اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۰۶۶ مطلب با موضوع «تفکرات شخصی» ثبت شده است

several

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ببین غرض خاصی ندارم جز اصلاح خودمون نه یا نمیگم این حرفی که میخوام بزنم 100% درسته نه یا بخوام تحمیل کنم نظریه است که گم شده بین ما دو روز دیگه هم روش کار بشه قوی بشه میشه شده رفته پی کارش...

آقا خلاصه کنیم دیگه ما اینکه میگه ما که معصوم نیستیم که معصوم و امام حسین (ع) رو در روز عاشورا میتونستیم حمایت کنیم میتونیم...آیا؟؟ خوب میگیم بعضی ها گناه میکنند این درست ولی چرا....بگذریم آقا دوران جوانی به بچه میگن شیطون درست؟ یعنی چه بعنی باید یه مراحلی رو بگذراند یعنی باید از شمر و ابوبکر و عثمان و از این حرفا بگذره تا میتونه یا نشه یا اگه شد اصلاح کنه این فرصت رو به ماهام شاید داده باشند چه برسه به جوان!!!!!!!!!! مگه عمر سعد ملعون چی میخواست؟ اگه ری رو بهش داده بودند عقلش نرسید که امام حسین ری که چه عرض شود و به چه مقامی میرسه دنیا رو دید خوب حالا مام خیلی هامون دنیا رو مبینیم دیگه چی کاربه معصوم داره این هنوز گیره فلان بازیکن گیره تو دنیاش تقصیر نداره رونالدو مرگ بر آمریکا آمریکا شیطان بزرگ است بهش نمیشه حرف زد بعد بگی جناب کریستیانو بفرما یاری امام حسین کن این اگه دنبال دنیا و پول و مول نباشه از نظر اینا مشکل داره اصلا بعد این اصلا تعجب بر انگیز نیست که یه بازیکن فوتبال غربی مسلمون شده شده چه کرده مگه برای اسلام؟ درسته اگه تقیه نکرده باشه تعجب بر انگیزم میشه ولی اسلامه دیگه عقل و معرفت میگه من یه روحانی هست وقتی میبنمشا میگم ای وای که یزید اومد این هنوز گیره پست و مقام دنیا ست شایدتم بدتر یزید باشه هر چی هم روضه بخونن هر چی هم ارشاد کنن تو خودشون گیر باشن و باشیم غیر از این نیست یعنی خودمون رو اصلاح نکنیم حالا نمیگم کیه این روحانی آره شمام منو ببنی شاید یاد یکی دیگرشون بیافتی اگه آدم درست و حسابی نشم و خودمو اصلاح نکنم مگه دنیا نخواست عمر سعد ملعون؟ امام حسین رو شهید کردند اصلا دنیا جلوی چشمشون رو گرفت اصلا امام حسین رو فرزند پیغمبر رو ندیدند اصلا انگار نه انگار میدونستا که حقه امام حسین (ع) پس باید خیلی اصلاح بشیم تا وقت داریم و بگذریم از این عمر و شمر یا اصلا طرف گناه نریم و تقوا بورزیم در جوانی مثل خیلی از بزرگان که اصلا گیر شمر شدن نیستند یه محبت امام حسین(ع]) بدند بعد بری خاموشش کنی درسته نگه داریش سخته وکم هم میدهند یا پنهانی باشه شاید خوب دیگه با قتل امام حسین و جز یارانش نباشی کلی فرق میکنه دیگه اصلا یعنی ممکنه از قتله هم بدتر باشه چون به شمر که محبت امام حسین ندادند محبت الهی ندادند بله.... بگذریم؟؟!!!

oil

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

شاید یادتون نباشه آره چند پست پیش به نکته ی کاملا ظریفی اشاره کردم که آقا اون موق که خرابکار شده بودم و خلاصه گفتمم شاید کتکشو خورده باشم که گفتم امام حسین (ع) عالم بالا نتونستند دوریشو و جایگاهشو تحمل کنند روی زمین و شهیدش کردند و نذاشتند مثلا زعفر که اختیار داشت هم یاریشون بدهد خوب همین موضوع رو بدون رعفرشا داشتم امروز بد از پست کشف ویروس که دستام دیدم داره میلرزه و نمیخواستیم هم پلیس سایبری رو برای کشف چنین ویروسی و بد افزاری زیر سوال ببریم از دیر کرد عمل اینکه آقا داشتم دوباره مرور میکردم این جمله هه رو خلاصه دیدم خودم اشتباه می کنم چون آِیت الله حائری شیرازی در سخنرانی جلو روم گفتند قریب به این مضامین که آقا هر وقت دارید فرشته ها و عالم ملکوت رو زیر سوال می برید بدونید دارید اشکال مثلا از خودمونه اصلا اینطوری بگ خوبه؟ شاید اینجوری گفته باشند با این وجود که داشتم به این موضوع فکر می کردم می شنیدم که سخت بوده.... بعد از محظر خود ابی عبدلله که نگاه کردم دیدم ایشون به مقام و اجر عظیمی رسیدند و خوش میگذره شاید حالا...ولی هنوزم موندم که این عالم بالا چه طور حاظر شد لااقل یه کم میتونست کوتاه بیاد چقدر صبر کرد بر مصیبت عظمی گفتم میدین بشر نه فرشته اگر دکتر بود ما بودیم چه می کردیم ینی از  ذکر خدا به قول دکتر تو پیام نوروزی قدرت خدا استفاده نکردن حالا ذکر که میتونیم بگیم بعدم میخواین شما وارد بشین که چرا حضرت علی (ع) شهید شدند و قاتل خودش رو میشناخت میدونست اینطور میشه چرا حضرت رضا(ع) مثلا زهر رو ... چرا ائمه ی دیگر و آقای فاطمی نیا گفتند و قانع کردند که ولی من نه شدما قانع ولی اثباتش رو نمیتونم در حال حاظر بگم چون باید تحقیق بشه دوباره و گوش بدم که  اوضاع یه چیز دیگست!

abas

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی موقع ها از نظر زمانی شاید که صبحه از نوشتن خسته میشم و عبرتی هم که نمیگیریم شاید داریم اذیت می کنیم اصلا ...........................

از قید و بند بودن به بعضی مسائل که خود را گرفتار کرده ایم بدان تا اینجا...................

از حرف های تکراری در بسته های نو....................

از خودم که این همه بدم و دارم چه چیزهایی مینویسم در این آخر الزمانی ...........

و آن خواننده ای که میخواند و بد تفکر میکند و حوصله ی با ما بودن را ندارد..............

وشاید خواننده ای است که دیدش از بس دنبال خواندن و پیدا کردن مورد بوده شهوانی است................

و ما چه می نویسیم و چه می کنیم خواننده بودن مطالب مو هم سختی داره... و برایش گویی اینطور است که من درعالمی باشم و اینکه بخواهم دیگران را به زور وارد عالم خود ...از طریق نوشته هایم آه که نوشتن چه بد می شود گاهی و مخاطبی که نیست و نمیخواهد این ها را و این راهی و طرز نوشته ای و این پایبندی که  دارم به نوشتن اصلا از سبک نوشتنم خوشش نمیاد و وقتی می نویسم انگار عذاب اوست که باید بررسی شود با بخواند ... پس من کجا مطالبم را آزادانه بگویم و دل هایی که به هم نمی دهند نوشتگار..این ها انگار همه و همه درد و رنج است برای او...آری من نمیخواهم نصیحت بشنوم...چه صبح بدی داری تو!یا همه چیز برایشان تکراری شده همین شاید دل ها آماده نیست یا من در این موقع پیدایم نمیشد یا خوابند آن هایی که باید باشند ... نه حس غربت نیست حس بد دیگران است که اینبار در را می کوبد نسبت به نوشته هایم و تحمیل هایم انگار درد درد چیزهایی دیگر است شاید گرانی ها رو پنهان کرده ام در پشت نوشته هایم مثلا یا بچه ای را.پس چگونه به خاطر بد حالی ها خود را پنهان نماییم و چگونه بسازیم با هم و ادامه دهیم...............حرف حرف چیز دیگر است!

dadi

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب داشتم الان مرور میکردم توی ذهنم و نمی دونم چی بود که یاد کردم از اون داستان حضرت نوح توی چند ماه گذشته ام که نوح چه ایمانی داشت که کشتی رو ساخت و ما نداریم و وحی هم بشه میگیم خدایا ولمون کن و ما رو نجات بده بسه دیگه ولی حضرت نوح (ع) پای کار اومد و عرق ریخت و نمی دونم 40 سالی فکرکنم طول کشید کارش و رسالتش بیشتر ولی و بعد اینا رو که داشتم مرور میکردم و فکر زود گذر آخه فکر خیلی سرعتش تنده یه لحظه میتونی همه جا باشی فکر کنی خوب؟یعنی میخوام بگم فکر که من داشتم می نمودم سرعتش یعنی طول کشیدنش آنی بود و خیلی کمتر از اینی که می نویسم یه جمله شو یا میخونید شما طول اکشید.. خلاصه ی مطلب سرتون رو درد نیارم بعد داشتم فکر می کردم که اینا (مردم ها نه حیوانات!!)که سوار کشتی نوح (ع) شدند شاید اینطوری باشه که میگفتند خدایا این همه بارون و سیل فرستادی برای ما که روی زمینت زندگی کنیم... این همه رو غرق کردی برای ما...نوح هم که پیغمبر و درسته که از حرمت ایشان بود و ایشون بود که وجود داشت ولی خلاصه اینا شاید از خود سوال کرده باشند همین دیگه بعد یاد روز جزا افتادم شاید بگی هنوز که تو برزخ روز جزا نشده نمی دونم والا یوم الجزا و یوم الحسرت هم همینگونه است دیگه نیست؟ بدتر هم هست یه مرتبه آدم ملکوتی و جبروتی چی میگن هر چی میگن خلاصه میبینه میگه اینا برای من؟ کی هست که اینا رو بزاره بره یعنی کسی میتونه زهد مثلا بورزه و جای داره خوب برمیگرده به اینکه زهدی که زاهد در این دنیا میزاره برای چی بوده و به یه زمین خشک و خالی که اونجام توش خداست راضی است یا نه و از این حرفا که کاری نداریم و واردش نمیشیم چون به عقلم دیگه نمیرسه و نمی دونم اون موقع این چیزا معنا داره ولی جزای بهترین افراد بهشت نیست بلکه خود خداس این بدیهیه.

saat

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۰۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز داشتم به یاد مطالب گذشته خلاصه مرور میکردم مطالبمو و چون حال معنویم حس کردم زیاد خوب نیست حالا خلاصه کنم که دیدیم که چه سیری رو گذرانده ایم و چه مشکلات و مرض ها و بخشیده نشدن هایی داشتم طی چند ماهه اخیر که الحمدلله بر طرف شد از دعای خاص دوستان و یاران یه مطلبی که به کلی فراموش شد حالا نمی دونم از غفلت خودم که بود ولی یعنی کار شیطون بوده!!! خلاصه هوای ذکر گفتن رو داشتم ذکر خدا گفتن و حتی یادمه چند تا ذکر هم توی دفترچه چند ماه پیش یادداشت کرده بودم و نوشتمش هم طی مطلبی یا مطالبی در بلاگ که چه سیری داشتم الغرض اینکه یک عوض شد حال ما دوم همینکه داشتم امشب و الان که ساعت حدودا 3:36 دقیقه صبحه که دارم مینویسم قبلش تو رختخواب داشتم به یاد چیزایی که مرور کرده بودم ذکر لااله الا الله رو مرور می کردم و لا حول و لا قوه الا بالله و مرض هایی هم داشتم که داشتم فکرمیکردم و دوباره انگار گرفتار شدیم از نو خلاصه اینکه آقا وقتی ما داریم توهیم میکنیم به خدا این به ذهنم رسید که میگیم لا اله الا الله یعنی خود خدا خواسته اینو و گفته در قرآن و پیامبر ها هم همشون همین رو ترویج دادند درست ولی در دل ما یک اله دیگری است حالا من کاری ندارم چه طوری تحمل میشیم و البته اینم مهمه خیلی هم مهمه که گفته ی خدا چیه و چی خواسته ولی حالا ما نخوایم  عوض بشیم ولی چرا توهین داریم میکنیم چه توهین بزرگی هم خدا که به اله یا زنی کاری نداره که گفته که نیست الهی جز الله خدا به خودش کار داره که اینو میگه میگه من بزرگم ولی در دل ما چیز دیگری است و گیر ما در همین "لا اله" اول است به قولا که الهی داریم و همین دیگه یعنی میخوایم بگیم ما یعنی الهی در قلب ما نیست جز الله!!!خیلی بزرگه این ادعا یعنی باید 24 ساعته به فکر و یاد خدا باشیم وگرنه داریم توهین میکنیم اصلا که این هم محقق نیست خیلی وقت ها و ادعای بزرگی است و این همه موجود اضافی خدا خلق کرده که دل ما رو میبره و مشغولشیم همین دیگه نمی دونم خوب رسوندم یا حس کردی وقتی که دیدیم در ذکر لا اله الا الله خداوند کمتر و کمرنگ تر و پایین تره نسبت به اله درون قلب من بعد دیدیم جمله ی خود خداست لا اله الا الله که در نماز مدام هر روزم تکرار میکنیم و دیدم که این خودش یه توهینه به خدا البته خوب..


rtgggg

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۴۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ما این همه وبلاگ می نویسیم هیچی به هیچی کسی کار نداره با مو پس ادامه می نهیم...

آقا هنوز که صبح نشده پس دیروز تو مسافرت و ماشین که داشتیم میرفتیم سفر جایی برای دو روز و برگشتیم حالا و پاسی از شب گذشته که می نویسم... حالا تو راه که دیروز تو فکرایی گذرا بودم من جمله اینا

1.جایی توی سخنرانی ای شنیدم که در بهشت وقتی برگ ها میریزه از درخت روی زمین یه آهنگ هایی و موسیقی خود به خود پخش میشه ازشون حالا پس چی آقا... قانون دنیوی رعایت نمیشه همین به زمین رسیدن برگ یعنی نیروی گرانش زمین رو در نظر بگیر قانونی هست در فیزیک و نیوتن اگه همین نباشه چی میشه یعنی نیروی گرانش در بهشت نباشه حالا کار نداریم که برگه چه طوری میریزه تشابه داشت همینطوری گفتم خلاصه شما در نظر بگیر گرانش نیست در بهشت خوب یه قانون دنیوی است که در بهشت یه جور دیگست بعد اونوقت معلوم نیست در بهشت ما کجاییم اصلا و داریم چه میکنیم تو هوا زمین هوا چیه اصلا همش دنیا فیزیک ریاضی این ها منهله در قانون ما و برای سرگذشت دنیوی و  توانش خوبه ها ولی معلوم نیست بهشت اخروی شما قانون های دیگری رو هم میتونی در نظر بگیری که منهل میشه و مختص دنیاس...

2.یاد دو سه روز پیش افتادم حین رفتن به سفر که آقا تو خونه نشسته بودم میخواستم فقط حرف زده باشم پرسیدم از مامان جانم که نفخت روحی یعنی چه؟ گفتن که یعنی روح دمیدم درش مثلا اینطوری گفت هنوز فکر نکرده بودم خواستم یه چیز دیگری بگم گفتم سریع که معنای دیگری نداره؟و اینم همونجا به ذهنم رسید وگفنم مگه خدا روح داره... خلاصه آقا تو راه تو فکرش افتادم و داشتم میگفتم که ما اصلا از ازل بوده ایم درسته آفریده شده ایم ولی شکل نگرفته بوده ایم چون خدا از روحش به ما داده پس بوده ایم و بچه رو دیدی... این روحش شکل نگرفته در دنیا جای گرفته بعد همش چیز میشه یعنی گریه میکنه گناه نمیکنه مثل بزرگترا و غیره

3.در مورد چیز یعنی مسبب الاسباب هم فکر کردم که گفته بودند در سخنرانی که موحد مسبب الاسباب رو میبینه و ملحد اسباب حالا رادیو رو که ما نمی تونیم به این آسونی ما خودمون بسازیم این اگه خراب شد کار کی بوده عامل عالم بالا و مسبب الاسباب یعنی دستگاهی به این پیچیدگی که بشر خلق کرده و تسلط پیدا کرده همینطور میده بیرون در عالم بالا یه پیچیدگی دیگری و بالاتری در زندگی ما وچود داره و این فرشته ها هم با ما که بد نیستند که رادیو کافره خراب بشه اصلا فلسفه و اصول عالم بالا دست ما نیست که بشینیم قانون بتراشیم یا بگیم گناه کردم که رادیو که ساختیم خراب شد حالا رادیو میگم ولی بالانر از این حرفاست ها و هر بشری یه رزقی داره شما در نظر بگیر زعفر جنی تنونست به خاطر عالم بالا که دست امام حسین هم اتفاقا بود نتونست قدرت نمایی کنه زعفر و فرشته ها نذاشتند این یعنی چه؟ یعنی کار خیلی پیچدست در عالم بالا اون موقع ها که خرابکاری کرده بودم و داشنم به فرشته ها گیر میدادم و قاطی کرده بودم اصلا بدجور و کتکشو هم شاید خورده باشم این که میگفتم نتونستند تحمل کنند امامون روی زمین بمونه و شهیدش کردند درصورتیکه اینطوری نیست عالم بالاا درسته جلسه داره ولی راسش ائمه و فرمان خداست و موضوع خاصی هم پیش نمیاد براشون چون فرشته اند دیگه دست خودشون نیست دست خداست.

l;ngtt

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

قصد خاصی ندارم که می نویسما.

خدا گفته که گفته که مثلا بهشت حوری داره راست گفته ما باید خلاصه توی این فکر باشیم که چطوری از شرشون اون دنیا و قیامت خلاص بشیم و مانع پیشرفت در سطح عالی هست برای رسیدن و کشف حجاب تا رسیدن به نور و آرامش الهیه البته از شرشون که نه و این ها نعمات الهی هستند که بهترینشون در قالب حوری تعیین شده و  پس محشور شدن با ابی عبدلله چه وچه طور خودمون آمادگی داریم البته میدونی... میدونی برای رهایی از بهشتی و جنتی که درش چیزی به نام حوری وجود داره باید شاید به مقام فنا فی الله برسیم و 99 درصد ما که نه یعنی میخوای بگی از 100 نفر یکی رسیده به مقام فنا فی الله نه پس 99/99 درصد منظوره و نکته ی بعدی اینه که این ماییم که زنده نیستیم و گیر اینچیزاییم و به ابی عبدلله نرسیده ایم وگرنه خوب جهان و فلسفه اش برای زنده هاست که از حوری شاید بگذرند و از این حرفا نه برای ما مرده ها ما نمی فهمیم هم البته سن هم مهمه و الکی نیست فنا فی الله شاید جندین سال باید تضرع کرد و به ما هم نمیرسه و توی فکرشم شاید نباید باشیم و زن بگیریم خوب..

njkhj

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروزم مثل دیروز رفتم حرم شاهچراغ و برادرشون میر محمد (ع) هم و دیگه برای نماز ظهر موندم اونجا و صبحم رفتم و دیروز برای برگشتن فلافلی هم خریدیم خوردیم اما انگار اینجا ظهرها این فلافلیه باز نبود خلاصه ی مطلب مثل دیروز گذشته از اینکه تو قکر فلافل خریدین بودیم داشتم میگفتن این همه آدم میان اینجا و شما نگاه میکنید بهشون یکی شم ما یه نگاه به ما بکن و یادمه آقای فاطمی نیا هم تعریف می کردند که یه عالمی بعدش که گفت این همه گدا یا امام رضا (ع) تو حرمشون بود گفت داری آقا که یعنی نگاه دیگه به ما نمیکینی بعدا مشاهده و مکاشفه پیش اومد که به تک تک زائرین محترم و محترمه آقا نگاه خاص میکنه چه بسا محترمم نباشم محترمش رو خوندم گفتم توش موندم خلاصه آقا امروز میخوام در مورد همین افراد عقب مونده ی ذهنی صحبت نماییم و من هر بار معمولا میرم حرم یکی شون رو مشاهده می کنم امروز و دیروز بیرون حرم دیدم ولی یه بار تو حرم یکی شون رو دیدم بهم گفت فردا هم بیا اینجا خلاصه داشتم بهشون فکر می کردم که آقا این ها بهشتشون چه طور ما نامردیم و بی انصاف که بگیم این ها که نمی فهمند پس درجات عالیه بهشتی نصیب ما میشه نه اینا حجت اند بر ما و ما همچنین گنهکاریم که اینطوری قضاوت کنیم شاید چون اینا که گناهی نکرده اند وحداقل از من روسیاه که پاکترند نیستند؟ اگر از خیلی از شما نباشند تازه اگه بر فرض که گناهی هم بکنن از قبل آمرزیده شده اند و حرف زیاد میشه زد که فلسفه خلق چی بود چرا خلقشون کرد مثل خودمون و اینا چی میشن و درجاتشون چی میشه اونی که تو غرب بوده با اینی که تو شرق رندگی کرده و امام زمان رو میخونه برفرض نماز میخونه چقدر فرق داره اصلا بعضی هاشون پیشرفته ترند و درصد عقلشون درسته قیافتن شبیه همند اما بعضی هاشون خدایی نر که نه ولی عقلشون بیشتره مثل من که عقلم بشتره و یه پا عقب مونده حساب میشم و شایدتم شبیه بهشون باشم و غیره همین دیگه غیره بای

الغرض نمیخوام بگم زیاد درموردشون میدونم و این حرفا میخوام بگم که امروز به فکرشون بودم و هم تو فکرم بودن!

habshe

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز رفته بودم شاهچراغ و 4 نکته وقتی به خودم نگاه کردم تو راه که داشته میومدم یکیش هم الان به ذهنم رسید!!! در مورد خودمه و زندگیم..

اول اینکه آقا من توی اتوبوس همش مردم رو میدیدم و خبری هیچ از خدا نبود بعد داشت فکرم یعنی عقلی چیزی اگه باشه میومد تو ذهنم که آقا شما در نظر بگیر با مردم طرف نیستی و مردم همه مامور خدایند چه طور وقتی روحی میبینی که مرده میگی ماموره یا فرشته ها؟؟؟ خلاصه کار نداشته باش خودت رو در نظر بگیر که خدا این عالم به این بزرگ رو خلق کرده بقیه رو ربات اصلا در نظر بگیر خوبه؟؟؟!!!! رباط هایی که برای خدا کار میکنن حتی گناه تا تو آزمایش بشی خلاصه کارهاتو برای خدا کن و واگذار به خدا کن ما که مقامی نداریم که از کار بندگان خدا و آخر و عاقبت به شر و خیریشون باخبر باشیم ما وظیقه ی خودمون رو داریم حالا که بین مردمیم چی کار کردیم حالا که وقت داریم عوض بشیم و دست بندگان خدا رو بگیریم نه که بیان دست ما رو بگیرند ما داریم آزمایش خدا میشیم و دیگران همه وسیله اند مبنااند نه اینکه ما همش مردم رو ببینیم مثل امروز من که تو راه برگشتن مردم رو در نظر داشتم. اما میمونه اینکه بعضی ها که مقامشون بالاتر  نسبت به مقام مردم عادی جوابگوی فرشته ها روز رستاخیز نیستند اینا جوابگوی شهدان و خونشون مثلا یا مردم  جلوشونو میگیرند که چرا؟ که بده؟ ممکن هست الان که تو شعبان هستیم ما همین الان هم پیشاپیش جوابگوی ائمه و البته رسول خدا باشیم و چیزایی ازمون حتی سلب بشه پیشاپیش که همینطورهم هست ما 24 ساعته در دید ائمه ایم. اما بعضی ها که مقامشون از این افراد که جوابگوی مردم در روز رستاخیز هستند و جوابگوی فرشته ها نیستند بالاتر هست یعنی چه؟ یعنی اینا با خدا طرف بودند و حتی اگر لغرشی داشته باشند یا ادایی که نتونستند پرداخت کنن و دینی  داشته باشند خلاصه خدا خودش پرداخت میکنه لذا ما همه نیاز به شفاعت داریم ما که کاری نکردیم مثلا من این همه وبلاگ بنویسم یا نوشتم من که با شما طرف نیستم یا کاری نکرده ام من با ائمه طرفم و شفاعتشون همین

aSAx

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۴۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ASAS

khoda3

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

رفته بودم مسجد و دعا و پنجشنبه بود و یه عملی ازم سر زد تو نماز جماعت و صف اول بودم حالا و متصلتر که دارم روش تحقیق می کنم و از اون کاراست که اگه بگم جر و دعوا نمیشه روش بحثه بین خودمم و میگم شاید قضاوتی چیزی بشه اصلا و میترسم درست و حسابی بگم چون نه علمشو دارم نه با کسی مشورت کردم نه کسی اینجا نظر میده میمونه برای ده بیست سال آینده ام شاید خوب بعدش که نماز تمام شد دعای کمیل مفصل و بعدشم چیزی خریدم با آدامس بعد منی که عاشق یه همچین چیزایی هستم آخه سه تا آدامس خریدم بعد دیدم دندونام خرابه دو تاشو دادم در راه خدا حالا نگاه کن اگه دندونام درست بود یا شایدتم حسم عوض شده و حالشو نداشتم هرچی خلاصه اگه اونطوری بود یه ثوابی و اجر عظیمی داشتم چون من آدامس رو دوست دارم و اله هم هم هست ولی الان دیگه اون اجر رو نداره دیگه و همچنین شما در نظر بگیر یه پیرمردی جلوی شهوتشو بگیره یا نگیره چه فرق میکنه در برابر یه مردی و پسری که ازدواج نکرده و داره میگیره اون لذتترو خدا چقدر اجر بهش میده و میگن اون مالی چیزی که دوستش دارید رو وقف کنید مثلا فلانه

خلاصه تو نماز داشتم فکر می کردم یه چند روزیه حدودا دو روز که آقا ما این نمازی که میخونیم حالا یه طور دیگه بچرخونم بحثمون رو اینطور که آقای فاطمی نیا هم میگفتند که بعضی آیه ها (حالا گذشته از خواص و عوام و پیامبرا درست یادم نیست چی میگفتن اینجاش) خلاصه بعضی آیات برای عوامه و مردم عادی میفهمند ولی بعضی آیات مشکله مثلا این آِیه که می فرماید"و جاء ربک و الملک صفا صفا" خوب حالا این آِیه رو در نظر بگیر این یکی اش دوم اینکه شما در نظر بگیر تو صف وایسادی و تو روز محشر هم جلوی خدا وای میسیم دسته جمعی مثل نماز جماعت حالا بعضی هام میگن لخت و پتی هم هستیم خلاصه اینم دوم سوم اینکه ما که همه بیکار نیستیم که نماز میخونیم چهارم اینکه خدا چه طوری به ما نگاه میکنه یعنی به جماعت غیر از اینه که مثلا یه دوربین بزارن بالای سرمون و فیلممون رو ضبط کنن حالا من نمیدونم نماز جماعت به این شکوهی رو که جن و ملک نمی تونن یادداشت کنن ثوابش رو چه طوری ضبطش میکنن ایناها.

خوب حالا از همه این ها بگذریم ما نماز جماعتمون رو گقتم دادیم دست یه روحانی عزیزی و دیگه وقت نزاشتیم و از دست دادیم نماز فردی خویش را و اومدیم تو جمعی که خیلی ثواب داره حالا در نظر بگیر اینو  خلاصه من داشتم میگفتم این امام جماعتی که ما میخونیم (تو نماز داشتم در نظر داشتم) این یک دو سه چهاری که گفتم چه طوریه غیر از اینه که ممکنه حواس یارو جمع هم باشه ولی بالا نگیره خداوند متعال رو و روز محشر یادش نباشد پس من خدای امام جماعت رو در نظر گرفتم و ذکرمیگفتم نه خدای خودم را همین!!!!

فرق است درآب خضرکه ظلمات جای اوست/تاآب ماکه منبعش الله اکبراست

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اول بگویم که این عنوانه ربط خیلی خاصی نداره اما خلاصه یادمه بچه که بودیم وبلاگ میزدیم هم خودم محبت داشتم هم احاطه ی محبت بود یعنی دیگه وقتی بچه باشی کار فرهنگی بکنی و گناهتم کم باشه دیگه انتظاری نیست که احاطه ی امام حسین(ع) برت باشد وقتی نامشو فقط زنده بداری در وبلاگ نویسیخلاصه این بیت رو میگفتم که از محبت خارها یادمه تو پرانتز خوار هم میزاشتم کنار خار حاالا خوارتوخارش نکنیم خلاصه خارها (خوارها) گل می شوند و از این حرفا میزدیم بعد بازدیدکننده ی ظاهری که نه از این جن من ها جمع می شدند و برای مجبتی که گفتم خودم داشتم یه کمی و زیادش داده بودند خلاصه کار می کرد حروف ما و از این حرفها و محبت واقعی بود که داشتیم دیگه یعنی بیشتر از الان خیلی هم بیشتر دیگه مجبور شدیم رفتیم توی هزل گویی و  وحی رو ول کردیم و خودمون رو نشون دادیم بیشتر که این بلا سرم اومد و رازهارو فاش نمودیم و از این حرفا رازهایی که اسراره ها نه که راز شمارو بعدا بیای یقه بگیری.

آقا از محبت خوار ها گل می شود الیته اون موقع خفقان بود و ما هم بره بودیم میگفتم بره بودیما (که حالا این حرفو زدیم) و در مورد جایی مکانی مدرسه ای چیزی که توش جمع بشن و خودشون به دست خودشون بخونن و تدریس کنن و موبایل بسازند و به روز هم باشن صحبت می شد.

خلاصه آقا گذشت و گذشت تا اینجا رسیدیم و دیگه ظاهری و  دنیوی شدیم:

از محبت چی آقا؟ خار ها گل می شود حالا حرف بزرگتر از ما زده شاعر و میگه که بخار چون میدونی که خار که گل بخواد بشه فرق داره با گیاه ولی مو میخوام امروزا در مورد گیاه و از این حرفا صحبت کنم که آقا باید گل و گیاه محبت ببینن تا در بیان یعنی من که الان بختم بسته است و محبتی از خودم ندارم و روحی جنی بابایی مادری ندارم که نگاه کنه به کارم(گلکاری مثلا) و محبت داشته باشه خودم از پیش خودم که مهر الهی در قلوبم نیست نمی تونم گیاهی به کارم چه  برسه طرف فردی گیاه پزشک بیاره که گیاهاش پر محصولتر باشد و محصولش رو بیشتر کنه..خدا هم میگه خودش تو قرآن که شما زراعت میکنید یا ما ولی میومنه یه چیز دیگر که آقا حالا که ما هرچی اگر هندونه بکاریم هندونه ها یا در نمیاد شرش هم پای گیاه و کود اب و تخم گیاه و از این حرفا میزاریم پس چطور این همه هندونه در میاد تو مملکت به این خوشمزگی قبل از اینکه جواب بدهیم اینکه همین آب دادن یا کود دادن همین که خارج شدی از زندگی و داری به گیاه میرسی همین یه نوع محبت حساب میشه که داری وگرنه بشین و آب بهش نده شاعر میگه: باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش/بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش. حالا ربطی هم شعر حافظ مثل عنوانش که گذاشتم شعره رو خیلی هم نداشت ها ولی خوب شاعره و اما جواب سوال که گفتم قبلش یه چیز دیگری بگویم یا چیز دیگری گفتم الغرض جوابشو خودمم نمی دونم آقا باغبان محبت الهیه داشته دیگه مثل ما شهری ها نبوده زکاتشو هم داده رفته سر قبور دعا کرده خوبه؟؟ اما خارحی ها چرا که مشرکن اینا محبتشون کجابوده همینام تو بگو بارونشون کجابوده!! یعنی از ما بیشتر نه حدیثه کافرا هر کار خوبی که میکنن تو همین دنیا جوابشو میبینن ولی دیگه اون دنیا چیزی ندارند اینم حدیثش اگه ربط داشته باشه و سوالی که گفتم رو یادتون مونده باشه ولازم نباشه دوباره بخونین متن رو و زیاد نپیچونمتون دیگه. خلاصه من هندونه ی خارچی هم نخوردم ببینم کدومش خوشمزه تره...

bambbo

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز شب یا امشب رفتیم مسجد و خطوراتی داشتم وقتی به خودم نگاه می کردم و اطراف که قبل از اینکه اینو بگم آقا شما نگاه کن به رندان عالم سوز یه قسمتی از شعر رو شنیده تا آخرشو برات میخونه نه شعر کهنه ها شعر جدید الان شما می تونی یه فیلمنامه بسازی؟ الان تو رو خدا فیلمنامه های ما بعضی هاشون قوی اند و مشکل گشا و راه واز کن جامعه دیگه گذشته که جمشید  خان بر اساس نیاز روزش فیلم قاچاقچی ای بازی کنه الان شما یه فیلنامه رو که نگاه میکنی میتونی اول فیلم رو ببینی و تک تک جزییاتش رو پیشبینی کنی با خنده ها و گریه ها و غم ها و کاستی ها اکشن و چه میدونم هر کوفت زهر ماری تا آخرشو خوب ما که نه یعنی من که نمیتونم چرا؟؟ چون اینا با امام زمان در رابطه ان فیلم مزخرف رو نمیگم که توش هزل باشه و ... که بشینی هزل ببافی و رندم که نیستی بدتر بشی جاهل محله نه بالاخره کسی که رنده یه چیزایی رو هم میتونه پیشبینی کنه حتی یه صاحب نظره خدا رحمت کنه آیت الله فاطمی نیا و آقای مطهری رو که ایشون از قول آقای طیاطیایی توی سخنرانی ای میگفتند که آقای طباطبایی فرموده اند که مطهری صاحب نظره بله اینا که رندند میان میگن اگه فلان چیز رو کرده بود در فیلم یا فلان حرفو به جای فلان چیز گفته بود این بهتر بود یا به جای فلان بیت فلان چیزو اگه شما بگی بهتره بله صاحب نظرند و میدونن رندند بعد اینا میان میگن  نایب خاص نبوده امام خمینی و نایب عام بوده!! بابا دیگه تکنولوژیکی هم حساب کنی بالاتره ایشون بعد میگن تازه نایب خاص بوده امام نه نایب عام خوب برای حال خودمونه که عامیم ما همه چرا؟ چراشو برو از چراغ علی بپرس تو به فکر این بهتره باشی که آیا میتونی یه دونه از این فیلنامه ها بسازی و مثل ما بازی نگیری دنیای مدرن امروزی رو میتونی خودت تنها؟ آیا سخنرانی های امام خامنه ای(ره) برات کهنه است یا نوه؟ همین نه ما دنیا رو مسخره گرفتیم و زود میگدریم من بابا بزرگم رنده ولی میگفت طی بحثی که سر چیز جزئی هم بودا که حرف منو گوش نمیده کسی!!! حالا که پیره و خوبه تعریف کنم که یه روز رفته بودم پیشش دید موهایم بلند شده گفت بیا بریم آرایشگاه بعد درست نمینونه راه هم بره چه برسه راه دور از خانه بعد خلاصه سوار موتور شد و تا خیابان انوری رفت و منم که نمیدونستم چی کار کنم و نکنم مجبورا دنبالش راهی شدم و از روی محبت حتی توی آرایشگاه موند و گفت به آرایشگره که موهاشو خوب بزن و از این حرفا تا تمام شد و برگشتیم من حین اینکه داشتن روی موام کار میکردند توی ذهنم حالا خیلی هم فکر نمیکنم حتی توی آرایشگاه میترسم اینا فکر آدم رو بخونن دیگه کمتر فکر میکنم چون در معرض دید یاروام (آرایشگر)نه دشمن!!! خلاصه به خودم گفتم که بگم به این آرایشگره یا نه که جلوی موهامو کوتاه کنه طوری که نخوام شانه اش بزنم و توی همین فکرا بودم خلاصه دو سه بار میخواستمم یا بیشتر که بگم نشد بعد تموم شد و نگفتم و روم نشد که بگم شاید چون تنها نبودم و بابا بزرگمم پام نشسته بود البته خودشم گفت به آرایشگره که من مزاحم نیستم آیا که کسی بخواد بیاد وموهاشو کوتاه کنه (که یعنی تو صف بایسته و منصرف بشه و از این حرفا) خلاصه من چیزی نگفتم تا اینکه اومدم خونه و آرایشگره هم چون ما جوونیم کوتاه نکرد و نپرسید هم خلاصه بعد از حمام رفتن اومدم پیش بابا بزرگم تو خونه شون و سوال کرد در مورد اینکه جلوی موهاتو هم میخواستی کوتاه کنه گفتم بله گفت خوب بهش میگفتی خوب بهش میگفتی با صدای قشنگش که هنوز تو گوشمه و آروم هم میگفت و با آرامش خاصش خدا عمرش رو دراز کنه فیلمشون رو هم خودم گرفتم و گذاشتمش تو وبلاگ دیدید چه زبر و زرنگند؟؟ یه چیزی هم که از این داستان یادم رفت اینکه آقا بابابزرگم قبلش که بریم آرایشگاه میگفت زیاد پول نده و منم هر چی میگفتم خلاصه بعد گفت ببینم چقدر پول داری ومنم که عیدی هامو از خودشون گرفته بودم و پولدار بودم یه خورده هم شاید از مامانم گرفته بودم خلاصه نشون دادم و همشو ورداشت تا رفتیم دم مغازه اش و گفتش که هرچقدر میخوای بهت پول میدم(آقای آرایشگر) فقط خوب براش موهاشو کوتاه کن آخرشم بیشتر از اونی که خواسته بود بهش پول داد و خلاصه پولهای ما رو هم فراموش نشه که پس داد!

و اما خطورات امشب مسجد رفتنم اولا اینکه به حظور شما عرض شود داشتم نگاه میکردم و تعجبم برده بود که گاهی خدا انسان رو برتری میده و بالا میبره خوب این چه گناهی کرده که دچار تکبر نشه و خیلی سخته که خودش رو بالاتر از بغلدستیش که وایساده نماز ندونه تا اینکه یه نفر رو دیدم خدایی و متکبر تر از من بود شاید و راضی شدم و خیالم راخت شد!!! نمی دونم چه کار کنم این تکبر که این وبلاگارو مینویسم میاد سراغم و خودم رو بزرگ می بینم قبلانا گناه میکردم و شکسته میشدم دفعه ی بعد با امید بیشتر میومدم حالا شدم خنثی!!!نه مرد نه زن.

دوم اینکه دل کسی رو اگه بشکانید! کار خیلی بدی کردی و ممکنه حتی اگر بگی خدایا من رو ببخش نمازمو قبول بکن میرم دلشو بدسنت میارم بعدا این دیگه فایده نداره و مثل توبه ای که برای اولین بارت باشه که گناه کردی نیست که گناهت بخشیده بشه و فرصت نماز خواندن در مسجد رو از دست دادی شما مثلا دست باباتو نبوسیدی که برام پیش اومد و نمازم رنگ و بو نداشت تا اینکه اومدم زود خونه از مسجد و دستشو بوسیدم!!!آخه قبلش تو خونه روی شون رو بوسیده بودم بعد دیدم یه عکس العملی نشون داد تا اینکه گفتم شما هم روم رو ببوس دیدم نه بابا انتطار میرفته که به جای اینکه بگم شما هم روی من رو ببوس باید میگفتم که بزار دستتو ببوسم اصلا فهمیدی چی شد این موضوع بوس بوسیمون؟؟ دو سه بار بخون میفهمی!!!

film

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم به این فکر می کردم که بعضی بازیگرا هستند که اگر نقش خوب بدند یا بعضی هستند در تمام نقوش خوب بازی می کنند انگار در هر فیلم برای همون فیلمه ساخته شده اند در کل چون اولا پیدا نکردم یا یادم نبود همینطور بین عکس ها در اینترنت و فیلتر نت گشتیم تا اینا بدستم رسید این بازیگران به نظر من سبک خاص خودشون رو دارند و هیچکس حتی در بعضی نقوش نمیتواند جایگزین این ها شود (اگه خوب بازی کنند و به درد همون نقش بخورند) حتی به صورتی خوب به نظر من بازی می کنند که حتی امکان میره که انقراض بشن و کسی دیگه مثل اینا پیدا نشه.البنه من هیچ گاه تا حالا فکر نکردم که اگه بر فرض مثال فلانی داره این نقش خاص رو بازی میکنه یکی دیگه بهتره اگه جاش بود و هم  اینکه عمدا بازیگران زن رو نزاشتم چون بازیگر زن جوان در سینمای ما و چه برسه غرب یکی اند (هر کدوم خوشکلتر بود!!!مثلا) و غیره.البته من همه ی بازیگرا رو عکسشونو نداشتما و میدونم بدجور کلیکسیون من کامل نیست از عکسایی که گذاشتم به عنوان نمونه گذاشتم و من.البته منکر این نیستیم که هر بازیگری رو فیلنامه نویس یا کارگردان یا کسی که انتخاب میکنه نشسته فکر کرده و انتخاب کرده و به درد نقش میخوره ولی بعضی از بازیگرا هستند میشه همیشه یا بیشتر اوقات جایگزین بهترشو پیدا کرد یعنی سبک درست و حسابی ندارند  از صدا از قیاقه حتی مثلا غیرت و چیزایی که بازیگر رو محصور و محبوب میکنه ندارند و جایگزین بهترش گفتم زیاده که نام نبردم اینجا.

بدون ترتیبی خاص همینطور میزارم گفتم دو دسته هستند از نظر من چه اونایی که اگر نقش خوب بدن چه اونایی که همیشه نقششون خوبه واینایی که دارن در معرض انقراضند و شاید دیگه مثلشون هم نیاد البته از نظر منه ...  و هر کدام سبک خاص خود را دارند:

 

night

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

تو چرا اینجوری فکر می کنی امروز داشتم خواب خطرناک میدیدم ما آقا چی چیو هدفمون اینه که قیام کنیم یه خون از دماغ بچه ها بیرون بیاد کی میخواد جواب بده خمینی؟ ما خودمون زخم خورده ای.. تو درسام هم ضعیف بودم و نمیکشید چه در این جور کارای حساس!که کارمون کشید به اینجور محل ها برای گذراندن اوقات و خوشی همــــین.تا بخوان فردا پس فردا دستگیرمون کنند از توی خیابون جلوی خونمونم نمی تونم با زور عبور کنم چه برسه سوار تاکسی!

talghin

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم به این فکر می کردم که یه موقعی داشته ام به این فکر می کردم که آقا ما به مرده ها که تلقین می کنیم که یادشون باشه و جو گیر نشن از مرگ خودشون خوب این تلقین باعث میشه که خدا رو بر زبان بیارند در مقابله با آزمایش سخت نکییر و منکر که میگیم مثلا رب تو خداست خوب این میقهمه چی بگوید و لو میره البته شاید اون موقع که همچین اعتقاد که نه باوری داشتم ایمانم قوی تر بود چون حالا می بینم با اینکه در صف نماز جماعت(که یه عبادت خاصی است و ثواب داره و جای داره که تغییر کنیم و بالاتر از این حرفاست و جمعی ای هم هست و توفیق بیشتر وغیره) می بینم که نه تغیببری پیدا می کنم نه اثر خاصی داره که مثلا خدا بیشترتر یادم بمونه در حالیکه دارن سوره ی حمد و سوره ای دیگر رو میخونند بلند و مثلا میگیم ایاک نعبد و ایاک نستعین نه انگار کار خاصی هم صورت نگرفته (چه بساااا.!!)

yadeayami

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یادمه آخرین باری که رفتم جهرم پیش بابا بزرگم که فیلمشو از ایشون رو هم گذاشتمش اینکه آقا خلاصه نشستیم پیش هم و ایشونم ناشنواست و نشست صحبت کردن یه ریز و حالا که موضوعمون اجتهاد و مجتهدیدن شده بود یادم افتاد که چیا میگفت زیاد گفت ولی خلاصه هم نه اینا که برام جالب بود و مونده توی ذهنم و تازگی داشت رو میگم که:

آقای خامنه ای (ره) رساله شون رو برای مردمان دیگر جهان نوشتند چون اعتقاد داشتند که اعلم تر از من هم هست  و بعد من گفتم کی؟؟ و میگفت همین مجتهدا و یکی یکی نامشون رو میبرد و فهمیدم خودشم الانه در حال حاظر مقلد آقای صافی اند حالا شایدتم به من دروغ گفته و آقای خامنه ای باشه من نمی دونم خلاصه در مورد مجلس خبرگان صجبت میکرد که باید رهبر مملکت بتونه بیاد بره با سفرا صحبت کنه و اینا میشینن و سه نفرو انتخاب می کنن از بین خودشون رئیس مجلس هم میگفت میتونه خودشم بین این سه نفر انتخاب کنه بعد رای گیری میکنن مجتهدا و انتخاب میکنن بعد میگفت ما الان شاید بیش از 200 تا مجتهد داشته باشیم که کتاب بیرون نمیدن و همین چیزا برام میگفت و غیره.

و اگه بخوایم که یه کمی بیشتر باز کنیم این غیره رو در مورد نخست وزیری صحبت می کرد که منهل شد و هم اینکه این میرحسین موسوی چیز بوده نخست وزیر بوده و حالا معاون اول بجاش اومده بعد درمورد قائم مقام رهبری یعنی آقای منتظری صحبت کرد که لتگ و ترک و جفتک انداخت تا بر کنار شد مثلا میومدن خانواده های زندانی ها و این دلش میسوخت و جفتک می انداخت تا گفتند که باید استعفا بدی و میگفت این دولت هم نخست وزیر که نه معاون اولش رو یه نفر پیر انتخاب کرده تا...

http://ali.bloglor.com/p125.html

يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز چند ساعت پیش یکی از همین افراد اومده بود تو ذهنم و داشت اشک می ریخت و می گفت که اگه میخوای بری اون دنیا ما هم هستیم و می دونی که اگه بیان تو ذهنم هم معمولا من نمیشنوم و حق صحبت ندارند مگه با ایما یا حتی باید خیلی قوی باشند ولی بیچاره خبر نداشت که من کولبارم رو نبستم و یه مدت بود قبلانا آماده بودم همه ی با هم بریم هوا ولی نشد دیگه و توفیق سلب الیهم اجمعین گشت ه خلاصه نمی دونم بگم خوشحال شدم که اومد ایشون یا بگم ناراحت شدم که آماده نیستم!!!

آقا مت فیلم های جمشید خان آریا رو که فرمودم حتی ایشان قبلانا بر اساس سیاست روز یا نیاز جامعه به عنوان قاچاقچی (استغفرالله) انتخاب میشدند و خط می دادند مثلا یه جمله شون این بود که من اصلا نمی فهمم وطن یعنی چه و این جمله ی بدیه ولی پرمعنا البته اکثرا قاچاقچی ای بودند که متحول می شدند و فیلم چی بود؟ یادم نیست چون خیلی وقته نگاه نکردم و خراب شد سی دیش و خط افتاد روش آهان" قارچ سمی" خیلی فیلم بحالی بود و یکی چند بار دیدمش و الان نمی دونم جز اندوخنه های جدیدم باشه این فیلم یا نه و باید یه نگاه کنم چند روز پیشم هوس کردم  نگاه کنم خوب نشد!!

korrri

يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم فکر میکردم که من بد چی ام(یعتی بد چیزیم) داشتم تصور میکردم که اگه یه نامحرم منو به خودش بخونه استجابت می کنم نه به این دلیل که نیاز دارم یا مریضم میرم به سمتش چون شیطان منو خریده نه یعنی فکرم دست شیطانه دیگه کار به زنه ندارم که لخت شده یا نه فرصت دیدم درسه جرات ندارم هیچ گاه ولی اگه چشمک زد و دعوت کرد که بیو تو دم در بده دیگه فکرم کار نمیده به خاطر شیطان و امر شیطان رو رعایت میکنم و اینطور آدمی هستما. البته باید اینو هم بدونیم و در نظر داشته باشیم که یه زن و مرد نامحرم که خلوت کنند شیطان خودش میگه من سومیش بینشون که در اونجام!! و عقل من که کاری نداره که زنه چی اصلا گفته فقط یه راه ضاله نشون داده عقله دیگه کار نمیکنه و نفسم شاید به خاطر مریضی خیلی نخواد ولی امر عقل شیطان اجابت پذیر هست یا نه؟ و مختل میشه یا نه؟ خوب البته ممکنه به ما هرسه خوش بگذره ظاهرا ولی چی رو فروختیم؟؟

خلاصه تصورشم شما شاید اگه به کار باندازین در مورد خودتون به نتایج بهتر یا بدتر برسید آخه چه مانعی در این دنیا وجود داره که دو کبوتر عاشق به هم نرسند مانع فراخدایی شاید...

البته درکت میکنم بییشترتون رو ممکنه شیطان قدرت فکرکردن رو هم بگیره حالا من داشتم مینوشنم بر اساس تصویر دهنی که اومد وگرنه طرح شیطون خیلی پیچیده س به منکه نمیاد بگه نماز نخون یا دروغ بگو ولی در این مورد ممکنه نزاره تو فکرکنی و تو موقعیتش قرار بگیری بعد بعدا حالتو بگیره و بیچاره ت کنه.

البته منکر این نیستیم که توفیق داد و دست حضرت یوسف (ع) رو گرفت خدا وگرنه اونم اما محض همین چیزاست که آقای فاطمی نیا می فرمودند که نقطه ی خشم رو کور کنید شاید به این دلیل که اون قسمتی که دست ماست درست کارکنه و عقله جمع باشه بعد در این موارد دیگه دست خدا بسپارنمون آخه شیطان وقتی میخواد عصبانیت کنه تو رو توی موقعیتی و یادی می اندازه و خشمت دست خودت نیست دیگه و یه فضایی رو نشونت میده که دیگه نمیتونی خودت روکنترل کنی مگر اینکه نقطه ی خشم رو به قولا کور کنیم و خیلی هم سفارش شده این..

nadidan

يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان از مسجد اومدم و نمی دونم لامصب به یه موضوعی گیر جزئی دادم و اشتباه بود که یه نفر رو تو مسجد که همون ایشون رو که صبح در نظر گرفتم بعد دیدم اشتباهه ولی این تجسم افراد که اتفاقا ربط داره به موضوع وبلاگ و تجسمی که یه بار مفصل قبلا صحبت کردم ولی هشیار نبودم باز کار دستم داد و این نظریه که نباید افراد رو به طور مستقیم و خود به خود مگر هدایت باشه  و ما همه با امام زمان در رابطه نیستیم که تصور کنیم و میره که باشیم یعنی ما همه که چهره ی امام معصوم رو ندیدم که حق بدیم بهش...خلاصه از هر بابی که وارد میشم می بینم که این نظریه درسته حالا چه نظریه ای همین دیگه که گفتم که نباید افراد رو تجسم کرد و... که وغیره شو بعدا توضیح میدم... من باب چی... من باب اینکه آقا نباید (در عرفان بالا و نفی شرک بت پرستی متناسب با خودت که بتونی شاید کنار بیایی و یا شاید یه کم زور بزنی درست بشه و بتونی خودت خودت رو عوض کنی) خلاصه من باب جی؟؟

من باب اینکه نباید مستقیم به صورت افراد نگاه کرد که شرک غیر خدا وارد میشم www.nadidan.mihanblog.com توضیحاتی درش دادم...............

من باب اینکه نباید این جا که نشستی و شنستی به کسی غیر خدا فکر کنی برای اینکه شاید بزرگ بدونی و این بزرگ دونستن کار دستت میده شاید ازش بترسی کار دستت میده و همه ی اینا شرک به خداست

من باب چی ؟ من باب اینکه آقا اصلا وقتشو نداریم که روی دیگران به جز خدا وقت تلف کنیم و در نظر بگیریم

و من باب های دیگه حالا حدیث و روایتشو من در خدمت ندارم ولی شما از هر دری وارد بشی این نظریه ی شرک به خدا توسط فکر و تجسم در صورتیکه برای هدایت نباشه و خودمون دست به دامان حضرات نشده باشیم یا خودش خود به خود از نظر الهیه وارد نشده باشه غلطه کار و شرکه به اندازه ی خودش......

خلاصه همین الان بهتون عرض می نمایم که هرچی فکر دارید و یا تجسم میکنید با اختیار خودتون و نه من باب هدایت بریزش دور! آهان