امروز صبحی مسجد رفته بودم برای احکام و قرآن بعد نماز و هم موندم تا بشنوم چیزهای عجیب و غریب اصلا داستانی داشت رفتنم به اونجا مخصوصا اونجایی که قرآن تفسیر میشد بر اساس یه کتابی که نمیدونم چی بود و عجیب بوداا و تعجبم برده بود بدجور به یه آیه که نه یه حدیثی از حضرت موسی (ع) بود یا نه نمی دونم ولی چند تا چیز گفته شده بود که کاشکی ضبطی چیزی برداشته بود ضبط می کردم ولی زشته کاشکی می نوشتم ولی اونجا صبح به این زودی پیرمردا ترجیح میدن اذیت و آزار برسونن تا قلم بدست لب گور..
خلاصه اینکه میدوتستی اکثر مومن ها طبق آیه های آخر سوره ی یوسف مثل من مشروکند و شرک دارند همین که شما بسپاری کاری رو که فلانی برات انجام داده و خدا رو درنظر نیاری طبق چیزی که امروز از ایشون تو مسجد فهمیدم شرکه خودش و ...
حدیثه میگفت که نا شیطان رو مرده نیافتی از مکر و حیله اش در امان مباش حالا همین جمله رو سرچ میکنم تو نت تا این حدیثی که در مورد من بود اکثرش رو پیدا کنم بعد ایشون هم توضیح میدادند که حواس ما باید جمع باشه مثلا توی اتوبانی که داریم میرویم حواسمون هست که به ماشینی نخوریم یا ماشین بهمون نزنه باید همیشه حواسمون جمع باشه البته میگفتند که بدتر از اونم حتی در زندگی هست!!! و حدیثه دیگه چی میگفت؟ میگفت تا گنج های من (خدا) در زمین هست ناامید نشو یا چیز دیگری که ایشون توضیح میدادند که همین که مردم شکمش پره بسه برای روزی خدا تا بره بزنه دله دزدی کنه و روزی حرام بیاره واینها که دنبالش هستند معمولانم میگفت دچار بیماری هایی میشن ومریض می شن و چربی شون بالا میره و باید از بعضی غداها حتی پرهبز کنندو لذت هم نمیبرن از زندگی معمولا... و اینا بود که منو تسکین میداد بعد حدیثه دیگه چی میگفت؟ میگفتند که تا توبه نکردی و گناهات بخشیده نشده دیگران را امر به معروف مکن و ... و عجب حدیثی بود حیف که همش یادم نیست ولی همش درسی بود برام حالا سرچ هم میکنم تو نت ببینم پیدا میشه البته احکام هم میگفتند و احکام رسیده هر روز صبح ان شالله میگن و رسیده بود به جایی که در مورد میت بود و یکی از دوستان هم همش بدش میومد از این میت احکام هاش گفتن و برای همین شاید نیومده بود امروز چون چند روز دیگر همش میگفت که رد بشیم حالا بگذریم از این در مورد کتاب حضرت داوود (زبور)صحبت شد که 150 فصل داره ومانند صحبفه ی سجادیه ی خودمون میگفتند هستش و دعا مانتده و در مورد کتاب صحیفه سجادیه هم صحبت شد که دست امام بسته بوده و براساس سیاست اون موقع نوشته شده این کتاب و اینکه به این کتاب میگن زبور آل محمد (ص) ودر مورد ائمه هم صحبت شد و چیزهای دیگر حتی در مورد ائمه که نوری بودند داشتند میگفتند که بله این ها نوری از خدا بودند و نمیشه خدا رو توصیف کرد چون ناقص میشه و یه همچین چیزایی که فضولیم گل کرد یه سوالی بپرسم و تا اومد توی ذهنم و ایشون هم همون موقع داشتند صحبت می کردند همینطور قلبم میزد تلوپ تلوپ که بخوام بپرسم سوالم رو و آخرش رفتم پرسیدم از ایشون بعد از سلام الیکم که شده (آیا) پیامبری بوده باشه که نامش مثلا علی باشه بعد گفتند که نه یا چیز دیگری گفتند بعد گفتم که این پیامبرها میدونستند که نوری بوده (دور عرش) و خدا هم فاش نکرده باشه (در قرآن) آیا شده؟ ایشون گفتند نمی دونیم ما که 124 هزار پیامبر اومده ما که خبر نداریم شما از امام معصوم بپرسید!!! و تشکر کردم و برگشتم.
آره پبداش کردم ولی انگار حدیثه از امام علی (ع) ببخشید اگه اشتباه توضیح دادمش و نوشتم حدیث رو ببخشید ولی:
امام علی (ع) فرمودند: خداوند چهار سفارش به موسی کرد و فرمود که سفارش مرا در چهار چیز نگهدار .
نخست تا گناهان خود را آمرزیده ندانی به خرده گیری دیگران مپرداز.
دوم تا دانی که گنج های من ته نکشیده، غم روزی مخور.
سوم پادشاهی من پایدار است به دیگری امیدوار مباش.
چهارم تا شیطان نمرده است از مکر و فریب وی ایمن مباش.
-----------------
باور کنید اگه من نصیحت میکنم چیزی و خرده میگرم فکر میکنم گناهام بخشیده شده(فونته رو هر کاری کردم کوچیک نشد نامصب) خلاصه ببخشید اگه اینکارو کردم شاید بخشی از توبه کردنم همین وبلاگ باشه و نتونم در خفا دیگه مثل قدیم که بچه بودم و بدنم میلرزید و دعای صحیفه میخوندم در مورد توبه هاش توبه کنم دوباره و گرفتار شدیم دیگه عیالبار شدیم ه ه ه ه و از بس خوشحالم که حدیثه پیدا شد منبع وبلاگشم رو هم مینویسم اینجا:http://holy.iranblog.com دستش درد نکنه..