یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

mdb

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر

در ادامه ی بحث قبل گفتیم پسرها رو بزارند دم مغازه ها مخصوصا سوپری ها مردها هم برند کارکنندها یا هم بشینند همون گوجه رو پوست بگیرن براشون چه فرقی میکنه!!!

خلاصه پسرای کوچیک تر و دخترها  بیان تو خیابونا بازی کنن یا باهم یا نه کاری بهم ندارند اصن این کوچیکا بزرگ که شدن باید مردها آموزش بدن خرابکاری نکنن و زن ها مخصوصا پیرترها الان ببین سیستم یه چی دیگست ها خلاصه یه زن دیوانه شده نمیدونه حکومت نظامی هست زده توی خیابون اومده بیرون دست خودشم نیست پسر پلیس و دختر پلیس که کوچک اند میان دستشو میگیرن اگه سگ ولگرد هم نبود و کم داشتیم یه گشتی میزنیم بر میگردیم زنه رعنا است خودش گرچه ازدواجم نکرده باشه اصن دختره خوبه؟؟؟ بعد میان این دختر و پسر پولیس که توی کم داشتن سگ ولگرد یا مورد قبول نبودن این سگ ها رشد کرده میگه زن برای چی اومدی بیرون اون یکی رن میگه با اجازه ی شوهرم بیا تماس بگیر با موبایلم بپرس حالا سیستم اوایلشه یا پسره گول میخوره یا واقعیته بالاخره از اول که نمیشه پسر به اوج کلک بازار سوار باشه تا بیاد فرش فروش بشه باباش که میدونه باید بره از این شغل بیرون بده دست بچه پسر حالا پسره هم نمیخواد یه مشکل دیگه است و سوپری هم باید بخواد ولی حالا نگاه 4 5 بار گول که خورد یاد میگیره خودش بدتر از باباشم حرفه ای میشه شما فرصت نمیدین این سرش به سنگ بخوره و گول مردم بعد راش نمیدین این پسر بیاد سر کار؟ زن و دخترو نمگیم ها ممکنه اونا از نظر جنسیتی نباید و نمیخوام اصن کی منشی میخواد پسره منشی بشه بگه بله عزیزم امری دارید پشت تلفن بگه ها بلکه اسیرش کردن دختری که باید الان خودسازی کنه با دوست پسرش اومده اسیر دکتر شده شده منشی خوب دکتره هم میخواتش مشروعا و گرفتاری های دیگه خودشم میخواد کی بهتر از این با این همه پول؟

همینا رو داشتیم زمزمه میکردیم دیگه که بردنمون اونجا یعنی لیاقتشو حالا هرچیشو پیدا کردیم که اون خدا بیامرز دست و پامونو بست تو خانمون بردمون اگه پلیس بود که باید حرفشو گوش میدادم وگرنه میزد شوخی نداره با کسی ولی یه خورده هم ناز کردیم وقتمون طلا بود داشتیم تو خانه حرف میزدیم که بله آقایه اومده ماست محلی گرفته زن ها فهمیدن بین خودشون از محبت پر شده خودشون میان اصن تنهایی میخرند میبینن زن های دیگه ی هم فهمیدن عجب ماستی چه میدونم شیر محلی خوبیه بعد بحران درست میشه مرده هم خودش مغازه رو دست یه پسر نمیده زنه هم میگه این اگه شیر محلی شه خودش عجب مردی باید باشه شوهرشم عصبانی نمیدونه چه کنه اعصاب مام خراب حالا بشینیم تو خونه چادر سر کنیم سهمیه بدن یانه .همینارو داشتم میگفتم دیگه......دنبال چی میگردی..

 

daa

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر


حالا ببین ما از اولش نظریات مختلفی دادیم ولی باز نه افراط نه تفریط اولش اومدیم گفتیم خوب بابا زن ها شیطنت میکردن به مراجع می نوشتن میشه برای خدا تو خانه هم چادر بر کنیم حالا نه سیاست الان میگه برای خدا اگه شده همین کارو بکنید بر اساس سیستم ما خوش اندام هم میشین نه به جز نماز احمدی نژاد خودش اینو میده و خوش هیکل تر و قوی تر از خود شوهرشم میشه حالا نه برای کتک زدن صرفا خوب دید مردها خرابه دیگه بعد گفتیم غیرت خدا زیاد بود در مورد موجودی به نام زن وگرنه کو 124 هزار پیغمبر؟ خلاصه نمیخواستم اینا رو بگم قاط زدم ما تو خونمون این چیزا رو هروور کردیم دیدیم مثل خونه ی خانوادگیم اصلا تاثیر نداره بعد گفتیم خوب زن ها باشه بیرون بیان از تو خونه و مانتو هم باشه برای خدا ولی مرد ها بمونن تو خانه این گرجه هایی بود که پوستش سفت بود و نرم نبود که زن ها یاد یه چی دیگه می افتادن فحش میدادن به میوه .خوب شیمیایی بود دیگه خلاصه زن ها برن سر ساختمان کار کنند و زن ها نبینن اینم نشد. بعد گفتیم از سگ های ولگرد استفاده کنیم که هرکدومش که صاحب نداشته باشه صاحبش صاحب الامر اون زنی که به قصد بد اومده بیرون رو میگیره خودش بعد دیدیم صد در صد آقایون مخالف سگ اند جه برسه ولگر خوب منم از این سگ های ولگرد که فرشته اند میترسم و زرم یا زعله همون خلاصه میره خلاصه سگم نشد بعد گفتیم تلفیقی از همش با اجازه ی شوهرش بره بیرون زن سگ هم باشه خودش میدونه اگه یه تیکه نون خشک زنه بهش بده یه سطل ماستی دستش بده باندازه گردنش میره در مغازه میخره میاد دیگه به اینشم لازم نیست دیدیم گربه بهتره سگ بیکاره صاحبم نداره همین چیا داشتیم میگفتیم فرستادنمون تیمارمون کنند اعتصاب شد برگشتیم ها ها ها ها

sxsa

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۱ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ببین سیستم درست نمیچینین مجبور میشیم لو بدیم کارهامونو واضح ببین ما دنبال یک آدم درستکار حالا دلمونم نمیسوزه دعاش مهمه ما دنبال یه آدم عقده ای ناپاک وگرنه معتاد چش به سالم؟ حالا شما در نظر بگیر هر چی بدبختره بیشتر میگه حسین(ع) ولی نه هر کی خوشبختره بایستی باشه همین شیخ جعفر یاد حضرت اباالفضل(ع) و وفاش که میکرد میگن به پهنای صورت اشک میریخت حالا ما میگیم.ولی یارو میگه چه گناهی کردن که اینطوری شدن نه دل من از سنگه که اینطوری نمیشه.حساب کار ما هم بکنید اقدر آدم حساب نکنید مقام اولیا و انبیا و ائمه رو هم پایین نیاریم راستش در راستای کفر گویی؟

میگه دور امام حسین(ع) جمع شدن حالا بگم یا نه؟ دیوانه شدند شهدا مام بشیم همینطوره ولی ایشون دیوانه پرورن خودشون جمع شدن تنهاش نمیزارن اینطوری میشه دیگه وقتش تنهاش گذاشتین بزارین دمی بیاساییم...میخواد برای خدا ایشون سرش رو تکون بده بگه دیوانه اتم ای رب نمیزارین یکی داره جارو میکنه یکی فقط نگاه یکی فکر بد بد هر کی یه طوری جمعه مام میگیم امام حسین مهان پدیره خودت عاقل باش نیا حالا فکر کنم درست شد ولی یه نا امید یه احساس گنهکار کارش واجبه برو اونور وقت امام رو نگیر تا امام نگاش کنه اشکش جاری بشه بخشیده بشه شما نمیزارید حتی شفاعت کند حالا  چه برزخی چه دنیوی آخرتی که معلومه همه جات.

faadw

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر


والا اقد به من گیر ندین من دیگه اون علی قبلی نیستم فضا فضای دیگست صلاح ببینیم ببینیم هوا تاریکه شاید تا سر خط مقدم جنگ هم بیام گرچه نمیدونم حالا جنگ سر چی هست اصن گیج و واج می نویسم چند سال ذیگه هم به چسخولیم میخندم که چروتی بوده چرا چون عقب نشستیم مثل عقب مونده ها و جامون گذاشتند و رفتند مخصوصا اگه زن بگیرم که توی چه هچلی گیر خواهم افتید به دست شما خلاصه سیاسته باید به پیش بره یه موقع چه رفاقتی بود که الغدیر نوشته شد حالا کاغذاشو بچه میگرن میکنن توی بینی چون ارزش نداره جنگ نیست سیاست عوض شده برای ما هم همینطور حالا میگه به قول استاد که آیا حسین می دونست کشته میشه بله خوب می دونست حالا چی میگی به تو چه توی ظاهرات گیریم دیه خلاصه امام نماز میخونه روزه میگیره باید مام بگیریم هم ولی حرام بر ما شرعا که مثل امام رضا زهر رو بنوشیم بخوریم همین.حالا امام زمان هم بیاد تکنولوژی ثانیه ای چه بلایی میخواد سرمون بیاره خدا میدونه چه فیلمی ساخته میشه بازی چی میشه تئاتر چی میشه موسیقی همش که نمیشه میشه؟ خوب یه موقغی سیاست و جنگ دشمن تو این بود بود حالا که دیگه نه اگه اومد میشینیم به خودمون میخندیم یا سکته میکنیم که اینو من گفته بودم نه کار یکی دیگه بود بابا نشونم ندین چی شده ها...جنگه جنگ ناموسی...همون ناموس پرستی.

dsf2

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

والا من از مرگ نمیترسم یعنی بیش از اینکه از بعدش بترسم هو زاد و توشه چون از این چیزاش خبر ندارم از بعد مرگ توی این دنیا میترسم که یکی جنازمو بخواد بالای سر بگیره یکی قلبمو دربیاره یکی بسوزونه یکی چه میدونم بخواد بشوره لا اله الا الله همین که یه بمب بزارن جزغاله بشیم راضی هستیم به رضای خدا چرا راه بمب گزارارو سد میشه!

dfdsf

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر

اقدر به من گیر ندیدن والا همش تقصیر من نیست یکمی هم به خودتون گیر بدین ببینید مثل من سید سفیانی نشین یه وختی بگدریم:

حالا نگا نمیگیم حامعه نه مردم هر دوره ی زمونی خر بودند گاو بودند و تمام اقشار خیوانات بلکه بدتر حالا چرا خیوان آخه آدم از گاو نمیترسه که شاخ داره"؟ نه همین خودت...

بعدشم یه روز اونموقع ما حسینی بودیم حالا امام خسنی هستیم کسی که بخواد امام خسنی باشه مثل زنا خوشکل بشه کم نیست ما تو این مورد الان ضعف داریم البته قبلا داشتیم ولی چادر سر میکردن برای مرد خودشون شوهرشون داشتن قبلانم شناسایی خونه به خونه نبود که شد اینطری امنیتی به بهانه ای...مرد زیبا هم خدا نگرش میداره در بیاد. ولی ما میگیم امام خسین و امام خسن هم مسابقه میذاشتن ولی اختلاف نبود سر هیبت و سر زیبایی.اینا بین مردم همش سیاسی میشه الان مردم ما زشتی رو پسندیدند و ما هم این شد که میبینی پرواز نمیکنیم با هم بالا بریم زیبایی مرتیکه؟ میخورندت.و آخر اینکه کم پیدا میشه یکی زیبا باشه با هیبت هم باشه مرد رو میگما چه کنیم حالا ما که قراره دنبال ظاهرات دین باشیم و امامان هم داخلش چه باید کرد والا تنهایی نمیشه خودنماییی نمیشه بدبینی نمیشه ها.همه با هم به پیش جلو میزنیم شایدتم زیباییم بد میبینیم؟ نمیدونم ولی جذاب نیستیم پیامبر از یوسف (ع) جدابتر بود خوب اینام هست حالا مرد بشیم که دورمون جمع بشن و میکروفن و از این خروف؟ بابا بسه دیگه

 

dwf

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

 
داشتوم به خودم میگفتم البته سیستوم خرابه که باید قیامتی بعد از برزخ بایفته به کار اینو همه هم میدونن حالا برزخم باشه سیستمش ملکوتیه و اینا بله هست ولی خوب. یعنی حالا که اقدر ملکوت رو دوست دارید با اومدن حضرت باید بیترتر بشه اگه چنین عالمی اصن هست هست دیگه.داشتوم بدین فکر میکردم که امام خسین (ع) خواست یه کاری بکنه یعنی همه رو همه ی آبرو ها نمی دونم خونش ریخته بشه به آبروی خدا دورش جمع شدن حالا به هر دلیلی وگرنه چه کار به شیخ نشین ایرانی داشت حتی نامه م براش ننوشت و اونجا تو مدینه هم که چه وضعی شاید خوب بدتر از کوفه یم بود حالا بگدریم داشتم میگفتم یک آهویی خواستندش بکندش حالا کازی هم ندارم اومد پیش امام ولی حساب کن چه شعوری دارند این حیوانات که جمع نشدند مثل حضرت سلیمان دور امامان اینو داشته باش حالا ما چه این دنیا چه برزخ چه میکنی اصن تو خوشت میاد اسم ننه ات رو همه ببرند خوب نه حضرت خیلی پاک و معصومه خوب دیگه بدتر دیوانه حودت دیونه ای بعد میگی مجنون حسینم.غیرتم لوتیگری قدیم من باید همه ی اینا رو دوباره تکرار کنم؟؟؟حالا عیبم نداره نامشو ببری و توسل قلبی داشته باشی شاید بدتر از آهو باشی ولی روضه ی مشکوف؟مکشوف؟همون والا خجالتم خوب چیزی یه.

trf

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر


داشتم به خودم این فکر را میکردم که آیا پیامبری (ع) ازش خواسته اند که مثلا حیوانی را انسان کند یا خیر؟ بعد دیدم چقدر آدم که خود حیوانند و این معجزه هیچ گاه شاید تا به حال رخ نداده که حیوانی هم به بهشت راه پیدا کند و از انسان جلو تر بزند بل هم اضل.جز میگویند چند سگ که راه پیدا می کنند ولی همه شان را نه مثلا سگ اصحاب کهف.حالا گیرم اومد میخواد چه کنه مثلا پر دربیارد و تو آسمان ها راه برود تا ما بترسیم گیرم به بهشت برویم.

xgef

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۱ ب.ظ | علی | ۰ نظر

معذرتم نمیخواهما ولی شما سگ شناس هم نیستین اگه مام بگیم مثل علی (ع)  آدمیم جهل مرکب و از این حرفا بابا سگ خوب داریم کی اصن از سگ بی؟ من دوباره باید رشته ی سگ شناسی.بابا منم سگ ندارم کی از خودم بیتر شما هی طرف رو اسیرش میکنین بابا سگ باید ولگرد باشه سگی را تکه نانی.

یه کاری میکنین توی گوشتش سوزن خیاطی؟نه بابا اصن باید سگ چی بخوره علفم میخوره توی بیابونا چه کسی روزیشو میده خوب ارزشش بالاتر از ما که همینم میخوره گوشت خودت بهش میدی وگرنه بی میل هم باشه با یه تکه نون هم راضی میشه خودتون پدرشو در میارید بدبخت بیچاره زود صاحبیش میشید خوب دوست داره بره ولگرد باشه سگ ولگرد صاحبش امام زمانه حالا یکی دوست داره آهو باشه امام رضا ضامنش بشه یکی اسب بالاخره آدم نیست اینجوریا.

aaasq

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بابا استادی معلمی دبیری هرگویی میدونه خودش چه کنه با مثلا دانش آموز تبعیض قائل بشه هم میدونه داره جه میکنه هر حیوانی رو طرف یه روز سگه فرداش شده اسب من چه کارش کنم؟ میره تلوزیون نگاه میکنه میشه بره فرداش خوب بچه اس دیگه چه کنیم بدبخت دبیرش حالا تو دانشگاهها کمتر پیش میاد ولی معلم خصوصی رو چه طوری حلش کنیم که اومده اونور تر نشسته مگه بیکاره؟ اسیرش کردندا حالا کی میخواد حالا چی میخواد و ازا این حروف بدبخت بیچاره به انسانیتش برسه یا حیوانتشو درست کنه!!!

آقا شرمنده من به مومنات که چشمشون مثلا تره و ایمان دارند نه اصن عاشقن نمیتونم برسم وظیفه ی من نیست وظیفه ی صاحبم ابوالفضل و علی (ع) من شرمنده میشم گو میاد بالا یه طوری میشه خلاصه حل نمیشه تبعیضم قائل نیستم ولی خدا میگه الخبیثات للخبیثین دیگه سگ خبیث و مبیث حالیشه!!! صاحبشو میشناسه اسیرش نکنین آزمایش نکنین 24 ساعته خونشو خراب نکنید بد میبینیدتا حالا هر اشتباهی اصن گناهی از مو و این سرزده باشه که همنیشنی کوچه به خونه شده باشیم!به دنبال چه میگردی؟ به دنبال چه میگردی!به دنبال چه میگردی اینجا!اینم شد فرهنگ آپارتمان سواری.!!!صد رحمت به خانه ی قبلی...

jkh

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۲ ق.ظ | علی | ۰ نظر

هم الان رفته بوده ام در سایت سمتخدا.آی آر برای فضولی در مورد شیطان چیزی خوانده یوم که خوب نباشد خلاصه اینکه شما در نظر بگیر شیطون تو گوشت چیزی خوب اگه تقواداشتی میفهمی جه نوع خطوری شیطان هم آخه از بمب صوتی مو سواستفاده های فراگیر میکنه برای اذیت مو و جنبه های نفسانی که کاری نداریم خلاصه تقوا داشتی که داشتی ایمان بود که بود ولی اگه مثل مو بودی چه مو اگه صدای یه آدم بشنووم تو گوشوم شاید حدس بزنوم که شیطان داره وسوسه میکنه ولی نه مو ملکوتیوم بیشتر و اینجا ها چی نداره شیطون پیدا شه خلاصه میگوم بله خیره ان شاالله حالا پیروی میکنوم یا نه بحث جداست اون اوایل بعد از گریه و توبه و توسل به امام حسین و کسب حاله نور توی اول دبیرستان و ارتکاب به گناه دیگه بدبین شدم به آدم و خالق و دیگه لج کردوما و حرف گوش ندادوم تا اینکه مجبور به توبه ی بعد از گناه بعدی شوم یا مجبور به حرف زدنی بشوم که اصن دست خودم نبوده باشه و چه شد؟ کلی از حرفای شما رو پس زدم به عنوان اینکه مو با شمایا کاری نداروم والبته سیستم قوی است اما بدبین بودوم به شیطان و از این خطورات نا سلامتی مزه ی محبت چشیده بودم یعنی و دیگه نشد برسیم به اون حال اولیه زدیم تو جاده خاکی و حراب کردن افکار عمومی مردم و از این کارا و اینکاره شدیم و رسید اینجا پس تا میتونید توبه کنید اگه گناه کردی نوجوان جوان گوش بده توبه نکردی شاید دیگه نتونستی مثل اولش شاید دیگه بدنت نلرزه اشک نیاد و به همون نقطه نرسی دیگر شاید اصن راهت عوض شد دیگر گناه شد عیب نداره راه هست برگرد شیطون وسوسه کرد قوت زیاده خوب بعد فرشته ها  یا شایدتم جنونی که شاهد تا آخر گناهتن متاسفانه ی بدش اینجاشو میگم مهمه که شاهد بودن دیگه و گناتو دیدن و میخواهند شهادت میدن و پارتی دارن و شناختند که چه نوع آدمی ای و قوی هستند و تو کوچک و نورسیده در مقابل آن ها و خداوند همچنین و خدا مهربونتره و ازاین حرفا میرسه بدینجا!!!و حالا هنوز شناسایی نشده یه طرف کیه بچه هه که میخواد بیاد و اولشه و خدا اگه ببخشه دیگه در نظر نمیگریه  گناه رو ولی اینا دیدنو ثبتش کردند رمال ها ، رماول بازی بازی با خدا هم ه؟(کلا سیستم خرابه اون وقتش حالا در مورد من به رحمتش...دیگه چه فرقی میکنه الان بروم اصلا..)وبه دنبال یکی میگردن نشونشم دادندو بعضیا و ترجیحا قراین میگه باید پاک باشه طرفه یو... باشه و یکی مخصوص کیه هو جلب اعتمادشون از دست رفتیده بودیه هو خراب شده بودیه و باید شروع میکردمیه چون دوروبرم شلوق بودیه هو از این حرفا ....مویوم کلاس اول و موقع شرم و گیر دادن با گناهان... (شرایط رو درنظر داشته باش چگوونگی بوده برام)...اگه اوایل باشه اینکاره نشده باشی و گناه آلوده میان میگن توبه کن گریه کن گریت میاندازن اونجا یه وقت نیای مثل من بگی خودم میخوام با پای خودم برسم به خدا گریه تو بکن بزار خلاص بشی کاروو تمام کن دلت برای خودت بسوزه کار خودتو بساز خودتو اصلاح کن از خودت شروع کن توبه اگه افتاد عقب کارت لنگه و سختر از همه توبه نصوح یعنی سختر از انجام گناهت بله هر گناهی از جمله شهوات الله...

حالا داره ماه رمضون میرسه وقت برای اصلاح شدن و همه کارت هس تازه مو یک نور کمی از امام حسین(ع) در خواست نمودم و توسل کردم دادند اینطوری شد که نتوستم همیرو هم تحمل کنم و خوشم بوده یوم حالا این این و نمیدونم اشتباها خواستم کار کی بود اصلا؟؟ کی میخواست اینطوری بشه خدا میدونه کی توی دلم بود اون زمان و چه شد و کجا اومدیم اصن...تو نخواه....بهترشو بخواه بعدم اینطوری توجیه کرده بودم که دیگه گناه میکن یا امام حسین(ع) محبتو به هر دلیلی که خواسته بودم و اون نور کم رو دادند و خوش شدم ولی بعدا اینجور توجیه کردم که میخوام برای تو یا حسین(ع) بنالم؟گریه کنم و شد نمیدونم اشتباه بوده یه است یا خیر.. رسیدیم به کجا؟ به پوچی حالا دیگه همون اشک رو هم ندارم و سنگ دل و کار به جایی رسیده که عالم و آدم به جای خنده!...

حالا موضوع شیاطین بوده ببین چی شد کجا رفتیم...مو خودوم در ضمن بگویوم که از همین شیطان هم شروع کردم روشون کارهایی کردند و قرار داد و از حروف با وبلاگدهی ها و تبادل لینک...مو خودم میخواستوم اینه بگویوم که در حال حاظر که ایمان و تقوایی نمانده است برایوم اگه صدایی بشنوم و ندونم کیه؟ کیه؟ شده کمتر شک کنم بلکه عمل میکنم بش و مانند قبل نیستوم چون بعد یه مدتی که اون وضع بی محلاتی رو داشتم و دوستام به قلت رسانیده شدند و کم گشتند چه شد؟ مو تنهای تنهای منفور الی الله شده یوم و حالا عوض گردیدوم و اعتماد می کنم چون راهشو طی کردم و بنی بشر فهمید که مو چیزی در آستین داروم که کس دیگه ی نداره جلب اعتماد عمومی مردم عالم مهمه بالاخره و دیگه حالا یعنی مثلا کوتاه اومدیم و آمده ی پذیرش گول و حیله شما ها الی الله هستیم منتظرتیم خلاصه یه چی میگم به هیشکی نگو خیلی دوست دارم همین دیگه؟ الان ضعیف شده یوم یکی یه فش بده انتظار نداشته باشیم حالا فش نه یه حرکت ناخوشایند بکنه بدم میاد ازش میگم با مویم ه؟ و شدم مثل شما شمام مثل مو نشی یه وقت اینا همش حاله که آدم میرسه بش و دست خودش نیست که چه شود و زیاد کفر نگم اینکه باید آدم شد..بز بز ..

9iuy

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر

حالا یه چی میگم یه دوستی دارم به یه جمله ی خودش میخنده میشناسمش نمی دونم کیه یا برعکس حالا جملشو میگم نبایتم انقدر صادق باشم روال کاره...

جمله ش یادوم رفت ولش کن تا چه شود...

خلاصه آقا شما نگاه بکن چه میکنیم ما با خودمان میخوایم همه حکومت باند بازی تفرقه دگرگونی ثابت نیست اینور اونور هرکی یه چی پیدا کرده داره کار میکنه روش سوار باشه روی سرش چپاول کنه اموال قیمتی و غارتی است در کارش. بابا ول کن بابا بینیم بابا...و تمرکز نیست بله ایراد از منه باز...

حالا بهتر میگم چون تابلو هس میگم شما رهبر فقید امت اسلامی را نظر داشته باش همین دیگه ببین مردم حاکم پذیر یا طلب چه میکنند روانشناسه میگه ما میخوایم برسیم یا رسیدم به حالش بابا هیچکه حال ایشان را درک نمیکنه جز ولی امر مسلمین چرا میخواین درکش کنید درست درکش کن احترام رو نگه دار بگو انتقاد پذیر باش چرا میخوای بگی من میتونم به ایشان برسم نمیرسی دیگه بابا حال ایشان مناسب حال ما ما نمی فهیم چرا به خودت میگیری پس چرا میخوای حکومت عدل برقرار کنی نیتتم خیر باشه نکن اینکارو خود من یه احوالاتی داشتم حالا ندارم خودمم خودمو درک نمی کنم پس چه برسه امام زمان رو...حالا امام زمان (عج) می گویند هر روز و شب بر امام حسین(ع) و ائمه اشک می نهانه آیا ایشان درک میکننش به قول دادش...نه خود ما رو میگویم نه بالاتر ما...

njk

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

هر چیزی یک اسم رمزی بری خودشان دارند و ما هم بی خبر باشیم و یا نیست مثلا شما من میگم جگر یاد چه چیزی می افتید خوب کوچیک بودم بگذریم از یه نوع غذایی که توجه نداشتم بدین یاد این یارو کی بود؟ حضرت حمزه سلام الله علیها که جگرشو هند جگر خوار بلعید لعنه الله علیهم خوب ببینید جلو افکار پلید رو هم نه میشه گرفت الانم به یه چی دیگه فکر می کنم هر چیزی رمز پس باید قرآن رو حفظ؟ تا حدودی رمز گذاری میکنه دیگه اینم که یه کاریش وگرنه توی این دور زمونه و کلا دنیا چه میشود کرد با این همه دود و اغیار...شیطان وجود داره بابا دوستمون میشه میاد نزدیک پیشت میشینه از درب رفاقت نه که دشمنی کنه که چرا سحر و جادو تا قرار داد نبستیم با هم میریم گولش میزنیم البته من خبر دارم که فرشته ها هم نباشه ارواحی هستند که به جای شیاطین روح صید می کنند و کار میکنن و آموزشت میدن اگه شیطون نتونست بیاد اونا هستن آزمایش می کنیم 123 بیبین...

gggf

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خوبه که یه کمی بیشتر از این بر روی تجسم در افکار کار نماییم خوب استاد لازمه و هم نمیشه اینطوری وارد شد ولی اگه پیگیر باشیم خودمون هم میتونیم یک کارای بری خودمان بکنیم خوب شما چطور؟ شما در خلوت اصن چیزایی رو تجسم می کنید یا نه خوبه هر که متناسب خودش بعضی ها خوب بعضی هم زشت ولی مو که نه جدیدا شیطان بت پرستی میکنه روی فکرم ولی منم زود خارج میکنم (ویشششش) اینطری خوب من کسی نیستم که بخوام در این زمنیه (تجسم) صاحب نظری کنم یا استادی داشته باشم چون یه رفتم به یکی که عقلش میرسید همینو گفتم رمال بود حالا که اینجا رسیدیم اولش پیش یکی دیگه شون بردنم برای اولین بار گفت 10 تا جن زن داری و ازاین حرفا بعد پیش همین رفتم گفت بهم شیاد بوده و دعایی وردی چیزی هم خواستم داد نمیدونم چش کردم بعد بهش گفتم حس میکنم دوستام تجسماتی دارند و انگار کارتون می بینند توی فکرشون و از این حرفا گفت اونا آموزششو دیدند خوب منم آموزشو ندیدم حالا که اینطوری شد بگم که من با این چیزا اصن یه زمانی جنگ که نه از خودم دور میکردم آخه معلوم نیست چقدر حقیقته تجسم یه بار بارم برای روانم فرستادنم جایی همونجا که گفتم یه بارش بعد یکی بود با ذهنش دوستش رو صدا می کرد خلاصه معلوم نیست خودمم راستش همینطوری دوستانی دارم اصن یکی رو میشناسم و فکر میکنم فکرمو داره هم زمان میفهمه پس چقدر خلم که چیز بدی رو تصور یا فکر کنم البته ترسی نیست ولی خلاصه کوچیک که بودم برای فوتبال بازی حالا بزار اینو هم بگم که اگه خودم بخوام چیزی رو تصور کنم چی میشه؟ دعوا میشه یعنی؟ نمی دونم والا اسیریم دیگه به شیطون هم کار دارم اما چه بگم اگه خوب باشی تصورات خوب هم میکنی البته تصاویر زشت اومده نمی دونم والا خلاصه اینکه چی چی داشتم میگفتم با خودم آره فوتبال بازی خوب قبلش میشنستم یعنی مینشستم فکر میکردم که فلان تکنیک رو داشته باشم خوب عالم فرشته ها و ارواح و جن هم تکنیک هایی دارند برای گفتار که تجسمی هم هست مثلا این..

vsss

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۰۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر

ثُمَّ عَفَوْنَا عَنکُمِ مِّن بَعْدِ ذَلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

خوب داشتم بدین فکر می نمودوم که چرا خدا گفتهه لعلکم تشکرون میدونم جاش نیست اینجا این حرفا شاید ولی شایدم بودش ب دردش خورد خلاصه اینکه مو تفسیر دسترسی نداروم توی این خونمون نیست رفته یه جای دیگه سرچ هم نکرده یوم ببینم نکته چیست ولی شاید مثلا اینکه شایتا راه رو داره خدا نشون میده  که شکر کنید تا بخشیده شید وگرنه 100% درسته که برای شکر کردنشه که عفو خودش گفته ولی راهه وگرنه محتاج که نیست و دیگه بیش تر این فکر نمیکنم چیزی به ذهن نمیاد...تا شاید شما تشکر کنید یعنی چه؟؟ و وقتی شکر میکنیم نشانه ش اینه که بخشیده شدیم و یعنی بشارتی هست بر ما چون شاید منظوره ما عفوتون میکنیم و شما در مرحله ی بعد شاید شکر کنید!!!

یا آیات بعدش که لعلکم تهتدون

ثُمَّ بَعَثْنَاکُم مِّن بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

یا این آیه که بعد از مرگ میفهمیم شکر چی هست شاید و الان شاید نفهمیم بعد مرگم مگه شکر گفتن خدا ثواب دارد اصن... میبینی نمی فهمیم به چیا گیر میدیم؟ اینم یه نکته ی دیگش

qwt

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۰۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

یه چیزی میگم حالا خودستایی می کنم ولی میترسم مثل اون بحث سر تغییر و قر یاروه بچه مد نظر یکی از دوستام مو گریه ش بگیره آخه حاله دیگه یعنی زبان حال

ای خدا حالا که همه حقه ها و کلکام و لحون و دسیسه هایم جهت کسب معرفت و صدالبته محبت الهیت لو رفته و مورد شناسایی قرار گرفته چرا؟ چه میدونم خدا خودشون فکر میخوان برای شما نباشه؟؟؟و  فکر می کنن دارم ریاکارانه میخونم برایشون اینطوری فکر می کنند بله و به جاش مو رو  لعن میکنند در حالیکه خدا در قلوب مومنین است ولی اینان با نفس توهین میفرستند...حالا خوباشون که مسلطند اینطوریند ها بدا که انشالله درکار ما پیداشون نشه انشاالله تعالی پس با صدای بغض و این لحن با تو سخن می گویم و با تو سخن میگویم پس یا در دل می شکنم در خود و اگر شد اشک می ریزم تا کسی صدایم را نشنود!!!!!!!!!!!!!!!!

یا لبم هایم را می بندم و اسم رمز را همینگونه تکرار می کنم با خود بلند بلند به گونه ای که فقط صدایی باشد در پیش و کسی ظاهرا نفهمد در ناله چه میگویم برایت تا درها را بگشایی اسم رمز؟ یا حسین!!! اما خدایا چه کنم؟ این بار مگوی که بهانه رسیدن به این احوالات خدایی نکرده گناه باشد نه دنبال شر می گردن خوب شر می تراشند...بگم؟ بگم؟ در همه حال یا بترسم  از دیگران و نه صوتی نه قرآنی نه غمی و غصه یا تند حرکت کنم یا با فکر...

dte

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۹ ق.ظ | علی | ۰ نظر

بله طبق قرارداد می پردازیم به خارج شدن از خود البته طبق پستی غیر تخصصی اول صحبت مینماییمیه در مورد خودبینی و خودپرستی.

آهاااااااااااااااااای شاعرا که اوایل شعرهای پرمعنا و زیبا می سرودین آیا دچار خودبینی و خودپرستی نشدید؟ آیا شیطان افسار شما را نگرفت و به زمین زد یا نزد؟

آهااااااااااااااااااااااای نفس کش (ببخشید این که جاش این جا نبود) آهااااااای بازگیرا که خوب بازی می کردین آیا دچار خودبینی نشدید بعد از اینکه مشهور شدید آیا خودبینی شما را به زندگی خود وانداشت تا جز خود خدایی را بندگانی دیگری را نبینید آیا این خودبینی بود که شما را مشهور کرد؟نه نبود شما عاشق بودید که اینگونه به این کجا رسیدید.................

آهاااای خواننده ها آیا نقش شما ها مثل این ها تکراری شد به خاطر خودبینی یا خداوکیلی مردم چشم دیدن پیشرفت شما را نداشتند و شما را به سمت خود جذب نمودند.

آیا ما باید دنبال افراد جدیدی و چهره های نو باشیم یا به انتظار آدم شدن این ها آیا ما هم از پیشرفت اینان خوشحال می شویم یا چشم دیدنشان را نداریم به کوری چشمانمان ...............

در این صورت تا این ها اگر پس از اوج دچار خودبینی شدند و هنرشان فرونشست و تکراری شد تا این شد تا کجا؟ یعنی تا آدم نشوند مردم هم که چشمانشان به آن هاست تغییری نخواهند پذیرفت و از اونور چهره ی جدید هم اگر بود پشت سر این ها برای کمبود نقصانشان است!!!!!!!!!!!

afe

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

اولا اینکه مو هر وقتی که دیدوم که برای خودم یک آدمی شده ام یا دیگه باید ازم حساب ببرند و حرفمو گوش کنند گرفته تا.....خلاصه یک انسانی متفکرم حالا نمیگوم عارف نه خلاصه به یه جایی رسیده یوم و مغرور شدیم بالخره خداوند هدایتم نکرد و ولم کرد بیشتر اوقات یا خودم برم جلوتر و مو هم فقط جلوی پامو می دیدم خلاصه ول شدیم تا خودمون بریم خودمون هم رفتیم تا سرمون به سنگ خورد ان شاالله ولی میگن تواضع داشته باش تا الهام برات نازل شه.سرتو بانداز پایین ما یه کودک جاهلی حالا خودمو میگم مو بیش از این نیستوم درسه یه مدتی یک حرفایی میزدوم و به خاطر همینام بود که غرور مو رو کشت اما باید از این پله و نردبان که به جایی وصل نیست و جایی نمیرسی بیایوم پایین تر چون خطرناکه نردبان باید به دیواری چیزی وصل باشه نه که همینطوری به هوا و آسمان خلاصه اگه روزی خواستی مو رو خراب کنی مو رو یک آدم بزرگی بدون و بهم تلقین کن خوب؟؟

دویما مو امروز داشتوم به یک چیزای دیگری فکر می کردوم مهم نیست اما بلخره.

اینکه هر انسانی بالخره مردگراست یا زن گرایه. خوب بیشتر توضیح میدوم که یعنی چه منظوروم چیه ولی معلومه که زن ها بیشتر مردگرایند و مردها هم زن گرا این طبیعیه و برای همین ازدواج می کنیم.حالا تا بیشتر بازش نکردم بگم که منظورم اینه که هدفشون تو دل نه یه چی دگه میخواستوم بگوم که بالاخره توی دل گرایش به مرد داره یا زن طرف یعنی کیرو میبینه؟

خوب ممکنه بگی توسلات ما بیشتر به امامان مرده ولی نه اینطوری هم نیست همیشه خلاصه زنا اخلاق مردانه رو دوست دارند ولی مردها چی؟ برای کی کار میکنون آهان یادم اومد اون کلمه منظورم این بود که اسیر کی هستن آدما و دلشون به سمت یه مرد با مردانگی خاص خودشه یا یه زن؟ داشتم میگفتم زن ها اخلاق زنانگی دارند درسته ولی اخلاق مردان رو بیشتر دوست دارن حالا من نمیگویم که ادای مرد ها رو در میارن یا نه و از این حرفا نه کار به این کارا ندارم حس دوستی رو بیان میکنم ولی شما نگاه کنید اکثر مردها هم دید درونشون و اسارتشون به سمت زن هاست مخصوصا توی این دوره زمونه اصلا مردانگی انگار نیست هستا ولی وقتی مرده داره کاراش رو از دید یه زن میبینه و ریاکاره بالخره چه میشه کرد؟ البته مردا میرن به بهشت که با حوری زن ازدواج کنند درسته و بالعکس و بهشتم که حالام برپاست اساسش. ولی مردانگی چه میشه پس؟؟ دید مردانگی گم میشه.خوب این همه چرت و پلا گفتم که چی؟؟ هیچی به خودت بنگری ببینی اگه هنوز مثلا ازدواج نکردی و پسری حالا مردی و نگاهت بیشتر به یک مردی است و الگوت رفتار فلان مرده یا نه دیده شدن از طرف زن هاست یا اگه زنی فلان زن خوبه الگویت یا نه دیده شدن 24 ساعت توسط مردهاست حالا اگه ازدواج نکردی همینه مسئله حالا من نمیدونم 100% چیه مسئله که زن میگرند و عوض میشن یا نه بالخره و خوبه یا نه این هم هست و بالخره میرسند به هدف یا نه چی میشه یا نه ه ه

123d

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

اولا یادومه هم چند پست پیش حالا نمدونم چند تا اما گفتوم که گارد نگیرید و دنبال یک کلمه ای میگشتوم همین که موضع نگیرید در مقابل مو ، نه هم بی خیال باشید بلکه برام دعا کنید مو هم قرار نیست چیز موهمی (مهمی) هم بگوم نه هم فرشته ها صف کشیدن دم خونمون و فضا سنگین باشه و مو نا راحت نه هم داروم داد میزنوم وضعیت اگه بخوام بگوم زرده حالا نمیگویوم عادی (خوب که خوب) خلاصه مو داروم زندگی خودوم میکنوم و کاری هم داروم نه که نداروم به دوروبروم اما نه نگاه شک دار و دخالت جوی و فریاد کش شایدم پیش بیاد ولی حالا فعلا اینیم دیگه این از وضع مو باشه. خوب شما توجه داشته باش دعا که برا مو نمیکنن فرشته ها جمع بشن بعد یه تو سری خور نا امید گنهکاری رو بخوان هدایت که نه باندازن جلو در شرایطی که هیچکسی جرات نداره حرف بزنه مو بیام برای شما مثلا حرف بزنوم خوب حالا بگذریم ما دوتا با هم حرف می زنیم و تو به من سر میزنی خوب این وسط کسی نباید استراق سمع کنه (اینم خوب؟) خوب خلاصه اینکه مو فکر زندگی خودمم و کاری هم ندارم و منشا فکری من بر میگرده به زندگی و جامعه ی خودم بعد نیان چیزی بگینا که فلانه بسانه ها نه. حالا مثال می زنم:

یه چند روزیه دارم نهج البلاغه حفظ میکنم حالا اینو بگم که نری ببافی برای خودت که دستورالعملیه و این دیگه با فرشته ها ارتباط داره و از این حرفا حالا که اینطور شد منشاشو بگم که داشتم کتب شهید مطهری رو میخوندم (آقا فحش نده) خلاصه  رسیدم توی یه کتابش به اینکه بعضی ها بودن که نهج البلاغه از حفظ میکردن و مثلا 100 تا خطبه حفظ بودن و این شد و اون شد. خوب حالا من هنوز 2 صفحه رو حفظ نکردم اما نری بعدا بگی این خبریه ها نیست والا بالا نه بابا خبری نیست خدا هدایتمون کنه. این همه صغری کبری بافتم که بگم باید از خودمون شروع کنیم این یک دو هم اینکه چی میخواستم بگم؟ حالا ولش کن گفتم دیگه.

خوب حالا همه چیز و دید و ازینا فرو نشست حالا بگم، داشتیم میگفتیم نهج البلاغه رو شروع کردیم به خوندن خلاصه اینبار بر خلاف بارهای دیگه که به حفظیاتم شک داشتم وبعدم میومد که درس هامو به زور حفظ کنم و میگفتم درس میخونم اما ذهنم قوی نیست برای حفظ کردن و خلاصه  اینکه میگفتم من به زور چیزی از حفظ نمی کنم مخصوصا اگه برای یه آدمی باشه نه خودم یا خدا.درست گفتی میخوام در مورد سیستم غلط مدرسه ها گرفته تا دانشگاه صحبت نمایوم (دیدی که منشا خاصی هم نداشت، موضع هم قرار شد نگیرید در مقابل من تنها) خلاصه هر چی فکرش میکنم با توجه به افکار چند بعدیم اینکه سیستم خواندن ما سیستمی غلطه.چرا؟؟ حالا باز می کنم بزارید......

اولا سیستم میگه باید از حفظ کنی این زور غلطه بده یعنی هر کی از اول دبستان خاطره خوشی و معلم خوبی و ممارست و تمرین و تمرکز خوبی داشت در حفظ این تو سیستم ما چی بگم؟ نجات پیدا میکنه خوبه؟؟ نه بزار بیام جلوتر اونو ول کن ببین اینطوری بگم برات که آقا دانش آموز ما یاد میگره که بر همه چیز مسلط بشه همین  اول راهه همه ی بدبختی های ماست و در نهایت کار به جایی میرسه که بر سر معلم هم سوار ومسلط بشه بلکه قرار نیست اینطوری باشه علمو یاد بگیر ولی فکر نکن همه چی رو بلدی علمو یاد بگیر ولی قرار نیست 20 بگیری ولی ما از کودکی یاد میدهیم که 20 بشه آخه غرور که میگن همینه دیگه که بچه بشینه حفظ کنه و حفظ کنه و حفظ کنه و یاد نگیره و مسلط بشه من به تجربه عرض کنم که مسلط شدن بر علم عین غرور و گمراهی است حالا یاد بگیره حرفی نیست خیلی هم خوبه مو حالا نمیتونم و ضعیفوم در این مسئله که حرف خویش را به کرسی بنشانم که چقدر بده آدم مسلط بشه بر علم فقط اینو بگم که  باید علم دریایی باشه که یه مقداریشو برداری یعنی چه یعنی دانش آموز ما باید بهش کتب مرجعی و سنگینی داده بشه حتی میشه اینترنتو در اختیارش گذاشت و اینترنتو و نحوه ی مصرفش رو یادش داد و لینک های خوب و جاهای مفید رو نشونش داد خودش عالم میشه یا نه کتبی با قطر بزرگ و عکس های زیبا آموزش داده بشه نه در حد کلی هم (اصن علم چیزیه مخوصا علمی که ما میخونیم که ممکنه عوض بشه اینم هست یه بعد دیگش و باید قرآن خوند و یاد گرفت نه هر علمی ساخته بشر)خلاصه اونم که گفتم که یه بعد دیگش خلاصه علم کلی رو در قالب یه کتاب بزرگ باید به بچه که نه به کسی درس میخونه آموزش داده بشه و علوم خاص که باید 100% یاد بگیره رو باید مثل کتب چی میگن این کتاب مراجع که توش احکام مینویسن چیه؟ همون دیگه مثل همون رفتار کرد یعنی سوال و جواب و همچنین علوم خاص(آهان رساله مرجع)و بعدم قرار نیست از حفظش کنیم.

الان این همه کتب الکی که توی مدارس و دانشگاه میخون حالا چه چیز خاصی یاد گرفتن ؟باید توی علم شنا کرد بدبختی ما زمانیه که مسلط بر علم بشیم توسط حفظ و روش دیگر .کارمان به کجا میرسه به جایی که کارمون میشه تست زنی ت ت ت تست زنی اینم شد کار اینم شد زندگی اینم شد آموزش بعد چی میشه بچه ،دانش آموز، طرف، دو روز یه مطلبی توی ذهنش هست و تموم بله قرار هم نیست همیشه باشه ولی چه فایده ای داره این  چه برتری ای هست من از روی حسادت همش حرف نمیزنما چیزهای دیگری هم هست(شوخی کردم بابا) خلاصه که نشد کار. بچه که نباید 20 بگیره بچه باید توی علم شنا کنه نه به زور یه چی یاد بگیره بعد هم به زور بخواد مسلط بشه من خودم هر وقت مسلط شدم مغرور شدم و به زمین خوردم در مورد خودم میگم حرف فکر کردم خیلی میدونم به زمین خوردم متاسفانه و میدونم افراد دیگر هم با وجود شیاطین به زمین خواهند خورد بله بله بله.

زیاد صحبت کردم فکر کنم اگه همینطوری جلو برم و شما برام بیشتر دعا کنید جن ها جمع بشن در نتیجه ارواح پیدا بشن و بعد فرشته ها به فریاد رسن از طرف خدا چه میدونم والا جن و شیطون فقط نفرستین که خوشم که شیطون نیست فعلا و فکرم خالصانه شیطانیه بای فعلا.

حالا چه طور بود؟ آیا فکر میکنی به زور چوب صحبت کردم؟ یا چیز دیگری؟ یا به زور صحبت کردم؟ نه

hgh

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۴۲ ق.ظ | علی | ۰ نظر

درسته که شیاطین کارهایی می کنن نه همشون هرکی یه کاری سحر می کنند چهره های زیبا رو زشت می کنند از معنویت و مومنیت می اندازن مشغول به خود می کنن همه کار می کنن ولی من کاستی های خودمو تقصیر این بدبخت بیچاره ها نمی اندازم غفلت و دوری و فراموشی خدا رو اگه دارم و هست و طبیعیه که باشه با وحود اینا چیزی نمیگویم البته  تا حدشو نگه دارن چرا؟؟ چون اگه تو قدرت الهی داشته باشی با خدا باشی اینا کاری نمیتونن بکنن و این از دوری ماست و بی توجهی به الله یعنی در نهایت کاری نمیتونن بکنن خوب کسی حسوده به نظر مو که عاقب به خیر نمیشه تو این دنیا حالا حسودی و فراموشی صحبت کردوم و جیزی گفته یوم میخوام یه حدیث چالبو که چند وقت پیش یافته اوم رو بگویم در مورد بعضی چیزا که در امت ما یعنی اسلام اگه باشه گناه نیست حالا شایدتم باشه ولی عقوبت نداره یعنی خداوند مجازاتمون نمیره یعنی نمیکنه یعنی خدا گذشت کرده خیل خوب

امام صادق علیه السلام روایت کند که : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: از امت من (عقوبت بر) نه چیز برداشته شده است : خطا و فراموشى و کارى که بر انجام آن مجبور شوند و آنچه که نمى دانند و آنچه که از توان و طاقت آنان بیرون است و آنچه که در حال اضطرار انجام مى دهند و حسد (تا زمانى که در دل باشد و آن را اعمال نکنند) و فال بد زدن و تفکر در اندیشه هاى پریشان در امر آفرینش تا زمانى که بر زبان نیاورند (و در حد فکر باقى بماند

گرفتی یعنی اگه تو اشتباه کردی این دلیل داره و یه کار بدی کردی که دور شدی و اشتباه میکنی و ذهنت اینطوری شده اگه فراموشکاری اولش نبودی میگن درغگو فراموشکاره ها این دلیل داره دونبالش بگرد اگه حسودی این خدا ازت گذشته وگرنه ضرر خودشو داره و یه همچی چیزایی....بسه