اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

اجتماعیه

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


اول بگوم تو همون کتابی که مد نظرتون هست دوباره روایتی پیدا کردوم و اینو بگوم مو بچه یما که این حرف می زنم گرچه بری خودوم پیروم اما 21 سالمه جون می زنم یا پیر؟ خلاصه اینکه از قول آیت الله بهجت فومنی (ره) فرمودند که"شاید در روایات وارد شده باشد که :"ینکره اکثر من قال بامامته" یعنی بیشتر کسانی که اعتقاد به امامت آن حضرت دارند او را انکار می کنند!"

خلاصه اینکه بله صلاحمون نیست که ببینیم شاید وگرنه ما طبق خیالات و وعده ها شاید اصن یه چیز خرافاتی توی ذهنمون باشه ازایشان نه خرافاتی ها میخوام اینطوری بگم که مثلا آقای بهجت در همین کتاب نقلی از ایشان است در مورد دعاکردن ایشان در حق خودشان تا اینجا که":...اما در مورد خود حق ندارند(دعا کردن رو میگه ها) هر چند برای دیگران مخصوصا در امور فردیه عنایت خاصی دارد اما در امور اجتماعیه که مربوط به خود آن حضرت است خیر و..."

خوب از این می فهمیم که ایشان بر خلاف تصور خیلی از ما متواضع تر ازاین حرفا هستند و سر به زیر وگرنه ما اگه ایشون رو ببینیم انتظار معجزه و خارق العادات برای ظهور یا هم که می بینیم متاسفانه شاید از شندیده هامان انتظار معجزه ای چیزی داریم درسته در مورد ما ممکنه این رخ بده و شفاعتمون کنند اما خلاصه اینکه اگه ببینیمشون با حال گناه و کم ایمانی مون قبولش نخواهیم کرد به عنوان امام حالا اگه رودررو هم وای نایستم همشم به خاطر همین ایمانه که نداریم خودمون رو دارم عرض میکنما نه شما رو خلاصه شما در نظر بگیر همین فیلم مختار رو که از صد قدمی همه میشناسنش همه احترامش میزارن با گرمی سلام می کنن آی تویی فلانی حالا اسمش یادم ابواسحاق بود؟؟ همین خلاصه اینطوری نیست گرچه از طرف امام زمان اونطوریه و ممکنه باشه و گرم بگیره ولی آیا ما هم اگه بشناسیم اصن جرات میکنیم؟؟ نه یه چیزای دیگه رو دارن نشون میدن و مردم هم عاشق همین چیزان که یکی رو الکی بزرگ کنن وگرنه متواضع ترین فرد نه نیاز داره و احتیاج نه کوچکه بلکه ما خودمان در مقابل حق خواهیم ایستاد و انکارش می کنیم چون مگه پیامبرا نیومند بهشون گقتند شما هم که یکی مثل ما هستید و بشری همانند ما و میخورین می آشامین ما مردممون رو در ضحنه ای پروراندن غیر از واقعت و ما هم همین چیزا رو میگویم و اصلا انتظار دیدن ایشان را نداریم شاید هم کار درستی میکنیم که سید خراسانی این همه یار داره!!! ولی به هر حال پذیرفتن حق کار هر کسی نیست مخصوصا ایمان نداشته باشه من خودمو تو جاش میزارم که در این موقعیت قرار بگیرم شک می کنم قبول کنم اگر واقع اندیش باشم وخیلی ها همین براشون خوبه که درد دل می کنند یه عمری و ایشان رو دیده اند و نمی شناسند و همین شناخت دل هم کافیه وگرنه شناخت دید چشمی دیگه بالاتر از این حرفا باید باشه و خیلی سختر پیش می یاد بییییییب بییییییب آقا برو کنار دارم بوق می زنم شلوغ شد من در رفتم بای

دینیات

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

و..

خوب داشتم میگفتوم من از دوچرخه سوار و ری خیلی خوشوم میاد چون می دونوم لااقل دوچرخه سوار خواب نیست و ما هم نمازوم باید اینطری باشد یه تمرکزی چیزی توجهی خودمون از خودمان داشته بریم اینطری وگرنه شاید شما بگی باید حالشو داشته باشیم و از این حرفا ولی.

آیت الله بهجت تو همان کتابی که استحضار دارید فرموده اند در سوالی که بزار برم پیداش کنم.......

آره مثلا این که سوال شده بود برای تمرکز فکر در تماز دستورالعملی بفرمایید و ایشان در جواب:"در آنی که متوجه شوید اختیارا منصرف نشوید."

یا این که پرسیده اند که در هنگام نماز چگونه می توانیم حضور قلب را در خودمان به وجود بیاوریم؟

و فرمودند:"یکی از عوامل حضور قلب این است که در تمام بیست و چهار ساعت باید حواص باصره،سامعه و ... خود را کنترل کنیم زیرا برای تحصیل حضور قلب باید مقدماتی را فراهم کرد باید در طول روز گوش چشم و همچنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم.و این یکی از عوامل تحصیل حضور قلب می باشد."

مثلا اینا و ... .

دعای توبه ناک (دینی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

همینطور همون کتابی رو که گفتم داشتوم میخوندم همینطری یه سری دستورالعمل های عجیبه که با دعا دادند خوب نشونش چیست که حالا دعامون درست و حسابی و برآورده میشه یا مثلا خیلی سفارش برای خواندن دعای فرج کردند یعئی اینکه سوال پرسیده بودند و جوابش خواندن دعای فرج بود اینطوری بگویم بهتره خوب مو اولش از خودوم پرسیدم چه جوری داستان حالا مثال می زنم

سوال:درعصر ما که گرفتاری ها و فشارها از هر سو متوجه شیعیان در اققصی نقاط جهان و خصوصا کشور ماست باید چه کرد؟

جواب آیت الله بهجت فومنی(ره):"مخصوصا دعای شریف (عظم البلاء و برح الخفاء) را بخوانیم و از خدا بخواهیم برساند صاحب کار را (و ...)"

خوب یه دعا چی کار میتونه بکنه خوب؟؟البته اونطوری که یادم هست خودشون درجای دیگه در پاسخ همین سوال رو دادند برو بخر بخون!!!نمی دونم کجاست حوصله ی گشتنم نداروم به من چه من کارم ایجاد شبهه است..

در ادامه همین مطلب تا اینجا که  می فرمایند نه بزار کلشو دیگه بنویسم:"...صاحب کار را با او باشیم حالا اگر رساند که رساند و اگر نرساند دور نرویم از کنار اواز رضای او دور نرویم او می بیند او می داند حرف هایی که ما به همدیگر می زنیم در هر حال برای تعجیل در امر فرج و رفع نگرانی ها و گرفتاریها و نجات اصلاح حال مومنین بگوییم:"اللهم اکشف هذه الغمه عن هذه الامه بظهوره"خداوندا با ظهور حضرت حجت (عج) این ناراحتی را از این امت بر طرف نما. (و...)"

یا این یکی هم زیباست:سوال:استاد معظم دعای فرج بحمدالله در بین شیعیان زیاد خوانده می شود اگر امکان دارد در مورد قرائت دعای فرج بیشتر توضیح دهید؟

جواب ایشان:"خدا می داند تعداد این دعا ها باید چقدر باشد تا مصلحت ظهور فراهم آید قطعا اگر کسانی در دعا جدی و راستگو باشند...مبصراتی خواهند داشت و قطعا مثل ما چشم بسته نیستند .باید دعا را با شرایط آن دعا کردو توبه از گناهان از شرایط دعا است چنان که فرموده اند" دعاءالتائب مستجاب" یعنی دعای شخصی که توبه کند مستجاب می گردد.نه اینکه برای تعجیل فرج دعا کنیم و کارهایمان برای تبعید(دورکردن)و تاجیل(تاخیر انداختن)فرج آن حضرت باشد"

مویوم همین میخواستوم بگوم که دعای فرج صرفا یه دعای زبانی نیست باید یک عملی باشه و چه عملی زیباتر از توبه و همچنین دعا شریط خاصی برای برآورده شدنش حتی هم داره مثلا اشک و گریه و حال که باید اینو هم خدا بدهد!!!

 

ارزش توبه (اجتماعی) دینی شخصی

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اولا خوبه یعنی خیلی خوبه آدم دنبال حقیقت بگرده گرچه نمک نشناس باشه و اینکه مثلا جوان ها یا بزرگترها آخه آدم وقتی بزرگتر شد از مد میافته یعنی می خوام بگم خوبه که جوان ها بیشتر تو این حس و حالند اگه هنوز هم باشن و گذاشته باشند!!! خلاصه میومدند از ایشان هم دستورالعملی بگیرند و ایشان هم معمولا می گفت گناه نکنید و یا از این حرفا اولا کاری به این نداریم که چرا دستورالعمل خاص کمتر به افراد می دادند ایشون و یا استادشون نمی گشتند ظاهری خوب اگه حالا ایرادی منو بیان تو گوشم بگن فلان کارو بکن فرداش دوباره در مقابل حق شیر میشم گناه می کنم اشتباه فردا هم باید یه چیز دیگه بگن و برای من بچه بازی میشود به راحتی تمام و من مسخره کننده اونم از حال و احوال و وقتش تلف میشه گرچه خوبه که آدم دنبال ایراد خودش باشه و بگه پیش خودش که اگه ایراد منو بگن خوبه اولا معصیت نکنید یه جمله ی بزرگیه ائمه هم اینطوری واضح گفته اندا و نمی خوایم مسئله رو بپیچونیم که بالاخره رفتار ها رو میشه تغییر داد یا نه و معصیت نکردن دست ماست بله دست ماست ولی خدا باید گمراهان رو یاری کنه و هدایت خلاصه اینکه این سری از آدم های به ظاهر حق جو همه شون که دنبال یه سری دستورالعمل می گردن و پیش خودشون میگن نه مشکل من یه طوریه (حل ناشدنی) که باید یه عارف و خداشناس و استاد ماهر باشه که بیاد بگه یا فلان ذکرو بگو یا فلان کار رو بکن و از این حرفا و مشکل من با همه فرق داره اگه شما هم که مخاطب بنده بشین یه روزی شاید و بخونید این مطلبو جزو حق شناسان به ظاهر باشید و بعد هم اینطوری تفکرتون باشه که بله دستورالعمل خاصی لازمه تو گوشم گفته بشه خلاصه من هم مشکلم همینه یعنی توبه نکردن که اقدر چرت و پرت میگم و اینطوریه که بیشتر ما اگه توبه بکنیم خود  مسئله حل میشه خدا توبه ی کسی رو قبول کنه بعد راهنمایش نکنه نه نمیشه حتما دستورالعمل غیبی یا حتی خودش نفهمه رو اینو بهش میده و شاد بودن هم نشونه ی هم توبه است هم اینکه داره طرف میشه همون چیزی که خیلی ها چشم دیدنش رو ندارند که کسی شاد و قبراق باشه بله اگه ما گناه نکنیم و توبه کنیم دیگه مرض اختصاصی نداریم و نباید هم دنبال دستورالعمل اختصاصی باشیم چون قرآن باز کنیم در این صورت راهنمایی میشیم از غیب دعا بخونیم میشیم اصلا همه چیز میشه راهنمای ما و راهنمایی میکنه پس چرا بعضی از ما دنبال ذکر می گردیم راه میگردیم چله ارتباط با جن روح و از این حرفا یا یه چیزی که جدید باشه یه دلیل عمده اش توبه نکردن ماست که اگه خدا توبمون رو قبول کنه خودمون اصلا هادی میشیم. حالا که اینو نوشتم بد نیست توبه ای هم بکنم در این دل شب و یه چی نگم خودمم توش بمونم نمی دونم چه طوری رسید اما صحیفه سجادیه رو باز کنم یه توبه ای چیزی بیکار نشینم حالا که حرفم این شد چون خودمم کاری کردم حالا به شما ربطی نداره ولی آدم تا میتونه زودتر توبه کنه مثل این که نه، اینطوریه که که آدم داره پیرتر میشه هر روز و توبه کردن  سخت تر و برگشتن دورتر گرچه پیر شدن یعنی توبه ی اجباری و رحمتیه اگر خدا بخواد

تجسمیات مدفن (شخصِی)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 

میخوام اینو بگم این همه مثلا حافظ در باره ی یارش صحبت میکنه و معشوقش و چهره اش روبرومه حالا من بلد نیستم چی میگه ولی ما نباید یکی مثل آیت الله بهجت رو در نظر بگیریم تف تو ریا داشتم صحیفه برای همین توبه میخوندم اصن حال گریه نداشتم حالا اینو میگم که با شما در میان بزارم که اگه اشتباه می گویم نه صحیحشو بگین ما که نمی خوایم مثلا از جناب آقای بهجت(ره) تو گریه و زاری جلو بزنیم ولی چه یادی داشته بریم و و از روی دعا بخونیم شما در حال گریه و اون حالی که داری خیلی چی ها رو میتونی کنترل کنی که من مثلا حالا حالم از فلان کس بهتره در این حال انابه مثلا این به ذهنت میخوره اگه شیطانی نباشه ولی وقتی شما نماز آقای بهجت رو در نظر بگری با اون زاری اون یه چیزی بهت میده از عالم غیب دیگه حالت بهتر از ایشان نیست و نمیرسی و نمیخوای برسی اصن میخوام اینو بگم که نمازی که ایشون میخوند و اون صدای انابه ایشان هنوز زنده است و تاثیر گذاره و تو هم اینکه یادش بکنی و گریه ات بیافته هم خوبه حالا چه دعا چه نماز چه در حالی باشی که حال انابه  و زاری هم نداری و تباکی کنی اصلا و به یاد ایشون و چهره اش گریه آخه ما نماز امام زمان رو ندیدیم که ههه هه ودشو هم نمی دونیم در چه حالیه ولی عکس آقای بهجت که هست بشین درد دل زاری کن به یاد بیار یه چی خودش بهت میده حالا نری من رو و نوشته هام و به یاد بیاری گریه کنی چون اول من دیگه روضه نمیخونم دوما این کار رو کنی چیزی در میان نیست و فقط برای من دعا کردی ولی در مورد بزرگان برعکسشه یاد ایشان!هه هه حالا خدا وکیلی این کار درستیه؟ نه؟

شخصیمولاسیون

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

نمی دونم چرا تو نمازی که داشتم میخوندم یاد معمر افتادم و همین طور داشتم برای خودم خیال بافی می کردم که یعنی چه کار شیطونه؟؟ جن فرستادن؟مهرم سمیه؟و از این حرفا یاد خدا که نه تو نماز بعد فهمیدم چیزای مهمتری هست که نماز ما مشغولیم بهش چه می دونم نمازم تمام شد من اصلا یاد کسی نمیکنم که مثلا الان در چه حاله چون یقین ندارم اولا این تبدیل به خیال بافی هم ممکنه بشود اومدیم و شد دوما خاطره ی خوشی از این کار ندارم و اگه حرفی زدم و به کسی برخورد یا خبر از بالا اون موقع ها می رسید و منم نمی دونستم منظور چه نامیه خبری بود کار هر کسی میتونه باشه یه جن هم میتونه بده خودت هم نفهمی من که نمی دونم چه طور بود خودم و گفتم الان دیگه نیست بر حسب مصلحت خلاصه حتی یاد بیچاره ها هم نمی کنم و یه عادت نسبت خوب به خودم دادم که گفتم یاد کسی نکنم و خاطره ی خوش ندارم و از این حرفا ولی بر حسب اتفاقی که یادم نیست یاد یه بیچاره بگم نه یا شاعر بگم نه یکی که شعر میخونه افتادم نگران نباش تو نمیشناسیش برا پول میخونه یعنی؟؟ نمی دونم پولم میگیره ولی عجب شعرهایی میخونه من هیچی نمیفهمم تو مسجدمون گه گاه افتادم و یه چیزایی به خودم گفتم مثلا این چه حالی داره الان دارم میگما و از این حرفا و بهش نمیخوره عجیبه بهش نمیخوره که اینطوری باشه نه به قیافش نه خودش بابا همونی که میاد تو مسجدمون شعر میخونه رو میگم دیگه نه هیچ کس دیگه بعد میگم خدا به بعضیا چه چیزا داده همه شعر های عجیب رو از حفظه من بودم جاش از خدا شاکی میشدم که این همه بهم داده؟؟ خلاصه اینم از یاد ما و از این به بعد میخوام یاد بیچاره ها کنم من که کمکی نمیکنم حالا یادشون کنم والا برا خودم خوبه وادعاهام قبلا کوچیک بودم یاد میکردم زیاد به مرور و وبلاگ نمدونم چه بلایی سرم اومد اینم از خودم ، این چقد خوله ما که دیروز در مورد اشک و گریه و اون دعاها حرف زدیم غرض اینکه اول ما خودوم خیلی بدوم و بعضی ها میخونن و برعکس من عمل میکنن تا این حد بدم و دورنگم حالا که گفتیم اشک و زاری داشته باشیم و یاد اون بزرگوار کنیم من خودم که دعا خوندم اشک که ریختم برای حالا یعنی به بهانه ی گناه ها همون موقع یاد یه غذای خوشمزه ای چیزی افتادم حالا نمی دونم خالصانه نبود وگرنه کوچیک که بودم راحت بخشیده میشدم بدون دنگ و فنگ ربطی هم شاید نداشته باشه و یا نمی دونم کار از کجا خراب بود یعنی بیا و برو غذا رو بخور الکی گریه نکن ما میشناسیمت فرج حاصل نمیشه بهت نمی دیم فضل و کرمشو شایدتم این بود خلاصه ما منظور رو نفهمیدیم دوست بابام!!! یه یادی کرده باشیم حالا.

 


شخصی موتادون

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

متاسفانه خیلی امیدها کمرنگ شده درسته که ظلم همه جا رو فرا گرفته!!!نباید اقدر ناامید باشیم الان داشتم الان که چند ربع پیش داشتم چیه برنامه هه حقیقت آفرینشه همون رو نگاهی می کردم متاسفانه از بس بزرگترا کوچیک های مظلوم رو خوردند و کشته باشند و یاد دیدن عجایب زنبوری روی گل برام عجیب بود که همچین چیزایی هم هست اصلا دیگه یا داشتم به دریا نگاه می کردم امسال از نزدیک بعد خیلی از موج هایی که میومد امیدوارم شدم که دریا زنده است هنوز من فکر میکردم اینطوری نیست اصن و بزرگترها اقدر ظلم کردن که دیگه یاد بچه ها نمی کنند هم و بچه ها پیر شده اند ولی هنوز نوری هست در فراسوی هنوز میشه در این دنیا زندگی کرد از دریا آموختم هنوز میشه ماند روی این خاک و هیچ چیز تموم نشده و دوست داشتم همینطور به موج دریا بنگرم و تماشایش کنم همینطور تو برای که به ساحل می آمدی و زنده بودی مگر خبر از دنیای ما نداری؟؟

و من الماء کل شی حی

دینی پینی

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


خدایا ریا رو برای چی خلق نموده ای یعنی تعریفش کردی؟ چقدر تو بزرگی که مثلا یکی دارند ازش فیلم می گرند داره نماز میخونه ها ولی ریا میکنه این چرا تعریف شده در پهنای تو؟؟حقش نیست که امثال ما رو بدجور ادب کنی حالا گیریم یکی ظلم کرده بعدا به حسابش که میرسی ولی ریا کار که ناخواسته داره گناه میکنه نمیکنه یعنی؟حیوانات هم در مواجه و خواندن تو ریا می کنند؟کشته میشن!!!نه نمی کنن حالا گوییم فلان صفت حیواناتی است اما این چه؟؟ریا در عبادتت رو میگم که حیواناتی هم نیست وگرنه سوال شده وسوسه های شیطانی همچون شهرت طلبی خوشنام شدن و ... که از ذهن گاهی خطور می کند و در ذهنش می آید آیا این خطورات هم ریا محسوب می شود و عمل را بی ارزش می کند؟

آیت الله بهجت(ره) می فرمایند(اگه خوندیش یا میدونی که هیچ اما تو رو خدا توجه کن چه زیبا پاسخ دادند):

"ریا در عبادات مبطل هم هست در غیر عبادات ریا اشکال ندارد!!!!!!!!!!!!!!!

ولی خود ریا می تواند چاره و علاج ریا باشد به این صورت که با تاملات صحیح ریا را بالا ببرد مثلا انسان می خواهد پیش رئیس شهربانی(!!)و...،...بنابراین اگر درعبادات نیز نسبت به اقوی و بالاترین موجود یعنی خدا ریا کنیم اشکال ندارد و علاج ریا می شود.در زمینه ریا در روایت آمده است که :"کسانی که در هنگام نماز به این سو و آن سو نگاه می کنند تا مردم آن ها را تماشا کنند به صورت حمار محشور می شوند واقعا هم همین طور است آیا این حماریت نیست که آدم جلو وزیر و رئیس شهربانی به پاسبان نگاه کند؟حماریت است آقا.و..."

الان فهمیدم!پس معلوم میشه از اون جمله هه که میشه در نماز خودوم رو برای خدا لوس کنیم مثلا زمانی که احوال گریه ندارم کاری کنم که اشکه بیاد بالاخره همون جمله دیگه که اگه نسبت به اقوی و بالانرین موجود یعنی خدا ریا کنیم اشکال ندارد اون هایی هم که میگن تباکی تو نماز نکرد وضع خودشون خرابه و خودشون کارشون مسخرگیه والا چه عیب داره آدم حال نداره ها برای که میدونه خدا کیه و چقدر بزرگه صداشو زیبا کنه و زیبا برای خدا مثلا ذکر بگه من یکی بود میشناختم تو مسجد که قبلا میرفتم خیلی زیبا ذکرشو میگفتم و من میگفتم یعنی خیلی نزدیکه نه که مسخره کنیا مثلا صداتو نازک کنی براش!!!اما بعدش خدا خودش میفهمونه ان شاالله مثل همون میل من به یک غذای خوشمزه هنگام راز و نیاز ریایی ایم که برو بابا دروغ میگی ما که میدونیم ولی اومدیم خودمون رو لوس کردیم برای خدا درم باز شد بخشیده هم شدیم خدا دنبال یه بهونه است شاید و اگه ما آمادگی رحمت خدا رو داشتیم حتما شاید بخشیده بشیم بعدش معلوم نیست چی کار کنیم نه همشم منظورم گناه نیست ممکنه آب بشیم خجالت بکشیم قهر کنیم و از این حرفا خودمون نمیتونیم برای همینه که توبه سخته و خوشحال نمیشیم مثل کودکی هامون وگرنه شاید اصلا بخشیده شدیم  و خودمون هم خبر نداریم و شاد هم اونطوری که میخوایم نیستیم اینا رو که میگم میدونن همه ها همینطوری میگم در سطح پایینه وگرنه 4 تا کتاب درست و حسابی بخونیم بیشترم میفهمیمش!!

شخصی مخصی

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

میدونی یه طورایی راحت نیستم یه مدتی بود از قبل با اجنه روی در روی بودم و اینا هم مجمعی داشتن البته خیلی با هم پیشرفت کردیم و اینو زود گفته باشم تا اینکه مسائلی پیش اومد و مویوم با دل ارتباط داشتما نه با چشم ببینمشون البته اون موقع گناههام بیشتر بود و شیاطین هم جمع میشدن دورو بروم و منم وبلاگ میزدم و مینوشتم تا حال و حیل بودم و کاری هم به کسی نداشتم کسی هم الحمدالله به من کاری نداشت ظاهری و راضی بودیم به رضای خدا ما که میدونستیم سیستم غلطه پیش می رفتیم همینطوری تا اینکه همه چیز بر چیده شد و پرونده ای که برخلاف من بود نمی دونم گم شد خلاصه پیچیده شد یا یه چیز شبیه همین!!! غرض اینکه حالا با چشم آدما دارند وبلاگم رو می بینند و فرق داره نمی دونن من از چه سد هایی گذشته ام و گذشته م چی بوده من گذشته ی خوبی نداشتم و پروندم باطل گشت جرم های اینترنتی و از این حرفا کیه میگه نامردی؟ میبینی راحت نیستم دلم میخواد هر چی میاد تو ذهنمو صاف بیام بنویسم اما نمیشه البته خیلی ها جنبه شو ندارند و منم نمی دونم نهایتا با کی طرفوم حالا هم حس میکنم چشم دوختن به مطالبم مگه من چی میخوام بگم حرفی ندارم من عمدتا حرف تکراری نمی زنم و یادم میره چی گفتم البته یادم هست که تکراری نباشه ولی از تکرار بدم میاد مطالب وبلاگ های قبلیم رو خیلی دوست دارم مرور کنم ولی خودم پاکشون کردم خیلی زحمت کردم به پاش خیلی براشون گناه کردم  و اینطوری بود که سیری هم برای خودم داشتم شاید یه روز .........شاید اون دنیا باز دیدمشون نه حتما میبینمشون که چی نوشته بودم البته خیلی بزرگ میشمردم بالاخره دنیا ندیده ام و جوان اینبار برای خودم من همیشه به دنبال راهی نو بوده ام و از دری جدید وارد میشدم و الانم مخاطبمام همشون از من خبر ندارند اگرچه یه کارایی میکنن و میخوان فکر منو بخونن آخه اگه من از نوشتار کتابی جلو برم میتونی؟؟ادامه نده! چون من به دنبال روزی آرام میگردم و دوست دارم حرکت موسم رو آرام انجام بدم و فکر کنم حالا فکر نمی کنم سوء استفاده نکن خلاصه من با جن ها طرف بودم و دوستم هم داشتن بیشتر از شما چون برام دعا میکردن خدا رو چه دانی شاید به جای جن شهدا بودن من که نمی دونم شاید فرشته بودن ولی خدا نبود!!! چون خدا همیشه مرو دوست داشته اصن خدا بود خوبه؟ حالا چرا اینطوری میگم شاید ریا باشه خیر نه شرایطی است برای کودک و نوجوان که الان مجالش نیست و تو فکرشم بودم صحبت کنم که مثلا یکی مثل من نمازش رو طوری میخوند یا میخونه که بر کسانی (جن و شیاطین) تاثیر مثبت بذاره و این ریا نیست اگه خدا بخواد وخلاصه داشتم به طاعت و بندگی فکر می کردم و اگه بخوایم خدا رو طاعت کنیم بالاخره باید یه کارایی رو بکنیم و نکنیم انتخابی و نمیشه مثل غربیان فکر کرد که من مختارم همه کاری بکنم و ما باید بود و نبود ها کرد و نکردهایی داشته باشیم و طاعت یه سجده میتونه و باید شاید از طاعت سجده بعدت بیشتر باشه و اینطوریه.

 

خلاصه من مثل همیشه نمی دونم با چه گروهی در طرف و عالم سیر غیبی با بزرگان رو گذروندم و مهم نیست برام که چی شما میخوای و در کفران نعمات الهی موفق بودم شما که سهله و جایگاه و قدرت نفوذ ندارم مگه اینکه خدا بخواد برای اصلا من با کی طرفم تا حالا سه تا نظر بیشتر ندارند حالا 40 نفرم اومده باشن اینطوری به مطالب من نیگاه نندازین عصبی میشما چه اون موقع که منو با شیاطین تنها می ذاشتین که دیونم کنند یا شایدتم من تجربه ای به دست بیارم چه حالا که گنهکارم داری رو اعصاب من راه میریا آخه یه تغییری بکن تا روزی نوشته ی منم زیاد بشه من دارم یه آدم بزرگی رو می بینم که یه جایی رو نگاه میکنه می بینم که در مورد منه اگه همه چیزی که خودم میخوام رو بنویسم اذیت میشه من نمیتونم آزاد نیستم و طاعت خدا رو هم هیچ گاه به درستی انجام ندادم من همه ی فکرمو نمی نویسم قربونت برم چرا میخندی؟ من که نمیخوام بنویسم نمیخوام اذیتت کنم من برای تو و امید به تو این وبلاگ رو زدم چرا میخندی؟ منو توی این شرایط نزار الان همه ی زنا فکر میکنن من دارم با اونا حرف میزنم و خودشون رو تغییر میدن نه!!! نخند اعتراف می کنم اینبار نفهمیدم آخه چرا منو توی این شرایط گذاشتی و هیچکی هم نیست که مثل قبل راهنمایی کنه این شیطون هم 24 ساعته داره میگه خره خره خره باشه من خر خوب که میدونم تو شیطانی نه؟؟ نیست؟؟ پس کیه این سوالی بود در ذهن مو................

 

شخصی dd

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بزارید من داستان خودمو طبق خوابم براتون تعریف کنند فرض کنید عده ای جوان هم سن سوار یه اتوبوسی ان و دارن میرن به مسافرت وتا قله ی سعادت و از این حرفا منم نمی دونم کجا خیره ان شاالله خلاصه سفر قیامت که در راهه برای همه عجیبه خلاصه مطلب هوا تاریک شد یکی که من باشم برخاست چون دردل ترسی داشت از منحرف شدن اتوبوس و به هیچکسی هم نگفت و نمی دونن دوستاش خودشم نمی دونه برخاست و به سمت راننده ی اتوبوس رفت تا بهش هشدار بده. حالا شیطان بردش؟؟ خودش واقعا می ترسید؟؟ می خواست چی بگه؟؟هدفش چه بود خداییش اینا معلوم تو خواب فقط این معلوم بود بین همه که رفته نزد راننده اتوبوس و دارن حرف می زنن اونجا غیر از این دو نفر هستند کسانی دیگر هم خلاصه راننده عمدا سهل انگاری می کنه و فرمان رو در دست داره ولی رویش رو میکنه اونور و مشغول حرف زدن با کمک راننده میشه و توجهی نمیکنه و کمک راننده هم کاری از دستش بر نمیاد و چند نفر دیگه هم همونجا هستند جلو که اون ها هم بی خیال و مشغول صحبت و اتوبوس رو در یک دور و پیچ خطرناک میرونه ها ولی بد میرانه و بدون توجه  این اتفاق میافته و کمک راننده هم همینطور کاری از دستش برنمیاد واون فرد که جلو اومده بپود ومن باشم فقط تذکر میده که مراقب باش حرف نزن حواست جمع باشه چون کار دیگری نمیتونه بکنه همینطوری میگذره تا ماشین اتوبوس خراب می شود و اینا گیر می کنندلب جاده و همینطوری داشتن با خودشون بحث می کردند خلاصه دیگه این جاشو توی خواب یادم نمیاد تا اینکه مامان بابای اون فرد که من باشم از راه میرسند تا منواز اتوبوس خارج کنند و به همراه خودشون ببرند و بعد  یک زنی از راه میرسه نمی دونم از کجا حالا بحث و جدال توی اتوبوس و این زن قدرت داره خلاصه کلید رو میگره و وسایل منو خارج می کنند بعد زن میره تو اتوبوس و میگه از این آقا که من باشم شکایتی نداره میخواد بره و چند نفر دستشونو میکنن بالا حدود 7 8 نفر میکنند دستشون رو بالا که یعنی کار من بوده این از جمله اون دو نفری که جلو بودند و صحبت و میکردند و بحث ویکی شون خوله و یکیش خیلی زرنگ و باهوش.

تموم شد ببخشید که توی این داستان خودمو بیشتر دیدم!!! داستان خودم بود آخه

 


adwdw=اجتماعی

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 همیشه غمگینم از اینکه کاری دیگه از دستم بر نمیاد و خودم رو هم نتونستم درست و حسابی اصلاح کنم چه برسه به جامعه رو و همیشه هم فکر میکردم آمدن ایشان برابر با معجزه ای و با این نیروهای غیبی و امدادی است که سر سرکش شیاطین و دولت های زورگو به زمین میرسه اومدیم و اینطوری هم بود حرفی نیست اما آیا ما خودمون رو آماده کرده ایم که جانمون رو کف دست بزاریم آیا اصلا پشتیبان مستضعفان هستیم و یاوریشون میکنیم اگر ما اینگونه به مستضعف تر از خودمون نگاه نمیکنیم اینطوری که روزی جانشینان بر زمین خواهندبود چه طوری میخوایم مهدی (ع)

رو یاوری نماییم؟ اگر ما از همین حکومتی به اصطلاح اسلامی و نظامی که برچیده شده حمایت نمیکنیم چگونه میخوایم از حکومتی بی ادعا تر خدایی تر اصن بهتر حمایت کنیم جای تعجبه اینا هیچ معجزه ای رخ نخواهدداد و به همین منوال که گذشت و ملت های اسلامی کشته و شهید دادن بهاشو هم میگیرن ما هم همینطور و انتظار خارق عادت رو اصن نباید داشته باشیم حکومت حکومت مردمی خواهد بود به همین راحتی و مال خود مردم است و خودشون هم باید بخوان تا بیاد و قیمتش رو ارزشش رو کرامتش رو همه چیزش رو هم باید فراهم کنند نه که بشینن به پاش همینطوری منتظرمنتظر یعنی حرکت وظهور. چشم های بزرگتر های ظالم در خواهد آمد از حسودی نه که فکر کنیم به حکومت آمریکایی هم نزدیک میشیم چه میدونیم شاید شد و در اصطلاح رفاهی است برای همه درسته ولی ما چه می کنیم

asas

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


چقدر سرم شلوق شده یه پنجره ای هم باز نمیشه بادی به سرم بخوره آخه سرده هوا!!!

خلاصه اینکه رفتیم داستان بعدی تحفه دانشجو که بله شاید شما بدونی داستان رو همونی که میگه من 30 ساله دارم برای یه الحمدالله گفتنم استغفار میکنم داستان اونجاست که مغازه ها تو بازار داشته آتش میگرفته بعد از یه نفر میپرسه که مغازه ی  منم آتیش گرفته میگه نه بعد این هم میگه الحمدالله بعد خودش می افزاید"که گیرم که دکان من آسیبی ندیده باشد آیا نباید در اندیشه مسلمین باشم."

ببین آیا ما اینطوری هستیم و این دیگه کی بوده!!! مثلا آیت الله خامنه ای در سیلابی که در پاکستان اومد جلوی خودش رو نتونست بگیره و داشت دیگه گریه ش میگرفت آیا  ما اینطوری هستیم من که خودم نه میگم گورباباشونم کردن و اصل مسلمانی نیست حالا فحشم ندم تو فکر دعا کردن شماها در گرفتاریتون و چه الان نیستم شخصا همین من ولی شما نگاه چه آدم هایی هستند که هنوز دلشون میسوزه و دلشون نازکه خودتون خواستید که این بلا سر منم اومد  و سنگ دل شدم هم خودم!!!!!!!!!!!!!!!!1

بعد میخوایم چی رو درست کنیم چه فرهنگ سازی کنیم در حالیکه همسایه شاید گرسنه خوابیده حالا من نمیدونم و دخالت نمی کنم ولی به جای میزنیم هم رو خراب می کنیم وگرنه اگه نماز شب میخوندیم یا استغفار می کردیم همش 70 بار یا برای دیگران اسم میبردیم و جامعه از همینجاها درست میشه دیگه که ما نیاز مبرمی به دعای دیگران داریم دعای مادر داریم وگرنه با سر میخوریم زمین

hig

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


اول اینکه یه نفر محب ولایت به قولا نظر دادند و لطف کردند حدیث باحالی بود خوشم اومد برای شمام بزارم
ஜ۩۞۩ஜ
سلام علیکم
ஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜ
حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) :

لا تُجاهِدِ الطَّلَبَ جِهادَ الْغالِبِ وَ لاتَتَّکِلْ عَلَى الْقَدَرِ إِتَّکالَ المُسْتَسْلَمِ.

چون شخص پیروز در طلب مکوش، و چون انسان تسلیم شده به قَدَر اعتماد مکن، بلکه با تلاش پیگیر و اعتماد و توکّل به خداوند، کارکن.
ஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜ

بعد اینکه رفتیم بیرون برای کلاس زبان خواهرم اون یکی خواهرم یه موقعی یعنی چندروز پیش آجیل عید خریده بود یه خورده همه چی توش بود از جمله توت خشک که دیدم مبدا میلم رفته به این سوی و خوشم اومد رفتیم خشکباری و خریدم یه خورده توت خشک و خوردم خوشمزه است خلاصه انگار نیاز داشت بدنم ها از اینجور چیزا..

شکلات شونیز هم گرفتم از مغازه..

اون موقع تو بیمارستان که بودیم یه نفر بود یعنی بعدا اومد تختش کنار من بود ما هم یعنی مونگل و نمی دونم روانی و از این حرفا بعد پفک تعارفش کردم یا حرف پفک شد چیزی گفت چیپس بخور چیپس فلفلی گفتم بله یعنی دیدم که راست میگه دیگه پفک به ذائقه ی من نمیخوره و البته چیپس میخوره خوب سنم رفته بالا خلاصه امیدوارم روزی برسه این چیه زیتون به ذائقه م خوش بیاد.

بعد اینکه شما کجایی من رفت داستان بعد تحفه ی دانشجو و اینکه خلاصه خلاصه کنم داستان رو یکی امام رضا رو میبند خدا نصیب ما نمیکنه اگه بگم کنه حتی خلاصه سری داشته با امام رضا بعد آخرش مینویسه که مولایم سرشان پایین باشد معلوم میشود که حضرت اجازه رفتن به من نداده اند.

اصلا داستان رو حذف کردما ولی گفتم که هدایت همیشه طوریه که راحت باشی نه اینکه استاد بگه شاید برای من اگه امام رو ببینم که سرش پایینه خدای نکرده ببینم یعنی اینکه خجالت بکش شما و مثال درد رو براتون زدم حالا شایدتم کفر دارم میگم ولی هر که سیر و سلوکی داره و خدا که سخت نگرفته هدایت رو که 500 بار یا غفار اصلا شاید خدا دوست داره بیش از اینکه تو صدای خودش بزنی صدای امام حسین بگی و حسین حسین کنی مثل بچه ها یا یاعلی.

و اینکه آقا شما دندان هاتونو به هم بزنید(موقعی که مظطر و گرفتاری و موندی توی چند تا چیز و استخاره نداری ها) یه صدایی ایجاد میشه بعد این صدا ممکنه شما هدایت بشی که داره با شما صحبت میکنه و چیزی میگه این هدایت ناقصه و کمه اون موقع درد رو مثال زدم حالا صدای دندان رو به همین راختی البته ما گوشمون از این حرفا پره و باید سرمون رو جدا کنند!!!!!!!و یا طاقت نداریم یا خودمون مهمان نمیشیم یا شرم میکنیم که این هدایت ها سراغمون نمیاد وگرنهه آیت الله هاشمی راحت قبل از بمب گزاری و اون توطئه پاشدند و رفتند و رید

sigsag

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


داشتم قرآن سوره ی نور رو میخواندم که رسیدم به این آیه:

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

که میگن والا ما شنیدیم از کجا خوندم یادم نمیاد که 12امام رو توی این آیه نام برده که فقط یادمه نور علی نور یعنی حضرت مهدی(عج) صلوات.

بعدش خدا میگه یهدی الله لنوره می یشاء یعنی اینکه از نور خودش که حضرت باشه به هر کسی میده مثلا همین جناب احمدی نژاد گلمون که اینطوری هاله ای شده بود!!!همین

البته ما داریم ظاهریشو میگیم ها باطنیشو که کار ما نیست و کار نداریم همونم همینطور یعنی کار نداریم یعنی تفسیر نداریم ها نه اینکه دستمون نعوذ بالله تو کار باشه ها...


wrfes

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


همین مجری اصلا اخبارگوهو آقای حیاتی به نظر من شاید بدل پیامبر(ص) چون ایشون خودشون تعریف می کردند که پیامبر رو تو خواب دیده اند و منم بعید میدونم از روی چیزی اخبار بگن خودشون کجا هستند و چی کار میکنن و حجابشون و ترقی شون و اینا چیه به من چه حالا نکشینشون ها ولی من تو حموم خونه که اسیر شدم و اومدن نجاتم دادن همین چیزایی در مورد ایشون میگفتم و همون موقع سیم وصل میشد به ایشون یعنی همه کس سیمش تو دستم بود از دکتر تا بالاتر اصن نمیشد در مورد امام زمان صحبت کرد قدغن بود یه مرتبه ممکن بود همه چیز به هم بخوره و اگه ایشون یعنی جناب آقای حیاتی که ریشی هم گذاشته بودند تو محرم اگه فیلمی بازی کنن همه چیز به هم میخوره این کارو نکنید همینطوری میگما خودتون که عقلتون بهتر از من میرسه یه زمانی هم من اسیر شده بودم و هیچ حرکت بی معنا و الکی جرات نداشتم انجام بدم تا اینکه رفتم سراغ سیگار تا نجات یابم ولی توی ریه ام نکردما و این داستان ها رو تعریف کرده ام یه بار که امام زمان هم حالا که رفتی سراغ سیگار با آخوند ومرجع شدن بای بای میکنیم و جدا میشیم که توی تفسیر که نه همینطوری گویی های سوره یس گفتم که بعضی ها لایومنون میشن یعنی دیگه به ایمانشون اضافه نمیشه یا هم اصلا ایمان نمیارن گروهی دیگگه که میتونین تو همین وبلاگ ببینید چی گفتم در سوره ی یس.بله بدل آقای حیاتی ولی ایشون نیست!!! البته من حدس میزنما شاید تو خواب به مجلسی که حضرت دارند با اهل قبور هر شب منم بوده باشم ولی فراموش میکنم من اغلب خواب هامو پس میتونم بگم ظاهرا حضرت رو اصلا تو خواب ندیدم و چون شنیدم که خود ایشون حضرت رو تو خواب دیدن گفتم بدلشونه به همین راحتی وگرنه سری مری تو کار ما نیست در ضمن اگه من دیده بودم میذاشتم این همه بگذره و چیزی نگم اصلا من دهنم قرص قرصه!!!

drdd

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

عجب روزگاری شده یه!!!!!!

من تو اون خونه ی قبلیم که حبس بودم و میرفتم حمام و میخوندمم صداهایی که اصلا معلوم نبود چه طوری بیرون میومد خلاصه بعدش میگفتم که این نی زن ها که حالا صبتش شد این چوپان ها فلوت که میزدند یه زمانی برای خوشی حود و صد البته وابستگی و برای گوسفندهاشون و ببعی ها بود از موقعی که گوشتش گران نیست اینا برای به وجد اومدن خودشون میخونن تو بیابون ها راستی ارزونه مگه؟؟؟؟؟؟؟

ttedd

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


اصلا اونی که ما میگیم پیش نمیاد حرف حرف خداست و ما خبر نداریم و همینطوری خوش بودیم و میگفتیم دیو چو بیرون رود فرشته درآید/رهبر مظلوم و معصوم ما از سفر آید.حالا کو سفیانی نمی دونم نفش زکیه و حسنی و از این حرفا که همیشه برای امیدی که بیاد امام زمان بوده و تو چند تا حدیث که ما دز اختیار داریم نام امام ره اومده بوده؟ای داد و ما خبر نداشتیم و گفتیم که نه دروغه نه چیزس سیاست مظلومانه امام حسین در مورد حضرت مهدی رخ نده وگرنه امام مهدی هم شهید شده و باید خودشون برگردند به دنیا منتها توی دنیا هستند و تصرفه لطف آخر لذا داشتم داستان بعدی یعنی بعد از داستات سکووت رو و همین اشعار مولانا رو هوس کردم بخونم و هضم کنم که این شد!

حاالا داستان جی کفته میگه اگه خودمونی بنویسم اینکه به یه پیامبری دستور می دهد که به فلان پادشاه بکو از قول من خدا که عحلت نزدیکه و میخوای بمیری حالا داستان قشنگتره اگه همون کتاب یعنی تحفه ی دانشجو را بخرید خلاصه میره بهش میگه اونم میخواد از خدا که به من به خاطر فرزندی که دارم عمر بیشتری عطا بفرما بعد اینم قبول میشه و خدا میره به پیامبر وحی میکنه حالا نه که بره ها همینطوری گفتم خلاصه میگه که 15 سال دیگه بهش بگو زنده موندی بعد پیامبره به خدا میگه خداوندا تو میدانی که من دروغ نگفته ام که!!!!!!!!!!!!!بعد خدا میگه تو ماموری برو به او بگو کسی که از خدا در کارهایش سوال نمی کند(یعنی هرکار بخواهم با حکمت انجام می دهم و کسی هم سر در نمی آورد.) بعدش نوشته است که حضرت موسی به خدا عرض کرد که چگونه سامری یک گوساله صدا دهنده ساخت؟ (یا اباالفضل) خداوند فرمود این آزمایش من بود درباره آن جستجو مکن.!!!!!!!!!!!!!!!

حالا دیگه گذشته از احادیث معصومین که به عینه واقیعه همین احادیث جعلی رو از بس که تکرار میکنن و خرافی اند خدا هم دوسشون داره شاید رخ بده اصن به خاطر ایمانشون کما اینکه در مورد بت پرستان اینطوری صدق میکنه والا ما نه ما هرجوری راحت باشیم خدا هدایتمون میکنه و خرافاتی نمیشیم و با درد کنار میایم ان شالله همیشه مثال میزنم درد رو ها چون همه میدونن میگم.

همشم مال چیه مال اینه که میخوایم خودمون سلطه کنیم و حاکم باشیم نذاریم امام معصوم خودش عمل کنه و نقش آفرینیمون رو بسازه یا کمک کنه بالخره حالا تو بگو کدوم امام و پیغمبر رو گذاشتند همون حضرت سلیمان هم گیر میکرد جاهایی شاید راستِشو بخوای من نمی دونم...

vds

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


امروز که نه شبی سفری به خونه قبلی داشتیم آخه نفروختیمش روحانی یعنی سفری روحانی چون من رفتم مسجد و با دو چشم خودم دیدم جه آدم ضایعی شدم مغرور بودم بدترم شدم حالا صدبار شما بگو به من مغرور اصلا هیچی عوض نمی شم ولی حالا که خودم فهمیدم تواضعم کمتر شده بابا ما که خواری بیشتر نیستیم و داستان ما و شما و همه سر کربلاست.آقا شمر و یزید و ابوسفیان و نمیدونم اباسعد که انسان ها یا حیوانات کمی نبودند حیوان نبودند اصلا به قول سیدمون اصلا اینا شیعه بودند شیعه تو روخدا با امام علی (ع) بودند این ها.بعد آقای فاطمی نیا می فرمودند که اگه شمر رو هم از قبر در بیارید صد تا بهونه میاره که تقصیر ابن زیاد بود تقصیر اون بود اینطورشد و سیدمون هم داشت تو مجلس میگفت که این 5 تا رو گذشته از سند راستی و درستی و لعن هایی که میگن بعدا اضافه شده در زیارت عاشورا خلاصه این ها اولیش قابیله دومیش طبق سند خواجه ی طوسی نمی دونم ابابکر و عمر لعنه الله نیستا که چه میدونم کسی بود که آیت خدا و ناقه ی حضرت صالح رو کشت و بعدی امام علی رو کشت و بعدی یزیدم که خامسا یکی دیگه شم حالا به ترتیب نباشه همون قاتل اولین پیامبر یعنی اولین ها بوده اولین آدم و اولین امام و اولین پیامبر که میگرده جون ما روزانه داریم تولد پیدا میکنیم و این زیرمجموعه میشه و ادامه داره یعنی یه نفر  نیست که این طوری مبتلاست به این لعنون اینو خودم دارم میگم ها خلاصه همه گرفتار میشن کم آدمی که نبود شمر ملعون شاید تو بدتر تازه حالا آدم های کره ی زمین زیاد شدند و شیعه کمه و اینا توفیق پیدا کرده اند که امام ها رو حتی کشتند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

از محبت امام حسین(ع) که فکر اینجاشو کرده بوده اصلا که دست ماها که بدتریم رو بگیره من یه جا گفتم حساب کردم از شمر بدترم چون محبت امام خسین رو کار زشتی کردم و کشتم نور حسین رو در دلم و مورد نفرین قرار دادم و حالا توبه کردم مثلا و امید دارم کلی ولی معلوم نیست قیامتا قیامت مثل حالا ننیست که مثلا شمر ملعون به راحتی بیاد تو مسحد به راحتی هرکاری بکنه و اصحابش بیان نه اینطوری نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و یه چی دیگه هم که رفتم مسجد فکرم باز شد اینکه آقا اگه اصلاحه و الگوی مصرفه خدا میتونست راحت این همه گره رو به دست یه فرشته انسان نما درست کنه بله محبت امام حسین هست که یه نفر مثل حر ساخته میشه که اشتباه داره میره بعد امام هدایتش میکنه و ووارد بهششتش میکنه و دستمال اختصاصا برای تازه وارد میبنده وگرنه یه فرشته ای میساخت خدا به جای امام خمینی ره که همه چی رو درست میکرد امام خامنه ای یه بارداشتن صحبت میکردند یه تاریخی رو اشتباه گفتن بعد خودشون نمی دونم از کجا فهمید فورا درستش کردند و اصلاخش یه اشتباه کوچیکا حالا مجبور بودم بگم؟؟ میگم تا قدرشو بدونی.

ببعد هم اومدیم اینجا دیگه یعنی از اون خونه تو فکرکه بودم زود مجبور شدم بیام بنویسم و در راه گوجه گلخانه ای کیلویی 2000 تومن رو خریدم!!!!!!!!!!!!!!

بعدم ازشون پرسیدم گلخونه ای بهتره یا غیر گلخونه ای ولی حبیب از گلخونه شکایت میکرد تو شعرش برعکس من این درسی که میخوام برم دانشگاه و قبول شدم خیلی به گلخونه ربط داره و ممکنه شغل آینده م این بشه!!!

حالا شما در نظر بگیر با این وضع و مردم دیگه مراجع چه آدم های گلی هستند و چه مظلوم شاید و چه بیچاره که گیر این مردم افتادند و مردم اگه نزارند امام زمان در جا کار تمومه و چیزی باقی نیست ما با امام خامنه ای هست که در مقابل آمریکا ایستاده ایم وگرنه اگه هاشمی بود چه میشد!!!!!!!!!!!ِاشاید

اصلا یه عده ای به جنگ با امام حسین (ع) جمع نشده بودند بلکه اصلا همیاری نمی کردند ولی در سپاه دشمن بودندا به نظر خودشون تقیه کردند ولی تقیه معنایی ندارد در کشتن حضرت یا همکاری نکردند یا از پشت کارایی کردند یا اصلا فرار و تو همهمه ها شرکت نکردند خلاصه همه جور آدمش و نقشش الانم هست!!!!!!!!!!!!!!

اصلا بعضیا میخواستند بگن جنگی نیست نجنگید برگردید این پسر حسین (ع) شکل پیامبره اون پیرمردهایی که ایشون رو دیده بودند اینو میگفتن..


jjjh

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


الان داشتم غذا و نهار میخوردم وسطش آب خوردم فکری به نظرم رسید البته نه اینکه بخوری بعد روش آب بخوری اینطوری من گشنه ترم میشم و راه باز میشه انگار در حالات مو ولی حدیث هست که آقا برای سه چیز معده ات رو تقسیم کن موقع خوردن آب و هوا و غذا و سه قسمش کن یادمه بابام بهم وقتی کوچیک بودم میگفتش که علی (آقا) خلاصه نیم ساعت یا یک ساعت قبل و بعد از غذا خوردن نباید آب بخوری!!!

بعد من یه فکری به نظرم رسید چون میدونی من یه خورده چاقم بعد این که دو سوم بدن رو قبلش آب بخورم تا پر بشه بعد یک سومش رو بزارم برای هوا و غذا. چه طووره؟؟؟یا زهراء(س)

wwws

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر


حالا که اینطوری شد یادم اومد تو اون خونه درمورد منبرم صحبت شد که بله اولین کسی که رفت بالاش همین شیطانه ابلیس بود و نحسه بالا رفتن ولی خوب میرند بر حسب عادت و وقتی رفتی دیگه شیطان خودشون جمع میشن دوربرت خلاصه یه مسئله ی دیگم که یادم پست دادن و مسئول کردن و مسئولیت بخشیدن به یارو بود که اگه دکتر بده چون انتظاری هست از مردم ما بدبخت میشیم به همین راحتی و دین و دنیامون میریزه به هم که اینو هم گفتم تا حالا یکی اومد سینه ای زد چه میدونم نوحه ای خوند که نباید مسولیت بهش بدن باید کارشناسی بشه و همین حرفا رو میزدم که دیگه اینجا بازترش کردم..