اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

sabab

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 خلاصه آقا دیوانگی هم یعنی تحت نظر داشتن دیوانگان یعنی دیوانه پروری و کله مقولات دیوانگی مکافاتی داره...

مثلا شما در نظر بگیرید که دیوانه ها با هم حمله کنند حالا نه فکر بد نکن همش گناه اون مشکلات دیگری است که یه مرتبه با هم تصمیم بگیرند ولی یکی میگفت تو بهشتیم و ما همه با هم میخواهیم حال کنیم و از این حرفا دیونه بود. ولی در نظر بگیر چه مکافاتی ما بکشیم که دیوانه ها مثلا دیوانه پروری کنند بزرگان بعد من که گفتم الو همه دیوانه هام از این به بعد بگن الو غالبا اینطوریه و منم بازیگر یه دیوانه ی دیگرم گرچه سعی کردم به خاطر مخاطراتش از عقل و زندگی خودم حرف بزنم ولی پیش میاد که بد بین بشن مثلا چی مثال بزنم که باور کنی مثلا حرف خربزه خوبه برای دیوانه ها آقا اینا کار ما نیست مردکـــــــــــــــــــــه ی خربزه ولی دشمن بمب میزاره در کار یا حالا هرکی دیوانه پروری که قصد خاصی داره لذت بره رفت بالاتر به من چه! منم گفتم یه بار ولی بازش نکردم الان مربی بدنساز کلا جسمانی برو از خارج بیار بهتره خوبتر تو جسمند و پرورشش ولی روحانی از آخوندای خودمون میتونیم کمال استفاده رو فکر میکنم میتونیم ببریم اگه دانا. خلاصه همین دیگه دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید امیدوارم دیگر به سبب شغلی که دارم وبی که دارم هیچ دیوانه ای با من درگیر نشه تا پام به اونجای کوفتی باز نشه و یا مجبور نشن بیان توی خونم بریزند و دستگیرم کنند چون در طباطق و توافق و طتابق و تنافق اشتاباه کردند آقا ولی باور کن از ما که خیری نرسید ولی اگه گناه کنیم روی عالم بالخره تاثیر داره ولی اگه شما حالا حمع کنید تمام حواستون رو به من و من خودنمایی کنم و خودم رو بزرگ جلوه بدم مثل شیطان رجیم شیاطین دیگه ساخته میشن یعنی دیگران کار میکنند روی من و گولتون میزنن حتی اگر من قصدم گول زدن باشه یا خیر و اصلا کاری به من و شما نداره داره روی شما کار میکنه من بهانه اش.

gfrte

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 خلاصه آقا گفتیم چپاول و چه میدونم از این حرفا واقعا آقا چرا انقدر بانک؟ یادمه چند هفته پیش پرسیدم از پدرم که بابا این بانک ها ضرر نمی کنند یا شاید پرسیدم که ورشکست نمی کنن و نمیشن بعد بابام گفت همشون پولاشون روی همه و با هم یعنی پول هارو میریزن رو هم کار میکنن یعنی چه یعنی دست در دست هم دارند ولی چرا همه مثلا در قالب یه بانک کاملی مثل نام بانک ملی در نمیان؟ خوب سواله دیگه.چون میخوان با تبلیغات و هرکوفت دیگری چیز کنند یعنی مثلا بانک پاساگارد آقا هخمانش و کورش کبیر و ایران و از این حرفا اون یکی مثلا عسکرین چه میدونم امام زمان کجایی کی میایی؟ هر کی یه طرقی گرفته تو دستش داره چپاول میکنه این همه بانک هم لازم نیست لازمه؟ بله اگه یکی مثلا 20% سود بده یکی 18 خیلی هم دزدی شده یا یکی جایزه هایی که معلوم نمیشد چی شد وو کجا بود و گیر گی اومد.

یه سوال دیگری هم توی ذهن من و بچه بود که آقا این پولا گفتم بابا این کسی که مثلا حالا هزاری که نه مثلا چک پول 50 تومنی میزنه خوب پولدار میشه که داره میزنه دیگه ها؟ تا یکی که پول کاغذش اندازه ی مثلا چند تا ورق روزنامه هم نمیشه ها؟؟.

rish

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دیروز بود دیگه داشت نماز جمعه ی تهران رو پخش می کرد تلوزیون و اونجایی که در مورد بسیج شدن مردم در جبهه ها و مانند خورشید روشنه اگر برگردیم بسیج بشیم و مقاومت اقتصادی خلاصه داشتیم نگاه می کردیم شبکه ی 1 که مردی نشون میداد در خلال صحبت بود یا دعا اینکه داشت یه پیرمردی گریه می کرد بعد من شک کردم توش بعد خلاصه یکی از آخوندا هم بود توی کلیبی دوربین رفت روش گریه کرد و مسخره ی عام و خاص شد میخوام از این عمل ریایی و تباکی یه نتیجه ای بگیریم و یه کم عقلمون رو مصرف کنیم آقا خلاصه کنم اینکه بعضی ها اقدر پاکند که نمی تونن فیلم بازی کنند و اگه فیلمبردار رفت رویشون شانسکی میخوان از جهت تبلیغا نه دروغ میخوان بهترین احساساتشون رو نشون بدن ما نباید خل باشیم این داره تبلیغ میکنه که خودش رو به گریه زده و نمیدونه چه کنه از صادقی و سادگیشه نه پیچیدگی و مرموزیش حالا ما نمیگیم هر کی اینکارو کرد اینطوره نه ولی حالا امروزم صبح رفتم مسجد بعد داشتن در خلال صحبت های زیبایی که مثل نماز جمعه ی دیروزی تهران که دیدیم و از این حرفا می گفتند که آقا بقراط بود دیگه؟ گفته که قریب به این مضامین که نباید اصلا بازیگری کرد و نقش بازی کرد چون ما بهترین نقش رو خودمون داریم در زندگی خلاصه من خودمم نمی تونم در یه نقش دیگه بازی کنم و از بازیگرانی که یه سیری و سبک خاص دارند هم تشکر میکنیم تا اینکه 1000 تا نقش درپیت بازی میکنند می بینی یعنی فیلمای ما که ساخته میشه اکثرا حالا اگه از گذشته و زندگی خودشون نباشه و مصداق بارزشون رونشون ندن خلاصه یه طوری هست که بازیگر میدونه باید چه کنه و چگونه بازی کنه و خوب اکثرا کار شده میدونه خلاصه و مثل تئاتر سخت نیست حالا من تئاتر هم از نزدیک نرفتم تا حالا تماشا ولی حدس میزنم اینو یعنی تو ایران خوبه نقشه وهمه جا شاید خوب باشه کی بده ولی من اگه بخوام هم نقش کسی رو بازی کنم در جایی باید حالت رفتار حالت سخن حالت چه میدونم چیز همه چیزاشون رو بگن و توضیح بدن تا شاید بازی کنم بعدشم بلد نیستم خراب میکنم کار دشواریه در مورد من ولی بعضی ها در خیالاتشون همیشه مشکل دارند و خودشون رو جای دیگران میزارند و غالبا حسود در میان حالا خدا کنه جای خوبان بزارند و یه چیز دیگری هم که خوب مطرح شد توی مسجد که رفتم و جالب بود این بود که حدیثه از امام علی(ع) که مومن کمترین مصرف رو داره و بیشترین بازده یه همچین حدیثی و خود حضرت علی (ع) که الگوی عام و خاصند هم  کمترین غذا رو میخوردند و بیشترین کارها و باغات و اینا رو گذشته از رسالتشون حتی میساختند در صورتیکه داشتند میگفتند و ما میشنیدیم که ما مملکتمون بیشترین مصارف رو داره و کمترین بازده ها رو و نه مثل چین و هند می باشد داشتم میگفتم به خودم که لابد این کشورها آدماشون مومن ترند اصلا.هی بخور حالا هی تجاوز هی تچاول و چپاول کنید هی از دولت شیر بنوشید و بکشید کار که نمیخواد دانشگاه هست...

siggggar

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 یه حالگیری بنماییم در مورد مورغ راستش میخواستم در مورد یه موضوعی صحبت کنم چند دقیقه پیش بعد دیدم به صلاحم نیست و گفتم اگر ذکر بگم بهتره چی میخواستم بگم؟؟!! یادم رفت نوک زبونمه خلاصه دیدیم با ذکر گویی حل میشه و مهم نیست گفتم یا الله هنوز شاید بیش از یه مرتبه نگفته بودم که تصویر گوشت مرغ با سس اومد توی ذهنم و دیدم آدم چقدر باید چیز بشه و خر بشه که اینو بخوره و حالا یا فضاش نبود یا سر سفره نبودم یا گشنه که طرد میشد گوشت مرغ رو بگیری با دندان و اوف اوف تصورش بکن حالا؟؟؟!!! مرغه هم یه زمانی زنده بوده طی مراتبی کشته شده اومده توی دهان مبارک شما و ما.چی کار کنیم قیمتش رفته بالاا.

صلوات فرستادم تا اون موضوعی که یادم رفته بود یادم اومد که منصرف شدم و با ذکر گفتن حل میشد و ذهنم رو باز گذاشتم که ببینم جه جمله ای میاد من از این کارا بگم نمی کنم جز در مواقع حساس و ترجیح می دم و به صلاحم هم هست که خودم فکر کنم تا آزاد بزارم ذهنم هر جی اومد توش نه میبینی که من در مورد زندگانیم صحبت می کنم و اونایی که مشهوده برای خودم و حل شده برای خودم نه چیزی رو آزاد بزارم نمیخوام که شعری بگم که خودم نمی دونم یا مسئله ای که حل نیست و این بار هم مجبور شدم و اگه مجبورم کنند اینکارو میکنم و خالی میکنم ذهنم رو از فکر و بعد می نویسم حالا شد دیگه و این جمله بعد صلوات   و خالی کردن ذهن به یادم اومد که میخواستی که در مورد اینکه دیگه نمتونی بخندی و.... که دیگه دیدی؟ یادم اومد البته همین که یادم نمیومد هم صلاحی بود وگرنه فراموشکاری نشانه ی خیلی خوبی نیست.خلاصه داشتم فکر میکردم گفتم حل میشه با یاد خدا و ذکر و مسئله ی مهمی نیست که کسی وارد عمل بشه خلاصه بابا توی زندگیم بعضی موقع هاس که آهنگ گوش میدم ولی فردا اصلا حالشو ندارم انگار مثلا این آهنگه برای یه شیطونی و ارضای حالش گذاشتم بعد به جز وبلاگ نویسی کارای دیگه میکنم کتاب مثلا میخونم کار خوبی هم دارم میکنم بعد اینا راه منو میبندند  و قدرت دارند انگار من تنها نیستم توی اتاقم و زندگی میکنم اینا هم هستند و شیطان هم میخواد دوستت بشه شاید شیطان نباشند و جن باشند شاید یکی دیگری باشند که دارن امتحان می کنن خلاصه من خودم تنها نیستم و به عینه هم میبنم که قدرتشون بیشتر از منه یعنی بر روی افکار من حالا نمگم شیطان ها ولی هر کیاز یاد خدا غافل شد شیطانی دارد بالاخره و من تعجبم میبره که این قدرت الهی رو از کجا آورده اند یعنی من خودم اصلا شرک که میدونم به کنار اینو ولی اصلا نمیتونم و قدرتشو ندارم که بر سر یه بچه سوار شم و زندگیشو از دید چشمان قشنگش تماشا کنم شاید و باهاش صحبت کنم و زن گقتیم اینا زنا باید مردان رو بپرستند وبرای همینه که زیادی روانپزشک ها زن که هستند هیچ زیادی از مرد ها جلوتر می افتند حالا نگیم روانشناسی و محدودش کنیم زیبا شتاس تر و چی بگیم دیگه آدم و بچه و اینا رو بیشتر از مردا میشناسند و وارد هم میشن ولی مرد ها بلعکس...خلاصه داشنم میگفتم چطوریه این من برای خدا کار نمیکنم دیگه و گفتم با یاد و ذکر خدا هم حل میشه این و مشکل خاصی نیست و حالا از نوجوانی رسیدیم به جوانی مدت زیادی نگذشته عادت نداریم به فضای قبل و یا زیادی تکریم میشدیم و قدرت معنوی داشتیم اینطوری نبود که آقا اخلاص داشتیم خودمون اگه چیزمون گم میشد پیدا میشد میگفتند که کار خداست و یاد خداوند می انداختنمون و ما هم شکر میکردیم ولی الان اصلا خدا نیست عروسکیم و طبیعیه که دیگه روی سرمون به دون خدا سوار شن و ما رو کنترل کنند حالا شیطان هم نباشند هیچ مهم نیست یعنی بهتره برامون که شیاطین نباشند ولی خوب و شاید اصلا شکست عشقی هم بخوریم و ندونیم خودمون در فضایی که اینا نباشند آخه میدونی تهدید شیطان قبلانا که وبلاگ می نوشتم زیاد بود مخصوصا این زنهاشون میگفتن آقا ما میریم ها اینطوری میشه خلاصه رابطه دو طرفه و به نفع هممونه و قرینمون که اینطوریه و ما راضی هم هستیم و تقصیر خودمه که یاد خدا نیستم و تلاش نمیکنم بابا جون خلاصه ما هم میگفتیم خوب بروند این جن های شیطان از زندگیمون مگه چی میشه و تجربه نداشتیم چون عشق واقعی رو یه کمی چشیده بودیم ولی اعلام نمیکردیم که آقا تو وبلاگ که برین از اینجا درسته میگفتم یه زمانی شیطان وجن رو برامون نفرستید و حرفم هم معنا داشت و به کرسی مینشست ولی پارسال توی همین ماه مبارک بود که ریختن روی سرمون و دیگه تیمارستان و از این حرفا حالا کار اینا هم شاید نبود ولی خوب دیگه مراقبت نشد و ول شدیم تا ظرفیت بره بالا شاید اصلا خلاصه رفتند از زندگی و دیدند که ما عوض نشدیم ما نه دنیال اون موقع ها نه الانا الان مشرک آقا اون موقع نه دنبال حوری وجن و پری بودیم نه چیزی و عشقمون امام حسین بود که برسیم یعنی ولی عشق هام عوض میشه خلاصه رفتند و تهدیدم کردند که میرن و ما هم محض اینکه مهمان داشتیم و با هم کار میکردیم صحبت هاشون رو غرض دار بعضی هاشون که حالا نمیدونم فضا بود دیگه دست من نبود ببینمشون هم علم غیب ندارم نمیشناسم خلاصه از روی غرض الهی نه نفسانی خودم می آوردیم روی بلاگ بعد اینا جدا شدند از ما ما هم ادامه دادیم به کارمون و شکست که داشتیم از گناه میخوردیم اینم روش.خلاصه دیدند طوری نشد تصمیم به دیوانه کردن ما گرفتن که در خدمتیم.

khabb

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 من اول مخافم و ناراحتم که قیمت مرغ زیادتر شده اما از یه لحاظ نه که خوشحالی کنم اما...

این همه کارخانه هات و ماشین هات و غیره دلوپ دلوپ تلق تلق همینطور دارن چیز تولید می کنند و فله فله و تولید انبوه بدون هیچ احساساتی وارد بازار می کنند اما مرغ که یه موجود زنده هست  درسته میکشنش و لختش میکنند میدن دم مغازه ها و دکان هات اما انگار یه موجود زنده قیمتش رفته بالاا.


siggar

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 یه دلیل که برای خودم حل کردم که فرشته ها چه طور یاری نکردند امام حسین (ع) رو و با اون وضع فجیع بد امام ما شهید شد این جمله است: این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست. دیگه فکر نکنم بالاتر از این دلیل بتونیم بتراشیم...

آقا اینا اصلا نفهمیدند داره چی میشه و عقله دیگه کار نکرد!!! دیوانه ی امام حسین بودند و شاید شنیده بودند که الساعه مهمان خواهند داشت پسر رسول خدا (ص) دیگه نمی دونستند چه کنند و نکنند و خلاصه آماده نبودند شاید و فضا فضای بزرگی هم بود که هر کس نمیتونست دیوانگی خودش رو نمایان و از حد بگذره مثل در آتش انداختن حضرت ابراهیم که نبود همه ی پیامبران جمع و نظاره گر عاشورا میگن بودند و شنیده ایم از نزدیک! و کسی جرات نداشت حرف اونجا حرف خدا بود.

همسر امام حسن مجتبی (ع) هم دیوانه بود و عاشق فهمید وضع چه طوره بعضی ها اعتقاد دارند و همینه که آقا شرایط رو خوند میدونست با بدترین شرایط شهیدشون خواهند کرد امام معصوم رو پس با زهری امام رو شهید کردند و حتی از عشقش امید به شفاعت هم دارند این زنه و اینو هم بگم که تنها معصومیت امام نیست بحث ما یالاتر از این حرفاست مقام ایشان خلاصه شما مردهای بزرگ رو ببین این زن امام معصوم این میگن شاید حربه اش بوده که گول یزید رو خورده باشه و ما اینطوری فهمیدیم عشق زیاد به حضرت امام حسن (ع) باعث شده بوده که نفهمه داره چه میکنه و میخواسته از این اضراب و درماندگی اصلا درشون بیاره و نه که برای پول و مقام بوده حالا ما نمیدونیم باید پرسید؟؟!!


ojb

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 اون روز چند روز پیش داشت تلوزیون آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله رو نشان می دادند که صحبت می نمودند در تلوزیون و مام بر حسب شانس همون روز فقط گوش دادیم چی دارند میگن و در مورد عجب و ریا بود صحبتشون که مثلا حدیثه از پیامبر(ص) باید باشه که از ریای صغیر می ترسم بر امتم بعد توضیح می دادند که ریای بزرگ رو خوب ما می فهمیم و ممکنه در اصلاحش باشیم ولی اونو نه بعد در مورد عجب هم صحبت شد که اصلا من دیدم اصلا توی فیلم ها حالا مثال نزنیم جاهایی که زیاد کلاس میزارند و بزرگ میشمارند کارشون رو و خودشون رو این صفت اصلا رایجه عجب مخصوصا اصلا توی اصلا نظرم عوض شد و فهمیدم مالی نیستم اصلا اونم خداست که هست و اصلا این کلاس گذاری ها و خودشون رو بالا نشون بدن و چیزهای پایین تر رو نشون ندن چه در تبلیغات و پیام های بازرگانی چه در فیلم هایی مثل قهوه ی تلخ اصلا توی مرام خدا اینا نیست ماییم که خودمون رو بزرگ می بینیم و بعضی چیزامون رو و اصلا کلاس گداشتن و بالا دونستن خود که خیلی خیلی رایج هست فکر کنم عجب حساب بشه و مثالی که میزند من اصلا تعجبم کردم که چرا عجب بده یعنی اقدر در خطر و فرطه ی هلاکت عجب قرار داشتم شایدتم داشته باشم و شیطان هم میگفتند که با عجب و ریا هست که اعمال انسان ها رو تباه میکنه یعنی این دو صفت رو که آورد بدبختت میشه طرف و امید شیطان به اینه که از این طرق اعمال انسان رو کم ارزش و بی ارزش کنه در نزه خدا خود به خود و میبینی طرف هرکاری میکنه نمیشه و باید سرش به سنگ بخوره قبل از اینکه مثال ایشان رو بزنم که ببینید چه واضحه و چقدرم اصلا خودم تو وبلاگ نویسیم حتی داشته ام عجب رو حالا شاید ریا رو نفهمم ولی عجب رو چه کنم اینو بگم قبلش که این کلاس گذاشتن ها اینه که اصلا قبلا دوستام داشتن مسخره میکردند چیزی میگفتند که قبلاتا تیتراژ فیلم ها هست که اسم نویسنده و بازیگر و کلا همه رو مینویسند داشتند دوستام میگفتن دوران مدرسگیم که اینا اوایل یه فیلمی بوده که آقا این کامپیوتر که نداشتند یا بودجه اینا اوایلا اینا روی کارتن نشون میداند اسم بازیگرا رو و تیتراِژ رو خلاصه چرا الان اینکارو نمیکنند نه محض کلاسش که پایین بیاد یعنی نه محض اینکه امکانات هست نه میخوان کلاس بزارند و هی تکنولوژی جدید تر و از این حرفا در صورتیکه برای خدا نیست و اینا گول زدن مردم حساب میشه حالا ما نمیگیم بر گردیم میگیم باید حقیقت سادگی رو نشون داد نه بالانرین تکنولوژی و کلاس روز رو حتی این وسایل کره ای و تبلیغاتشون کلا دارم میگما حتی این وسایل دیدی پچه تبلیغی می کنند برای تلوزیون سه بعدی مثلا و هیچی هم نیست بری جلو و برای خدا نبوده کلاس میزاره زنه و دختره ومرده توی تلوزیون که فلان ماشین داریم و دیگه بالاتریم و اینا در صورتیکه توی معنویت قبول نیست در عالم بالا و مام مدام داریم گول میزنیم جامعه رو و خودمون رو پیرمردا رو نگاه اصلا توی این عالما نیستند و گول  نمیخورند و بالا هم نمی بینند.

خلاصه مثاله رو بگم و خودم رو بیشتر درگیر نکنم و خودمم که گول خوردم اصلا نه شما با این تبلیغات و کلاس گذاشتن ها و هرج مرج و خودمم که از خدا دورشدم وگرنه جلوی پیشرفت دنیوی دنیا رو که نیمشه گرفت زن رو باید گول زد ولی جاهایی باید یه طور دیگه گول زد و البته حرفمو پس میگرم که درمورد معنویت باید زن گول بخوره ها نه اینطورم نیس که قبلا میگفتم خلاصه آقا ولش کن آقای مکارم مثال میزدند در مورد عجب که بعضی ها میگن به خاطر فلان کار خوبی که کردم من دیگه میرم بهشت و دیگه نمیخواد مثلا کاری کنم و دیگه واجب شد بهشت بر من و شاید اینطوری مثال میزدند!! که این عجبه که طرف داره و منم یه عمره نظرم همینه در مورد خودم لااقل خیلی خوش بین و عجب دارم وهمیشه میگفتم عجب معنیش به راستی چیه که اقدر خطرناکه و خود بزرگ بینی هست؟ و میدونستم یه فرقایی داره خلاصه آقا حتی مو خودم یادمه اوایل وبلاگم هم خدا ازم بگذره نوشته بودم که میخوام نماز نخونمو خلاصه به خاطر پارتی(عجبه) که دارم پیش خدا دلم میخواد نخونم ولی از پارتی شما با خبر نیستم... و خلاصه حالم رو بد توضیح دادم با عجب.

sibbb

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اونروز که موسافرت بودم رفتم جهرم پیش بابا بزرگ ام دوباره نشست صحبت کردند در مورد مراجع آخه جمعه بود و نماز جمعه پخش می کرد تلوزیون و شبکه ی یکشون هم چیز بود خلاصه موضوعش پیش اومد و میگفتند که آقای خامنه ای خودشون رو اعلم نمی دانند و روحانی و مرجع اعلم اصلا چیز نمیشه رهبر. بعد گوششون هم که نمی شنید که من حالیشون کنم و منم تایید دیگه خلاصه تعریف می کردند که مراجع که رساله داده باشند چند تا هستند و منم نمی تونستم بگم چون یادمم نبود و میگفتن اعلم تر از ایشون مثلا آقای مکارم اند بعد میگفتند اعلم تر از آقای مکارم هم هست؟؟ منم که میدونستم دفعه ی قبل که آقای آِیت الله صافی گلپایگانی رو مرجع تقلیدشون هست حدس می زدم بعد حدسم هم درست درومد خلاصه آقا در مورد آقای مرحوم آیت الله شاه آبادی صبت می کردند که فلانه و می گفتنم ایشون از کجا می شناسندشون!!! در مورد آقای آیت الله جوادی صحبت کردند که ایشون رساله هم نمیده و گردن نگرفته مثل بعضی های دیگر و میگفتن رساله که دادند یعنی اینکه گردن گرفته اند و جواب باید بدهند. خلاصه دوباره نشستند در مورد همون حکم بود که من فکر میکردم از میرزای شیرازی هست صحبت کردند و گفتند که آقای صافی دارند که این معتاد ها میتونن به اندازه ای که نعشه نشند که زنده بمونند تریاک بکشند مثلا و حتی کسی که تشنه اش هست زیاد و داره میمیره میتونه یه استکان آب بخوره مثلا بعد مادربزرگم هم اونجا بودند گفتند حالا چه ایشون (آقای صافی ) بگویند چه تو بگی (پدربزرگم)!! و منم مونده بودم خلاصه اونجا. و خلاصه اون روز در مورد مجتهد شدن صحبت می کردند و اینا که به یه جایی می رسند اینا که میگن حرف من درسته و اینا رو میگفت که منم بفهمم و اندازه ی فهمم باشه و گیرایی داشته باشم و جالبم بود برام خلاصه اینا میگن که ما درست میگیم دیگه و دیگه نباید تقلید کنند از کسی نماز جمعه رو که پخش می کرد تلوزیون بعد نشون میداد میگفت مثلا شاید فلان آدم هم مجتهد شده باشه و ما ندونیم آقای زبرجد رو نشون می داد خلاصه نماز جمعه رو که پخش داشت می کرد تلوزیون می گفت مثلا بعضی از مجتهدا تماز جمعه میخونند و میان خونه نماز ظهر و عصر رو اقامه می کنند دیگه خودشون می دونن.

چند روز پیش یه کتابی گیر آوردم که در مورد سوال و پرسش آقای طباطبایی بودش بعد رفتم توی اینترنت سرچ کردم ((پرسش و پاسخ آیت الله)) شاید همچین چیزی سرچ کرده باشم یه موضوعی بود که یه دختر 21 ساله ای یه نامه ای نوشته بود به آقای صافی و ایشون هم جواب داده بود نوشته بود نمیدونم یه تکیه چادر فلانه هو چه ارزشی داره ازنظر مادی و معنوی و خلاصه ارزش آدم میاد پایین و مخالف حضور زن در عرضه های مختلفه و اینطوره و اونطوره و منم چیز شد یعنی حالا اگه بخوام میتونم برم سوال و جواب ایشون رو هم پیدا کنم و طولانی بود که جوابشون رو داده بودند.

آقا اگه این دنیا فساده خوب این فساده دیگه که یکی لخت باشه زن و چیز بشه و زشت میشه با چند تا مرد بگرده و هم خوابشون بشه مثلا میدونی؟ از خدا دور میشه ولی اگه خدا خودش در اختیار گذاشت نه لازم نیست در اون دنیا میگویم ها و این یوسف گمگشده یه پاکی ای داشته که این زلخیا حق می  دهیم که عاشق شده الکی که نبوده پس زیبایی خدایی گول وراندازم میشه حتی.لذا زن با چادرش با حجابش جلوی خودش رو بگیره معلوم نیست با چه حجاب و وضعی محشور خواهد شد!!!مردان هوس باز که لایق نیستند وگرنه برو توی حوزه ی علمیه قم خواهرم مثلا کشف حجاب کن اگر مجتهد باشند اصلا به دردشون نمیخوری و خودت رو ضایه کردی ولی اگه مثل ما باشند نه ها!خلاصه هر کی یه رتبه ای داره و این دنبا محل پستیه بعضی موقع ها بعضی حرفا میزنند این زنا به خودشون میگیرند مثلا میگن از بهترین چیزهاتون انفاق کنید یعنی مثل زنتو انفاق کن؟؟ نه بد می فهمند یا مثلاا حظور تن در جامعه رو نشون دهنده ی مثلا تداوم و نمی دونم پیروزی حتی آقای صافی هم در جواب ایشون مطلب مهمی رو اشاره کردند که اینا توی غرب نمی دونم 48 % شون توی شناسنامه بی پدرند فرزندان و اینکه ما بعضی از زنان رو میبینیم که مثلا به جایی رسیدند و وزیر شدند ولی اون عده ی بیشترشون رو نمی بینم که در چه حالت اسف بار و بدی قرار دارند در غرب. نگم؟؟ چی نگم می گم.تمام...

بگذریم چند روز پیش رفتم برای پرنده هام غذا بخرم توی مغازه ی پرنده فروشی آخه اینا که غذا بهشون میدی آب میدی حتی برات دعا هم میکنند اینا و آقای فاطمی نیا هم میگفتند چه عیب داره جوانی مثلا قناری داشته باشه توی خونه اش و نگهداری کنه خلاصه آقا یه دختری چیزی بود بعدشم میخواستم برم حرم خلاصه از کنارم توی مغازه رد شد و شایدم داشت نگاه میکرد تو اون فضای باریک ولی من نگاهش نکردم و خود بزرگ بین شده بودم و کلاس میزاشتم که آقا چه کار بزرگی کردم که  نگاش نکردم بعد ناراحت شدم گفتم مثلا حالا چه کار بزرگی؟ این که حالا خوبه تو باید توی آزمایشات بالاتر نه بگی و خلاصه تو حرم سید علاءالدین حسین هم تو فکر بودم که چقدر پایینه سطحم و از این حرفا و فهمیدم اینا طبیعیه برای ما مخصوصا جوان ها که اینطوری فکر کنیم و یه نگاه نکنیم و خیلی کلاسم داشته باشه برامون!!!

dzsr

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 موضوع بعدی که مطرح میشه باز میگرده به اینکه داشتم مرور میکردم مطالبمو یک اینکه قرآن گفتیم حالا گناه که کرده بالاخره در سه جای مختلف دوبارش گفتیم بخونه یه بارش گفتیم نخونه گنهکاری آقا این مرتبه داره عناد وگرنه ما همه گنهکاریم و لا یمسه الا الچی؟ مطهرون که حالا یکی بخونه گمراه ترم بشه یا نه و اینا میشه و بدتر میشه یه جا گفتیم بخونه که مثلا ثواب جمع کنه و گناهاش بخشیده بشه مراتب داره خلاصه عناد تا چی بخوای دوم اینکه تا چی چی بخوایم اینکه آقا اختیار داشتم فکر می کردم که آقا طبق کتب دینی چیزی که ما را متمایز میکنه از دیگر موجودات این اختیاره هست طبق چیزی که در کتب دینی ما نوشته شده اند در صورتیکه یا عقل نداریم حالا من کاری ندارم به اختیار گربه و فکر خودم رو میکنم ها و اینکه ما درس پس می دهیم مخصوصا بین شما شیاطین ولی خوب دیگه یعنی گربه که از روی در و دیوار رد میشه موقع رد شدنش اختیاری از خودش ندارد!!! اصلا اختیار داره یا نداره یعنی اینکه گربه درش مثلا خدا نفوذ داره و خدا داره میگردونتش اینطور که شما میگید؟؟ پس چه گربه ی روحانی ای و خوبی خدا نکشتش که حیقه ها...البته من کار به گربه ندارم و غرض دارم و برنگشتم مطلب اختیار سگ داشتن و گربه رو بخونم داشتم دو صفحه ی قبل این بلاگ در مورد فرشته ها میخوندم و میخوام بگم نه تنها انسان و جن و حیوان و نبات که نباتم اگه بترسونیشون درختان میوه نده میده. خلاصه نتنها اینا بلکه با سادگی از روی انباشته های کم خودمم که شده میشه فهمید که فرشته هام اختیار دارند اثباتش هم سخت نیست مثلا یکی اش فطرس ملک که پرش به دلایلی سوخت و امام حسین(ع) دوبال از برکتش نصیبش شد دوم اینکه هر فرشته ای مقامی داره (سوم)یه صورتی داره هرکدام (چهارم)یه کاری میکنه در صورتیکه اگه مقامش با مقام مقرب یکی نبود پس چه فرقی دارند پنجمین دلیل اینکه فرشته ها هر کدام تلاش می کنند تا به جایی برسند و اجر و پاداش دارند خلاصه آقا امام حسین(ع) اگه اینا اختیار دارند چرا یاری نکردند با اختیار خودشون امام رو کوچک شماریدند؟؟ مثل ما؟؟ یا مسئله ی دیگر است اصلا لازمه امام حسین(ع) با اون مقامش دعا کنه اصلا ذکر بگه این لازمه یا یه چیز دیگری است؟؟ اشتباه شده یعنی؟؟ چی شده که با اون وضع شهید شدند.حتی جبریل نبی هم که از همه مقرب تره بینشون ایشون هم اختیار دارن و به ابراهیم (ع) گفتند میخوای از آتش نجاتت بدم یا شاید فلان ذکر بگو و ابراهیم (ع) هم گفتتند خدا خودش اگه خواست نجاتم میده و داد هم!!! و معجزه رو نشون داد خدا اینم دلیل ششم بود و دلیل بعدی هم اینکه یادم رفت دلیله رو درمورد همین داستان ها بودا ولی راه اثباتش زیاده که فرشته ها مانند ما انسان ها اختیار دارند و درسته که ما نفس داریم ولی معلوم نیست در حالت عادی ما جایگاه بالاتری داریم یا گربه یا فرشته یا جن و انس های دیگر البته ما فرقی که داریم اینه که پیچیده تریم ولی نه به این معنا که خدایی تر البته فرشته ها خدا رو در زندگی ما جستجو میکنند و ما در زندگی ملکوت و فرشته ها که غلطه این درسته که ما گناه می کنیم ولی چه طوری بر می گردیم و ادامه داره زندگی و منشمون و این مورد تعجب فرشته واقع خواهد شد و میگه احسنت خدا هست و کار اونه و ما دنبال اینیم که یه فرشته رو پیدا کنیم و بعد اون کارا... خلاصه درسته اختیار ما که توسط عقل و نفس و چیزایی دیگری اگه باشه کنترل میشه ولی فرشته هام اختیاری دارند که الهی است خوب ولی ما فرشته ی نا مرغوب و نامشروع هم داریم که از آهی از اضافه ی اشکی که حتی ما خودمون ناخالصانه و خالصانه و قاطی هم ریختیم به دنیا میاد و ساخته میشود پس تقصیر کار ما هم هست که این بلا ها سرشون میاد واله ای نو...ما چه میدونیم اگرم ساخته نشند از اشک و آه ما رویشون تاثیری میزاره شاید.

fghh

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یکی دیگر از رخنه های دیگری که الانه احساسش میکنم البته من الان که میام اینترنت بعضی سایت های خاص مثل تابناک و همین سرور بلاگ لور رو اصلا باز نمیکنه نه که فیلتر باشه ها با فیلتر اشکن بازش مینمایم با این حال یه دو سه روزه خلاصه آقا چند سال پیش یادمه که مدرسه که میرفتم اصلا یه جور رقابتی چیزی بود در کار ما و وبلاگ نویسی مون و خلاصه کلی میزدن تو سرمون و کلی حسادت میشد و همین حسادت ها بین بچه ها و کسانیکه یعنی مثلا سرپرست که نه یه طور یه نوع مثلا هست اوی نظامی ها فرمانده حالا ما هم نمیشناختیمشون کین و کجان ولی خلاصه همینطور الکی و آزاد نبودیم که هرچی دلمون خواست بنویسیم روی بندگان خدا تاثیر داشت نه تاثیر بدا یعنی داشتن مثلا کنترلمون میکردند و آبرو و حسادت بین بچه ی یارو و کسیکه دوست داشت ولی الان که نه دانشگاه میرم نه جایی اینطوری نیست اصلا و آزاد و مستمع آزادیم و کسی هم حرفی برای گفتن نداره نه که نداره ها حالا فردا چیز بشه یعنی دیگه رقابتی نیست و رقیب میطلبیم و اگه بین ما بجه ها رقابت بیافته چیز میشه دیگه البته رقابت اصلی در این مراکز در نظارت بر روی درس خواندن و درس خوان ها هست بیشتر تا مثلا مایی که وبلاگ داریم و چیزی هم اگه حساب بشیم و منم دوباره قصد دارم برم دانشگاه و پشت کنکوریم ولی نه رشته ای دیگه که بر سرم بخوان سوار بشن نه اون رشته ها یه رشته ی آسونی حتی اون چیزی که یه مدت عاشقش بودم هم قبول شدم و از اول مهرم میتونم برم ولی خوب چیزه دیگه و حالا اگه بتونم یه رشته ی آسونی مثل کامپیوتر مثلا که به دردم هم بخوره اگه قبول بشم و توی شهرمون هم باشه نه خارج شهر و خلاصه آسونو یه چیزی  هم یاد بگیریم و رقابت نباشه برای کشتن و اذیت و جاسوسی یعنی بشه ادامه داد این کارو هم میکنم...

acadsa

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
داشتم یه داستانی رو میخوندم توی یه کتابی که به این آیه رسیدم درست چند هفته پیش هم به این آِیه هه رسیده بودم و میخواستم هم درمورد خودم درموردش صحبت نمایم ولی نشد تا اینکه خوندم وقتی این آیه هه نازل شده بوده و نازل میشه ابلیس پیروانش رو جمع میکنه و نگران میشه بر فراز کوه ثور و خلاصه هر کی یه نظری میده تا وسواس خناس میگه انسان ها را با وعده ها و آرزو ها آلوده به گناه می کنم سپس استغفار و بازگشت به سوی خدا را از یادشان می برم. تا اینکه ابلیس هم خوشحال میشه و از این حرفا...
و اما آیه اینه که : 
((والذین اذا فعلوا فاحشه و ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم.))
((پرهیزکاران کسانی هستند که هرگاه مرتکب گناه زشتی شدند یا به خود ستم کردند به یاد خدا می افتند و برای گناه خود طلب آمرزش می کنند.))
و اما اون صحبتی که  میخواستم بکنمش اینکه آقا ما منکر این نیستیم که کسی که گناه و فاحشه و چه میدونم ستم به خودش کرد به هر نحوی خود به خود بعدش باید بره به یاد خدا چون از حالی خوش به حالی بد رفته و فهمیده مخصوصا جوانات که چه کلاهی سرش رفته نه این نه وقتی یه مدت گذشت آقا اینا فتنه میکنند این شیاطین میگن نگاه کن این همه کار میکنه تو خونه ش هم فتنه میکنندا تا توبه نتونه بکند میگن نگاه این همه کار میکنه بعدش دعای استغفار میخونه بعدش قرآن میخونه نه بابا این اصلا چند قطبیه و... و آقا فتنه حتی من مونده بودم که باید پس چه کرد وقتی یکی از فیلتر رد شده و همه چی دیده باید چه کنه بعدش بره بخونه نره خوب فتنه میشه صداش که بالا میاد اینا از اون موقع فتنه میکنند خلاصه اگه کسی درگیره دو تا سیم هم میتونه توی گوشش بزاره و آروم که هیشکی نفهمه توبه ش رو بکند و روضه گوش کنه این یه راهش ولی بعضی موقع ها ادم اقئر که فضا رو براش میبندند گولش میزنند همینکارو هم نمیکنه و عناد میورزه بعد یه مدتی و دیگه بعد اون مدت پرهیزگار نیست و بماند دیگه پرهیزگارام ممکنه پاشون وا بشه به این مسائل...

pangol

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب یه موضوع دیگه که داشتم فکر می کردم دیروز توی مسافرت این بود که بابا مثلا ما مهمان خدایم و روزه ایم و خدا این همه وعده داده در بهشت خلاصه شما نگاه این خارجی ها رو پس که اینا رو چرا خلق کرد خدا داشتم به این موضوع فکر می کردم که اینا اون دنیا که به مقام ماها نمیرسم حالا از خودمم راضی نیستم ولی بالاخره چی میشه و چرا خلقشون کرد اول ما کار به خوباشون نداریم که چی میشن اینا و یه کار خوبی کردند چه بسا خیلی هاشون نجاتم پیدا کنند ولی بالاخره ما که نمیدونیم برای اینکه هم خودم خراب نشم و هم فکرم گفتم آقا حالا بازترش کنم اینکه مثلا گربه چه اختیاری داره یه سگ چه اختیاری داره خوب اینا حیوان شدند اصلا بعضی هاشون که بدتر مان دیگه چیه حالا از باب این مسئله اینو نمیگم که رسیدم به اختبار گربه اینو گفتم که برسیم به اختبار گربه وسگ تا چیز دیگری رو صحبت کنیم آقا اینکه خدا که میتونست اگه گشنگی و نشنگی ما بکشیم حتی اگه وفا داری رو بخواد نشون بده خلاصه هر صفت خوبی که ما  داریم رو با حیوانات نشون بده دیگه هم لازم نبود ما خلق بشیم نه ما باید آگاهانه وفادار باشیم مثل سگ وگرنه سگ چه میدونه وفاداری چیه وفاداره ذاتا اختیار دستش نیست اصلا ولی ما هم اگه بشینیم عرق بخوریم خدایی نکرده آگاه نباشیم چه فایده کارمون؟؟ پس میدونیم ما خیلی چیزارو و نمیکنیم و محل آژمایشه دیگه و این آزمایش کردنه خداست که ارزش پاداش داره نه مثل آژمایشات ما که درپیته و دو تا سوال تستی ...


jhuy

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 الان شما در نظر بگیر جمله ی ادعونی استجب لکم این برای خدا شاید حالا ما نمیدونیم اما بررسی کنیم که ادعونی مهمتره یا استجب لکم خوب برای ما اجابت دعا مهمه شاید ولی واقعیت اینه که بعضی ها اصلا نیتونن دعا کنند و دعاشون حبسه نه من باب اینکه دعاشون برآورده نمیشه ها نه به خاطر این میگم حبسه که بلد نیستند اصلا حال دعا کردند ندارند این دعا کردند و توانستن و موفق شدن این مهمه بعضی موقع ها بود کوچیک بودیم با بجه های مدرسه کارت بازی می نمودیم بعد اینا چیز بود یعنی همش مثلا یکی بود میگفت ای خدا ای خدا من برنده بشم شاید اینطوری میگفت بعد من اونوقع ها میگفتم و شک داشتم حالا برنده میشد یا نه رو تحویل تدبیر و ایناش دادم و کار نداشتم میگفتم نکنه حتی این شاید خرافاتی شده باشه و کارش خرافی باشه که این همه خدا رو صدا میزنه و میخواد در صورتیکه اینطور نیست و مهم اینه که بخوای از خدا مهم تر از اینه که به خواسته ات برسی چرا؟ چون خدا وعده داده به خواسته ی دعات میرسی حالا با شرایطش بالاخره ولی آِیا صدا کردیمش...آخه من داشتم بازی می کردم با موبایل یه کیسه ی پولی بود که شانسکی میومد بعد از خدا که میخواستم یه مرتبه نمیومدا نمیومد ولی از خدا که میخواستم پیداش میشد شانسکی بود...

kafds

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی ها از جمله من خودم یه دوره زمونه اصلا میدونی بعضی چیزا اعتقادیه و بر زبان هم نمیاد شما الان انکار میکنی ولی درسته دیگه بحث اینه که آقا بعضی افراد هستند میخوان هر کاری دلشون بخواد بکنند یعنی اینا ایمانی رو میخواهند که به واسطه ی اون ایمان دیگه هر گناهی رو بکنن و تضمین بشه که ایمان هم دارند یعنی چه یعنی هم ایمان داشته باشند هم گناه و فساد و فحشا کنند یعتی میخوان به این مقام برسند و خدا رو دور بزنند و این مقام هرچقدرم داشته باشیم پارتی فکر نکنم بشه یعنی نمیشه چون ایمان مخالف فساد و گناه کردنه میره دیگه نمیشه خوب درسته بعضی ها مرض جدید میگیرند ولی به مفامش نمیرسند یعنی اصلا ایمان ندارند و حرفیه که هرکاری یکنند این ثبت نشده اصلا ایمانشون در قلب پوچه هوای خالیه...ایمان ایمانی است که تقوا بیاره نه ایمان ایمانی است که تو را ضد گلوله کند در مقابل گناه که هرکاری بکن خدا هم یاریت کنه و بمونه پات نه این که نشد ایمان این داری خودت رو گول میزنی عزیز به خودم میگویما...و باید توبه کرد

jangs

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

باور کن خواب عجیبی بود ما همیشه تو خواب بودیم و نمی دونستیم!!!

آقا امروز توی ماه رمضون حال خوب نبود حوصله هیچکسو نداشتم از اون حالا که خواب باشی راحتتری ها و بی خیال خلاصه ت کنم آقا نشستیم داد و زاری که ای خدا حالمون خوب نیست و نشستیم ذکر گویی بلند بلند تا رفتیم ز گله به خدا گویی و علی علی گفتن و رسیدیم بعدش به امام حسین گفتن و روضه و بعدشم به حضرت اباالفضل همطینطور که هر چی بلد بودم و اندکم بود رو گفتم کم اوردم بعد رفتم توی وبلاگ علی لربلاگ و شروع کردم با موبایل از روی روضه ها خوندن و خوندن و کیف کردن خلاصه آقا خوابمون گرفت و برد صبح هم روضه ی آقای محمود کریمی گوش کرده بودم خلاصه آقا خوابیدیم خلاصه با هر بدبختی که بود بعد این روضه ها بعدش توی خواب کجا رفتم و چی دیدم خواب می دیدم که می گفتند حالا منم نمی دیدمشون یا الهام می شد یا خیلی خودمونی بودیم یا هم با مادرم بودیم انقدر نزدیک... خلاصه آقا فهمیدم که باید امام حسین (ع) یعنی رفته بودم اون زمان ها خلاصه یه کاردی هم داشتم خلاصه اقدر می ترسیدم بعد قرار شده بود یعنی فهمیدم که باید امام حسین (ع) بیایند و با حر بجنگنند (حالا من هوشم نداشتم و نمی فهمیدم حر اصلا کی هستند!!!) خلاصه آقا فهمیده بودم که با حر که بجنگند ما نجات پیدا می کنیم یا راه فرار باز خواهد بود خلاصه به همین امید داشتیم می گذروندیم و منم از ترس داشتم چیز میشدم اصلا فکرشو نمی کردم انقدر ترسو باشم خلاصه آخرشم صحنه ی خانه بود که تو خانه بودیم و انتظار می کشیدیم حتی رجز ها رو هم می شنیدیم که می گفتند میخوای مثلا حالا یادم نیست از اصحاب امام حسین بود و یارانش خلاصه دشمن می گفت که میخوای چی کارش کنیم و می شنیدیم که میگن که گوشش رو برای تبرک می خواهم ببینم و اونا هم همینکارو میکردند دشمن گوش و لب و از اینا رو می بریدند و می فرستاند خلاصه خیلی ترسناک بود بعد ما هم توی خونه بودیم آخرش و منتظر امام حسین تا بیاد با حر بجنگه طبق چیزی که شنیده بودیم و ترسیده هم بودیم بعد دشمن داشت یکی یکی خانه ها رو میومد جلو و یه زن و یه دختری هم بود دشمن و خلاصه با کارد افتادند توی خونه ها و ما هم توی خونه بودیم و ترسیده حتی من خانه ی قبلی که مادربزرگم توش بود رو دیدم که این زن  و دختر مادر بزرگم رو کشتند و چشمش رو در اوردند بعد نوبت ما بود و دختره آروم وارد میشد و حتی حرف میزد و منم در رو بسته بودم که نیاد توی خونه ی ما و داغونم بودم از کشته شدن مادربزرگما خلاصه آقا باز انتظار می کشیدیم که امام حسین با حر بجنگد و اون روز برسه ولی البته من میخواستم با این دختره بجنگم ها ولی بازم هم میگفلم بابا این دختره از کجا اومده حتما آدمای دیگه هم کشته تا به ما رسیده و خلاصه نشد ما بجنگیم ولی آخرش اینکه فهمیدم که خیلی ترسوام حتی اگه با حضرت حسین با حضرت زینب (س) باشم و روضه بخونم حاضر نیستم حتی بجنگم و دفاع کنمو.....................


http://ali.bloglor.com/p115.html

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

نمیگویم از نظر چیزا خوب الانه الانش جمعیت بیشتر شده هم خوبها بیشترند هم بدا الان در حال حاظر می گویم که بابا امام زمان ارواحنا له الفداء یاراش بیشترند در مقایسه با حضرت پسر ام البنین ابالفضل العباس(ع) بابا امام زمان ما مریض شده اند با احوالات ما و نفوذ کمتری دارند اون موقع در مدینه دیدید چقدر یار جمع شدند و روزهای آخر تنها گذاشتند این همه یار جمع شدند در مقایسه با حال جامعه ی ما یاران مهدی به تناسب اون زمان کمترند درسته بعضی هاشون از قبر بیرون خواهند آمد ولی نفوذ جامعه رو میگم دلیل هم داره یکی ش پیش زمینه های غلط ذهنیه یکیش ارتباط های به نسبت ضعیفتر (بله روضه ها جاشون مشخص میشه و شد دیگه) دلی با امام عصره یکیش تبلیغات و اس مس های بد و دروغه وگنفاهان البته بیشتر و فضای گناه بیشتر که فضای استغفار و توبه زودرس(روضه) هم ببشتر گریزی میزنیم به خودم آقا نزدیک باشد که غیبت و فضاسازی های دروغ و ساختن با آدم هایی که مجبورم باهاشون باشم یعنی اینترنتی منترنتی که دشمن منند راهم را کج کند به طور فجیع بد و نه اینکه منحرف بشم ها نه انحراف دست خود آدمی است و فساد همین ولی نزدیکه که نظر الهی رو که خوب باشه و میل خوب و ارتباط خوب الهی و محبت الهی را کسر کند خیلی نزدیکه با دروغ و غیبت و فضاسازی که یه آدم دیگری رو درنظر شما و یه طور دیگری میاندازه در دل که دیگه باز نکنم چقدر بده غیبت پشت سر بچه مسلمون!! و این اتفاق افتاد که منم تاثیر گداشت و عوض شدم یعنی دکتر روانی اگر یه پیش زمینه هایی که من هیچ وقت حتی شاید تنونم در مورد خوب نمی دونم خلاصه نتونم در مورد دفاع یا حرف بزنم رو بیاد در گوش شما بگه این روی شما تاثیری میزاره که روی خلقی که شما تجسم کرده اید نسبت به من هم موثر است و این کار شیطان است دیگه بفهمید که چقدر با آّبروی امام زمان بازی میشه و فضا سازی شاید این جمعه بیاید شاید اتحادیه دختران دم بخت خوب قشنگه شاید ولی کلی حرف رو میگره که چه غلطی کرده اصلا شاعر حرف زده اصلا....حالا امام زمان رو در نظر بگیر این حال ما بود و کوچک مورد هجمه ی 24 ساعته ی وهابیون و صهیونیسم و در نظر مردمشون چیدند خوب ما هم حتی با اینکارا بعد میخوای چطوری نفوذ داشته باشه امام زمان در حالیکه همه چیز رو مسخره و  همه ی راه های باز رو هم می بنند فقط با اشک و زاری شاید و حال درونی و رزق و روزی حالا من نمی دونم شاید شما راه بهتری دارید که با امام زمان دعا می کنید مثلا چه میدونم نماز میخونید شما

barzandav

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 آقا آخرت شده؟؟ من نمی دونم بعضی ها از من حسین هم جلو خواهند زد؟ چطوره آخرت! خوب بگذریم باییم اینجاش که آقا آخرت شده؟ آقا مشکل چیه چرا اقدر دین سخت گرفته میشه این همه احکام گیره برنامه ی زلال احکام... تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل باز کنم؟ نگم؟ بگم وقتی گفتم نگم حالا چی شدی انگار. آقا طرف آخونده یا امام زمانی هست راهش یا نیست یعنی آدما یا پیغمبرند راهشون یا دیگه شوخی نداریم شیطان اصلا شیطان اصلا خیلی وسیعه حیطه ی کاریشون که باز نمی کنیم اینو میخوایم بگویم که آقا مجتهد شد روحانیه؟ این اول مجتهد شدن راه خدا هست بگیم یا نه یعنی آخره کاره یعنی یکی مثلا زد دلش که بره حرم تو اونجا 24 ساعته زندگی کنه مجتهد هم نباشه اصلا بده خوبه یعنی میخوام بگم فضولیش به کسی نیومده که طرف مجتهده یعنی اینو نمیخوام بگم میخوام بگم فضولیش به روحانی زیر دستش نیومده یعنی آقا ما گرفتار روحانی که مجتهد نیست هستیم وگرنه احکام زندگی انقدر پیشرفته نبود رقابت افتاد بین پاکی و مجتهدی دامن و خرمن را آتش زد والا مجتهدا به ما آدما انقدر سخت نمی گرفتند روزه چی چی باطل میکنه ؟؟ خوب بابا این گرفتار شاگردش شده در روی دربایستی گیر کرده حکم برای اون داده شما باید مصداقش روبر عالم بگیری؟ یعنی یه مجتهد میخواد حکم برای جهان بده؟؟ یا گیر زیردستاشه؟ نه میگم حکم نده ریدم خراب کردم بله حالا شما درست فکر کن من اینو در نظر دارم که آقا من متخصص نیستما ولی اگه درونم نجس باشه لیاس روحانیم پاک نباشه نماز یاطل نمیشه ولی لباس ظاهریم میشه؟؟ خوب بابا این برای این گفته که تو لباس ظاهریتو پاک کنی که درس عبرتی بشه برای داخلت و لباس درونت وگرنه اگه داخل نجس شد باطله باطلتر هم هست نیس؟ والا من نمی دونم این فیلم الیاس بود چرا نمیشینید بازش کنید؟ چه طور جنگ که میشه همه ی حکم ها تغییر میکنه ولی جنگ نرم هیچی باید بشینیم تو خونه؟ چه طور یکی من مثلا جانم مثلا این اگه بگه من مسافر آخرتم نمازم شکسته هست کی قبول میکنه؟بابا سخت گرفتیم و اید دین رو برای دین برای بالانریا برای مدعیا که میخوان هنوز میرند آخوند میشن که مرجع بشن برای اینا وگرنه اگر آخوند نبود که امام زمان اومده بود!!! خرقه رو حافظ کنار گذاشت. گول خورده در جوانی ادامه داده باید به مقام عظمی هم برسه حرفی نیست حسادتم نمیکنیم ولی مدعی آقا مدعی برنامه زلال.انگار سیر  و سلوک همه یکی است بابا این با خداش قهره یه رکعت قهره چه دو رکغت...این احکام هم که منتشر میشه برای پاکان هست نه برای همه یقه و مچ نگیر برای بچه ی نوجوانه برای جوانه برای کسی که مقیده کسی که قهر کرد رفت شوهر کرد که دیگه... بعدشم اون کارا بعدشم عناد بعدشم گناه یعنی تا آدم توبه نکنه لا یمسه الا المطهرون نهمیفهمه که بخواد عمل کنه به دینش چه مقیدی مقید ما اسلام توی کوچه و بازاره و تلوزیونی است که فیلم نشون میده؟ به قول آقای فاطمی نیا اگر اسلام اینی که توی کوچه و بازار بود همین بود امام حسین (ع) جان و مال  و زن و فرزندش رو به خطر نمی انداخت پس چی مقید تو باش اگه اینه دین حالا که دین اینه حکم یه چیز دیگری است احکام یه چیز دیگری است احکام کوچه و بازار یه چیز دیگری است اگه دین اینه حالا چرا بد تبلیغ می کنیم اگه دینشون یه چیز دیگری است؟ اکثر مردم توی توبه مثل ما گیرند تا هم میگیم و ابلاغ میکنیم مرض جوان با روضه حل میشه دانلود نکرده هنوز یکیشو که گذاشتیم حالا چی میگی بشینم علم و معرفت دین باز کنم که بازی کنم با درون نفست گریچ گریچ؟ حال کنیم؟ همی فقط از 2 دقیقه لذت به 10 دقیققه گوش میدی 10 دقیقه بر متر بر ثانیه افزووووون یافت گووووووش فرا دهید بابا بیو و جمعش کن برو پی کارت ما رفتیم...


girrodad

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب ببین چه جور بگویم دیگه ماه مبارکه و روزه ایم مثلا ما دیگه شهوات... تقصیر کیه تقصیر منه که کار می کنم و می نویسم یا تقصیر مثلا کیه؟ آقا من بعضی مواقع مجلسی توی شهر شیرازمون میرم آقا وقتی روحانی عزیزمون سید صحبت می کنند یه اشاره هایی که می کنند یاد صحبت امام زمان می افتم حالا چرا میگم امام زمان جون نتونستم خودم بنویسم رهبرمون یاد رهبرمون می افتادم بعضی جملات رو می گویم یعنی کار شهداست و امام زمان و رهبرمون از دل یکی رابطه می دنند یعنی رابطه قوی است آقا حالا این وضع رو شما در نظر بگیرید من الان و بارها شده داشتم مرور می کردم فقط مرور یاد شهوات آقایون افتادم وقتی دارم متن خودم رو میخونم حالا شاید اونجایی که شما هستید به این نحو کار نشده و جای دیگری شده حالا تقصیر نوشته ی منه یا تقصیر یه زنی دختری هست که نوشته ی منو بلند و از روی میخونه یا تقصیر صدای دل منه که داره ضبط میشه و زنونه است یا همش اصلا؟ خوب گفتم به احترام ماه رمضان اینو میگویم چون ما مثلا مهمونیم و یه سری حرمت ها داره بالاخره و نباید اصلا تحریک کنیم امام زمان رو و اذیت کنیم با نوشته مون خوب کجا خرابه چرا هیچکی هیچی نمیگه چرا منو توی این موقعیت قرار می دهید یه نظر برای مسولینی که درگیرند نباید من بشنوم من تا این حد و فرضیاتش رو می دونم علم غیب که ندارم من ای بابا توی این ماه هم! شایتم به خاطر سبک نوشتارم باشه ولی من که زن نیستم اگرچه مردم نیستم و ما در چه چیز داریم رقابت می کنیم در فرو رفتن در دنیا یا ما باید خود را دنیوی کنیم توسط سلطه ی طاغوت.


aasabb

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ببین مهم اینه که الان ما داریم چی کار می کنیم وگرنه امام زمان (عج) هم بیایند با زور الهی هم که شده بالاخره پیروز میشند حتی اگر بر فرض مثال با تنگه ی هرمز رو ببندیم بعد جهان با ما بد بشه و ایران حذف بشه از صحنه ی تاریخ و چیز بشه یعنی بمب هسته ای آخه دیروز نمی دونم بعضی جوان ها خودشون رو عوض می کنند آخه سیاست خوندن و یادشون نداند دیگه یعنی این امیدش به ملک عبدلله قطر؟ نه همین صهیونیسم؟ نه عربستان مگه نیست آقا امیدش به اینه که بره پی کارش و دیگه هم کسی نباشه و خلاصه اوضاع به رفق و فتق و وفق مرداد به پیش خواهد رفت بعد یعنی این سیاست مدار بیچاره رو که حتی تا دکتری خونده یادشون ندادند خیلی چیزا و این فساده آقا اونایی که در هنوز امید دارند که مثلا حضرت بیاد این خیلی خوبه ولی خیلی بدیش اینه که مثلا بعضی روحانیون  و یا این سیاست مدارا آقا حرف برای گفتن دارند یعنی اینا فقط یاد گرفتن حالا نگیم دستور ما نمیدونیم قدرت دستشون تا چقدر فاسد شده و نفوذ انقدرتماتیک دارند ولی آقا این حرف برای گفتن داره فقط از چرت و پلا تا آقا حتی استغفرالله امام زمان هم بیاد میخواد دستور بده آقا گفتم همین الان معلومه از کار ما که داریم چه می کنیم آیا گوش به فرمان هستیم خوب اگه گوش نداریم که فرمان بنشنویم خوب از خودمونه ولی آیا اصلاح می کنیم خودمان را؟ بعضی ها مثل من فاسق ممکنه بشوند یه روزی و گوش ندند به فرمان فرمان هم نازل نشه راحت بچرند اصلا ولی خوب این خیلی بده ولی درصدد اصلاح باشن و دنبالش باشند آقا امام که بیاد که همه که گوش به فرمان نیستند اونم خمینی کبیر بود گول پیری و سالخوردگیشو خوردند امام زمان جوان هستند مردم زیر بار میردند به این راحتی؟؟ زنان زیبا شناس ما که 10 قلم آرایش میکنن میان بیرون زیبا شناسیشون هم اسلامی نیست کجا جمال آقا رو قبوال کنند مردا بدتر اونایی هم که چیزند که حسادت می کنند اصلا و دیگه باز نکینم که مرد حسادت نمیکنه و اگه حسادت کردی یه زنی درونته که اون یا یه شیطانی هست که اون وادارت کرده  نه خدایی آدم که خدایی حسادت نمیکنه یا نفس


darvish

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۰۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان شما در نظر بگیر مردان غیرت نداشته باشند و حرف نزنند و از زن و خانواده شون بترسند پس کار زن هاست اینا و حتی پای زن به میان میاد که بیاد غیرت نشون بده

لذا حرف من این نیست اینو میگم من که نیازی نیست که رهبری بشند زن ها و وب  زنند اینا مورد چشمان و هوس های ناجور مردان قرار میگرند که خودشون رو نشون بدن لذا حتی محبت و الهام الهی هم نشه عیبی نیست بر یک زن و خوب هم هست برای خودش تا مثل ما درگیر بشه و نمی دونیم چی بیرون بیاد لذا میبینی ما جوانان برای این زن ها چیزیم یعنی ناپخته ولی با این وجود بعضی موقع ها حرفهایی رو میزنیم که درسته تعجب می کنند ولی بعضی هاشون از مرد و زن رسیده اند یا رسیده بودند و باز این کلام ها گفته نمیشه ولی اینها کار می کنند روی کار ما پس چی میشه این نه که به هدر میره منظورم این نیست همین که گفتم احساس درونی رو نمیتونه بگه این مرد یا زن یا اگه بگه در خطره یا اگه نگیم ما هم بچه ها مثلا...کار نشده روش یا کم شده وگرنه و الا سخنرانی های عارف بزرگ آقای استاد فاطمی نیا رو گوش کنیم اگر طالب علم ومعرفتیم تا به من ناپخته رنج برسیم و بهانه ای من بشوم برای جمع شدن و این نوشتاره و گفتار که نیست نوشتار ممکنه من یه جیزایی بنویسم حالا در زندگی هم موفق نباشم ها ولی خوب دیگه دیدی ولی در مورد عارف اینطور نیست خودش میدونه خودش راهنمایی خاصی میکنه اشتباهات آینده رو می بیند درس میگیریم لحاظ میکنه متناسب با جمع حرف میزنه راز فاش نمیکنند یه نکته ای میگه بعدا من دارم مطلب خودم رو می نویسم به دردم خورد یهو کارستونه کار عارف میشناسه الان من یه حرفی ممکنه بزنم شما گمراه بشید اصلا در صورتیکه من قصد و غرض نداشتم هم به خودم آسیب رسانیدم بی هوا هم شما گمراه شدید البته آسیب جبران شدنی ولی بعضی راه ها هست جبران شدنی نیست باید طرف زن بگیره دیگه شوهر کنه مثلا به من چه ..تا مام نفسی چاق کنیم و راحت بشیم از غذابی که یه عمری به یاد ما داشته فرو میرفته در اذهان جمعی از اشتباهات خودشون حالا حرف من این نبود ولی رسید دیگه تو ذهن بچه است و بچه باید بدونه که یه وبلاگ زدن چن من کره داره...آهـــــــــــــــــــــــــــــــــان