اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۱۳۵ مطلب با موضوع «تفکرات دینی» ثبت شده است

tywbvs

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی موقعها که اصلا حال ندارم چه می کنم؟ چه که کار باید کرد وقتی فضا بسته است یا ضد توست یا طوری چیده اند فضا را که انگار هیچ کاری از دستت بر نمیاد با این شیاطین شاید.

خوب راه داره و هرکس کاری میکنه

به عنوان مثال من نمیگم اگه اینطوری شد باید اینکارارو کرد یا هروقت اینکارارو کردم اینطوری شده فضا و هر کس خودش میدونه به عنوان مثال من

1) قرآن خواندن با صدای بلند

2)از روی کتاب شعر یا هر کتابی با صدای کمی بلندتر خواندن یا خوانندگی کردن اصلا

3) نوحه گذاشتن در گوش و خوابیدن

4) خوابیدن اگر خوابم بیاد ترجیحا

5)میشود...تجسم سینه زنی و ذکر یا حسین گفتن پشت سرهم تا خوابمان ببرد

6)میشود...نام هر امامی را ببریم پشت سر هم و طلب یاری کنیم تا خوابمان ببرد

و.... که یادم نیست الان

و راه های دیگری هم وجود داره که شخصیه موقع حمله شیاطین و اذیت کردن آن ها تا غمت بدهند و هرکس مختص خودش است و همش که خواب نیست و شاید به خاطر توبه است که نتوانسته ایم درست بکنیم هست که شیاطین گرچه نماز میخونیم ولی باز تسلط دارند و راه نشون نمیدیم دارم یادآوری می کنم که چه کنم نکنم بعدا

 

aaaaaaaar

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

وقتی حدیثه که یک ساعت فکر کردن برابر یا بیشتر از هفتاد سال عبادته خودش کلی حرفه یکی ایش اینه که عبادت باید عبادت باشه و پشتوانه داشته باشه در راستای اینه در مورد معنای آیات و روایات و دعا ها بحث شد گفتم در مورد چی جمله بسازم گفتم ((قل هو الله احد)) هینطور خدا گفته من احد هستم و شما هم حالا بگید این رو((قل)) و ما رو رها کرده خوب من چی بگم؟؟ چی بگم که نشون بده و ثابت کنه بر خودم که خدا احده؟؟ جز این نیست که باید تفکر کرد امما قبلش نه تو نماز!!!

لذا من که نفهمیدم چه خبره 4 تا جمله از تفسیر باز کردم به عنوان تقلب بگم:

1-خداوند احد است چون شریکی ندارد

2-احد است چون زیاد تر نمی شود کثرتش

3-اگر برای خدا احد دومی فرض شود باز خود خدای احد است

4-احد کلمه ای فقط مخصوص خداوند است

خوب چهار جمله رو بیشتر نتونستم پیدا کنم و بقیه اش فکر کزدن، فکر کردم که اگر خداوند احد نبود نظم جهان به هم می ریخت و هر کس ابراز و احساس خدایی می کرد حالا ما ضعیفیم ولی فرشته ها فرمان خدا رو نمی بردند و تسلیم نبودند و ذکر مثلا نمی گفتند و فرمانروایی می کردند در صورتیکه اقدر اینا مطیع خداوندند در نظم جهان که ما هم می تونیم در این صورت به خدا فکر کنیم و بشناسیمش و در عالم و جهان تفکر کنیم در فرشته هایی که نمی بینمشان!!!

بعد بر می گرده به اینکه خداوند احد است خوب چرا میگی احد خوب ما بلاخره یه موقعی به دنیا اومدیم حالا با توجه به ایمان مختصرمان خداوند داشته چه میکرده قبل از مایی که معنای وجودی داریم و می تونیم مثلا فکر کنیم کار کنیم و ترجمه کنیم و معنا ببخشیم و مهربانی کنیم و... و فرشته ها ما رو میبینند و در خدا فرو میروند اینکه آقا ما که نبودیم چه طوری خدای احد حظور داشته و آیا مثلا اولین چیزی که خلق کرده چی بوده و مال چه زمانی قبل از تاریخه! آیا از ساختن و آفریدن موجوداتی مثل فرشته ها پشیمان است!

خلاصه بر میگرده که این احدیت برای ما معنا نداره چون خدا بالاخره یه چیزی رو آفریده پس خودش چی و اگه به ذات خدا فکر کنیم حدیثه خطرناکه ولی می تونیم به خودمون فکر کنیم که! که اینکه ما که مثل خدا نیستیم و این همه آدم اومده یکی اشم من.

من که احد نیتسم ولی خدا هست اینم نتیجه در خود فکر کردن و به خدا رسیدن

gw4t

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خداوند بارها در قرآنش متذکر گردیده که آیا تعقل نمی کنند پس اینطور نیست که ما آماده خور باشیم و روی فکرمون مثل ریاضی کار نکنیم و هرچی ریختن تو کاسه همونه بلکه باید فشار بیاریم روی خود تعقل کنیم آموزش ببینیم فرو بریم در افکار و اینا و اما بعد...

اینطوریه بعدش که میخوام بگم که آقا در مورد این که در نماز مثلا به معنی توجه کنیم یه حرفی چندتایی زدیم که همین تعقل و حظوره که معنا میبخشه و ما رو بالا می اندازه حالا من دوست دارم از اذکار خدا و دعا ها نتیجه بگیرم و خدا رو بهتر تر بشناسم و جلو برم شما توجه کن که شاید آقای دولابی می فرمودند در مورد ذکر لا حول و لا قوه الا بالله که یعنی ظاهر و باطن که انرژی باشه از خداست پس ما چی داریم خوب این یک نتیجه ی خوبیه حالا من نمیخوام نتیجه ی بالا بگیرم میخوایم یه آیه یه جمله دعا در نظر بگیرم باش جمله بسازم مثلا برای چی شما میگی خداوند ارحم الرحمینه؟؟ زیرا مثلا حالا من جمله مو با ((زیرا)) این سبک از گفتاره که اقدر بیشتر فکر نکردم ولی میخوام باز خدا رو پیدا کنم در زندگیم و باهاش دوست بشم و بشناسم و حسش کنم و خوبه بچه های زیر دبستانی یا دبستانی جواب بدند که فطرت پاک و زیبایی دارند باهاشون در مورد این جمله که چرا مثلا خدا ارحم الراحمین هست یا جمله بساز با ارحم الراحمین حالا نه همش ارحم الراحمین ولی میبینی خیلی جمله میشه ساخت و خدا رو پیداکرد باز و دید حتی.

1) خداوند ارحم راحمینه چون از همه بیشتر منو دوست داره (بیشترین کسی که قدرمو میدونه ها نه که بالاترینم)

2)خداوند ارحم الراحمینه چون گناه کردم و حتی احساس گناه کردم و حتی توبه نتونستم بکنم و حتی اصرار کردم ولی هنوز در خدمتم

3) خداوند ارحم الراحمینه چون هوامو داره و نمیزاره خوار بشم زود میبخشه

4) خداوند ارحم الراحمینه چون باهامه ولی من باهاش نیستم.

5) خداوند ارحم الراحمینه چون اقدر مهربونه که 24 ساعته هوامو داره گرجه من به یادش نیستم.

6) خداوند ارحم الراحمینه چون میدونه من چی میخوام و بهم میده و نعماتش رو قطع نمیکنه و از همه مهربون تره.

و.........

و میشه ساخت جمله شاید شما بگی حتی ربطی نداشت به این صفت ولی این مهم نیست این مهمه که خدا پیدا میشه.


tdden

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

همبن که داشتم می گفتم که به معنا توجه کردن و به اندازه ی درک و فهم معنی آیه و ذکر و دعا هست که معناشو بفهمیم که شاید معرفت میره بالا و نادون هیچی نمیفهمه میگه خدا کی هست که غفوریتش معناشو بفهمه بفهمه که عادله داره حکم میده و میکنه و بفهمه که رئوفه و ما همین که بفهمیم و داریم عربی میخونیم مطلب رو همین که توجه داریم خیلی خوب میشه نمازمون اما اینکه پس اگر اینطوره که ما می فهمیم چرا خداوند زبان دانستن زبان عربی را واجب بر کل مردم دنیا نکرد خوب شاید شما بگویید مسلمان ها در اون صورت جنگ و جهاد برشون واجب میشد میبینی نه خدا رنگ وزبون های مختلف رو آفریده همینطور که این رو قبوله و سنت خداست این اینم که یارو دین مسیحیت داشته باشه ولو شکسته خدا قبولش داره ولی دین نزد خدا اسلام است ولی باز مجبور نکرده اصلا  خدا که باید عربی بدونید و ما مثلا در عرب کلی دعا داریم وگرنه زبان عرب رو نداشتی نمیتونی دعا رو بفهمی و ترنسلیت کنی به فارسی و نماز فارسی بخونی مثلا نه نمیشه.

لذا اینو هم داشتم فکر می نمودم چون که بعد نماز این فکرا به سرم خورد و خلوت کوتاهی داشتم داشتم ذکر تسبیحات می نمودم و میگفتم که مثلا الله اکبر گفتن شاید باید در این دکر همینطور پیشرفت کرد و فهم انسان در این 34 مرتبه بالاتر بره (از نظر فهمی) اما الحمدلله ذکر فهمی ش ملاک اصلی نیست ذکر یاد نمودن نعمت ها شاید ملاک باشه و نماز هر ذکری توشه و نمشه نظر داد نماز طرف باید چگونه باشه و ملاک چیه ولی خوب باید بیدار بود و زنده که یه کاری صورت گرفته است و یه تغییری داره رخ میده واینطور نیست که ما 4 تا ذکر از حفظ کرده باشیم بخوایم حالا طوطی وار مرور کنیم باید عوض شد و به هوش بود کلن کلا.


www

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضیا نظریه دارند که مثلا حالا شما در نظر بگیر ما مرده ایم و الان این چیزایی که میبینیم رو یا داریم تعریف می نمائیم یا مثلا اینکه داریم فیلمشون رو (اون دنیا منظوره ها) می بینیم. خوب درسته این نظریه ولی وقتی می بینیم که طرف مرده است و ارتباط بر قرار میکنه با این دنیا و اصلا تعریف میکنه که چه شده هو چه ها گذشته برش پس چی میخوای بگی میگی یه آدم دیگست مثلا چی میگی؟ بنده که داشتم حالا منشاءش رو نمیدونم، روزیم بوده که داشتم فکر می کردم(حالا نظریه پردازم شدیم، داشته باش!) خلاصه اینکه داشتم پیش خودم فکر میکردم و تز و مز میدادم برای خودم گفتم بله ما در آینده ای می زیستیم که داره پیش میاد آینده ای که هنوز نمرده ایم و پرونده بسته نشده و روی میزه و مذاکرات و این حرفا... خارج از سیاست -- اینکه آقا شما میگی مثلا این چند ثانیه یه عمر بر من گذشت خوب این چند ثانیه ای که بر شما گذشته که زمانش اندازه ی گذشتن زمان بنده و من که نبوده شما اصلا یه ثانیه رو تعریف بکنید که چقدر تا بعدها. خلاصه آقا داشتیم میگفتیم ما داریم در آینده ای که یا گذشته ای که نمرده ایم زندگی میکنیم پس اختیار هم داره ایم. پس نمردیم ولی بهتر بگم نه گذشته نه آینده ما در زمانی زندگی می کنیم که نمرده ایم رو که گفتم میخوام بگم در زمانی زندگی می کنیم که داریم آینده مون رو میسازیم.

یعنی آینده همینطور داره پیش میاد و جلو میره و ما اختیار داریم که فردامون رو بهتر یا خدایی نکرده بدتر بسازیم.

حالا مسئله آِینده رو که داریم می سازیم رو که دنبال کردم در مورد بدش رو مثل همیشه جنبه ی بدش رو مشاهده نمودم که ببینم چطوره و بعدش هم جنبه ی خوبش پس نترسید هنوز شما قاتل نشدی که میخوام در مورد قتل صحبت کنم و جنبه ی خوب مسئله هم اینه که شما آیا می تونید بالخره در آِینده سیر و سفر کنید و بسازید توبه کنید یعنی و بمیرید و رستگار بشین یعنی آیا دست ما هست بالاخره این که بمیریم با توبه یا نه.

موضوع این بوده که رسیدم در تفکراتم که کل مطالب رو دارم مینویسم حدود 3 4 دقیقه هم شاید طول نکشید فکر کردنش و تایپش و انتقالش و ویرایشش و فکر کردن الان منشا اون 3 دقیقه هست و کمتر از سه دقیقه طول کشید و دارم الان بزرگش میکنم مطلبم رواینکه آقا داشتیم میگفتیم که بعد از این که فکر کردنم به این نتایج رسید به اینجا رسیده ام که آقا یه کی یه نفر رو کشته و قاتله این یارو هه بعد این شما نمیتونی بگی این طرف قفل بکنه و شکسته بشه نه این در زمان گذشته که میتونه زمان حال شما بشه (خدایی نکرده اگر قاتل بشی در آینده ای نزدیک و بخوان دارت بزنندو.. خدایی نکرده) این در زمان الان مسئله برایش حل بوده یعنی یه دفعه که قاتل نشده اگه یه دفعه و یه آن قاتل شده بود که یه آن و یکدفعه توبه می کرد و بخشیده هم میشد گرچه دارش بزنند با خیال آُسوده چشماش رو میبست . نه اینطور نیست که بتونه به این راحتی توبه کنه چرا چون آینده اش رو ساخته بوده چون با رفتار بدش بد حیای ایش هر رفتار بدی که داشته که منشاء ش شده قتل یه بنده ی خدایی این چیز شده دیگه مثلا به مادر فحش داده و میدونسته که این فحشه بده یا مثلا زنش رو کتک زده(حالا مثال میزنیم 600 تا چیز شاید دخیل باشه که آدم قتل عمد بکند و شقی بشود تا این حد) خلاصه این میدونسته که آینده ای بدی خواهد داشت ولی چی کار کرده در کار بدی که می کرده است اصرار ورزیده و پافشاری بر گناهش کرده تا اینکه قاتل شده مثلا اینطوری در نظر بگیر پس این دیگه وقتی آدمی را کشت و سر میله ی دار رفت دیگه نمیتونه دست خودش نیست که دلش بسوزه و توبه کنه توبه نمیتونه بکنه چون در زمان حال مسئله براش حل شده بوده و شاید حتی اگر زیرک بوده و تدبر داشته و داشته آینده اش رو میساخته میدونسته که چنین آینده ی بدی در انتظارش خواهد بود با این بد خلقی اش ولی حالا دیگر کرده و همین دیگه مسئله ی توبه رو هم که گفتیم ما الان نمیتونیم توبه کنیم چون گناهش رو کرده ایم در گذشته و مثل بچه نبوده ایم و مثلا پافشاری کرده ایم و احساساتش رو نداریم و در آینده هم اگر آدمی را کشتیم خدایی نکرده اون موقع هم به خاطر الانمون که داریم راحت زندگی می کنیم و مثل آب خوردن(ان شالله آب گیر بکنه توی گلویش و آرام پایین نره براش(نفرین نمی کنم یه بار گفتم مثل آب خوردن در فیلمام که گذاشتم بعد آبه درست پایین نمیرفت و توی سینه ام گیر می کرد)) خلاصه آقا داشتیم میگفتیم مثل آب خوردن گناه میکنه یارو الان بعد توی آینده ای که میسازه احتمال نمیده گناهاش بیشتر بشه و و در زمان آینده ای که زندگی می کنه ولی قبل از مرگ توبه اش سختر بشه آخه میدونی مسیحیان و یهودیان که میمیرند حقیقت رو میفهند که چه دینی داشته اند و ما هم همینطور حق معلوم میشه ولی چه فایده ای داره این موقع؟ اگه خدا میخواست یه کاری می کرد تو ی این دنیا هم ما قبل مرگ اجبارا بفهمیم اصلا گناه نکنیم و اصلا شما که گناه کرده ای میتونی 1000 دلیلل برای خودت و ظاهرا برای خدا حتی بیاری که اینطور شد و اونطور شد حالا چی میگی میخوای بگی توبه هم نمیتونیم نه من دقیقا همینوو میخوام بگم که توبه کردن و اشک ریختن یکی از آِینده سازی ها و مسافرت های در زمان است که دست ما نیست که اشک میریزیم و توبه کنیم تا خدا ببخشه دست ما این نیست دست خداس رحمت الهی است و باید قدر دونست و الا اقدر سخنه آدم گریه اش بگیره توبه کنه.

kion

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

سلام میخواستم هم فیلم بگیرم از خودم باز ولی چون نه حالشو دارم و نه حیطه دارم و خلاصه اینو بگم که حرف بالاتر از حد خودم و چه برسه به نهج البلاغه گفتن و خلاصه از اینا ، این شد که تصمیم گرفتم فیلم نگیرم خلاصه چیزم ندارم یعنی در حدش نیستم از این حرفا زدن ولی محض اینکه یه خورده فکر خودم غلط بود گفتم بنویسمش نهایتا و فیلم نگریم حالا حالمونم خوش نیست یه کاری خلاصه کرده باشیم...

در قسمتی از نهج البلاغه خطبه ی 32 حضرت امام علی (ع) می فرمایند:

ضرورت یاد مرگ

به خدا قسم اینکه می گویم بازی نیست، جدی و حقیقت است دروغ نیست، و آن چیزی جز مرگ نیست، که بانگ دعوت کننده اش رسا، و به سرعت همه را میراند! پس انبوه زندگانو طرفداران تو را فریب ندهند همانا گذشتگان را دیدی که ثروت ها اندوخته اند و از فقر و بیچارگی وحشت داشتند و با آرزوی طولانی فکر می کردند در امانند و مرگ را دور می پنداشتند دیدی چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد؟ 

و آنان را از وطنشان بیرون راند؟ و از خانه ی امن کوچشان داد؟ که بر چوبه ی طابوت نشستندو مردم آنان را دست به دست می کردند؟ و بر دوش گرفتند و بر سر انگشت خودیش نگاه می داشتند؟آیا ندیدی آنان را که آرزوهای دور و دراز داشتند و کاخ های استوار می ساختند و مال های فراوان می اندوختند چکونه خانه هایشان گورستان شد؟ و اموال جمع آوری شده ی شان تباه و پراکنده  و از آن وارثان گردید؟ و زنان آن ها با دیگران ازدواج کردند ؟ نه می توانند جیزی به حسنات بیفزایند و نه از گناه توبه کنند.

اول بگم که همینطوری نهج البلاغه رو باز کردم و بیشتر برای این می نویسم اینارو که فکرم غلط بود در ثانی چیزی هم برای گفتن ندارما یعنی نوشتنش بهتر بود تا ضایه بشیم جند جمله فیلم بگیریم بعدشم نشه اون چیزی که میخواستیم بگیم محض احاطه نداشتن روی مطلب و سخت بودن و در حدش نبودن خلاصه غرض خاصی ندارم همینطوری باز کردم خوندم بعد از مدت هاکه گذشته و این کتاب رو همینطوری محجور(اگه درست نوشته باشم) گذاشته باشم ...

خلاصه آقا اینکه آقا امام علی اولش می فرمایند که جدی است و دروغ نیست و اینکه می گویم بازی نیست(مرگ رو). آخه میدونی الان توی دوره زمونه ما بازی خیلی رواج پیدا کرده از فوتبال که مجبوره تلوزیون سر کار بزاره مردم رو تا بازی های مجازی و کامپیوتری و موبایلی خلاصه اینطوری نیست حتی توی دنیا میریم ماست و پنیر میخریم از در مغازه فرداش میریم نیست یعنی نداره همون ماستی که میخواستیم  دنیاست دیگه شوخی که نداریم قول نداده خدا و وعده که نداده که همیشه بقالی ماست داره....و خلاصه توی دنیا آدما سرکار که هستند دیگران رو سرکار هم میزاراند با اس ام اس ولی اون چیزی که اماممون صحبت کرده اینه که مرگ جدی هست اصلا شما توجه کن که چقدر خدا رو جدی میگیری همونقدر که جدی میگیری و بزرگ میشماریش اجر و مقام داری نزد خدا اصلا بعضی ها میگن خدا هیچکاره هست و بعضی دیگر همه چیز رو از طرف خدا می بینند و اول خدا رو پس خیلی فرقه بین این دویعنی شما که خودت رو گنهکار میودنی همین کار بزرگیه خودت رو گیر بدونی من اسیر خدام حالا این دنیا شاید ظاهرا بر ما به خاطر گیر کردن در دنیا معلوم نباشه و جدی نگیریم و مثل بازی کامپوتری از اول اصلا مرگ رو جدی شاید نگیری ما مثلا مرحله ای بدونیم از تجربه و این غلطه که طرف میگه من زن میگیرم که تجربه کنم متاهلی رو خوب این گرفت ولی مرگ که اینوری نیست یه عمر پشیمون میشه برای این تجربه زن گرفتن متاسفانه ممکنه ولی مرگ بدتره تاابد پیشیمان خواهد شد بعد مرک و زندگی جاودانه است دیگه صحبت سر یه عمر نیست بعد مرگ صحبت سر ابدیته...

و در آخر نهج البلاغه هم می فرمایند که ((لا فی حسنه یزیدون، و لا من سیئه یستعتبون)) یعنی نگاه و قتی ما جدی بگیریم رو شما در نظر داشته باش حالا بعد مرگ که نمیگن آقا شما لخت به دنیا اومدی حالا بفرما هر کی بیشتر پول جمع کرد نه صحبت سر این نیست هر کی خونه اش بزرگتر شد در محظر خدا مقام بزرگتر و بالاتری داره واجری خاص نه این مسئله نیست مسئله ی جدی ما این است که بعد  مرگ شما دیگه نمیتونی حسنه اضافه کنی و آیا تونستی بالاخره توبه بکنی یا نه. ما متاسفانه توبه کردن رو هم پایین گرفته ایم و شوخی همینطوری گناه و توبه اگر انسان خوبی باشیم و توبه هه هم قبول بشه ها و توبه اصلا بکنیم بالاخره ولی شوخی نداره توبه کردن و ممکنه بمیریم بدون توبه و خلاصه سر جمع کردن توشه آخرت و توبه کردن معلوم میشه مردم حسرت می کشند و خواهند کشید و بعضی ها اصلا میگن که آقا زندگی 100 سال اولش سخته و بعد مرگ راحتیم و جای خوبی در نظر گرفتن برای خودشون و از این حسرت ها بی خبرند (توبه کردن آقا یه چیز جدی است نه بازی) و خلاصه میگن بعد مرگ ما تازه خدا رو پیدا خواهیم کرد و اینطوری فکر میکنند که ارتباط ما قوی تر میشه و با خدا صحبت می کنیم تازه حاظرند از خدا گلایه کنند و انابه و سوال هایی دارند که چرا من بنی بشر رو اصلا ای خدا خلق کردی و ادعا دارند و هنوز چیزند خلاصه خوشند که یه چیزی بشه و همشم آه و ناله که ما توی این دنیا نمی فهمیم و حوریان بهشتی! قراره معرفت ما روبالا ببرند و کلاس های آموزشی خدا شناسی برای ما برقراره د برو که رفتیم اون دنیا د برو که رفتیم که از این دنیای پست راحت خواهیم شد  و باخیال تخت و راحت نشسته اند راحت که بعد مرگ ما آزاد میشیم و خدا رو بیشتر میشناسیم و نمیدونند که پرونده بسته میشه و حسنات جمع میشه و توبه نکردی بدبختی حالا توبه مگه چیه والا به خدا...ولی همینو هم نمیتونن و همه چیز رو بازی گرفتن که آقا اصلا ما این بازی رو فعلا حال نداریم میریم به بازی دیگر می کنیم حالا من نمیگم بازیه بده یا مثلا این همه شرکت فلان زحمت کشیده ما نباید حوصله نداشته باشیم ما  میگیم نه بازی فی النفسه خرابه کارش نه که عقیده مون به بازی کامپیوتری دنیوی عوض بشه و بریم توی فکر که چقدر زحمت کشیده اند نه کلا وضع خرابه خانه از پایبست ویران است آقا!

پس در نظر داشته باشیم که بعد مرگ توبه نمیشه کرد پس توبه که خیلی سخته مخصوصا برای ما از رده ها گذشته بحث داغ داغ اون دنیاست اگر وضع مالی وپولی بحث داغ این دنیای ماست اون دنیا پول معنای کاغذ رو هم نداره و ارزشش و توبه در میانه پس حالا که ما زنده ایم با این سختی زیادی که داره می ارزه به فکر حالا من میگم به فکر شما بگو به عملش و توبه کردن عملی و نصوح باندیشیم می ارزه والا و این ارزشش یعنی آسونی کار یعنی آسونه برای ما دنیوی ها گرچه دست ما نیست ولی آیا ما جدی گرفته ایم مرگ و توبه را کردن خم کرده ایم که ای خدا ما شرمنده ایم حالا گناهی سرزده در پی جبرانش باشیم آِیا متواضع هستیم و معترفا بذنبه یا نه؟؟ حالا توبه می کنیم باور کن به خودمم بیشتر و خودم رو نصیحت می کنم نه که بخوام مخ بزنم توبه ی شما به من چه...

ali

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

oila

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

دنبال جمله ای از امام زمان داشتم میگشتم که کامله یا نه اینی که توی ذهنم بود این بود که می فرمایند که: ما در حق دوستان خود کوتاهی نمی کنیم بعد می خواستم (حالا جمله ی واقعی شو میگویم جملشون رو) بعد دنبال فقط حق بودم که آیا ما حق داریم و شک داشتم در اونی که توی ذهنمه و خلاصه کار نداشته باشیم اینکه این جمله یعنی چه یعنی خدایی نکرده امام زمان فقط کارش پول باشه به ما یا مثلا چیز دیگری که ما را فراموش نمی کنند نه یعنی شما هر جایی بررسی داری پشتیبانی می شی اگه دوست امام زمان باشی یعنی بالاخره درک میشی یعنی امام زمان مستقیما هم نباشه یارانی دارد اینطور نیست که به بینهایت جلو برسی یار باش درک میشی و چه برسه یاری حتی اگه دشمنا قطار قطار بریزن روی سرمون که دیگه حالا همون جمله ی خودشون رو طی نامه ای بگوییم که این دیگه کامله و بازتر میشه بحث و کلمه حق شما درش نیست در جمله شون چون واقعا حقی نداریم...: و امام زمان (عج) حق دارد بر سر ما: آخه داشتم فیلم امام زمان؟ نه کلاه قرمزی و پسر خاله رو میدیدم که این جمله هه بعدش خورد به سرم... خلاصه:

قسمتی از نامه ی امام زمان (عج) به دانشمند بزرگ شیعه، شیخ مفید را با هم می خوانیم: ما از احوال شما باخبر هستیم و هیچ چیزی از اوضاع بر ما پوشیده نیست . ما در رسیدگی به کار شما کوتاهی نمی کنیم . یاد شما را از خاطر نبرده ایم، اگر ما ، شما را فراموش می کردم ، دشواری ها و مصیبت ها بر شما سرازیر می شد و دشمنان ، شما را ریشه کن می کردند.


9 شهریور 1391 & http://ali.bloglor.com/p104.html

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا یه مسائل فقهی باز میکنیم فقط سر خط جلو نمیریم دستگیری داره بلدم نیستیم طبق مدارکی که پیدا کردم استدلال میکنم و طبق حرف هایی که ماه رمضان گذشته در خانه یمان می زدیم!!خانه خالی که بعدا رفتیم بیمارستان حرف هایی که میزدم در این وبلاگ هست وبلاگ جیگرار بیشتر...بعدشم تیمارستان. خلاصه کنم اینکه آقا ما نماز که نمیتونستیم بخونیم و ناراحت بودیم میگفتیم توی بهشت اگرچه لختند (حالا نظریمون این بود) بعد اینا نامحرم که نمیتونه نگاهشون کنه خدا می پوشاند. حالا من نمی دونم دقیقا آدم و حوا چه شد و آیا لخت شدن در بهشت جایز است یا جای اینکارا نیست اون بهشتی که بودند و این ماییم که در دنیا می تونیم هرکاری که دلتون نخواد بکنیم یا حالا هرچی امام زمان هم اگر بچه داشت محکوم به شهید میشد...یعنی اگر مجبور بود که بچه داری و بچه داشته حالا ما نمی دونیم شایدتم داشته باشه!!!

خلاصه آقا حرف ما این نبود داشتیم میگفتیم که نماز خوندن سخت بود و من نمی دونستم احوالم بهشتی هست یا جهنمی که این همه با خودم حرف میزنم توضیح قبلا زیاد دادم با این وجود اگر دست خودم بود که دیگه خسته شده بودم از حمام بیرون اومده بودم و غیره سعی داشتم که هرجوری هست روزه که مثلا گرفته بودم ظاهری و نخوردن ولی نماز رو بعضی روزها میخوندم در ایام اندکی که گذاشتند ما اونجا بمونیم تنها... خلاصه یه روز داشتم نماز میخوندم اینکه بعدش طبق روال نشستم با اطرافم که کسی نبود ظاهرا صحبت کردن که حالا نگیم؟ بگیم که آقا این نماز جماعت حالا وارد نشیم همجنس گراییش رو بررسی کنیم از فقه این یک حالا اینو من نمیتونم بررسی کنم و داشتم میگفتم که بن ملجم فرشته بود یا نس یعنی امام علی نماز میخوند پشت سرش میخوندند دیگه حالا کاری نداریم فرشته ها میتونن بخونن جماعت ولی بعضی ها به خاطر بعضی مسائل فقهی غلطه این کاربراشون همین بس. دوم که الان میکنم اینکه (سه تا هست) آقا امام علی بسم الله رو بلند میگفتند؟ هیچ عیب نداره ما یواش بگیم ما اولا نمی تونیم مثل علی(ع) زندگی کنیم این یک دوم اگه میگی شیعه ایم دلیل بیار که هستی این دو و ادعای بزرگی هست و همین دیگه ما از اسرار امام علی با خبر نیستیم با این حال که من نمازم رو با بسم الله بلند میخونم هم! همش بسم الله نیست مسائل دیگری است بهونه م بسم الله بود!!! سوم که میخوام فقهی کنترل بشه من درمورد زنا زیاد صحبت کردم چون جو حاکم خراب بود و جو خودم و ریختیم بهم شما برمو جیگرار رو بخوونی حالا نمیگم کار علی حده ای است بزرگی ولی صحبت کردیم در مورد زن اینکه آقا میگیم که الان میگما ولی داشتم تو اون خونه هه عقیده ام بود که زن میتونه بعضیاشون جلوی مرد نماز بخونه!!! اول اینکه آقا میگیم که الان زن و مرد با پدر و مادر فرق داره اینو قبول کن شما از من درسته پسر و دختر با هم جسمن فرق دارن ولی پدر ومادر با زن و مرد هم با هم فرق دارند خوب عقیده ی ذهنیم بوداین فرق داشتنه و رفتم کتاب باز کردم احکام و نهج البلاغه رو حالا داشته باش اینو که بگیم که آقا نظریه است چیزی نیست میگیم بعضی زن ها میتونن جلوی مردهایی که ما میگیم نماز بخونن شما مرد و زن رو برای ما تعریف کن غیر جسمتا! اگه به شجاعته زن خونه ی همساید سوسک رو میکشه!!!!!!!!!!!!! اگه به پول در آوردنه زن اون یکی علاوه براین پول و شغلم داره! به چیه؟ که باید همه ی زن ها پشت سر مرد نماز بخونن(حالا این نمازه بهونه است احکام فقهی رو  میخوایم باز کنیم و بریزیم بهم ارت چه میدون فلان عقل حالا حدیثشو میگم) آقا داشتیم میگفتیم فقط اونجاشون با هم فرق کرد اون مرده این زن!!!

حالا باز کنیم در کتب احکام و فقه من در نهج البلاغه دنبال کلمه زن در فهرست گشتم و اولین  چیزی که خواستم به مرادم رسیدم و پیدا کردم:

بعد فراغه من حرب الجمل، فی ذم النساء مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الاِِْیمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ: فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ وَالصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ، وَأَمَّا فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ وَالصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ، وَأَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ مِنْهُنّ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، وَأَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَى الاََْنْصَافِ مِنْ مَوارِیثِ الرِّجَالِ؛ فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ، وَکُونُوا مِنْ خِیَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ، وَلاَتُطِیعُوهُنَّ فِی المَعْرُوفِ حَتَّى لاَ یَطْمَعْنَ فِی المُنکَرِ

اى مردم،ایمان زنان ناقص است، برخوردارى زنان از سهم الارث‏ناقص است، عقول آنان ناقص است، دلیل نقصان ایمان زنان بازنشست آنان‏در روزهاى قاعدگى از نماز و روزه است، دلیل نقصان عقول آنان تساوى‏شهادت دو زن با یک مرد است، دلیل نقصان برخوردارى آنان از سهم الارث‏این است که نصف سهم الارث مردان است. از زنهاى پلید بترسید و از خوبان‏آنان برحذر باشید، در کارهاى نیکو از زنان اطاعت مکنید، تا در کارهاى‏زشت طمعى نورزند.

خوب اول اینکه زن با دختر که میدونی که فرق میکنه و ما گفته بودیم که کجا آیا آمده که دختر باید حجاب داشته باشه ولی خودش اولا عقل داره دوم ما او را بزرگ  و زن می نامیم!

دوم این نکوهش زن نوشته و ضد زن خیلی صحبت شده حالا دقت اینکه دقیقا در مورد تفاوت زن و مرد هست که میگویند که ایمانشون ناقص سهم ارث ناقص عقلشون ناقص و اما نقصان ایمانشون (حالا اینجا) بازنشست آنان در روزهای قاعدگی از نماز و روزه.

خوب پس زن ایام حیض و قاعدگی دارد که مرد ندارد اینم تفاوت جسمانی که شما میگفتین حالا میریم سراغ احکام رساله ی آیت الله بهجت مثلا(ره):

(399)) زن های سیده بعد از تمام شدن شصت سال قمری یائسه می شوند، یعنی خون حیض نمی بینند؛و زن هایی که سیده نیستند بعد از تمام شدن پنجاه سال قمری یائسه می شوند.

خوب حالا چی شد شما که جسمانی میگفتی در جسمانی اولا یائسگی مطرح میشه نه اون و این (البته اعتقاد میخواد) دوم بهشت زیر پای مادر... سوم تمام که شد ممکنه در صورت اثباتش و شرایطش  مرد تر از شوهر باشه و بتونه جلوی شوهرش وایسه نماز بخونه چهارم حکم دختر با زن فرق میکنه دوباره پنجم اینکه زن تا 50 60 سالگی ادعای زنانگی دارد و عقلشو ایمتنشو اینا چیزه زنه !

البته من توصیه نمی کنم این چیزارو و فقه بلد نیستم طبق درد دلی که داشتم با خودم میکردم که آیا شیطانی بوده الهی بوده هر چی بوده نحقیق کردم و نمیخوام تحمیل کنم پس باید پرسید نمیشه وارد شد همینطوری حکم دادااا.

خلاصه اینکه آقا زن و شوهر تو خونه نمازشونا نه تو مسجد خدایی نکرده زنی بیاد ادعای مردی کنه و اینا نه عشقولانه نماز جماعت در خانه ما که نماز جماعت تو خونه نمیخونیم یکی که جنبه شو داره یکی که بچه نیست شوخی کنه عاشق همند و اینا

دوم اینکه آقا ما نمیگیم که حالا که زنه چیز شد وزیر شد سنش گذشت باید چادرشو در بیاره نه اصولا زنا توی پیری و یه سنی که ازشون بگذره برای اینکه بیشترشون حالا کاری به ایشون نه ولی اصولا زنا پیر که شن برای که زشتی خودشونو پنهان کنند چیز میکنن خودشون رو خوب می پوشانند.(شوخی کردم بابا

نکته ی بعدی زنای که نمی دونند و نیم میشه ازشون پرسید که  سیدند یا نه اگه خداا عمری داد؟؟؟

nAHAVANDIAAN

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 البته من با فرشته های معصوم بد نیستم و این از گناه من است که بعضی وقتا چیز میشه یعنی میدونی نظم دنیا و جهان با اینا است از طرف خدا وحی از ایناست دعا کردن از ایناست اگرم گیر میدم برای دیونگی شونه که نمی دونن چی کار کنند و قیامتی که بعد از امام حسین(ع) بود و دست خودشون نبود والا قبل از شهادت امام صدقه هفتاد بلا رو دفع می کرد حالا خراب شده و سیستم خرابه و لعنت بر دنیا شده و اگه این رحمت بخواد برگرده باید امامون بر روی زمین بیان این نظریه است فقط حالا حق بدین دیگه به مام...وگرنه بد نیستم مگه میشه بد باشیم با خدا هم از بدی خودمونه ما هم نفرین شدیم که باقی موندیم وگرنه بشریت بعد اون واقعه باید میرفتند و ما تاریخ میخونیم و نمی دونیم هم در چه زمان و دوران ظهوریم مثلا یا نه و نمی دونیم در چه کره ای هستیم یه کره ی زمین به این بزرگی هم نیست و دیدمان کوچک و گرفتاریم اصلا امام علی(ع)که می فرمایند دنیا این کجاست جا هاست ماله؟ زنه؟ کره ی زمینه؟ حاله؟ غفلته؟ پس ما همه اشتب میزنیم...مام فرشته ها روندیدم با چشم که بگیم خودشه.

eered

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

توضیحات و فرو رفتن بچگانه من در  بعضی جملات تا فراز 14 جوشن

 یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ:

خدایی هست که درجات ما رو بالا میبره بعد بگو کار منو خودمو فلانیو هست!!!

سَامِعَ الْأَصْوَاتِ:

خدایی هست که در تنهایی در هرجا صدامو میشنود بعد بگو هیچکس نمیشنوه!!!

 یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ:

خدایی هست که یاد کردنش بهترین یاد کردن هاست بعد برو به جاش غیرش رو یاد کن!!!

یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِعَظَمَتِهِ:

خدایی هست که تواضعش از عظمتش هست بعد یارو عظمتش رونمیبنه میگه تواضع دارم خدا رونمیبنه اصلا و در نظر نداره!!!

 یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْ‏ءٍلِعِزَّتِهِ:

خدایی هست که از عزتش همه ذلیل میشن بعد میگه چرا اولیای خدایی بعضیشون به نظر میاد در چهرشون ساده و مثل ذلیلان!!!

یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِهَیْبَتِهِ:

خدایی هست که تواضع طرف از چیزی نیست جز هیبتشه که دید و ما نمی بینیم!!!

یَا کَاشِفَ الْبَلایَا:

وقتی خدایی هست که بلا ها رو دفع میکنه اینا فرشته ها حرفشون چیه و چرا آزمایش می کنند و دشمنی ضد خدا!!!

یا مُونِسِی عِنْدَ وَحْشَتِی:

خدایی هست که چه یادم باشه که برطرف شده وحشتم و کار اون بوده چه یادم نباشه ،کار اون بوده که شده و الان دیگه نمیترسم و راحتم!!!

صَاحِبِی عِنْدَ غُرْبَتِی:

خدایی هست که به واسطه اش غربتم بر طرف میشه و همیشه که غریب نیستم و نمیمونم!!!

یا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی:

خدایی هست که به واسطه ی اون بود که حیرتم بر طرف شد وگرنه هنگ میکردم و قفل میشدم در حیرت بعد از حیرت زدگیم خدا خواست ادامه بدم و بیام بیرون... !!!

یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ :

خدایی هست که هرکس متحیر شد(در فکر رفت یا تعجب کرد نه بیخال و حیوان باشه)اثر اویه...

یا أَمَانَ الْخَائِفِینَ:

خدایی هست که اگر ترسم برطرف شد شک نکن که خودش خواسته از ترس بیام بیرون...

 

 پس خدا هست

 

hghj,

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا موضوع خاصی نیست داشتم فکر می کردم بعنی داشتم میدیدم تلوزیون و طرح بازسازی و کارای هنری که عتبات عالیات یعنی حرم حضرت علی(ع) رو شبکه ی 1 داشتن نشون میدادند و ما می دیدیم که طلاها سیاه شده بود حالا اینکه آقا آخرش طلاهای مردم رو نشون میداد فکرشم خطرناکه ولی یه مرتبه گفتم توی یه صحنه هم بیشتر نبود گفتم اینا هوس نمیکنن یه النگوش رو بردارند بعد گفتم فکر خوبی کردم یا نه یعنی یه طوری... بعد یاد کوچیکی هام افتادم که طلا جمع می کرند و بابامم مسخره میکرد یه طوری صحبت می کرد که این زنا رو اشکشون رو در میارن بعد آخرش طلا هاشون رو هوطوطو بعد من نمیگم حالا بد  شد یا نه اینو میگم اون موقع ها میگفتم اگه دزدی کردند و مثلا یه النگوش رو بر داشتند حروووومشون باشه و خلاصه کار زشتی میکنن بعد امروز میگفتم نه بابا مخصوصا اگه نیاز داشته باشن بد هست کاره و نیت اون زنه تغییری ایجاد نمیشه ولی اومدیو یکیشون حالا ما نمیگیم فساده و اینا آدم های خاصی اند اصلا ولی اومدیو یکی شون هوس کرد برداره من میگم کرم اقا امام علی زیاد و معصومین اینا که چیزی نیست براشون شاید گناهی هم نکرده اون جوری که دوران کودکی رفته بود توی ذهنم...میایی یعنی امام علی بیش از اینا به ما و کفار لطف دارند ومیدن و اگرم نمیدن و ما نمی بینیم  مثلا پولی مالی به صلاحمونه مثلا دنیا پرستی می کنیم یادمه شیطان هایی میخواستند جوانی رو از راه به در کنند داشته در کوه عبادت می کرده میگه ما باید کاری کنیم که این زنا کنه یعنی دنیا پرست بشه این دیگه خود به خود عبادت نخواهد کرد و داستانش رو میدونید دیگه که میاد شیاطنه پیشش و بیشتر از خود جوانه عبادت میکرده و بدون استراحت و اینا بعد این جوانه جوگیره میشه میگه تو چه کار کردی که اینطوری عبادت می نمایی  میگه من یه بار زنا کردم تو هم اگه میخوای مثل من عبادتت بشه بیا این پول رو بگیر برو پیش فلان زن فاسد اینم میره و از اینا بعد زنه بهش میگه تو رو کی فرستاده و گول میخوره بعد داستان رو تعریف میکنه بعد زنه میفهمه و میگه این شیطان بوده و برو ببین اگه هنوز توی کوه داره عبادت میکنه بفهم نبوده و میفهمه که شیطانه و هلاصه آخرشو یادم نمیاد ولی این زن فاسد به خاطر این کارش حتی رستگار میگن میشه خلاصه دنیا پرستی بده آقا که درگیر بشیم صلاحمون چیه پست ومقام واینا.

,jhff

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 امشب رفتم مسجد چند ساعت پیش و یه سخنرانی که داشتند می کردند رو شنیدم و تموم که شد دیگه حال نشستن نداشتم برگشتم خونه داشتند درمورد داستان شهادت امام عصر یعنی حضرت علی صحبت می شد درمورد امام عصر هم صحب شد اویلش بعد امسال که توی ماه رمضان اصلا سخنرانی آیت الله فاطمی نیا رو گوش ندادم ولی یاد شب های قدری که ایشون صحبت می کردند افتادم در ماه مبارک که آقا قرار بوده طبق چیزی که امشب شنیدیم و آقای فاطمی نیا و کلا اینطوری بوده داستان که امرعاص ملعون و معاویه (بدون تشدیده معاویه میگفتن) و حضرت علی (ع) در نماز شهیدشون کنند امامون رو ولی همه میدونیم داستانش رو اول نکته ای که آقای فاطمی نیا تعریف می کردند این بود که حدس میزنند که این امرعاص خبر داشته از این خوارج و اینا که تصمیم داشتند این سه رو بکشند و شهید کنند امامون رو این یک نکته که به مسجد نمیاد دومین نکته می گفتند که یه بار من فکرشو میکردم که چرا حضرت علی (ع) رو موفق شدند که شهیدشون کنند ولی این دو ملعون رو نه آقای فاطمی نیا می گفتنا بعد میگفتن به دلم اومد و خدا خواست فهمیدم که شهید محراب باشند اینا هم مثل حضرت علی (ع) ای که در خانه ی خدا به دنیا آمدن و در مسجد محرابش شهید بعد اگه اینا هم کشته می شدند اون موقع بد جا می افتاد اصلا حالا اینا حرف من نبود نکته بود...

gffm

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 داشتیم اینو میگفتیم که امام که بیان صدقه حالا صدقه یکیشه که درست میشه و اینا بعد اینا فرشته ها چیز میشن دیگه هم لازم نیست که امام عصر برای من دعا کنه که زیر این فشارها ادامه بدم وبلاگمو روحیه ام رو نباخم و دعایی مخصوص نمایند البته برای همه دعا می کنند ولی میدونی این فرشته ها حقی رو ببنینند از در نفوذ وارد میشند که آقا این میشه کشتتش شکستش داد چون ما بالاتر نیستیم و نمیخوان باشیم ولی چرا پیامبر؟ چون پیامبر تواضع داشتند و اینا نمی دونن تواضع حدش چقدره فرشته ها رو میگم و مردم اون زمان وگرنه میگه چرا پیامبر به معراج رفت و آقای فاطمی نیا می فرمایند از قول صاحبدلی کسی که چرا اصلا روی زمین زندگی می کردند ایشون با اون مقام تواضعه که فرشته ها رو هم گول زده و نمی فهمند وگرنه مقامش بر هیچکس معلوم نیست فقط حرفش هست حتی در ملکوت برکوت...

squlary

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 امروز شب قدره یه کم پست های قبلی رو کامل نماییم

اینکه اول اینکه من که گفتم کوچیک بودم دستم زخمی شده بود میخواستم نماز بخونم و زخم رو برداشتمش زشته ولی بگم که فقط وضوشو گرفتم یا میخواستم ریا کنم ولی نمازو یادم نمیاد خوندم یا نه 

دوم شب قدر گفتیم چیزه یعنی میخواستم سوره ی هل اتی رو بخونیم نشد دیگه همون شب اول ده بار خوندم گفتم برم استراحت نشد دیگه برگردیم زیاد بود!!! و حالا نفهمیدیم

سوم در مورد نان الک نشده ی جوین و معشوق سعدی که حتما امام علی (س) شاید بوده اینکه آقا اخلاص برای ما مهمه یکی اومد توی ذهنم و شک نمی کنم کار اون باشه که آقا میگفت اگه هر کی تو عمرش یه بارم که شده نان جوین به یاد امام علی (ع) یه بارم که شده بخوره تا بفهمه چی هست و شاید اصلا اقبالش وشانسش این باشه که فقط ببینه حتی این نان رو و بررسی کنه نان خشک شده ای که باد دست به کمک زانو به سختی میشه شکست بزنه ی تو آب از روی اخلاص بخوره البته ما الان روزه ایم ها ولی بعدش نمی دونم دیگه چی میشه و بعدش اینکه آقا زشته که ما دنیوی باشیم اینو خودم دیگه فکرم ظاهرا جایی نبود زشته آقا وقتی امامون نونی رو میخوردند که اصلا شاید طعم خوشمزگیش رو نچشیده باشند این زشته که ما انقدر دنیوی باشیم که بگیم به به تو جمع بگیم چه خوشمزه بود و فکر خوشمزگیش باشیم این برای سیر و سلوک ما نیست وزن میگن برای شوهرش باید خوشمزه درست کنه هر چی هست اما تو عرف توی تلوزیون میدونی مثل چی میمونه بگن تو عرف و تلوزیون مثل اینکه البته به یاد امام علی (ع) باید اینطوری باشیم و اعلام نکنیم ولی وقتی دنیا پرستی و خوشمزگیش رو توی تلوزون میگی یعتی روابط جنسی هم انگار گفتی که به به چی دیشب چه کاری کریم درصورتیکه زشته اینا...

چهارم اینکه  البته اینا مهم نیست که من دارم میکنم و چیزی شده گفتیم شب قدره یه کولبار رو محکمتر. خلاصه آقا گذشته از نان جوین اینکه آقا بزرگان دین گفتیم که اینا چیز بوده باید راحتر زندگی می کردند از عشقی به خدا دارند محمود احمدی نژاد باید به خاطر خدماتش راحتر زندگی کنه ولی میبینییم اینا غالبا یا سکته میکنند یا چه میدونم مرضی دچار میشن دنیای بد رو نگاه کن و خلاصه هر کی یه طوری میشه از بزرگان که آدم میگه من که تابشون ندارم مثلا همین آقای انصاری کتابشو دارم به نام سوخته درموردش که ایشون میگفتن من هفتاد بار میخواستم بمیرم و اگه طبابت بلد نبودم...(هفتاد یعنی کثرته ها یعنی بیشتر از این حرفا بوده است) حالا ما نمیدونیم برای چی و چه حالی داشتن از خودشون بی خود میشدند و خودشون خودشون رو خوب می کردند و بیهوش بودند اصلا بری این کتاب روبخونی یه طوریت میشه که چه احوالی داشتند و اینا کجان و ما شاید توی سایت صالحبن هم باشند احوالشون  ولی جنگی که ما طرفیم و چیزای دیگر حال ما رو اصلاا امام زمان یه آدم دیگری میخواد اون موقع تبلیغ چه بوده سیرشون چی بوده خودشون رو مخفی می کردند مثل ما نبودند و میگه خدا خواست چون آقای قاضی (ره) معرفی ش میکنه کسی نمیشناخته حتی شیطون آقای انصاری همدانی رو که امام میگن گفته است نوحید را مستقیما از خدا گرفت حالا ما رو نگاه کنید.. ببین چه آدم هایی زندگی می کرده اند و بوده اند و داشته تاریخ...

gsgn

شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

شما وقتی میگن دعا کارخانه ی آدم سازی است در نظر بگیر حالا من برای اینبار یه جمله ای که شاید شما بگی پرته چون مناجات التائبین هست رو میخوام یه جمله ش رو بحث کنم البته اشتباهه که چند تاش رو بزارم همینطوری وسطش به دلم بیافته که این جمله رو بگم بعد دور از ذهنم هست یعنی جمله هه شما میگی شاید چه ربطی داشت به توبه و توبه کردن می فرمایند حضرت سجاد (ع):

الهی انت الذی فتحت لعبادک بابا الی عفوک سمیته التوبه فقلت توبوا الی الله توبه نصوحا فما عذر من اغفل دخول الباب بعد فتحه 

خدایا تویی که دری از عفو و بخششت به روی بندگان باز کردی و نامش توبه نهادی و فرمودی ای بندگان به درگاه من توبه باز آیید پس عذر آنکه از این در که باز کردی غافل است چه خواهد بود

اول نمیگم احساسی ترین جمله هست ولی مثل اینا نیست که میشنن در مورد سیاست کثیف جهان لب باز میکنند حالا  بخوایم در مورد این جمله ی احساسی هم همونطوری برخورد کنیم نه اینطور نیست

بعد اینکه نگاه کنی داره اخبار حساب می کنیم این جمله رو اصلا چون حس توبه در ما نیست چون دیوانه نشدیم از گناه وگرنه تگاه اولش میگه خدایا دری رو باز کردی اسمش توبه گذاشتی خوب اخبارم همینو میگه بشینی گنوش کنی و چیزی انگار رد و بدل نمیشه نه این یه حسیه اول داره مثلا رو روان تو کار میشه که با خدا از روی حست صحبت کنی از روی در به دری از روی خواهش میگه مگه ای خدا دری هم نبود که اسمش توبه بود وگرنه نمیخواد که بگه بله دری وجودداره ای بندگان خدا اسمش توبه هست خوب اینو همه می دونیم و داره یه فضایی باز میشه که با خدا صحبت کرد درد دل کرد و به خاطر توبه و گناهی که کردیم یاد بعضی چیزا می افتیم و شما اگه بری برای یه روان پزشک گریه کنی و احساساتی بشی خدایی بیشتر راحت میشی از مشکلات و روان زندگی یا برای خدا خداییش؟؟ خوب معلومه روانپزشکه کار از دستش بر نیاد با صحبتش یه آمپولی میزنه بهت که صبح تا شب بخوابی این نهایت کارشونه که میتونن در مقابل کسانی که نمیتونن خودشون رو جدا کنند و به پای خدا باندازند و یا توبه  کنند روانشون خرابه اعصابشون زیاد خرابه و داغون و ضعیف تر از این حرفا حالا نگاه حرف بزنی به خدا و از روی در به دری ای خدا یه دری هم بود که توبه اسمش بود این احساسی است جمله من نمی تونم منتقل کنم باید از روی صدق رفت جالو درصورتیکه برای یه آدم که توبه ش قبول شده و از این مرحله  و احساس یا رد شده یا حسشو نداره که با خدا صحبت کنه اصلا یه جمله ای است که خبریه چند بار گفتم؟ دو بار؟سه چهار

sdwasaq

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه کتابی رو دیدیم داستان بحار الاتوار درش یه داستانی بود که یه گناهی و مقاربتی که در ماه رمضان یه بنده ی خدایی میکنه و میاد پیش خدا یعنی حضرت دوست پیامبر اکرم(ع) بعد می فرماید حضرت که چه کنه و مثلا 60 روزی روزه بگیره بعد میگه نمیتونم و بعد خلاصه قرار میشه زندانی آزاد کنه البته اولش همین اسیر آزاد کردند بود که موضوعش پیش میاد و نمینونه و میگه نمیتونم بعد قرار میشه غذا بده نمیتونه روزه بگیره همین و میگه من از همه تو این شهر فقیرترم بعد پیامبر خدا میخندند می فرماید یعنی یه دست خرما بهش میده میگه خوب نمیخواد پخش کنی بین کسی ببر خونه پخش کن بین خانواده اول ببین چه کرده دوم چقدر حکم از آسونی هم گذشنه اگرم از آقای فاطمی نیا و امثال هم که فقه میدونن شما برو سوال کن میگن که اگه ما فقیر بودیم چناچه این فرد بود یعنی فقیر در نزد خدا ها بعد دیگه نمیدونم چی میگن...

خلاصه آقا من شک می کنم در بعضی آیات و دعا هایی که از ائمه نازل شده و به دست ما رسیده که اینا کلی احکام رو عوض کنند از زبان معصوم هست یه بارگفتم جایی آقای فاطمی نیا می فرمودند که اگه ما مثلا بگن لباس امام حسین در فلان جا موزه ای هست ما میریم و رنج سفر تحمل میکنیم و ارزششم داره که بریم فقط ببینیم ولی دعایی که از زبان ایشان نازل میشه رو حالا ببین در جای دیگه میفرمودند برای خودم میگم که بخونم دعا اینکه دعا های ائمه کارخانه ی آدم سازی است پس کلی از احام ظاهری شرع رو میشه با دعا اصلاحل کرد پس چرا مراجع وارد نمیشن چرا؟ چون سنی داریم.در ضمن یکی مریض نیست آقا ها ولی مرض های این زمان خیلی پیچیده است حقه و کلک در حد اعلا بعد این فقیر نیست فقیر خدا چش میشکه کرد معامله با خدا صورت نمیگیره یا دعا رو با شرایطش نیموخنه و مرضی داره و میخواد مثلا حقه و کلک بزنه پس مراجع خودشون رو درگیر نمیکنند هم علاوه بر سنی و شیعه و اجتهاده دیگه و نه تقلید هر چیزی نه گفتنی است دیگه و اگه دوتا شعر بلد بودم از این شعرهای عاشقی (واقعی) براتون میخوندم و مینوشتم در این موقع گرچه نمی دونم آقای فاطمینیا میگفتند شعر خوانی در ماه رمضان نه نظم ها مکروهه حالا چه جای گفتن؟؟


ojb

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 اون روز چند روز پیش داشت تلوزیون آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله رو نشان می دادند که صحبت می نمودند در تلوزیون و مام بر حسب شانس همون روز فقط گوش دادیم چی دارند میگن و در مورد عجب و ریا بود صحبتشون که مثلا حدیثه از پیامبر(ص) باید باشه که از ریای صغیر می ترسم بر امتم بعد توضیح می دادند که ریای بزرگ رو خوب ما می فهمیم و ممکنه در اصلاحش باشیم ولی اونو نه بعد در مورد عجب هم صحبت شد که اصلا من دیدم اصلا توی فیلم ها حالا مثال نزنیم جاهایی که زیاد کلاس میزارند و بزرگ میشمارند کارشون رو و خودشون رو این صفت اصلا رایجه عجب مخصوصا اصلا توی اصلا نظرم عوض شد و فهمیدم مالی نیستم اصلا اونم خداست که هست و اصلا این کلاس گذاری ها و خودشون رو بالا نشون بدن و چیزهای پایین تر رو نشون ندن چه در تبلیغات و پیام های بازرگانی چه در فیلم هایی مثل قهوه ی تلخ اصلا توی مرام خدا اینا نیست ماییم که خودمون رو بزرگ می بینیم و بعضی چیزامون رو و اصلا کلاس گداشتن و بالا دونستن خود که خیلی خیلی رایج هست فکر کنم عجب حساب بشه و مثالی که میزند من اصلا تعجبم کردم که چرا عجب بده یعنی اقدر در خطر و فرطه ی هلاکت عجب قرار داشتم شایدتم داشته باشم و شیطان هم میگفتند که با عجب و ریا هست که اعمال انسان ها رو تباه میکنه یعنی این دو صفت رو که آورد بدبختت میشه طرف و امید شیطان به اینه که از این طرق اعمال انسان رو کم ارزش و بی ارزش کنه در نزه خدا خود به خود و میبینی طرف هرکاری میکنه نمیشه و باید سرش به سنگ بخوره قبل از اینکه مثال ایشان رو بزنم که ببینید چه واضحه و چقدرم اصلا خودم تو وبلاگ نویسیم حتی داشته ام عجب رو حالا شاید ریا رو نفهمم ولی عجب رو چه کنم اینو بگم قبلش که این کلاس گذاشتن ها اینه که اصلا قبلا دوستام داشتن مسخره میکردند چیزی میگفتند که قبلاتا تیتراژ فیلم ها هست که اسم نویسنده و بازیگر و کلا همه رو مینویسند داشتند دوستام میگفتن دوران مدرسگیم که اینا اوایل یه فیلمی بوده که آقا این کامپیوتر که نداشتند یا بودجه اینا اوایلا اینا روی کارتن نشون میداند اسم بازیگرا رو و تیتراِژ رو خلاصه چرا الان اینکارو نمیکنند نه محض کلاسش که پایین بیاد یعنی نه محض اینکه امکانات هست نه میخوان کلاس بزارند و هی تکنولوژی جدید تر و از این حرفا در صورتیکه برای خدا نیست و اینا گول زدن مردم حساب میشه حالا ما نمیگیم بر گردیم میگیم باید حقیقت سادگی رو نشون داد نه بالانرین تکنولوژی و کلاس روز رو حتی این وسایل کره ای و تبلیغاتشون کلا دارم میگما حتی این وسایل دیدی پچه تبلیغی می کنند برای تلوزیون سه بعدی مثلا و هیچی هم نیست بری جلو و برای خدا نبوده کلاس میزاره زنه و دختره ومرده توی تلوزیون که فلان ماشین داریم و دیگه بالاتریم و اینا در صورتیکه توی معنویت قبول نیست در عالم بالا و مام مدام داریم گول میزنیم جامعه رو و خودمون رو پیرمردا رو نگاه اصلا توی این عالما نیستند و گول  نمیخورند و بالا هم نمی بینند.

خلاصه مثاله رو بگم و خودم رو بیشتر درگیر نکنم و خودمم که گول خوردم اصلا نه شما با این تبلیغات و کلاس گذاشتن ها و هرج مرج و خودمم که از خدا دورشدم وگرنه جلوی پیشرفت دنیوی دنیا رو که نیمشه گرفت زن رو باید گول زد ولی جاهایی باید یه طور دیگه گول زد و البته حرفمو پس میگرم که درمورد معنویت باید زن گول بخوره ها نه اینطورم نیس که قبلا میگفتم خلاصه آقا ولش کن آقای مکارم مثال میزدند در مورد عجب که بعضی ها میگن به خاطر فلان کار خوبی که کردم من دیگه میرم بهشت و دیگه نمیخواد مثلا کاری کنم و دیگه واجب شد بهشت بر من و شاید اینطوری مثال میزدند!! که این عجبه که طرف داره و منم یه عمره نظرم همینه در مورد خودم لااقل خیلی خوش بین و عجب دارم وهمیشه میگفتم عجب معنیش به راستی چیه که اقدر خطرناکه و خود بزرگ بینی هست؟ و میدونستم یه فرقایی داره خلاصه آقا حتی مو خودم یادمه اوایل وبلاگم هم خدا ازم بگذره نوشته بودم که میخوام نماز نخونمو خلاصه به خاطر پارتی(عجبه) که دارم پیش خدا دلم میخواد نخونم ولی از پارتی شما با خبر نیستم... و خلاصه حالم رو بد توضیح دادم با عجب.

dzsr

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 موضوع بعدی که مطرح میشه باز میگرده به اینکه داشتم مرور میکردم مطالبمو یک اینکه قرآن گفتیم حالا گناه که کرده بالاخره در سه جای مختلف دوبارش گفتیم بخونه یه بارش گفتیم نخونه گنهکاری آقا این مرتبه داره عناد وگرنه ما همه گنهکاریم و لا یمسه الا الچی؟ مطهرون که حالا یکی بخونه گمراه ترم بشه یا نه و اینا میشه و بدتر میشه یه جا گفتیم بخونه که مثلا ثواب جمع کنه و گناهاش بخشیده بشه مراتب داره خلاصه عناد تا چی بخوای دوم اینکه تا چی چی بخوایم اینکه آقا اختیار داشتم فکر می کردم که آقا طبق کتب دینی چیزی که ما را متمایز میکنه از دیگر موجودات این اختیاره هست طبق چیزی که در کتب دینی ما نوشته شده اند در صورتیکه یا عقل نداریم حالا من کاری ندارم به اختیار گربه و فکر خودم رو میکنم ها و اینکه ما درس پس می دهیم مخصوصا بین شما شیاطین ولی خوب دیگه یعنی گربه که از روی در و دیوار رد میشه موقع رد شدنش اختیاری از خودش ندارد!!! اصلا اختیار داره یا نداره یعنی اینکه گربه درش مثلا خدا نفوذ داره و خدا داره میگردونتش اینطور که شما میگید؟؟ پس چه گربه ی روحانی ای و خوبی خدا نکشتش که حیقه ها...البته من کار به گربه ندارم و غرض دارم و برنگشتم مطلب اختیار سگ داشتن و گربه رو بخونم داشتم دو صفحه ی قبل این بلاگ در مورد فرشته ها میخوندم و میخوام بگم نه تنها انسان و جن و حیوان و نبات که نباتم اگه بترسونیشون درختان میوه نده میده. خلاصه نتنها اینا بلکه با سادگی از روی انباشته های کم خودمم که شده میشه فهمید که فرشته هام اختیار دارند اثباتش هم سخت نیست مثلا یکی اش فطرس ملک که پرش به دلایلی سوخت و امام حسین(ع) دوبال از برکتش نصیبش شد دوم اینکه هر فرشته ای مقامی داره (سوم)یه صورتی داره هرکدام (چهارم)یه کاری میکنه در صورتیکه اگه مقامش با مقام مقرب یکی نبود پس چه فرقی دارند پنجمین دلیل اینکه فرشته ها هر کدام تلاش می کنند تا به جایی برسند و اجر و پاداش دارند خلاصه آقا امام حسین(ع) اگه اینا اختیار دارند چرا یاری نکردند با اختیار خودشون امام رو کوچک شماریدند؟؟ مثل ما؟؟ یا مسئله ی دیگر است اصلا لازمه امام حسین(ع) با اون مقامش دعا کنه اصلا ذکر بگه این لازمه یا یه چیز دیگری است؟؟ اشتباه شده یعنی؟؟ چی شده که با اون وضع شهید شدند.حتی جبریل نبی هم که از همه مقرب تره بینشون ایشون هم اختیار دارن و به ابراهیم (ع) گفتند میخوای از آتش نجاتت بدم یا شاید فلان ذکر بگو و ابراهیم (ع) هم گفتتند خدا خودش اگه خواست نجاتم میده و داد هم!!! و معجزه رو نشون داد خدا اینم دلیل ششم بود و دلیل بعدی هم اینکه یادم رفت دلیله رو درمورد همین داستان ها بودا ولی راه اثباتش زیاده که فرشته ها مانند ما انسان ها اختیار دارند و درسته که ما نفس داریم ولی معلوم نیست در حالت عادی ما جایگاه بالاتری داریم یا گربه یا فرشته یا جن و انس های دیگر البته ما فرقی که داریم اینه که پیچیده تریم ولی نه به این معنا که خدایی تر البته فرشته ها خدا رو در زندگی ما جستجو میکنند و ما در زندگی ملکوت و فرشته ها که غلطه این درسته که ما گناه می کنیم ولی چه طوری بر می گردیم و ادامه داره زندگی و منشمون و این مورد تعجب فرشته واقع خواهد شد و میگه احسنت خدا هست و کار اونه و ما دنبال اینیم که یه فرشته رو پیدا کنیم و بعد اون کارا... خلاصه درسته اختیار ما که توسط عقل و نفس و چیزایی دیگری اگه باشه کنترل میشه ولی فرشته هام اختیاری دارند که الهی است خوب ولی ما فرشته ی نا مرغوب و نامشروع هم داریم که از آهی از اضافه ی اشکی که حتی ما خودمون ناخالصانه و خالصانه و قاطی هم ریختیم به دنیا میاد و ساخته میشود پس تقصیر کار ما هم هست که این بلا ها سرشون میاد واله ای نو...ما چه میدونیم اگرم ساخته نشند از اشک و آه ما رویشون تاثیری میزاره شاید.

kafds

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی ها از جمله من خودم یه دوره زمونه اصلا میدونی بعضی چیزا اعتقادیه و بر زبان هم نمیاد شما الان انکار میکنی ولی درسته دیگه بحث اینه که آقا بعضی افراد هستند میخوان هر کاری دلشون بخواد بکنند یعنی اینا ایمانی رو میخواهند که به واسطه ی اون ایمان دیگه هر گناهی رو بکنن و تضمین بشه که ایمان هم دارند یعنی چه یعنی هم ایمان داشته باشند هم گناه و فساد و فحشا کنند یعتی میخوان به این مقام برسند و خدا رو دور بزنند و این مقام هرچقدرم داشته باشیم پارتی فکر نکنم بشه یعنی نمیشه چون ایمان مخالف فساد و گناه کردنه میره دیگه نمیشه خوب درسته بعضی ها مرض جدید میگیرند ولی به مفامش نمیرسند یعنی اصلا ایمان ندارند و حرفیه که هرکاری یکنند این ثبت نشده اصلا ایمانشون در قلب پوچه هوای خالیه...ایمان ایمانی است که تقوا بیاره نه ایمان ایمانی است که تو را ضد گلوله کند در مقابل گناه که هرکاری بکن خدا هم یاریت کنه و بمونه پات نه این که نشد ایمان این داری خودت رو گول میزنی عزیز به خودم میگویما...و باید توبه کرد