خخخخــخخ خنده دار نیستا ولی چنانچه گفتیم وقتی لای چرخ تولید و مردم چوب میزارن اینا دیگه چه برسه تولید اتوموبیل و ماشین لااقل برای بی بضاعت ها یه کار کنن که زمین مجانی بدن کشت وکار کنند طفلکا دوران قدیم رعایت میکردن حدیث رو که میفرماید هرکس زمینی رو آباد کنه زمین خشکی مثلا بعد زمین ماله خودشه خوب الان نه میتونه پیدا کنه نه میزارن آباد کنه مشکل آب هم هست پس این سه تا مشکل رو برای بی بضاعتا درست کنن آخه من میخوندم نوشته بود کشاورزی بهترین شغل در نزد خدا و شغل پیغمبرانه !!! من خودمم انقدر دوست دارم سبزی و هندونه و اینا بکارم و خوشم میاد انقدر که نگو حالا باغبانی سخته مسولیت میخواد ولی کشاورزی راحتره شاید باید پرسید باز!! ولی من این شغل رو برای روحیه و از سر تفریح و کنجکاوی و مرد شدن و سرحال اومدن و عشقش دوست دارم وگرنه هر بار چیزی کاشتم تو اون خونه ی قبلیمون خراب میشد اکثرا البته خاکش خوب نبود و خاک باغچه رو کلا عوض کرده بودیم بدتر شده بود فکر کنم خلاصه حالا که نمیزارن تولیدات داشته باشیم اگه میوه صادر کنیم و ارزان کنیم و سیفیجات رو خعلی هم خوبه سبزی هم گرانه به نظر من البته زحمتش خعلیه ولی در مقایسه با میوه گرانه سبزی قیمتش شاید و میوه هم در ایران به قول بابا بزرگم ارزانه و هم بابا بزرگم اون موقع چند سال پیش مسخره میکرد که قیمت خرما کیلویی 300 ولی تربزه(تربچه) 1000!!! خودش باغ داره بابا بزرگم ولی الان بهتر شده قیمت خرماهاش طفلک نمیتونه راه بره با پاش وروی قدم هاش وایسه با این حال همش میره باغ اونم با موتور خراب شده اش اگه ببنیشا میگی خدا داره میبرتش و میارتش!!!چند وقت پیش تو جهرم که بودم میگفت از دم اتاقکش تا برسه به دم در باغ که شاید 30 متری باشه کمتر میگفت پیاده اومدم نیم ساعت طول کشید!!! اصلا پاش انحراف داره از جوانی درد میکرده و یه بار هم از بالای درخت خرما افتاده بدتره شده یعنی اگه ایستادنشو نگاه ک مثل هشت میشه پاهاش از زانو از دو طرف بازه و خعلی درد میکشه و نمیشه هم عملش کرد خودش میگه وقتی میرم باغ برای پام هم خوبه!!!هرچی هم بهش میگیم بابا این باغ رو بفورشش راحت زندگی کن نمیخواد انقدر به خودت زحمت بدی بری آب بگیری برای باغ و کارگر اجاره کنی و اینا آخرشم هیچی دستت رو نگیره !! میگه مادر بزرگت اجازه نمیده بفروشیمش!
ولی با این حال من خودم بازی هایی دنیای مجاز و کامپیوتری و اندرویدی که چیز میکاریم و کشت میکنن و مدیریت شهر یا مدیریت مزرعه و دام رو دوست دارم و اثر شاد و روحیه ی خوب میده مخصوصا استراتژیکی اگه بچه هام جمع باشن رو سیستمم و شلوغ کاری کنن میچسبه تا بیکار و ندونم چه کار کنم در حالتی که اگر انتظارات زیادی داشته باشن و اگه بخوان ببرنم وخارجم کنن از بالا از زندگی معمولی و سیستم کاریم و وبلاگنویسی این بازیای مدیریتی کامپیوتری میکنم فورا و خوب اشتباه هم زیاد دارم که انتظارات پایین میاد که بخوان بپرستنمون وقتی شلوغ میشن و جمع میشن رو سیستم کامپیوترم برای نظاره گری کارام و نمیدونم چکنم این بازیهای مدیریتی و استراتژیک دیگه!!البته باید حال و حوصله و ورحیه شو داشت و بچسبه و دیگران اذیت نشن و باید دل ها موافق باشن و خورده نگیرن مثلا برای انجام چنین بازیهای مدیریتی و سرکار گذاشتن یه عده حتی و اگرم اعصابم خورد و روحیه خراب بازی های ماشینی حتی تفنگی جنگی هم هست تا اعصاب چقدر بکشه حتی اعصاب شما و جمع که همرامند همیشه و تا چطور باشه وضع حتی خرابکاریم میکنم مثلا بازی جی تی ای ۲ میکنم و در شهر آشوب میکنمو یه مرتبه ماشین پلیس آتش میزنم و آدم میکشم یه مرتبه و توضیحات سیاسی هم حین بازی میدم متناسب با حالم تا وضعیت سفید شه مثلا متناسب با بازی جی تی ای میگم پلیس داره جلوی مامور سیا و جاسوس رو میگیره در حین مامورین و پولم نمیدن به مامور اداره ا.ط بعد جلوشو هم میگرن پلیسا که مجبور میشه در باری GTA خلاف کنه که خوب بدم هست و حقیقتم ممکنه داشته باشه این توضیحات ولی خیالیه و اعصابمون از جای دیگه خورده و بازی زیاده مثلا بازی ماشینی پلیسه بیشتر به من گیر میداد و اعصابمو خورد میکرد و من بوق میزدم چیز میز میگفتم که به جز خدا و فرشته ها ممکنه دیگرانم که از دور باهمن بخندن!ولی ممکنه مسئله جدی باشه ولی آروم میشیم!یا بازی وکاپ که پلیسیم و همینطور جاسوس لباس شخصی تروریست شدنو میکشیم اینم باحاله وقتی اعصاب نداریم بازی زیاده دیگه باید یافت و از کودکی خو گرف بعدا خاطره میشه!! البته این بازی های مدیریتی مزرعه خعلی بهتر از بازی جنگیه و اثر مفید داره حتی در اخلاق و یا بازی های دامداری البته اگه از سن نوجوانی گذشتیم و عالم کودکی دیگه لازم نیست حتما حتما بسازیم به بازی هایی و اگه این بد بود وضع پس بازی مخصوص کنیم نه بلکه اهداف و روحیه در جوانی عوض میشه!و دیگه باید دنبال آهنگ و فیلم و کتاب متناسب و خوب و دلچسب بیشتر بود که باید گشت وگرنه هست مخصوص خودما که انگار برای خودم ساختنش ویژه!!ولی بعضی کتب و فیلم و آهنگ و جزوات باید در عمقش رفت و ساخت باهاش تا درکش کنی مثلا قرآن و دعاها رو هرچی بخوانیم بیشتر مجذوبتر و بهتر میشیم و درک بالاتر که در نگاه اول ممکنه درک نشه حتی کتب درسی هم باید بریم یاد بگیریم و فشار بیاریم نه که جا بزنیم و نباید ترکشون کنیم چون بدلیل سختی یا گیج کنندگی یا نمیفهمیمش اولش و باید کار کرد پس وگرنه بیگانگان سوار میشن روی سرمون علمه دیگه میفرماید برین در چین هم شده یادبگیرین یعنی فشاروتحمل کنیم این یه جنبشه و جنبه ی سیاسیشم که قبلا گفتیم چین رو!چندتا بازی هم تو وبلاگ دیگرم گذاشتم که خاطره دارم بیشتریش کم حجمه اینه آدرسش:
WWW.resuminggame.blogfa.com
ولی در کل هم بجز سیستم آبیاری هرچی سنتی تر کشاورزی بشه بهتره و مغزی تره که نگفتیم تکنولوژی هم دخالت کنه وگرنه بله کود شیمیایی و تصحیح نژاد بذر باعث تولید بیشتر میشه که ولی باز سلامتم مهمه!
حالا کم کم داره دو کلیپم آماده میشه اما قبلش من خودم ننه و بوآم نگاه و دنبال نمیکنن مطالب و عکس و فیلمامو و پیگیر کارام نیستن یعنی میخوام بگم اینا هم پول میگیرن و شغلشونه بعنی مسولیت دارن اینا وگرنه ما باید جوان پسند کار کنیم و قدرمونو نمیدونن و دکتر روان هم دنبال فرصته و بیمار میخواد بیشتر چون هم اعتبار و پولش زیاد شه همم ما کیس مناسبشیم لذا اینا دلشون نسوخته که و تو خونه هم آدمم حسابم نمیکنن بعد یارو اومده میگه قباد چیه آهان میگه دلم برای قیم هات میسوزه و یه لخظه حاظر نیستن به ما حق بدن که ما هم کار مفید کرده ایم بلخره حالا بحث رو چه طوری جمع کنم؟؟؟ همین دیگه مام مجبوریم جوان پسند کار کنیم ولی جوان ها هم همه کله خرابن که بیان وسط و هرکی قصد و غرضی داره وقصد و غرض مردم خوب نیست اغلب که بیان نزدیک ما لذا محکومیم و خفقان اصلا کسی هم بیاد نزدیک من شه و صادق باشه که میشناسه منو اینطور نیست که بذونم باید چه کار کرد و مربیان مثلا تو فوتبال میان دست میدن و میخندن کنار مردم و به هم بعد تو دلشون دارن مثلا فحش میدن لذا ما اعصابمونم ضعیفه و تحملم کم قرصم روش نمیدونیم راه اصلی چیه!!! اینم پست شخصی که میخواستی!ولی گفتم شیاطین غالبا نگاه میکنن ما چه میکنیم با توجه به اون مثلا میاد نزدیک نوحه گوش کنم فکر شیطانی کلا تزریق میشه تا یاد خودم باشم اصلا برای اباالفضل گریه م نمیگیره باید یه کم ترجم بشه و دلم برای خودم بسوزه مثلا تا جوگیر بشم این یعنی شیطنت که کاری بکنی بری تو دل مردم وقتی حق دادی به خودت مظلوم بشی در واقع مظلوم نیستی و داریم شیطنت میکنیم و با احساسات مردم بازی!یعنی وسواس که همه چیز رو بهم میریزه و قدرتش قدرت تام هست همینه که فکر ما شیطانی نیست ولی موقع نوحه ی ابالفضلی فکر خودمون و کارامون میافتیم پس باید شیاطین دور باشند یعنی طرف فکر بهش تزریق میشه قکر خودش نیست ولی روانشناسانه و قویانه شیاطین مخت رو میگیره بدست و فکرت رو تبدیل به عمل گناه حرف میکنه واگر فکر خودت خدایی نباشه و ذکر نگی کاملا تسخیر میشیم و فکر دیگران میشه فکر ما فکر شیاطین میشه فکر ما لذا بعضی شیاطین همینکه همراهت باشن یعنی جرم بین علما و نمیپذیرن میگن این اینجا جه میکنه این شیطان تو باید میریختشی دور حالا که همراهنه مجرمی کلا!
بله هر لحظه برای نفوذ یه کاری میکنن و موضعی میگیرن شیاطین و ما هم اگه رند و زیرک باشیم قوی تر میشیم و میفهمیم حالا هیچوفت بنده محسابه نمیکنم خودمو ولی تا نوحه گذاشتم و قلیون میرتم به خودم و کارام فکر کنم نه به عظمت حضرت البته ابالفضلی بودن شرابط خودشو داره!
دو تا موضوع جداگانه فعلا تو کلمه بز بگم یادوما تا نرفته یک برخورد امریکایی جدید العشق دیوم هم جدی گرفتن افراطی تفریطیم باور کن داشت یادم میرفت یکیشو فشار آوردم تا موندش کلا همینطورم همینطور یهویی شروع میکنم نوشتن بدون تمهیدات و حتما پر غلط! خوب اول نکته ی دوم رو میگم چون کمتره و اون اینکه آقا مارو قبلا جدی نمیگرفتن و حظور شهدا رو یعنی مثلا صدام تغییر میکرد و در نور غوطه ور بودم و پشت سرم دشمنی ولی نوشته هام به اون بالا میرسید ولی هم تاثیر نداشت هم به جوانان که خوره بگیرتشون نبود قبلا که مثلا کلیپ نمیساختم ولی الان میبینم برعکس و تفریط شده بدست رئیس جمهور محترم هم میافته و بر زبان ها ممکنه جاری بشه و از حد و کنترل خارج شده و شاید حتی محکوم هم باشم ولی بدیش اینه که انقدر تفریط شده که به نحوی جیش کردنمون هم میرسند لذا یه محدوده ای باید باشه که موکل من زور داشته باشه و هم بده که فیلتر شیم یا دستمون بند نباشه در خفقان لذا الان خبرنگارا قوی تر کار میکنن که خوبه و همه جاها رو پوشش دادن ولی نه اینکه هم من اشتباه و سواستفاده کنم و مسئله سیاسی و جدی بشه و از حد خودم خارج بشم و حق نتونه از خدا دفاع و اشتباه منو پذیرش بشه این بده ولی باز فضای روانی و روحی ام خوبتر شده و حیطه ی کاریم قوی تر قبلانا زبانم رو میبستن و همش گریه و در معرض انسان های بزرگی بودم که دوستم داشتن و دعای خاصشون میگرفت ولی الان حرمت خدا و اینا رو شکستم و مسخره بازی درآوردم و خودم رو بزرگ کردم لذا نه اینکه بده حالم بلکه جذبه ی روحانیت و خدایی شدن ندارم قبلا خعلی غریب بودم و مظلوم و دشمن داشتم به فراوانی الان میرقصم دیگه جانم در خطر کمتره از دست زورگویان ولی مشهورتر شدم که اینشم بده ولی در کل الان پشتوانه و قوی ترم ولی دعای خاص نمیشم که قلبا بخوان چون صاحب دل شما نیستم و عشق خدایی ندارم و فاصله گرفته ام از خدا لذا قبلا افرادی بودن کنه از نورانیت نوشته هام اشکشون جاری میشد و دست خودشون نبود دوستم داشتن ولی الان از خدایی بودن فاصله گرفتم و قبلا امید مظلومان روحانی و امام جمعه ها بودم خلاصه بکذریم از وضع بد الانم تحصیل نمیکنم که با هم قدام باشم حالا بازم کوتاه درنیومد ولی نکته ی و موضوع دوم این بود که آقا دیگه آمریکا مردم مارو جنایتکار نمیدونه یعنی باور کن اینا در مذهب کفر خودشون عاشق ما ایرانیان شده اند یعنی به قصد خیر میخوان دوستی کنن ولی قصد خیرشون تجاوزه فساده چه بسا زنان ما رو خعلی پاک و زیبا میدونن و چشم طمع دارن و حتی دلشون برای زنان بی سرپرست ما میسوزه اینبار حتی سیاسیاشون لذا اینها دین و خدا رو درک نکردن فکر میکنن یا میکنیم اگه گریه مون گرفت و دلمون سوخت و عاشق شدن باید تجاوز کنن و اینا حاظرن یه عمر حتی با برخی زنان ما عکسشون رو میبینن زندگی و ازدواج کنن و دستمون دارن ولی آیین مارو نمیشناسن اونا از زنان هرزه و ظلم و آدمکشی و تجاوز و هرزگی تمام زنهاشون خسته ان و عشق رو در چهره ی زنان معصوم ما میبینن لذا نظرشون عاشقانه وخیرخواهانه ممکنه باشه از نظر کافریتشون ولی ما مسلمانیم که زیباییم اگه خدایی باشیم و دین داریم قیامت داریم اینارو درک نمیکنن اونا از فیلم های ما واقعا خوششون میاد و از فیلم های بدخودشون خسته و به بن بست رسیدن پ هیجا مثل ایران براشون صفا نداره بعد ما که دین نمیزاره با کفار دست رفاقت بدیم همیشه لذا یه موشک که شما می اندازی اینا کلی میترسن که آقا نگاه کن اینا نمیشه نزدیکشون شد اصلا هزارتا فکر بد و خیالات میبافن و حتی در افکارشون ریشه میده که جدیدا گفتن غرامت یازده سبتامبر بدین و همه ی فکر عاشقیشون میریزه بهم خخخخ بیچاره ها عکس العمل تند نشون میدن و یه مرتبه از خواب آشفته و خیال دوستی و عاشقی میافتن طفلکا و برعکس از ترس به خودشون میلرزند که نمیشه نزدیک شد به زنان ایرانی و یک ایرانی را نمیشه تهدید کرد و کلی حساب میبرن لذا! بله دیگه الان مردم عادیشون هم متوجه شدن ضد آنچه هنوز تبلیق میکنن ضد ما ایران بهترین کشور و بهترین مردم رو داره!
خوب ما بعده مدتها باز حس خداییمون گل کرد یعنی وقتی خدا تو دل خاموش باشه و کور باشیم هیچی از خدا نمیفهمیم و حتی از خدا هم صحبت نمیکنیم و این خودش یه بیماری سخت روانی الهی تکفیری است!!! خوب خعلی خوبه همینکه درمورد خدا صحبت کنیم که حتی خودمونم بیچاره و هیشکاره ایم همین رحمت نازل میکنه به اسب های آهنین یعنی خودروها محبت زیاد میشه مردم اخلاقشون خوب میشه و اینه قرار ما نه سرکوب گناهکار و تخسیر گناه ما بین المللی بشه پ حبسمون بدن نه باید خدایی شد کلا!مثلا الله اکبر ذکر مرجعه تو باید خودت معنی کنی این اذکار رو همین رحمت نازل میشه و خدا پیدا میشه یه معنی الله اکبر یعنی خدا بزرگتره یعنی بالاتره در همه ی فضایل پس ذکر کلی یعنی اگه زیباست خدا ولی از همه زیباتره اگر بیناست از همه بیناتره خوب یه معنی دیگرش که امید داریم رحمتش نازل بشه و میگوییم پس اینه که الله اکبر یعنی توجه کن به خدا از همه بیشتر!!! یه معنی دیگرش یعنی اهمیت خدا بیشتر از همه چیزه حالا من تازه فکر کردم ولی خعلی چیزاست که حتی بیمورد دوست دارم یعنی توجه دارم بهش و اهمیت زیاد داره حالا بیمورد هم هست یعنی وسواسم داریم ما!! حالا بماند اینکه خدا پیدا شه و رحمت نازل باید میکرده با این اندیشه ی خدایابی! اصلا کلا هم همینه شما توجه کن خدارو پیدا کن مثلا خدا بینا است داره مارو میبینه ما میدونیم ولی نفهمیم مثل حیوانات و دوساعت از خدا صحبت کنن گوشامون رو انگار بسته انداااا! حالا این همه صفت که میشه خدارو دید شناخت توجه کرد فهمید یافت برگشت خندید اصلا! همین صفات رو که فکر کنیم و توجه داشته باشیم خدا میشنوه خوب بهترین و بالاترین وجود ناموجود عالم بشنوه خعلی تعجب داره خعلی میشه فکر کرد مثلا ما فکر میکنیم خدای معصومی داریم مثل بچه های کودک معصوم که حالا خوابش میاد و فهمش و توجه ش به ما نیست بلکه ما خدارو گم کردیم شوخی که نیست ما اصلا به همه چیز میرسیم و توجه داریم کمتر از همه ی حق ها حق خدا برماست و انگار هرکار خواستیم مجوز داریم و خدایی نیست من حال خودمو گفتم ولی انتظار دارم اگه میگم خدا سمیعه یه خورده تلنگر که چه طور خدا اصلا میشنوه و بعد حالا که شنید و شنفت چی شد بعد ما چه کردیم خوب من حق میدم کافرانه باشیم و هیچی از خدا نفهمیم چون معرفت مشکله و یه مرتبه خدا با یه عمل گناه میره از دل بیرون و ملعون میشیم چقدر من خودم مسائل اجتماعی غصه خوردم و خودم رو بزرگ درصورتیکه به خودم حتی اگر بیشتر شخصا توجه الهی داشتیم و دعا میکردیم و با خدا بودیم خدا کمک میداد غصه برطرف اینجا همه چی مصرفیه انگار کلا همه چیز توجه دارن جز خدا یعنی این جاسوسان آمریکایی ممکنه از جیک و پوک و ریز زندگی ما خبردار شن ولی هیچی خاک تو سرا از خدا نفهمیدن اصلا میگن نیست و ایمان و یقین الکی که نیست!حالا این همه صفت زیبا خداوند داره اصلا ماندن علمای دین یه سری به جوشن کبیر بزنیما اگه خدا بخواد ولی ما هیچی نفهمیدیم از خدا دشمنشم هستیم میگیم خدا باهامون قهره نمیدونم قبلا جوانان عذاب وجدانشون زیاد بود حیاشون بیشتر بود هی میگفتن و زیاد شنیده میشد نمازام حال نداره افسرده ام گنهکارم ناامیدم نمیدونم خدا قهره حالا نمیدونم چی شده خوبتر شده یعنی یا نسل جدید مثل ما نسل سوخته نیستن از کودکی ماهواره ای بار اومدن؟!! البته فکر کنم یه جنگی رخ داده بین دکترا سر این مسایل روانی و سبک زندگی مردم عوض شده یه صلوات بلند نمیفرستن میترسه یاروه!
خوب دو توشه و نتیجه از نماز مغرب و عشاء که در خلوت خانه ی دیگرمونم و یه کلیپم ساختم فعلا باید بعدا با وای فای آپلود شه گرفتیم یک استخاره دو ضالین بودن ما آقا اول اینکه داشتیم نماز میخوندیم رسیدم به والضالین اصلا کوچکتر که بدم میومد گناهم زیاد داشتیم اقدر بدم میومد که جزء ضالین باشم و تو نماز جماعت هم بهم برمیخورد و گیر میدادم که نباید کسی رو امام جماعت در نظرش باشه مخصوصا منو!!! و نباید یه طوری بگه که به کسی بربخوره و ناراحت بشه ولی امشب نمازرو که خواندیما دیدیم دارن ملائک مثلا کنترل میکنن که تو که گفتی ولاالضالین آیا خودت رو در نظر داشتی کلا یا نع و میخواستن نمره بدن یعنی میگم باید خودمون رو در نظر بگیریم وقتی به این عبارت رسیدیم چطور پشت دیوار رو نمیبینیم و راه کوچه و خیابان رو نه و اون امام علی ع بود که میگفت راه آسمانهارو از زمین برام بیشتر آشناست!!! خلاصه بعدا گفتم در رکعت و نماز بعد هم حتی هرچی میخواستم و سعی کردم وقتی به ضالین میرسم خودم رو منظور بدم در بلند خواندن سوره یادم میرفت که خودم رو در نظر بگیرم و نشد وقتی رد میشدم تازه یادم میافتاد بس که غافلیم دومین نکته اینه که مثلا من میخام کلیپ بسازم حتی آهنگشو نمیدونم چیه و تو فکر بودم و دغدغه داشتم در نوری که بدست دارم سواستفاده ای هم بکنیم کلیپی بدیم خلاصه از بس در فکر بودم ضالین رو یادم رفت خودمو مصداق بگیرم لذا با استاد بزرگ که همفکریم ممکنه بعضی اوقات گفت کی میخوای از این مثلا مسخره بازیا دست برداری؟ خوب لحنشو شما نمیدونی منم عقلم نمیرسه که جدی بگیرم حرفشونو و کلیپ نسازم یا شوخی و از روی محبت و علاقه اون مرد بزرگ استادم اینو گفته! پس لذا استخاره باید کرد بعضی وختا ما کلا خودمون رو قوی تر از مستخر استخاره میدونیم و در ذهن میگم کی یه مرتبه جواب میده یکی حبیب حالا ما نه میدونیم کیه نه شیطانه و نه فکرمون آزاده که بخوان بیان رو فکر لذا هوامونو دارن بعد میگم آهنگ چندم البته واضع نمیگم و خط فکر مارو هرکسی نمیتونه بگیره مگر شهدا و ملایکه و عده ای خاص وگرنه هم مسدوده هم سخت بعد فورا میگه آهنگ مثلا سیزدهمیش بعد ما هم کلیپ قبل رو ساختیم که ایشالا بعد آپلود میشه و با ماسک ترسناک هم هست نترسینا خلاصه یعنی میگم سرکشتر از استخاره و یا ممکنه اگه جدی باشه سرکشتر از استاد امام زمانی ام هم هستما جوونیم دیگه گیر ندین اگر براتون کلیپ میسازیم توطئن نکنینا!
خوب آقا قرار شد اگه ما جوانان بی زن اشتباهی گناهی رخ داد یک دانه پیشرفتی لااقل داشته باشیم برای دفعه بعد پس انتظاره مسخره نکنیم همدیگرو و هم اگه خدا بخواد پیشرفت کنیم ببین بحث ظاهرش شیرینه چون توش لذت جنسی و زن وجود داره ولی باطنش ممکنه عذاب و آتشمون بدن هم سعی میکنم از ما مجردها بگیم هم متعل ها که آقا زن دارن اینا اینا ذکر خدایشون برای لدت بردن هست آیا اولا! یا نع اصلا فحش بهم میدن موقع سکس تا لذتشون بیشتر بشه یک مساله دومین مساله ی متعل ها این شد که اینا آقا مثلا مرده که ذکر میگه موقع سکس با زنش بلند تر میگه و توی گوش زنه میگه تا لذتش بیشتر بشه یا نع ذکرش رو در دل پیش خدا میبره؟؟ پس لذا یه آموزش هایی است که به نظر میرسه زنان میانسال که قوی اند به ما جوانان که حالا زن داریم یا نع میدن! یعنی اینا میشن استاد سکس مثلا من که مجرد باشم میام بخوابم که میبینم حالی به حولی زنی در ذهن داره باهام حرف و میخواد که باهم باشیم و زن قوی و مومنه ولی تا موقعی که به استمنا نرسه ممکنه مفید عارض شیم ولی همینم مشکله که آقا حالا ما ارضا که نمیشیم یعنی بله اگه خدا بخواد مامور میفرسته مجرد تو رختخواب ممکنه ارضا بشه ولی باید خعلی قوی باشه و مستیتش بالا و خدادوستیش ولی اینحالت تا به حالا که مردافکن باشه که بدون استمنا و با استاد زن انقدر محبتش رو جلب کنم که بتونه یا بهتر بگم بتونم ارضا بشم و منی خارج بشه تا حالا در من رخ نداده که تنها در رخنخواب ارضا بشم با فکر این زن ها! یعنی شاید باید قوی باشیم ولی مساله همونه دیگه که آقا من در این حین باید زن رو پاک کنم از ذهن و یاد خدا کنم وو اصلا لذت هم نبرم و به فکرش نباشم و قلبم تلوب تلوب نزنه یا باید به فکر زن مردم باهاش صحبت کنم حالا یا شاید شعر بخونم براش در دلمون تا عاشقیتمون جبران و پیوند قوی بشه از راه دور میگما!! یعنی قید زن رو با ذکر خدا بزنم یا نه ذکر بگم تا شهوتم زیاد بشه یا باهاش همکلام بشم یا اصلا شعر بخونم براش در دلم و حتی صلوات بفرستم تا کی و کجا! خوب این گرفتاری منه و من اینکارو نکردم دیروز که با ذکر به خدا و توجه به حق دیگه این زن که شیطان نیست رو و مومن هست رو از ذهنم خالی کنم گفتم که اینا استاد جنسی و سنشون بالاست و قوی اند و میتونن هک کنن و معاشرت با اینا خعلی قوی هم ممکنه آدم رو بکنه و آدم شاد میشه و اگه به گناه نیافته ممکنه آگاهیش هم بالا بره اصلا! خوب آیا باید قیدشون رو زد و به خدا چسبید مامجرد ها! خوب ممکن هم هست آدم ضعیف بشه مثلا یه زن عادی ببینه و منحرف بشه لذا اینا طافت آدم رو بالا میبرن به نحوی و بلخره باید چه کار کرد؟؟ این زن ها خعلی جوان هم نیستند! و معاشرت بااین ها باعث میشه روح انسان قوی و حتی اگه گناه نکنیم نیروی جنسی هم قوی میشه و من خودم رو میبردن به عالم کودکی که خوش بودم و انگار یه عمر باهام بوده و مسبب رحمته حالا من بدبخت باید چه کنم؟ قیدشو بزنم یا معاشرت گنم اگر به گناه نمی افتم و یه مساله هم هست که زن استاد با اینا فرق داره زن استاد میسنجه شما به گناه میافتی یا نه بعد بهت محبت میده یعنی اگه حس کنه تو به استمنا می افتی خعلی مهلت نمیزاره اندازه ی خدایی بودنت هست ولی ما دیروز دیدیم که زنان حمله وزند ولی من خودم بیشتر میخواستمشون! حالا باید چه کرد ذکر رد کردن و قید زدنشون رو توجه کنم یا ذکر بگم وبخوام و شعر بخونم که اینا بیشتر باهام حرف بزنن و لذت بالا بره! اگر هم به گناه بیافتیم اثر خعلی شکستگی روحی داره ممکنه!
خوب روز زنه ما مبارک باد نمیگیم دلیلشم میگم اون یوسف بود که خدا میگه ما خواستیم منحرف نشه تازه که حریم الهی رو خواست پس سپاه هر چیزی هر زوری هر قدرتی میگه ما به زن که برسیم قصد خیر نداریم و حافظ ناموس مردم که نیستیم حالا زورم داریم شهوتم داریم با هزار نفسانیت و وضعم هم خوب نیست در دنیا لذا جنگه و درست هم نمیشه وضع در چنین وضعیت و دنیا من شخصا اخلاق که ندارم اگه ماشین و پول وعقل و امکانات و شرایطشو داشتم تجاوزم نمیکردم به حق زن ولی لااقل زن میگرفتم و ظلم به این بنده ی خدا زنم ولی باید بخوایم که صاحب زنان و حافظ ناموس زنان یعنی امام زمان عج برسه تا حق زنی ضایع نشه و موردحمله ی نامحرم نشه حمله ی تجاوزاتشون که گفتم اگر زور و پولم داشتیم بیشتر بود حالا قانون که حرف خودش رو میزنه ولی اعدام هم کنیم این مردان تجاوزکار رو باز هیچی درست نمیشه جامعه و تا هست وضع استکبار جهانی و داخلی خواهد بود این تجاوزکاریا مگر حکومت امام زمانی برسه ولیکن زندگی و عدل و قوانین امام زمانی بی شک زندگی رو سختر هم خواهد نمود یعنی سخت میگیره حکومت امام زمان دیگه نیاز به عذاب النی داعش هم نیست یا ما پاشیم بریم تو این وضع حق زنان روسی و سوری بگیریم کار ما نیست و حتی سپاه ما که یوسف پیامبر نیسیم کار ما نیست کار خدایان هست که ناموس مردم رو و زیبایی زنان رو حفظ کنن وگرنه ما همه خرابیم و وضع زنان ما هم اصلا خوب نیست بجز زنان ناشزه شاعین آهنگش به انگلیسی میگف اگه میخوای بدونی آزادی در کشوری هست برو از زنانشون بپرس خوب دل زنان ما خونه اگه حق بدیم در ایران همشم تجاوز نیست و ما مردان خودمون بدتریم ذاتا و کلا!!! پس من حق میدم به سپاه که امام زمانی نباشه و حمایتشون میکنم و اصلا میخوامشون بی امام و سرپرست چون وضع خودم بدتره و زن هم ندارم که درکشون کنم که از بالا خرابه حتی فرشتگان هم شهوت دارن در صحیفه سجادیه میخوندم که شهوت دارن لذا وضع بکلی خرابه شما عارفم باشی ذکر بگی اینطور نیست که زن نخوای چه برسه از فیلتر رد شه و ببینه و حق ضایع کنبم!!!حق امام زمانی رو میگما! ناموس امام زمانم الان در خطره در ایرانمون از دست امثال ما چه برسه سوریه و بحرین و مالزی و یمنیات و... یعنی در ایران که این باشه اونجاها هیچ!!!یعنی اسلام پیاده نشده از زمان پیغمبر ص تا حالا و همش دست مدعیان بوده تا اگه شده حتی با خون امام زمان حقشون رو پس بگیره و دنیا درست بشه بالا هم ملکوت هم درست میشه وگرنه دنیا کلا جهنمه وضعش
امثال ما که تو ناز نعمت بزرگ شدیم مثلا ننه ی من دبیر بوده بابام هم کارمنده بلخره مشکل مالی نداشته ایم به اون صورت مجلل و حد گذرون یعنی هرچی میخواستیم بعدا با صبر رسیدیم به بهترشم رسیدیم هر چیز مالی عقده نداریم امثال ما بچه ها که حتی تجمل گرا هم نیستیم و ممکنه راضی باشیم به رزق و روزی مادی ولی وقتی از سفر برمیگشتم و آهنگه میخوند که (من خودم مثلا فقر رو کشیدم!) شعر شاعین میگفت تازه دوزاریم افتاد! یعنی من خودم توی سفر جهرم پولام تموم میشد بعد چند گزینه داشتم مثلا میخواستم به چند چیز برسم آخه تبلت آخریم پوکید بعد تو فکر تبلت بودم تو فکر حافظه ی اکسترنال بودم که بخرم و خراب شده و اطلاعاتم نابود شده و چندین گزینه داشتم نمیگم فقر خوبه ها خدا برای هیچکس نیاره شرمنده ی زن و بچه هاش باشه ولی معنای فقر رو نچشیده بودم و هی فکر میکردم مثلا از بس در ناز ونعمتما فکر میکردم حالا عالم وفرشته ها و خدا دلشون برام سوخته و حالا نمیدونستم یعنی درک نکرده بودم حالا مادیات به کنار خعلی ها نون شب ندارن فکر میکردم الان درک نشدم و دیگه خعلی ناراحت بودم که پولام داره تموم میشه و الکی خرج کردم و دادم در راه خدا ولی وقتی شاعین گفت من درد فقر رو چشیده ام گفتم وای چقدر من نادونم آخه این همه حدیث درمورد فقر و رسیدگی رو فهمیدم یعنی قبلش فکر میکردم این گداها فقیرند حالا به فقر اصلی که میتونه جهالت باشه کار ندارم منظوم فقر مادی است که مخصوصا زن ودخترها دارن چه بدبختی ای که نمیکشن و جدا از خواست های مادی و اندک پوششی که راضی هستن اصلا ممکنه شام و نهار هم نداشته باشن و غذای خوردن لذا تازه معنای فقر رو فهمیدم کلمه ی فقر زیاد استعمال شده ولی من معناشو نفهمیده بودم و حالا که پولام تموم شده بود فکر میکردم اصلا خدا و اینا دلشون برام سوخته است! تو فکرم نبود که این همه فقیر داریم و رسیدگی نمیکنیم شخصا البته اجتماعا که میرسند به فقرا و گذشته از دکان یه عده رو بسته ان و تضمینی شده شغل ها نه اینکه منتظر روزی الهی کمی سختی ببینند اینکه من در ناز و نعمت بودم و نمیخوام مخ بزنم میگم شاید شما هم همینطور باشید و چقدر سخته از نظر آبرو حتی که زنی دختری نتونه احتیاجات اولیه ش رو بدست بیاره و پناهی نداره و حتی چشمپوشی میکنه این یه عقده ی سنگین میتونه باشه اگر راضی نباشه و فقیر باشه و کنار دوستاش طبقه ی پایینن اینا واقعا برای ما که در ناز نعمت بودیم و بفکرشون نیستیم ظلمی است بزرگ که داریم از بس شکممون پره دیگه فراموش کرده ایم لذا باید از خودمون بدمون بیاد و بهترینشم کمک صندوق خیریه هست که حتی پول هم که می نداختم قبلا بیشتر به فکر گرسنگی اونا نبودم و میگفتم کارم راه بیافته و خدا توجه کنه لذا میخوام بگم اگرچه فقیری نکشیدیم ولی چقدر بده شرمنده ی زن و بچه ها هستن و چقدر بده به فکرشون نباشیم دیگه همین خمس و زکات و تشکیل ربا ندادن هم کفایت میکرد ولی همونم خعلی از ماها حاظر نیستیم ینی طرف حاظره جونش رو بده حتی و کمک یا حقشون حتی بله حقشون رو نده این خعلی ظلم عظیمیه الان ممکنه مراجع ما خعلی ثروتمند باشن مثلا آیت الله جوادی ره ولی دارن با فقر زندگی میکنن و از پول مردم رو که حق خودشون هست رو احتیاط و استفاده نمیبرن و فقیرانه زندگی میکنن که همین هم ظلمه و خودشون حتی حاظر نیستن از این پول ها استفاده و از حد و حق خودشون هم میگذرن ولی همین دیگه من خودم تازه معنای فقر رو اندکی درک کردم اونم نه که بکشم فقر رو من خودم از پول ننه ام 20 هزارتومن روزی بهم میدن و خدارو شکرکه نمیکنم باز ناراحت و شاکی ممکنه باشم ولی تا کجا میخوایم پیش بریم دنیاست دیگه حساب و کتاب نداره خودمون باید حساب و کتاب کنیم و اول هم حساب خودمون رو برسیم!
بحث بحثی است بی انتها از دو طرف و نمیشه جمعش کردم این سیروسلوک رو همینطوری قروقاطی میگم ببین دنیاست ما امام زمان (عج) همیشه به یادمونه ما دنیوی هستیم یعنی زنده ایم ولی ممکنه امام حسین(ع) توجه نکنه بعد ما احساس امنیت نداریم احساس شادمانی نداریم اصلا مریض میشیم بدبین میشیم و میترسیم و هزارتا خیال بی مورد و عذاب هایی فکر میکنیم که اصلا در واقعیت نیستا ولی چون بفکرشیم انگار داریم میریم به سمتش! حالا شما اگه یه روحانی بزرگ رو ببینی تشویش داره و مضطرب هست این یگه روی همه ی ما تا موقعی که ناراحتیش رفع نشه تاثیر داره بعد قیمت نفت و نمیدونم بورس اینا هم تاثیر داره چون مثلا نفت و طلا اینا کافرن روشون تاثیر داره حالت روحانی ما البته من نمیدونم چطوره که قیمت میره بالا پایین میشه ولی وقتی میخوابم و بیدار میشم حس میکنم یه عده کنترلم میکنن تا صدام بیرون بیاد و بعد اوضاع کشور رقم بخوره متاسفانه اینطوریه و تشویش درست میشه حالا بزرگان که نگرانم هستن و با صدام حالتم رو میفهمند و هم یه عده ی بی ایمان هم دست خودشون نیست احساسشون لذا بازی میخوریم اگر امام حسین (ع) توجه نکنه و آرام نشه قلبمون و مست الهی نباشیم یه مرتبه ممکنه رو مملکت تاثیر خیالی حتی بزاره چون وقتی از خدا دور باشم میترسم وقتی هم الهی نباشم مریضی و گناه و اینا به سمت ما میداوانه اینجا این بحث هنوز آغاز نشه بحث اینه که ما در کشور وجودمون یه سری چیزا داریم که حساسه متاسفانه یعنی تا آزمایش پس ندیم و قوی نباشیم امام حسین (ع) توجه نداره یکیش عقله نباید چیزی بخوری مثل شراب یکیش شهوته آقا این مشکل همه ی ما جوان هاست که مجردیم یعنی آقا ما حضرت یوسف نیستیم ولی اگه امام حسین توجه کنه و نورانی بشیم دیگه توقع نداشته باش مثل حضرت یوسف نباشی یعنی چه؟ یعنی حتما پیش میاد اینجا دو راهه یا حضرت امام حسین(ع) بهت نور نمیده یا اگه داد همه چیزو باید حساب شده بده این در سن ما اینطوریه در سن نوجوانی ممکنه امام حسین (ع) توجه کنه حتی طرف از شهوتش شکست خورده بهش توجه میشه اگه توبه کنه و نورانی میشه ولی در سن ما اصلا فضای جامعه نمیزاره که تو برگردی چه برسه بخوای هرکاری دلت خواست هم بکنی لذا کار من الان گیره میدونم که اگه امام حسین(ع) نورانیم کنه یه شکستی میخورم که تا حد جان افسرده ام میکنه یا شما میکشی مرا و یا هزاران بلا لذا امام حسین (ع) چند تا راه داره یکیش اینه که من برم فکر بد کنم و تحریک جنسی کنم خودم رو که این منتفی است فعلا تنم نمیخواره سایت بد نگاه کنم و فضا هم نمیزاره آلوده میکنه ضد ما ببین هدف چیه هدف آیا خود ارضایی نکرنه یا گناه چشمه؟ خوب برای مومن به قدر ایمانش برای جوان و پیر به قدر خودش لذا خوشم نمیاد برم خودم رو شوک بدم که ببینم میتونم با شهوت بجنگم خوب اینجا شلوغه بچه ها بدشون میاد و هم خودم رغبت و ترس دارم از فیلتر برای مستهجن فعلا رد نمیشم ولی بازم امام حسین راضی نیست از و نورانیم نمیکنه ببین تو باید همیشه به یه پیشرفتی برسی یعنی طرف خود ارضایی میکنه اصلا امام حسین ع نیرو میفرسته که عزیزم غصه نخور چرا نیرو فرستاد؟ چون این مومن بود تحریک شد بچه ی خوبی بود و حالا پشیمانه میگه ای خدا من نمیدونستم نفهم بودم ولی الان فهمیدم تو پیشم بودی از قبل و تورو ندیدم و فقط زنان رو بزرگ کردم حالا میگه تو از زنان بزرگتری خوب خدا خوشش میاد میگه سر عقل اومد که حالا خدایی هم هست و بالاتر از بتش هم هست خوب این جوان مجرده و خودارضایی کرده و موقتا تا توبه کنه فرصت میدن نورانی باشه یعنی اگه توبه نکرد هم افسرده میشه چون مومنه بعد ازگناه خوب دفعه ی بعد باید پیشرفت کنه تا امام حسین (ع) بعد شکست بهش بها بده الان من خودم هزاران شکست خوردم دیگه پوستم کلفت شده حتی اینجا هم ادعام شده و برای شما نوشتم که بله آیه اینه که ما مس شیطانی شدیم و مکروه خوب آیا من واقعا قوی هستم و تقصیر شیطانه نه بلکه شما در ذهنت میگی آهان این خعلی قویه و بعد انتظار داری ولی در حقیقت ما همون گرگیم و اگه فرصت بیاد میچریم یعنی میدریم حالا باز نورانی نشدیم و شیاطین نزاشتن که زیباتر و نورانی بشویم و نیروی امداد الهی به داد نرسید و بر ما سوار شدن حالا تکلیف چیه خوب خدا نیست دیگه من آرامش ندارم گناهی هم ظاهرا نکرده ام و مثل حیوان بی فکروزندگی دارم از آینده میترسم که آقا نکنه ما هم بریم بیمارستان مثلا فلان بشه همین فکرایی که بی ایمان ها میکنن و توکل ندارن نکنه آقا ما هم اون بلا سرمون بیاد نکنه نکنه نکنه تا جایی که زندگی مختل آرامش گرفته و هیچ کار هم از دستم بر نمیاد جز غصه یعنی مست الهی نیستم خوب در این حالات ما دیدم که یکی از بازیگران در ذهنمون فرستادن که زنه و من میگفتن حالا اینم چرا همش به من فکر میکنه بهش بدبین شدم خوشبین شدم این چند روزه نمیدونم دعاش کردم حتی عصبانی شدم مشکل اینترنتی بود لعنتشم کردم و حکمت کارش رو نفهمیدم که چرا این بازیگره زن جوان که شوهر داره همش 24 ساعته حتی توی خواب به من فکر و یا میبنیه منو از راه دور! خوب امشب یکم توجه کردم دیدم بله این همون آزمایش الهی است شما و من توی موقعیت حضرت یوسف نبودیم و هزارتا امتحانم بدیم باز باید خدا بحواد یعنی امام حسین [ع] اگه محبتی میده حساب همه جاشو میکنه شما اگه پیشرفتت سعودی نباشه و از شهوت شکست بخوری دیگه انتظاری نیست حالا منم تحریک نمیشم ولی امشب یه کم رد این زن رو گرفتم از روی کنجکاوی یه صحنه ی نمایش ساخته شد بر اساس فکر خودم نه بر اساس اون زن یعنی منم قبلا گفتم که زن استادی دارم که نمیزاره به دختر مردم فکر کنم اصلا این گذشت حالا یه زن دیگر بازیگر جوان خوب این داشت بر اساس نمایش نامه ی من که نزدیکش شدم و بی توجهی بهش کردم مثلا در خانه ی خودمون که حس کردم بر اساس نمایش نامه یعنی خیالم الان توی خونه شیراز ایشان باشه جلوی تلوزیون و من الان جهرمم دیگه اقا فکرم هزارتا جا رفت خلاصه آقا ما بی توجهی کردم بهش بعد این روش رو کرد به پشت من و گریه میکرد و قروبر میداد یعنی با پاهاش میخواست منو تحریک کنه بعد دیدم دیگران اگه این صحنه رو ببینن میرن پیشش و بله میگن گریه نکن و روبوسی و بعد آغوش هم و معاشقه خوب این صحنه ی تجسمی رو نمایشش رو برام بازی کردن خوب من بدبخت بیچاره چه کنم منم همینطوری ممکنه باشم اگه نبودم که امام حسین نورانیم میکرد لذا غول رو شکست نداده ام ولی اگر شکست بخورم پشیمانم ولی دیگه ایندفعه پیشرفت ما از پشیمانی گذشته و توبه ی گرگ مرگه میفهمی دیگه باید پیشرفته تر باشم وگرنه حتی شما هم منو قبول نمیکنی خوب ما تا اینجا فعلا بدون گناه رفته ایم یعنی اگر دختری پاش باز بشه کنارم میتونه راهت بدبختم کنه چه برسه نورانی هم باشم دیگه وای و ویلا!!! البته دفعات قبل اگه پیشرفتی میخواستم بکنم با گناه میکردم ولی الان هنوز زنده ام و انتظار دارم که حالم رو استادان بدونن تا دعام کنن و میزان پیشرفت روحی رو بسنجن و دوا و رحمت نازل کنن و نه اینکه همش الکی بزرگ بدونن ببینین شهوت نمیشه ازش گذشت لذا شیطان خعلی زورش میگره کسی که ازدواج کنه ولی حالا ما مشکل روانی داریم و ادعامون شده و رفیق داریم که اونم بدش میاد مارو در بغل زنان ببینه و هم شرایطش نیست بلخره این جنگ شهوت هم جنگ نرم هست هم جنگ سخت دیگه هم از درون باید قوی بود هم بیرون هم از درون خراب نشم هم بیرون رو خراب نکنم هم شخصیتم رو خراب نکنم هم جامعه رو ببنید اینا خعلی مشکله! و دست خودشون نیست ممکنه یه عده ای خاص که یا خعلی ضعیفن یا خعلی قوی از زن ها
پس مشکل ما ممکنه جنسی نباشه اون آرامشه و اطمینان امام حسینی است و نورانتیشتون که مست بشیم هست که با گناه هم ممکنه بدتر شه وضع یا اگه خوبه موقتی است و اینکه اگر هم نورانی باشیم زنان از راه دور و نزدیک ممکنه حمله ور شن! حملاتی خودآکاه و نا خودآگاه و در بیداری و خواب و چه روح چه جن صورت میگره خلاصه!
سرطان چیست ؟
امروزه دائما نام “سرطان” را میشنویم . شاید این مسئله را بارها شنیده باشیم که افراد بسیاری بدلیل این بیماری جان خود را از دست داده اند .
سرطان یعنی رشد ، تکثیر و گاهی انتشار غیر طبیعی سلولهای بدن .
جسم انسان از میلیونها میلیون سلول تشکیل شده است که در کنار هم ، بافتهایی مانند ماهیچه ها ، استخوان و پوست را میسازند . اغلب سلولهای طبیعی بدن در پاسخ به تحریکاتی که از داخل و خارج بدن به آنها وارد میشود ، رشد و تولید مثل میکنند و در نهایت میمیرند . اگر این فرآیند در مسیر تعادل و صحیح خود اتفاق بیفتد ، بدن سالم میماند و عملکرد طبیعی خود را حفظ میکند اما مشکلات ، زمانی شروع میشوند که یک سلول طبیعی دچار “جهش” و یا تغییر شده و به سلول سرطانی تبدیل میشود .
یک سلول طبیعی ممکن است بدون هیچ دلیل واضحی به یک سلول سرطانی تبدیل شود ولی در اغلب موارد ، تبدیل در اثر مواجهه مکرر با مواد سرطان زا مانند الکل و دخانیات صورت میگیرد . شکل ظاهری و نیز عملکرد سلولهای سرطانی شده با سلولهای طبیعی تفاوت دارد . جهش یا تغییر ایجاد شده در DNA یا ماده ژنتیکی سلول اتفاق میافتد .
DNA همان مسئول کنترل شکل ظاهری و عملکرد سلول است . وقتی DNA یک سلول تغییر میکند ، آن سلول با سلولهای سالم کنار خود تفاوت مییابد و دیگر کار سلولهای طبیعی بدن را انجام نمیدهد . این سلول تغییر یافته از سلولهای همسایه اش جدا میشود و نمیداند چه زمانی رشدش باید به پایان برسد و بمیرد . به عبارت دیگر سلول تغییر یافته از دستورها و علائم داخلی که سلولهای دیگر در کنترل آنها هستند ، پیروی نمیکند و بجای هماهنگی با سلولهای دیگر , خودسرانه عمل میکند .
این سلول “جهش یافته” تقسیم و به 2 سلول جدید “جهش یافته” تبدیل میشود و این فرآیند بهمین ترتیب ادامه مییابد تا همان یک سلول موذی به توده ای از سلولها که “تومور” نامیده میشود ، تبدیل میگردد .
گاهی این تومورها خوش خیم بوده و رشد نمیکنند ولی در صورتی که سلولهای تومور رشد کنند و تقسیم شوند و سلولهای طبیعی اطراف خود را از بین ببرند و به نقاط دیگر بدن هم دست اندازی کنند ، تومور” بدخیم” محسوب میشود . بزرگترین خطر تومورهای بدخیم ، توانایی آنها در حمله به بافتهای سالم و پخش شدن در بدن است . هر چه تومورها رشد کنند و بزرگتر شوند ، جلوی رسیدن مواد غذایی و اکسیژن را به سلولهای سالم میگیرند و با پیشرفت سرطان ، سلولهای سالم میمیرند و عملکرد و سلامت بیمار از بین میرود . اگر جلوی این فرآیند گرفته نشود ، سرطان به مرگ میانجامد .
انواع سرطانها :
اغلب سرطانها به سه دسته تقسیم میشوند :
1- کارسینوم : شامل سرطانهایی میشود که از سلولهایی که سازنده پوست هستند (مثل سرطان پوست) و یا لایه داخلی اعضا را میپوشانند (مثل سرطان ریه) و یا سازنده غدد هستند (مثل سرطان سینه) منشا میگیرد .
2- سارکوم : این دسته سرطانهایی هستند که از بافت همبند مثل غضروف ، استخوان و ماهیچه منشاء میگیرند . از این رو سرطانهای استخوان یا ماهیچه را در هر نقطه از بدن سارکوم میگویند .
3- لوسمی و لنفوم ها : شامل سرطانهایی است که از سلولهای تشکیل دهنده خون و سلولهای ایمنی منشاء میگیرد .
در کشورهای غربی ، سرطان پوست شایع ترین سرطان است و پس از آن سرطان سینه ، ریه ، پروستات ، روده بزرگ ، مثانه و رحم قرار دارد .
راههای پیشگیری :
1- عدم استفاده از مشروبات الکلی و دخانیات
2- صرف غذاهایی که به صورت آب پز تهیه میشود .
3- عدم استفاده از غذاهایی که آثار سوختگی در آنها نمایان است .
4- استفاده از سبزیجات و انواع میوه ها
5- استفاده کمتر از گوشت قرمز
6- رعایت کامل امور بهداشتی
……………………………..
پاسخ به باورهای غلط درباره سرطان :
• آیا بیمار سرطانی همیشه محکوم به مرگ است ؟
بیماری “سرطان” لزوما به معنی مرگ نیست . ترس یک واکنش طبیعی است اما با درمان مناسب بیشتر مردم از سرطان نجات میابند. باعث خوشحالی است که بعد از درمان سرطان , زندگی بیماران بصورت عادی بر میگردد .
• آیا سرطان میتواند بوسیله ضربات یا تصادف ایجاد شود ؟
گاهی اوقات یک ضربه شما را بوجود یک توده زیر پوستی که قبلا وجود داشته آگاه میکند . مانند توده ای در پستان اما به این معنی نیست که آن ضربه این بیماری را ایجاد کرده است .
• آیا سرطان مسری است ؟
سرطان به هیچ وجه در ارتباط معمول روزانه مسری نیست . شما با دست دادن و یا در آغوش گرفتن یک فرد مبتلا به این بیماری نمیشوید . از بیمار سرطانی دوری نکنید . سرطان مانند سرماخوردگی نیست .
• آیا ارث میتواند علت ایجاد سرطان باشد ؟
تنها تعداد اندکی از انواع سرطان میتواند ارثی باشد اما بنظر میرسد در برخی خانواده ها امکان بروز یک نوع سرطان بیش از معمول باشد مانند سرطان پستان ، تخمدان ، روده اما در بقیه موارد نحوه زندگی مانند عادات غذایی و یا برخی فاکتورهای ژنتیکی در احتمال ابتلا دخالت دارند ولی بدان معنا نیست که سرطان ارثی است .
• با نادیده گرفتن علایم سرطان آیا ممکن است آنها خودبخود از بین بروند ؟
تشخیص هرچه زودتر سرطان , شانسی بزرگ را در موفقیت درمان شما بوجود میآورد و هر سرطانی علایم مخصوص به خود را دارد و اگر شما از این علایم غفلت کنید سرطان گسترش خواهد یافت و خطرناکتر خواهد شد و درمان براحتی امکان پذیر نخواهد بود .
مهم ترین علایمی که باید مراقب آنها باشید و با یافتن هر کدام از آنها به پزشک مراجعه نمایید ، به قرار زیر است :
1- وجود توده در هرجایی از بدن مانند پستان یا بیضه
2- تغییر در یک خال پوستی
3- زخمی که بهبود نمییابد
4- سرفه یا گرفتگی صدا بطور مداوم
5- سوء هاضمه یا اختلال در بلع بطور مداوم
6- تهوع یا سرفه خون آلود
7- تغییر در عادات طبیعی روده مانند اسهال یا یبوست بطور دایم
8- وجود هرگونه خون در ادرار یا مدفوع و هر خونریزی غیر طبیعی واژینال
9- کاهش وزن غیر قابل توجیه
10- بی اشتهایی غیر قابل توجیه