اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۷۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

ahmad

يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۰۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب بحث میشه قمه زنی خوبه یا نه و بعضی فتوا ها رو که می بینیم که گفتن نکنیند اینکارارو پس اول بزار منشا رو بگم نگید که این باز زد توسرش هوایی شد اومد نه حالم خوب نبود روحم سنگین شده بود و شدیم موش آزمایشگاهی یه چند باری درمورد حال بد صحبت کردیم دیدیم فشار اومد رو روحمون توی خونه ی خودمون ابرای اذیت و آدم بد زیاد خلاصه و آدم توی خونه ی خودشم نمیزارن زندگی کنه و راحت باشه خلاصه این شد که نوحه گوش دادم بعد هنوز چند دقه نشد قریب به این مضامین حاج محمود گفتن توی شعر که یوسف گریبان دریده... خوب بریم سر اصل مطلب میگه که قمه زنی یه کاری هست که نه از روی محبته نه چیزی بلکه از روی گناهه میخواد گناهش بریزه وگرنه مراجع که این همه محبت دارن کی از این کارا میکنن اصلا شما با نظر من مخالفت کن یارو از بار مصیبت و عظمایی اش میزنه به سر ولی چرا  پس توی خلوت اینکارو نمیکنه و جلوی مردم اینکارارو میکنه که ببینند و فیلم بگیرند؟ لذا اگه بار مصیبتم زیاده و میخواد قمه بزنه بره آروم تو خونه ی خودش بین گناه خودش و خدا اینکارو بکنه به دور از چشم مردم نه که وجهه ی اسلام رو خراب کنه

خلاصه اگه روحتون رو میخراشند توی خونه ی خودتونم نوحه گوش کنی خوبه تا ببینیم نقشه ی فرداش چیه!!؟

barez

يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۵۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

البته مو کم تجربه م من و تازه احساس خطر نمی کنم که درمورد دیگران فکر کنم ولی یادمه خیلی وقتا پیش رفتم حرم بعد از یه بزرگی خواستم که نصیحتم کنه و یه جمله ش این بیت بود که با دوستان مروت با دشمنان مدارا بعد حالا من تازه به اینجا رسیدم اول فکر می کردم منظور اینه که دشمنانم رو خیلی دشمن نشمورم و مذاکره و مصالحه کنم ولی نه اینطور بوده قضیه که باید تو که چت میکنی تو که فیلم میزاری تو که وبلاگ داری و داری آدم جمع میکنی دور خودت تو مسولیت داری درسته حالا ظاهرا بستنت یه جایی راحت باشی ولی باید دل ها رو آروم کنی و بهتر بگم مردمدار باشیم!!! بزرگان هم همین مشکل رو با من داشتن و من اذیت می کردم بهم فکر کردن و عشق تقسیم کردن تو قلب و روحم و حالم و خوشی و مستی م از خودشون هم بالاتر رفت!!! ولی من خودم نه الان نمی دونم باید چه کنم نشسته م تو خونه مون سرم درد میکنه توجه می کنم میبینم دارند اونا توی ذهن منو دارند و انتظار دیدنشون و توجه و به حضور شما عرض که صحبتی خوب منم بلد نیستم عشق تقسیم کنم چون عاشق نیستم عاشقم بشوم پام گیرمیکنه لذا چیزی ککه هست باید اگه سرت درد گرفت اگر مشهور شدی بین جمعی باید بهشون فکر کنی و توجه کنی و مردمدار باشی وگرنه ممکنه سرت درد بگیره  و عشق باید دو طرفه باشه و باید از شرشون هم که شده این زنا بهشون فکر کنی وگرنه اوقاتت تلخ میشه و منم گفتم ککه میترسیدم به دیگران فکر کنم چه برسه صحبت حالا میبینم که پام گیره و بزرگان هم کنارم گذاشتن سپردند منو به اینا رفتن و اینا هم وضعشون خرابه آقا یعنی ممکنه عاشق باشن لذا آهنگی گوش کردی باید به فکرشون باشی ولی چیزی که میمونه اشک هست من همیشه دوست دارم اشک بریزم و داشته باشم ولی برای خودم اشکی نمونده حالا می بینم که اگر به فکر اینا باشم میتونم عشق رو با اشکم تقدیم کنم بهشون ولی دیگه پیامدشون رو نمی دونم چی میشه واقعیتش نمی دونم از شرشون راحت میشم یا بدتر بت پرستیشون بیشتر میشه خدایی نکرده ولی دعا و اشک ریخن به یادشون و عاشق کردنشون و مهر و محبت بالاتر بهشون دادن خیلی وقتا رد یابی نمیشه مخصوصا توی بچه ها ولی دربزرگترها عاشقشون کنم کسانی که در ذهن منو بسته اند این دیگه نمی دونم بدتر بشه یانه کم تجربه م!!!

http://ali.bloglor.com/p12.html

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۵۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 بله ما صحبت کردیم که زن باید تقلید کنه و یاد بگیره از زنای با کلاس و فیلم بازی کنه و کلاس بزاره نه همش بدبختی و واقعیت ولی اینو گفتم چون باز میخوام درمورد مردان صحبت کنم گفتیم چیزی درمورد زنان گفته باشیم حالا و نمیخواستمم بحثی را باز کنم طبق این روال دیدم که دوستم در چت روم حالش خوب نیست و به قول خودشون عصبی هست گفتم نکاتی رو قاطی کنم به دم یعنی بدم به خوردتون اولا کسی که نماز میخونه نباید غمی داشته باشه و همشو دفع و دفن کنه ولی بعضی موقه ها هست که آقا حمله ی شیطانی میشه و جن ها جمعند نمی دونم صدات کنترل میشه خلاصه کسانی که بخوان عصبانی بکنند زیادند مثلا همین پیام بازرگانی ها آدم رو تحریک میکنه و میاد رو اعصاب بعضی هاش ولی بعضی موقه ها فضا بده خوب نمیخواستم بگم ولی حالا که حالش بده و برقرض مثال نمازشم خونده البته بگم که بعضی از مردان و مداحین هم باید صحبت کرد که مست نیستند و حالت قبض دارن تو روانشناسی میگن دو قطبی که یه روزه غمه یه روز شادی و همین درستش همینه که عرفا هم همینطوری قبض و بسط دارند و مشکلی نداره طرف اینو هم یادم باشه بگم ولی خلاصه تو اگه فضات رو چیدن اذیتت کنند و سرت درد گرفت و فضا به هر وجه من الوجودی یعنی وجوهی بد شد شما اولین پله ای که  طی میکنی اینه که باید حواسست باشه که خودت خودتو به عرض شما برسونم اینکه نشون نده من داغونم اعصابم خورده وگرنه شیاطین اگه بفهمند دیگه هر موقعی که خواستن روت کار میکنند لذا روش داره یا تقلید کن یا صداتو عوض کن یا خودت به خوشی بزن مثلا وقتی اعصاب معنویت خورده نه از گناه نه گناه ریشه ی بدی داره نه شیطاین جمعند و میخوان کنترلت کنند گفتیم باید رند باشی خوب مردی و از صدای مرد پیداست تو نماز که حالش چه طوره خوب نشون نده حالت بده بلکه نمازت رو با صدای خوش بخون ولی بعضی از رندان وقتی حالشون خوبه صداشون رو بد میکنند این دیگه رندی و فضای خودته بعضی رندان برای مراقب تو صورتش در ذهن میخونند تا تحریکش کنند خیلی راه هست که کاری به کار رندان نداریم پس نشان نده که حالت خرابه بلکه اگر از گناه نیست خودتو به خوشی بزن تا برن پی کارشون و دیگه از این روش شما رو اعصابتو خورد نکنند یا روش دیگه اینه که ذکر بگو آقا توی دلت دیگه این بستگی داره که موقع اعصاب خوردی ذکر رو بلند بخوای بگی یا در دل بستگی داره خودت باید تشخیص بدهی و اگه چهار قل نخونی و بخوابی خوب روحت رو انتظار نداشته باش چیز بشه من که نمیخونم خیلی وقتا و خرابه خرابم و همیینم توش رندیه بخشی اش که یا نخونی یا طرف شیطونه نفهمه خوندی ولی اگر آسیب دیدی و روحت چیز شد دیگه خود دانی اما یه چیز دیگه ای که میمونه اینه که من مسجد رفتم حرم رفتم بعضی از مداحین رو دیده ام که آقا هر وقت شما زنگ بزنی در خونه اش ک بیا روضه بخون آماده است و صداش هیچ نغییری نکرده خوب این شیطان اثر داره غالبا گفتیم باید چند قطبی باشه مداح مثلا حاج محمود کریمی میگه من حالم خوش نیست صداش گرفته و حاج منصور میگه ببخشید که داد نمیزنم خوب دست خودشون نیست این دل فرشته شهدا اصلا حال جمع لذا در تقلید صدا و یا اصلا خوندن من خودم شعر که میخونم قرآن که میخونم نمی تونم با صدایی که باید خوب باشه هر وقت خواستم بخونم خوب دست من نیست ولی بعضی ها 24 ساعته کنسرت دارند خوب این پولیه قضیه در صورتیکه در هنر باید حال باشه و حالشم دست ما نیست واقعیتش...

hayyy

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۵۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا ما که میگیم شیعه ی علی (ع) هستیم مشکل داریم حالا عرض می شود اینکه اینطورم نیست که که مجلسی در ایام فاطمیه بزاریم سیاسی بازیش کنیم محض اینکه سیاسیون زیادی داریم نه هیمنطور که میبینید روضه میخونن و سینه میزنن در بیت و جای سخن خیلی نیست جز در مصیبت بی بی دو عالم بعد فضا رو پازل باید چید و مثلا ما در شیراز مجلسی بود که بمب گزاشتن این یه سید بزرگواری داریم که ارزش و قدرشم نمی دانیم خوب واقعیتش ایشون می گفتن ما چند بار گفتیم که در مجلس هفته ای یک ساعت مجلس اهل بیت بزارند و شاید روضه و گریه ای  برای اینا خوب اثر داره خیلی ولی سیاسیش میکنن در سیاست هم حیله است و اعتماد به خودمونم نداریم بعد شما بنگرید که شما علاقه داشته باشید به بازیگری میرید عکس بچه هاشم دنبال می کنید و سرچ می کنید چه برسه بخواید درمورد پیامبر(ص) صحبت یا هر چی یعنی این وهابی ها وسنی ها سرچ نمی کنند و نمی گردن که حضرت دختری داشته یا نه  و اصلا درمورد حضرت زهرا(س) صحبت نمی کنند اینا طبق میل خودشونوو میلشونم شهوت کور و کر پیامبری که پیش خدا از همه عزیز تره و عمر لعنت الله علیه شهیدش کرد اصلا اجازه صحبت هم نیست و سنی دشمن سرسخت شیعه است اینا فقط ادعا می کنند و دین رو اسباب بر هدفشون ساختن و میلشون حالا ما که شیعه هستیم چی؟ چند تا روایت و کتاب خوندیم در مورد حضرت مام شهوت داریم اونام(سنی ها) دارند!! و ما اگه آخوندان ما از آخوندا که صحبت می کنیم منظور بیشتر جوان هاست که باید میدان داد و ندارند و هم خودشون خرابند وگرنه اگه خودشون کارشون درست بود و میدان داشتن باید یه کاری می کردن در جهان تشیع بالاخره بله ایراد از ماست که میدان نمی دیم ولی خودشونم ایراد دارند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اصلا عجیبه به نام حضرت علی(ع) حساسیت دارین و محکه خودشا یکی کینه داره یکی حسادت میکنه یکی نمیتونه ببینه یکی نمیتونه داستان حضرت رو بخونه هرکس این دشمنان چیزه من خودم خوابم نسبت به حضرت و کسلم و نمیخونم و تنبلم ولی گفتیم یه بار وای به حالت که داستان حضرت رو بخونید و تمسخر کنید و کوچک در دلتون بدانید این معلومه خودشا که تو دلتون چه محبتی داریم نسبت به حضرت و یاد تقلید افتادم که اولا گفتیم زنا باید تقلید کنند دوما گفتیم از سخنرانی های بزرگان تقلید کنند خوب این مسخره بازی دربیاره هنگام تقلید و هزل بگه یعنی میخوام بگم کسی که ایمان داره برای تقلید صدا مثلا کسی که ایمان داره  و نه صدای بازیگران بلکه بازیگرا ممکنه هزلم بگن و سطحش پایینه ولی در بزرگتران شما اگه ایمان نداشته باشی از صدات معلومه و محک میخوری نمیتونی مثل اونا حرف بزنی و به اصطلاح ضایه میشی و تقلید از مجتهدین ذاتی هست یعنی نیرو و هوووی طرف  یا ملکی و فرشته ای در دلت نفوذ میکنه و شما هم مطلبت فرق میکنه هم نیاز به این نیست که 100 بار گوش بدی و جمله به جمله تقلید کنی بلکه در دلت داریش اینا توجه بشه که بچه بازی درنیاریم بلکه قوا قوای الهی است و گناه نمیزاره تو مرجع بشی هرچند نزدیک باشی بلکه از دل راه  داره به دلشون...

araha

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۵۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 بله ما امروز رفتیم پارک بعد از ظهری و نشسته بودیم و اینا این شد که آقا زنی رد شد و بوی خوش میداد بعد ما یاد حدیث و روایتی کردیم که زن باید بوی خوشش آشکار باشد و بوی خوشش در چشم بیافته (قریب به این مضامین) ولی مرد باید بوی خوشش پنهانی تر و بو داشته باشه و اگر در روایت بعد میگه اگر زن بوی خوش داد و مردی شنید ینی بویید این بوی خوش داد در حکم آدم زنا کاره خوب این دوحدیث رو توجه کنید تا بگم

بعد من گفتم که آقا چه بد یعنی گفتم این بوی خوش زن که آشکار باشه عطرش ولی بوش کمتر نمایان باشه که نامحرم نشنوه و زناکار نباشه این گفتم کجاس عطر نمایان گفتم شاید مثلا در آینده عطرهایی یا مارکهایی بیاد که تو چشم برو باشه و مثلا اینطوری میگن که رنگ داشته باشه عطرش که الان نیومده ولی وقتی توجه کردم اونجا توی پارک دیدیم که آقا اولا زن نامحرم بوی عرق هم بده و یعنی عرق کنه تنش این برای مرد نامحرم خوبه یعنی خوشش میاد اینو توجه کنید که دیگه چه اثر بدی میزاره روی طرف این بوی خوش و به نحوی رام میکنه طرف مقابل رو که دیگه دست خودش نیست و فکر و عقلش رو می بره عطر بو دار زن به نحوی که زنا حساب شده و سخت گرفتن اینو ما همه میدونیم ولی نکته ی دوم بحث سیاسی عطر تو چشمبرویه قضیه هست یعنی آقا زن باید وقتی میره بیرون مهمونی تو خیابون اگه اخلاق سگم داره یا اخلاق خوب حتی داره این باید فیلم بازی کنه و تو چشم بره نه که همش بخواد ثابت کنه که بله من آدم خوبی هستم و تو خونه هم همیشه خوش رفتارم نه ما زن خوب نداریم تو دنیا که الگو باشه میگم یعنی ما زن الگو نمیتونیم انتخاب کنیم ولی زن خوب زیاده خلاصه آقا زن ها رو هم که میشناسی همه دوست دارن فیلم بازی کنند و این خوبه و بازیگر بشن و این استعدادش هست تو ذاتشون خلاصه باید ادای عطر زدن رو دربیارن و رنگ داشته باشه نه واقعا بخوان بگن ما همیشه خوبیم و ثابت کنند چیزی رو نه یه اخلاق متعادل و راز و رمز زندگی رو هم نگن بلکه فیلم بازی کنند جلوی همه تو جمع و مهمونی و جاهایی که عطر میزنن ولی بعضی زنا برعکسند همش میخوان چیزی ثابت کنند که ما خوبیم نه زن نقطه ی ضعف زیاده داره و ابزاره جنگی حساب میشه مخصوصا در تهاجم فرهنگی ولی تو خونه بشینه مایه ی آرامش و و آدمیته نه ابزار.

azab

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۴۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 بزارین یه پازلی دیگه ای به جز پازله دیانت ما عین سیاسته ماست ولی سیاست عین دیانت نیست که چیدیم و یه پازلی هم درمورد پیام بازرگانی چیدیدیم که مهره هاش با چیزای دیگه با هم میچیدیم نقشه راهبردی میساختیم و به قید حیاتاااااا به قید حیات و زندگی یه پازلی میچینیم آقا طرف نشسته جاسوسی بد خلق و کینه ای و حسود خوب من نمیتونم با ریا قرآن بخونم!!! نه بزار یه طور دیگه ای باز کنیم مسئله رو اینطور که آقا ما تقلید می کنیم در دین ولی شما حق داری و باید صدای نمازت مخصوصا دارم مردا رو میگم که در خطرند زنا که هفتا جون دارند خلاصه آقا باید صداشون رو هم تقلید کنند از مراجع و بزرگان خوب باید فرصت داد بعد پازل ما خیلی قوی نیست میگه که صدای کسانی که مخه کارند الان مثلا من اینجا نشستم کسی مزاحمم نیست میتونم توی صورت مراقبی که گزاشتن نگاه کنم برای خودم به جای که به صورت مراجع نگاه کنم توی صورت کسی که برام زحمت کشیده نگاه کنم در ذهن نمازمو با تماشای صورت اون بخونم خوب میدونید که زحمت کشیده اند و الان نزدیکترند در خیال من تا اون بزرگانی که باید درس پس داد ما همه مراقب و سپاهی داریم ولی بعضیا مزاحمند و فکر میخونند و خدمتت عرض شود شما اگه عرفانت بالا نیست نمیخواد تو صورت مراجع تو ذهنت خیال کنی بعد برای اونا تماز بخوانی خلاصه داشتیم میگفتیم آقا این پازل ما میگه صدای خواندن دعای کسانی که باید متخصصان نظر بدن که مردم از اینا تقلید کنند  رو در سایتی دعاهاشون و شعر خواندن ها و صدای نماز صدای قرآن خوندن اینارو در سایتی چیز کنند البته خوب نیست ولی کسانی که مثلا صدای آقای قرائتی رو تقلید می کنند اینا شما در نگاه اول اگر حرف بد نزنند حتی شما میگی چه کار بدی ولی کار خوبیه درستیه اگه واقعا صحبت های خودشون رو تکرار کنند این میشه تقلید از مرجع تقلید و داستانی هست در زمان موسی (ع) که واقعیت داره و میگه که موسی علیه الصلاه و السلام چوب دستی داشت و با پیراهن کهنه میرفته پیش فرعون و فرعون دقلکی داشته که ادای موسی (ع) رو در میاورده و موسی هم ناراحت میشده و مردم و فرعون میخندیدند ازش بعد آقا بخت میگذره و فرعون و سپاهیاش میکنن دنبال موسی (ع) و کسانی که ایمان آورده بودن به خدا بعد از قضیه ی اژدها که توجه کنید که سپاهیان فرعون لعین که بعد از این همه اسراف و گناه و کشتار میتوانست به خدایی که حق بود ایمان بیاره و تمام کنه کار رو و اتمان حجت داریم همه خلاصه نکرد اینکارو و غرق شد جز همین دلقک!!!!!! بعد موسی (ع) فرمود به خدا که چرا این دلقک نجات یافت یا شایتم اعتراض و یا تعجب بگیم بهتره که تعجب میکنه که این ادای مارو درمیاورد ای خدا و ما ناراحت شدیم خلاصه خدا می فرماید که من نمیتونم عذاب کنم کسانی رو که خودشون رو به شکل (حالا یادم نیست انبیا)هر چی کسانی که خدایی اند درمیاورند من عذابشون نمی کنم.. لذا اگر چیزه و بدخواه و ایرادگیر نیست شما اگر حال نداری به لحن عارفانه بخونی دعاتو به لحن بچه گانه بخون و اصلا اعتراض کن در دعا به خدا که این چه حالیه؟ یا تقلید کن از بزرگان مثل اونا بخون اقلم سعی کن مثل اونا بخونی ایراد نداره حتی از قاریان مصری طرف تقلید موکد میکنه این قاری که بزرگتر از مرجعیت ما نیست که...منتهی بعضی از بزرگان به دلایل امنیتی صدای خودشون رو لو نمیدن و اصلا بغضیه که ما اصلا نصفش گریه است ولی از تو نماز میشه فهمید در برابر خدان دیگه منتهی یه چیز دیگه که میمونه اینه که صدای ما هم قشنگ نیست و درست تماز نمیخونیم و دعا نمیخونیم و روش و سیره ی اونا و صدای اونا یعنی بزرگان علاوه بر تقلیدی که واجبه بر خیلی از ما اینه که صدای اونا برای عالم ملکوت مثل صدای ما حبس نیست و خدا میبخشه لذا پازل گفت یه سایتی با صداهایی که متخصصین برای تقلید دارن و از خود مراجع و بزرگان هست رو بزارند تا مردم تقلید کنند مثلا صدای سخنرانی آِیت الله صدیقی این درش رندی هم هست و تفکر رو عوض میکنه لذا وقت کردید سری به سایت راسخون برای دانلود سخنرانی های مورد علاقه بزنید و از هرکدومش که دوست دارید و زندان ها مختلفه و حبسیات محض همین براسااس علاقه خودتون با پای خودتون تقلید کنید در نماز و دعا و حرف بیهوده و هزل هم نزنید مثلا من خودم تو سریال پایتخت3 از اونی بود که تیر خورده بود صدامو مثل اون میکردم  و خانواده میخندیدناااا ولی این در تقلید در گفتاره که اینم لازمه و خط فکریتو عوض میکنه و ناشناس میشی ولی در دعاها حساس تره اصلا اعتراض کن و مثل یه بچه بخون ولی بخون دعا رو به هر صدای بچگانه و رندانه هم تبدیل شد عیب نداره که شدحتی اگر مسخره بود ولی دعارو بخون به هر نحو  و از کسی هم نمیخواد بترسی که بگه فردا این صداش چرا مسخره است و اینطوره مهم دعا خوندن و حال کردن با خداست ولی میگن قرآن رو با سوز بخونید که این نیاز به تامل و درایت داره و سختگیری...منتهی صدای شما در شرایط جاسوسی امنیتی قضاوتی فرق داره حتی با هر کس که نیاز به اجتهادی داره که از تقلید بزرگان میرسه که باید صدا چگونه باشه آخر ولی مثلا من خودم با این همه گناه و رقص شما شاهدید که از صدای حاج محمود کریمی تقلید کردم خوب این من امید دارم اون دنیا عذاب نشوم و جز مداحین برم بهشت حتی شما هم  جلوی منو بگیرید ابی عبدالله نزاره و چیز بشه یعنی میگم همین کارا هم تقید بازی هام دربیارید ولو از مداحان کارهای اندکی نیست!!!...

البته اگه فکر خودتون منحرفه گیر به ما ندیدن که مندل گفت یعنی من که سایتی بسازید صدای آقای حائری و نمی دونم آیت الله دستغیب رو بزارید توش بعد هرکس صداش به اینا نزدیکتر شد آثارشون رو ثبت کنند بعد هرکی طبق آرا نزدیکتر بود و لزوما خنده دار تر بعد شما بهشون جایزه بدید من اینو نگفتما...


jorm

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۳۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

میگم که فتنه است شهوت و ما باید اگه میخوایم گوساله و گاو نباشیم مثل پست قبل باید مهار کنیم این شهوتمون رو و خوب که بنگری می بینی که شهوت فتنه است یعنی معلوم نیست برام که خوبه یا چیز بدیه!!! منم میبینم که مهارشو نتونستم بکنم گفتم چند نکته که تفکر کردم رو بگویم البته باید تحقیق کنیم بیشتر خلاصه و اون اینکه ما دیدیم مهار نتونستیم بکنیم و حیامون هم و شرممون هم نابود شد یعنی به طرف شهوت برم منی که زن ندارم و خیالات ببافم یا تصویر بدی ببینم در صورت بدش این چشم حیا نداره و این قلب نمیزنه البته قلب زدن هم فتنه است توش یعنی برای بعضی ها دیدن مستهجنات عالیه و تلنگره و بیدارشون میکنه و دل باز میشه و عوض میشن این برای بعضی ها که وضعشون خرابه  و مریض شده اند و به حیوانات احوالشون نزدیکه خوب خوبه دیگه یعنی اصلا به یاد خدا میافته طرف با مستهجنات در عادات بدش خوب این خدا هم باهاش شوخی میکنه و به جای که ناراحت بشه طرف اصلا طوری مسخره شده که به طرف خدا فکرش میره اگر مستهجنات رو ببینه و خطری هم براش نداره ولی اونی که شرم داره و حیا این براش سمه و گفتیم دیگه فتنه هست که خوبه یا بد درسته در دید اول لذت داره برای همه ولی سمه  اما اینو نمیخواستم بگم یه چیز دیگه ای تو فکرم بود و اون اینکه چی بود یادم رفت!!! درسته فتنه است و باید شهوت کنترل بشه ولی چی میخواستم بگم خدا؟؟؟؟ یادم رفت چی بود نکته ش بله مقدمه رو طول دادیم و رفتیم تو ذات اینطور شد و فکرمون جا به جا شد و باز موندیم از اصل مطلب و خویش!!!خدایا چی بود مطلب به جز اینکه فتنه است یه چی دیگه ای هم بود توی ذهنم و به جز اینکه باید به موقعش زن گرفت نه موقع شهوت یه چیز دیگه ای هم بودش که میخواستم بگویم چی بود؟؟ خدایا به داد برس!!!

آها یادم اومد بله شهوت فتنه است و نکته اش این بود که آقا نشسته توی خلوت یه مرتبه شهوتش گل میکنه بعد میره یه آبی میخوره بر میگیرده دیگه شهوت رفت و  نداره خوب این فتنه ای دیگر توشه آقا و اون چیه اینکه آقا تو جلوی شهوتت رو گرفتی یا نه؟ اصن تو مستحق نگاه ویژه ی خدا هستی یا نه؟ خوب رد شدی از لذت آنی و رفت جوان مجرد آب خورد و دیگه فکرش عوض شد درست؟ ولی با اینکه شهوت آدم رو حیوان میکنه و رسما از مردانگی می اندازد و جلوی شهوت گرفتن به آدم لطافت میده و یه مرتبه هزاران پله رو طی میکنه ولی نه آقا این آقا پسره از ریشه خراب بوده طرف!! یعنی میخوام بگم که تو که نباید در خلوت فکر بد میکردی که شهوتت گل کنه یا بری سراغ مستهجنات وقتی رفتی خودت با پای خودت که آینده اش دیگه دست خودت نیست که قبول بشه یا نه بعد پیشرفتم نمیکنی بعد گیر می افتی باز فحش میدی به من و او ولی در صورتیکه اگر به دام یک زن می افتادی دیگه اونموقعی که وضع بحرانی و امتحان امتحون الهی است اونموقع وضع فرق داره پس هی نگیم که ما جوانان چرا پیشرفت نمی کنیم مثلا همین دیشب من احساس خوشی می کردم تو رختخواب خوب باید جلوی خودمو بگیرم که امتحان الهی است و مهار کنم خودم رو بدون اینکه کسی ظاهرا باشه و فکر بدی کنم احساس ماچ و بغل داشتم خوب اینا اگه جلو نگیری گاو میشی اگه بگیری هم پیشرفت بعد این پیشرفته هم دست خداست یعنی باید خدا بخواد وگرنه مثل حضرت یوسف (ع) و آیه داریم ((إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسهَّمْ طَئفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ)) ولی موقع در موقعیت نظریه و اعتقاد قلبیه عوض میشه و نفسانی چرا چون خدا نیست چون تذکروا نبوده و چیز دیگری هم که موند اینه که دوباره باید بگیم فتنه است یعنی معلوم نیست خوبه یا بده شهوت ما یعنی طرف اوضاع شهوتش خرابه میگن خوب زن بگیر ولی آخوندای ما که ماشلا مرد تبلیغ و نمی دونم تهذیب نفسند بهشون من خودم که آقای کل هستم نظریم اینه که باید موقعی زن بگیره کسی که آدمه که تونسته باشه جلوی شهوتش رو با هر دوز و کلک شیطان و نفس گرفته باشه طرف این برهه ها رو رد کرده باشه و شما میگی ما تشنه ایم آب میخوریم دیگه ولی در شهوت اینطور نیست که تشنه ای برو آب بخور بلکه گناهه دزدیه هر چیزیه کسی که زن داشت بله هر موقع چیز شد ولی مجردات اگه جلوی نفسشون رو بگیرند و فقط به یاری و معامله و دوست شدن با خدا شکست بدهند نفسشون رو اینا در ذات و بچه شون هم اثر داره علاوه بر مقام بالایی که کسب میکنن در دین و عرفان ولی گفتیم باز فتنه است یعنی نمیشه با یه دفه دو دفه آدم مرد بشه بالخره پیشنهاد هست یه موقع حالت خوبه وای میسی جلوی نفسو میگیری یه موقع شرایط خرابه آقا پس باز فتنه است نمیشه گفت و برنامه داد که اینکارارو بکن و باید خدا بخواد و هم اینکه شما اگه قرآن بخونی یه دفه برای یکبار پیشرفت میکنی ولی اگه یه بار جلوی نفست رو بگیری این ایراد داره باید مقدماتش رو میچیدی که گفتم باید خیالت رو پاک کنی باید خودت رو ادب کنی نه گه یه مرتبه بخوای پرواز کنی اینا هم برای مجردات و ما بود که گفته نشه توش شکه بعد که خیال رو پاک کردی هزار تا راه دیگه شیطون میچینه باید همه اینارو ببندی بعد میبینی باز باید خدا کمک کنه(اینجا مقدمه ی دوست شدن و بهانه ی دوستی با خداست) واین آدمی که گفتیم شهوات رو برای همیشه شکست بدهد این یا مریضه یا طرف عارفه خبر نداره چه آدم بزرگی هست یعنی آدم خیالی من دیدم خودم مشکل دارم مجبور شدم بگم تا خودمونو ببینیم با دعای شما میشه کاری کرد در خلوت و آدم بعدش میگه اصلا نخواستیم زن رو بعد دوباره کلا یقینیات و ایمانش به هم میخوره یعنی خیلی خطرناکه  و شهوت و فتنه که منظور از فتنه اینه که معلوم نیست خوبه یا بد اینه که شهوت و این فتنه راه کبیر شیطانه یعنی اونی هم که زن داره در خطره ول با تمهیداتی که اندیشیدند مخصوصا پیرا و مسولان دارند شهوت جمعی رو خراب  میکنند که مردم کمتر گناه کنند و میل ها رو با روغن و نون و غذا و آب واینا اثر گذاشتن تا اجرام کمتربشه و من که خودم قرص میخورم برای شهوتم هم موثره ولی شنیدم مشترکین و زن و شوهر های زیادی در صف درمان و معالجه و دستورالعمل برای بچه دار شدند ولی اینطور نیست که شهوت کور بشه اگر کمم بشه نابود نمیشه و در آخر الزمان میگن اون موقع بیداد میکنه پس هستیم در خدمت...

arbaz

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۱۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

بعضی چیزا هست که نیاز به تفکر و به خدمتت اینکه تحقیق داره مثلا اوشب ما صبت کردیم که مثلا ما فکر می کنیم خودمون توفیق داشتیم که نصو شب قرآن رو به صورتی که خدا گفته که نصف شب ترتیل بخونید این مثلا من فکر میکردم که بله خودمون رفتیم قرآن باز کردیم و حافظه ی خودمه چون اگه علم نداشتم از کجا اینکارو میکردم؟؟ لذا نیست باید تفکر کرد که حافظه چیه چه موقع به یاد می اندازه چه طوری بعضی نکات حفظ میشه بعضی نه کدومشون رو ما عمل می کنیم نمی کنیم بعد این حافظیات کدومش حقه این یه نکته درمورد موقعیتی است که شما ممی گویید که حافظه ی خودم یعنی خودم اینکارو کردم در صورتیکه خیلی عوامل روی همین حافظه تاثیر داشته که حتی معنوی فکر کنیم که کار خدا بوده و ملکی یا جنی و شیطانی و وسوسه بوده یا چیزای دیگر این فقط در مورد یک عاملی است که ربط به حافظه داشت!! پس ما که بیداریم عوامل دیگری هم هست نه خودمون تنها رفته ایم که مایکی اش رو که حافظه باشه الان تکفر کردیم و نه تحقیق که حافظه ها چگونه اند اینا سوالی پرسیده یعنی میگم هزارتا عامل بوده که من اوشب قرآن خوندم یکی اش حافظه هست که هزار تا عامل اگه فکر کنیم و تفکر کنیم در خود حافظه جای داره که کار ما نیست نیکی کردن هامون

ولی به هر حال یه چیز دیگری هم باید درموردش تفکر کرد و نحقیق بعد صحبت کرد البته خیلی چیزا هست الان ما مهمان داشتیم و خوشم گذشت درمورد حیوانات گاو و گوسفند صحبت شد الان شما روی اینا تمرکز کن تا برم سراغ اصل مطلب:

چرا گوسفند  و گاو رو نمیشه آموزش داد؟؟ چرا نمیفهمه حرف مارو؟؟ گاو و گوسفند زبان داره حرف میزنن حیوانات چس چرا هدایت نمیشن؟ چرا در غذا خوردن و آمیزش روششون عوض نمیشه چرا حیوانات پستند؟ چرا راه و روششون رو عوض  نمی کنند؟ چرا حرف حق رو گوش نمیدند؟ چرا از راهشون بر نمیگردن گوسفندان؟ چرا هر جا دیدن جیش می کنند و نمیشه عوضشون کرد؟

خوب من چند تا سوال درمورد حیوانات پرسیدم که شما میتونی بگی ذاتش خرابه من حیوان شناس نیستم و اینا هر چی بگی درست ولی در حیوانات نتحقیق و تفکر کن بعد ببین خدا چی میگه؟ خدا میگه اولئک کالانعام بل هم اضل!!!

یعنی از این حیوانه بعضی آدم ها گمراه ترند یعنی پست تر از حیواناتی هستند که عقل و شعور نداره بعد شما میخوای چی بگی؟ میخوای مثلا بگی خدا گفته که اینا که اینجوریند باید مثل حیوان رفتار بشه بهاشون یا مثلا خدا گفته بعضی ها رو تبدیل به حیوان کردیم(اولئک کالنعام) یعنی بعد مرگ اینا حیوان میشن آدم بدا ؟ این منظوره یا مثلا چیزای دیگری هم منظوره که از حیوان طرف بدتر باشه دیگه واقعا سطح فکری و عقلی مخصوصا و ایمانی و ذاتی و هر چیز شما اینطوری تحقیق بکن و فکر بکن به حیوان نفهم بعد ببین که بعضی آدما بدترند از این بعد ببین چه حقوقی دارند  و حقشون چیه...و حالا کار به حقوق ندارم یعنی واقعا بدان که فلان اشرار از حیوان پست تره نیمخواد قضاوت یا حکم بدی یا دستور صادر کنی اینو بدون که این هدایت نمیشه چون گمراهی برای کسی است که هدایت نمیشود مخصوصا برای اینه حال شما براش صد سال روضه بخون بعضی مواقع حیوانات گریه شون میگری ماهی ها گریه می کنند...

naji

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

 خوب بچه های عزیز ما بازدوباره اومدیم نصو شبی ترتیل داشتیم و فکرمونم دیدیم دست خودمون نیست یعنی نمیشد تمرکز کرد دقیق در هنگام ترتیل پس این نکات مکری بوده که در ذات قبلا از جای دیگری میرسه نه یخه ی منو فردا تو خیابون بگیری که بگو حرف بزن نه من همین الانشم تمرکز نداشتم برای فکر و فکرم جابه جا میشد و دقت که می کردم چند بار از روی بعضی آیات می خوندم چیزایی رو می گرفتم که بعدش یادم میرفت در آیه بعد که چی شد یعنی من عالم نیستم و تحت کنترل شدید روحی قرار دارم و قرصم میخورم و آدم آهنی ای چیزی پس یقه نگیرین یقه ی منو چون داره روم کار میشه و دست خودم نیست خلاصه بچه های عزیز نمیخواستم بترسونمتون سوره ی یونس رو باز کردیم و ما دیروز صبجی سوره ی غافر بود فکر کنم خوندیم و نوشتیم چیزایی این سوره هارو باید حداقل چند ده بار خوند تا انس گرفت یعنی تمرکز نیست و اینا درسته باید تحقیقم کرد و من هم برای نکته پیدا کردن و غذا یافتن وبلاگم که اینکارو نمیکنم که نصف شبی بخوام حرف بزنم اینجا بعد برای این قرآن بخونم نه ما هم گرفتاری داریم..

در آیه ی 21 یونس داریم:....

 

  1. وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّکْرٌ فِی آیَاتِنَا قُلِ اللّهُ أَسْرَعُ مَکْرًا إِنَّ رُسُلَنَا یَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ

و معنی آیه:

هنگامى که به مردم، پس از ناراحتى که به آنها رسیده است، رحمتى بچشانیم، در آیات ما نیرنگ مى‏کنند (،و براى آن نعمت و رحمت توجیهات ناروا مى‏کنند)؛ بگو: «خداوند سریعتر از شما مکر ( چاره‏جویى) مى‏کند؛ و رسولان ( فرشتگان ) ما، آنچه نیرنگ مى‏کنید (و نقشه مى‏کشید)، مى‏نویسند!» 

بله دوستان عزیز خواهش مندیم از شما که مشق شبتون این باشه که در این آیه فکر کنید و مصداقش رو بنویسید بیارید فردا آقا ما چندین دقیقه داشتیم فکر می کردیم روش و منی که مغزم کارایی فکر نداره و کم فکر می کنم و مسئله رو باز و می پیچونم دنبال مصداق برای این آیه بودم که یعنی چی یه مثالی میشه بزنیم؟؟

از تفسیر المیزان فهمیدم که درمورد مشرکان هست و فرشته ها در ذات مشرکان میدونن که چه مکری خوابیده از قبل از اینکه اون ها مکر خودشون رو نمایان کنند از ذاتشون خبر دارند و می نویسند

خوب منم فکر کردیم یه جند دقیقه ای شایدتم تقلب رسید با این قرصا که نتیجه نمیشه گرفت خدا رحم کرده تقلب میرسونه و این مکرها دقت کنی در اخبار و توطئه ی غرب نسبت به ما زیاده و مکرم شما خبر دارید جزء سیاسته یعنی بنا بر سیاست الان اخبور یعنی اخبار داخلیه  و خارجیه حق دارند بنا بر سیاست و منافع ملی مخ که بزنن هیج دروغکی صحنه رو بگردانند و غیره حالا تو اخبار من خیلی سنم نمیرسه که مصداق غربی رو بگم و از بچه هام میخوام خودشون برن بپرسند از والدین یا فکر کنند که آیه اولا جه گفته دوما مثال بزنن که آمریکایی ها علیه ما فلان کردند و اینطور شد تا ما بفهمیم منظور خدا چیه چون یه خورده برام سخته و اگه مثال بزنیم آیه آسون میشه فهمش حالا مصداق های من:

1.آمریکا و مشرکان تحریم میکنه مارو و اگه ما پیشرفت کردیم مکر به کار میبره که اگه ما اذیت نمی کردیم شما پیروز نمیشدید در پهباد و تکنولوژی در صورتیکه اگه تحریمم نبودیم با مهندسی معکوس مثلا تا جاهایی خودمون میرفتیم ولی درسته اثر مثبتی هم داره تحریم ولی ربطی به آمریکایی ها نداره پیشرفت ما و اگه تحریم نبودیم عذاب کمتر میشد الیته اینو در زمانی آمریکایی ها میگن که تحریم دیگه از دستشون خارج شده الان خارج نشده یه چی دیگه میگن حالا در آینده معلوم میشه و ما هم یه چی دیگه میگفتیم اولاش مثلا میگفتیم تحریم بی اثره

2. آقا مشرکان میان در کار بنده جاسوسی و اذیت می کنند و دشمنی می کنند با من بعد من بازیگر محبوب میشوم بعد اینا میگن دیدی؟ اگه ما دشمنی نمی کردیم این به این خوبی بازی نمی کرد!!(البته خدا نکنه به هیچ وجه من الوجود)

3.بارون میاد بعد از خشکسالی بعد میگه من چه کار خوبی کردم و آدم خوبی بودم که بارون نازل شد و ما اگه دعا نمی کردیم چیز نمیشد!!!.

4.در مزرعه محصولات خوبی و درجه یک درمیاد میگه عجب کودی دادیما!!!چه زحمتی کشیدیم

میدونم من مثالهای خوبی نزدم و مکر سیاسی رو خوب بلد نیستم چی هست و به خیالم همه ی اخبار واقعیت داره به طوری که تعریف میشه و نمیتونم حق رو جدا کنم از باطل هنوز ولی شما بهتر میدونید و مثال میزنید...

nist

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

خلاصه آقا داشتیم میگفتیم که آقا فرصت رو به جوانان دادند و مرتب از طریق پیامک و با پیام دروغی هفت لایه ای که  هر لایه ی این کفش ها از نظرشون معجزه میکنه و به چشم ما خوب میاد که تن تاکی باشیمو خلاصه لاغر کنیم با پیاده روی یعنی میگم داره حمایت میشه ولی کالای دیگر اینطوری نیست یعنی من کارخونه بزنم به احتمال دو درصد این کالا را میتونم تبلیغ خاص خودم رو که میدونید که پیام بازرگانی مخصوصا بین فیلم هم قدرت میخواد قدرت نفوذ هم باید پیامی باشه در حد شئونات کشوری و لشکری و خلاصه میدونید اینارو که پیام بازرگانی های ما سیاسی و لشکری و فرهنگی و ایناست و آِیا چقدر جاسوسی شده که اینا اومده بیرون بعضی هاش اینا روما میدونیم کاری هم به جاسوسی و تحت نظر و روان شناسی و هدف گذاری و تغییر فرهنگ غلط وو پیشبرد سیاسی هدف ندارم بلکه میگم حق بالا اومدن رو کالای کارخونه ی من نداره به دلیل اینایی که گفتم ولی از اونطرف شعار سیاسی و اقتصادی میدیم که شکوفا بشه تا اینجاشو که هممون میدونیم ولی باید پازل و برنامه چید برای اقتصاد کارخانه ی فرضی من که هدفش اینه که تولید زیاد داشته باشه و حتی ارزانتر هم بدهد کالای خودش خوب در اینجا پازل ما فرهنگ رو ریشه و هدف میگیره و از راه خودش شبکه ی سیمایی و طرح هدف گداری خود سیما بهره می بریم که آقا اوناهم کالای خوب رو استاندارد و بی خطر و اینارو بی نوا ها تبلیغ می کنند ولی طرح پازل ما میگه که آقا خوب شبکه ی تبلیغات بزنید یه شبکه ی خاص که 24 ساعته تبلیغ کنه بعد شما میگی عقل کل ما پیشبینی کردیم دیدیم که کسی علاقه نداره ولی اگه پازل فرهنگی که به هم یعنی ربط داره مهره ی پازل رو بچینیم میگه که خود آبودانی ها خودش بچه هاشون خودشون با کمترین امکانات حتی اگر شده مغازه ها رو در این شبکه ی تلوزیونی و + کالا های اختصاصی خودشون رو تبلیغ کنند و فیلمش رو هم خودشون با ساده ترین حتی افکت ها و انیمشین ها و اینا بسازند این باعث میشه که چیز کنیم ولی یه سری تنگ نظر حسود باز اعتماد نمی کنند که اینا در شبکه ی تبلیغ به جوانان میدان بدن که 4 تا بچه با کمترین امکانات پولدار و تبلیغ درست کنند با حتی دوربین غیر حرفه ای این اگه اینطور بشه پازل بعدی هم کامل میشه که آقا طرف مردم که نگاه می کنند از این سری تبلیغات خوششون میاد که چقدر ساده و زیبا و البته باز از نظر شرعی باید درست باشه باز از نظر امکانات باید مساوی باشه که من مغازه ی خودم رو تبلیغ کنم و شما نتونی تبلیغ کنی این خطرناکه باز که یعنی میگم باز مافیایی نباشه اقتصاد در شبکه ی جدید پیام بازرگانی و مثل صدا و سیما نباشه که انبوه پیام بازرگانی خاص و قرطینه شده بده به خورد ما خلاصه باید میدان فرهنگی و اقتصادی و تولیدی و اینا رو باید داد در سال اقتصاد ملی!

badkonak

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۵۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

 واقعیتش داشتیم نصو شبی قرآن میخوندیم و یادم به این افتاد که آیه هست که نصف شب قرآن را به صورت ترتیل بخوانید بعدش واقعیتش گفتم من حافظه ام منو یاری داد اگر راه سعادتی دارم میرم یعنی اولش فکر کردم خودم با پای خودم اومدم و خودم سبب سعادت خودمم بعد که دقت کردم دیدم مغز تا اینکه پردازش کنه و به یاد بیاره و عرض شود به خدمتت که بفهمه و پردازش کنه و اینا خوبه صحبت کنم علمی و سرچ کنم مثلا همین قوه ی حافظه که کی منو به یاد انداخت تصو شبی قرآن باز کنم برای خوندن این یه بحث جداست که مفصل تحقیق بشه میفهمی هدایته دست خودن نبوده نصو شبی نماز شبی قرآنی هر کار خوبی بکنیم کارخودمون خلاصه نبوده یه مرتبه شما یه کار خوبی میکنی یا یه گوشه چشمی بهت نگاه میکنن بزرگان و ائمه بعد هدیه شون یه کتابی هست که توش پر از فواضل هست که آدم براش یه نکته شم زیاده بعد دیگه نگو کار کتاب بود یا خودم خوندم خلاصه خودم بودم و اینا ولی هرچه هست اول یه لحظه سرم چرخید که درمود این نکته صحبت کنم یه نکته ی دگیرشم این بود که این آیه که هست که قرآن رو به صورت ترتیل بخوانید  در صبح زود یه نوعی از ترتیل اینطور که اگه حال داشتی بخون و دعامون کن همینه که آقا به صورت وسوسه  و آروم اگر من در گوش شما حرف بزنم این نوع میشه ترتیل چون صبحه شما تمی تونی داد بزنی پس یه نوع از ترتیل و اثر خوب قرآن خواندن که تاثیر داره همین نوعه.

خلاصه این چیزا در حد فکر بود این دو نکته ولی من خوندم قرآن رو و سوره ی غافر رو بدون اینکه خیلی چیزی بفهمم به صورت وسوسه بار خوندم  و آروم و درگوشی یه کم صدام میومد بیرون ولی آروم بود و رسیدم به آیه ی 46 سوره ی غافر!!!

بعد نتونستم آروم بگذرم و دیگه قطعش کردم یعنی این همه مقدمه نداشت ولی قرار شد مدیر هم نباشیم برای بجه ها و بچه ی درون چون گناه زیاد کردیم این آیه ی خوبیه که برای اونا ها نه شما یه بحثی رو باز کنیم بحث جدید نیست یعنی در عبادت قدما بهتر از ما بودن تکنولوژی خیلی لازم نیست در نماز و عبادت داشته باشیم اینم نکته ای بود که نشینی پای تکنولوژی در عبادت ولی برای عبادت تکنولوژی لازمه ولی در عبادت و نماز مثلا خدا گم تر شده و فکر نکنم نیاز باشه تکنولوژی آینده رو در نماز قاطی کنیم که اصلا غرق میشیم یه بحث جدا داره یه لحظه اون شب تو مسجد داشتم فکر می کردم که در نماز نمیخواد علی آقا به فکر شگف زده شدن و تکنولوژی نو باشی خدا رو داشته باش و قدما نزدیکتر بودند!!

خدمت شما عرض شود بچه های عزیز باب صحبت رو باز کنیم آِیه این است:

  1. النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَعَشِیًّا وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ

عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏شوند؛ و روزى که قیامت برپا شود (مى‏فرماید:) «آل فرعون را در سخت‏ترین عذابها وارد کنید!» (46)

خوب اینم آِیه بچه های عزیز ما ما امید داریم که خدا به دیده رحمت بهمون نگاه کنه و گناهامون رو ببخشه که اینارو میگیم تا نورانی بشیم و هم شما راه فرعون وار و گناه وار ما رو جبران و طی نکنید که اینارو برای شما میگیم و عقل ما الان عقل بچه است تقریبا پس حرف هم رو بایید بفمیم و اون اینه که شما از هر طریقی به آِیه بنگر که فرعونی بوده که خدا میخواد عذابش ککنه شدید این فرعون شدن و از اولشم که نبوده یارو فرعون و ما هم استعداد و شایدم اگر موقعیت داشتیم مثل فرعون و بدتر بودیم و فرعون که مثل عمر لعنه الله بالاترین زن عالم رو شهید نکرد و زورشم به موسی نرسید ولی جنایتکاری هست که خداوند در برزخ و قیامت اشد عذاب داره و این واقعیته یعنی بخشیده نمیشه خوب ما هم میتونیم راه فرعون بریم و اگه بگردی در عالم هست و مثل بعضیا بد بین نباش که همه بدند و جهنمی جز ما که چادر داریم و نمیخوام که خوش بین باشی که آخه ی یه اشتباه کوچک کرد عمر لعنه الله و مثل بعضی ها همه رو خوب بدانی و گناه رو کوچک نه این نه اون بلکه به نفسم من خودم که رجوع داشتم بچه های عزیز راهنمایی مدرسه ی فلان دیدم که آقا من نتونستم مصداق فرعون رو بیابم جز صدام و هیتلر و بوش و جنایتکارایی که همه دیگه پرونده دارن و هم از دل دیگران با خبر نبودم هم دیدم وضع خودم واقعیتش خرابه یعنی اگه خدا که اون خداهست فردا منو نوشت جزء فرعونیان با اون عذابش حرفی دیگری باقی نمیمونه حالا ما هم قدرتشو نداشتیم ولی درون نفس ماده اش بوده خمیر مایه اش پس بدونیم ککه اینایی که میگن عذاب نیست و شوخیه و بخشیده میشیم اینا دروغ میگن خبر ندارند و غافلند چون خدا گفته و ما همه ی مسلمانان میدونیم که حرف خدا حرفه منتهی اگر گفت آتیشت میزنم نرو ولی بعدا آتیش نزد و بخشید این از کرمشه و مثل بابا که میگه نکن که تو خونه میزنمت و این وعده و وعید ککه امید داشته باشیم ولی خدا داره استثناعا اینجا نام فرعون رو برده و بر فرعون موسی نازل شد ولی برما عزیزان توجه داشته باشید که بهترین امامان و پیغمبران نازل شده و الان امام زمان از هر آدمی در کره ی زمین بیشنر از ما خبر داره و لطف داره به ما و ما بیشتر از همه ایشون رو اذیت کردیم یعنی الان موقعیت هدایت ما بالاتر از فرعونی که نه علم درست حسابی داشت نه منبع هدایت و علم خلاصه مواظب خودمون باشیم و بدونیم بعدش که عذاب سخت چیه من توی اتوبوسی بودم صدایی آژیر زن هر از چند ثانیه به صدا درمیومد از دستگاهیی مثل موبایل شاید مثل گوشی بعد من عذاب میکشیدم و تحملشو نداشتم و اعصابمم سر جاش نبود اینم اذیت میکرد حالا سردی هوا گرمی هوا کجا و کجا عذابی که حقه و وعده داده شده کجا و بترسیم و ما که گنهکاریم میدونیم که لیاقت فرعون شدن رو داریم و توی ریشه و ذاتم هست واستعداد دیگه چه برسه عذاب حالا شما شهوتتون ماشالا هنوز بیدار نیست پس مراقبه کنید و بیدار باشید پاینده ی همه بچه ها بای.

mokh

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۴۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب ما یه بحثی کردیم که الان آزادی بیان بیشتر شده ولی از اونور حالا میگم چی شده یعنی گفتیم وضع من طوری هست که با شناخته تر شدن و رفع ابهامات و مشکوکات  و اینا دیگه کمتر وبلاگی رو در این دوره (pxxx) میکنن ولی جاهایی هم سختگیری بیشتره ولی ما که بهمون خوش میگذره و حتی اجازه دادن فیلمم پخش کنیم منی که نادانم و بی سوات و این کار خطرناکه و ادامه ندادم و خوبه که آخوندان و متفکرین و فیلسوفان با اجازه ی بالا فیلم بگیرن صحبت کنن تو آپارات برن اینا هم خووب اینکه آقا وضع ما تو دستمونه که چی داره میشه و ما که یه عمریه در خدمتیم میبینیم که حکومت دینی و سیاسی ما که دیانت عین سیاسته داره بیشتر سیاسی میشه و با با سوادتر شدن و مدرک گرایی حالا بهتر از پاکستانه که نظامیه حکومت بهتر از مصره ولی تیر جدال و هدف خاص پیشروی و مخ زنی و پیشبرد اهداف الان با سیاست میچرخه و سیاسیون طرفیم حالا من کاری به مذاکرات ندارم خودم رو میبینم که با سیاسیون طرف شده ام و دیگه نمیتونم دل و احساسات رو و اشک ها رو جاری کنم برای عوض شدن و پیشبرد هدف و حتی شعر مداحین هم داره سیاسی میشه بیشتر و رنگ بو گرفته که اینا که کار اصلیشون اشک و احساسات  دین پروری هست آخوندان سیاسی مداح سیاسی من نمیگم آخونده زیر سلطه ی سیاسته بلکه میگم از راه سیاست دارن میرن حرکت میکنه نخبه ای که میخواد اثر داشته باشه و سیاستم آسونتره مخ زنیش چون ایمان نداره طرف با گفتگو ها حلش میکنیم ولی از راه دین باعث میشه که ایمان وارد بشه و با خدا طرفیم الان من درمورد خدا صحبت کنم میترسم قرص بدن و حتی اگه به صورت خوبش صحبت کنم دشمنم بشوند نه آمریکا بلکه مسلمانان یعنی به نحوی است که  حضرت سجاد (ع) می فرمایند در شعری قریب به این مضامین که میترسم حرفهایی رو در دلم هست بزنم که توسط مسلمانان کشته بشوم نه یهودی ها نه زرتشت و نمی دونم مسیحی یعنی راه خطرناکیه دین و نخبگان دین کمرنگشون کردن الان و مبارزه رو پیچوندن از راه روان و سیاست و سختگیری میکنن و بی توجهی می کنن چون آسیب راه دین و مخ زنی دینی و ایمانی خطرناکه و تجربه شده و سخت میگیرن حواست باشه نپری وسط و کسی هم که دینپروری میکنه باید متتخصص باشه یعنی من تخصص ندارم یه چی میگم وضع خراب میشه ولی باید به نحو خودش باشه یعنی دین که ما میگیم که مثلا آقای روحانی باید سیاست بازی رو بزاره کنار اگه راست میگه بایسته صف اول پشت سرش هر شب نماز بخونن این توی راه دینی و دین پروری این توش سیاستم خوابیده و خود آقای روحانی الان مجتهد هستتند ولی ریاست جمهوری الان نیاز به چرب زبانی و سیاسی گری داره و باید بلد باشی حرف زیادی بزنی و با چرب زبانی و تکنیک سخن و کلاساش مخ بزنی در سیاست ولی مثلا احمدی نژاد خودش بیشتر دین پروری بود که آخراش خراب شد!

giga

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۴۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 ما یه چیزی باز گفتیم واقعیتش توش موندیم باز چون درس داره و حرف ها ادامه داره درمورد سال 88 فتنه اش باز باید صحبت کرد اصلا من به میرحسین رای ندادم و احمدی نژادم کارش درسته یعنی حدود یه سال قبل این سال که هنوز نمایندگانم مشخص نبودن بنده توی وبلاگم عکس رئیس جمهورها رو گذاشتم زیرشم نوشتم ((کاش فقط همین ها بودند)) اون موقع وضعمم خراب بودا. خلاصه ما نمیخوایم طرفداریش کنیم اصلا یاد یه حرفی از آِیت الله جنتی هم افتادم که میگفت قریب به اینطوری که یارو چاقو میکشه تو خیابون میگرنش اعدامش میکنن مستقیم بعد این سران حسابش کن که باید چه بشه و چه کار کرده اند خوب بی تاثیر هم نبودن یعنی آتیش رو شعله ور کردند به جای که آروم کنند بعد شما در نظر نگیر که سه تا سطل زباله آتیش زدن هزینه ش رو بپردازه این نیست بالاخره از بین جمع پلیس و ارتش و سپاه کسانی بودند اند چه بسا زیاد که به میر حسین رای دادند و میخواستنش این وسط دعوا سر اینه که حکومت اسلامی بپاشه یعنی مثل مصر علیه نظام این نظامی ها شورش کنند و چیز بشه اصلا معلومم بود قبل انتخابات که یه عده جوان لایعقل بی خرد شلوقش کرده بودن خیابون هارو و من که تهران نبودم و زندگی نمی کنم تو شهرمون اصلا شنیدم که مست بودند و خرابکاری می کردند و این وسط نه بصیرت هست نه ترسی دارند یعنی نه پلیس وظیفه دانست وارد بشه نه سپاهی نه ارتشی هیچکه به هیچکه طرفداریشونم کردند و این وسط رهبر عظیم الشان تنها گذاشتن و دیده شده بود که پلیس هم شورش کرده بود و ماشین و اتومبیل داغون می کرد تو این شرایط که سران فتنه هم آتیشش رو داغ کردن ککه انتخابات تقلبی است و بریزین تو خیابون این شرایط رو بر نظامی بحرانی تر کرد و شک کردند کسانی که حتی ایمان داشتند چنانچه رهبر ما گفتند بصیرت و بصیرت برای با ایمانان است و نظامی ای که پول میگره و نماز میخونه از این ها انتظار بود که وظیفه انجام بدن وگرنه اوباش و خس و خاشاک که معلومه کارشون و هیچکه آقا جوابگو نبود خوب احساس خطره دیگه تنها باشن میزنن تو زندان میکشند و اگه ندا سلطان آقا اینا که خونش ناجوانمردانه ریخته شد عوضش جان دختران دیگری که قرار بود سه روز بعدش بریزن و راهپیمایی کنند و شلوق کنند رو نجات داد یعنی شورش به نحو بدش خوابید حالا داستان نمیخواستم بگم میگم در نظربگیر احمدی نژادی ها قیام کنند چی میشه باز نظام میریزه به هم و بدترم میشه 

hayy

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۴۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

لذا لازم میدونم چیزایی بگم چون داشتم محاسبه ی اعمال خودم می کردم یکی از بدترین سران فتنه اومد توی ذهنم و شما دیدیم که چه بددورانی در فتنه ی 88 رو گذراندیم ولی شما اونور قضیه رو هم ببین که چه ضعیفیم ما الان من به شما دستور میدیم حالا حتی بزرگ شما و فرمانده ی شما باشم که پاشو بیا برو سوریه جنگ وگرنه حالا وگرنه هم نداشت در رهبریه فتنه ی 88 گفت بریزین توی خیابون خلاصه ما آنقدر ضعیفیم و مردم عموما دنبال شیطانند خلاصه یعنی باید قوی باشیم باید دنبال فتنه گرا از قبل میبودیم که اگه دوباره من دستور دادم بیریزین سطل آشغال آتیش بزنید دیگه مردم شیطان پرست بگن به ما که گرفتی مارو خوب این شرایط پیش اومده الان به یاری قوای فتنه گر و بدونیم که شیطان که سران سران سرانه فتنه هست یعنی بزرگ بزرگشونه در جامعه ی اسلامی مخصوصا این روز قیامت میگه من بر شما تسلطی نداشتم که!!! اینم از این خلاصه ما باید دنبال شر باشیم باید دستور بدیم و قوی باشیم قوی نه که سپاه و ارتش و اینا تو آدم کشی و زندان بردن قوی نیستند بلکه قوی از نظر بصیرت باید داشته باشیم  و کسی که نماز نمیخونه ایمان نداره بصیرت من نمیدونم به درد چیش میخوره ولی باید بترسه لذا این قوه ی سران فتنه اینا میخواستن محبوب ملت باشند و رئیس جمهور کار خیر میخواستن بکنن حالا خدا که خوارشون نکرده میخواستن خدمت کنند گیر کرده کارشون و پیچیده کردن حالا اینا هم یادشون اومده بصیرت نداشتند بدجور زدن توی سرشون و شما می بینید که چه بلایی به سرشون اومده وگرنه اگه عزیز بودن و قبول شده بودن در انتخابات قضیه یه طوری حدود 361 درجه فرق میکرد و از اونور بسیجی ها با نیروی الهی کشور رو به هم میریختن که گروه سبز درختکار چرا درخت شکونده و اینا.لذا باید خودشون رو میکشوندن کنار و نکردند اینکارو و موفق نشدند و یکی از دلیلاشو من تو فیلم گفتم که آقا اونایی که یه  عمر حمایتشون میکردند که بیان بالا اگه نتونه بقبولاند خودشو میر حسن این دیگه دشمنش میشن این یه دلیل مهمه ولی دلیل نمیشه این آسیب هایی که ما خوردیم از ضعف ایمان بندازیم گردنشون.....

gereftar

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۴۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 والا ما یه اعترافی کردیم حالا باید یه اعتراف دیگه ای هم پشتش بیاریم تا تکلیفمونو ببینیم میشه مشخص کرد یا خیر!!! و قصد شگفت زده کردن و نکته گفتن ندارم درد دلی بوده که ادامه پیدا کرد و نمیخوام موضع بگیریم و انتظاری نبود ولی باید تکلیفی رو مشخص کنم اتفاقا یکیش همین حرفه که خدا با کسی شوخی نداره شما اگه قرار باشه یه زنی رو تو قلب راه بدی با گناه کبیره و یا تجاوز کنی با ناحق اینا بخشودنی نیست یعنی منی که یه عمر گریه کن امام حسین علیه السلام بودم الان دارم میبینم گناهانی که با چشم مییدیدم زنای کفار رو بخشیده شد ولی درمورد عرفان و زن مومن خدا شوخی نداره که من خیال بد بکنم درموردش از چش می افتادم و دیگه نهایت کارم میشه رقص واسه شما و راه و تقدیرم عوض میشه ممکنه روی شما هم تاثیر بزاره اگر روحم بزرگ باشه یعنی میگم جدی بگیر اینارو خدا باکسی شوخی نداره اگر پیامبران هم به نامحرم نگاه بد کنند همین بلای ما سرشون میاد بدترشم حالا قرار نیست که چون پیامبرند چیز یعنی درسته پیغمبرند و معصوم هستند ولی شوخی خدا رو جدی بگیر که شوخی نداره با من و تو این یک نکته ای که قبلش گفتم بگم چون حکومت برزخی شما هرچی دلت میخواد روح منو بتراش و اذیتم کن چون در پیشگاه خدا اگه باشم نوازشم میشم و فحش بده لذا اثری نداره حالام نمیگم خوب شده بلکه شیطان زمان امام خمینی بود الانم تشریف داره اگر قوی تر نشده باشه!!

خلاصه آقا حالا تکلیفمون رو بگیم که آقاا باید اعتراف کنیم اولا من قدرت ندارم مخصوصا الهی دوم مدیریت ندارم و قدرت برای این ندارم که روی سرتون سوار بشم و مخ بزنم چون هم وجهه ی الهی رو از دست دادم هم کم تجربه ام که یه عده رو بنشونن پای وبلاگ من منه بدبخت که سنی ندارم خودم تو کمترین چیزا ضعیفم و گفتم قدرت الهی که باید از مرجع گرفت اون صلاح دیده و دست من نیست که به اختیار خودم قلب شمارو تسخیر کنم این اول دوم من مدیریت بلد نیستم که بر سر مثلا بچه ها سوار بشم چون دیگه سنم طوری هست که نمیتونم بر سر بزرگتر ها سوار شم اینو میگم و موضوع میگویی چیه؟ موضوع اینه که آقا من به طور بچه گانه بهم رفتاربشه یا به طور بزرگترها رفتار بشه بام؟؟ این سوالشه اینه لذا اولا من اون آدم خوبه نیستم و کسی هم نیستم یعنی رندان فرار میکنن از پست و مقامی که در انتظارمه و لذا ترجیح میدم بچه باشم فعلا و بزرگترها کنترلم کنند تا اینکه قدرت الهی ای داشته باشم که قلوب رو تصرف کنم و این تصرف قلوب این خیلی خطرناکه و باید اجنهاد داشت و منم نه دارم هم قرص میخورم هم گنهکارم هم تجربه ندارم هم سنم کمه لذاا برای سوار شدن بر سر شما که نه مثلا مدیر دبستانی بشوم اینو دوست ندارم چون الان حتی نمیتونم زن بگیرم و خونه ی خودم رو هم بچرخونم دیگه چه برسه اصلا اقتصادی نمیتونم فکر کنم نمیتونم حسابرسی کنم واقعا قدرتشو ندارم برای مدیریت و مدیریت هم میدونید که یکی از مشکلترین کارهاست که در جامعه ی اسلامی مشکلترم میشه و ضعف ما هم در همینه در جامعه میگما خلاصه خودمم میدونم که به درد قدرت الهی و سوار شدن بر سر بچه ها رو ندارم یعنی بهم بد میگذره گرچه راحتر ممکنه بشم از نظر اقتصادی و روانی و آزادی که مدیر باشم بر سر بچه ها ولی میدونم که آقا اگر مدیر بچه ها شدم چی میشه؟ اینطوری هست که هرچه بهتر باشم بچه ها بی وفا تر و اذیتم میکنن مثلا نگاه کنید محسن چاووشی چی میخونه آقا من موندم این با منه یا من باشمام که برقصم چه طوری برقصم با آهنگای محسن جان چاووشی خوب این شعرش نشون میده که این روح شاعر خیلی عظیمه و مدیره طرف ولی یه بدبخت بیچاره ی فلک زده ی دست دوم رنج دیده ی بدبخته  که بی وقایی شده و همش خون جگر میخوره مخاطبشم ما مثلا باشیم که بچه ایم یعنی اگر روحم هم عظیم شد باید اینطوری بین شما بدبختی بکشمم از دستتون لذا ترجیه میدم خدا بیامرزتم...

seke

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۳۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 من در اینجا باید یک چیزایی رو عتراف کنم و بالاخره ما راهی رفتیم که توش بودیم و راه نزدیکی نبود بالاخره خعلی پلیس خوشش نمیاد ما شاخ باشیم ولی همش پلیس نیست و روانشناس حالا اعترافمون رو بگیم تا چی باشه و اون اینه که ما راهی رو رفتیم که درش سه بار رفته ام گیر افتادم سه تا بیست روز در بیمارستان روان و شاید بتونم برای هر بار رفتن به اونجا چندین دلیل مختلف بگم و گفته ام هم هربارشم جدا از هم یعنی سه بار با دلیل که نه دلایل مختلف که حالا دلیل اصلیش بازی با قلب امام زمان بوده که ما در بین جمعی خومون رو بالا گرفتیم و پرستیدن یه عده از اونور پلیس نمیخواست حرف حق بشنوه از اونور روانشناس یعنی میگم اسارت خونگی دیگه یه دلیل نداره که مثلا شما براتون بگم اینطوربوده و اخلاقم بد بوده و اون جاسوسه از صدای من قلبش میزده یا معشوق جنی و انسی خبر نداشته و نمیشناخته اینا دلیل میشه ولی وقتی رو سرت بریزند از همه ی سپاه و ارتش و نمیدونم پلیس و دکتر و اینا حالا دیگه اونطوری نیست دیگه محور ادمین نیستم که از همه طرف ها بیان روی سربنده کار کنند اینطور نیست یا مسولیت خطیر گفتن باشه و یا کار لنگ باشه و حرف حق نشه بزنیم و سخت بگیرند و یه عده قدرت طلب باشه که بخواد زور بگه و ما امید کسی باشیم و تنها نور باقی مانده اینطور نیست الان اوضاع بهتر شده و مام کنترل شدیم و از یه طرف دیگه شهوتمون هم قرص داره که دیگه گریه نمیکنیم به اون صورت که بخوایم از گریه برای ائمه چیزای دیگری هم از بالا سو استفاده کنیم و برای شما سوغات بیاریم چون اشک رحمته حالا چه اشک گناه باشه چه چیز دیگه سوغاتی دیگه نداریم که دلا رو بسوزونیم اصلا اوضاع هم عوض شده اگر دوباره گریه شروع کنم و روزی داشته باشم از بالا برای خودم خیلی بد میشه و دکتر قرص های دیگری می نویسه که دیگه باید تو کما باشم کما اینکه قرصی رو میدادن که دیوته میککرد اوایل و امتحانی باشه هر چی باشه فکر خودکشی بودم ولی منو روانشناس اگرچه مسلط شد ولی نشناخت که چه کرده ام و اوضاع معنوی درکاربوده شما به کافر بگو مسلمان شو ایمان نداره دیگه تو قلبش نور و محبت خدا نیست نمیفهمه نفهمه این دیگه توضیح نداره لذا من اعتراف میخواستم بکنم و بگم و این همه مقدمه چینی نداشت ولی حالا و اون اعتراف اینه که من از لحاظ روانی با توجه به  این که سه بار تیمارستان بودم و دلایل خودمو دارم براش اول بزار اینطوری بگم که آقا سلامتی و امنیت بالاترین نعمت هاست و اسلام و احادیث میگن خوب سلامت روح مهمتره یعنی من سه بار رفتم تیمارستان ولی در اون شرایطی که باید میرفتم نرفتم یعنی اون سلامتی ای که باید غبطه ش رو میخوردم و رنج میکشیدم از این نعمت روحی وروانی ای که از دست دادم اونطور نبود که ناراحت باشم و پشیمون که چرا روانم خرابه بلکه یه طوری بود که انگار ظرفیتم میخواست زیادبشه در این شرایط سخت باید قرار میگرفتم وگرنه والا مریض روانی نبودم و توطئه چیدن و منو نشتاختن و فرستادن اون تو ولی در شرایط دیگری بودم که آقا توبه مو شکستم و به نامحرم نگاه کردم متعصفانه و از اون طرف حرفای خوب خوب میزدم و مزاحم خوبان بودم و آبروی اسلام رو در اینترنت با امام زمان و خوبان رو بردم و آه این کارم منو گرفت و بالاخره کم کمش اینه که 20 روز بستری شدم که اونم با غذاهای خوب و برق هم به کلم وصل نشد و دیگه قرص میخورم و شهوتم کمه و برای (pxxx) رد شدن دیگه یه گروه متخصص جاسوسی ایرانی و خارجی مشاهده نمیکنن که با هم حال کنیم و جمع باشیم خوب بلخره ما صفحاتمون حتما چه سایت هایی میریم کنترل میشه که این وبلاگ داریم ازز خودمونه یا رفتیم تو سایت خارجی از (pxxx) رد شدیم  و از خارج کپی شده از اونطرف گروه بعدی بین زن وشوهر محبت نیست و باید محبت اونارو هم جفت وجور کرد خلاصه رحمت حسینی همه رو شامل میشه که مثلا من اینجا بنویسم توی گوگل مثلا هویج و صد نفر دیگه هم بعدش بنویسند خوب دست من نیست که باید من چه کنم؟ خلاصه کار ندارم به اینا میگم که شرایط روانی که پیش خدا مخصوصا داشتم و شیاطین هم خیلی قدرتشون در کار من بیشتر بود و شهر ما دور از پایتخنه و خلاصه امید یه عده باشی و این و از اون اخلاقتم بد بشه چون جاسوس تو خونه وارده و صدا میشنوه خوب یه آدم هزار چهره و چند قطبی حداقلشه این و خیلی امام زمان ارفاق کرد به من و همش که پیشرفت نیست در کار من اصلا کار من نیست پیشرفت یه مدل و عروسک میخواستن که شد این حرف مال 8 سال نه سال پیش تا دو سه سال پیشه ها نه همش از اون موقعی که ما وبلاگ نوشتیم اینجا نه من  9 ساله وبلاگ میزنم خلاصه همین دیگه اعتراف اینکه ما با گناه در خلوت چیزایی و رحمت هایی رو از دست دادم که روانم به هم ریخت و افسرده شدم و هیچکس نتونست کمک  کنه جز گریه بر امام حسین و آرومم کرد و تمام و خلاصه از اینکه گناه کرده بودم و روانم و جدانم به هم خورده بود واقعا احساس پشیمانی و غبطه میخوردم که آقا سلامتی روانی ام در خلوت از بین رفت و عقده ای شدم و تو وبلاگ اعتراض میکردم به همه لذا الان دعامون شامل میشه وضعم قرق کرده و قرص میخروم و دکتر نوشته و باید بخورم خلاصه ولی خوب بودن دیگه در این دوره زمون و اشکال گیری نمونه است یعنی شما برو دکتر روانشناس یه ایراد ازت میگیره و یه قرص برات مینویسه سالمم باشی آخه دلش میسوزه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! حالام نمیگم آدم شدم تو دلم بود بگم.

ehtkr

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دیشب توی سفر آجیل میخواستیم بخریم یاد یاد این نمی دونم حدود 20 تن پسته ای افتادم که احتکار شده بود و تلوزیون نشون میداد بعد این شد که چیزی به ذهنم خورد البته درمورد احتکار یه حدیثی هم نشون می دادند که خطرناک بود یادم نیست الان روایات رو گشتم در اینترنت اینا بود:

http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/92482?ParentID=83427

http://www.hadithcity.com/Question.aspx?id=120

میخواستم اون حدیث خطرناکی رو که تلوزیون نشون داد بزارم سرچ کردم دیدم خطرناک هست ولی بیشتر در خوراکی است ولی کلا بده و اما چند ماه پیش بود که درمورد ربا و بانکداری هم حرفم شد و این حرفم بود که ما میریم شرکت میکنیم در طرح هاشون ولی اگر خودمون طلا و سکه بخریم سودش بیشتره و ربا نیست اینکه در سود هست دیگه ربا لذا آیا مشارکت در سودی که بانک واقعا داره میبره و به ما نمیده اونو و سقفش 20 درصده این شرکت و مشارکت حساب نمیشه دیگه و اما در ضرر هم باید شریک بود ولی بیمه شده تا سقف 20 درصد بده بانک که این جای بحث شد و بود و هست و اما الان نکته ای که به ذهنم خورد این بود که آقا این کار بورس ها احتکار حساب میشه یا نه؟؟!! یعنی شما الان یه سهمی رو میخری و نگه میداری وقتی گران شد میفروشی یا ارزان بابام نهایتا وقتی بهش گفتم گفتند که این باید کاری جایی گیر بکنه و اینا بعد نهایتا این شد که ما چیزی میخریم و مثل پسته نبوده و سرمایه جریان داره یعنی مثل پسته نیست که همه ی سرمایه های بورس خریده بشه پس من نتیجه گرفتم که اگر سهمی در بورس زود خریده بشه و تمام بشود احتکار حساب میشه ولی اگر جریان داشته باشه و سهم تمام نشه این طورنیست این نتیجه ای بود که گرفتم !! لذا اگرشما قصد سود داری میتونی در بورس چیزایی رو بخری که تمام شدنی است و بیشتر به سودش فکر کنی مملکت اسلامیه دیگه به فکر بودن حلاله حتما که جریان داره.

jumm

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 الان ساعت 2:42 دقیقه بود و من نصو شبی داشتم چت می نمودم که یکی تو چت روم یکی از دوستان جمله ای رو نوشت در مورد پیامبران و من نکته ای به ذهنم خورد همین که ذهنم به طرف پیامبران رفت خدا نکته ای رو رسانید..........

و همینم هست یعنی من شب مسجد بودم و اینو بگم قبل از نوشتن نکته که آقا احوال مسجد اینطوری بود که گفتم من مثلا سریال پایتخت رو میبینم و این همه حظ می کنم و روحیه ی تازه میگرم بعد برم مسجد و دست خالی برگردم باختم حالا یا حجابی هست یا گناهی یا کبری حسادتی میدونید ککه حسادت گناه نیست ولی اثر منفی اش زیاده بالاخره خلاصه ما خلوت کردیم تو نماز جماعت مسجد که آقا ما اومدیم وایسادیم تو جمع خدمت خداوند متعال رب العرش العظیم چی داریم چی بگیم؟ آیا مثلا صادقیم؟؟ حرفی هم مونده بزنیم یعنی این همه دعا بکنیم قنوت طول بدیم بعضی موقه ها اندازه ی یه دوست دارم واقعی نیست بعضی موقه هام دل طوری هست که آدم اگه خدا بخواد میل داره همینطوری دعا و ذکر بگه خلاصه رو راست نبودیم با خدا رفیق نبودم پیش خدا نبودم اندازه یه غذای خوشمزه به فکر و میل و عشق خدا نبودم حالا ما اومدیم مسجد مثلا که نماز بخونیم دیگه چیزی نداریم واقعا چی تو قلوب و مغز و دل و زبانه بالاخره حالا تموم شد و داشتم از مسجد خارج میشدم داشتم اتفاقا به نکته ای که میخوام بگم ربط داره وگرنه نمیخواستم احوال بگم اینکه آقا خارج از مسجد تو حیاط داشتم یه لحظه میگفتم به خودم که آقا مثلا ما مخصوصا تو غرب اینا حرفاشون اداشون رفتارشون تقلیدیه تو ملت کفر ولی کسی که خدایی باشه و خدا حاظر باشه در سکنات و وجناتش این خدا اثر داره دیگه خدا کمکش میکنه تکراری نمیشه دیگه حالا تکراری هم کار ندارم تکراری بودن هم باز مردم دخیلند توش میگم یعنی در دید بالاتر جدا از تکراری بودن اینکه حرفش از جای بالاست رفتارش از عالم بالا میگیره حالا فوایدی هم داره که مثلا که بخوام تعریف کنم مثل کالا نیست که بسته بندی کنیم خوب بالاخره خدا رفیقه که من این حالتو داشتم و کمرنگ شده در من و با خدا رفیق نیستم دیگه به طوری که تقلید نکنم از دیگران در گفتار و فقط مطلب از خودم باشه حرفام مثلا و به اجنهادی برسم اینطور نیست حالا بریم سراغ نکته

خلاصه درمورد پیامبران حرفی زد تو چت روم و من خدا تکته ای داد اگرچه باهاش رفیق نییستم ولی رسید دیگه یه لحظه اینکه آقا بعضی ها فکر میکنن ما باید به جایی برسیم که دیگه از عذاب خدا نترسیم و بهشت روو داشته باشیم میگن آقا خودتو بیمه کن یا خیالت رو آسوده کن در حالی که این فکر غلطه اولا پیامبران با اون بزرگی و قرب تو دعا ها و سجده ها پناه میبردند و اصلا توجه کنی کسانی که نزدیکترند به خدا بیشتر از بقیه از خدا میترسند و عجببه ها میترسن خدا روشو برگردونه و اصلا بالاتر ممکنه  و یقینا عذاب خدا و جهنم رو مشاهده میکنن ته مثل ما بیخیال باشند و خداوند نشونشون میده که عذاب چه دردناکه و از روی عذاب خدا و ترس از خدا حالشون دگرگون لاغرشدن و استرس دارند که ما اینارو نداریم و مثل بره و کره میچریم و راحتریم و نکته ای دیگه که داره اینکه همین که راحترم هستیم.

اما درمورد نوح (ع) هم داشتم مطالعه میکردم باز از غفلت خودم و نزدیکی بزرگان در زندگیم که یاوریم میدن و تنهام نمیزارند دو نکته به ذهنم خورد وقتی داستان نوح نبی علیه السلام رو در کتابی که درمورد قصه های قرآن بود میخوندم تو مسافرت چند روز پیش و اون دو نکته اول اینکه خدا چه صبری داره و نوح (ع) هم یعنی شما نگاه کنید این همه سال نوح تبلیغ کرد و مردم رو به طرف خدا کشاند ولی اندکی باور کردند یعنی نشون میده که اولا خدا با زور نیاوردشون دوم قدرت خودشون نشون نداد  اعتقاد به خدا یه چیز پنهانی و قلبی است نه یه چیز آشکار الان در دوران اسلام به بعد نفاق ایجاد شد و به وجود اومد همه در زبان با خدان در دل نیستند ولی تو زمان نوح نفاق نبود و هیچکی ایمان نداشت جز اندکی و معلوم بود ولی یه چیز مخفی بود یعنی میخوام بگم ما ممکنه علم داشته باشیم ولی ایمان به خدا نداشته باشیم علم بخوره به سرمون نباید که گناه کنیم که خدا رو از دل بیرون کنیم و به جاش اله بزاریم توشی یعنی پیغمبر خدا هم بیاد این همه سال اولا قدرت الهی و خدا طوری هست که با معجزه کردن هم ایمان نمیاریم ما یه عده ای دوما خدا نمیخواد معجزه نشون بده و قدرت خودشون این همه نوح (ع) زجر کشید ما اگه باشیم میگیم با زور و معجزه و محبت و اینا بله زن میتونه با محبت گول بزنه شوهرشرو اصلا ما میگیم باید جادوگری و سحر بلد باشه خود زن و با سحرهای الهی که جذب میکنه شوهر رو اصلا چیزخورش کنه که پیشش بمونه ولی اینطور نیست که دوایی باشه که خدا رو هم داشته باشیم صرفا با خوردنش عوض بشیمجز شراب الهی که مخفی است یعنی من شراب بخورم تا جایی مخفی است که خودم اولا ممکنه نفهمم که خوردم دوما نفهمم که مستم که باید برای فهمیدنش تقوا داشت بعدشم شرابی که فرشته ها میدن بخورم از چشم دیگران هم مخفی است و صادراتی نیست ولی خوردن در سطح پایین نه الهی چرا با خوردن فراموش میکنیم خدا رو ولی راهی نیست جز ایمان و ایمان در قلب هم مخفی موند یعنی اصلا درک نکردن که نوح (ع) خدا روو داره و مسخره میکردن که عذاب رونازل کن دیگه از طرف خدا ای نوح و نکته ی دوم اینکه چقدر فاصله ی سعادت و شقاوت و فاصله ی بهشت و جهنم نزدیگه آقا یعنی پسر نوح رو شما نگاه کنید پدر بهش گفت بیا به طرف خدا تا نجات بیابی یعنی این همه آدم بدی باشیم خدا رو نداشته باشیم در یه لحظه تا زنده ایم اگه دلمون رو باز کنیم به سمت نور خدا و لجاجت نکنیم با خودمون و خدا راه هست که برگرذیم این نکته در مورد فتنه ای آخر الزمانی هستا که یه لحظه طرف معلون نیست خدایی هست یه لحظه دیگه نیست بعد آدم میگه میره جهنم بالاخره با بهشت؟ و راهش مشخص نیست ولی اگه لجاجت بکنیم روزگارمون سیاهه یه عمر بدی کرده خدا رو قبول نداشته در آستانه ی مرگ و عذاب هم لجاجت کرد پسر نوح و قبول نکرد و اصلا با خدا مشکل داشتا وگرنه پیش نوح و خدا میومد هم جدا از اعتقاد اثر داشت اگه بریم پیش روحانیون اثر داره جدا از خدا و ارتباط واقعی و قلبی کلا از ریشه لجاجت کرد.


host

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


دانلود مستقیم شعر خوانی لینک دو دانلود مستقیم /لینک سه دانلود مستقیم شعر/آپلود غیر مستقیم چهار

خدایا لطف کن دیگر بمیرم...

به گوری خاک در آغوش گیرم...

چرا بی اختیارم آفریدی؟!!...

که در این پیکر خاکی اسیرم...

نمی خواهم تپد در سینه ام قلب...

وگر مرگم رسانی می پذیرم...

نفس هایم اگر می شد نیایند...

چه می شد ...از خودم بسیار سیرم...

شاعر "حسین رضایی" 

hospitall

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

واقعیتش ما قبل از حرم رفتن یه چیزایی درمورد روحانیون گفتیم تو حرم که بودیم دلمرده شده بودیم و واقعا چیزی نبودیم و باور کنید اینجا شیراز تو خونه می نشستم قوی تر بودم حالا یا فضای روحانی اینجا اینطوره یا آقا تحویلمون نگرفت و نشستیم تو حرم گریه کردن برای گناهانی که تو خونه اصلا یادمم نبود ولی آقا میدونید که ما فرصت بیاد دریغ نمیکنیم برا گناه و ترمزمون اشکال داره بالاخره گوشمون رو بپیچن و توجه نکنن برای گناه یا حرفام مفیده ولی دوست داشتنم نزدیکتر باشم که نشد!!

حالا یکی ش درمورد آیت الله قرائتی سربسته گفتیم که ایشون دست خودشون نیست و یه چیزایی میگن که بچه ها هم میتونن تامل کنند والا من نمیخواستم بازش کنم ولی یقین دارم ایشون از این حرف ناراحتند و اگه بالاتر اجازه میدادن بزرگان حرف دلشو هم میزد اگه بشنوه و شنیده باشند ولی حالا باید باز کنیم اول مخاطب آقا وقتی شما یه سری زن که احساسی هستند رو پای منبر ایشون بزاری خوب بچه هم تامل میکنه اگه آیت الله بزاری مخاطب ایشون باز برای آیت الله ها چیزایی میگن که ما اصلا نمیفهمیم چی شد و گفتند آیت الله قرائتی لذا مخاطب مهمه که این دست خودشون نیست دیگه هست؟ و همه ی جنگا میگن محض زن ها بوده ما میگیم دعواها اکثر بر سر اینه که زن نمی فهمه مرد چی میخواد یا میگه یا عقلش چقدر ما اگه گناه کنیم هم زن میشیم و مردم پیدا نمیشه به این راحتی که روش کار کرد و کارم کنند اکثرا خرابش می کنند و اینو محض احساسی بودن زن میگیم و گناهکار بودن مردانی که زن شدن 

دوما اینکه خود آیت الله قرائتی یه روح و نفس نیست حداقلش اینه که شهدا اثر دارند روی حرفش و شما به دید مفرد نگاشون نکنید دارند میچرخونند حالا که خدا تاثیر داره روی حرف و عملشون پس اینم دست خودشون نیست که به ما چی میگن و از نفس گذشته اند و کار الهی می کنند منتهی سوال عقلی که فرشته به ایشون القا می کند طوری است که گفتیم مخاطب مشکل داره لذا پایین گرفته اند خودشون رو و خودشون بزرگه روحشون لذا دست خودشون نیست باز...اذا مخاطب و شیاطین و زنا و یه گروه خاص قوی دارند روی ایشون کار میکنند و دنبالش کردند و گرفتارش و تحت تعقیب و حساب باز شده پس انتظار زیاد نیست اتفاقا من توی مشهد مقدس از کتاب خونه ی نزدیک به حرم مجموعه ی تفسیر فشرده شده صوتی رو خریدم الهی شکر و میخوام گوش کنم تصویریشم که آدرس دادیم:www.aparat.com/ghannadi

و اما ما درمورد روحانیون گفتیم اشتباهشون رو دوست دارند ما نگفتیم زن روحانی گناه بکنه حالا مردش بماند آقا گناه که خلافه ما گفنیم مثلا اشتباه لفظی که معصوم نیست آخه بعضیا بعضی جاها می پرستند روحانیون رو گناه آقا نکنیماا.

آقا ما گفتیم اشتباه کنن این مهمتر جاواز کردن بود الان شما نگاه کنید به دونفر بگین یه نردبان رو حمل و ازش بالابروند این روش های مختلفی هست اگه یکی فکرش بالاتر باشه و قشنگتر بالابره خنده داره یا اصلا بترسه نتونه بره بالا یا چاق باشه کلا اینا هم گرفتاری هایی دارند که ما هم درگیریم ولی مثل ماهستند بالاخره همه دستشویی میرند ولی نباید که دوربین تجسس در دستشویی بزاریم یا دوربین مخفی تا توی دستشویشون هم بریم این غلطه ما گفتیم مسابقات ورزشی تا راه باز بشه هم بر خودشون هم مردم دل بدهند و تماشا کنند که باید چه کنند و این روحانیون اتفاقا از روش هایی عمل می کنند چه در زندگی چه در مسابقات از میانبرهایی که عقل ما که عادی هستیم نمیرسه وقرار دادن در این موقعیتها مفیده مثلا نتیجه ی مسابقه براش خیلی اهمیت نداره ولی نه که جاسوسی بکنیم همش که چه می کنند در خانه  و روش هاشون چیه در زندگی بلککه در قالب مسابقه بزاریم و دیگه طراحی شم مهمه وبرای آخوندان مردم میخکوبند برای تماشا وروش های فکریشان همین نه که گناهشون فیلم بگیریم از گناهشون و تجسس بلکه به جای تجسس استفاده بریم و موقعیت بدیم که هم جا باز کنند هم ما یاد بیگیریم مثلا همین فیلم شاهگوش موقعیتی که شاید یه بارم در آگاهی و نیروی انتظامی پامون باز نشده رو نمایش با نکاتش و ربزه کاریشون رو و اسراری رو نشون داده حالا اسرار نیروی انتظامی رو نشون داد ولی به ریسکش می ارزه که نشون بده نباید ترسید و وارد نشد به هر بهونه.