آقا ما اومدیم بریم اون یکی خونه که دیدیم ای ووی ای پولمونااا نیست یعنی کیف پولوم تو چلوارم نیست جه کنم به هرکی شد تهمت زدیم پیدا نشد دیشب هم ننه م کارتوم داد گفت برو عابر بانک 200 تومن پول بگیر چون هر روز 20 هزار تومن پول گیرم میاد از حساب ننه م خلاصه ما هم رفتیم پول بگیریم تا اینکه کارت و رمز و مقدار و همه چیزو دادیم به دستگگوو بعد یه یارو عقبم وایساده بوده گفت کارتت وردار که مثلا خرابه دستگاه آقا ما هم حواسمون نبود ورداشتیم وقتی رفتم تو ماشین به خودم گفتم آیا وقتی کارت رو برداریم پول میده دستگاه؟؟ دیگه شک کردم با مرده درگیر شدم و اینا البته مودبانه تقصیر خودش بود چون اولش بهش گفتم اون یکی دستگاه خرابه؟؟ همش میگفت بله بله بله دوباره گفتم مگه اونیکی خرابه گفت مشکل داره بعدشم دخالت کرد و گفت کارتتو بردار منم زود ورداشتم رفتم. خلاصه دیشب بلخره نفهمیدیم پول کم شد یا نه ولی پولدار شدم از یه عابر بانک دیگه بعد حالا اومدم برم اون خوونه ی دیگه مون میبینم که کیف پولم نیس! خلاصه آقا ما هم که میدونی زود عصبانی میشیم و زود رنج به همه تهمت زدیم و بعدشم بلند بلند که خرف زدم به مامانم میگفتم اگه گذاشته بودی با یه جن دوست بشما الان بهم میگفت کجاست!!! خلاصه آقا نتونستیم بریم و داشتیم گیر میدادیم مثلا میگفتم که ما داستان هم بنویسیم یه عده هستن اصلا شغلشون اینه اصلااکینه دارن که فتنه کنند! میفمی که چه میگیم ما اینجا میشینیم مینویسیم بزرگش میکنن تمیدونم مشکوک میشن حالا قبلا زور هم داشتن یعنی قبلا خعلی وضع قضایی خفن بود! اینا داستان س قدرته داستان سر شهرته لذا الان که میبینی کاریم ندارن خعلی چون قرص روان میخورم چون اداری نیست قضیه میفهمی؟ خدارو شکر مامانم الان کیفمو پیدا کرد خوب قضیه متنفیه ما بریم ایشالا خونه ی دیگرمون خنده نداره!!عه وی ی
الان دوتا مصداق بیشتر در ذهن ندارم ولی این یه اصله عرفانی است که برای وصل شدن به بالا باید از عشق مجاز یا زن گذشت یعنی مراحل اولیه خر شدن یا آسان گرفتن است یا خودمونی شدن و راحت گرفتن اینکه چیزی از عالم بالا و عرفان نسیبمون بشه یعنی نوعی تمرین است خودش که باید با عشق به زن به خدا رسید ولی برای رسیدن به خدا باید اون عشق مجاز رو که تو را آشنا به مراحل سخت یا آسان عرفانی شده بود و بدون آن مجاز نمیشد بدان رسید رو تکفیر کنی مثلا باید عاشق زن بود گرچه عشق هوس است و بعد ارضایی دوری است و این خلاف این نیست که بی ادب و بی اخلاق نسبت به زنمون باشیم ولی موقع نماز خواندن باید به خدا بگی با حال و زبان بی زبانی که ای خدا من تو را بیشتر از آن جنونی که به خاطرش در بغل زنم مثلا رفتم دوست دارم حالا که بیشتر از زنت خدارو صادقانه دوست داری وارد مرحله ای جدید عرفانی شده ای اصلا!!! که اگر عشق مجاز نبود ممکن بود این حال خدایی کسب نمیشد گرچه لاید مجاز رو رد کرپ حتی در عالم واقعیت هم عقل میگه من به خاطر شهوت مثلا بوسیدم زنم رو و تحریک شهوت گفتم دوستت دارم حالا ممکنه شما عشقت بهتر باشه از عرف جامعه یعنی قدر زنتو بهتر از دیگران بدانی ولی این مثل اینه که شما در کامپیوتر عکس جزایر هاوایی رو ببینی و هوس کنی بری و حالا رفته ای دیگه از نزدیک دیدی بله یه چیز دیگه ایه حالشو میبریم ولی اون عکس تو را آشنا و تحریک کرد که بری واقعیت رو ببینی!ولی جزایر هاوایی که مثل عرفان نیست یعنی وقتی به جزایر رسیدی ناخودآگاه عکسه بی ارزش شده و فراموشش خواهی کرد!!!ولی برای عرفان سخته دل کندن از تعلقات دنیا
آقا یه پست شخصی بزنیم به قول شاعین درد شخصی اجتماعی شد یا برای حیثت خودمون داریم میجنگیم و اینا یعنی اولا ما کاری خعلی به کسی نداریم و خودمونی هستیم تو خود دوما جوانا باید راه رو بشناسن از ما عبرت بگیرن که از خودمون میگیم بعد شاید بعد جمعی میگیره خلاصه من خودم اعتراف کنم از این فیلم ها مثلا که تلوژ نشون میداد یا سریالها اولا بعد جمعی اینه که به دستگاه قضایی لااقل میخوره نه اینکه بدشون نیاد پلیسا وقتی فیلمی میسازن در تلوزیون سیما بلکه منظور اینه که اگه دستور اطلاعاتی دارن مثلا اطلاعاتیا بین خودشون که حتی ما خبر نداریم اگر مثلا قراره پلیسا با کسانی برخورد کنن این ضوابط فرهنگ سازی میشه در فیلم حالا ما دستگاه قضا رو گفتیم هزاران خطر هست هزاران ایده ی جدید و سبک زندگی رو میگم دیگه که حتما در فیلم های صدا و سیما اولا نشون داده شده که آقا شرایط اینه مثلا چه طور با پلیس برخورد کنی ما که جرات نداریم در فیلم ها صحبتی از رییس جمهور کنیم ولی مثلا عالم دکتران رو نشون میده یا عالم همه چیز دیگر رو که شرایط الان چیه و درآینده حتی از این به بعد قراره اینطوری باشه پس اولا ما از کودکی یاد گرفتیم چه طور بسازیم یا شایدتم خیالاتی هم شدیم که مامورا مهربونن ولی خطرهارو گفتن حالا داشت زمان قبل انقلاب رو نشون میداد فیلم و ساواک رو ولی شرایط بدتر امروز بود که الان گذشته و به وضع الان کار ندارم یعنی از ایام کودکی ما خودمون فیلمساز به بار اومدیم و وبلاگ داریم لذا فیلمها علاوه بر شخص بنده کلا روی همه تاثیر داره و چون دستگاه دولتی و قضایی مثلا عوض میکنه این فیلم یا دستوراتشون هست همه ی مردم فکر میکنن زندگی خودشون فیلم شده منم از کودکی تا الان دیدم به سریالا و فیلما اینه که زندگی خودمو توش میبینم مثل شما شاید نکته ی دوم اینکه یک اهدافی این فیلما دارن یعنی نقطه ی اوج و آرمانی رو نشون میدن و جامعه ی سالم رو گاها که آقا فلان شرایط خوبه یعنی تو فیلم ها بلخره هدف دارن که اغلب خوبی ها پیروز میشن و قهرمانان نمیمیرن و اینا که حالا نکته ی شخصی همینه که همین باعث شد من بدبخت خیالاتی بشم مثلا دیدم در فیلم سبنمایی ای قدیمی که بازیگره تو مسابقه قهرمان شد و اومد شهرشون و مردم شهرش بلندش کردن و اینا تا مثلا چیز شد مشکلات پیش اومد خوب من عقلم گفت و فهمید که آقا اگه من قهرمان بشم ضعیف و خوار میشم ولی از طرفی دلم گفت تو باید قهرمان بشی یعنی خیال من از قهرمانی اینه که مردم جمع بشن و روی دوش ببرن و من پادشاه شم این یعنی اصلا به اینا کار ندارم میگم بلخره خیال پرستیده شدن در من ایجاد شده و قبلا هم به این شرایط نزدبکتر بودم و میخاسته رخ بده یعنی این فیلما مصداقش رخ میده نه که نمیده ولی فیلمه دیگه یعنی در فیلم شما افراط کردی زیادی پسندیدی و پرستیدیش حالا ما هم به هدف دنیویمون و انتظار فیلم و نویسنده شاید رسیده باشیم ولی بی توجهی شده و الان اصلا میترسیم دستگیر هم بشیم از تو خیابونم رد شیم شاید ترس داریم!! یعنی من از کودکی شرایطم طوری بوده که باید به قهرمان داستان برسم و اغلب رسیدم و لااقل حال و احوالشو داشتم ولی به حالت مثلا رسیدن به بعضی چیزا مثل زن نبوده و عقده کردم الان حتی تو فیلما که زن بگیرن شرایط زندگی خوب نیست و ایده آل لذا الان از زن عقده ندارم و از قهرمان شدنم ندارم بلکه چند سال پیش رفته توی ذهنم که مردم منو مثلا میپرستن و حتی ترسیدم هم و پناه بردم بخدا ولی چون اون شرایط پیش نیومده هنوز هم ترس دارم هم نمیدونم وضعم و سطحم چیه و هم خیالاتی شدم که اون شرایط پرستش باید ایجاد بشه از طرفی گذشته م ثابت کرده تا ما خدایی شدیم منحرفمون کردن و حمله و فتنه شد یا خودم گناه کردم و ضعیف بودم لذا موندیم تو گل شکایت نکنید و از گذشته تجربه کردم هرچه قدر نفهمم کی هستم بهتره و گوشمو ببندم به کسانی که میخان بزرگ جلوه بدن منو وگرنه با سر میخورم زمین یه عمر بود که زنان دوستم داشتن و منو با استغفرالله استغفرالله کی بگم? جابجا گرفتن حالا درس عبرتیه که بزرگم نکنن و خوارم هم!!و شرایط اونموقع هم برای طهور حضرت بهتر بود الان ایمان پرکشیده از دلها رفته و تلوزیون مخ میزنه مجالس دین و حتی تجمع شهدا کم شده !!!من خودم شرایط سختیه روانی و شیطانی و افسردگی و اسارت داشنم الان بحمدالله بزرگان هوامو دارن کنترلم میکنن حالا پست شخصی است که میگم اینارو وگرنه شرایط روحی من خوبه ولی شرایط دینی جامعه هست که پایین اومده.
آقا از بالا میگن باید آگاهی داد من درمورد خودم اینکه حس میکنم اصلا تلوزیون و اخبار و اینترنت و اینا مثلا خانوادگی و قوم و خویشی باشه! یعنی مثلا اقوام ما اومدن رو مخ من و خانواده ام جاسوسی کنن دیگه مثلا اگه گارگر باشی برنامه ی تلوزیون مثلا در روستا و شهر متفاوت باشه خوب به منم حق بدین من این همه نوشتم قریدم یعنی رقصیدم چه میدونم عکس و اینا میبینم هیچی انگار واقعا مخلصانه برای خدا بوده یا دفع و دفن شده حالا ما خودمونم تا حدی نمیخایم مشهور باشیم چون الگوی مشهوریت تو شیراز ندارم اینجا سیستم فرق داره میدونی ما خانواده داریم از جونمون میترسیم حالا شایدتم همه شدن سایلنت و نامحسوس بی صادق! شایدتم سنم نمیکشه شایدتم باید خواهرام ازدباج کنن تا بشه آب خنک خورد ببین زحماتای من هدر میره بله زیاد شده مطالبم به اخبار بخوره مثلا دویستا خبرنگار خوب چندتا گزارش میخاد از این دویستا چیز بشه لذا تقسیم میشه حالا من کار به ردیابی چشم که اصلا امام علی ع درموردشون حرف زده که این انس شیطانی حالا دقیقا عبارتش یادم نیست اینا از طریق چشمشون شیاطین میبینن از طریق گوششون میشنوند!(! از طریق زبانشون حرف میزنن بله برین بهخونید نهج البلاغه الان اگر اینا مسلط نشن بر چشم من و شما و بچه تون درجاهایی ممکنه که تمرکز شیاطینه و جاسوسانشون اصلا جانت بخطر میافته باید بنده شون باشی باید اخبار مختو بزنه اینجا جنگ نرم و نامحسوس طوری است که میبرنت خودتم نیستی تو باغ حالا نمیگم صدام به بالا نمیرسه بلکه برنامه های تلوزیون زیاده میفمی? خعلی سرمایه گذاری کردن که شورش نشه که مخ بزنن که عوضت کنن طوری که بخان که اصلا خرت کنن که چه آدم بزرگ و برجسته و اگربازیگری چه مشهوری تگر کارمندی چه کارمند خوبی اگر فوتبالیستی همه دوستت دارن همش تمرکز تلوزیونیه البته برعکسشم هست اگه بخان سکته ت بدن و با پیام بازرگانی مثلا حرصت بدن و همه کار میکنن نمیفهمی ولی با دیدن تله ویژ عوض شدی اصلا هدف یاد خدا بود که غافل شدی دل دادی به صورت یارو لاقل نکاه به چهره ش نمیکردی اینا دزدن!!! توجه به حرفش نمیکردی مثلا که نور پرید خعلی اوقات دیدن افراد غربی راحتره تا اینایی که رو مخن و میان و با اهداف حالا کار به سیستم داریم نه تله ویژ بلکه تلوزیون دستگاه مهمی است که سرمایه کاشتن و حبس کردن مارو با یه عده البته حس میکنم بعضی برنامه هاش فقط ثابت نباشه هروقتم چک کردم از اینترنت نتونستم ثابت کنم که فرق داره با تلوزیون و اینترنت باهم ولی به هرحال وضع جاسوسی معلومه که مثلا اقوام رو یه گروه تشکیل دادن دیگه من از جامعه ی مثلا سیستانی و حتی شاید از گروه همسایه دارم گروه جاسوسی فرهنگی میگم فرق داره من الان داد بزنم صدام به گوش رهبر نمیرسه ولی راهی هم ندارم!! میدونی چی میگم میگم امام زمان هم انقدر زور نداره که سیستم اطلاعاتی رو هک کنه بره بالا وای سه بگه منم بیاین! ولی قبلا اینطور نبود هرکی صداش مثلا بهتر بود شناسایی میشد و خواننده هرکس استعداد بازیگری داشت از کودکی شناسایی و به هدف رسیده یا بعدا که بزرگتر شد میشناختنش که این بازیکن بدرد استقلال میخوره الان مافیای اطلاعاتی برای پزشکان و زیرمجموعه هاش فرق داره با معندسان و زیرمجموعه ش یعنی افسار مردم رو گرفتن دست و خاموششون کردن یعنی لختم بشی آبروت حفظه! مگر اینکه از ابزار جدید غرب مثل برنامه های جدید تلگرام و ماهواره و خارج بدی کع اینام مسدود میشه و عادی!یعنی اخبار فردا نوشته شده از قبل بیشترش!!!ببنید هدف این نیست که یه چی بگیم بلکه میگم مثلا تا دهه ی هفتاد یه روستایی هم میتونست اگه زرنگ بود یا حتی شرایط دیگه وارد قدرت شه ولی الان از قبل برای آینده تضمینه که این گروه بچه در رشته ی فلان باید کنار هم در فلان دانشگاه باشن و اگه تعیین نباشه از قبل کل سیستم اطلاعاتی میریزه بهم ممکنه و نظارت سخت میشه و دستگاه تو دستگاه میشه من میگم حبس مردم خعلی هم خوب نیست من میگم توی شهر طبسم میشه استادیوم زد اگر پولداری هست! من میگم سیستم قبل و دهه ی هفتاد مومنان قوی تر بودن زور داشتن ولی خرابکاری زیاد بود من میگم نباید فدای ترسیدن شد و ریسک نکرد و زنانه زندگی کرد و مثل زنان نباید فورا احساساتی شد و حالا کار نداریم به زن بیشتر نظامیه

آقا بعضی مسائل اجتماعی و حتی شخصی حالا اجتماعیش رو میگیم هستن که اگه ساخته و تولید نشه دیگه همچین چیزی شرایط نیست آقا جان برادر شما نگاه کن فیلم معمای شاه اینو اگر الان ساخته بودن که بودن حالا 20 میلیارد میگن خرج کرده اندا دیگه همیچین فیلمی با این مثلا ماشین های قدیمی تو بگو با این بازیگران قوی بگو با این دوربین ها و عوامل دیگر دیگه نمیشه به این صورت در آینده همچین فیلمی ساخت!! یعنی میفهمی چی میگم بعضی فیلما مثل سنمائی کلاه قرمزی و پسرخاله یا اصلا روزی روزگاری اینا فیلمایی اند که متخص همه ی زمان هاو همه باهاش حال میکنن ولی دیگه خسرو شکییایی و اون بازیگره حسام بیگ دیگه در آینده به این شکل نیست و اصلا بخشی از فرهنگ نابود میشه و شرایط رو آیندگان درک نمیکنند شرایط عشق شرای گریه شرایط رندی شرایط سوختن مثلا شما رو ببرن به باغ باصفایی و بنشاننت پیش خوری و آدما بعد بیارنت اینجا خوب دیونه میشی دیگه این حس نیست و دلت تنگ میشه ببین الانم همینه قبلانا صفا داشتن مردم حالا روز به روز ظاهرا بیشتر و صفا و باطن و عشق ببنید مثلا فیلم خواهران غریب رو میدیدم کلی خاطره و گریه و صفا داشت ولی دیگه اگه همین فیلم رو در آینده با بازیگران جدید بسازن هیچگاه جواب نمیده مگر اینکه همون شرایط اجتماعی و فرهنگی و دینی و شهری و همه چیز راعایت شه لذا آیندگان میفهمند چه شده و چه باید کنند دیگه تفنگ های روزی روزگاری اصلا مردانش با اون قیافه اصلا دوربین خرابش اصلا لحن ها و فحش ها رو تو بگو و خعلی چیزا عوض خواهد شد پس اگر 20 میلیارد خرج یه فیلم کردن میارزه اینکارا! اینم تو دلم بود برای جوان ها باز کنیم ولی تا چند دقیقه پیش از روی تفسیر المیزان میخواندم بلند بلند دیدم خعلی وسیع باز کرده اند ولی در آینده افراد نکته یابی و نمیدونم واژه کلید و مختصر یابی و اینا میکنن یعنی اینطور نیست که بشه همچین کتابی رو در آینده بسازند به این نحوی که ایشان ساخته یعنی منظورم اینه که روش های کتاب نویسی تغییر میکنه در آینده اصلا مردم و خواننده حوصله نداره ولی ایشان در این کتاب با حوصله کامل نشسته جز به جز باز کرده بازم مختصر و مفید تمام حرف های پر مغز و چیز کم ارزش و بیهوده ای نیست در کتاب المیزان نمیگم که چیز منظورم اینه که سرآمد دوره ی خودش بوده این کتاب نمیگم بالاترش نمیاد اصلا خود آقای فاطمی نیا ره میگفتن ایشان تقیه کرده اند خعلی حرفا رو نزدند در کتاب المیزان از دست امثال ما منظورم اینه که اگه این کتاب نوشته نمیشد چیزی نقصی در آینده برای تفاسیر برتر ایجاد میشد اصلا و هم نقصی بود که ما نمیفهمیدم کجا و کی به کیه البته ما داریم موضوع رو از حیث اینکه مثلا الان اگه فیلم معمای شاه نسازند دیگه نمیشه ساخت همچین فیلمی رو از این باب بحث میکنیم وگرنه خوب بله غوغا کرده تفسیر المیزان میان شیعه و سنی!!!و جهان اسلام و غرب هم مونده اگر پیگیر باشن.
5 تکنیک با ارزش مدیریت زمان
یکی از باارزش ترین دارایی های یک کارآفرین زمان است. وقتی که هر ثانیه اش برابر مقداری پول در آینده استاگر شیوه استفاده از آن را بداند. اما در دنیای امروزی مشغله کاری به شدت افزایش پیدا کرده و همین امر باعث شده اکثر متخصصان و کارآفرینان با مشکل کمبود وقت مواجه شوند, اما آیا واقعا چنین پدیده ای وجود دارد؟ خیر
در دنیا ,اصطلاح کمبود وقت وجود دارد اما مشکل کمبود وقت وجود خارجی ندارد, تماما از درون انسان نشات میگرد؛ اگر شما شیوه صحیح مدیریت زمان را بدانید دیگر مشکل کمبود وقت نخواهید داشت بلکه زمانی را هم اضافه خواهید آورد.
اگر تمام کتاب های مدیریت زمان را خوانده باشید, تمام سمینار های مدیریت زمان را شرکت کرده باشید قادر خواهید بود تمام مبحث مدیریت زمان را به صورت خلاصه در 5 بند بنویسید. شما در ادامه با 5 تا از کلیدی ترین تکنیک های مدیریت زمان آشنا خواهید شد که یکی از ابزارهای اصلی کارآفرینان است.
5 تکنیک با ارزش مدیریت زمان
تکنیک شماره 1 : لیست ! تهیه و استفاده کنید.
هیچ نظمی را در هیچ سیستمی در هیچ کجای دنیا پیدا نخواهید کرد که بدون تهیه و استفاده از لسیت وجود داشته باشد.شما نمیتوانید تمامش را در ذهنتان نگه دارید؛ شما در کل 4 نوع لیست نیاز دارید :
__برنامه زمانی شخصی :برای تمام سال , روز به روز
__کارهایی که باید انجام شوند :کارهایی که باید به ترتیب ماهانه ,هفتگی, سالانه انجام شوند (ترتیب مهم است)
__تماس هایم :فقط افرادی را که باید باهاشون تماس بگیرید, نه دفترچه تلفن !
__گفتگوها :این یکی برای گفتنی هایی است که شما میخواهید به افرادی که در روز میبینید بگید و باید لیست کنید تا بدانید به هرکسی چه چیزی و کی باید بگید.
این تکنیک تهیه لیست استفاده فوق العاده زیادی برای شما خواهد داشت. افراد موفق جهان بی شک تمامی از لیست ها استفاده میکنند تا زمانشان را مدیریت کنند. از طرفی این گفته را فراموش نکنید, اگر شما لیستی ندارید, بی شک پول زیادی هم بدست نمی آورید.
تکنیک شماره 2 : یادآوری با کاغذهای یادآوری
ایده ساده است.شما یک پوشه 90 پرونده ای دارید؛ قرمز از 1 تا 30, آبی از 1 تا 30 و سفید هم از 1 تا 30 که نشانگر ماه جاری, ماه آینده و یک ماه بعد از ماه آینده.فرض کنیم شما با مشتریی به توافق رسیدید و قرار فروش را برای 10-ام ماه بعد گذاشتید.کاری که باید انجام دهید تمام یادداشت ها,تمام پرونده , تمام مشخصان مشتری را در 10مین پوشه از پرونده آبی قرار میدهید و سپس فراموشش میکنید. در 10م ماه بعد شما به سراغ پوشه که رفتید جزء به جزء اطلاعات یادتان خواهد آمد.
با استفاده صحیح این تکنیک با کاهش آشفتگی در محل کار یا زندگی شخصیتان روبرو خواهید شد.البته نرم افزار های فراوانی هستند هم برای کامپیوتر هم برای گوشی های تلفن همراه که این کار را انجام میدهند , اما کار دستی ماندگاری بیشتری دارد, البته فرقی ندارد با هرکدام راحت هستید کار کنید.
تکنیک شماره 3 : جلسات را به حداقل برسانید.
هیچ کار مفیدی در جلسات انجام نمیشود ! ,اما برای بعضی افراد محلی برای خودنمایی یا احساسی برای مهم بودن است. اما جایی نیست که کاری از پیش ببرد. شما به یک استراتژی نیاز دارید تا ازین جلسات وقت گیر خلاص شوید.اگر شما جلسات را رهبری میکنید, لازم است که به صورت فوق العاده متمرکز و کوتاه پیش ببرید. اما اگر باید به جلساتی که دعوت شدید برید,حتما به فکر یک استراتژی فرار باشید, حتما…
تکنیک شماره 4 : زمانتان را بلوکه کنید.
برنامه زمانی اکثر مردم پر است قرار هایی که با دیگران دارند. اما افراد موفق برنامه زمانی دارند که حاوی قرار های از پیش تعیین شده و غیر قابل تغییری با خودشان و کارشان است. برای هر ماه کارهایی که باید 100% انجام شوندی را تعیین کنید.
برای مثال تمام تماس هایتان را جمع کنید و در یک ” روز تلفن ” تمام آنها را انجام دهید. دیگر هیچ برنامه خارجی در آن روز نگنجانید. اینطور وقتتان فوق العاده آزاد خواهد شد و تمرکزتان هرچه بیشتر بر روی کارهای روزانه تان خواهد بود.
تکنیک شماره 5 : از “اوقات بیکاری” تان سود ببرید
امروزه همی چیز پرتابل است. شما میتوانید یک سمینار را آنلاین شرکت کنید, یا سی دی و دی وی دی کنسرتی را که میخواهید بروید تهیه کنید. تمام کتاب ها را میتوانید به صورت الکترونیکی مطالعه کنید به راحتی هرچه بیشتر. میتوانید از یو تیوب برای مواردی غیر از تماشای اسکی سگ ها روی یخ استفاده ببرید.همیشه یادتان باشد هرکجا که میروید یک کتاب همراهتان باشد.هیچ بهانه ای برای وقت بیکاریتان نیست وقتی در فرودگاه منتظرید یا در سالن انتظار منتظرید.
اکثر مردن اوقات بیکاریشان را صرف جواب دادن به تماس های از دست رفته شان, اس ام اس یا ایمیل زدن میکنند که به کلی اشتباه است به 3 دلیل : یک)شما اینکار را شتاب زده و بدون آمادگی قبلی انجام میدهید و اگر یکی از آنها مهم باشد, نباید ضعیف انجام شود. دو)کار فوق العاده اشتباهی است اگر با کسی هستید که به شما و کسی که دارید با او مکاتبه میکنید دسترسی داشته باشد و از گفتگوهایتان خبردار شود. سه)وقتی را که میتوانید صرف خواند, شنیدن, فکر کردن و فهمیدن کنید از شما میرباید.

انضباطِ استفاده از وقتی که همه آنرا اسراف میکنند میتواند نقطه قوتی برای شما باشد. نویسنده بزرگ سری کتاب های هری پاتر هنگام مسافرت اولین نسخه کتابش را نوشت؛ وقتی دیگران درحال گفتگو برای گذران وقت بودند یا خوابیده بودند. برای بعضی مردم وقت ارزش آنچنانی ندارد بنابرین اسرافش میکنند. شما زمانی که لفظ “10 دقیقه بیشتر نیست.” را بکار بردید… کل هدف را از دست دادید.

تذکر ۱: در صورتی که گوش دادن به فایل صوتی مدیریت زمان برای شما راحتتر از مطالعه مطلب طولانی درباره مدیریت زمان است، میتوانید به مجموعه فایلهای صوتی رایگان زیر در مورد مدیریت زمان مراجعه کنید:
تذکر ۲: دقت داشته باشید که مشکلات دیگری مانند اعتیاد به کار را با مدیریت زمان اشتباه نگیریم. اگر علاقمند به مطالعه در مورد اعتیاد به کار هستید میتوانید به درس مستقلی که در این زمینه در متمم در نظر گرفته شده است مراجعه کنید:
تذکر ۳: اگر در راستای بهبود مدیریت زمانهای یادگیری خود، علاقمند هستید که به جای گشت و گذار پراکنده در وب، در متمم به صورت منظم مطالب علمی و مهارتی و کاربردی را بخوانید و از درسهایی مانند #تفکر سیستمی،#شخصیت شناسی، #معرفی و مرور کتابها، #موفقیت، #استعدادیابی، #یادگیری زبان انگلیسی،#خودشناسیو … استفاده کنید، میتوانید به سادگی با تعیین نام کاربری و رمز عبور، به جمع کاربران متمم بپیوندید. عضویت متمم به عنوان کاربر آزاد، صرفاً چند ثانیه از وقت شما را میگیرد:
یکی از با ارزش ترین دارایی های هر فرد و بالاخص یک کارآفرین، زمان است. امروز می خواهیم شما را با 21 نکته طلایی در مورد مدیریت زمان آشنا کنیم تا بهره وری خود را در زمان انجام امور مختلف بالا ببرید. با دیجیاتو همرا باشید.
این یک قانون طلایی در مدیریت زمان است. سعی کنید هر روز دو یا سه کار بسیار مهمی را که حتماً باید انجام شوند، تعیین کرده و الویت خود را انجام آنها بگذارید؛ هنگامی که این کارها را تمام کردید، روزتان به خوبی پیش خواهد رفت. می توانید به سراغ دیگر کارها بروید و یا آنها را به فردا موکول کنید؛ به هر حال شما کارهای مهم خود را به پایان رسانده اید.
پایبند بودن به زمان، به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید درک درستی از زمان در دسترس خود داشته باشید و این ویژگی ارزشمندی است که هر فرد می تواند با اندکی تلاش در خود ایجاد کند. شما می توانید متفاوت از سایرین باشید، باید یاد بگیرید که به بسیاری از فرصت ها «نه» بگویید. به یاد داشته باشید هرگاه زمان کافی برای انجام کاری داشتید، آنرا قبول کنید چراکه در غیر اینصورت ممکن است نتوانید آن کار را به موقع انجام دهید.
برخی از افراد فکر می کنند که یک راه مناسب برای افزایش بازدهی و خریدن چند ساعت اضافه تر، کاهش دادن ساعت خواب است در حالیکه اصلاً اینطور نیست. بیشتر افراد به 7 تا 8 ساعت خواب در روز نیاز دارند تا ذهن و جسم شان بتواند عملکردی مطلوب داشته باشد. به یاد داشته باشید که عقل سالم در بدن سالم است، بنابراین به سلامت بدن خود اهمیت داده و ارزش خواب را دست کم نگیرید.
تمامی تب های مرورگرتان را ببندید، تلفن خود را در حالت بی صدا قرار داده و از جلوی چشم خود بردارید؛ یک مکان مناسب برای انجام کار مورد نظرتان انتخاب کرده و اگر به موسیقی نیز علاقه مندید، در حین انجام کار، موسیقی دلخواهتان را گوش دهید. سعی کنید روی یک کار تمرکز داشته باشید نه چند کار.
تقریباً همه ما در طول زندگی چوب به تاخیر انداختن کارهای خود را خورده ایم. اصلاً سخت نیست! اگر به موقع شروع به انجام کاری کنید، قادر خواهید بود به نحو احسن آن را تا پایان مدیریت کنید.
مطمئناً اگر به موقع شروع به انجام کاری کنید، خیلی بهتر آن را به سرانجام می رسانید و استرس کم تری خواهید داشت. به خاطر داشته باشید انجام هیچ کاری مشکل نخواهد بود، اگر و تنها اگر مصمم به انجام آن باشید.
اغلب ما در انجام امور دچار وسواس شده و بیشتر از آن چیزی که نیاز هست، به جزئیات اهمیت می دهیم. معمولاً افراد ایده آل گرا دچار چنین حالتی می شوند. بهترین روش این است که با نگاهی به عملکرد گذشته خود، از آن درس گرفته و سعی کنید به آینده و کاری که قرار است انجام دهید معطوف شوید تا بتوانید بسیاری از امور را اصلاح کنید.
نوشتن را به یکی از عادت های منظم خود تبدیل کنید و در هر فرصتی اعم از مدرسه، محل کار و یا وبلاگ شخصی بنویسید. ممکن است نوشتن 5 تا 7 هزار کلمه در طول یک هفته زیاد به نظر برسد امّا اگر آن را به یک عادت تبدیل کنید، امری شدنی است. بنابراین سعی کنید نوشتن را به یکی از عادت های روزانه خود تبدیل کرده و این روند را حفظ کنید تا همواره ذهنتان درگیر عادت نوشتن باشد و مطمئن باشید که بعد از مدتی از آن لذت خواهید برد.
یکی از بدترین عادت ها، هدر دادن زمان در کارهایی مانند تماشای تلوزیون، فیلم، بازی و یا شبکه های اجتماعی نظیر توییتر و فیسبوک است که عامل بزرگی در کاهش بهره وری به حساب می آید. پیشنهاد می شود در ابتدا زمانی که صرف این قبیل فعالیت ها می کنید را محاسبه کرده تا به سادگی ببینید که این کارها چقدر از وقت گرانبهای شما را می بلعند. سپس سعی کنید آن را کاهش دهید.
فرض کنید کار یا پروژه ای به شما محول شده است؛ بجای آنکه با نگرانی بنشینید و در مورد آنها فکر کنید، این جملات را به خود بگویید: «من روی این پروژه کار می کنم تا انجام شود» و «من می خواهم 3 ساعت روی این پروژه کار کنم.»
بخاطر داشته باید که محدودیت زمانی سبب تمرکز بیشتر شما در انجام کارها خواهد شد و در نتیجه بهره وری تان نیز افزایش پیدا می کند. اگر نتوانستید در وقت مقرر کاری را انجام دهید، بازگردید و با دقت و تمرکز بیشتری، سعی کنید آن را به پایان برسانید.
هنگامی که در انجام کارها عجله کنید، نمی توانید درک درستی از آنچه که انجام می دهید داشته باشید و اگر نتیجه دلخواهتان رخ ندهد، مطمئناً تمرکز و انگیزه خود را از دست خواهید داد. سعی کنید در حین انجام کارهایتان، زمانی را برای استراحت و آرامش داشته باشید تا مغزتان بتواند نفسی تازه کند. پیشنهاد می شود کمی قدم بزنید، آرام باشید و ذهن خود را از عوامل خسته کننده دور کنید.
یکی از بدترین عواملی که سبب دلسردی شما می شود این است که در همان ابتدا به لیست کارهای انجام نشده خود، نگاه بیاندازید، آه بکشید و با خود بگویید که «هرکاری کنم باز هم وقت کافی برای انجام تمام آنها را ندارم.» در این مرحله بهترین کاری که می توان کرد این است که روی انجام یک کار متمرکز شوید و بعد از اینکه آنرا تمام کردید به سراغ مرحله بعد بروید.
تحقیقات نشان داده اند که بین سالم زندگی کردن و بازدهی کارها، رابطه ی مستقیمی وجود دارد. به یاد داشته باشید که خواب کافی، ورزش کردن و غذای سالم، انرژی شما را در حد مطلوب نگاه داشته و باعث تمرکز بیشتر شما در انجام امور خواهد شد.
این تاکتیکی است که توسط لئو بابوتا پیشنهاد می شود. او می گوید، اینکار باعث توجه شما به انجام کارهای مهم تر خواهد شد. به کارهایی که زودتر باید انجام شوند، توجه جدّی داشته باشید و روی آنها تمرکز کنید.
هدفمند باشید و بخاطر بسپارید که انجام کارهای کوچکتری که ارزش زیادی دارند بهتر از انجام کارهای زیادی است که شاید خیلی هم برایتان فایده ای نداشته باشند.
شاید به نظر خنده دار برسد ولی به جرات می توان گفت که انجام کمی کار در تعطیلات آخر هفته، تاثیر شگفت انگیزی در کاهش حجم وظایفتان در طول هفته دارد. هدف 2 تا 4 ساعت در هر روز است و خواهید دید که وقت آزاد بیشتری برای فعالیت های خود خواهید داشت.
داشتن نظم و ترتیب در کارها موجب صرفه جویی در وقت و هزینه می شود. به یاد داشته باشید که قرار نیست منظم ترین فرد جهان باشید. گفتنی است که برنامه ها برای پیاده سازی باید تا حد ممکن ساده باشند وگرنه همواره روی کاغذ خواهند ماند و اجرایی نخواهند شد. یک سیستم بایگانی برای پرونده ها فراهم کنید و مطمئن شوید که همه چیز در جایی ذخیره خواهد شد.
برای بسیاری از افراد عادی شده است که وقت خود را هدر بدهند و تلاشی هم برای استفاده از آن نکنند. مکان هایی که منتظر نشسته اید، صف انتظار در فروشگاه ها، مترو و یا ورزشگاه ها از جمله فضاهایی هستند که می توانید به مطالعه در آنها بپردازید تا در وقت خود صرفه جویی نمایید.
جایی خلوت و بدون هرگونه مزاحمت را برای خود بیابید. گاهی اوقات تنها راه برای انجام کارها، این است که خود را در جایی محبوس نمایید. سعی کنید یکبار این روش را امتحان کنید.
شاید قبلاً این نکته گفته شده باشد ولی ارزش آن در تکرار است. در انجام کارها هدفگذاری کنید، مصمم و متعهد باشید، در کار خود حرفه ای رفتار کنید و دائماً پیگیر انجام آن باشید. به یاد داشته باشید که داشتن اراده ای استوار برای موفق شدن در انجام کاری، شما را به سمت پیروزی رهنمون می سازد.
فرض کنید در آخر هقته این تکالیف به شما داده شده است: دو پروژه برنامه نویسی، ارسال سه مقاله و دو ویدئو. بجای اینکه به صورت حدسی آنها را دسته بندی کنید، کارهایی را که شبیه به هم هستند را کنار هم بگذارید و انجام دهید. امور گوناگون، فضاهای فکری مختلفی را می طلبند. بنابراین این نکته به ذهن شما اجازه می دهد تا روی کار مشخصی درگیر باشد، به عبارت دیگر، بجای اینکه دائما پرش ذهنی داشته باشید، خط فکری شما حفظ خواهد شد.
در جهان پر استرس ما، هنوز خیلی از افراد نمی توانند زمان لازم برای آرامش یافتن را پیدا کنند. تاثیر سکوت و آرامش در انجام کارها، فوق العاده است. زمانی را برای سکوت و استراحت مطلق در نظر بگیرید، این کار باعث کاهش اضطراب شما خواهد شد و نشان می دهد که شما در انجام کارها فرد عجولی نیستید و از آنجایی که کار خود را با آرامش انجام می دهید، حس رضایت بخشی از کار خود خواهید داشت.
شاید این نکته نیز قبلاً اشاره شده باشد ولی این اصل یکی از مهمترین و مفیدترین نکاتی است که همواره باید مورد توجه قرار دهید. زندگی پر از امور بی فایده است؛ اگر بتوانید این موارد را پیدا کرده و از زندگی خود حذف کنید، آنگاه زمان کافی در اختیار خواهید داشت تا به آنچه که برایتان مهم و ارزشمندتر است بپردازید.
ببین ما نباید این حرفا رو بزنیم و نه اینکه من خدایی نکرده کمترین حمایت کنم اینا انقدر خبیثتند که داره تازه ماهیت سنی بودنشون رو نشون میده چرا رهبر بزرگ ما مستقیم داعش رو تهدید نمیکنه؟؟ ولی آمریکا رو باید کوباند؟؟ چرا داعش از بین نرفته با این همه تجهزیات بین المللی قوی سپاه و جهان؟؟ چون داعش ماهیت سنی بودن رو نشان عالم داد چون داعش یک عذاب الهی است نمیگم پرچم های سیاه که قیام میکنند و یاران مهدی ان خدایی نکرده ولی ناخوداگاه وناخواسته دارن به سمت مهدویت میرن اینا کاری که ما نتونستیم اینا همه رو تهدید میکنن اسرائیل رو حتی پس خعلی باید مراقب بود اینا عقل تو کله شون نیست سنی ها و دین ندارن اصلا ببنید چقدر تجاوز و بچه کشتن؟؟ بله سنی سنی است دیگه بزار خودشون خودشونو نابود کنند ولی سیاست ایران و رهبر عزیزمون اینه که شاید حرم ها حفظ بشه شیعیان وگرنه هزاران ساله به خاطر سنی های وحشی و قالب کردن دین یهودی سنی ای اسلام مردم دنیا چهری بدی از مادارن و حق هم دارن ولی اگر شیعه هم بخواد افراط کنه باز همینه تجاوز میکنه تجاوز تو خون انسان ها است ولی داعش دیگه از تجاوز و کشتار گذشته و خودشون دارن خود سنی ها رو میکشن و این عذاب الهی است که هم چهره سنی نمایان شد هم حمله به سوی طاغوت کشیده شد و اگر اینا حمله کردن به اسرائیل که فبها وگرنه باید منتظر نابودی باشن اینا دوست و دشمن نمیشناسن عقل تو کله ی سنی نیست که عزیز من خودشون خودشون رو میکشن بیشتر مارم داعون میکنن ظلم رو داعون میکنن حق رو هم داغون میکنن مانند یک سیل که اگه بیاد همه ی خوبان و بدان رو میبره و شوخی با من و شما نداره این وعده ی الهی بوده پس!وعده ی تلخ الهی!!!خعلی جالبه ها این آل سعود لعین وهابی و سنی انقدر حمایت میکنه از اینا ولی اینا اگه دستشون برسه عربستان رو هم نابود و تجاوز میکنن باید منتظر باشیم برای خبرای خوش.حالا شما دلت میخاد به برخی بعضی سنی ها بدبین نباشی باشه نباش ولی حکومت سنی سلطه ی سنیا رو ببین دیگر!!!موضوع قبله ها!البته برخی مجتهدان اعتقادشون اینه که سنی دشمن سرسخت شیعه است و آیت الله فاطمنی نیا (ره) از سنی هایی میگفتن که 12 امامی ان مثلا ولی اینا رو ببینی بچه هاشونم خوب درنمیان بزار بمیرن! چرا چون حالا بچه هست که دلیل نمیشه مثلا خضر نبی ره که همینجا خدمتشون سلام عرض میکنیم ایشان در زمان موسی یک بچه ای رو میکشند چون آدم بدی خواهد شد حالا هم به نفع خود بچه است هم به نفع آینده لذا اگر خضر نبی زورش میرسید که در زمان قبل موسی (ع) فرعون رو میکشت در زمان بچگی پس دلیل نمیشه!
قبل از اینکه درمورد پست قبل اتفاق بیافته اتفاقی افتاد که دوباره بلند بلنذ حرف زدم با خودم و لحن و نو صحبت اگع لو هم بره رفت به من چه دیگع جای سکوت نیست چه خطم رو بگیرن چه خیر البته از آینده خعلی ترس دارم که حالا میگم بله دیدم اتفاق رو میگم که یهو بابام نصف شبی اومد تو اتاق و گفت دیشب هم سیگار کشیدی؟ منم هی جواب سربالا دادم گفتم سرم درد میکنه دوباره پرسید گفتم سیگار که بده لذا بهش گفته بودم که گیر بهم نده ولی بازم بلندتر و رومختر سواللرو پرسبد!!منم گفتم اینجا که نکشیدم بازم ول نکرد و بدتر پرسید ولی دیدم ول کن نیست چون گفته بودم تحریکم نکن عصبانی شدم گفتم فضولی?!!!!!!! از دهنم در رفت!خعلی کنترل کرده بودم بعد بلند گفت دارم میگم سیگار کشیدی میگی مگه فضولی ها?!! آقا منم گفتم ها ها ها ها کشیدم!! یعنی بابام یه ایجور آدمیه ها اسمش مرتضی است هنوز نمیدونم این مامور خداست که اذیتم کنه و تحریک و بیاد رو مخم و... یا شیطانیه?! یعنی همش بهم گیر میده و تا اعصابمو خورد نکنه راحت نمیشه خیالش منم از کودکی روانی ببلر آورده اگرچه اگر روانیم نمیکردا خود به خود جامعه میکردمون روانی! اینجا لااقل پناهی داریم اصلا پیش من که میرسه ها فورا یه عملیات تخریب ذهنی من انجام میده که گوزپیچ مغزی بشم اگه هرکاری کنما یه طوری آخرش اعصابمو خورد میکنه اوروز خسته شدم گفتم تحریکم نکن دوباره مامور الهیه روانم رو چیز کنه اگه اعصابمو خورد کنه ها آروم میشه وقتی کوچیک بودم یه روز میخاستم برم کوچه فوتبال شاید بعد مامانم نمیزاشت تا اینکه ناراحتش کردم بعد دیدم گریه میکنه مصنوعی و میگه الهی بارون بیاد بعد یه کم اومد!!! یعنی میگم مامورن که اذیتم کنن چون اگه من زن بگیرما میدونم دشمنم میشه ها زنم ولی اگه کوچکترین لجبازی درآره کتکش میزنم یادمه کوچیکیام هم منو مامانمو هروز بابام به بهانه ای میزد البته بابام سودای ریاست هم داره چون قبلا رئیس بوده دو جا توی مخابرات یه بار تو مرودشت یه بتر رییس سالن!منم زود عصبانی میشم واقعیتش و وقتی ماجرای اذیت بابام رو برای مامانم مثلا میگم نمیتونم گنهکاریشو ثابت کنم و داستان ناجور و ظالمانه ای نمیشه هرکاری میکنم!!!! منم بابامو نسناختم هنوز واقعیتش و کسی که کارمند باشه بلخره از دبگرانم دستور میگیره که ما نمیدونیم بعد انتطارداشتیم چند سال پیش بیان مصاحبه!