بسم الله الرحمن الرحیم
مرد مومنی بود و نماز میخواند ولی در رابطه با زنش موفق نبود گویی حسی به زنش نداشت و حسودان و جادوگران و شیاطین نمیزاشتند که محبت بینشان ایجاد شود و رابطه مستحکم بگیرند از خدا کمک خواست و ذکر و دعا میگفت تا خدا کمکش کرد
مرد مومن هر شب در دلش یا گوش زنش میگفت در حین رابطه که خدایا میخواهم با چادرم خوشحالش کنم خدایا میخواهم باچادرم بغلش کنم خدایا میخواهم با چادرم فشارش دهم خدایا میخواهم با چادرم حال بهش بدم خدایا میخواهم با چادرم بکنمش خدایا میخواهم با چادرم بوسش کنم و... و محبت زنش جلب میشد و دست خودش نبود و مست میشد و همینکه زنش او را بیشتر دوست داشت باعث میشد حس مردانگی مرد مومن زیاد شود و گویا خدا اینگونه به او بچه داد و اینگونه آن زن قدر چادرش را میدانست که فقط به عشق شوعرش چادری بود هر موقع چادر به سر نماز میخواند آن مرد مومن را دعا کرد و اینگونه بود که دلش میخاست هر شب و حتی در خانه پیش شوهرش چادر به سر باشد و حالش خوب میشد گویا فرشته ها با حجاب بهترین زنها و آغوش خدا کمکشان میدادند و حفظشان میکردند!!
- ۰۳/۰۱/۱۵