الان مطمئن ترم لذا میدونن چه حیطه ای کار میکنمو قفل نمیشکونم و داغون نمیکنم و بزنم خرابکاری بکنم و نمی دونم دیونه کنم حال خودمم کنترل شده کلا در چنگال طاغوت بگیم هرکی بگیم هستیم و نمیتونم غوغا کنم غوغا به این معنی نیست که شورش کنما بلکه کاری کنم و چیزی بنویسم که شما متعجب بشی و بگی نابغه هست و یا واقعا از اون متنقماست(قیام کننده ها) نه کنترل شده سه بارم رفتم تیمارستان دیدنم بالاخره از یه طرف خودم مریضم و حتی قرص میخورم و نباید خیلی جنب و جوش داشته باشم و فکرباشم و از یه طرف خودم از در خونه ی اهل بیت رانده شدم و از طرف دیگر جو طوری هست که آقا دیگه بزرگترارو گذاشتن توی کار ما و نمیشه براشون بت شد بالاخره میدونن چه گاوی هستیم نمیشه گولشون زد و براشونم برقصی خیلی چیز نمیشه ولی در سیستم چار پنج سال به قبل ناشناخته بودیم و کسی نمیدونست واقعا چه طوریه از یه طرف جوان خام ،خام میشد و سیستم بالا میخواست که عاشق باشن و محبت داشته باشن و نمیدونستن ما چه سنگدلی هستیم و خلاصه محبت بیشتر بود ومنم یادمه که توی خودم حتی نمیتونستم حرف بزنم و آب دهنم همش میریخت اقدر وضع بدی بود که حالا تازه میفهمم معشوق پنهانی در کار بوده حالا یا جن یا جاسوس کار ندارم و داشتم فکرم میکردم به این موضوع اتفاقا که میگم از در اهل بیت فاصله گرفتم فکر میکردم که مثلا در جوانی آقا داغ شده رفته جبهه حالا داره پوزخند میزنه که عجب گاگولی بودیم آقا بعضی موقه ها آدم پیر میشه ولی تجربه اش که بیشتر شده غلطه یعنی شیطانی تر شده نه اینکه حالا آدم تر شده باشه همیشه که تجربه خوب نیست یعنی میگم خوبه ولی شیطان عوضت میکنه بعد میگی من پخته ترم حالا همشم جنگ نه اعتقادات پاک عوض میکنن برات...
دنیال یه سوال بودم که چه پرسیده بوده ام از دفتر این مرجع بزرگوار(علی صافی) که اینطوری شد که در نماز به یادم انداختن اتفاقا همین موکله موکله نمیدونم جن باشه یا نه روح باشه یا فرشته موکله دیگه حافظه ی من رو داشت لذا من غوغا نمی کنم و مطمئن در راه قدم برمیدارم و ازحیطه خارج نمییشم در صورتیکه یه زمانی همش بین آدم های ضعیف قفل میشکوندم و قوای الهی و دست خدا پشت سرم بود و امام زمان و واقعا راهی جز این نبود که ما طی کرده بودیم ولی الان نه الان یه مریضم التماس دعا و خیلی کار کنم برات دعات میکنم اگه شد و سلاح هم هست و این پیرمردایی که دعا می کنن رودست کم نگیر که میگن کاری نیتونم بکنم فقط یه گوشه میشینیم دعا و اینا همینا هستند که اینطوریه...
خلاصه آقا آیت الله بهجت(ره) بعدش سپرده بودن که بعد از من آیت الله علی صافی (ره) ما هم رفتیم اونموقع ها تو سایتشونو نوشتیم این سوال که الان تو نماز یادم اومد که شک داشتم بگم یا نه اینکه پرسیدم که آِیا جن ها ارواح رو می بینند؟؟یا شایدتم پرسیدم که (به جز ارواح) فرشته ها رو هم می بینند جن ها یا نه؟؟ بعد اومدیم اینجا که الان یه مدتیه هستم(جهرم) داشتند تو تلوزیون آقای آیت الله جوادی آملی رو میزاشت و منم پاشخی توی میلم دریافت نکرده بودم الغرض و سوال شرعی هم نبود بعد ایشون که من نمیفهمیدم و الانم نمیفهمم چی میگن گفتند شبیه به این که جن ها رو ما نمیبینیم و اونها مارو میبینن شیاطین بعد موقع عذاب یا (حالا یادم نیست خیلی وقت پیش بود) چیز دیگر اینا میبینند که داره بدنشون سوراخ سوراخ میشه توسط فرشتگان بعد فاصله میگرن میرن بعد میگفتن که انسان میتونه ا(الغرض) به جایی برسه که شیطان اونو نبینه و تو اونرو ببینی .... خلاصه منم تعجب که گفتم مگه کورند که نبینن مارو حالا امروز داشتم فکر مینمودم که غافل میشن از ما و ما رند میشیم یعنی میدونیم نقشه ش چیه میدونیم که قراره چی بشه همین تجربه زیرکیم و سیستم میشکنم از حالش با خبریم از حال شیاطین اینا هم خدا غافلشون میکنه از ما که کاریمون نداشته باشن و برن پی کار دیگه و رو ما نتونن تمرکز کنن لذا ما رند میشیم چیزی که من اصلا تسلط ندارم و کاملا پختگانه روم کارمیشه و از سیستم نمیتونم در برم فرار کنم.
آخه یکی نیست بگه در مقابل ما و خدا لامصب گول بخور دیگه...