اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۵۵۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

sgrg

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۵ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

 دیروز هم که تو راه بودیم سوار ماشین که برویم حرم مطهر شاه چراغ (ع) تو راه تو ماشین داشتم  میگفتم و فکر می کردم که این همه ماشین روانه و جلو میره کار و نمیخواد مثلا 24 ساعته دستت روی بوق ماشین باشه و هی بوق بزنی بالخره راه بازه جاده دراز و ماشین ها حرکت می کنند ولی اگه ما  از باطن افرادی که سوار ماشین هستند با خبر می بودیم چه!!! یه سری مثلا گل و گوسفند و گاو پشت فرمونه ماشین نشسته اند بوق براشون نمیزدیم هی؟؟ لذا اینه دیگه.

تو حرم هم یه کاری کرده بودم که بهم نچسبید و حالم خوش نبود اصلا یه دعوایی چیزی کرده بودم که حتی به خاطرش کارهای بد دیگری هم رخ داده بود و عذر و اینا رو خواستم و دیگه تو نماز هم داشتم به این موضوع توی حرم فکر می کردم که  آقا ما یه ذکری رو حالا داریم میگیم و این دکر در نماز که میخونیم ثبت میشه در تاریخ هم ثبت میشه و فرشته ها خود خدا و همه ناظرند از در و دیوار حالا که خدا ممکنه مارو ببخشد و بیامرزد و یا پاداش بده حواسمون باشه که همین الحمدلله رو که میگیم تو نماز مثلا با خلوص نیت بگیم چون شاید که البته خدا ناظره و در آینده میخواد چیز کنه خدا حالا که داره ثبت میشه بهتر و با توجه تر بگیم.

aaaaaaaar

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۴ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

وقتی حدیثه که یک ساعت فکر کردن برابر یا بیشتر از هفتاد سال عبادته خودش کلی حرفه یکی ایش اینه که عبادت باید عبادت باشه و پشتوانه داشته باشه در راستای اینه در مورد معنای آیات و روایات و دعا ها بحث شد گفتم در مورد چی جمله بسازم گفتم ((قل هو الله احد)) هینطور خدا گفته من احد هستم و شما هم حالا بگید این رو((قل)) و ما رو رها کرده خوب من چی بگم؟؟ چی بگم که نشون بده و ثابت کنه بر خودم که خدا احده؟؟ جز این نیست که باید تفکر کرد امما قبلش نه تو نماز!!!

لذا من که نفهمیدم چه خبره 4 تا جمله از تفسیر باز کردم به عنوان تقلب بگم:

1-خداوند احد است چون شریکی ندارد

2-احد است چون زیاد تر نمی شود کثرتش

3-اگر برای خدا احد دومی فرض شود باز خود خدای احد است

4-احد کلمه ای فقط مخصوص خداوند است

خوب چهار جمله رو بیشتر نتونستم پیدا کنم و بقیه اش فکر کزدن، فکر کردم که اگر خداوند احد نبود نظم جهان به هم می ریخت و هر کس ابراز و احساس خدایی می کرد حالا ما ضعیفیم ولی فرشته ها فرمان خدا رو نمی بردند و تسلیم نبودند و ذکر مثلا نمی گفتند و فرمانروایی می کردند در صورتیکه اقدر اینا مطیع خداوندند در نظم جهان که ما هم می تونیم در این صورت به خدا فکر کنیم و بشناسیمش و در عالم و جهان تفکر کنیم در فرشته هایی که نمی بینمشان!!!

بعد بر می گرده به اینکه خداوند احد است خوب چرا میگی احد خوب ما بلاخره یه موقعی به دنیا اومدیم حالا با توجه به ایمان مختصرمان خداوند داشته چه میکرده قبل از مایی که معنای وجودی داریم و می تونیم مثلا فکر کنیم کار کنیم و ترجمه کنیم و معنا ببخشیم و مهربانی کنیم و... و فرشته ها ما رو میبینند و در خدا فرو میروند اینکه آقا ما که نبودیم چه طوری خدای احد حظور داشته و آیا مثلا اولین چیزی که خلق کرده چی بوده و مال چه زمانی قبل از تاریخه! آیا از ساختن و آفریدن موجوداتی مثل فرشته ها پشیمان است!

خلاصه بر میگرده که این احدیت برای ما معنا نداره چون خدا بالاخره یه چیزی رو آفریده پس خودش چی و اگه به ذات خدا فکر کنیم حدیثه خطرناکه ولی می تونیم به خودمون فکر کنیم که! که اینکه ما که مثل خدا نیستیم و این همه آدم اومده یکی اشم من.

من که احد نیتسم ولی خدا هست اینم نتیجه در خود فکر کردن و به خدا رسیدن

baqa5t

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۳ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

الان داشتم تلوزیون یه مقداری سفر رفتن کربلا برای اربیعین رو می ذاشت بعد گفتم چطوریه این برام.

اینطور بگم که سفر کربلا رفتن همیشه دشواری هایی رو داشته در هر دوره ای یه دوره ای اصلا با خاک حرم رو یکسان کردند ، همین امسال تا چند وقت پیش در سامرا سفر عتبات، شهید دادیم. و اصلا دشواری رسیدن برای رزمندگان دفاع مقدس و جنگ 8 ساله به اندازه ای بود که شهید شدند و مستقیم رفتند و شعارشون باقی موند خوب که برسند به کربلا از اولشم هدفشون یه چیز دیگر بود تا مثل ما گرفتار دیدن ظاهری باشیم و میگم ظاهری چون من که کربلا رفتم فکر می کردم به حد بینهایت احساساتم میرسه خوب تفضل زیادی شد که خودمم خبر ندارم ولی اگه به حال کردن و بردن لذته چه بسا روضه هایی که رفتم و گوش دادم و خوندم و داد زدم که حالم بهتر تر بود از توی صحن پس به حالش نیست چنانچه ممکنه تو گرما حالتم گرفته بشه!!!

الغرض اینکه داشتم میگفتم به خودم که اینا پس چرا میروند حرم!!! چه طوریه پس حالشون اینا که دلشون می تپد برای کرب و بلا اینا یعنی از همه بریدند و سیرند و آرزوی دیگری ندارند در زندگی جز صحن و سرا رو ببینند و این همه مداحان که خوب می دونند و دارند ادعای دروغ که نمیکنند که کربلا رو از امام رضا(ع) و خدا میخوانند حدس زدم اینا از زندگی شون سیرند و وقتی میگه کربلا میخوام دیگه براش مهم نیست که شهید بشه در راه کربلا امنیت راه و جاده در صورتیکه من اگه حالم خیلی خوب باشه برام مهمه و میگم که اگه شدیم که شدیم نشدیمم نشدیم و آرزوم نیست مثل اینا شهید بشم و این از حال خوبمه که دوست دارم برم کرب و بلا ولی در حال حاظر می ترسم اصلا که رفتیم و به هلاکت رسیدیم چی؟ چون شهید که حسابمون نمیکنند الاعمال بنیات تازه اگه شهید هم بشم در راه کربلا باز مشکل دارم و آرزوی اول و آخرم اصلا نیست که برم شهید بشم در صورتیکه این مداحا سیمشون چیزه اینا قصدشون شهید شدنه فکر کنم در این راه کربلا و برند و اینطور بشه و چه سعادتی اصلانم نمیترسند حتما!


gw4t

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۲ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

خداوند بارها در قرآنش متذکر گردیده که آیا تعقل نمی کنند پس اینطور نیست که ما آماده خور باشیم و روی فکرمون مثل ریاضی کار نکنیم و هرچی ریختن تو کاسه همونه بلکه باید فشار بیاریم روی خود تعقل کنیم آموزش ببینیم فرو بریم در افکار و اینا و اما بعد...

اینطوریه بعدش که میخوام بگم که آقا در مورد این که در نماز مثلا به معنی توجه کنیم یه حرفی چندتایی زدیم که همین تعقل و حظوره که معنا میبخشه و ما رو بالا می اندازه حالا من دوست دارم از اذکار خدا و دعا ها نتیجه بگیرم و خدا رو بهتر تر بشناسم و جلو برم شما توجه کن که شاید آقای دولابی می فرمودند در مورد ذکر لا حول و لا قوه الا بالله که یعنی ظاهر و باطن که انرژی باشه از خداست پس ما چی داریم خوب این یک نتیجه ی خوبیه حالا من نمیخوام نتیجه ی بالا بگیرم میخوایم یه آیه یه جمله دعا در نظر بگیرم باش جمله بسازم مثلا برای چی شما میگی خداوند ارحم الرحمینه؟؟ زیرا مثلا حالا من جمله مو با ((زیرا)) این سبک از گفتاره که اقدر بیشتر فکر نکردم ولی میخوام باز خدا رو پیدا کنم در زندگیم و باهاش دوست بشم و بشناسم و حسش کنم و خوبه بچه های زیر دبستانی یا دبستانی جواب بدند که فطرت پاک و زیبایی دارند باهاشون در مورد این جمله که چرا مثلا خدا ارحم الراحمین هست یا جمله بساز با ارحم الراحمین حالا نه همش ارحم الراحمین ولی میبینی خیلی جمله میشه ساخت و خدا رو پیداکرد باز و دید حتی.

1) خداوند ارحم راحمینه چون از همه بیشتر منو دوست داره (بیشترین کسی که قدرمو میدونه ها نه که بالاترینم)

2)خداوند ارحم الراحمینه چون گناه کردم و حتی احساس گناه کردم و حتی توبه نتونستم بکنم و حتی اصرار کردم ولی هنوز در خدمتم

3) خداوند ارحم الراحمینه چون هوامو داره و نمیزاره خوار بشم زود میبخشه

4) خداوند ارحم الراحمینه چون باهامه ولی من باهاش نیستم.

5) خداوند ارحم الراحمینه چون اقدر مهربونه که 24 ساعته هوامو داره گرجه من به یادش نیستم.

6) خداوند ارحم الراحمینه چون میدونه من چی میخوام و بهم میده و نعماتش رو قطع نمیکنه و از همه مهربون تره.

و.........

و میشه ساخت جمله شاید شما بگی حتی ربطی نداشت به این صفت ولی این مهم نیست این مهمه که خدا پیدا میشه.


tdden

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۲ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

همبن که داشتم می گفتم که به معنا توجه کردن و به اندازه ی درک و فهم معنی آیه و ذکر و دعا هست که معناشو بفهمیم که شاید معرفت میره بالا و نادون هیچی نمیفهمه میگه خدا کی هست که غفوریتش معناشو بفهمه بفهمه که عادله داره حکم میده و میکنه و بفهمه که رئوفه و ما همین که بفهمیم و داریم عربی میخونیم مطلب رو همین که توجه داریم خیلی خوب میشه نمازمون اما اینکه پس اگر اینطوره که ما می فهمیم چرا خداوند زبان دانستن زبان عربی را واجب بر کل مردم دنیا نکرد خوب شاید شما بگویید مسلمان ها در اون صورت جنگ و جهاد برشون واجب میشد میبینی نه خدا رنگ وزبون های مختلف رو آفریده همینطور که این رو قبوله و سنت خداست این اینم که یارو دین مسیحیت داشته باشه ولو شکسته خدا قبولش داره ولی دین نزد خدا اسلام است ولی باز مجبور نکرده اصلا  خدا که باید عربی بدونید و ما مثلا در عرب کلی دعا داریم وگرنه زبان عرب رو نداشتی نمیتونی دعا رو بفهمی و ترنسلیت کنی به فارسی و نماز فارسی بخونی مثلا نه نمیشه.

لذا اینو هم داشتم فکر می نمودم چون که بعد نماز این فکرا به سرم خورد و خلوت کوتاهی داشتم داشتم ذکر تسبیحات می نمودم و میگفتم که مثلا الله اکبر گفتن شاید باید در این دکر همینطور پیشرفت کرد و فهم انسان در این 34 مرتبه بالاتر بره (از نظر فهمی) اما الحمدلله ذکر فهمی ش ملاک اصلی نیست ذکر یاد نمودن نعمت ها شاید ملاک باشه و نماز هر ذکری توشه و نمشه نظر داد نماز طرف باید چگونه باشه و ملاک چیه ولی خوب باید بیدار بود و زنده که یه کاری صورت گرفته است و یه تغییری داره رخ میده واینطور نیست که ما 4 تا ذکر از حفظ کرده باشیم بخوایم حالا طوطی وار مرور کنیم باید عوض شد و به هوش بود کلن کلا.


fssava

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۱ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

وقتی شرایط انسان سازی نیست وارد حتی میبینی که زنه شوهر داره ولی مورد تجاوز شوهرش قرار گرفته در صورتیکه حلال اند برهم و همش که احکام اینکارو بکن اینکارو بکنم نیست منم خبر ندارم باید چه شرایطی داشت حال یه نفر رو با چشم دل که دیدم اینطوری بود!!!از گناه ماست شاید به خاطر اینکه  مرده خیال  خامی داره که اینطوری شده در مورد کسی


iots 5

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۰ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

http://www.badrossamaart.com اینم وب سایت آقای بدر السماء که نمیشناختمشونما که اینطوری شد داشتم دنبال تصاویر طبیعت بودم بعد دیدم یه چندتایی حوصله م سر رفته بود بعد این شد که رفتم تو سایت بینگ دنبال تصاویر تمثالی بگردم چون تمثال بهشت رو که سرچ نمودم چیزی عایدم نشد خلاصه این وبسایت رو پیدا کردم که تصاویر حتی بعضی ش غالبا توضیح هم داده و سبک کار و نمیدونم شعری چیزی زیرش نوشته شده با کار بسیار زیبای این ها که آدمو جدا میسازه و ذهنیتی از بهشت مثلا یا عالم بالا توی ذهنش ساخته میشه که زیباست و ماگیری دیگه.

 

چندتایشون رو دیدیم و میخوام برم ادامه بدم دیدن تصاویر رو مثلا در تصویر زیر این پرنده ها خیلی قشنگن و من دلم میخواد ببنیم این پرنده است اسم خاصی داره و سبک خاصی هم هست.

کار خیلی زیباست و چنانچه بقیه اشون هم هینطوره.


fgddsy5

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۹ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

بازی dangerous dave2

'گذاشتمش توی سایت بازی هام:www.resuminggame.blogfa.com

دیروز و امروز باز با بازی های دیگری آپم

این بازی دیو2 نیاز به داس باکس داره

آموزششداس باکس رو تا حدی دادم اگه یه کم داس بلد باشی و عرضه داشتی یا به یاد قدیم افتادم میشه بازی کرد!!!

بعد به حظور شما که عرض کنم بازیه رو نگرد که چکش کنی از کی بازی می کردم از دبستان!!

اون موقعا بابام توی اداره شون با کامپیوتر کار می کردند راه کامپیوتر و بازی زود باز شد

هنوز پنتیوم 2هه رو داریمش

شک ندارم پشت کامپیوتر با هم بودیم چون صحنه ی دلخراش کشته شدن دیوید رو که من باشم که داشتم بازی می کردم و میسوختم به حسابا رومو میکردم انور و این نشانه ای بود مختص زمان خاص سوختن و اینطوری بود که ما با شمایی که نمی دونم کی بودین ارتباط میزدیم که ای بوبای خارجی هک کنند سیستم مخابرات ما خودمونیم پشت سیستم نه اینکه ربات باشه و چقدر تلاش الهامتا می کردم که اثبات کنم من علی هستم و داریم بازی میکنیم و اون موقع کامپیوترا زیاد بود آخرش نفهمیدم که ما با هم بودیم یا نه دوربینه رو خدا وکیلی ندیدم از نزدیک چیه.


tregsfg

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۹ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

و وقتی که امام می فرماید آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند یعنی چه یعنی دستشون توی یه کاسه هست ارواح حالا نگیم بد و شیطانی هر چی که هست بالاخره یه جایی می روند یا نه اگه خبیث و گنهکار باشند ارواح ما مسلمونا پس ا م ریکا نمی تواند غلط کاری کند اشتب مشتب تو کارش نیست شاید استدلال درست باشه خیر؟؟  ولی ما میتونیم که... و راه حلش اینه که گناه کنیم مثلا..همین دیگه....ما نه ما مسلمونیم یعنی حالا خیلی  از ما ایرانی ها بمون بگم مسلمان چیزه ابهتش میاد پایین این خیلی بده آره ولی ما می تونیم گناه کنیم و گناه برامون معنا داره اونا از ترس آبرو بعضی موقا کارایی نمی کنند ولی هر عملی می کنند و توجیه ای دارند آمریکایی به نام ازادی مثلا بعد بگو گناه نکن خدا هم برای گناهشون نیست که این بلا ها سرشون خواهد آمد بلکه برای بی خدایی و کفران و کفرورزیشونه که خدا رو قبول ندارند چقدر تو قرآن تاکید شده که چون یوم الحساب رو قبول نداشتن صحبتش با اینا سر اعتقاده مثلا و نه گناه گناه برای همه پیش میاد و این همه میگن گناه نکن برای غیر متقی و مومن که نیست که فاسقه فاسق دیگه گذشته اگر برنگردد برای اینه که مدارج بالا رو طی کنه و باید طی کنیم همه توبه را بالاخره تا تازه شروع کنیم... بله بابا جون...

و لازمه ی اعتقاد و اعتماد به مثلا روز جزا اعتقاد به اوله و اولش اعتقاد به خداست .

wwety

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۷ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

الان دوباره مثل دیشب نماز شب که گفتیم که اگه تجسمی نشد حتما چیز بخونیم ینی بر ما اه عاشق و دوستدار خداییم و دنبالشیم دیگه چه برسه ادعای خدایی گری واجبه و دعای فرج رو خوندم و میخوام در مورد آقامون و دعا کردن چند خطی بزنم بر تحریر قلم. اینکه آقا اینجوری شروع کنیم که این ما میگیم آقا بیا مثلا اگه بگیم و خود آقا بیشتر منتظر خیلی منتظر امثال ماست دیگه که خودشون بیان زیر پر و بال بگیرند و بیان جلو بکشند و دست رو دست نزارند تا مقدمات فراهم بشه ما اسممون منتظره وگرنه چه طوری کسی که امامشو نشناخته میتونه منتظر باشد؟؟؟ خیلی سخته تازه اگه ببینیم که خارق عادتم نیست مخصوصا تو کار و سرنوشت دست خودمونه این دیگه سختر میشه کار و آقای فاطمی نیا هم تو محرم امسال از شبکه ی 1 صبح یه روز گوش میدادم گفتند که ما علما رو که میبینیم باید به پاشون رو ببوسیم حالا در نظر بگیر امام حسین کشتن در قلوب خود چه گناهی است و اینکارو که من شخصا نمیکنم در مورد علما که پاشون رو ببوسیم امام رو دیگه در نظر بگیر راحته که دروغگویم مخصوصا الان که فضای ظهور و انتظار خیلی کمرنگ و فضاسازی بیش از حد بدون کارشناسی خوب شده و بدم شده جوانان دیگه مجلس اهل بیت نمیرند مسئولان این مجالس با شکوه رو برگزار نمیکنند هزینه های فرهنگی با بحران اقتصای کم شده برای این مجالس و خوبی اش اینکه بالخره مدعیان کمتر شدند مدعیان ظاهری ها وگرنه ما همه مدعی دروغین امام زمانیم و چیزی که آیت الله بهجت من برام عجیب بود تا حدی حل شد که دعای فرج رو تاکید داشتند ((البته دعایی ککه ر همه ی اعمال ما تاثیر بزاره  برای به هلاکت نیافتادن)) این چه دعایی است که چنین شرایطی داره؟؟ ینی ما امامون رو بخوایم و تبلغات دروغ میگه چرا؟ چون امام خمینی خدا رو شاهد گرفتند که خدایا تو شاهد باش(یا شاهد باش  یا چیز دیگری بود یادم نیست)) که مردم این زمان ما از کوفیان با وفاترند. خوب چیز عجیبه ؟؟ با این تبلیغات ما اصلا همه سلمان و ابوذریم در صورتیکه اینطور نیست دید صدا و سیمایی نیست امام خمینی(ره) چه شرایطی داشته اگه از من می پرسیدی می گفتم بله خیلی یعنی دید مثبتی داشتم نسبت به مردم که باوفاتر از مردم کوفه ایم ما نه بابا چرا اقدر کلاس بیاد پایین نه مردم ما این راهپیمایی ها و نماز جمعه ها(من عقیده ام این بوده با مثبت اندیشی صداسیما عقیده ام این بوداا) که ما اصلا از یاران امام حسین (ع) هم با وفا دارتریم بابا یا اما خمینی(ره) دستمون انداختی؟؟!!! بله حالا میبینیم در این شرایط شایدتم هنوز بعضی ها نفهمیدند من با این سخن امام بیدار شدم و حالا نه بی بی سی راست میگه رادیو فردا جلوی مردم رو نمیشه گرفت و نظام روی آبه.معلوم نیست امام زمان بیاد پس چرا نور آبی و زرد و قرمز از صورت آقا امام زمان نیست بیرون اصلا بعضی ها میگن آقا نورانی نیست بعضی ها زیبایی شناسیشون غربیه از علما میگم ها وقتی امام ظهور کرد اول بدبختیه اینطور نیست که در این شرایط بهتر از آینده هست و بیا آقا دیگه آقای نجابت هم به ما که این همه میگیم آقا بیا آقا بیا میگفتند که بیاد که چی بشه که مثل بقیه اماما کشته بشوند؟ خلاصه ما یه آقایی داریم که بیشتر از ما خودمون رو میشناسه خیلی بیشتر و هوامو دارند و با خبر ترند و بیشتر از ما انتظار هست که به راهش باشیم و قربونش بریم در صورتیکه اصلا اینطوری نیست جان ما فدای امام حسین نیست ما وقتی میگی یابن الحسن دروغ میگیم دلمون نمیسوزه آتش نمیگیریم درصورتیکه مدعیان واقعی اینطوری نیستند دارند از داخل میسوزند.

بعد یاد این می افتم از بیانات آیت الله بهجت در کتابی اما قبلش بگم که مثلا امام زمان رو اگر ما ببینیم شاید نشانه ی خوبی باشه ولی شق القمر که نشده که تضمین داده بشه ما بهترینیم یا تا آخر عمر دیگه تمومه کار و بلکه شاید نشانه ی بدی باشه که تازه شروع شد اصلا و نه بدبختی باز یعنی چه بسا فرج ما درش باشه بلکه مسئوله طرف حالا دیگه شاید مخصوصا که شناختن امام زمان سختر از دیداره یعنی بر حسب مصلحت فکر نکنم امام زمان کارش این باشه که هر کی دیدار میکنند رو معرفی کند خودشان را و این معرفیه خودش یه عمری ممکنه طولش باشه بعنی چه یعنی باید لیافتسو داشته باشی والا اگر همسایه شون هم بشی تا خدا نخواد نمیشناسیم(ظاهری ها وگرنه قلبی هم هست!!!) حتی سلام میکنی ها نمی فهمی کین مثلا باید غریب بشی و همه تنهات بزارند و توی شرایط سخت قرار بگیری و از همه ببری تا خدا به دادت برسه  (میخواستم بگم امام زمان به دادت برسه ولی دیدیم که قوانین الهی است مثلا یه دلیش این بود که گفتمه خدا که قوانین برای خدا تعیین نکنی اینو میدونیکه  که اینکارو کردم چرا ندیدم و دوم با خدا طرفیم و...) و شرایط دیگری که مصلحت رخ بدهد بالاخره بشناسی شون علاوه بر دیدن ایشان و امام زمان خیلی متواضعند اصلا اینطور نیست که ما بتونیم با نوشتار و از روی خیال فکر نکنم بشه کاری کرد با این فضا سازی ها و فضای آلوده ی بد مهربانی جایی نداره در دل ما و مردم که توضیح بدیم آقا مهربونه متواشع و متخاشع و سر به زیر و ...

اما بیانیه ایشان(آیت الله بهجت فومنی(ره)) که: "لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر(ع) تشرف حاصل کند بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه(ع) برای او بهتر از تشرف باشد؛ زیرا آن حضرت می بیند و می شنود و عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است و زیارت هرکدام از ائمه اطهار(ع) مانند زیارت حضرت حجت است."

و الان (بعد از این مطالب که با خوندن مطالب) یادم اومد اینکه آقا ما که گفتیم که در آینده فضا آماده تره برای ظهور و اینطور نیست که الان خوب باشه و اینا آیا برای آقای هاشمی رفسنجانی الا موقعیتش خوبه؟ نه می بینی که مردم آینده به درک و فهمی می رسند که در عین همه ی فتنه ها یا از دست جونش حتی یا علمشون و فضا بسته تر از الان و اسارت بیشتره تصمیم میگرند آحاد بیشتری در مقابل فضای امروز تعداد اکثریت می بینند به سودش آقا بیاد بعد فضا فراهم و آماده میشه اینطور نیست که دلشون بسوزه و برای خدا همش باشه برای خدا هست ولی مثل جوانان عاشق ما که پر پر شدند نیستند برای اصلاح البته در این دوره زمون تک و توک هستند که دلشون برای امام زمان تنگ بشه و بسوزه ولی واقعیت اینه که زود آقا دلشون رو تو دست میگیره و فشار دوری رو حس نمی کنند نه مثل ما باشند که با گناه همراهند و جوان سر به راهی اند

 و علاوه بر این شما درنظر بگیر ماموران گمنام حضرت امام رو اینا واقعا با امام زمان در ارتباطند حتی اگر قلبی نشناسند که شناخت چقدره در قلب من حدودا نمیدونم و حدودش رو نمی دونم ولی اینا ظاهری هم بشناسند اگر یتی میخوام بگم تردد افراد حالا من حیطه ی شناساییی جنی و شیطانی رو خبر ندارم که چقدره ولی امام زمان رو میخوام بگم میشناسند که تردد و دیدار رخ میده وگرنه باور بفرمایید نمیشد اگر امام زمان رو نمیشناختند میکشتنشون ماموران گمنام امام زمان و شرایط تو کشور ما الحمدلله برقراره حالا من نمی دونم آقا چه طوری در مراسم حج شرکت میکنند و پیاده و طی الارض اما گفتم که اگه خدا نخواد که میخواد نمیشناسی م.

و باور بفرمایید من نمی دونم که مراجع عظام تقلید مثلا آیت الله مکارم حفظه الله و آیت الله خامنه ای (ره) امام زمان رو چه طوری ظاهری یا حتی تجسمی مشاهده می کنند من نمیدونم شما هم شاید مثل من بی خبر باشید ولی چیزی که هست مثلا من تمی دونم که آیت الله خمینی کبیر آیا برای گفته هاش مشورت می کردند با امام زمان در انجام امور هنوز معلوم نیست برای ما و حدش ولی اینو بگم که اینطوری تعریف می کنند بزرگان که بدونیم که مثلا میگن که آیت الله کمره ای (ره) زیاد دیده شده که در خلوت با کسی صحبت می کرده اند بعد غذا که براشون می آورند می دیدند کسی حظور ندارد!!! و یا بابا بزرگم جدا از این حرفا و خارج از شوخی  به جز اینکه نمی دونستند که با امام امام خمینی بحث و مشورت کردند طبق  آخرین بارهایی که پیششون بودم جهرم اینم میگفتند  که آیت الله فخر(ره) آب نمیخورده که مثلا موقع سخنرانی آب میارندا(جدای از بحث محض چیز.)

koi98i

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۷ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

((بسم الله الرحمان الرحیم))

اینکه هرروز یه دو تا دونه ای حدیث ثبت نام کردم که بیاد برام و واقعا به حدیثش می ارزه خوب و علاوه بر این خوبه که عادتا یه نفر برام اس ام اس میفرستند و تنها نیستم و درمیام و غیره که مفیده که خیلی هم کشته و مرده اش نباشم  منظور چیه منظور اینه که اس ام اس که کسی به جز تبلیغات و خانواده معمولا به مو نمیده حالا برام تعجب نداشته باشه و عادی باشه وضع و کشته و مرده ی و له له نزنم برای انتظار اس ام اس یه همچین چیزایی یه کی رو داشته باشم که منتظرشم برای فردا تازگی نداشته باشه آخه چی بگم؟ ای بابا

امروز در مورد گناه نوشته م و توبه یادمه هنوزانفاقا اتفاقا اتفاقا یه حدیثی برام سند شد یعنی دوتا حدیث یکی اش این بود که:

حضرت علی(ع): ترک گناه آسان تر از در خواست توبه است.حکمت 170

بعد من یاد قبلانام افتادم که در مورد این حدیث این فکر رو داشتم و الان یه فکر تازه کلی تلاش کردم که یادم بیاد نظریه ی قبلیم چی بوده که قبلا این حدیث زیبا رو داشتم ولی الان حالا  کدومش رو بگم؟

قبلانا که گناهام بیشتر بود و درگیر نفس بودم میگفتم (طبق چیزی که تلاش کردم یادم افتاد اینکه.) آقا اینطوری فکر می کردم که ما که نمیتونیم (خدایی نکرده) گناه نکنیم و سخته(به سختیش فکر میکردم) حالا خدا راهی پیدا بشه و توفیقی که گریه و توبه کنیم و راحت بشیم تا بعدا دیگه گناهی نکنیم.

حالا که نمی دونم دور شدم یا از خدا یا از گناه می گفتم امروز که اگه حتی نمیتونیم توبه کنیم یه راه آسونی هست که گناه نکنیم!!!

نمی دونم الان منطقی ترم یا نه آخه بچه گریه میکنه مبدا میلشم زود عوض میشه راه 100 ساله رو که شمر شده خودش نوجوان و تا حدی جوان در عرض گریه ی چند ثانیه ای طی میکنه و مدام عوض میشه.

و حالا که اینا رو گفتم یاد چی افتادم یاد این افتادم که در آخر الزمان مردم به حیوانات کار قبیح می کنند بچه ها موعظه و آخوند میشن و روی منبر میرند و مرده میره بیرون ایمان داره بدون ایمام برمیگرده و شما الان شاید دارید میگید استغفرالله و شاید خبر ندارید این روایان در مورد ما مسلموناست که خوبان ما اینطوری میشه که ایمان دارند و ایمانشونو از دست میدن بر میگردند طرف میگه چرا به زن ظلم کنم با حیوان میکنم نستجیر بالله بد بین نیستم به شما میگم اینکه اقدر فتنه درست میشه و میگم در بین ما هنوز کاملا رخ نداده وضع اینچنینی و....چرا اینو میگم؟ چون روایته که وقتی دیدی که فلان شد یعنی انقدر واضح هست حالا ما بعضی موقع ها بدتر از اینا میشه و نمی بینیم حالا اینو هم باز کنم ما باید آدم های بد و جنایتکار هم ببینیم و در ذهنمون باشه مثلا اعدام طرف رو بچه ببینه کلی تاثیر داره تا ول باشه جنایتکار و با بچه دوست و گولش بزنه و ببینیم تا در خاطراتمون خدا خواست راهنمایی مون کنه یاد این افراد ما رو می اندازه واز خطر نجات می دهیم برای اتممام حجت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حالا که فضا بد شد البته قبلش میخواستم و تصمیم داشتم یه چند تایی از این حدیث روایات رو که برام فرستادن به شما هم بگم:

امام صادق(ع)هیچ عاملی برای نزدیکی به خداوند مانند اجتناب از گناه نیست. کافی ج 2 ص 80

حضرت علی (ع): ترک گناه آسان تر از درخواست توبه است.حکمت 170

حضرت علی(ع):همانا پرچم مبارزه را فقط افراد بصیر و با استقامت و عالم به جایگاه حق، به دوش می کشند.خطبه 173

امام صادق(ع):خدایا بصیرت را هنگام در هم ریختن امور بر اثر فتنه ، نصیبم بفرما.کافی ج2 ص592

جناب سلمان از رسول خدا (ص) نقل می کند که حضرت فرمودند:هرگاه بنده ای باطن و درونش را اصلاح کند،خداوند ظاهر او را اصلاح می کند. و هرکس باطن خویش را ضایع و خراب سازد،خداوند ظاهر او را ضایع و خراب خواهد ساخت. بحار الانوار ج 43 ص 46

امام علی (ع) در مورد سلمان فرمودند: خداوند به او پاداش خیر دهد، به راستی که او کجی ها را راست ، بیماری های (قلوب) را درمان و سنت پیامبر(ص) را اجرا نمود. او فتنه ها را پشت سر گذاشت و با پاکدامنی از دنیا رفت.خطبه 228

امام کاظم(ع): انتظار الفرج من الفرج.انتظار فرج خود گونه ای از فرج(و موجب گشایش امور برای منتظر) است. غیبت طوسی ص 457

و...

jujo9u

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۵ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

الان حدودا 10:45 دقیقه ی صبحه دوم دی ماه نود و یک هستش و من دارم می نویسم خلاصه آقا اینو داشتم میگفتم که آقا ما یه دوستی داریم که خیلی هم نمیشناسمش و نمی بینمش از دوستان پدر ولی چون من نظر خوب دارم البته خودش خیلی گل هست و مرد بزرگیه ولی من نظرم بش خوبه و چند گاهی میبنم توی فکرمه و میدونه مثلا من چه فکر میکنم. گفتم مرد هستند ایشون و ایراد شرعی نداره و من بازگو نمیکنم شاید روزی یه سری داشته باشیم و منم دوست ندارم شما بشناسینش و اصلا بعضی موقع ها میگم شاید این دوست نیست که میاد توی ذهن من (نمیگم دشمنه میگم ایشون خودش نیست) یعنی چه؟ یعنی میگم اینکه ایشون نیست مثلا شهدا هستند که اومدن به شکل ایشون و بهتر بگم من خیالانی شده ام شاید حالا خیلی ارتباط قوی نداریم و منم نمی دونم با اولیای خدا چگونه ارتباط برقرار کنم ولی میترسم که بام شوخی کنند آخه ما که شوخی نداریم ولی اینا رند هستند محض همین مثلا من بابا بزرگم رو درنظر نمیگیرم در ذهنم تا باش صحبت کنم گرچه ایشان را قوی میدونم ولی روش تربیتیم این نیست مخصوصا من بچه ام شاید باهام در عالم رندی بازی کنند و من استاد خاص ظاهری رو پیدا نکرده ام با این وجود که هیچی در دست من نیست و یه روایتی فرستادند در موبایال که میگفت که آدم های دنیا مانند عروسک (حالا من یادم نمیاد عروسک یا آدمکی چیزی بود) هستند که بازی داده میشن (توسط کی؟ در موردش حالا صحبت می نمایانم مختصری) اینکه آقا مام به خودمون میگم با خیالات بازی نکن مثلا مخصوصا اگه زنی بیاد توی ذهنم میگم بابا (جمله ی بزرگی میگم ها توجه کنید) میگم با خیالات زندگی نکن با خدا زندگی کن، یعنی کار نداشته باش به زنه که واقعا خودش مثلا اگه بازیگری بیاد کار نداشته باش خودشه یا نه و پیش نرو بیش از این که خیالاتی میشی حتی اگر درستم بر فرض باشه کار به کارشون نداشته باش با خدا باش.

حالا اینجا رو داشته باشید یه جمله ی زیبای دیگه که یادم اومد امروز از خودم داشتم فکر میکردم این بود که امروز صبح قاط زده بودم یک ساعت اشتباهی زودتر رفتم مسجد یه دو روزیه دوباره شروع کردم صبح میرم مسجد داشت بارون هم میومد خوب مسجد بسته بود و راه هم طولانی نبود که ولی حاالا ما رفتیم دیگه و چی شد؟ این شد که آدما نمی دونم بیشتر در دقیقه اشتباه میکنن حاظر بشن سر قرار یا در ساعتش که مثلا یک ساعت دورتر یا زودتر بیان ولی این جمله ی زیبام نبود این جمله بود که داشتم تو راه تیرآهن و از اینا میدیدم برای ساختمان سازی بعد گفتم که من این تیرآهن ها رو که چیده بودند و کنار خیابون گذاشته بودند گذشته از قیمت بالایشون خیلی دوست دارم چرا؟ چون خونه ام باهاشون ساخته می شود!!!خونه ی خودمون

خوب داشتیم میگفتیم آقا با خیالات زندگی نکنم (مخصوصا با زن خیالی آمده در ذهن[) بلکه با خدا زندگی کنیم و کار به کارشون تداشته باشیم و امید اس در این صورت گمراهی حالا با بشیم یا نشیم!!!(بستگی داره خوب)

خلاصه آقا امروز در مورد نور علی هم صبح نوشتم بعد رفتم اشتباها مسجد[(اشتباه در زمان رخداد نه در عمل رخداده) اینکه آقا دیدم کنترل میشیم و مثل آدمک ها هستیم حالا اینا جن هستند؟ یا روح هستند یا شهدا هستند؟ کی اند اینا داشتم به همین ها فکر می کردم و دوست پدرم که این آیا با جن مثلا فکر منو میدونه یا با روحی چیزی یا شیاطین مثلا به همه مشکوک شدیم غیر از خدا هیچ کس نبود!!! آقا خدا رو در نظر نگرفتیم یعنی به اندازه ی یه روح سرگردان خدا به این افراد نزدیک نیست که منو تو چنگ خودشون بگیرند؟ مخصوصا ما که از خدا دوریم و بزرگان گذاشتنمون قد خدا. یعنی اصلا کلاس خدا رو پایین آورده بودمااااااااااااااا...

koikjujhu

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۴ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

یادمه تو فیلمام گفتم حال و احوالم دست خودم نیست امروز نمیدونم چه کار کردم که دلم باز شد البته من زیاد بیرون نمیرم ولی امروز یعنی دیشب شب یلدایی رفتیم یه خورده خرید و گشتن ولی باز میخوام بگم به دو نکته یعنی دو کار کرده ام و حال معنوی ام که شیاطین نمی دونم می بندند و گرفته میشه و نمیتونم کاری کنم و افسرده میشم و حالا نه  گناهی چیزی کرده باشم ولی انگار دست من نیست احوالم و گفتم باید برام دعا کنند دیروز همینطور شدم یه روز که یادمه اینطور شدم قرآن خوندم و باز شد احوالم وگرنه اگه حالم خوب نشه نمیتونم اصلا تمرکز کنم دو صفحه کتاب بخونم یعنی ترجیه میدهم که بخوابم الانم امسال که توفیق نشد بریم دانشگاه دوباله و رفتیم مسافرت و فیلم گرفتیم و اینا نتونستم برم داتشگاه اینم از این ولی اگه حالم بسته باشه ترجیه میدم بخوابم تا بیدار باشم و دیروز هم یعنی دیشب که میخواستم بخوابم نه امروز صبحه دیشب که میشه شب یلدا پریشب خلاصه حالم گرفته بود دو کار کرده ام که رحمت الهی باز شد حالا نمی دونم دقیقا کدومش ولی حدس میزنم به خاطر این درب رحمت باز شد که نوحه هایی رو داشتم دوتا سیم گذاشتم توی گوشم و خوابیدم و همین منشاء کار بود اگرچه خوابم نمیومد و زیاد خوابیده بودم در روز ولی تا خود صبح بیدار بودم و بالخره حالم عوض شد با گوش دادن نوحه در رختخواب و بهتر شد تا جایی که رغبت کردم و میلی که نداشتم که فیلم های خودم رو که گذاشتم رو نگاه کنم خلاصه رغبت ایجاد شد و چند تا فیلم هایم رو هم نگاه کردم و منی که حال نداشتم که فیلمام رو ببینم و از خودم داشت بدم میومد و بسته شده بودم  روحیه ام بازتر شد و حالم بهترتر شد خلاصه اینو خلاصه نمیخواستم از حالم تعریفی بنمایم و بگویم میخواستم اینو متذکر بشوم که آقا دیروز علی رغم اینکه من همیشه دنبال لوس کردن خودم برای خدا هستم و راهی و ذکر خاصی پیدا نمیکردم تا درب رحمت باز بشه و مثل الان بتونم چند کلمه ای بنویسم و بیام اینجا و خارج بشم از حال بدم آقا خلاصه داشتیم نماز میخوندیم یه ذکری رو خدا یادم انداخت ذکر (الحمدلله رب العالمین) این همه چیز رو برای اینجاش نوشتم که آقا شاید استغفار درب رحمت الهی رو باز نکنه و موفق که نشیم هیچ حتی غمزده تر هم بشیم مخصوصا برای افرادی مثل ما که درگیرند و همه چیزشون کنترل و حق الله همش نیست حق الناس شیطانی که بدش میاد و گرفتار ما هست و صحنه سازی و فتنه اگر بتونه درست میکنه و پشت پرده افکار عمومی خراب میکنه و ضربه میزنه و خدایی نکرده خدا کنه از فیلتر رد نشم و اینا آقا حالا مام نمیدونستیم قبلا که اگه از فیلتر رد بشیم خدایی نکرده و سایتی رو که فارسی نیست مثلا باز کنیم به طرز مشکوکی کنترل میکنن که این نوشتار هایی که می نویسم مثلا جاسوس نباشیم ولی از موقعی که فهمیدم که کنترل میشیم و عقلم رسید که دیگه سایت باز نکردم و اصلا به خوبی های دیگر پرداختم و میل ها شهوات را که دست خود انسان نیست بعد شهوت رانی چی بگه و باید کنترل و ارضا بشه و آدم ها با شهوات کلام و نظریه و محبت و همه چیزاشون فرق میکنه و ممکن خیلی بدم بشه و جوانی هست دیگه نمیشه هم ایراد گرفت و پیر بود همیشه ولی آدمی که چوانی نمیکنه و نوحه میزاره توی گوشش درصورتیکه حس خوبی داره ممکنه بعدش از ارضای شهوات داشته باشه و حتی گناه کنه به قول سایت حمید مشایخی و مطلب جالبش که از نادونی وجهل مرکب در بیاید حتی فی الوقوع اگر کنترل کرد و گناه نکرد در دنیای شیطانی و موذی اینترنت خلاصه کنترل کنه خوب درب باز میشه وگرنه تو  چی داری که به امام رضا بگی که کرده ام ای جوان که آقا دعات کنه بله امام رضا(ع) همه مون رو دعا میکنه ولی خوب دیگه بعضی ها نظر کرده میشن و من امشب کنترل کردم علی رغم اینکه زنی اومده بود تو فکرم و میگفت که تو رغبت داری و میخوای این چیزا رو خلاصه من گناه نکردم با این وجود بعد باعث شد همین کنترلی که خیلی هم برای یه پیرمرد جوان سخت نبود باعث شد دو کلوم با امام رضا (ع)صحبت کنم و شکایت کنم و چیزی برای گفتن داشته باشم و بعد دیدم خیلی خودم رو و شهوت رو بالا گرفته ام انگار چیه یه شهوت درپیت که چی کار کرده ایم حالا ما و خودمون رو بزرگ میشماریم و شیطان مشغولمون میکنه و بازیمون میده با بزرگ کردن قوه ی جنسیه خلاصه کار نداریم اگه ارضا نشیم هم طوری نیست ولی خودمون خلیم.

خلاصه الحمدلله گفتن خیلی خوب بود و انگار یه کاری با اختیار خودم بالخره کرده ام وکار مفیدی که نعمات الهی رو در نظر بگیریم در ذهن و یکی یکی بشماریمشون و برای هر کدام بگوییم الحمدلله. حالا ای خدا اگه جرات داری درب رو باز نکن در رحمتت رو  یه کار خیری بالخره کردم. و رب العالمین گفتن هم زیباست که خدا رب جهانیان است و ...

www

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۴ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

بعضیا نظریه دارند که مثلا حالا شما در نظر بگیر ما مرده ایم و الان این چیزایی که میبینیم رو یا داریم تعریف می نمائیم یا مثلا اینکه داریم فیلمشون رو (اون دنیا منظوره ها) می بینیم. خوب درسته این نظریه ولی وقتی می بینیم که طرف مرده است و ارتباط بر قرار میکنه با این دنیا و اصلا تعریف میکنه که چه شده هو چه ها گذشته برش پس چی میخوای بگی میگی یه آدم دیگست مثلا چی میگی؟ بنده که داشتم حالا منشاءش رو نمیدونم، روزیم بوده که داشتم فکر می کردم(حالا نظریه پردازم شدیم، داشته باش!) خلاصه اینکه داشتم پیش خودم فکر میکردم و تز و مز میدادم برای خودم گفتم بله ما در آینده ای می زیستیم که داره پیش میاد آینده ای که هنوز نمرده ایم و پرونده بسته نشده و روی میزه و مذاکرات و این حرفا... خارج از سیاست -- اینکه آقا شما میگی مثلا این چند ثانیه یه عمر بر من گذشت خوب این چند ثانیه ای که بر شما گذشته که زمانش اندازه ی گذشتن زمان بنده و من که نبوده شما اصلا یه ثانیه رو تعریف بکنید که چقدر تا بعدها. خلاصه آقا داشتیم میگفتیم ما داریم در آینده ای که یا گذشته ای که نمرده ایم زندگی میکنیم پس اختیار هم داره ایم. پس نمردیم ولی بهتر بگم نه گذشته نه آینده ما در زمانی زندگی می کنیم که نمرده ایم رو که گفتم میخوام بگم در زمانی زندگی می کنیم که داریم آینده مون رو میسازیم.

یعنی آینده همینطور داره پیش میاد و جلو میره و ما اختیار داریم که فردامون رو بهتر یا خدایی نکرده بدتر بسازیم.

حالا مسئله آِینده رو که داریم می سازیم رو که دنبال کردم در مورد بدش رو مثل همیشه جنبه ی بدش رو مشاهده نمودم که ببینم چطوره و بعدش هم جنبه ی خوبش پس نترسید هنوز شما قاتل نشدی که میخوام در مورد قتل صحبت کنم و جنبه ی خوب مسئله هم اینه که شما آیا می تونید بالخره در آِینده سیر و سفر کنید و بسازید توبه کنید یعنی و بمیرید و رستگار بشین یعنی آیا دست ما هست بالاخره این که بمیریم با توبه یا نه.

موضوع این بوده که رسیدم در تفکراتم که کل مطالب رو دارم مینویسم حدود 3 4 دقیقه هم شاید طول نکشید فکر کردنش و تایپش و انتقالش و ویرایشش و فکر کردن الان منشا اون 3 دقیقه هست و کمتر از سه دقیقه طول کشید و دارم الان بزرگش میکنم مطلبم رواینکه آقا داشتیم میگفتیم که بعد از این که فکر کردنم به این نتایج رسید به اینجا رسیده ام که آقا یه کی یه نفر رو کشته و قاتله این یارو هه بعد این شما نمیتونی بگی این طرف قفل بکنه و شکسته بشه نه این در زمان گذشته که میتونه زمان حال شما بشه (خدایی نکرده اگر قاتل بشی در آینده ای نزدیک و بخوان دارت بزنندو.. خدایی نکرده) این در زمان الان مسئله برایش حل بوده یعنی یه دفعه که قاتل نشده اگه یه دفعه و یه آن قاتل شده بود که یه آن و یکدفعه توبه می کرد و بخشیده هم میشد گرچه دارش بزنند با خیال آُسوده چشماش رو میبست . نه اینطور نیست که بتونه به این راحتی توبه کنه چرا چون آینده اش رو ساخته بوده چون با رفتار بدش بد حیای ایش هر رفتار بدی که داشته که منشاء ش شده قتل یه بنده ی خدایی این چیز شده دیگه مثلا به مادر فحش داده و میدونسته که این فحشه بده یا مثلا زنش رو کتک زده(حالا مثال میزنیم 600 تا چیز شاید دخیل باشه که آدم قتل عمد بکند و شقی بشود تا این حد) خلاصه این میدونسته که آینده ای بدی خواهد داشت ولی چی کار کرده در کار بدی که می کرده است اصرار ورزیده و پافشاری بر گناهش کرده تا اینکه قاتل شده مثلا اینطوری در نظر بگیر پس این دیگه وقتی آدمی را کشت و سر میله ی دار رفت دیگه نمیتونه دست خودش نیست که دلش بسوزه و توبه کنه توبه نمیتونه بکنه چون در زمان حال مسئله براش حل شده بوده و شاید حتی اگر زیرک بوده و تدبر داشته و داشته آینده اش رو میساخته میدونسته که چنین آینده ی بدی در انتظارش خواهد بود با این بد خلقی اش ولی حالا دیگر کرده و همین دیگه مسئله ی توبه رو هم که گفتیم ما الان نمیتونیم توبه کنیم چون گناهش رو کرده ایم در گذشته و مثل بچه نبوده ایم و مثلا پافشاری کرده ایم و احساساتش رو نداریم و در آینده هم اگر آدمی را کشتیم خدایی نکرده اون موقع هم به خاطر الانمون که داریم راحت زندگی می کنیم و مثل آب خوردن(ان شالله آب گیر بکنه توی گلویش و آرام پایین نره براش(نفرین نمی کنم یه بار گفتم مثل آب خوردن در فیلمام که گذاشتم بعد آبه درست پایین نمیرفت و توی سینه ام گیر می کرد)) خلاصه آقا داشتیم میگفتیم مثل آب خوردن گناه میکنه یارو الان بعد توی آینده ای که میسازه احتمال نمیده گناهاش بیشتر بشه و و در زمان آینده ای که زندگی می کنه ولی قبل از مرگ توبه اش سختر بشه آخه میدونی مسیحیان و یهودیان که میمیرند حقیقت رو میفهند که چه دینی داشته اند و ما هم همینطور حق معلوم میشه ولی چه فایده ای داره این موقع؟ اگه خدا میخواست یه کاری می کرد تو ی این دنیا هم ما قبل مرگ اجبارا بفهمیم اصلا گناه نکنیم و اصلا شما که گناه کرده ای میتونی 1000 دلیلل برای خودت و ظاهرا برای خدا حتی بیاری که اینطور شد و اونطور شد حالا چی میگی میخوای بگی توبه هم نمیتونیم نه من دقیقا همینوو میخوام بگم که توبه کردن و اشک ریختن یکی از آِینده سازی ها و مسافرت های در زمان است که دست ما نیست که اشک میریزیم و توبه کنیم تا خدا ببخشه دست ما این نیست دست خداس رحمت الهی است و باید قدر دونست و الا اقدر سخنه آدم گریه اش بگیره توبه کنه.

28 آذر1391 & http://ali.bloglor.com/p80.html

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۰۱ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

آخه مونگول خره دیونه چرا فکر میکنی کارا درسته و کار تو درستر از همه چرا؟ خره چرا خودت رو انقدر بالا میگیری و کبر داری و خود پرستی و هرچی شد و پیش میاد رو عوضش میکنی به نفع خودت و با خیالت چرا؟ و در نهایت به نفع خودت توی دلت حکم صادره میکنی و خودت رو بالا میبری آخه میخوای به کجا برسی خله شاید رسیده باشی و نمیدونی دیونه...

خلک چرا انقدر خره دیونه ی عوضی خودت رو میبینی و بس حالاشاید بگی  اگه فتنه درست نمیکردند که توی زندگی کسی وارد شدی انقدر به فکر خودت نبودی خوب چه میدونم خلک اگه خدا و شهدا حرفی داشتند که بخوان بهت بگن آخرش احتمال نمیدی که می بستندت به فحش دادن از همیه خود جانب گرفتن وخیال خام و بزرگ بینی خودت و واقعا حقته یه کم بهت فحش بدن...چرا هرچی میشه خودت رو میبری بالا آخه میخوای به کجا برسی دیونه؟ بس نیست فکر کردی فکرات همش درسته و تو هم خیلی میدونی و حالا عالم شدی برای من...فکر کردی دیگه تموم دیگه خودت رو هم بی گناه گرفتی و معصوم تموم دیگه همه هم گول خوردند که با اینکارات آخه مگه بچه ای که دل خدا برات بسوزه بگه بنده ی من بچه است حالا عیب نداره تکبر داشته باشه مثل قبل می بریمش بر خلاف تکبرش بالا چقدر خیال خوش داری دیونه حقته تا صبح بهت فحش بدن ولی اینجا نمیشه حالا هم دو تا دیونه و خر گفتن واینا با اینا کار درست نمیشه تا امروز فردا چه دوباره خودت رو نزد خودت بزرگ میکنی که من از همه بیشتر میدونم بهترم و بالاترم و مظلومم تا قسمتی ابری آخه ی دیونه ی خل دیگه اگه میخواستی هم گول مردم و بنی بشر بزنی این راش نبود که دلشون برات بسوزه دعات کنن آخه دیونه کاشکی فقط دعا بود بهونه ات تو انتظار داری پرستیده هم بشی و به جایی برسی آخه تو یه پا چی بگم والا چه فکر کردی که کی هستی فکر کردی تمام مراحل رو رد کردی و علامه ی زمان شدی برای من حالا خوب بود اگه میشد با فحشی برگردیدی درست میشدی خوب بود مثلا کبرت از بین بره ولی دوباره شروع میکنی و خودت رو میکشی بالای بالا و شیطان رجیم میشی آخه خودتم میدونی هیچ گهی نیستی ولی باز چی بگم والا...

(گفتم یعنی میخواستم به خودم فحش هم بدم چون لازم شده و سرم یه کمی به سنگ که نخورده دیدم دوباره با اشتباهاتم درب رحمت الهی باز شده خودم رو دیدم این شد... کاش میشد انسان خودش خودش رو بالا بیاره در معنویت و پیش خدا عزیز بشه شیطان هم عزیز شد اما پیش فرشته ها بود شاید نمی دونم دیگه دست ما نیست حالا اینم بمونه)

kion

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۸ ق.ظ | پلیسعلی | ۱ نظر

سلام میخواستم هم فیلم بگیرم از خودم باز ولی چون نه حالشو دارم و نه حیطه دارم و خلاصه اینو بگم که حرف بالاتر از حد خودم و چه برسه به نهج البلاغه گفتن و خلاصه از اینا ، این شد که تصمیم گرفتم فیلم نگیرم خلاصه چیزم ندارم یعنی در حدش نیستم از این حرفا زدن ولی محض اینکه یه خورده فکر خودم غلط بود گفتم بنویسمش نهایتا و فیلم نگریم حالا حالمونم خوش نیست یه کاری خلاصه کرده باشیم...

در قسمتی از نهج البلاغه خطبه ی 32 حضرت امام علی (ع) می فرمایند:

ضرورت یاد مرگ

به خدا قسم اینکه می گویم بازی نیست، جدی و حقیقت است دروغ نیست، و آن چیزی جز مرگ نیست، که بانگ دعوت کننده اش رسا، و به سرعت همه را میراند! پس انبوه زندگانو طرفداران تو را فریب ندهند همانا گذشتگان را دیدی که ثروت ها اندوخته اند و از فقر و بیچارگی وحشت داشتند و با آرزوی طولانی فکر می کردند در امانند و مرگ را دور می پنداشتند دیدی چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد؟ 

و آنان را از وطنشان بیرون راند؟ و از خانه ی امن کوچشان داد؟ که بر چوبه ی طابوت نشستندو مردم آنان را دست به دست می کردند؟ و بر دوش گرفتند و بر سر انگشت خودیش نگاه می داشتند؟آیا ندیدی آنان را که آرزوهای دور و دراز داشتند و کاخ های استوار می ساختند و مال های فراوان می اندوختند چکونه خانه هایشان گورستان شد؟ و اموال جمع آوری شده ی شان تباه و پراکنده  و از آن وارثان گردید؟ و زنان آن ها با دیگران ازدواج کردند ؟ نه می توانند جیزی به حسنات بیفزایند و نه از گناه توبه کنند.

اول بگم که همینطوری نهج البلاغه رو باز کردم و بیشتر برای این می نویسم اینارو که فکرم غلط بود در ثانی چیزی هم برای گفتن ندارما یعنی نوشتنش بهتر بود تا ضایه بشیم جند جمله فیلم بگیریم بعدشم نشه اون چیزی که میخواستیم بگیم محض احاطه نداشتن روی مطلب و سخت بودن و در حدش نبودن خلاصه غرض خاصی ندارم همینطوری باز کردم خوندم بعد از مدت هاکه گذشته و این کتاب رو همینطوری محجور(اگه درست نوشته باشم) گذاشته باشم ...

خلاصه آقا اینکه آقا امام علی اولش می فرمایند که جدی است و دروغ نیست و اینکه می گویم بازی نیست(مرگ رو). آخه میدونی الان توی دوره زمونه ما بازی خیلی رواج پیدا کرده از فوتبال که مجبوره تلوزیون سر کار بزاره مردم رو تا بازی های مجازی و کامپیوتری و موبایلی خلاصه اینطوری نیست حتی توی دنیا میریم ماست و پنیر میخریم از در مغازه فرداش میریم نیست یعنی نداره همون ماستی که میخواستیم  دنیاست دیگه شوخی که نداریم قول نداده خدا و وعده که نداده که همیشه بقالی ماست داره....و خلاصه توی دنیا آدما سرکار که هستند دیگران رو سرکار هم میزاراند با اس ام اس ولی اون چیزی که اماممون صحبت کرده اینه که مرگ جدی هست اصلا شما توجه کن که چقدر خدا رو جدی میگیری همونقدر که جدی میگیری و بزرگ میشماریش اجر و مقام داری نزد خدا اصلا بعضی ها میگن خدا هیچکاره هست و بعضی دیگر همه چیز رو از طرف خدا می بینند و اول خدا رو پس خیلی فرقه بین این دویعنی شما که خودت رو گنهکار میودنی همین کار بزرگیه خودت رو گیر بدونی من اسیر خدام حالا این دنیا شاید ظاهرا بر ما به خاطر گیر کردن در دنیا معلوم نباشه و جدی نگیریم و مثل بازی کامپوتری از اول اصلا مرگ رو جدی شاید نگیری ما مثلا مرحله ای بدونیم از تجربه و این غلطه که طرف میگه من زن میگیرم که تجربه کنم متاهلی رو خوب این گرفت ولی مرگ که اینوری نیست یه عمر پشیمون میشه برای این تجربه زن گرفتن متاسفانه ممکنه ولی مرگ بدتره تاابد پیشیمان خواهد شد بعد مرک و زندگی جاودانه است دیگه صحبت سر یه عمر نیست بعد مرگ صحبت سر ابدیته...

و در آخر نهج البلاغه هم می فرمایند که ((لا فی حسنه یزیدون، و لا من سیئه یستعتبون)) یعنی نگاه و قتی ما جدی بگیریم رو شما در نظر داشته باش حالا بعد مرگ که نمیگن آقا شما لخت به دنیا اومدی حالا بفرما هر کی بیشتر پول جمع کرد نه صحبت سر این نیست هر کی خونه اش بزرگتر شد در محظر خدا مقام بزرگتر و بالاتری داره واجری خاص نه این مسئله نیست مسئله ی جدی ما این است که بعد  مرگ شما دیگه نمیتونی حسنه اضافه کنی و آیا تونستی بالاخره توبه بکنی یا نه. ما متاسفانه توبه کردن رو هم پایین گرفته ایم و شوخی همینطوری گناه و توبه اگر انسان خوبی باشیم و توبه هه هم قبول بشه ها و توبه اصلا بکنیم بالاخره ولی شوخی نداره توبه کردن و ممکنه بمیریم بدون توبه و خلاصه سر جمع کردن توشه آخرت و توبه کردن معلوم میشه مردم حسرت می کشند و خواهند کشید و بعضی ها اصلا میگن که آقا زندگی 100 سال اولش سخته و بعد مرگ راحتیم و جای خوبی در نظر گرفتن برای خودشون و از این حسرت ها بی خبرند (توبه کردن آقا یه چیز جدی است نه بازی) و خلاصه میگن بعد مرگ ما تازه خدا رو پیدا خواهیم کرد و اینطوری فکر میکنند که ارتباط ما قوی تر میشه و با خدا صحبت می کنیم تازه حاظرند از خدا گلایه کنند و انابه و سوال هایی دارند که چرا من بنی بشر رو اصلا ای خدا خلق کردی و ادعا دارند و هنوز چیزند خلاصه خوشند که یه چیزی بشه و همشم آه و ناله که ما توی این دنیا نمی فهمیم و حوریان بهشتی! قراره معرفت ما روبالا ببرند و کلاس های آموزشی خدا شناسی برای ما برقراره د برو که رفتیم اون دنیا د برو که رفتیم که از این دنیای پست راحت خواهیم شد  و باخیال تخت و راحت نشسته اند راحت که بعد مرگ ما آزاد میشیم و خدا رو بیشتر میشناسیم و نمیدونند که پرونده بسته میشه و حسنات جمع میشه و توبه نکردی بدبختی حالا توبه مگه چیه والا به خدا...ولی همینو هم نمیتونن و همه چیز رو بازی گرفتن که آقا اصلا ما این بازی رو فعلا حال نداریم میریم به بازی دیگر می کنیم حالا من نمیگم بازیه بده یا مثلا این همه شرکت فلان زحمت کشیده ما نباید حوصله نداشته باشیم ما  میگیم نه بازی فی النفسه خرابه کارش نه که عقیده مون به بازی کامپیوتری دنیوی عوض بشه و بریم توی فکر که چقدر زحمت کشیده اند نه کلا وضع خرابه خانه از پایبست ویران است آقا!

پس در نظر داشته باشیم که بعد مرگ توبه نمیشه کرد پس توبه که خیلی سخته مخصوصا برای ما از رده ها گذشته بحث داغ داغ اون دنیاست اگر وضع مالی وپولی بحث داغ این دنیای ماست اون دنیا پول معنای کاغذ رو هم نداره و ارزشش و توبه در میانه پس حالا که ما زنده ایم با این سختی زیادی که داره می ارزه به فکر حالا من میگم به فکر شما بگو به عملش و توبه کردن عملی و نصوح باندیشیم می ارزه والا و این ارزشش یعنی آسونی کار یعنی آسونه برای ما دنیوی ها گرچه دست ما نیست ولی آیا ما جدی گرفته ایم مرگ و توبه را کردن خم کرده ایم که ای خدا ما شرمنده ایم حالا گناهی سرزده در پی جبرانش باشیم آِیا متواضع هستیم و معترفا بذنبه یا نه؟؟ حالا توبه می کنیم باور کن به خودمم بیشتر و خودم رو نصیحت می کنم نه که بخوام مخ بزنم توبه ی شما به من چه...

ali

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۹ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

radicalses

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۸ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

داشتم فکر می نمودم به مقام عرفان که آقا یه پسری در عصر جوانیش یه دختر و میل جنسی رو نخواسته خوب کار بزرگیه یعنی خیلی بزرگ که مثلا زن نخوایی یه چیزی در مشرف به مرض یعنی سختی هم رده و اینی که زن نخواسته و این چیزا خیلی چیز بوده یعنی اینه که از حدود حیوانیت گذشته است این درست بعد میبینی دستشو میگیرند و داستان یوسف بار حضرت یوسف زیاد بوده که مام نمیتونیم ولی آرزو و همین که امید نداشته باشی عیب داره این یعنی...

ولی حالا عارف رو نگاه کنید که این زن نمیخواد مثلا؟ نه بابا این از این بهبوبه ها رده که آرامش جنسی گیر باشه این دیگه بابا کیه این فرشته ها رو نمیخواد  امام حسین(ع) قدرت الهی رونخواست آقا اینا چه مقامی دارند میگه من فرشته هه رو نمیخوام به خاطر اینکه خدا میخوام اینا در ذهنشون واقعا چه میگذره چی چیزیو در نظر میگیرند

ما که در حیوانیت در دوران کهن بار جوانی گیر هستیم اینا کجان دیگه...

kahghfw

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۶ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

امروز گفتم خونه نبودم و رفته بودم خونه ی قبلی برای سیاحتی چیزی آقا فکرم که میکردم میدیدم کنترل میشه آقا بابا ارتباط مستقیم ول کن بابا مارو چه میکنی میدیدم ر معرض حمله ی سایبری فکری ام و الان این نوشته هایی که مینویسم قبلا چیز شده از نظر همونا کار شده روش دیگه وبلاگ شیطان یا من شیطان اون وبلاگی که نمیدونم هستم لذا فکریاتم رو چند جمله مختصر نوشتم روی کاغذ که بگم اینی که از نظر روانی باز کنیم صلوات رو خودت میخوای عزیز اون دفعه از نظر روانی سوره ی تین رو باز کردم جنبه ی جملاتم رو در احکم الحاکمین نداشتم چی شد خودم مغزم ترکید.حالا دوباره روانی اینکه آقا صلوات بفرستین در خلوت وگرنه رابطه ی هر نوعی با بشری داشته باشی از نظر روانی عرض میکنم مشکل به هم میزنی و از نظر دین میگن بهشون شیطووون آقا... یعنی هر فکری میکتی شیطون فرستاد حالا مراجع هم شیطون دارند تنها نیستیم و بدبخت از اونا هم چیزی میرسه منتها اینا با ما خوبند تا موقعی که در چنگالشون باشیم بریم جلو خوب جوان براش خطرداره وارد صحنه ی مشهوریت و اینا بشه ولی تحت نظر این شیطاین خیلی هم نیست یعنی ما تحت ولایت طاغوت و کمک شیاطیین حالا بگذریم که کمک میشیم اینکه آقا ببین داشتیم میگفتیم صلوات بهترین رابطه است و ازنظر روانی اینکه آقا (روانی نشیم دوباره و سردرد؟؟) اینکه آقا شما سکوت کن و حرف مزن این چی میشه... این فکرت هم بخونند درست در نمیاد کارشون و تو آزادی و ممکنه صد تا فکر کنی ولی وقتی حرف زدی این ثبت میشه و گناه محسوب میشه از طرف سیستم بچه ها و فرشته و حالا برات مهم هم نباشه تو اسیر یه عده میشوی این مهمه که دارند روی افکارت صحبت و کار میکنن تو لام تا کام باز کنی خط فکریت دصت یه شیطان انس صفت اطلاعاتی همه چک میشیم و شیطن انس زیاده خلاصه نقش میبنه و خطتت گرفته میشه ولی حرف نزن هیچکه کاری نمیتونه بکنه خطت هم کنترل بشه از نظر روانی به خاطر گذشته و حرفایی بوده که زدی و آدم زیر تن اسارت رو میشی و اگرم نشی زیر اسارت جانت در خطره این مهمه پس حرف بزن ولی رابطه ی صلواتی داشته باش که منبع فکر 90 % افراد در حیطه ی کاری شیطانه یعنی خونده و کار میشه.

اما موضوع بعدی میگویم که آقا ما سیاستمون اینه که یه نفر مثل نصرتی دفاع چب فوتبالمون باشه وگرنه ما از نظر روانی نخبه های بهترین نخبه های طاغوتی شیطانی رو داریم که میتونه با چیدن افراد گوناگون در زمین فوتبال هر تیمی رو حتی برزیل جلوش باسته منتها سیاست اقتصادی و روانی و چه میدونم یعنی ما نمیتونیم لبنان رو شناسایی کنیم و شکست بدیم نه سیاستمون نیست خواهش میکنم این همه بازیکنن البته بازم بازیکن میاد ولی خوب میشه تومخ بازیکن کرد و فوتبال همین مخ شناسی و حرکت شناسی حریف قبل از اعدام و اعلام جنگ هست پس بهترین بازیکن کسی نیست که ارتباطش با من و شما و حالا نه شیاطان برقرار باشه که حرکت آینده ی طرف رو بدونه بلکه باید بازی کنه چه کار داره به اینکارا بلکه بازکنی هست که ارتباطش با منبع اصلا الهی وصل باشه که بدونه داره چه میکنه در زمین من تو زمین فوتبال مخصوصا با بزگتر از خودم گم میشم اصلا نمیدونم چه کنم کچا وایسم گمم ولی با بچه ها مخشون رو میخونم البته اونا نه مخشون قوی هست که خونده میشه نه بازیشون که دو عامل مهمه.و فوتبال انگلیسی ماشینی به درد نمیخوره دیگه به درد نمیخوره مربی کنار آا مربی باید یاد بده قبلش دیگه تو زمین تماشاچی باشه نه تازه کارش آغاز بشه نه همه کارو باید کرده باشه.


hall

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۱ ق.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

یه موقه هست که آقا عشقه ش اینه که علی دایی(ع) رو ببینه بعد میره به خواب میبینه حالا علی دایی رو مثال میزنیم اما تو خواب میبینی پیش خداست و نشسته و درجه ای خدا بهش داده که از علی دایی مثلا بالاتر حالا این یه عضقی داشته منبع میلش فرق فوکلد خدا بهش داده اصلا براش مهم نیست ببینه یا نه یه حال دیگری داره این...

و اما از اونور پیغمیر به این عظیم الشانی (ص) داشتم فکر می کردم خقیقتش اینه که به حضرت عیسی(ع) که نوشته م در وبلاگ فاطمی نیا اینکه اگر ایشون که این مقام بزرگ و خیلی بزرگند حالا بلا استثنای امتش مسیحیت شیطانی اینکه آقا اگر ابی عبدالله رو ببیند(ع) ایشون تواضع میکند آقای عیسی(ع) بله بعد گفتم که این پیامبران با این عظمتشون حضرت محمد (سلام الله علیه) و رسول اکرم(ص) پس چرا دعا نمی کنند که امام مهدی بیاد و به رخ بکشه قدرت محمدی(ص) رو به تمام دینا و جهانیان خوب تو فکرم بود که دعاشون که برآورده میشه.

می بینی که ما خودمون ضعیف هستیم ومشکل داریم نه مسحیت شیطانی هر چقدرم نمیخواد ظلم کنه اگه امام نیست در بین ما و رسول اکرم دعا کند یا نه که نمی دونیم ما ظرفیت نداریم ما جنبه نداریم فرهنگشو نداریم عرض کنم تاب عطر  گل یاس نداریم بدمون میاد از عطر محمدی اصلا به حظور شما عرض شود بدیم ضعیفیم گول شیطان میخوریم نمی ارزیم آقا نرسیده ایم به اون حد کمال ایراد از ماست اگر نمی بینیم ایشون رو نه ایراد از بابای یهودی ما چه کار به بهود داریم مگه معامله ای هست اینا بهونه است که بگیم نگاه کن و به مسلمون بد نگاه نکنیم مثال مزنیم که بد میخوای دین یهود و اسرائیل مثل اونا که حتی ادعای خدایی هم میکنند دارند چه کارهایی میکنند حالا خودمون مشکل داریم ها ولی اتحادمون رو حفظ می نماییم و این خوبه تا مثل کشورهای مسلمانمون مسلمون به جان مسلمون بافته این خیلی بده می بینی ظرفیت نیست میگی چه کار کنیم؟...