بسم الله الرحمن الرحیم
سلام امروز صبح خابیدم و با حال بیحالی بیدار شدم نماز ظهر خوندم دوباره خابیدم و حال نداشتم بیدار شدم ناهار خوردم و دوباره خابیدم ولی از خودم بدم میومد از بس خابم و فهمیدم حال معشوقه ها و مامورا خرابه لذا یکم سوره یس خواندم و رفتم با ناامیدی قلیان بکشم و حال کنم دیدم انگار زنها منتظرم بودن یه زن مومن بود با ذکر یونسیه حال بهش دادم و کلی خوشحال شد تا اینکه یکی تو دلم گفت سوسکم کن لذا سوره قدر خوندم و فکر نکردم دیگه که جرشون بدم یه مرتبه در ذهن دیدم تو یه سالن یا یه جای ورزشی ام زنها دارن صدامو میشنون و منتظرن این زنهای ورزشکار که بهشون حال بدم و دراز کشیده بودن رو زمین و میخاستن و یه مرتبه بی توجهی میکردن و یه مرتبه توجه هم زن بود هم دختر که ورزشکار بودن و پخش زنده صدامو میشنیدن بهشون حال میدادم مخصوصا اونایی که ولو میشدن رو زمین و میخاستن و حالم بهتر شد و کلی آب عشق بیرون اومد ولی خطرناک برام نبود چون جلسه عمومی بود و وسواسی روم نبودن و مربی شون یه زن چادری چاق بزرگ ورزشکار بود که هواشون رو داشت و زیاد ولو نمیشد رو زمین لذا مجبور شدم بهش بدم از دور و حالم بهتر شد دوباره ذکر یونسیه میگفتم و فکر میکردم اونجاشو آتیش بزنم و بعضیاشون زیاد خوششون میومد و بیقرار میشدن ولی با خودشون بازی نمیکردن چون تو خلوت نبودن و شاید خیس میشدن و روحیه میگرفتن و غمشون برطرف میشد!! سوره قل هوالله هم خوندم و داشتم بازی میکردم با خودم که تا قل هوالله خوندم دختری ناله شو شنیدم و خوشش اومد ولی خعلی تمرکز روم نبود و رو یه ورزشکار میخاستن متمرکز نشم زیاد بلکه خوششون که میومد جابه جا میشدن!!
- ۰۳/۰۴/۰۳