اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۹۵ مطلب با موضوع «داستان بیمارستان کشیده شدن» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۵ آبان ۱۴۰۳، ۰۹:۵۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام ولی من فهمیدم سه روز نمیتونم بدون خانواده زندگی کنم وقتی بچه بودم تو کوچه فوتبال بازی میکردم چند تا کوچه اونورتر یه پسر مجردی زندگی میکرد یه بار از دوستم و همسایه ش پرسیدم این که زن نداره پس این زنه کیه از خونه ش بیرون اومد بعد گفت این زنها همیشه میان خونه ش و هر بار با یه زنی هست!! خلاثه پاک و مجرد هم بخای بمونی باز حمله بت میکنن!! آقا ما دیروز صبح تنها بودیم خونه و خانواده م کلا مسافرت بودن بعد یه زن زنگ زد درب خونمون رفتم پشت آیفون گفت میشه چند لحظه بیای دم درب چندتا سوال دارم منم که نمیدونستم کیه گفتم ببخشید من مامان بابام خونه نیستن بعد گفت از همین پشت آیفون یه لحظه چندتا سوال دارم اینکه ماموران پاکبان میان شبها سربزنن و مثلا کاراشون رو بکنن گفتم بله میخاستم تشکر کنم ازشون حالا من خبرم ندارم ازشون و نمیشناسمشون که فورا گفت آشغالها رو روزای زوج ماه جمع میکنن؟؟ گفتم بله روزای زوج گفت روز زوج ماهانه گفتم بله خلاصه من داشتم پشت آیفون میدمش یه زن با عینک دودی بود بعد گفت فاملیتون چیه شما گفتم رضائیان بعد گفت رضایی بعد گفت شماره تلفن مامان یا باباتو بده منم گفتم شماره بابامه و شماره همراه بابام رو دادم ×××××××۰۹۱۷ خلاصه بعد گفت یه کاغذ میزارم زیر درب خونه تون مراجعه کنید به نزدیکترین چیز از این بازیافت ها مثل فلانجا و فلانجا گفتم باشه و خدافزی کرد و رفت خونه همسایه خلاصه گذشت و امروز صبح من خواستم بخابم چون دیشب نخابیدم بعد قبل از اذان ظهر خواب بودم و قبلش ساعت گوشی گزاشته بودم برای نیم ساعت بعد از اذان بیدار شم موقش برسه نماز بخونم تو خواب بودم که دیدم دارن دوباره زنگ درب میزنن فورا از خواب ناز بیدار شدم رفتم دم آیفون دیدم یه جوان هم سن خودم با یه نیسان پشت سرش گفت شما چیز میخپاستین نفهمیدم اصلا چی گفت و چی کار میخاست بکنه گفتم نه گفت مگه پلاک ۱۱۳ نیست گفتم بله کوچه چند گفتن گفت کوچه ۵ بعد همسایه کناریمون بنده خدا صداش رو شنیدم گفت که گفتن منزل کی و فامیایش چیه بعد دیدم مرده جواب نداد و بعد از چند لحظه زنگ زد به یه زنی گفت خانم من کوچه ۵ پلاک ۱۱۳ هستم میگن اشتباهه بعد گفت آهان پلاک ۱۳۳ و بعد رفتش خلاصه با ماشینش و من پشت آیفون بودم رفتم دوباره خوابیدم تا ساعت ۴ و برای نمازم بیدار نشدم 

خلاصه اولا بگم نمیشه تهمت زد به پلیس و اگه پلیس مشکوک بشه به هرکس غیابی وارد خونه ش میشه که چه خبره و ما تو فیلمها برای مجرما دیدیم که چکار میکنن و منم مخصوصا قبلا احساس میکردم که پلیسا هوامو دارن و اینکارا میکنن و من مدام در جنگم و صحبت های جنجالی و غیر قانونی میکنم و هنوز خعلیا نمیدونن من معتاد به مواد مخدر نیستم و شراب نمیخورم و زنا نکردم و همش مشکوکن بهم حتی اقوام و فامیل و دکترا خلاصه من به پلیس تهمت نمیزنم ولی میخام بگم وقتی دین و ایمان نباشه بعد پلیسا میشن دزد و نیسان میارن جلوی خونه ت اگه میخاستن امتحانت کنن با نیسان نمیومدن و شماره ی پدرتو و خانواده ت رو دارن که الان مسافرتن و شماره منم به خاطر کارای خطرناکم حتی پلیس ها هم ندارن و تو باهم زنه میگفت من بابام پلیسه شمارتو بده وگرنه پدرتو درمیارم و میگفتم من بالاتر از توعم که شماره مو بهت ندادن و نمیدادم خلاصه میبینی مجرما میشن پلیس و پلیسا میشن دزد اگر ایمان نباشه و دکترها میشم قصاب و روانشناسان مخ زنها رو میزنن که شب باهاشون بخابن وقتی ایمان نباشه و نماز نمیخونن هرچقدر نظارت هم باشه فساد رخ میده و کار خودشون رو میکنن و ما که رندیم بیشتر پلیسا بهم مشکوک میشن چون طبق قوانین عرف و دنیایی کار نمیکنیم و حرف خودمون رو میزنیم لذا درسته جاسوسان در زندگیمند ولی میبینی جنگه و هر کی میخاد کار خودشو بکنه و بجای مراقبت و ترسیدن از من میبینی امنیت نداریم و میفرستن مارو تیمارستان و به مامان بابام میگن باید بره تیمارستان تا دکترا منو ببینن و قرص بنویسن و بدبختمون میکنن برای تشخیص بیماری چرا چون جنگه و ایمان نیست و معنویت و تو خارج شما بیشتر این چیزارو میبینی که پلیس قدرت داره که تجاوز کنه قدرت و امکانات داره که دزدی کنه البته امامان پیش دکتر یهودی میرفتن برای جراحی و ممکنه دکتره مومن نباشه ولی حاذق باشه و خیرخواه بعد یهو میبینی وقتی پلیسا دزدن و خلافکارا پلیس انتظار دارن با اسرائیل بجنگیم و آمریکا!! بلکه خانه از پای بست ویران است یه عده ساده هم طلاهاشون رو برای غزه و لبنان میدن البته الله اعلم ولی وقتی ایمان نیست اینجا آمریکاست و اسرائیل البته من تهمت نمیزنم و رفتم ربع ساعت پیش نگاه کردم دیدم پلاک ۱۳۳ تو کوچمون هست ولی روم نشد زنگ بزنم بگم نیسان برای شما اومده بود صبح؟! ولی ۱۱۳ کجا ۱۳۳ کجا؟! خلاصه امشب مامان بابام از سفر برگشتن و دیدم سه روز بدون خانواده نمیشه زندگی کرد!!!تازه من همش تو خونه م و کار به کسی ندارم و شغلی هم ندارم حساب کن با این فعالیتام در مجازی بخام برم کار کنم!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۲۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام همه چیز بر اساس قبول داشتنه شما پیج هرکی رو دنبال میکنی یا مطالب هرکسو میخونی یا سخنرانی هرکیو گوش میدی قبولش داری اینجا یه سری روانشناس نامردن که علم و عقل الهی ندارن و مارو بیمار میدونن و سه بارم برای همین وبلاگنویسی بستریم کردن اینا نه تنها مارو قبول ندارن بلکه دشمنی و مبارزه هم میکنن و اگه خوشگل باشیمم حسادت! لذا اگر شغلتونه که وبلاگ منو میخونی لاقل دشمنی با ما نکن و همین من فسقلی خعلی هارو آروم میکنم با کارام و وبلاگم و فیلمام و بعدا مشخص میشه چکار کردم وگرنه ظاهرا که بازدید و لایک و کامنت ندارم و بخاطر همین دشمنی ایناست و حسادتشون میبینی طرف اصلا نماز نمیخونه بعد جبهه در مقابل ما میگیره و قرآن باز نمیکنه ولی به ما میگه داری مسخره میخونی قرآن رو و من نمیگم اشتباه ندارم بلکه علم ندارم و افق دیدگاهام ممکنه پایین باشه و حدیث زیاد بلد نیستم و استاد نیستم ولی تا بحقانیت نرسم نمیگم و گمراه نمیکنم کسیو و اینا ایمان ندارن و قبول ندارن مارو و مثل سگ دور ما جمع شدن که بدرن منو بله ممکنه آسیب بزنه کارام ولی بخاطر خودتونه شما نمازتو بخون توبه ت بکن قرآن بخون و فتنه نکن و از خدا بترس بعد همه از تو میترسن و آسیب از کارای من نمیبینی ولی وقتی داری میرینی تو زندگیم میخای فرشته ها بوست کنن و من زن ندارم و حرفایی میزنم که آیت الله ها بلدن ولی نمیتونن بگن پس یک فرصتم و دعا پشت سرمه و خدا همرامه بعد میخای اذیتم کنی و آب خوش از گلوت پایین بره بلکه حسودی و باید حتما ادب بشی لذا من به زنها نگاه میکنم بعضیاشون مسخره م کردن و در ذهن میبینمشون که قبول ندارن منو و منو بیمار میدونن لذا اصلا بهشون توجه نمیکنن ولی بعضی از دخترا با من آروم میشن و گریه برام میکنن اونا بهشون حال میدم بله تو عاشق کسی هستی که قبولش داری نه کسی که مسخره ش میکنی!! 

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲ شهریور ۱۴۰۳، ۰۸:۴۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام برای ارتباط از دور با معشوقه که عشق مقدس و روحیه که زن و مرد پاک از هم خوششون میاد طبق قرآن و مال همند از دور و همینطور زن و مرد خبیث هم مال همند و از هم خوششون میاد باید در این روابط دور و ذهنی بفکر همدیگر باشیم حالا برای که عاشق هم باشیم یا باید همدیگرو جایی دیده باشیم مثل همسایه و دوست و آشنا که بهم فکر کنیم یا طرف ماموره و نمیشناسیش دقیقا کیه و در اینجا باید صداتو بشنوه تو خانه و هرجا و یا تصویرتو ببینه که بیاد رو مخت و عاشقت باشه و مامورهای مومن و نمازخوان باید برای افراد مومن و نمازخون باشن و مامورهای بد هم برای آدمای بد وگرنه همش اختلاف و جنگه و دعواست و ممکنه اجنه یا ارواح هم عاشق باشن و از طریق چشم ما میبینن که چیارو میبینیم ولی فرق نداره وقتی طرف بفکرت باشه و عاشقت از دور میفهمه چه چیزی رو نگاه میکنی و فکرت چیه و معلمت میشه و راهنمایی میرسونه بهت و اگه چهره شو در ذهن ببینی که نگات میکنه در دل میتونی باهاش صحبت کنی و صحبت عاشقانه که میکنی خوشش میاد و این نکته رو هم بگم اگر عاشقی پاک و از دور و ذهنی باشه و آب عشق بریزی نه تنها عاشق میشی و لذت میبری بلکه از تنهایی درمیای و امیدوار میشی به زندگی به شرطی که خودتو ارضا نکنی و افسردگی و فشار زندگی به کلی از بین میره و مهربان میشی و من که فیلم میسازم یه حالت سوم دارم که وقتی منو در مجازی میبینن معشوقه ها ممکنه عاشقم شن و خوششون بیاد و شاد شن پس اینطوری بهم فکر میکنن و با اینکه نمیشناسمشون کلی عشق پیدا میکنم و من تا حالا زیاد عاشق نشدم که برای کسی دلتنگ شم و غذا نخورم و خواب نداشته باشم و همش بفکرش باشم چون زنها و ماموران قوی همیشه بالای سرم بودن و نتونستم عشق ضعیف رو تجربه کنم چون در عاشقی وقتی بهم برسین و ازدواج رخ بده پس از مدتی رابطه سست و ضعیف میشه و عاشقی آتشین نیست و عادی میشه لذا هوامو داشتن که بدبخت نشم و مال خودشون باشم از دور حتی فرستادن منو تیمارستان که نتونم زن خوب و سالم بگیرم و روم حساس بودن چون از نوجوانی وبلاگ مینوشتم و منو میشناختن و دوستم داشتن!! 

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۶ تیر ۱۴۰۳، ۰۳:۰۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام بعضی خبثا یه چیزایی مینویسن که ناامید میشی و بی حال و بد حال و جنزده و افسرده و بی میل و شهوت و خسته و عوض میشی و خعلی روی حال و فکرت و زندگیت اثر داره این چیزایی که مینویسن هم از رو بغض و کینه و حسادته هم دروغه و هم تهمته و هم جادو و هم طلسمه و هم شیطان رو تو وجودت میاره و دستور به شیاطین میدن که بیاد درونت یعنی حساب کن چه پلیدهایی هستن که به شیطان دستور میدن که بهت حمله بشه 

من نمیدونم در این هنگام و حملات چه باید کرد و اگه حمله بشه دقیقا نابودیم و به بیمارستان روان و جنون و خودکشی و ناامیدی و افسردگی شدید و اختلاف و فحش و دعوا میکشه ولی باید روضه امام حسین علیه السلام گوش داد باید قرآن خواند یا گوش داد باید نماز خوان باشی و ذکر بگی و دعاها وارده بخونی وگرنه میشی مثل مترسک که نه حرف میزنی نه کاری میکنی نه عقلی داری نه فکری و مرده متحرک میشی!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۴۰۳، ۰۹:۰۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام دیگه هزارتومن ارزشی نداره به زودی با هزار تومن مفتو پاک کنی ارزونتر از دستمال درمیادش!! یعنی اینو اون انتخاب بشه گرونیا حل میشه؟؟ مردم مثه گرگ پریدن بهم خدا میدونه دزد زیاد شده و چیکارشون میکنن تا چند سال دیکه مشاهده میکنی برای دیدن شبکه یک باید پول بدی به صداوسیما الان من زیاد بیرون نمیرم تا ته خیابون بخام برم بیست و پنج تومن باید بدم تاکسی به زودی مشاهده میکنی ملت از محله شون که زندگی میکنن بیرون نمیرن و مسجد شون میرن تو هر محله هم ماشالا پارکه دیگه وسط شهر نمیرن تا آخر عمر باید از مغازه ی کنار خونشون بخرن و بخورن و بمیرن و‌دیگه کسی وسط شهر نمیره شما بخای از کوچه کناری تون رد شی همسایه ت از خونه بیرون میاد که تو کوچه ما چکار میکنی تو دزدی؟ نمیشناسیمت چرا از کنار خونه ما رد میشی؟؟ قیمت تنباکو دوران روحانی کیلو بیست تومن بود میگفتن گرونه الان شده کیلو سبصد چارصدتومن چرا چون تو باید به قیمتی که به عرب ها میفروشن تنباکو بخری در گذشته در انحصار انگلیس شد تنباکو میرزای شیرازی دستور شکستن قلیان داد الان آخوندی نیست صداش دربیاد ملت پول ندارن تا چارتا خیابون انورتر برن رای بدن باید کلی پول تاکسی بدن و به زودی مشاهده میکنی تا وسط خیابون نمیتونی بری باید مالیات بدی مثلا صدملیون در سال بده تا بزاریم با ماشینت بری تو شهر لذا محبوری با تاکسی بری وسط شهر و تاکسیا هم میچزوننت و کلی پول ازت میگیرن اینه اون چیزی که داره تو غرب رخ میده و تو ایرانم به زودی پیاده میشه میگن آلودگی هواست ترافیک زیاده ولی یه نیت و قصد دیگه دارن از این کارشون دولت ها شما تو آپارات اکه محتوا تولید نکنی حق انتشار فیلم نداری ملت افسردگی گرفتن ما اومدیم ذکر یا علی گفتیم از آپارات بیرونمون کردن و حساب کاربری مسدود شد چون محتوا تولید نکردیم و دیگه با آهنگ خواننده ها نمیشه کلیپ ساخت تو آپارات چون حق نشر نداری چه برسه بخای صحبت سیاسی کنی تازه من ضد دولت شهید صحبت نمیکردم هیچ وقت چون حدس میزدم چه میکنن ولی یادمه پدر دولت روحانی رو دروردم و هیچ نمیگفتن و منتظر بودن با حرفام آروم شن من از دوران احمدی نژاد فیلم میگرفتم میزاشتم آپارات قبلش هم وبلاگ نویس بودم الانم باید بنویسم وگرنه فیلم بگیرم نه مجوز میدن نه هوامو دارن و برای وبلاگ نویسی سه بار تیمارستان بردنم الان نمیزارن فیلم بگیرم که پخش شه و دیگه تیمارستان نمیبرنت بلکه میکشنت!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۶ تیر ۱۴۰۳، ۰۲:۱۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

سلام داشتم ذکر اللهم عجل لولیک الفرج میگفتم و به زنها نیگاه میکردم تو گوشی که دارن حال میکنن نمیدونم بی احساسم یا گنهکار یا جادو شدم که زیاد خوشم نمیاد کلا‌ همیشه و آب از دهنم نمیرزه مثله نوجوانیم نیست که نتونم شهوتم رو‌کنترل و خودمو ارضا کنم کلا سنم بالا رفته و میلم اونقدر نیست که بخام زن بگیرم و فقط دیدن زنها حالم رو خوب کرده و بعضی وختا آب عشقم میریزم اگه حالم مساعد بود و تحریکم میشم ولی نه زیاد ولی امشب که این ذکر رو گفتم دیدم که زنه رو که دارم میبینم رو گوشی داره میده و در اوج لذته یکم توجه م به این نکته جلب شد که خرکیفه پس باید من از لذت بردن دیگران لذت ببرم و حسود نباشم یا احساس داشته باشم و تحریک شم البته اشک داشتن همه چیو درست میکنه و آدم شفا میابه و مثله اولش میشه ولی ممکنه اشک نداری و آب عشق پاک میریزی بجاش ولی باید وقتی میبینی زنه داره کیف میکنه تو هم لذت ببری و خوشت بیاد وگرنه مریضی!! البته از من که سه بار تیمارستان بودم در اوج جوانی و از هجده سالگی تا حدود بیست سالگیم انتظاری نیست حتما یه بلایی سرم اوردن بدتر از زندانیان!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۶ خرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۲۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام خداوکیلی شما میگی چرا خدا محبت زنان مومن رو تو دلت ننداخت و رفتی پورن دیدی یا فحش دادی تو دل و عذاب زنان رو در نظر داشتی و اینطوری تحریک شدی چرا؟! چون مومنان هوامون رو ندارن و امتحان سخت داریم خداوکیلی من نوجوانی وبلاگ مینوشتن بیست سال پیش و روانشناسان دیدن نمیتونن منحرفم کنن و گفتن من ایسکیزوفرنی ام و سه بار بستریم کردن تیمارستان الکی الکی و معلوم نیست چه تست هایی همین دکتران زن در خواب و بیهوشی و بیداری ازم گرفتن!! بعد من مببینم محبت زنان چادری و مومن ندارم و خدا زنان یاغی رو گذاشته در قلبم چرا چون قوی شم و اینطوری آب عشقم اومد امشب و آرایش کردم چرا؟! باز گیر دادیا بگم؟! چون عذابشون رو در نظر بگیرم و تلقین کنم به خودم مثلا اگر دستگیرم کردن و دستامو بستن و لختم کردن یا بیهوشم کردن از همین الان دارم ذکر میگم و زنان هم میان تو ذهنم و میبینمشون و میگم میخام بشاشم تو صورتش خدایا میخام برینم رو ممه هاش خدایا میخام بشاشم تو دهنش و اینطوری خوشم اومد که اگه زنی خفتم کرد و لختم واقعا بشاشم روش و دارم از همین الان تمرین میکنم که جهنمی نشم و خدا مانند حضرت یوسف ع نجاتم بده چون زنان مومن هوامو ندارن همیشه!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۸ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۰۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بچه ی خوشکلی بودم همیشه نماز همیشه فکر پاک و چشم هیز دست خودم نبود سیستم اینجوری بود البته هیز مجازی بودم و زنها انواع سحر و جادو رو روم پیاده کردن تا رفتم تیمارستان و دیگه منو نخواستن تا موقعی که درس میخوندم امیدها به من بود تا دخترشون رو بگیرم ولی الان دیگه باید برای شهوت قرص میخوردم و دیگه هیشکه منو نمیخاست و فضا ضدم چیدن که من فاسدم و بیمار روانیم کردن و من هنوز توبه مبکردم و نماز میخوندم دیگه تحریک نمیشدم ولی الان یادشون رفته زمانی بر من میگذشت که برام میمردن الان چیزی نمیخام حتی خودشونو حتی زن حتی دخترشونو اما وقتی فکر جنسی میکنم میسوزن و دیوونه میشه دختره حتی شاید ازدواج کردن ولی نمیتونن تحمل کنن که من زنی رو بخام امروز از محبت مادران گفتم و مادری منو خواست قرآن گوش دادم موقه قلیون و فکر جنسی نکردم دختره آروم شد ولی حق به من بده درسته آرامش ندارم و عقده جنسی دارم  چون منو مادرهاتون به شدت میخواستن زمانی من مجبورم جنسی فکر کنم ولی اگه حالا هم منو مادرها بخان دیگه سعی میکنم جنسی فکر نکنم و فقط لذت ببرم ولی حق بده عقده جنسی به زنها داشته باشم چون مدام جادو میشدم و تحریک بودم ولی اگه میخای تو خلوتام فکر جنسی نکنم و دختره دیوونه نباشه باید به فکرم باشن و بهم خوش بگذره!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۸ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۰۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه زمانی دنبال آدمایی بودم که محبتشون بالا و عرفان و خداشناسیشون تا سرحد عرش و دعام کنن برم بالا بالاها ولی حالا میبینم یک مادر قوی تر از همه ست و کارم رو راه میاندازه نه فقط مادر خودم بلکه باید دل مادرها رو بدست بیارم حتی مسئله جنسی و زن نگرفتن هم میتونم حل کنم با دعای مادران و اقدر ارزش داره پیش خدا که اگه دعام کنن و از دستم راضی باشن میتونم دور زن گرفتن رو خط بکشم و همیشه خوش باشم ولی خعلی سخته رضایت مادران رو بدست آورد مثله کوه کندنه حالا میفهمم اگه مامانم از دنیا بره خدایی نکرده دیوانه میشم و الکی تلاش بیهوده کردم و زور الکی زدم در حالیکه باید اونو خوشحال میکردم حالا میفهمم چرا راضی شد برم تیمارستان بستری شم یا چرا تو درسام کمکم نمیکرد چون همیشه پیشش بمونم و ازش جدا نشم منه خل هم برای خودم آرزوها داشتم که یکی یکی پرپر شد ولی همون مامان روز به روز پیر تر میشه و کمرش خمیده تر و‌دستاش چروکه از غذاهایی که برام درست میکنه و ظرف هایی که میشوره ولی باز امید به من داره و من ناشکر دنبال شرایطی مناسب برای پیدا کردن دختر خوب برای ازدواجم و هنوز دل به دنیا دادم که تنها بزارم مامانمو با اینکه میدونم آخرش نابود شدن و شکسته باز فکر میکنم ازدواج یعنی خوشبختی و نمیفهمم مادرم به امید به من زنده است و داره روز به روز بخاطر من مثه شمع آب میشه آه چه بی وفام من! من هنوز دنبال معجزه ام ولی مامانمو فراموش کردم حتی نمیدونم چکار براش کنم تا راضی شه و هنوز ته دلم دختری غرغر میکنه که منو بگیر و هنوز من یه روز بدون مامانم نمیتونم زندگی کنم درحالیکه قدرشو نمیدونم و حواسم نیست که مامانم به اندازه امام زمانم دوستم داره و حواسش به منه ولی چرا من نمیفمم و هنوز چشم به بیرون دارم چرا من تلاشی نمیکنم مامانمو راضی کنم و چشم به بیرون دوختم که کسی نجاتم بده چرا من شاکر نیسم و انقدر نمک نشناسم و نور و محبت بزرگ خدا رو در خانه حس نمیکنم؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۳، ۰۷:۲۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام خودارضایی اگه ارضا کنی خودتو مثل اینه خودکشی کردی و تو زندگی ناموفق میشی و خودتو سرزنش میکنی حتما و حس گناه میگیری و عذاب وجدان شدید یه نکته بگم درمورد خودکشی امسال هر شب برنامه زندگی پس از زندگی رو دیدم و سه تا مهمان یادمه درمورد خودکشی صحبت کردن یکیش میگفت جای طناب رو گلوشون مونده بود و خدارو صدا میزد که کمکش کنه و در عذاب بود یکیش میگفت خودکشی کرده بود میخاست بیاد جسم منو که تو کما بودم رو تسخیر کنه و بدترین عذاب هارو میچشید و اکه قرار بود مثلا شصت سال زندگی کنه و توی بیست سالگی خودکشی کرده این چهل سال رو عذاب شدید میدید اون دنیا یکی دیگه شون میگفت طرف که خودکشی کرده بود نمیتونست اون شربت گوارا رو بخوره و داد به من و بخاطر من خودکشی کرده بود و اون دنیا تو خونه مجلل راهش نمیدادن و میگفت من نمیتونم این شربت خنک رو بخورم گلوم درد میکنه 

خلاصه خودارضایی مثل خودکشیه و مرد میدون میخاد بزنه ولی خودشو ارضا نکنه البته شرایط داره اولا باید عشقی در ذهن باشه و مثلا زنی به یادت باشه که آب عشق ساخته بشه و مست بشی یا آرایش کنی پس باید کارای بزرگ کنی مثلا وبلاگ بنویسی و فیلم بگیری و کارای موفقیت انگیز کع پیشرفت کنی هر روز که بخوانت دوما باید شهوتت شیطانی نباشه که نتونی دست به خودت بزنی بلکه سوما باید ذکر خدا بگی و با خودت بازی کنی تا خودت رو ارضا نکنی وگرنه مومن و متقی نیسی و نباید یه فیلم پورن پدرت رو درآره بلکه باید قوی باشی تا جایی که اگه زنی جلوت لخت شد امتنا کنی و دست رد بزنی پس باید مرد باشی و قوی حالا اگه خوشت اومد نباید تا ارضا شدن پیش بری و درسته کار خطرناکیه بازی با خود ولی لذتی داره صدبرابر ارضا شدن اکه آب عشق یا باده یا پیشاب بیرون بیاد کلا عاشقی ولی زیاد پیش اومده برام حتی چند هفته پیش بود اشتباهی ارضا شدم و غم وجودم رو گرفت و آرامشم گرفته شده و خدا ادبم کرد که قرآن باید بخونی و فهمیدم از قرآن دور شدم که نتونستم خودمو کنترل کنم البته فکرم به شدت جنسی بود وقتی با خودم بازی کردم ولی باز اگه ارضا نشی و فرشته ها کمکت بدن و خدا و شهدا نگه ت دارن مثلا داری سوره قل هو الله میخونی و خلوت کردی هدیه میدی به شهیدی و با خودت بازی میکنی و ممکنه فکر هم داشته باشی بعد میبینی اون شهید ازت مراقبت میکنه و زنهای فاحشه رو دور میکنه و لذت میبری و آرایش میکنی یا میخوری آب عشق رو و آروم میشی ولی اگه به گناه افتادی درسته عمدی نبوده ولی حتما غمی به دلت میشینه مثلا ممکنه خواب پریشان ببینی و بالت رو ازت بگیرن یا فرشته ها کمکت ندن که موفق باشی پس مرد باش اگه نتونی جلوی شهوتت رو قبل ازدواج بگیری و عاشق نباشی و لذت نبری هم تو انتخاب عشقت ناموفقی هم تو رابطه هاتون باید مرد باشی جق بزنی ولی خودتو ارضا نکنی و عاشق بمونی و به آب عشق راضی باشی وگرنه منم خعلی فشار روم بود با اینکه نماز میخوندم بر سر ارضا کردن خودم سه بار تیمارستان بستری شدم و فهمیدم اگه ذکر میگفتم و روش کار رو بلد بودم و خدا یاری میرسوند میتونستم خوش باشم و نوجوانیم رو الکی هدر دادم با گناه!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۱۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

و اما داستان تیمارستان:من البته قبول دارم تا حدی اسکیزوفرنی ام ولی به قول دکتر خطرناک نیست!و داستان اینه که من وبلاگنویسی میکردم ایام نوجوانی و به قول بابام 40 نفر رو دیوانه کردم که از زبونش دررفت و خیلیا بهم وسواسی بودن و همش حس میکردم همه دارن منو میبینن مخصوصا پشت کامپیوتر البته شهوتم قوی بود و هر روز یه بار از فیلتر رد میشدم و اونموقه هنوز فیلتر نبود و جرم بود و بعدش سایتا فیلتر شد و نمیدونستم  باید چکار کرد که بعدها فهمیدم میشه به پیشاب راضی بود خلاصه یه همسایه جدید روانشناس بعد از اینکه پشت کنکور بودم و همه جارو با وبلاگ بهم زده بودم اومد خونمون و میگفت زندگی من گیاهیه و باید دکترها ی تیمارستان یا جنگ روان منو ببینن و قرص بنویسن باید بری تیمارستان و منم توضیح دادم تو چندتا کلیپ آپارات که عصبانی شدم و گفتم من زندگیم گیاهیه؟  البته شهوتم هم خیلی کم شده بود و اسپرم نداشتم خلاصه خونه رو بهم زدم و یه کبریت روشن کردم پرتاب کردم روی, بابام و بابامم همونجا تلفن رو برداشت و بدون زنگ زدن به همسایه روانشناس گفت داره آتیشم میزنه و حتی از سر جاشم تکون نخورد بعد فورا زنگ زدن آمبولانس و پلیس و بیهوشی و اینا و دکتر زنی که تو تیمارستان بود میگفت تو میخاستی باباتو آتیش بزنی ومنم گفتم اگه میخاستم واقعا  نفت میوردم و آتیش میزدم نه با یه چوب کبریت و خلاصه ده سال قرص جنایتکارهارو دادن به خورد من و خودم قطعش کردم قرصامو و دوبار دیگه هم بردنم تیمارستان ولی از موقعی که فیلم میسازم میزارم آپارات کسی بهم وسواسیت نداره مخصوصا زن ها و راهمو پیدا کردم و دیگه نرفتم تیمارستان! 
به نظرتون میشع گنجشک رو بجای قناری رنگ کرد؟! یعنی من بشینم خونه بجام یه نفر دیگه کامنتارو جواب بده؟!خدا خوشش میاد؟!عذاب نازل نمیشه؟!البته نماز برای مرده ها خیلی خوبه!!! 
من فکر میکردم هرچی تو آپارات و باهم و اینجا ویسگون قوی تر کار کنم لایکا زیاد تر و دخترا دورم جمع میشن ولی حالا میبینم خرم حسابم نمیکنن!! اولویت باکیه شاید ضعیفم شاید خرابکارم و روانی! 
لطفا هرکی منو تو اینستاگرام دید آدرس بده برم ببینم آخه هر چی گشتم چیز خاصی نبود!!! 
ببین لاشی من خعلی وقتی میشه دنبال عشق نمیگردم و نیمه گمشدم فعلا دنبال یکیم بزنم تو سرش!!! 
آیا نفس های من تو دل چندتا دختر رفته و خودم نمیدونم وقتی 99%راه کرونایی شدن و این همه کشته از طریق تنفس و دهانه
https://www.aparat.com/12eza سلام لطفا کلیک بفرمائید☺    ☝  ( ´◔ ‸◔‘)
من محمدعلی ام و روز تولد حضرت بدنیا اومدم و تو خونه علی صدام میکنن در ۲۰ بهمن ۱۳۶۸ من مجردم ،کلی نامزد خیالی دارم ،ماهیانه ۷۰۰ ت مامانم از حقوق بازنشستگیش بهم میده، سه بار تیمارستان بستری شدم،از ۱۸ سالگی تیمارستان بودم و از موقی که کلیپ میسازم دیگه نرفتم اونجا،اسکیزوفرنی ام،بیکارم، بیشتر تو خونه م کم بیرون میرم همش فیلم میسازم زیاد میخابم متاسفانه و یا جادو میشم یه بار تو نوجوانی گولم زدن بدون آگاهیم که کجا میخان ببرنم پیش رمالی در روستایی بردنم رمال گفت ۱۰ تا زن جن داره که مثل کوک ساعت پستشون عوض میشه!!!
مارو میبینی حامله نشی یهوعکی!😆                  
حالا ک اونقدر زحمت کشیدی اومدین فیلم زیر عکسامو ببین خوب دیگه!
دختره اگه از شهوت گفتن من بدت میاد ببین چ گناهی کردی ولی اگه دنبال پاکی هستی یه فکری به حال خودم بکنم!!
من بیشتر دیونه ام تا عاقل لامصب عقل انتها نداره دیوانگی زود تموم میشه!!
پول داشته بآش زن که بهت میدن هیچی زن دومم بهت میدن!!
لطفا حساس نشو!!!
برو پیش همونی که بغلش کردی!
من به حسین احتیاج دارم!
ندیدی خرم لایی خورد!
هه خیره نشه دختره مگه خره که بده بره شلغم!

    

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۴۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اه اه اقد بدم میاد از اینا چه بخوان روانشناس باشن چه جاسوس که مارو از دور کنترل و به خیال خودشون درمون میکنن این آدم های حقیر که نمیدونن نماز عشاء چند رکعته اومدن بالای سر ما تا به اصطلاح درمانمون کنن و دارن حقارت خودشون رو اثبات میکنن که اسلام پیروز است و مومن حالا اینا هرچقد بخوان زور بزنن مثل حیوان سرجای خودشون پیشرفت نمیکنن انگار تقصیر منه که نمیتونن نقشه های شومشون و ریاست ها و مسولیت های پست دنیوی رو تصاحب کنن اصلا هم دلشون واسه ما نمیسوزه دم دستگاهی دارن که ما مثل موش آزمایشگاهیشونیم و باید تحت نظر اینا باشیم انگار هرکاری مثبتی ما میکنیم  از صدقه سر اینا است اینا اونقدر پستند که فکر میکنن اگه ما دلهارو آروم کردیم و نشاط آوردیم از زحمت های فراوانی است که میکشند اینا میخان نامی از اسلام و دین و پیغمبر نباشه ما رفتیم تیمارستان یه نفر نبود که درمورد بیماریمون باهامون صحبت کنه که تو چته و چکار کن انگار محکوم به قرص ابد هستیم درصورتیکه به یاری خدا از همشون شادتر و دلخوشتر حالا اینا ریشه شون به اذن خدا کنده میشه ما راهنما میخوایم ولی کسی که دلش خدایی است و مومن و دل مومن به مومن وصله حالا اینا حاظر نیستن از خدا حرفی بزنن بعد اومدن مارو کنترل کردن و هیچ راهی بلد نیستن جز نابودی فکر و عقل با قرصی که کاش فقط گچ بود این ها یاد گرفتن چطوری یه آدم خوشکل و خندان رو افسرده کنن و ناامید از زندگی اصلا شغلشون همینه که جاسوسی و روانشناسی کنن همونطور که شیطان میکرد و طوری افسارتو بگیرن که خودتم نفهمی که خرشونی بعد که سوار شدن ریشه ی آینده و زندگی ات رو بزنن بعد افتخارم میکنن که شغلشون شیطانی است و ذره ای حس دلسوزی نسبت به مومنان خدا ندارند اینه که روزگار ما شده دست و پا زدن میان یه عده کلاش!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۳۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

من به رسم قدیم و قدما می نویسم تا پدر در بیارم مینویسم تا خون جگر بریزه می نویسم تا هشدار بزنن ببین جوجه جیگر حسادت نکن که خواننده ی یوروپ و ایرانی واسه ما خوند و میخونه دلیل داره مارو برای هدایت مردم و روزگار و نجات از دست طاغوت بفرستن تیمارستان و عقیم کنن و قرص بدن که دیوانه مون کنند و مغزمون رو شستشو حالا گیرم اینا دیگه امام جمعه ی سابق که خبر داشت از خوش خدمتی های ما اون چرا خواب بود فرماندار اون موقه چرا گذاشت مارو عقیم کنن و بفرستن تیمارستانی که بدتر از زندانه من حق خودمو میگیرم از این دنیای نکبت من خون میریزم پاش یعنی خون هارو چاری میکنم خون این و اون نشد خون زنان رو میریزم ساکت بشینم تا روانشناس حرومزاده قرص گچی که خوبه قرص ضد شهوت ضد عقل ضد منطق قرص دیوانه کردن و فراموش کردن خدا بهم تزریق کنه و من هیچی نگم بگم خعلی  ممنون آقای دکتر و دیده شده ازش معذرت خواهی هم کرده بودم بعد دیگه همه ی خواننده ها  ساکت بشینن بگن پدر سوخته قرصتو بخور؟؟ نه من میجنگم حتی اگه هیچکدومشون پشتم نباشن حتی اگه دوباره بخوان پدرمو در بیارن میگه آقا چرا فیلم ننت رو گذاشتی تو کانالت نمیدونه بدبخت حالا ننمون رو آزاد کردم از چنگ یه عده یاغی که فیلم بدون روسریش رو به هرکی خواستن نشون و دزدیدن فیلم خصوصی واسه ی ما نزاشتن ریدن تو زندگیمون رفت از همه ور جاسوسی و حسادت و کینه  از اقوام تا دور و نزدیک و هسمایه حالا نمیدونه داره بهش خوش میگذره ولی  هنوز به من خوش نمیگذره تا زهر جانشون رو بگیرم! تا انتقام یه عمر بدبختی و حسادت رو از جیگرشون بکشم بیرون برام مامور گذاشتن چس خواهرشون پدر یک یکشون رو در میارم یعنی یه کم وقت میخام فقط تا یکی یکی به درک وادارشون کنم با حرف زدن نمیشه با کردن میشه! میدونی اینا برای من خطری ندارم مامورا فقط میخوان زنم شن و رو سرم سوار شن حالا میفمم که پدر هرکی رو بخوان در بیارن میرن سراق زنش و از اونجا روش فشار میارن و رنج و عذاب میدن شکر خدا که  زن ندارم و فقط یه خورده عقده کردم که یه کم خون بریزم! خون رگشون نشد خون حیض مثلا پریود!! عقده است دیگه کاریش نمیشه کرد اینطوری یه کم سبک میشم که فاصله و حرمتم حفظ شه که قدرم دانسته بشه به زانو در میارم یک یکشون رو!! و اینکار فقط از بنده ناشی و ناجی هست نه هیشکس دیگه!! همه منتظر منن تا گارد بگیرن ولی اینبار با رحمت و نوازش سخنرانی نمیکنم اومدم حال بگیرم ههههه

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۳۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۷، ۰۴:۳۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۷، ۰۳:۰۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۵۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دلم میخاد بگم دکتر حاظری عقیمت کنم بعدش ماهی ۵ میلیون دستور میدم بهت بدن..بار اول که بابام کاراشو کرد که بیمه بشم و پزشکا دور میز جمع شدن و چندتا سوال پرسیدن رد شدم و تجدید نظر دادن مامان بابام تا مگر اینکه بعد ۶۰۰ سال اگه بابام مرد از دنیا رفت بیمه تامین اجتماعی بشم ولی اعصاب نداشتم جلسه تجدید نظر نرفتم نمیخام بگم تو جلسه اول چی گذشت چون آدرس اینجا رو براشون نوشتم خوششون نمیاد فقط موقع اینو میگم که موقع نوحه خوندن گفتم اگه سینه میزنید میخونم اولا نزدن دوما مامان وقتی بیرون اومدم چشماش سرخ شده بود داشت گریه میکرد چقدر مطلب آماده کرده بودم که به دکترا بگم نشد ولی بعدش همش آقای خامنه ای میومد تو ذهنم لامصب نفهمیدم دوربین جاسوسی کجاست اینو هم بگم که اولش گفتم من با امام زمان عج در ارتباطم و خواننده ها برام شعر میخونن بعد تعجبشون برد دکترا اینطوری بهتر اسکیزوفرنی ایم مشخص میشد چون من سه بار بستریم کردن گفت حالا کدوم خواننده ها برات میخونن گفتم چاوشی تتلو و اینا گفت نگو اینا بگو مثلا فلان خواننده گفتم همشون!! 

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۵۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

من قرار بود رئیس جمهور بشم وقتی مدیر مدرسمون فهمید پیش دانشگاهی رو میخاهم غیر حضوری بخونم زنگ زد گفت بیا مدرسه صحبت کنیم یه نفر دیگه وقتی رفتم همراش بود پیشنهاد داد که میخای بری دانشگاه شریف؟؟ من خر که وبلاگ نویس بودم و سرامد نویسندگانی که هواپیماشون سقوط کرد در پرواز خارج گفتم شما؟!! مدیرمون گفت با من حرف بزن گفتم میخام برم دانشگاه خوب و قبول نکردم گفتم من پایه ام ضعیفه میخوام از اول بخونم نمیدونستم یه سال برم پشت کنکور میفرستنم به تیمارستان بدتر از زندان و جلوی مدارک و مدارجم رو با قرص روان خواهند گرفت حسودان نظامی اون دوران و خفه م خواهند کرد و منم تصمیم گرفتم حالا که از راه نویسندگی و دانش رییس جمهور شدن نمیشه پس دلقک بشم تا لااقل حرفامو بتونم براتون بگم و سخنرانی کنم و حرفارو به بالا و شما بتونم برسونم اگرچه با مسخره شدن و خندیدن و دیوانه بودنم ولی هرگز یه نفر از شما ویسگونیا درمورد یک دونه سخنرانی آپاراتم نظر ندادین که اینو یا از خفقان یا شاید کسانی که نظر میدن دکتر روان یا مامورن میدونم چه بسا دخترانی که میان و دخترن و چقدر خوش خیال بودم و بیشتر تلاش کردم و عکس گذاشتم به خیال اینکه دخترا اینجا صف بکشن ولی اونطور نشد!

اوفف الان که قد گاو براشون ارزش ندارم اون موقه خدا با ما بود و وضع کشور نا آرام!!

Wisgoon.com/khisgoon

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۴۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

عمو عمه

صدای ملکوتی

عقل داره و منطقی صحبت میکنه و چرت نمیگه

تسخیر نمیشه کرد فردی که اشهد بخونه

از صوت بد سنی ها بدش میومد داد میکشید

رفته بود قبرستان درحالیکه سنیا مرده پرستی و شرک

بعد از قرآن و قبلشم ازش این ملک یا روح جدا نشد

مستی تا حد تسخیر روح هستش 

گفته ها: کردی میدونی؟ نمیگه نمیدونم و سر تکان میده و راستشو میگه همینطوری میگه ارمنی

چکارش داری؟ میخام دخترمو بگیره .. داره شیخ سنی رو خر میکنه که داستان عاشقیه وگرنه با قبرستون رفتن و ندیدن دختر کی تسخیر شده

تو مگه کی هستی چقدر زور داری؟ با صدای ملکوتی میگه رئیس اجنه

میگه چی میخای بگو چی میخای...داره زمینه سازی میکنه که بگه بیا مسلمان بشو

من کاری ندارم اونا صدام میکنن این بنده هزار بار قسمم داد اومدم...حالا یا تو قبرستونی جایی فاتحه خوانده یا متوسل شده

من شاه شاهام

وقتی قرآن میخونه زورش میاد و فحش نمیده و میگه بسه بگو چی میخای چون بد قرآن میخونه

        اینی که میگی اینی که اسمشو میاری  اینی که این همه بنده هاش صدام میکنن نوچه ی نوکرام اونایی که جلوشون خم و راست میشن برام میفرستن چرا با من اینجوری میکنید من به دین خودمم با کسی مشکلی ندارم (شیعه) 

    میگه مسلمون بشو میگه به چه قیمتی میگه به قیمتی که نجات پیداکنی و بهشت خدا مالت بشه...  میگه کسایی که بامند چکارشون کنم(سنیا) میگه ولشون کن میگه نمیتونم من شاهم میگه میتونی کلشونو مسلمون کنی و...

اون کسی که براش خوندن اومدن اومدم دوسش دارم آدم خوبیه

  این همه شما میگن پس چرا انسان هایی که میگن خالق مخلوقاته چرا اونا این همه کتابی که شما بهش میگین برعکسش میکنن (منطق اعلا و خودشو میدونه و میشناسه در حال تسخیر )پیش صد نفر منو بردن چرا یکنفرشون اونو نخوند چرا تو میخونی(درگیر کردن سنیا)

عالیه انجام بدین من نفراتم بیشتر میشه (بدست ما میرسه)

میگه بسم الله الرحمن الرحیم میگه این کیه که اسمشو میارین نابود میشم (نابودی و فنا از عشق)

این کیه این بدنی که من توشم مگه چی داره که به من نمیدینش( جوابای سنی)

میخای بیا بیا میگه کجا بیام میگه قبرستون ارمنیا با خنده و سنی قرءان میخونه

با موسی و فرعون بودم!!! وقتی میگه داستانشو شندیدی

این کتاب چیزیه که بچه منو نابود کرده چیزیکه زندگی منو نابود کرده شما انسون ها میگید که زندگی خوبه میگید بچه هاتون شیرینه براتون پس ما چی پس بچه های ما چی(شیعهیان)

همونی که تو اسمشو میبری چیزایی گذاشته جلو روم که نمیتونم میگه چی میگه دیواری از نور

نه دقیقه






بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۰۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دیشب قبل خواب ناراحت بودم و فشار روم بود تصمیم گرفتم ذکر یا علی رو با شعر بگم و حتی توی خوابم تکرار میکردم و زنده بودم مثلا یا علی و یا علی و یا علی روی ریتم خاصی شعر مانند بعد خوابی از شهیدی دیدم که دارم تیر به سمت آسمان با چند نفر شلیک میکردم و کلا دو نکته رو فهمیدم یک اینکه شیاطین و در راسشون آمریکا توی خواب هم برنامه دارند برای مومنان دوم اینکه ما وکیل داریم ببینید نمیشه اسمش رو هم وکیل گذاشتا یعنی ما اگر خدایی باشیم از سیستم جهانی که حتی اسلام رو قبول داره ولی در کنار اسارت شیطانی اگر با خدا باشیم از این اسارت ها بیرون میایم و حتی در خواب هم ولمون نکرده اند اینا لذا کسانی که بتونن خدایی بشن و ازسیستمشون خارج بشن اینا میفهمند و هم دیگه لازم نیست از خودمون دفاع کنیم بلکه موکل داریم این ها مالک زمین میدونن خودشون رو اگر ما هفت آسمون داریم شیاطین در زمین خودشون رو مالک میدونن و درب آسمان ملکوتی رو بسته اند بر ماها که ناامید بشیم و تمام افکارمون رو میدونن حالا اگر ما از سیستم شیطانیشون به نحوی خارج بشیم اینجا یک گروه مومن یا روانشناس و یا موکل ما خارج شده ببینیند در دنیا ما گروهی کار  میکنیم و یک خط گروهی افکارمون هست لذا من جوابگو نیستم خودم که وبلاگ مینویسم اگر منو بخوان بفرستن بر فرض به تیمارستان نگاه میکنن که گروه افراد چه بر سرشون اومده و همه موکل داریم نه به معنای شغل وکیل بودن بلکه در آمریکا وکیل بسیار زیاده لذا من اگر خدایی بشم هزارتا نوکر دارم که بجام کار میکنن و اینا از همین میترسند لذا توی خواب هم برام برنامه دارن و لازم نیست من جوابی بدم بلکه خودشون پاسخگو ان اینا این شیاطین میگن خدارو بپرست ولی نوکر ما باش از حیطه ی ما بیرون نرو پیش خودمون باش!!! این که نشد اسلام یهود هم با فلسطینی ها همینن قرار رو داره اینکه خدا قبول نداره!!!! یعنی طوری اختیار مارو گرفتن که نه خدایی میشیم که جهان رو بدست بگیریم با گروه خدایمون کما اینکه هیچکاره ام باشیم هزازتا نوکرو وکیل ساخته میشه برامون نمیخاد که داد بزنیم و خودمون رو نشون بدیم این شیاطین جن میخان دنیارو کنترل کنن یعنی ما نمیبینمشون ولی باطن کار که کنننده ی کار باشه رو جنیان شیطان میخوان در دست بگیرن وکلی برنامه دارن الان توی آمریکا نگاه کنید همشون وسواسی شیطانی اند کسانی که در فیلم ها و تلوزیون میبینیم یعنی باید بنده ی شیطان باشن وگرنه اثری ازشون نیست! و ما نمیفهمیم که اگر خدایی باشیم اینا بنده مونم میشن لذا توی خواب هم ولمون نکرده اند من خودم گفتم دیشب به صورت شعر مانند حتی توی خواب ذکر یا علی گفتم و خارج شدم و دیدم تو خواب محفلی آمریکایی رو که برامون چیده شده و موکل دارم که پاسخگوی کارامه!