اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲ دی ۱۳۹۶، ۰۴:۳۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دلم گرفته گفتم یه پست شخصی بدم بلکه آروم شم یا یه فکری به حالم شه داغونم میدونم مثل قبلا تو راس نیستم در نوشتن و الان بهتر میدونن چه مارمولکیم با فیلمام و تاثیر نوشتن چه رسه نوشته هام هم رنگ ملکوت نداره و هم مخاطبا پخشن هم دم و دستگاه وبلاگ قوی نیست و بچه ها هم جمع نیستن و گروه دقیق قبلی والا خودمم حوصله ی خواندن وبلاگ خودمو ندارم حتی دیدن فیلمام و سخندانی ها و چه برسه دیگران دلشون بسوزه وقت بزارن و از خودم متنفر میشم گاهی چون اگر قوت باشه زود هرچی به ذهنم رسید رو پیاده میکنم بعد پنچر میشم صحبت زیاده و منم نمیدونم شما دنبال چه بحثی هستی گفتم بحث شخصی است و اخبار ملکوت و سرزنش و نصیحتم نمیخام بکنم میخام بعد از مدت ها بنویسم شاید آروم شم همین بعدشم با این سخندانی ها مجال خودمونی شدن و درد شخصی و کم شده و راه بسته شده خودمونی راحت حرف بزنیم دو کلوم وقتی مطالب وبلاگم رو چند وقت پیش میخوندم میدیدم چه اسرارهایی رو چه سرهایی رو که لو دادم و شاید شرمم میکردم که اینارو من گفتم یا نباید میگفتم یا کسی که فیلمارو میبینه و این مطالب رو بخونه اگه کسی پیدا بشه که وقت بزاره روم زشته ولی دیگه گفته ام و وبلاگ نویسی هم مخاطب و مامور و دلسوز میخاد که به فکر باشه با مخش بازی کنیم تا مگر خود به خود از پاکی چشم و دلش دعایی نسیب شه پیشرفتی حاصل و باید جمع باشن وگرنه تیری است خطا در سیاهی شب اگه نباشن ولی خوب الحمدلله مامورایی هستن چه غیب و چه زنده که بفکرمن و نمیخام اذیتشون کنم الان و مخشون رو درگیر مسایل و سرزنش و اخبار و فرهنگ و سیاست و از مخشون کار بکشم فقط کمی دلم گرفته و حال ندارم حوصله مم سر رفته دلم گرفته و نمیدونم این متن بدستشون کی برسه و مفید باشه و نمیخام رسانه ایش کنم چون رسانه هم با تلگرام داغون شد جوون ها حوصله ی ما رو ندارن نمیدونم مخاطب های قبلانم چی شدن و آیا فیلم ها رو دیدن و حجم اینترنتی باعث شد که باشن ولی میدونم دخترهای خام کمتر شدن و دیگه چون مدتی نبودم نوشته هام کهنه شده و نوشته های قبلی در حد و اندازه ی زنده کردن نیست و همیشه فکر میکردم سطح بالا مینویسم و راه گشا ولی وقتی مطالبمو بعد از مدتی بخونم چیزی توش نیست آخه حساس میشدن رو جملاتم اهل فن و کار میکردن روش محض همین نوشتن ما تاریخ مصرف داره و نمیدونم به جز مامورا چه کسانی دنبالم میکنن تا مگر ادامه بدم نوشتن رو و آروم میکنه وضع رو یا نه و دیگه بزام مهم نیست که لای نوشته هام دو نکته از ملکوت جلب نظر کنه و مخاطب رسانه ها بشه چون حرف ملکوتی زیاد شده و ذهنا پره باید خیلی قوی باشی که شاخ بشی و بتونی دوباره جمعشون کنی پای بساطت خلاصه میخاستم حال و احوالم رو بدونی چون نوشتن از دله و دلی که توش خدا باشه بهتره تا فیلمی که مردم گیر کنن در چهره ت و ظاهرت و حالمم اینه که دیروز چندتا فیلم گذاشتم پنچرم و فکر میکردم و مشکلم این بود که توجه الهی جنسی بشه بهم تمام مشکلات و غمام برطرف میشه ههه باز ما نوشتیم جنسی یه گروه و تیپی مشکوک میشن میان وبلاگمون رو چک کنن از این مامورا چ کنیم؟؟ مگر دوستی زیاد بشه آخه میدونی که توی سیستمشون به بعضی کلمات حساسن دیگه اتوماتیک و غیرانسانی فعال میشه هشدار میده و اینا مثلا بعضی بازیگرا اگر اسمشون رو بنویسم اینجا دستگاه خبر میرسونه به بعضی جاها یا شایدم بدستشون برسه اگه مفید باشه و اینه که نوشتن خصوصیت خوبش اینه که میشه گروه هارو جمع کرد دو کلوم حرف زد و هماهنگ شد و دوست پیدا کرد که بیشتر از فیلم ملکوتی بشیم گاهی و خوب البته مارو میشناسن مامورا ولی دیگه حساس شدن و تاکید و اینا دست ما نیست که چی بیرون میاد باید مراقب بود دیگه که سرمون رو به باد ندیم از نوشته ها و حالا من نمیدونم از نوشته ها سود میبرم که بازم بنویسم و کار خوبیه یا نه فیلم بگیرم فیلمم باید اوج گرفت ومخاطب خاص خودش رو داره اینجا دستت بازتره در نوشتن ولی خوب حوصله ی خواندن نیست اگرچه بعضیا مجبورن مارو چک کنن و ما موظفیم که حالشون رو بد نکنیم اگر خوب نمیکنیم امیدوارم دلشون شاد شه اگر دلتنگ نبودم شاید  نمینوشتم پس همین پنچر شدن از فیلمای آپارات سبب شد دو کلوم بیایم بالا فردا ایشالا با لب تاپ میام بالا الان با تبلتم لب تاپم درست شده ولی سیم شارژش تو‌ مغازه جا مونده دیگه حتی حوصله ی علامت تعجب گذاشتن ندارم چون اهمیت مطلبچنان و چنین نیست خیلی دلم میخاد بدونم اثر کارهام تو کجاها خرج میشد تا مگر به خودم افتخار کنم ولی دیگه برام مهم نیست مهم هست ولی خوشالم نمیکنه چون باعث توجه یه عده شدم که دلشون دریاست و کوچک فکر نمیکنن نمیدونم باید چه طوری باشم که نیستم شاید حرفارو زدم و ننگش مونده که نمیتونم وضع الان رو آروم کنم خودمم آروم نیستم دلم گرفته الان حوصله ی کلیپ های خودم و هیچی رو هم ندارم گفتم بنویسم حالم رو‌بدونی سبک شم شاید خیلی تو چشمان رفته ام و باید موقتا این حال رو تحمل و‌بچشم ولی فردا باز دوباره شروع میکنم فیلم گرفتن این حرفا رو نمیشه تو‌فیلمها زد باید بیای بنویسی تا خط رو پیدا کنی و باب سخنت رو بدر بیارن و بنویسی تا بنویسندت! امیدوارم بارون بیاد!! اینم علامت تعجب که میخاستی!

  • محمد علی رضائیان جهرمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی