یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۷۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۲۲ ق.ظ | علی | ۰ نظر
کچل دوست بداری بیا به پیش من ای یار
سمند دوست بداری بپیچ کوچه دلدار
همیشه مفیدی مثال مف خشک شده در بینی
که وسوسه اش کنم برون آیدش با فینی
تو هم امید بوده ای برایم یک روزی
که کرده بودیم مرا درون یک قوطی
هنوز هم به یادتم ولی بدان هرگز
نخواسته ای که باشی مثال من با بنز؟!
بیا دوباره کاشی کنیم تمام آسمان ها را
یکی یکی بتراشیم سر تک تک سواران را
بیا برقصیم و بکشیم تمام پشه ها
مزاحمند باید روند به پیش شته ها
بیا که آتشی بیفروزیم سرخ سرخ
شبی کنار هم صبح کنیم رخ به رخ
بشین کنار آتش و دو چشم خود ببند
بخوانم آهنگی که فردا بیایدش و تو بخند
بباز هرچه دادی به پای این مردم
زمین زمینه خداست هرچه خواهی بکار گندم
که رسم دنیا که تا بوده این بوده
شکسته ترت کند گرچه تو را هنوز کمی هم زوده
بخوان کمی هم دعایی در این شب غمناک
نمیبینیم که ایستاده ام کنار آتش و خاک؟!


بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۰۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر
تیر پیکان گاز و دود است ای آه من
سرعتی کم رد شدن در جای امن
سالیانی بود از یادم رفته است
کاندرین همسایگی امید هست
پس به امید تو طی کردم هزار؟!
تو به امید من کشیدی کوه بار؟!
من کجا دیدم تو را پیش خدا روی زمین
تو به امید من است کاینجایی همین
مهره ای خارج شده باشم خدا
لیک هر روز و شب مرا کردی دعا
روز و هر شب نبودم به فکرت بی آرزو؟!
حال اینک بخواهی تو مرا بی آبرو؟!
ای به قربانت چرا افسار من دست زنی؟!
رند نبودم که رهایم کرده ای ای بهترین؟!
من تو را خواهم نمی دانم زنم خواهم همین
من که از اول که بودم در کنارت بهترین
اولین باری خریدم پاکت سیگار خویش
باچراغ سبز دستی تکان دادی به پیش
من چرا دیگر ندارم در دلم مهر و وفا
دوست دارم خون ببارم آه از این دوا
نا امیدم یا بترسم من در این راه وصال
انتظارت میکشم اما گرفته این راه و حال
من چرا دیگر بدون یاد تو خوابم برد؟!
فکر نمیکردم که باید حالت از یادم رود

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ب.ظ | علی | ۰ نظر

دستی بکش برسرم که تا آخر کنار تو

می رقصم و می آیم و می مانم ز کار تو

رحمی بکن که اشکی بریزم سبکتر شوم

از زیر بازار تا آسمان ها برای تو

حرفی بزن بامن قهری مگر عزیز دلم

بارم شدست سنگین کلا سوار تو

در هرکجا پرندگان خوانند با صدای خوش

گویندتم صدایم کنید در هوای تو

آیا سزاست سوارم کنی کنار خویش

یا با پای خویش روم خاوران از نگاه تو

یک بندی طنابی بگردنم و فریاد مرگ

رحمی شود آیا به منم دربهار تو

جغدی صدایم زند بیا در کنار من

ترسم آخر روم شوم آخر فدای تو

یک آسمان ستاره بچینم برای او

یک زلزله ی هشتی نیامد ز پای تو

دردم دوا نمیکنی که ببینم چه می شود

هین رنگ غمگین آسمان ز راه تو

امشب صدای باغ می کند تو را صدا

لیکن هنوز ندانم کجایی فدای تو

هرآنقدر که «درون» خوابدش نمی چایدش

هر روز می شنود انگار ز دوران صدای تو





بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۱۹ ق.ظ | علی | ۰ نظر

مشتی زباله جمع کن قدر مرا میدانی

مشتی پیاز پوست بگیر آه عجب دردی

با من همیشه باش تو که همیشه هستی بود

با من ادامه بده که بی تو من خوشبختی

آلوده است راه چاه؟ فقط اندکی بکش دادی

در آسمان نگرد که همینجاست فریادی

ماهی دلت بخواهد آفتابه ای پر کن

برکن بریز کل موی سرت آه عجب حالی

با مغز من پسته بکن آب بریز همانجایت

یک دسته گل بخر بکوبش به دیواری

یک ساعت کهنه بخر که کمی هم بخوابدش طفلک

هم یک پلنگ پلاستیکی که بخواهد کمی بادی

یک نعلبکی که با اره ببری کل تنش

یک میوه ی بهاره که با دستان خویش پاره پاره اش سازی

کودی بپاش با دست خویش برگیاهان خاک

گویند دوا است کودتازه برگیاه باید بیاندازی

بر روی پنبه ای هم یک قطره قطره  خون بریز

جانت نخواستیم که اصلا مف بریز دمسازی

یک سبد بیار بریزم درونش یک دانه سیب زمینی

بعد ازدباج هم هنوز هست انگار راهی


بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۲۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

شهوت یک اندام نیست شهوت یک درد نیست شهوت یک عادت نیست شهوت مرض نیست شهوت زور نیست شهوت آرامش است بین مرد و زن شهوت محبت الفت است بین مرد و زن ولی شهوت می تواند مرض باشد اگر درست به جا نیاید شهوت می تواند عادت باشد اگر در آن غرق شوند شهوت می تواند اندام باشد اگر کور شویم تمام بدی های شهوت از غرق شدن و کور شدن است در حالیکه می تواند یک لذت و مسکن و آرام بخش باشد آرامشی که محبت ها زیاد شود نه خشونت ها....شهوت می تواند مرد را به خدا برساند و هم می تواند یک مرد را از قله ی خوشبختی و آسمان های بهشتی شدن به دره ی جهنم رهسپار شود شهوت یک خطر است خطری دوراهه و یک فتنه گاه است فتنه ای آشکار که نمیشود کنترلش کرد مگر در راه خوشبختی و در کنار زن و زن کنار مرد!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۱۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

یاد خاطر که ما چی توی دلمونه خیلی مهمه و میبینی که شیاطین در حالت عادی مارو برده اند و تسخیرمون کرده اند حتی اگر گنهکارم نباشیم یعنی مثلا عرفا میگفتن که یه ساعت بشین بگو (یا صاحب الزمان ادرکنی) یا (یا صاحب الزمان اغثنی) خوب حالا  چه فایده داره؟ بله ما یک کشور بزرگ هستیم ما انسان ها که خیلی رومون کار میشه و شیاطین خوب مارو میشناسن و میدونن چه طوری با ما رفتار جنگ محبت حالا بستگی داره استراتژیشون برای بدبخت کردن ما چه نوعی باشه یعنی حتی توی نماز که ارتباط روحانی و ملکوتی هست فکر مارو از یاد خدا میبرند یعنی درنماز که خودش جنگ هم هست دیگه خودش یعنی شیاطین میدونن که خدا پرستی ما چقدر خطرناکه و ضربه میزنه بعد بعضی از ماها هنوز مونده ایم که خدا وجود نداره!! حالا شیاطین دارن میجنگن با خدا و میگیرند نور مارو و منحرفمون میکنن از یاد خداوند ولی بعضیا میگن اصلا خدایی نیست!! بله همینکه خاطر ما دست خودمون باشه حالا شما توی دلت نیم ساعت فحش بده ولی خودت بده تو بشین یک تا صد رو بشمار ولی خودت بشمار و حواست باشه و بند دست خودت باشه خوبه این! وگرنه مدام دارن مارو میبرند یعنی من خودم وقتی نماز مستخبی میخونم در دلم میبینم که اذکار از دلم میپره وقتی بدون صدا میخونما یا رکن هارو فراموش میکنم یا اصلا حواسم پرت میشه یعنی در خلوت هم هستما توی رختخواب!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۴۴ ب.ظ | علی | ۱ نظر

اولا ما میگیم فاتحه برای امواتت بخون فضا خوب میشه ها بعضیا با مرده ها زندگی میکنن! بعد اینجا سواستفاده میکنن جاسوس میفرستن فکر میکنن ما خلیم نمی فهمیم چه شده! این فرق داره دل مردم باهامون باشه و خدا همرامون تا اینکه کل جاسوس غرب و شرق بخواهنت یا ضدت شن!! یعنی ما اینجا داریم زندگی میکنیم از آمریکا برامون آهنگ میسازند هی ما کاری به کارشون نداریم اینا میان درگیری درست میکنن و آهنگ میسازن برامون!! اگه کلشون پرونده بسازند و ضدت باشن ولی خدا باهات باشه میبینی یه مرتبه اتقلاب اسلامی پیروز میشه دیگه کار خداست! بله آقا ما قطع امید کردیم از جاسوسان و از دوگانگی و یگانگی و حمایت و ضدیتشون با ما دلمون اصلا خونه!

دوما اگر میخوای موفق باشی بزار فرشته ها مسلط بشن بر اوضاعت!! و اگر قوی شدی و بزرگت کردند یا پیش خوذت بزرگ شدی و از خود راضی و خودپرست شدی منتظر شکست باش یعنی این همه کلیپ ساختم اگر قدرت گرفتم اینجا باید منتظر شکست باشم و شکستم حالا میگم ولی قبلش اینکه ما که مثل امام حسین نیستیم که بتونیم بر اوضاع سوار شیم حالا یه جنبه ی تضاد و توافق امام حسین رو هم میگم ولی بزار فرشته ها سوار شن و مظلوم باش وگرنه ما ولی خدا نیستیم و بر سرمون سوار میشن شیاطین و خودمون رو گنده میکنیم و مستحق عذاب میشویم بعد! پس مظلومیت بهتره تا سوار شدن بر قدرت و جولان دادن در آن! و گاهی شهوت پرستی و کنار زن خوابیدن و غمناک شدن بهتره و جرات میخواد تا اینکه خودپرست بشویم و از خود راضی و دور از امام زمان (عج) !!! و احساس گناه در دنیا بهتر از خودپرستی و گنده کردن خود و کبر و ریا است!!  الان اونایی که امام زمانی اند دغدعه دارن ولی ما نه توی این عالما نیستیم و اصلا دلمون برای غزه و یمن و سوریه و عراق ممکنه نسوزه چراچون یه علتش اینه که خودمون رو گنده کرده ایم درحالیکه ممکنه همین بلا ها سرمون بیاد و انتظار از حتی سازمان ملل هم داشته باشیم نابجا!! و اون قضیه ی امام حسین (ع) هم این بود که بعضی وقتا مارو اسیر میکنن یعنی یه شرایطی رو برای ما ایجاد میکنن اینا بعد نگاه میکنن ببینن که دایره ی رفتار و دایره ی واژگان ما چقدره بعد رومون کار میکنن مثلا من عصبانی بشم هیچ وقت آدم  نمیکشم ولی یه بیمار روان دیگه ممکنه اینطوری باشه!! حالا ولی نمیگذرم از اون پرونده ای که ضدم ساختن ما اومدیم یه کبریت برای که لوس کنیم خودمون رو انداختیم روی بابامون و بابامم که ترسیده بود و فضا ضد من خراب بود واز قبلشم باهام صحبت شده بود که برم بمارستان جنگ روان و یه مرد روانشناس همسایه مون بود اومد خونمون و میگفت تو بی آزاری و اینا و تحریکم کرد و میگفت مثله بعضیا هست که زندگی گیاهی دارن منم اعصابم خورد بود اونروز و قهر کرده بودم و نمیزاشتم کسی به اتاقم بیاد و خونه رومیریختم بهم درهجده سالگی بود فکر کنم خلاصه بابام زنک زد گفت بچه ام میخواد متو آتیش بزند!!! حالا آیا حالا که فیلمامو و عکسامو دیده اید و دیگه اونطوری نیست که نشناسین من رو و ضدم پرونده بسازن و بفرستند تیمارستان و هنوزم دارم میکشماااا  و بله دیگه فرستادن پ از اونجا بود که پامون باز شد یعنی از قبل میخاستن اینکارو بکنن ولی دکتره تو تیمارستان  میگفت تو میخاستی باباتو آتش بزنی منم گفتم اگه میخاستم اینکارو کنم با نفت میکردن نه با شعله ی یه دونه کبریت انداختن بگذریم حالا مثال بدی زدم ولی در جزییات زندگی ما وارد میشن و رومون سوار میشن اینا یعنی یه شرایطی شیطانی رو به وجود میارن و رومون کار میکنن تا همیشه سوار باشن لذا مثلا پیش زنت بخوابی و شهوت رانی کنی ممکنه حالت عوض بشه و یه آدم دیگری بشوی!! ولی روی اونم کار کرده اند که چه طوری دوباره مسلط بشن برت و افکار شیطانی روتزریق بدن و شما همیشه بنده اشان باشی مثلا یکی اگر فحش بده دیگه مسواک نمیزنه مثال میزنیما حوب اینا نمیان بهت تذکر بدن یه کاری میکنن که شما هیچوقت مسواک نزنی و فحش بدی و همیشه نامرتب باشی و روی مخت کار میکنن البته دایره ی کاریشون خعلی پیشرفته است اصلا روانشتاسی یعنی همین که میشناسند مارو در همه ی اوضاع و حال خطری حال خوشالی و حال عصبانیت مثلا شما اگه پول توی صندوق صدفات بندازی یقینا نمازت فرق میکنه حالا شیاطین که رویشان سیاه میشه با سجده ی شما نمیزارن شما اینکارو بکنی!!

حالا امام حسین رو تگاه کنید یعنی نمیدونست شهید میخواد بشه؟ یعنی نمیدانست که اینا بدترین خلق هستند و زن و بچه اش رو به اسارت خواهند برد و فرزندانش رو یکی به یکی شهید خواهند کرد؟؟ یعنی نمیدانست باید با این ها غضب کرد؟؟ در اوج ناامیدی از یاری کردن ایشان به حتی اسب یاران یزید آب داد!! حتی گفت آب بدهید بزنن به زیر شکم های اسب ها قبل از روز عاشورا که آب بود اینطوری بود یعنی امام عصر و امامان کلا عصبانیتشون حقه مهرشون خدایی است مثل ما نیستن که اگه عصبانی بشویم دیگه قطع امید کنن یا شیاطین برسرمون سوار بشوند بلکه عصبانیتشون هم حقه و کلا میدونن باید چه کرد بلکه خدا میکنه نه نفسشون یعنی رضایت خدا رو در هر لجظه میدانند و تسلیم بر حقند  و مثل ما نیستند که حالا چه نقشه ای داریم!و باید چه کنیم؟ بلکه بر فرشتگان مسلطند ما باید حتما فرشته ها برمون مسلط شن!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۲۹ ق.ظ | علی | ۰ نظر

من کیم؟!!!آیا اگر من خدا نیستم پس شیطانم؟!!همین سوال برای دنیا و جواب دادن آخرتم کفایتم که من که بودم ؟کدامشان بودم ؟آیا مستحقم به عذاب و جزا؟ آیا اصلا دیوانه ام و گذرا؟آیا کار خود من بود؟ من زنده بودم یا مرده؟آیا عملا خودمم یا زبانن؟ خوبم یا بد من؟ نه من بنده ی خدا ام و خدا نیستم!!! همانگونه که خدا در قرآن با بندگان خوب و بد سخن گفته همانگونه که مولایم از عجز دعا میخواند که من کوچک و تو ای خدا بزرگی من ذلیلم و تو ای خدا عزیزی!!! گویا خدایم را گم کرده ام!!! خدایا اگر حرف من از تو نیست اگر من خلیفه ی تو نیستم پس تو کجایی؟؟ تو را باز گم کردم و برمیگردم به همان حدیث که خودشناسی خدا شناسی است!! ولی من از خودشناسی در من قضیه گیرم منه ماجرا و اینجاست که عرفا هشدارم دهند که هرکس که من خودش را خوب بداند لیکن بد است!! من که میدانم کردار بد دارم و گناهان فراوان ولی در گفتارم شک دارم که نمی دانم خوبم یا بدو گویا بر کلام و نوشته هایم مسلطندولی نه بر اعمالم و من برای گناهانه اعمالم دلیل می آورم و دوباره خود را خوب می نامم و از اول و عجیب که خدا می گذرد از من ولی اصلا توجه ندارم کهآیا کلامم هم غلط است؟ کسی نیست که راهنمایم باشدو اشکال نوشته ها را صادقانه و بی پرده و غیر لجبازانه بگوید گویا کلام و نوشته هایم همه را از قبل خدا حساب کرده قبل از که خودم حساب کنم تا آبرویم نریزد!!! به نظرم نوشته ها و کلامم صحیح است و مسلطند فرشته ها به اندازه ی عقلم بر روی من چون کلام من مرزها را دریده و روزی خودم تنها نیست چون کلام من جزء اعمالم نیست چیزی بوده که راهنمایی شده ام آن عمل من است که راهنمایی را قبول می کند یا نه و در اعمال میبینم که شکست خورده ایم!! پس خودشناسی من یعنی خداشناسی من این است بدانم منه من از کجا سحن گفت؟؟ آیا می دانم که این حرف ها را کدام یک از ارواخ یا فرشتگان یا شیاطین بر سر زبانم انداخته؟ آیا کنترل دارم و قدر کنترل کننده ی من را می دانم یا مثل دیشب حرف زشت هم میزنم؟؟ !! و کسی توانست من خود را پیدا کند که مثلا خشم خود را کنترل کرد و چشمش باز شد و اینجاست که دکتر میگوید اگر میخواهی منه خود را بیابی و بفهمی چه خوب است از اون قرص های خوشکلم بهت بدهم تا دیگر قدرت و یاری عصبانی شدن هم نداشته باشی!!! وای خدا تو را یافتم مرا نجات ده!!!! نمی خواهم نمی خواهم قرص!!! افسار گفتار من دست کسانی است که افسارشان دست فرشته هاست باشه مسلط بشین با فرشته هاتون عیب نداره اینطوری مام زنده میمونیم!!آهای بزرگان دنیا اگر شما دچار دوگانگی و فتنه شدید مجبورند مرا هم باز به عالم ملکوته آسمان هفتم ببرند تا نجاتتان دهم پس مغرور به خود نشوید که از من قوی ترید ما روزی اباالفضلی بوده ایم مثل اینکه!! چایی بریز واسه آقا اگه میای همه با هم بریم بالا مهمان شیم؟؟! نظرت چیست!!! اذن و بلیط مهمانی هم با من!شما هم مثل من بی وفایید و اگر نوری ببینید یا میخوریدش یا خفه می کنید یا می دزدید یا گناهش میکنید یا مرا داغان!جنبه ی نور کلا تو دنیا نداریم لطفا تا این زنا هستن پیشتون!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۰۱ ب.ظ | علی | ۰ نظر

اولا  غیبت داریم که گناهش بدتر از زنا کردن است و متعصفانه ما شاهد انواع جدید غیبت هستیم یکی اش پرونده درست کردن پشت سرماست به طوری که هیچ دفاعی حتی نمیدونیم چه کار کرده اند و فضا سازی های آلوده حتما اینکارا خعلی تاثیر بدی در اذهان داره که انقدر بده که از زنا بدتره و خدا سخت گرفته ها یعنی یه فضای بد پشت سر شما من بسازم دیگه از ذهن ها پاک شدنی نیست و جبران شدنی نیست و شخصیت شما الان ترور شده که خعلی باید مراقب باشه مخصوصا سازمان اطلاعات نشر مردم! یعنی اولا پرونده میسازن دوما جاسوسی کردن در منزل خصوصی گناهه یعنی الان همه نوع کارای ما فیلم شده به غیر از جاسوسی هایی که پشت سرمون داره تو خونه انجام میشه و مسخره و ذلیل و پرونده میسازن و غیبت میکنن جرا پس فیلم این جاسوسی ها ساخته نمیشه دیگه بله همونه ان شاالله امام زمان ظهور کنه چون دستشون رو میشه چون هنوز میخوان جاسوسی کنن توی خونه های ما چون نمیشه درست کرد سیستم رو لذا باید الان مصالحه کرد وساخت به نقع سیستم خراب کشور باید کنار اومد وفیلم سینمایی از جاسوس بازی ها در منزل که خدا فرموده تجسس نکنید در قرآن لاتجسسوا ادامه دارد! و رئیس دادگستری بود فکر کنم که دیشب نشون میداد میگفتن شما به  جای حمایت سیخ میزنید بلخره یه نفر پیدا شد مقابل اینا بیاسته بعد از مدت ها هیچکه زورش نیمرسه مثل قبل نیست که مسولین قدرت داشته باشن فورا فضا سازی میکنن رسانه ها و سوژه سازی و به نوعی همون غیبت دیگه! تا جایی که مردم به مسولان بدبین و به جای اینکه دعاشون کنند و همدل باشن با مسولان رسانه های حسود دارن خرابشون میکنن و پشت سرشون مدام اذیت و آزار و مردم رو با مسولان وصل که نمیکنن و همدل که نمیکنن و زحمت هاشون رو نشان که نمیدن بر سرهردوشون سوارند و رسانه و اخبار و تلوزیون و رادیو و روزنامه و سایت همه چیزم دستشونه ضد ما!!

دوما کار به انتخابات ندارم ولی یه شعاری رو جا افتاده در مملکت که شما آقا اول قانون رو تعریف کن قانون سازی رو درست کن برس به قانون به شکایات برس بعد بیاین و بگید هر مشکلی دارید باید از طریق قانون حل بشه نه بابا امام علی (ع) تو بازار میگشت یهو دیدند که زره هش که گم شده رو دارن میفروشند بعد درگیر شد باهاش و فورا نرفت که دادگاهی و محکامه بازی در بیاره و اصلا مردم بردن مساله رو پیش قاضی شهر !!حالا خود امام هم حکومت دستش بوداا و خلیفه بود!!یعنی الان شما مثلا رفتی تو تاکسی کرایه اش 2000 تومت بود این اگه 3000 تومن گرفت شما حق داری درگیر بشی و باهاش صحبت کنی نه که بری شکایت کنی که چه؟ که به کجا یعنی من اوروز رفتم با مامانم دکتر ماشین رو کنار خیابون پارک کردیم و جا بود وسط شهر و حدس هم میزد مامانم که حتی ماشین رو ببرند هم ولی دیگه طول کشید و چند ساعت فقط تو مطب بودیم خلاصه جریمه شدیم حالا مملکت خعلی قانون داره که جریمه میکنید؟؟ خعلی استانداره ماشین ها و تعدادشون و شما اگه با پول جریمه ها پارکینگ ساخته بودید مگه مرض داریم کنار خیابون پارک کنیم؟!!! خوب اعصاب آدم خورد میشه دیگه!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۴۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

امشب تلوزیون میگفت که ما به یه تکنولوژی پیچیده ی نفتی دست پیدا کرده ایم قریب به این مضامین و داشتم فکر میکردم که ما که نمیریم گارگروه بیاریم که این این چیزارو کشف کنه بلکه مهندسی معکوس میکنیم یا بلخره تحت لایسنسی خاص کار میکنیم یا مطالعه میکنیم و بعدش هم افتخار هم میکینم یعنی افتخار هم داره که بعضی امور رو چند کشور ندارند تکنولوزیش رو حتی الان ما نمیتونیم یه هواپیما و هلکوپتره استاندارد بسازیم و صنعتمون انقدر پیچیده و پیشرفته و استاندارد نشده بعد یاد این حدیث افتادم که می فرمایند رسول خدا (ص) که اگه علم در ثریا هم باشه مردانی از سرزمین فارس بهش دست میابند!! البته ما هم استان فارسیما و سرزمین باحالی است اگرچه کم توجه میشه ولی اینو میخوام بگم که نمی دونم که تا چه حد به این روایت رسیده ایم ولی بلخره هر زمان یعنی در هر زمان این حدیث صدق میکنه حالا من میخوام دو جنبه اش رو از این حدیث باز کنم ولی شاید هم در آینده واقعا پیشرفته تر شدیم البته یک جنبه ی این حدیث رو زیرکانه به دلم خورد موقع تایپ کردن ولی روش تاکید نکردم و فضا هم ضدم میشد اگر میکردم و زندانه گذشتم و چیز بدی به ذهنم خورد و اون جنبه ی اوله ماجرا است درمورد این جدیث که آقا ثریا اسم زنه یعنی ما تا توی همه ی زن ها هم ایرانی ها نقوذ پیدا میکنن و صنعت جاسوسی و نفوذ و اینا در زنان پیشرفته میشه در پزشکی یعنی علم بدی هم هستا ولی دیگه ایرانی ها نفوذ پیدا میکنن در ثریا خانم و همه چیزش رو دردست میگیرن و زنان رو با علم پزشکی تسخیر خواهند کرد ایرانی ها!! دومین جنبه هم همینه که دیگه کشف شدنی نیست مثل ثزیا خانم که بشه توسط جن و پزشکی و تسلط بر بدن اینطوری نیست همین چیزی است که گفتم که آقا ما برنامه ی انیمیشن رو نمیسازیم بلکه توسط انیمیشن کارتون میسازیم یعنی آقا علم ماهواره مثلا اگه تا ثریا هم بره ایرانی ها میرن اون ماهواره رو ازش کپی میگیرن و اون راه رسیدن به کره یا سیاره ی ثریا رو یاد میگیرن مثلا از اروپایی ها!!! یعنی علم تا هرچه قدر پیشرفت کنه ما میانبر میزنیم و یاد خواهیم گرفت حتی اگر رسید به ثریا ولی خودمون کشف نمیکنیم بلگه کپی البته الان مصداقش اینه ولی شاید در آینده هم واقعا سدبم منبا اکتشاف ولی ما میانبر میزنیم همش و ضد علم و ضدفوتبال و اصلا کلا ضدیم با علم و تکنولوژی و پیشرفت ها به سمتی که همش میانبر میزنیم یعنی مثلا یه بازی کامپیوتری که 100 نفر بشینن و باا جزئیات بسازن نه وقت میزاریم نه بودچه نه میتونیم بلگه با یه گروه متخصصه چند نفره میانبر میزنیم و خغلی توی دنیا گیر نمیدیم و بشینیم جزییات رو بررسی بلکه تضمینی کار میکنیم خلاصه همین دیگه جنبه ی دوم این روایت این شد که  ایرانی ها کپی میکنن و به علم میرسن یعنی اگر اروپا رفت به ثریا ایرانی ها اگه علمش باشه تا اونجا هم میرسند و یاد میگرن نه اینکه خودشون علم جدیدی رو کشف کنن ولی در پزشکی کشف میکننا حالا شاید در آینده جنبه ی حدیث تغییر کنه و ایرانی ها از تنبلی بیرون بیان و شاید اروپا و آمریکا و چین هم از تکنولوژی خسته بشن و فاسد بشن معلوم نیست شاید شکست اقتصادی بخورن و دوباره ایرانی ها بیان بالا

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۳۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

امشب چند دقیقه پیش داشتم اخبار میخوندم سخنان عجیب مقام معظم رهبری برام جالب بود که ان شاالله تا 25 سال دیگه رژیم منفور صهیونیست اصلا نخواهد بود!!! بعد یه جاش نوشته بود که فرمودند که همین الان دارن آمریکایی ها علیه ما توطئه میکنن و چیزای جدید مثلا تصویب میخوان بکنن قریب به این مضامین و منم رفتم تو فکر که بله اینا بلخره دشمنی میکنن با ما و دغدغه دارن ولی مثلا ما تو ایران ضد آمریکایی ها چیزی تصویب نمیکنیم و اتفاقا انتخابات در راهه و فکر کنم انتخابات مجلس باشه خلاصه آقا توی فیلم جاسوسی چی بود اسمش؟ تعبیر وارونه ی یک رویا بودا که همش جاسوس ایرانیه خراب میکرد کارارو و کاری کردن که نامزدش پسره رو کشت و از اونور رفت به زن جاسوسه گفت شوهرت جاسوسه و اینم طفلک نتونست تحمل کنه و بستری شد در تیمارستان و چند تا خرابکاری فاحش داشتن توی فیلم و جالب بود منم دقیق فیلمه رو ندیدم و یه حراب کاری دیگرش هم این بود که داشتن از نیروهای خودی مراقبت میکردند و رفتن توی خونه اش و مسخره اش میکردن که تو رو میخوان بکشن و حالا محافظ میخوای برات بزاریم و اینا و میگفتن جونت در خطره ولی اهمیت براشون نداشت مسئله حالا شایدتم این بازیگرا نقششون خوب نبود که داشتن به نحوی مسخره اش میکردن و جدی نگرفته بودنش و نا امنی براش درست کردن همین دیگه آقا مسولان ما دغدعه ندارن و قلبشون برای مردم نمی تپه وقتی این پول های گنده رو ببینن دیگه کار به گرفتاری مردم ندارن و دلسوز نیستن یعنی ما یه مسائل مهم داره مجلس که مثلا میگن بزار آقا امام زمان بیاد خودش درست میشه و نه چیزی علیه آمریکا تصویب میشه نه دغدغه دارن که به مسائل مهم که میشه درست کرد ولی اصلا توجه نمیکنن و شلوقش میکنن و مسخره میکنن و شعر میگن در مجلس و شکمشون سیره و کار ندارن درصورتیکه در آمریکا ضد ما دغدعه وجود داره و هرکار کوچکی هم بتونن بکنن که اقتصاد ما خراب بشه کوتاه نمیان حالا ما اصلا عین خیالمون نیست در مسائل مخصوصا روستا ها و شهرهای کوچک من چند هفته پیش رفتیم بیرون شهر بگردیم دیدم چقدر بزرگه  و سرمایه و انرژی خوابیده داره استانمون و استفاده نمیشه و هیچکس نمیتونه گهی بخوره و کاری بکنه و قدرت نداره باید فقط از بالا و تهران نظارت کنن و تهران هم شلوق کاری به ما نداره و ما استفاده نمیکنیم از فضاهایی که داریم در شهر و یه مرتبه تیم امارات از ایران برنده میشه شرمناکه این وضع!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۱۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر
ALBUM 5


  • 82 تصویر





بسم االله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۳۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

اولا به نظر ما باید سیستم پارتی باشه حالا درسته مثلا نظامی ها سیستمشون فرق داره و مثلا قدرت دارن و هوای همو ولی در کل باید افرادی که شایستگی خاص دارن در مملکت اولا باید قدرت داشته باشن نه قدرت جمعی بلکه فردی و اگه نصب و عزل میکنه خوب قدرت و شایستگی و به درستی اینکارو باید بکنه نه از روی هوس الان من بدبخت خواهرم زاهدان پزشکی قبول شده و قبلانا فکر میکردم مثلا اندازه ی درس خواندن و تلاش بچه ها توی دانشگاه قبول میشن ولی حالا بیشتر به نظرم امنیتی باشه قضیه یا پشت پرده دست هایی است قبلانا اصلا به مسائل خانوادگی و امنیتی و پلیسی فکر نمیکردم که بشه کاری کرد ولی الان که مثلا بخواد پاشه بره زاهدان یا یکی بره تهران کلی بار و مسولیت داره و ظاهری نیست قضیه و تلاش کل جاهارو بهم میریزه و بعضی نقاط شهر اصلا شما رات نمیدن در تهران که پاتو بزاری!!! خلاصه به نظرم باید هر کی میخواد درس بخونه بتونه در شهر خودش بخونه و ظرفیت بالا بره ولی سختگیری زیاد بشه مثلا من دانشگاه آزاد درس که میخوندم دیگه بعد از ترم اول دیدم که فایده نداره سخته مثلا و دیگه ادامه ندادم حالا خواهر بدبخت من پاشه بره زاهدان تا حالا در ناز و نعمت چی از توش دربیاد خدا میدونه و نارحتیم! ولی خودش که عین خیالش نیست... و اینکه میگم باید پارتی داشت چیز الهی است یعنی اون دنیا و در آخرت مخصوصا شفاعت میکنن شهدا و بزرگان مارو و حتی امامان ما که خعلی بدیم اونا مارو با یه گوشه ی چشم میبرند و شخصیتشون بزرگه و هم خودشون بزرگن یعنی هم بلخره الکی کسی رو شفاعت نمیکنن و یه چیز خوبی باید داشته باشه مثل محبت و ولایت وگرنه دشمن امام علی (ع) هیچوقت رستگار نخواهد شد در آتش سوزان جهنم هم خواهد سوخت تا به ابد! 

دوما تقریبا ربط داره مساله ی فاتحه خواندن و زندگی با مرده ها و امواته که بعضی ها انگار با مرده ها زندگی میکنن و ارتباط دارند! این ازنظر روحی خعلی خوبه و فضای خونه و همه جارو عوض میکنه یعنی من فکر کنم حتی کسانی که عاشق ما میشن با مرده ها و فاتحه خوندن و کسب قدرت از اونا برما مسلط بشن و ارواح سرگردان که هستند ولی اینکه شما خودپرست نشی و خوبی رو از خودت ندانی تا جایی که خدا رحمتش رو قطع کنه از روی خودپرستی ما!!!و فاتحه ای هرچند اندک بخوانی اینکه فضا عوض و روحانی بشه و لطف الهی شاملت بشه دیگه نباید هم پشیمان باشی که چرا وضع مثل اولش نیست و نورانی نیست یعنی بعضی ها یه کار خوب میکنن و  ناراحت میشن از فضای خوب الهی ایجاد شده و مرض دارن ولی وقتی شما فاتجه برای اموات و خویشان خوندی و اونا اومدن دیگه ناراحت نمیشی و خوشالم میشی و روحیه ات غوض میشه من امروز در راه خیابان که میرفتیم یه خونه ای دیدم که مادر دوستم شنیدم از دنیا رفته بود و خونه رو که دیدم یه فاتجه ای فرستادم اما روز قبلش یعنی دیروز اینکارو نکردم و به یه چیز دیگه فکر میکردم ولی الان امروز گفتم باید فاتحه بخونم و ناراحت شدم از دست خودم خلاصه آقا بعدشم برای اموات خودمم خوندم و دیگه دیدم که فضا خعلی خوب شده یعنی آقا بعدا در آینده اگر فضا طوری بشه که مجتهدان فتوا بدن که مثلا ما مرده ی متجرک هستیم و میشه به جامون نماز خوند اینم خوبه که ما یه نفر رو پیدا کنیم که بارمون رو بکشه یعنی شما کلا باید یه نفر رو پیدا کنی که دعات کنه ولی نماز خواندن کلا خیر دنیا و آخرت داره یعنی در دنیا سختی هایی رو تحملت بالا میره با نماز خواندن که اونایی که نمیخونن گیر میکنن این حالا در خود دنیا هست چه برسه آخرت و معنویت ولی فاتحه خواندن ذاشتم فکر میکردم که از اینکه دعامون کنند بهتره یعنی شما فاتجه بخونی برای اموات خیرش بیشتره تا یکی دعات کنه البته بستگی به شرایط هم هست و کی دعا کنه و شرایط خودت چی باشه یا مرده هه چقدر قوی باشه اینا از بهشت میزنن میان پیشت و یک خیر دوطرفه است فاتحه خواندن برای اموات و نباید حتما مجبور باشیم یا عذاب وجدان بگیریم که فاتحه بخونیم همینکه من گفتم فاتحه بخون و به یادت اومد چند تا قل هوالله بخون دیگه برای امواتت که منشا همه ی خوبی هان اینا

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۱۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر

حالا این بحث ها دیگه باید گفت و باز کرد و ما زیاد از این بحثای رندونکی میکنیم ولی اگه مثلا چندین سال پیش میخواستیم بکنیم میگفتن امنیتیه و نباید گفت بله خوب دیگه شیاطین سوارند و دارن یه عده کار میکنن روی ما خوب حالا موضوع اینه که تفکر نمی دونم چند نوعه ولی ما دو نوعش رو میگیم یه تفکر تزریفی توسط ملائکه و شیاطین که وحی الهام و وسوسه نام داره یه تفکری هم که میخوایم صحبت کنیم اینه که شما چشمت داره گیلاس میبینه بعد به خودت میگی عجب گیلاسی خوب شما هر موقع و هرچند بار که این جمله رو تکرار کنی که (عجب گیلاسی) این داری تفکر میکنی دیگه و کار مفیدی هست این تفکر و باید روش حتما کار کرد شما الان که داری از روی وبلاگ من میخویی داری تفکر میکنی حالا مثل عرفا نیستیم که عرق کنیم و سیاه بشیم و سفید بشیم و رنگمون مثله کچ بشه یا مثلا تفکر الهی طوری است که من هر دفعه یه چیزی مینویسم اینجا و تکراری نیست و شایدبراش 5 دقیقه هم هرکدومش فکر نکرده باشم!!! ولی باید از تفکر نوع دوم استفاده کرد حتما چونکه شیاطین توسط گوش کار کرده اند یعنی شما وقتی میری سرکلاس باید سراپا گوش باشی توی خونه هم همینطوره من خعلی تاثیر پدیرم نو خونه که افراد چی میگویند و اصلا فکر خاصی ندارم و حتی حال و احوالم هم عوض میشه یا مثلا شما تلوزیون اخبار که گوش میدهی میزان دقتت بالاست که چی میگه و زود میگدره و میره و یه کارایی میکنن که خودتم نمیفهمی چه اثری روت گذاشت و رد شد و حالت هم عوض میشه متناسب با نوع خبر یا صدای گزارشگر یا تصویر یا نوع حرکت و صدا و اینا همش مهمه من خودم بابام توی خونه از کوچکی کاری کرده که باز  زور و کتک هم که شده باید حتما حواسم باشه که چی میگه و باید ختما دل بسپرام بهش لذا شما توی خونه تلوزیون هرچا یه تسبیح بگیری توی دست و تعداد دانه های تسبیح رو بشماری حتی اینکار باز خوبه یا هرچیزی میبینی درموردش توضیح بدهی که چه باخاله چه رنگی داره این فرش یا تلوزیون که میبنی بگی چه پیرهنش باحاله البته شیاطین فرق داره بعضی موقع هادارن بعضی هارو وسواسی میکنن که همش به دماغ یارو نگاه کنن این وسواسی شده و توسط شیطانه ولی اگر خودت بری به سمت چیزی وسوسه نیست و شیطانی! و اگر خودت تفکر داشته باشی نمیتونن ببرنت و در دستت بگیرند و حالت رو عوض کنن و به نوعی سکته ت بدن! لذا همینکه تفکر داشته باشی و توی دلت بیصدا بگی چه قد بلندی داره بهتر وخعلی بهتره که هیچی نگی یا شلوقه و دارن مخ میخونن شیاطین شما بشین توی دلت از یک تا هزار رو بشمار دیکه تمیتونن ببرنت یه جای دیگه و روت سوار بشن!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۰۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ما در دین داریم موضوع رو در غیر دین هم داریم که باز عمل نمی کنیم یعنی مثلا در فوتبال که میخوای حرفه ای بشی باید یا همه ی تکنیک ها رو بلد باشی و تاکتیک حریف و تیم و خود یا باید مثل اروپا بازی کنی و تقلید کنی ما متعصفانه ضد فوتبال بازی میکنیم و تکنیک فوتبال ملی مون اینطوری است که حریف رو شیرازه ی تیمش رو بریزیم بهم و حریف هم دیگه مدرن شده و روانش خراب نمیشه و هم متحدند و تمرین کردند و دیگه آموزش همگانی دارند و نمیریزند با حرکات میانبری و ضد فوتبال ما بهم ولی ما خودمون چریکی فوتبال بازی میکنیم که حالا بحث زیاده که چرا مثل اروپایی ها از قبل برنامه نداره و همینطوری میام وسط زمین و بسته به شرایطی که پیش بیاد و بی هدف و شانس و خدا بخواد و تماشاگر فحش بده عمل میکنه تیممون البته داره کار میشه ولی هنوز توی پایه بی برنامه ایم و هنوز برنامه ی فبل یعنی در دین میگه یا مجتهد باید باشی یا باید تقلید کنی تقلید کردن که عیب نیست!!! وقتی مجتهدی همه چیزو میدونی ولی اگه بعضی چیزا رو نمیدونی احتیاط کن یا تقلید کن یا اصلا شاید مثل من نفهم باشی که باید حتما تقلید کنی در این صورت یعنی آقا شما مثلا ما طبق شرایط از یه خواننده خوشمون میاد آهنگشو میزاریم خوب جمع داره گوش میده و فضای جاسوسی خوب حالا من چه آهنگی گوش بدم اینطوری شد که به ذهنم خورد اون آهنگی گوش بدم که جمع دوست داره و دلشو میسوزنه و همراهمه یا مثلا یه آهنگی که خودم دوست دارم من هر کاری بکنم نمیتونم روی شما مسلط بشم و شما قوی هستی لذا همش تکنیک نیست که باید بلد باشی که بتونی جداب باشی اگر تکنیک هم بلد باشی انگار میخوای مخ بزنی ولی اگر رند باشی میدونی که باید چه کرد و رندان حیله گر و مخ زن نیستند و فضا رو میشناسن یعنی اینا که اومدن من بلخره باید متناسب با جاسوس و جن و خانواده و هر کوفتی آهنگ بزارم دیگه درسته؟ همش که خودم نیستم باید برای این وضع تمام تاکتیک هارو بلد باشم اگه یه تکنیک بلد باشم و یه آهنگ شناسایی میشم و ضدم بچه ها عمل میکنن لذا حالا ما آهنگ رو گفتیم و تو ماشین بودم امشب و تازه اومدم از اون خونه خالی این به ذهنم رسید بگم وگرنه در همه جا همینه شما با دو تا تاکتیک نمیتونی به جام جهانی بری و اگه رفتی موفق نمیشی باید آموزش دیده باشی در همه ی جهات و تماما حریف رو بشناسی که چه جوز بازی میکنه خودتم برنامه و هدف داشته باشه تیم برنامه ی قوی در همه ی زمینه ها!!در زندگی زناشویی هم همینه زن اصولا متکبره و باید باشه ولی متعصفانه درمقابل با مردان دیگر نه شوهر یعنی متخصصن بیان رو مخ مرد بعضی زنان و اذیت کنن و ضد شوهر عمل میکنن و همش جروبحث و خودنمایی و گذشت ندارن مثلا ما ایرانیا استاد تخریب کردنیم محض همینم هست که قوی میشیم در مقابل مشکلات ولی اگه عصبانی بشیم چی؟ کارت قرمز مگیریم و اخراج البته تو فوتبال جمع مهمه نه فرد وگرنه اول بودیم و باید گروهی چید تیم رو و تنظیم کرد که این روحیه نیست و اتکا به فرده

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۵۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

آقا اول ما بگیم که این پست قبل سایزش خعلی کمه 4 مگ هم نیست عکسه متحرکه و پدرمون درومد تا تونستیم آخر اینکارو بکنیم چون اولش سایت گوگل پیکاسا انیمیت نمیکنه بعد از کلی وقت فهمیدم که گوگل فوتو اینکارو میکنه و میشه آلبوم متحرک ساخت بعدش دوباره طول کشید که فهمیدم که باید حتما با موبایل یا نبلت اینکارو کرد بعد ما دیدیم حجم کل عکسای این آلبوم آخریه با100عکس  سایز بزرگ عکس کمتر از 7 مگ یا 6 هست ولی متحرک سازی گوگل که هر از 50 عکس تو هر آلبومه هرکدومش 5 یا 6 مگ هست در ضمن فقط خودم میتونستم این آلبوم عکسای  GIF شده رو ببینم از سایت گوگل و هرکاری کردم عمومی نشد فکر کنم فقط خودم میتونستم بعد به ذهنم خورد که حالا که گیف شده دانلودش کنم بعد آپلود کنم یه جای دیگر بعد همین دیگه دیدم سایز فایل زیاد شده و تصمیم گرفتم اینبار خودم آلبوم بسازم توسط نرم افزار و خلاصه چند ساعتیه مشغولم و کیفیت خراب میشد سایزش و اینا تا یه نرم افزار به نام EASY GIF MAKER پیدا کردم که نه کرک میخواد چون مثلا نرم افزار ADVANCED GIF OMPTIMIZER که فکر کنم خوب اگه کرکش ویروسی نبود کار میکرد رو نتوسستم اجرا کنم و ویروس بود با همین نرم افزار عکسش هست که عکسام رو کم حجم میکنم و خوبم هست ADVANCED JPEG OPTIMIZER خلاصه اینم نشد یه نرم افزار دیگه هم بود که کیفیت بد بود  یه چند تا نرم افزار کم کننده ی حجم و ساختن آلبوم دیگرم استفاده کردم بدردم نخورد تا همین ایزی گیف میکر بلخره شد کارم و پست قبلی با کمتر از 4 مگ عکس ساختم در سایز خوب عکسه متجرک خلاصه آقا ما اینکارا رو میکردیم یاد یه موضوعی افتادم یه لحظه که با توجه به اینکه امروز رفتم سونوگرفایی باز و به خواهرم گفتم یه نسخه بنویسه و دکتره اینبار جواب داد عفونی هست!!! خلاصه دیگه مریضم نیستم واریکوسل باشه بماند حالا که پشت قضیه چی بوده 68 هزار تومنم خودم دادم ایشالاهاا؟؟!!خلاصه آقا یادمه برای بار اولا سر این قضیه که رفته بودم مهمانی جهرم و وبلاگ مینوشتم شبا و خواب نداشتم و نمیبرد و گشنم هم نمیشد و همش هر از یکی دوساعت به مخم میزد وبلاگ آپ کنم!!! و جن زده هم بودم بدجور ولی نمیفهمیدم چی شده میگفتم همش ماله گناهه که بدحالم حتی بدحالی هم عادت داشتم میگفتم محض گناهمه که افسرده شدم یعنی ما وبلاگ که داشتیم یه گروه های بزرگ انس و جن با ما بودن جنا که دیده نمیشن انس ها هم همه جاسوس و نامحسوس و دکتر و مهندس همه چیز توش بود ولی من که نمیشناختمشون اغلب و اصلا اعتماد نداشتن و هیچکس باور و یقین به من نداشت مخصوصا آدما و جاسوس های ایرانی هم همش منو دور میکردن از مشهور شدن و شناخته شدن لذا نه آمادگی عملی داشتم و فقط هم وبلاگ نظری داشتم و خجالت زده و شهوتران و عصبی و خلاصه ما رفتیم جهرم اقوام ریختن البته اولش یه جور دیگه و رمال بود بعدا یه طور دیگه خلاصه گفتن که برو دکتر روان ما هم رفتیم اونم نامردی نکرد معرفی کرد یه دکتر دیگری در شیراز شهر خودمون که بره که بستریم کنه آقا ما هم جن زده بودیما یعنی خیلی روحمون حراب بود و همش گریه و شهوت هم قوی خلاصه مامانم گفت که چیزی نییست همه میرن تو هم بیا یه قرص برای استرس مینویسه مام نمیدونستمی که بستری میخوان بکنن  مام قبول کردیم رفتیم اونم دکتره یه قرصی برامون نوشت گفت دستت میلرزه و برای قلبت آقا اینا که نمیدونستن یا هم میدونستن دشمنی داشتن که ما وقتی پشت کامپیوتر میشنیم جاسوسی میشه و خرکاتمون تو یه جمع بزرگ دیده میشه آقا دیگه باید دست بلرزه درست؟ مام قبول کردیم قرصه هم اسمش چیه؟؟ آهان پروپنانول آقا دیگه هیچ ایرادی نتونست بگیره که ما مریضیم و بستریمون کنه آقا گذشت ما یه چند باری رفتیم پیشش دیگه نرفتم پیش دکتره دفعه ی بعد اینم هر بار 10000 تومن میگرفت زورم میومد و اونوقع زیاد بود حالا اعصابم خوردبود دلیل اوردم که زیاد میگیره و از یه موضوعی هم ناراخت بودم قهر کرده بودم بعد مامانم پشت سرم رفت و اینم دنبال همین بود که ما رو بستری کنه نتونسته بود اینکارو کنه آقا نامردی نکرد حالا فعلا دو بار فرستادتمون تیمارستان!! الغرض اینکه وقتی چشم ها داره نگاه میکنه به صفحه و جاسوسی میکنه و شما متهم هم هستی یعنی یه پرونده ی سنگین پشتت ساختن این زن های خسود حالا وبلاگم داریم زورشونم میگیره و اینا بدترین آدم هارو میآوردن پیش ماوگرنه اگر خوب بودن ککه تا حالا هزار بار کشته بودنمون آقا ما هم میرفتیم با این شقی ها دوست  میشیدیم ولی از بس اینا بد بودنا وقتی هم از فیلتر رد میشیدیما دلشون بدبختا میسوخت یه عده ی دیگه هم پرونده که ما آدم زناکاری هستیم مثلا آقا منم که چیزی نگه نمیداشتم تو کامیپوتر هر روز تقریبا یه بار از فیلتر رد میشدم و مثل الان نبود که همه ی چوان ها دسترسی به صفحات و کلیپ های غیر مجاز داشته باشن اینا هم تمرکز روی من وو منم وبلاگ نویس حرفه ای و حرفام به شهوترانیم جور در نمیومد لذا قدرتم گرفته بودیم و جذابم شده بودیم و همه هم کنفرانساشون رو با ما جور و همه چیز کنترل تازه متهم هم بودیم که داریم وبلاگ مینویسیم یعنی اینا مارو هر فرصتی میدیدن مریض روانی میگگرفتن ککه از فیلتر رد میشه ولی چون نطامی بود بحث و سیاسی و امنیتی جاسوسی و دینی بود کسی زورش نمیرسید وگرنه همش میخواستن یه کاری بکنن من ننویسم و در صحنه نباشم البته خعلی جلو رفته بودم و عده ای دلشونم میسوخت ولی من فکر میکردم کارم درسته وبلاگ نویسی و مسولیت الهی دارم و پخته نبودم امام زمان هم نمیشناختم حتی به خودم مشکوک بودم تا اینکه دیونه شدم یعنی این قرصای روان بخوری شما آدم سالمم باشی دیونه ت میکنه !!تا اینکه بستری شدیم از قدرت اوفتادیم!البته اون موقع نور امام حسینی داشتم و هرکس نزدیکم میشد یا دیونه میشد یا جوگیر یا وسواسی یا خوشال یا عاشق یا بلایی البته کسی نمیومد و جنا و رمالا و جاسوسا میترسیدن و از باید دورباشن  باخبر بودن از جوگرفته شدن اگه بیان نزدیکم  ولی الان نور الهی ندارم اونطور و جذابیت و به نظر خودم محظه شهوته داغونمه ولی دلیلش اشک ریختنه که نه مظلومم نه مهجور نه گریان باید باز یکی پیدا بشه از تو آسمونا ببرتم بالا

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۱۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۴۰ ق.ظ | علی | ۰ نظر

یه مساله ی مهم اینه که آدمی باشیم که امید بهمون باشه ولی الان مارو تخریب میکنن قبلا فحش میدادن حالا ذلیل و مسخره و کوچک البته خودمونم مهمه که چقدر کارمون ارزش داره و چقدر بزرگیم ولی الان سیاسی شده و امیدوار نیستن مثلا امام زمان الان مستضعفان کل عالم چشم امید دارن و منتظران آمدنش رو انتظاران میکشند یه بحث دیگه عاشق شدنه مثلا بعد از هزار سال برای امام حسین (ع) گریه می کنیم و افراد عاشق نمیتونن یه لحظه بدون یاد امام حسین (ع) زندگی کنن یه بحث دیگه شناخته که ما شناخت نداریم از امام حسین و امام عصر رو ظاهر وباطن نمیشناسیم بعد امیدی نداریم و ضایع می کنیم خودمون رو و منتظر نیستیم پس شد شناخت و عشق و قدرشناس بودن این سه عامل که امید داشته باشیم به حق بله قدرشناسی هم مهمه که ما قدر خورشید رو نمیدونیم مثلا ولی اگه خورشید نورش قطع بشه و بشه زندگی کرد شاید اصلا خورشید رو هم بچه هایی که تازه به دنیا میان از یاد میبرند لذا اینو میگم که روایته که طوری زندگی کنید که وقتی مردید و از دنیا رفتید مردم براتون گریه کنند حالا یا مظلومه یا امید داشتن و قدرش رو میدانستند و شناخت داشتند و عاشقش بودند یا هم نشناختنش و ضایعش کردند طرف رو یا هم خودش فی الواقع آدم مهمی نبوده که مردم براش گریه نمیکنن پس دل ها باید با ما باشه و بخوان مارو اگه وبلاگ مینویسیم و باید عاشقمون باشن اگه کارمون درسته نه تخریب کنن و سیاسی بازی درآرن لذا باید در فشار هم بود تا خدا مخبت اینارو در دل ما قرار بده وگرنه کارای ما پوچه پوچه و راه به جایی نمیبریم مثلا امام خمینی که از دنیا رفت اصلا مردم زیر دست و پا برای خاکسپاری ایشان مردند و له شدند ولی الان جوان های ما عین خیالشون نیست و این فضا نیست آیا امام خمینی در این زمان تعریفش عوض شده؟؟نه فضا نیست فضا آلوده است سیاست آلوده است مردم دینشون ضعیف شده عاشق نیستند پس یه معنی اینکه وقتی مردی گریه کنن یعنی وقتی از بین رفت مردم عذا بگیرند مثلا اگه آب نبود و از بین بره و تمام بشه مردم از تشنگی میمیرند و قدر آب رو میدونن و نمیشه ازش گذشت لذا شهوت هم همینه شما طوری با زنت باید ارتباط بدی که زنه بعد از اتمام کار ناراخت بشه نه اینکه بگه اوفیش راخت شدم بلخره ارضا شد البته اذیت زن خوب و شیرین میتونه باشه تا حدی طبق روایات ولی دلزدگی و ناراختی و عذاب و شکنجه بده ولی مثلا اگه سیگار تمام شد مردم تاراخت نمیشن که چرا سیگار من تمام شده میگن به درک همون بهتر که نکشه ولی ممکنه من عادتم داشته باشم ولی بلخره نیاز جمعی نیست و شخصیه و کم پیدا میشه طرف خودش رو به جای شما بزاره بگه آخه ی شهوت نداره این یارو نه نمیگه و منم وقتی زن نداشتم گناه کردم دل فرشته ها میسوزه !! و شاید زن ها محبتشون جلب بشه و خدا بخاد بله دکتره درمانمون نکرد امروز و گفت که منم همین بیماری رو دارم و به قول بابام الکی که بدن آدم رو عمل نمیکنن و نمیزارن بشکافن دکترا اینا تازه من مجردم هستم ولی اگر گناهی کردم فردا به پای ایناست چون من که زن بهم نمیدن با این وضع  روان و بی میلی و تخریب و یه طوری میشه اگه خدابخاد  زن ها بدون اختیار دلشون برام میسوزه و من اخطارشم از همینجا میدم امروزم دوجا رفتم دکتر خداروشکر گفتن مهم نیست و انگار نه انگار که ما واریکوسل یا وازیکتومی هستم بلخره تشخیص دکتره!