ما خدا رو هم به بازی گرفتیم و شوخی گرفتیم یادمه آقای فاطمی نیا از قول کسی می فرمودند که خوبان ما هم خدا رو آزمایش می کنند!!! حالا بازی گرفتن و ندیدن خدا که دیگه یه حرفی دیگس البته ولی امروز قبل از که برم مسجد صبحی داشتم می گفتم که اون موقع جواب خدا رو چی بدم یا بدند بعدا حالا درست یادم نیست ولی احتمالا مسئله در مورد خودم بود بالاخره و این سوال که چه جوابی دارم بعدا برای خدا بدم از یه جهت خوبه که باعث توبه کردن بشه و از یه جهت که ما قبل عمل باید به فکر این می بودیم نه حالا که کار از کار گذشته انگار یه نوع فریب خداست انگار هیچ وقت همراهت نبوده که بخوای جواب بدی نه فقط انگار همون موقع حساب و کتاب و یوم الحساب باید جواب پس بدی در صورتیکه اینطوری نیست اصلا.
تو مسجد هم در مورد یهودیان بحث شد و میگفتند که اینا فکر میکرند که زرنگند و میخواستند خدا رو گول بزنن و شتبه که تعطیل بود خدا آزمایششون می کرد و روزی رو بیشتر می کرد و از این حرفا ولی گفته بودند که نباید شنبه کار کنند و حکم خدا بود و خلاصه اینا یه حوزچه هایی درست میکردند برای اینکه ماهی بیاد توش و فقط راه آب رو میبستند و مادی گرا بودند بعد این ماهی ها که گیر افتاد یکشنبه می رفتند می گرفتنش و به خیالشون خدا رو دور زند و سر همین بحث ها بود که مسخ شدند به بوزیانه و میمون و خدا ازشون نگذشت
و درست بنگریم خیلی از ما هم در مقابل که نه در مقابله با رب العظیم خیلی حرفا داریم و سوال ها که بخوایم بپرسیم نه ما میخوایم سر خدا رو هم شیره بمالیم با کارهامون حالا بحث چه الان باشه که خودمون رو آروم کنیم چه برزخ چه آخرت که پیش بیاد که آقا مثلا میپرسه یا فرصتی که فکر میکنه قیامت است میخواد اون موقع از خدا بپرسه که چرا ما رو خلق کردی خوب تو هدفت اول از این سوال چیه عناد نباشه اصلا حرفی برای گفتن داری؟؟
و اینو هم بگویم که و لقمان به پسرش سفارشاتی داشته من باب اینکه و اینکه که هرچقدر عمر هم بکنی آخرش می میری و مرگ به سراغت میاد و همچنین عاقبت هر پیوندی جدایی ای هست.
یه چیز دیگری که در مسجد می گفتن در مورد اعتقاد یهودیا بر اینکه خدا جهان رو ول گذاشته در صورتیکه می گفتن که اقدر خلق و نمی دونم چیز خدا سریع اتفاق می افتد روزانه که ما نمی فهمیم اصلا خدا چی کار داره میکنه در مورد سیارات بحث کرد یه نفر که در دور دست جهان همینطور کره هایی ساخته میشند و نابود میشن که گفتن این پدیده ی ظاهری است در باطن تغییرها بیشتره و ...
در مورد حضرت زینب (س) هم صحبت شد که اصلا مصیبتش رو نمیشه تصور کرد یه همچین زنی و بعد ایشون می فرماید در جواب بن زیاد ملعون که ما رایت الا جمیلا و...
توی مسافرت امسال که بودیم از راه جاده تابلو هایی بین راه بود که با پارچه ی سفیدی پوشانده شده بود که اولا این اشتبااه رو در نظر ناظران که می بینند دچار نشند قسمتی از تابلو بین راهی دوم این پارچه های سفید کثیف شده بودند و آدم رو یاد قیامت و کربلای حسین می انداخت وبعدش.
اصلا یه نفر مثل حضرت ام البنین و فرزندانش و حتی حضرت آخر ما یعنی صاحب الزمان (عج) بیمار زینب (س) هستند به نظر من و خوشی ندارند اینا چه برسه زنداری یکی هم بدل و جعل امام زمان مثل ما چون میدونید که رژیم صهیونیسم هم جعلی است یعنی یهدویان نورانی هم اینا و یکی مثل من از بس تفریط و افراط کرده خوشی نداره خوب ما که نمیتونیم مثل امام زمان معصوم باشیم میتونیم؟؟؟ مخصوصا توی این دوره زمونه حق بدین به ما جوانان دیروز و پیرمردان جوان!!!البته تفریط صد البته بیشتر میشد باشه ولی از حد گذشته بود و برای ما بد بود که اینطور شد و از دعای امام زمان بود که دل ایشون بیشتر نشکنه از گناه من.حالا بدون امکانات خودم انتخاب می کنم پیروی خدا باشم یا نباشم و دعا بخونم توسل بکنم توکل بکنم یا نه بدون گناه و از گناه قبل خویش آدم بشم یا نه عوض بشم یا نه بدون احساس گناه اصلا دنیا و خدا خیلی پیچیده است که من آیا انتخاب میکنم همراهی با خدا رو و رفیق می شم که دیگه اینکارارو نکنم یا مثل سابق آخه دو تا بحثه و یاد خدا توشه ودیگه اینجا یه نکته ای گفتند آقای فاطمی نیا که یادم نیس..
و تو مسجد میگفتند که این یهودیان که خدا گفته بود بهشون که غرض نیکو به من بدهید اینا فکر می کردند که خدا کم آورده و این ها اینطور آدم های سبک و نادونی اصلا بودندهااا