اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۵۵۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

اول بگویم که این عنوانه ربط خیلی خاصی نداره اما خلاصه یادمه بچه که بودیم وبلاگ میزدیم هم خودم محبت داشتم هم احاطه ی محبت بود یعنی دیگه وقتی بچه باشی کار فرهنگی بکنی و گناهتم کم باشه دیگه انتظاری نیست که احاطه ی امام حسین(ع) برت باشد وقتی نامشو فقط زنده بداری در وبلاگ نویسیخلاصه این بیت رو میگفتم که از محبت خارها یادمه تو پرانتز خوار هم میزاشتم کنار خار حاالا خوارتوخارش نکنیم خلاصه خارها (خوارها) گل می شوند و از این حرفا میزدیم بعد بازدیدکننده ی ظاهری که نه از این جن من ها جمع می شدند و برای مجبتی که گفتم خودم داشتم یه کمی و زیادش داده بودند خلاصه کار می کرد حروف ما و از این حرفها و محبت واقعی بود که داشتیم دیگه یعنی بیشتر از الان خیلی هم بیشتر دیگه مجبور شدیم رفتیم توی هزل گویی و  وحی رو ول کردیم و خودمون رو نشون دادیم بیشتر که این بلا سرم اومد و رازهارو فاش نمودیم و از این حرفا رازهایی که اسراره ها نه که راز شمارو بعدا بیای یقه بگیری.

آقا از محبت خوار ها گل می شود الیته اون موقع خفقان بود و ما هم بره بودیم میگفتم بره بودیما (که حالا این حرفو زدیم) و در مورد جایی مکانی مدرسه ای چیزی که توش جمع بشن و خودشون به دست خودشون بخونن و تدریس کنن و موبایل بسازند و به روز هم باشن صحبت می شد.

خلاصه آقا گذشت و گذشت تا اینجا رسیدیم و دیگه ظاهری و  دنیوی شدیم:

از محبت چی آقا؟ خار ها گل می شود حالا حرف بزرگتر از ما زده شاعر و میگه که بخار چون میدونی که خار که گل بخواد بشه فرق داره با گیاه ولی مو میخوام امروزا در مورد گیاه و از این حرفا صحبت کنم که آقا باید گل و گیاه محبت ببینن تا در بیان یعنی من که الان بختم بسته است و محبتی از خودم ندارم و روحی جنی بابایی مادری ندارم که نگاه کنه به کارم(گلکاری مثلا) و محبت داشته باشه خودم از پیش خودم که مهر الهی در قلوبم نیست نمی تونم گیاهی به کارم چه  برسه طرف فردی گیاه پزشک بیاره که گیاهاش پر محصولتر باشد و محصولش رو بیشتر کنه..خدا هم میگه خودش تو قرآن که شما زراعت میکنید یا ما ولی میومنه یه چیز دیگر که آقا حالا که ما هرچی اگر هندونه بکاریم هندونه ها یا در نمیاد شرش هم پای گیاه و کود اب و تخم گیاه و از این حرفا میزاریم پس چطور این همه هندونه در میاد تو مملکت به این خوشمزگی قبل از اینکه جواب بدهیم اینکه همین آب دادن یا کود دادن همین که خارج شدی از زندگی و داری به گیاه میرسی همین یه نوع محبت حساب میشه که داری وگرنه بشین و آب بهش نده شاعر میگه: باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش/بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش. حالا ربطی هم شعر حافظ مثل عنوانش که گذاشتم شعره رو خیلی هم نداشت ها ولی خوب شاعره و اما جواب سوال که گفتم قبلش یه چیز دیگری بگویم یا چیز دیگری گفتم الغرض جوابشو خودمم نمی دونم آقا باغبان محبت الهیه داشته دیگه مثل ما شهری ها نبوده زکاتشو هم داده رفته سر قبور دعا کرده خوبه؟؟ اما خارحی ها چرا که مشرکن اینا محبتشون کجابوده همینام تو بگو بارونشون کجابوده!! یعنی از ما بیشتر نه حدیثه کافرا هر کار خوبی که میکنن تو همین دنیا جوابشو میبینن ولی دیگه اون دنیا چیزی ندارند اینم حدیثش اگه ربط داشته باشه و سوالی که گفتم رو یادتون مونده باشه ولازم نباشه دوباره بخونین متن رو و زیاد نپیچونمتون دیگه. خلاصه من هندونه ی خارچی هم نخوردم ببینم کدومش خوشمزه تره...

doaA

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۷ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

امروز گفتم یه حدیثی چیزی پیدا کنم و روش فکر کنم و همینطور نهج البلاغه حکمت هاشون رو باز کردم:

ما باید کی دعا کنیم و فلسفه ی دعا کردن رو کی میدونه که چیه و کی هست؟ خوب شاید بگی همیشه بله ما معمولا چیزی که می بینیم اینه که یارو مریض داره یا مریض شده داره دعا می کنه البته خوب کاری میکنه اما...اما این فلسفه ی غلطی است در بین ما اصلا شاید کسانی رو هم که دعا میکنن ماخبر نداشته باشیم که ازشون که تو خونه نشسته و سیمش وصله میدونی ما معمولا اگه دعا هم بکنیم دوست داریم خوشمون بیاد و محض حال و صفاش میخونیم مثلا میره دعای کمیل پنج شنبه شب میگه عجب حالی داد و صفایی کردیم و... آقای فاطمی نیا هم میگفتند من به دعای کمیل میگم دعای مظلوم یه همچین تعبیری داشتند  از این حدیث و حکمتی که میخوام بگم بر میاد همه موقع نیاز به دعا داریم و شیطان هم نباید پرهیزمون بده و نهی مون کنه که آقا حالا که چت نیست یا اصلا در اون حالت میگه حالا که درد داری داری شما دعا می کنی؟؟قبول نیست قبول نیست. نه باید همه موقع در خدمت باشیم...

البته میدونم باید حکمت رو اول می گفتم دیگه شد میخواستم یعنی آماده کنم برای گفتن...:

حکمت 302 از نهج البلاغه امیرالمومنین (ع):آن کس که به شدت گرفتار دردی است نیازش به دعا بیشتر از تندرستی که از بلا در امان است نمی باشد.

angoor

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۵ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

الان ساعت3:17دقیقه ی صبحه که دارم مینویسم ربع ساعت نیم ساعت پیش که از خواب پریدم(به دلیل پرخوابی و زیاد خوابی) آیه ی متعا لکم و الانعامکم سر زبونم بود که بیدار شدم و خلاصه حالا نمی دونم شیطونه بوده کی بود بعد رفتم سرچ کردم فهمیدم که هرچیزی که انسان از آن بهره مند بشه متاع هست خلاصه بعد نگاه کردم فهمیدم سوره ی عبس هست و باز کردم چند تا آیه ی قبلشم بنویسم چون یه نکته ای درش ضایع است:

فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ ﴿24﴾

 

که ما آب را به صورت بارشى فرو ریختیم (25)

 

أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ﴿25﴾

 

آنگاه زمین را با شکافتنى [لازم] شکافتیم(26)

 

ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا ﴿26﴾

 

پس در آن دانه رویانیدیم (27)

 

فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا ﴿27﴾

 

و انگور و سبزى (28)

 

وَعِنَبًا وَقَضْبًا ﴿28﴾

 

و زیتون و درخت‏خرما (29)

 

وَزَیْتُونًا وَنَخْلًا ﴿29﴾

 

و باغهاى انبوه (30)

 

وَحَدَائِقَ غُلْبًا ﴿30﴾

 

و میوه و چراگاه (31)

 

وَفَاکِهَةً وَأَبًّا ﴿31﴾

 

[تا وسیله] استفاده شما و دامهایتان باشد(32)

 

مَّتَاعًا لَّکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ ﴿32﴾

میگه انسان نگاه کنه به غذاش و طعامش از انگور و باغ ها  میوه ها و...که ما میخوریم آقا خلاصه کنم اینا برای حیوان هم هست و اقدر غذای دنیوی ما خواره ها در صورتی که تو بهشت فکر نکنم اینطوری باشه!!!

نویسنده : علی | تعداد بازدید : 168

ab

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۵ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

این اتوبوس هایی که بانجربه ترند حالا نگیم باتجربه پیر تر و کهنه تر شده اند رو دیدی اتوبوس های شهری رو میگم که دنده ی اتوماتیک دارند بعد این کهنه تراشون وقتی میخوان دنده ی 3 یا دو رو عوض کنن درگیرمیشه ماشین و یه خورده همه جاش میلرزه:

ما در راهی که میریم و دیگه بزرگ شدیم و با تجربه نباید انتظار داشته باشیم که راحت به پیش بریم مصائب هست گذشته از شیطان درگیر میشیم و برای پیشرفتمون و سرعت بیشتر مثل اتوبوسه میشیم پس باید استقامت کنیم و کوتاه نیایم و دکر خدا بگیم و بدون یاد خدا نمیتونیم رد بشیم اینطور نیست که مثل یه بچه باشیم معصوم نه عقلمون بیشتر شده آزمایشات بیشتر هست پس چی میشه میشه مثل همون که گفتم که کسانیکه میخوان پیشرفت کنند میگن ای خدا و نام می برند خدا رو و سپس استقامت می ورزند بعد پشیمون نمیشن یعنی چه آقا؟ الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا......... بله در راه پیشرفته..

rooze

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۲ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

امروز تصمیم گرفتم به یمن قضای روزه های گذشتم روزه بگیرم بعد اتفاقا بیرون که رفتم مسجد ظهری میدیدم که بچه ها چیز میخوردند و همینطور آب میخوردند و به فکر رفته بودم که چرا ماه رمضان روزه خواری حتی شلاق داره ولی تو ماه های دیگر نه یعنی مثلا خدا استغفرالله زورش نرسیده؟؟؟

بعد همینطور مرور میکردم که اولا ما که گشنه و تشنه نیستیم مثل بچه ها (اونایی که روزه برشون واجب نیست) دوم اینکه تازه اگه روزه خواری کنند که نمیمیریم اجرشم اگه فراط نکنند و نظرمون در مورد شکم عوض نشه و غالبا همینطوره ودستور خدا روانجام میدهیم خلاصه چرا اینکه اینطوریه قانون خدا

بعد دیدم چه کوته فکرم خدا محض خودشون که خجالت بکشند جمعی (البته منکر این نیستیم که با یه نیر چند تا نشون زده) که روزه نمیگیرند و بگیرند ومنزوی بشوند در ماه رمضان و یا رجا و امید نداشته باشند که عرف بهم خورده ها ولی بهم نخوره و نخورند خلاصه و روزشونو بگیرند دیگر!!

البته مسافر و بحثش که پیش میاد یه کم چیز میشه همونام بر اساس عرف عمل می کنند و شما اگر دوربین مخفی هم تو هتلشون جایی بزاری میبینی دارن روزه خواری میکنن مسافرها!!! نزاری ها زشته برای تثبیت حکم دارم میگیم.

خلاصه همین امروز که ما روزه گرفتیم اینطوری شد و جلویمون آب میخوردند مرتب که میدیدم از شانسمون.

http://ali.bloglor.com/p122.html

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۳ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

امروز صبح که رفتم مسجد در ادامه تفسیر قرآن بود که به دلیل اینکه سوره ی مائده بودیم و هر روز چند آیه ای تفسیر میشد و در مورد مسیحی ها و یهودیاست هم که توضیح می دادیم رسیدیم به آیه ی 87 از این سوره(مائده) که همینطور که تفسیر می کردند و از روش می خوندند که پیامبر(ص) آمدند و گفتند که چرا حلال خدا را حلال کرده اید بر خود و...و خلاصه حالا من درست یادم نمیاد چی چی فرمودند و رفتم تقسیر المیزان رو توی خونه و اینجا باز کردم و روشن شدم. ولی یه نکته ای داشت و اون نکته اینه که پیامبر می فرمایند چرا؟؟؟؟؟ نمی فرماید نکنید یعنی ممکنه دلیلی داشته باشه که حرام کرده مثلا فلانه یا بسانه مثلا روزه باشه

 

و اما در تفسیر المیزان اومده:

{{....این آیه((یا ایها الذین آمنوا لاتحرموا طیبات ما احل الله لکم...)) در باره ی امیر المومنین(علیه السلام) و بلال و عثمان بن مظعون نازل شده چون امیرالمونین سوگند یاد کرده بود که هیچگاه تا زنده است در شب نخوابد و همه شب را به عبادت به سر برد و اما بلال قسم یاد کرده بود که هیچ روزی افطار نکند و تمامی عمر خود را روزه بگیرد و اما عثمان بن مظعون او نیز سوگند یاد کرده بود که هیچگاه با زنان جمع تشود .....(تا اینجا که) حضرت از خانه بیرون شد و دستور داد تا مردم برای نماز جمع شوند وقتی جمع شدند پیامبر بالای منبر رفت و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: چه شده است که اقوامی طیبات و رزق حلال را بر خود حرام کرده اند؟!هان مردم آگاه باشید من که پیشوای شمایم در شب می خوابم و با زنان نکاح می کنم تمامی روز ها را روزه نمی گیرم و با این رفتار اگر کسی از سنت من اعتراض نماید از من نیست این سه نفر برخاستند و عرض کردند تکلیف ما که سوگند یاد کرده ایم جیست؟! در جوابشان این آیه نازل شد:"لا یواخذکم الله"}}

الغرض شما خودتون داستان و تفسیر مفصلش رو می تونید برید باز کنید و من تایپ نکردم توی نت هم نبود الغرض پیامبر سوال فرمود و راه رو بسته نکرد شاید طرف دلیلی داره که اینکارارو میکنه و آخرشم فرمود معاخده ی خدا نمیشوید یعنی خود خدا فرموده البته بعد از این چیزی که نوشتم اینجا (در تفسیر المیزان ) اومده که :{{داستان و سوگند این سه نفر خیلی روشن نیست...پس جا دارد در این حدیث دقت و تامل بیشتری شود }}.

که حالا فتنه درست نشه!!ً! خلاصه پیامبر راه رو باز گذاشت و نبست ولی امت و امت و جمع این چیزا حالیشون نمیشه واز این حرفا.

asani

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۰ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

عمر بن سعد دید به آسونی به شهر ری اش میرسه طبق معاهده ببین مرض ندارم که می نویسم به آسونیا کاری هم به این ندارم که شما بگین ما اهل دنیا نیستیم و قبول نمی کنیم به کلمه ی آسون میخواهم گیر بدم میدونی؟

آسونی که کورش کرد حق را ندید

آسونی حاظر شد برای دنیاش تلاش کنه 

آسونی که حتی با حق بجنگه بن سعد ملعون

آسونی که تا صاحب شهر و ملت شود ین سعد ملعون!

وآسونی که ....و....و....و آسونی های دیگر

آخه نمیخواست که تلاش کنه آسونی بود که نه کشته میشد نه جهاد حساب میشد و همه ی حساباشو کرده بود که امام حسین و امام حق را میکشد و به تخت می نشیند به همین راحتی و آسونی

و آسونی و آسونی آسونی رسیدن به هدف حتی همون هدف که شما و ما میخوایم و آرزوشو داریم بپا یه وقت این هدف قلبمه کار دستت نده


timiar

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۲ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

امروز صبح رفتم مسجد و یقین کردم چند وقت پیش که توی این روزها پارسال که نه ایام  به حضور شما عرض شود ماه رمضان که بودیم یقین کردم اشتباه کردم و و موج شیاطین از این مسیحی ها و یهودی هاش از جن + طرفداران اسلام از دین مقدس خودموون خلاصه دعوایی بود بین ما و اینا توی اون خونه ی خالی که بعدشم مجبورا بردندم تیمارستاتی بیمارستانی جایی (برای بار سوم) آقا دعوا بود بین حق و باطل در وجود من و اصطلاح موج شیطاین که آیت الله فاطمی نیا تعریف می کردند  و آیه ای روبحث می کرند خلاصه منو گرفته بود البته و صد البته نذاشتند آسیب خاصی بزنند این جن ها و من رفته بودم توی اون خونه خالیمون و حتی از منظر حق هم به دنبالم بود چون باطل هم بود همشم شاید به خاطر اینکه مو یه وبلاگ نویس ماهری ام و از خودم تعریف نکنم اینکه همین دیگه دستم تو کاره (نوشتنه) خلاصه و یه سری آدم خنگ تر از خودم هستند که مطالب منو دنبال کنند و من رو بیگناه بدونند چون من گولشون زده بودم و همچنین آدم های باحال که رندند  و من در مورد رندی صحبت شد خلاصه آقا فهمیدم امروز که موج شیطاین منو گرفته بود داشتیم تو مسجد تفسیر می شد که آقا این یهودیان بر فرض خودشون رو فرزندهای خدا می دونن و منم تو اون خونه خالیمون که رفته بودم  همین فکرا رو در مورد بعضی ها می کردم شاید حتی خودم. بعد این یهودیا می گفت که اینا می گن ما آمرزیده هستیم و هر گناهی می کنن مثل من که تو اون حمام بودم و شد و خلاصه در مورد ثلیث و سه تاخدا دانستن مسیحی ها هم صحبت شد که سوالی برام پیش اومد که با اینکه جوابشو گفتن قبل از اینکه آخرش تو مسجد ازشون امروز بپرسم ولی خوب پرسیدم آخر که آقا این مسیحی ها که اعتقاد به تلثیث دارند آخرش که میمرند  می فهمند چرا خدا اقدر تاکید داره به این شرکشون چون مشرک شدند و اشتباه کردند؟(البته من هر سه سوال رو پشت سر هم تومسجد از آقاهه نپرسیدما) گفتند بله اگه شرکشون رو ندونن این حرفش جداش و نرند تحقیق کنند وغیره و منم جوابشو شنیده بودم حین سخنرانی ایشون که اینا مشرک می شدند به واسطه ی کارشون یعنی تلثیث و حضرت عیسی (ع) رو خدا دانستند و غیره خلاصه آقا حقم بود که برم تیمارستان یا جایی که آروم بشم حتی یادمه توی تیمارستان یه نفری بود بالای 55 سال شاید البته جوون میزد بعد این میگفت من مجردم و ازدواج نکردم و بحثش میشد بایکی در مورد دین منم میرفتم کنارشون و کسی هم نبود مینشستم خلاصه یه سوالی پرسیدم که آقا احضرت امام صادق(ع) بوده یا امام دیگر این اومدن پیشش و گفتند که چرا قیام نمی کنید فرمود برو توی تنورو خلاصه داستانش رو میدونید که نرفت بعد امام معصوم(ع) به یه نفر دیگه فرمود پرید رفت توی تنور و نسوخت و من پرسیدم که کدومشون این دو نفر اشتباه کردند؟تاملی کرد گفت دو تاشون چون من قبلشم گفته بودم که دور ائمه و آیت الله خامنه ای جمع میشن مردم و این جمع شدن خلاصه بده و از این حرفا و نمیزارند در زندگی خصوصی کار خودشون رو بکنند خلاصه این یاروه به ماگفت دو تاشون اشتباه کردند!!! بعدشم اینو حالا میخواستم بگم که بعدشم گفت بهم که 60تا شیطون توی دلته و منم جدی نگرفتم توی بیمارستان تیمارستان جایی و گفتم من که حالم تازه خوب شده و اینجا موج شیطان نیست دیگه یعنی احوالم مثل خونه خالی که رفته بودم و هی با خودم حرف میزدم نیست و راحت شدم یعنی مینشستم یه رییز چند ساعت تو اون خونه با خودم حرف میزدم مخصوصا توی حمام البته اشرافیت ائمه هم بود که اگه نبود و جای امن شده بود و من یه نوع گوشه نشینی حالا نمیشه گفت ریاضت ولی غذا نمیخوردم البته نمازم هم همش قضا میشد یا نمیتونستنم اصلا بخونم به خاطزر نقش های و فیلم هایی که برای شیطاین بازی کرده بود و اصلا انگار شده بودم بازیچه ی اینا که باید براشون حرف رد و دست خودم نبود و باید حرف میزدم مدام موج ورم داشته بود حالا اینن حرف زدن و کاری کردن شاید مثل وبلاگ نویسی مسولیتی هم داشتا ها یعنی ول نبودیم بعد میگفتم به خودم که دوست دارم یه خاور ماشین گچ یا سیمان و ملات خالی کنه من  بدوم بدوم با سرعت برم توش و باکله!!! ایتا رو میگفتم که جو آروم بشه ولی جو و موج خیلی پیچیده و حساس بود و یه خورد چیزم که گفتمش بهم القا شد شیطان رحمانی شاید هم روح هایی بودند به جز جن که اینا شیاطین ما قبل تاریخ بودند و خلاصه مادربزرگم هم خدا رحمتش کنه و شما رو اومده بود خانه مون توی خونه خالی که بهم غذا بده و پیشم باشه این هم بعدا بهم میگفت علی اونجا دیگه نرو خونه ی اون یکی تون نحسه نرو دیگه همین دیگه ما اعتراف کردیم که حقمون بود والی اگه پیش یه روحانی بزرگواری هم میرفتم که قوی باشه بازم خوب بود به جای تیمارستان اصلا توی تیمارستان نه موج رحمانی بود نه شیطانی هیچی آنتن نمی داد ومنم اونا نتونستم نمازمو درست و حسابی بخونم و کلی نماز قضا دارم که باید ادا کنم همین دیگه.البته اینو هم بگم تو اون خانه ی خالی اون یکیمون من اونروزهایی که کسی نبود لخت میگشتم و ازحمام میومدم بیرون و کم کثافت کاری نکردم و چیزای بد هم القا میشد و تصاویری که به ذهنم میومد و من شرک میدونم تصویر بیاد حالا دیگه تصویر زشتم اومده بود و به خاطر همین هک کردن زن های خوب و در نظر گرفتنشون  و تجسمشون بود که تصویر ذهنم و آنتم بد میافتاد و بد میشد منم کثافت ولی بعدش میرفتم حمام برای غسل و به حظور شما عرض شود کفن که یه مرتبه برای یه غسل حالا یا وسواسی شده بود و صدا البته موج ورم داشته بود نیم ساعت؟ بابا از صبح تا شب میرفتم تو حمام با خودم صحبت می کردم وموج میگرفتم  گیر افتاده بودم اصلا و این چیزارو گفتن دیگه مهم نیست مخصوصا تو این ماه رجب خدا از گناهامون بگذره کهه دیگه زن مومنی رو هک ذهنی نکنم و بد در موردش تجسم نکنم چه برسه کارهای بدتری که کردم حالا زن ندارم درست و خنثی شدم صد البته ولی با اینکارا شیاطین رو در خودم راه ندم دیگه ان شالله

البته جو شیاطنی بود ولی مسلط هر کاری کردند خوب نتوسنتند بشن و من یه مرتبه داد میزدم و شعر میخوندم و سوت میزدم و کارهایی می کردم در حمام که شما حتی تصورش نمیتونید بکنید و حمامه هم مقدس شده بود ولی همش به  خاطر اینکه ذهنیت زنان جنسی است کلانا همشون زن که شدند ذهنیتشون خراب میشه خلاصه ما گیر این مطلب شده بودیم و زن هم که نداشتیم ونداریم که خلاصه گتاه کرده بودیم باید جو رو آماده می کردیم یه مرتبه پام رو میزدم زمین تو حمام و شعر میخوندم یا صحبت می کردم که اصلا فرشته ها که ضبطش کردند از رو رفتند و آب شدند و من میخواستم با الهیات خودم کار و جو روآروم کنم و در دست بگیرم ولی عزت خودم رو از دست داده بودم با کارهام و لخت که  نمیشد هر کاری کرد و فضول تا توی حمام هم بود ولی سیطره داشت یعنی قرق بود شاید به خاطر اینکه توی وبلاگم نوشته بودم که امام حسین (ع) را شهدا نمیگذازند که توی برزخش سری تکان بدهد و یکی داره جارو میکشه یکی منتظره وخلاصه 24 ساعته در دید دشمن؟ نه شهدا است و نمیزارند سری تکان بدهند و بگویتد ای خدا من امام حسین دیوانه ی تو ام بله شایدتم من با شیاطین طرف تبودم اصلا و راهشون نداده بودند ومن خود درگیری داشتم تا بیام وبلاگ بتویسم و آزمایشی بود که فهمیدم مالی نیستم وگرنه تو وبلاگ جیگرارم توضیح زیاد دادم و سیمم هم به رسول اکرم و هر کسی که میخواستم وصل میشد محض همین حتی نمیتونستم تلوزیون نگاه کنم و برام سخت بود از طرفی خانواده میومدن سر میزدند و انتظاراتی داشتند و من نتونستم درست خلوت کنم میگفتم یا اباالفضل همین که یادش میکردم  سیمم وصل میشد اصلا و شروع میکردم یه راست شعر ساختن و حرف زدن البته بگم دیگه اون روحیه رو ندارم و وبلاگ پروری رو هم حذفش کردم شاید به خاطر همین بود که توی این موقعیت خاص بودم و ما چه میدانیم از اسرار الهیه.

البته من گناهی نداشتم که رفتم توی اون خونه خالی همش فکر میکردم در دید جامعه ام یه چیزی شبیه به اینکه روی آنتم ولی دوربینی هم نبود در کار که ببینم و خلاصه رفتم تو اون خونه که تنها بشم همون موقع هم بابام میگفت قرصت رو بخور یا آمپول بزن و من امتنا می کردم کارم از قرص خوردن گذشته بود خدا کنه ماه رمضونی امسال تکرار نشه مسائل.و و طوری شده که  اشکم جاری نیمشد قبلا هر گناهی می کردم میخوابیدم و روضه گوش میدادم و گریه می کردم و فضا وجو مونده بود که چرا من آمرزیده نمیشم و احساس گناه هم نمیکنم همین و خلاصه من نمیدونستم چی کار کنم صدامو بلند می کردم و زورکی با صدا مثلل بچه ها که چیزی میخوان گریه می کردم با بعضی وقتا اثر نداشت این فیلم بازی کردنمون و سیستم خیلی پیچیده بود و اون روزا چند تا وبلاگ داشتم مثل 1000rominmonji یا porroy سال قبل که شاید وبلاگش خراب شده باشه ولی تو آرشیو jigrar هست همین دیگه خدا بیامرزتمون اگه دو کلوم می نشستم قرآن میخوندم و دعا میکردم شاید وضعم اینطور نمیشد و اون موقع قران نبود تو دسترسم ولی میتونستم همین چند تا سوره که حفظم رو بخونم و خودم سبک شمردم دین حق رو. ولی جو حاکم قوی بود و من فهمیدم هیچی نیستم و چیزی ندارم برای گفتن و عمل هم نکردم و آخرشم دست و پا بسته و با خواری و ذلیلی رفتیم بیرون از خانه به سمت بیمارستان اعصاب و روان نه خدا خیرشون بده خدا هست.

bambbo

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۹ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

امروز شب یا امشب رفتیم مسجد و خطوراتی داشتم وقتی به خودم نگاه می کردم و اطراف که قبل از اینکه اینو بگم آقا شما نگاه کن به رندان عالم سوز یه قسمتی از شعر رو شنیده تا آخرشو برات میخونه نه شعر کهنه ها شعر جدید الان شما می تونی یه فیلمنامه بسازی؟ الان تو رو خدا فیلمنامه های ما بعضی هاشون قوی اند و مشکل گشا و راه واز کن جامعه دیگه گذشته که جمشید  خان بر اساس نیاز روزش فیلم قاچاقچی ای بازی کنه الان شما یه فیلنامه رو که نگاه میکنی میتونی اول فیلم رو ببینی و تک تک جزییاتش رو پیشبینی کنی با خنده ها و گریه ها و غم ها و کاستی ها اکشن و چه میدونم هر کوفت زهر ماری تا آخرشو خوب ما که نه یعنی من که نمیتونم چرا؟؟ چون اینا با امام زمان در رابطه ان فیلم مزخرف رو نمیگم که توش هزل باشه و ... که بشینی هزل ببافی و رندم که نیستی بدتر بشی جاهل محله نه بالاخره کسی که رنده یه چیزایی رو هم میتونه پیشبینی کنه حتی یه صاحب نظره خدا رحمت کنه آیت الله فاطمی نیا و آقای مطهری رو که ایشون از قول آقای طیاطیایی توی سخنرانی ای میگفتند که آقای طباطبایی فرموده اند که مطهری صاحب نظره بله اینا که رندند میان میگن اگه فلان چیز رو کرده بود در فیلم یا فلان حرفو به جای فلان چیز گفته بود این بهتر بود یا به جای فلان بیت فلان چیزو اگه شما بگی بهتره بله صاحب نظرند و میدونن رندند بعد اینا میان میگن  نایب خاص نبوده امام خمینی و نایب عام بوده!! بابا دیگه تکنولوژیکی هم حساب کنی بالاتره ایشون بعد میگن تازه نایب خاص بوده امام نه نایب عام خوب برای حال خودمونه که عامیم ما همه چرا؟ چراشو برو از چراغ علی بپرس تو به فکر این بهتره باشی که آیا میتونی یه دونه از این فیلنامه ها بسازی و مثل ما بازی نگیری دنیای مدرن امروزی رو میتونی خودت تنها؟ آیا سخنرانی های امام خامنه ای(ره) برات کهنه است یا نوه؟ همین نه ما دنیا رو مسخره گرفتیم و زود میگدریم من بابا بزرگم رنده ولی میگفت طی بحثی که سر چیز جزئی هم بودا که حرف منو گوش نمیده کسی!!! حالا که پیره و خوبه تعریف کنم که یه روز رفته بودم پیشش دید موهایم بلند شده گفت بیا بریم آرایشگاه بعد درست نمینونه راه هم بره چه برسه راه دور از خانه بعد خلاصه سوار موتور شد و تا خیابان انوری رفت و منم که نمیدونستم چی کار کنم و نکنم مجبورا دنبالش راهی شدم و از روی محبت حتی توی آرایشگاه موند و گفت به آرایشگره که موهاشو خوب بزن و از این حرفا تا تمام شد و برگشتیم من حین اینکه داشتن روی موام کار میکردند توی ذهنم حالا خیلی هم فکر نمیکنم حتی توی آرایشگاه میترسم اینا فکر آدم رو بخونن دیگه کمتر فکر میکنم چون در معرض دید یاروام (آرایشگر)نه دشمن!!! خلاصه به خودم گفتم که بگم به این آرایشگره یا نه که جلوی موهامو کوتاه کنه طوری که نخوام شانه اش بزنم و توی همین فکرا بودم خلاصه دو سه بار میخواستمم یا بیشتر که بگم نشد بعد تموم شد و نگفتم و روم نشد که بگم شاید چون تنها نبودم و بابا بزرگمم پام نشسته بود البته خودشم گفت به آرایشگره که من مزاحم نیستم آیا که کسی بخواد بیاد وموهاشو کوتاه کنه (که یعنی تو صف بایسته و منصرف بشه و از این حرفا) خلاصه من چیزی نگفتم تا اینکه اومدم خونه و آرایشگره هم چون ما جوونیم کوتاه نکرد و نپرسید هم خلاصه بعد از حمام رفتن اومدم پیش بابا بزرگم تو خونه شون و سوال کرد در مورد اینکه جلوی موهاتو هم میخواستی کوتاه کنه گفتم بله گفت خوب بهش میگفتی خوب بهش میگفتی با صدای قشنگش که هنوز تو گوشمه و آروم هم میگفت و با آرامش خاصش خدا عمرش رو دراز کنه فیلمشون رو هم خودم گرفتم و گذاشتمش تو وبلاگ دیدید چه زبر و زرنگند؟؟ یه چیزی هم که از این داستان یادم رفت اینکه آقا بابابزرگم قبلش که بریم آرایشگاه میگفت زیاد پول نده و منم هر چی میگفتم خلاصه بعد گفت ببینم چقدر پول داری ومنم که عیدی هامو از خودشون گرفته بودم و پولدار بودم یه خورده هم شاید از مامانم گرفته بودم خلاصه نشون دادم و همشو ورداشت تا رفتیم دم مغازه اش و گفتش که هرچقدر میخوای بهت پول میدم(آقای آرایشگر) فقط خوب براش موهاشو کوتاه کن آخرشم بیشتر از اونی که خواسته بود بهش پول داد و خلاصه پولهای ما رو هم فراموش نشه که پس داد!

و اما خطورات امشب مسجد رفتنم اولا اینکه به حظور شما عرض شود داشتم نگاه میکردم و تعجبم برده بود که گاهی خدا انسان رو برتری میده و بالا میبره خوب این چه گناهی کرده که دچار تکبر نشه و خیلی سخته که خودش رو بالاتر از بغلدستیش که وایساده نماز ندونه تا اینکه یه نفر رو دیدم خدایی و متکبر تر از من بود شاید و راضی شدم و خیالم راخت شد!!! نمی دونم چه کار کنم این تکبر که این وبلاگارو مینویسم میاد سراغم و خودم رو بزرگ می بینم قبلانا گناه میکردم و شکسته میشدم دفعه ی بعد با امید بیشتر میومدم حالا شدم خنثی!!!نه مرد نه زن.

دوم اینکه دل کسی رو اگه بشکانید! کار خیلی بدی کردی و ممکنه حتی اگر بگی خدایا من رو ببخش نمازمو قبول بکن میرم دلشو بدسنت میارم بعدا این دیگه فایده نداره و مثل توبه ای که برای اولین بارت باشه که گناه کردی نیست که گناهت بخشیده بشه و فرصت نماز خواندن در مسجد رو از دست دادی شما مثلا دست باباتو نبوسیدی که برام پیش اومد و نمازم رنگ و بو نداشت تا اینکه اومدم زود خونه از مسجد و دستشو بوسیدم!!!آخه قبلش تو خونه روی شون رو بوسیده بودم بعد دیدم یه عکس العملی نشون داد تا اینکه گفتم شما هم روم رو ببوس دیدم نه بابا انتطار میرفته که به جای اینکه بگم شما هم روی من رو ببوس باید میگفتم که بزار دستتو ببوسم اصلا فهمیدی چی شد این موضوع بوس بوسیمون؟؟ دو سه بار بخون میفهمی!!!

asr

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۰ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

حالا که صحبت بازیگران شد این همه روانشناسا ایراد میگیرند ما هم یه خورده توضیح بدیم همین

آقا خلاصه شما یه فرد معصوم به نام امام زمان رو در نظر داشته باش که ایده آل و کوه تعادل هستند ایشون بعد شما مثلا میگی این همه فیلم میسازند یعنی اینا با امام زمان در ارتباط نیستند و چرت میسازند البته کلی گویی نمیکنم اما نقش انتخاب بازیگر فیلنامه کارگردان در همه نباشه در بیشتر فیلنامه ها تحت اشراف آقا امام زمانه وگرنه با این همه شیاطین و دشمن و تهدید و ارعاب و غیره باور کن بیشتر از یه فیلم خیلی از این بازیگرا نمیتونستند کار کنند حالا یا مثلا خارج فساد یا نه خیال یا نه چیز دیگری که خردشون کنه از جمله کار شیاطین تا این ها بقیه ی زندگانی نحسشون رو در زندانی یا تیمارستانی بگدرونند نه اشرافیت امام زمان بوده لذا میبینی زن ها تحت آسیب بیشترند حالا از دلیلش بگذریم گلشیفته کم بیرون ندادیم حالا من اصلا اینا ها رو نمیخواستم بگم داشتم میگفتم آقا فرد ایده آل ما رو در نظر بگیر در این دنیا امام زمان باشه حالا ما اندکی از ایشون با خبریم ولی میبینی که همین اندک چه ها داره میکنه چه برسه ایشون ظهور کنند خلاصه یه بازیگر هست آقا احساساتش نه که بیشتر باشه از حد تعادل یه انسان کامل بیشتره آقا دستشو میگرن بازیگر میشه یکی هست غیرتش از تعادل خاص نه که بیشتر باشه از تعادل خارجه دستشو میگرند و بازیگردانش میکنند یا چیزای دیگر مثل زیبایی حالا من نمیدونم شاید تعادل میگه مرد ها باید کچل باشن ا ا  چی دارم میگم حالا من کار ندارم ولی تعادل شاید مریض شد همه ی بازیگرا میریزند به هم. برای اثبات وجود یه همچین منابعی که بازیگر شده اند که مثل زیباتر از تعادل بودند نه زیباتر از خود امام زمان ها نه من اینو نگفتم تعادل جامعه رو دارم میگم در عصر ما!!! خلاصه صداشون قشتگ تر از تعادل بود محبتشون بیشتر بود خوب اینا باید دستشون رو گرفت و هدر میرن

الغرض یه مثال میزنم که خوب جا بیافته آقا شما در نظر بگیر امام زمان چقدر میخنده و خوشحاله ایشون؟؟؟؟ مثل روزی چند دقیقه حالا اگه من بیشتر از ایشون بخندم در ایام خاص نه محرم ها خلاصه از تعادل زدم جلو از امام زمانم بیشتر تر خندیدم پس مثال من درسته نیست؟ خوب من میشم یه گلوله نمک برای خندوند و مسخره ی عام و خاص میشم طبق سیستم بازیگر شناسی و میشم بازیگر مثلا چون میتونم بیشتر از تعادل بخندم دیگه جا افتاد؟

الغرض حال ما متناسب به خودمون نیست و خیلی امام زمان به ما رحم کردند همین

البته اینو هم بگم که ما باید بنگریم ببینیم دلمون دست شیطان نیست؟ یا دست ائمه است و طرف میبینی حال نداره اصلا من چی کار کنم؟؟ ایام محرمش مثل ایام دیگست مثل من

البته حالا که محرم شد حرفمون اینکه یه مداح محترمی که نمیخوام نام ببرم اسمشونو ولش کن اینکه میگفت توی عاشورا آقا امام زمان اشرفیت داره (حالا اشرفیتش رو خودم میگم یه چیز دیگری گفتن) و اشراف داره که هر کاری کنی بغضت میگیره ولی انگار قبضی و نمیزاره و ولت نمیکنه به هر حالی که اشک مثلاا بیاد یا چیز دیگر. حالا بیا و درسش کن اینارو که گفتم

پس طبق این چیزایی که گفتم جمله ی"من مجنون حسینم(ع)" از امام زمان (عج)  از صاحبش اولین بار نازل و صادر شده چرا؟؟ سند میخوای؟ میفرمایند صبح و شام برات یا حسین گریه می کنم و اگر اشک هام تمام شود خون می گریستم یعنی می گریم از تعادل خارج شده آقا دیگه.

ببین من کی گفتم بازیگرا آدم های نامتعادلی اند این دروغ محظه اگه بگی ها یارو آسمونش خورشیدی بود منطقه ی گرم بوده یه کم سیاهتر از تعادله من چه کارش کنم یکی خمش بیشتره ولی ساخته به این و نباید سر این موضوعات چه الان چه وقتی اماممون ظهور کنه دعوا بشه باور کن این علما سر ظاهر امام زمان  بیشتر دعوا می کنند اگه بیاد چون اصلا باطنا نشناخته اند ایشان را!!!!!


film

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۰ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

داشتم به این فکر می کردم که بعضی بازیگرا هستند که اگر نقش خوب بدند یا بعضی هستند در تمام نقوش خوب بازی می کنند انگار در هر فیلم برای همون فیلمه ساخته شده اند در کل چون اولا پیدا نکردم یا یادم نبود همینطور بین عکس ها در اینترنت و فیلتر نت گشتیم تا اینا بدستم رسید این بازیگران به نظر من سبک خاص خودشون رو دارند و هیچکس حتی در بعضی نقوش نمیتواند جایگزین این ها شود (اگه خوب بازی کنند و به درد همون نقش بخورند) حتی به صورتی خوب به نظر من بازی می کنند که حتی امکان میره که انقراض بشن و کسی دیگه مثل اینا پیدا نشه.البنه من هیچ گاه تا حالا فکر نکردم که اگه بر فرض مثال فلانی داره این نقش خاص رو بازی میکنه یکی دیگه بهتره اگه جاش بود و هم  اینکه عمدا بازیگران زن رو نزاشتم چون بازیگر زن جوان در سینمای ما و چه برسه غرب یکی اند (هر کدوم خوشکلتر بود!!!مثلا) و غیره.البته من همه ی بازیگرا رو عکسشونو نداشتما و میدونم بدجور کلیکسیون من کامل نیست از عکسایی که گذاشتم به عنوان نمونه گذاشتم و من.البته منکر این نیستیم که هر بازیگری رو فیلنامه نویس یا کارگردان یا کسی که انتخاب میکنه نشسته فکر کرده و انتخاب کرده و به درد نقش میخوره ولی بعضی از بازیگرا هستند میشه همیشه یا بیشتر اوقات جایگزین بهترشو پیدا کرد یعنی سبک درست و حسابی ندارند  از صدا از قیاقه حتی مثلا غیرت و چیزایی که بازیگر رو محصور و محبوب میکنه ندارند و جایگزین بهترش گفتم زیاده که نام نبردم اینجا.

بدون ترتیبی خاص همینطور میزارم گفتم دو دسته هستند از نظر من چه اونایی که اگر نقش خوب بدن چه اونایی که همیشه نقششون خوبه واینایی که دارن در معرض انقراضند و شاید دیگه مثلشون هم نیاد البته از نظر منه ...  و هر کدام سبک خاص خود را دارند:

 

monjh

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۷ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ

ای کسیکه من بهش امید دارم که حتی اگه شده منو ببره بهشت ببر پیش خودش به رحمتش و همه چیزای خوب که رد کنه بده بهم امید دارم بهش.........

وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ

و ای کسیکه اگه نشستم پیش هر شری و گناهی کردم که رفتم پیش شرها ایمنی میجویم حالا از خشمیش خوب بعد از این همه کارها.........

یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ

(مرض دارم میخوام کیفیت معنا کنم) ای کسی که اگه نماز میخونم و ذکر میگم و کثیره فایده ای نداره...ولی اگه کم میگم و قلیل میگم و برای تو میگم فقط و قابل قبول هست تو هم با دادن نعمات کثیر جواب میدی و قلیل را با کثیر میدی.

نویسنده : علی | تعداد بازدید : 149

dankolak

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۴ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

واقعا چه گذشته در مذاکرات هسته ای داشتم تیتر مقاله شون رو روزنامه ی خبر جنوب دیروز میخوندم نوشته بود:

ایران:غنی سازی را متوقف نمی کنیم.

خلاصه آقا چی گذشته در مذاکرات...

آقا اگه من بودم نه فقط من باب اینکه بازیشون بدم متوقفش می کردم اگه زور داشتم حالا که غنی سازی انجام پذیرفت و رسیدیم  به اونجاش ولی از برق هم خبری نیست مام که نمیخوایم بمب هسته ای ان شالله بسازیم خوب بازی میکنییم در زمین حریفمون میگیم ما متوقفش می کنیم تا زمانیکه شما به وعده ها و وعید هایی که دادید عمل کنید ما هم به انداز ه کافی فکرکنم اورانیوم ضعیف شده داریم برای این کار خودمون و دیگه بیش تر نتونستیم جلو بریم و برق مثلا جاری کنیم و یادمه گفتیم ما دلمون میخواد و میخوایم انقدر وقت کشی بشه و بکنیم تا چی؟ تا خودشون مثل ســگ پشیمون بشن و بیافتن به پامون و برامون نیروگاه بسازند که حالا خیلی من کار به این کارا ندارم و سیاست هم پدر و مادر نداره البته و صد البته تا زمانی متوقف میشه و در نتیجه ما بازی میکینم با هم که خبری از توقف در جامعه بین الملل نباشه و شرطها و شروطها و الا اگر خبرش که توقف باشه در ایران و جهان باشه طیق معاهده ی بین المللی درصد غنی سازی میره بالاتر از این حرفا

حالا من نمیدونم اینا چی چی گفتن و قرار چی شده ولی خوب میشه یه کارایی کرد نمیشه؟؟

mosibat

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۲ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

گوشه ای از مصیبت که نه فساد اینا ها در مصیبت حضرت زینب رو براتون بیان کنیم که آقا این عزیزان کربلا و اسرا رو شبیه به خارج شدگان از دین و حکومت فاسدشون در آورده بوده اند این ها و توی مجلس رقص و شراب وارد می کردند یعنی حجاب درست و حسابی نداشتند و مرد هر مردی که ببینه که این ها اینجور بودند در نگاه اول یاد یکی مثل بدحجاب های دوره و زمونه ی ما میشه بدون اینکه در نگاه اول و بی اطلاعی اش بفهمد که این ها حجابشون کامل بوده کار به این نداره مردکه و مردمی که ایشان را تماشا کردند نه چه برسه صحبت هم کرده باشند این ها رو با زور می خواستند دینشون رو هدفشون رو آیین شون رو تغییر بدن زن هایی که غیرت خدا بودند و روزی حجابشون کامل بوده.و شما اینو هم حسا ببر و داشته باش  که اینا از پیراهن کهنه ی حضرت حسین (ع) هم نگذشتند و همه چیزشون رو غارت نمودند.

 آقای فاطمی نیا هم در جایی در سخترانیشون می فرمود این ها یعنی کسانی که اسرای کرب وبلا رو میبردند به طرف شام یا کوفه بچه ها رو که میخواستند سوار مرکب و شتر و ناقه ها کنند بغلشون می کردند دیگه نگم که...............................

zanaann

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۰ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

حالا که بحث این شد آقا مگه دست خود ماست که پنهانی و توی خلوت بگیم مثلا یا زینب(س) خدا غیرت داره چرا زنی که پیغمبر باشد هیچگاه نازل نشد چون خدا شرم داره غیرت داره نسبت به زنا چون هر چی پیامبر اومد به غیر از پیامبر خاتم النبیین(ص) همه ضایه شدند و مردم تکفیرشون کردند یا کشتندشون حالا من نمی دونم همین ایمان نصفه و نیمه هم که داریم در جامعه از همین زناست یا نه البته زن های مومن ها وگرنه زن اگه نبود مرد به بهشت میرفت حدیثه اینو خوندم توی کتابی و بعضی مردها هم خیلی نامردند طفلکا به نظر من هر کاری میکنند می سپارند به مادر شهید یا زنشون که براشون دعا کنه اینا میرن سرکار و دنیا پرستیش  و دنبال پول زنه باید براش دعا کنه که اعصاب درست و حسابی و تعادل داشته باشه مرده که از بیرون خونه میاد  و از کوره خارج نشه و غیره.البته زن تا زن داریم ها گفتم که

 


dddqqqwww

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۹ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

ما خدا رو هم به بازی گرفتیم و شوخی گرفتیم یادمه آقای فاطمی نیا از قول کسی می فرمودند که خوبان ما هم خدا رو آزمایش می کنند!!! حالا بازی گرفتن و ندیدن خدا که دیگه یه حرفی دیگس البته ولی امروز قبل از که برم مسجد صبحی داشتم می گفتم که اون موقع جواب خدا رو چی بدم یا بدند بعدا حالا درست یادم نیست ولی احتمالا مسئله در مورد خودم بود بالاخره و این سوال که چه جوابی دارم بعدا برای خدا بدم از یه جهت خوبه که باعث توبه کردن بشه و از یه جهت که ما قبل عمل باید به فکر این می بودیم نه حالا که کار از کار گذشته انگار یه نوع فریب خداست انگار هیچ وقت همراهت نبوده که بخوای جواب بدی نه فقط انگار همون موقع حساب و کتاب و یوم الحساب باید جواب پس بدی در صورتیکه اینطوری نیست اصلا.

تو مسجد هم در مورد یهودیان بحث شد و میگفتند که اینا فکر میکرند که زرنگند و میخواستند خدا رو گول بزنن و شتبه که تعطیل بود خدا آزمایششون می کرد و روزی رو بیشتر می کرد و از این حرفا ولی گفته بودند که نباید شنبه کار کنند و حکم خدا بود و خلاصه اینا یه حوزچه هایی درست میکردند برای اینکه ماهی بیاد توش و فقط راه آب رو میبستند و مادی گرا بودند بعد این ماهی ها که گیر افتاد یکشنبه می رفتند می گرفتنش و به خیالشون خدا رو دور زند و سر همین بحث ها بود که مسخ شدند به بوزیانه و میمون و خدا ازشون نگذشت

و درست بنگریم خیلی از ما هم در مقابل که نه در مقابله با رب العظیم خیلی حرفا داریم و سوال ها که بخوایم بپرسیم نه ما میخوایم سر خدا رو هم شیره بمالیم با کارهامون حالا بحث چه الان باشه که خودمون رو آروم کنیم چه برزخ چه آخرت که پیش بیاد که آقا مثلا میپرسه  یا فرصتی  که فکر میکنه قیامت است  میخواد اون موقع از خدا  بپرسه که چرا ما رو خلق کردی خوب تو هدفت اول از این سوال چیه عناد نباشه اصلا حرفی برای گفتن داری؟؟

و اینو هم بگویم که و لقمان به پسرش سفارشاتی داشته من باب اینکه و اینکه که هرچقدر عمر هم بکنی آخرش می میری و مرگ به سراغت میاد و همچنین عاقبت هر پیوندی جدایی ای هست.

یه چیز دیگری که در مسجد می گفتن در مورد اعتقاد یهودیا بر اینکه خدا جهان رو ول گذاشته در صورتیکه می گفتن که اقدر خلق و نمی دونم چیز خدا سریع اتفاق می افتد روزانه که ما نمی فهمیم اصلا خدا چی کار داره میکنه در مورد سیارات بحث کرد یه نفر که در دور دست جهان همینطور کره هایی ساخته میشند و نابود میشن که گفتن این پدیده ی ظاهری است در باطن تغییرها بیشتره و ...

در مورد حضرت زینب (س) هم صحبت شد که اصلا مصیبتش رو نمیشه تصور کرد یه همچین زنی و بعد ایشون می فرماید در جواب بن زیاد ملعون که ما رایت الا جمیلا و...

توی مسافرت امسال که بودیم از راه جاده تابلو هایی بین راه بود که با پارچه ی سفیدی پوشانده شده بود که اولا این اشتبااه رو در نظر ناظران که  می بینند دچار نشند قسمتی از تابلو بین راهی دوم این پارچه های سفید کثیف شده بودند و آدم رو یاد قیامت و کربلای حسین می انداخت وبعدش.

اصلا یه نفر مثل حضرت ام البنین و فرزندانش و حتی حضرت آخر ما یعنی صاحب الزمان (عج) بیمار زینب (س) هستند به نظر من و خوشی ندارند اینا چه برسه زنداری یکی هم بدل و جعل امام زمان  مثل ما چون میدونید که رژیم صهیونیسم هم جعلی است یعنی یهدویان نورانی هم اینا و یکی مثل من از بس تفریط و افراط کرده خوشی نداره خوب ما که نمیتونیم مثل امام زمان معصوم باشیم میتونیم؟؟؟ مخصوصا توی این دوره زمونه حق بدین به ما جوانان دیروز و پیرمردان جوان!!!البته تفریط صد البته بیشتر میشد باشه ولی از حد گذشته بود و برای ما بد بود که اینطور شد و از دعای امام زمان بود که دل ایشون بیشتر نشکنه از گناه من.حالا بدون امکانات خودم انتخاب می کنم پیروی خدا باشم یا نباشم و دعا بخونم توسل بکنم توکل بکنم  یا نه بدون گناه و از گناه قبل خویش آدم بشم یا نه عوض بشم یا نه بدون احساس گناه اصلا دنیا و خدا خیلی پیچیده است که من آیا انتخاب میکنم همراهی با خدا رو و رفیق می شم که دیگه اینکارارو نکنم یا مثل سابق آخه دو تا بحثه و یاد خدا توشه ودیگه اینجا یه نکته ای گفتند آقای فاطمی نیا که یادم نیس..

و تو مسجد میگفتند که این یهودیان که خدا گفته بود بهشون که غرض نیکو به من بدهید اینا فکر می کردند که خدا کم آورده و این ها اینطور آدم های سبک و نادونی اصلا بودندهااا

fozzto

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۲ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

یادمه چند پست قبل داشتم صحبت می کردم که اللهم عجل لولیک الفرج ان شالله یعنی اینکه فوزت برب الکعبه امام علی(ع) خودمون و گفتم هم که این القا شده بود بهم و نمی دونم چند درصد اصلا درسته یا نه و گفتیم دعا برای فرج می کنیم و فرج م یا حالا حاصل میشه یا نه ولی خدا اگه نمیشود خدا راه رو گذاشته و امید داده که برای فرج مولامون دعا کنیم و گفتیم همیشه بد نیست این شهادت حضرت طوری که خودشون عرضه داشتند که فرج شما هم هست و قیامته دیگه و قیامت که رخ بده از دست برزخ هم رها می شیم!!!!

خلاصه داشتم فکر می کردم امشب به شعر امام خمینی (رهکه می فرمایند که(( انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم )) یعنی درست القا شده بودیه!


night

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۰ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

تو چرا اینجوری فکر می کنی امروز داشتم خواب خطرناک میدیدم ما آقا چی چیو هدفمون اینه که قیام کنیم یه خون از دماغ بچه ها بیرون بیاد کی میخواد جواب بده خمینی؟ ما خودمون زخم خورده ای.. تو درسام هم ضعیف بودم و نمیکشید چه در این جور کارای حساس!که کارمون کشید به اینجور محل ها برای گذراندن اوقات و خوشی همــــین.تا بخوان فردا پس فردا دستگیرمون کنند از توی خیابون جلوی خونمونم نمی تونم با زور عبور کنم چه برسه سوار تاکسی!

ashk

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۸ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

من همیشه به اینکه گناه ها هیچکدومش کوچیک نیستند از منظر انجام ندادن هیچ گناهی اعم از کوچیک تا بزرگ فکر می کردم اینطوره که نباید و انجام نباید داد اما تف تو ریا داشتم نماز شب می خوندم گفتم العفو که میگم برای گناهانی که کوچیک میشمارم  و میگم مگه من کاری نکردم(حالا بزرگ بوده ها) خلاصه همونا هم عفو باید بشه و در نظر گرفت اصلا اومدیم یه بنده تو روز جزا گناهش کمتر بود حتی صغیر تر منکر این نیستیم که خدا عادله اما بالاخره شاید گیر افتاد نسبت به کسی که گناهانش بیشتر بوده و اصلا رفت تو جهنم پس نباید هیچ گناهی رو کوچک شمرد و درنتیجه انجام نداد گناه رو اصلا و یا اگرم انجام داد درنظرش گرفت و استغفار نمود من باکسی هم که داره الان میگه گناه  چیه اصلا و توی عقل و سیستم بندیش چیزی به نام گناه وجود نداره خواهر عزیز کاری نداریم!!!!!!!!!!! 

گناه کردیم باید غمشو بخوریم تا درست شه قانونشه و باید طبق قانون ناراحت شد و غم کشید حالا یا استغفارش یا بلایی و... ولی اشک بیاد و جاری بشه خیلی چیزا درست میشه مثلا به یاد کرب و بلا بیافتیم و گریه کنیم درست میشه کارهامون.


folm

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۲ ب.ظ | پلیسعلی | ۰ نظر

البته من نمی دونم هدف از این چیزایی که میخوام بگم چنه (چیه)اما خوب بیخیال.

الان اگه به شما بگن مهم ترین کار سینمایی یعنی ساخت فیلم نامه رو (به نظر من) بر عهده بگیر چی میسازی البته منکر این نیستیم که همش ممکنه به احتمال قوی کار یه نفر نباشه اما خوب البته فیلمنومه تا فیلمنامه داریم بستگی داره چچی بخوای بسازیم و هم اینکه بسیاری از کارهاست که ما می کنیم که یا ابرجدش یا هم برعکس قسمتی کوچک از یه فیلمنومه است اما خوب ما چه چیزی در چنبره ی از علم و دانش و آگاهی و فهم و شعورمون و غیره روی هم چه داریم که بسازیم درسته که دیگه مجبور نیستیم بعضی فیلم های سینمایی بسازیم و میتونیم حتی بعد این جند ساله فیلم خیالی بسازیم اصلا اما باز چه داریم که متناسب با نیاز روز باشه و فرهنگ روز رو در چنگال بگیره و عوض کنه مثل اکثر فیلم های سینمایی که میزنه همه چیز رو داغون میکنه و البته یه سری بازیگر و نقاش کارمون.

زن ها که مثلا اگه بخوان فیلنومه بنویسند مثلا اگه 85% تقلیدی از یه سری سوژه ها باشه در مورد مردهای فیلنمامه نویس هیچگاه اینطور نیست مثلاا45% از دیگرانه بقیه اش حساب کار خودشه و تقلیدی هم باشه از سوژه های واقعی اما به نسبت خلاق کارند و خوبندا ولی زن ها طبق طبع زنانگی باید از یه سری مدها تقلید کنند و پیروی کنند از یه سری افراد به همین دلیل میگم خوبه کارشون ولی نمی تونن خط بدن به یه سری جوون مگر تقلیدی باشه در فیلنامه شون وتقلید سوژه دیگه حرف اول رو نمیزنه بلکه شاید باید یه راه رو نشون بده و یه سری چیزایی که خلاق هم باشه و گول نخوره وگرنه زنا همیشه تو روانشناختی گیرند.و آیا ما حرفی فیلمنامه ای برای نسل جوان و خط دادن به جامعه داریم یا نه از خود؟