یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۷۹۱ مطلب با موضوع «تفکرات دینی» ثبت شده است

faehw

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۵۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

نمی دونم داشتم در مورد درخت خرما و نخل فکر می کردم که بله حالا نه تو این شهری که زندگی می کنیم نه تو شهر مادر و پدر و اجدادیمون درخت خرمای ول زیاد دیدم بعد گفتم این چوبش کارایی نداره؟ و به درد میخوره یا نه مثلا برای صنعت کاغذ سازی که اینا ول به امان خدا گذاشتنشون بعد یاد آخرین باری که اونجا تو اون شهر (جهرم) رفتیم افتادم که داییم برای کچ(یه ماده  سفید درون مغز درخت خرماست) آورد و خوردیم و گفت زیاد بجوش و خوشمزه م بود خلاصه بگذریم داشتم فکر میکردم که گفتم بله حضرت نوح (ع) هم از چوب درخت خرما ظاهرا ساختش:

خلاصه حالا رسیدیم به اونجا که منبع فکر فکر میاره...

خلاصه اگه به ما وحی میشد فلانی 40 روز دیگه میخواد یه اتفاقی بیافته کما اینکه بچه کوچیکا براشون پیش میاد این چیزا یه طوری میفهمند اطراف رو و تمرین داده میشند یه طوری که بازگو هم نمیکنند مگه همه چیزمثل علم روانشناسی است که باید گفته بشه وحی درونی و الهی است خلاصه توی سن ما اگه بهمون آماده باشم بدن که مثلا برف میادا ما میگیم بزار حالا بیاد تا بعد یه چاره ای می اندیشیم حالا چقدر توکل داشت حضرت نوح که شروع کرد یا علی ساختش خیلی ایمان میخوادا حالا این همه به ما میگن تقوا داشته باشید خوب حالا ببین نه موفع گناه کردن و نکردن از پسش بر میایم رفوضه نمیشیم مثلا در حالیکه هیچ پیش زمینه ای نداریم میشییم پس نوح (ع) این همه صبر کرد و اصلا ما باشیم جای نوح میگیم تکنولوژی ساخت کشتی رو نداریم بابا ولمون کن بریم ای خدا همین ما رو (شانسکی) نجات بده ما که بنده ی خوب تو هستیم بسه دیگه و هیچی دیگه فرمان خدا رو هم گوش نمیدیم این چیزا داستان الکی نیست که برای همه ی ما پیش رخ میده این رخدادها در زندگی حالا..یه سری هم اگه مثل نوح بهشون بگن اصلا باور نمیکنند بعد نشتستن میگن چرا وحی نمیشه به ما اصلا منبع سری وحی و حرمت رو نشکوندن یه سیری داره برای خودش که خودتم تا کلی وقت اصلا نمیفهمی و دست خودمون نیست این چیزا شاید بستگی داره چه سیری داشته باشیم و چقدر حریم و حرمت نگاه داریم......................

fga4r

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر

شما یه دو راهی رو در نظر داشته باش که از یه طرف به یه زن میرسه نهایتا نامشروع و از یه طرف آخرش شهادته کدومش رو بر میگزینی؟؟ سوالی است سخت شاید تو زرنگ باشی و نهایتا بگی که مشروعش میکنیم راه زن رو ولی تو این دوره زمونه والا آدم میمونه که چه کارست و داره چه میکنه و کجا میخواد بره نهایتا و چه میخواد اصلا خیلی سخته زندگی...پس این همه شهید واقعی دادیم اینا چه کردند؟

dinni

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر


خوب رفته بودم مسجد ظهری و داشتم فکر می کردم که بالاخره مثلا بگیم اللهم اغفرلنا ذنوبنا یا بگیم اللهم غفرلی یا بگیم اللهم غفرللمومنین و المومنات کدومش بالاخره درسته که اگر برای دیگران دعا کنیم خدا فرشتگانی داره که از طرفش برای ما دعا می کنن و دعای فرشته ها مستجابه ولیکن بعضی وقتا هست آدم پرروی میشه و میگوید که اصلا من گناهی نکردم پس خوبه که اعتراف کنیم که گناه کردیم و برای خودمون هم دعا کنیم تا مغرور نشیم که کاری نکردیم و دعاهای امام سجاد هم در اعتراف به گناه برای خودمونه دیگه...

diinini

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر


اگه ازدواج سنت پیامبره چرا پس حضرت عیسی(ع) ازدواج نکرد؟؟؟ بله در اینکه سنته حرفی نیست اما اینا سنت شکنی میکنن نه که هر وقتی و زمانی و شرایطی رو بست بدیم به حالامون و اینکه چی میخواستم بگم بله حالا ما کاری به عرفانش نداریم میبنیم که اگه ازدواج کنیم بیش از یک ماه دوام نمیاره این پیوند مقدس بعدش میخوایم چه کنیم؟ پس چی شد؟ سرکوبش میکنیم به هر نحوی که دلت بخواد الان مو اصلا میل به ازدواج ندارم و این بده ولی ممکنه در این بی میلی شرایط جامعه و سطح فکری مذهبی و کلا شرایط که زورکی نمیشه تبلیغ کرد مثل پوشاک بچه که بریم حالا به سراغش ولی ممکنه شرایط کلی یه زمانی برسه اگه به فکر منی که بگم غلط کردم که بی میلم باید ازدواج کنم اولشم سطح فکری خودما وگرنه من همیشه از قبل فکر اینجاش بودم که باید توی تله ی زن و زندگی و ازدواج بالاخره گیر کنم آیا شد...
مگه حدیث نیست که هرکسی بی نیازی بورزه و نیازش رو پیش بندگان خدا نبره و از خدا بخواد و تلاش کنه خدا خودش نیازشو رفع میکنه...البته حالا نمیخواد فکرای عجیب و غریب کنید..

dini at

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر


این هم سخنرانی ذیگری از آیت الله فاطمی نیا در مورد اول مظلوم بودن امام علی (ع).

http://www.4shared.com/mp3/YDCEt7fL/ss50.html

ostad fateminia din

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر


http://www.4shared.com/mp3/ZjUqRew7/312.html
سخنرانی آیت الله فاطمی نیا است.

 این سخنرانی که آپلود شد خیلی شبهاتی رو که داشتم رو برطرف نمود و سخنرانی ای هست که خیلی مهم و کاربردی است...!!!

-امتحان خدا ملائکه را که متواضعین از مستکبرین جدا بشن و خدا نیازی به امتحان ندارد و به ضمیر اشخاص آگاه هست پس چرا امتحان کرد؟و موضوع آفرینش انسان از گل و خاک و اینکه همه سجده کنید و کلهم سجده کردند الا ابلیس (شیطان) که سجده نکرد که گفت من از آتش آفریدی و اون رو از گل
 و امام متعصبین که ابلیس است و سخته که به یه مخلوق بگویند که دشمن خدا است ولی پایه ی عصبیت را شیطان گذاشته.لباسی که باید خوار شود رو از خودش دور کرده شیطان!

-ما چون نمی دونیم امتحان می کنیم ولی ما  رو خدا که خوب میشناسه حتی از وقتی که جنین بودیم در شکم مادر خدا میدونست ما چی کاره ایم و همیشه میگیم خدا امتحان میکنه و امتحان خدا برای این نیست که بنده رو بشناسه بلکه امتحان خدا برای اینه که بنده خودش خودش رو بشناسد!!!و مسئله ی امام زمان که اگه بیاد من فلان می کنم و اینو الان علی الظاهر میگیم...

-ماجرای عابدی در کوه لبنان که از غیب غذایش می رسید که خیال می کرد مخلص ترین فرد روی کره ی زمین هست یه شب غذاش نرسید و شروع کرد غر زدن که عمری داریم عبادت می کنیم پس چی شد...یه وقت عبادت روی مزدشه یه وقت روی عشقه که ما نمیفهمیم دیر شد یا زود شد و...که خلاصه میره دم خونه ی یهودی و سه قرص نان از یهودی میگیره وسگ یهودی دنبالش میکنه و میده به سگ و سگ باش سخن میگه و خدا  به نطقش میاره و میگه به سگ توچه بی حیایی و سگ میگه تو بی حیایی که یه روز غذات نرسید اومدی پیش دشمن خدا و...

-ماجرای شیخ حسنعلی اصفهانی که زیر سرمای 20 درجه زیر صفر شبی 6 ساعت عبادت می کرده و بنا تبوده بمیره و دست میکنن زیر عباش میبینن انگار تنور نانوایی است و میگه فکر میکنی اسم خدا اندازه ی 5 کیلو زغال اعتبار نداره؟و... 

-کسی که خدا رو بشناسه از خدا سیر نمیشه و طرف میگه نمازرو بخونیم که میخواد فیلم بزاره!!!!! خوب نمیشه!!!!

-ماجرای طلبه ی کاشانی 15 ساله که به مشهد میرود و خرجی تمام میشه و بیش از 8 9 ساعت بی غذا میمونه و به حرم مطهر امام رضا(ع) و...

-خدایا امتحان میکنه و دعا برآورده نمیشه که امتحان نشیم ولی بگیم خدایا امتحان ما رو سخت نکن

-مسئله ی ملائکه که درجات مختلف دارند و اسراری داره که خدا فرشتگانی دارد و فرشتکان ماموریت مختلفی دارند و ملائکه به این ها میگن ما دوستان شماییم در دنیا و آخرت و بعضی ملائکه ملائکه تضذید هستند به اذن الله که شرکم پیش نمیاد که ملک الموت از طرف خدا است و خدا یه جا میگه خودش جان شما رو میگیره یه جا میگه ملک الموت میگیره و خلاصه بعضی هاشون ملائکه تضدید هستند که یه وقتی میخوایم پامون بلغزه یاری میده و ملائک دو طرف ما که پاش بلعزه نمیزاره حتی اینا گناه نکنه و فکر نکنیم که چرا سلام نکردند با ما و... حدیث هست که خدا برای فرشتگان که ذلتنگی داشتند خدا ملائکه ای شبیه حضرت علی خلق کرد و ایشان هم صبح به صبح امام علی سلام میداد به این ملائک.اثر وضعی دو فرشته در خوشحالیشون در زندگی ما.

-در نماز صبح اول وقت خوانده شده ملائکه ی شب ملائکه ی روز می بینند و یاد داشت می کنند چون ملائکه شب هنوز نرفته منتظرند که ملائکه روز بیایند و اینا عوض می شوند.

-و اما البلیس که اسمی داشته که اسمش عزازیل بوده که ناامید شد از رحمت خدا شد(ابلس) و برای همین بهش میگن ابلیس

-ملائکه همه سجده کردند غیر از ابلیس که مثتثنی منقطع است و فرق داره با مستثنی متصل مثلا بگیم همه آمدند جز علی و یا بگیم همه آمدند جز گوسفند که میشه منقطع.ابن ابی الحدید میگه فرشته شده بوده و ما علی الحساب باید انگار مستثنی منقطع بدانیم.کفره کار شیطان و علما گفتند که سجده بر آدم تبوده بر خدا بوده و حضرت آدم به منزله ی کغبه بود امروز برای ما و ما برای کعبه نماز نمیخونیم وگرنه مشرک میشیم و برای خدا رو به کعبه نماز میخونیم که خدا همه جا هست و صلاح دونسته خدا که رو به کعبه باشه.

-گفتن کفر ابلیس ظهور بوده(چیزی نبوده یه مرتبه کافر شده) یا اظهار بوده؟؟؟کفر ابلیس اظهار بوده نه ظهور....نماز بخون روضه بگیر درهایی باز میشه 

-بلعم بائورا که ملکوت رو میدید که چیزی پیش اومد که خدا تشبیه ش میکنه به سگ که ولش کنی صدا میکنه کار اشم داشته باشی صدا میکنه

-خدا میدونه این کیه اما با ظاهرش رفتار میکنه عیب نداره بزار حجت برش تمام بشه اما بالاخره خودشو به خودش میشتاسونه

-شیطان فهمید که مستکبره اما باز نافرمانی کرد و خدا گفت تا قیامت لعنت من بر تو باشد!!! شیطان رو چرا آفرید پس؟؟ ایمان بی معنا میشد و خیلی بی مزه میشد

-داستان شیطان پرستان که اومد تو مجلسشون و گفت شما قرآن رو قبول دارید گفتن بله بعد گفت چطوره که خدا گفته لعنتش تا ابد بر شیطان گفتند که اگر پدری به پسری تشر زد فضولیش به کسی نیومده!!!و مجلس ختم شد. انقدر احمق میشه و شیطان ممکنه تا جایی به پیش بره که بپرستندش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

-و جمع بندی اینکه چون شیطان خودتمایی کرد و سجده نکرد خدا لعنت رو برش دائمی کرد و به خاطر حمیتش ذلیل کرد.

-در کتاب سنی دیدن ایشون که مقاله ی نوشته بود که امام خسین رو با قرآن شباهت داده بود.سه تاش اینکه 1. همانگونه که نشستن در مجالس قرآن عبادته نشستن در مجلس اباعبدالله هم عبادته(سنیه میگه ها) و دوم اینکه همانگونه که نگاه کردن به خطوط قرآن عبادت است نگاه کردن به ضریخ امام هم عبادت است3.همانگونه که قرآن شفا و رحمت است برای مومنین تربت امام حسین هم شفااست برای تمامی بیماری ها.


dinkilil

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر


داشتم فکر می کردم که مدرسه فیضیه یه سری اسراری رموزی از قبل داشته که ترورشون کردند این روحانیون عزیز رو آخه داشتم توی کتابی میخوندم حالا شاید عیب نداشته باشه بگیم نمیدونم والا بالاخره اونام کار خودشون رو کردند و کلی از این ها رو ترور کردند البته داستان های زیادی بود و عجیب و غریب تو کتابه برای گفتنش اما اینم ه:

البته من برای جنگ و دعوا اینو نمیگم ها تو کتابه نوشته است:

"ترور اف کندی

آقای کشمیری فرمود:"من از اهل علمی که موثق بودشنیدم که جعفر آقای مجتهدی در مدرسه فیضیه به کسی که قصد ترور رئیس جمهور آمریکا داشت سه بار گفت:"بزن"!!

پس جان. اف. کندی رئیس جمهور آمریکا ترور شد.

در واقع موکل جعفر آقا او را ترور کرد و کسی هم از قاتل او با خبر نشد...."

خلاصه کلمه ی "ترور حان" رو سرچ کردم خودش چند تا موضوع اولش تو گوگل باز شد و فیلمش در سایت آپارات و مقاله ی قتلش رو هم خوندم.من نمیدونم اینا تو فیضیه یه کارایی می کنن...

diniat4

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر


داشتم بدین فکر می کردم که انسان گاهی میگه خدایا من اینکارو کردم اونکارو کردم ها حالا میبخشیم...

خوب همین که آدم مثل دعاها پریشون میشه و یا خاشع در نماز و یا گریان کلا همین نشانه ی بخشش رب است همین که دیگه غرور بیجا نداره همین که حس بزرگی نمیکنه و خودش رو یه عبد میدونه اینا خودش نشانه است حتی من داشتم یه تحلیلی می  کردم که خدا توی دعاهای توبه مثلا امام سجاد (ع) در صحیفه خواسته چیزهای بالاتری خیلی بالاتری جز بخشش رو نصیب آدمی کنه که قدرشو ما نمی دونیم توبه بهونه شه اگر چه کلیدشه و گریه راهشه ولی دیگه زیر دست و بالاتو میگیره و میبرتت بالا حالا با اون وضع خاشعیتی که داره خود دعا که مگر اینکه ما درکش کنیم فراق رو و به خدا نزدیک بشیم و دوست بشیم شاید شما بگی با خدا دوست شدن چیز مسخره ایه ولی کفر میگی چون قهری و گناه کردی مثل من و منم که دچار این بیماری شدم و توبه م قبول نشده که این حرف اصلا به ذهنم اومد و دارم خودم رو نصیحت می کنم ولی خوب میخوای چه کارکنی وقتی گفتی در نماز خدایا به من بنده ی عاجز و حقیر کمک کن و دستمو بگیر و خم شدی و خاضع شدی و قلبت خاشع و سبکبال شد اصلا آقای فاطمی نیا میگفتن که افرادی که مثلا در جوانی چشم برزخی شون یه مدنی وا شد یا کرامنی ازشون دیده شد اینا گویی یک صفت یاچند صفت عالیه داشته اند و صحبت ایشون در مورد صفت عالیه هست که گاهی یه صفت خوب داشته باشه انسان خدا میخرتش همونو هم حالا من دقیق یادم نمیاد چی میگفتند ایشون ولی نکات مهمی داشت..

dini & qurani

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر


الان داشتم قرآن میخوندم سوره های کوچیک قرآن از آخر رسیدیم به:

  1. وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ

  2. فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ

  3. وَمَا أَدْرَاکَ مَا هِیَهْ

  4. نَارٌ حَامِیَةٌ

حالا شما نگاه کنید توی سوره ی قارعه خدا کسانی رو که میخواد عذاب کنه چی میگه حالا گفتنش نه که تاثیری نداره ولی خوب باید خودش آدم هارو هدایت کنه که اینو هم بگیم بعد خودش که خداست رو  که نمیتونه جای بشر بزاره که بگه چه خبره میگه (و ما ادراک ما هیه ) و میشه فهمید ایتو که از یک دید نیست که ما ادراک به کار برده شده و از یک چشم نیست و چشم های مختلف چیزهای متفاوتی رو خواهند دید.

حالا آمزیکا میگه نحریم میکنما خوب میکنه میگه تجاوز میکنم به حریمتون ها خوب میکنه زورشم نمیرسه بجنگه فقط حرف میزنه حالا نگاه کن خدا چه مهربونه که راحت همه چیزشون رو  از قبل میگه بهشون که چه حالتی پیش میادا البته آیت الله فاطمی نیا درباره ی وعده و وعید هم صحبت کردند که اگه شنیده باشید میگفتند که یکی به پسرش مثلا (حالا مثالش رو الکی خودم زدم ولی نتیجه ش مهمه) قول میده براش اسباب بازی بخره بعد اگه قرداش نخرید همه مذمتش میکنن که چرا پس تخریدی؟؟ تو که قول دادی ها؟ ولی یه موقع هست میگه به پسرش حالا بزار بریم خونه برات دارم یعنی میخوام بزنمت بعد اگه نزد هیچ کس نمیاد بگه چرا نزدیش یه همچین مثالی میزدن که  خدا چقدر مهربونه! که همینطوری این مثال رو یادم انداخت شیطون که گفتم که اینم هست به قول شیطون رجیم!...و نمیدونم جاش بود که بگم این مثال رو یا نه!!!

البته درسته که ما چقدر آیه داریم که وعده ی عذاب حقه ولی نگاه کنیم قرآن جهانی و یه چیزی میگه خداها که عقل ما نمیکشه وگرنه در نظر بگیر اهل بیت از عذاب چقدر صحبت کردند با یارانشون در روایات نه همین که گوش دادی به روایات و با مایین همین که دشمن اهل بیت نیستید هواتونو داریم و نمیخواد به عذابش فکر کنی ولی باز تو دعاها و مناجاتشون میبینیم باز دوری و کمی توشه حتی از گناه صحبت می کنن که هیچ وقت نکردند و خودشون رو جای ماها میزارند


dinialosis

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر


هیچ تا حالا فکر کردید که آیندگان حالا چی میخوان قضاوت کنند در این مورد؟؟ چه موردی...همین دیگه انرژی هسته ایمون دشمن الان فعاله فهمید که ما درسته که نداریم ولی خواصی داریم که این خلع را تا به حال پر کرده و الان میخوان خواص دشمن ساز بسازند و ما آیا آمادگی خودمون رو در این محوله ساختیم حالا درسته یه چرتی مثل من تو خونه هم نتونست خودش رو نگه داره ولی امید ما به امام زمان  دیده هاس و به شماهاس که یعنی دیگه زن دارید و پایبندید به خانواده و زن و بچه تا حوری آسمانی بشر خود شیطان بشری و سمعی و بصری بر سرمون نازل کنه.

آیندگان میخوان بگن چی؟ که ما ایرانیان بودیم که از اول به هر قیمتی وایسادیم سر حقمون و ملت های دیگر را اینگونه از خواب نازنینشان بیدار ساختیم که می شود در مقابل کل استکبار ایستاد آیندگان چه می گویند وقتی ما آرزو داریم همینگونه انرژیمان نفتی بماند و هیچگاه به هسته ای اصلا برخورد نداشته باشیم تا خود حضرتش بیاید و تکلیف نگاه دارد و بکشونیم جامعه رو فعلا تا اون موقع بعد شروع کنیم اصلا آیا همین را میخواهیم؟؟پس مگر نمیگویید ظهور نزدیک است... یا انرژی هسته ای تابوتی بود و بهانه ای برای شروع دوباره و انرژی گرفتن خودمان و ما خودمان خواستیم و درخواست داریم این موضوع باقی بماند و آتش فتنه سران خاموش نشود و پرونده همیشه روی میز باشد تا استکبار خودش به دست خودش خجالت بکشد و بیاید به هر هزینه ی خودش برای ما نوکری کند و بسازد برای ما پایگاههای مهم هسته ای را و برود و بگوید چه غلطی کردیما ولی اگر شما میخواهید پرونده را ببندید به هر بهانه ای بدانید که ما شهید هسته ای داده ایم و ما سرمان میخوارد برای صحبت و مذاکرات و کشاندن موضوع تا فرو پاشی کلی و چقدر رنج و عذاب کشیدیم تا سر این موضوع هسته ای ماندیم و خودباور شدیم و اونایی که از داخل چنگ میزدند باورشان شد که داریم میجنگیم هنوز و پایش ایستاده ایم و جنگ و جنگ تا فتح مکه نبی!!!!!!!!!!!!!!!همشم از برکت این رهبر و رهبری عظیم شان بود که گفتیم و شنیدیم؟؟؟

diniiat

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر


بعضی موقع ها ه(هست) که آدم به خودشا نه الزاما یه بچه ی کودکی یا کسی بیاد بگه خلاصه میگوید به خودش که یادت هست با فلان آدم چه کار کردی؟ حالا عن قریبه که خودتم داری دچار همون میشی!! آدم داره حدیث نفس میکنه ها ولی این هدایت الهی است و بخشششه  که اینطوری میشه یعنی تو الان در حالنی هستی که اگه مثلا توبه کنی یا یه راه دیگه ای بری یا از دلشون در بیاری مثلا فلان حرفی رو که زده بودی حالا خدا میبخشتت و توبه ات قبول میشه و یا خودت میگی ای خدا دیگه از این کارا نمیکنم و مثلا با اون حرفم دل کسی رو ناخودآگاه شکسته بودم دیگه تجربه شد که نکنم خوب این حالت که خدا به ذهنت انداخته است خیلی حالت خوبیه چرا؟ چون فرق داره که خدا مثلا کسی رو ضربه مغزی کنه به خاطر کارش و تصادف کنه و بمیره در دم این با اون فرق داره انگار یه راهی رو خدا هنوز باز گذاشته است براش که بیا و دیگه نکن اینکارو ما هم هواتو داریم..همین دیگه نمی دونم داشتم به چی فکر می کردم که این به ذهنم رسید آهان همسایه مون..حالا خدا کنه عیبم هم بفهمم و در مرحله بعد جبران کنم نکنه کسی گرفتار کارای من شده و درگیر و میخواد اینم برای من پیش بیاد در آینده که این به دلم خورد حالا که کاری از دست من بر نمیاد و منم یقین ندارم که هم چی شده هم چی کار خدا به خیر بگدرونه شاید وقتشو تلف کردم ولی چه باید می کردم که نکردم؟؟؟اتفاقا این وقت تلف کردن دوستان برام زیاد پیش اومده ولی خوب اونا مهربونن و درکم میکنن و ناراحتش نیستند بالاخره من چه کنم چه برنامه ای بریزم تو فکرش باشم یا نه

دینیکولات

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۵۴ ب.ظ | علی | ۱ نظر

سخنرانی حاج آقا فاطمی نیا:

http://www.4shared.com/audio/LR48B5Rh/_15_.html


در مورد:

+حضور آیت الله یزدی در جلسه

+کف زدن و صوت زدن در مجالس

+حکومت برزخی برخی افراد(بدون توپ و تانکها)

+تمام کارهای ما زیر ذره بین اهل بیت است و اشراف دارند بر این کارها

+زیر ذره بین باشیم و مراقب اعمال خود نباشند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

+اختلاف بین شام و مصر در قبر شریف حضرت زینب(س) که شامش درسته؟

+که یقین هرکس برای خودش حجته

+ماجرای پسر میرزای بزرگ شیرازی که گفته در مورد قبر حضرت زهرا؟ نه. زینب (س)که در شام است!

+و یقین ایشان یعنی آیت الله فاطمی نیا که در شام است حرم ایشان و زیر ذره بین بودن ما

+آیه ی که بیانگر اینه که اعمال ما زیر ذره بین بودن ما

+بهشت و تقریب ذهن که ما نمی دونیم و نشنیده ایم و به گوشمون هم خطور نکرده

+مثلا یه سیب بخوره یه موسیقی خوب هم براش پخش میشه و موسیقی اونجا فرق داره و شراب اونجا آدم رو پاک میکنه مثلا شاخه های بهشت میشکنه و بهترین موسیقی پخش میشه و هر چی نفس ها بخوان هست و بهشت زنده است ما نمیدونیم چیه

+حضرت می فرماید:هر چیزی بیانش از عیانش بزرگتره (مثلا توصیف باغ که اونطوری نیست) فقط یه چیزی هست که عیانش از بیانش بزرگتره که اونم بهشته.

+زینت دستگاه خدا که حضرت حسین و حسن علیهم السلام برای بهشت

+دعای پیغمبر رحمت هیچگاه رد نمیشه و...

+مثلا مژده ی پیامبر در دعا:پیامبر(ص):خدایا من حسین و حسن رو دوست می دارم و تو هم او را دوست داشته باش هرکسی را که امام حسین و حسن را دوست داشته باشد .

+عاقبت دوستان حضرت مجتبی(ع) به خیره اگه یه قدری مراقب باشیم

+مگر خودمون خودمون را ضایع کنیم وبی تقوا بازی دربیاریم

+امام حسن(ع):ان احسن الحسن الخلق الحسن و اگر اخلاق درست نباشه دوروبر آدم خالی میشه و...

+مظلومیت ائمه در این است که با چه کسانی طرفند حتی اگر دشمن هم نداشتند روی زمین این ها زجر میکشیدند

+:دلیل بیارید که چرا پیغمبر روی زمین مانده بود اگر دشمن هم نداشته باشند

+یه قطره از پلیدی های معاویه که پسر مغیره میگه پدرم با معاویه شب نشینی داشتند (همین دیگه باید درس گرفت و الهام از همین) رفتم پرسیدم از (با مدرک الاخبار الموقدیات (نفهمیدم گوش کنید)) پدرم که چرا ناراحتی گفت امشب از نزد کافرترین مردم دارم میام یعنی معاویه و نمی دانستم که چه شده مگه گفت:نام مبارک پیامبر به میان آمد معاویه ناسزا گفت به ایشان.گفتم معاویه چطور به پیغمبر با اون عظمت اینطور حرف میزنی گفت معاویه که تو خیلی ساده ای خیال کردی با امام حسن طرفم؟با علی بن ابی طالب طرفم به خدا قسم میخوام نام پیغمبر دفن بشه.گفتم بیا دست بردار گفت والله که میخوام ای بی مادر نام پیغمبر دفن بشه!!!!!!!!!!!!

+دیگه حالا دو دستگی شده و خیلی ها روشن شدند درمورد معاویه پلید!و نگند دیکه معاویه رضی الله است.

+شیعه باید بداند که هر امامی در زمان خودش پاسداری از دین کرده است.

+در هیچ سرزمین نمیشه این همه مردم مثل ایران جمع کرد در دین!!

+در عصر یزید میگن که تمام دین در خطر بود که با قیام حضرت حسین(ع) احیا شد.

+و غیره ها

دینیاتک

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۱ ب.ظ | علی | ۱ نظر

خدایا دهنم گل بگیره که اقدر مکشوف

حالا یه چی گفتیم که فکرا دیدها به یه نقطه بعد باید عوضش کرد با ذکر خوب امام حسین هم میگفتم چرا این  امام حسین انقدر قرآن میخواند چرا صحبت نمی کرد با فرزندانش میدونی چی شد؟ همین چقدر غیرت الله بود ولی باز سنگ میزدند لبشو بعد شهادت هم دهان ها دندان ها شکسته که چرا قرآن میخواند و میدونستند 100% که دیگه حق داره میگه دیگه معجزه است ولی بازم کوتاه نمی یومدند عده ای اصلا برای قدرت نمایی اومدن در ظلم عده ای برای آزمایش و امتحان جمع شدند خدا لعنتشون کنه همشون رو با خدا هم جنگیدن...

حالا فهمیدی برای چی سر مبارک امام حسین رو طفل سه ساله میخواست؟؟چون بیاد نزدیک قرآن بخونه برای اینم بود. برای این که داشتند عمه ی سادات رو و دختران حرم رو امام رو بد نگاه میکردند و نگاه داری می کردند  و اذیت می کردند تو خرابه ی شام و فهمیده بودند و آزمایش کرده بودند که سر مبارک باید فاصله داشته باشه براشون از توی راه میدونستند...اینا یه همچین کسان ملعونی بودندها

دیان

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

"ذکر و فکر

ذکر آرد فکر را در اهتزاز                              ذکر را خورشید این افسرده ساز

این قدر گفتیم باقی فکر کن                        فکر اگر جامد بود رو ذکر کن

                                                                                               مولوی در مثنوی"

خوب رسیدیم اینجا در کتاب تحفه ها

این همه قرآن میگه لا یعقلون حالا ما به خودمون فشار بیاریم یا بریزند تو کاسه مون چیزی؟؟ این یه حقیقته که اگه دلت پاک باشه میریزند مثلا آخوندها که نه عقب مونده ها آیا فکر میکنند؟؟ ولی یک حرفایی میزنند آدم شاخ در میاره خلاصه کار نداریم حالا به اون ها به این لایعقلون کار داریم که یعنی چی بالخره در قرآن بله گفته است که فکر باعث حرکت نه یعنی ذکر باعث حرکت فکر می شود والا فکرم میشه مگه چی داشتم میگفتم اشتباهی؟؟ خلاصه مصرع دوم هم که نفهمیدم ولی الان که داشتم می نوشتم میگه که ذکر خورشید است فکر رو کاری کن افسرده  بشه!!! مثلا بعضی ها ها فکرشون دیگه کار نمیکنه و به یه عالم خلصه ای میرند و زیر لب یه چیزی میگن مخصوصا عرفا رو منظورمه که دست خودشون نیست میخوان سکته کنند شاید چه میدونیم حالشون رو!!

بعد تو مصرع بعدی هم میگه اقدر گفتیم به سرای باقی فکر کن تو قرآن هم همین رو میگه دیگه میگه فکر بکن یه عمری نه تا ابد میخوای یه جایی زندگی کنی کجا رو دوست داری حالا؟ جهنم؟ بهشت؟ مثلا.بعد میگه اگه فکرتم از بین رفت ککه دیگه مثلا تو کاسه ات هم چیزی نمیریزند نه انشالله برو ذکر بگو یعنی مثلا یه خلی مثل من اگر قدرت فکر کردن رو ازت گرفت که دیگه فکر نمی کنی و تایید میکنی مثلا بروبابا داری چه کار میکنی برو چند تا ذکر بگو وولمون کن بابا ها! اینم از جنبه ی خودم جنبه های دیگه هم هست آدمی که گناه کنه نعوذ بالله ممکنه به جایی برسه که فکرش جامد بشه باید استفعار کنه یا در عرفان هم من خبر ندارم دیگه نمیکشه طرف نمی دونه چه کارکنه فکرش رو باید عوض کنه روی اون نقطه چه کنه ؟ ذکر خدا بگه قرآن بخونه که اینا با تجربه به دست میاد..

دینی مینی

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۱ ب.ظ | علی | ۰ نظر


وقتی میگیم نام این 5 تن و نورشون بوده از اول یعنی چه؟ یعنی چسبیده بوده به خدا یه همچین چیزی یعنی ائمه اطهار علیهما السلام بودند و آفریده نشدند حالا چرا این 5 تن؟ خوب امام های دیگه زن هایی داشتند و به خاطر زن هاشونه که اسمشون برده نشده چون از یه زن دیگری و عادی زاده شدند اگرچه زن امام حسن بهش خیانتم نکردها بد شد اونم دلش سوخت برای امام حسن (ع) که اینکارو کرد گفت بیا به خیر و خوشی تمومش کنیم با هم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!شایدشما بگی مجنون بود و از عشق زیادی و علاقه ش به امام اینکارو کرد یه چی میدونست که ما نمیدونیم حتما چه میدونم والا سرنوشت برادرش حضرت امام حسین(ع) رو خونده بود شرایط بی وفایی رو میدونست چی بود خدا میدونه!اصلا خودش میخواست قیام کنه بعدش هم رفت تو کاخ یزید دید چه خبره و کارش عاقلانه بوده شاید من هم تو حموم قبل از اینکه بگیرنم میگفتم که خیلی هم عاشقانه ازدواج کنم اگر سرنوشتی بهتر از این نخواهم داشت.

برای رب (دینی)

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر

دیشب داشتم بدین فکر می کردم البته کوتاه حالا جلوه ش میدهم اینکه یکی از صفاتی که آدم موقع پیری به دست میاره و دیگه دیره ریا نکردن برای مردمه حالا ما نمیگیم 100 % پیر چاپلوس تملق گوی هم هست اما با پیر شدن دیگه بعضی توان ها گرفته میشه آدم یه نماز رو هم به زور میخونه حالا برای غیر خدا بحونه؟ حالا کاری هم به نماز ندارم همش اما یه عمر داشته برای مردم کار میکرده تشویق مردم خودمو میگما باید تنها اون موقع به فریادش برسن یا دردی آهی مبتلا بشه که این افکار غلط از بین بره ؟؟؟؟؟؟؟خدا هدایتمون کنه

حالا درسته آیت الله بهجت (ره) هم فرمود که ریا در غیر عبادت اشکال نداره ولی برای کی بود؟؟ بالاتری ها بود فکر کنم اما شما اینو هم در نظر بگیر خوشا آنان که دائم در نمازند و اینو که اومد پیش رجبعلی و گفتش که (حالا من نمیگم آدم ریا کاری نیستما که اینو تعریف میکنم) نه نگفتش اومد پیشش و یه تکیه سنگ رو برداشت و تبدیل به گلابی کرد داد به رجبعلی خیاط بعدش رجبعلی یه نگاهی کرد و گفت اینو برای من انجام دادی برای خدا چه کرده ای؟ حالا شما در نظر بگیر این طرف که بعدش گریه هم کرد و متحول هم شد بزای رجبعلی اینکارو کرده بود یعنی چه؟ یعنی همونی که آقای بهجت (ره) فرمودند برای بالاتر برای شاه اینکارو کرد ولی رجبعلی کی بود و چه کار کرده بود و چه طوری خدا رو در نظر داشت که میگفت برای من بود این برای خدا چه کرده ای؟؟ در صورتیکه طرف زده بود تو هدفا ولی اینطوریه بالخره 

نردستان شخصی دینی

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

سلام مو اومدوم باز اومدم تا که بگم که آمده ام تا که افکار شبانگاهی که داشته ام را لو بدهم خوب؟ و برومیه

که اینکه داشتم اول درمورد شهدا فکر میکردمیه که افرادی مثل من که از بعضی ارواح مومنین حالا میترسد بعضی مواقع مثلا روح عمه ات هم الان پیشت نشسته باشه خوب ترس داره چی میدونه؟ چی میگه خیل خوب حالا شما از روح مومنین یا مشرکین یا شهدا کدامشان بیشتر تر میترسیدیه؟؟ خوب وقتی فکرش کردم گفتم تو آدما فرق فوکوله این و بستگی داره کجا باشند و چه رتبه ای در مقابل رب عظیم حالا منو میگی حالا  میگم اما بابای آمریکایی حالا همشم کاری ندارم که به صدام چی فروخت اونی که مخالف ماست باید از روح شهدا بترسه حالا من در حال حاظر میگم شهدا از حال من باخبرند باهامن گناه میکنم ببینند هم دلشون برام میسوزه میدونن گرفتاریم حالا یه چی سر زده در صورتیکه اصن اینطوری نیست برعکس شاید که نه باید کی جواب خون این ها رو بده که رفتن  و جان هاشونو دادند در راه خدا و کی پاسخگو است که بعدش ما چه ها کرده ایم حالا بگذریم

یک چیز دیگه ی که داشتم بهش فکر میکردم اگه از اون گذشته باشیم این بود که بله داشتم به یک روحانی که توی تلوزیونه فکر میکردم تو نماز و (همش توی چند ثانیه ها) نمیدونم چی شد که به ذهنم اومد و برخورد کرد همینطوری فکر پریشون بود بعد گفتم (تو همون چند ثانیه) چون که روحانیه یه حال خاصی داره و توی فاز خاصی هست که آیا این ها که به این حالند شیطون گولشون هم میزنه یعنی یه چیزایی یادشون بده منظورم اینه که معلمش بشه و خبر صدق بده و از این حرفا بعدا که جاافتادند سواستفاده کنه و داشتم در کل(توی همون چند ثانیه ها) حالشو میسنجیدم که توی اون حس و فازی که هست نکنه اصن شیطان برده باشتش گفتم که همیشه توی عالم خاصی هست این روحانی حالا اسمشو نه میدونم نه میبرم همون دکتره خلاصه اینکه همینطوری میگفتم به خودم و سوالم این شده بود که آیا شیطون کمک میده و سو استفاده میکنه و توی این بودم که از کجا میشه فهمید بعد جواب گرفتم  که شما همین الان یه تسبیح بردار  همینطوری بگو الحمدلله الحمدلله... بالاخره اگه میخوای بفهمی داد شیطون در میاد بالاخره اگه همراهته ان شاالله و میگه بابا نگو دیگه برای چی میگی ناراضی باش از خدا تو رو خدا و یا فکرتو عوض میکنه یه طوری خلاصه یه راهش اینه که اینطوری بفهمی و من توی همون چند ثانیه بیش از همین راه تو فکرم نبود که بیایم برای شما بازگو نمایمیه

یاد ذکر خدا(شخصی اجتماعی دینی روایی

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

هم داشتوم بری خودوما مرور می کردم یک چیزی را و هم میگفتوم باخودوم که بله یه چیزی مثل شهوت فتنه است اصلا فتنه و با خودوم میگفتوم که اگه شهوت داشته باشی بعضی مواقع بده اگه نداشته باشی هم بده باز اگه شهوتت برانگیخته بشه گناه میکنی از زیادی شهوت و اگه نداشته باشی میگی نگا کن شهوت نداره و مریضه اصلا و از این حرفا و همین که اگه با یه فیلم مورد دار با عکس زشت شهوتش گل کنه همین گناهی مرتکب میشه و میگن چقدر ضعیفه که با یه عکس اینطوری شد اگر هم نکنه میگه مثل سابق نیستم و از طبیعتش افتادم  خلاصه داشتم به این چیزا فکر می کردم و اینکه شهوت فتنه است و  پیش خودم همینطوری داشتم توی 10 20 ثانیه فکر می کردم تموم شد  بعدش اومدم یه کتابی باز کردم تا بخونمش چیز عجیبی دیدم همون اول کار و اولین مطلب درسش  و مشتاق شدم بیشتر این کتاب رو ورق بزنم حالا  و اونم اینکه نوشته بود توش که:

 

 

"هر عمل خیرى ، حدى از آن مطلوب است که اگر از آن حد گذشت ، ضدش حاصل مى شود، یعنى اگر انسان پایین تر از حد مطلوب انجام داد قاصر و یا مقصر است ، و اگر بالاتر از حد مطلوب بود، به صعوبت مبتلا مى شود، تا این که به حدى مى رسد که غیر ممکن و غیر مقدور بشر مى گردد. مانند نماز که بدن انسان طاقت زیاد نماز خواندن را ندارد، و یا مزاحم خیراتى است که به سبب نماز از انسان فوت مى شوند، به گونه اى که دیگر انسان نمى تواند آن ها را مثل گذشته انجام دهد . سایر خیرات و طاعات نیز این گونه است ، به جز ذکر الله چنان که در روایت دارد که حدى براى آن نیست"

 

خوب برام جالب بود شانسکی چه چیز خوبی رو یافتم و فکرم هم پلید نبوده ان شاالله چون به خوب چیزی رسیدم و ممکنه یه منشاتی داشته باشه اگه شانس فقط تو کار نبود اما جالب تر این شد که این جمله رو شنیدم که ذکر خدا حدی برایش وجود ندارد انگار هرچی خدایی میشه ماندگاره در ادامه در همین کتاب:

 

" در آن روایت از امام صادق علیه السلام - آمده است :

من اءشد ما فرض الله على خلقه ، ذکر الله کثیرا . ثم قال : لا اءعنى سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر و ان کان منه ، و لکن ذکر الله عند ما اءحل و حرم .(3)
از سخت ترین چیزهایى که خداوند بر خلق واجب نموده ، ذکر بسیار خداوند است . سپس فرمود: مقصودم سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست ، هر چند این ها نیز از یاد خداست ؛ بلکه منظورم یاد خدا هنگام حلال و حرام او است .
یعنى ذکر قلبى محض . آیا واقعا سبحان الله است و اءشد تذکیرا؛ (بیشتر انسان را به ى اد خدا مى آورد) است ، و یا این گفتار حضرت یوسف - علیه السلام - که :
معاذ الله انه ، ربى اءحسن مثواى انه ، لا یفلح الظلمون (4)
پناه بر خدا!او پروردگار من است ، و جایگاهم را نیکو قرار داده است ، و ستمکاران هرگز رستگار نمى شوند.
بسم الله بفرمایید، کار گذشته بود که قرآن مى فرماید:
و هم بها لولآ اءن رءا برهن ربه (5)
حضرت یوسف - علیه السلام - نیز آهنگ او را مى کرد، اگر برهان و نشانه ى روشن پروردگارش را نمى دید.
آیا همه اش به اختیار او بود، یا خدا حفظ کرد؟ چه کار کرد؟ آیا کارى کرد جز این که برهان رب را دید. البته قطعا هزارها کار پیش از آن انجام داده بود تا اسباب برهان رب را در اوقات خلوت تحصیل کرده بود، که در آن موقعیت حساس برهان رب را دید."

 

 

البته باز برام درست جا نیافتاد که چه طوری ذکر خدا حدی براش نیست و حالی میده که خسته کننده نباشه چون درست و حسابی خودم تجربه اشو نداشته ام اما جالبه اینو یافتم توی متن کتاب که یاد خدا در هنگام حلال و حرام او یاد خدا در هنگام حلال و حرام او یعنی یاد خدا وقتی میخوای حلال خدا رو انجام بدی بکنی وقتی هم میخوای توی دام گناه بیافتی باز یاد خدا رو داشته باشی تا گناهی نکنی یعنی اصلا در همه حال یاد خدا باشی نه همش در ذکر و راز و نیاز نه همش مثل من که رفتی مسجد تو نماز جماعت تازه بگی کو خدا خدایا چرا بهم محبت نمیکنی چرا یه حال خوشی نداری در حالیکه الان که یاد خدا نیستیم فراموشش کردیم میخوایم مثل بچه کوچیکا هر وقت خواستیم متصل باشیم هر وقتم نخواستیم گناه و توبه و فراموشی و از این حرفا نمیشه کار کرد اینطوری خودش شرکه این نیست؟ (اینم یه نکته ی دیگه)

یه نکته دیگه میگه هزاران کار دیگرو کرده بود حضرت یوسف (ع) که گناه نکرد تو اون لحظه یعنی یاد خدا همراهش بود خدا هم یادش کرده بوده اینم از این خلاصه این کتابه نمیدونم اسمش چیه معرفی کنم اگه همین متن زو سرچ کنی میتونی پیداش کنی اسمشو شاید بعدا خودم سرچ کردم اگه بیکاری زد به سرم اما در مورد دوباره آیت الله بهجت هستش و بعد و قبل و حین درس دادن این چیزا رو گفته ایشان حالا اسمشو نمیدونم چیه بگردی پیدا میشه!

زیبایی درون(دینی روایی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۲ ق.ظ | علی | ۰ نظر

زمان کودکیم خیلی به زیبایی چهره فکر می کردم دقیقا مثل زنا و اون موقع که زیبایی صورتم برعکس حالا از زیبایی درونم زیباتر نبود (حالا هم زیباتر نیست صورتما  شدم الحمدالله اما درونم خیلی زشت شده برعکس) خلاصه سوال برام پیش میومد نمی دونم کار شیاطین بود کی بود که پیامبر(ص) حضرت یوسف (ع) و دیگر رسل و ائمه کدومش نمایان تر بود صورت یا درون کدومش زیباتر بود میرفتم و میومدم اول میگفتم درون بعد میگفتم مثل همه دوتاش و خلاصه درست نمی دونستم و توی فکر زیبایی ها بودم خلاصه تا اینکه امروز همون کتاب جدیده بود که اسمشو پیدا نمودم به نام در محضر آیت الله بهجت(ره) فکر کنم میشه از توی اینترنت پیداش کرد مثلا سایت شیعه ها.کام  خلاصه داشتم مطلبی رو میخوندم یاد قدیمام کردم باز و جالب بود برام این ها:

 

جماله فى نفسه اءعلى من جماله فى بدنه ، و جماله النفسانى اءعظم من جماله الجسمانى ، و کل نبى اءو وصى نبى جماله الروحانى اءعظم من جمال یوسفالجسمانى .
جمال درونى و باطنى او از زیبایى بدنى و جسمانى اش برتر و بزرگتر بود . روشن است که این اختصاص به حضرت یوسف - علیه السلام - ندارد، بلکه جمال روحانى تمام پیامبران و اوصیا و جانشینان آن ها از زیبایى جسمانى حضرت یوسف - علیه السلام - برتر و بیشتر است .

اءعطى یوسف شطر الحسن ، و النصف الآخر لباقى الناس ... 
به حضرت یوسف - علیه السلام - بخشى [ نیمى ] از زیبایى عطا شده بود، و نصف دیگر به دیگران ...

 

همچنین یه چیز دیگه ای هم آورده که به این نحوه اش فکر نکرده بودم در موردش که حضرت علی (ع) می فرمایند:

لو کشف الغطاء، ما ازددت یقینا (66)
اگر پرده کنار رود، بر یقین من افزوده نمى شود.

 

چه فرموده ی زیبایی جای دیگه هم شندیده بودم که فرمودند که اگه خدا رو با چشم می دیدم یقینم افزوده نمی شد. خلاصه اینکه برعکس بعضی آدما که ایمانشون ضعیفه از جمله خودم هم که میگن حالا قیامت برپا بشه بساط بهشت و جهنم به پا شه تا ببینیم خدا کی هست اصلا در صورتیکه الان باید یقین داشته باشیم و به اون صورت هم اگه توی این دنیا خدا رو نبینیم معلوم نیست موفق بشیم با همون دل خدا رو اونجا هم ببینیم و با یه بهشت پایین تر مشغول نباشیم خلاصه!

پس از خدا بخوایم آنچه شدنی است

درد(دینی شخصی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

باید یه کم معرفتم رو ببرم بالاتر یعنی یک روش خوب بلدوم برای اینکار خوب باید دست به کارشویم و دست روی دست نندازم بیشتر از این خوب چه روشی؟ این که صحیفه ی سجادیه رو باز کنیم دعایی رو انتخاب یک جمله ش رو حفظ و تکرار نماییم چه حال چه در حال نماز و حالا که میخواهم این کار رو کنم من یه جمله رو از قبل در نظر داشتم و جمله ای آسان هم در نظر گرفتم:

<<<یا من عفوه اکثر من نقمته>>>> 

و اینکه همینطوری که 20،10 هنوز تکرار نکردم و چند باری تکرار کردم گفتم خوب درسته جمله ی آسونیه(اینو البته نگفتما حالا میگم) ولی یه کم به معنی اش توجهی کنم یعنی کردم و گفتم بله عفو خدا بیشتر از انتقامشه خوب نمیخوام تفسیر کنم یا جلو برم و یا عرفانی به مطلب بنگرم چون نمی دونم اما حالا دیگه. عفو ما هم بیشتر از انتقاممونه یا نه معلوم نیست کسایی که مستحق حتی به سوختن هستند هم بسوزند البته به این تفکر یعنی فکر نکردم گفتم اگه یکی عزیزمون رو بکشه حالا نه خودمون روها خودمون یه کسی هستیم خلاصه اگه عزیزمون کشته بشود عفو میکنیم یا نمیگذریم چه فکر بدی کردما چی کار داری بابا خلاصه ش اینکه عفو خدا بیشتره دیگه همین و خوبه ما هم بگذریم و خدایی باشیم اصلا و امام معصوم که به قولا اگه لباسی ازش باقی مونده باشه ما رنج سفر تحمل میکنیم تا بریم از نزدیک همون لباس رو هم اگه شده از نزدیک ببینیم حالا یه جمله ی الکی که نبوده این جای تفکر داره همش و ببینیم چه طوری خدا رو میخونه.

یه چند روزی به همین منوال میخونم این دعا رو و تکرار میکنم بعد عوضش میکنم و بعد یه جمله ی آسون دیگه برا بعد تا ببینم معرفتمون بالاتر میاد بله میشه.