بسم الله الرحمن الرحیم
خوب موضوع رو شروع میکنیم در حالیکه تقریبا اینه که ما هیچی بلدنیسیم یعنی اینکه مثلا شما که مجسمه میسازی یعنی اونی که میسازه ها خعلی باید حرفه ای باشه تا حدی که کارشو شیطانی میگن که مجسمه ی کسی رونسازن یا حتی طرف مجسمه ی طرف رو میسازه بعد باهاش حال میکنه یا اصلا جادوش میکنه دیگه عکسم نیست من خودم یکی از این اسباب بازی های آدمک دیدم یا خریدم که خعلی باهاش حال کردم یعنی گفتم چقدر طبیعیه پاهاشو که باز میکردم بازم طبیعی بود و انگار یک سرباز جنگی بیچاره کسی که چهره ش و هیکلش مثل این سربازه جنگی یا افسر باشه داغون میشه ها لذا موضوع اینه که شما که استاد زیبایی هستی یعنی اگه میخوای زنت رو زیبا کنی یا حتی کلا زنی و زیبا بخشی و پخشی اول باید بدونی که مرحله ی زیبایی که میخوای بکنی چیه یعنی طرف چی هست وباید بشه نه البته خوبه همینطور صلوات بفرستی برای طرف تا طرف رو آب کنن فرشته ها از نو بسازن البته اینکاره اولیای بزرگ خداست وگرنه توبه قبول نمیشد شیشه ی دل ما بلخره میشکنه در دنیا همینطوره هرچی بری بالا بلخره باید بیای پایین هیج بلندی نیست که پستی نداره نداشته باشی یا راهش نباشه بلخره باید برگردی پایین و حالی میبری هم نمیشه که هی بگی خدا خدا اگه فنا هم بشی در خدا بری بالا بالاها وضعمون بحرانی میشه حالا ما گویی نیستیما ولی اطرافمون مارمولک میجنبه یعنی هنوز خدایی نشدیم جمع میشن خدامون رو این افرادی مثل دکتر میگیرن قبلانا طرف یه مرتبه توبه میکرد اصلا ظاهرش میچیچید تو هم یک چهره ی جدید و تازه الان اصلا نگاه که میکنی نمیزارن توبه کنی اشک بریزی از قبل شیاطین دوره کردن پلیسن زور دارن نمیزارن جمع بشن گریه کنن و مجالس رو خراب و حالا تحت شدید امنیتی گریه بکنی میگن طرف افسرده است نمیدونن چه حالی میده آدم سبک شه برای دیگران حتی گریه کنه ما که خودمون گهی نبودیم و نیستیم هم! خلاصه شما که میخوای منو زیبا کنی اگه دعا میکنی که خدا بدادم برسه ولی اگه استادی که باید باشی باید بذونی کن من زیباییم باید چطور باشه که نیست این جوان جاهل باید مرحله به مرحله چطور باشه که نیست خوب نوجوانان و جوانان رو پدر و مادر خیرشو میدونه و ممکنه هم نگه و با صحبت باهاش میفهمند که باید چطور باشه و نیاز به دکتر نیست خود بچه با پدر و مادر جنگ داره تو خونه بسه و خیرخواهش اول پدرومادرشن ایشالا ولی استاد اگر هستی میذونه طرف که باید من چطوری باشم و نیستم ما متعصفانه جوانیم خودمون تا یه روز گناه نکردیم میشیم پیغمبر و یادمون میره چه گندی بودیم و ادعامون میشه حرف ننه بابام میفرستیم پشت گوش که خیرخواه بودیم حالا بماند که مجردان لحظه ای فکر میکنن چون درگیری شهوته فکر میکنیم مثلا امروز دیگه از همه بالاتریم و مشکل فقط زنه که نیست اول بدبختیه حالا موضوع اینه که آقا مرحله به مرحله رو میدونه بابامون رفته راه مارو ولی انقدر رفیق نیستیم که بگه و نمیگه هم که باید تو اینطوری باشی عزیزم میگه ولی چون ما دوباره گند میزنیم طرف جوانه زود اعصابش خورد میشه الکی برای یک عصبیت الکی نوجوانه دیگه ممکنه گناه کنه خوب چش کنیم پدر و مادرم دارن میسوزن که جوانم داره پر پر میشه و شهوتش رو نمیتونه جاهل خان شده جاهل خان تو اون فیلمه هستا فیلم اتل متل توتوله رو نمیگما کلا سن جاهلیته دیگه نوجوانی دیگه اگه جوان شدیم موقع زن وگرنه میکشه به درازا لذا چه کنیم اینکه استاد اگر استاده مانند پیکره تراش مجسمه طرح رو داره میدونه چی در میاد فقط استعدادش این نیست که با گل و خاک بازی کنه و هنر داره بلکه طرخ رو هم داره میدونه جز به جز باید چه کنه تا چهره ای زیبا از مجسمه درآره حالا ما مجسمه که بخوایم بسازیم یه دماغ که خوبه یه ابرو هم گیریم خوب این هم آموزش دید هم طرح داره بعد طرخ آخریه هم نیست مرحله به مرحله!!!یعنی در مرحله دوم نمیره به سمت مرحله ی آخر عرفان بلکه مرحله ی دوم آدمسازی در مجسمه البته زیبابی هم کار درون رو باید میگفتیم بیشتر بله ظاهر که خارجکی ها زیباترن مثلا آلمانی ها خوب چ کنیم نژاد پرست بشیم چون زیبایی رو دوست داریم؟ چون همیشه سفید از سیاه جذاب تره؟ اصلا بلال حبشی به پیامبر گفت که آیا من در بهشت سفید میشه پوستم و پیامبر مشتافانه وعده داد که بله حتما حالا نه اینطوری که ما گفتیم داستان رو ولی همه دوست دارن سفید باشن ولی ما زیبایی که میگیم طرف میگه من میخوام سفید باشم میگم بابا سفیدی خوبه ولی مثل بچه ها نباش! لذا زییایی ذرون رو باید میگفتیم که استاد میدونه حالا ظاهرم گول میزنه و به داخل ربط داره بلخره حالا فروختنی و حرچ کردنی نیست که زشت بشیم ولی دیگه!زیبایی درونی هم اخلاق خوشه در اسلام و بلخره پیامبر هم به ذوق بلال نزد که سیاه باش حالا سیاهی خوبه و دلداری نداد بلکه وعده داد هرچی بخوای هست پیش من!
- ۹۵/۰۲/۱۱