وإنّ لِلدّینِ ثَلاثَ عَلاماتٍ العِلمَ وَالإِیمانَ وَالعَمَلَ بِهِ . ولِلإِیمانِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : الإِیمانُ بِاللّه ِ وکُتُبِهِ ورُسُلِهِ .
و همانا دین ، سه نشانه دارد : دانش ، ایمان ، و عمل به آن . ایمان ، سه نشانه دارد : ایمان به خدا و کتاب هاى او و فرستادگانش
خب وارد حدیث لقمان بشیم میگه دین سه علامت داره خب علم چیه نمیدونم ایمان چیه نیاز داره آیات و روایات رو بخونیم و بیشتر بشناسیم تا نکات بیشتری رو بدونیم و بفهمیم حالا من همینطوری فکر میکنم و میگم بدون اطلاعات زیاد که علم همین اطلاعات هست همین کتب و مرجع و منبع و روش کار و نور راه که چه طوری باید بخوریم کار کنیم به فناوری برسیم و روش استفاده یا ترقی و پیشرفت و راه و روش کار و زندگی چیه که موفق بشیم این بهش میگن علم که دستورالعمل هست و چیزیه که اگه ندانیم جاهلیم و ضرر میکنیم و باید اطرافمون رو خوب بشناسیم و بدونیم این چیز کاربردش چیه چه طوری میشه ساختش چه طور مورد استفاده و بهره قرار میگیره و علم چیزیه که آگاهی بهمون میده و عقلمون قبول میکنه و اندوخته ذهنی شاد میشه راضی و مطمئن میشه و راهرو روش و کاربرد اون چیز رو میفهمیم بوسیله آگاه شدن مثلا علم تو کتابا زیاده و بعضی چیزهارو اگه بهمون نگن گمراه میشیم و اشتباهی میریم مثل تابلو راهه که شاید نوشته رویش چیز مهمی نباشه و نورانی ولی راه دو مسیر مختلف رو به ما نشون میده و اگه ندانیم ممکنه اشتباه کنیم و ما علم غیب نداریم و نیاز به علم و راهنما و دستورالعمل زندگی داریم و باید درس بخونیم بپرسیم و دنبال کنیم و پیگیر راهی که میریم باشیم تا اطلاعاتمون بالا بره
و اما ایمان ایمان چیزی هست که یقین و باور ماست و اگر ما به خودمون متکی باشیم و جز خودمون رو نبینیم و بیرون و نور خدا و خدا رو نبینیم و خودپرست باشیم بدست نمیاد باید به یک منبع نور اعتماد کنیم و قبول کنیم خودمون رو هیچکاره بدونیم و پر از گناه و اشتباه و متکی به خودمون نباشیم که ما درست میگیم بلکه بالا سرمون رو ببینیم و خدا رو باور کنیم و ببینیم و قبول کنیم و بشناسیم و معرفت کسب کنیم و ایمان اون یقینی است که حرف خدا چقدر قبول داریم و چقدر خدارو شناختیم و در دلمون جای گرفت این جای گرفتن مانند آب هست که خالی و پر میشه مثلا گناه کنیم ایمانمون میریزه یا کثیف میشه و مثل علم نیست که به راحتی قبول کنیم و نکنیم و به عقل رجوع کنیم چون خدارو به عقل ناقص نمیشه شناخت بلکه به ذاتمون بستگی داره به ایمانمون بستگی داره که خدارو قبول کنیم ممکنه علم داشته باشی ولی ایمان نداری و نماز نمیخونی از خدا نمیترسی اون دنیا رو قبول نداری و امامان رو فرد معمولی گرفتی نه فرستاده ی خداوند و اصلا خود خدارو هم قبول نداری ولی علم رو قبول داری چون ضرر میکنی اگه اطلاعات نداشته باشی ولی اگه ایمان داشتی چه طوری گناه میکردی؟؟
و اما عمل به ایمان عمل به ایمان هم جز دینه و اگه در عمل سستی کنی مثلا خدا رو باور داری ولی دلت برای غزه نمیسوزه خب عملیاتت کار نمیکنه نماز نمیخونی خوبی نمیکنی و دستت به کار خیر و عبادت نمیره اینجا هم دین نداری باید ایمانت در عملت نمایش داده بشه نه که بری و ظلم کنی
خب پس دین سه نشانه داره علم و ایمان و عمل به ایمان آیا ما دینداریم یا صرفا یک ریش و چادر میزاریم و همه میگن مذهبی بهمون نه کتابی خوندیم چیزی یاد بگیریم نه با خدا رفیق شدیم و نه اعمالمون برای خداست
حالا بعدش میگه ایمان سه نشانه داره اینکه خدارو قبول کنی و کتابش رو فرستادگانش رو خدارو چه طوری قبول میکنی که حالا ایمان داری شاید باید در نظرت باشه و ببینی خدارو که کیه که داره میبینتت و میشنوه صداتو و تو در محضر شی و بعد بشناسیش که خدا چه صفاتی داره و از چی خوشش میاد و بدش میاد پس میری کتاب خدارو میخونی کتابی که خیلیا اصلا بهش رجوع نمیکنن و هیچی ازش نمیفهمن و براشون مهم نیست و حتی میگن این کتاب مال دوران ما نیست و تحریف شده پس چگونه اینها ایمان به کتاب خدا دارن در صورتیکه هفته ها میگذره و دلشون براش تنگ نشده ببینن خدا چی گفته و عمل کنن و سوم ایمان به پیامبران که این هم عامل بیرونی هست ظاهرا ولی وقتی ایمان بیاری دلت میشه پر از نور خدا و قرآن و پیامبران همان پیامبری که قبولش ندارن و فرد عادی میدونشش و هرچی بیشتر دلش برای امت میسوزه که گرفتار قهر و عذاب نشویم باز ما دورتر میشیم و راه نجات و هدایت رو گم میکنیم آخه یه زمانه پیامبر رو گرفتی که جهنم نری باشه نرو ولی یه زمانه که پیش خدا نیسی و بهشت مقربین رو درک نکردی و کامل نشدی پیش شهدا و پیامبران راهت نمیدن گرچه بهشتی باشه پس راه تکامل و شناخت پیامبر راه ساده ای نیست و باید مثل کوه ایمان داشت و معرفت تا برسیم به پیشگاهشون وگرنه نسوختن در عذاب الهی هنر هست ولی هنر بزرگی نیست گرچه آتیش تیز و سوزان چشم به همه ما داره و همه مقصریم جز معصومین و لایق آتش و واجب بر شفاعت شهدا و امامانیم!!