یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

عرضی عوضی

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۲۴ ق.ظ | علی | ۱ نظر
چند نکته رو بگم که قروقاطی  که داشتم تو زندگی فکر میکردم اول اینکه ما برای اینکه شناسایی نشیم و روانشناسان و زن و بچه مارو نشناسند و تکراری نشیم و رند باشیم روش های مختلفی وجود داره یه روش مست شدنه یه روش اینه که تو عالم خودت نباشی وگرنه اگه حرف بزنی هرچند قوی باشی تکراری میشی و بهت میرسند حالا توی خودت نباشی کار میخواد اینو میگم چون داشتم از خودم عکس میگرفتم و عکسام و ژستام تکراری شده بودند و دو نکته فهمیدم یک وقتی شما داری از خودت عکس میگیری میتونی در دلت نماز مستحبی بخونی حالا دیگه تو عالم خودت نیستی و مثلا اگه همیشه به دوربین که نگاه میکردی سیاهی چشم وسط بود دیگه نیست و حالت جدید ایجاد میشه یا مثلا حالت معنویت زیاد میشه خودت نمیفهمی چی شد دومین نکته که فهمیدم البته سه نکته شد نه دو نکته اینکه آقا شما و من نمیفهمیم که کدوم  یک از عکسامون بهتر درومده و قشنگتره البته قشنگ بودن بر میگرده به نکته ی سه و دست خودمون نیست یکی از یه عکس و ژست خاص دیگه خوشش میاد ولی ما اونقدر رند و قوی نیستیم که بفهمیم از بین ده عکسی که مثلا از خودم گرفتم کدومش بهتره و نمی تونم رده بندی و رتبه بدم به خودم مثلا و قوی نیستم نکته ی سوم که فهمیدم هم اینکه هرکس یه جهانبینی داره یعنی شما در حالت روحی مختلف نظرت عوض میشه به موضوع و خودت و جهان و پیرامونت ممکنه الان از عکست بدت بیاد دو سال دیگه عوض شه البته من الان کوتاه مدت در نظرمه یه شرایط دیگه هم پیرامونه یعنی من یه عکس از خودم میگیرم و انتظار ندارم به این خوبی درآد و عامل پیرامون و بیرونی موثر بوده نه عامل درونی که آقا عکس من اگر فلان ژست بگیرم جالب میشه نه نمیشه عامل بیرونی هم هست مقدار نور نزدیکی و دوری و من نمیتونم بگم عکسی که از خودم میگیرم ایندفعه قشنگ میشه نه جهانبینی همینه شما نمیتونی بگی من درست میگم همونی که میگم حقه مگر اینکه یقینیاتت قوی باشه و وقتی هم قوی بود هزار مساله و ریزه کاری داره که حرفت درست باشه و کاشکه همه چیز با حرف حل میشد!! خوب نکته ی بعدی که داشتم فکر میکردم و قبلا هم توضیح دادم درمورد الگو هست که آقا الگوی داشتن فرق میکنه با تقلید کردن الگو داشتن مهم تره که شما بری کارت رو فکرت رو با الگو بسنجی و مراچع تقلید ما تقلید نمیکنن از کسی ولی الگوهای قوی ای دارند مانند پیامبران و امامان و الگو داشتن خعلی مهمه شما ایندوره زمونه الگو نداشته باشی یه خونه هم نمیتونی بسازی و خعلی از ما کارامون رو ارجاع نمیدیم به الگو و الگوی من باید پیدا کنم و تطبیق بدم و فکر کنم که الگوی من خوشش میاد که من جوک بگم مثلا که همه بخندند؟ و قبلا هم گفتم که قرآن میگوید که اسوه ی حسنه است پیامبر نه اینکه اسوه ی احسن آقا همه که نمیتونن دکتر بشن و تخصصی زندگیشون رو بزارن پای فلان دکتر لذا بهترین الگوی من امام زمان نیست ولی الگویی است حسنه که باید فکر کنم که خوشش میاد شاید بهترین الگوی من این باشه که خودم رو بزنم به دیوانگی و بهلول عاقل بشوم!! ولی امامان که اینکارا رو نمیکنن که پس بهترین الگوی من ائمه اطهار نیست و همینه مشکل ماکه آقا ما الگوی مناسب خودمون رو یا پیدانکرده ایم و نمیشناسیم یا تکفیرش میکنیم نکته ی بعد هم که دیشب که تو خیابونا میگشتیم یه ماشین دیدم که تصادف کرده بود و صافکاری نیاز داشت بعد گفتم آیا بیمه کردن ماشین هم قمار بازی است یعنی میبینی که آقا یا اینا در حالت غیر ممکنه ی بد این شرکت های بیمه ضرر میکنن یا هم دارن پول زیادی به جیب میزنن لذا قماره دیگه؟؟ هست یا نه؟؟ ما که خبر نداریم! لذا به نظرم باید سیستم عوض بشه و مردم مثلا همه یه مقدار خاص بسته به ماشینشون بدن وشرکت بیمه خودش تمام صافکار هارو بخره و خودش انصافا خودشون با ماموران خودشون صاف کنن یا هم که هرکس زد به ماشینی خودش پولشو بده مگر اینکه مقصر باشه البته جان آدما مجانیه دیگه؟؟!! چطور خعلی ضرر های دیگه بیمه نیست؟؟ همین مرض و تصادف بیمه هست و شرکت بیمه هم بلدن که کاری بکنن که ضرر نکنن و شما خیالت راحت با ماشینت تصادف کن و بزن خوردش کن طرف رو فقط یه سپر گنده بخر بزار جلوی ماشین بزن بکش البته یه بار بیشتر نمیشه از اینکارا کرد و یه نفر بیشتر نمیشه کشت چون بیمه محدودیت داره و این اتوبوس ها هم خیالشون راحته که بیمه هستن و نگران جان مردم که نیستند طفلکی ها ولی اگه تفاسد و تصادف کنن احتمال اینکه خودشون بمیره راننده اتوباس بیشتره چون جلو هست ولی فرمونم دستشه ها و حواسش هست!
یه نکته ی دیگری هم فکر کردم در نماز که سوره ی فلق رو خوندم صبح این بود که شما میگویی من خیالاتی شدم پست قبلی و زنان همه حسودن و تو خونشونه حسادت و مشکلی نداره چه برسه که بگم ایمان خودشون مثل آتش که میسوزونه از بین میره و ایمان ما هم از بین میره چون روایت نمیگه ایمان خودشون بلکه میگه ایمان را از بین میبره یعنی ایمان کسی که محسود و مورد حسادت هم هست خورده میشه اینو ما گفتیم شما جدی نگرفتی در صورتیکه حسادت خعلی خطرناکه و خدا در سوره ی فلق میگه (و من شر حاسد اذا حسد) یعنی باید پناه برد از حسود خعلی خطرناکه که خدا هم اعتراف میکنه و کاریش نمیشه کرد باید پناه برد به خدا و مرض بد و گناه خطرناک و کشنده ایه ها معلوم میشه که انقدر مهم بوده وخطرناکه که یه آیه درموردش اومده در سوره ای خلاصه شده و کوتاه یعنی نمیگه از زلزله پناه ببر به خدا میگه از حسادت ببر نمیگه از خعلی خطرهایی که ما میترسیم پناه ببر بلکه جداگانه طی آِیه ی شرفیه از حسادت پناه ببر که کاریش هم نمیشه کرد حسود رو و ضربه شو میزنه و هنوز کشف نشده خطر حسادت که دقیقا چه انفعال ظاهری و باطنی و فیزکی و شیمیای چه اثری داره و پنهانی و از راه دوره و مانند چشم زخم هست تقریبا لذا فراموش نشه معوذتین و سوره ی ناس و فلق و در سوره ی ناس هم یک سوره و کل آیاتش درمورد وسوسه است اینم خطرناکه وسوسه شاید تا این دو سوره رو هر روز نخونیم راهی برامون نمیزارن و کارشون رو میکنن پس بخونیم و پناه ببریم!
  • علی

نظرات  (۱)

ما به دنیا آمده ایم که با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم. آیت الله بهجت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی