اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۵۵۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

gyutty

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

تو رو خدا ما رو اینطور نگاه نکنید دست کم مگیرید که یه عکس حضرت اباالفضلی گذاشتیم کنار صحفه و هیچی نمیگویم نمیدونم چی شد داشتم صدای خودم رو گوش میدادم که قرآن میخوندم دیدم تندم و سرکش شده ام نسبت به سال های قبل ببین من اینطوری نبودم شما نمی فهمید نمی فهمید که اگه انسان جلو بزنه که اگه ببرنش و ولش کنن تو خط مقدم و بیارنش تو صحنه و بزرگش کنند مثل شیطون سرانجامی بهتر از ابلیس نخواهد داشت حالا چه شما و تلوزیون اینکارو کنه چه دیگه بالاتر از فرشته؟؟!! لذا ما که در محظر تام ائمه قرار گرفتیم و اونموقع ایمان به من زیاد بود گرچه از نظر فضای صحبت مثلا اگه الان برم وبلاگ ((پرروی)) رو بخونم میبینم که یه سری آدم هایی پی گیری کردند و من یعنی ذات بد و گنهکار من برا ایشان روشن نبوده و یه جاهایی هم افراط کردم و اصلا گول که نمیخواستم بزنم اینا دیدشون خیلی مثبت بوده به من وگرنه حرف خاصی هم نزدم شما برو در وبلاک ((جیگرار)) بخون و اگه حرف مثبتی هم بوده متناسب با زمان بوده و الان زمانش کذشته و پیشرفتمون حاصل شده و دیگه برنامه ها ساخته شده و قوی شدیم نسبت به ویروسی که صحبت شده قوی شدیم نسبت به حرف هایی که زدیم و در خطر بودیم توش و دیگه شاید جالب نباشه کما اینکه مطالب الان من ممکنه تا چند دهه رو خط باشه و زود کهنه بشه چون خوشبختانه دستگاه دشمن شناسه و زود ارضا میکنند به نفع یا به ضد زود پیگری صورت میگیره و صد البته که الان نو اندیشان بیشتر شده اند و حرف ها زیاد شده و بر ضد هجمه ی دشمن و ما قوی شده ایم و دیگه تمرکز روی بنده هم نیست که بشینم باز کنم و حرفی داشته باشم ما رو فعلا گذاشتن روی سطل آشغال وگرنه 4 تا بمب اطلاعاتی میساختیم بیرون میدادیم توجهات رو جلب می کردیم تا بفهمید دنیا دست کیه لذا خودم نخواستم که در محظر ائمه باشم وگرنه آقا ما  خیلی نزدیک شده بودیم با ائمه هر حرفی هم گفتنی نیست ما که نزدیک شدیم ذاتمون دنبال گناه بود ما رو برده بودن بزرگان دم خانه ی اهل بیت ولمون کرده بودن البته اگه اینکارو هم نمی کردند که رفتم تیمارستان و به تیمارستان گرجه ختم شد و خودمو هم شناختم که هیچ گهی نیستم اگه اینکارو نمی کردن تا این حد جلو نمیرفتم که دیگه روم بشه فیلم بزارم و از گناهام حرف بزنم و از فیلتر گذشتن ضد خودم صحبت کنم چرا اندیشه و دید مثبت شما رو عوض کنم آقا شما شاید نرسیده باشید که حتما همینطوره که مستقیما تحت نظر ائمه قرار بگیرید دیگه ناب نداری تو جمع باشی باید خلوت کنی وگرنه دیونه میشی من خلوت کردم و حالا نه که بزنم به کوه بلکه خونه ی خالی داشتیم و زدم اونجا و دیگه پرده ها کنار بود و مستقیما حرف میومد سر زبونم و یه راست مینشستم صحبت کردن که صحبت هامو در وبلاک ((جیگرار)) و همین وبلاگ هم احیانا نوشته ام که توی اون خونه ی خالی دوممون چی شده آقا من نمی دونستم یا حالا میدونستم ولی تجربه نداشتم حتی نماز خوندن و روضه گرفتنم به خاطر جنونی که یه مرتبه به خاطر بزرگ کردن بزرگان رخ داده بود تا جایی که بابا بزرگم تو شهر خودشون هم مثل من با خودش صحبت می کرد و مادر بزرگم رو فرستاد که بیاد پیش من تو خونه خالی ازم مراقبت و غیره اینکه آقا در محظر بودیم دیگه وقتی سر زبانم می افناد جضرت اباالفضل دیگه خودش بود که میومد جلو لذا من این فضا رو شکستم یعنی با گناه با لخت شدن با زیر دوش حمام رفتن و اینا حالا گذشته از گناه خیلی هم بد نبود ولی فضای سنگین رو باید اهلش بدونن و تحمل کنند توی تجسم ما با حضرت اباالفضل نشر و حشری داشتیم تو حمام اصلا دست من نبود اون حرفایی که سر زبانم میومد و داشتند منو آماده می کردند برای روزهای آتی لذا با گناه خودم تمام شد یعنی حالا که دارند به من نگاه می کنند من به جای بهره بری رفتم زیر دوش آب و حال و بهشتی که روی زمین می باید بود لذا آبروی خودم رو بردم و حتی یه زن مومنی رو هک تجسمی ذهنی کردم محض همیناست که پاکیت اول کارمو از دست دادم و خودم رو هم در عوض شناختم که گهی نیستم گرچه تکبر و اینا ریشه اش رو خشکاندن کار هر کسی نیست که بگم تونستم ولی آقا من از پیش حضرت اباالفضل فرار کردم یعنی نمیخوام در محظرشون باشم دیگه چون نابلدم چون نمیدونم باید چه کنم محض همینه که به عکسی گذاشتم چیزی نمیگم درموردشون چون خودم بدم و آرزوی نزدیکی به ایشون رو ندارم گرجه خیلی گنهکارم و درد و رنج دارم که باید عرضه دارم لذا حضرت خودش دورادور هوامو داره وگرنه من چی کار دارم به سر حضرت اباالفضل و اونموقع همش بحث جنسی بود همش حتی تو برزخ و فهمیدم باید یه سری کارهای برزخی هم تو دنیا درست بشه وگرنه امام خمینی با حوری هم خلوت کنه برزخیان کار ندارند!!! لذا صدا های گوناگون داشتم و رزقم خیلی بالا بود در مورد هر کی صحبت می کردم میومد تجسمی با روحشون تو حمام خونه و یه راست صحبت و من که استاد آرام کردن فضا بودم نمیتونستم اینکارو بکنم حالا این هم یه دفعه ای نبود که مثلا ماه رمضان دو سال قبل صورت گرفته باشه وتمام نه حتی سال های قبلشم بود مثلا یه بار خواب دیدم چندین سال قبل که وارد به مجلسی شدیم در خدمت حضرت اباالفضل حالا من که چهرتا نمیشناختم و خوابم هم که با کیفیت نبود من اون موقع ها یه مرتبه خیره مبشدم به عکس حضرت و گریه می کردم و روضه گوش میدادم و همین عکس برام آشنا بود حتی تو خواب و مظلوم بودم و قرب و مقامی داشتم خلاصه مخض اینکه بگم یه کسی بودم و الان دیگه به خاطر بدیم و گناهم و رفوضه شدن در خدمت نیستم این خواب رو تعریف می کنم وگرنه میدونید که خیلی هم هوای روضه گوش دادن الان کردم نصف شبی ولی همیشه میترسم که با حضرت اباالفضل صحبت کنم و محض همینه که خودش شاید به سراغم اومده بود و در محظر و آعوشش بودم و توقعی ندارم جز اینکه احساس دوری کنم و محض گناهام باشه خلاصه ابالفضلی نیستم و به خیر هم گذشت یعنی اگه بودم دیونه میشدم و اینجاها پیدام نمیشد اصلا و دیونه خونه جام بود دیوونه خونه خلاصه آقا خواب دیدیم جندین سال پیش که در محظر حضرت هستیم بعد یه زن بود وارد شد میوه تعارفم کنه بعد من نگاه کردم به سینه اش دیدم لخته واقعیتش بعد ظرفیت نداشتم بیدار شدم  از خواب و رفتم حمام به جاش!!! این خواب حضرت اباالفضل.

لذا ما با خانواده ایم و زن هم بگیریم با زن با شماییم اصلا خوبه و همین چیزاست که مایه ی آزمایشه و فتنه است وگرنه دیونه بودیم همیشه و فرار کردیم از پیش حضرت اومدیم اینجا خودمونم فراری هستیم نه که حضرت اباالفضل فراری داده باشتمون پس قدرمون رو بـــــــــــــدانیـــــــــــــــــد و اذیت نکنید وگرنه همون گنهکاره ایما و خود به خود چیزی نیستیم نگامون که بکنند رشد میکنیم.

اینو هم بدونید که اگه خدا میگه اگر گنهکار یک ساعت مانده به مرگش هم توبه کنه میپذیرم این فرق می کنه فرق فوکوله چرا چون اون یه ساعت قبل اولا خود خدا خواسته اتش یعنی خواسته اش دوم اگه تو در حال گناه بمیری با همن حال بات رفتار میکنند و حال آخر خیلی مهمه یعنی میگم توبه کار دست خودش نیست که بگه من توبه کردم حالا نه خدا خودش باید بخواد وگرنه تو اگه به زبان بیاری که توبه کردم خدا ولی در دلت هیچ باشه یعنی آقا اگه گناه کنی و در پایان کارت و عمرت بخوای بگی توبه کردم این خرفت دروغه و با دلت فرق میکنه چون خواسته ی دلت نیست مگر اینکه گریه کنی و خا اشکت رو درآره و ببینه وگرنه به همین راحتی نیست که لذا توبه ی زبانیت که آخر عمریت قبول نمیشه یه دروغ بزرگ هم به خدا گفتی و ماجرای استغفرالله گفتن که شرایطش رو باید داشت که اون یارو نداشت و امام علی تذکر دادند و اینا هم که مادرت به عزات بشینه و اینا

مام همینطوریما گناه که کردی نمی دونی چی کار کنی هوش نداری قلب سوراخه آبروت رفته منم پیش و در محظر حضرت زینب و اباالفضل دو سال قبل در ماه رمضان گناه کردم و حتی تجسم بد یک زن رو کردم و این دیگه با چه رویی آخه برگردم؟؟ در محظر بودم لذا به این زودی ها بخشیده نمیشم و در محظر هم حاظر نمیشم محظر ائمه مگر اینکه از دلشون بیرون بیاد حتی من صحبتش هم با ائمه نکردم که آیا از دلتون بیرون اومده بعد اومدم اینجا دارم مینویسم لذا دست خودمم نیست و از نظر مغزی و عقب ماندگی کم دارم که میام به شما بگم ولی دلم لک زده به اون موقع ها ولی نه از آرامش و جاسوس بازی و چه میدونم فضای بدش خیلی بدم میاد حالا که خوشیم و زندگی می کنیم چرا عاقل کند کاری....

zerangi

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

لذا راست می گم اینی که توی دو پست قبل زدم خودمم مرد نیستم یعنی بچه ننه ام و نگاه کنی نه لزوما این چیزایی که می نویسم بلکه در کل رفتارم و کردارمو میگم که بچه ننه بازی رفته تا مردانه بجنگم خومم اینطوریم و زنونه است حتی گفتارم ولی نه ککه از مامانم باشه ها بگذریم.

لذا اینی که می گفتم در یک پست قبل خلاصه ش اینکه آقای بچه ی در و کوچه نیستم و خیابون و گل کوچیک حالا ما بچه که بودیم بازی می کردیم تو محله و فوتبال و بچه ی کوچه بودیم  و آشنای در و همسایه ولی خوب دیگه همه میشناختنمون و روی یه شهری اثر داشتیم ولی الان شما در نظر بگیر جوان امروز رو دم و دستگاه ها سوسول بار میارند یعنی جوان های پسر رو میگیم ها!!! اینا پسرا اگه جمع بشن یه جا بخوان برند سینما جمع بشند بخوان سیگار بکشن بخوان شنا برند ورزش کنن مورد توجه مخصوصا دستگاه های زن هستند و نمیتونند کارشون رو راحت بکنند و سیستم به خاطر هر دلیلی که شده اینا هارو مخصوصا توی شهر های بزرگ از نجمعشون جلوگیری میکنه توی شهر های بزرگتر مثل تهران که جمعشون می کنند به عنوان اراذل و اوباش زن همسایه! خلاصه حرف زیاده استغفرالله استغفرالله استغفرالله

داشتم خواب می دیدم که با چند تا بچه توی کوچه بودیم بچه کوچیک بودند و داشتند بازی می کردند و خوش بودن یعنی یه کم شیاطین گذاشتند ما خاکی پاکی بشیم توی خواب و راه رو باز گذاشته بودند الان باید شهر منو بشناسه من اگه بخوام از توی نت عالمی رو بهم بزنم باید توی شهر هرچند خلافکارانه و از روی سیگار (حالا که ما اهلش و خلاف نیستیم) باید اول توی کوچه و خیابون خودم رو ثابت کنم نه مثل موش باشم و احوال زنانگی این که نشد کار کاری که از هیچ دم و دستگاهی بر نخواهد آمد رو من جوان می کنم در کوچه حالا بیان روی سر ما سوار بشن بعد خوشون میبینند که جوان ها هیچکاره شدن چرا غیرت ندارند چرا همش بحث ناموسی نیست جوان فکرش بازه یه نیروهایی داره که مرد زن گرفته نمیتونه داشته بشه همش ناموسی نیست یه کارهایی هم یه شوق هایی یه آرامش هایی هست که از پلیس 110 و اینا هم برنمیاد همش که نباید اسیر کرد باید جوان ها جمع باشند گروه به گروه حمله کنند یه خیابون رو نه که به هم بریزند بلکه اداره کنند دیگه پلیس میخواد؟ دیگه دزد جرات داره بیاید؟ اگه خودشون دزد نشند لذا از تجمع ما پسران جوان می ترسند و بدبین هستند  که میخوایم چی کار کنیم خلاف؟ ما که زن نداریم و جرات و شهوت بالاست لذا فضولی زیاد میشه و شهر توی دست ما نیست.نمیگم چیزی باید تغییر کنه ما پیشرفت کردیم که به این نقطه رسیدیم ولی نباید جوان پسر ما زنم بشه دیگه همه ی گروه های پسرانه که جمع میشن که بد نیستند باید پسران خوب و همه رو اصلا جمع بکنند نه دخترها رو ها نه باید پسران رو کار فرهنگی بکنند جمع بکنن در پارک های شهر که فوتبال بازی کنند و آشنا بشند با هم در همین حد که والیبال بازی کنند اول آشنایی خوبه دوم ورزشش خوبه سوم مردانگی و محشور شدن با پیرمرد و مرد ها چنین کارایی خوبه چهارم خوبه دیگه.

zannnnnnnn

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

لذا می بینی که میگن تو برای عالم خلق شی یا عالم؟؟ یعنی برای شما.

آقا مو یه حسی دارم گذشته از حس یعنی حس که نه یعنی الان بخوام بر توی شهر میدونی مثل کی برخورد میشه مثل یه زن جوان خوب جوان خوبه که نره بیرون و یه سری آدم برای امنیت اصلا میدونی من یه اعتقادی دارم که زن جوان باید دچار بدبینی مثل من باشه نمیشه گفت بدبینی نباید راحت بتونه بیاد بیرون باید همیشه احساس کنه در معرض دید جاسوسان و دوربین هاست و مراقبند حتی بگذریم بین خودمون باشه حتی توی خونه اش که شوهرش رو هم اذیت نکند زیاد و مطیع باشه البته نه که جاسوس بازی درست کنیم یعنی میگم راحت نباشه که هر جا خواست بره هر پوششی هر فتنه ای تا بعدا عقده کنه و گلیشفته بشه ! ! ! لذا ما که جوانیم اینطوری هستیم یعنی سیستم بندی اطلاعاتیمون اینطوری الان بخوام برم بیرون مثل فضای سایبری در خیالاتم امن نیستم روم نمیشه احساس می کنم یه سری آدم هستند که وظیفه شون امنیته و به بهانه ی امنیت کشور و منطقه و کشور که هیچ محله ی نزدیک و دور شهری هم که شده میخوان روی سرمون سوار بشوند و دستشون در کاسه ی مغازه دار و چه میدونم تاکسی و هر کاری که بخوام بکنم آقا ناچارا و بدون عذرا باید اگه پام رو بیخودی گذاشتم بیرون و تنها بودم مخصوصا با این طرفم لذا یه حس زنانگی دارم اینا هم دارند کار میکنند حتی لباس نظامی می ترسند بپوشند یا اصلا وارد شغل مغازه دار تاکسی دار هر کس که داره زندگی میکنه شده اند لذا به جای خوشبینی بد بینم جون من یه سری محدودیت هایی دارم که کسان دیگر ندارند حالا بچه بودیم درس میخوندیم راحت ولی الان با یه سری آدم هایی طرفیم که نه که مراقبمون باشند هوامون رو دارند و همین که مثل مردم عادی نیستیم به هر بهونه ای به بهونه ی دشمن بد به بهونه ی وبلاگ خوب هر بهونه ای که هوامونو دارند لذا را حت نمیتونم برم بیرون معلوم نیست کینه به دندان بگیرند اصلا منو تا چه حد بشناسند کاملا بدبینم لذا کارهای اداریم رو اصلا یه پرونده بگیرم و نمی دونم ثبت نان کنم و دکتر برم  و اینا رو تنهایی اصلا نمی تونم!!! لذا دیگه در نظر بگیر یه همیچین آدم بدبینی بخواد با یه شغال های جامعه زندگی کنه اصلا بخواد زن بگیره بخواد رانندگی کنه!!! لذا راه هارو احساس میکنم بسته اند دو قدم از خونه دور بشم تنهایی میگم کاش برمی گشتم خونه! حس بدی دارم دارم میرم تنهایی حرم توی اتوبوس نشسته بودم منصرفم می کرد فکرم اصلا ناامیدم میکرد شیطان که برگرد گرچه توجه نمی کردم ولی اگر با مامانم باشم دیگه بدبین نیستند که دنبال دخترم دنبال خرابکاری دنبال بمب گذاری مخوصا حالا که هنوز درسم رو نمیخونم لذاا آدم برای دنیا خلق شده یا دنیا باید بر سرش سوار بشه؟؟ خوب معلومه ما باید بهره ببریم و استفاده کنیم از دنیا و امکانات لذا راه بسته اند حالا نه من ولی عده هستند که احساس راحتی نمی کنند مثل من و این حس زنانگی که در من وجود داره و با اعتماد به نقس من میتوانم حلش کنم و توجه نکنم گرچه رانندگی و ثبت نام اداری و اینا از دستم بر نمی آد خلاصه غلبه بر ترس میککنم ولی یه سری زن ها و دخترهایی هستند که گرفتارند و همچین حس بدی دارند نسبت به جمهوری لذا گوشه گیرند و این حس زنانگی هم در من حس گرچه روزی غلبه می کنم ولی اینا چی کار کنند . گفنم صحبت کنم فضاش باز شه!!!


wwereq

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی زن ها هستند که اصلا می بینی که از خیلی زن های دیگر یعنی مردهای دیگر اصلا می بینی مردترن این موضوع رو در ولوگ دیگر توضیح دادم میدونم باز می بینم و تازه است موضوع اینکه مرد اگه مرد باشه البته نه همه ی مردانی مثلا یکی زن نمیگیره الگوش عوضه یا عوض میشه یا مشکل داره اصلا یا شرایطش با برادراش و رقابته ولی در کل طبیعتا اینه که مرد الگویش و کسی که در نظرش میاد همون زنه ولی اگه ببینی میبنی که ائمه هم نظرشون و نگاهشون زنانه است چون الگویشون مادرشون حضرت زهرا است و بزرگتر از همه گرچه از هر مردی مرد ترند و باید مرد باشی تا بفهمی که دید کسی که الان مثلا من عامو پورنگ میبینم بفهمم که این دنبال و خط زنی هست دیدش یا الگوش یه مرده!!! خیلی هم مرد نمیخواد جه اشکال داره آدم نیاز به زن داشته باشه نه رابطه ی بد بلکه حتی اگر شده عاطفه ی مادری هم که گفتیم اصلا مرد برای کامل شدن زنه و زن الگوی مرد و این مسئله ی نیازه که بینشون هست حالا نمیخوام چیزی رو اثبات کنم ولی خیلی زن ها مرد تر از خیلی مردهان چرا اینکه الگوشونه مثلا چهره ی مردانه ی فلانی توی ذهن زن بیشتر میمونه تا آقا طرفه. حالا چی میخوای بگی میخوای بگی مرد تو عالم پیدا نمیشه نه میگم زنا جاشون رو پر کردند....ومردی هم که مرد باشه مورد هجوم قرار میگیره ولی زنا پنهانی ولی تا دلت بخواد زن هست همین الان به ظاهر دختران و زن هایی هستند که حاظرند به نام اسلام هم که شده با لیاس مردان حاظرن بشن در ایران خودمون و دلایل قانع کننده ای هم دارند نه فیلم ها حتی کار کنند...

ولی من دنبال و خوشم میاد از مردهایی که الگویشون مرد باشه نه اینکه به زن نیار ندارند اینا الگوشون و دیدشون و در نظرشون هر عملی که میکنن اگه بخوان برای کسی کلاس بزارند این مردها مخصوصا اونایی که 40 50 سالشونه و زن نگرفته اند هنوز اینا اگر چه اشتباهه کارشون شاید و رفتارشون از ائمه هم رد شده که محبت مادری دارند و کم میارند اما اینا اگه بخوان مردم رو که آبروشون مثلا رفت توی ذهنشون پیش یه مردی رفته نه یه زنی اگه بخوان کلاس بزارند میبینی در نظرشون مرده اینها و داشتم عمو پورنگ رو تماشا می کردم میگفتم عمو چه طوره!!! کسی پیدا میشه الگوش مرد باشه اصلا شاید بگی به ریشه یا حتی بیشتر به سیبیل طرف کار دارند که مرده مثلا شما یه نوجوان که تازه ریش و سبیل در آورده پسری آقا پسری کم مشاهده می کنی که سبیل مردانه بزاره حتی جوان ها دیگه کم پیدا میشه و در فلوم هست که زیاد میزاند و نقش بازی میکنن در فیلم ها و حتی سبیل هم که میزارند مثل ناصرالدین شاهی و رو به بالا نمیره یه سبیل کم چارلی چاپلینی و زنونه ی رو به پایینه و نشاان از مرد نیست غالبا گرچه اگه به نشانه ی مردیه خوبه همین هم. اصلا میگن سبیل برای مرد چیزه در اسلام و ریش مهمه ولی خوب دیگه البته ریش و سبیل به این چیزاش نیست اصلا که مرده و خیلی چیزه در صورتیکه خیلی هم میتونه ریا کارانه باشه اگر آگاهی داشته باشه.خارج از اینا مرد کیه؟ و آیا دید شما که پسری یا مردی در نظرت مرده غیر طبیعی است یعنی یا زن اگه زن باشه چه زنی است نیاز جنسی است یا محبت و عاطفی زن بده یا زن خوب؟ بهتر بزار بگم.. البته نمیشه باز قضاوت کرد در مورد مردها ولی زن ها مردهای مرد رو خیلی دوست دارند طبیعتا ولی مرد ها به اندام زن بیشتر و جنس مخالف رو گذشته از عاطفه نیازمندند و می بینند که میتونه خطر آفرین هم باشه و نتیجه باز نگرفتیم ببخشید شما.


huyio0

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حالا ببخشید شما و 4 تا نقر که ودوروز قدرت دستشونه نه بابا فرصت رو خا به همه میده من موضوعم فضولی نیست که منو ظاهرا جاسوسان منزوی نگه دارن ولی باطنن از رون بخورن مگه ما بچه اییم شاید شما رو نشناسم ولی فضایی که داره چی میگذره دورم و برم رو هیچگاه فراموش نمی کنم لذا ما که با شیطان طرف نیستیم که بخوایم هرچی میگم و هر موضوع و پستی که میزنیم منشا ش رو برا آقا طرفه بگیم که این که بعدا شیطان و دستگاهش که دکوندارا استفاده کردند آقا اینا که همش وحی شیطانی از مطالب مو گیرشون نمیاد شما اگه دشمنی بدون که ما کنترلمون فکریه و مغزمون به منبا طرفه یعنی باید از ما ترسید و هر چی من اینجا میگم قبلا کشف شده قبلا جناب حافظ گفته قرآن گفته اند لذا منشاءش پوچ اصلا خوبه؟؟

بگذریم آقا منشا بازم میخواید پدر سوخته؟؟..

منشا فکریم توسل به امام زمان و دیدن ایشون در نماز یعنی تجسم ایشونه بازم بگم که بعدا که 100 نفر دیگه مثل ما موضوعشون تا پس فردا شد ایراد نگیرید و گفتم حرف تازه ای هم نیستا ولی شما در نظر بگیر تجسم خودتون رو آقا درب رحمت الهی برای چی بر گنهکار باز بشه یعنی آقا خلوت کن این همه آدم من امروز تو حرم بودم نشسته بودم گفتم چه دلیل داره به من نگاه کنه آقا مثلا من که میخوام برم دانشگاه یه تصرفی بکند. منی که این همه گناهکارم و ضریح رو نگاه می نمودم دیدم پیرمرد اومده داره بوس میکنه گفتم این یه پیره ها!! تفکر داره برای خودش زن داره بچه داره گرفتاری هاش 100 برابر من جوانه بعد اومده اینجا.پوچ به آدم ها ننگر پشتشون 1000 تا چیزه میگفتم آقا به این ها نگاه کن بعد گفتم پس من ناامید باشم درب رحمت باز نمیشه قلب من سوراخ شده سوراخ سوراخ از گناه یاد این جمله هم افتادم که یامقیل العثرات ولی چه کنم نکنم این که آقا تجسم کردم سر امام حسین همینکه سری از تن جدا شده و سوار بر نیزه ها شده است همین تجسم کم گرچه نمی بینم همین گریه آور نیست که امام مون هم باشه و اینطوری آدم اشک میریزه در نماز ظهر تو مسجد هم خوابی دیده بودم و دوست داشتم امام زمان رو یاد کنم همین

دیگه منشا هیچ

آقا ما اگه 500 تا رشته ی دانشگاهی داریم تو غرب یعنی آمریکا میگن 2500 تا رشته داره اینکه در صورتیکه ما مسلمونیم و راه بر ما بیشتر بازه تخصص گرفتن ها همه چیز آقا یعنی میگم یه عده جا خشک کردن الان من اگه دوست دارم فلان رشته روبخونم نمیشه چون نه اینکه پولش رو ندارم رام نمیدن استعدادم از آقای ایکس بیشتره ولی اون جا خشک کرده در مقامش و اصلا اینطوری نیست امام زمان همش که با روحانیون کار نداره اصلا بمب گزاشتند انقدر بد جا افتاده دین که جوان ما حق میدیم که روی گردان باشه کو اصل دین؟؟ همه متخصص شدن و دیگه لازم نداره مملکت ما به امام زمان خوب بیاد در چه زمینه ای کار کنه امام زمان در همه چیز متخصص ترینه ولی فضاش باز نیست در هیچ کاری هیچ همش که روحانی نیست امام زمان فکر کردی لباس روحانیون تن مبارکشونه؟ خیلی ساده ای!

خلاصه ما که راه نمیدیم انتظار داریم امام زمان بیاد برامون معجزه کنه در صورتیکه در قرآن معجزه ی حضرت نوح موسی عیسی خوندیم و حق هم میدیم حالا اگه ندیدیمش یا انیمشن ها وفیلم ها قبول داریم ما ولی باز میبینی امام زمان رو راهش رو بستند همه و فقط خارق عادت انتظار دارند پس این همه حضرت محمد(ص) سنگ نخورد؟ اگه میخواست نفرین کنه که هیچی دیگه خودتون میدونید چی میشد لذا راه برای امام زمان باز نیست بیاد در چه لباسی چه رشته ای چه فنی چه شغلی ها؟؟ همه جا متخصص جا خشک کرده از روحانی تا شغل دیگه تازه شغل های دیگه کمتر از اینا جا خشک کرده اند که به نام مذهب باشه لذا فراری از مذهبیم یه سری اعتقادات خام به اسم اعتقادات کاش اعتقادات بود پس سوال اصلی اینه که اگه امام زمان بیاد الان در بین ما چه شغلی دارد؟ پادشاهی؟ روحانیت؟ مبارز؟ اصلا اینا همش پر شده از متخصص و راهی برای من نیست برای امام زمان باشه؟؟ استعداد من داره نابود میشه امام زمان بزارند کار کنه؟؟لذا امام زمان یه خشوع و خضوعی داره که خودش رو در مقابل خلق خدا و خدا پایین میگیره یه خواری هم داره که هر کی ببینتش باورش نمیشه که آقامون امام زمان باشه خوب معجزه تمام شد دوره اش و امام زمان برای معجزه کردن که نیومده در بین ما لذا باید زمان به جایی برسه که مردم سرشون به سنگ بخوره که بدون یاوری امام زمان نمیشه دیگه جلوتر از این رفت و جاهایی هم خورده لذا به دردمون نمیخوره امام زمان ما سرجامون و مقاممون خودمون رو داریم عرضه میدارم و جا خشک کردیم و امام زمان رو اصلا نیرو و قدرتش رو برای اصلاح امور قبول نداریم ! ! !

sabok

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا حالا که ما درمورد تیمارستان صحبت کردیم یه کم باز کنیم باز صحبت کردیما ولی حالا آقا اینا خودشون دیونه میکنن آدم رو بعد برای اینکه بگن ما بودیم و اینا که خوبش کردیم و خودشون رو نشون بدهند خوب می کنند آدم رو با هرچی دیگه حساب نمی کنند آدم میخواد زن بگیره عموی من دختر داره که فرستادیش برای زن گرفتن که بیاد و منو ببره تیمارستان عمه ی من دختر داره که فرستادیش پی ام که ببرتم تیمارستان دایی هام زن دارند لذا دشمن که کار از دستش برنمیاد شغل اقوام رو عوض میکنه ضد من و همین الانم با اراجیفی که تو مغزشون و غرورملی در خدمتند!!! دیگه حساب نمی کنند من که رفتم تیمارستان باید زن بگیرم یا نه و اصلا چیده شدند که زندگی منو به هم بریزن چون همه چیز رو از کوری چشم من می بینند لذا من کار دارم حالا حالا باید در خدمت باشیم با هم چون رو مخشون کار می کنند نزدیکان و اینا هم میخوان ضرب شصت بگیرند و همه چیز رو گفتیم از کوری چشم من می بینند و منم حسابش نمی کنند که زن بخوام بگیرم رفتم تیمارستان هر خانواده ی عاقلی که اینو بدونه بهم زن نمیدهد!!! مگر اینکه خود دختره تیمارستانی باشه حتی یه مادر زنی هم بود که میخواست دخترش رو با من مزدوج کنه یا نه زن گ می زد خونمون از توی تیمارستان پیدام کرده بود و منم هیچکدومشون رو ندیده بودم لذا اگر حتی زن بگیرم هم اقوام دست بردارم نیستن و کینه دارند شما که جای خود.

بار اول که رفتیم اون کوفتی هنوز اقوام با خبر نشده بودند که ما کی ایم و ما هم پشت خاکی کار میکردیم و این روانپزشک موان پزشکا دیدن دارند مریضاشون دیونه میشند و ما هم وبلاگ داریم ضرب شتم گرفتن حتی میخواستن ببرنم بیمارستان روانی جنگ تحمیلی یعنی کارمون به جنون اونا ختم شده بود و روی اونا کار میکردیم مرد نبود که تو کارمون.

بار دوم مسئله ی ناموسی بود و زن گرفتن خودمون که میرفتم حمام و شعر میخوندم و دست میزدم بعد فکر کردن میخوام زن بگیرم و عشاق بود که با قرص کارم رو ساختند البته برای بار اول هم همون قرص رو روانپزشکا می دادند چون میدونستند که من از فیلتر ردم و ردی ام اصلا و دانشگاه هم نمی رفتم از حیطه شون به در بودم ریختن رو سرمون.

بار سوم هم که دیگه دستی دستی تصمیم گرفتنن و خوششون اومده بود که ما رو دیونه کنن و مجنون که ببینند زورشون میرسه بزرگان و مام که از بهشت خوشمون اومده بود لخت میگشتیم تو خونه ی خالیمون و خوش بودیم که آقا چه غمی داری بهشت رو میخوام نه خدا رو!!! و ظرفیت دیوانگی رفت بالا ولی اگر می نشستم با صداای بلند قرآن میخوندم شاید جو آروم میشد چون نتونستم جو حاکم رو آروم کنم و فشار می آوردن روم و انتظار داشتن چون من در هر سه بار وبلاگ داشتم و نه کسی هم گناه نمی کرد مخصوصاا خیالا پاک پاک بود و تجسم ها فقط من گناه می کردم!

kebria

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دو موضوع که ربطی هم به هم نداشت توی فکرم اخطار کرد یعنی خطور کرد و اون یکی اینکه آقا نمیشه که آدم خودش رو بکشه ه اول باشه و بشه این اولیت دست روزی است و از عالم بالا میرسه مثلا فلان چهره ی زیبا در قدیم بوده الان نیست یه فاکتورهایی هست در دنیا اما یا مثلا پارسال فلان بیماری اول بود امثال چرا نیست؟ خوب نیست دیگه خدا رو شکر کن! نمیشه دیگه دست ما نیست این چهره ی خاص مجذوب که از بالا رسیده بود و بازی بود چون می دونید اول شدن بازیه وگرنه چهره زیبای شما در سن جوانی یکی است در ده سال بعد نظرت عوض میشه پس اون بازیه روزیش فرق میکنه یعنی مثلا محمود کریمی حاج محمود روزی امسالش با سال 84 فرق میکنه آقا حتی روحیه خودش هم فرق داره آقا و دست ما نیست حتی جو حاکم بر روضه هم فرق میکنه و فرشته ها و شهدایی که در مجلس حاظر میشند حالا ما 100 تا دلیل هم بیاریم که چرا حاج محمود نمیتونه مثل سال 84 و 83 روضه های شبانه اش رو بخونه خوب فرق میکرد اونموقع برای یه عده ی خاصی بود و یه عده مثلا گرفتاری هاشون فرق می کرد گرفتاری های یه عده باز میشد الان میدونید که حالا نه روضه صرفا حتی نوحه های ایشون جو حاکم رو عوض میکنه یعنی شما رو میاره در حد کربلا جلو جو زندگیت میشه کربلایی مثلا این بیت (زین سفر ترک نظر کن واویلا) خوب این بیت اگر شما داری یه راهی میری اشتباهه اگه سیمت وصل باشه میافته سر زبونت و این یک طریقه از راهنمایی است که جو حاکم باهات کار کرده و نجاتت میده اصلا البته یه موقع برای من هم بود الان بحمدلله همه استادند.

خلاصه داشتیم میگفتیم نمیشه گیر داد که چرا فلان میشه جو چرا نمیتونیم خوب سفره پهن نیست.

دوم اینکه آقا ما گفتیم فکر نکنیم یا تجسم نکنیم اگر میترسیم گمراه بشیم یا گنهکاریم یا رند نیستیم یا نمی دونیم شرایط رو و هرچی هست یا بچه ایم و بالادست زیاد هست خلاصه هر چی هست اینکه آقا تجسم خوب رو گفتیم میشه ها مثلا دست یه پیری رو توی خیال بگیر و رد کن از خیابون و تو مسجد هم پریروز صبح که بودم میگفتند که تجسم هم واقعی است و یه چیزی در واقعیت داره رخ میده دیگه!!! خلاصه داشتم دیشب دعای درمورد فرشته ها میخوندم که آقا بعضی شون در صحیفه سجادیه هست بعضی شون اصلا میدونستین روحانی هستند!! بعضی شون کارگزارند خلاصه با تجسم برو سلام کن بر فرشته ای که داره بهشت تو رو میسازه و یکی یکی مثلا آجر طلا خدایی نکرده رفتیم بهشت خلاصه سلام کن بهش صحبت کن تو خیال همینطور که در نظر میگریم این فرشته ها رو در این دعا...........................

arab

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۵۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

البته در مورد تجسم صحبت کردیم در فلوم و حالا که در مورد فکر کردن یه کم میخوام توضیح بدم اینطور نیست که ما هرچه قدر هم تلاش کنیم بالاخره فکر می کنیم لذا بستگی داره شیطان چه روشی حمله کنه و چه قدر کار کرده باشه اصلا از کودکی تا به امروز و حالا که نظریه میگه مبتدی فردی که تازه شروع کرده و شیطان شناس و فضا شناس هست نظریه می فرماید و ببنی حق را اصلا فکر نمیکنه یعنی اگه بخواد امام زمان فکر کنه اصلا ما به سمت فکر امام زمان رواج پیدا می کنیم و تمرکز ایجاد میشه لذا بعضی موقع ها نشان داده میشه و توصیه میشه که اصلا فکر نکنیم مثلا تو خیابون که راه میری و تو کوچه و اینا کار نداشته باش این آموزش داده میشه از کودکی البته شیطان پرست ها هم همینو میگن میگن فکر نکن تا از خدا دور بشیم تا عرق بخوریم مثلا اصلا فکر نکنیم و فرشته ها روی ما تاثیر نداشته باشند ولی ما که میگیم فکر نکن به خاطر اینه که شیاطین حمله و در نتیجه تاثیر می گذارند بر فکر انسان و مداخله می کنند مثلا شما نشستی داری با خود حرف میزنی در دل که برم فلان کار کنم خوب وسوسه میاد میگه فلان کار رو هم بکن یعنی صدای دل و افکارت رو درش دخالت میکنه و عوض میکنه روش و منصب و رفتارت رو بدون اینکه بفهمی لذا نباید در دل تا موقعی که تقوا نداشت و رند نبود و شیطان شناس نبود اگه دنبال مباحث کنترل ذهن و اراده و احاطه داشتن باشیم و برامون گول خوردن شیاطان و خدا شناسی مهمه و پایبند هستیم و ول نیستیم نباید تا حدی که به رندی برسیم ان شالله فکر نکنیم با خودمون من اگه فکر کنم (که البته می کنم و شیاطان هم امتحان میکنه که اثر داره یا نه و بعد دوباره از یه روش دیگری میاد و اینطور نیست که تموم ما بالاخره هممون فکر میکنیم دست به لیوان بزنی فکر کردی اول لذا بیشتر در دل کردن با خود مد نظره!) خلاصه من که با خودم در دل کنم و تو دلم مثل کتاب خوندن بی صدا و از روی خواندن کتاب اگر حرف بزنم شیطان دخالت میکنه  من چه کنم؟ اگر حرف بزنم در دل با خودم و افکارم رو بگم و بعد بکنم و آموزش غلطی که در مدارس میدهند و یا مربی یان و پدر و مادر که در دل صحبت کنیم یا در فلوم و فیلم ها اگر در دل صحبت کنم و بعد انجام دهم یه عده دارند کنترل می کنند من چه کنم؟ ارتباط باهشون بزنم؟ تجسم کنم کسی رو؟ خوب لذا ما نمی دونیم اگر حتی شیطان نباشه و مربی باشه مثل بازی استراتژیکی از بالا تو خونه نشسنیم و دارند ما رو کنترل میکنند شیاطین و یا افرادی خاص خوب در این اسارت ما چه کنیم؟ حداقلش اگه فحش نمی دیم توی دل و پاک هستیم اینه که فکر نمی کنیم!!!

ما بچه ایم و جوان و نوجوان رند چیز که نیستیم نمی دونیم باید چه کنیم درسته اینا می فهمند از روش های دیگری که باز ما دو دقیقه ی دیگر میخوایم چه کنیم از روانشناسی گرفته تا فکر خوانی و نیت خوانی و در دل صحبت کردن خوب ما چه کنیم؟؟ آیا طرف که ما باش طرفیم زنه مرده؟ میشه اطمینان کرد ؟جنه؟ شیطانه؟ معلوم نیست باید کارشناسانه جلو رفت لذا باز فکر نمی کنیم ولی وبلاگ داریم!!! پس داریم فکرم میکنیم ولی نهار خواستیم بخوریم توی دل نمیگیم آی گشنمه در صورتیکه پیرمرد رند شاید یه چند باری بگه بعد زنش هم صدای توی فکرشو بشنوه و تله پاتی اصلا داشته باشند.

حالا بحث زیاده و فضا چی باشه اصلا اینم مهمه که چند تا شیطون طرفی یا چندد تا مومن اصلا و باید فضا شناس هم باشی و خبره نه که شیطون گولمون بزنه یا با بچه جنی یا تازه کاری طرف باشیم خوب هیچکس جای خدا رو نمیگیره در دل متقی مگر ما زن هستیم که تمام افکارمون رو و حواسمون رو صرف یه پسر خلی مثل من کنیم؟؟

پس کنترل کنیم افکارمون رو بشینیم ببینیم میتونیم با تمرین به هیچی فکر نکنیم و دراز بکشیم بخوابیم البته نه که خوابمون ببره خود خواب بردن هم مزه ای دارد ولی من که کوچیک بودم یه کتاب هیپنونتزیم شخصی بود که میخوندم بعد نوشته بود توش که به هیچی مثلا فکر نکنیم خوب به خدا هم میرسیم اگه مشغولیت ها به کنار بره و حتی همین که من وبلاگ دارم گذشته از تمرین هر کاری که میکنم از خودم نیست یعنی من داشتم ذکر میگفتم پریشب تو رختخواب یا تجسم می کردم و فشار آورده بود روی خودم دیدم خط رو خط افتاد ذهنم و فکرم جابه جا شد یعنی دست من نیست فکرم و من یه شخص بنابراین نیستم و نماینده ی ملتم!!!

یه دو سه شبی بود داشتم تجسم مثلا سینه زنی میکردم و روی فکر و ذکرم کار میکردم این شد که اینو نوشتم چون حتی به صورت نادر به دایی ام دیشب فکر کردم و نزدیک شدم در فکر بعد دیدم وسوسه میتونه به درش کنه یا نه اینو نوشتم طبق تجربه ی شخصیم این پست در اومد اینم مبدا و منشاءش!

مطلب پست قبل هم منشاش آهنگی بود که گذاشتم دیدم حسش نیست و فضاش نیست حالا فضای خودم خراب بود ولی فضای شما رو هم خراب کردم!!!

اینو هم که گفتیم بچه امامشو ببینه از کودکی چیزی القا میشه که فکر نکنه مثلا این آقا بچه هرکسی رو که میبینه بالاخره فکرش رو هم نخونه و ایمان آنقدری مثل شما نداشته باشه حال و هوا و فاز طرف رو میفهمه در صورتیکه نمیتونه و اجازه نداره که بیانش کنه طرف در چه حالی هست فقط میفهمه مثلا شاید یه دلیلش اینه که به خاطر پاکیش یه چیزایی رو که خودش بعدا در خطر نیافتد رو میفهمه در مواجه شدن به اشخاص که در چه حالند و پاکه بچه ولی باز شما اگه از روی ظاهر میخوای بفهمی فلانی تو چه فازیه میشه ولی ظاهر فریبنده است و از دل و رندی قوی تره چه بسا انسان شیطان نما که هست پس به هر ابلیسی نباید داد دست.

habibolah

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۵۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حالا مثلا گذاشند امام مهدی(عج) حکومت کنند خیلی تاجگذاری شده مثلا چی شده بالاخره یادمه استاد فاطمی نیا می فرمودند ما خودمونم حتی چون مثلا بد جا افتاده و زشته بعداز سی روز یه نفرو ببینیم که نزدیکانش مرده اند تسلیت می گویم در صورتیکه اسلام می گوید تا سه روز تسلیت بگین خوب حالا هنوز سه روز تموم نشده مراسم تاجگذاری داریم ما شورش رو در آورده نا یعنی چه؟ تا جگذاری........................


iopl

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

راستش داشتم میگشتم دنبال فیلم ایرانی که دیدم دانلود نکنم بخرم هم می ارزه هم هم بهتره و فیلمی هم که میخواستم رو پیدا کردم یعنی کلاه قرمزی و بچه ننه الغرض دیدم که عکس علی صادقی با پسونکی در دهان!!!

آقا ما داریم دیگه استعداد میکشیم اصلا خودمون رو میخوایم معرفی کنیم و نشون بدیم مخصوصا زن ها که کنار نمیان و فتنه درست میکنند و دیگه اصلا کار نمیشه روی استعداد ها این علی صادقی این آقا علی هم که دیگه جلوی پیشرفتشو اگه نگیریم اینکه آقا ایشون که از اول که اومده بود تو فیلم ها اینطوری با این استعداد بازی نمیکرد کار شد رویشون و استعدادشون رو پرورش دادند و زن ها دندون رو جیگر گذاشتند و خلاصه این از آب در اومد که الان خیلی جالب بازی ممی کنند در مورد فضا سازی باز بخوایم حرف بزنیم همینه دیگه آقا نیکبخت واحدی چه شد؟؟ حالا کار ندارم آقای واحدی نیکبخت چه بلایی سرش اومده و کجاست پی گیر که بودم دیدم در جایی گفته بود اگه خودش گفته باشد اینکه تو وبلاگی از ایشون شنیدم که گفته بود من تازه فوتبال رو کشف کردم و فهمیدم فوتبال  چیه و تازه یاد گرفتم حالا کار نداریم که جمله شون همین بوده یا نه و من درست گفتم یا نه یه همچین چیزایی  گفته بودند حالا یعنی چه؟ یعنی دعوت به تیم ملی اول کاره یارو بازیش خوب بوده درست ولی استعداد یابی و کار کردن و ظرفیته که میگه آقا تو میتونی در رده  ی ملی ادامه بدی بازی خوب خودت رو؟ یارو دعوت شده توی تیم ملی مهاچمه نمیتونه گل بزنه هنوز روش کار نشده روی استعدادش یا اصلا استعدادش رو نداره باید کسی که همینطوری پیشرفت میکنه رو یا اصلا کسی رو یافت که میتونه ادامه بده چه روانی چه تکنیکی چه تاکتیکی  و وظیفه ی ماست که فضا سازی کنیم براشون!!! این رونالدینو تو جام 98 پاس میداد بعدا دیدم گل میزنه تکنیک داره زیدان که یه شبه زیدان نشد توی تیم ملی 98 سر خوب میزد پاس خوب میداد این رونالدو روی استعدادش کارشد شاید همه استعداد داشته باشند ولی مهم کار کردن  فضاسازیه هست. ما متاسفانه به خاطر حسادت به خاطر خود بینی به خاطر هرچیز امکانات نداشتن مثل یه مربی دلسوز نیستیم دلمون برای کسی نمیسوزه کمبود یاور داریم که روی استعداد من کار بشه کمبود انسان بیکار داریم انسانی که روی استعداد ماها کار کنه آدم رو نداریم بعد میزنیم به جاش آدم ها رو خراب میکنیم یا جلوی هرچه بالانر اومدنشون رو میگیریم اصلا حوصله نداریم برنامه نداریم درصورتیکه روی نخبه ها در ژاپن آمریکا اینا اینا روشون کار میکنند و دنیالشونند میخواهندشون و اعتقاد دارند حالا ما بیکار نشستیم که اسلام پیروز است چه ربطی داره. ببین چه قدر ما مخ داریم در همین وبلاگ نویسی خوب حالا من هیچ اینا چه قدر کار میشه روشون یعنی میشه پرورش داد ولی کمبود نیرو داریم ما بعد کمبود نیرو که هست فضاشو میبندیم ما باید خوشحال باشیم که منتقد داریم باید خوشحال باشیم که یه جوانی پا بشه حرف حق بزنه ولو اشتباه کنه ولو هرچیز دیگری اصلا حوصله و هزینه خرج نمیشه برای انسان باهوش در کشور قبلانا بود یعنی میشد بیشتر ولی الان ضعیف کار میشه و گفتم نیرو نیست پول نیست و ... وگرنه استعدادهست روی من میدونید چه قدر کارشد همین من کار شد ولی معلوم نیست دو سال دیگه به بچه ی نوجوان اعتماد کنند روی استعدادش و علی صادقی دومی بدست بیاد این معلوم نیست باید فضا بچینند باید تو فیلم راهشون بدند و انتظار بالا نداشت انتظار استعداد یابی و خرابشون هم نکنیم و حسادت نورزیم و.... همه وگرنه مخند ما میدونیم.

گفتم یه فضا سازی هست برای استعداد یابی یه فضا سازی هست برای تاکتیک یکی برای تکنیک فوتبالیست یکی برای وضع روحانی یکی برای وضع روحی یعنی آقا علی دایی تموم شد دیگه رفت دیگه اگه حالا برای وضع سیاسی کشورمون بود هرچی بود جوی و فضای مردمی بود که یه علی دایی با این همه گل زدن ساخته شد گرچه دیدم بازی کردنش هم روش کار که نمیشه گفت نشد ولی مثل بازیکنی مثل رونالدو که نبود ولی با این وضع اینو میگم که آقا  ما از نظر روانی دیگه مملکتمون نمیتونه علی دایی دیگری بپذیرد مردم شاید بخواهند همچین گلزنی ولی ما برنامه نریخنیم که اگه مثلا یه بازیکن گمنامی هتریک کنه تو جام جهانی باید چش کرد هیچ مسؤولی نمیدونه باید چه کارش کنند هیچکس بلد نیست فضا سازی انجام نشده ولی برای رونالدو گرچه فرزند نامشروعش به دنیا بیاید(چه ربطی به اسلام پیروز است داشت؟؟!!) معلومه این و ادامه میده هتریک کردنش رو و فضاش هست در بین مردمشون ولی ما هیچ کاری نمیکنیم شاید هم خوب باشه و شرایطش نیست و یه فوتباله بازی هست ولی میگم کار نمیشه کار نکردن رو فضای بچه مهمه!و...

hale bad

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

من متاسفانه برای خودم تاسفه که باید بگم و اعتراف کنم اینو................................

اینکه آقا من بدم میاد خودم عاشق زنی باشم علی الظهور و دل ببندم به جنس مخالف حتی اگر کوچکترین دلبستگی ببینم فحش که نه ولی دوری می کنم میدونم واقعی نیست این ولی در باطنا نه ظاهر باز و یه نفاقی دارم که انقدر دوست دارم یه نفر مثلا عاشقم باشه و دل ببنده بهم خیلی بهم خوش میگذره البته حدس میزنم عاشق شدن که دیگران بشوند زنونه و دخترانه باید باشه تا عشق و دوست داشتن مردانه یعنی باید یه خورده گول بخوره طرف که عاشق من بشه و باشه وگرنه من خودم عاشق هیچ مردی نیستم حتی امام زمان!!! ولی میدونم امام زمان خیلی دوست داره و علاقه داره به امثال ما گرچه راهی که میریم هیچستانه ولی همینکه جیز باشه هست دیگه.

شاید این عشقی هم که میگم که منو بپرستند و عاشقم باشند این عشق خودش اخروی باشه و ارواح باشند ولی من خوشم میاد دوستم داشته باشند چون بهم خیلی خوش میگذره خوشحال میشم حال می کنم والان حالم رو مقایسه که می کنم می بینم چند سال پیش عشاقی داشته ام که فروکش شده نسبت به پارسال گرچه نمیشه سنجید چون الان حالم بد بشه و دور بشم باز نمی دونم که عشقه کجاست و غمگین میشم پس نمیشه سنجیدش و نظر داد باز.

می بینی که باز قبلانام اینطوری نبودم مثلا اگه میگفتند که فلان بازیگر مشهور اومده تو شهر اگه میتونستم و فرصتی بود میرفتیم اما حالا اگه بگن از تو خیابون خونه تون رد میشه محض کنجکاوی و مردم چه می کنند میرم ببینم بازیگره رو ولی خوب که چه حالا؟؟ برام فرقی نداره.

fgtrer54r5tgg

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حدیثه که زیرکترین مردم و باهوشترین مردم کسانی اند که به فکر مرگ اند حالا یه نکاتی میخواستم بگم گفتم استفاده ای کرده باشیم از این روایات هم وگرنه اینطور نیست که بشینیم غصه ی مرگ بخوریم که باید بسنجیم مثلا که چه خبره آقا بر فرض بر ما حقیقت معلوم نباشه و سنی باشیم که آقا عمر بن خطاب عثمان ابوبکر چه ها کردند و شده است ولی آیا بر خودشون معلوم نیست درسته پیامبر رئوف ترین هستند ولی ما و این ها دنیا را دیده ایم وگرنه مگه قرار نیست تا ابد بریم اون دنیا زندگی کنیم و چشم در چشم رسول الله و دیگه اون دنیا هم اگه فکر کنیم منزلت پیامبر (ص) شناخته شده هست یعنی خداوند نشون میده پیامبر چه رتبه ای دارند حالا تو برزخ هم کاستی باشه باز در قیامت و زندگی ابد حقیقت روشنتر میشه و همین که قیامت رخ بده هم اساس میخواد اینطور نیست که خداوند هوس کرده باشه که قیامت به پا بشه نه انسان در دنیا و برزخ به جایی میرسند و حکومت به جایی میرسه با توجه به حکومت حضرت مهدی (عج) که قیامت رخ بده حالا کار نداریم شاید اینطوری باشه درست ولی داشتیم میگفتیم زن بدحجاب که زن ظاهرش تمام چیزشه مثلا زنی که صورتش سوخته در ازدواجش شاید میگم شاید و البته تاثیر که داره ولی باز چیزه.

خلاصه آقا زن بدحجاب چه طور میخواد با حضرت زهرا (س) حرف بزنه اون دنیا حالا هم حرفی نداره لذا اصلا تو باغ نیست که کجاست کجا میخواد بره چه میکنه در دنیا و یه حرفی که در یکی از مجالس از یه بزرگواری شنیدم میگفتند که مثلا شبکه ی ماهواره ای که فیلم فارسی زبان پخش میکنه و فیلم های مورد دار اینا معاد رو نادیده گرفته اند همین هم هست ها یعنی نگاه میکنی در فیلمشون خانواده هست بوس و موس هم هست یعنی زندگی سالم رو حتی یه طوری چیز میکنند فارسی وان یه طوری که ظاهرا نمی فهمه ولی معاد مرده در فیلم و نمیگیم با فرهنگمون نمیجنگه خلاصه کار ندارم این تو باغ نیست زن بی حجاب و بدحجاب که کجاست و چه میکنه و حرفی داره با سیده النساء حالا شاید مردها مرموز تر باشند و پیچیده تر باشه نفاثشون این دیگه چادرشو گرفته و معلوم هست کارش و ما هم کارمون دست کم از عمر نداره بعضی موقع ها یعنی عمر چشمش که افتاد بر پیامبر (ص) ما هم چشمموم می افته و مستثنی که نیستیم حتی اگر در زندگی دنیوی به فکر مرگ نباشیم چه کار کرده ایم! آیا نمیخوایم حاظر بشیم؟ آیا پیامبر رو ببینیم محشور میشیم معلومه همین الان که چیه وضعمون با رخداد آینده بعد مرگ تو باغ هستیم اصلا؟ یادمه تو یکی از کتاب ها در مورد نکاتی که آیت الله بهجت فرموند صحبت شده بود که در یه زمانی یه عده سنی بودند در عراق که میگفتند که این شیخ های چی میگن؟ همین 3 خلیفه جعلی از پیامبر عذر خواهی کرده اند و پیامبر بخشیده اون هارو در برزخ بعد اینو که میگفتند یه شیعه و بزرگی بوده در مجالسشون شرکت میکنه برای سخنرانی و شیعه وسنی بوده اند میره لعتت میکنه این سه خلیفه رو یکی یکی لعنت میکنه نمی دونم چی کار میکنه بعد میگه استغرالله توبه کردم میاد از منبر پائین و خارج میشه  از مجلسشون حالا داستانش دقیق یادم نیست الغرض ما هم برای خودمون در حد خودمون یه تعهد هایی داریم و نباید کاری کنیم که نتونیم بخشیده بشیم از طرف خدا.

lionhyhg

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

من اگه سر در بیارم از این سیستم که با کی طرفم این خوبه اگه بفهمم چه خبره و اینا چه طوری فضا سازی می کنند و منو به یادها می اندازند که باز بنویسم یادمه یه روز شاید 7 8 تا پست تو همین بلاگ نوشتم حالا یاد نیست الغرض فضا بچینن کار میکنیم ما و برای خودمم جالبه این افکاری که خودم میگم تو وبلاگ علاوه بر اینکه خوب مفیده در کل و شاید شما منو بزرگ بدونی اصلا با اینکارا بزرگ بشماری و خلاصه حمایت کنند ما به روالی که دستمون نیست ممکنه کار کنیم  و گفتیم فضا باید باز باشه غصه و رمان زوری که نمیگیم که اگه دلت خاص و هوست کشید بخونیش یه طوری روزی پخش میشه که اگه زیادی افراط کنم لال میشم خودش تو نگران نباش!!!!! !

داشتم همینطوری آیه الکرسی رو میخوندم بعد این یه چیزی فهمیدم که در حالت طبیعی که فضا بسته س عمرا بفهمم!!!

اصلا حالی که پیدا کردم که آیه الکرسی رو همین که بخونمش اصلا تا چه برسه بفهمم نکته ای رو خودش چیزه اصلا یه حال دومی میخواهند.

((الله ولی الذین ءامنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفرو اولیاؤهم الطاغوت یخروجنهم من النور الی الظلمات))

ببین نمیخوام چیز کنم ها حالا نمی دونم توجهی شده دوباره کسی به فکر منه کسی وبلاگمو خونده اصلا نمی دونم دست من نیست و نمیخوام چیز کنم میخوام نقل به معنای خودمو بکنم.

آقا یخرجهم من الظلمات الی النور پس آقا ضمیر مطلق در دنیا اینه که به طور روال عادی تا ءامنوا در ما رخ نداده یعنی از بچگی یا آقا مرد کافر آمریکایی که ایمان نداره از اولش که بچه بوده ولو گناه نکرده باشه در ظلمته چون خدا می فرماید از ظلمت به سوی نور می بریمش یعنی ما به طور عادی از بچگی و دوران مدرسگی و اینا در ظلمتیم تا جایی که ایمان بیاوریم و ایمان آوردن هم حدی نداره و مرزی پس ظلمت و نور هم حدی نداره یعنی به این زودی ها شما از ظلمت خارج نشدی تا سن بره بالا  و ایمان بدست بیاد پس کودکی که معصوم هست در حالت عادی هم در ظلمت قرار داره چیزی که واضح هست یعنی در جامعه ی گرگ صفت ما و دیگران نمیشه از بچه انتظار داشت که توی ظلمت نباشه فحش نده کار زشت نکنه به این مبنا که بچه معصومه نه چی کار معصومیت داری شما ظلمت رو ببین پس هی نباید از دوران کودکی ایراد گرفت که آقا ما خوش بودیم گناهی نداشتیم و از این حرفا چون همون موقع در ظلمت بوده ای.پس راه جدید و نقطه ی عطفی که پیدا میشه که آدم تغییر میکنه زمانی هست که ایمان بیاورد و ءامنوا رخ بدهد بعد خدا از نور به ظلمت میبره و این از نور به ظلمت که شما رفتی ممکنه خودتم نفهمی چون خدا داره توضیح میده تا بفهمی که نور و ظلمتی هست مثلا در مجلسی که میرم شنبه ها اغلب جوان هستند ولی بالای 40 سال هم کسانی میان از مردها که می بینیم بعد اینا چنان توجهی میشه بهشون که سینه میزنند که خودشون هم نمی فهمند و شیطان میخواد به هر بهانه ای خارجشون کنه از بین ما جوانترها پس ممکنه خودمونم نفهمیم که در نور هستیم یا ظلمت!!! چرا؟ چون ایمان درجه دارد که هردرجه میتونه نسبت به درجه بالاترش ظلمتی ما را بگیرد.و اما یخرجونهم من نور الی الظلمات که اصحاب آتش هستند اینا معلوم میشه اتمام حجت تمام شده چون از نور به سمت ظلمت رفته اند و شاید این اتمام حجت برای کافرها هم رخ داده باشه ولی ما آدم های منصفی نیستیم یه موقع بود که میگفتند کو چرا امام رضا شفام نمیده و مرض قلبی رو برطرف نمیکنه حالا که اماممون نگامون کرد تازه طلبکار هم میشیم و معجزه ی درمان اصلا برامون فرق نمیکنه شاید اصلا نفهمیم یا بهتر بگم خودمون رو به نفهمی میزنیم و همین باعث تکفیر نعمت و رحمت الهی میشه بچه که تکفیر نکرده زود گریه میکنه بر میگرده ولی ما رحمت ازمون گرفته میشه و گریه مون اصلا نمیگیره که بخوایم برگردیم.

پس اصحاب آتش از نور ایمان به سوی ظلمت رفته اند نه اینکه خدا ولشون کرده باشه از اول و گفتیم ما از اول ول هستیم (یخرجهم من الظلمات الی النور)تا اینکه ایمان بیاوریم پس ایمان آوردن دست ما ها نیست دست خداست و ما از کودکی در ظلمت قرار داریم و هیچکس معصوم نیست جز ائمه و امامان و تا از سوی نور به سوی ظلمات نریم عذاب نمیشیم یعنی تا این سلسله مراتب عملیاتی کامل نشه هیچی دیگه.

khat

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان حالم مساعد نیست برای نوشتن یعنی فضا نیست ولی میبینی که باز دارم می نویسم و این چون متن نوشته ای که می نویسم تجربی هست تا اینکه مثلا به موضوع خاصی فکر کرده باشم نیست اینطوری و اینطوری هست که تجربی دارم صحبت می کنم الان تو این پست وگرنه از جایی نازل نشده یا فکر البته درسته که باید فکر کرد یه خورده ای هم فکر کردم لذا جلوی فضای جدید رو بگیرند که نتونم حرف بزنم جلوی تجربیات و فکر منو که نمیشه گرفت.

خلاصه حالا کار نداریم یه کم در مورد فضا میخوام تجربی که گفتم تجربی و یه کم فکر قاطیش که محصولش این نوشته شده میخوام صحبت کنم البته گفتم حال و فضای نوشتن رو نداشتم بالاخره آقا فضا و حال نوشتن مطلب یه خورده ایش دست شماست که فکر میکنید یه خورده ایش دست دعایی که می کنید برای من مثلا یا گره گشایی خودمون مثلا گره گشایی یه مسئله هست تو فکرمه دیگه مثل قدیم نیست که دو ساعت بشینیم فکر کنیم یا دوساعت بخوایم نماز بخونیم تا یه گره فکری باز بشه در عرض اکی ثانیه گرفتاری فکر باز میشه چون فکر مارو دارند کنترل میکنند اگه سوالی داشتیم هم حل میشه در محدوده ی کودکانه ی خود بعضی وقتا آره بعضی وقتا داریم سوال میکنیم از خودمون که فضای جدید برای نوشتن بازه و می نویسیم و جوابشو منطقا از جایی درونمون میگیریم.

خلاصه گفتیم بعضیاش دعا کردین ما نوشتیم مطلبی رو پستی رو تو وبلاگ بعضی هاش فکر من و شما بوده که فضای جدید برای نوشتن باز شده بعضی هاش مثلا فضا رو یه عده شغلشونه با فحش دادن با مبارزه با دشمن دانستن من حتی با هرچیزی که شده میخوان جلوی منو بگیرند بزرگان تا ببینند من چه میکنم آخه دشمن هم همینطوری جلویشون رو گرفته وگرنه اگه جلوشون رو نمی گرفت و جلوی ما رو با زور همه مون شکست میخوردیم درسته این میشد ولی همه هم هدایت میشدند شاید، خلاصه یه جوی هم هست که با فحش و اینا بد میشه یه جوی هست سیاسیه آقا من درمورد فلان مبحث صحبت کنم مثل یک بمب هست و مضره برای نظام یعنی نیست مضرر بچه ها دارند روش کار میکنند حساس شده اند به کارام یا مثلا حساسیت داشته این موضوع لذا بعضی از مطالب و فضا هم اینجوری بسته میشه برای ما بعضی مواقع بعضی مواقع هم هست که نه اصلا بحث بحث چیز دیگری است دعوا سر چیز دیگری است بعد نمیشه صحبت کرد و میگن برو بابا نمیبینی فلسطین رو اسرائیل داره میجنگه با کودکان لذا حرف چیز دیگری است بعضی موقع های دیگر آقا ما از شانسمون با یه گروه خاصی طرفیم مثلا روانپزشکان و دارند مریضی ما رو کنترل میکنند و فضا فضای اوناست مثلا شنبه ها مثال میزنیما یا مثلا زن هایی که طلاق گرفتن الان دارند از فلان موقع مطالب منو میخونند پس اصلا بحث یه چیز دیگری است و بسته میشه خلاصه همه ی فضا ها دست من نیست و هم نمیگویم که مثلا وبلاگ من از خدا خواسته بزرگه و خلاصه همین تک وبلاگ من و همین یه وبلاگی که من دارم اصل فضا سازیه نه من که کاره ای نیستم و نمی گویم فضا های ایجاد شده بسته شده تقصیر شما و آدم های اطرافه و یا فضای ایجاد شده همه از دعا و نمی دونم فکر دیگرانه و گفتم وبلاگ های متفاوت مد نظره نه وبلاگ من و و نمی گم دست یه عده هست بلکه بعضی موقع ها یعنی بیشتر مواقع روزی هست روزی خدادادی است که من فلان مسئله رو مثلا باز می کنم دیویست جای دیگر هم چنین موضوع نو و تازه ای همه مون با هم از همدیگر حتی بی خبر موضوعمون یکی در میاد از آب پس روزی خدا هم هست روزی خدا مهمتره شما ممکنه یه کاری رو بکنید که فضای جدید باز بشه حتی 100 نفر ممکنه باهات دشمن بشن اشتباهی یا تفکرت رو دوست نداشته باشند یا بدشون بیاد ازت ولی باز بتونی بنویسی چون روزیت بوده و یا یه کار خوبی کرده ای و یکی از بهترین روزی هایی که نو و تازه هست آخه گفتم که بحث داغ میخواد بعضی موقع ها مثل اخباره حتی فرهنگ اخباری که به روز باشه فرهنگ الان جامعه رو بگه لذا هرکسی روزی نو نداره الان مثلا من بشینیم در مورد فتنه ی 88 برای شما بنویسم شاید بهم فحش بدین که مگه ما بیکار بودیم که گرفتارمون کردی با نوشته هات (اگر گرفتار میشین با نوشتن منا و شغلتونه) آخرشم هیچی و فایده ای نداره مگه اینکه دو خط صحبت کنم ببندم مسئله رو و نتیجه ای نو در خور الان بگیرم و مسئله ای عبرت آمیز که درخطر خواهیم بود در آینده مثلا این همه آمریکا توطئه کرده رهبر عظیم الشان میان الان درمورد انتخابات آزاد صحبت میکنند مثال میزنیم ها این بحث جدیدی است و فردا که انتخابات شد باهاش طرفیم از رادیو و شبکه های خارجی همین که منم توی متنم انتخابات آزاد رو نوشتم ممکنه با یه عده ای جدید طرف باشم. این چیزارو میدونم میدونید ولی الغرض اینو میخواستم بگم که آقا بعضی از فضا های جدیدی که امام حسین(ع) یاری میده و شهدا که بعضی ها مطرح میکنند و دستشونه که چی بگن و حالا دیگه نه من فضای وبلاگم زیاد جالب نیست قبلانا روزی خاصی داشتیم ولی حالا شما اگه از من بدت بیاد هرچی هم قشنگ بنویسم باز به خاطر فضای غیبت تهمت هرچی که هست کینه مثلا یا هر چیزی که بد جاافتاده برای شما یا واقعا من بد صحبت کرده باشم و تبعات داشته باشه به خاطر هرچی که هست من روزیم کم میشه با دید بد شما نسبت به من یا وبلاگ خلاصه الغرض اینکه گوش دادن به روضه های امام حسین(ع) نه همیشه یه خورده هم باید خودت تلاش داشته باشی یعنی باید روزیت باشه خلاصه اگه اینکاره ای اینطوره که فضای جدید رو نشون میده اشک ریختن یعنی شما اگه میخوای چهره ی جدیدی که تاثیر گذار خواهد بود چه در فیلم جه در سیاست چه در مجری چه بازیگری چه هرچیزی که مفیده اینا از همین روضه ها بزخیزیدند و بلند میشند البته راه های دیگر هم هست مثل خشنودی پدر و مادر از بچه ی خود که خدا نگاه میکنه به این و لذا گوش بدید که ما نگفتیم که چهره ی جدید آینده ی بازیگری مثلا کی هست یا مثلا انتخاب میشه یا نه ما با اینا کار نداریم ما به تاثیر گذاری چهره کار داریم در جامعه وگرنه آدم قلابی و تکراری زیاد هست ما به تاثیرگذاریش کار داریم که چهره ی جدید بشه وگرنه فیلم های بد اروپایی و آمریکایی  و صحنه های زشت که دیگه بازیگر نمیخواد فاحشه میخواد.

یه فضایی هم هست ما رو نوشتن و قرار دادن و طبقه بندی کردن جزء معتادا و مخاطب خاص خودش خوب چی بگیم حالا  ما به چه دری میخوره و تخته تو ذهن بچه چی هست که بره.

لذا اگر درستم بیاندیشیم کار نداریم به وبلاگ چسکی که چیزه حالا ما هرچی شد فضا و روزی بود هیچ اما فاضی مراجع تقلید و رهبرمون رو باید بچینیم چون ایشان در مورد همه چیز صاحب نظرند و حرف دارند نباید محدود کنیم مراجع رو به همین که چند تا روحانی نه وگرنه اگه اینطور بود کلی حدیث و روایات بود و مثلا 1000 برابر بیشتر روابات داشتیم عده ای محدود میکردند امامان را به مثلا قشر خاصی از جامعه که اینطور نیست و اینکه میگیم و گفتیم که فضا رو برای آیت الله مکارم[ره] باز کنیم که بیان صحبت کنند در تلوزیون مثل ماه مبارک این فضا چیدن کار تخصصی و حرکت جهادی میخواد یا مثلا رهبر عظیم شان که حرف های خوبی دارند برای تمام قشرهای جامعه اگر فضاسازی بشه و بچینند جوان ها مخصوصا و جهاد کنند این درست ولی متاسفانه می بینیم که آقا فضا سازی در مورد کارگران برای ایشان اگه صورت بگیره در بین ما چه جوریه؟؟ فقط اغلب اینقدر کار میشه که کارگر ها رو جمع کنند در یک سالنی و آقا براشون صحبت کنند خوب ما داریم ضعیف کار میکنیم در این صورت و دشمن و افکار دشمن که فضا سازی میکنه بیشتر داره کار میکنه که آقا صحبت میکنه در مورد همین انتخابات آزاد مثلا.حالا من بلد نیستم که باید تخصصی چه کارایی کرد که فضا بچینیم فضای خوب تبلیغاتی فرهنگی سیاسی و... که آقا راهنمایی کنه اینو من نمی دونم باید چه کار کرد که رهبرمون بیان صحبت کنند و بیشتر یک جهاد هست و فضای جهادی مردمی بزرگ میخواد برای فضا سازی های جدید و راهنمایی ها یا حتی بزرگ هم که نباشه باید برای شاد کردن حتی جک گفتن حتی شعر خوانی طنز که غم های رهبرمون به فراموشی بسپارند و فضای شعر خوانی هم بهتر بشه و چه بسا صد فضای جدیدتر همچین فضای های دلنشین ساده ای که حتی خرج نداره و بزرگ نیست و فضا ایجاد میشه که بهره ببریم بیشتر از رهبرمون برای اینا هم تلاش کردن خوب جای کار داره!!!که انجام نمیشه یه بار شد دیگه تمام ریخت به هم.


24 دی 1391 && http://ali.bloglor.com/p74.html

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان دیگه ساعت 3 صبحه که دارم می نویسم و تایپ می کنم و خوابم نمی برد راستش بعد داشتم فکر می کردم یه کمی بعد یه لحظه برخورد کردم تفکراتم به تمثالی که گذاشتم بعد رفتم تو فکر که اول اینکه آقا این حوریان بهشتی مگه پاداش بهشتیا نیست مگه نمیگن که مزد طرف که کار کرده رو قبل از اینکه عرقش خشک بشه بدین لذا می بینی حکمتی هست که الان بر ما نازل نمیشوند و همچنین ما اومدیم خدا رو بشناسیم در دنیا و فرصت اینکارا نیست وگرنه در بهشت خدا معلومتر از الانه و اقدر از شرمندگی دیگه نگیم که آب میشیم با این لطف و کرم خدا و شکر خدا میکنیم فقط و همینم هست که چطور الان نمی فهمیم و خدا رو نمی بینیم ولی اون موقع که همه چیز آشکار شد رفتیم بهشت مثلا تازه میخوایم چیز کنیم و همش شرمنده میشیم حالا این از لحاظ شرمندگی هست و اینطور نیست که بگیم ما بهشت رو نمیخوایم و شعار بدیم اینطور نیست خدا که نمیخواد گولمون بزنه خدا محض اینکه دوستش داری یعنی ما رو دوست داره بهشت رو آفریده برامون.

و همچنین میگیم که حالا ما می ارزیم اصلا که خداوند حوری را مزدوج کنه با ما! خوب اگه بگی می ارزم من که خدا نهایت خلاقیتش رو برشما نازل کنه و مستحقش هستم پس دیگه چرا عبادت کنیم و اینطوری اصلا درجا خواهیم زد و وای میسیم و سلوک معنی نداره در دنیا میگما که زندگی می کنیم داشتم به این فکر میکردم و دیگه معنی نداره کار ما و نمازامون در صورتیکه ما اومدیم که خدا رو بهتر بشناسیم در دنیا و خدا فرصت داده که و نازل نکرده بر ما نهایت خلاقیتش رو و حوری بهشتی رو که بالاتر بریم البته ما بالاتر نمی ریم که به حوری بیشتر و یا مزد بیشتر و یا حوری بالاتر و قشنگ تر و اینا برسیم نه اصلا هدف این نیست هدف خداست یعنی باید برای ما خداشناسی باشه اینا خودشون میان به موقش پدرمونو در میارند  لذا اگر دنبال مزد و پاداش باشیم و یا حوری چیزی و یا ایراد بگیریم که چرا نیستند داریم همش درجا میزنیم  و مشکل داره کارمون در صورتیکه در دنیا بهشتی میتونیم بسازیم بین خودمون و خدا و این خلوت حایل میان ما و خدا دیگه پیش نمیاد و اونی هم که غرق خدا بشه دیگه براش فرق نداره حوری چی هست دیگه براش فرق نداره که بیاد یا نه  چون غرق در خداست و الان ما نمیفهمیم غرق در خدا راز

و چیزی هم که هست باید نباید اقدر بی انصاف باشیم چون 90% مردم به نظر من حوری بهشتی رو مردان مخصوصا برای اوج لذت حیوانیه میخوان در صورتیکه اینا معرفت بلدند میدونند و مستقیم حتی هستند و ما نمی بینیمشون و شاید نازلند برما اصلا و اگه نباشند غمزده میشیم مثلا همین آیت الله طباطبائی بزرگ صاحبت المیزان دیده بودند در نماز حوری رو که جامی بهش تعارف میکنه و میخواد بده بعد تو نماز بودند (اگه داستان رو خوب توضیح داده باشم اینکه) قبول نمیکنند از دستش بعد تا یه مدت احساس، احساس چی بگم خدا یعنی بگم اندوه مثلا؟؟ حالا یادم نیست یعنی روی ایشون تاثیر گذاشته بوده و اینا ناز می کنند و شنیده بودند ایشون از آیت الله قاضی (ره) فکر کنم که اگه تو نماز حوری نازل شد و جامی داد بر ندارید جام رو حالا کاری نداریم بله اینا معرفت دارند و میخوان ترویج کنند ولی آیا ما می ارزیم و مستحقشیم! اصلا دنبال این چیزا هستیم دنبال معرفتیم نه والا بلا.

dhhd

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه دو سه روزی هست که قبل خواب شب دارم یه صد باری اگه ریا نباشه و تبدیل نشه صلوات بر پیامبر و آل محمد می فرستم و خوشبختانه خواب خوش و حال خوش و به حضور شما عرض شود خواب خوب هم می بینم و نمی دونستم اقدر مفیده اینکار و خوبه بالاخره یه کار  آسون و راحتی و سبکی هست و میتونه هرکسی امتحان کنه و یه فکرهایی هم به ذهنم مخطور شد یعنی خطور کرده

اول اینکه همین کار کوچک رو که میکنی باید هدفت رو که قلب پاک رسول الله هستش رو درنظر داشته باشی نه خیالی یه صلوات مثل بچه کوچیکا یا با زور خدایی نکرده بفرستی یا همینطور شما در نظر بگیر که الان بهت میگن برو ماست بخر خوب زود توی ذهنت مغازه ای رو در نظر میگیری حتی امکان خرید خوب و امکانات که داشته و داره و خلاصه میزنی تو هدف و مسیر یابی میکنی برای نیتت خوب ما هم یه صلواتی که می فرستیم باید پیامبر رو در نظر بگیریم نماز که میخونیم باید خدایی رو بخونیم که هست و داریم درد دل میکنیم نه شعار خاصی بخوایم بدیم و اینا و خداوند زنده است نه که مرده باشه پیامبر اکرم (ص) هم زنده و ناظر و عین الله هستند.

دوم اینکه آقا طرف افتخارش اینه که مثلا دکتر حسابی علیه السلام شاگرد انیشتینه و من خودمو میگم میگفتم کاش انیشتین به دین ما وارد میشد و به حظور شما که  عرض شود اصلا از ایرانی و ایران صحبت می کرد و کلی باعث سربلندی و نمی دونم عوض شدن اعتقادات اونور آب حتی به ما و خلاصه کلی کلاس داشتیم که یه انیشتینی اینطوری بگه مثلا حالا که بود ولی حالا شما در نظر بگیر ما پیامبر (ص) رو داریم هیچی به هیچی افتخارم حتی نمی کنیم! در صورتیکه پیامبر خداست و مام افتخارمونه که مسلمونیم مثلا و از طرف خداست یعنی خدا عزیزترین بنده اش پیامبر اکرم (ص) هست دیگه بالاتر نداریم و....

سوم اینکه ما نوحه میخونیم سینه میزنیم در حالیکه اصلا شاید این اسماءی که میگیم خودشون رو فراموش کرده اند که کی هستند یعنی ما در بزرگان که میبینیم اینطورند که تعریفشون کنی و تمجید هیچ اثری نداره اصلا خود خودش رو فراموش کرده و به حظور شما که عرض شود درب تعریف و تمجیدش کردن بسته شده و تشویق حالا در نظر بگیر ائمه و پیامبر چه طوری اند این همه سینه میزنی حسین حسین میگی اصلا سودی نداره برای امام حسین و کارت هم اجری نداره براش که زنده کردی یاد خدا حالا میگه مزد نمی دونم این دهه محرم رو بگیریم درسته مزد میدهند و از طرف مادرشونه امام حسین یعنی حضرت زهرا هست که دلش میخواد که شما حسین حسین بگی شاید اینطوری وگرنه دغدغه ی اصلی امام حسین که طرف رو نگاه مخصوص میکنه این نیست که سینه بزنی و عزاداری کنی درسته نگاه میکنند ولی نگاه خواص به کسی هست که شایدبه فکر مردم غزه هست به فکر چیزای دیگری است که امام حسین (ع) هست دغدغه شون.لذا امام خمینی هم همینطور بودند میگفتند که این مردم که میگویند روح منی خمینی اگر بگن مرگ بر خمینی هم برام فرقی نداره امام خمینی میگفتند ها (البته حال روحی و روحانی فرق نمیکنه وگرنه چرا ملت فهیم ما چنین کار قبیحی کنند؟)حالا من شعار هاشون یادم نمیاد همین بود یا نه ولی از خودش رد شده و بیرونه روحشون عظیمه و ما مثل  این ها که نیستیم ما آبرومون مهمه آبروی نظام حتی میره اگه یکی بد صحبت کنه به رهبرمون و اصلا صورت مسئله فرق میکنه حرف حرف شخصی نیست درسته این ولی خلاصه اگه حرف شخصی هم بود باز مشکل داریم که کسی بد نگاه کنه بمون بد بگه چه برسه آبرو ببره و تهمت و غیبت میخوایم سر به تنش نباشه حالا امام خمینی(ره) اصلا براشون فرق نداره این موضوع روح عظیمشون رو در نظر بگیر و ائمه هم همینطور بالاتر از این حرفا  سودی نداره این سینی زنی برای امام حسین (ع) برای خودمونه و مادرشونه که نگاه میکند.

چهارمیشم اینکه آقا خدا در قرآن هست که به پیامبر اکرم(ص) می فرمایند که اگه تند خو بودی مردم از کنارت پراکنده میشدند یادمه استدلال کرده بودم که آقا این تندخویی که میگه که پیامبر نیست برای ما گفته که اگه جمع شدند اطرافمون ما داد و فریاد بزنیم یا به دیوانگی چیزی و یه کاری کنیم برند خونشون.

حالا که داشتم بعد این صلواتایی که امشب فرستادم فکر میکردم این به ذهنم خورد که پیامبر به خاطر جاهلیت گرفته تا حتی بزرگواری خودشون که جایگاهشون در عرش بوده وروی زمین با افراد جاهل اون دوران زندگی میکردند چنین پیامبری حتی حق داشته و اختیار داشته که بدخو باشه و سرشون داد بزنه مثل یه معلم که گرفتار بچه های نفهم شده یه دادی هم میزنه به سود خودشون هست راه باز میشه تا اینکه بر سر معلم بچه ها سواربشند لذا گفتم شاید پیامبر اکرم(ص) هم اختیار داشته اند و میتونستند وخدا بهشون حق داده حتی که تندخو باشند با چنین مردم نفهمی ولی باز اینکارو نکردند گرچه گفتم اختیار داشته پیامبر و شاید حتی پیامبر های دیگر قبل از ایشون هم تند خو که نه ولی سنگین بودند ولی پیامبر طوری بوده است که آقا میومدند حرف های خنده دار میزند کنارشون و هیبت آنچنانی که هیچکس نتونه حرف بزنه نداشته پیامبر یا نشان نداده و حتی پیامبر شنیدم توی داستانی که برای فردی که حرف خنده دار میزده دلش تنگ میشده و وقتی دلش میگرفته است میگفته اند که کاش بود اون فرد یه چیز خنده داری میگفت!!!

tywbvs

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی موقعها که اصلا حال ندارم چه می کنم؟ چه که کار باید کرد وقتی فضا بسته است یا ضد توست یا طوری چیده اند فضا را که انگار هیچ کاری از دستت بر نمیاد با این شیاطین شاید.

خوب راه داره و هرکس کاری میکنه

به عنوان مثال من نمیگم اگه اینطوری شد باید اینکارارو کرد یا هروقت اینکارارو کردم اینطوری شده فضا و هر کس خودش میدونه به عنوان مثال من

1) قرآن خواندن با صدای بلند

2)از روی کتاب شعر یا هر کتابی با صدای کمی بلندتر خواندن یا خوانندگی کردن اصلا

3) نوحه گذاشتن در گوش و خوابیدن

4) خوابیدن اگر خوابم بیاد ترجیحا

5)میشود...تجسم سینه زنی و ذکر یا حسین گفتن پشت سرهم تا خوابمان ببرد

6)میشود...نام هر امامی را ببریم پشت سر هم و طلب یاری کنیم تا خوابمان ببرد

و.... که یادم نیست الان

و راه های دیگری هم وجود داره که شخصیه موقع حمله شیاطین و اذیت کردن آن ها تا غمت بدهند و هرکس مختص خودش است و همش که خواب نیست و شاید به خاطر توبه است که نتوانسته ایم درست بکنیم هست که شیاطین گرچه نماز میخونیم ولی باز تسلط دارند و راه نشون نمیدیم دارم یادآوری می کنم که چه کنم نکنم بعدا

 

fssva

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دیشب گرچه حال نداشتم ولی به هر حال با هر بدبختی که بود داشتم از شبکه ی نمایش فیلم رنگ خدا رو می دیدم و اینکه آقا آدم میمونه توی این فیلم دلش برای کی بسوزه برای پدری که بچه ی نابینا داره و کارگره و سخت داره کار میکنه و زنش مرده با دو سه تا بچه و میخواد ازدواج مجدد بکنه و آخرشم نخواهد توانست  یا اصلا دلش برای خود بچه ی نابینا که جهان رو نمیبینه و نمیتونه درس بخونه و مثل بقیه باشه و اصلا داره فیلم بازی میکنه و خودشو هم مثل ما نمیتونه ببینه بعدا در فیلم و در فیلم از خانواده جدا میشه بسوزه یا برای خواهرش حتی یا برای زنی که سنش بالاست  و مرده میخواد باهاش ازدواج کنه و هنوز شوهر نکرده در این سن یا حتی برای نجار نابینایی که داره با این نابینایی اش کار میکنه یا اصلا برای مادر بزرگه که یاد مادربزرگ خودمون افتادیم که دل رحمه و در این سنش داره مراقبت میکنه از بچه ها و دلش خیلی پاک و رحیم هست و از دوری بچه ی نابینا مریض میشه و میمیره خلاصه علاوه بر داستان زیبای فیلم و مشتقاتش و فیلمبرداری و هر کوفتیش آدم میمونه دلش برای کی بسوزه البته میشه گفت در حقیقت جدای از فیلم باید برای بچه ی نابینا بسوزه این دل که بالاخره این درگیر واقعیته.

jygkv32

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

در حالیکه ما بعضا دچار چنین مباحث اخلاقی ای هستیم داشتم امشب که الان ساعت 3 صبجه تقریبا که قلم می زنم خوابی می دیدم که بیدار شدم و می دیدم که الان غرب و در راسشون انگلیس نه که دست از دشمنی با ما برداشته باشند خدا می داند ولی دارند فرهنگ ایرانی رو پیاده می کنند در کشور ها و روستا هاشون حتی بچه های هم سن و سال من به جای فحش ها و درگیر شدند در فرهنگ غلطشون مثل فیلم های ایرانی صحبت می کردند و احترام فرهنگ ما رو داشتند(خواب می دیدما.) خلاصه می دیدم در یک روستا یه نفر از سرداران فرهنگ منش که داشت اینکارو میکرد و فرهنگ ایرانی رو پیاده می کرد تصمیم گرفته بود که بره از اینکار و جدا شه از گروه تا اینکه تمام قوای نیروی های خود رو غرب بسیج کرد تا این برگرده و این فرار می کرد ولی بالاخره مجبورش کردند که برگرده و به ایران نیاد و خلاصه ما که چنین فرهنگی داریم که نقش بازی نمی کنیم ما با اسلامه با خداست که چنین فرهنگ غلطی داریم مثل من یا فرهنگ واقعا اسلامی داریم بدون ریا که همون هم در خطر بوده همیشه و نمیشه کپی کرد که مگر دین برگرده اینم استدلال منه ولی به هر حال حتی تو خواب می دیدم باز فیلم های بد ماهواره ای میسازند برای امثال ما ایرانی ها که درگیر باشیم یعنی از اونور جوان های خودشون دارند فرهنگ ایرانی رو قبول می کنند از اینور جوان های ایرانی چیز میشند.

و من متاسف میشم در حالیکه می بینم در بعضی برنامه هایی مثل گپ که پخش میشد اینا بعضی از بازیگران جوان ما الگویشان الگوی غربی است و بازیگران و آدم های آنان هنوز در حالیکه جوان ها و مخصوصا نوجوانان غرب دارند با توجه به اینکه فیلم های ایرانی جاشو باز کرده در بینشون دارند گرایش پیدا می کنند به فرهنگ ما این غربی ها و سوق پیدا می کنند به آداب و سنن ما.


sfwfg

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ول بگویم اینو که غرض از اینکه این چیزارو میگویم نتیجه اش هست و نه آبروم بره آبرومون که بر باده فناست.

خوب بالاخره مرض جدیده و فتنه و اون موقعی هم که من برای گناه کردن از فیلتر رد میشدم و فتنه در کار بود اصلا من که عقلم نمیرسید و زیر 18 سالم بودم کهخ مثلا کسی بخواد صفحات منو مثلا یه کارگری گذاشته باشند که بخواد کارش این باشه که صفحات رو مثلا کنترل کنه حتی توجیه هم می کردم که مگه من کی هستم که بخوان منو کنترل کنند و کار اینا غلطه که اینکارو اگه حتی بخوان بکنند کار اینا غلطه نه من، من گناه خودمه هو خداوند لذا توجیه می کردم کار اندر غلط خود رو ولی بی نصیب هم نبودما و باعث شد تحولاتی در سیستم به وجود بیارم حتی اگه شده یه چیزایی از عالم هپروط دخالت کنم با وبلاگ در زندگی خصوصی دوستان اگه شده اینم شده اینطورم بود ولی خودم نمی فهمیدم ولی مجبورا به طور گریه وار و اشک ریزان صحبت هایی می کردم بالاخره که احساساتی بودند و دیگه سیستم الان حالا یا من بزرگ شدم یا عوض شده و قوی شده هر چی هست آقا اینو میخوام بگم که مورد لعن فرشته ها بودم حدیث هم هست مردی که زن نگیره و چیز بشه حالا یادم نیست مورد لعن زمین لعنش میکند تا ازدواج کند نه ازدواج مچدد ها نه اینو نگفتم خلاصه ما هم به خاطر اینکه کارمون کنترل میشد و پرونده مون هم بدجایی رفته بود به خاطر عبور از فیلتر برای کار زشت این شد که حتی باعث گمراهی دیگرانم شده بودیم که این آقا اصلا با اینکارا این وبلاگ خوب رو داره و اگه اینکارارو نمیکرد... خدایش وبلاگمون هم در سن و سالمون خوب بود و اون موقع ما پروندمون گشاد نشده بود زیر نظر مدرسه و نمیدونم دبیرستان و محافظاشون بودیم مثل بقیه بچه شناخته شده نبودیم خلاصه این بود که باعث گمراهی شدیم که گفتم این بود که آقا مورد لعن برگشت ناپذیر خدا شده بودیم و اگر روضه های امام حسین نبود نه سیستم درست میشد نه ما برمیگشتیم یعنی درسته درسته آقا فرشته ها لعن می کردند و من بدجور احساس دوری و گناه می نمودم یعنی میخوام بگم فتنه که درست شد چند نفر از خدا بی خبر دنیا دستشون بود مخصوصا زن ها و اینا که به رفتار خودشون و مطابق با نه عالم بالا نتیجه می گیرند حتی همین الان نمیدونن من خوبم بالاخره یا بد و بعضی وقتا باید بشینم براشون بخونم از ته دل تا دلم باز بشه از این فتنه ها و بد اندیشی ها که آقا ما خوبیم راهمون حقه مثلا خوب همه اشتباه میکنند و نباید راه رو بر تمام مردم ببندیم که فلانی 100% خدایی فلانی هم 100% کافر و مرتد و فلان.

خلاصه بی شوخی شوخی با گناهی که با ماهواره میشد ما نداشتیم و در دسترس نبود خودمون رو  و دیگران رو مخصوصا دیگرانی که حاجت هم داشتند رو مخشون رو در درسترس گرفته و خراب کردیم همین الانم باز آدم نشدم و بعضی موقع ها میگم برم رد بشم از فیلتر برای فلان کار؟!!!! میبینی وضع خرابه.

خلاصه ما دستی دستی مورد لعن فرشته ها بودیم و این بدی کار بود که فتنه درست شده بود و مسئله بسته نمیشد آخه وبلاگ داشتیم و وبلاگمون هم که شما مشاهده می کنید اون موقع حسوداش بیشتر بود و فضا سخت تر خیلی حسود بود لذا برای اینکه ما رو خراب کنند در نظرها هر کوفنی که رد میشدیم پرونده تشکیل و پرونده سازی میشد به طرز فجیع برای عموم و دیگران رو همینطور با وبلاگم میکشوندم و پرونده هم گشاد تر و ما هم جوان وشهوت بار تر از دیروز تا اینکه همینطور بد تر شد کار و سیستم هم خراب و ضد ما همین الانم هنوز که هنوزه عده ای کارشون اینه که با افکار من که فکر میکنند شیاطنی هست و دست اوله خبرسازه جنگ مخالف میکنند برای اینکه احوال منو بگیرند لذا من قویتر میشم درسته نیروی معنویم خراب میشه و ممکنه حتی حرف نتونم بزنم و یا همش بخوابم در گذشته چون گناه هم میکردم بیشتر بود شاید هم عواقبش باشد ولی حرف من این بود که آقا لعن فرشته ها بودم و فتنه هنوز باز نشده بود از یه طرف صحبت امام حسین دو دقیقه بعدش رد شدن از فیلتر خوب این لعن بدتری هم هست والا ما هم که نمیشناختن کی ام وشک داشتند اصلا که من بچه اینطور خودم مینویسم یا ننه ام!!! خلاصه مورد لعن جمیع بودیم با فتنه ای که برای رد شدن از فیلتر بر سر افراد مجرد یا متاهلی که آخرش به طلاق میکشه کارشون در جرایم اینترنتی بود حالا من یه کاری که از دستم بر اومد که کردم این بود که آقا من تبلغات کردم وگرنه فرشته ها همینطور لعن می کردندم و تبلیغات امام حسین کردم نه خودمو مثل این ایام تبلیغ امام حسین (ع) کمکم کرد شهدا یاری داند و حتی عوالمی رو هم دیدم که خیلی نزدیک بودم یادمه یه موقع که جاهل بودم اصلا میگفتم امام زمان خیلی به من نزدیکه و من نمیدونستم ولی هی میگفتم پس کیه و شناخت ایشون دست ما نیست که بشناسیم میبینیم نمیشناسیم خلاصه اینوو بگم که با همین وبلاگ نویسی و اعتراف به گناه و حتی دوباره گناه و دوباره توبه دست و پاشکسته پا میشدم  و از اول .یعنی میگم مورد لعن خداحتی میشی ولی از امام حسین میگی لعنی که دوری که برگشت ناپذیر بود(چون میدونی این فته حق الناس بود و سیستم قوی نبود و کارگره مثلا جاهل بود که داشت کنترل میکرد و بد نتیجه میگرفت پس حق الناس بود که حالا مام از فیلتربرای تصاویر قبیحه گذشتیم حالاولی.) عوض میشه و در ایام فتنه اینگونه است.