انقدر نظرمون بد باشه و بگیم مثلاا ما دهه ی 60 تی ها بادبادک داشتیم چه میدونم توپگوشتی داشتیم تیرکمان  و تفنگ بادی و چه میدونم از اینا که تو فیس بک هست و اینا حالا من کاری ندارم که خوشتر بودیم یا نه ولی گناهکار که شدی فاسق دیگه خوشیتم فرق داره شاید گناه کردی خوش بزار باشه.حالا دیدی؟ بله دیگه اینکه آقا ما پس همون گنهکار افراطی هستیم و خودمون که از خودمون میدونیم چه خبره از قرائن هم معلومه دیگه بس کنم برم سر اصل مطلب اینکه...

خونه ی مادر بزرگه رو ما چند تا چیز گفتیم که مال دهه ی 60 و سال 66 اتمام گشت اینکه آقا ما اونمقع که کار به صدای مخمل  و جوجه نداشتیم بچه بودیم مینشستیم برای خوشی هم که شده تماشا و این فیلمه من همش ترسی داشتم انگار تاریکی برزخ بود و چیزی هم نمیفهمیدم ولی همینکه جوجه ها صداشون بلند میشد دو  کلوم حرف میزدن خیلی توش نکته بود مثلا مخمل خواب بود و این صداشون در میومد و میترسیدند مثل خواب بودن بابام بود که اگه صدامون دربیاد یعنی میگم قضای بچگی رو آموزش میداد در حالیکه مورد هجمه و حمله هم نبودند این دوبلور ها اگه الان همون صدا ها باشه مردم پدرشون رو در و ما الان داشتیم اونموقع کار به صدا نداشتیم و بچه بودیم اصلا و اینا و گفتیم اینا در مکاشفه کشفشده داستانش و الکی ساخته نشده مثلا این 20 قسمت و مادر بزرگ داستان هم یه طوری بود چشماش و من از سگه اون موقع خوشم میومد بیشتر از مخمل مخمل هم خوب بود و جوجه ها رو نمیخورد ولی الان که نگاه میکنم حالم بیشتر به مخمل میخوره تا سگه می فهمی خلاصه اینکه آقا جوجه بودیم سگ شدیم گربه شدیم آخرشم مادربزرگ. و اینو بگم که هم که مثلا این فیلمه از نظر ساخت عروسک ها هیچ جای دنیا به این زیبایی ندیدیم و اصلا گرداندن عروسک رو شما نگاه کن میگی اینا چه طوری میچرخن این چه طوری گربه میره تو صندوق الان میگم نه کوچک بودم و آیا اگه با بندی چیزی هست پس چرا دکور صحنه نشون نمیده و به صحرا و نمی دونم جنگل هم که میرند بعد میگی اینا نکنه جن تکون میدتشون و اصلا گوش مخمل مثلا چه طوری تکون میخوره و یا چه طوری یه حلزونی اونم توی دهه ی 60 درسته اون موقع چیزای الکی اجازه  ی پخش نداشت یعنی میگم اون موقع برای دوربین ارزش قائل بودند تا حالا که خودمونی تر شده و اومده توی خونه دوربین اصلا اینکه آقا حلزونه داشتیم میگفتیم که آقا این چه طوری از لونه و خونه اش بیرون میومد و دراز میشد این هیجا اصلا صرف نمیکنه همچین چیزی بسازند بعد میگی با دست تکون میخوردن نه با انگشت بلکه در خانه بود خروس و مرغه و دم پنجره و مادربززگه مثلا پشت پنجره تکون میخورد خوب این باید همه جاش سوراخ سوراخ باشه دکور یعنی آخرشم تو اون بحران جنگ باز نشد که چه سری در کارشون بود محتوایی و تکنیکی و اینا در دوران کودکی مهم برامون نبود چون روزی اهل بیتی داشتیم ما بچه ها و اهل بیت مهم تر بوده و الانه که دور میشیم و نیمخوایم هم حمله کنیم و سنی دیگه گذشته و میبینم که دیگه به اون قوی ای جمع نمی شن متاسفانه که کار کنند و خونه ی مادر بزرگه 2 رو بسازند و بچه  ها هم کمترند و مشکل و مریضی روانی و چنسی مخصوصا و افراطش و این فیلما دیگه عوش شد تاریخمون و خوشی ها عوض شد...

sabk

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۱ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

حالا ما یه دوباری هم قرآن خوندیم طوری نیست یعنی شما ممکنه از زندگی خصوصی من بیخبر و بی اطلاع اصلا باشی مگه بیکار باشی یه ضبط صوتی چیزی همراهتون تو خونه مون جامونده باشه چیزی وگرنه میدونی اصلا من اون دفعه که گفتم رفتم پیش بابابزرگم و ایشون درمورد آیت الله صافی گلپایگانی و مرجعیت و مجتهدین و اینا صحبت می کرد من می گفتم حالا شایدعمدا اصلا میگه و من که توی این فکرا و خط ها نیستم اصلا میدونی؟ هر کی تحقیق میکنه و در مورد مذهب مینویسه که مذهبی قرارش نمیدن و متعهد و متقید نه اینطور نیست اینا هم که می نویسم اول یه نوع مرضی هست که عادتا دارم و یه نوع بازیگوشی و میخوام که دعام کنند و حالم خوب بشه هم احساس سبکی میکردم قبلا چیزخور شدم و دنبال همون خوشی هام یعنی خودم بهره مند میشم اگه بدن وگرنه دنبال خط امامت و ولایت نه که نیستم تو خطش و فکرو مکرم و زندگیم رو هدر ندادم براش.زندگیمو  مثل یه آخوند روحانی پاش نزاشتم بشینم 3 ساعت کتاب بخونم تحقیق کنم بیام برای شما بگویم نه بابا ساده گرفتم متن رو و اینو هم شاید براتون جالب باشه که بدانید تحت اینکه بر معلومات اضافه شده درست ولی تحت مسولیت و بار و سنگیمیش رو از دوشم خیلی عالی بچه ها برداشتند و خودمم خودم رو به خلی زدم وگرنه می پرستیدنم و از چند سال قبل بار سایتی و محتوایی وبلاگ بر دوشم سبکتر شده و آزادترم و دستم بازه که بنویسم چیزی رو و بدون فکر میگم و کاری به عقوبات ندارم دیگه وگرنه اگه دستم رو بازتر از این هم میزاشتند کلی بدوبیرا به اینایی که استادند در معرفت میگرفتم که اینا ذره ای ابهت شون اصلا نگاه انگار رقابت ظاهری افتاده در پشت سر علمای بزرگ اسلام الان استادانی هستند که چیزند خیلی خرند و به نام اینا اصلا انگار رقابته معلوم هستا و خلاصه انگار خدا گفته این بهتره و کمی بخوایم ضایعشون بکنیم انگار اسلام در خطر می افته و جو خیلی بد رقابتی بود که من شکستمش تا اون حدی که برآورده شد از دستم که آقا ما که دشمنی با کسان اهل حوزه نداریم که مثلا این چیزا رو میگیم میگیم شما دو تا حدیث بیشتر میدونی ما دو تا فضا  بیشتر باز میکتیم کنار هم نمیخوایم که به رخ بکشیم همو و این به رخ کشیدن نمیدونم سیستمش از کجا پیدا شده بود ومن موفق شدم بالاخره شکستش بدم یا نه نمی دونم ول پرستش خیلی بده که منو بپرستن فلان استادو بپرستن و اگه به دیوانگی نزنیم اصلا روزی که نازل نمیشه هیچ بدم میشه.خلاصه اینم موردی که بود که میتونستم در آینده اگر میخواستی ببینی که دستم و فکرم بازتر بود چه میکردم البته دوستان خیلی کمک کردند وقوی هستند حالا شک داشتم که اینا ارتباطشون تا چخ حد قوی است با ما می بینم که مثالا من مینویسم خواب در خواندن دیدم اینا حتی خواب من رو میدونن و عوضش میکنند و میگن از پیش خدا ؟ خودشون ؟ کی ؟ کدوم استاد ؟ که خواب افراد بی علم و  عمل رو دیده ام و این متن رو که عووض میکنن در متن من و نوشته هام خوب من سوال میکنم که این چه طوری خواب من و از خواب من با خبر بوده حالا من حوصله م نشد یانفهمیدم یا صلاح ندونستم یا ساده گرفتم که ننوشتم ولی براشون اهمیت داره تعریف نمی کنم بیشتر در حدود مشرف به تعجب گیرم که راستی با کیا تعرفم و دارم قت و اعصابشون رو خرد می کنم با کارام و چرا چیز نمیگن و راهنمایی بیشترم نمیکنند اگه قدرت دستشونه نمیگم قدرت دستشون نیست میگم مردم جاشون گذاشتند و بیکار و اینا کردند که ما جوونا ظهور کنیم...چون می دونی مثلا عارف این زمان نه حافظ اصولا شاید مثلا نقشی داره در جهادش که حافظ شعر میگفته دیگه زمان شعر تموم شد شاید حافظ و کارگر این زمان داره نقشی در ساختن یک فیلم جهاد عرصه اش تغییر کرده حالا پس من نمیگم کار منه کار کار گروهیه حالا شما  در نظر بگیر یه وبلاگی چندنفر دست دادند تو دست هم تا ساخته بشه حالا یکی مینویسه و روشن میشه از عالم غیب تا عالم های ظهور دیگه یه فیلم که نمیشه بحث کرد که توش چند نفر مخلند و کار کارگروهی است و یه عده دیده نمیشند و گول پولو میخوریم و میبینیم و برای مثلا شاید پول جمع شدیم اصلا در یه فیلم مثلا که این بده نمیگیم خوب ولی شما در نظر بگیر یه روحانی این یکی از کارهای سختش ارشاده دیگران ومثل یه معتاد که کسانی رو جمع میکنه مثل خودش معتاد میکنه اینم مسولیت سنگینی دارد یه آخوند پس لازمه جهاد کنه و لازمه یعنی نمیشه گوشه گرفت مخصوصا جوانان که خودش رو عرضه بداره و نمایش بده که این هم خطرناکه و فرقه های گوناگون یعنی هرکدومشون یه استادی دارند حالا هر کی یه تبلیغی همه هم میخوان مخ بزنند مردم که معنویت مثلا بره بالا و نیاز دارند که مردم جمع بشن مخصوصا جوانانشون نیاز به حمایت دارند پس حق بدیم که سخت باشه در استادیت و عارفیت و اینا و عرفان کذب موجود و اصلا محدود کنیم به آخوند دین رو...

kaka

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۲ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

ینم چند تا آیه از سوره ی نبا که داشتم مطالعه می کردماینکه در آیه ی 28 می فرماید حال ایشان را که امیدی ندارند به روز حساب داشتم به خودم میگفتم این ریشه هست یا اصله یعنی اینی که امید نداره به روز حساب باعث شده گنهکاری و جهنم در پی داره این اولش بوده کارشون یا نه اینطور بوده که اصلا اصل موضوع همینه که اینا امید ندارند یعنی منظورمو رسوندم که میتونه خدا بگه گناه کردند ولی میگه امید ندارند به روزش حالا این امید نداشته باشند بدتره یا گناه بکنیم خوب معلومه گناه پس میتونه این نامیدی از خدا هم نیست همینکه باور نداریم و ناامیدیم و بزار اینطور بگم که در نظر نداریم روز پاسخ و حساب رو این خودش گناه هست و ریشه ی گناه اصلا که بریم جهنم یعنی اونی که بهشیته یه نشونش اینه که مثل من نیست که روز جزا رو فراموش کنه هر چیزی مثلا بگه هرکاری بکنه ترمز داره و اینا هست دیگه هم تو قرآن هم نمونه ش که میترسند اینا از اون روز و هرکاری دست نمیزنن  و نمیکنن و اینا خیال که نیست...و اینکه می اینی یارو عرق خورده مسته حالا هر عرقی به هوش نیست قرص بش میدن اصلا حالا که احساس ترس داره حالا بماند که خدا نگفته ایمان به من ندارند روز حساب رو جدا گذاشته از خودش و خودش رو نشون نداده در ایمان این بماند این چون روز حساب روز سختیه حالا عرق خورده با گچ و قرص این حس ترسش رو میگیرند که راحت باشه و ادامه حالا بده یا نه که دکتر امروزی کار نداره این نباید افسرده بشه حالا خیلی دلشون بسوزنه نباید یعنی باید عقیده اش نسبت به دنیای اینا و روان پزشکان عوض بشه حق نداری احساس ترس کنی اگه گناه کردی در این سیستم مغزتو میشورند شایدتم اگه مثل ما اذیت کنی کسی رو و گناه کردی زورت نمیرسه وبلاگ میزنی همه رو دیونه و چه میدونخم در به در خوته که کاری نداریم اینو میگیم که یارو گناه کرده ها ولی مهم نیست برای خدا این برای همه سر میزنه ولی یاد قیامته روزه هست میترسه حساب و کتاب رو داره این مشکلی نداره از نظر روانی بلکه بهشتی هست گرچه گنه کرده ولی جهنم میکنن روزگار جد و آبادشو آسفالت آقا...

hospital

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۳ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر
  1. إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ

  2. وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ

  3. وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ

  4. وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ

  5. وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ

  6. وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ

  7. وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ

  8. وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ

  9. بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ

  10. وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ

  11. وَإِذَا السَّمَاء کُشِطَتْ

  12. وَإِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ

  13. وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ

  14. عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا أَحْضَرَتْ

  15. فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ

  16. الْجَوَارِ الْکُنَّسِ

  17. وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ

  18. وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ

  19. إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ

  20. ذِی قُوَّةٍ عِندَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ

  21. مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ

  22. وَمَا صَاحِبُکُم بِمَجْنُونٍ

  23. وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ

  24. وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ

  25. وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ

  26. فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ

  27. إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

  28. لِمَن شَاء مِنکُمْ أَن یَسْتَقِیمَ

  29. وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ

    ------------------------------------------------------------------------
  30. به به یعنی چه چه البته شاید باید از این سوره ها بترسیم و نه به به و چه چه ولی وقتی زمونه مونگولانه است چی میخوای بگی.یعنی تو فیس بوک دنبال اخبار که چه شده فضولیش هم گل.اعصاب مصاب هم نداریم یعنی خدا نیومده بگه عراق توش چی شد سوریه توش چی شد اومده میگه اذا و ادا و اذا این ادا هاجنبه ی اخباریش هم بررسی کنیم یا نکنیم آقا آرامش میده از دربه دری و گمراهی که فراخی بافتیم هیچ اعصابمون هم خورد که چه داره میشه و ما نمی دونیم یا چه جنگهایی خوب چه طوری خودمون رو گول بزنیم و فضول نباشیم تو اخبار خوب خدا داره از خبرهایی که مهمتره و چیز تره توضیح میده آرامشم که گفتیم داره که دیگه نمیخواد به واسطه ی آرامشی خوندنش دربه در اخباری باشیم ...اخبار میشنویم تو اینترنت و فیس بوک و چه میدونم تی وی و اذهان آلوده ولی کاری از دستمونم بر نمیاد و اینجاست مشکل ولی اخباری روو میشنویم در این سوره ها که مهم تره واقعه اش شاید که اومده در قرآن و یه اذا (ی) خواستی است  و یه زمان خاصی است و میخونی و آرومت میکنه از دوروبرت از چنگال طاغوت...درحالیکه نم دونم چند درصد اخبار برای ما نه که نیست به دردمون نمیخورد که تلوزیون میگه و خیلی هم خولند اینا جون اینا فکر میکنن یه تجمعی رو که تو ایران شده بی بی سی پخش میکنه مام باید تو اروپا هر تجمعی و اعتراضشون رو به متراقب و مترادف کارشون پخش کنیم اصلا همینکه گروهی رو پخش میکنند از مردم اروپا نه تنها در ذهن بچه نمیاد که اونجا حق نمیگن و حکومت فساده میگه چه کاره خوبی هم میکنن که ما نمی تونیم در ایران کنیم مثلا قیمت شیر رفته بالا چه قدر آزادند حالا شبکه ی ایران میخواد این خبر بی ربط به ما رو پخش کنه که بگه اینا هم مشکلات خاص خودشون رو دارند مثل ما ایرانی ها  ولی یه چیز دیگری نشان داده میشه اقلم خوبی هاشون رو نشون بدید تا بفهمیم ایران اسلامی تر خدایی تر و چیزتره دیگه مریض.خلاصه 90% اخبار هم به درد ما نمیخورد و نجات بخش نیست ولی این آیه ها نه.

rarin

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۵ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

خوب داشتیم قرآن میخوندیم طبق برنامه به یه نکته ای رسیدم که تا حالا که هنوزم فکرش میکنم باز نمیشه برام این آیه از سوره ی قصص رو شما توجهی بنماید البته نمیخوام علمی اش کنم میخوام همینطوری باز کنم که توجه کنیم بش وگرنه تفسیر هست حسش نیست که برم.

فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

موسى براى (گوسفندان) آن دو آب کشید؛ سپس رو به سایه آورد و عرض کرد: «پروردگارا! هر خیر و نیکى بر من فرستى، به آن نیازمندم!»

خوب داشتم میخوندم آیه رو و کاری هم نداشتم تا رسیدم به کلمه  ی فقیر!!! این آخرش چه طور شده موسی(ع) میگه فقیر اگر احتیاچ بود میگفت محتاچ این دلم میخواد بفمم که این زبان کیه و چه حسی داشته ایشون که زیر درخت رفته و گفته من فقیرم به آن چه از خیر نازل کنی اول چه خیری در کاربوده شما برید بخونید رفته گوسفندان دو دوختر و یه پیرمردی رو آب داده خوب آیا منظورش به این کار خیر بوده که کرده؟ حالا که کرده چرا میگه من محتاج و فقیرم به اینکارا!!! چه حسی داشته آیا احساس مثلا نزدیکی به خدا کرده این کلمه ی فقیر رو چرا به کار برده استغفرالله این معنای شهوت آلود که نداشته که اگه دخترها بیان با من ازدواج کنند من خوشحال میشم و محتاج میشم بهشون و فقیری میشم در اون حالت نه این کار خوبی که کرده انگار شاید برای اون کارش و تفکراتی مخدوش که پس از قتل و دربه دری ایشون بوده یه کاری کرده که جلب توجه خدا شده و میگه من خدا نیاز داشتم که از اینکارا بکنم که حالم خوب بشه و کار مردم رو راه بندازم.شاید اینطوری بوده ولی باز چه حسی داشته که گفته فقیر به جاش 100 تا کلمه میتونسبه بگه آخه شما فقیر رو در نظر بگیر پیامبری هست که فقیر بوده باشه!!! بعد تو دعاهام ما میگیم ای خدا فقیرتیم اینم فقیریش برای خداونده حالا چه طور شده بوده و چه حالی داشته که میگه برای هر خیر و نیکی که بر من بفرستی من محتاجم من فقیرم که رفعش کنم یعنی خودمم لازمم میشه یعنی راهی هست که اینطوری باز میشه دلم یعنی اینطوری آرومم میکنه نه مثل سیگارا!

غشممش

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۰ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

یه مسئله ای که ترجی میدم فرار کنم ازش و ننوشتم یعنی یادم رفت در پست قبل اینکه آقا خودمون رو به اهل بیت عرضه بداریم با گفنگویی با صحبتی با کلامی حرف بزنیم بهشون و این دستو العمل آیت الله قاضی(ره) بزرگ به فرزندش بود که هر روز خودت رو به امام علی (ع) مثلا عرضه دار ولی من اینکار نمیکنم یا  نمیکردم جون میترسم و یه نوع نفاق وکج روی و پلیدی هست در کارم و خودم میخوام خودم باشم و بگم تا اون ها و وقتی گناه سرزده رخ بده خدایی نکرده تنها بشم یه فکری به دربه دریم میکنم و یه صحبتی کوتاه حتی یه جمله میکنند راهگشا و یه طوریه انگار حس مزاحمت می کنم نمیتونم توسل کنم بهشون  و روم نمیشه انگار انتظار پاسخ داشتنشون رو(به خاطر ناپاکیم) یه نوع مزامت و تجسس و یه نوع فضولی و تحمیل می دونم ترجیح  میدم سرم تو کار خودم باشه تا 5 دقیقه با  امام زمان با حضرت اباالفضل صحبت کنیم انگار یه وقت خوشی باید در کار باشه یه زمان مشخص به اوج رسیدن انگار در محضظر نیستم و سگی دور افتاده ام که حق نداره نگاه کنه به مقامشون چه در نظر بگیره چه صحبت کنهه مثلا اصطلاح کثافت اهل البیت شما فکر کردی از کجا لقب بر من نهاده شد و چه گناههی مگه مرتکب شدم.مثال میزنیم وگرنه اینا غلطه اگه توبه راست راسکی باشه در بازه و موقع پرورش اندام و عرض اندامه.نه که اشتباهی رخ بده بعدا تازه بفهمی که مردم مثلا ازت میترسند خوب بده این ترس همین یه جمله شد پست قبل که دارن میترسند.

oila

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۹ ق.ظ | پلیسعلی | ۱ نظر

دنبال جمله ای از امام زمان داشتم میگشتم که کامله یا نه اینی که توی ذهنم بود این بود که می فرمایند که: ما در حق دوستان خود کوتاهی نمی کنیم بعد می خواستم (حالا جمله ی واقعی شو میگویم جملشون رو) بعد دنبال فقط حق بودم که آیا ما حق داریم و شک داشتم در اونی که توی ذهنمه و خلاصه کار نداشته باشیم اینکه این جمله یعنی چه یعنی خدایی نکرده امام زمان فقط کارش پول باشه به ما یا مثلا چیز دیگری که ما را فراموش نمی کنند نه یعنی شما هر جایی بررسی داری پشتیبانی می شی اگه دوست امام زمان باشی یعنی بالاخره درک میشی یعنی امام زمان مستقیما هم نباشه یارانی دارد اینطور نیست که به بینهایت جلو برسی یار باش درک میشی و چه برسه یاری حتی اگه دشمنا قطار قطار بریزن روی سرمون که دیگه حالا همون جمله ی خودشون رو طی نامه ای بگوییم که این دیگه کامله و بازتر میشه بحث و کلمه حق شما درش نیست در جمله شون چون واقعا حقی نداریم...: و امام زمان (عج) حق دارد بر سر ما: آخه داشتم فیلم امام زمان؟ نه کلاه قرمزی و پسر خاله رو میدیدم که این جمله هه بعدش خورد به سرم... خلاصه:

قسمتی از نامه ی امام زمان (عج) به دانشمند بزرگ شیعه، شیخ مفید را با هم می خوانیم: ما از احوال شما باخبر هستیم و هیچ چیزی از اوضاع بر ما پوشیده نیست . ما در رسیدگی به کار شما کوتاهی نمی کنیم . یاد شما را از خاطر نبرده ایم، اگر ما ، شما را فراموش می کردم ، دشواری ها و مصیبت ها بر شما سرازیر می شد و دشمنان ، شما را ریشه کن می کردند.


negar

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۶ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

ضمن عرض سلام به خواننده ی عزیز که خودش رو نشون داد!!!و آرزوی حالی بهتره

از آن جا که دیگه برام مهم نیست جواب دادن نظر و دیگه چشم نمی اندازم دنبالش بگردم ولی سوال رو باید جواب بدم در حالیکه همینو هم زیاد دوست ندارم دیگه در حال حاظر حالا شما بگو غرور ولی نظر دادند دیگه باید گفت:

اول من الان که در مورد امام حسین (ع) صحبت کردم نه دیونه بودم نه چیزی که گفتند که محرک کار شیطان بوده که استفاده  کنه این تجربه و حرف چندین سال گذشته بوده که شاید بر اثر گناه بوده ولی توبه و روضه گوش دادم و راه باز شده راهی که بسته بوده وگرنه الان دیگه در مورد امام حسین صحبت نمیگیم نمیشد تحقیق نمیگیم نمیشد و عظمتش رو ولی خوب مسال سیاسی و دیگر زیاده این یکی از چیزایی که جناب کیو میگن و تمام...در مورد این جمله شون (غرق شدن در مسائل دینی و مسائل بزرگی مانند امام زمان و امام حسین (ع) بزرگترین محرک آشفتگی فکری در این حالت میشود .)

در مورد بعدش اینکه که جناب کیو میگن نابغه ای آره منم یه روز همین فکر رو داشتم ولی گناه نذاشت.

بعدی (یه سوال این وبلاگ جدیدت که تو 2 3 روز 20 30 تا پست داره تاریخ حدودیه و واقعی پستهاش ماله کی هست یعنی این پستها رو تو وبلاگ قبلیت کی نوشتی و تویه این وبلاگ جدیدت از کجا به بعد جدید هست و آیا خودت نویسنده این پستها هستی یا از جایی کپی پیست میکنی)

البته من نمی دونم کدوم وبلاگ رو شما دوست عزیز میگی ولی تاریخش زیرش باید در وبلاگ جیگرار که حالم بدتر از الان ها هست و میبینم چرت زیاد گفته امو الحمدلله این وبلاگه بهتره یه وبلاگی داشتم خلاصه اسمش پرروی بود اونو یه نسخه ی پشتیبان گرفتم ازش که بدونیم که چه شده بوده همین و در مورد کپی پیست کردن در کار نیست از درونم از افکار یا چیز دیگری است درون پیچیده است حیوان نه ها و اینکه باید تاریخش رو خوند تا فهمید که مال کی هست و زیرش باید نوشته باشه دروغ که نیست...

بعدی اینکه (ترتیب فعل و فاعل و مفعول سبک نگارشت هست یا ایراد از طراحی بلاگت هست ؟) من نمی دونم دیگه درس نمیخونم که کار به فعل و فاعل  و نهاد اینا برام مهم نیست رسوندن مطلب برام مهم تره چیزی که تلاش می نمودند در گذشته که چه نوع نگراشی داره طرف و از نظر مخزنی از نظر نگراش همه چیز بررسی میشد و الان دیگه نمیشه اینم به پست قبلیم افزوده البته شناسایی شده ایم.وگرنه متخصص بیکار که نه کارشناس خبره مثلا برای پیدا کردن قاتل ها کارشناس جاسوسی الان شما نگاه کن دوست عزیز یه نوشته ی روسی یعنی خطش روسیه ای باشه من تو این وبلاگ می نویسم شما دیگه برات اهمیت نداره جنگ فرق کرده دیگه و فساد زیاده و دیگه مسولین جاسوسی و ارتشی و مرتشی و حتی کارشناسایی که روی افکار منند دیگه کار ندارند منم شناسایی شدم پس برام این سبک فرق نمیکنه و باری بر روی دوشم نیست که چه طوری توی مخ بکنم.ولی شما به خط روسی چار کلمه بنویس ممکنه از روس بیان دنبالت چون شناسایی نشدی و این هم خوبه هم خطر حرکت غیر موضعانه.حالا گذشتیم از روسی نوشتن و جلب توجه هم شاید نباشه یه مرض ولی میشه فونت ویندوز رو تغییر داد.و...

kolah

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۱ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

الان داشتم دنبال یه کارتونی میگشتم به کارتون که نه عروسک بازی بود الستون و ولستون برای دانلود که پیدا نکردم اما میدونی کارتون های زیادی بود که الان دیگه ساخته نمیشه در چندین سال گذشته الان انیمشن های دیگری ساخته میشه که نمی تونم بگم کدومش سختره میخوام  در مورد سختی صحبت کنم که دیگه الانه کارها روز به روز ماشینی تر و آسونتر میشه و بشر را از تمرین و سختی آقا یه آمپولی بسازیم که دیگه ورزش نکنه همین که نشون بده ما ورزشکاریم آقا دیگه نمیخواد که زور داشت اصلا یعنی قدرت و تلاش روز افزون یادمه بابام میگفت تو حتی سر و صدا ها درس میخونده حالا یادم نمیاد ولی دیگه بچه ها یاد گرفتن تلاش نکنند و یکی دیگر از چیزهایی که در شهرستان های کوچک نمایانتره تلاش بیشتر و سختی کشیدن هایی است گرچه پولدارتراز شهری های نیستند  و ماشین ها مدل بالا ولی روزی شون رو هم خدا میده.و یه حدیثی تو کتابی خوندم که بلا میگه به خدا به سوی چه کسانی بروم (زبان حالش) می فرماید به سوی کسانی که مرا اطاعت می کنند و دلیل میاره خداوند که .............آهان توی کتاب تحفه دانشجو پیداش کردم ربطی می دونم زیاد نداره و بهتر از حرفای منه اینا تا بنویسم که یکی بخونه یه چیزی یاد بگیره ولی حرفای من بعضی موقع ها خط میده که چه باید کرد و گفت و دیگه استادان بالاتر می فهمند ما جوون ها گیرمون رو میدونندا ولی حالا خودشون می دونن و این وبلاگی بیشتر نیست مال خودمه و ان شالله غم از بین همه بره و مشکل خاصی پیدا نکنیما و دوباره فرشته ها جلب و جذب بشن بیان راهنمایی مون کنند آخه بعضی موقه ها همه چیز بسته میشه ایده نیست طرح نو نیست و گیر میدن به ما و شما وگرنه ما چیزی نمیگوییم همینکه این کتب های خوب رو بخونیم و داستان ها و روایات رو این خودش خیلی مفید تره همینکه بچه درسشو بخونه تا وقت روی من بزاره:

زبان حال بلا؟

پیامبر (ص) فرمود: هر روز بلا می گوید: به کدام سو روم؟ خداوند متعال می فرماید: به سوی دوستان و صاحبان طاعتم، زیرا:1-با تو کارهایشان را می آزمایم. 2- با تو صبرشان را آشکار می کنم. 3- با تو گناهانشان ر پاک می کنم. 4-با تو بر رفعت و منزلت آن ها می افزایم.

می بینی چقدر زیبا بود وصل پیامبر به خدا که چنین زیبا از طرف خدا حرف میزنه حالا حتی روزیت باشه که اینجا بخونی یا بری کتابرو بخری این خوبه بعضی موقع ها باید تبلیغ بشه که زن ها مد کنند و برای عقب نیافنتادن از دیگران وگرنه تو خلوت و جلوت حوصله شون نمیشه ولی اینجا و در همراهی ها من خودم اینطوریم و حوصله ندارم کتاب خوب سخنرانی آیت الله فاطمی نیا اصلا مخم نمیکشه درس بخونم و سختم باشه حالشو ندارم و خدا این حال رو میده و ان شالله بده به شما اینجاهم و البته یه خورده به حال روزگار و سیاستش هم هست مثلا بچه ی فلسطینی داره گریه میکنه مام ممکنه از اشکش روی ما تاثیر بزاره و باید بعضی موقع ها جمعی حال وجلو بریم به مقصد وبلاگ وگرنه کتاب خوب کم نداریم و قرآن هم فراموش نشه خوندنش یعنی نباید فراموش کنیم و بهونه بیاوریم...

البته کارتون های گذشته پرمحتوا بودند و درسته که فشار روشون نبود مثل الان مادی و روانی که بهترین بشه ولی همینکه ما بچه ها میدیدیم اینا از نظر روانی معنوی سودش رو برده بودند مخصوصا ما بچه های ایرانی شبکه ی ایران قوی بود الان نیست به وضع چندین سال گذشته و الان دیگه روانشناس خبره ی پیرمرد مرده اول دوم دیگه نمیارنش که توی کارتن و فیلم نظر بده (خارجیش مخصوصا) الان توجه در زمون دیگر بیشتره فساد بیشتره دیگه روی خیال بهشتی بچه کار نمیشه روی آرامشش دنگ فنگ بکش اون موقع که میکشتن بدا رو میکشتن توی خارج میگیما الان معلوم نیست جامعه شون ریخته است به هم همه کس هم خودشون میکشن هم براشون مهم نیست و یه عده ای هستند که کار درست میکنن بقیه فساد بقیه مردمم خر در نظر گرفتن.و دیگه ارزشی نیست براشون.سیاسی حرف نمیزنم فرهنگی ست.چیز که ما که بچه بودیم تو ی کارتون هایی که صداوسیما پخش میکرد به نفعشون می دییدم حنا دختر پاک که کار میکردد من یادم نیست ولی همینکه نخی بود همینکه کمک می ککرد  این صفات خوب الان خودشون نمی تونن چیز خوبکه یه دختر و پسر خوب باشه رو در کارتن یا مخصوصا فیلم نمایش بدن همش فساده و برنامه ی خوبشون باید بره و گوسفند و سگ باش (بره ی ناقلا) و ما (کلاه قرمزی) کلاه قرمزی آرزوی آینده ی ماست بچه ی راهگشای آینده بود حالا این جدیدش رونمی دونم بچه بازیگوش بچه ای که اگه درس نتونست بخونه آخرش خوند بچه ای که یاور مجری بشه کدوم بچه اینطوری  به  فکر مجریه تام یعنی امام زمان باشد؟ ما نمیتونستیم کلاه قرمزی رو عروسک نزارییم چون هیچ بچه ای نمیتونست اینکارو کنه یه دلیلش اینه.من هنوز کلاه قرمزی و بچه ننه رو ندیدم ولی چشیدم کلا قرمزی وسرو ناز رو و کلاه قرمزی و پسرخاله رو فیلم سینمایش رو دیدم و هرکدوم از سکانس هاش خاص و تعریف شده و خوب و هدر نرفته ومختص حال و آینده و خط بده به بچه گفتم یه بار کمتر از انقلاب درست کردن نبود این فیلم کلاه قرمزی و سرو ناز که نمیدونم ولی پسرخاله خلاصه کلاه قرمزی هااا.


kjhgfrty

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۱ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

اینو قبلا باز کرده بودم اما اینکه خدا با توجه به نفست به خرافه ات ایمان خود قدرت ایمانت بات کار میکنه نه که قبولیش نه ها که نفس ما قبوله و ساز و کار نه مثال میزنم که من کسی اگه بهم امر کنه بگه اینکارو بکن میترسم که شیطانی باشه معمولا خودم به زبان خودم که چیزی که قوی باشه به زبان میارم توسط استاد ناظر تا  چیزی که گوش کنم مثلا ممکنه استادی ناظر بر وبلاگ داشته باشم که حق باشند ولی چون بنده حق را در قالب امام عصر که صدا و تصویرش جداست برای شما اینکه حق را برای شما فقط به عنوان رهبری قبول دارم اقدر وسواس دارم محض همین استاد ناظر بر من و وبلاگم ایشون اگه کسی باشند صداشون صدای رهبری است در زبان من. و تصویر حتی اگه باشه که نیست دیگه و رفتار ایشان چون من حق دیگری را قبول ندارم که بخوام اطمینان بورزم از کودکی اینطوری پرورش یافته ام و با موجودات مختلفی در پس امان بوده ام در صورتیکه اون استاد ناظر قوی (ره) با ایشان در ارتباطشون خیلی قوی تر از من. دوم من گفتم دارم کنترل میشم و نیاز دارم کسی راهنماییم کنه که اینکارو حتی ساده فکری را انجام بده ولی چون من کسی را قبول ندارم یا شرک می دانم یا حالا اذیت حساب می نماییم یا حالا میترسیم دعوا بشه گناه کنیم خلاصه در محضر دیگران و مخصوصا جوجه ها که ما رو 24 ساعته کنترل میکنن و هزار فکر و راه رو می بندند و من قدرت ندارم در این حال باید چه کنم؟ مخصوصا اینکه از چشم افتاده یا گناهی پیش آمده هیچی داشتم کاهو میخوردم صدای خوردن کاهو به من دستور میداد و صداش با من حرف میزد اینم یه راهشه که شرک نشه (ببخشید خندوندمتون) که مثلا صبر کن این صبر کردن جوان خیلی توصیه میشه خیلی به هم میریزه ما یه موزیانه ای هستیم که دومی ندارد.در و دیوار حالا نمی دونم معلمند یا نه ولی حرکت صدا اینا درسته برای کافر اذیت محسوب میشه ولی صدای کاهو دیگه صدایی از خودم و نزدیکتر و خودم دارم میکنم و خودش داره میگه دیگه مثل بوق نیست که وسواسی بشیم یا اعصاب خورد در صورتی که روانی باشی و گناه و شیاطین جمع ممکنه وسواس بشی و صدای بوق خرافه درست کنی این نه ها این خطره باید توبه کنی که صدا ازت نکند.

barann

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۷ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

این مختص الانه نیست  مختص اول انقلاب بود و دوره زمونه ی آمدن آقا امام زمان(عج):

آقا گفتیم زن که نه دختر که عروسی نکرده معلوم نیست که باید حجاب داشته باشه یا نه و قرآن میگه نساء.

بعد ایتکه می پرسند در کتاب آفتاب خوبان آیت الله کشمیری (ره) از ایشان:

**کسی که در کتابش برای مراجعین در علائم بلوغ دختر یکی را خروج منی متذکر شده است آیا از نظر اخلاقی عنوانش صحیح است؟

ج: اصلا گفتن این مسئله موجب فساد زنان و اشاعه کارهای ناشایست می شود، و نهی از تشریح و توضیح آن شده است.

 بنابراین اول اینکه دختره زن میشه با کار ناشایست ولی پسر نه ها که مرد بشه اونم ممکنه در حکم حیض بگیرند کار نایشستش و زن بشه!

دوم جامعه گرگ صفته الان و پسرا بدتر و ممکن نیست که دختر احساس خطر نکنه و حجابش را کاملا از سر بر دارد در چنین جامعه ای دختر پاک با پسری.

سوم اینکه آقا دختری به نام مریم(س) که پاکدامن بود حجابش معلوم نیست بر من چقدر بوده میگن داشته در حالیکه در معبد بوده ولی نهایتا موید به روح القدس و بچه ای پاک می شود از طرف خدا.

چهارم دختر می اینی اصلا نمیدونه منی چی هست اگه پاک باشه. و تا سرحد بینهایت حتی بعضی زنان خوندم توی احکامی که تا کلی وقت اینو نمی دونستن ولی پسرا سر بریده میشن.

حجاب روسری مقنعه بر زن واجب پنجم.

شش مرد ریشش رو نباید بتراشد!!! زن حجاب کامل باید داشته باشد!!! مال این دوره و زمونه است خداییش؟؟نه مال فرداست که ریشا قشنگن و مایه ی ننگ نیست و آیت الله ای است. حجاب رنگ خدایی داره چادر زن نه انعکاس چشم نمایی یا قبلا فساد دورویی.گناه نیست فساد کم است اون موقع ها...بهشت.وگرنه دختر علی الظهور اگه بخواد شوهر کنه چادر بپوشه چون جوان هست در بیرون و کوچه با جاش میره و زود خریداری میشه در وضع خراب امسال ما و زمان حال یه راه شرعی است که بیاد دختر جوان با چادر به کوچه در حالیکه اسلام واقعی میگه زنی که دختری که میخواد شوهر کنه و مدتش گذشته و رشیده میتونه بدون روسری حاظر بشود من شنیدم ولی گرگ زیاده الان چشم حسود و بد زن چه میدونم چیز.اینا رو برای امیدبه دختر خانم های گل کوچیک میگیم که تو فکرا که چی شده که اینطوریه وضعشون. چه بلایی سرشون خواهد اومد ماشالله دختر خانم های ما حاجی خانمی هستند نه نیستند هستند نیستند هستند بعضی کمتر پسرا.

havich

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۴ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

گفتیم فرشته ها دیونه ان یا دیونه میشن آخه چقدر عقل من میدیدم که با نوشتن وبلاگ اون موقع ها که قدرت الهیم قوی بود سیاست عوض میشد یه روز سیاست اینطوری بود و یه روز طوری دیگه و کنترل نمیشدن اینا و منم کنترل نفسم سخت یعنی ساختن با موجودی به نام من الغرض هیچی دیگه چه طوری برخورد بشه شما اگه چهره ی پیامبر رو شاد کنی یا غمناک خدایی نکرده سیاست کل جهان تغییر میکنه نظم کل جهان فرشته ها مخصوصا بعد میبینی پیرمرده طوریش نبود مرد یا دیونه کلاه سرکرده نصف شبی چه میدونم یا یه اتفاق دیگه ماییم که نمیفهمیم برای حیوان چه فرق میکنه زنم که میسازه و استاد ساختن. بقیه هم دیونه میشن که درست رفتار میکنن نهایتا چهره شون دگرگون میشه یه روز این چهره 1000 چهره عوض میشه در عرض چه میدونم اندی مدت.فرشته ها تاب دیدار رو ندارند.یعنی خدا. 

sigar..k

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۹ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

الان تو فیسبوک نوشته بود

+حاج آقا مسئلتن! 
- بفرمایید...
+ ما داریم زندگی میکنیم. حکم شرعیش چیه؟
- اگر به قصد لذت نباشد، بلامانع است !!!

منم  گفتم در یه اکانت دیگریا نریاا که: از خودم گفتم نظریه است حالا باز میگم که آقا کسی که لذت میبره درکش میکنه نمیتونه بگه که لذت بردم مثلا سیگار کشیدن که ضرره نه نبرده اگه بگه لذت داره شهوانی  در شهوت مثلا گیر کرده اولش داشته حالا عادت کرده فکر میکنه ارضا بشه لذت میبره نه عادته وگرنه بچه شیرین بود. پس در این دنیا نمیشه لذت برد به جز لذت اخروی...

که باید مست کرد مست اخروی تا معنای لذت رو چشید در همین دنیا...

کشش داره عادت داره لذت دنیوی ولی فرو رفتن درش برای مومن غم میاره اصلا درسته که سبک میشه یا ظاهرا حالش نه خوب بلکه عوض و رضایت ولی مومن نه همیشه مثلا بشین پیتزا بخور یه کمی اش که خوردی لذتت داره بعد سیر میشی بعد بازم میخوری این دیگه عقوبت و چاقی و افراط و ازینا.

حالا ما نمیگیم لذت نداره داره اگه فرو نری در دنیا میگویم که کسی میگه یا فکرشو میکنه لذت میبره این دروغ میگه و همین گفتنش هم عقوبت داره که از دنیا لذت بردم و درجه ی فرورفتن دردنیاش و شقی بودنش زیاده که اعلان یا فکر میکنه نه دنیا محل لذت بردن نیست شببه ش رو یه کمی ش رو میچشی وگرنه لذت بهشت فکر نکنم دنیوی باشه اخروی است شبیه ش اینجاست تو فرو نرو در دنیا مخالف ریا و نیاز نیستیم که داریم به خاطر خوشی است یه نوع مثلا ولی فرو نرو که همون خوشی میشه عادتت. نظریه ی خودمه ها.ضدش میاد به زودی...

 یعنی نه کنه نیست ضدش پیدا شد هست جنسی ولی مثل دنیا نیست که بشه افراط کرد و بهشت برای هر کس یه معنا و جایگاهی داره یه فاسق بهشتش چیه بزا ببره.

kharboze

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۵ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

آقا حقیقت بندگی است کارشون بندگیه از طرف خدا کار دیگری هم میکنن مثل فرشته ها هر کاری فرشته میتونه بکنه مام باید بتونیم وگرنه چه طوری بالا زدی.

داستان اینه که اول بزار باز کنم این گفتیم تو زندان ها بعضی ها هستند که خودمونی اند حالا یکی رو کشت یا نکشت این داستان اینه که طبق آخرین سخنرانی ای که گوش کردم آقای فاطمی نیا می گفتند در پس پرده که جز فرشته ی مرگ هستند جاهای دیگه که این کارو میکنند......................

پس افرادی از طرف خدا هست که آدم میکشند میرند حتی زندان دوباره آزاد آدم میکشند از طرف خدا هستند چنین جلادانی حالا من اینطوری استنباط می کنم که فرشته ها هر کاری میتوونن مام باید یعنی افرادی مامور می شند ماموریت های گوناگون...

خدا خودش آزادشون میکنه و الیته از طرف خودش اینا می کشند برخی را.حتی من گناه که میکردم مورد اتهام این قاتلان وارد میشدم و من که به هیچکی اغلب فکر نمی کنم و می نویسم و زندگی حالا قبلا بیشتر اون موقع ها (افرادی که میشناسما مثل همسایه) میدیدم که مورد تهدید بودم ولش و میومد تو ذهنم انس هم بود که میخواد بکشتم ولی نمی تونست یا همین که من بهش فکر کردم آرومش می کردم و اینا که حقم بر خلاف چیزی که میگن و میکنم تا حدی حق و بخشیده میشم گرجه بارم سنگین بشه و بر دوشم ظاهرا باندازند مردم...

خلاصه میبتی تخصص فلانی اینه که بارون میاد خوب این اول بنده ی خداست دعاش برآورده میشه فلانی چشم میزنه در فلان زمینه ما هم آچار فرانسه که نیستیم وبلاگ داریم و بستگی داره از چه دری وارد خدا بشی خدا رحیمه از چه صفتی استفاده کنه یعنی بندگی کنه تخصص داره آدم ناجور که نمیشه مامور خداست این پیرمردا اکثرا که نه ولی ماموریتشون غیر ممکنه...یعنی آدم یه پیری رو که میبینه یاد خدا می افته و میگه اینا دیگه کین لذت نمی برند زندگی میکنن شهوت ندارند پیرمرده میخنده خوشه اینا همین که عمری دارند مثلا حاج منصور گریه می اندازه ماموره شما و من نمی تونیم مثل ایشون کارای دیگه میکنند هک میکنن ذهن ممکنه اولیای خدایی هر کاری بکنند و بتونن در هرزمینه ولی خوب استفاده غیر خدایی نمیکنند بنده هستند مامور هستند مثل فرشته مثلا انست کرام الکاتبین داریم اینا برای هرکس یه جور میکشنا بستگی داره دست خودش نیست.

kjiljj

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۲ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

من اینا رو نمیگم که عزیزم بشماریدها نه بابا شیطان هم اقدر عزیزشد که منکه دیگه اصلا ظرفیت ندارم.

الغرض اینکه داشتم به قسمتی از توشته ی قبلی به خودم فکر میکردم که عکس و چهره ی بازیگری که به عنوان معاویه بود اومد تو ذنم اول فکر میکردم این بازیگره همون بازیگر نقش فضل فیلم ولابت عشقه و قاطی کرده بودم که اشتباه بود هرچی نوشتم درجیگرار اینکه آقا درد میدونی چیه که یه یاور در فیلم امام علی (ع) حالا مالک کنار نبود که با اینکه بچه بودم اون موقع میدیدم ولی می فهمیدم که خوشحالمون کنه درد بالاتر و مظلومیت بالاتر اینه که یاوری امام علی نداشت و وضع یارانش از معاویه ی ملعون بدتری بود چناننکه نامه می نوشتند به معاویه و با معاویه درد دل میکردند معاویه ای که وزیر  و دستایر ملعونش لخت شد در مقالبل حق یعنی چه یعنی کسی نبودند عددی نبودند بازیگری بودند باید در بین یاران با معاویه درد دل کند امام!!! هاشمی می شنوی.

gggfang

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۷ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

و اما این پست فقط نمی دونم از کجا باز کنم...

یادمه پارسال تو حموم ماه رمضان که بیمارستان و بعداش به قولی تیمارستان فرستاد داییم و یه مردی با دست و پای بسته اقلم نمی گفتن کجا پاشو بریم فقط اونم توی خونه با چه مجوزی مجوز دایم.

خلاصه آقا بگذریم درد وا نکنیم داشتیم توی حمام خونه گرم گفتگو که آقا ما سگیم بعد توفیق به نماز میشد میشیدم پسر بعد یه کار دیگه دختر بعد میو میو عوض میشد خلاصه آقا اینا رو گفته ام یک بار طی مراتبی از پیش( در جام باشگاهای کشتی فرنگی خدایی امروز صدام شده گزارشگر کشتییه هست یادم رفته کیه...) خلاصه آقا توی حمام دخترانی رو میدیدم که که اقدر ارزش داشتند که باید سگ می بردند و من شده بودم یا میگفتم که سگ ایشان هستم. البته میگفتم در واقعیت سگ امامم ها چون لختم بودیم توی حمام و نماز قضا شده بود  و نمی تونستیم خلاصه آقا یه ریز صحبت می کردم با خودم که دخترای ما سگ  نیازشونه که داشته باشند و باید بعضی پسرا ارزششون همینه که مراقبشون باشن تو خیابون و دیگه هم لازم نیست که اصلا زنی پاشو بزاره توی اونجا (حاالا دعوا بود اونموقع توضیح) دادم حالا نمی خواستم بگم من سگم این نتیجه داشت اینکه آقا ما شب شده بود یه شب دوچرخه سوار شدیم که از دست حمام و اون خونه ی لعنت شده بود و رحمت قاطیش بیرون بیام بریم ببینیم کی هستیم  و چه ایم یه شب رفتم همینطوری یه مانور خاصی هم و سرعت خاصی هم میگرفت دوچرخه ام وچیز خوبی بود از کامیون و اینا هم نصف شب رد شدم در مورد سگ صحبت می کردم سگ میدیم حتی یه شهاب سنگ هم خدایی ش سرم بالا نبود ولی ددیدم تصف شب آقا اینا به کنار میدونم شاید شما بدونید ولی اینو میخوام بگم یه شب رفتم با دووچرخه توی یه جاده ی خاکی وتاریک برای چند لحظه وای سادم و میخواستم کنترل کنم خودمو که چی شده که من انقدر با خودم صحبت میکنم و حالا چه حسی دارم و سرم رو نصف  شبی کردم به هوا و زمین هم که معلوم نبود و خاکی و خوار و اینا با دوچرخه خلاصه وای سادم  و کسی هم نبود بعد شنیدم که از درونم که گفتم (من زینبم) بعد این شد که من شک کردم در خودم که آیا من دخترم؟؟ بعد گفتم در مورد دخترا هم توی حمام صحبت کرده بودم و همچنین گفته بودم مفصل که دختر و پسر دوست بشن دختر حجاب نداشته باشه احساسا خطر نکنه مشکل داره ها ولی حالااوهمچنین دخترا و پسر فرقی با هم ندارند تا موقعی که ازدواج نکنند خلاصه اینا رو گفته بودیم بعد گفتم نکنه من دخترم؟؟ از خودم پرسیدم و همینطور با خودم کلنجار و یاد واقعه ی کربلا و اینا  اینم از این. اقدر نزدیک بودیم توی حمام امروز هم اتفاقی افتاد و قراری بود که کار من نیست آقا این چیزا.

خلاصه اینکه شیطان نمیزاره که ما بفهمیم که روحانی هستیم یا عارف یا الهیات داشته باشیم بالخره جنگه یه روح سرگردان رو شما در نظر بگیر از طرف خدا مامور نباشه این شیاطن توست پپس ارتباط با هرکسی نباید داد چرا شیطانه چون وصل به خدا نیست و پیغمبر حالا هرچی بگه و اقدر دستگاه عظیمه حالا هر انسانی ظن و گمان هم داره وحقیقت مکشوف و غیرش و دور میشه و نزدیک از پیامبر و خدا و همیشه در محظر نیستیم ولی یادمه برای بار دوم که دیوانه شده بودند و من اصلا برای بار سوم یعنی آخری که رفتم تیمارستان (الان اینجا خونه نیست تیمارسنتانه دارم قرص میخورم و چهره ام مثل موعتادا شده از بس...) خلاصه آقا برای بار دوم که علی الظهور رفتیم اونجا الکی ملکی هم بود طوریم نبود اصلا منتها وبلاگ 12eza.blogfa رو زدیم و فتنه ی 88 و بار سنگینی رو به دوش داشتیم اون موقع ها و وبلاگ <pqrstu.blogfa  که اینو خداییش خودم حذفش کردم نه فیلتر نشد خلاصه آقا اون موقع یه زنی اومد پرسید که شما یعنی من صدایی رو می شنوم از خارج توی تیمارستان پرسید خلاصه منم گفتم میشنوم بعضی وقتا ولی نه با گوش دل می شنوم و نمی دونم رحمانی است یا شیطانی یه همچینی چیزی گفتم یعنی در صورت خوبش هم فضول زیاده نمیشه عارف ساخت و پا بگیره مگر جهاد نکنه و انقلاب پیروز نباشه وگرنه نباید باشه شیطان نمیزاره نوکرشیم.حالا من نمیگم میخوام عارف بشم میگم راه بسته شده بر ما همینکه آدم بشیم بسه میبنی محض چی فرستادنمون اونجا چون میگن روانپریشی چیزی میشتوی که ما نمیشتویم چیزی میگی که ما تنمی تونیم درکت ننمی کنیم بالایی پایینی میریزی بهم دیونه میکنی در صورتیکه اینا کار من نیست بپچه گیر اوردی هیچکسم پیدا نمیشه به داد برسه این عجیبه و امام زمان میگه برو حال کن بله پرستار زن و... بیان بپرسن اون دفعه ی اولم زنه داشت در مورد دوقطبی صحبت میکرد روانپزشکه و هر سه بارش بود خدا رو شکر وگرنه میخواستن برق سرمون بزنن از تیمارستان هم بدتره زندانه.

یه آدمی که نهایت گناهش خود ارضایی بوده همینه کارش و حالا که اینطوری شد اینو هم باز کنم که گناه بزرگی بستگی داره این چه طوری در نظر گرفته بشه و به چه قصدی و نیتی هر چی باشه قلیچ قطع از این به بعد خوبه؟

خلاصه آقا اینو باز کنم حالا که صحبت گناه شد خدا میگه که ای رسول (ص) اگه بد خلقی کنی از پیشت میرنا خوب شما در نظر بگیر پیامبر (صلی الله علیه ) نمیتونن که اینکارو بکنن  اصلا خلقشون نیست برای یکی مثل من و شماست که بدخلقی کنیم تا شیاطین و انس دل نبندد و پرراکنده بشن این جنبه اشه و گناهم نیست هر چقدر باشه مادر بچه شو میبخشد فضوووول زیاد شده تو جامعه دکتتتر میگفت میخواستی بابانو آتیش بزنی توی تیمارستان حالا ازکجا فهمیده ضیفه گفتم اگه میخاستم با نفت اینکارو میکردم (الغرض نمیشه با ما ساخت.)

ssssasa

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۳ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

البته  نمی خوایم قالب کنیم تحمیل فشار چرا اینکه خوابی بیش ندیدم!!! خواب دیدم که داشتم غم بیکاری و دانشگاه آزادم رو می خوردم بعد چی شد حالا بعد از اون خوابه ها که فروشنده بشیم و اینا ها الان داشتم خواب میدیم و ساعت 3:57 و 4 ره دیگه و از خواب بیدار شدم گفتم بنویسمش شاید نیاز باشه آقا داشتیم غمشو میخوردم و درسی رو هم نخونده بودم و هدفم هم دولتی نیست در واقع!!! بعد گفتند که علی سال آینده در دانشگاه قبوله!! من تعجب کردم من که درس نخونده بودم گفتند که توی مساجد این تعیین شده که کی چه چیزی بخونه و قبول میشه با صراحت و اطمینان میگفتند یعنی برامون تصمیم گرفته اند حالا دانشگاه آزادش توی مساجد و من باز تعجب صحنه ی آخرشم که یادم میاد دوستم  اومد دنبالم و نشونم داد میخواست ببرتم توی تیمی ورزشی تعریف می کرد که اونی که هیکلش خوبه و قدرت بندی داره یعنی قوی تر از ما که قدمون هم کوتاه  بود تصمیم بر آن شده که ببرندش و قراداد ببندن بره استقلال!!! خوب الان نگاه کنید همش تو فوتبال خرید و فروش تصمیم با خود بازیکن فساد چه میدونم نتیجه نمیگره اون تیمی که باید بگیره و غیره ...

اینم گفتیم که یه کم تخیلات کار بکنه و یه ت(حرف بد) بدیم خالا ما اگه شده... والا ما راضی هستیم کارشناسی شده هر رشته ای بریم رشته ای که کارشناس بدونه و تصمیم بگیره و حقم باشه تا اینکه بشینی با زور بخوای بخونی فشار بیاری بعد اونی هم بخوای نشه!!! البته دولتی رو نبود تو خواب آزاد بود دانشگاه آژاد و منم دلم نمیخواد رشته ی سختی شخصا قبول بشم اول رفتم صنایع دیدم دارن فشار میارند روم مهندسی صنایع و این همه دورم هست پا میشم میرم آزاد شغل و آینده ی خوبی هم اگرم داشته باشه چیزه درست بهتر از اون سیستم فروشندگی است ولی میدونی میگن اشباح شده و منم اون وبلاگ داشتم و اینا نمی تونستم اصلا ریاضیشو مثلا نمی فهمیدم ولی میدونی نباید اقدر سخت بگیره دیه مدرک اشباح شده

9 شهریور 1391 & http://ali.bloglor.com/p104.html

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۰ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

آقا یه مسائل فقهی باز میکنیم فقط سر خط جلو نمیریم دستگیری داره بلدم نیستیم طبق مدارکی که پیدا کردم استدلال میکنم و طبق حرف هایی که ماه رمضان گذشته در خانه یمان می زدیم!!خانه خالی که بعدا رفتیم بیمارستان حرف هایی که میزدم در این وبلاگ هست وبلاگ جیگرار بیشتر...بعدشم تیمارستان. خلاصه کنم اینکه آقا ما نماز که نمیتونستیم بخونیم و ناراحت بودیم میگفتیم توی بهشت اگرچه لختند (حالا نظریمون این بود) بعد اینا نامحرم که نمیتونه نگاهشون کنه خدا می پوشاند. حالا من نمی دونم دقیقا آدم و حوا چه شد و آیا لخت شدن در بهشت جایز است یا جای اینکارا نیست اون بهشتی که بودند و این ماییم که در دنیا می تونیم هرکاری که دلتون نخواد بکنیم یا حالا هرچی امام زمان هم اگر بچه داشت محکوم به شهید میشد...یعنی اگر مجبور بود که بچه داری و بچه داشته حالا ما نمی دونیم شایدتم داشته باشه!!!

خلاصه آقا حرف ما این نبود داشتیم میگفتیم که نماز خوندن سخت بود و من نمی دونستم احوالم بهشتی هست یا جهنمی که این همه با خودم حرف میزنم توضیح قبلا زیاد دادم با این وجود اگر دست خودم بود که دیگه خسته شده بودم از حمام بیرون اومده بودم و غیره سعی داشتم که هرجوری هست روزه که مثلا گرفته بودم ظاهری و نخوردن ولی نماز رو بعضی روزها میخوندم در ایام اندکی که گذاشتند ما اونجا بمونیم تنها... خلاصه یه روز داشتم نماز میخوندم اینکه بعدش طبق روال نشستم با اطرافم که کسی نبود ظاهرا صحبت کردن که حالا نگیم؟ بگیم که آقا این نماز جماعت حالا وارد نشیم همجنس گراییش رو بررسی کنیم از فقه این یک حالا اینو من نمیتونم بررسی کنم و داشتم میگفتم که بن ملجم فرشته بود یا نس یعنی امام علی نماز میخوند پشت سرش میخوندند دیگه حالا کاری نداریم فرشته ها میتونن بخونن جماعت ولی بعضی ها به خاطر بعضی مسائل فقهی غلطه این کاربراشون همین بس. دوم که الان میکنم اینکه (سه تا هست) آقا امام علی بسم الله رو بلند میگفتند؟ هیچ عیب نداره ما یواش بگیم ما اولا نمی تونیم مثل علی(ع) زندگی کنیم این یک دوم اگه میگی شیعه ایم دلیل بیار که هستی این دو و ادعای بزرگی هست و همین دیگه ما از اسرار امام علی با خبر نیستیم با این حال که من نمازم رو با بسم الله بلند میخونم هم! همش بسم الله نیست مسائل دیگری است بهونه م بسم الله بود!!! سوم که میخوام فقهی کنترل بشه من درمورد زنا زیاد صحبت کردم چون جو حاکم خراب بود و جو خودم و ریختیم بهم شما برمو جیگرار رو بخوونی حالا نمیگم کار علی حده ای است بزرگی ولی صحبت کردیم در مورد زن اینکه آقا میگیم که الان میگما ولی داشتم تو اون خونه هه عقیده ام بود که زن میتونه بعضیاشون جلوی مرد نماز بخونه!!! اول اینکه آقا میگیم که الان زن و مرد با پدر و مادر فرق داره اینو قبول کن شما از من درسته پسر و دختر با هم جسمن فرق دارن ولی پدر ومادر با زن و مرد هم با هم فرق دارند خوب عقیده ی ذهنیم بوداین فرق داشتنه و رفتم کتاب باز کردم احکام و نهج البلاغه رو حالا داشته باش اینو که بگیم که آقا نظریه است چیزی نیست میگیم بعضی زن ها میتونن جلوی مردهایی که ما میگیم نماز بخونن شما مرد و زن رو برای ما تعریف کن غیر جسمتا! اگه به شجاعته زن خونه ی همساید سوسک رو میکشه!!!!!!!!!!!!! اگه به پول در آوردنه زن اون یکی علاوه براین پول و شغلم داره! به چیه؟ که باید همه ی زن ها پشت سر مرد نماز بخونن(حالا این نمازه بهونه است احکام فقهی رو  میخوایم باز کنیم و بریزیم بهم ارت چه میدون فلان عقل حالا حدیثشو میگم) آقا داشتیم میگفتیم فقط اونجاشون با هم فرق کرد اون مرده این زن!!!

حالا باز کنیم در کتب احکام و فقه من در نهج البلاغه دنبال کلمه زن در فهرست گشتم و اولین  چیزی که خواستم به مرادم رسیدم و پیدا کردم:

بعد فراغه من حرب الجمل، فی ذم النساء مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الاِِْیمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ: فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ وَالصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ، وَأَمَّا فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ وَالصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ، وَأَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ مِنْهُنّ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، وَأَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَى الاََْنْصَافِ مِنْ مَوارِیثِ الرِّجَالِ؛ فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ، وَکُونُوا مِنْ خِیَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ، وَلاَتُطِیعُوهُنَّ فِی المَعْرُوفِ حَتَّى لاَ یَطْمَعْنَ فِی المُنکَرِ

اى مردم،ایمان زنان ناقص است، برخوردارى زنان از سهم الارث‏ناقص است، عقول آنان ناقص است، دلیل نقصان ایمان زنان بازنشست آنان‏در روزهاى قاعدگى از نماز و روزه است، دلیل نقصان عقول آنان تساوى‏شهادت دو زن با یک مرد است، دلیل نقصان برخوردارى آنان از سهم الارث‏این است که نصف سهم الارث مردان است. از زنهاى پلید بترسید و از خوبان‏آنان برحذر باشید، در کارهاى نیکو از زنان اطاعت مکنید، تا در کارهاى‏زشت طمعى نورزند.

خوب اول اینکه زن با دختر که میدونی که فرق میکنه و ما گفته بودیم که کجا آیا آمده که دختر باید حجاب داشته باشه ولی خودش اولا عقل داره دوم ما او را بزرگ  و زن می نامیم!

دوم این نکوهش زن نوشته و ضد زن خیلی صحبت شده حالا دقت اینکه دقیقا در مورد تفاوت زن و مرد هست که میگویند که ایمانشون ناقص سهم ارث ناقص عقلشون ناقص و اما نقصان ایمانشون (حالا اینجا) بازنشست آنان در روزهای قاعدگی از نماز و روزه.

خوب پس زن ایام حیض و قاعدگی دارد که مرد ندارد اینم تفاوت جسمانی که شما میگفتین حالا میریم سراغ احکام رساله ی آیت الله بهجت مثلا(ره):

(399)) زن های سیده بعد از تمام شدن شصت سال قمری یائسه می شوند، یعنی خون حیض نمی بینند؛و زن هایی که سیده نیستند بعد از تمام شدن پنجاه سال قمری یائسه می شوند.

خوب حالا چی شد شما که جسمانی میگفتی در جسمانی اولا یائسگی مطرح میشه نه اون و این (البته اعتقاد میخواد) دوم بهشت زیر پای مادر... سوم تمام که شد ممکنه در صورت اثباتش و شرایطش  مرد تر از شوهر باشه و بتونه جلوی شوهرش وایسه نماز بخونه چهارم حکم دختر با زن فرق میکنه دوباره پنجم اینکه زن تا 50 60 سالگی ادعای زنانگی دارد و عقلشو ایمتنشو اینا چیزه زنه !

البته من توصیه نمی کنم این چیزارو و فقه بلد نیستم طبق درد دلی که داشتم با خودم میکردم که آیا شیطانی بوده الهی بوده هر چی بوده نحقیق کردم و نمیخوام تحمیل کنم پس باید پرسید نمیشه وارد شد همینطوری حکم دادااا.

خلاصه اینکه آقا زن و شوهر تو خونه نمازشونا نه تو مسجد خدایی نکرده زنی بیاد ادعای مردی کنه و اینا نه عشقولانه نماز جماعت در خانه ما که نماز جماعت تو خونه نمیخونیم یکی که جنبه شو داره یکی که بچه نیست شوخی کنه عاشق همند و اینا

دوم اینکه آقا ما نمیگیم که حالا که زنه چیز شد وزیر شد سنش گذشت باید چادرشو در بیاره نه اصولا زنا توی پیری و یه سنی که ازشون بگذره برای اینکه بیشترشون حالا کاری به ایشون نه ولی اصولا زنا پیر که شن برای که زشتی خودشونو پنهان کنند چیز میکنن خودشون رو خوب می پوشانند.(شوخی کردم بابا

نکته ی بعدی زنای که نمی دونند و نیم میشه ازشون پرسید که  سیدند یا نه اگه خداا عمری داد؟؟؟

BARAN

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۹ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

امروز داشتم اخبار رو چند دقیقه پیش میخوندم درمورد سوره که 300 نفری در شهری شون کشته شده اند چند روز پیشم تو فیس بوک همش میگن بچسبید به مردم زلزله زده خودمون و از این حرفا ولی انصافا این مصیبتی است که جلوشو نمیشد گرفت باید صبر کرد حالا عاملش هر چی باشه زلزله دیگه شده اگه گناهه مثلا دیگه حالا حرف الان نیست ولی این همه مردم مسلمان حالا نه لزوما شیعه ی مظلوم دارند کشته میشن و میشه نشوند این میشه جلوشونو گرفت بعد میگم و تعجب می کنم هیچ حسی ندارم نسبت به این کشتار عادی عادی نمی دونم جرا دارم به مسلمانیم شک مینمایم که چرا دلسوز نیستم چرا به فکر شون نیستم مردم بحرین سوریه هر کدوم در صورتیکه در عراق که جنگ شد همش میگفتم آیا مردم جهان دیدند و یاری نکردند این مسلمون ها همشون حق رو دیدند؟ همش به فکر خودمون بودیم حالا که کشورهای دیگر اسیر شدند نیستیم این چه طوره؟ باید روانی بشیم یا نه؟ معلوم روانی شدن از گناهه که ما میشیم و مشکل خودمونه وگرنه مردم فلسطین لبنان عراق افغانستان بحرین سوریه اینا رو دیدیم طوری نشد هیچی اصلا نترسیدیم هم از خودمون که چرا اینطوری سنگدلیم اصلا من خودمو رو میگم دلمون یعنی قویه خدا نمیزاره پس چرا کاری نمی کنیم ما سیاستمونه جنگ میشه از جنک میترسیم ضعیفیم ؟ بمب هسته ای؟ جه میدونم والا گیر جندتا قدر نشتاس سوسولیم و باید برنامه مون رو برای اون ها خرج  کنیم در حالیکه زنان دارند مورد تجاوز قرار میگرند غیرت نداشته باشیم به یادشون نباشیم چه میدونم والا باید چه کرد اقلم اینه که خودمون رو آماده کنیم حداقلش برای آینده اینطور که پیش میره آینده ی خوشی نخواهیم داشت ما مسلمونا و خونریزی است گرجه اگه این تروریستای سوری که وزیرشون رو هم ترور کردند تو ایران بودند و پیدابشه فورا سرکوب میشه و میکشیمشون پاشون برسه و در نطفه خفه میشه این موضوع در ایران ولی باید چه کرد بالاخره این اخبار میگید بگید ما چه کنیم یه برنامه ای چند ساله ای چند هفته ای همشم نه که پول جمع کنیم یا بشینیم گریه کنیم یا مسخره بازی ولی من نمی دونم خلاصه به عنوان برادر مسلمان که قلبم نمیتپد و سنگدل هستم چه کنم و اقلم یه کلاسی برنامه ای برای ما مریض های سنگدل بزارید که عوض بشیم چه میدونم والا. یعنی میخوای بگی اینا توی سوریه حقشونه که این بلا ها سرشون بیاد ؟ همین که یه کودکی بی پدر ومادر بشه گذشته از هزینه ها و مشکلات اداری و صنعتی و چیزی که رخ میده گذشته از همه میدونی چه آسیبی میزند این؟ یه کودکی بی پدر بشه بی مادر بشه چه تاثیری روی روانش داره چقدر سخته باید شرایط رو حس کرد و باید خود رو در قالب اونا گذاشت به جاشون باشیم حالا اگه مسلمان نیستیم و عرق خور و این حرفا انتظاری نیست اصلا پدر و مادر میخوایم چه کار شب و روز مست میکنیم ولی نباید ما دغدغه داشته باشیم همونا حساس ترند ولی ما نباید اخلاق و رفتار و سیاستمون و همه چیزمون روی شبکه و آنتن غرب باشه باید با عشق ومحبت درست بکنی تو مغز باید بهمون بفهمونی چه دردی هست این کشتار ما جوانات نمی فهمیم بعضی موقه ها دور میشیم گول میخوریمو... اصلا مثل بابا غربی آمریکایی نمیدونیم بعضی موقع ها اقدر بی حساس میشیم که میپرسه عراق کجاست بعد این نمیدونه اصلا عراق کشوره چیه حالا گرداگردمون یه کشور چند کشور مسلمان باشه حتی با ما بد باشن ما با دولت بد باشیم کشتاره آقا کشتار ناس خلق الناس باید حساس بود چرا قلب من نمیزنه براشون