یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

هشدار مشرکیت ما!!

دوشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۴:۳۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر

نمی دونم من مشرک شده بودم که گفتم مراجع رو تجسم کنیم یا نه ولی نمازم حالش کم شده چند دقه پبش رفتم تو سایت www.esranews.org و داشتم سخنرانی دوم ایشان را در تفسیر سوره ی زمر گوش میدادم که آقا فرازای آخر رو کپی کرده ام دیدم وضعمون خرابه ها جز مشرکین درجه سه شده ام!!! اما خوب چه کنم خدا بهم حال نمیده و نزدیکی ش رو احساس نمیکنم اولا و هم دوما استاد داریم یعنی استاد من الان قویه مثلا حضرت عیسی (ع) شما میتونی پرواز کنی ولی من که تحملم قوی نیست خدا یه بلای کوچک بده دین  و خدا رو نمیتونم بشناسم و عوض میشم و هم خدا رو نشناختم و کور شده ام و هم استاد دارم حالا آیا اگر مراجع رو در نماز نه به جای خدا بلکه باب الله بگیرم این خودش شرکه مثله هندیا که اینکارو میکنن لذا من اخطار بدم که بچه های کوچیک دلشون پاکه و کسی در نظرشون نیست ولی ما مشکل پیدا کرده ایم وصبر نداریم و راهنما لذا اگه استادی باشه استفاده میبریم ولی این شرکه ولی خود آقای آیت الله آملی ره در آخر جمله ی ایشان اینه که (بعضی ها با واسطه بهتر میرسند!) ما خدا رو قبول داریم منتهی احساسش نمیکنیم ما خودمون رو گنده کرده ایم و من خود پرستیم زیاد شده و یاد خدا تضعیف لذا گفتم بزرگان رو یاد و دعا کنیم در نماز و جنبه ی دعایی درسته نه جنبه ی فرشته و قدیس پرستی وگرنه مشرک میشین لذا حتی ذکر یونسیه که میگی بزرگان رو بزرگ بدان و خدایی که دارن ولی خودمون و خودشون رو نپرست که مشرک میشی نمازت خراب ولی هرچه قدر نمیخوای  مراجع رو دعا کن در نماز و به فکرشون باش مثلا در سجده و براشون صلوات بفرست این مشرک نمیشی و در زیارت آل یس ما از امام زمان میخوام که در نماز به یادمون باشه و این دعا و به یاد بودن مورد مقبول خدا و دوری از خود پرستی و گنده شدن و خیر و برکاته چون شما بزرگان رو دعا کنی شما رو یاد می کنن اینم فرازای آخر سخنرانی آیت الله آملی ره است در مورد شرک نوع سوم از جلسه ی دوم سوره ی زمر که باید مراقب باشیم مشرک نشیم:صوتشم میشه دانلود کردا

گروه سوم کسانی هستند که جزء اوحدی اینها هستند که الآن احیاناً بعضی از مشرکان هند هم به همین بهانه تمسک دارند که بعدها قدری برهانی شد و آن این است که خدای سبحان یک حقیقت نامتناهی است که ما به او دسترسی نداریم چون به او دسترسی نداریم نمی‌توانیم او را عبادت کنیم، پس بین ما و خدا حتماً باید اربابی باشداینها اسباب وسطا را به جای ارباب آوردند و این مبادی فیض را که مدبّرات امر هستند اینها را معبود پنداشتند گفتند چون خدا حقیقت نامتناهی است، یک؛ درکپذیر نیست، دو؛ وقتی درکپذیر نبود ما نمی‌توانیم او را عبادت کنیم، سه؛ پس یک عده را باید بپرستیم که آنها را بفهمیم و این ملائکه یا قدیسین بشر هستند؛ آن‌گاه برای احترام تندیسی، تمثلی، تجسُّمی برای اینها درست کردند که بعدها وقتی به دست توده مردم افتاد این مجسمه‌ها را عبادت می‌کردند اینها کار آن محققان اصلی آنها نبود. محققان اصلی طبق این تحلیل که آیات روشنی بر این مسئله نیست مگر با یک تحلیل، آنها هرگز نمی‌گفتند که این چوبها و این سنگها خداست، می‌گفتند خدا حقیقت نامتناهی است و ما به او دسترسی نداریم و نمی‌توانیم او را بفهمیم لذا  نمی‌توانیم او را عبادت کنیم کسی را باید عبادت کرد که قابل درک و فهم باشد و آن یا فرشته‌ها هستند یا قدیسین بشر، مثل عیسای مسیح یا عزیر و مانند آن، ما اینها را عبادت می‌کنیم.
شواهد قرآنی دالّ بر اقسام سه­گانه مشرکان حجاز
 این مطلب را از کجای قرآن می‌شود درآورد، آن دو مطلب متعلّق به دو گروه را از آیات قرآن به خوبی می‌شود استفاده کرد آنها که میگویند: ﴿إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّةٍ﴾ یا ﴿ما سَمِعْنا بِهذا فی آبائِنَا اْلأَوَّلینَ﴾ این حرف مقلّد است یا ﴿لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَکْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَیْ‏ءٍ﴾[25] حرف آن محققین و پژوهشگران متوسط است اما این معنا که معنای سوم است از کدام آیه می‌شود استفاده کرد از همین آیهای که دارد: ﴿ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللّهِ زُلْفی﴾ اگر ذات اقدس الهی قابل درک باشد قابل فهم باشد قابل عبادت باشد ـ  که البته هست ـ به زعم شما، همان را عبادت کنید مقرِّب را برای چه می‌خواهید؟ واسطه برای چه می‌خواهید؟! مشکل آنها این است که اینها می‌گویند او قابل عبادت نیست و ما فرشته‌ها یا قدیسین بشر را عبادت می‌کنیم که ما را به او نزدیک کند، به او نزدیک بکند؛ یعنی چه؟ یعنی او را بفهمیم،این را  که گفتید محال است بعد او را عبادت کنید این را که گفتید محال است معنای ﴿لِیُقَرِّبُونا﴾؛ یعنی ما را به فیض او نزدیک کنند اگر مشکلی داریم فیض را از خدا بگیرد به ما بدهد. اینها چند تا مغالطه در این کارشان هست اسباب را ارباب قرار دادند، یک؛ آن خدایی که «أَلدَّانِی فی عُلُوِّهِ وَ العَالِی فی دُنُوِّهِ» او را به همان مقام علو محدود کردند که ﴿رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُوالعَرش﴾[26]  است این را در ذو العرشی محصور کردند درجات را گرفتند، دو؛ آنکه ﴿نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ﴾[27] است که سه یا چهار بار قرآن کریم از درجات قرب سخن گفت فرمود من قریب هستم: ﴿إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ أُجیبُ﴾،[28] نه تنها قریب هستم از دیگران به محتضر نزدیکتر هستم ﴿وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ﴾[29] سوم از شما به شما نزدیکتر هستم که ﴿یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ﴾[30] دیگر چه می‌خواهید؟ اصرار قرآن به اینکه از من نزدیکتر احدی نیست برای همین است. آنها خیال می‌کردند خدا حقیقت نامتناهی است اگر حقیقت نامتناهی است به همه چیز نزدیک است، پس شما او را در منطقه‌ای به نام ذو العرش محدود کردید. اگر حقیقت نامتناهی است که هست ﴿بِکِلِّ شَیءٍ مِحِیطٌ﴾[31] است «مع کل شیء» است «اقرب الینا من حبل الورید» است ﴿یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ﴾ است از ما به ما نزدیکتر است یک چنین خدایی است؛ بنابراین ﴿فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ﴾[32]  کجا می‌خواهید بروید. نه حرف مقلّده درست است که ﴿إِنّا وَجَدْنا﴾، نه آن خلط تکوین و تشریع درست است که ﴿لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَکْنا﴾، نه این ﴿لِیُقَرِّبُونا﴾ درست است شما اسباب را ارباب گرفتید شما این وسیله را مستقل پنداشتید اگر او حقیقت نامتناهی است که هست هر کس بخواهد شفاعت کند باید به اذن او باشد، هر کس بخواهد وسیله باشد باید به اذن او باشد هر کسی بخواهد با او گفتگو کند راه آن باز و آزاد است؛ منتها بعضیها به واسطه بهتر می‌رسند.
«و الحمد لله رب العالمین»



  • علی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی